پیوستگى سوره تحولى در تفسیر قرآن در قرن بیستم (مستنصر میر)برگرفته از مجله: آینه پژوهش » آذر و اسفند 1386 – شماره 107 و 108 (8 صفحه – از 2 تا 9)مترجم: محمدحسن محمدى مظفر
تفسیر قرآن در قرن بیستم با سبک تفسیر سنتى که به طور کلى مى توان گفت از قرون اولیه اسلامى تا پایان قرن نوزدهم ادامه داشت4, قطع رابطه کرده است. یک جلوه این قطع ارتباط
تلقى سوره هاى قرآن به عنوان واحدهاى پیوسته است.
مقدمه
تلقى سوره ها به عنوان واحدهاى پیوسته به خودى خود تلقى تازه اى نیست. زرکشى (745 ـ 749 / 1344 ـ 1391 ) در برهان5 فصل کاملى را به این موضوع اختصاص داده و سیوطى (م 911 / 1505) نیز در اتقان6 ـ که تلخیص و تجدید نظرى در کتاب زرکشى7 است ـ همین کار را کرده است. زرکشى اختلاف علما را در این موضوع نقل مى کند. عزّالدین بن عبدالسلام (577 ـ 1660 / 1811 ـ 1262) استدلال کرده که قرآن در طول بیش از بیست سال و در شرایط بسیار متفاوتى نازل شده است, بنابراین ممکن نیست پیوند و ارتباط داشته باشد.
یکى از مشایخ زرکشى, که سیوطى وى را ولى الدین ملّوى دانسته 8, این استدلال را نادرست مى داند و مى گوید که هر چند وقایع تاریخى, ترتیب نزول وحى هاى قرآنى را تعیین مى کرده, ولى در چینش آنها ملاحظه حکمت شده است (و فصل الخطاب أنّها على حسب الوقائع تنزیلا و على حسب الحکمه ترتیبا)9.
فخرالدین رازى که معتقد بود ترتیب آیات قرآن پر از نکات و لطائف است (أکثر لطائف القرآن مودعه فى الترتیبات و الروابط). او در تفسیرش معمولا ارتباط آیات را با یکدیگر شرح مى دهد13.
روش رازى در برقرارى مناسبات میان آیات قرآن را مى توان خطى ـ اتم انگارانه (linear-atomistic) توصیف کرد: او آیه دوم را به آیه اول ربط مى دهد و آیه سوم را به آیه دوم و همین طور تا پایان سوره. با این کار, توجه رازى در هر زمان خاص بر دو آیه (یا دو فقره) متمرکز است. در چنین روشى, که صرفاً متوجه برقرارى ارتباطات موردى میان آیات است, با دیدن درختان از جنگل ـ آیات از سوره ـ غفلت مى شود و لذا نمى تواند به شکل گیرى رویکردى اندام وار به سوره هاى قرآن, بینجامد15.
تفسیر قرن بیستم: توصیف
شمارى از مفسران قرآن در قرن بیستم سوره ها را واحدهاى پیوسته دانسته و لذا از ترتیب متداول آیات در سوره ها دفاع کرده اند18. شاید افراد ذیل مهم ترین آنها باشند: اشرف على ثنوى, حمیدالدین فراحى و امین احسن اصلاحى از هند و پاکستان; عزت دروزه و سید قطب از مصر; و محمد حسین طباطبایى از ایران19. همه این نویسندگان, به جز فراحى, تفسیرهاى کاملى بر قرآن نوشته اند; تفسیرهاى ثنوى و اصلاحى به زبان اردو, و تفسیرهاى سه نفر دیگر به عربى است. فراحى تصمیم داشت تفسیر کاملى بنویسد که مرگ او را از انجام این کار باز داشت. ولى کار تأثیرگذار او در پَسِ تفسیر شاگردش, اصلاحى, قرار دارد. چنان که اصلاحى مى نویسد: تفسیر خود را براى تکمیل طرحى که استادش آغاز کرده بود, نوشت.
ثنوى20
ثنوى در مقدمه بر بیان القرآن خود مى گوید که با نوشتن تفسیرش (بالالتزام) توضیح داده که در هر سوره, هر آیه اى با آیات قبل و بعدش مرتبط است. به این منظور او همواره کلمه ربط را که با حروف درشت چاپ شده, به کار مى برد تا عنوانى براى اشاره به بحث درباره این ارتباط ها باشد.
