logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:175142)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:138083)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:128777)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:94003)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: نهي تحريمي تدريجي شراب و علل حرمت مست‌كننده ها    جلوگيري از تضييع حق مادي و معنوي مردم توسط متجاوز، از حرمت ماه‌ حرام بالاتر است.    وصیت در چه چیزهایی و برای چه کسانی؟    قمار، پليد و شيطاني است. از ان اجتناب كنيد             

توجه

Icon
Error

farhang Offline
#1 ارسال شده : 1391/11/06 08:40:32 ب.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,023
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
خصوصيات مديريتي و رهبري پيامبر اسلام در قران

در علم مدیریت تعاریف مختلفی از رهبری ارایه شده است:

رهبری عموما به عنوان هنر تأثیر و یا جریان تأثیرگذاری بر مردم به نحوی که آنها بتوانند با تمایل در جهت اهداف گروهی کوشش نمایند

توصیف و تعریف شده است‏ . (کونتز)

جیمز استونرو ادوارد فریمن رهبری را به گونه ی زیر تعریف کرده اند:«رهبری فراگردی است شامل هدایت کردن وتحت نفوذ قراردادن

اعضای گروه در جهت انجام وظایف وفعالیتها »

در واقع رهبری عبارت میشود از نفوذ در دیگران و ایجاد انگیزه درونی در انها جهت تحقق اهداف گروه

پیامبر اسلام در بعد رهبری مسلمانان ویژگیهای مهمی دارا بوده که در قران ذکر شده و ماهم برخی از انها را در این ایام

فرخنده میلاد ایشان ذکر میکنیم:

1-از میان مردم،مهربان ودلسوز مردم

لَقَدْ جَآءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ(سوره توبه ،آيه128)

ترجمه:همانا پيامبرى از خودتان به سوى شما آمده است كه آنچه شما را برنجاند بر او سخت است، بر هدايت شما حريص و دلسوز،

و به مؤمنان رئوف و مهربان است

نکات:(تفسیر نور)

_ رسول‏خدا برخاسته از ميان خود مردم است. «من انفسكم»

_ رسول خداصلى الله عليه وآله غم‏خوار امّت است. «عزيز عليه ماعنتم»

_ رهبران اسلامى بايد در سختی‏ها و گرفتاریها با مردم همدل و همراه باشند. «عزيز عليه ماعنتم»

_ پيامبر خداصلى الله عليه وآله در هدايت و ارشاد مردم، سر از پانمیشناسد. «حريص عليكم»

_ از عوامل تأثير كلام در ديگران، خيرخواهى، دلسوزى،مهربانى، بى ‏توقّعى و تواضع است. «عزيز عليه، حريص عليكم، رؤف رحيم»

_ رهبراسلامى تنها بر مؤمنان رئوف و رحيم است، نه بر همه كس، بلكه بر دشمن شديد و غليظ است. «بالمؤمنين رؤف رحيم»

فَلَعَلَّكَ بَخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَى‏ ءَاثَرِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُواْ بِهَذَاالْحَدِيثِ أَسَفاً (سوره كهف ،آيه6)

ترجمه:پس بيم آن می‏رود كه اگر به اين حديث (قرآن) ايمان نياورند، تو در پى آنان خود راهلاك كنى!.

نکات:تعبير «لعلّك باخع نفسك على آثارهم» نهايت دلسوزى پيامبر را میرساند. گويا پيامبربه شخصى تشبيه شده كه

می‏بيند عزيزترين افرادش از او جدا مى‏شوند و او با حسرت ازپشت سرشان به آنان نگاه می‏كند.

رهبر بايد در فكر اصلاح عقايد واعمال مردم و پيگير آن باشد. «على آثارهم»


از تفسیر نور
کلمات کلیدی:رهبری پیامبر دلسوز مهربان مردم قانون مشورت

ویرایش بوسیله کاربر 1395/09/07 02:10:12 ب.ظ  | دلیل ویرایش: key words

سیدکاظم فرهنگ
farhang Offline
#2 ارسال شده : 1391/11/21 08:52:01 ب.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,023
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
.
2-بصیرت،تبعیت از قانون و عدم تبعیت از ناآگاهان

ثمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى‏ شَرِيعَةٍ مِّنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَآءَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ‏(سوره جاثيه، آيه18)

ترجمه:سپس تو را بر شريعتى از امر (دين) قرار داديم، پس آن را پيروى كن و از خواسته‏ هاى جاهلان پيروى نكن

نکات:

_كسى كه مسئول هدايت و ارشاد ديگران است، بايد نسبت به راه خود بصيرت وتسلّط كامل داشته باشد.

«على شريعة» (يعنى پيامبر تسلّط بر راه وشريعت دارد.)

_ پيامبر(رهبر) نيز بايد همچون ساير مردم از شريعت (آیین-قانون)پيروى كند.«على شريعةفاتبعها»

_ رهبر بايد با صلابت باشد و تحت فشار عناصرناآگاه و پيشنهادات جاهلانه قرار نگيرد

3-اعتماد به نفس

وقَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْلَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْءَانُ جُمْلَةً وَحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَهُ تَرْتِيلاً(سوره فرقان، آيه32)

ترجمه:و كسانى كه كفر ورزيدند، (بهانه‏ى ديگرى آورده و) گفتند: چرا (تمام) قرآن يكجا بر او نازل نشده

است؟ (غافل از آن كه ما) اين گونه (نازل كرديم) تا دل تو را به وسيله ‏ى آن استوار كنيم و آن را

به تدريج و آرامى بر تو خوانديم.

نکته: رهبر بايد قلبى مطمئن، استوار وآرام داشته باشد. «لنثبّت به فؤادك»


(از تفسیر نور)

ویرایش بوسیله کاربر 1393/09/30 04:10:35 ب.ظ  | دلیل ویرایش: edit

سیدکاظم فرهنگ
SAGHI Offline
#3 ارسال شده : 1391/12/02 11:57:37 ق.ظ
SAGHI

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/30
ارسالها: 102

تشکرها: 1 بار
12 تشکر دریافتی در 9 ارسال
خدا در قرآن با بيانى زيبا به كمالات روحى و علل پيروزى حضرت محمد (ص) در معركه رهبرى اشاره مى ‏نمايد چه بهتر كه در اين بحث با صفات برجسته اين شخصيت الهى آشنا شويم:

4 ـ علاقه و دلسوزى به هدف

قرآن به علاقه قابل تحسين پيامبر بر هدايت مردم تصريح مى ‏نمايد:

(فلعلك باخع نفسك على آثارهم إن لم يؤمنوا بهذا الحديث أسفا) (كهف/6) .

