رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1393/12/24 ارسالها: 43 3 تشکر دریافتی در 2 ارسال
|
وحي و انواع وحي از ديگاه قران،وحي به اشيا ،وحي به پيامبران، وحي در لغت:
وحي به معناي اشاره سريع و نيز به معناي اشارت و كتاب و نامه و پيغام و سخن پوشيده و هرچه به ديگري فرستي .
راغب در مفردات مينويسد: «اصل وحي اشاره سريع است و براي در بر گرفتن معني سرعت، به کاري كه به سرعت انجام شود «امر وحي» گفته ميشود و به سخني كه به طور امر و كنايه ادا شود و گاهي به صداي جدا از تركيب حروف و نيز به وسوسه نيز گفته ميشود و همچنين به سخن خدا كه به پيامبران و اوليا القا ميشود وحي ميگويند كه بر طبق آيه قرآن بر چند گونه است» . معناي جامع از نظر لغويون، تفهيم و القاي سريع و نهاني است.
وحي، مصدر وَحَيَ به معناي اعلام كردن مطلبي پنهان و سريع به نوشته يا سخن يا اشاره در خواب يا بيداري است و به معناي اسم مصدري از باب افعال آمده است.
وحي در اصطلاح: سخن و كلام الهي است كه به وسيله يكي از فرشتگان و كارگزاران الهي به پيامبر فرستاده شود ، نبوت يك موهبت مرموز و يك شعور مخصوص بوده كه در انبيا وجود داشته و بواسطه آن، معارف دين و شوارع آسماني را از ناحيه حق تلقي ميكردهاند .
حقيقت وحي:
الف. كلمه وحي در قرآن كريم مكرر به كار رفته است. شكل استعمال اين كلمه و موارد مختلف استعمال آن نشان ميدهد كه قرآن را منحصر به انسان، بلكه در همه اشياء و لااقل در موجودات زنده، ساري و جاري ميداند چيزي كه هست درجات وحي و هدايت بر حسب تكامل موجودات، متفاوت است. عاليترين درجه وحي، همان است كه به سلسله پيامبران ميشود . اين كلمه با بيش از ده صيغه اشتقاقي حدود 78 بار در قرآن به كار رفته است.
با نگاهي به قرآن، وحي به آسمان مطرح شده: «و اوحي في كل سماء امرها» وحي كرد خدا در هر آسماني كار (وظايف) آن آسمان را.
نيز وحي به زمين آمده است: «يومئذ تحدث اخبارها بان ربك اوحي لها»
روز قيامت زمين ماجراهاي خود را بازگو ميكند، زيرا پروردگارش به آن وحي ميكند. همچنين وحي به زنبور عسل و مورچه: (همان ويژگيهاي غريزي آنهاست) «و اوحي ربك الي النحل ان اتخذي من الجبال بيوتا و من الشجر و مما يعرشون» نيز وحي به ملائك آمده است: «اذ يوحي ربك الي الملائكه» هنگامي كه پروردگارت به ملائك وحي كرد.
وحي به انسانهاي معمولي مانند حواريون و مادر موسي (ع) و مريم (ع) نيز در قرآن آمده است:
«و اوحينا اليام موسي ان ارضعيه فاذا خفت عليه فالقيه في اليم و لا تخافي و لا تحزني» به مادر موسي وحي كرديم كه او را شير بده و زماني كه بر جانش ترسيدي، وي را در دريا بيفكن و ترس و اندوه به خود راه مده.
وحي به انبياء كه در قرآن فراوان آمده كه وحي تشريعي ناميده ميشود. «انا اوحينا اليك كما اوحينا الي نوح و النبيين من بعد و اوحينا الي ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و الاسبا و عيسي و ايوب و يونس و هارون و سليمان و آتينا داود زبورا... و كلم الله موسي تكليما» .
ما به تواي پيامبر وحي نموديم همان طوري كه به نوح و پيامبران بعد از او وحي كرديم و به ابراهيم و اسماعيل و يعقوب و... وحي نموديم.
از اينجا نتيجه ميگيريم كه وحي يك حقيقت است كه داراي مراتب گوناگون است : هر موجود نسبت به درجه وجود خويش از وحي الهي و راهيابي به سوي هدف حيات برخوردار است. وحي به جمادات (صفات و ويژگيها و قانونمنديهاي آنها و...) وحي به حيوانات (غرايز و عواطف محدود و درك محدود آنها و...)
وحي به انسان، كه فطرت در انسان، نوعي وحي الهي است. وحي به انسانهايي كه بالاتر از نوع عمومي انسانها هستند مانند مادر موسي (ع) و حواريون و... و عاليترين درجه آن، وحي به انبياء الهي است و وحي به انبياء نيز درجات و مراتب گوناگون دارد كه عاليترين درجه و مرتبه آن در مورد پيامبر اسلام (ص) بوده است.
