رتبه: Administration
گروه ها: Administrators, Moderator, member تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 422
9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
|
تدبر درسوره تین ،نكات و پرسش و پاسخ هاي سوره تين
بسم الله الرحمن الرحيم
و التين و الزيتون (1)و طور سينين (2)و هذا البلد الا مين (3)لقد خلقنا الانسن فى اءحسن تقويم (4) ثم رددنه اءسفل سفلين (5)إ لا الذين ءامنوا و عملوا الصلحت فلهم اءجر غير ممنون (6)
1 - قسم به انجير و زيتون (يا قسم به سرزمين شام و بيت المقدس ). 2 - و سوگند به طور سينين . 3 - و قسم به اين شهر اءمن (مكه ). 4 - كه ما انسان را در بهترين صورت و نظام آفريده ايم . 5 - سپس او را به پائين ترين مرحله باز گردانديم . 6 - مـگـر كـسانى كه ايمان آورده اند و اعمال صالح انجام داده اند كه براى آنها پاداشى است قطع ناشدنى !
🔸 درب پاراگراف اول: آیات ۱تا۶
بهترین ظهور آفرینش پروردگار، درانسان (با دو گرایش متضاد) تجلی یافته است، و ایمان واعمال صالح ، شرط دستیابی وی به اوج اعلی از قعرسفلی معرفی شده است.
فما يكذبك بعد بالدين (7) اء ليس الله بأ حكم الحاکمین (8)
7 - پس چه چيز سبب مى شود كه تو بعد از اين همه ، روز جزا را تكذيب كنى ؟! 8 - آيا خداوند بهترين حكم كنندگان نيست ؟
🔸 درب پاراگراف دوم: آیات ۷تا۸
حاکمیت مطلق پروردگار،، برجزا وپاداش(دوگروه انسانها)، جایی برای تکذیب روز جزا باقی نمی گذارد.
🔰 درس سوره :
انسان در سایه ایمان واعمال صالح به ملکات فاضله ای دست می یابد که وعده پاداش اخروی آن با حاکمیت احسن الخالقین ،غیرقابل انکاراست.
💫توضیحات:
درابتدای سوره ،خداوند دریک احتمال ،به مکانهای مقدسی قسم یاد کرده است ،که انبیای الهی درآن برخاسته اند ودرجهت راهنمایی انسان در دستیابی به درجات اعلی رسالت یافته اند.
درآیه چهارم ،باذکر کلمه هذا،قسم به شهرامن مکه ورسالت پیامبر گرامی اسلام (ص)،با اهمیت بیشتری جلوه گر می شود.
ازطرفی همواره درکنار کوهها ،دره هایی وجود دارد ،که درآیات ابتدایی گرایش های انسان را نیز می توان تشبیهی به این پستی وبلندی مورد اشاره درنظر گرفت.
بنابراین با توجه به موارد فوق ، درارتباط قسم ها با نتیجه قسم،دو حجت درونی (عقل وگرایشهای فطری) وبیرونی(پیامبران) میتواند انسان را در دو بعد خود متمایز سازد.
درکل سوره برمحور آفرینش زیبای انسان وتکامل یا انحطاط وی دور میزند وسرانجام با تاکید برمعاد وحاکمیت مطلقه پروردگار پایان می یابد.
ارسالي از خانم دكتر الهه سادات خدايي
كلمات كليدي: تين زيتون اسفل انجير
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
سوره مبارکه التین
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان
🌷فراز اول
وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ {1} سوگند به (کوه)انجیر و زيتون {1}
وَطُورِ سِينِينَ {2} و طور سينا {2}
وَ هَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ {3} و اين شهر که امن است{3}
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ {4} هرآینه به تحقیق آفریدیم انسان را در نيكوترين اعتدال (قوام) {4}
🌷عصاره فراز اول سوگند به مکان های مقدس وحی و توجه به خلقت انسان در نیکوترین مقام
◀️ کلمه ی همنشین البلد "امین" که برای شهر مکه آمده و یکی از صفات بارز رسول اکرم ص نیز میباشد به نظر می رسد بعد از خلقت حضرت آدم (تین) و دیگر پیامبران الهی و خاتم انبیاء اولین قدم برای ماندن در بالاترین حالت اعتدال وجودی انسان تبعیت از پیامبران و در نهایت آغوش امن محمد امین ص میباشد. (نظر بنده فقیر)
🌷فراز دوم
ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ {5} سپس رد کردیم (بازگرداندیم) او را به پست ترين [مراتب] پستى ها {5}
إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ {6} مگر كسانى كه ایمان آوردند و عمل کردند كارهاى شايسته را پس برای آن ها پاداشى بی منت است {6}
🌷عصاره فراز دوم تنها دل سپردن به ایمان و گام نهادن در وادی عمل صالح باعث ریزش باران رحمت بی انتهای الهی میگردد و انسان را از سقوط در پست ترین مرتبه وجودی نجات خواهد داد.
◀️ کلمه ی همنشینِ اجر "غیر ممنون" میباشد به نظر می رسد یکی از ویژگی های عمل صالح بی منت بودن و قطع نشدنی بودن آن است که شامل اجر بی انتها و بی منت الهی میشود. (نظر بنده فقیر)
فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ {7} پس چه چيز وادار به تکذیب کرد تو را(ای انسان) در بعد (آن) از این دین {7}
أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحَاكِمِينَ {8} آیا نیست خداوند داورترین داوران
🌷فراز سوم نپذیرفتن دین الهی و حاکمیت الهی فرجامش تکذیب معاد و پست ترین جایگاه را به همراه خواهد داشت.
◀️ این دو آیه نشانه عدالت پروردگار در برابر هرج و مرج انسانهاست که اکثر آنها(سافلین؛ جمع مذکر) حاکمیت الهی را تکذیب میکنند
🌷موضوع سوره اهمیت سرزمین وحی و توجه به مقام والای انسان
🌷درس سوره شرط ماندن و رسیدن به نیکوترین اعتدال، ایمان و عمل صالح (بدون چشمداشت) است که سرچشمه آن تبعیت از معصوم است و تبعیت از حاکمیت الهی را بهمراه دارد.
نکات سوره ✅ انسان به خاطر استعداد تقویمی هم می تواند سیر تکامل وهم سیر پستی و نزولی داشته باشد
✅ برای رسیدن به رفیع ترین قوام هیچ راهی جز دین نیست.
✅ برای خروج از أَسْفَلَ سَافِلِینَ پذیرفتن ایمان الهی و انجام اعمال خداپسندانه ضروریست.
✅ نپذیرفتن حاکمیت الهی، تکذیب دین الهی و تکذیب معاد و در نهایت سقوط انسان را به همراه دارد.
✅ تبعیت و عدم تبعیت از معصوم منجر به تبعیت و عدم تبعیت از خدا می شود.
سوالات 1⃣ انسان با تکذیب حاکمیت خداوند و پرهیز از عمل صالح به پست ترین مرتبه میرسند چرا از فعل "رددنا" استفاده شده است؟؟
2⃣ دو ترکیب اضافه اسفل سافلین و احکم الحاکمین که هم ریشه میباشند نشانه نکته ظریفی میباشد و بلاغت قرآن را نشان میدهد؛ نکته بلاغت آن چیست؟؟
3⃣ آیا کلمه الامین فقط بخاطر دعای حضرت ابراهیم ع برای مکه میباشد یا میتوان به لقب پیامبر هم نسبت داد؟
4⃣ کلمه دین اشاره به دین الهی دارد و یا معنای جزا و معاد را میرساند؟
سرکار خانم هادیان
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
✳️ تدبر در سوره مبارکه تین
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم ِبه نام خداوند رحمتگر مهربان
💠پاراگراف اول :
وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ ﴿۱﴾ سوگند به انجير و زيتون(۱)
وَطُورِ سِينِينَ ﴿۲﴾ سوگند به (سرزمین)طور سينا (۲) وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ ﴿۳﴾ و (سوگند به) اين شهر امن (۳) لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ ﴿۴﴾ هر آینه خلق کرده ایم انسان را در نيكوترين ساختار (۴)
ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ ﴿۵﴾ سپس باز گردانده ایم او را به پایین ترين پَست ها (۵) إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ ﴿۶﴾ مگر كسانى كه ایمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند ، پس برای آنهاست پاداشى بى منت (۶)
🔹استخراج درب پاراگراف اول : سه آیه اول قسمند و آیه ۴ جواب قسم است . آیات ۵ و ۶ توضیحی بر آیه ۴ می باشند . بنابر این آیه ۴ اصلی است .
🔸درب پاراگراف اول : ساختار وجودی انسان بهترین ساختار ممکن است . ( به شرطی که به جسم و روح و تربیت نفس خود اهمیت بدهد و با ایمان و عمل صالح از پستی و نزول رتبه در امان باشد .)
💠پاراگراف دوم :
فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ ﴿۷﴾ پس چه چيز به تکذیب وامی دارد تو را بعد (از اين) نسبت به روز جزا ؟ (۷)
أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحَاكِمِينَ ﴿۸﴾ آيا خداوند حاکم ترین داوران نیست ؟!
🔹 استخراج درب پاراگراف دوم : هر دو آیه می توانند اصلی باشند .
🔸 درب پاراگراف دوم : ای انسان ! تو باید در روز جزا و در محضر خداوند احکم الحاکمین ، پاسخگوی نعمت وجودی خود باشی . ( چون قطعا چنین موجودی در چنین ساختار ارزشمندی نمی تواند فقط به خاطر زندگی چند روزه دنیا خلق شده باشد و قطعا بابت این نعمت بزرگ مورد باز خواست خواهد بود .)
🔸درس سوره : ساختار وجودی انسان بهترین ساختار است و انسان بابت چنین موهبتی بازخواست و داوری خواهد شد .
