logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:176992)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:140059)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:130841)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:95112)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: ترجمه تدبر و نکات مهم تفسیری سوره لقمان: ایات حکمت اموز قران هدایت کننده اهل ایمان و عمل صالح است    قمار، پليد و شيطاني است. از ان اجتناب كنيد    تعصب ديني ، ممدوح يا مذموم؟ مفهوم تعصب چيست؟    معجزه كمتر شناخته شده پيامبر رحمت : قراردادها             

توجه

Icon
Error

farhang Offline
#1 ارسال شده : 1397/03/22 02:46:54 ب.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,036
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال

تدبر در سوره قیامت : درس و نکات سوره قیامه

سورة القیامة - به ترتیب مصحف کنونی سورة ٧٥ وبه ترتیب نزول سوره ۱۷ قران کریم می باشد تعداد آیات ۴۰ ودارای ۸ فراز است

فراز اول ایات ۱_۵
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَةِ ﴿١﴾ قسم می خورم (سه بار) به روز قیامت
وَلا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ﴿٢﴾وقسم می خورم به نفس سرزنش کننده
أَیَحْسَبُ الإنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ ﴿٣﴾ایا گمان می کند انیان ایا هرگر جمع نمی کنیم استخواناایش را
بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَنْ نُسَوِّیَ بَنَانَهُ ﴿٤﴾بله توانمندانیم بر اینکه بپردازیم سر انگشتانش را
بَلْ یُرِیدُ الإنْسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ ﴿٥﴾بلکه می خواهد انسان تا اینکه گناه کند اینده اش را (آزاد ورها باشد )

درب فراز اول : حتمی بودن وقوع قیامت، انکار قیامت برای ازادبودن در انجام کارهای خطا

فراز دوم ایات۶_۹
یَسْأَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ ﴿٦﴾ می پرسد چه زمانیست روز قیامت
فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ﴿٧﴾ پس زمانیکه خیره شود دیدگان
وَخَسَفَ الْقَمَرُ ﴿٨﴾وبی فروع گردد ماه
وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ﴿٩﴾ وجمع گردد خورشید وماه

درب فرازدوم: وقوع قیامت ناگهانی هست وزندگی وهر چه موجب حیات زمین بود نابود میشود


فرازسوم ایات۱۰_۱۵
یَقُولُ الإنْسَانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ ﴿١٠﴾ می گوید انسان در چنین روزی کجاست این گریزگاه
کَلا لا وَزَرَ ﴿١١﴾نه چنین است، نیست پناهگاهی
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ﴿١٢﴾به سوی پروردگارت در چنین روزی این قرارگاه است
یُنَبَّأُ الإنْسَانُ یَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ﴿١٣﴾خبرداده می شود انسان در چنین روزی به آنچه پیش وپس فرستاده
بَلِ الإنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ ﴿١٤﴾ بلکه انسان برخودش بیناست
وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ ﴿١٥﴾ وهرچند پیش بیاورد عذرهایش را

درب فرازسوم: منکران در قیامت با علم به اعمالشان بدنبال گریزگاه میگرددولی هیچ مفری نیست لذابرای انکارشان عذرها می اورند

فرازچهارم ایات۱۶_۱۹
لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿١٦﴾حرکت نده برای آن زبانت را تا عجله کنی به آن
إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿١٧﴾همانا بر ماست جمع کردنش و خواندنش
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿١٨﴾ پس زمانیکه خواندیم آن را پی پیروی کن خواندنش را
ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ﴿١٩﴾سپس همانا بر ماست بیان کردنش

درب فراز چهارم:
همه قران از طرف خداوند است( جمع وقرائت وبیان) وپیامبر ص موظف بر بیان تدریجی آن هست


فراز پنجم ایات۲۰_۲۵
کَلا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ﴿٢٠﴾نه چنین است بلکه دوست می دارید این دنیا را
وَتَذَرُونَ الآخِرَةَ ﴿٢١﴾ورها می کنید این آخرت را
وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾ چهره هایی در چنین روزی شادمانند
إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾به سوی پروردگارش نظارگراست
وَوُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ﴿٢٤﴾وچهرهایی در چنین روزی درهم کشیده است
تَظُنُّ أَنْ یُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿٢٥﴾گمان میکنند(اطمینان دارند) اینکه انجام بگیرد عذابی که کمر شکن هست

درب فراز پنجم :دلیل انکار معاد دوست داشتن دنیاست متکران با مشاهده ان بایقین منتظر بازخورد سخت اعمالشان هستند ولی پذیرندگان شادمانند

فرازششم ایات ۲۶_۳۰
کَلا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِیَ ﴿٢٦﴾نه چنین است زمانیکه برسد(جان) به گلو گاه
وَقِیلَ مَنْ رَاقٍ ﴿٢٧﴾وگفته شود چه کسی نجات بخش است
وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ ﴿٢٨﴾وگمان کند(یقین کند) همانا آن لحظه جدایی است
وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ﴿٢٩﴾و به هم پیچد ساق به ساق
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ﴿٣٠﴾به سوی پروردگارت در چنین روزی این سوق دادن است

درب فراز ششم: لحظات خروج روح وفراق دنیا منکران به مرگ ومعاد یقین حاصل می کنند لذا بدنبال فریادرس می گردند سرانجام این مسیر محظر خداوند است

فراز هفتم ایات۳۱_۳۵
فَلا صَدَّقَ وَلا صَلَّى﴿٣١﴾پس تصدیق نکرد ونماز نگذارد
وَلَکِنْ کَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿٣٢﴾ولیکن تکذیب کرد وروی برگرداند
ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ یَتَمَطَّى ﴿٣٣﴾سپس رفت به سوی خانواده اش به حالت متکبرانه
أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿٣٤﴾شایسته تر است(عذاب) برای تو پس شایسته تر است
ثُمَّ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿٣٥﴾سپس شایسته تر است(عذاب) برای تو پس شایسته تر است

درب فراز هفتم :منکران معاد صدق معاد ونماز را تکدیب کردند وپشت کردند ومتکبرانه فرصت دنیا را از دست دادند لذا شایسته عداب الهی هستند


فراز هشتم ایات۳۶_۴۰
أَیَحْسَبُ الإنْسَانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًى ﴿٣٦﴾ایا می پندارد انسان اینکه رها می شود به حالت بیهوده
أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنَى ﴿٣٧﴾ایا نبود نطفه ای ای آبی جهنده
ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى ﴿٣٨﴾سپس گردید خون بسته پس آفرید پس موزون ساخت
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالأنْثَى﴿٣٩﴾پس قرار داد از او دو گروه مرد وزن
أَلَیْسَ ذَلِکَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتَى ﴿٤٠﴾ایا نیست آن توانمند بر اینکه زنده کند مردگان را

درب فراز هشتم : توجه به افرینش اولیه انسان که نشان از توانایی وعلم خداوند استد امکان معاد وتحقق بازسازی دوباره انسان را قابل پذیرش میکند

درس سوره : وقوع قیامت حتمی وناگهانی هست که با برچیده شدن دنیا ومرگ انسانها آغاز ودر روز معاد که افرینش مجدد انسانها ست در محضر خداوند انجام مبگیرد انکار این برنامه برای یله رها شدن برخی انسانها از تکلیفهای عبادی واخلاقی است


خانم انصاری

کلمات کلیدی: قیامت انسان معاد مرگ
سیدکاظم فرهنگ
به ناز Offline
#2 ارسال شده : 1397/03/24 02:06:16 ب.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
بنام خدا

🔶 تدبر در سوره قیامت 🔶

بسم اللّه الرحمن الرحيم


🔸 درب پاراگراف اول :آیات ۱ تا ۶
سوگند به محکمه قیامت ومحکمه وجدان ، که رستاخیز حق است ولی انسان (بدلیل میل به گناه ) درآن ایجاد شبهه می کند .


🔸 درب پاراگراف دوم : آیات ۷تا۱۲
باپیدایش حوادث وحشت زای قیامت نیز انسان بدنبال فرار ازحضور در پیشگاه الهی است ولی راه گریزی وجود ندارد.

🔸درب پاراگراف سوم : آیات ۱۳تا۱۵
انسان درقیامت علیرغم تظاهر وتوجیه ،به همه احوال خود آگاه خواهد شد.



🔸 درب پاراگراف چهارم : آیات ۱۶تا۱۹
ای پیامبر در انتقال وحی الهی تعجیل مکن که خطور آن در قلب تو وخواندن وبیان آن به عهده ماست.


🔸درب پاراگراف پنجم : آیات ۲۰ تا ۲۵
انسان دنیا را بر آخرت مقدم می دارد وگناه می کند.اما در قیامت چهره ها براعمال انسان گواه است.