«شايد جان خود را به دنبال آنان آنگاه كه به رسالت تو ايمان نياورند از دست بدهى!» .

اين جمله حاكى از نهايت علاقه يك طبيب اجتماعى است كه در راه مداواى بيمار خود تا آن حد مى‏ كوشد كه در پرتگاه هلاك و نابودى قرار مى‏گيرد

و در آيه ديگر مى ‏فرمايد:

(و لا تحزن عليهم و لا تكن في ضيق مما يمكرون) (نمل/70) .

«بر گستاخى كافران غم مخور، از مكر و حيله آنان بر خود فشار مده» .

باز مى‏ فرمايد:

(فلا تذهب نفسك عليهم حسرات إن الله عليم بما يصنعون) (فاطر/80) .

«جان خود را بر اثر شدت تأسف بر آنها از دست مده، خداوند از آنچه كه انجام مى‏دهند آگاه است» .

(فلا يحزنك قولهم إنا نعلم ما يسرون و ما يعلنون) (يس/76) .

«سخنان آنان تو را غمگين مسازد، ما از كارهاى پنهانى و آشكار آنان آگاهيم» .

آيات در اين مورد كه حاكى از علاقه عميق و فزون از حد اين رهبرى آسمانى به هدايت امت خود است

بيش از اينها است و ما براى فشرده گويى به همين اندازه‏ اكتفا مى‏كنيم.

كتاب: منشور جاويد، ج 7، ص 248

ویرایش بوسیله کاربر 1393/09/30 04:14:30 ب.ظ  | دلیل ویرایش: font

farhang Offline
#4 ارسال شده : 1393/09/30 04:24:39 ب.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,023
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
5-نرم خویی،گذشت و مشورت

فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ

فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ ﴿۱۵۹﴾آل عمران

فولادوند: پس به [بركت] رحمت الهى با آنان نرم خو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سخت دل بودى قطعا از پيرامون تو پراكنده مى ‏شدند

پس از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در كار[ها] با آنان مشورت كن و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن زيرا خداوند توكل ‏كنندگان را دوست مى ‏دارد

نکات(از تفسر نور):

1- نرمش با مردم، یك هدیه‏ى الهى است. «فبما رحمة من اللّه لنت لهم»

2- افراد خشن و سختگیر نمى ‏توانند مردم‏دارى كنند. «لانفضّوا من حولك»

3- نظام حكومتى اسلام، بر مبناى محبّت و اتصال به مردم است. «حولك»

4- رهبرى و مدیریّت صحیح، با عفو و عطوفت همراه است. «فاعف عنهم»

5 - خطاكارانِ پشیمان و گنهكاران شرمنده را بپذیریدو جذب كنید. «فاعف عنهم و استغفرلهم و شاورهم»

6- ارزش مشورت را با ناكامى‏هاى موسمى نادیده نگیرید. «وشاورهم»

7- در مشورتِ پیامبر، تفقّد از نیروها، شكوفایى استعدادها، شناسایى دوستان از دشمنان، گزینش بهترین رأى، ایجاد محبّت و علاقه و درس عملى براى دیگران نهفته است. «وشاورهم»

8 - ظلمى را كه به تو كردند، عفو كن؛ «فاعف عنهم» براى گناهى كه نسبت به خدا مرتكب شدند، طلب آمرزش كن؛ «واستغفرلهم» در مسائل سیاسى اجتماعى، آنان را طرف مشورت خود قرار ده. «وشاورهم»

9- استغفارِ پیامبر درباره ‏ى امّتش، به دستور خداست. پس مورد قبول نیز هست. «واستغفر لهم»

10- مشورت، منافاتى با حاكمیّت واحد و قاطعیّت ندارد. «وشاورهم... و اذا عزمتَ»

11- در كنار فكر و مشورت، توكّل بر خدا فراموش نشود. «فتوكّل»

12- ابتدا مشورت و سپس توكّل، راه چاره ‏ى كارهاست، خواه به نتیجه برسیم یا نرسیم. «شاورهم... فتوكّل... انّ اللّه یحبّ المتوكّلین»


سیدکاظم فرهنگ
farhang Offline
#5 ارسال شده : 1393/12/03 09:51:25 ب.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,023
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
در خصوص ایه 159 سوره آل عمران ،در تفسیر نمونه چنین آمده است:

"فرمان عفو عمومى

گرچه در این آیه یک سلسله دستورهاى کلى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) داده شده و از نظر محتوا مشتمل بر برنامه هاى کلى و اصولى است ولى از نظر نزول درباره حادثه «احد» است; زیرا بعد از مراجعت مسلمانان از احد کسانى که از جنگ فرار کرده بودند، اطراف پیامبر(صلى الله علیه وآله) را گرفته و ضمن اظهار ندامت تقاضاى عفو و بخشش کردند.
خداوند در این آیه به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور عفو عمومى آنها را صادر کرد و پیامبر(صلى الله علیه وآله) با آغوش باز، خطاکاران توبه کار را پذیرفت.

در آیه مورد بحث، نخست به یکى از مزایاى فوق العاده اخلاقى پیامبر(صلى الله علیه وآله)اشاره شده، مى فرماید: «در پرتو رحمت و لطف پروردگار، تو با مردم نرم و مهربان شدى در حالى که اگر خشن، تندخو و سنگدل بودى از اطراف تو پراکنده مى شدند» (فَبِما رَحْمَة مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ).
«فَظّ» در لغت به معنى کسى است که سخنانش تند و خشن است، و «غلیظ القلب» به کسى مى گویند که سنگدل باشد، و عملاً انعطاف و محبتى نشان ندهد.

بنابراین، این دو کلمه گرچه هر دو بمعنى خشونت است اما یکى غالباً در مورد خشونت در سخن، و دیگرى در مورد خشونت در عمل به کار مى رود و به این ترتیب، خداوند اشاره به نرمش کامل پیامبر(صلى الله علیه وآله) و انعطاف او در برابر افراد نادان و گنهکار مى کند.

پس از آن دستور مى دهد: «از تقصیر آنان بگذر، آنها را مشمول عفو خود گردان و براى آنها طلب آمرزش کن» (فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ).
یعنى نسبت به بى وفائى هائى که با تو کردند و مصائبى که در این جنگ براى تو فراهم نمودند، از حق خود درگذر و من براى آنها نزد تو شفاعت مى کنم، و در مورد مخالفت هائى که نسبت به فرمان من کردند، تو شفیع آنها باش و آمرزش آنها را از من بطلب!
به عبارت دیگر آنچه مربوط به حق تو است عفو کن و آنچه مربوط به حق من است من مى بخشم.

