تفسير و تدبر قرآن انلاين-تالارگفتگوي قرآن پویان
»
پرسش و پاسخ و تحقيقات قرآني
»
پرسش و پاسخ قرآني
»
آيا پيامبران و امامان علم غيب داشتند؟محدوده علم معصومين چيست؟ ايا به امور دنيوي سايرين علم دارند؟
رتبه: Administration
گروه ها: Administrators, Moderator, member تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 421
9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
|
علم غيب پيامبران و امامان از منظر قران: ايا به هر غيبي دسترسي دارند؟ يا محدود است؟
علم غيب پيامبران و امامان يكي از موضوعات مورد اختلاف در بين پيروان اديان الهي است. برخي شيعيان،علم امامان را نامحدود و مشتمل بر همه چيزي مي دانند.
ايا قران اين نظر راتاييد مي كند؟
اياتي كه در قران در خصوص علم غيب انبيا و اوليا هست،را ميتوان به چند دسته كلي تقسيم كرد:
۱-گروهی از آیات علم غیب را مخصوص خدا میداند
۲- اياتي كه علم غیب را از پیغمبر نفی میکند
۳-آیاتی که به صورت موردی علم غیب را از پیغمبر نفی می کند
۴-آیاتی که علم غیب را از پیامبران دیگر نفی میکند
۵-آیاتی که علم غیب را به صورت موردی برای پیامبر اثبات میکند
۶-آیاتی که علم غیب را برای برخی افراد اثبات میکند
در ادامه در خصوص اين ايات و سئوال اصلي اين صفحه بيشتر تبادل نظر مي كنيم.
كلمات كليدي: علم غيب پيامبر امام
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
اعراف: قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسي نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَ ما مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذيرٌ وَ بَشيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (188)
ترجمه المیزان: بگو من اختيار سود و زيان خويش ندارم جز آنچه خدا خواسته است اگر غيب مىدانستم سود بسيار مىبردم و بدى به من نمىرسيد من جز بيمرسان و نويد بخش براى گروهى كه ايمان مىآورند نيستم.
ترجمه تفسیر المیزان: " قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ ..." از آنجايى كه سؤال ايشان از رسول خدا (ص) و اينكه وى ايشان را از غيب خبر دهد حكايت مىكرد از اينكه ايشان ادعاى نبوت آن جناب را ادعاى علم به غيب تلقى كردهاند، و چون علم به غيب حقيقتش از خدا است، و اگر غير او هم چيزى از آن دارد به تعليم خدا و وحى او است لذا دستور داد تا پيغمبرش خود را از ادعاى داشتن علم به غيب برى ساخته، و اين اشتباه را از ذهن ايشان بيرون كند.
ادامه تفسیر المیزان: [سبب حقيقى اختصاص علم غيب به خداى تعالى] سبب حقيقى اختصاص علم غيب به خداى تعالى اين است كه غير او هر چه باشد وجودش محدود است، و ممكن نيست كه از حدش بيرون شده و به آنچه كه خارج از حد او و غايت از او است آگاه شود، و معلوم است كه هيچ موجودى غير محدود و غير متناهى و محيط به تمام اشياء نيست مگر خداى تعالى، پس تنها او عالم به غيب است. و ليكن از آنجايى كه سؤال كنندگان از رسول خدا (ص) فهم ساده و عاميانهشان قاصر از درك اين معنا بوده لذا خداى تعالى دستور داده كه جواب ايشان را طورى بدهد كه در خور فهم ايشان باشد، و آن اين است كه بگويد: علم غيب آدمى را به تمامى خير و شرها واقف مىسازد، و عادة معقول نيست كسى كه به همه خير و شرها اطلاع دارد از اطلاعات خود استفاده نكند، و اگر كسى تمامى خيرات را به خود جلب نكرده و همه شرور را از خود دفع نمىكند بايد بفهميم كه قطعا علم غيب نداشته است. ویرایش بوسیله کاربر 1397/12/05 10:42:54 ق.ظ
| دلیل ویرایش: مشخص نشده است
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
علم غیب در وجود پیامبر و امامان ذخیره نشده
اما هر علمی را (حتی علمی که از نظر ما غیب است ) که نیاز باشد میتوانند همان لحظه از خداوند دریافت کنند و به اطلاع برسانند
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
هر علمی که نیاز باشد یعنی چه؟ اگر قرار بود امام هر علمی را که نیاز بود خداوند در اختیارش قرار دهد خداوند علمی را به امام میداد که منجر به قطع دست یک انسان بیگناه نشود. آیات و روایات صراحتاً دلالت دارند بر این که پیامبر(ص) و امامان(ع) علم غیب ندارند.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
اگر تنها بگویید در این آیه پیامبر فرموده «لا املک لنفسی نفعا و لا ضرا» کفر و دروغ گفته اید. اما اگر در ادامه اش بگویید : « إلا ما شاء الله»، درست گفته اید.