در همه افراد بشر با تفاوتهايي كه دارند غيراز عقل و حس يك شعور ديگر و يك حس باطني ديگر وجود دارد كه در اوج خود ميتواند با دنياي ديگر واقعا اتصال پيدا كند. اين اختصاص به پيامبران ندارد مادر موسي (ع)، مريم (س) و فاطمه (س) و امامان (ع) چنين بودهاند كه به آنها محدث ميگويند، با آنها سخن گفته ميشود، همچنين در حديث است كه روياي صادق يك جزء از هفتاد جزء نبوت است اين نظر را فلاسفه قديم در باب نفس پذيرفتهاند و عدهاي از روانشناسان امروز مثل ويليام جيمز به آن قايل شدهاند و ميگويد اين حس از باطن گاه راهي به عالم ديگر پيدا ميكنند. در هر حال انسان نيازمند به يك نوع هدايت ماوراي حس و عقل ميباشد.
وحي با مفهوم لغوي (رساندن پيام سريع و پنهاني) شامل وحي تكويني به جمادات (طبيعت آنها) حيوانات (غرايز) انسانها (عقل فطري و فطرت) و الهام بيروني به انسان و وحي تشريعي (پيامبران) ميباشد.بخشي از مقاله نگاهي به مساله وحي وحقيقت آن كلمات كليدي:وحي الهام اشاره ویرایش بوسیله کاربر 1395/11/27 09:01:30 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit |
حمید فغفور مغربی |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1393/12/24 ارسالها: 43 3 تشکر دریافتی در 2 ارسال
|
وحي با مفهوم لغوي (رساندن پيام سريع و پنهاني) شامل وحي تكويني به جمادات (طبيعت آنها) حيوانات (غرايز) انسانها (عقل فطري و فطرت) و الهام بيروني به انسان و وحي تشريعي (پيامبران) ميباشد.
مشخصات وحي به پيامبر:
اولا: دروني است از باطن انسان نه حواش ظاهري بلكه حتي قوانين ظاهري و موقتا در زمان وحي تعطيل ميشود، نزول به الروح الامين علي قلبك...
ثانيا: معلم داشتن يعني از جانب خداست «ما ينطق عن الهدي ان هوالاوحي يوحي علمه شديد القوي» در تفسير شديد القوي را جبرئيل گفتهاند كه همان تلك وحي است. ثالثا: پيامبر به اين حالت خود، آگاهي دارد.
رابعا: واسطه وحي را ادراك مينمايند .
ممكن است اين اشكال طرح شود كه قرآن وحي را در مورد انتقال پيام از زكريا به مردم و نيز انتقال پيام از شياطين جني و انسي به يكديگر نيز به كار برده است، بايد گفت در اينجا وحي صرفا معناي لغوي آن مورد نظر است و آن رساندن پيام به رمز و به سرعت است ولي جايي كه خداوند ميفرمايد ما وحي كرديم (حالا به آسمان يا زمين يا زنبور عسل و مورچه يا مادر موسي يا ملائك يا انبياء عالي مقام)، اين وحي متفاوت است با وحي موجودات به يكديگر .
. گفتار دانشمندان علوم تجربي براي تقريب به ذهن مساله وحي و مراتب آن مفيد است. فيزيك مدرن ثابت كرده است هر موجودي فرستنده است و در عين حال گيرنده، مثلا مغز كبوتران از صد كيلومتري ارتعاشات آشيانه خود را ميگيرد، زنبور عسل امواج كندوي خود را ميگيرد، مورچهها و موريانهها امواج لانه خود را ميگيرد، ماهيها امواج دوست و دشمن خود را تشخيص ميدهند.
يكي از نويسندگاني كه بخش عظيمي از تحقيقات خود را به بررسي زندگي زنبور عسل، مورچگان و موريانهها معطوف داشته مينويسد: «اين حشرات اين همه دانش و معرفت در خانهسازي و... را از كجا آموختهاند و اندوختهاند... نميتوانيم تمامي كارهاي اين حشرات را ناشي از غريزه بدانيم.» (موريس مترلينگ)
در علوم تجربي از اين ويژگي فوق غريزه به حس برتر تعبير ميكنند. اشاره به حس برتر و سريال مستند تلويزيوني راز طبيعت و راز بقا اشاره به همين موضوع است.
