logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:176944)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:140027)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:130750)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:95064)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: ترجمه تدبر و نکات مهم تفسیری سوره لقمان: ایات حکمت اموز قران هدایت کننده اهل ایمان و عمل صالح است    وصیت در چه چیزهایی و برای چه کسانی؟    قمار، پليد و شيطاني است. از ان اجتناب كنيد    تعصب ديني ، ممدوح يا مذموم؟ مفهوم تعصب چيست؟             

توجه

Icon
Error

admin Offline
#1 ارسال شده : 1397/04/31 07:16:10 ق.ظ
admin

رتبه: Administration

گروه ها: Administrators, Moderator, member
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 421

9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
ترجمه و تفسير سوره انشقاق: عصاره فرازها و درس سوره

سوره الانشقاق - سوره ٨٤ مصحف کنونی وسوره ترتیب نزول ۲۱است تعداد آیات ٢٥ودارای ۵ فراز

فرار اول ایات۱_۵

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
إِذَا السَّمَاءُ انْشَقَّتْ ﴿١﴾زمانیکه آسمان شکافته شود

وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَحُقَّتْ ﴿٢﴾ وگوش فرا داد به پروردگارش وسزاوار شد ( آسمات شایستگی واهلیت شنیدن وفرمانبرداری خدا را یافته)
اذنت= استمعت این فعل می تواند از اُذُن یعنی گوش ساخته شود

وَإِذَا الأرْضُ مُدَّتْ ﴿٣﴾ وزمانیکه زمین گسترده وصاف شود (زمین بر اساس عواملی قابل انبساط وگسترش است)

وَأَلْقَتْ مَا فِیهَا وَتَخَلَّتْ ﴿٤﴾وبیرون افکند انچه راکه در ان است وخالی گردد

وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَحُقَّتْ ﴿٥﴾وگوش فراداد به پروردگارش وسزاوارشد(زمین شایستگی اطاعت خداوند را یافته)

درب فراز اول: اتفاقات همزمان با رخداد قیامت که نشان از ربوبیت خداوند است بر اسمانها وزمین (لربها)

فرازدوم ایات ۶
یَا أَیُّهَا الإنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلاقِیهِ ﴿٦﴾
ای انسان همانا تو تلاش کننده ای به سوی پروردگارت یک نوع تلاشگری پس دیدار کننده ای اورا

درب فراز دوم: حرکت وتلاش انسان اعم از خوداگاه یا فطری دردنیا به سوی خداست ونتیجه حرکت رسیدن است

فراز سوم ایات۷_۱۵

فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ ﴿٧﴾ پس اما هر کس داده شود کتابش (نامه اعمالش) به (دست) راستش

فَسَوْفَ یُحَاسَبُ حِسَابًا یَسِیرًا ﴿٨﴾پس به زودی محاسبه خواهد کرد او را (خدا) یک نوع محاسبه کردنی آسان

وَیَنْقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُورًا ﴿٩﴾ وباز خواهد گشت به سوی اهلش شادمانه

وَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ﴿١٠﴾واما هر کس داده شود کتابش پشت پشتش

فَسَوْفَ یَدْعُو ثُبُورًا ﴿١١﴾به زودی خواهد خواند نابودیش را

وَیَصْلَى سَعِیرًا ﴿١٢﴾ووارد خواهد شد شعله سوزان را

إِنَّهُ کَانَ فِی أَهْلِهِ مَسْرُورًا ﴿١٣﴾همانا او بود در بین اهلش شادمان

إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ یَحُورَ ﴿١٤﴾ همانا او گمان کرد اینکه هرگز بازنمی گردد

بَلَى إِنَّ رَبَّهُ کَانَ بِهِ بَصِیرًا ﴿١٥﴾ آری همانا پروردگارش باشد به او بینا

درب فراز سوم: این تلاشهای دنیایی تحت نظارت خداوند ثبت خواهد شد اعمال نیک موجب سرور وشادی واعمال خطا موجب هلاکت وعذاب جهنم

فرازچهارم ایات ۱۶_۱۹

فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ ﴿١٦﴾پس قسم می خورم(۳) به سرخی اسمان
لا اقسم( قسم موکد است وسه بار قابل تکرار)

وَاللَّیْلِ وَمَا وَسَقَ ﴿١٧﴾قسم به شب وآنچه فراپوشاند
وَالْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ ﴿١٨﴾قسم به ماه زمانیکه بدرکامل گردد
لَتَرْکَبُنَّ طَبَقًا عَنْ طَبَقٍ ﴿١٩﴾هرآینه قرار می گیرید البته البته مرحله ای بعد مرحله ای دیگر

درب فراز چهارم: این تلاشها سوق دهنده است ازمرحله ای به مرحله ای دیگر (اعم از رشد یا ضلالت)


فراز پنجم ایات ۲۰_۲۵

فَمَا لَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ ﴿٢٠﴾پس چیست برای ایشان درحالیکه ایمان نمی اورند؟!
وَإِذَا قُرِئَ عَلَیْهِمُ الْقُرْآنُ لا یَسْجُدُونَ ﴿٢١﴾ وزمانیکه قرائت شودبرایشان این قرآن سجده نمی کنند

بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا یُکَذِّبُونَ ﴿٢٢﴾بلکه کسانیکه کفر ورزیدند تکذیب می کنند

وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا یُوعُونَ ﴿٢٣﴾وخداوند داناتر است به آنچه که پنهان می کنند

فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ ﴿٢٤﴾پس بشارت بده ایشان را به عذابی دردناک

إِلا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ ﴿٢٥﴾مگر کسانیکه ایمان آوردند وانجام دادندنیکیها را برای ایشان پاداشی بی منت است

درب فراز پنجم: کسانی که با طی مراحل کفرورزی به تکذیب میرسند در عذاب خواهند بود وکسانی که با طی مراحل ایمان به پاداشی بی منت وبی پایان می رسند


درس سوره:اعمال انسانها در دنیا که مرحله ای است یا روبه رشد با ایمان یا رو به تکذیب با کفر تحت نظارت خدا ثبت میگردد ونتیجه اش نعمت بی پایان یا عذابی دردناک است

نکات سوره:
۱_ اسمان وزمین ربوبیتش بدست خداوند است وانها بنابه هدایت الهی شایستگی فرمانبرداری را کسب کرده اند لذا به فرمان الهی در روز قیامت تغییر حالت مناسب آنروز را به خود می گیرند

۲_ربوبیت انسانها به دست خداست (کادح الی ربک)
وبه طور هدایت فطری و هدایت ثانویه به سوی خدا در حرکتند وبنابه پذیرش یا عدم پذیرش "طبقا عن طبق "می گردند

۳_عدم پذیرش نتیجه کافر شدن به این هدایتهاست که با بیان "لا یسجدون" بیان شده چون سجده نهایت خضوع وپذیرش است ونبود سجده برای قرائت قران عدم پذیرش هدایتهای رسید از قران هست

۴_ تلاش انسانها چه خوب چه بد تحت نظر خداوند ثبت می گردد تا در قیامت سندی محکم برای حسابرسیش گردد

5_ لترکبن طبقا عن طبق هم می تواند نشان از مراحل تکامل یا سقوط انسان در دنیا باشد بنا به ایات اولیه یا نشان از مراحل زندگی اخرتی هست که هر گروه بنا به اعمالشان در طبقاتی از بهشت یا جهنم خواهند بود بنا..به ایات پایانی

ترجمه و تدبر : از خانم لیلا انصاری

كلمات كليدي:انشقاق شفق كادح يمين قران
به ناز Offline
#2 ارسال شده : 1397/04/31 02:42:41 ب.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
✳️ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
به نام خداوند بخشنده مهربان

⬅️درب پاراگراف اول : آیات(1_5)
اشاره به حوادث روز قیامت و شروع آن.

⬅️درب پاراگراف دوم : آیه(6)
انسان قطعا پروردگارش را ملاقات می کند و این راه بسیار سختی است .

⬅️درب پاراگراف سوم : آیات (7_15)
قرار گرفتن نامه اعمال در دست راست سعادت و آسایش را به دنبال دارد و در غیر این صورت مایه هلاکت و بدبختی است .

⬅️درب پاراگراف چهارم : أیات(16_19)
گذر انسان از مراحل زندگی دنیوی و ورود به مراحل و مراتب بالاتر حتمی و قطعی است

⬅️درب پاراگراف پنجم :آیات(20_25)
سرانجام تکذیب گران عذاب الهی و سرانجام مومنان اجر و پاداش بی پایان است .