سرکار خانم شجاعت
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم به نام خداوند بخسنده ی مهربان
وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ ﴿١ سوگند به انجیر وزیتون
وَطُورِ سِینِینَ ﴿٢﴾ قسم به کوه طور (در )؛سینا
وَهَذَا الْبَلَدِ الأمِینِ ﴿٣ وقسم به این شهر امن(مکه)
لَقَدْ خَلَقْنَا الإنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ ﴿٤﴾ هراینه به تحقیق افریدیم انسان را در نیکوترین ساختاروقوام
ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ ﴿٥﴾ سپس بازگرداندیم اورا به پایین ترین مراتب پستی
إِلا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ ﴿٦﴾ مگر کسانیکه ایمان اوردند وانجام دادند نیکیها را پس برای ایشان پاداشی بدون قطع ونقص است
💢فراز اول ایات( ۱_۶)
📚درس سوره:
انسان در بهترین جایگاه افرینش است باید مراقب باشد از این مقام سقوط نکند 🔺درب فراز اول: انسان در بهترین حالت (از لحاظ استعداد ) افریده شده حفظ این حالت در گرو اعمالش هست 🔺 فراز دوم ایات (۷و۸)
فَمَا یُکَذِّبُکَ بَعْدُ بِالدِّینِ ﴿٧﴾ پس چه چیز وادار به تکذیب کرد تورا بعد ( این ) نسبت به روز جزا أَلَیْسَ اللَّهُ بِأَحْکَمِ الْحَاکِمِینَ ﴿٨﴾ ایا نیست خدا داورترین داوران 📚درس سوره :انسان در بهترین جایگاه افرینش است باید مراقب باشد از این مقام سقوط نکند 🔻درب فراز دوم: توجه به اقرینش انسان ودیگر مخلوقات جایی برای تکذیب معاد نمی گذارد وداوری خداوند در روز جزا ( ثبت اعمال) مراقبت اعمال را صروری می کند ♻️نکات سوره
1⃣ این سوره با توجه به محتوا (مبدا ومعاد) وآهنگین بودنش در گروه سوره های مکی به شمار می رود
2⃣ قسم به مخلوقات خداوند وشهرهای مهم نشان از اهمیت موضوع مطرح شده در این سوره دارد
3⃣ موارد مورد قسم اندیشیدین در مود آنها را یاداور می گردد
4⃣ همچنین قسم ها نوعی تاکید در تحقق موضوع مطرح شده در این سوره را دارد
5⃣ موضوع جایگاه انسان در آفرینش خداوند است
6⃣به فرموده خداوند انسان در بهترین وبا قوام ترین حالت از لحاظ جسمی وروحی واستعدادی افریده شده
7⃣ این می تواند نشان از هدایت فطری انسان وتوانایی او در کسب هدایت ثانویه باشد
8⃣با توجه به این سوره مراقبت از جایگاه شریف انسانی ضروری به نظر می رسد
9⃣ اگر از این استعدادها وهدایت ها بهره گیرد این جایگاهش را حفظ می کند وگرنه سوء استفاده از این استعداد می تواند او را به پایین ترین مقام حتی پست تر از حیوان سقوط دهد مصداق ایه ۱۷۹ الأعراف وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَّا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَٰئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَٰئِكَ هُمُ الْغَافِلُون
سرکار خانم انصاری
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
پرسش❓
۱_ مرجع ضمیر (ک) در ایه ۷ چه کسی می باشد ؟
پاسخ 1 :پیرونظر
برخی از مترجمان و مفسران، این آیه را چنین معنی کردهاند: «پس بعد [از این] چه چیز تو را به تکذیب دین وامىدارد؟». به نظر میرسد، این معنی صحیح نیست و بهتر است چنین معنی شود: «پس بعد [از این] چه کسی تو (پیامبر) را به سبب دین تکذیب میکند؟» دلایل صحت این معنی و اشکال معنای پیشین از این قرار است:
أ. ظاهر (یکذبک) فعل و فاعل و مفعول است و به معنای «تو را تکذیب میکند» نه «تو را به تکذیب وامیدارد». غیر از معنای مذکور، خلاف ظاهر است و به دلیل بیّن احتیاج دارد.
سیاق سوره میفهماند که در این آیه سخن از تکذیب پیامبراست نه تکذیب روز جزا، چون همه قسمهای صدر سوره مربوط به سرزمینهای وحی است.
پاسخ 2:همين را در تفسير طبري مفصل بحث كرده:
اختلف أهل التأويل في تأويل قوله: ( فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ ) فقال بعضهم معناه: فمن يكذّبك يا محمد بعد هذه الحجج التي احتججنا بها، بالدين، يعني: بطاعة الله، وما بعثك به من الحقّ، وأن الله يبعث من في القبور؟ قالوا: " ما " في معنى " مَنْ"، لأنه عُنِيَ به ابن آدم، ومن بعث إليه النبيّ صلى الله عليه وسلم. وقال آخرون: بل معنى ذلك: فما يكذّبك أيها الإنسان بعد هذه الحجج بالدين. * ذكر من قال ذلك: حدثنا ابن بشار، قال: ثنا عبد الرحمن، قال: ثنا سفيان، عن منصور، قال: قلت لمجاهد: ( فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ ) عني به النبيّ صلى الله عليه وسلم؟ قال: معاذ الله! عُني به الإنسان. حدثنا ابن حميد، قال: ثنا مهران، عن سفيان، عمن سمع مجاهدا يقول: ( فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ ) قلت: يعني به: النبيّ صلى الله عليه وسلم؟ قال: معاذ الله! إنما يعني به الإنسان. دثنا أبو كُرَيب، قال: ثنا وكيع، عن سفيان، عن منصور، عن مجاهد ( فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ ) أعني به النبيّ صلى الله عليه وسلم؟ قال: معاذ الله! إنما عُنِيَ به الإنسان. حدثنا ابن عبد الأعلى، قال: ثنا ابن ثور، عن معمر، عن الكلبيّ( فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ ) ؟ إنما يعني الإنسان، يقول: خلقتك في أحسن تقويم، فما يكذّبك أيها الإنسان بعد بالدين. وقال آخرون: إنما عني بذلك رسول الله صلى الله عليه وسلم، وقيل له: استيقن مع ما جاءك من الله من البيان، أن الله أحكم الحاكمين. * ذكر من قال ذلك: حدثنا بشر، قال: ثنا يزيد، قال: ثنا سعيد، عن قتادة، قوله: ( فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ ) أي استيقن بعد ما جاءك من الله البيان ( أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحَاكِمِينَ ) .
وأولى الأقوال في ذلك عندي بالصواب قول من قال: معنى " ما " معنى " مَنْ", ووجه تأويل الكلام إلى: فمن يكذبك يا محمد بعد الذي جاءك من هذا البيان من الله بالدين؟ يعني: بطاعة الله،
پرسش 2❓
با توجه به آیه 6که خداوندعدم سقوط از مقام انسانی را در گرو اعمال صالح انسانهابرمی شمرد چرا تنزل. اسفل سافلین را به خودش (خدا)نسبت میدهد ؟
پاسخ 1:
اما به رغم فطری بودن پذیرش وحی، گروهی آن را نپذیرفتند، به همین دلیل این گروه را به پست ترین جایگاه بازگرداندیم؛ «5» ، به طوری که همه به الهی بودن این دین واقف و به شکوه و جلال آن معترف میشوند، چه تقدیر الهی بر این است که انسان، آسمانی شود. اما از آنجا که عالم خاکی دارِ امتحان است، آن که خود برخلاف فطرت خویش خاکیان را بر افلاکیان ترجیح دهد و برخلاف عقل و فطرت خویش ایمان نیاورد، خداوند او را در درّه ظلمت و نکبت به پایینترینِ مراتب سقوط میدهد
پاسخ 2:
در قرآن می¬بینیم چیزهائی را که ما آنها را عادی و طبیعی و قانونمند می¬دانیم و می¬توانیم مکانیزم¬های آن¬ها را بفهمیم ، خداوند به خویش نسبت می¬دهد و می-توانیم بطور معکوس نیز نتیجه بگیریم که چیزهای دیگری را نیز که خداوند انجام آنها را به خویش نسبت می¬دهد ، آنها نیز قانونمند بوده و دارای مکانیزم مفهوم و معقولند. ¬ لذا وقتی که در قرآن می¬خوانیم خداوند هدایت و گمراهی اشخاص را به خویش نسبت می¬دهد باید توجه کنیم که این امر نیز قانونمند است و «هوسی» و بی-قانون نیست . همچنین وقتی که در قرآن می¬خوانیم که خداوند می¬فرماید فلان قوم را هلاک کردیم ، معنی آن این است که آن قوم به اعمالی پرداختند که نتیجه آن هلاکت بود .
در اینجا نیز که خداوند راندن اشخاص را به پست¬ترین پستی¬ها به خویش نسبت می¬دهد با توجه به مطالب فوق، باید این¬طور تفسیر کنیم که خداوند قانونی قرار داده که انسان در صورتی که به اعمالی دست بزند که نتیجه آن سقوط به پست-ترین پستی¬ها باشد ، این اتفاق خواهد افتاد و عامل آن اعمال به آن شرایط سقوط خواهد کرد ، و چون هم آن قانون و هم آن شرایط و هم آن انسان را خداوند آفریده ، لذا این موضوع را نیز به خویش نسبت می¬دهد و اگر ندهد به چه کسی نسبت دهد؟
بنابراین اگر کسی به پست¬ترین پستی¬ها سقوط کرد ، نباید کسی غیر از خویش را ملامت کند.
از تفسیر استاد گنجه ایویرایش بوسیله کاربر 1402/05/27 06:10:45 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
تدبر و فهم سوره زيتون: نكات و پرسش هاي تفسيري سوره تين
پرسش:یکی از اختلاف ها بین مفسرین و مترجمین در سوره تین
کلمات تین و زیتون است.
برخی انرا دو میوه گرفته اند
و برخی دو کوه.
نظر دوستان چیست؟
پاسخ 1 :پیرونظر
درباره تین و زیتون چند گزینه مطرح است:
«دو میوه»، «دو درخت»، «دو کوه که بر اولی، دمشق و بر دومی، بیت المقدس قرار دارد.»
با توجه به قسمهای بعدی (طور سینا و مکه) میتوان گزینه سوم را ترجیح داد، زیرا دمشق و بیت المقدس مانند طور سینا و مکه، از سرزمینهای پیامبران الهی: است. البته دلیل نامگذاری این سرزمینها به تین و زیتون، کثرت این دو میوه یا دو درخت در این مناطق است 💠🌀💠🌀
پاسخ2 :خانم هادیان
مصادیق گوناگونی كه برای «تین» و زیتون» در این متن و سایر متون تفسیری آمده، از این قرار است: 1 مقصود از «تین» و «زیتون» همان دو میوۀ معروف است؛ 2«تین» كوهی است كه كشتی نوح (علیه السلام) روی آن قرار گرفت و «زیتون» اشاره به شاخه زیتونی است كه كبوتر به نشانه پایان یافتن طوفان برای او آورد؛ 3«تین» مسجدی است كه حضرت نوح (علیه السلام) روی كوه جودی بنا كرد و «زیتون» مسجد شهر قدس است؛ 4«تین» و «زیتون» اشاره به سرزمین هایی است كه درخت انجیر و زیتون در آن پرورش می یابد؛ 5 «تین» و «زیتون» نام دو كوه در شام است؛
6 «تین» و «زیتون» نام دو شهر است؛
7 «تین» و «زیتون» نام دو مسجد در شام است؛ 8 «تین» مسجد الحرام و «زیتون» مسجد اقصی است؛ 9«تین» شهر دمشق و «زیتون» شهر قدس است؛ 10«تین» مسجد دمشق و «زیتون» مسجد شهر قدس است؛ 11 «تین» كوهی است كه دمشق بر آن بنا شده و «زیتون» كوهی در شهر قدس است؛ 12«تین» مسجد اصحاب كهف (كهف: 21) و «زیتون» مسجد شهر قدس است؛ 13«تین» كوه «طور تینا» و «زیتون» كوه «طور زیتا» است؛ 14«تین» درخت انجیری است كه آدم و حوا از آن برای خود ساتر تهیه كردند و «زیتون» شهرقدس است؛ 15 «تین» اشاره به دوران حضرت آدم (علیه السلام) و «زیتون» اشاره به دوران حضرت نوح (علیه السلام) است؛ 16 مقصود از «تین» و «زیتون» سرزمین فلسطین است؛ 17«تین» كوههایی بین حُلوان تا همدان است و «زیتون» كوه های شام است.
پاسخ 3:
در تفاسير براي تين و زيتون،مصاديق متفاوتي نقل شده است. دو نوع ميوه يا دو مكان(مثلا شام و بيت المقدس كه محل نزول وحي يا محل پرورش اين دوميوه بوده است و در نتيجه هر 4 مورد مقسم به،را مكان هاي نزول وحي دانسته اند) از انجا كه مصداق مشهور تين و زيتون همان ميوه هاي انجير و زيتون هستند و در چندجاي ديگر قران هم زيتون به همين معناي مشهور استفاده شده و توجه به اينكه در صورتيكه مراد خداوند از ذكر انها دلالت بر مكان هاي خاص بود،ميتوانست مانند ايه 3 بصراحت نام آنها را ذكر نمايد،همان معناي مشهور انتخاب ميشود .يعني كه خداوند براي رشد و كمال انسان،علاوه بر غذاي مادي،غذاي روحي و هدايتي او را هم مهيا نموده است.