مانند این که او وحدت سوره 31 (لقمان) را چنین شرح مى دهد: این سوره درباره قرآن سخن مى گوید و یکى از تعالیم عمده آن یعنى یگانگى خدا (توحید) را بیان مى کند.
این سوره به چهار بخش قابل تقسیم است: آیات 1 ـ 9,9 ـ12,20 ـ 32, 33ـ 34. بخش نخست با تمجید از قرآن آغاز مى شود و در ادامه به ستایش از مؤمنان به قرآن و انتقاد از غیرمؤمنان مى پردازد و در پایان این بخش به بیان کیفر غیر مؤمنان و پاداش مؤمنان مى انجامد. بخش دوم موضوع توحید را مطرح مى کند و بخش سوم با نقل داستان لقمان آن موضوع را ادامه مى دهد. لقمان نخست پسرش را تعلیم مى دهد که در موضوع توحید ثابت قدم باشد و سپس برخى از دستورات عملى را که مکمّلى بر تعلیم نظرى توحید هستند, به او مى آموزد. در همین بخش عقیده باطل بت پرستى با توحید مقایسه شده است. در بخش آخر بت پرستان از روز حساب برحذر داشته شده اند21.سید قطب22
سید قطب در مقدماتى که بر سوره ها نوشته است, مکرراً از آنچه آن را محور (تز اصلى) سوره مى نامد, بحث مى کند. خود گزینش این کلمه حاکى از آن است که به نظر او
هر سوره بر اندیشه اى اصلى مبتنى است و با توجه به آن باید فهم شود23. سوره 25 (فرقان) به نظر سیدقطب به پیامبر در مبارزه اش علیه قریش ـ که او را متهم و آزرده مى ساختند ـ تسلى مى دهد (ایناس لرسول اللّه). سید قطب پس از ذکر نمونه هایى از این تسلى در آغاز این سوره, مى گوید:
هذه فى ظلال السوره و ذلک هو محورها الذى تدور علیه و موضوعها الذى تعالجه و هى وحده متصله یصعب فصل بعضها عن بعض24.
وى سپس سوره را به چهار بخش (اشواط) تقسیم مى کند: آیات1 ـ 20, 21ـ 44, 45ـ 62, 63ـ 77. این سوره با انتقاد از قریش, به پیامبر تسلى مى دهد. در بخش اول عقاید قریش غیرقابل دفاع نشان داده شده است به گونه اى که وقتى بلافاصله پس از آن در همین بخش , انتقاد قریش از پیامبر نقل مى شود, این انتقاد تلخى خود را از دست داده است. بخش دوم با نقل انتقاد قریش از خدا که چرا شواهد مورد درخواست شان را نازل نمى کند, و با بیان کیفرى که در انتظار قریش است, دوباره به پیامبر تسلى مى دهد. قریش متکبر در واقع خدا را به مبارزه مى طلبیدند; خدایى که مى داند چگونه با آنان رفتار کند و در نبرد علیه آنان همراه پیامبر است. بخش سوم با توجه به وجود شواهد متضاد فراوان در طبیعت نشان مى دهد که عقاید شرک آلود قریش چقدر پوچ است. این بخش نیز در صدد تسلى دادن به رسول خدا (ص) است. در بخش آخر نیز چنین بیان مى شود که خدا به کسانى که او را به مبارزه مى طلبند
دروزه 26
دروزه مى گوید که برخى فکر مى کنند در سوره هاى قرآن, چیدمان آیات و فقرات کاملاً بدون حساب و کتاب است. ولى او در بررسى هاى خود به عکس این مطلب متقاعد شده است, یعنى
بیشتر آیات و فقرات در سوره ها مرتبط به هم اند (بأنّ أکثرها مترابط و منسجم). بنابراین دروزه در تفسیر قرآنش به توضیح چنین ارتباطات توجه ویژه اى دارد (الاهتمام لبیان ما بین آیات و فصول السور من ترابط)27.