🔸درب پاراگراف ششم : آیات ۲۶ تا ۳۰
مرگ وسختی اتفاقات حواشی آن ،انسان را به جدایی از دنیا وحرکت بسوی پروردگارش به یقین می رساند.


🔸درب پاراگراف هفتم : آیات ۳۱ تا ۳۵
هشدار به تکذیب کنندگان قیامت بر فرود عذاب به حق الهی.


🔸درب پاراگراف هشتم : آیات ۳۶ تا ۴۰
دقت در آفرینش ابتدایی نیز می تواند انسان را به زندگی پس از مرگ رهنمون سازد.



🔰 درس سوره :

هشدار به انسان که قیامت (با حوادث هولناکش ) قطعا فراخواهد رسید.
وتوجه ودقت در کلام حق (قرآن ) ، آفرینش ابتدایی ومرگ ، وی را به آن رهنمون خواهد ساخت .


خانم خدایی
به ناز Offline
#3 ارسال شده : 1397/03/24 02:08:18 ب.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار

💫 به نام خداوند بخشنده مهربان
سوره مبارکه قیامت،
مکی و دارای ۴۰ آیه است.
سوره ۱۷ بر اساس ترتیب نزول

🌺 فراز اول، آیات (۱ الی ۱۵)

⚜درب فراز:
تذکر قطعیت وقوع قیامت به انسان علیرغم تمایل انسان به ایجاد تردید در باره آن و اینکه انسان به اعمال خود آگاه خواهد شد.


🌺فراز دوم،آیات( ۱۶ الی ۱۹)

⚜درب فراز:
خداوند به پیامبر ( ص) اطمینان میدهد که جمع بندی آیات قرآن و نحوه قرایت و متعاقبا توضیح و تفسیر آن با ماست.


🌺 فراز سوم، آیات (۲۰ الی ۳۵ )

⚜درب فراز:
انسان قیامت را سبک‌ میشمارد ولی وقایع هنگام مرگ و قیامت رخ دادنی است


🌺فراز چهارم‌ آیات( ۳۶_۴۰)

⚜درب فراز:
همانگونه که خداوند برخلقت اولیه انسان تواناست،می تواند مردگان را زنده کند.

📚درس سوره قیامت:

ای انسان، قطعا مرگ و وقایع قیامت و پاداش یا جزای اعمال، آمدنی است، هرچند تو آن را سبک‌بشماری و ای پیامبر ما تورا در بیان و انتقال آیات قران،( از جمله‌ وقایع مرگ و قیامت)، یاری میرسانیم.

خانم موبدی
به ناز Offline
#4 ارسال شده : 1397/03/24 02:09:50 ب.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
بسم الله الرحمن الرحیم

💠سوره قیامت :بحث در باره تکلیف واسبابی که سبب میشود انسان از زیر بار مسئولیت تکلیف فرار کند

💠این سوره پیرامون مسأله قیامت کبری دور میزند نخست از وقوع روز قیامت خبر می دهد ودر مرحله بعد آن روز را یکبار با ذکر چند نشانه وبار دیگر به طور اجمال سرگذشت انسان در آن روز راتوصیف میکند وبیان میکند که اولین قدم در مسیر قیامت مرگ است ودر مرحله اخر با استدلال بر قدرت خدای تعالی بر تمام عالم به اتمام میرساند واثبات میکند همانطور که خدای تعالی بر خلقت نخستین عالم قادر بود همچنین بر خلقت بار دوم. آن که همان قیامت است قادر است.

⚜فراز اول. آیات( 1_6)
هدف از انکار معاد انجام گناه است واین طور نیست که به معاد پی نبرده باشند که انکار معاد گاه از روی شبهه هست وگاه از روی شهوت
⚜فراز دوم آیات(7_13)
زمانی عقل انسان متوجه میشود که قیامت واقع شده واو به دنبال پناهگاهی است که دیگر دیر شده

⚜فراز سوم :آیات (14_15)
انسان به تمامی خویشتن خویش اگاه هست هرچند که بخواهد بهانه آورد.

⚜فراز چهارم :آیات (16_19)
توصیه به آرامش به پیامبر درهنگام دریافت وحی

📚حدیث:پیامبر بعداز نزول آیات کاملا سکوت میکردند وبعد از رفتن جبرئیل شروع به تلاوت می کردند

⚜فراز پنجم :آیات(20_25)
مغایرت رفتار انسان ها در رابطه با قیامت
منشا انکار معاد حب دنیا،شهرت ،خوشگذرانی که افراد با دوحالت در قیامت حاضر می شوند 1_)نیکان باچهره بشاش وخندان 2_)گروهی عبوس که میدانند چه عذابی درانتظارشان هست

⚜فراز،ششم:آیات( 26_30)
عدم قبولی ایمان بعد از وقت
آنان هیچ گاه ایمان نمی أوردند تا زمانی که مرگ را در نزدیکی خود احساس کنند

⚜فراز هفتم :آیات( 31_35)
رفتار کافران :هرگز ایمان نیاورده اند أیات خدا را تصدیق نکردند ونماز به پا نداشتن وبا انکار خدا ورسول به خیال خود شجاعتی از خود نشان داده اند

عدم تصدیق حقایق اصلی وعدم رفتار مناسب نسبت به آن

⚜فراز هشتم :آیات(36_40)
خداوند توانا هدف حکیمانه ایی از برپا داشتن قیامت داشته اند


📚درس سوره :
با توجه به هدف حکیمانه خداوند در برپایی قیامت انسان با توجه به رفتار واعمال خود باید به هولناکی قیامت اهمیت بدهد


پیرونظر

ویرایش بوسیله کاربر 1397/03/24 02:11:51 ب.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

به ناز Offline
#5 ارسال شده : 1397/03/26 03:45:46 ب.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
تدبر در سوره قيامت تفسير خلاصه و درس و نكات سوره قيامت،عصاره فرازهاي سوره لااقسم بيوم القيامه

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

لَا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ {1}سوگند به روز قيامت

وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ {2}و سوگند به نفس لوامه و وجدان بيدار و ملامتگر (كه رستاخيز و جزا حق است)
أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ {3}آيا انسان مىپندارد كه هرگز استخوانهاى او را جمع نخواهيم كرد .

بَلَى قَادِرِينَ عَلَى أَن نُّسَوِّيَ بَنَانَهُ {4}آرى قادريم كه حتى خطوط سر انگشتان او را موزون و مرتب كنيم

بَلْ يُرِيدُ الْإِنسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ {5}(انسان شك در معاد ندارد )بلكه او مىخواهد آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قيامت در تمام عمر گناه كند

يَسْأَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ {6}از اينرو مى پرسد قيامت كى خواهد بود

💢عصاره فراز آیات (1-6)حساب در قيامت و قدرت خدا بر بعث انسانها قطعی است. اما انسان بخاطر تمایل به فجور بدون بازخواست،درپذیرش معاد بهانه میاورد.

♻️نکته:
پیش از این در سوره عبس لفظ کفره الفجره و در سوره شمس فجور بکار رفته بود.در سوره قیامت هم لیفجر استفاده شده است.

موضوع تکذیب و عدم باور به جزای اخروی که در سوره های قبلی مرحله دوم،نیز وجود داشت در این سوره نیز ادامه یافته است.

فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ {7}بگو در آن هنگام كه چشمها از شدت وحشت به گردش در آيد

وَخَسَفَ الْقَمَرُ {8}و ماه بى نور گردد

وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ {9}و خورشيد و ماه يك جا جمع شوند

يَقُولُ الْإِنسَانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ {10}آن روز انسان مى گويد راه فرار كجاست

كَلَّا لَا وَزَرَ {11}هرگز چنين نيست راه فرار و پناهگاهى وجود ندارد

إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ {12}آن روز قرارگاه نهايى تنها بسوى پروردگار تو است

يُنَبَّأُ الْإِنسَانُ يَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ {13}و در آن روز انسان را از تمام كارهايى كه از پيش يا پس فرستاده آگاه مى كنند

بَلِ الْإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ {14}بلكه انسان خودش از وضع خود آگاه است

وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَهُ {15}هر چند در ظاهر براى خود عذرهايى بتراشد

💢عصاره فراز آیات( 7-15) پس از بروز حوادث هولناک قیامت ،اعمال انسان به او ارايه ميشود هرچند که میدانسته اما بازهم بهانه میاورد.

💠در این سوره لفظ الانسان 6 بار تکرار شده که 5 بار ان در آیات 1-15است همانند سوره های مرحله اول،مخاطب نوع انسان است همان انسانی که در خسران است و دنیا طلبی بر او غلبه دارد.

-در این فراز بخش دیگری از حوادث قیامت بازگو شده است.

لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ {16}زبانت را بخاطر عجله براى خواندن آن [= قرآن] حركت مده

إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ {17}چرا كه جمعكردن و خواندن آن بر عهده ماست

فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ {18}پس هر گاه آن را خوانديم از خواندن آن پيروى كن

ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ {19}سپس بيان و توضيح آن نيز بر عهده ماست

💢عصاره فراز آیات( 16-19 ):خطاب به پيامبر كه خواندن و جمع كردن قران با ماست نگران نباش.
این فراز را میتوان به عنوان پرانتزی یا جملات معترضه در نظر گرفت.


كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ {20}
چنين نيست (كه شما دلايل معاد را كافى ندانيد) بلكه (تکذیب شما به این دلیل است که)شما دنياى زودگذر را دوست داريد
وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ {21}و آخرت را رها مى كنيد

💢عصاره فراز آیات (20-21):دلیل تکذیب جزا و قیامت ،دنیاطلبی است.


وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ {22}آرى در آن روز صورتهايى شاداب و مسرور است

إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ {23}و به پروردگارش مى نگرد

وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ {24}و در آن روز صورتهايى عبوس و در هم كشيده است

تَظُنُّ أَن يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ {25}زيرا مىداند عذابى در پيش دارد كه پشت را در هم مى شكند

كَلَّا إِذَا بَلَغَتْ التَّرَاقِيَ {26}چنين نيست (كه انسان بتواند از اخرت فرارکند) موقعى كه جان به گلوگاهش رسد
وَقِيلَ مَنْ رَاقٍ {27}و گفته شود آيا كسى هست كه اين بيمار را از مرگ نجات دهد

وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ {28}و به جدائى از دنيا يقين پيدا كند

وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ {29}و ساق پاها از سختى جان دادن به هم بپيچد

إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ {30}آرى در آن روز مسير همه بسوى دادگاه پروردگارت خواهد بود

💢عصاره فراز آیات (22-30): مرگ و بازگشت بسوی پرودگار برای حساب و کتاب و تفکیک مردم بر اساس اعمالشان قطعی است.

فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى {31}در آن روز گفته مىشود او هرگز ايمان نياورد و نماز نخواند

وَلَكِن كَذَّبَ وَتَوَلَّى {32}بلكه تكذيب كرد و روى گردان شد

ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ يَتَمَطَّى {33}سپس بسوى خانواده خود باز گشت در حالى كه متكبرانه قدم برمي داشت

أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى {34}با اين اعمال عذاب الهى براى تو شايسته تر است شايسته تر

ثُمَّ أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى {35}سپس عذاب الهى براى تو شايسته تر است شايسته تر

💢عصاره فراز ایات (31-35):تکذیب عملی و اعتقادی قیامت و ترک عبادت ،این انسان را مستحق عذاب اخروی میکند.

♻️نکات:
1⃣مفهوم آیه( 20 و 21) که بر دنیا طلبی انسان وغفلت از اخرت تاکید دارد،در سوره های پیش نیز بیان شده بود

سوره اعلی: بل توثرون الحیاه الدنیا ،سوره عادیات:انه لحب الخیر لشدید،همزه:جمع مالا و عدده یحسب ان ماله اخلده

2⃣مفهوم دو دسته شدن انسانها در قیامت بر اساس اعمالشان که در سوره های قبل نیز بیان شده بود،ادامه یافته است. این تقسیم در سوره عبس با عبارات وجوه یومئذ مسفره و وجوه یومنذ علیها غبره بیان شده بود در اینجا با وجوه یومئذ ناضره و وجوه یومئذ باسره بیان شده است.

3⃣در سوره ماعون به علایم بخشی از بی باران به معاد و جزای اخروی اشاره شد:نمازگزاران وعابدانی که انفاق نمی کنند و از کمک به هم نوعان خود دریغ میکنند در اینجا نشانه گروهی از دنیا خواهان ومعاد گریزان بیان شده است:
اهل نماز و عبادت نیستند و بخاطر فرار از جزای اخروی و توجیه رفتار دنیوی خود،معاد را انکار میکنند.


أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن يُتْرَكَ سُدًى {36}آيا انسان گمان مى كند بى هدف رها مى شود

أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِّن مَّنِيٍّ يُمْنَى {37}آيا او نطفهاى از منى كه در رحم ريخته مىشود نبود

ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى {38}سپس بصورت خون بسته در آمد و خداوند او را آفريد و موزون ساخت

فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى {39}و از او دو زوج مرد و زن آفريد

أَلَيْسَ ذَلِكَ بِقَادِرٍ عَلَى أَن يُحْيِيَ الْمَوْتَى {40}آيا چنين كسى قادر نيست كه مردگان را زنده كند

💢عصاره فراز آیات( 36-40):بطلان پندار نفی قیامت:خدايي كه نخستين بار انسان را افريد به زنده كردن او قادر است



📚درس سوره قيامت:علیرغم قطعی بودن مرگ و قدرت خدا بر حشر و ارایه و سنجش اعمال انسانها،ادمی بخاطر دنیا طلبی؛ اخرت را رها و تکذیب میکند که جان دادنی سخت و عذابی کمرشکن در آخرت خواهد داشت.
⚜💠⚜💠⚜💠

🖋 آقای سید کاظم فرهنگ

ویرایش بوسیله کاربر 1397/03/28 07:59:48 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

به ناز Offline
#6 ارسال شده : 1397/03/28 06:47:21 ق.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
نكاتي از تفسير برخي آيات سوره قيامت در تفسير احسن الحديث

آيات 1 ﻭ2)
ﻟﺎ ﺃُﻗْﺴِﻢُ ﺑِﻴَﻮْﻡِ ﺍﻟْﻘِﻴﺎﻣَﺔِ ﻭَ ﻟﺎ ﺃُﻗْﺴِﻢُ ﺑِﺎﻟﻨّﻔْﺲِ ﺍﻟﻠّﻮﺍﻣَﺔِ.
🍃 ﺟﻮﺍﺏ ﻗﺴﻢ ﻣﺤﺬﻭﻑ ﺍﺳﺖ ﻧﻈﻴﺮ «ﻟﺘﺒﻌﺜﻦ- ﺍﻧﻜﻢ ﻣﺒﻌﻮﺛﻮﻥ» ﺣﺮﻑ «ﻟﺎ» ﺑﺮﺍﻯ ﺗﺄﻛﻴﺪ ﻗﺴﻢ ﺍﺳﺖ، ﺩﺭ ﺟﻮﺍﻣﻊ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ: ﺩﺧﻮﻝ ﻟﺎﺀ ﻧﺎﻓﻴﻪ ﺑﺮ ﻓﻌﻞ ﻗﺴﻢ ﻣﺴﺘﻔﻴﺾ... ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﺄﻛﻴﺪ ﻗﺴﻢ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ،
ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺩﻳﮕﺮ: ﺁﻥ ﺑﺮﺍﻯ ﻧﻔﻰ ﺳﺨﻦ ﺧﺼﻢ ﺍﺳﺖ، ﻳﻌﻨﻰ ﺍﻯ ﻣﻨﻜﺮ ﻣﻌﺎﺩ ﺳﺨﻦ ﺗﻮ ﺑﺎﻃﻞ ﺍﺳﺖ ﻗﺴﻢ ﻣﻰ ﺧﻮﺭﻡ ﺑﻪ ﻗﻴﺎﻣﺖ.


🍃 ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ «ﻧﻔﺲ ﻟﻮﺍﻣﺔ» ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺍﻟﻤﻴﺰﺍﻥ، ﻧﻔﺲ ﻣﺆﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﻓﻌﻞ ﻣﻌﺼﻴﺖ ﻭ ﺳﺴﺘﻲ ﺩﺭ ﻃﺎﻋﺖ ﻣﻠﺎﻣﺖ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ، ﺩﺭ ﻣﺠﻤﻊ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻟﻔﻆ «ﻗﻴﻞ» ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ: ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻭ ﺟﺪﺍﻥ ﺁﺩﻣﻰاست ﻛﻪ ﺷﺨﺺ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺑﺪ ﻣﻠﺎﻣﺖ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﺧﻮﺍﻩ ﻣﺆﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﻛﺎﻓﺮ.

ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺍﺭﺍﻯ ﻣﺤﻜﻤﻪ ﻭ ﺟﺪﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻇﻠﻢ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻯ ﻗﺒﻴﺢ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻠﺎﻣﺖ ﻭ ﻣﺤﻜﻮﻡ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﺍﻳﻦ ﻣﺤﻜﻮﻣﻴﺖ، ﺍﻏﻠﺐ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻭﻗﻮﻉ ﻋﻤﻞ ﻭ ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﻋﺎﺩﻯ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻛﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻇﻠﻢ ﻭ ﻗﺘﻞ ﻭ ﻫﺮ ﻋﻤﻞ ﻧﺎﺷﺎﻳﺴﺖ، ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﻓﺸﺎﺭ ﻭ ﺟﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﻳﺎ ﺍﻗﺮﺍﺭ ﺑﻪ ﺣﻖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺍﻳﻦ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻣﺆﻣﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺧﻠﻘﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻋﺠﺎﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﻯ ﺍﺳﺖ.

🍃ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻗﺴﻢ ﺑﺎ ﻣﻘﺴﻢ ﺑﻪ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻧﻴﺴﺖ ﺁﻳﺎ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺁﻧﺴﺖ ﻛﻪ: ﻭ ﺟﺪﺍﻥ ﻣﻠﺎﻣﺘﮕﺮ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻋﺎﺟﺰ ﻧﺪﺍﻥ، ﻭﻋﺪﻩ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻏﻴﺮ ﻋﻤﻠﻰ ﻣﺸﻤﺎﺭ ﻭ ﻳﺎ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﻳﻦ ﻣﺤﻜﻤﻪ ﺩﺭﻭﻧﻰ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﻯ ﺍﺯ ﻣﺤﻜﻤﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﻭﺍﻗﻊ ﺩﺭ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﺍﻋﻠﻢ. ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺩﺭ ﻟﺎ ﺃُﻗْﺴِﻢُ ﺑِﻴَﻮْﻡِ ﺍﻟْﻘِﻴﺎﻣَﺔِ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ ﺍﺯ ﺑﺎﺏ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﻘﻀﻰ ﺍﺳﺖ ﻳﻌﻨﻰ ﺷﻤﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﻳﺪ ﻭﻟﻰ ﭼﻨﺎﻥ ﺣﻖ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﺘﻰ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻗﺴﻢ ﻣﻰ ﺧﻮﺭﻡ.

آيات 16 ﻭ 17-
ﻟﺎ ﺗُﺤَﺮﱢﱢﻙْ ﺑِﻪِ ﻟِﺴﺎﻧَﻚَ ﻟِﺘَﻌْﺠَﻞَ ﺑِﻪِ ﺇِﻥﱠﱠ ﻋَﻠَﻴْﻨﺎ ﺟَﻤْﻌَﻪُ ﻭَ ﻗُﺮْﺁﻧَﻪُ . ﺁﻫﻨﮓ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﺎﺕ ﻭ ﺩﻭ ﺁﻳﻪ ﺑﻌﺪﻯ ﺑﺎ ﺁﻫﻨﮓ ﺁﻳﺎﺕ ﻗﺒﻞ ﻭ ﺑﻌﺪ ﻳﻜﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﻰ ﻣﻄﻠﺐ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺳﻮﺭﻩ ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﻰ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ ﺍﻳﻦ ﭼﻬﺎﺭ ﺁﻳﻪ ﺑﻪ ﺣﻜﻢ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻌﺘﺮﺿﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻳﻚ ﻣﻄﻠﺐ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ. ﻭ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﺍﻋﻠﻢ، ﺍﻟﻤﻴﺰﺍﻥ ﻧﻴﺰ ﭼﻨﻴﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
ﺿﻤﻴﺮ «ﺑﻪ» ﺩﺭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻣﻮﺭﺩ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺳﺖ، ﺁﻳﻪ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺁﻣﺪﻥ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ، ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﻳﻌﻨﻰ ﺑﺎ ﻧﺰﻭﻝ ﺩﻓﻌﻰ ﺩﺭ ﺷﺐ ﻗﺪﺭ، ﻭﻟﻰ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﺑﻠﺎﻍ ﺁﻥ ﻋﺠﻠﻪ ﻣﻜﻦ.

ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ «ﺟﻤﻌﻪ» ﺟﻤﻊ ﻭ ﺟﻮﺭ ﻛﺮﺩﻥ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺳﺖ ﻳﻌﻨﻰ: ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﻣﺎﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﻣﻌﻴﻦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﺗﻮ ﺟﻤﻊ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺑﺨﻮﺍﻧﻴﻢ.

🍃 ﺩﺭ ﻣﺠﻤﻊ ﺍﻟﺒﻴﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ: ﭼﻮﻥ ﻭﺣﻰ ﻧﺎﺯﻝ ﻣﻰ ﺷﺪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﺮﺍﻯ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺁﻥ ﻭ ﺑﻪ ﺟﻬﺖ ﺣﺮﺹ ﺑﻪ ﻭﺣﻰ ﻭ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﻨﺪ، ﺩﻫﺎﻥ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻛﻠﻤﺎﺕ ﻭﺣﻰ ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻰ ﺩﺍﺩ، ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﺎﺭ ﻧﻬﻰ ﻛﺮﺩ، ﻭﻟﻰ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﭘﻮﭺ ﻭ ﺑﺎﻃﻞ ﺍﺳﺖ، ﺯﻳﺮﺍ ﻟِﺘَﻌْﺠَﻞَ ﺑِﻪِ ﻇﻬﻮﺭﺵ ﺩﺭ ﺗﺒﻠﻴﻎ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺳﺖ ﻳﻌﻨﻰ ﺯﺑﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻗﺮﺁﻥ ﺣﺮﻛﺖ ﻣﺪﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺗﺒﻠﻴﻎ ﺁﻥ ﻋﺠﻠﻪ ﻛﻨﻰ، ﻧﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﻧﺴﻴﺎﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﺎﺭﻯ ﺭﺍ ﻧﻜﻦ.

ﻧﻈﻴﺮ ﺁﻳﻪ ﻓﻮﻕ ﺍﺳﺖ ﺁﻳﻪ ﻭَ ﻟﺎ ﺗَﻌْﺠَﻞْ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮْﺁﻥِ ﻣِﻦْ ﻗَﺒْﻞِ ﺃَﻥْ ﻳُﻘْﻀﻰ ﺇِﻟَﻴْﻚَ ﻭَﺣْﻴُﻪُ ﻭَ ﻗُﻞْ ﺭَﺏﱢﱢ ﺯِﺩْﻧِﻲ ﻋِﻠْﻤﺎً ﻃﻪ/ 114.

آيات 18 ﻭ 19-
ﻓَﺈِﺫﺍ ﻗَﺮَﺃْﻧﺎﻩُ ﻓَﺎﺗﱠﱠﺒِﻊْ ﻗُﺮْﺁﻧَﻪُ ﺛُﻢﱠﱠ ﺇِﻥﱠﱠ ﻋَﻠَﻴْﻨﺎ ﺑَﻴﺎﻧَﻪُ . ﺍﻳﻦ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ﻟﺎﺯﻡ ﺑﻮﺩ، ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻃﺒﻖ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ. «ﺛﻢ» ﺑﺮﺍﻯ ﺗﺄﺧﻴﺮ ﺭﺗﺒﻪ ﺍﺳﺖ ﺯﻳﺮﺍ ﺑﻴﺎﻥ ﺑﺎ ﻗﺮﺍﺋﺖ ﺣﺎﺻﻞ ﻣﻰ ﺷﺪ.

آيه27:كلا اذا بلغت التراقي
ﻓﺎﻋﻞ «ﺑﻠﻐﺖ» ﺭﻭﺡ ﺍﺳﺖ ﻧﻈﻴﺮ ﻓَﻠَﻮْ ﻟﺎ ﺇِﺫﺍ ﺑَﻠَﻐَﺖِ ﺍﻟْﺤُﻠْﻘُﻮﻡَ ﻭﺍﻗﻌﻪ/ 83، ﻓﺎﻋﻞ «ﻗﻴﻞ» ﻇﺎﻫﺮﺍ ﺍﻫﻞ ﻣﻴﺖ ﺍﺳﺖ، ﺍﻳﻦ ﺣﻜﺎﻳﺖ ﺿﻤﻴﺮ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ ﻭ ﺣﺎﻛﻰ ﺍﺯ ﻳﺄﺱ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ، ﻓﺎﻋﻞ «ﻇﻦ» ﻣﻴﺖ ﺍﺳﺖ ﻳﻌﻨﻰ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﻣﻔﺎﺭﻗﺖ ﺩﻧﻴﺎﺳﺖ، ﻇﺎﻫﺮﺍ «ﻇﻦ» ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻰ ﺍﺻﻠﻰ ﺧﻮﺩ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ ﮔﺮ ﭼﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻳﻘﻴﻦ ﻣﻌﻨﻰ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ.