پیامبر(صلى الله علیه وآله) به فرمان خدا عمل کرد و آنها را به طور عموم مشمول عفو خود ساخت.
روشن است: اینجا یکى از موارد روشن عفو، نرمش و انعطاف بود که اگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) غیر از این مى کرد، زمینه براى پراکندگى مردم کاملاً فراهم بود، مردمى که گرفتار آن شکست فاحش شده بودند و آن همه کشته و مجروح داده بودند (اگر چه عامل اصلى همه اینها خودشان محسوب مى شدند) چنین مردمى نیاز شدید به محبت و دلجوئى و مرهم گذاشتن بر جراحات قلبى و جسمى داشتند، تا به سرعت همه این جراحات، التیام پذیرد و آماده براى حوادث آینده شوند.

موضوع مهم دیگر این که: آیه فوق به یکى از صفات مهم که در هر رهبرى لازم است اشاره مى کند و آن: مسأله گذشت و نرمش و انعطاف، در برابر کسانى است که تخلفى از آنها سرزده و بعداً پشیمان شده اند.
بدیهى است شخصى که در مقام رهبرى قرار گرفته اگر خشن، تندخو، غیر قابل انعطاف و فاقد روح گذشت باشد به زودى در برنامه هاى خود مواجه با شکست خواهد شد، مردم از دور او پراکنده مى شوند و از وظیفه رهبرى بازمى ماند، به همین دلیل على(علیه السلام) در یکى از کلمات قصار خود مى فرماید: آلَةُ الرِّیاسَةِ سِعَةُ الصَّدْرِ: «وسیله رهبرى گشادگى سینه است».(1)


بعد از فرمان عفو عمومى، براى زنده کردن شخصیت مسلمانان و تجدید حیات فکرى و روحى آنان دستور مى دهد: «در کارها با آنها مشورت کن و رأى و نظر آنها را بخواه» (وَ شاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ).

این دستور، به خاطر آن است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) ـ همان طور که اشاره کردیم، قبل از آغاز جنگ احد در چگونگى مواجهه با دشمن با یاران خود مشورت کرد و نظر اکثریت بر این شد که اردوگاه، دامنه احد باشد و دیدیم که این نظر، محصول رضایت بخشى نداشت. در اینجا بود که این فکر به نظر بسیارى مى رسید، پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آینده نباید با کسى مشورت کند.
قرآن به این طرز تفکر پاسخ مى گوید و دستور مى دهد: باز هم با آنها مشورت کن، هر چند نتیجه مشورت در پاره اى از موارد، سودمند نباشد; زیرا در بررسى کلى، منافع آن روى هم رفته به مراتب بیش از زیان هاى آن است و اثرى که در آن براى پرورش فرد و اجتماع و بالا بردن شخصیت آنها وجود دارد از همه اینها بالاتر است.

اکنون ببینیم پیامبر(صلى الله علیه وآله) در چه موضوعاتى با مردم مشورت مى کرد؟
گرچه کلمه «الأَمْر» در «شاوِرْهُمْ فِى الأَمْرِ» مفهوم وسیعى دارد و همه کارها را شامل مى شود، ولى مسلّم است پیامبر(صلى الله علیه وآله) هرگز در احکام الهى با مردم مشورت نمى کرد، بلکه صرفاً تابع وحى بود.
بنابراین مورد مشورت، تنها طرز اجراى دستورات و نحوه پیاده کردن احکام الهى بود، و به عبارت دیگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) در قانونگذارى، هیچ وقت مشورت نمى کرد، بلکه در طرز اجراى قانون نظر مسلمانان را مى خواست.

آن گاه، قرآن در ادامه مى افزاید: «به هنگام تصمیم نهائى باید توکل بر خدا داشته باشى» (فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ).
همان اندازه که به هنگام مشورت باید، نرمش و انعطاف به خرج داد، در موقع اتخاذ تصمیم نهائى باید قاطع بود.

بنابراین، پس از برگزارى مشاوره و روشن شدن نتیجه مشورت، باید هر گونه تردید، دودلى و آراء پراکنده را کنار زد و با قاطعیت تصمیم گرفت و این همان چیزى است که در آیه فوق از آن تعبیر به عزم شده و آن تصمیم قاطع مى باشد.

قابل توجه این که: در جمله بالا مشاوره به صورت جمع ذکر شده (وَ شاوِرْهُمْ) ولى تصمیم نهائى تنها به عهده پیامبر(صلى الله علیه وآله) و به صورت مفرد ذکر شده (عَزَمْتَ).
این اختلاف تعبیر، اشاره به یک نکته مهم مى کند و آن این که: بررسى و مطالعه جوانب مختلف مسائل اجتماعى، باید به صورت دسته جمعى انجام گیرد، اما هنگامى که طرحى تصویب شد باید براى اجراى آن، اراده واحدى به کار افتد.


در غیر این صورت هرج و مرج پدید خواهد آمد; زیرا اگر اجراى یک برنامه به وسیله رهبران متعدد، بدون الهام گرفتن از یک سرپرست صورت گیرد، قطعاً مواجه با اختلاف و شکست خواهد شد، به همین جهت، در دنیاى امروز نیز مشورت را به صورت دسته جمعى انجام مى دهند، اما اجراى آن را به دست دولت هائى مى سپارند که تشکیلات آنها زیر نظر یک نفر اداره مى شود.

موضوع مهم دیگر این که: جمله فوق مى گوید: «به هنگام تصمیم نهائى باید توکل بر خدا داشته باشى»، یعنى در عین فراهم نمودن اسباب و وسائل عادى، استمداد از قدرت بى پایان پروردگار را فراموش مکن!
البته معناى توکل این نیست که انسان از وسائل و اسباب پیروزى که خداوند در جهان ماده در اختیار او گذاشته است، صرف نظر کند."

نکته دیگری که در این آیه توجه مرابخود جلب کرد این است که مرجع ضمیر هم در فعل شاورهم فی الامر یعنی مخاطب مشورت پیامبر ،همان افراد خطاکاری هستند که خدا به پیامبرش دستور عفو انها را داده بود.واعف عنهم

و این یعنی در امور مردم باید با همه انها مشورت کرد نه فقط نیکان ومجاهدین و متقین و خواص آنها.

یا در هر گروه و سازمان یا تیم تخصصی باید نظر همه انها را دریافت کرد نه فقط خواص و موافقین فکری .
حتی مخالفین فکری و خطاکاران هم مخاطب مشورت هستند.