درس سوره :
انسان ناگزیر از دنیا به آخرت گذر می کند ، با ایمان و عمل صالح به سعادت می رسد و با تکذیب و کفر دچار عذاب سخت الهی می گردد .

ترجمه : خانم فاطمه شجاعت الحسینی

ویرایش بوسیله کاربر 1397/04/31 02:49:16 ب.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

به ناز Offline
#3 ارسال شده : 1397/05/01 06:36:14 ب.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
تفسير آيه يا ايها الانسان انك كادح الي ربك كدحا چيست؟ تدبر در سوره انشقاق

پرسش:

آيا آيه 6 (يا ايها الانسان انك كادح الي ربك كدحا فملاقيه)يك جمله مستقل است؟ياجواب شرط "اذا" در 5 ايه اول است؟
آقاي فرهنگ


پاسخ يك
:خانم شجاعت

جواب شرط آیات ۱ تا ۵ محذوف است و به جهت معنا آیه ۶ نمی تواند جواب شرط باشد . ولی چون این آیه میان آیات مربوط به قیامت و پایان حسابرسی واقع شده شاید به این معنا باشد که مرحله رسیدگی به اعمال مرحله بسیار سختی خواهد بود .

آقای فرهنگ:
چرا نمي تونه ،جواب شر ط باشه؟آياهمه انسانهادردوران زندگي براي رسيدن به خداتلاش ميكنند؟
ايه،ناظر به شرايط قيامت است.


خانم شجاعت:
بله درسته.می توان اینطور گفت که : ای انسان در صورت بروز قیامت روزهای سختی در انتظار توست ( شاید به جهت حسابرسی اعمال و یوم الحسرت بودن آخرت )

پاسخ2:
پیرونظر

آیه ۶ را می‌توان آیه محوری فراز اول دانست، زیرا از سویی جانشین جواب شرط‌های مطرح شده در آیه ۱ تا ۵ است و از سوی دیگر، سرفصل مباحث آیه ۷ تا ۱۵ است. افزون بر اینکه سرّ تقسیم انسان‌ها به دو گروه نیز با این آیه در ارتباط است، بدین معنی که عاقبت خوب گروه اول و عاقبت بد گروه دوم، در باور و عدم باور نسبت به این بازگشت و ملاقات با پروردگار ریشه دارد.

آیه ۶ در بیان خود مطلق است. یعنی همه انسان‌ها را مخاطب قرار می‌دهد؛‌ اما چنانکه اشاره شد، هدف اصلی آیات، متوجه غافلان از حرکت و ملاقات بوده و این فراز، درصدد بیدارسازی ایشان از خواب غفلت نسبت به حرکت است؛ حرکتی عظیم به سوی پروردگار برای ملاقات با او.

پاسخ 3:
ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺩﻭ ﻧﻜﺘﻪ ﻫﺴﺖ.

ﺍﻭﻝ ﺍﻳﻨﻜﻪ: ﺍﻧﺘﻬﺎﺀ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﻭ ﺳﻴﺮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ، ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺛﻮﺍﺏ ﻳﺎ ﻋﺬﺍﺏ ﺧﺪﺍﻳﻰ ﻭ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺟﺎﻳﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺟﺰ ﺣﻜﻢ ﺧﺪﺍ ﺣﻜﻤﻰ ﻭ ﺣﻜﻮﻣﺘﻰ ﻧﻴﺴﺖ ﺃَﻥﱠﺍﻟْﻘُﻮﱠﺓَ ﻟِﻠﱠﻪِ ﺟَﻤِﻴﻌﺎً ﻟِﻤَﻦِ ﺍﻟْﻤُﻠْﻚُ ﺍﻟْﻴَﻮْﻡَ ﻟِﻠﱠﻪِ ﺍﻟْﻮﺍﺣِﺪِ ﺍﻟْﻘَﻬﱠﺎﺭِ.

ﺩﻭﻡ ﺍﻳﻨﻜﻪ: ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﺳﻤﺎﺀ ﻭ ﺍﺭﺽ ﻣﻘﻬﻮﺭ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻫﻤﻴﻦ ﻃﻮﺭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﻴﺰ ﻣﻘﻬﻮﺭ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﻭ ﻣﺸﻴﺖ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎﻳﺪ ﺍﻳﻦ ﻣﺴﻴﺮ ﺭﺍ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﺪ ﻭ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺟﻮﺍﺏ «ﺍﺫﺍ»‌ﻫﺎ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻳﻌﻨﻰ: ﻭﻗﺘﻰ ﻛﻪ ﺍﻳﻨﻜﺎﺭﻫﺎ ﺑﻪ ﻭﻗﻮﻉ ﭘﻴﻮﺳﺖ، ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺧﺪﺍﻯ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻳﺎ ﻛﻴﻔﺮ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺧﻮﺩ ﻣﻰ ﺭﺳﺪ، ﻧﻈﻴﺮ ﻋَﻠِﻤَﺖْ ﻧَﻔْﺲٌ ﻣﺎ ﻗَﺪﱠﻣَﺖْ ﻭَ ﺃَﺧﱠﺮَﺕْ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺳﻮﺭﻩ ﺍﻧﻔﻄﺎﺭ ﮔﺬﺷﺖ.

نقل از تفسیر احسن الحدیث

ویرایش بوسیله کاربر 1397/05/02 09:24:49 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

به ناز Offline
#4 ارسال شده : 1397/05/03 02:53:36 ب.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
تدبر در آيات 16-19 سوره انشقاق: منظور از فلااقسم بالشفق والليل و ما وسق چيست؟

تفسير اول:
دو جریان رو به کمال متضاد همراه

اگر حالت های سه گانه شب را در نظر بگیریم، «طبق هایِ رویِ طبق هایِ دیگر» را می فهمیم.
هرچه باشد جهت این سه حالت (غروب، اول شب، کمال شب) بطرف کمالِ همزمانِ دو چیز است :
1) شب و پخش شدن تاریکی.
2)ظهور درخشندگیِ ماه و معلوم شدن تضاد آن بطور همزمان با تاریکی گسترده شب.


یعنی اینکه در این قسم ها دو جریان، بطور همزمان و همراه با هم دیده می شود: همانطور که تاریکی رو به گسترش و فراگیری دارد، در همان زمان نیز ماه رو به درخشندگی و رسیدن به کمال نورانیت خویش دارد.

چه بسا این قسم ها به زبان سمبولیک به مؤمنان آن زمان می گوید درست است که شما دارید می بینيد که کفار دارند صفوف خویش را منسجم می کنند و فشار خویش را علیه شما زیاد و زیادتر می کنند، اما بطور همزمان نورانیت جبهه اسلام و حقانیت نهضت شما نیز دارد بیشتر و بهتر نمودار می شود، و شما فقط آن جنبه منفی گسترش ظلمت آنان را نبینید، بلکه جنبه مثبت ظهورِ رو به ازیادِ جبهه حق تان را هم ببینید که هر دو، سیرِ رو به کمال خویش را همزمان و در همسایگی یکدیگر دارند طـــی می کنند.

شما از طبقی بر طبق دیگر سوار خواهید شد شاید به این معنی باشد که شما از حالتی به حالت دیگر سوار می شوید در جهت گسترش و وضوح ایمانتان. این تفسیر، تفسیری است که اگر این قطعه را مقدمه قطعه بعدی بدانیم خود بخود به ذهن می آید.

اما اگر آن (ايه 19) را نتیجه گیری نسبت به سه قطعه اول بدانیم تفسیرش فرق می کند و ظلمت شبانه تفسیر زندگی فعلی این جهانی است که حق آشکار نیست اما وجود دارد، و بتدریج، هم ظلمت زیاد می شود و هم نور ماه مشخص تر می گردد، و «طبقِ» اولی، این زندگی ظلمانی، و« طبق» بعدی حدوث قیامت و ظهور حق خواهد بود.


قسم نمی خورم
چرا فرموده «قسم نمی خورم؟»

یکی اینکه «قسم نمی خورم» خودش نوعی قسم است ، چنانکه ما معمولاً می گوئیم «به جان شما نباشد»
اما قبلاً نیز بحثی و با اشاره به «لا اقسم بمواقع النجوم» و «لا اقسم بیوم القیامه» عرض کردیم که قسم های خداوند به چیزهائی است که برای بشر محسوس و ملموس است، مثل خورشید و ماه و شب و روز و امثال آن، اما در اینجا، مورد قسم به آن اندازه محسوس و ملموس نیست و مقداری دقت و علم می خواهد که نزد همگان نیست.