ﭘﻴﭽﻴﺪﻥ ﺳﺎﻕ ﺑﻪ ﺳﺎﻕ ﺷﺎﻳﺪ ﺧﺮﻭﺝ ﺭﻭﺡ ﺍﺯ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺑﺪﻥ ﺑﺎﺷﺪ، ﭘﻴﭽﻴﺪﻥ ﻏﺼﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﻪ ﻏﺼﻪ ﺁﺧﺮﺕ ﻭ ﭘﻴﭽﻴﺪﻥ ﺣﺎﻝ ﻣﺮﮒ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﻧﻴﺰ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ. ﺩﺭ ﻛﺎﻓﻰ ﺍﺯ ﺟﺎﺑﺮ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺧﺪﺍ «ﻭ ﻗﻴﻞ ﻣﻦ ﺭﺍﻕ ﻭ ﻇﻦّ ﺍﻧّﻪ ﺍﻟﻔﺮﺍﻕ»؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺁﺩﻡ ﺍﺳﺖ ﭼﻮﻥ ﻣﺮﮒ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺭﺳﺪ ﮔﻮﻳﺪ: ﺁﻳﺎ ﻃﺒﻴﺒﻰ ﻫﺴﺖ؟ ﻇَﻦﱠﱠ ﺃَﻧﱠﱠﻪُ ﺍﻟْﻔِﺮﺍﻕُ ﻳﻘﻴﻦ ﻛﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﻔﺎﺭﻗﺖ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻭَ ﺍﻟْﺘَﻔﱠﱠﺖِ ﺍﻟﺴﱠﱠﺎﻕُ ﺑِﺎﻟﺴﱠﱠﺎﻕِ ﺑﻪ ﭘﻴﭽﺪ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﻪ ﺁﺧﺮﺕ، ﺳﭙﺲ ﺇِﻟﻰ ﺭَﺑﱢﱢﻚَ ﻳَﻮْﻣَﺌِﺬٍ ﺍﻟْﻤَﺴﺎﻕُ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﺴﻴﺮ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﺭﺏ ﺍﻟﻌﺎﻟﻤﻴﻦ ﺍﺳﺖ «1»

📚-تفسیر احسن الحدیث

ویرایش بوسیله کاربر 1397/03/28 07:50:55 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

به ناز Offline
#7 ارسال شده : 1397/05/16 07:01:36 ب.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
نكاتي از سوره #قيامت از #تفسیر_نور

🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃

⬅️شاید شباهت قیامت با نفس لوّامه که هر دو مورد قسم واقع شده اند، در این باشد که در دنیای کوچک وجود انسان #دادگاهی به نام نفس لوّامه وجود دارد، در عالم هستی نیز #دادگاهی به نام قیامت قرار دارد.

⬅️ یکی از ویژگی‌های انسان، داشتن وجدان اخلاقی و شناخت فطری خوبی‌ها و بدی‌ها و سرزنش و ملامت خود یا دیگران به هنگام انجام بدی‌ها است. «بِالنَّفْسِ اللَّوّٰامَةِ»

⬅️ ایمان به معاد مانع از انجام فسق و فجور است. لذا آنان که بنای بر انجام گناه و فجور دارند، معاد را زیر سؤال می‌برند. «بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسٰانُ لِیَفْجُرَ أَمٰامَهُ یَسْئَلُ أَیّٰانَ یَوْمُ الْقِیٰامَةِ»

⬅️ خداوند به انسان قدرت انتخاب و اختیار و اراده عطا کرده است و او می‌تواند بر خلاف عقل و فطرت و آگاهی خود تصمیم بگیرد. «بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسٰانُ لِیَفْجُرَ أَمٰامَهُ»

⬅️وجدان انسان بهترین شاهد علیه او در دادگاه قیامت است. «بَلِ الْإِنْسٰانُ عَلیٰ نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ»

⬅️ انسان، خودش هم به عذرهایی که می‌آورد ایمان ندارد. «وَ لَوْ أَلْقیٰ مَعٰاذِیرَهُ»

⬅️ علاقه به دنیا زمانی بد و قابل سرزنش است که یا شدید باشد: «لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ» و یا ملازم رها کردن قیامت باشد. «تُحِبُّونَ الْعٰاجِلَةَ وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ»

⬅️ ترسیم لحظات جان دادن، بهترین وسیله برای ترک دل بستگی به دنیاست. تُحِبُّونَ الْعٰاجِلَةَ... کَلاّٰ إِذٰا بَلَغَتِ التَّرٰاقِیَ

⬅️سخت ترین حالات جان دادن، زمانی است که روح به گلو می‌رسد. «کَلاّٰ إِذٰا بَلَغَتِ التَّرٰاقِیَ»

⬅️ مرگ، قابل درمان نیست. زمانی می‌رسد که همه در برابر قدرت خداوند اظهار عجز می‌کنند و درماندگی خود را به زبان می‌آورند. «قِیلَ مَنْ رٰاقٍ»

⬅️ لحظه مرگ، هنگام فراق و جدایی است. فراق از فرزندان، اموال، مقام، امکانات و... «وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِرٰاقُ»

⬅️لحظه مرگ، لحظه ای بسیار سخت و ناگوار است. «وَ الْتَفَّتِ السّٰاقُ بِالسّٰاقِ»

⬅️ عقاید مقدّمه اعمال است. کسی که حق را تصدیق نکند، قهراً نماز هم نمی خواند. «فَلاٰ صَدَّقَ وَ لاٰ صَلّٰی»

⬅️ دوری از دین و تکالیف دینی، عامل غرور و سرمستی می‌شود. «ذَهَبَ إِلیٰ أَهْلِهِ یَتَمَطّٰی» در جای دیگر هم می‌خوانیم: مجرمان وقتی به نزد اهل خود می‌روند، خنده‌های مستانه دارند. «وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلیٰ أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَکِهِینَ»

⬅️در برابر انکارهای پی در پی «فَلاٰ صَدَّقَ وَ لاٰ صَلّٰی وَ لٰکِنْ کَذَّبَ وَ تَوَلّٰی»، تهدیدهای پی در پی لازم است. (چهار مرتبه کلمه «أَوْلیٰ» نشانه آن است که در برابر تکبّرهای مستانه باید تحقیرهای پی در پی باشد. ) «أَوْلیٰ لَکَ فَأَوْلیٰ»


⬅️ بسیاری از محاسبات انسان باطل است. در آغاز سوره خواندیم: «أَ یَحْسَبُ الْإِنْسٰانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظٰامَهُ» و در پایان آن می‌خوانیم: «أَ یَحْسَبُ الْإِنْسٰانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدیً»، آری انسان موجودی خیال گرا است و اگر رهنمود انبیا نباشد منحرف می‌شود. یَحْسَبُ... یَحْسَبُ

🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃

ویرایش بوسیله کاربر 1397/05/17 03:47:05 ب.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

ali Offline
#8 ارسال شده : 1399/07/20 09:15:48 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,950

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

تدبر و تفسير قران: فهم ايات سوره قيامت

سئوال: مراد از ايات 16-20 سوره قيامت چيست؟ منظور از لاتحرك لسانك لتعجل به چيست؟

قیامه:16

[اي پيامبر، به هنگام دريافت وحي] زبانت را [به قرائت] حركت مده تا [در بيانش] شتاب كرده باشي.12

______________

12 - ظاهراً چنين توصيه‌اي به رسول اكرم در وسط آيات مربوط به قيامت و تغيير خطاب آن غيرعادي و عجيب به نظر مي‌رسد و ارتباط و انسجام مطالب سوره با اين چند آيه به ظاهر گسيخته و بريده جلوه مي‌كند، اما عجلة پيامبر در تلاوت آيات، گرچه از وجد و شوقي بي‌تاب كننده براي درك حقيقت و ابلاغ آن حكايت مي‌كند، ولي به هر حال در راستاي خصلت عمومي «عجول» بودن انسان قرار دارد، چراكه پيامبر نيز سواي مقام متعالي معنوي‌اش، از نظر ويژگي‌هاي بشري به مصداق «اَنَا بَشَرٌ مِثلكُم» همانند ديگران به شمار مي‌رفت. و اتفاقاً علاوه بر اين سوره، در سورة طه نيز خطاب به پيامبر، آن حضرت را از تعجيل در قرائت آنچه بر او وحي مي‌شود نهي مي‌كند: «...وَلا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا» [طه 114 (20:114) ]. و نه تنها تعجيل و شتاب‌زدگي در تلاوت وحي، بلكه تعجيل در ايمان آوردن مردم يا عذاب آنها را از حضرتش نهي مي‌كند و به جاي عجله او را به «صبر» يعني پايداري و همراه «زمان» كار كردن دعوت مي‌نمايد: «فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ...» [احقاف 35 (46:35) ]، «فَلا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّمَا نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا» [مريم 84 (19:84) ].