ویرایش بوسیله کاربر 1393/12/03 10:17:29 ب.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

سیدکاظم فرهنگ
farhang Offline
#6 ارسال شده : 1395/09/15 06:40:30 ق.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,023
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال


🔶 «رهبران کینه‌ساز و رهبران کینه‌سوز»

در قرآن کریم از دو نوع رهبری با دو شیوه متفاوت یاد شده است: نمونه یکی فرعون است که در مردم کینه‌سازی می‌کند و آن‌ها را در آتش اختلاف می‌افکند: «وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً» (سوره قصص/4) تا مبادا قدرت متمرکز مردم برعلیه او بسیج شود.

نمونه دیگر رسول خداست که برای دفن کینه‌ها همت می‌گمارد : «دَفَنَ اللّهُ بِهِ الضَّغائِنَ» (نهج‌البلاغه/خطبه 96)
او شخصیتی است که بذر انس و همدلی در مسلمانان می‌کاشت : «فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُم» (سوره آل عمران/103)

او به مردم می‌گفت که کینه‌ها و تقابل‌ها عذاب الهی است: «قل هُوَ الْقادِرُ عَلى‏ أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً» (سوره انعام/65) از این رو چندان صبر و مدارا و فداکاری می‌کرد که مبادا این عذاب نازل شود. چه اینکه امیرالمومنین (ع) نیز برای جلوگیری از وقوع این عذاب در برابر غصب حق خویش سکوت کرد: «لولا مَخافةُ الفُرقَةِ بَيْنَ المسلمينَ» (الأمالي للمفيد/155) او می‌توانست از ولایت صرف نظر کند ولی نمی‌توانست به شقاق بین مردم رضایت داده و به بهانه حق خود، مردم را به جان هم بیندازد.

🔶خلاصه ای از سخنرانی حجت الاسلام سروش محلاتی ،یکشنبه 6 آذر ماه 1395 (شب رحلت رسول اکرم)
سیدکاظم فرهنگ
farhang Offline
#7 ارسال شده : 1396/09/22 09:36:44 ب.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,023
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال

پیامبر گوش شنوا برای همه جامعه حتی منافقان بود.قران در سوره توبه وقتی که منافقان او را گوش خطاب میکردند؛از این رفتار پیامبر دفاع می کند.

وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِىَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ ورَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ‏

ترجمه
برخى از منافقان، پیامبر را آزار مى‏دهند ومى‏گویند: او سراپا گوش است. (و به سخن هر كس گوش مى‏دهد.) بگو: گوش دادن او به نفع شماست، او به خداوند ایمان دارد و مؤمنان را تصدیق مى‏كند و براى هر كس از شما كه ایمان آورد، مایه‏ى رحمت است و آنان كه رسول خدا را اذیّت وآزار مى‏دهند، عذابى دردناك دارند.

در تفسیر المیزان چنین امده است:

"و اگر منافقين رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) را (گوش ) ناميده اند، منظورشان اين بود كه هر حرفى را مى پذيرد و به حرف هر كس گوش مى دهد.

معنای جمله اذن خیرلکم آن است که استماع آنجناب استماع خيرى باشد يعنى به پاره اى از حرفهائى كه براى مسلمانان خير نيست گوش ‍ مى دهد، و ليكن صرفا به منظور احترام از گوينده گوش مى دهد و كلام او را حمل بر صحت مى كند تا هتك حرمت او را نكرده و خود نيز گمان بد به مردم نبرده باشد، و ليكن اثر خبر صادق و مطابق با واقع را هم بر آن بار نمى كند، يعنى اگر در سعايت كسى باشد آن شخص را مواخذه نمى كند، در نتيجه هم به حرفهاى گوينده گوش داده و او را احترام كرده، و هم ايمان آن مومنى را كه وى در باره او بدگوئى و سعايت كرده محترم شمرده است.

جمله یومن للمومنین

توضيح اينكه، ايمان به معناى تصديق است، و خداوند در جمله (يومن بالله ) متعلق ايمان را ذكر كرده، ولى در جمله (و يومن للمومنين ) متعلق را ذكر نكرده و نفرموده به چه چيز تصديق مى كند، همينقدر فرموده به نفع مؤمنين تصديق مى كند، و تصديقى كه حتى در خبرهاى زيان آور به نفع مؤمنين تمام شود اين است كه شنونده، مخبر را تصديق كند، نه خبرى را كه آورده، به اين معنا كه به مخبر وانمود كند كه من تو را راستگو مى دانم، هر چند در واقع خبر او را خبر نادرستى بداند و آثار صدق بر خبرش بار نكند.

و بعيد نيست كه مقصود از (مومنين ) جامعه مؤمنين باشد، هر چند در آن جامعه، افراد منافقى هم باشند؛ و بنا بر اين، مقصود از جمله (للذين آمنوا) مؤمنين حقيقى، و در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) كلام پروردگارش ‍ را تصديق مى نمايد، ولى كلام فرد فرد جامعه شما را على الظاهر تصديق مى كند، چون فرد فرد آنان حتى منافقين ايشان، جزو جامعه شمايند؛ و اين تصديق ظاهرى كه به نفع اجتماع است براى خصوص مؤمنين واقعى رحمت نيز هست، زيرا اين عمل، آنان را به راه راست دلالت مى كند."

در تفسیر نور نیز پیام های زیر در خصوص ایه فوق درج شده است:

- به همه مردم اجازه‏ ى سخن بدهید تا نگویند حاضر به شنیدن حرف ما نیستید، هرچند به ساده‏ لوحى متّهم شوید.«یقولون هو اذن»

- از آداب گوش دادن، توجّه با تمام وجود به سخنانِ گوینده است. كلمه‏ى «اُذن» به معناى آن است كه او سر تا پا گوش است.

- گاهى به ‏خاطر مصلحتِ امّت باید از بعضى شنیده‏ها تغافل كرد.«اُذن خیرلكم»

- گاهى آثار تربیتى و اجتماعى یا سیاسىِ سكوت، بیش از برخورد و اعلام موضع است. «اذن»

- از صفات یك رهبر آگاه، سعه ‏ى صدر، گوش دادن به حرف همه ‏ى گروهها، برخورد محبّت‏ آمیز با آنان، عیب‏پوشى و بازگذاشتن راه عذر و توبه‏ى مردم است. «قل هو اُذن خیر»

- با روى باز و از روى خیرخواهى، شنواىِ سخن مردم باشید. «اُذن خیرٍ لكم»

- سكوت در برابر شنیده‏ها، همیشه نشانه‏ى رضایت نیست. «اذن خیر لكم»

- اگر مؤمنى خبرى داد، سخن او را تصدیق كنید. «یؤمن للمؤمنین»
سیدکاظم فرهنگ
ali Offline
#8 ارسال شده : 1401/12/01 07:56:16 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,906

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
🌴 پیامبر ص الگوی شرح صدر حاکمان در برابر حرفهای مخالفان

🔷قرآن در آیه 61 سوره توبه نکته زیبایی در در مورد پیامبر و مدل حکومتشان ذکر می کند. می فرماید "وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِىَّ وَیَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ
قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَّکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ ورَحْمَةٌ لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ"

🔷به این معنی که برخى از منافقان، پیامبر را آزار مى‏ دهند و مى‏ گویند: او آدمی گوشی است( به سخن هر کس گوش مى‏ دهد) بگو: گوش دادن او به نفع شماست، او به خداوند ایمان دارد و مؤمنان را تصدیق مى‏ کند.