اقاي سيدكاظم فرهنگویرایش بوسیله کاربر 1398/08/18 10:34:13 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
💫🌿سوره تین در تفسیر فرقان
🌸اينجا در آغاز قسم به بهترين ميوه ها است كه نمادى از بهترين وحى هاى ربانى است،
🌸🍃نخست انجير كه پيش از برگش مى آيد كه نمودى است از انجام وعده پيش از وقتش كه خود اظهار معنى است پيش از ادعا، ميوه اش بسى لطيف، زود هضم، نرم و كم كننده بلغم و پاكسار كليه ها، و خوب كننده سنگ مثانه و باز كننده روزنه هاى كبد و طحال و فربه كننده بدن و سودهاى ديگر است و خشك و ترش داراى ويژگيها است.
🌺🍃سپس زيتون از سوئى ميوه و از سوئى ديگر تغذيه و روشنى بخش و بى نياز از بازرسيهاو مراقبت ها و كم نياز به آب است. 🌸🍃انجير تنها اينجا يادآورى شده ولى در جاهاى ديگر مانند (23:20) با صراحت اشاره ياد شده است . 🌺🍃انجير و زيتون نمايانگراين احسن تقويم بدنى انسان، و طور سينين و اين بلد امين (مكه) نشانگر تقويم روح انسانند كه هر دو بعدش در "احسن تقويم" است، چنانكه جايگاه وحى اسرائيلى طور و پايگاه وحى محمدى اين بلد امين مكه مكرمه است مورد قسم ديگر است.
🌸🍃طور سينادر جاى جاى قرآن به عناوين گوناگون آمده، چنانكه در آيات (2:62)، (19:52)، (52:1) و ... تكرار شده است. و اين بلد امين كه بر اساس مكى بودن اين سوره مكه مكرمه است، گاه به وصف امين و گاهى به بلد آمن (2:126) يا "ام القرى" (6:92) و مئابة ها (2:125) و او بين بيت (3:97) و در آياتى ديگر قلبش كه كعبه مكرمه است قبله و مطاف موحدان جهان خوانده شده.
🌺🍃دو قسم نخست نمودار كمال جسم انسان و دو قسم ديگر نموداركمال روحى انسان است، كه در نتيجه آفرينش انسان در بهترين تقويم نمودار گردد.
👈اين كمال روحى و جسمى انسان است كه به گونه اى مطلق در احسن تقويم است، كه بر همين زيربنا انسان موظف است بر مبناى دو رسول درونى فطرت و عقل و دو رسول برونى تكوين و تشريع به سوى كمالاتى در احسن تقويم گامهائى بلند نهد.
انسان را همانندى در احسن تقويم هست چنانكه اصل وجود انسانهائى آسمانى همچون زمينى در آيه (42:29) و همسان بودن اين و آن در آيه (17:70) نمودار است، و اينجا «لقد» تأكيدى مضاعف براى اين مورد قسم است.
❗️ولى همين انسان كه در دو "احسن تقويم" ربانى و انسانى است، در صورت تخلف از اين دو مبنى در اسفل سافلين خواهد بود، چنانكه در آياتى چند از حيوانات هم پست تر است، كه حيوان اگر نسبت به انسان پست است از نظر خلقت و استعداد و قصور است، ولى انسان پست با ناديده گرفتن احسن تقويم در دو بعدش به گونه اى مضاعف ازحيوان پست تر است. مگر اين كه با ايمانشان و عمل شايسته ايمان به پيشگاه حضرت رحيم رحمان رهسپارد كه پاداشش هم بى پايان است.ویرایش بوسیله کاربر 1402/05/27 06:11:09 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
🙏قسم های قرآنی⬇️⬇️
🌤در سوره عصر و سوره ضحی مطالب مختصری درباره قسم.های قرآنی عرض کردیم، و در ادامه آنها عرض کردیم که
🌺 اولاً در قسم های قرآنی کلماتی به کار رفته که جنبه سمبلیک دارند و نباید به معنی ظاهری آنها چندان مقید بود و بلکه باید به معنی بالاتری که افاده می کنند نظر داشت
🌺 ثانیاً همچنین باید با توجه به «خلاصه تفسیر» بین آنها و جمله ای که به عنوان «جواب قسم» ذکر شده رابطه صحیح را برقرار کرد.
🌾🌿در این سوره به عنوان جواب قسم «آفرینش انسان در بهترین ساختار» را داریم و در «خلاصه تفسیر» سوره نیز استعداد شگرف انسان مطرح است
🌺 و در آیات 3 گانه اول عوامل مقدماتیِ ایجادِ بهترین استعداد ساختاری انسان مطرح است و لذا با توجه به قسم های سه گانه می توانیم این نتیجه را بگیریم که انسان برای رسیدن به بهترین ساختار نیاز به 🔰🔰
1⃣غذای مطلوب (دو قَسَم آیه اول)
2⃣وحی (آیه دوم)
3⃣شرایط ایمن (آیه سوم) دارد .
👈ملاحظه فرمودید؟ موضوعی که به این روشنی و معقولی و مستقیماً از خود قرآن استفاده شده را مقایسه کنید با مطالبی که در تفاسیر در ذیل همین آیاتِ قسم ارائه شده است .
💫👌💫بهترین ساختار
💥«بهترین ساختار» مورد بحث در چه حوزه ای است؟ 🤔
❓آیا در حوزه جسم انسان است یا در حوزه معنویت و روح او مطرح است؟
♻️♻️با توجه به آیه 5، ظهور بهترین ساختار در حوزه روحیات انسانهاست زیرا اگر فقط به حوزه جسم مربوط بود در آنصورت آیه 5 با واقعیت تطبیق نخواهد داشت زیرا می بینیم متوسط انسانها متولد می شوند، طفولیت می کنند، جوان می شوند، بالنده می شوند، میانسال می شوند، پیر می شوند، و می میرند،
و اگر گفته شود منظور آیه 5 همان پیری است، در آنصورت در آیه 6 مشکل پیدا می کنیم زیرا لازم می آید مؤمنان خوش عمل پیر نشوند که می دانیم این درست نیست. 💢💢 لذا چاره ای نمی ماند جز اینکه حوزه «بهترین ساختار» را حوزه معنوی آدمی یعنی حوزه «روح» و «روان» و «من» و «خود» او بدانیم که در اینصورت هر سه آیه بخوبی مفهوم می گردند. 💢💢همچنین اینک که فهمیدیم «بهترین ساختار» در حوزه روان افراد انسان معنی دارد، فهم «پست ترین پستیها» چندان مشکل نیست و حوزه آن نیز روح و روان و شخصیت است
❗️ و اگر بخواهیم نمونه ذکر کنیم، می توانیم خیلی زیاد ذکر کنیم و تاریخ بشر از آنها کم ندارد.
🖋اقاي گنجه اي
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
❓پرسش:
باتوجه به این که در ابتدا سوره طبق نظر برخی از مفسرین به چهار سرزمین وحی سوگند یاد شده است سوالی برای من پیش آمده که در آیه ۷ (بعد از این همه دلایل چگونه دین را تکذیب می کنید)آیا منظور از دلایل نمی تواند معجزات پیامبران باشد؟
✅پاسخ: اقای فرهنگ
اینکه هر سه ایه نخست به مکان اشاره داشته باشد و اینکه دین به معنای ایین باشد نه جزا احتمال کمی دارد. با توجه به ترتیب سوره ها که تاکنون امدیم و شباهتهای این سوره با عصر و شمس بحث جزا و معاد است.
همچنین اشاره به معجزات سایر پیامبران ،برای مخاطبان زمان پیامبر که انها را ندیده اند،موجه نیست .
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
تدبر در سوره تين:عصاره فرازها و درس سوره تين،نكات و پرسش و پاسخ در سوره تين منظور از قسم به تين و زيتون چيست؟ 💫🌟بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيمِبه نام خداوند رحمتگر مهربان وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ {1}سوگند به تين و زيتون {1} وَطُورِ سِينِينَ {2}و طور سينا(که محیط مناسب پرورش انهاست) {2} وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ {3}و اين شهر امن شده (که محل پرورش توست){3} لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ {4}[كه] براستى انسان را در نيكوترين قوام و ساختار آفريديم {4} ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ {5}سپس او را (بواسطه رفتارخودش) به پستترين [مراتب] پستى بازگردانيديم {5} إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ {6} مگر كسانى كه خود را (از سقوط) در امنیت قرارداده و كارهاى شايسته كنند كه پاداشى بىمنت خواهند داشت {6} عصاره فراز آیات 1-6: قطعا خداوند انسان را در بهترين ساختار آفريده و ملزومات حفظ انرا هم تامین کرده، اما انسان امکان سقوط به پایین ترین مراتب را نیز داراست .
نكات: 1-مراد از تين و زيتون چيست؟ در تفاسير براي تين و زيتون، مصاديق متفاوتي نقل شده است. دو نوع ميوه يا دو مكان(مثلا شام و بيت المقدس كه هم محل پرورش اين دوميوه بوده است و هم محل نزول وحي در نتيجه هر 4 مورد مقسم به، را مكان هاي نزول وحي دانسته اند) از انجا كه مصداق مشهور تين و زيتون همان ميوه هاي انجير و زيتون دو میوه قدیمی و مقاوم و با خواص فراوان و کارکردهای مختلف غذایی، دارویی، روشنایی و ..هستند و در چندجاي ديگر قران هم زيتون به همين معناي مشهور استفاده شده و توجه به اينكه در صورتيكه مراد خداوند از ذكر انها دلالت بر مكان هاي خاص بود، ميتوانست مانند ايه 2و3 بصراحت نام آنها را ذكر نمايد، لذا همان معناي مشهور انتخاب ميشود . o برخی از خواص انجیر و زیتون: - باستانشناسان عقیده دارند، انجیر نخستین محصول زراعی بشر در ۱۱ هزار و ۴۰۰ سال پیش میباشد. -وطن اصلی درخت انجیر، تمدن قدیم یعنی همان آسیای غربی و کشورهای اطراف مدیترانه است. کاشت انجیر، از ۲۸۰۰ تا ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح در مصر باستان نیز مرسوم بوده است. -انجیر در یونان باستان هم از منظر خوراکی و هم از منظر دارویی ارزشمند بوده است. -یهودیان قدیم نیز درخت انجیر را میشناختهاند و نوعی از این میوه ارزشمند تحت عنوان فیکوس سیکوروس در تورات یاد شده است. در کتاب مقدس انجیل نیز از انجیر، فراوان نام برده شده و به عنوان یکی از میوههای بهشتی معرفی شده است. -این محصول شیرین به روش دیم نیز قابل کشت است و محصول خوبی در بحران آب به شمار میآید. -انجیر به دلیل داشتن خاصیت آنتی اکسیدانی، یکی از موادی است که در کاهش، سرعت رشد سلولهای سرطانی نقش دارد، و همچنین در بیماریهای گوارشی و کاهش وزن نیز، بسیار مفید میباشد، میوه این درخت، با داشتن ارزش غذایی و طبی بالا، دارای قند زیاد بوده و منبع مناسب پتاسیم، منیزیم، کلسیم و فسفر و سرشار از ویتامینهای A، B و C و نیز منبع غنی فیبر غذایی است و این تنها بخشی از خواص این گیاه شگفت انگیز است، -پژوهشگران اظهار کردهاند که آشنایی با زیتون و بهره برداری از آن در خاورمیانه و منطقه مدیترانه با پیدایش اولیه انسانهای متمدن بهویژه در شرق مدیترانه (بین النهرین، سوریه، لبنان، یونان، قبرس، اردن و غیره) بوده است. -زیتون گیاه بومی آسیای صغیر است که از 6000 سال پیش از طریق سوریه و فلسطین به سایر نواحی مدیترانه گسترش یافت. -در روزگار باستان درخت زیتون نماد دوستی و صلح در بین ملتها بود. بر سر قهرمانان بازیهای المپیک تاجی از شاخههای زیتون گذاشته میشد. -روغن زیتون هزاران سال منبع باارزشی برای تامین روشنایی بود.(که در ایه 35 سوره نور هم اشاره شده است) -گیاهی همیشه سبز به شمار می رود که دارای ارقام و واریته های مختلفی است. عمر طولانی ای دارد و در صورت عدم رشد و از بین رفتن دوباره توسط پاجوش هایی که ایجاد می کند رشد و بارور می شود بنابراین با یکبار کاشت می توانید سالیان سال از درخت زیتون استفاده و از ثمره اقتصادی آن بهره ببرید. -ارزش غذایی زیتون از قدیم مورد توجه بوده؛ به طوری که می گویند سربازان عرب در لشکرکشی هایشان نان و روغن زیتون و عسل را به عنوان غذا همراه خود می بردند و با این کار وقت خود را صرف پختن غذا نمی کردند. -فواید درمانی بسیاری برای زیتون وجود دارد
2-طور نام کوهی است که چندین بار در قران ذکر شده و میقات موسی و ابلاغ رسالت حضرت موسی نیز در انجا بوده است: نادیناه من جانب الطور الایمن، اما عبارت "طور سیناء" فقط یکبار در سوره مومنون بکار رفته است : "شجره تخرج من طور سیناء تنبت بالدهن و صبغ للاکلین" که اشاره به درخت زیتون است که از معدود مواردی است که قران به محل خاص پرورش یک نوع درخت اشاره میکند. گفته میشود طور سیناء و طور سینین یکی هستند. لذا در ایه اول به زیتون قسم خورده و در ایه 2 به محل کشت و پرورش مناسب و مشهور این میوه. هرچند که در قران به وجود زیتون در طور سینا اشاره شده اما با توجه به اینکه خاستگاه اولیه انجیر هم محدوده دریای مدیترانه و مصر بوده است، شاید بتوان طور سینین را محل مناسبی برای پرورش هردو میوه انجیر و زیتون دانست. اینکه طور سینین در ذهن مخاطبان ان زمان قران، نماد و یاداور حضرت موسی بوده یا پرورشگاه معروف زیتون و یا هر دو، جای سئوال است.