او سوره 81 (تکویر) را به دو بخش تقسیم مى کند : 1 ـ 14 و 15 ـ 29. ممکن است تصور شود که بخش دوم با بخش اول مرتبط نیست. ولى چنین نیست (والآیه فصل مستقل الموضوع عن سابقته, غیر أنّ الارتباط بینها و بین هذه السابقه قائم); زیرا بخش اول مردم را از حادثه قریب الوقوع روز قیامت آگاه مى کند و به آنها درباره محاسبه اى که در آن روز رخ خواهد داد, هشدار مى دهد و بخش دوم خبرهاى روز قیامت را تأیید مى کند و اعتراض کافران را نسبت به آن هشدار ردّ مى نماید28.
طباطبائى29
طباطبائى همانند سید قطب مى کوشد تا اندیشه اصلى یک سوره را شناسایى کند و آن را غرض مى نامد. او این کار را از طریق بررسى آغاز سوره (بدء), پایان سوره (ختام) و جریان کلى بحث آن (السیاق الجارى) انجام مى دهد. مثلاً با کاربرد این روش او غرض سوره 29(عنکبوت) را چنین شرح مى دهد: ایمانى که مطلوب خداست صرف اقرار به زبان و گفتن آمنّا باللّه نیست, بلکه ایمانى حقیقى است که تحولات و فتنه ها آن را متزلزل نسازد30.
طباطبائى نیز معمولاً سوره ها را به بخش هایى تقسیم مى کند. او سوره 29(عنکبوت) (در متن انگلیسى30 آمده که ظاهراً اشتباه است) را به پنج بخش تقسیم کرده است31. بخش اول (آیات 1ـ 13) مى گوید که مؤمنان از امتحان و آزمایش در این دنیا معاف نیستند; زیرا امتحان کردن مردم سنت خداست. در بخش دوم (14ـ 40) هفت تن از پیامبران پیشین و امت هایشان به عنوان مصادیقى از آن سنت الهى ذکر شده است. بخش سوم (41 ـ 55) مکمل بخش قبلى است و به بى اساس بودن عقاید امت هاى هلاک شده اشاره دارد. تا اینجا سوره مذکور آن مؤمنانى را که به جهت ترس از فتنه از دین برگشته اند توبیخ مى کند. بخش بعدى (56 ـ 60) خطاب به سایر مؤمنانى است که در مکه زیر ستم قریش بودند. این بخش به آنان دستور استقامت مى دهد و مى افزاید که در صورت لزوم از مکّه هجرت کنند. بخش پایانى (61 ـ 69) که خطاب به پیامبر ـ و از طریق او به کل امت اسلامى ـ است, اندیشه ارائه شده در بخش اول را از سر مى گیرد.
فراحى و اصلاحى32
به نظر فراحى هر سوره مضمونى اصلى دارد که وى آن را عمود مى نامد. همه آیات یک سوره به طور لازم و ملزومى با عمود آن مرتبط اند و تنها هنگامى مفهوم کامل خود را آشکار مى کنند که این عمود, کشف و محوریت آن در سوره تصدیق شود. براى مثال عمود سوره 51 (ذاریات) پاداش الهى است, البته با تأکید بر جنبه تلافى گرانه پاداش. همه هفت بخشى که فراحى سوره ذاریات را به آنها تقسیم کرده (آیات 1 ـ 14, 15 ـ 19, 20 ـ 23, 24 ـ 37, 38 ـ 46, 47 ـ 51, 52 ـ 60) به این موضوع مى پردازند; بخش نخست, عمود را مطرح کرده است و بخش هاى دیگر شواهدى براى آن هستند33.
اصلاحى از فرض عمود, آن گونه که استادش مطرح کرده بود, آغاز مى کند و مى کوشد که عمود هر سوره اى از قرآن را شناسایى و هر سوره را با توجه به عمود ویژه آن تفسیر کند. تلاش او احتمالاً بلندپروازانه ترین تلاش است که از سوى یک نویسنده جدید براى تثبیت سوره هاى قرآن به عنوان واحدهاى پیوسته انجام شده است. از آنجا که من در جاى دیگرى با ارائه برداشت او از سوره 4 (نساء) در این باره, به تلقى او از پیوستگى سوره پرداخته ام34, در اینجا به بررسى کوتاه بخشى از تحلیل او از سوره بقره, دومین سوره قرآن, بسنده مى کنم35.