آيات مكرّري در قرآن نشان مي‌دهد كه پيامبر از يك طرف بر ايمان مردم حريص بود و از ناباوري و تكذيب آنها در رنجي جانكاه و كُشنده به سر مي‌برد، از طرف ديگر از گفته‌هاي آنها در حُزن و اندوه قرار مي‌گرفت. به اين دليل براي تسلط بر نفس و كنترل احساسات بشري، خداوند آن حضرت را به «صبر» و تحمل دعوت مي‌نمايد و جريان تدريجي و مرحله‌اي تغيير نفوس را متذكر مي‌گردد.

جالب اين كه مطلب فوق را به عنوان مقدمه‌اي براي بيان اين حقيقت كه انسان «عاجله» [دنيا] را دوست مي‌دارد و آخرت را رها مي‌كند «كَلاَّ بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَهَ وَتَذَرُونَ الْآخِرَهَ» قرار داده است تا زمينة ذاتي انسان را در شتاب‌زدگي به خاطر رسيدن به نتايج فوري نشان دهد. از آنجايي كه آخرت از نظر زماني دور از دسترس است، باور داشتن آنچه در آخرت عايد مي‌گردد دشوار مي‌باشد، بنابراين دنيا كه محصول فوري و قابل درك و لمس دارد محبوب دل‌هاي نزديك‌بين مي‌گردد.


اين مطلب نيز قابل توجه است كه پيامبران ديگر نيز به خاطر رسيدن به اهداف و آرمان‌هاي بلند توحيدي، گهگاه دچار شوق و شتاب‌زدگي مي‌شدند و عجله‌اي در آنچه تابع تدريج و تأني است به خاطر كسب رضايت خدا به كار مي‌بردند. از جمله در مورد حضرت موسي، شتاب آن حضرت براي بار يافتن به آستانة الهي در كوه طور قبل از موعد تعيين شده اين چنين بيان شده است: «وَمَا أَعْجَلَكَ عَنْ قَوْمِكَ يَا مُوسَى قَالَ هُمْ أُولاءِ عَلَى أَثَرِي وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَى» [طه 83 (20:83) و 84].

قیامه:18

پس هر گاه ما خوانديم، تو از خواندنش پيروي كن.13
______________

13 - آيات 16 تا 18 به وضوح مستقل بودن وحي را از ذهن و ضمير و زبان پيامبر نشان مي‌دهد. در واقع آن رسول همچون گيرنده‌اي كه از بالا امواجي بر او ارسال مي‌شود، بدون آن كه خود اراده كند، آن را در حافظه مي‌سپارد و به زبان مي‌آورد. ممكن است گفته شود چنين برداشتي مقام آن رسول را در حد يك گيرنده و ضبط صوت پايين مي‌آورد! اما گيرنده و ضبط و پخش كننده وحي مقام عظيمي است كه ديگران را توان آن نيست. تنها دلي كه پاك و خالص از زنگارهاي شرك و منيت شده باشد، مي‌تواند نور حق را به درون جذب كند.

تفسير اقاي بازرگان
سمیرا گودرزی Offline
#9 ارسال شده : 1400/04/30 04:43:23 ق.ظ
سمیرا گودرزی

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, member
تاریخ عضویت: 1399/06/17
ارسالها: 112
Iran (Islamic Republic Of)
مکان: تهران


┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄

*پیشگفتار سوره قیامه (75)*

در قرآن ده‌ها عنوان براي روز رستاخيز ذكر شده است كه عنوان «يَوْمِ الْقِيَامَه» با 70 بار تكرار بيش از بقيه مي‌باشد، پس از آن «يَوْمِ الآخِر» قرار دارد كه 26 مرتبه تكرار شده است. اسامي ديگري مثل: يوم‌الدين، يوم‌الفصل، يوم يبعثون، يوم الموعود، يوم‌الخروج، يوم‌الحشر و... نيز در قرآن آمده است كه هركدام از زاويه‌اي آن پديده را تبيين مي‌نمايد. در عنوان «يَوْمِ الْقِيَامَه»، همچون مشتقات ديگر اين كلمه همچون: مقام، قوام، قيوم، تقويم و استقامت، رستاخيزي مطرح مي‌شود كه آدميان، مثل سر برآوردن دانه از دل خاك و سبز و سرزنده شدن طبيعت در بهاران، برپا مي‌شوند و برحسب مكتسبات دنيايي سرنوشت مختلفي پيدا مي‌كنند. به اين ترتيب محور اصلي سورة «قيامه» همان‌طور كه از نام و سوگند ابتداي آن پيداست، «روز رستاخيز» مي‌باشد، اما نه در هشدار از وقوع و شرح تفصيلي تحولات فيزيكي آن، بلكه از نظر زنده شدن مردگان و تركيب مجدّد ذرات پوسيده و پنهان شدة آدميان در دل خاك. اين مطلب را هم در آيات ابتداي سوره كه جنبة مقدمه و مطلع دارد، پس از سوگند به قيامت مطرح مي‌سازد، و هم در آخرين آيه سوره كه جنبة جمع‌بندي و نتيجه‌گيري دارد.



┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄

قیامه:3
أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَّجْمَعَ عِظَامَهُ
آيا انسان مي‌پندارد كه ما هرگز استخوان‌هايش را [پس از مرگ و پوسيده شدن، در روز رستاخيز] جمع نمي‌كنيم؟4

______
4 - نه تنها در اين سوره، بلكه حداقل در ده آيه از سوره‌هاي ديگر به طور مستقيم انكار مشركان نسبت به بازآفريني انسان در قيامت را نقل كرده است [مريم 66 (19:66) ، مؤمنون 35 (23:35) و 37 (23:37) و 82 (23:82) ، صافات 16 (37:16) و 53 (37:53) ، دخان 35 (44:35) ، جاثيه 24 (45:24) ، ق 3 (50:3) ، واقعه 47 (56:47) و 56 (56:56) ]. اينكه انسان به راحتي نمي‌تواند امري بديهي مانند قيامت را باور كند تا اندازة زيادي ناشي از خصلت‌هاي بشري اوست كه عجول و ظاهربين مي‌باشد. در اين سوره به موزات طرح مسئله قيامت، روانشناسي «انسان» به عنوان مسئله‌اي كليدي و بنيادي مطرح شده است. به طوري كه با وجود كوتاهي حجم سوره، شش بار كلمه «انسان» در آن تكرار گشته است كه چنين توجه و تمركزي بي‌سابقه در قرآن مي‌باشد. جالب اينكه در سوره بعدي كه به نام «انسان» مي‌باشد فقط دو بار اين كلمه به كار رفته است. البته از نظر آماري سوره اسراء با هفت بار تكرار اين كلمه در جايگاه نخست قرار دارد، ولي اگر حجم آن را كه بيش از 10 برابر اين سوره مي‌باشد در نظر بگيريم، متوجه مي‌شويم كه تمركز سورة قيامت بر مسئله خصلت‌هاي «انسان» به طور نسبي به مراتب بيشتر است. ذيلا آيات ناظر به اين مسئله را مورد توجه قرار مي‌دهيم: «أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ» [آيه 3]، «بَلْ يُرِيدُ الْإِنسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ» [آيه 5]، «يَقُولُ الْإِنسَانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ» [آيه 10]، «يُنَبَّأُ الْإِنسَانُ يَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ» [آيه 13]، «بَلِ الْإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَهٌ» [آيه 14]، «أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن يُتْرَكَ سُدًى» [آيه 36].
آيات 3 و 36 [ابتدا و انتها] كه با جمله «أَيَحْسَبُ الْإِنسَانُ» شروع مي‌شود پندار غلط انسان را در ناباوري مطلق زنده شدن مجدّد و تصور باطلش را در رها و بي‌هدف بودن آن نشان مي‌دهد. آيات 5 و 14 [رديف دوم از اول و آخر] كه با جمله «بَلِ الْإِنسَانُ» آغاز مي‌گردد زمينة مثبت و مساعدي را از انسان سراغ مي‌دهد كه برخلاف حيوانات، كنجكاوي و شور و شوق كشف و درك مجهولات دارد و عليرغم انكار قيامت مايل است بفهمد كي اين واقعه اتفاق مي‌افتد «يَسْأَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيَامَهِ»، ديگر اين‌كه با وجود پرده‌پوشي و صحنه‌سازي و عذر و بهانه تراشيدن، بر نفس خويش آگاه است «بَلِ الْإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَهٌ».
و بالاخره آيات 10 و 13 حالت انساني را در روز قيامت تصوير مي‌نمايد كه يكسره در جستجوي راه فرار است و با نگراني و وحشت، از كساني كه همچون او در تحيّر و سرگراني‌اند مرتباً راه گريزي مي‌جويد! اين روزي است كه هر انساني به آنچه در زمان حياتش پيش فرستاده، يا پس از مرگ، گفتار و كردار نيك و بدش در نسل‌هاي بعد به صورت زنجيره‌اي بازتاب داشته، آگاه مي‌گردد.



┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄

قیامه:26
كَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِيَ
هرگز [دنياپرستي نجات‌بخش نيست، بلكه]، آنگاه كه جان‌ها به گلوگاه‌ها رسد،21
______
21 - «تَرَاقِي» از «رَقي» [بالا رفتن]، با ترقي و ارتقاء هم‌ريشه مي‌باشد، و «رَاق»، در «وَقِيلَ مَنْ رَاق»، اسم فاعل به معناي بالا برنده است. از آنجايي كه هنگام مرگ و در آخرين نفس، جان به گلوگاه مي‌رسد، آن را تراقي [جمع ترقوه] گفته‌اند. در اين لحظات با توقف ضربان قلب و ريه و افتادن پلك چشم، ديگر نفسي بالا نمي‌آيد و گويي به زبان حال اطرافيان شخص در حال احتضار گفته مي‌شود «قِيلَ مَنْ رَاق»! اين استغاثه‌اي است نوميدانه براي رسيدن نجات‌بخش و شفادهنده.
در آيات 83 (56:83) تا 87 سورة واقعه لحظات احتضار را با بياني مشابه آورده است: «فَلَوْلا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ وَأَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَلَكِنْ لا تُبْصِرُونَ فَلَوْلا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ تَرْجِعُونَهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» [پس چرا وقتي جان به گلوگاه مي‌رسد و در آن هنگام شخص مشرف به موت با نگراني نظاره مي‌كنيد- كاري از دستتان برنمي‌آيد- در حالي كه ما در آن شرايط به او نزديك از شما به او هستيم ولي نمي‌بينيد! اينك اگر راست مي‌گوييد كه كيفري در كار نيست، چرا- جان- او را برنمي‌گردانيد؟
از ديگر سخنان حكيمانة اميرالمؤمنين در اين باب است كه «...چه بيماراني كه با دستهايت تيمار داشتي و چه دردمنداني كه پرستاري كردي. براي آنها شفا طلبيدي و از پزشكان وضع بيماري‌شان را پرسيدي. اما نه داروي تو درمانشان كرد و نه گريه‌هايت و نگراني‌هايت سودي براي آنان داشت، نه به خواست خود رسيدي و نه توانستي مرگ را از آنان دور سازي. دنيا از مرگ او براي تو عبرتي گذاشت كه مرگ تو مرگ او را ماند...» [حكمت 131 نهج‌البلاغه].



┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄
📚تفسیر آقاے بازرگان

ali Offline
#10 ارسال شده : 1402/02/27 11:43:52 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,950

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
ترجمه تدبر و فهم سوره قيامت: نكات تفسيري از ايت اله جوادي آملي

ذات اقدس الهی می‌فرماید نه سوگند به قیامت، که این خودش سوگند است. نه سوگند، خودش سوگند است؛ یعنی «اقسم بیوم القیامة»، یک؛ و «اقسم بالنفس اللوامه»، دو؛ من سوگند یاد می‌کنم به نفس لوّامه که قیامت حق است.

دو تا مشکل اساسی را قرآن کریم اینجا مطرح می‌کند؛ یکی اینکه اینها که حس‌ّگرا هستند؛ نظیر حرف‌های اسرائیلی که می‌گفتند: ﴿لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً﴾؛ آنها که تا چیزی محسوس نباشد و نبینند، باور نمی‌کنند، حداکثر معرفتشان حسّی است، اینها یک امر غیبی باور ندارند و نمی‌توانند بفهمند. اینها را قرآن توجیه می‌کند که جهان به غیب و شهادت تقسیم می‌شود، منحصر در شهادت و حسّ نیست هم جهان غیب حق است هم جهان شهادت حق است، ادله فراوانی ذکر می‌کنند؛
اما در این بخش می‌فرماید این آقایان مشکل و شبهه علمی ندارند، اینها شهوت عملی دارند. اینها که باور ندارند مسئله معاد را، راه علمی، شبهه علمی ندارند مشکل اکثری مردم شهوت عملی است، نه شبهه علمی: ﴿بَلْ یُرِیدُ الْاِنسَانُ لِیَفْجُرَ اَمَامَهُ ..، این «بل» اضرابی است؛ یعنی او هیچ مشکل علمی ندارد.

مهم‌ترین عامل انکار معاد یا غفلت از معاد، این آزادی کاذب است، چون اگر معاد را قبول بکند، می‌داند مسئول است. هر چیزی را که گفته، هر چیزی را که خورده، هر چیزی را که گرفته، باید جواب بدهد.فرمود: ﴿بَلْ یُرِیدُ الْاِنسَانُ لِیَفْجُرَ اَمَامَهُ﴾، می‌خواهد راهش باز باشد، هیچ بندی نداشته باشد، هر جا می‌خواهد برود، برود. این مشکل انسان است.


ما یک نشانه قیامت را در درون هر کسی گذاشتیم. فرمود این نفس لوّامه را که ما به هر کسی دادیم، این نشانه قیامت است. این نفس لوّامه را همه دارند؛ منتها در قیامت یک عده که «یَوْمِ الْحَسْرَة»[31] است، خودشان را ملامت می‌کنند، آنجا ظاهرتر می‌شود
انسان اگر کار خوبی کرد، چرا خوشحال است و اگر کار بد کرد، چرا نگران است؟ چه کسی او را سرزنش می‌کند؟ همین نفس لوّامه است.
سه قوّه را ذات اقدس الهی در درون هر انسانی نهادینه کرده است. به او قوّه‌ای داد که حالا عقل نظري هست که می‌فهمد چه چیزی بد است و چه چیزی خوب است . یک کار قوّه اراده و تصمیم و نیت و اخلاص و امثال آن است که کار عقل عملی است. این مسئول اجرا یک قوّه است، مسئول فهم و قانون‌گذاری قوّه دیگری است. این نفس لوّامه می‌آید تطبیق می‌کند، آن کار قوه مجریه را با کار قوّه مقنّنه. اگر درست بود، خیلی خوشحال می‌شود و اگر بد بود، نگران و پژمرده است


اولین کار این است که انسان این نفس لوّامه را همیشه سر‌جایش روی کرسی قضا بنشاند، این می‌شود قاضی. عقل نظری می‌شود مقنّن، عقل عملی می‌شود مجری. این هم قاضی است، برابر قضا هم عمل می‌کند و راحت هم هست و اما اگر چنانچه اگر کم‌کم این رشوه داد، زیرمیزی داد، رومیزی داد، این نفس لوّامه را کم‌کم تیره کرد و غباری کرد: ﴿قَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا﴾

فرمود آن روز که فرا رسید، می‌گوید: ﴿کَلاَّ لا وَزَرَ﴾، هیچ باربری نیست، هر کسی بار خود را باید ببرد. اینها اسرار و نشانه‌های قیامت است: ﴿اِلی‌ رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرّ ٭ یُنَبَّؤُا الْاِنْسانُ یَوْمَئِذٍ بِما قَدَّمَ وَ اَخَّرَ ﴾، این نبا عظیمی که هست: ﴿عَنِ النَّبَاِ الْعَظیمِ﴾، خبر مهم جهان همین مسئله آخرت است. می‌فرماید ما در آن روز می‌گوییم که تو چه کار کردی! بعد می‌فرماید چه حاجت است که ما به او بگوییم؟ ﴿یُنَبَّؤُا الْاِنْسانُ﴾
بعد می‌فرماید: ﴿بَلِ الْاِنْسانُ﴾، این «بل» هم مثل آن است. چرا ما به او گزارش بدهیم؟ نیازی به گزارش نیست، چون همه را می‌بیند. ﴿بَلِ الْاِنْسانُ عَلی‌ نَفْسِهِ بَصیرَةٌ﴾، انسان مذکر است، خبرش مؤنث نیست. این «تاء» «تاء» مبالغه است؛ یعنی انسان در آن روز خیلی خیلی می‌فهمد که چه کار کرده! ما چرا به او بگوییم؟ او خود اعمالش را می‌بیند
وَ لَوْ اَلْقی‌ مَعاذیرَهُ﴾، حالا هر چه هم عذرخواهی بکند، می‌داند که چه کار کرده است. اگر کسی قیامت را این‌طور ببیند، دیگر راحتِ راحت است