3-مقصود از "وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ" چیست؟ غالب مفسران تنها مصداق این ایه را شهر مکه معرفی کرده اند که در چندجای قران به عنوان سرزمین و شهر امن معرفی شده است. ابراهیم دعا کرد: «وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا» و یا خدا فرمود: ﴿جَعَلْنا حَرَماً آمِناً﴾ اینکه بجای ذکر اسم شهر مکه یا ذکر صفات دیگر آن، بر عنوان "بلد امین" تاکید شده، نشانگر آن است که بعد از انکه به دو نوع میوه مقاوم و نافع که دارای کاربردهای مختلف ولی عمدتا بعنوان غذای انسان استفاده میشود قسم خورده و سپس به محیط و زمین مناسب رویش و پرورش زیتون قسم خورده، با چهارمین قسم ،ضرورت وجود شهری امن را برای حیات مناسب انسان و تامین شرایط حفظ ساختار احسن وی برشمرده است. لذا علیرغم انکه برخی مفسران ایات 2 و 3 را به محل نزول وحی بر حضرت موسی و محمد منطبق کرده و ایات را مرتبط با وحی دانسته اند، اما در ظاهر ایات چنین موضوعی به چشم نمیخورد. چرا که عبارت "طور سینا" در قران تنها به محل رویش درخت زیتون شناخته شده و "سرزمین امن" هم حاوی دلالتی صریح بر وحی و رسالت نیست بلکه بر امن بودن ان صراحت دارد. نکته دیگر انکه این شهر امن منحصر در مکه نیست بلکه میتواند به شهرهای امن محل سکونت مخاطبان مختلف قران هم منطبق گردد. نکته: در سوره عصر هم به بعد اجتماعی زندگی انسان تاکید شد و راه نجات از خسران را تواصی به حق و صبر انسانها اعلام کرد.علاوه بر انکه با جود مفرد بودن انسان در هر دو سوره عصر و تین، اما استثنای رستگاران بصورت جمع امده است : الا الذین... و نه الا الذی...
4-ارتباط قسمها با جواب قسم چیست؟ در سوره قریش خداوند در بیان علت آنکه قریش باید تنها "رب هذالبیت" را پرستش کنند، به دو دلیل اشاره میکند سیرکردن آنها از گرسنگی و امن کردنشان از ترس . لذا غذا و شهر امن دو مولفه و پیش نیاز بسیار مهم در زندگی انسان برای رشد و تعالی و دیانت و موحد بودن وی است. در این سوره هم بعد از انکه به دو نوع میوه مشهور و پرقدمت و نافع که غذای انسان است قسم خورده، سپس به زمین و زمینه مناسب رویش و پرورش آنها قسم خورده، با چهارمین قسم ،ضرورت وجود شهری امن را بعنوان بستری برای حیات مناسب انسان و پرورش وی یاداور میشود. یعنی تامین نیازهای جسمانی فرد انسان و زمینه و محیط مناسب رشد انسان در اجتماع، از شرایط حفظ ساختار احسن وی برشمرده شده است. همچنین درخصوص ارتباط تین و زیتون با خلق احسن انسان میتوان گفت همانطور که در میوه ها هم همه انها به کمال تعریف شده و مورد انتظار نمیرسند (آفت ها، ریزشها، خرابی میوه ها و ..) در انسان هم فقط برخی افراد به کمال مورد انتظار میرسند .بطور خلاصه يعني خداوندی که انسان را در بهترین ساختار وجودی افریده، زمینه و بستر و ملزومات حفظ انرا هم در بعد فردی و اجتماعی مهيا نموده است.
5-آیات 4و5 سوره تین مشابه آیات 7و8 سوره شمس (فالهمها فجورها و تقویها) به قابلیت انسانها در طی کردن دو مسیر متضاد در زندگی دنیوی شان اشاره دارد .مسیر طغیان و گناه یا مسیر تقوا و کنترل. میتواند خلقت احسن خود را حفظ کند یا به اسفل سافلین تنزل کند. 6-آیه 6 مشابه آیه 3 سوره عصر است. در آنجا همه انسانها ،در خسران معرفی شدند بجز اهل ایمان و عمل صالح و تواصی به حق و صبر . در سوره اعلي هم اشاره شد كه مسير رستگاري در تزكيه و ياد دائمي خداست. در سوره تين هم اشاره شده که انسانها قابلیت سقوط به اسفل سافلین را دارند جز اهل ایمان و عمل صالح.يعني كه طبع انساني گرايش به ماديات و پيروي از هواي نفس دارد مگر انكه با ایمان و عمل صالح ،خود را حفظ نمايد.
7- معنای امنوا در ایه 6 همانند ایه 3 سوره عصر در امنیت قراردادن از سقوط است و نه به معنای ایمان اوردن اصطلاحی. (توضیحات بیشتر در انجا ارایه شده است.) و در تلفیق با ایه 3 بیانگر ان است که حضور و زندگی در شهر و اجتماع امن برای حفظ ساختار احسن انسان کافی نیست بلکه باید خودش را هم از سقوط در ایمنی قرار دهد . "«آمَنَ» به معنای اینکه مؤمن شد و معتقد شد نیست. «آمَنَ»؛ یعنی «دَخَلَ فی المَأمَن». توحید مأمن خداست «کَلِمَةُ لا إِلَهَ إِلا الله حِصْنِی اگر کسی وارد قلعه توحید و دین شد و معتقد شد میشود مؤمن؛ وگرنه لغتاً «آمَنَ» یعنی «دَخَلَ فی المَأمَن»" تفسیر تسنیم
فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ {7}پس چه چيز تو را (ای انسان) بعد [از اين] به تكذيب (دروغ پنداشتن)جزا وامىدارد ؟{7} أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحَاكِمِينَ {8}آيا خدا حاكم(قاطع) ترينِ داوران نيست {8} عصاره فراز آیات 7-8:(با توجه به اختلاف زیاد در عملكرد و رتبه بین انسانها) داوري و تمايز بين انسانها و جزادهي متناسب با ان توسط خداوند خالق حاكم، ضروري بوده و تكذيب آن ناموجه است.
نکات: 1-آیه 7 نشان میدهد که لزوما خطاب همه ضمایر انت و ک در قران، پیامبر گرامی اسلام نیست. در اینجا مخاطب همان انسانهایی هستند که در نظر یا عمل، معاد را تکذیب میکنند یا یقین ندارند و حال انکه پیامبر اجل از چنین باور و رفتاری است. این موضوع در سوره ضحی نیز اثبات شد که مخاطب ان سوره هم منحصر در پیامبر نیست.
2-ف در ابتداي آيه 7 و نيز كلمه بعد در تركيب با مفهوم آيه، نشانگر ان است كه با توجه به ايات قبلي، جايي براي تكذيب و مخالفت با دين(جزا) نمي ماند. لذا ايات قبل نوعي استدلال و بيان منطق ضرورت وجود معاد و رسيدگي به حساب افراد مي باشد. در واقع انسان ها در اين دنيا، مانند دانشجوياني هستند كه همه گونه امكانات تحصيل براي انها فراهم شده است اما برخي از دانشجويان از اين امكانات بهترين استفاده را بعمل اورده و با علم اموزي، زمينه رشد خود را فراهم مي كنند اما گروهي ديگر، فرصت سوزي كرده و هيچ بهره اي از درسهاي ارايه شده نمي برند. منطقي است كه بايد در پايان دوره امتحاني برگزار شود و با ارزيابي و اعلام نمره كسب شده توسط هريك از انها، بين انها به عدالت داوري شود و افرادي كه حد نصاب را كسب كرده اند مجوز فارغ التحصيلي يا ورود به سطح بالاتر يا كلاس بعدي را كسب نمايند. در ايات ابتداي سوره تين هم خداوند چنين مي فرمايد كه ما انسان را در بهترين ساختار افريديم و ملزومات حفظ و تعالي ان را هم از لحاظ جسمي و روحي و محیطی فراهم كرديم . برخي انسانها از اين ملزومات بهره مي برند و شايسته اجر فراوان هستند اما سايرين كه بهره صحیح نبرده اند، رشد نيافته يا حتي سقوط كرده اند. طبيعي است كه در انتهاي دنيا، بين انها ارزيابي و داوري به عمل ايد و جزاي متناسب با هريك ارايه شود.
3-دين در آيه 7 به چه معناست؟ آيين يا جزا؟ با توجه به اينكه در ايات 5 و 6 از دو نوع سرنوشت متضاد انسانها خبر ميدهد،و وجود احكم الحاكمين در آيه 8 كه به داوري و قضاوت خداوند اشاره كرده و نيز توجه به اين نكته كه در سوره هاي ابتداي نزول،دين عموما به معناي جزا مي باشد،در اينجا نيز همان مفهوم جزا موجه تر مي باشد.