به نظر اصلاحى این سوره(بقره) به یک مقدمه, چهار بخش اصلى و یک خاتمه بخش پذیر است. مقدمه: 1 ـ 39; خطاب به بنى اسرائیل: 40 ـ 121; میراث ابراهیمى: 122 ـ 163; شریعت: 163 ـ 242; آزادسازى کعبه: 243 ـ 283; خاتمه: 284 ـ 286. تبیین بخش سوم از چهار بخش اصلى (آیات 163 ـ 242) از منظر ارتباط و پیوستگى خیلى دشوار است, پس ما بر آن بخش متمرکز مى شویم.
پس از مقدمه (1 ـ 39), بخش نخست (40 ـ 121) انتقاد از یهودیان عربستان را مطرح مى کند. در این بخش, مسلمانان همچون امتى در برابر امت یهود معرفى مى شوند. ولى در بخش دوم (122 ـ 162) چنین ادعا مى شود که امت اسلامى نشانگر استمرار مسیر معنویت ابراهیمى است. بدین سان مسلمانان شاخص ترین نماد میراث ابراهیمى, کعبه را از آنِ خود مى دانند. بنابراین کعبه به عنوان قبله آنان اعلام مى شود که به روشنى مستلزم آن است که آنان باید خود را براى آزاد ساختن میراث ابراهیمى از دست متصدیان بى لیاقت آن یعنى قریش, آماده کنند. ولى این امت جدید نخست نیازمند مجموعه قوانین (شریعت) است و این مطلبما را به بخش سوم مى رساند.
این بخش با بیانى درباره اصل اساسى شریعت جدید, توحید آغاز مى شود (آیات 163 ـ 164). سپس توحید با بت پرستى که مورد نقد است, مقایسه مى شود (165 ـ 167). همانند دیگر جاهاى قرآن, موضوع بت پرستى به موضوع غذاهاى حلال و حرام مى انجامد (168 ـ 176)36. پس از تأکید بر اینکه رفتار انسان باید آکنده از تقوا باشد (177), قوانین عملى مهم براى حفظ صلح و عدالت در جامعه ارائه مى شوند, که شروع آنها با قوانین مربوط به حرمت نفس و احترام به جان انسان ( 178 ـ 179); و حرمت مال و احترام به دارایى هاى دیگران (180- 182) و نیز حکم ابتدایى مربوط به تقسیم متناسب ارثیه است. احترام به جان و مال دیگران مستلزم تمرین خویشتن دارى است و روزه به عنوان وسیله تلقین این انضباط توصیف شده است (183 ـ 187). روزه با از میان بردن حرص, انسان را از غصب دارایى هاى دیگران از راه هایى مثل رشوه خوارى باز مى دارد (188). موضوع روزه به موضوع حجّ و جهاد مى انجامد. ارتباط آنها روشن است, هر سه اینها وسیله انضباط روح اند. ولى حجّ و جهاد در اینجا مناسبت دیگرى دارند.
چنان که در بالا ذکر شد,کعبه باید با زور یعنى جهاد از دست قریش رها شود. ولى جهاد براى آزاد سازى کعبه سبب به وجود آمدن پرسش هایى شد, مثلاً اگر باید جهاد را به عهده گرفت, در ماه هاى حرام چه باید کرد؟37 (189ـ 194). سپس موضوع انفاق یا خرج کردن مال در راه خدا مطرح مى شود; زیرا هزینه جهاد باید تأمین شود (195). آیات 196ـ200 روح حقیقى و روش مناسبى را که حجّ و عمره باید طبق آن انجام شود, وصف مى کنند. آیه 200 از افرادى سخن مى گوید که حتى از موسم حجّ نیز فقط براى اهداف دنیوى بهره مى برند. آیات 204ـ214 شخصیت این افراد, منافقان را با شخصیت مؤمنان حقیقى مقایسه مى کند. ولى این قطعه معترضه است به طورى که با شروع آیه 215, بحث دوباره به موضوع جهاد و انفاق بر مى گردد. گزارش بقیه این بخش را کوتاه مى کنیم. جنگ مشکلات بسیارى را به همراه دارد که از آن جمله مشکل یتیمان و بیوه زن هاست, یک راه براى حلّ این مشکلات تجویز ازدواج مردان با این بیوه زنان است. این امر زمینه را براى بررسى مسائل کلى مربوط به ازدواج و طلاق آماده مى کند. این بحث تا آیه 237 ادامه مى یابد. آیات 238ـ 242 با ارائه مطالبى تکمیلى به این بخش پایان مى دهند. در بقیه این سوره شاید تنها بخشى که توضیح آن از منظر پیوستگى آیات دشوار است ماجراى جنگ بنى اسرائیل علیه فلسطینى هاست (243ـ 251). به نظر اصلاحى بنى اسرائیل براى باز پس گیرى قبله خود (تابوت عهد) به آن جنگ پرداختند, و مبارزه آنان نشان و حکایت از مبارزه مسلمانان براى آزادسازى قبله خود, کعبه دارد.