مساله اینستکه خدا برای پیامبر ص بسیار «ما شاء» ، و برای امثال منو شما ، بسیار کمتر «ما شاء»
دیگر اینکه در آیۀ فوق ، کلمۀ « لَو » بکار رفته. یعنی این گزاره ، شرط دارد. پیامبر ص در اینجا نه غیرمنطقی صحبت کرده اند ، و نه میتوان ادعا کرد که منظورشان از این گزاره این بوده که علم غیب ندارند.
مثل اینکه بگوییم 👈 اگر موسی ع واقعا از طرف خدا پیامبر باشد ، خوب مردم را هدایت میکند. این گزاره👆 به این معنا نیست که موسی ع پیامبر نیست. بلکه به این معناست که موسی ع پیامبر است و مردم را خوب هدایت میکند.
بنابراین برداشت شما از این آیه اشتباه است و این هرگز نمیگوید که پیامبر ص علم غیب ندارد، بلکه میگوید : حال که او به سبب ماشاء الله(یعنی به سبب آنچه خدا خواسته است)، علم غیب دارد ، و به این سبب ، بسیار بیشتر طلب خیر میکند.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
نیاز به حدیث نیست آیه قرآن داریم که خداوند علم غیب را هم در اختیار رسولانش قرار میدهد
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
آیه می فرماید که غیر از خدا، پیامبر و مؤمنان که همان امامان باشند اعمال شما را می بینند و طبعا وقتی می بینند یعنی می دانندویرایش بوسیله کاربر 1398/01/10 01:48:26 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
من الآن هر عملی انجام دهم همسر و فرزندانم میبینند . آیا این بدین معنی است که آنان علم غیب دارند؟ در آیه مورد استناد حضرتعالی، اشاره به اعمالی است که در مرئای عمومی انجام میشود که هم خدا میبیند و هم پیامبر(ص) و هم مؤمنان. منظور از مؤمنان هم همان افرادی هستند که در زمان نزول قرآن مؤمن دانسته میشوند و این مؤمنان هیچ ربطی به امامان(ع) ندارد.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
الجن
عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا
ﺩﺍﻧﺎﻱ ﻏﻴﺐ ﺍﻭﺳﺖ ﻭ ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﻏﻴﺒﺶ ﺁﮔﺎﻩ ﻧﻤﻲ ﺳﺎﺯﺩ،
(٢٦)
.
.
الجن
إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا
ﻣﮕﺮ ﺭﺳﻮﻟﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪﻩ ﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﻴﻨﻲ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺭﻭ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﻬﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ...
(٢٧)
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
ترجمه تفسیر المیزان: " إلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ" اين استثنا، استثناى از كلمه" احدا" است، و جمله" من رسول" بيان جمله" مَنِ ارْتَضى" است، در نتيجه مىفهماند كه خداى تعالى هر پيغمبرى از پيامبران را كه بخواهد به هر مقدار از غيب مختص به خود كه بخواهد آگاه مىسازد. پس اگر اين آيه را ضميمه كنيم به آياتى كه علم غيب را مختص به خداى تعالى مىداند، مانند آيه شريفه" وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلَّا هُوَ" «2» و آيه" وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ" «3»، و آيه" قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ" «4» اين نتيجه به دست مىآيد كه علم غيب به اصالت از آن خداست، و به تبعيت خدا ديگران هم مىتوانند به هر مقدارى كه او بخواهد به تعليم او داشته باشند.
علم غیب پیامبر(ص) مشروط است به خواست خداوند؛ و چنین نیست که خداوند در همه موارد، علم غیب را به پیامبر(ص) بدهد. قاعده اولیه این است که پیامبر(ص) علم غیب ندارد (طبق آیه لو کنت اعلم الغیب) اما در موارد محدودی خداوند او را از غیب آگاه میکند.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
من هم عرض کردم ، علم غیب در پیامبر ص ذخیره (save) نشده
فرض کنید از شما سوالی میشود پاسخ سوال را نمیدانید اما امکان وصل شدن به اینترنت را دارید و میتوانید به محض اتصال پاسخ را دریافت کنید
پیامبران نیز به همین شکل علم غیب را میدانند
اگر شما سوالی از پیامبر بپرسید ، چون پیامبر مستقیما با خداوند در ارتباط است ، همان لحظه پاسخ را دریافت میکند
اما نیاز نیست تمام اطلاعات در شخص پیامبر ذخیره باشد
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
به یک نکته توجه کنید که در مثال استفاده ار اینترنت، اراده و خواست بنده مؤثر است اما در رابطه با علم یافتن پیامبر(ص) به غیب، اراده پیامبر(ص) مطرح نیست بلکه اراده و رضایت خداوند مطرح است.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
مسلما هر پیامبری نسبت به درک خود از خداوند سوال میپرسد و مطمئن باشید سوال حضرت محمد ص و حضرت موسی ع متفاوت است و همینطور هر شخصی با توجه به عقلی که دریافت کرده از اینترنت استفاده میکند ممکن است شما سوالی از پیامبر بپرسید و خداوند پاسخ را هم به شخص پیامبر ص بدهد اما پاسخی که به شما از طریق پیامبر داده میشود در حد خودتان است و نه در حدی که پیامبر دریافت کرده است
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
سلام جناب دکتر غفارنسب در مورد این مطلبتون که امام به همه افعال همه مردم آگاهی دارد؛ باید عرض کنم در قرآن در ماجرای حضرت خضر علیه السلام،از طرف خدای متعال به ایشان علم بسیاری داده شده بود. ایشان از اوضاع و احوال مردم همان زمان اگاه بودند مثلا ایشان می دانستند کشتی متعلق به تعدادی مسکین است و می دانست پادشاهی ظالم کشتی را در صورت سالم بودن، به زور خواهد گرفت.
همچنین ایشان از احوال آینده مردم نیز آگاه بودند، ایشان می دانستند اگر آن کودک زنده بماند در آینده والدین خود را به کفر و طغیان می کشاند. همچنین ایشان از گذشته افراد نیز آگاه بودند، ایشان می دانستند که پدر آن دو یتیم مرد صالحی بوده است. پس از ماجرای حضرت خضر به راحتی می توان فهمید ایشان هر جا لازم بوده از احوالات گذشته، حال و آینده مردم اگاهی داشته است.
در روایات و آیاتی هم این قضیه علم الهی برای برگزیدگان خدای متعال وجود دارد.
مثلا حضرت یعقوب علیه السلام آنجا که لازم شد بوی پیراهن حضرت یوسف علیه السلام را از فاصله چهارصد کیلومتری حس کرد.
حضرت عیسی علیه السلام می دانست مردم چه غذایی می خورند.۴۹/آل عمران
الان اگر از ما بپرسند نهار چه خورده ایم؟ یادمان نیست. از خوراک گذشته خود خبر نداریم اما آن حضرت خبر دارند.
و این بخشی از علم آن بزرگواران بوده است.
در روایات داریم هفته ای دو بار نامه اعمال همه ما به دست امام زمان (عج) می رسد، و ایشان از اعمال ما آگاهند.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,960
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
تعریف از غیب: غیب در مقابل شهادت است. امر غیبی میتواند مصادیق مختلف داشته باشد. بخش چالش آفرین غیب ناظر به امور دنیوی است. مخالفان معتقدند پیامبر به امور پس از مرگ نیز آگاهی ندارد.
عدم آگاهی از امور دنیوی خیلی مشکل آفرین نیست. شواهد و قرآن هم در اثبات این عدم آگاهی بسیار است. از جمله ایاتی نظیر «ذلک من انباء الغیب نوحیها الیک». «ما کنت من قبلک...»
پیامبر هم مانند انسانها بند زمان و مکان است و از آنچه را که شاهد آن نبوده اطلاع ندارد.اما در مورد امور دینی که پیامبر از طریق وحی یا شهود یا رؤیا از آن اطلاع پیدا کرده است. اشکالی ندارد که بگوییم پیامبر به این امور دانشی فراتر از دانش افراد عادی دارد. توصیف پیامبر به عنوان شاهد و نذیر بر این امر دلالت دارد: «انا ارسلناک شاهدا و نذیرا» شاهد به معنای مطلع.غیب امری نسبی است. پس از انباء به شهادت تبدیل می شود.
اهل کتاب به برخی امور دینی علم دارند که دیگران ندارند اما قران این ها را عالم به غیب نمیدانند. اینها استظهار به غیب پیدا کرده اند.
خلاصه آن که آنچه چالش برانگیز است علم به امور دنیوی است که بارسالت پیامبر هم ارتباط پیدا نمیکند دلیلی هم ندارد که پیامبر ویژگی روانی خاصی داشته باشد که به آن ها علم داشته باشد اما در امور دینی باید پیامبر به آن دانشی متقاوت داشته باشد.
خانم دكتر موسوي
|
|
|
|
رتبه: Administration
گروه ها: Administrators, Moderator, member تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 421
9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
|
سلام
غیب یعنی چی؟ امور عالم غیب نسبی است. با پیشرفت علوم یک سری آگاهیها برما آشکار میشود.
نکته مهم این است که اگر پیامبر از مناطات و ملاکات احکام آگاهی نداشته باشد چگونه احکام مجمل از جمله نماز را تبیین میکند؟
کشف این واقعیات علم غیب است.
البته علم غیبی که نزد خداست نزد هیچ کس نیست «تعلم ما فی نفسی و لا اعلم ما فی نفسک»
در مورد ائمه هم همین است. خطبه اول نهج البلاغه نشان میدهد که مولا به برخی امور اجمالاً آگاهی دارد. در سوره تحریم همسر پیامبر میپرسد چه کسی تو را آگاه کرد پیامبر بگو خداوند مرا آگاه کرد؟ این آگاهیها لزوماً آگاهی های قرآنی نیست. آگاهی پیامبر بیش از آگاهیهای قرآنی است.
آن جا که از زبان پیامبر میفرماید من علم غیب ندارم مربوط به قیامت است.
در باره موارد کاربرد «ما ادراک» باید به این نکته توجه کرد که قرآن در هیچ کجا نفی علم نمیکند ما هیچ جا تعبیر«ما ادراک»نداریم که پس از آن توضیح نداده باشد. بنابراین «ما ادراک» یک اصطلاح است. «ما» در این عبارت به معنای «من» است یعنی «چه کسی میتواند تو را آگاه کند؟» در قرآن «ما» به معنای «من» به کار رفته است مثل «و نفس و ما سویها»
دكتر شهريوري
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
تصوری که در قرآن از پیامبر داریم تصور انسان ساده است. موسی در بیابان نمیتواند آتش روشن کند. پیامبر اُذُن است. قرآن معتقد نیست پیامبران موجودات خارق العادهای بودهاند.
آگاهی از غیب مستلزم این است که پیامبران را انسانهای فوق العاده بدانیم.
توضیحات پس از«ما ادراک» در قرآن در واقع توضیح و تبیین نیستند بلکه تمثیل هستند
شاهد و نذیرا که خانم موسوی میگویند. شاهد به معنای گواه است نه به معنای شهود است
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
علم غیب با خبر از غیب فرق می کند. آن چه مورد نقد است این است که انبیاء و اولیاء پیش از خلقت عالم و آدم علم بما کان و ما یکون دارند.
آن چه از آیات می ةوان دریافت این است که در مواردی خداوند به پیامبر امری را خبر میدهد. در سوره تحریم هم دلالت دارد که پیامبر نمی دانسته و خداوند به او خبر داده است. بر اساس آیات قرآن علم غیب پیامبر به این معنا فی الجمله قابل قبول است
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/14 ارسالها: 199
8 تشکر دریافتی در 7 ارسال
|
عبارت «ما ادراک» معنایی بلاغی دارد مثل این که میگوییم «کی می دونه»
علم انبیاء قائم به ذات نیست. این طور هم نیست که اخبار به پیامبر مانند اخباری باشد که او به ما میکند زیرا پیامبر وظیفه ابلاغ و رسالت دارد. در حالی که در مورد ما وظیفه ابلاغ و رسالت مطرح نیست.
قرآن در مورد ابراهیم میفرماید ملکوت آسمان را به پیامبر نشان دادیم. یعنی پیامران به لحاظ تربیت و شخصیت یک ویژگی و روشن بینی و دریافت هایی دارند. کما این که برخی افراد عادی هم از طریق مراقبه برخی این ویژگیها را میتوانند به دست آورند.
خانم دكتر موسوي
|
مدیر تالار |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,960
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
محدوه علم انبيا و معصومان چيست؟ ايا معصومان و انبيا به همه امور ،علم و آگاهي داشتند؟
ايت اله صادقي تهراني، در تفسير سوره نمل در ماجراي سليمان و هدهد اينگونه نوشته است:
فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ ﴿۲۲﴾
پس ديرى نپاييد كه [هدهد آمد و] گفت از چيزى آگاهى يافتم كه از آن آگاهى نيافته اى و براى تو از سبا گزارشى درست آورده ام (۲۲)
ا"ما چگونه اين هدهد از آن جريان سبا آگاه بود ولى سليمان با مقام نبوت و عصمتش هرگز از آن آگاهى نداشت؟ پاسخ اين است كه مقام نبوت، مقامت عصمت سه گانه احكام شرعى است كه در گرفتن وحى، عمل كردن به آن و تبليغ نسبت به آن است، و اصولا علم به موضوعات صد در صد در مقام نبوت جاى ندارد، و اين خود دليل است بر اين كه معصومان علم غيبشان به گونه صد در صد تنها در احكام است، گرچه در موضوعات هم در صدى داراى علم مى باشند، و اين جا آگاهى سليمان بر جريان ملك سبا از همان در صد منفى است.
|
|
|
|
رتبه: Administration
گروه ها: Administrators, Moderator, member تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 421
9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
|
قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ ﴿۶۵﴾
بگو هر كه در آسمانها و زمين است جز خدا غيب را نمى شناسند و نمى دانند كى برانگيخته خواهند شد (۶۵)
ايت الله صادقي تهراني در تفسير فرقان، در ذيل ايه 65 سوره نمل اين گونه نگاشته است:
آيه 65 ـ در اين آيه علم غيب مطلق در انحصار خدا دانسته شده پيامبران هم اگر بهره اى از غيب ربانى دارند تنها ويژه وحى احكام و شريعت ربانى است، كه حتى به عمق معجزات رسالتى شان ـ بر حسَب آياتى چند ـ آگاهى ندارند، تا چه رسد به آگاهى كلى، آرى اين بزرگواران اضافه بر علم وحى بر مبناى تأييدهاى رسالتشان از برخى موضوعات در مثلث زمان نيز به وسيله وحى ـ براى تثبيت بيشتر رسالتهاشان ـ آگاهى هايى دارند و ديگر هيچ.
در سوره جن ايات زير امده است : عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا(٢٦)
ﺩﺍﻧﺎﻱ ﻏﻴﺐ ﺍﻭﺳﺖ ﻭ ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﻏﻴﺒﺶ ﺁﮔﺎﻩ ﻧﻤﻲ ﺳﺎﺯﺩ،
إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا (٢٧)
ﻣﮕﺮ ﺭﺳﻮﻟﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪﻩ ﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﻴﻨﻲ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺭﻭ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﻬﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ...
آيات 26 تا 28 ـ در عين اختصاص دادن غيب را بحضرت اقدس الوهيتI، رسولان مرضى ربانى را استثنا كرده، ولى نه در كل غيوب كه اختصاص به حضرتش دارد، بلكه تنها اين غيب رسالتى است در دو بعد: اصل رسالت و پيام رسالت، كه اينهم در جهت امكانيش براى غير خدا در انحصار وحى است.
در جمع علم غيب سه گونه است:
1ـ مخصوص حضرت اقدس الهى كه اصولا براى غير خدا متمنع است.
2ـ امتناع در حكمت ربانى دارد كه از طريق وحى براى غير خدا بدست آيد كه وحى رسالت است.
3ـ براى كاوش كنندگان امكان پذير است مانند تمامى مجهولاتى كه قابل يادگيرى و بدست آوردن بدون وحى است.
مقصود از نفى غيب نسبت به پيامبران همان غيب نخستين است، روى اين اصل رواياتى كه مطلق غيب را در مثلث زمان براى امامان ثبت كرده بر خلاف اينگونه آياتِ قرآنى است. تفسیر فرقان
ویرایش بوسیله کاربر 1400/01/20 09:50:18 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,038 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
-داستان موسی و خضر در سوره کهف که حضرت موسی به علت کارهای خضر علم و اگاهی نداشت،نشان میدهد لزومی نیست که حتی انبیای اولوالعزم به همه علوم و تاویل افعال هستی و غیب آگاه باشند. ممکن است برخی افرد خاص در برخی زمینه ها علم خدادادی (لدنی) بیشتری نسبت به انها داشته باشند.
این داستان همچنین نشان میدهد که ظاهر حوادث دنیا برای انسانها و حتی انبیا حجیت داشته و لزومی به اجتناب از واکنش تا حصول علم به باطن حوادث نیست.
|
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,960
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
سوره اعراف ايه 188 علم غيب را از رسول الله ـ در عين بالاترين درجات عصمتش ـ سلب كرده است
قُل لآَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِى نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَآءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِىَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِّقَوْم يُؤْمِنُونَ 188
بگو: (من) «براى خودم سود و زيانى در توان ندارم، جز آنچه خدا خواسته، و اگر غيب مى دانستم، به راستى از خير فزونى بر مى گرفتم و بدى به من نمى رسيد. من جز هشداردهنده و بشارت دهنده اى - براى گروهى كه ايمان مى آورند - نيستم.» 188
آيه 188 ـ علم غيب را از رسول الله ـ در عين بالاترين درجات عصمتش ـ سلب كرده، كه اگر بر فرض محال كل غيبها را كه به سود و زيان من است ميدانستم، هرگز به من زيانى نمى رسيد، زيرا كه از آنها پرهيز مى كردم، و خيرات زيادى نيز بدست مى آوردم، كه پى جوى آنها بوده ام، و من تنها هشدار دهنده و بشارت دهنده رسالتى ربانى براى مكلفان هستم، و بر مبناى آياتى ديگر تنها آگاهى حضرتش ويژه غيب وحى احكامى و بعضى از غيبهاى ديگر است كه در اثبات رسالت و تبليغ آن مدخلّيت دارد و ديگر هيچ.
اينجا كسانى كه در اثر رواياتى چند و غلوّشان در تشيع اسرار دارند كه رسول گرامى و ائمه اهل بيت كل غيبها را مى دانند، اين گونه نبودن علم غيب را از نظر اين آيه توجيه كرده اند، كه من تنها به ذات خود غيب نمى دانم، ولى دانستن تمامى غيوب توسط اعلام ربانى به حضرتش سلب نشده است،
نخست بايد گفت كه اينجا ندانستن كل غيوب براى حضرتش مطلق است، وانگهى در دانستن غيب كه پيامدش بدست آوردن كل خيرات، و دورى از كل شرورات است، هرگز فرقى ميان دانستن ذاتى و عرضيش نيست، و نيز ذيل آيه مقام و موقعيت حضرتش را تنها هشدارى و بشارت معرفى كرده، و ديگر هيچ،
كه اگر هم احياناً غيبهايى موضوعى افزون بر غيبهاى احكامى تعليم يافته، اين خود از براى تحكيم اين دو بعد رسالت است، و چنانكه در آياتى از جمله آيه (72:26) اين حقيقت روشن مى باشد كه تنها غيبهاى گفتنى به حضرتش در بعد تبيين و تحكيم رسالت است، وانگهى غيبهايى كه در اختصاص ربوبيت است گفتنى و تعليم كردنى نيست. غيبهايى هم كه امكان تعليم دارد، ولى در سازماندهى و تحكيم رسالت مدخليتى ندارند، تعليم آنها هم ضرورتى ندارد.
تفسیر فرقان
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,960
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
لا أَقُولُ لَكُمْ عِندِى خَزَائنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْب
جمله بالا از زبان پيامبر اسلام در ايات 31 سوره هود و 50 سوره انعام بيان شده است:
اين جمله پاسخى است از اين قسمت گفتار كفار كه گفتند: ((و لا نرى لكم علينا من فضل )) و اين چنين گفتار آنان را رد مى كند كه شما گويا به خاطر اينكه من ادعاى رسالت كرده ام انتظار داريد من ادعاى فضيلتى بر شما بكنم ، و مى پنداريد كه پيغمبر آن كسى است كه علم غيب داشته و بر هر چيزى كه از نظر ديگران پنهان است آگاه باشد، و بتواند آن چيزها را به طرف خود جلب كند، و نيز بر هر شرى كه ديگران از آن بى خبرند با خبر باشد، و آن را از خود دفع نمايد. و كوتاه سخن اينكه پيغمبر بايد داراى خيرات بوده و از شرور مصون باشد.
در حالى كه اشتباه مى كنيد و رسول به غير از مسئوليت رسالت ، هيچ يك از اين امتيازات را ندارد، و من نيز هيچ ادعائى در اين باره نكرده ام ، نه ادعا كرده ام كه خزائن خدا نزد من است ، و نه گفته ام كه من فرشته ام .
و خلاصه كلام اينكه من ادعاى داشتن هيچ يك از آن چيزهائى كه به نظر شما فضل است را نكرده ام ، تا شما تكذيبم كرده و بگوييد كه تو هيچ يك از اين فضلها را ندارى و در ادعايت دروغگوئى .
تنها ادعايى كه من دارم اين است كه از ناحيه پروردگارم داراى بينه و دليلى بر صدق رسالتم هستم ، و خداى تعالى از ناحيه خود رحمتى به من ارزانى داشته است
مراد از نفى علم غيب (( و لا اعلم الغيب )) از لسان پيامبر (ص ).
و غرض از اينكه فرمود: (( و لا اعلم الغيب )) اين است كه من در علم به چيزى از خود، استقلال ندارم ، و چنان نيستم كه بى اينكه از وحى بياموزم به چيزى علم پيدا كنم . اين مطلب از اينجا استفاده مى شود كه خداى تعالى از طرفى در ذيل آيه ، مساله وحى را اثبات مى كند و مى فرمايد: (( ان اتبع الا ما يوحى الى )) و از طرفى ديگر در مواضع ديگرى از كلام خود بيان مى كند كه بعضى از وحى ها غيب است . از آن جمله مى فرمايد: (( عالم الغيب فلا يظهر على غيبه احدا الا من ارتضى من رسول )) و نيز در خلال داستان يوسف (عليه السلام ) مى فرمايد: (( ذلك من انباء الغيب نوحيه اليك و ما كنت لديهم اذ اجمعوا امرهم و هم يمكرون )) و در داستان مريم (عليهاالسلام ) مى فرمايد: (( ذلك من انباء الغيب نوحيه اليك و ما كنت لديهم اذ يلقون اقلامهم ايهم يكفل مريم و ما كنت لديهم اذ يختصمون )) و بعد از حكايت داستان نوح (عليه السلام ) مى فرمايد: (( تلك من انباء الغيب نوحيها اليك ما كنت تعلمها انت و لا قومك من قبل هذا )) .
پس مراد از اينكه مى فرمايد: من علم غيب ندارم اين است كه من از ناحيه خودم و به طبع خود مجهز به چيزى نيستم كه با آن به اسرار نهفته اى كه انسان به حسب عادت راه به علم آن ندارد راه پيدا كنم .
ترجمه تفسير الميزان جلد 7 صفحه : 136
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
معنا و مفهوم غيب چيست؟
[قاموس قران - غيب: ؛ ج ۵، ص: ۱۳۳ - صفحه۱۵۶۱] غيب: ؛ اشاره غيب: نهان. نهفته. هر آنچه از ديده يا از علم نهان است. ارباب لغت گفته اند: «الْغَيْبُ: كُلُّ مٰا غٰابَ عَنْكَ».
غيب شامل گذشته و آينده؛ در آيۀ تِلْكَ مِنْ أَنْبٰاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهٰا إِلَيْكَ مٰا كُنْتَ تَعْلَمُهٰا أَنْتَ وَ لٰا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هود: ۴۹. مراد اخبار و حالات پيامبران گذشته و غيره است كه بطريق وحي بيان گرديده است پس منظور از غيب گذشتهها است
و در عٰالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهٰادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعٰالِ رعد:. «الغيب» شامل همۀ نهانها است اعمّ از گذشته، حال و آينده پس غيب شامل هر سه است.
غيب نسبت بانسان است؛ انقسام موجودات بغيب و آشكار نسبت بما انسانها است و نسبت بخدا همه آشكار و همه يكسانند كه خداوند عٰالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهٰادَةِ رعد: ۹. ميباشد.
غيب مخصوص و مبذول؛ علم غيب مخصوص بخدا است و جز خدا كسي داناي غيب نيست چنانكه آياتي از قبيل وَ عِنْدَهُ مَفٰاتِحُ الْغَيْبِ لٰا يَعْلَمُهٰا إِلّٰا هُوَ … انعام: ۵۹. قُلْ لٰا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللّٰهُ نمل: ۶۵. إِنَّ اللّٰهَ عٰالِمُ غَيْبِ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ فاطر: ۳۸. در اين مطلب صريح اند
و پاره اي از پيامبران صريحا علم غيب را از خود نفي كرده اند چنانكه نوح عليه السّلام بقومش فرمود: وَ لٰا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزٰائِنُ اللّٰهِ وَ لٰا أَعْلَمُ الْغَيْبَ هود: ۳۱. و دربارۀ رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله آمده وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَ مٰا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلّٰا نَذِيرٌ … اعراف: ۱۸۸. اگر غيب را ميدانستم خير بسيار بخود جلب ميكردم و بدي بمن نميرسيد، من جز انذار كننده نيستم.
اين حكم اولي علم بغيب است ولي در نوبت ثانوي مانعي نيست كه خدا مقداري از غيب به پيامبرش بيان دارد كه بآن غيب مبذول ميگوئيم چنانكه اخبار پيامبران و اخبار قيامت از غيب است و خداوند بآنحضرت بيان داشته چنانكه در آيۀ تِلْكَ مِنْ أَنْبٰاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهٰا إِلَيْكَ … هود: ۴۹. گذشت و آيۀ عٰالِمُ الْغَيْبِ فَلٰا يُظْهِرُ عَليٰ غَيْبِهِ أَحَداً. إِلّٰا مَنِ ارْتَضيٰ مِنْ رَسُولٍ … جنّ: ۲۶ و ۲۷. صريح است در اينكه علم غيب مال خداست و هيچ كس را بغيب مطّلع نخواهد كرد مگر آنكه مورد رضاي اوست و مورد رضا از پيامبران است.
از اينجاست كه غيبهاي بسياري را خدا بحضرت رسول صلّي اللّه عليه و آله آموخته و آنحضرت باصحابش خاصّه بعلي بن ابي طالب عليه السّلام بيان فرموده است و چون امام عليه السّلام بكسي يكي از آنها را بيان ميكرد، او ميگفت: يا امير- المؤمنين علم غيب بلديد؟ ميفرمود نه: اين علمي است كه رسول خدا بمن آموخته «علم علّمنيه رسول اللّه صلّي اللّه عليه و آله»
و از همين باب است كه عيسي عليه السّلام بمردم ميگفت: «از آنچه ميخوريد و در خانهها ذخيره ميكنيد بشما خبر ميدهم» آل عمران: ۴۹. ايضا قول يوسف عليه السّلام كه بدو رفيق زنداني گفت: «يكي از شما ساقي پادشاه ميشود و ديگري بدار آويخته شده و پرندگان از گوشت سرش ميخورند» يوسف: ۳۷. در ما قبل آيه هست كه: پروردگارم اين را بمن تعليم فرموده است ذٰلِكُمٰا مِمّٰا عَلَّمَنِي رَبِّي.
خلاصه: آنكه خدا در علم غيب مستقل است و بحكم اولي جز خدا كسي داناي غيب نيست ولي خدا خودش مقداري از غيب را بصورت علم بپيامبرانش بيان ميكند و آنها هم باوصياء خويش. رجوع شود به كافي مخصوصا به «باب نادر فيه ذكر الغيب». و اينكه رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله فرمايد وَ مٰا أَدْرِي مٰا يُفْعَلُ بِي وَ لٰا بِكُمْ احقاف: ۹. نميدانم چه بسر من يا بسر شما خواهد آمد، راجع بغيب مخصوص است و اين منافات ندارد كه آنحضرت بفرمايد: اي علي خدايم خبر داده كه تو در ماه رمضان شهيد خواهي شد و محاسنت از خون فرقت خصاب خواهد گرديد.
در نهج البلاغه خطبۀ ۵۹ پيش از جنگ نهروان دربارۀ جنگ با خوارج فرمود: «مصارعهم دون النّطفة، و اللّه لا يفلت منهم عشرة و لا يهلك منكم عشرة» يعني قتلگاه آنها در كنار نهر است بخدا قسم از آنها ده نفر نجات نمييابد و از شما لشكريان من ده نفر كشته نميشود. اين يك خبر غيبي بود كه از آنحضرت صادر شد، محمد عبده در شرح آن ميگويد از خوارج فقط ۹ نفرماند و از اصحاب آنحضرت جز هشت نفر كشته نشدند. ابن ابي الحديد در شرح آن گويد: اين از اخباري است كه در اثر اشتهار نزديك بمتواتر است و همه از آنحضرت نقل كرده اند و آن از جملۀ معجزات و اخبار غيبي آن بزرگوار است.
اينها همه از غيبهاي مبذول اند كه از طرف خدا برسول خدا و از آن حضرت بوصيّش صلوات اللّه عليهم القاء شده است.
|
|
|
|
تفسير و تدبر قرآن انلاين-تالارگفتگوي قرآن پویان
»
پرسش و پاسخ و تحقيقات قرآني
»
پرسش و پاسخ قرآني
»
آيا پيامبران و امامان علم غيب داشتند؟محدوده علم معصومين چيست؟ ايا به امور دنيوي سايرين علم دارند؟
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن می باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن می باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن می باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن می باشید.