مرور عصاره فرازها: عصاره فراز آیات 1-6: قطعا خداوند انسان را در بهترين ساختار آفريده و ملزومات حفظ انرا هم تامین کرده، اما انسان امکان سقوط به پایین ترین مراتب را نیز داراست عصاره فراز آیات 7-8:(با توجه به اختلاف زیاد در عملكرد و رتبه بین انسانها) داوري و تمايز بين انسانها و جزادهي متناسب با ان توسط خداوند خالق حاكم،ضروري بوده و تكذيب آن ناموجه است. درس سوره تين: خداوند انسان را در بهترين ساختار آفريده اما انسان امکان سقوط به پایین ترین مراتب را نیز داراست باتوجه به اين اختلاف رفتار و رتبه، جزا و پاداش اخروی توسط خداوند، ضروري و انکارآن، ناموجه است.
کلمات كليدي: اغاز باقسم : شمس عصر عادیات لیل ضحی تین طارق البلد : تین بلد 2 امنوا و عملوالصالحات: عصر تین انشقاق کذّب: شمس 2 لیل 2 تین ماعون انفطار قیامت نازعات انشقاق مدثر واقعه 3 مرسلات 11 نبا مطففین 2 طور
اقای سيدکاظم فرهنگ ویرایش بوسیله کاربر 1402/06/21 04:55:51 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,982
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
ترجمه،تدبر و فهم سوره تين:نكات تفسيري سوره تين:
پرسش: در ايه 7 سوره تين منظور از الدين چيست؟ ايا دين يه معناي ايين است يا قيامت؟
فما يكذبك بعد بالدين
پاسخ1:
به نظرم با توجه به ایه قبل که می فرمایند سوره مبارکه تين آیه 6. الا الذین آمنوا وعملوا الصالحات فلهم اجر غیر ممنون مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند که برای آنها پاداشی تمامنشدنی است!
نعمتهای دنیا فانی وتمام شونی است وهمجنین همیشگی نیستتد ودر اخرت انسان ازنعمات بی پایان الهی بهرهمند می شود
وباتوجه به ایه 8.الیس الله باحکم الحاکمین آیا خداوند بهترین حکمکنندگان نیست؟!
پس الدین در ایه 7منظور روز قیامت است
سركارخانم موسوي در گروه فهم بهتر سوره هاي قران
پاسخ 2:
ابتدای سوره با چهار قسم شروع شده و جواب قسم درباره خلقت انسان به احسن تقویم هست و بعد انسانها دو دسته میشوند گروه اسفل سافلین و گروهی که پاداش اجر غیر ممنون دارند پس الدین میتونیم قیامت در نظر بگیریم
سركار خانم سفاليان در گروه فهم بهتر سوره هاي قران
پاسخ 3:
با توجه به اينكه در ايات 5 و 6 از دو نوع سرنوشت متضاد انسانها خبر ميدهد، حرف فا در ابتداي آيه 7 ،نشانگر ان است كه با توجه به ايات قبلي،جايي براي تكذيب و مخالفت با جزا نمي ماند.لذا ايات قبل نوعي استدلال و بيان منطق ضرورت وجود معاد و رسيدگي به حساب افراد مي باشد. همچنين وجود عبارت احكم الحاكمين در آيه 8 كه به داوري و قضاوت خداوند اشاره كرده با مفهوم جزا متناسب تر است. توجه به اين نكته نيز كه در سوره هاي ابتداي نزول،دين عموما به معناي جزا مي باشد،نيز مويد ان است كه همان مفهوم جزا موجه تر مي باشد.
اقاي سيدكاظم فرهنگ
پاسخ 4:
اين آيه را دو نحوه تفسير كردند يك نحوه اينكه خطاب به پيغمبر (ص) باشد كه پس از اين همه بيانات و براهين و معجزات و ادله و حجج كى تو را تكذيب مىكند بدين مقدس اسلام يعنى چه سبب شده كه تو را تكذيب مىكند هيچ منشئى ندارد جز قساوت قلب . نحوه ثانيه اينكه خطاب بانسان باشد كه در آيه قبل فرمود: لَقَدْ خَلَقْنَا اَلْإِنْسٰانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ و مراد مستثنى منه باشد كه فرمود: ثُمَّ رَدَدْنٰاهُ أَسْفَلَ سٰافِلِينَ كه چه سبب شدهاى انسان با اين همه الطافى كه خدا در حق تو كرده كه تو را در احسن تقويم خلق فرموده و تمام وسائل سعادت را تكوينا و تشريعا براى تو آماده كرده عقل و شعور و ادراك و قواى ظاهريه و باطنيه به تو داده و انبياء و رسل فرستاده و كتاب نازل فرموده و راه سعادت و شقاوت را به تو نشان داده چه شده كه تكذيب مىكنى بروز جزاء و قيامت كه يوم الدين است و مراد از دين جزاء است.
تفسير اطيب البيان
پاسخ 5:
خطاب در اين آيه به انسان است، البته به اعتبار جنس انسان. ولى بعضى گفتهاند: در ظاهر خطاب به رسول خدا (ص) است، و در واقع منظور ساير مردمند. كلمه" ما "در آن استفهامى و استفهامش توبيخى است، و جار و مجرور" بالدين "متعلق است به جمله" يكذبك "،و كلمه" دين "به معناى جزا است. و معنايش به طورى كه گفتهاند اين است كه اى انسان! آن انگيزهاى كه تو را واداشته كه جزاى روز قيامت را تكذيب كنى چيست؟ آن هم بعد از اينكه ما انسان را را دو طايفه كرده، يك طايفه كه به سوى اسفل سافلين برگشتند، و طايفهاى كه پاداش داده شدند، پاداشى قطع ناشدنى.
تفسير الميزان
پاسخ 6 فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ پس [اي انسان] چه عاملي تو را به انكار دين [=محصول نيك و بد عمل] وا ميدارد؟7
______________ 7 - پس از بيان قانونمنديهاي صعود و سقوط انسان و تعيين اجر بيپايان [أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ] براي مؤمنين شايسته کار، اينک خطاب به پيامبر(ص)، يا هر انسان آفريده شده در احسن تقويم ميپرسد: «فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ»؟ معناي اصلي کلمة «دين»، اجر و پاداش است. اگر به قوانين حکومتي و يا شريعت الهي هم دين ميگويند، به دليل اجر و پاداش يا تعقيب و تنبيهي است که در آن براي نيکوکاران متعهّد به قوانين يا خطاکاران مقرّر داشتهاند. بنابراين منظور از تکذيب دين در آية فوق، بايد تکذيب رابطة عمل و اکتساب انسان با صعود و سقوطش باشد، نه تکذيب يومالدّين يا شريعت الهي.
تفسير بازرگان
ویرایش بوسیله کاربر 1402/02/25 01:25:44 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,982
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
تدبر و فهم سوره تين: نكات مهم تفسيري و مرور سوره تين از تفسير تسنيم
گرچه ظاهر تین و زیتون این میوههای پرمنفعت است؛ لکن تناسب امور چهارگانه به ذهن میآید که مقصود از تین و زیتون نه تنها خود این دو میوه نباشند و مقصود درختهای این دو میوه نباشند؛ مقصود آن بخشهایی از منطقه زمیناند آن کوهی که در اثر زیادی زیتون به نام زیتون نامگذاری میشود در اثر زیادی تین به تین نامگذاری میشود، تناسبی که با طور سینا و تناسبی که با شهر مکه دارند، این اماکن اربعه مهد پرورش انبیای الهی است؛ هم مهد نزول آیات و حکَم الهی است هم مهد صعود مردان الهی. مکتب و معهدپروری در این گونه از اماکن هست، این تناسبها ایجاد میکند که منظوراز تین و زیتون خصوص این دو میوه یا درختهای این دو میوه نباشد، گرچه آن قول هم قابل قبول است. اگر به این دو سلسله جبالی که یک بخش از آن به تین است یک بخش از آن به زیتون است اراده بشود با طور سینین که کوه طور است و محل مناجات کلیم الهی(سلام الله علیه) است با ﴿وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمینِ﴾ که مکان میلاد و حَرَم امن خاص خدا قرار داده شد اینها چهار سوگند هماهنگ خواهد بود یعنی تین و زیتون و طور سینین ﴿وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمینِ﴾ که خدا فرمود: ﴿جَعَلْنا حَرَماً آمِناً﴾؛ به هر تقدیر هر چه را ذات اقدس الهی به آن سوگند یاد کند آن آیت الهی است چه به آن سوگند یاد بکند چه نکند، اما در بین آنها تناسبی هم باشد. بین سوگند و مقسمبه آن مطلبی که مورد قسم است باید که تناسب باشد. سوگند به مخلوق در حقیقت سوگند به خلقت است و خلقت تجلّی خالق است
بعد از این چهار سوگند که تین و زیتون و طور سینین و ﴿وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمینِ﴾ است با «لام» قسم یا جواب آن قسم فرمود ما تحقیقاً انسان را به بهترین وجه آفریدیم منظور از این حُسن قوام حُسن ظاهری نیست آن طوری که در طاوس و تیهو و مانند آن است وگرنه بخشی از آنها زیباتر هستند یا همسان انسان هستند. اینکه فرمود: ﴿أَحْسَنِ تَقْویمٍ﴾؛ یعنی ساختار خلقت او، ظرفیت پویش و جهش و رشد و تعالی و ترقّی را دارد
خدا فرمود آنچه را که در خلقت انسان لازم است من به کار بردم، بشر باید برابر آن باید و نبایدی که خدا امر میکند را انجام بدهد و چون بسیاری از مردم توفیق انجام را عمداً ندارند ﴿ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلینَ﴾، به دوزخ چه در دوزخ برزخی یا دوزخ قیامت کبری گرفتار میشوند فرمود ما او را برگرداندیم یعنی چندین بار او را هدایت کردیم او عمداً نپذیرفت، فطرت و عقل را از درون به او دادیم نکول کرد، رهبران الهی را از خارج فرستادیم نپذیرفت، ﴿نَبَذَوُهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ﴾ این عمداً به سوء اختیار خودش سقوط کرده است؛ لذا ما هم او را به پایان تلخش گرفتار کردیم ﴿ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلینَ﴾. فرمود: ﴿خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویمٍ﴾، بعد در اثر اینکه ﴿قَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا﴾ اغراض و غرائز را روی این فطرت ریخت و این را زنده به گور کرد و دفن کرده است و صدای فطرت را کسی نمیشنود این به ﴿أَسْفَلَ سافِلینَ﴾ رسیده است؛ هم در دنیا به نازلترین درجه هستی رسیده است هم در آخرت گرفتار دوزخ خواهد بود خدا که ﴿أَحْسَنُ الْخالِقینَ﴾ است میخواهد ما را به «أحسن المخلوقین» شدن برساند. فرمود عمداً عدهای بیراهه رفتند، ما به اینها سکّوی پرواز دادیم، اینها از این سکوی پرواز به جای اینکه بالا بروند افتادند، ما به آنها حبل متین دادیم گفتیم: ﴿وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً﴾ اینها حبل را به جای اینکه بگیرند و بالا بروند متأسفانه از این حبل سوء استفاده کردند این را به درون چاه انداختند، با همین طناب به درون چاه رفتند، با دین مبارزه کردند با دستور الهی مبارزه کردند با اخلاق الهی مبارزه کردند به درون چاه رفتند. آنها چون بر خلاف این دین عمل کردند به ﴿أَسْفَلَ سافِلینَ﴾ رفتند. گروه دیگر چون این طناب و حبل را متین گرفتند و بالا آمدند به ﴿أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ﴾ رسیدند، ﴿فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ﴾ رسیدند این راه است.