تفسیر قرن بیستم: تحلیل
1. از آنجا که خیلى از مفسران قرآن که به مناطق مختلفى از جهان اسلام تعلق دارند, بر این عقیده اند که سوره هاى قرآن واحدهاى پیوسته اند و سپس این تلقى را درباره قرآن به کار مى گیرند, پس منطقى است که نتیجه بگیریم این عقیده درمیان مفسران ریشه دوانده است.
شش نویسنده مذکور نه تنها اندیشه
سوره به عنوان واحد پیوسته را تأیید مى کنند, بلکه به نظر مى رسد در رویکردى کاملاً مشابه به این موضوع سهیم اند.
مثلاً همگى آنان رویکردى تحلیلى ـ ترکیبى را به کار مى برند: نخست سوره را به بخش هایى تقسیم مى کنند و آن گاه روابط میان آن بخش ها را به اثبات مى رسانند. بخش بندى یک مفسر از سوره ممکن است با بخش بندى مفسر دیگر از همان سوره متفاوت باشد. ولى فرض زیربنایى همواره آن است که این بخش ها را مى توان به صورت گفتارى متصل به هم ربط داد. 2. دیدگاه سوره به عنوان واحد پیوسته, بومیِ جهان فکرى اسلامى است.
در قرن بیستم در میان مسلمانان درک رو به رشدى وجود داشته است مبنى بر این که کار تفسیر اسلام باید با قرآن آغاز شود. قرآن همواره به عنوان نخستین منبع شناخت اسلام بوده است. ولى وقتى متوجه شویم که نوشته هاى بى شمارى براین تقدّم تأکید دارند, دشوار نیست که ببینیم پیام آنها آن است که منابع فراقرآنى, که استفاده از آنها به طور بسیار اساسى تفسیر قرآن را تحت تأثیر قرار داده است, باید به طور دقیق و انتقادى بررسى شوند.
به عبارت دیگر متن قرآن باید نخستین داورِ معناى قرآن شود. ولى اگر شدّت الزامات هرمنوتیکى فراقرآنى باید برطرف یا کاسته شود, در این صورت الزامات هرمنوتیکى دیگر از خود قرآن باید جایگزین شود. این امر به طور منطقى منجر مى شود به این که به اهمیت تعیین کننده براى سیاق قرآن قائل شویم. ولى بنابر
این دیدگاه که قرآن ماهیتى اتم وار دارد و رویکرد آیه ـ به ـ آیه به قرآن بهترین رویکرد است, سیاق قرآن را نمى توان داراى چنان اهمیتى دانست. سیاق قرآن تنها وقتى مى تواند چنان اهمیتى داشته باشد که قرآن کتابى داراى درجه بالایى از ارتباط و پیوستگى دانسته شود. بدین سان مى توان گفت: مدرنیته شرایطى را فراهم کرده است که تحت آنها دیدگاه سوره به عنوان واحد پیوسته دیدگاهى ممکن الأخذ و بلکه لازم الأخذ شده است.3. پرسش تعیین کننده این است: این دیدگاه چه تفاوتى را پدید مى آورد؟ گفتن این که سوره هاى قرآن واحدهاى پیوسته اند, چه معنایى دارد؟ آیا این دیدگاه صرفاً قرآن را به لحاظ زیبایى شناسى خوشایندتر مى کند, تا اینکه ویژگى ارتباط و پیوستگى که پیش از این عموماً در قرآن وجود نداشت, اکنون در آن موجود دانسته شود, یا این که این دیدگاه اهمیت هرمنوتیکى مشخصى هم دارد؟ در این مرحله نمى توان به این پرسش پاسخ کاملى داد. درباره نویسنده اى مثل اشرف على ثنوى که با وسواس تمام بر کل مجموعه سنت براى تفسیر قرآن اعتماد مى کند و همواره به آن متوسل مى شود, احتمال کمى هست که این دیدگاه به اصلى داراى ارزش هرمنوتیکى تحوّل یابد. ولى درباره نویسندگانى مانند فراحى, اصلاحى و سید قطب که کاملاً بنیاد ستیزند, به نظر مى رسد این دیدگاه به چنان اصل تحوّل یافته است. مثلاً این سه نویسنده اغلب در حمایت از
تفسیر سیاق ـ بنیادِ (context-based) قرآن, اسباب النزول را ردّ مى کنند.