🔷در ادبیات عامه ما گوشی بودن یک برچسب بد است. یعنی کسی که دنبال این می گردد که کسی برایش حرف بزند، و باور هم می کند سخنان را. نوعی ساده لوح هم معنی می دهد. منافقین چون پیامبر می نشست و سخن مردم را می شنید، یا عذرشان را بخاطر تخطی ها راحت می پذیرفت یا... به ایشان ساده لوح یا گوشی می گفتند.

اینجا قرآن این سرزنش منافقین را تعبیر به حسن می کند و می فرمایید این گوش دادن پیامبر اتفاقا مایه حسن است، اینکه حاکم شما، بیش از حرف زدن، حرف می شنود.

🔻چند نکته دیگر هم از آیه مستفاد می شود

🔷اول اینکه حاکم باید شرح صدر داشته باشد در برابر سرزنش ها و آزارها، ولو سرزنش ناحق. کسی که از توهین و آزار کراهت دارد، نباید حاکم شود و مسئولیت بگیرد.

🔷دوم اینکه حاکم باید حرف همه را بشنود، حتی سرزنش کنندگانش را، حاکم، فقط هوادار طرفداران خودش نیست.

🔷سوم، حاکم اسلامی بیشتر از آنکه برای مردم حرف بزند، سخنان آنان را می شنود. به تعبیری بیشتر شنوده است تا گوینده و سخنران.
حاکم اسلامی مثل پدر است. فرمانروا نیست.

🔷 چهارم اینکه حضرت رسول، با روی باز همان سخنان توهین آمیز و سرزنش ها را می شنود. این خیلی عجیب است و نادر. ما نمی خوانیم که پیامبر. ص. کراهت داشته باشد از شنیدن سخن ها. حتی سخن های توهین آمیز. یا ترتیبی بدهد که مردم از این حرف ها به ایشان نزنند.

🔷 پنج اینکه، کسانی و گروه های سیاسی هستند که در حکومت پیامبر علیه ایشان تبلیغ می کنند («یقولون هو اُذن») اما پیامبر با آنان برخورد سخت نمی کند.

قرآن نمی فرماید پیامبر توهین کننده ها را به اتهام توهین به مقامات یا تشویش اذهان عمومی در بند کرده، بلکه تاکید بر تحمل ایشان می کند.

نکته عجیب اینکه پیامبر آنقدر با اینها مدارا می کند، که خداوند در مقام دفاع از ایشان برمی آید. این تعبیر در چند جای دیگر قرآن نیز هست که خداوند می فرماید، رسول خدا شرم دارد که به برخی رفتارهای مردم اعتراض کند، اما خداوند شرم نمی کند و به مردم تذکر می دهد (مانند آیه 104 بقره)

🔻این درس بزرگی است برای امروز ما که حکومت اسلامی نیست، مگر آنکه گوشی باشد. حرف بشنود، حتی آزار و سخنان تلخ را هم با روی باز تحمل کند.

گاهی مردم با یک رفتار، می خواهند پیامی بدهند، با یک اعتراض سخنی را منتقل می کنند، حکومت باید چون سیره پیامبر سخنان مردم را بشنود.

✒️سلمان کدیور



Azam.pormaye Offline
#9 ارسال شده : 1402/07/11 05:33:45 ق.ظ
Azam.pormaye

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, member
تاریخ عضویت: 1394/12/17
ارسالها: 651
Iran (Islamic Republic Of)

تشکرها: 7 بار
31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
نظرخواهي ومراجعه به آراي_عمومي همه مردم حتي اگر اشتباه كرده باشند.


ال عمران:159
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ
پس به [لطف و جاذبه] رحمتي [ويژه] از جانب خدا بود كه بر ايشان [=تخلف‌كنندگان در جنگ] نرم شدي و اگر خشن و سخت دل بودي، بي‌گمان از پيرامونت پراكنده مي‌شدند. 326 پس از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در كارها[ي اجرايي] با آنها مشورت كن. 327 پس هرگاه [بر اساس شورا] تصميم گرفتي، به خدا توكّل كن [و نگران نتيجه رأي ناپختة آنان مباش] كه مسلماً خدا توكل‌كنندگان را دوست دارد. 328


______
326 - آنچه در آيات گذشته از تخلفات تجربة اُحد به تصوير كشيده شده است، هر فرمانده و رهبري را به شدّتِ عمل و تنبيه مي‌كشاند؛ از رفيقان نيمه راهي كه برگشتند، از پاسداران و محافظان متخلفي كه موقعيت استراتژيك تپة اُحد را به هواي غنايم ترك كردند، از رزمندگاني كه پشت به دشمن و بي‌اعتنا به دوست به بلندي‌هاي اطراف فرار كردند و فرياد پيامبر مجروح خود را براي بازگشت و پيوستن به ياران نشنيده گرفتند و موجب آن شكست نظامي و ضربة روحي شدند. با اين حال آن پيامبر رحمت كه «رَحْمَهً لِلْعَالَمِينَ» [انبياء 107 (21:107) ] و داراي اخلاقي عظيم بود [قلم 4 (68:4) ]، به لطف و جاذبة رحمت خاص خدايي با آنان مدارا و مهرباني كرد. حال آن كه كيفر فاجعة شهادت حمزه [سردار سپاه] و هفتاد مجاهد في سبيل‌الله و حوادث شرم‌آور پس از آن، به مقياس مقرّرات ارتشي در روزگار ما، كمتر از محاكمة صحرايي و تيرباران خيانت‌كنندگان نيست. اما واقع‌بيني و بلند نظري و خُلق و خوي بي‌نظير پيامبر همه را زير چتر مهر و محبّت خود گرفت و اُمتي بزرگ و برادر تشكيل داد.