آمَنَ» به معنای «إعتَقَدَ» نیست «آمَنَ» به معنای اینکه مؤمن شد و معتقد شد نیست. «آمَنَ»؛ یعنی «دَخَلَ فی المَأمَن». توحید مأمن خداست «کَلِمَةُ لا إِلَهَ إِلا الله حِصْنِی اگر کسی وارد قلعه توحید و دین شد و معتقد شد میشود مؤمن؛ وگرنه لغتاً «آمَنَ» یعنی «دَخَلَ فی المَأمَن»؛ منتها عقیده مأمن هست اعتقاد مأمن هست ایمان به این معنا مأمن هست. ﴿إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ﴾ اینها حُسن فاعلی دارند چون مؤمناند حُسن فعلی دارند چون عمل صالح انجام میدهند.
فرمود راه «أحسن التقویم» مشخص است راه «أسفل السافلین» هم مشخص است ﴿فَما یُکَذِّبُکَ بَعْدُ بِالدِّینِ﴾. این طعنهایی که میزنند اهانتهایی که میکنند درباره دینی که جامع حکمتین است؛ یعنی در جهان چه هست، یک؛ انسان در جهان چه باید بکند، این دو؛ از این زیباتر و بهتر و رساتر فرض ندارد. برنامهها را ذات اقدس الهی مشخص کرد
آنگاه فرمود یک داور میخواهد داور همان است که حکمتین را تنظیم کرد، هم بود و نبود را تنظیم کرد هم باید و نباید را دستور داد و ﴿بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ﴾ است و شاهد کل شیء هم هست. او ﴿أَحْکَمِ الْحاکِمینَ﴾ است؛ گرچه دیگران حکمی دارند اما آن حکم نهایی از آنِ خدای سبحان است. بنابراین اگر قول او «أحسن الاقوال» است و اگر فعل او «أحسن الافعال» است و اگر انسانی که مسئول تطبیق فعل و قول است یعنی فعل خود را با قول او هماهنگ کند به احسن وجه خلق شده است در نتیجه حکمی که میکند «أحسن الحکم» است ﴿أَحْکَمِ الْحاکِمینَ﴾ است.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,982
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
ترجمه و نكات تفسيري سوره تين از تفسير بازرگان
تین:1 سوگند به انجير و زيتون 1
______________ 1 - نخستين آيه مشتمل بر دو سوگند به انجير و زيتون است. معمولا چنين به نظر ميرسد که شرط لازم براي ميوه و محصول دادن، دسترسي به آب و خاك حاصلخيز است. گرچه اين شرايط قابل انکار نيست، اما گياهان مقاومي وجود دارند که با حداقل آب و مواد آلي حداکثر بهرة وجودي خود را عرضه مينمايند. اصولا طبيعت دشوار، درخت را به تحمّل کمبودها عادت داده و رشد خود را با مشکلات خارجي هماهنگ ميسازد. دو درخت تين [انجير] و زيتون نيز از جمله درختاني هستند که به دليل ساختمان «قوام» يافته خود، در برابر شرايط سخت خارجي «مقاوم» هستند و با وجود نامساعد بودن محيط، ميوه و محصول مقوّي و ممتازي ميدهند که داراي خواص غذايي و دارويي فراواني ميباشند. انجير که عمدتاً در شهرهاي مرکزي و حاشية کوير ايران روييده ميشود، در آن هواي گرم و خشک، طراوت و سرسبزي خود را حفظ ميكند و با گستردن ريشههاي محکمي که دارد هرجا نَمي باشد به خود ميکشد. زيتون نيز که در کوهستانهاي رودبار گيلان روييده مي شود، درخت مقاوم و محکمي است که در دل صخرهها و سراشيبيهاي تند در برابر بادهاي شديد خود را حفظ ميکند و با رطوبتي که از هوا ميگيرد، محصول فراواني مي دهد. اين درخت که اکنون در ايتاليا، لبنان، ترکيه و کشورهاي ديگر بسيار مورد بهرهبرداري قرار ميگيرد، از جمله در دامنههاي كوه طور ميرويد و در قرآن به روغن و رنگي كه به غذا ميدهد اشاره شده است: «وَشَجَرَهً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْنَاءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَصِبْغٍ لِلْآكِلِينَ» [مؤمنون 20 (23:20) ]. ميدانيم کوه طور و صحراي سينا همان منطقة خشک و محرومي است که حضرت موسي قوم خود بنياسرائيل را پس از نجات از آلفرعون به آن ديار برد تا به سختي زندگي در صحرا و فقر و محروميت عادتشان دهد و رخوت و سُستي دوران اسارت و بردگي را به شجاعت و دلاوري و آزادي و عزّت و کرامت انساني مبدّل سازد.
تین:2 و به طور سينا2
______________ 2 - و اما سوگند سوم به «طُورِ سِينِين»؛ گويا «طور» نام کوهي مشخص و «سينا» [سينين] دامنه يا دشت مقابل آن بوده است. اين منطقه نه تنها درخت محکم و مقاوم زيتون را پرورش ميدهد [وَشَجَرَهً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْنَاءَ...]، بلکه انسان قوام يافتهاي در دامنة آن به مقام تقرّب به خدا نايل شد که پس از هشت سال چوپاني گوسفندهاي شعيب(ع) در دل اين کوه و صحرا زندگي در متن سختيها و محروميتهاي منطقه، هنگامي که پس از گذراندن دوران چوپاني و کار دشوار، به همراه همسر خود رهسپار زندگي مستقلي شد، ازجانب راست [برکت و خجستگي] کوه طور مخاطب نداي الهي قرار گرفت: «وَنَادَيْنَاهُ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيًّا» [مريم 52 (19:52) ]، «فَلَمَّا قَضَىٰ مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا... [قصص 29 (28:29) ]، «وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا...» [قصص 46 (28:46) ]. به اين ترتيب اين کوه طور و دامنة آن شاهد قوام يافتن قابليتهاي انساني مستعد و متّقي گرديد که مخاطب مستقيم کلام الهي و دريافت کنندة شريعتي کامل براي بشريت آن دوران گشت.
تین:3 و به اين شهر امين3
______________ 3 - و بالاخره آخرين سوگند به «الْبَلَدِ الْأَمِين» [مکه] سرزميني را نشان مي دهد که همواره در طول تاريخ، از آدم تا ابراهيم(ع) و از ابراهيم تا محمد(ص)، تنها حريم «امن» در روي زمين بوده است. کعبه که اولين خانه «ناس» [إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّهَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِين- آلعمران 96 (3:96) ] به شمار مي رود، بر حسب روايات، از زمان آدم(ع) مأمني براي انسانهاي رميده از ظالمين گمراه بوده است. ابراهيم که اولين امام و مؤسس اُمت موحّد مسلمان بود، اين خانه امن را تجديد بنا كرد و زمينة بعثت و قيام خاتمالنبيين را، که بهترين شاهد و نمونه است، فراهم ساخت. اگر کوه «طور» مكان اولين پرتو وحي و شريعت کامل بود، کوه «نور» [جبل النور- غار حراء] مكان آخرين پرتو و کاملترين شريعتها گرديد. و چنين است که در ساية «امنيت» اين شهر، زمينههاي قيام انساني که در بهترين «تقويم» ساخته شده است فراهم آمد و از سلاله پاک ابراهيم(ع) و به دعا و درخواست او، از وراي هزاران سال، نهال برومندي سر برآورد، و شگفت اينکه اين مرد همچون موسي(ع) دوران چوپاني خود را در دشت و صحرا و دامنه كوهها گذراند و از همان طفوليت با يتيمي و فقر و محروميت و زندگي در صحرا آشنا شد. آنچه بيش از هر چيز در جريان زندگي اين دو پيامبر به چشم مي خورد، سختيها و مصيبتها و مشکلاتي است که در متن آن استعدادهاي بالقوه خود را به فعليت رساندند. به اين ترتيب سرزمين خشک و سوزان مکه که فاقد هرگونه استعداد کشاورزي است «بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْع» [ابراهيم 37 (14:37) ]، در دل سختيها و محروميتهاي خود، همين که داراي امنيت بود [الْبَلَدِ الْأَمِين]، انسان قوام يافتهاي همچون «محمد امين»(ص) را پرورش داد.
تین:4 كه انسان را در بهترين [ساختار و] استعداد برپايي [=بالا و برتر آمدن و رشد و كمال] آفريديم 4
______________ 4 - از آنجايي که معمولا ميان سوگندهاي ابتداي هر سوره با جواب آن رابطهاي برقرار است، دربارة سوگندهاي سورة «تين» نيز ميتوان از نتيجه «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيم» براي فهم مقصودِ سوگندهاي آن استفاده کرد. کلمة «تقويم» که از ريشة «قيام» است، زمينه و استعدادهايي را در نهاد انسان نشان ميدهد که ميتواند موجب برپايي و ايستايي [قيام] او در جهت رشد و کمال گردد، به طوري که هيچ يک از مخلوقات عالم چنين استعداد و آمادگي را ندارند. آنچه از اين چهار سوگند در ارتباط با جواب [لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيم] نتيجه ميگيريم، رشد و شکوفايي استعدادهاي بالقوه انسان و برآمدن شاخسارهاي شاداب و استوار آن و قائم گشتن ساقه اصلي ايمان در سختترين شرايط و با حداقل امکانات مي باشد. سوگند به دو درخت «تين» و «زيتون» و به دو سرزمين «طور سينين» و «بلد الامين»، و ارتباط درخت با زمين، و زمين با انسان، آخرين آية سوره فتح را تداعي ميكند که رشد يافتگان در بستر «بلد امين» [محمد(ص) و مؤمنين همراه او] را همچون رشد يافتگان در بستر طور سينا [مؤمنين راستين به موسي و عيسي عليهم السلام] به گياه برومندي که بوتة خويش از زمين خارج کرده و پس از استواري و سطبري بر ساقه خود استوار ساخته تشبيه مينمايد: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ...ذَٰلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاهِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِ...» [فتح 29 (48:29) ].
تین:5 سپس او را به [جاذبه] پايينترين [مراتب سقوط] پايين رفتگان، بازگردانديم 5
______________ 5 - «رَدَدْنَاهُ» از ريشة «رَدَدَ»، برگرداندن كسي يا چيزي به حالت قبلي است. مثل ارتداد و بازگشت مجدد به كفر پس از ايمان [آلعمران 100 (3:100) ] و پيروزي مجدد پس از شكست [اسراء 6 (17:6) ]. خداوند به مادر موسي نيز وعدة بازگرداندن نوزادش را، كه در نيل رها كرده بود، داد. «فَرَدَدْنَاهُ إِلَىٰ أُمِّهِ...» [قصص 13 (28:13) ]. سرگذشت صعود و سقوط انسان و قيام و قعود او، داستان «هبوط» آدم از بهشت را تداعي مينمايد. عصيان آدم به وسوسة شيطان باعث سقوط او از آن مرتبه و مقام و هبوط به زمين گرديد تا بار ديگر به نيروي اراده و «اختيار» و قابليت و قوايي که خدا در نهادش به وديعه گذاشته، سقوط از آن مقام را با صعود ايمان و عمل صالح جبران كند و شايستگي بهشت را با خودسازي و تزکيه احراز نمايد. «فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِين» [بقره 36 (2:36) ]. «ثم»، تدريجي بودن شتاب اين سقوط را نشان مي دهد. «رددنا»» که به صورت ماضي بيان شده، رها شدن و سپردن انسان را به جاذبه سقوط بيان ميکند و بالاخره «اسفل سافلين» پايينترين مقام پايينشدگان را مينماياند که با سقوط شتابآور انسان از مقام بلند انساني تحقّق مييابد. چنين مقام و مرتبهاي در عالم خارج واقعيت عيني ندارد، بلکه انسانِ ساقط شده از عوالم ملکوت است که آن را عينيّت ميبخشد و به همين دليل هم به جاي «سفلي» اسم فاعل «سافلين» را به کار برده است [همچنين است مقام «عليين» در اعليعليين]. در قرآن كلمة سافل عمدتاً در برابر عالي و عليا قرار گرفته است [توبه 40 (9:40) ، هود 82 (11:82) و حجر 74 (15:74) ] و نيز در مواردي مقابل فوق [احزاب 10 (33:10) ]، و يا قُصوي در برابر اسفل [انفال 42 (8:42) ]. از ميان تمامي موجودات تنها انسان است که روح خدايي در او دميده شده و به مدد موهبت «اختيار» قابليت چنين صعودي را يافته است. به اين ترتيب انسان همچون بُرادة آهن ميان دو قطب آهن ربا، تحت تأثير دو ميدان جاذبه قرار دارد. قطب نخست او را به سوي آفريدگار عالم و ديگري به طغيان و دور شدن از حريم ميکشاند. اين دو نيرو، همان انگيزههاي متضاد تقوي و فجور است که خداوند به انسان الهام کرده است [فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا]. «تقوي» ترمزِ طغيان و نيروي نگهدارندة انسان در ميدان جاذبة الهي است و «فجور»، نيروي خروج از حريم و حدود الهي و دخول در جاذبة شيطاني. سعي و تلاش توأم با تقواست که ساختمان قوام يافته وجودي انسان [لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيم] را به قيام و شکوفايي در جهت خداگونه شدن [اِلَى الْمَصِير] وا ميدارد.