مثال مشخصى بزنیم: اصلاحى درباره این دیدگاهِ عموماً پذیرفته شده که سوره علق: 1 ـ5 نخستین سوره نازل شده است, سخن مى گوید, او مى گوید: این سوره, یک واحد ناگسسته است به این معنا که همه 19 آیه آن باید هم زمان نازل شده باشد. ولى آیات 6ـ 19 همان طور که نگاهى سریع به محتواى آنها حاکى از آن است, نمى توانند نخستین آیات نازل شده, باشند. نتیجه آن که آیات 1 ـ 5 نیز نمى توانند نخستین وحى باشند39.بنابراین آزمون واقعى نظریه سوره ـ به عنوان ـ یک واحد (sura-as-a-unity) آن است که آیا این نظریه, روش جدیدى را براى بررسى قرآن پدید مى آورد؟ آیا این نظریه از یک سو توانایى دارد شیوه هایى را پدید آورد که به برقرارى روابط قابل قبولى میان آیات و فقرات قرآن کمک کنند و از سوى دیگر قادر بر پدیدآوردن معنایى باشد که بدون آن نتوان پدید آورد؟40
در اینجا مى توانیم خاطرنشان کنیم که نویسندگان جدید اگر همچون گروهى لحاظ شوند, به رغم تفاوت هاى موجود در رویکردشان, سوره را به شیوه اى مى نگرند که با شیوه نویسندگان سنتى مانند رازى تفاوت چشمگیرى دارد. به طور کلى, با تکرار تعبیرات پیشین مى توان گفت که
رویکرد نویسندگان سنتى (بخش اول) خطى ـ اتم نگارانه (linear-atomistic) است, در حالى که رویکرد نویسندگان جدید (بخش دوم) اندام وار ـ کل نگرانه (organic-holistic) است. و این بى تردید نشانه نویدبخشى است. در این مرحله برخى اظهارات حدسى را نمى توان بى جا دانست.
4. گلدزیهر (Goldziher) با اشاره به تفاسیر اولیه قرآن, اظهار مى کند که نمى توان از تفسیر سنتى قرآن که معیار یا یکسان باشد سخن گفت; زیرا چنین چیزى وجود ندارد و از یک عبارت قرآنى تفسیرهاى نه تنها مختلف, بلکه متضاد وجود دارد41. این مطلب درباره تفاسیر بعدى قرآن نیز صادق است, تفاسیرى که تا حد زیادى نسخه بردارى از تفاسیر اولیه اند. به نظر مى رسد علت اصلى چنین تفسیرهاى متفاوت و نامتجانس, رویکرد اتم انگارانه مفسران است. از آنجا که معمولاً مى پندارند که در یک زمان تنها یک آیه باید شرح شود, دیگر بررسى آیات قبل و بعد براى رسیدن به تفسیرى که به لحاظ سیاق, مناسب و موجّه باشد, مهم تلقى نمى شود. گلدزیهر همچنین خاطرنشان مى کند که علماى اسلامى امکان همه نوع تفسیرهاى مختلف از یک آیه قرآن را دلیلى بر غناى قرآن مى دانند42. ولى
حقیقت آن است که کاربرد اصل اتم انگارانه درباره قرآن, نه تنها قرآن را به کیکى با لایه هاى فراوان, بلکه به توده ملاطى بى قواره تبدیل مى کند. دیدگاه سوره به عنوان واحد پیوسته, اگر به درستى شرح و بسط یابد, مى تواند به پایان دادن تفسیرهاى بى قاعده و خودسرانه و فراهم کردن تفسیرى معتبرتر و پربارتر از قرآن کمک کند. دو حوزه اى که در آنها این تحوّل, هر چند به شیوه هاى متفاوت, مى تواند رخ دهد عبارت اند: از حقوق و ادبیات.در حقوق نسبت دادن اهمیت تعیین کننده به سیاق براى مقاصد تفسیرى, لازمه منطقى دیدگاه سوره به عنوان یک واحد است.