لذا در این مورد از «لااقسم» (= قسم نمی خورم) استفاده می فرماید.

📚 از تفسیر آقای گنجه ای

تفسير دوم:

آيه (19)براى اين جريان روشن كه شما همواره در حالاتى گوناگون و پياپى خواهيد بود، هرگز نه به آميخته اى از نور و ظلمت شفق (16) كه غروب و مغرب است قسم مى خورد، و نه به شب كه متفرقاتى را در خود گرد آورده، و نه حتى به ماه شب چهاردهم كه نور خالصى است. زيرا دگرگونى پياپى شما از همه چيز روشن تر است، كه اين هر دوى درونى و برونى است و آن تنها برونى است.

طبق هر انباشتگى است يا مادى ويا معنوى، موافق يا مخالف و يا مخلوط، و بالاخره هر طبق پسينى كه پى آمدى از طبق پيشينى است، كه اينجا «عن» است و نه «بعد» كه طبقات پياپى زندگى تسلسلى است از پيامدها و هر يك پى آمدجريانى پيشين است، چه در دنيا كه به گونه اى محسوس چنين است، و چه در برزخ و در آخر، آخرت.
اين سه جريان كه به آنها قسم ياد شده شايسته قسم است و شايسته تر خود "طبقا عن طبق" است، كه شفق زندگى آميخته از نور و ظلمت است، و شب در بر دارنده، مختلفها و سپس روشنى مطلق كه زشت و زيبا كلا از هم جدايند مانند رجعت برزخ و قيامت.

و از لحاظ اين كه مخاطبان در «لتركبن»حاضران در رسالت اسلامى مى باشند اين حديث رسالت تأييد مى شود كه شما مسلمانان تمامى حوادث گذشتگان كل رسالتها را يك جا در خود خواهيد داشت كه از جمله غيبتهائى است از بعضى پيمبران كه شما هم مبتلا به غيبت ولى امر خود خواهيد بود، و در حضرتش خصوصيات رسل و رسالتها و ائمه و امامتها جمع خواهد شد.

📚از تفسیر فرقان

برداشت سوم:

(همانطور که شب،جمع کننده افراد و پایان حیات درروز و ظاهر کننده ماهِ غایب در روز است،قیامت هم جمع کننده و تغییر دهنده حالت شما و ظاهرکننده اعمال شما و غیب جهان است.)هم چنین همان طور که ماه از خود نور ندارد و منعکس کننده نور خورشید است،قیامت هم منعکس کننده رفتار دنیوی شماست.

سيدكاظم فرهنگ

برداشت چهارم

حرکت مرحله به مرحله

«فَلَا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ»
شفق یک حالتیست در هنگام غروب، همینطور که خورشید در حال پایین رفتن است و به سمت پنهان شدن حرکت می کند، لایه هایی از نور مرحله به مرحله در آسمان مشاهده می شود، سرخ و زرد و سفید.

:«وَاللَّيْلِ وَمَا وَسَقَ»
آن حالت شب را تصور کنید از این سو خورشید پایین می رود و شفق دیده می شود و از سوی دیگر شب دیده می شود؛ شب که کم کم در حال بالا آمدن است و کم کم سطح زمین را می پوشاند.
این هم باز یک حرکت مرحله به مرحله است.

:«وَالْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ»
قسم به ماه آن وقتی که تکامل پیدا می کند؛ ماه در هر شبی نسبت به شب قبلی، مرحله جدیدی را تجربه می کند؛ حرکت مرحله به مرحله.

:«لَتَرْكَبُنَّ طَبَقًا عَنْ طَبَقٍ»
همه راکب می شوید، همه طبقی را بعد از طبقی دیگر سوار می شوید، همه شما دارید سطح به سطح پیش می روید و پله پله حرکت می کنید.

:در حقیقت خداوند به چند نمونه از حرکت های مرحله به مرحله سوگند یاد کرده، تا خطاب به انسان ها بگوید شما هم مرحله به مرحله در حرکت هستید، شما هم طبقی از پی طبقی دیگر، پله ای از پی پله ای دیگر، در حرکت هستید.

حجت الاسلام علي صبوحي

ویرایش بوسیله کاربر 1398/09/09 08:40:55 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

به ناز Offline
#5 ارسال شده : 1397/05/07 05:50:11 ق.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
تدبر و پرسش وپاسخ در آيات سوره انشقاق:

1-منظور از ايه ﺇِﺫﺍ ﻗُﺮِﺉَ ﻋَﻠَﻴْﻬِﻢُ ﺍﻟْﻘُﺮْﺁﻥُ ﻟﺎ ﻳَﺴْﺠُﺪُﻭﻥَ چيست؟ مگر در برابر قران بايد سجده كرد؟

پاسخ اول:از تفسير احسن الحديث

🌸🍃() ﻓَﻤﺎ ﻟَﻬُﻢْ ﻟﺎ ﻳُﺆْﻣِﻨُﻮﻥَ ﻭَ ﺇِﺫﺍ ﻗُﺮِﺉَ ﻋَﻠَﻴْﻬِﻢُ ﺍﻟْﻘُﺮْﺁﻥُ ﻟﺎ ﻳَﺴْﺠُﺪُﻭﻥَ ﺗﻔﺮﻳﻊ ﻭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﮔﻴﺮﻯ ﺍﺯ ﺁﻳﺎﺕ ﺳﺎﺑﻖ ﺍﺳﺖ، ﻳﻌﻨﻰ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﻣﻰ ﺑﺎﻳﺴﺖ ﺳﺒﺐ ﺍﻳﻤﺎﻥا ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻭﻗﺖ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺧﺎﺿﻊ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺷﻮﻧﺪ، ﺳﺠﺪﻩ ﺩﺭ ﺁﻳﻪ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻰ ﺧﻀﻮﻉ ﻭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺳﺠﺪﻩ ﻣﻌﻤﻮﻟﻰ ﺍﺳﻠﺎﻡ.
ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺍﺣﺴﻦ ﺍﻟﺤﺪﻳﺚ، ﺝ 12، ﺹ: 157

پاسخ دوم از تفسير فرقان:

آيات 20 و 21 ـ اين دو آيه جمعاً ترك سجود را به هنگام خوانده شدن قرآن بى ايمانى و كفر خوانده، با آنكه سجود رسمى تنها در شنيدن آيات سجده واجب است، تا چه رسد به مطلق سجده براى مطلق قرآن آن هم براى كافران!
اينجا مقصود از سجده نهايت خضوع است به هنگام شنيدن قرآن كه حتى مورد انتظار از كافران نيز است، كه اين خود آن را براى مؤمنان بسى واجب تر مى كند، كه ترك خضوع در برابر قرآن هنگام خواندن آن خود بى ايمانى است، چنانكه آياتى ديگر هم مانند (7:204) است شنيدنش را با كمال دقت و بلكه ساكت كردن ديگران را نيز واجب دانسته كه در اين صورت مورد ترحم الهى خواهند بود، در نتيجه ترك استماع قرآن و ساكت نكردن خود و ديگران مورد غضب الهى است.

2-مراد از اهل در ايه 15 انشقاق چيست؟ مگر شادماني و سرور اشكال دارد؟

پاسخ اول:از تفسير احسن الحديث

🌸🍃) ﺇِﻧﱠﻪُ ﻛﺎﻥَ ﻓِﻲ ﺃَﻫْﻠِﻪِ ﻣَﺴْﺮُﻭﺭﺍً ﺇِﻧﱠﻪُ ﻇَﻦﱠ ﺃَﻥْ ﻟَﻦْ ﻳَﺤُﻮﺭَ ﺑَﻠﻰ ﺇِﻥﱠ ﺭَﺑﱠﻪُ ﻛﺎﻥَ ﺑِﻪِ ﺑَﺼِﻴﺮﺍً

ﻳﻌﻨﻰ ﺩﺭ ﻋﺼﻴﺎﻥ ﺣﻖ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ ﺷﺎﻳﺪ ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ «ﺍﻫﻠﻪ» ﻫﻤﻪ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺄﻧﻮﺱ ﺑﻮﺩ ﻭﺍﻧﮕﻬﻰ ﻣﻌﺎﺩ ﺭﺍ ﺗﻜﺬﻳﺐ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺑﺮ ﮔﺸﺘﻰ ﻧﻴﺴﺖ،
ﺁﻣﺪﻥ «ﻇﻦ» ﺷﺎﻳﺪ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻋﺪﻡ ﻣﻌﺎﺩ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ ﻳﻘﻴﻦ ﻛﺮﺩ. ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﺁﻳﻪ، ﻧﻈﻴﺮ: ﻭَ ﻛﺎﻧُﻮﺍ ﻳُﺼِﺮﱡﻭﻥَ ﻋَﻠَﻰ ﺍﻟْﺤِﻨْﺚِ ﺍﻟْﻌَﻈِﻴﻢِ ﻭَ ﻛﺎﻧُﻮﺍ ﻳَﻘُﻮﻟُﻮﻥَ ﺃَ ﺇِﺫﺍ ﻣِﺘْﻨﺎ ﻭَ ﻛُﻨﱠﺎ ﺗُﺮﺍﺑﺎً ﻭَ ﻋِﻈﺎﻣﺎً ﺃَ ﺇِﻧﱠﺎ ﻟَﻤَﺒْﻌُﻮﺛُﻮﻥَ ﻭﺍﻗﻌﻪ/ 46- 47 ﺍﺳﺖ.
ﺑَﻠﻰ ﺇِﻥﱠ ﺭَﺑﱠﻪُ ﻛﺎﻥَ ﺑِﻪِ ﺑَﺼِﻴﺮﺍً ﺭﺩّ ﻇﻦ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ ﻳﻌﻨﻰ: ﺑﻠﻰ ﺭﺟﻮﻉ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﺯﻳﺮﺍ ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﻴﻨﺎ ﺑﻮﺩ

پاسخ دوم:از تفسير آقاي گنجه‌اي

مگر «شادمانی» اشکال دارد؟
آن «شادمانی» که در آیه 13 آمده به قرینه آیه 14، به معنی «بی¬خیالی حاصل از عدم اعتقاد به قیامت» است، و این است که اشکال دارد و گر نه شادمانی¬های معقول (که چون معنی آنها واضح است نیاز به مثال زدن ندارد) هیچ اشکالی ندارد و فرق آنها نیز در دو آیه 9 و 13 آمده است.
شادمانی آیه 9 به معنی «سرخوشی حاصل از موفقیت» است، و بهترین حالتی است که آدمی می¬تواند داشته باشد، اما شادمانی آیه 13 یک شادمانی کاذب و سراب¬گونه و خیالی و باطل است که بدترین نتیجه را هم دارد.

«اهل» در آیه¬های 9 و 13 یعنی چه؟
«اهل» در آیه 13 مفهوم است، یعنی کسانی که با او دمخورند و اینها یا اعضاء خانواده¬اش هستند یا دوستان نزدیکش یا هم انجمنی¬ها و هم¬باشگاهی¬هایش و از این قبیل، و بالاخره یعنی کسانی که او را به عنوان معاشرت و مصاحبت می-پسندند و او نیز آنها را .

اما «اهل» در آیه 9 به همان معنی فوق نیست زیرا چنانکه در سوره عبس دیدیم، آدمی از آنهائی که در دنیا خود را فدایشان می¬کرد، فرار می¬کند و حوصله¬شان را ندارد و لذا در آنجا مفهوم «اهلیّت» نیز نسبت به دنیا فرق می¬کند و در آنجا اهلیت به معنی هم¬سنخ بودن و هم¬درجه بودن از لحاظ معنویات است

ویرایش بوسیله کاربر 1400/05/10 10:42:48 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

admin Offline
#6 ارسال شده : 1397/05/08 09:03:24 ق.ظ
admin

رتبه: Administration

گروه ها: Administrators, Moderator, member
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 421

9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
تدبر و پرسش در تفسير آيات سوره انشقاق:

3-:آيا مردم در قيامت فقط به دو دوسته اصحاب يمين و اصحاب شمال تقسيم ميشوند؟

ﺁﻳﺎﺕ ﻓَﺄَﻣﱠﺎ ﻣَﻦْ ﺃُﻭﺗِﻲَ ﻛِﺘﺎﺑَﻪُ ﺑِﻴَﻤِﻴﻨِﻪِ- ﻭَ ﺃَﻣﱠﺎ ﻣَﻦْ ﺃُﻭﺗِﻲَ ﻛِﺘﺎﺑَﻪُ ﺑِﺸِﻤﺎﻟِﻪِ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﻫﻤﻪ ﺍﻫﻞ ﺁﺧﺮﺕ ﺭﺍ ﺷﺎﻣﻞ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺍﻭﻟﻰ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺑﻬﺸﺖ ﻭ ﺩﻭﻣﻰ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻛﻔﺎﺭ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺟﻬﻨﻢ ﺍﺳﺖ، ﺑﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﮔﻨﺎﻫﻜﺎﺭﺍﻥ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ، ﺍﻭﻝ ﺑﻪ ﺁﺗﺶ ﻣﻰ ﺭﻭﻧﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺁﺯﺍﺩ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ، ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺟﺰﺀ ﻫﻴﭻ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﻣﺸﻤﻮﻝ ﺁﻳﻪ ﻭَ ﺁﺧَﺮُﻭﻥَ ﻣُﺮْﺟَﻮْﻥَ ﻟِﺄَﻣْﺮِ ﺍﻟﻠﱠﻪِ ﺇِﻣﱠﺎ ﻳُﻌَﺬﱢﺑُﻬُﻢْ ﻭَ ﺇِﻣﱠﺎ ﻳَﺘُﻮﺏُ ﻋَﻠَﻴْﻬِﻢْ ﺗﻮﺑﻪ/ 106، ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻇﺎﻫﺮﺍ ﺟﺰﺀ ﻫﻴﭻ ﻳﻚ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ،
ﺩﺭ ﺳﻮﺭﻩ ﻭﺍﻗﻌﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻪ ﻗﺴﻤﺖ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻛﺮﺩﻩ: ﺍﺻﺤﺎﺏ ﻣﻴﻤﻨﺔ ﻭ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﻣﺸﺌﻤﺔ ﻭ ﻭ ﺳﺎﺑﻘﻮﻥ، ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ ﻛﻪ ﺳﺎﺑﻘﻮﻥ ﺍﺯ ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﻛﻪ ﻛﺘﺎﺏ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﻳﺎ ﭼﭙﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﻨﺪ.

ﺩﺭ ﺍﻟﻤﻴﺰﺍﻥ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ: ﺟﺎﻳﺰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﮕﻮﺋﻴﻢ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺍﻫﻞ ﺁﺧﺮﺕ ﺑﻪ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﻳﻤﻴﻦ ﻭ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺷﻤﺎﻝ ﺷﺎﻣﻞ ﻫﻤﻪ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﻬﺸﺘﻴﺎﻥ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺧﻠﻮﺩ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺑﺬﻛﺮ ﻭﺻﻔﺸﺎﻥ ﻛﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﻛﺘﺎﺏ ﺑﺪﺳﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﻳﺎ ﭼﭙﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﺣﺎﻝ ﻣﻜﺬﺑﻴﻦ ﻭ ﻣﺘﻘﻴﻦ ﺩﺭ ﺳﻮﺭﻩ ﻣﺮﺳﻠﺎﺕ ﻭ ﻧﺒﺄ ﻭ ﻧﺎﺯﻋﺎﺕ ﻭ ﻋﺒﺲ ﻭ ﻣﻄﻔﻔﻴﻦ ﻭ ﻏﻴﺮ ﺁﻧﻬﺎ، ﭘﺲ ﻏﺮﺽ ﺫﻛﺮ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﻯ ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻭ ﻃﺎﻋﺖ ﻭ ﺍﻫﻞ ﻛﻔﺮ ﻭ ﺗﻜﺬﻳﺐ ﺍﺳﺖ، ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻣﺴﻜﻮﺕ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺗﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺩﺭ ﺟﺎﻧﺐ ﺗﻘﻮﻯ ﻭ ﺷﻘﺎﻭﺕ ﺩﺭ ﺟﺎﻧﺐ ﺗﻤﺮﺩ ﻭ ﻃﻐﻴﺎﻥ ﺍﺳﺖ.


📚تفسیر احسن الحدیث

4- منظور از بیرون دادن و تخلیه زمين (والقت مافيها و تخلت )چيست؟

ظاهراً مفهوم آیه 4 باید همان چیزی باشد که در سوره زلزال دیدیم، یعنی «اخرجت الارض اثقالها»
گوش به فرمان پروردگار
ظاهراً مفهوم آیه¬های 2 و 5 باید همان چیزی باشد که در سوره زلزال دیدیم، (بانّ ربک اوحی لها) یعنی اینکه در سیستم¬ برنامه¬ریزی زمین این باید مقدر بوده باشد که پس از اتفاق موضوع آیه 3، زمین چیزهای دفن شده داخل خویش را بیرون بریزد که مهم¬ترین آنها همان اجساد آدمیان است، که در آن طی ده¬ ها هزار سال و بلکه بیشتر دفن شده بودند.

تفسير آقاي گنجه اي
5-در ايه 6 سوره انشقاق «ملاقاتش خواهی کرد» یعنی چه؟

این آیه جواب تعجب انسان است که در آیه 3 سوره زلزال دیده بودیم که از روی تعجب نسبت به حوادثی که در زمین اتفاق می¬افتد می¬گوید «چه¬اش شده؟»
«او را ملاقات خواهی کرد» به این معنی نیست که فی¬المثل حسن تقی را ملاقـات می¬کند، زیرا ملاقات به این معنی با خداوند محال است، زیرا نامحدود در محدود نمی¬گنجد و ملاقات خداوند در اینجا، یعنی «دیدن بعضی آیات خداوند»
این آیه همعرض آخرین آیه سوره انفطار است که می¬گوید «و فرماندهـــی در آن روز مخصوص خداوند است»

البته فرماندهی همیشه مخصوص خداوند است، اما در آن روز این مطلب آشکار ومرئی میشود.

تفسير آقاي گنجه اي
به ناز Offline
#7 ارسال شده : 1397/05/09 09:14:15 ق.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
تدبر و فهم سوره انشقاق: منظور از انك كادح الي ربك چيست؟ايا همه انسانها در دنيا به سمت خدا تلاش ميكنند؟

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان

إِذَا السَّمَاء انشَقَّتْ {1}آنگاه كه آسمان زهم بشكافد {1}

وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَحُقَّتْ {2}و پروردگارش را فرمان برد و [چنين] سزد {2}

وَإِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ {3}و آنگاه كه زمين كشيده شود {3}

وَأَلْقَتْ مَا فِيهَا وَتَخَلَّتْ {4}و آنچه را كه در آن است بيرون افكند و تهى شود {4}

وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَحُقَّتْ {5}و پروردگارش را فرمان برد و [چنين] سزد {5}

يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ {6}

(در آن هنگامه)اى انسان قطعا تو هم به سوى پروردگار خود به سختی و مشقت، سیر می کنی و او را ملاقات خواهى كرد {6}

آیه 6 جواب شرط ایات 1-5 است.یعنی ان هنگام که آسمان و زمین به اراده خداوند،دچار تحولات شگرف میشوند ای انسان تو هم ناگزیر از حرکت و حضور در محضر خدا هستی.


💢عصاره فراز آیات 1-6:همزمان با تحولات عظیم قیامت بفرمان خدا،انسان هم در محضر خدا حاضر خواهد شد.


فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ {7}اما كسى كه كارنامهاش به دست راستش داده شود {7}

فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَابًا يَسِيرًا {8}بزودىاش حسابى بس آسان كنند {8}

وَيَنقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُورًا {9}و شادمان به سوى كسانش باز گردد {9}

وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ وَرَاء ظَهْرِهِ {10}و اما كسى كه كارنامهاش از پشتسرش به او داده شود {10}

فَسَوْفَ يَدْعُو ثُبُورًا {11}زودا كه هلاك [خويش] خواهد {11}

وَيَصْلَى سَعِيرًا {12}و در آتش افروخته درآيد {12}

إِنَّهُ كَانَ فِي أَهْلِهِ مَسْرُورًا {13}او در [ميان] خانواده خود شادمان بود {13}

إِنَّهُ ظَنَّ أَن لَّن يَحُورَ {14}او مىپنداشت كه هرگز برنخواهد گشت {14}

بَلَى إِنَّ رَبَّهُ كَانَ بِهِ بَصِيرًا {15}آرى در حقيقت پروردگارش به او بينا بود {15}

💢عصاره فراز آیات 7-15:حکم به سرنوشت متفاوت اصحاب یمین و ناباوران به معاد در دادگاه الهی

فَلَا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ {16}نه نه سوگند به شفق {16}

وَاللَّيْلِ وَمَا وَسَقَ {17}سوگند به شب و آنچه [شب] فروپوشاند {17}

وَالْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ {18}سوگند به ماه چون [بدر] تمام شود {18}

لَتَرْكَبُنَّ طَبَقًا عَن طَبَقٍ {19}كه قطعا از حالى به حالى برخواهيد نشست {19}

(همانطور که شب،جمع کننده افراد و پایان حیات درروز و ظاهر کننده ماه غایب در روز است،قیامت هم جمع کننده و تغییر دهنده حالت شما و ظاهرکننده اعمال شما و غیب جهان است.)هم چنین همان طور که ماه از خود نور ندارد و منعکس کننده نور خورشید است،قیامت هم منعکس کننده رفتار دنیوی شماست.


💢عصاره فراز آیات 16-19:سیر تغییرات شما در دنیا و قیامت،واضح و قطعی است.


فَمَا لَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ {20}پس چرا آنان باور نمى ‏دارند {20}

وَإِذَا قُرِئَ عَلَيْهِمُ الْقُرْآنُ لَا يَسْجُدُونَ {21}و چون بر آنان قرآن تلاوت مى‏شود چهره بر خاك نمى‏سايند {21}

بَلِ الَّذِينَ كَفَرُواْ يُكَذِّبُونَ {22}[نه] بلكه آنان كه كفر ورزيده‏اند (آگاهانه) تكذيب مى ‏كنند (نه اینکه حقیقت بر انها معلوم نباشد){22}

وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُوعُونَ {23}و خدا به آنچه در سينه دارند داناتر است {23}

فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ {24}پس آنان را از عذابى دردناك خبر ده {24}

إِلَّا الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ {25}
مگر كسانى كه گرويده و كارهاى شايسته كرده ‏اند كه آنان را پاداشى بى‏منت‏ خواهد بود {25}

💢عصاره فراز آيات 20-25:با توجه به فرازهاي قبلي و اينكه عذاب دردناك در انتظار مكذبان است،چرا (به قران و معاد) ايمان نمياوريد و تكذيب ميكنيد.

♻نکات:
-فراز اخر ،هم ميتواند نتيجه قسمهاي ايات 16-19 باشد و هم نتيجه كل سوره
-اولین استعمال واژه قران،سجد و یمین در قران

📚درس سوره انشقاق:باتوجه به قطعیت سیر تحولی انسان و حضور در دادگاه الهی،دست از تكذيب قيامت برداريد و ايمان بياوريد تا از عذاب به پاداش فراوان برسيد.


آقای سیدکاظم فرهنگ

ویرایش بوسیله کاربر 1402/03/17 08:36:53 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

Azam.pormaye Offline
#8 ارسال شده : 1397/09/02 07:59:37 ق.ظ
Azam.pormaye

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, member
تاریخ عضویت: 1394/12/17
ارسالها: 651
Iran (Islamic Republic Of)

تشکرها: 7 بار
31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
نکاتی از سوره انشقاق از تفسیر نور

🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿

◀️ در آستانه قیامت، آسمان‌های استوار و محکم «سَبْعاً شِدٰاداً» شکافته می‌شوند. «إِذَا السَّمٰاءُ انْشَقَّتْ»

◀️ هستی گوش به فرمان و تسلیم خداوند است. «أَذِنَتْ لِرَبِّهٰا» (این جمله درباره آسمان و زمین هر دو آمده است. )

◀️ طبیعت نوعی شعور دارد که فرمان پذیر خداوند است. «أَذِنَتْ لِرَبِّهٰا»

◀️ تسلیم خدا شدن، تنها تسلیم شدنی است که شایسته و سزاوار است. «حُقَّتْ»

◀️ در آستانه قیامت، زمین چنان دگرگون می‌شود که تمام ناهمواری‌های آن از میان رفته و سطحی گسترده و هموار می‌شود. «إِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ»

◀️ انسان در حرکت به سوی خداست. «یٰا أَیُّهَا الْإِنْسٰانُ إِنَّکَ کٰادِحٌ إِلیٰ رَبِّکَ» (چنانکه در جای دیگر می‌فرماید: «إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَیْهِ رٰاجِعُونَ» )

◀️ انسان در مسیر حرکت به سوی خدا، با مشکلات بی شماری روبروست. «إِنَّکَ کٰادِحٌ إِلیٰ رَبِّکَ»


◀️ اعمال انسان در دنیا ثبت شده و در قیامت، به صورتی مکتوب و مستند به او ارائه می‌شود. «أُوتِیَ کِتٰابَهُ»


◀️ در قیامت، حساب مردم گوناگون است و خوبان حسابی آسان دارند. «حِسٰاباً یَسِیراً» (و تبه کاران حسابی سخت. «حِسٰاباً شَدِیداً» )

◀️ منشأ بدبختی انسان، غفلت از معاد یا انکار آن است. «ظَنَّ أَنْ لَنْ یَحُورَ»

◀️ منکران معاد بر اساس گمان انکار می‌کنند نه علم. «ظَنَّ أَنْ لَنْ یَحُورَ»

◀️ ریشه خوشی‌های مستانه، غفلت از آخرت است. کٰانَ فِی أَهْلِهِ مَسْرُوراً... ظَنَّ أَنْ لَنْ یَحُورَ

◀️ عقل و احتیاط حکم می‌کند که اگر یقین به قیامت ندارید، لااقل به وقوع آن گمان داشته باشید، «یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاٰقُوا رَبِّهِمْ» نه آنکه به عدم وقوع قیامت گمان برید که منشأ هلاکت است. «ظَنَّ أَنْ لَنْ یَحُورَ»

◀️ نتیجه قرائت قرآن باید عبودیّت و تسلیم باشد. إِذٰا قُرِئَ... اَلْقُرْآنُ لاٰ یَسْجُدُونَ

◀️ کافران، نه تنها در برابر آیات قرآن تسلیم نمی شوند، بلکه آن را تکذیب می‌کنند. لاٰ یَسْجُدُونَ بَلِ... یُکَذِّبُونَ

◀️ خداوند، به اسرار درونی انسان احاطه دارد. «وَ اللّٰهُ أَعْلَمُ بِمٰا یُوعُونَ»

◀️ گاهی انسان در قالب انکار و تکذیب، اهداف دیگری را دنبال می‌کند که خداوند به آن آگاه است. «یُکَذِّبُونَ وَ اللّٰهُ أَعْلَمُ بِمٰا یُوعُونَ»

◀️ گاهی انسان به خاطر حفظ منافعش، در ظاهر تکذیب می‌کند ولی در دل آن را می‌پسندد. «یُکَذِّبُونَ وَ اللّٰهُ أَعْلَمُ بِمٰا یُوعُونَ»

◀️ گرچه مبنای کیفر و پاداش عمل است، امّا ارزش عمل به هدف و انگیزه آن است که خداوند به آنها آگاه است. «وَ اللّٰهُ أَعْلَمُ بِمٰا یُوعُونَ»

◀️ لازمه ایمان، انجام هر عمل است که صالح و شایسته باشد، در هر زمینه ای که باشد. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّٰالِحٰاتِ» (عبادت، یکی از مصادیق عمل صالح است. )

◀️ایمان از عمل جدا نیست و لازم ملزوم یکدیگرند. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّٰالِحٰاتِ»


◀️ پاداش‌های الهی، گسسته نمی شود و همراه با منّت نیست. «لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ»


🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿

ویرایش بوسیله کاربر 1402/03/17 08:37:23 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

ali Offline
#9 ارسال شده : 1399/10/13 08:28:43 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,949

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

ايا در برابر قرآن بايد سجده كرد؟

در ادامه پرسش مطرح شده در پست 5، در تفسير فرقان در ذيل ايه 204 سوره اعراف اين چنين امده است:

وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْءَانُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُو وَأَنصِتُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ 204
و هنگامى كه قرآن خوانده شود، گوش (هوش)بدان فرا بداريد و (خود و ديگران را) خاموش كنيد، شايد مورد رحمت قرار گيريد204

در تأييد وجوب استماع قرآن در صورت امكان آياتى مانند آيه (21:84) مى فرمايد كه آنها را چه مى شود كه ايمان نمى آورند، و هنگامى كه بر آنان قرآن خوانده مى شود سجده نمى كنند.
اين آيه بيانگر اين حققت است كه ترك سجده به هنگام شنيدن قرآن خود بى ايمانى است ونه آنكه تنها فسق باشد.
و در پاسخ اين پرسش كه آيا استماع قرآن در كل سجده را واجب مى كند بايد گفت: اين خود بر خلاف ضرورت كتاب و سنت و سيره مستمره قطعيه كل مسلمين در تاريخ اسلامى است.

مثلا در نماز جماعتى كه آيات حمد و سوره خوانده مى شود آيا سجده معمولى واجب است، و يا در جاى جاى زندگى و در كارهاى گوناگون درست است كه شنيدن قرآن به گونه اى والا و دقيق واجب است اما سجده هم واجب است؟
پاسخ اين است كه اصولا سجده تنها به معناى به خاك افتادن نيست، بلكه به معناى نهايت خضوع است. چنانكه در آياتى مانند (15:13) و (49:16) و (18:32) كه سجده كل كائنات مطرح است، و شامل جمادات و نباتات و حيوآنات و انسانها و همه موجودات مى باشد، طبعاً سجده انسان ها تنها به خاك افتادنشان نيست، و در (6:55) كه ستاره و درخت سجده مى كنند هيچ كدام به خاك افتادنى از براى سجده نيستند، چنانكه فرشتگان كه آسمانيان مى باشند، و روى زمين يا زمينهايى ديگر قرار ندارند براى سجدهايشان بخاك افتادنى نيستند.


سجده بدنى هم حتى به معنى ركوع نيز آمده، چنانكه در آياتى مانند (161:7) كه سجده كنان وارد بيت المقدس شويد، و اين خود تناقضى است روشن كه اگر سجده همان سر به خاك نهادن است فقط اين خود منافات روشنى با حالت رفتن به بيت المقدس دارد، اين «سجّداً» افزون بر نهايت خضوع و پيروى امر خدا در باطن ظاهرش چنانكه در رواياتى چند نيز آمده ركوع است.

اينجا آياتى ديگر مانند (21:84) نيز سجده را در حال تلاوت آيات قرآن بر مكلفان واجب كرده و نيز ايمان به خدا را در انحصار اين حقيقت قرارداده است كه به هنگام تذكر يافتن به آيات ربانى سجده مى كنند.
روى اين مبانى پاسخ پرسش نخستين روشن است كه به هنگام شنيدن آيات قران لزوم سجده در كل به معناى سجده بدنى معمولى ـ نه ركوعش و نه سجودش ـ نيست، بلكه به معنى عمومى خضوع كلى در برابر خداست، با يادواره آيات وحيانى ربانى.

اين خضوع مطلق داراى مراتبى است: از نظر بدنى كه مرحله بارزش ركوع و سجود است، و مرحله باطنيش اعتقاد و ايمان و در نتيجه عمل طبق آن است، و در اين ميان در جمع افزودن سجده هايى برونى است بر سجده هايى درونى، اينجا برونيش گوش فراداشتن با دقت به آيات قرآن مى باشد كه اين خود گام نخستين است، سپس تفهم معانى آنها، وانگهى گرايش به آنها، و در نتيجه عمل بروفق آيات مقدسات قرآنى، ولى چون اينها در جمع در توان همگان نيست نقطه آغازينش گوش فرا داشتن و عمل كردن تقليدى به آنهاست، و مى بينيم كه در هر صورت گوش دادن دقيق و عميق به قرآن دست كم از واجباتى است بر تمامى مكلفان كه به هنگام قرائت قرآن بر عهده آنهاست.

اصولا هر قدر احترام گوينده اى براى به شنونده اى بيشتر باشد، شنود گفتارش نيز برتر و والاتر است، تا چه رسد به رب العالمين كه مخاطبش در قران كل مكلفانند كه مقتضاى مقام يگانه منيع ربانى گوش كردن به آيات مقدسات قرآن با دقت، و همچنين ساكت كردن خود و ديگران براى شنيدن قرآن، خود سجده اى است نسبت به جضرت اقدس الهى در برابر سخنان قرآنيش.

و شما مى بينيد و مى دانيد كه اگر سخنگويى محترم و معظم با شما سخنى بگويد، كه صد در صد هم به نفع شماست، اگر گوش فرا نداريد هم به خود ستم كرده ايد و هم اهانتى به گوينده نموده ايد، و آيا به هنگام خطاب ربانى كه "يا ايها الذين آمنو" يا "يا ايها الناس" اگر گوش فرانداريد شما مؤمنيد؟ و يا شما انسانيد؟ خير، بلكه شما نه تنها از مرحله ايمان بدوريد، كه دست دورباش به انسانيت خود هم زده ايد.

و اينجا مى بينيم كه كل ادله قرآنى، سنتى، ايمانى، عقلى و انسانى در اين حكم ربانى بسيجند، و بر خلاف آنچه گروهى از فقيهان گفته اند استماع قران در صورت امكان و عدم معارضه با واجبى اهم يا برابر خود واجبى است از واجبات اسلامى .
ali Offline
#10 ارسال شده : 1402/03/17 09:10:43 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,949

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
شرح مختصر و نكات تفسيري سوره انشقاق از تفسير تسنيم

قسمت مهم صدر این سوره درباره معاد است،

چون مهم‌ترین مشکل مردم جاهلیت همان مسئله معاد بود و آنچه مسئولیت، تربیت و عدل اجتماعی را به همراه دارد مسئله معاد است؛
یعنی اعتقاد به اینکه عمل زنده است عقیده زنده است پاداش حق است و انسان با مردن از پوست به در می‌آید نه بپوسد،
یک موجود ابدی است و مهمان اعمال خودش است این سازنده است .

مهم‌ترین عاملی که سازنده جامعه است مسئله معاد است.

درست است که معاد بازگشت به مبدأ است ولی صرف اعتقاد به اینکه خدای عالم آفرید این مشکل را حل نمی‌کند اگر ـ معاذالله ـ از انسان مسئولیت نخواهد، دست به هر کاری می‌زند



مناسب این است که "اذا" شرط باشد و جزای شرط «یا ایها الانسان» باشد.

فرمود آسمان منشق می‌شود. انشقاق اتصالی است که قبل از افتراق است،

﴿وَ أَلْقَتْ ما فیها وَ تَخَلَّتْ﴾ وقتی «أشراط الساعة» قیامت می‌خواهد قیام کند ﴿تَضَعُ کُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا﴾،
هر بارداری بارش را به زمین می‌گذارد زمینش هم بارش را خالی می‌کند.أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها ٭ آن وقت هم زمین هر چه در درونش است بیرون می‌آورد


یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی‏ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیهِ﴾ خطاب به انسان می‌کند که روز حساب که فرا می‌رسد تو به لقای خدا می‌رسی و نزدیک می‌شوی.
برخی ها احتمال دادند که ضمیر ﴿فَمُلاَقِیهِ﴾ در ﴿یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاَقِیهِ﴾ این ضمیر به آن «کَدح» برگردد نه به «الله» یعنی انسان در قیامت تمام عقاید و درون خودش را کاملاً میبیند؛ البته این منافات ندارد که به لقای الهی هم برگردد چون وقتی به مشهد، به محضر و به محل ملاقات الهی میرسند این صحنه را میبینند؛ لذا ﴿فَمُلاَقِیهِ﴾ منافات ندارد که به «لقاء الله» تماس داشته باشد؛

پس متنی است به نام ﴿إِنَّکَ کادِحٌ إِلی‏ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیهِ﴾ بعد شرحی است .تفصیل آن متن است.
بعضی‌ها جمال الهي را مي بنند.آنها از دیدن جهنم مصون هستند . برخي جلال الهی را می‌بینند بدون جمال،از جمال الهی محروم‌اند از دیدن اولیای الهی و بهشت و مؤمنین محروم هستند.اینها با اینکه جهنم را می‌بینند و کفار را می‌بینند ﴿عَن رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ﴾ فقط جلال الهی را می‌بینند قهر الهی را می‌بینند

﴿فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ ٭ فَسَوْفَ یُحاسَبُ حِساباً یَسیراً ٭ وَ یَنْقَلِبُ إِلی‏ أَهْلِهِ﴾

اینکه دارد که ﴿وَ یَنْقَلِبُ إِلی‏ أَهْلِهِ﴾ معلوم می‌شود که قبلاً آنها بودند پس معلوم می‌شود این اهل آن اهل دنیا نیست فرشتگان‌اند مؤمنین‌اند اولیای الهی‌اند که اینها اهل او هستند.ملائکه‌ای، اولیای الهی در بهشت منتظر اینها هستند اینها اهل آنها هستند به اهلشان مسروراً برمی‌گردند

اما آنها که کافر بودند ملحد بودند کاری با دین نداشتند، یک سلسله کفاری بودند که ﴿الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ﴾
اینها کسانی‌اند که هر کدامشان وارد جهنم شدند دیگری را لعن می‌کنند ﴿کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها﴾
این می‌گوید تو باعث شدی او می‌گوید تو باعث شدی در دنیا دوست یکدیگر بودند در محفل قمار و غیر قمار باهم بودند ﴿الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ﴾ اینها ﴿کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها﴾ هر کدام وارد جهنم شدند دیگری را لعن می‌کنند که تو باعث شدی. این به اهلش برنمی‌گردد مسروراً چون این ﴿کانَ فی‏ أَهْلِهِ مَسْرُوراً﴾ آن که به دین دارد میخندد ظاهر او خنده است باطن او گریه، ما این گریه را درمیآوریم، در قیامت ناله میکنند و این ناله از عمل خودشان است جای دیگر نیست میگویند این کجا بود؟

٭ وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ﴾ یا دست چپ او ﴿فَسَوْفَ یَدْعُوا ثُبُوراً﴾؛

می‌گوید مرگ بر من هلاک بر من، درخواست مرگ می‌کند،برای اینکه راحت بشود ولی مرگی در کار نیست چون مرگ مرده است

بعضی‌ها نامه اعمالشان را وراء ظَهرشان می‌دهند اینها که ﴿نَبَذَ ... کِتَابَ اللّهِ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ‏﴾
حرف‌های اولیای الهی را پشت سر می‌اندازند نامه اعمالشان را از پشت سر به آنها می‌دهند حالا چگونه باید دست دراز کند بگیرد خودش باید بفهمد؛ اینها یا دست چپشان می‌دهند یا پشت سرشان ﴿فَسَوْفَ یَدْعُوا ثُبُوراً﴾

﴿وَ یَصْلی‏ سَعیراً﴾ آتش افروخته و گداخته را او سوخت و سوز دارد. چرا؟ برای اینکه خوش‌گذارن بود در دنیا کاری با ما نداشت کاری با دین نداشت. ﴿إِنَّهُ کانَ فی‏ أَهْلِهِ مَسْرُوراً ٭ إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ یَحُورَ ٭ بَلی‏ إِنَّ رَبَّهُ کانَ بِهِ بَصیراً﴾ این خیال می‌کرد که انسان می‌پوسد و مرگ هم آخر خط است و خبری نیست و با عیش و خوشی و چیز باطل می‌گذراند.
«حارَ» یعنی «رجع»؛ فکر نمی‌کرد که برمی‌گردد به «الله» ولی باید بداند که ذات اقدس الهی به او بصیر است.

فرمود: ﴿فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ﴾ که در طلیعه شب است و یعنی سوگند به شفق و سوگند به شب آنچه را که ﴿وَسَقَ﴾ و «جَمَعَ» شب باید دامنش را جمع کند تا همه آرام بگیرند آسایش داشته باشند
و سوگند به ماه آن‌گاه که ﴿اتَّسَقَ﴾ و «إجتمع» تمام نورش جمع شد به صورت بدر درآمد که مشکلات شبانه شما را حل کند
شما حالا ﴿لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ﴾ مسیری را دارید طی می‌کنید یا درکات است یا درجات طی می‌کنید، هیچ چیزی از بین نمی‌رود
. بعد می‌فرماید: ﴿فَما لَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ﴾؛ چرا اینها در برابر ذات اقدس الهی ایمان نمی‌آورند؟

مستحضرید که «آمَنَ» که باب «إفعال» است به معنای «إعتقَدَ» و «عَمِلَ» نیست؛ درست است ایمان عبارت است از اعتقاد صائب و عمل صالح در ارکان است که قول هم در عمل است، اما لازمه‌ ایمان این است نه اینکه ایمان به این معنا باشد. «آمَنَ» که باب إفعال است یعنی «دَخَلَ فی المَأمَن»؛ چگونه «دَخَلَ فی المَأمَن»؟ «بالاعتقاد»


فرمود چرا اینها داخل نمی‌شوند؟ ما که قلعه را باز کردیم. ﴿فَما لَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ ٭ وَ إِذا قُرِئَ عَلَیْهِمُ الْقُرْآنُ لا یَسْجُدُونَ﴾ این ﴿لا یَسْجُدُونَ﴾ یعنی در برابر این خضوع نمی‌کنند

وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما یُوعُونَ﴾ اینها چه چیزی را ظرف قرار می‌دهند؟ چه چیزی را در ظرف قرار می‌دهند؟ ظرف و مظروف هر دو را ما می‌دانیم، ما می‌دانیم چیست!

بشارت آن خبر مهمی است که در بشره اثر بگذارد یا پژمرده کند یا شاداب منتها حالا ما در عرف خبرهای مسرّت‌بخش را می‌گوییم بشارت. مسرّت هم همین است،
اگر درباره کفار گفتند: ﴿فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ﴾ این با معنی لغوی‌اش هم هماهنگ است

﴿إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ﴾؛ اما نسبت به این اخیر که باشد ﴿فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ ٭ إِلاَّ الَّذینَ﴾ باشد استثنای منقطع می‌شود.

مطلب دیگر این است که «مَنّ» یعنی قطع. ﴿لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ﴾ ممنوع یعنی مقطوع.؛ «ممنون»؛ یعنی «مقطوع»؛ جزائی است که قطع نمی‌شود این می‌شود ابدی.

اینکه فرمود ﴿لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ﴾ نه یعنی منّت نمی‌نهیم، جزء منّت نیست؛ ﴿خالِدینَ فیها أَبَداً﴾ همین طور است «مَنَّهُ» یعنی «قَطَعَهُ»، «ممنون» یعنی مقطوع یعنی جزای ابد. ﴿غَیْرُ مَمْنُونٍ﴾ است نه منّت می‌گذاریم، نه ممنوع است کسی جلویش را بگیرد، نه خودش قطع شدنی است.

ویرایش بوسیله کاربر 1402/03/17 09:28:51 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

ali Offline
#11 ارسال شده : 1402/03/17 10:07:20 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,949

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄

سيماي كلي سوره انشقاق

اين سوره از پديدة جدايي در نظامي فرا زميني سخن مي‌گويد. جدايي همواره از يک جمع يا ترکيب و تشکّلي صورت مي‌گيرد که مصاديق آن فراوان است؛ جدايي در عالم انسان‌ها از اختلافات قومي، نژادي، ديني، سياسي و انواع ديگر که ريشه در منيّت‌ها دارد ناشي مي‌شود؛ از ساده‌ترين آن در اختلاف و شقاق زن و شوهر [نساء 35 (4:35) ] گرفته تا گسترده‌ترين آن، که درست نيمي از 28 مورد کاربرد مشتقات کلمه شقاق در قرآن را تشکيل مي دهد.

جدا شدن انسان‌ها داراي آثار منفي و نتيجه طبيعي «اختيار» و حق انتخاب ميان ايمان و کفر و خير و شرّ است، اما پديده جدايي و شقاق در طبيعت داراي آثار مثبت و در مسير تحول و تکامل مي‌باشد؛ مثل شقّه و شکاف برداشتن زمين براي پذيرش دانه و رويش گياهان [عبس 26 (80:26) ]، شکافتن سنگ و جاري شدن آب [بقره 74 (2:74) ] و امثالهم. اين‌ها انواع شقاق در طبيعت دنياي ماست، اما قرآن از يک سلسله جدايي‌هاي عظيم نيز در آستانة قيامت در نظام فعلي حاکم بر کرة زمين [در منظومة شمسي] ياد کرده است که گرچه از ديد ما خرابي و خسران به نظر مي‌آيد، ولي در نگاهي کلان رو به کمال و خير است. عالم کهکشان‌ها قبرستان و زايشگاه ستارگان است و هر روز هزاران خورشيد مي‌ميرند يا متولد مي‌شوند. اصولاً در طبيعت هر موجودي وقتي به مرحله کمال وجودي خود رسيد، از بدنه، تنه، شاخه و نظامي كه به آن وابسته بوده و تغذيه مي‌کرده جدا مي‌شود. مثل جدايي طفل از رَحِم مادر، جدايي ميوه از شاخه، جدايي باران از ابر [توأم با رعد و برق] و انواع جدايي‌هاي خير. مراحل آموزشي مدارس و دانشگاه‌ها نيز همراه جدايي‌ها در پايان هر سال تا فارغ التحصيلي مي‌باشد.

هر جدايي و شقاقي براي کسي يا کساني که با آن خو گرفته‌اند، حزن‌آور و سخت است، مثل جدايي زن و شوهر [طلاق]، جدايي همراه با گريه طفل از رحم مادر [زايمان] و جدا شدن از کساني که در مدرسه با آنان خو گرفته‌ايم. از اين نظر در معناي شقاق مفهوم سختي و ناخوشايندي و عذاب‌آور بودن نهفته است [رعد 34 (13:34) ، توبه 42 (9:42) و نحل 7 (16:7) ].

در پنج آيه قرآن از انشقاق‌هايي در آستانة قيامت ياد مي کند که چهار مورد آن مربوط به «انشقاق آسمان» مرتبط با زمين، يعني منظومه شمسي [و شايد شاخه‌اي از کهکشان راه شيري] مي‌باشد. در اين سوره از انشقاق آسمان و آثار آن در زمين سخن گفته است و در 3 سورة ديگر از 3 نشانه: سرخ‌گون شدن [رحمن 37 (55:37) ]، سُست و گسيخته شدن انسجام [حاقه 16 (69:16) ] و ابرهاي فراگير باران زا [فرقان 25 (25:25) ] شاهد آورده است. فعل انشقاق در باب افتعال آمادگي و پذيرش اين جدايي را نشان مي‌دهد:

رحمن 37 (55:37) - فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ وَرْدَهً كَالدِّهَانِ [آنگاه که آسمان بشکافد، پس سرخ‌گون گردد،همچون روغن سوخته].

حاقه 16 (69:16) - وَانْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ وَاهِيَهٌ [و آسمان گسيخته گردد، پس در آن روز- برخلاف امروز- سُست گردد].

فرقان 25 (25:25) - وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِكَهُ تَنْزِيلاً [روزی که آسمان به شدّت با ابرها گسيخته گردد و فرشتگان نازل شوند].

از اشارات فوق و با توجه به مباني علم کيهان‌شناسي، مي‌توان تصوّر کرد که با تمام شدن سوخت هسته‌اي خورشيد در تبديل ئيدروژن به هليوم، و غلبه نيروي جاذبه، انفجار عظيمي در خورشيد رخ خواهد داد که موج انفجار و آثار عظيم ناشي از آن، همچون انفجاري که در يک بنا حادث گردد، منظومة وابسته به خود را به شدت از هم خواهد گسست. اينکه آيا اين تحولات در منظومه شمسي، بازوي کهکشاني يا صحنه‌اي گسترده‌تر رخ مي‌دهد، براي ما روشن نيست.

در اين سوره پديدة جدايي [انشقاق] را در دو جلوه مطرح مي سازد: الف] آيات 1 تا 5- جدايي در مقياس کلان کيهاني، ب] آيات 6 تا 25- جدا شدن و تفکيک انسان‌ها در آخرت بر حسب کتاب عمل خود.

هدف از ذکر تحولات زير و رو کننده در آستانة قيامت و پديدة جدايي و انشقاق در نظام آسمان‌ها، ظاهراً اثبات سه مسئله اساسي است: 1- هر حرکتي در جهان محرّكي [گرداننده‌اي] دارد. 2- هر حرکت کننده‌اي به سوي مقصد و هدفي [كمال وجودي خود] روان است، 3- حرکت کننده در مسير خود از مبدا تا مقصد يكسره هدايت [رهبري] مي‌شود و زير نظر صاحب مسير است [جهان ارباب و صاحبي دارد]. در اين سوره چهار بار نام «ربّ» تکرار شده است، دو بار ربّ آسمان و زمين، و دو بار ربّ انسان‌ها.

📚تفسیر آقاے بازرگان

💫گروه تقرب
http://eitaa.com/joinchat/616562802Cf7d0a91ea0

࿐ 🍃═🌸━━┓
   @taqarrob99  
┗━━🌸═🍃࿐
کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest (2)
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 1.163 ثانیه ایجاد شد.