تین:6 مگر كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كنند كه براي آنها پاداشي بيپايان است 6
______________ 6 - کليّت قطعي «ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِين»، با آ ية بعد «إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ...» استثناء زده ميشود. چنين استثنايي را در سورة «عصر» نيز با جملة «إِلاَّ الَّذِين» ملاحظه مينماييم: «وَالْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» كه با عنصري از «زمان»، به سرنوشت زيانبار «انسان» تأکيد مينمايد و در سورة تين با ذكر «مکان» [وَطُورِ سِينِينَ وَهَٰذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ] به آفرينش «انسان» در بهترين تقويم تصريح مينمايد. «مکان» پرورش آدمي، «شاهد»ي است بر امکانات و زمينههاي متنوع رشد انساني که در «احسن تقويم» آفريده شده است و «زماني» که بر او ميگذرد «شاهد»ي است بر خسران عمومي انسانها در بهرهوري و شکر اين امکانات و نعمات. دو آية فوق را، که يکي بر استعداد رشد و قيام و ديگري بر خسران انسان تأکيد ميكند، آية چهارم سورة «بلد» تکميل مينمايد که بر آفرينش انسان در متن سختي تأكيد دارد. به جز اين سه آيه، هيچ آية ديگري در قرآن وجود ندارد که شرايط محيط بر انسان را [با حرف اضافه في] نشان دهد. ذيلا اين سه مورد را در کنار هم مورد مقايسه قرار ميدهيم: [سورة بلد]: «لَا أُقْسِمُ بِهَٰذَا الْبَلَدِ... لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ» [سورة تين]: «وَطُورِ سِينِينَ وَهَٰذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ» [سورة عصر]: «وَالْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ» به اين ترتيب به سه حقيقت در آفرينش انسان اشاره شده است: 1- انسان در بهترين تقويم آفريده شده است تا در جهت رشد و کمال وجودي خويش قيام نمايد. 2- قيام انسان جز در متن سختي و دشواري امکانپذير نيست. 3 - انسان اگر در سختيها خود را برتر نياورد و ايستادگي و قيام نکند، قطعاً زيانکار خواهد شد.
تین:7 پس [اي انسان] چه عاملي تو را به انكار دين [=محصول نيك و بد عمل] وا ميدارد؟7
______________ 7 - پس از بيان قانونمنديهاي صعود و سقوط انسان و تعيين اجر بيپايان [أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ] براي مؤمنين شايسته کار، اينک خطاب به پيامبر(ص)، يا هر انسان آفريده شده در احسن تقويم ميپرسد: «فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ»؟ معناي اصلي کلمة «دين»، اجر و پاداش است. اگر به قوانين حکومتي و يا شريعت الهي هم دين ميگويند، به دليل اجر و پاداش يا تعقيب و تنبيهي است که در آن براي نيکوکاران متعهّد به قوانين يا خطاکاران مقرّر داشتهاند. بنابراين منظور از تکذيب دين در آية فوق، بايد تکذيب رابطة عمل و اکتساب انسان با صعود و سقوطش باشد، نه تکذيب يومالدّين يا شريعت الهي.
تین:8 آيا خدا استوارترين حكم كنندگان نيست؟8
______________ 8 - «تكذيب دين» فقط إنكار زباني كافرين نيست، مؤمنان نيز اگر به آنچه ايمان آوردهاند عمل نكنند، دين، به معناي ارتباط عمل امروز با سرنوشت فردا، را عملاً انكار كردهاند. بنابراين تكذيب دين در اين آيه، متوقف شدن در ايمان زباني است. نگاه كنيد به سورة ماعون كه تكذيب كنندة دين را همان نمازگزار سهلانگار، رياكار و مالپرستي معرفي كرده است كه يتيم را از خود ميراند و انگيزهاي براي سير كردن گرسنگان ندارد. وقتي انسان در احسن تقويم آفريده شده و مي تواند با قيام به حق و تحت تأثير جاذبة آن، به نيروي ايمان و عمل صالح صعود، يا با تسليم و تن دادن به جاذبههاي دنيايي در منجلاب فساد سقوط کند، ديگر چه جاي انکار رابطة عمل با اجر و پاداش است [فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ]؟ انساني كه با «حرکت» ماهيّت خود را ميسازد و در کشاکش سختيها و زير و روشدنهاي زندگي جوهر انساني و هويت خود را بروز ميدهد، چه جاي تکذيب حاکميت حساب و کتاب و ميزان عدل و انصاف است؟ حكم خداي «أَحْكَمِ الْحَاكِمِينَ» آنچنان دقيق و محکم است که کوچکترين عملي را ناديده نميگيرد و عالم را آنچنان نظامي بخشيده که هر کس محصول عمل خود را دريافت ميكند.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,982
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
4 و 5 لَقَدْ خَلَقْنَا اَلْإِنْسٰانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ `ثُمَّ رَدَدْنٰاهُ أَسْفَلَ سٰافِلِينَ .
جواب قسمهاست گفتيم كه منظور از احسن تقويم آنست كه خدا انسان را در بهترين استعداد و اعتدال آفريده كه براى صعود و نزول كمال آمادگى را دارد، نظير فَأَلْهَمَهٰا فُجُورَهٰا وَ تَقْوٰاهٰا شمس/ 8، از الطاف بزرگ خدا آنكه انسان مىتواند با ايمان و عمل، اوج گيرد و به سعادت ابدى برسد. و مشمول فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ گردد، ظاهرا در اين آيه شكل ظاهرى و تناسب اندام انسان در نظر نيست، بلكه نظر به استعداد درونى اوست، «اسفل» منصوب به نزع خافض و تقدير آن «الى اسفل» است منظور از برگردانيدن انسان به پستترين آنست كه انسان در اثر تسلط شيطان و نفس پستتر از هر پست گردد و مقام وَ لَقَدْ كَرَّمْنٰا بَنِي آدَمَ اسراء/ 70 را از دست بدهد و مشمول: إِنْ هُمْ إِلاّٰ كَالْأَنْعٰامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ فرقان/ 44 گردد، اينكه خدا رد را به خود نسبت داده از آنست كه تأثير و تأثر اشياء ناشى از ارادۀ خداست و گرنه انسان خودش باعث چنين بدبختى مىشود، به نظر مىآيد «سافلين» از خود انسانها باشد يعنى: سافلين از اهل شقاوت و عذاب،
7 و 8 فَمٰا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ `أَ لَيْسَ اَللّٰهُ بِأَحْكَمِ اَلْحٰاكِمِينَ . نتيجهگيرى است از مطلب بالا، يعنى: حالا كه عدهاى به اسفل سافلين بر مىگردند و عدهاى اهل آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ مىشوند، اين كار، وجود معاد را لازم گرفته است پس چه چيز تو را وادار مىكند كه جزا و معاد را تكذيب كنى، آن گاه در تأكيد اين مطلب فرموده: آيا خدا بالاترين داوران نيست. حالا كه خدا از هر قاضى بهتر و بالاتر حكم مىكند و ميان نيكوكار و بدكار فرق مىگذارد لا بد معادى در كار است، معقول نيست به نيكوكاران پاداش داده نشود و به بد كاران كيفر. اين مطلب در آخر سورۀ حجر در وجوه اثبات معاد نقل گرديد، و اگر با آمدن معاد ميان اين دو گروه حكم نشود منافى عدالت خواهد بود، اين مطلب در آيات: أَمْ نَجْعَلُ اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي اَلْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ اَلْمُتَّقِينَ كَالْفُجّٰارِ ص/ 28 و: أَمْ حَسِبَ اَلَّذِينَ اِجْتَرَحُوا اَلسَّيِّئٰاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ سَوٰاءً مَحْيٰاهُمْ وَ مَمٰاتُهُمْ سٰاءَ مٰا يَحْكُمُونَ جاثيه/ 21 نيز آمده است. خطاب فَمٰا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ راجع به انسان است
تفسير احسن الحديث
لَقَدْ خَلَقْنَا اَلْإِنْسٰانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ. اين آيه جواب قسم است و آن هدف تمامى سوره مىباشد. «التقويم»: اعتدال، سامان دادن. خداوند سوگند ياد كرده است كه او انسان را از وقتى كه آفريد، مشمول لطف و عنايت خويش قرار داد. به عنوان نمونه، جسم او را در زيباترين شكل و صورت آفريد و در جان او آنچنان نيروها و استعدادهايى به وديعت نهاد كه اگر بخواهد مىتواند بهوسيلۀ آن بر تمامى آفريدگان برترى يابد و يا در صورتى كه به دنبال هوسهاى نفسانىاش برود، در قعر زبونى سقوط كند. بنابراين، وقتى كه خداوند اين قدر انسان را مورد عنايت قرار داده و او را شايستۀ پيشرفت و كمال گردانيده، سزاوار است كه او به خويشتن عنايت و توجّه كند و از آن زيبايى و كمالى كه برايش آفريده شده، منحرف نشود.
ثُمَّ رَدَدْنٰاهُ أَسْفَلَ سٰافِلِينَ. «ها» در «رددناه» به انسان برمىگردد. به اعتبار برخى از افراد آن. مراد از «اسفل سافلين» در اينجا جهنّم است. معناى آيه چنين مىباشد: ما انسان را چه از لحاظ جسمى و چه از لحاظ روانى بسيار نيكو آفريديم، ليكن برخى از افراد آن و يا بيشترين آنان، خدا را عصيان كردند و به نعمتهاى او كفر ورزيدند. پس خداوند آنان را به پايينترين جايگاه آتش مي فرستد
تفسير كاشف مغنيه
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,982
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
والتِّینِ وَالزَّیْتُونِ وَطُورِ سِینِینَ وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ»
کلمه تین فقط یکبار در قرآن آمده و آن هم در همین سوره است. معنای تین، انجیر است. درباره اینکه مراد از تین و زیتون چیست نظریاتی وارد شده است. مفسران هنگامی که به آیات ابتدایی این سوره رسیدند دو روش پیش گرفتند، برخی با توجه به سیاق کلی آیات شریفه درباره این دو نام اظهار نظر کردند، یعنی گفتند باید میان دو سوگند اول و دو سوگند بعدی مناسبت باشد و به همین خاطر چهار قسم را از یک جنس دانستهاند و گفتند تین و زیتون اسم مکان خاصی است و چهار سوگند نسبت به چهار مکان گفته شده است.