دو تن از عالمان مصر, محمود شلتوت و ابوزهره که نمى توان آنها را به شرمندگى بى دلیل در برابر مدرنیته متهم کرد, بررسى سیاقمندى (contextualized) از آیات مربوط به جنگ و صلح انجام داده اند و مستقل از یکدیگر به این نتیجه رسیده اند که از منظر قرآن, نقطه شروع در حقوق بین الملل صلح است نه جنگ, و قرآن,جنگ را تنها براى دفع تجاوز یا پایان دادن به ظلم تجویز مى کند43.
برخى از جنبه هاى ادبى قرآن مانند عناصر نمایشى را مى توان تنها با این فرض که ترکیب قرآن حفظ شود, به نحو سودمندى بررسى کرد. توشیهیکو ایزوتسو(Toshihiko Izutsu) مى گوید: قرآن با نوعى (نمایش معنوى پرشور) ویژگى یافته است44.
فرض مذکور ممکن است به بررسى هایى بینجامد که نشان دهند قرآن با نمایشى پرشور به معناى ادبى نیز ویژگى یافته است. بنابر این راه هاى جدید بررسى قرآن به عنوان متنى ادبى مى تواند باز شود45.
اظهارات پایانى
امیدوارم توفیق یافته باشم نشان دهم که شمار قابل توجهى از عالمان اسلامى جدید, سوره هاى قرآن را واحدهاى پیوسته مى دانند. من سعى نکردم بررسى مفصلى از روش هاى آنان ارائه دهم, نه تنها از آن رو که چنین کارى در این مقاله امکان پذیر نبوده, بلکه بدان جهت که وظیفه اى را که به عهده گرفتم یعنى برجسته کردن پدیده اى جدید در تفسیر قرآن, به چنان بررسى هایى نیاز نداشت. با این همه انجام آن بررسى گام بعدى خواهد بود.
اگر چه این دیدگاه که سوره هاى قرآن واحدهاى پیوسته اند, ظاهراً جا افتاده و انکار آن کار دشوارى است, ولى کاملاً روشن نیست که این دیدگاه به چه شیوه یا شیوه هایى گسترش خواهد یافت. بیشتر عهده داران رویکرد سوره به عنوان یک واحد عالمان سنتى اى اند که حاضر نیستند در احتمالات قابل طرح فراتر از حدّ معین آن رویکرد, کاوش کنند.این مسئله را که آیا این دیدگاه صرفاً به گرایشى نهفته تبدیل مى شود, نه به موجى شدید, به حدیث نفسى تفسیرى تبدیل مى شود, نه به اصل تفسیرى خیلى مهم, باید به انتظار نشست. جالب خواهد بود ببینیم که این تحوّل جدید در اندیشه تفسیرى مسلمانان چگونه بر پایه مبانى علمى غربى پیش مى رود. از یک سو عالمان غربى نمى توانند آن را نادیده بگیرند و از سوى دیگر عالمان مسلمان در تلاش براى تضمین درستى این تحوّل نمى توانند از آراى غربیان درباره ترکیب قرآن چشم بپوشند. اگر این مقاله نیاز عالمان مسلمان و غربى را به بحث از تحوّلى جدید, تفهیم کرده باشد, به مراد خود رسیده است46.
________________________________________
پی نوشت ها:
1. مشخصات کتابشناختى اصل این مقاله چنین است:
mustansir, Mir, “The Surah as Unity”, in The Koran, critical concepts in islamic studies, ed. by colin turner, Frist Published 2004 by Routlege Curzon, vol 4 p. 198 -209.
2. مستنصر میر پاکستانى الاصل و استاد مطالعات اسلامى در دانشگاه یانگ استون استیت در اهایو است. برخى از آثار وى عبارت اند از: انسجام در قرآن, بررسى مفهوم نظم از نظر اصلاحى در تدبر قرآن (ایندیاناپولیس 1986); فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم قرآنى (1987); لاله اى در بیابان, منتخبى از اشعار محمد اقبال (لندن 2000); و مقالات: ادبیات قرآن, شوخى در قرآن; طنز در قرآن, پژوهشى در قصه یوسف; گفت و گو در قرآن; وى همچنین مقالاتى در دائره المعارف قرآن انگلیسى 5 جلدى (چاپ لیدن) دارد.