327 - گويا برخي تحليل‌گران، شكست اُحد را ناشي از شورايي مي‌دانستند كه اكثريت آن به نظري مغايرِ نظر پيامبر [ولي امر مسلمين] رأي داد و مي‌گفتند: وقتي رسول خدا در ميان ماست، بايد از مقام ولايت پيروي كنيم! غافل از آن كه قلمرو امور اجرايي و موضوعات دنيايي، مستقل از احكام شرعي و امور آسماني است. براي تربيت مردم و رشد اجتماعي آنان، چاره‌اي جز سپردن كارها به دست تدبير خودشان و شخصيت دادن به آنان نيست. فرمان الهي در اين آيه نيز در سه مرحلة: عفو، طلب آمرزش براي آنان، نظرخواهي از آنان در امور معيّن شده است.
امــر «شــاورهم» پيمبــر را رسيـد
گـرچـه رايـي نيست رأيش را مزيد
در تــرازو جو رفيق زر شده است
ني‌ازآن‌كه‌جو‌چو زرگوهر‌شده‌است
امــر «شــاورهم» بــراي ايــن بُوَد
كـز تشـاور سهـو و كـژ كمتر شـود
كاين‌خردها‌چون‌مصابيح انورست
بيست مصباح ازيكي روشن‌تراست

328 - كساني كه به انتخابات، شوري، رأي مردم و نظام اكثريت به چشم وسيله [براي كشف رهبري و تحقّق ولايت و جلب حمايت مردم] نگاه مي‌كنند، مشروعيت رأي مردم در انتخاب رئيس جمهور را نيز موكول به تنفيذ و امضاي مقام رهبري مي‌كنند! برداشت آنها از جملة «فَإِذَا عَزَمْتَ...» اين است كه رهبري بايد تصميم بگيرد و مصلحت را خود بسنجد، حتي اگر خلاف رأي شوري باشد! تأكيد آيه بر توكل، كه معمولا هنگام نگراني براي سپردن كار به خدا انجام مي‌شود، همين است كه امور اجرايي و موضوعات مردمي را با رأي و نظر خودشان بايد انجام داد و ناپخته بودن نظر اكثريت نمي‌تواند ناقض اصل شوري شود. با شوراي مردمي است كه ملت به رشد سياسي مي‌رسد، نه آنكه هرگاه به رشد سياسي رسيدند مي‌توان از آنان نظرخواهي كرد. چنين شيوه‌اي تأثير به مراتب نكوتري در رشد جامعه نسبت به پيروي از رأي حتي صالح‌ترين مردم دارد.

تفسير عبدالعلي بازرگان
farhang Offline
#10 ارسال شده : 1403/06/31 11:09:37 ق.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,023
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال

رفتار پیامبر با #دشمنان و مخالفان چگونه بوده است؟

بهترین منبع شناخت سنت پیامبر، قران است .قران، در 9 ایه به پیامبر دستور" #اعرض عن.." راجع به مشرکین و یهودیان میدهد. یعنی ولشون کن. بقول امروزیها بهشون گیر نده.
اما ایا فقط اعراض آن هم به معنای بی محلی و بی تفاوتی است؟خیر
میگوید به انها سلام هم کن.فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَقُلْ سَلَامٌ


اما به این هم بسنده نمی کند. می گوید انها را #عفو کن و حتی بالاتر، فراموش کن.
⭕بعضی مفسرین و عالمان گفته اند ایات عفو و #صفح و اعراض مخصوص دوران مکی است که پیامبر و مسلمانها در ضعف بودند و قدرت نداشتند!!
اولا عفو در هنگام قدرت ارزشمند است .اگر این باشد که فرق اسلام و پیامبر بعنوان الگوی اخلاق با سایر سیاستمداران چیست؟ مگر قران میتواند اخلاق را کنار بزند؟
ثانیا این ایات در سور مدنی هم هست .
ایه زیر در سوره مائده، اخرین سوره نازل شده است که نسخ هم نشده است. که راجع به یهودیان خیانتکار میگوید انها را ببخش.و فراموش کن. فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ
"پس به [سزاى] پيمان شكستنشان لعنتشان كرديم و دلهايشان را سخت گردانيديم ... و تو همواره بر خيانتى از آنان آگاه مى ‏شوى مگر [شمارى] اندك از ايشان پس از آنان درگذر و چشم پوشى كن كه خدا نيكوكاران را دوست مى دارد (۱۳) مائده
در سوره نساء راجع به منافقینی که علیه پیامبر توطئه میکنند میفرماید:فاعرض عنهم (نساء 81) و یا فاعرض عنهم و عظهم و قل لهم فی انفسهم قولا بلیغا
این دستورات منحصر به پیامبر نیست. به مومنین هم می فرماید:
قُلْ لِلَّذِينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذِينَ لَا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّهِ لِيَجْزِيَ قَوْمًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ شما ببخشید حساب و جزایش را هم به ما واگذارکنید.


ایا ما اصلا این ایات را می توانیم هضم کنیم؟!
این دستورات نسبت به دوستان نیست بلکه نسبت به دشمن و کافر و منافق و معاند است.

خلاصه سخنرانی استاد سروش محلاتی در شب سالگرد ارتحال پیامبر شهریور 1403

لینک فایل سخنرانی

https://eitaa.com/quranpuyan/27719

🔴گستره #رحمت پیامبر(ص)

❓در این سخنرانی، پس از اشاره به انکه قرآن پیامبر را رحمت برای همه مردم می‌داند: (و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین)[انبیا ۱۰۷]
این سوال مطرح شده که چرا ما پیامبر را اینگونه نمی‌شناسیم و چرا امت او اینگونه نیستند؟

🔻در پاسخ توضیح داده شده که:
قرآن، ظهور رحمت پیامبر را در " #نرمخویی" او نشان می‌دهد: «فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک»[آل عمران ۱۵۹]
یعنی حق بودن یک پیام، برای جاذبه داشتن آن کافی نیست و مردم با ملاطفت رهبران، جذب دین می‌شوند

🔻رحمت پیامبر،درسیاست داخلی وخارجی او ظاهر می‌شود که مبتنی بر #عفو وگذشت است:«فاعف عنهم»[آل عمران ۱۵۹]
وحتی درباره سرسخت ترین دشمنان(لاتزال تطلع علی خائنه منهم) دستور آمد:از آنها بگذر واغماض نماو #احسان را فراموش نکن:
«فاعف عنهم واصفح ان الله یحب المحسنین»[مائده ۱۳]

🔻متاسفانه ما پیروان پیامبر رحمت، پیام او را نادیده انگاشتیم
😔 و از هزار سال قبل، آیات عفو --مثل این آیه-- را #منسوخ پنداشته[تفسیر القمی] و یا مسکوت گذاشتیم[المیزان]

استاد سروش محلاتی

🔻شب ولادت رسول خدا 🔸۱۰مهر ۱۴۰۲ تهران

لينك سخنراني

https://eitaa.com/quranpuyan/27833

ویرایش بوسیله کاربر 1403/07/08 08:53:06 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

سیدکاظم فرهنگ
ali Offline
#11 ارسال شده : 1403/07/08 09:04:13 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,906

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
اصل ارسال توسط : farhang برو به اراسل نقل قول شده

رفتار پیامبر با #دشمنان و مخالفان چگونه بوده است؟

بهترین منبع شناخت سنت پیامبر، قران است .قران، در 9 ایه به پیامبر دستور" #اعرض عن.." راجع به مشرکین و یهودیان میدهد. یعنی ولشون کن. بقول امروزیها بهشون گیر نده.
اما ایا فقط اعراض آن هم به معنای بی محلی و بی تفاوتی است؟خیر
....