طور سینین کجا است؟ هنگامی که موسی از مدین به مصر بازمیگشت به مکانی رسید که نام آن طور سینا بود: «فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَهٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ؛ و چون موسى آن مدت را به پایان رسانید و همسرش را [همراه] برد آتشى را از دور در کنار طور مشاهده کرد به خانواده خود گفت [اینجا] بمانید که من آتشى از دور دیدم شاید خبرى از آن یا شعلهاى آتش برایتان بیاورم باشد که خود را گرم کنید». پس طور سینا جایی است که خداوند به موسی گفت: «إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى».
امنیت طبیعی و تشریعی مکه بلد امین هم قطعا مکه است. وقتی ابراهیم و اسماعیل کار خودشان را تمام کردند ابراهیم دعا کرد: «وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا؛ و چون ابراهیم گفت پروردگارا این [سرزمین] را شهرى امن گردان». بنابراین سرزمین مکه بلد امین است. از چه جهت امین است؟ چون هم به لحاظ طبیعی و زمینشناسی وضعیت خاصی دارد و ثبات دارد و گسلی که مکه روی آن قرار دارد از استوارترین گسلهای روی زمین است و هم به لحاظ تشریعی خداوند مکه را سرزمین امن قرار داده، مثلا گیاه و حیوان این سرزمین هم حرمت و کرامتی دارند و حد و حدود الهی در آنجا جاری نمیشود. پس این سرزمین اینقدر احترام دارد.
طبق این دیدگاه، مراد از دو کلمه تین و زیتون هم مکانی است که در آن تین و زیتون بوده است که شامل شمال حجاز و فلسطین و شامات است. چرا باید به این سرزمین سوگند یاد شود؟ چون زادگاه پیامبران بزرگواری است و صدها پیامبر در این سرزمین مبعوث شدند. آیا این سرزمینها به خودی خود ارزش و فضیلتی دارند؟ خیر، خود مکان خصوصیتی ندارد بلکه به دلیل اتفاقاتی که آنجا رخ داده شرافت و عظمت پیدا کرده است.
نظر دوم این است که تین و زیتون را در معنای خودش در نظر بگیریم. اساسا بخشی از سوگندهای خداوند به اجزای زمین و زمان است. اگر ذات حق به انجیر و زیتون قسم یاد کرده باشد دیگر آیات نیازمند تاویل نیست ولی نسبتش با دو قسم بعدی چه میشود؟ در دو قسم آیه اول به خوراک جسم قسم یاد شده و در دو آیه دیگر به جان انسان توجه شده است که اصل وجود ما است. تغذیه اصلی روح انسان از وحی است و در قرآن به وحی، روح اطلاق میشود چون حیات حقیقی در وحی الهی است که به بشر حیات حقیقی میدهد. پس خداوند در آیه اول به لحاظ ساختار جسم قسم یاد میکند و دو قسم بعدی درباره روح و جان انسان است.
خداوند با این قسمها میخواهد چه چیزی را ثابت کند؟ «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ». وقتی چیزی به قوام برسد تقویمیافته شده. منظور از قوام هم استواری و پایداری است. بر این اساس معنای آیه این میشود انسان را در نیکوترین، زیباترین و شایستهترین حالات متوازن متعادل پایدار آفریدیم.
تفسير دكتر محمدعلي انصاري
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,049 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
توضییحاتی راجع به خواص و مناطق مناسب کاشت زیتون و انجیر
اصل و قدمت گیاه انجیر وطن اصلی درخت انجیر، تمدن قدیم یعنی همان آسیای غربی و کشورهای اطراف مدیترانه است. و در ایران روستای سمنگان یا سمغان نیز نام برده شده است، و به همین جهت آن را جزء میوههای مناطق نیمه گرم طبقهبندی میکنند. درخت انجیر، به ویژه نوع خود رو یا کوهستانی آن که به انجیر کوهی معروف است بسیار قدیمی ست. نکته بسیار جالب در مورد این میوه این است که باستانشناسان عقیده دارند، نخستین محصول زراعی بشر در ۱۱ هزار و ۴۰۰ سال پیش میباشد. از این رو نخستین میوه پرورش یافته دست انسان بوده و هزار سال قبل از زراعت گندم، جو و بنشن در خاورمیانه کشت میشده است. آثار این درخت در اواخر دوران دوم زمین شناسی (کرتاسه) دیده شده و در دوران چهارم در اطراف دریای مدیترانه مورد کشت قرار گرفته است.
گفته میشود کاشت انجیر، از ۲۸۰۰ تا ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح در مصر باستان نیز مرسوم بوده است. در حال حاضر بزرگترین انجیرستان دیم جهان در استان فارس و در شهرستان استهبان قرار دارد.
انجیر در یونان باستان هم از منظر خوراکی و هم از منظر دارویی ارزشمند بوده و به عنوان یک منبع غذایی برای فصل زمستان مد نظر قرار گرفته است. رومیان نیز این درخت را با اعتقادات مذهبی خود درآمیخته و آن را نشانه سعادت، پیشرفت و ترقی روز افزون میدانستهاند. اعراب پس از حمله و فتح کشور پرتقال، درخت انجیر را به آنجا بردهاند. یهودیان قدیم نیز درخت انجیر را میشناختهاند و نوعی از این میوه ارزشمند تحت عنوان فیکوس سیکوروس در تورات یاد شده است. در کتاب مقدس انجیل نیز از انجیر، فراوان نام برده شده و به عنوان یکی از میوههای بهشتی معرفی شده است. در قرآن کریم نیز خداوند به انجیر قسم یاد نموده و سورهای به نام این میوه نامگذاری شده است.
بهترین زمین برای کاشت درخت انجیر زمین های اندکی شیبدار است.
: انجیر، انار و زیتون سه محصول مناسب جهت کشت در شرایط بحران آب به شمار میآیند.
انجیر محصولی است که به شرایط هوا بسیار حساس است و یخبندان حتما این محصول را دچار نابودی خواهد کرد ولی این نکته را نیز باید مورد توجه قرار داد که این محصول به روش دیم نیز قابل کشت است و محصول خوبی در بحران آب به شمار میآید. انجیر میوهای عملگر است و علاوه بر موادغذایی، خاصیت طبی نیز دارد و به دلیل دارا بودن فیبر زاید در بهبود حال بیماران نقش زیادی دارد.
زیتون
از زمانهای گذشته، زیتون به عنوان یک میوه بهشتی در جهان شناخته شده است. خاستگاه این میوه از دریای مدیترانه، شمال تا جنوب چین، اسکاتلند، شرق استرالیا کشیده شده است.
با توجه به اینکه زیتون یک میوه تلخ است، آن به صورت تازه مصرف نمیشود. بنابراین طی عملیاتی، معتدل و تخمیر میشود تا اندکی از تلخی آن گرفته شود.
زیتون را اگر نتوان قدیمیترین گیاهی دانست که در جهان مورد بهره برداری قرار گرفته، بدون تردید باید آن را یکی از قدیمیترین گیاهان منطقه مدیترانه و به ویژه خاورمیانه دانست. شاید به این دلیل که رویشگاه طبیعی این درخت، خاورمیانه و حوزه مدیترانه بوده است. قدمت درخت زیتون به حدی است که این درخت با تاریخ نوع بشر در هم آمیخته است، به نحوی که سابقه آن تا عهد باستان هم میرسد. در روزگار باستان درخت زیتون نماد دوستی و صلح در بین ملتها بود. بر سر قهرمانان بازیهای المپیک تاجی از شاخههای زیتون گذاشته میشد. درخت زیتون نماد فرا رسیدن عصر زندگی کشاورزی، دانش و روشنگری معنوی نیز بود. روشنگری معنوی احتمالا به این واقعیت پیوند دارد که روغن زیتون هزاران سال منبع باارزشی برای تامین روشنایی بود.
اسطوره شناسی یونانی و کتاب عهد عتیق سرشار از اطلاعاتی در مورد نقش درخت زیتون در مذهب و زندگی روزانه است. در میان این اسطورهها شاید نمادینترین اسطوره آنهایی باشند که به منشا شهر آتن و پرواز کبوتر از کشتی نوح مربوط است.
پژوهشگران اظهار کردهاند که آشنایی با زیتون و بهره برداری از آن در خاورمیانه و منطقه مدیترانه با پیدایش اولیه انسانهای متمدن بهویژه در شرق مدیترانه (بین النهرین، سوریه، لبنان، یونان، قبرس، اردن و غیره) بوده است و به بیش از 6000 سال میرسد. به عنوان قدیمیترین مدارک مستند تاریخی میتوان از الواح گلینی در مورد زیتون نام برد که مربوط به زمان مینوس پادشاه کرت بوده است. این شخص در حدود 3500 سال قبل از میلاد مسیح میزیسته است و در الواح مذکور اطلاعات جالبی در مورد گونههای مختلف زیتون و بازرگانی آن ثبت است.
متخصصان و محققان زادگاه زیتون را حوزه دریای مدیترانه میدانند و بر اساس قدیمیترین کشفیات باستان شناسی انجام شده در فرانسه محققین توانستهاند بذرهای زیتون را در سنگوارههای دوران پالئولتیک که قدمت آنها به 8000 تا 35 هزار سال میرسد کشف نمایند.
زیتون از قدیمیترین درختان شناخته شده در جهان است. کاشت این درخت در 3000 سال پیش از میلاد در جزیره کرت، مرکز ثروت این تمدن باستانی در عصر مفرغ، بوده است، سپس کشت زیتون توسط فینیقیها که با سایر مراکز بازرگانی دریایی داد و ستد میکردند به سرزمینهای غرب (یونان و روم) گسترش یافته و توسط یونانیها در قسمتهای مختلف جهان پراکنده شد. بنا به فرضیاتی درخت زیتون به شکلی که امروز میشناسیم، 5 هزارسال پیش در ایران باستان و بین النهرین میرویید و از آنجا به سوریه و فلسطین انتشار یافت و مردمی که در این نواحی زندگی میکردند آن را به آفریقای شمالی بردند. همچنین در گزارشاتی آمده است که زیتون گیاه بومی آسیای صغیر است که از 6000 سال پیش از طریق سوریه و فلسطین به سایر نواحی مدیترانه گسترش یافت. وقتی آمریکا کشف شد، مبلغان مذهبی و اولین مهاجران به آنجا، درخت زیتون را به دنیای جدید معرفی کردند.
درخت زیتون سازگاری خوبی با اقلیم های مدیترانه ای و شبه مدیترانه ای دارد. بهترین رشد درخت زیتون در مناطقی است که زمستان های معتدل و تابستان های گرم و خشک و طولانی دارند. گیاهان جوان تر زیتون تحمل کمتری نسبت به سرما و یخبندان دارند این درختان دمای منهای 9 درجه را می توانند تحمل کنند که این میزان برای درختان بالغ منهای 12 درجه است.
گیاهی همیشه سبز به شمار می رود که دارای ارقام و واریته های مختلفی است. عمر طولانی ای دارد و در صورت عدم رشد و از بین رفتن دوباره توسط پاجوش هایی که ایجاد می کند رشد و بارور می شود بنابراین با یکبار کاشت می توانید سالیان سال از درخت زیتون استفاده و از ثمره اقتصادی آن بهره ببرید
|
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.