ذات اقدس الهی به پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید که شما صبر بکنید، این قرآن را من می‌گویم و شما می‌شنوید، درست است که جبرئیل گاهی واسطه است؛ اما به هر حال متکلم من هستم، مستمع هم تو. شما عجله نکنید، قبل از اینکه این آیات تمام شود، زبان مطهّرتان را حرکت ندهید: ﴿لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ﴾، قبل از اینکه این آیه تمام شود، شما عجله نکنید، بگذارید آیه تمام شود، این جملات تمام شود، این کلمات تمام شود، بعد بخوانید. ما حافظ هستیم، ما ناظر هستیم، ما رقیب هستیم. ﴿لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ﴾، به این قرآن در همین قسمت
«قرا»؛ یعنی «جمع». این آخرش «همزه» است: ‌ ﴿فَاِذا قَرَاْناهُ﴾، جمع کردیم همه آیات تکمیل شد، ﴿فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ﴾

در سه بخش ذات اقدس الهی عصمت پیغمبر (ص) را تامین کرد. در آن بخش فراگیری، چون لدنّی هستی، در «لدن» که جا برای احدی نیست اشتباهی نیست. اصلاً شیطان که می‌گویند من درباره مخلَصین راه ندارم، آنجا جا برای سهو و نسیان نیست. این برای آن! پس در مقام فراگیری عصمت پیغمبر صد درصد است.
در مقام حفظ آن گاهی ما مطلب را ممکن است خوب یاد بگیریم در مطلبی، اما حافظه ما گاهی ممکن است اشتباه بکند و یادمان برود. آن را ذات اقدس الهی تامین کرد، فرمود: ﴿سَنُقْرِئُکَ فَلا تَنْسی﴾، ما اقراء کردیم. خواندیم، تو هم شنیدی، ما تثبیت می‌کنیم. جا برای فراموشی نیست. این برای مقام حفظ.
مقامی که می‌خواهی به دیگران بگویی و ابلاغ بکنی و اعلام بکنی، لبان مطهّر تو را ما معصوم کردیم: ﴿وَ مَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَی ٭ اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْیٌ یُوحَی﴾، در هر سه مرحله معصوم تام هستی.
بنابراین شما عجله نکنید، بگذارید این آیات تمام بشود. حالا آن شوقی که حضرت داشت، شاید مثلاً باعث می‌شد که مثلاً زودتر بخواند .این شوق تلفظ آیات حضرت را گاهی وادار می‌کرد قبل از اینکه این جمله‌ها مثلاً تمام شود، ایشان بازخوانی بکند. فرمود تا ما حرف می‌زنیم تو ساکت باش! وقتی حرف ما تمام شد، ما تو را در این سه مرحله صد درصد معصوم کردیم.

این چهار آیه به چه مناسبتی وارد شده است، به هرحال بین سابق و لاحق به عنوان جمله‌های معترضه معروف هستند. در وسط این سوره گاهی یک ضرورت ایجاد می‌کرد که مثلاً این آیه نازل شود.


ویرایش بوسیله کاربر 1402/02/27 12:37:48 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

farhang Offline
#11 ارسال شده : 1402/02/28 11:58:19 ق.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,036
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
نکات تفسیری ایات 20-40 سوره قیامت از تفسیر تسنیم

فرمود: ﴿بَلْ یُریدُ الْاِنْسانُ لِیَفْجُرَ اَمامَهُ﴾؛ یعنی مشکل علمی ندارد، این می‌خواهد جلویش باز باشد، از این جهت منکر قیامت است. حالا چرا می‌خواهد جلویش باز باشد؟ در آیه بیست فرمود: ﴿کَلاَّ بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ﴾، چون دنیا را دوست دارند. چه حلال، چه حرام برای آنها یکسان است.اینها مشکلشان دنیاست، اگر دنیای حلال بخواهید که راه باز است. هر چه از راه حلال بخواهید، راه باز است. شما بگو: ﴿رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً﴾، راحت زندگی می‌کنید، ﴿فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ﴾سعادت دارین است.اما شما می‌گویید: ﴿رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا﴾ و بقیه‌اش را نمی‌گویید! دیگر ﴿وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ﴾.

وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ﴾، کاری با آخرت ندارید و خیال می‌کنید که مرگ پوسیدن است در حالی که مرگ از پوست به درآمدن است
ما وضعیت آخرت را شرح می‌دهیم. در قیامت یک عده خوشحال‌ هستند، خندان هستند، کسانی هستند که نه بی‌راهه رفتند، نه راه کسی را بستند. یک کسب حلالی داشتند، آبرومندانه زندگی کردند، ولو خیری به آن صورت انجام ندادند؛ ولی کار کردند برای جامعه. در رشته خودشان کاسب بودند، کسب حلال داشتند، این خیر است. مشکل جامعه را برطرف کردن است. تولیدی کردند، این ﴿وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ﴾ «نضارت» با «صاد ضاد»؛ یعنی با طراوت، خوشحال، خندان. در برابر یک عده ﴿وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ﴾، پژمرده، افسرده، غمگین، خاک ذلت و غبار بدبختی بر چشمان و چهره‌شان نشسته
﴿اِلی‌ رَبِّها ناظِرَةٌ﴾؛ به طرف رحمت خودشان نظر دارند. این نظر به معنای نظریه است، نه نگاه کردن.فرمود: ﴿وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ ٭ اِلی‌ رَبِّها ناظِرَةٌ﴾ و سخن از وجوه است، نه عیون. یعنی این چهره به طرف رحمت حق منتظر است

اینهایی که ﴿وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ﴾، این ﴿تَظُنُّ اَنْ یُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ﴾، اینجا ظن به معنای اطمینان است. دیگر می‌فهمد که گرفتار فاقره می‌شود. حادثه کمرشکن را می‌گویند فاقره. آن روز حادثه تلخ فاقره دامنگیر اینها می‌شود. حالا این شخص در حال احتضار، وقتی روح به ترقوه رسید، نفَس محتضر از پایین به بالا می‌آید تا کم‌کم تمام می‌شود. وقتی به این ترقوه رسید، اطرافیان این بیمار می‌گویند کیست که او را شفا بدهد؟ وَ ظَنَّ اَنَّهُ الْفِراقُ﴾، حالا فهمید که باید از این دنیا برود: ﴿وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ﴾، پاها از قدرت حرکت افتاد. می‌بینید این پاها را گاهی جمع می‌کند، گاهی جفت می‌کند، این پاها را به هَم می‌مالد، بدن و پا در اختیار او نیست. به هَم می‌چسبد، باز می‌کند، می‌بندد. دیگر ﴿اِلی‌ رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَساقُ﴾؛ به طرف ذات اقدس الهی دارد سوق داده می‌شود؛ یعنی به هر حال مرگ به معنای انتقال از یک نشئه به نشئه دیگر است

این شخص چرا باسره است: برای اینکه ﴿تَظُنُّ اَنْ یُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ﴾. چرا ساق به ساق می‌کوبد و گرفتار عذاب الهی می‌شود که طلیعه آن پیداست؟ برای اینکه فرمود او به جای تصدیق ره‌آورد انبیا تکذیب کرد و به جای عبادت و نماز ترک نماز کرد: ﴿فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّی﴾، در قبال «صدّق: » ﴿وَ لکِنْ کَذَّبَ﴾. در قبال «صلّی: » ﴿وَ تَوَلَّی﴾. این چهار تا امر هر دو مقابل هم هستند
بعد می‌فرماید این حادثه تلخی که در انتظار توست: ﴿اَوْلی‌ لَکَ فَاَوْلی‌﴾، این برای تو هست. تو سزاوار این کار هستی، این کار هم برای توست.تو مشکل اساسی‌ات این بود که خیال می‌کردی؛ مثل یک دسته چغندر یا تُرب هستی که می‌روی زیر قبر و می‌پوسی، همین! این‌طور خیال کردی: ﴿اَ یَحْسَبُ الْاِنْسانُ اَنْ یُتْرَکَ سُدی﴾،

سپس به مبدا غایی اشاره می‌کند، انسان یاوه است؟ زحماتی که کشید هدر رفته؟ اگر ـ خدای ناکرده ـ بدرفتاری‌هایی کرد و نسبت به دیگران ستمی کرده، هیچ مسئولیتی ندارد؟! خدماتی که کرده، کارهای خیری که کرده، در راه دین جانباز شده یا شهید شده، پاداشی ندارد؟! اینکه نیست. نظام، نظام حق است.

حالا چه قدرتی می‌تواند انسان را دوباره زنده کند؟ تبیین همین خلقت اولیه اوست: ﴿اَ لَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنی﴾، یک قطره آب بود که به این صورت درآمد. الآن صدها دانشکده انسان‌شناسی است، هنوز درباره این بدن گیر هستند!

سیدکاظم فرهنگ
کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest (2)
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.700 ثانیه ایجاد شد.