[color=red]گستره #رحمت پیامبر(ص)

....
❓در این سخنرانی، پس از اشاره به انکه قرآن پیامبر را رحمت برای همه مردم می‌داند: (و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین)[انبیا ۱۰۷]
این سوال مطرح شده که چرا ما پیامبر را اینگونه نمی‌شناسیم و چرا امت او اینگونه نیستند؟



پيرو ارسال سخنراني فوق در يكي از گروهها، سئوالات و اظهارنظرهايي توسط برخي دوستان ارايه شد بشرح زير:

1-آیات جنگ و جهاد و ....چی؟
واقتلوهم حیث ثقفتموهم
...هر جا پیداشون کردید بکشیدشون...
واقتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون الدین لله
...بکشیدشون تا وقتی فتنه بخوابه ....

میگه یهودیان را ببخش ؟

2-سوره فتح
مُّحَمَّدࣱ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَينَهُمۡۖ
همه قرآن را باید خواند
و صد ها آیه دیگر که دستور قتال با مشرکین و منافقین و کفار می دهد.

3-همچنين كليپي از سخنراني امام خمینی در سال 1364 منتشر كردند كه "شما سوره برائت را برای مردم چرا نمی‌خوانید؟ شما آیات قتال را چرا نمی‌خوانید؟ هی آیات رحمت را می‌خوانید! آن قتال هم رحمت است برای این که می‌خواهد آدم درست کند. آدم گاهی درست نمی‌شود باید ببرند، داغ کنند تا درست بشود جامعه. باید آنهایی که فاسد هستند، از آن بیرون ریخته بشوند.

آقایان، بعضی‌ها خیال می‌کنند که همان رحمت این است که به آن مهلت بدهند تا بکشد آدم‌ها را. این رحمت است؟ از حبس‌ها بیرونشان کنید تا بریزند مردم را بکشند، این رحمت است؟"

كه در پست بعدي پاسخ داده خواهد شد
ali Offline
#12 ارسال شده : 1403/07/15 10:09:05 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,906

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
⁉ شما چرا آیات #قتال را نمی خوانید؟

پاسخ به سئوالات پست بالا


در خصوص كليپ منتشره از سخنراني امام خميني و نظرات برخي دوستان كه اصرار دارند بر ايات #جنگ و #قتال هم تاكيد شود، توضيحات زير به همراه بخشهایی از متن صحبتهاي كليپ ارايه ميگردد.

🔸 متن اين قسمت از سخنراني ارسالي ناظر به عده اي خاص و يك حادثه بيروني است، و براي تعميم ان و استفاده كلي از اين جملات، محذوريتهايي وجود دارد كه در ذيل ارايه ميشود:

1-"شما سوره برائت را برای مردم چرا نمی‌خوانید؟ شما آیات قتال را چرا نمی‌خوانید؟ هی آیات رحمت را می‌خوانید! آن قتال هم رحمت است برای این که می‌خواهد آدم درست کند. آدم گاهی درست نمی‌شود باید ببرند، داغ کنند تا درست بشود جامعه. باید آنهایی که فاسد هستند، از آن بیرون ریخته بشوند. *"
توضيح:
الف-ايات قران بايد متناسب با موضوع و سياقي كه در ان قرار دارند، فهميده و عمل شوند و هريك بجاي خود بكار برده شوند.
در صحنه جنگ بايد ايات قتال خوانده شود . اما حالت طبيعي و نرمال ملتها ، صلح است و جنگ، استثناست.
در موضوع مجازات مجرمان هم بايد به ايات مربوطه استناد شود. و در هنگام عهدشكني دشمنان هم بايد به ايات سوره برائت استناد شود.
اما در داخل جامعه و براي مردمي كه مجرم و فاسد نيستند و براي مردمي كه در حال جنگ نيستند استناد و تكرار اين ايات وجهي ندارد و بايد به ساير ايات مرتبط استناد شود.


🔸(بعنوان نمونه توضيح تفسير الميزان در ايه 1 سوره #برائت را مرور كنيم:
#عهد_شكنى مشركين، مجوز مقابله به مثل به آنان بوده است. ، منظور از آيه اين است كه: خداوند قضا رانده به اينكه از مشركين كه شما با آنان معاهده بسته‌ايد امان برداشته شود، و اين برداشته شدن امان و عهدشكنى بدون دليل نيست، چون خداوند بعد از چند آيه مجوز آن را بيان نموده و مى‌فرمايد كه: هيچ وثوقى به عهد مشركين نيست، چون اكثرشان فاسق گشته و مراعات حرمت عهد را نكرده و آن را شكستند، به همين جهت خداوند مقابله به مثل يعنى لغو كردن عهد را براى مسلمين نيز تجويز كرده)

ب-انهايي كه فاسد و مجرم هستند بايد به جرمشان عادلانه و قانوني رسيدگي و حكم صادر شود نه اينكه از جامعه بيرون ريخته شوند يا داغ شوند (هرچند كه ممكن است در بيان منظور مبالغه شده باشد و واقعا اين منظور ايشان نبوده است)

2- "آقایان، بعضی‌ها خیال می‌کنند که همان رحمت این است که به آن مهلت بدهند تا بکشد آدم‌ها را. این رحمت است؟ از حبس‌ها بیرونشان کنید تا بریزند مردم را بکشند، این رحمت است؟"*
توضيح:
الف-انتظار رها كردن مجرماني كه بطور منصفانه و عادلانه در دادگاه محكوم به حبس شده اند و شرايط عفو ندارند، بلاوجه و غير منطقي است و اگر هم كسي چنين درخواستي كرده، ربطي به اسلام و رحمتش ندارد.

ب-جمله "مهلت دادن تا ادم ها را بكشد"، مبهم است. اما اگر منظور،اقدام عليه افراد قبل از اينكه دست به اقدام عملي زده باشند، باشد،خلاف قانون و شرع است.
نمونه بارز ان رفتار حضرت علي ع با #طلحه و زبير براي اغاز جنگ جمل است:👇
🔸 #عدم_دستگيری_مخالفان قبل از اظهار مخالفت

طلحه و زبیر ، به بهانه انجام عمره از حضرت علی علیه السلام اجازه خروج از مدینه را درخواست کردند. امام علیه السلام به ایشان خبر داد که آنان انگیزه ای جز فتنه و آشوب علیه حکومت آن حضرت ندارند و انجام عمره بهانه ای بیش نیست و هنگامی که با انکار طلحه و زبیرمواجه شد، پس از تجدید بیعت و گرفتن پیمان اکید مبنی بر پرهیز از هر گونه مخالفتی با حضرت به آنان اجازه خروج از مدینه را صادر فرمود. وقتی حضرت از انگیزه آنان نزد ابن عباس پرده برداشت و ابن عباس گفت: «چرا به آنها اجازه خروج دادی و آنان را به بند نکشیدی و به زندان نفرستادی؟» امام در پاسخ فرمود:
👈👈ای فرزند عباس! آیا به من دستور می دهی قبل از نیکی و احسان، به ظلم و گناه اقدام کنم و بر اساس #گمان و #اتهام قبل از ارتکاب جرم مؤاخذه کنم. (شیخ مفید، الجمل،ص166 167) نقل از ويكي امام علي)

🔸قابل ذكر است يكي از اختلافات شهيد بهشتي با برخي فقهاي مجلس خبرگان قانون اساسي در تصويب بند قانوني منع #شكنجه همين بود كه ايشان شكنجه و ازار و اقدام عليه مردم را بنا به احتمالات امنيتي خلاف شرع و مصلحت ميدانست . هرچند كه نهايتا نظر شهيد بهشتي در قانون اساسي تصويب شد اما در عمل، برخي بازحويان و ضابطان و سربازان گمنام خودسر به بهانه هاي مختلف امنيتي و ...اين اصل را نقض ميكنند.

3- "شما روی قرآن عمل کنید. قرآن با اشخاصی که مسلمند ومعتقدند و ایمان به خدا دارند، به برادری رفتار می‌کند. با اشخاصی که بر خلاف این هستند آنها را می‌گوید بکشید، بزنید، حبس کنید؛ اشِداءُ عَلَی الْکُفّارِ. شما همان طرفش را گرفتید، زمین هم می‌خورید.
اینها رحمت نیست، اینها مخالف خداست، مخالفت با خداست. شما آقایان، باید بگویید اشِداءُ عَلَی الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ؛ این را باید به مردم حالی کنید که معنی‌اش چی است. ما باید چه بکنیم با آنها؟ "*

توضيح:
الف- اين جمله كه قران ميگويد غيرمسلمانان و غيرمومنان به خدا، را بزنيد بكشيد حبس كنيد، برخلاف نص قران است.
💢ايات سوره ممتحنه كه اصول كلي دوستي و دشمني مسلمانان با ساير اقوام را بيان ميكند، شاهدي گويا براين مطلب است:

لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ﴿۸﴾
[اما] خدا شما را از كسانى كه در [كار] دين با شما نجنگيده و شما را از ديارتان بيرون نكرده‏ اند باز نمى دارد كه با آنان نيكى كنيد و با ايشان عدالت ورزيد زيرا خدا دادگران را دوست مى دارد (۸)
إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۹﴾
فقط خدا شما را از دوستى با كسانى باز مى دارد كه در [كار] دين با شما جنگ كرده و شما را از خانه ‏هايتان بيرون رانده و در بيرون‏راندنتان با يكديگر همپشتى كرده‏ اند و هر كس آنان را به دوستى گيرد آنان همان ستمگرانند (۹)

ضمن اينكه سيره عملي ايشان هم التزام به اين سخن را تاييد نمي كند كه غير مسلمانان را بزنند و بكشند و حبس كنند. لذا اين جملات سخنراني، قابل تاييد و استناد عمومي نيست.

ب-در مورد عبارت معروف #اشداء_علي_الكفار هم اولا منظور از كفار، غير مسلمانان و كافر اصطلاحي نيست بلكه كافران معاندي است كه با مسلمانان جنگيدند و جلو ورود انها به مسجدالحرام را گرفتند. كه اين ايه هم همراستا با ايات سوره ممتحنه است.

💢در همين سوره فتح ايه25 اين #كفار را تعريف كرده است:
هُمُ اَلَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوكُمْ عَنِ اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرٰامِ وَ اَلْهَدْيَ مَعْكُوفاً أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَ لَوْ لاٰ رِجٰالٌ مُؤْمِنُونَ وَ نِسٰاءٌ مُؤْمِنٰاتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَؤُهُمْ فَتُصِيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِيُدْخِلَ اَللّٰهُ فِي رَحْمَتِهِ مَنْ يَشٰاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا اَلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذٰاباً أَلِيماً «25»
آنان كسانى هستند كه كفر ورزيدند و شما را از [ورود به] مسجدالحرام باز داشتند و نيز نگذاشتند قربانى‌هايى كه با خود آورده بوديد به محل قربانى‌اش برسد، و اگر مردان و زنان مؤمن ناشناسى در ميان مكه نبودند، تا #جنگ شما سبب كشته شدن آن بى‌گناهان شود و در نتيجه امر ناملايم و مكروهى [چون ديه] گريبان شما را بگيرد [شما را از جنگ باز نمى‌داشتيم، ولى بازداشتيم] تا خدا هركه را [مانند مردان و زنان مؤمنى كه براى شما ناشناخته بودند] بخواهد در رحمتش درآورد. [و] اگر مؤمنان از كافران جدا بودند يقيناً كافران [از اهل مكه] را به عذابى دردناك عذاب مى‌كرديم.
(ترجمه انصاریان ، حسین ، صفحه 514 )
پس مراد از #كفار در عبارت اشداء علي الكفار معلوم شد كه به معناي هر غيرمسلمان نيست.

💢ثانيا مفهوم #اشداء هم بد فهميده شده است:
"«اَشِدّاء» به معنای شدّت عمل نیست. «اَشِدّاء» به این معنا که ما در فارسی [به آن] شدّت عمل میگوییم، نیست؛ «اَشِدّاء» یعنی سخت بودن، محکم بودن، غیر قابل نفوذ بودن؛ این معنای «اَشِدّاء» است. اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار؛ نگذارید در جامعه‌ی شما نفوذ پیدا کنند. "
ايت الله خامنه اي ۱۴۰۱/۱۱/۲۹ در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی

👌پس اشداء علي الكفار به معناي بداخلاقي و توهين و شدت عمل و برخوردغيراخلاقي و غير عادلانه و غير محترمانه با غير مسلمانان نيست.

*منبع :صحیفه امام خمینی » جلد 19 » صفحه 138

کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.734 ثانیه ایجاد شد.