20 . اشرف على ثنوى (1280 ـ 1362/ 1863 ـ 1943) یکى از مشهورترین شخصیت هاى دینى هند و پاکستان بود و خیلى از دوستدارانش به نشانه احترام او را حکیم الامّه نامیدند. گفته شده که او بیش از هشتصد کتاب نوشته که طیف گسترده اى از نوشته هاى دینى اسلامى را دربر مى گیرند. تفسیر او بر قرآن, بیان القرآن (12 جلد, چاپ بازبینى شده; کراچى و لاهور 1353; چاپ اول 1326) یکى از آثار برجسته اوست. این تفسیر هم زمان دو گروه از خوانندگان, عالم و عامى, را مخاطب خود مى داند. متن اصلى که متشکل از ترجمه و توضیحى و بحث هایى درباره موضوعات مهم است, براى خوانندگان معمولى و به زبان اردو است; یادداشت ها که به مسائل فنّى گوناگونى مى پردازد, براى اهل علم و به زبان عربى است.
21 . ثنوى, ج9, ص 16 ـ 18.
22 . سید قطب (1324 ـ 1386/ 1906 ـ 1966) رهبر معروف اخوان المسلمین مصر, به اتهام آشوبگرى از سوى حکومت مصر اعدام شد. تفسیر او بر قرآن, فى ظلال القرآن ( 6 جلد; بیروت 4ـ 1392/4ـ 1973) که حاوى برخى ویژگى هاى ادبى قرآن است, در جهان عربى و اسلامى خیلى رواج دارد.
23 . گاهى او از واژه محور استفاده نمى کند, ولى از توصیفات دیگرى براى رساندن همین مفهوم استفاده مى کند, مثلاً ( در سوره شعراء): موضوع هذه السوره الرئیسى هو… (ج5, ص 2583).
26 . محمد عزّت دروزه, التفسیر الحدیث (12 جلد; مصر 3 ـ 1381/ 4ـ 1962). در این تفسیر سوره ها بنابر ترتیب نزول شان تفسیر شده اند.
29 .محمدحسین طباطبائى (1312ـ 1402/ 1903ـ 1981) عالم برجسته ایرانى معاصر, تفسیر مفصلى بر قرآن نوشته است, المیزان فى تفسیر القرآن, 20 جلد, بیروت 4ـ 1393/ 4ـ 1973; جلد 21 که در 1985 چاپ شده, شامل نمایه موضوعى مفصلى بر این تفسیر است.
32 . حمیدالدین فراحى ( 1280ـ 1349/ 1863ـ 1930) که بیرون از هند و پاکستان کمتر شناخته شده است, مشارکت قابل توجهى در تفسیر قرآن داشته است. در چند رساله دیدگاهش را درباره پیوستگى اندام وار در قرآن عرضه کرده و از آن دفاع نموده است. فراحى که چارچوبى نظرى براى تفسیر قرآن پدید آورده بود, شروع به نوشتن تفسیرى بر قرآن کرد ولى قبل از مرگش تنها توانست تعداد کمى از سوره ها را تفسیر کند. تفسیرهاى او بر چهارده سوره کوتاه که (به جز یکى) به عربى نوشته شده و در مجلدات جداگانه اى چاپ شده, در ترجمه اى به زبان اردو قابل دستیابى است: مجموعه تفاسیر فراحى (لاهور 1973) که شاگردش امین احسن اصلاحى آن را گرد آورده است.
اصلاحى (متولد 1324/ 1906) به پیروى از اصول و روش هاى استادش, تفسیر کاملى بر قرآن نوشته است: تدبر قرآن (8 جلد; لاهور 1967 ـ 1980). براى شرح کوتاهى از زندگى فراحى و اصلاحى و بررسى مفصل تر دیدگاه هایشان بنگرید به کتاب من Coherence in the Qur’an (در زبان فارسى مى توان به پژوهشى تازه منتشر شده در این باره مراجعه کرد: سید على آقایى, (انسجام قرآن; رهیافت فراحى ـ اصلاحى در تفسیر) در پژوهش هاى قرآنى, ش 50 ـ 49, ص 215ـ 259).
ویرایش بوسیله کاربر 1397/01/11 02:12:06 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit