رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,975
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
دروغ مصلحتي در قران نداريم ؟-ايا دروغ مصلحت اميز در اسلام داريم؟
بنام خدا.
همه ما عبارت دروغ مصلحتی را شنیده ایم.افراد در مواقعی برای توجیه و بی اشکال جلوه دادن دروغ خود،از این واژه استفاده می کنند.
اما آیا واقعا در اسلام،چیزی باین نام داریم و آیا دروغ،در شرایطی مجاز است؟
درسايت ايت اله مكارم شيرازي ،اینگونه آمده است:
«دروغ ذاتاً کار فوق العاده بدى است و بسیارى از مشکلات و بدبختى ها و نابسامانى هاى اجتماع کنونى ما بر اثر همین دروغ است. در بعضى از بیاناتى که از ائمه اهل بیت(علیهم السلام) رسیده، دروغ را کلید سایر گناهان شمرده اند!
ولى در عین حال در پاره اى از موارد استثنایى، پیش آمدهایى مى کند که اگر انسان در آن جا راست بگوید فتنه و فساد بزرگى برپا مى شود در حالى که اگر راست نگوید آتش فتنه خاموش مى گردد؛ مثلا، هرگاه میان دو نفر اختلاف شدیدى باشد و یکى از آنها پشت سر دیگرى بدگویى کند و ما هم بشنویم و بدانیم که اگر در برابر سؤالاتى که مى شود راست بگوییم و بدگویى هاى او را فاش کنیم، آتش فتنه اى برپا مى شود که ممکن است تلفات و خسارات مهمّى به بار آورد؛ بدیهى است در چنین موردى راست گفتن کار غلطى است و هیچ عاقلى نمى تواند بگوید در چنین موردى هم باید راست گفت، این یک قانون مسلّم عقلى است که هرگاه فساد چیزى از اصلاح آن بیشتر باشد، ما باید از آن چیز بپرهیزیم.
قوانین اسلامى نیز این حکم عقلى را تأیید نموده و در چنین موارد استثنایى، از روى ضرورت دروغ گفتن را تجویز مى کند.
ولى به دو موضوع باید مؤکّداً توجّه داشت: نخست این که این موضوع کاملا جنبه استثنایى دارد و جز در شرایط خاصّى دروغ گفتن جایز نیست و نباید عدّه اى موضوع «دروغ مصلحت آمیز» را دستاویز کرده و بدون جهت و یا براى به دست آوردن منافع شخصى دروغ بگویند و این عمل زشت را به نام این که مصلحت! ایجاب کرده، مرتکب شوند.»کلمات کلیدی:دروغ مصلحتی اضطرار توریه راست ویرایش بوسیله کاربر 1395/09/16 04:20:09 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,975
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
بنام خدا. راجع به دروغ مصلحتی،بخشی از نظرات آیت اله دکتر صادقی تهرانی ارسال میگردد:
"۱- دروغ» به معنى گفتن يا نشان دادن خلاف واقع است، و حدود سيصد بار در قرآن با مذمت فراوان و با الفاظ و صيغه هاى گوناگونش آمده، و داراى چند بعد است
۲- - دروغ برحسب ابعاد و محتوايش از نظر حرمت يكسان نيست، و هر اندازه ابعاد و محتواى دروغ بيشتر و ناهنجارتر باشد گناه دروغ نيز بيشتر است، كه حكمى را به دروغ به خداى تعالى بستن يا سخنى به دروغ از كسى در امور عادى نقل كردن هرگز يكسان نيست
۳- گناه دروغ هرگز ويژه ى سخن دروغ نيست كه كارى دروغ و نوشته اى دروغ و سكوتى دروغين و هرگونه نمايشى كه حقايق را وارونه جلوه دهد نيز دروغ و گناه است، و اگر هم چيزى به گزاف بنويسى، و يا امضا يا تصديق نوشته اى دروغين را بكنى، و يا با اشاره يا عملى چيزى را برخلاف واقع نمايش دهى، يا در برابرش سكوت كنى همه ى اين ها دروغ است
۴- دروغ و يا توريه كه دروغى كمرنگ است در صورتى به اضطرار و تقيه حلال مى شود كه دروغگو خودش سبب اين اضطرار يا تقيه نباشد، زيرا «الّا مَا اضْطُرِرتُمْ» تنها اضطرارى را موجب حلال شدن حرامى مى كند كه ناخواسته و بدون اختيار پيش آيد، زيرا به اصطلاح ادبى به صيغه مجهول است كه «اگر مضطر و ناچار شديد» و نه معلوم، كه اگر اضطرارى پيش آيد چه خواسته ى شما و چه ناخواسته، بنابراين دروغ يا توريه در زمينه ى اضطرار يا تقيه و يا هر عذرى ديگر در صورتى حلال است كه شما خودت اين اضطرار را نخواسته اى، و موجب آن نشده اى بلكه تنها اضطرارى ناخواسته پيش آمده كه دروغ و يا هر حرامى برابر يا سبك تر از دروغ را در حالت اضطرار حلال مى كند، وگرنه اين حرام در حالت اضطرارهاى ديگر هم همچنان حرام است،
۵- در مواردى كه دروغ جايز و يا واجب است حتى الامكان بايستى توريه كرد، كه از كلام دروغين نيت معنايى درست و صحيح كنى، تا در حد امكان از خلاف واقع دور شوى،
چنان كه حضرت ابراهيم عليه السلام در پاسخ نمروديان درباره ى شكستن بتان فرمود: «بَلْ فَعَلَهُ كَبيرُهُمْ هذا فَاسْألُوهُمْ إنْ كانُوا يَنْطِقُونَ» (سوره ى انبيا، آيه ى 63) «بلكه اين شكستن بت ها كار بزرگ بتان است پس از آن ها بپرسيد اگر كننده اند» و اين جا «اگر ...» در نيت ابراهيم در رابطه ى با كار بت بزرگ است كه اگر اين بتان سخن بگويند اين كار كار بزرگ ترينشان است، ولى چون توان سخن گفتن ندارندپس كار او نيست، و اين جا حضرتش با اين توريه هم دروغ نگفته و هم شعور بت پرستان را به حركت آورده كه «ثُمَّ نُكِسُوا على رُئوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ ما هولآءِ يَنْطِقُونَ» (سوره ى انبياء، آيه ى 65) «سپس سرافكنده شدند و گفتند به راستى دانسته اى كه اينان سخن نمى گويند»"
اما اینجا سئوالی مطرح میشود و آن اینکه طبق نظرات بالا،تشخیص این موارد اضطرار با خود فرد است واین میتواند باعث مصلحت اندیشی بسیار و رواج دروغ در جامعه شود.ویرایش بوسیله کاربر 1394/01/31 08:54:36 ب.ظ
| دلیل ویرایش: مشخص نشده است
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,048 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
با سلام. در خصوص مطلب بالا در خصوص دروغ در شرایط اضطرار،یک نکته تکمیلی به نظرم رسید: در مواردی که به حق اله بر میگردد،در شرایط اضطرار-که بیم از دست رفتن جان ،آبرو و تمام مال انسان وجود دارد-خداوند حقش رابخشیده و اجازه انجام آن فعل حرام را داده است مانند اکل میته.
اما در مواردی مانند دروغ،علاوه بر اضطرار خود فرد به نظرم قید عدم تضییع حق الناس هم باید وجود داشته باشد.
یعنی اگر فرد مضطر ،چاره ای جز دروغ ندارد و فرد دیگری هم از دروغ او ضرر نمی کند،بر او حرام نیست.اما اگر دروغ او باعث ضایع شدن فرد دیگر یا جامعه میشود،هم چنان دروغش حرام خواهد بود. ضمن آنکه طبق نظر اقای تهرانی،خود فرد نباید باعث ایجاد اضطرار شده باشد.یعنی خودش کاری نکند که مجبور به دروغ شود. |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,048 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
بنام خدا
در ادامه دروغ مصلحتی و یا بهتر بگوییم دروغ در شرایط اضطراری،چند نکته قابل ذکر است:
۱-دروغ در همه جا و همه زمانها حرام است.
۲- شرایط برشمرده برای اضطرار و استثنای آن نیز ،برخلاف آنچه امروز رایج شده و افراد برای حفظ مصالح و منافع خود دروغ می گویند،در زندگی هر فرد آن چنان کم شمار است،که همچنان باید بشدت منادی و مروج حرمت دروغ در جامعه باشیم.
۳-بلحاظ عقلی نیز در شرایط اضطرار ی و اورژانس ،جهت دفع خطری بزرگ و اجتناب از تحمل هزینه های غیرقابل جبران،برخی اقدامات و هزینه ها که در شرایط عادی،غیر موجه اند، توجیه پذیر میشود.
مثل درنظرگرفتن امکان شکستن شیشه خودروهایی مثل اتوبوس توسط مسافرین در شرایط اضطراری و بیرون پریدن جهت نجات جان خود.این کار در شرایط معمولی ،از نظر عرف ،غیر منطقی و حتی موجب جریمه فرد میشود.اما در شرایط اضطرار،کاملا پذیرفته و حتی عدم انجام آن موجب ملامت است.
۴-قرآن کریم هم در مواردی که برای حکمی،در شرایط اضطراراستثنا قایل شده ،مشابه همان مثال بالاست.مثلا شما آنقدر گرسنه اید و چیز حلالی هم برای خوردن نمی یابید،که بیم ضرر جسمانی یا مرگ را دارید،در اینجا بشرط عدم تجاوز از مقداری که رفع گرسنگی کند،خوردن محرمات بر شما حلال شده است.و نه بیشتر.
۵-در هر دو مثال بالا،شما نه تنها اباو شرمی از بیان کار خود ندارید ،بلکه اگر شما شرایط خود و اقدامتان را برای سایرین تعریف کنید،آنها هم اقدام شما را تایید می کنند.یعنی درست است که تشخیص اضطرار بر عهده مکلف است،اما نوع انسانها ویا عقل سلیم نیز می توانند آنرا درک کرده و تایید یا رد نمایند. ۶-با توجه به موارد فوق،عدم حرمت دروغ در شرایط اضطرار هم مشخص میشود.یعنی برای حفظ چیزی که واجب تر یا مهم تر است،و هیچ چاره ای ندارید (و فکر میکنید عقلا هم این اولویت بندی وجدان شما را تایید می کنند)،حرمت دروغ از شما برداشته میشود و خدا از حق خود صرف نظر می کند بشرط آنکه حق فرد دیگر یا حق جامعه را ضایع نکند.که در این گونه موارد هم حتی الامکان استفاده از توریه بجای دروغ توصیه شده است.
٧-تنها نمونه توریه در قرآن(تا جایی که من بخاطر دارم)در داستان حضرت ابراهیم است.حتی حضرت موسی که موجب قتل غیر عمدی فردی از فرعونیان شده بود،وقتی بسراغ فرعون رفت تا او را به توحید دعوت کند، ،دربرابر کنایه فرعون،دروغ نگفت و آنرا انکار نکرد.
نمونه دیگر توریه در سنت ،پاسخ حضرت علی به مهاجمان خانه پیامبر در لیله المبیت است.وقتی مهاجمان،ایشان را در بستر پیامبر دیدند،گفتند محمد کجاست؟و حضرت علی هوشمندانه ترین پاسخ را به آنها دادند که «مگر محمد را به من سپرده بودید؟»
٨-امیدوارم توانسته باشم تاحدی شرایط حلال شدن دروغ اضطراری را توضیح دهم.متاسفانه الان افراد عمدا یا سهوا بخاطر کوچکترین مسایل،مثل ضرر کمتر مالی خود،کسب سود بیشتر،حفظ وجهه ،رودربایستی،پیروزی بر رقیب ،و....دروغ گفته و آنرا تحت عنوان دروغ مصلحتی توجیه میکنند.ویرایش بوسیله کاربر 1394/01/31 08:57:41 ب.ظ
| دلیل ویرایش: مشخص نشده است |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: students, member تاریخ عضویت: 1390/03/01 ارسالها: 38
4 تشکر دریافتی در 3 ارسال
|
معیار دروغ مصلحتآمیز
برای این كه دروغ به قاعدهای فراگیر تبدیل نشود، هر کسی که خواهان اخلاقی زیستن است، میتواند معیاری برای خود داشته باشد تا هرگاه احساس کرد، لازم است دروغی مصحلت آمیز بگوید، وضعیت را با آن معیار محک بزند. در دستیابی به این معیار، لازم است قبل از اقدام به دروغگویی، به سؤالات ذیل پاسخ داده شود: الف)- هنگامی که دروغی گفته میشود، مصلحت چه کسی مطمح نظر بوده، شخص دروغگو یا شخصی که به او دروغ گفته میشود یا شخص ثالث؟ مقصود از مصلحت، همان منفعت است یا چیزی فراتر از آن؟ در مصلحت، صلاح کوتاه مدت مورد نظر است یا دراز مدت؟ آیا هر کسی قادر به تشخیص و تعیین مصلحت دیگران است؟ آیا طرح عنوان مصلحت، عاملی برای فریفتن خویشتن و خاموش ساختن صدای وجدان خویش نمیباشد؟ طرح این پرسشها انسان را به تأمل واداشته و از توجیهات رایج و کلیشهای باز میدارد و به وی نشان میدهد که در موارد بسیاری، مقصود از مصلحت، همان منفعت است، آن هم منفعتی کوتاه مدت و سطحی; زیرا اساساً دروغ راه حلی معیوب و سطحی برای حل مسائلی است که نیازمند تأمل و برنامهریزی است و راهی است برای کسانی که توان و شجاعت رویارویی با واقعیت را ندارند.
ب)- هرگاه کسی قصد دروغ گفتن به دیگران را بنماید و دروغ خود را مصلحتآمیز معرفی کند، قبل از آن از خودش بپرسد که آیا حاضر است، در همان موقعیت، دیگری همان دروغ مصلحتآمیز را به او تحویل دهد؟ اگر پاسخ بی قید و شرط مثبت بود، میتوان احتمال داد که دروغ مصلحتآمیز بوده است. اما اگر غیر از آن بود، روشن میگردد که برای خویش در این میان، حق ولایت یا اولویتی قائل شده و از موضع برتر با این مسئله روبرو گشته است، معیار دوگانهای پیشنهاد کرده و برای خود حقی خاص قائل شده که دیگران را از آن محروم میسازد، در نتیجه مطمئن میگردد که یک جای کار میلنگد و آنچه دروغ مصلحتآمیز پنداشته، دروغی رذیلانه بیش نیست و به گفته سعدی: ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست
این معیاری است کهن که در همه زمینههای اخلاقی و اجتماعی کاربرد دارد و به صورتهای مختلف در ضربالمثلهای اخلاقی گوناگون، در فرهنگهای مختلف به آن اشاره شده است. از این قاعده رفتاری به نام «قاعده زرین >یاد میشود و در تمام نظامهای اخلاقی به عنوان اصلی مسلم قبول شده است. کنفوسیوس از این قاعده به عنوان دستور کلی زیستن اینگونه نام میبرد: «آنچه را که بر خود روا نمیداری، بر دیگران نیز روا مدار».[58] این قاعده در سنت ادیان ابراهیمی نیز جایگاه ویژهای دارد و خاستگاه اخلاق و غایت آن به شمار میرود. حضرت «عیسی مسیح» این قاعده را عصاره کتابهای آسمانی برمیشمارد و چنین میگوید: «پس آنچه میخواهید دیگران برای شما بکنند، شما همان را برای آنها بکنید. این است خلاصه تورات و کتب انبیاء».[59] ایشان همچنین میگویند: «با مردم آن گونه رفتار کن که انتظار داری با تو رفتار کنند».
برگرفته از مقاله عادی سازی دروغ،نوشته سیدحسن اسلامیویرایش بوسیله کاربر 1403/06/19 08:51:33 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,048 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
بنام خدا
قران در اذن به خوردن محرمات در شرایط اضطرار در سوره های انعام و بقره ،دو شرط را بیان کرده است:
بدون بغی و تجاوز،از حد نگذراندن
قُل لاَّ أَجِدُ فِي مَا أُوْحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ
فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿۱۴۵﴾انعام
فولادوند: بگو در آنچه به من وحى شده است بر خورندهاى كه آن را مى خورد هيچ حرامى نمى يابم مگر آنكه مردار يا خون ريخته يا گوشت خوك باشد كه اينها همه پليدند يا [قربانيى كه] از روى نافرمانى [به هنگام ذبح] نام غير خدا بر آن برده شده باشد
پس كسى كه بدون سركشى و زياده خواهى [به خوردن آنها] ناچار گردد قطعا پروردگار تو آمرزنده مهربان است.
در تفسیر المیزان در توضیح این شرایط آمده است:
""فمن اضطر غير باغ و لا عاد) يعنى كسى كه ناچار شد از آن بخورد، بشرطى كه نه ظالم باشد، و نه از حد تجاوز كند، و دو كلمه (غير باغ و لا عاد) دو حال هستند، كه عامل آنها اضطرار است و معنايش اين است كه هر كس مضطر و ناچار شد در حاليكه نه باغى است و نه متجاوز، از آنچه ما حرام كرديم بخورد، در اين صورت گناهى در خوردن آن نكرده ،
و اما اگر اضطرارش در حال بغى و تجاوز باشد، مثل اينكه همين بغى و تجاوز باعث اضطرار وى شده باشند، در اينصورت جائز نيست از آن محرمات بخورد.""
در سوره مائده ایه 3 نیز پس از ذکر محرمات خوردنی،به شرایط اظطرار اشاره شده است
فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿۳﴾
فولادوند:هر كس دچار گرسنگى شود بىآنكه به گناه متمايل باشد [اگر از آنچه منع شده است بخورد] بى ترديد خدا آمرزنده مهربان است
خرمشاهی:و هركس در مخمصه اى ناچار شود و مايل به گناه نباشد [و از آنچه نهى شده بخورد] بداند كه خداوند آمرزگار مهربان است
همین شرایط را میتوان برای دروغ در شرایط اضطرار هم صادق دانست. یعنی در این اضطرار ،ظلم و تجاوزی نباشد و فقط هم برای رفع اضطرار غیر خود ساخته باشد نه آنکه استمرار یابد.ویرایش بوسیله کاربر 1394/06/19 11:50:22 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17 ارسالها: 221
6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
|
به نام خدا
عملكرد حضرت علي ع در شوراي 6 نفره تععين خليفه پس از عمر،نشان دهنده محدود بودن دايره مصلحت و اضطرار براي دروغ گفتن است.
متاسفانه بر خلاف وسيع بودن شعاع دايره مصلحت سنجي در جامعه امروز ما،حضرت علي حتي در لحظه اي حساس و تكرار ناشدني براي جلوگيري از حكومت عثمان و بازگشت مقام رهبري و امامت جامعه به معصومين،مصلحتي براي دروغ گفتن نديدند.
شهيد مطهري هم اين حادثه را در كتاب حماسه حسيني اين گونه روايت ميكند
"شورا طوری تركیب شده بود كه عمر خودش هم می دانست كه بالأخره خلافت به عثمان می رسد، چون علی علیه السلام قطعاً رأی سه به علاوه ی یك نداشت؛ حد اكثر این بود كه علی سه نفر داشته باشد كه مسلّماً عثمان در میان آنها نبود، زیرا عثمان رقیبش بود. پس عثمان قطعاً برنده است.
نتیجه این شد كه زبیر گفت: من رأیم را دادم به علی، طلحه گفت: من رأیم را دادم به عثمان، سعد هم كنار رفت. كار دست عبد الرّحمن بن عوف باقی ماند؛ به هر طرف كه رأی می داد او انتخاب می شد.
عبد الرّحمن، اول آمد سراغ علی علیه السلام گفت: علی! آیا حاضری با من بیعت كنی به این شرط كه خلافت را به عهده بگیری و بر طبق كتاب اللّه (قرآن) و سنّت پیغمبر و سیره ی شیخین عمل كنی؟ روش زمامداری و رهبری تو، همان روش شیخین (أبو بكر و عمر) باشد.
ببینید علی چگونه در اینجا بر سر دوراهی تاریخ قرار می گیرد! در چنین موقعیتی هر كس پیش خود به علی می گوید: اكنون وقت تصاحب خلافت است، دوراهی تاریخ است، خلافت را یا باید بنی امیّه ببرند یا تو، یك دروغ مصلحتی بگو.
ولی علی گفت:حاضرم قبول كنم كه به كتاب اللّه و سنّت رسول اللّه و روشی كه خودم انتخاب می كنم عمل كنم.
عبد الرّحمن بن عوف رفت سراغ عثمان و همان سؤال را تكرار كرد. عثمان گفت حاضرم.
این قضیه سه بار تكرار شد. عبد الرّحمن می دانست كه علی از حرف خودش برنمی گردد و نمی آید در اینجا روش رهبری شیخین را امضا كند و بعد گفته ی خود را پس بگیرد.
در این صورت، علی خودش را قربانی خلافت كرده بود. در هر سه نوبت، علی علیه السلام پاسخ داد: بر طبق كتاب اللّه، سنّت رسول اللّه و روشی كه خودم انتخاب میكنم و اجتهاد رأی آن طور كه خودم اجتهاد می كنم، عمل می كنم. عثمان به این شكل خلیفه شد.
|
|
|
|
رتبه: Administration
گروه ها: Administrators, Moderator, member تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 422
9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
|
کلاه شرعی «دروغ» به نام « توريه»::
:من بعضى اشخاص واقعاً متدين را مىبينم كه هميشه دروغ مىگويند و هميشه هم توريه مىكنند؛ يعنى هيچ وقت واقعاً نمى خواهد يك حرفى بزند كه قصدش هم دروغ گفتن باشد و به نيت دروغ بگويد. دروغ مىگويد ولى به صورت توريه. استاد هم شده و آنچنان در توريه كردن استاد است كه مطلب را به گونه اى مىگويد كه شما يك چيزى مى فهميد، اگر روزى بفهميد قضيه اين جور نبوده و به او بگوييد چرا گفتى، مىگويد من قصدم از اين جمله مطلب ديگرى بود؛ يعنى مطلب را يك جور مىگويد، به قلبش خطور مىدهد كه مقصود چيز ديگر است؛ ولى مخاطب، ظاهر لفظ را مى فهمد. :- باید به اینان گفت: - براى مخاطب شما فرق نمىكند كه شما به اين قصد بگوييد يا به قصد ديگرى؛ به هر حال او گمراه مىشود. چرا نبايد دروغ گفت؟ براى اينكه مردم گمراه مىشوند.
: توريه در جايى است كه دروغ گفتن واجب است، يعنى اگر راست بگوييد از اين راست فتنه بزرگ برمىخيزد؛ آنوقت مجبوريد دروغ بگوييد براى اينكه جلو فتنه بزرگى را بگيريد.
مثال معروفى ذكر مىكنند: فرض كنيد يك آدم ديوانه يا شبه ديوانه اى به شخصى حمله كرده و واقعاً هرجا گيرش بيايد با آلت قتّاله تكه تكه اش مىكند. آن شخص فرار مىكند، خودش را در منزل شما مىاندازد و در اتاقى مخفى مىشود. بعد او با همان آلت قتّاله مىرسد و مىگويد كه او در اين خانه است يا نه؟ اگر راست را بگوييد مىآيد خون ناحقى را مىريزد. خدمت به هر دو نفر (آن كسى كه قصد قتل دارد و آن ديگرى) و خدمت به جامعه مسلمين اين است كه انسان بگويد نه. اينجا مىگويند توريه كن. تو مجبورى بگويى نه، ولى براى اينكه روحت به دروغ گفتن عادت نكند و آلوده به خيال دروغ نشود،
در اين يك مورد استثنايى- كه درهمه عمر يك يا دو بار ممكن است براى انسان پيش بيايد- مثلًا وقتى مىگويد كه آيا تو او را ديدى، بگو نه؛ مقصودتان اين است كه ديروز نديدم. در دلت آن را خطور بده و لفظت را چنين بگو براى اينكه روحت عادت به انحراف نكند؛در كجا؟ در جايى كه مجبورى خلاف بگويى، يعنى در جايى كه از راستى فتنه برمىخيزد؛ نه اينكه انسان در هر موردى كه منافع خودش اقتضا مىكند دروغ بگويد به شكل توريه، يعنى مطلبى را بگويد كه طرف از لفظ شما يك مطلب مى فهمد و او- گوینده- در دلش چيز ديگرى را خطور مىدهد. آن همان دروغ است و با دروغ فرق نمى كند.
اگر توريه در شكلى كه بعضى از مردم عمل مىكنند- نه در آن موردى كه من گفتم- راست [و درست] باشد ما خدا را عاجز - و درمانده -كرده ايم يعنى كار خودمان را كرده ايم، از قانون هم فرار كرده ايم. - در حالی که فراراز قانون الهی ممکن نیست . مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج27، ص: 807-806-
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,048 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
♦️♦️#دروغ، دروغ است.
❌دروغ، دروغ است. #مصلحت_آمیز را قبول ندارم! اگر فردی در حادثه ای مهم، برای #حفظ_جان خلاف واقع بگوید و بخواهد مانع یک #مفسده و #خطر بزرگ شود، دروغ نگفته است، اما اینکه ما مدام خلاف واقع بگوییم، دروغ است. اگر کسی که بر جامعه ریاستی دارد و شأن مهمی در جامعه دارد، مدام دروغ بگوید، ممکن است که یک بار جامعه حرف ها و قول های او را باور کند، اما بار دوم اطمینان جامعه از بین می رود؛ به همین دلیل سران کشور باید در گفتار و کردار خود #صداقت داشته باشند و با مردم صادقانه سخن بگویند تا مردم به آن اطمینان داشته باشند؛ اگر به دلیل دروغ گفتن مسوولان و سران کشور، اعتماد مردم از بین برود، مفسده ای بزرگ برای جامعه است. 👈در قرآن آمده «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ اُسْوَهٌ حَسَنَهٌ» #پیامبر در همه حال و شرایط برای ما مسلمانان #اسوه و الگوست؛ پیامبر(ص) در تمام مدت حکومت خود یک بار دروغ نگفتند حتی زمانی که می خواستند با دشمنان صحبت کنند، #صداقت تام در گفتار و کردار داشتند؛ ما که مسلمان و شیعه مرتضی علی(ع) هستیم باید به سفارش قرآن از سیره پیامبر اکرم(ص) تبعیت کنیم؛ این دو بزرگوار هیچ گاه خلاف واقع نگفتن.
#دروغ معصیتی کبیره است و هر کسی در هر مقام و شخصیتی که باشد، اگر #معصیت_کبیره مرتکب شود، #فاسق است، مسوولان باید در همه حال در سخن گفتن با مردم صادق باشند. اگر برای عملکردها و روش های نادرست خود از توجیهات دینی استفاده کنند قطعا به باورهای دینی مردم آسیب زده می شود. تنها و تنها مجاز هستیم که برای حفظ جان توریه و تقیه کنیم غیر از این دو معصیت کبیره مرتکب شده ایم.
تشخیص هم برعهده خود فرد است، اگر بر انسان احراز شود که جانش در خطر است، آن زمان می تواند توریه یا تقیه کند، تأکید می کنم برای #حفظ_جان، نه برای حفظ منفعت.
❌دروغ چنان ناپسند است که انسان در هیچ شرایطی به جزء حفظ جان و ممانعت از تفرقه نباید به این امری متوسل شود 📌اینکه افرادی در مواقع مختلف خلاف واقع می گویند و اظهار می کنند که بنده #مصلحت را در این می دانم که دروغ بگویم! این حرف ها دیگر چیست؟! #دروغ مفسده بزرگی دارد و در میان مردم به فرهنگ تبدیل می شود و جامعه را دچار انحطاط می کند. ❌سرانی که به #ملت خود #دروغ می گویند و صداقت ندارند، اصلا ارزش ندارند، اما این اسلام است که می گوید باید در همه حالات صادق باشید و هرگز #صداقت را رها نکنید
🎤 از مصاحبه شفقنا با مرحوم ايت الله موسوي بجنوردي |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,975
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
🟢 دروغ مصلحتآميز یا دروغ منفعتخيز!؟
🔸فرق است ميان دروغ مصلحتآميز و دروغ منفعتخيز. دروغ مصلحتآميز يعنى دروغى كه فلسفه خودش را از دست داده و فلسفه راستى را پيدا كرده است؛ يعنى دروغى كه با آن، انسان حقيقتى را نجات میدهد. ولى دروغ منفعتخيز يعنى انسان دروغ مىگويد كه خودش سودى برده باشد.
🔹مسئله مصلحت با مسئله منفعت نبايد اشتباه بشود. مصلحت، دايرمدار حقيقت است. مصلحت و حقيقت دو برادر هستند كه از يكديگر جدا نمىشوند. مصلحت يعنى رعايت حقيقت را كردن نه رعايت سود خود را كردن، كه اين منفعت است.
🔸افرادى دروغ مىگويند، دروغى به منفعت خودشان. مىگوييد: چرا دروغ گفتى؟ مىگويد: دروغ مصلحتى گفتم. براى اينكه بيشتر سود ببرد دروغ مىگويد، و مىگويد: دروغ به مصلحت گفتم. اين مصلحت نيست، دروغى است مثل همه دروغهاى ديگر.
📝 استاد مطهری، فلسفه اخلاق، ص۷۹ (با تلخیص)
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.