«در قرآن كريم سه سوره به نام زنبور عسل، مورچه، عنكبوت نامگذاري شده است و از موريانه كه مورچه سفيد ناميده ميشود در سوره النمل به نام دابهالارض ياد شده است در صورتي كه در هيچ يك از سورههاي مزبور بحثي مفصل درباره آنها نشده است... يك نوع ارائه دليل روشن بر حقانيت وحي و نبوت ميتواند باشد... تا به بشر بگويد وقتي خداوند داناي توانا اين همه دانشهاي گوناگون را به جانوراني... الهام و القاء ميفرمايد چرا بعيد و عجيب ميشماريد كه بر بنده برگزيدهاي علوم و معارف لازم را وحي نمايد؟» بخصوص در مورد زنبور عسل و مورچه از وحي به آنها سخن رفته است.
چه اشكال دارد در انبياء قدرتي باشد كه ارتعاشات ماوراي طبيعي را بگيرند بخصوص كه مخ انسان، خود بينظيرترين گيرنده و فرستنده امواج است. البته وحي به انبياء از نوع امواج يا شعور باطني پديدهها و يا الهام به انسان و حي كشف و شهود نيست و همانطور كه گفتيم عاليترين درجه وحي ميباشد و ماوراي حس و تجربه و عقل بشر است كه قرآن و روايات، ويژگيهايي از آن را بيان كرده است.
|
حمید فغفور مغربی |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1393/12/24 ارسالها: 43 3 تشکر دریافتی در 2 ارسال
|
درجات وحي به انبياء:
از آنجا كه انبياء نسبت به يكديگر داراي درجات و مراتب كمال مختلف هستند وحي به آنها نيز متناسب با آن درجات بوده است. مراحل و درجات وحي به پيامبران در يك تقسيمبندي كلي در قرآن بيان شده است:
«و ما كان لبشر ان يكلمه الله الاوحيا او من وراء حجاب او يرسل رسولا»
عاليترين درجه آن، وحي مستقيم است. مرحله بعد، از پس پرده و مرحله ديگر، آمدن ملك وحي است با توجه به اينكه خواب انبياء و روياي صادقه آنها وحي است و با توجه به روايات در حالات وحي به انبياء مراحل وحي از پايينترين مرتبه تا عاليترين مرتبه عبارت است از:
الف. در خواب به وسيله ملك وحي.
ب. در بيداري به وسيله ملك وحي، شنيدن صدا و ديدن او به صورت واقعي يا به شكل انسان. (اين مرحله خود به چند مرحله ديگر ميتواند تقسيم شود)
ج. در بيداري از وراء حجاب و واسطه مانند سخن گفتن خدا با موسي از طريق درخت) د. وحي مستقيم به پيامبر از طريق تجلي عظمت به قلب پيامبر كه مخصوص پيامبر اسلام(ص) بوده است .
كاربرد علمي و استفاده علمي از طرح مسئله وحي
اولا با شناخت حقيقت وحي، مبناي بحث سلمان رشدي در كتاب آيات شيطاني منتفي ميشود، زيرا حقيقت آن و مراتب آن به گونهاي است كه امكان ندارد پيامبر دچار اشتباه شود و يا القاي شيطان امكانپذير باشد.
ثانيا همه به نوعي با وحي ارتباط دارند فقط شكل و درجه آن متفاوت است.
ثالثا با كسب تقوي و تزكيه ميتوان به درك از وحي تشريعي يعني قرآن نائل آمد، زيرا قلب انسان همچون آينهاي است كه با شفافيت آن، حقايق عالم در آن منعكس ميشود.
رابعا با كسب تقوي و تزكيه ميتوان در ارتباط با ملائك قرار گرفت و در مرحله اول از الهامات آنها بهره برد و در مرحله عاليتر با آنها مستقيم سخن گفت. اشراقات و الهامات و كرامتهاي اولياي الهي بر اين اساس قابل توضيح است.
|
حمید فغفور مغربی |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17 ارسالها: 221
6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
|
در وب سایت آیت اله امینی ،سلسله مقالاتی پیرامون وحی وجود دارد.
از جمله در یکی از انها به انواع وحی اشاره شده است:
"انواع وحی
وحی و مکالمه خداوند سبحان با پیامبر سه نوع بوده که در قرآن بدان اشاره شده است.
قرآن میفرماید:
« وَما کانَ لِـبَشَرٍ أَنْ یکلِّمَهُ اللّهُ إِلاّ وَحْیاً أَوْ مِنْ وَراءِ حِـجابٍ أَوْ یرْسِلَ رَسُولاً فَیوحِی بِـإِذنِهِ ما یشاءُ إِنَّهُ عَلِی حَکـیمٌ »؛[186]
هیچ بشری را نرسد که خدا با او تکلم کند جز از طریق وحی، یا از پشت پرده، یا فرشتهای را میفرستد تا به فرمان او آنچه را بخواهد به او وحی کند. همانا که خدا بلندپایه و حکیم است.
در آیه یادشده به سه نوع وحی اشاره شدهاست:
نوع اول
سخن گفتنِ خفی و بدون واسطه خداوند سبحان با پیامبر که در آیه مذکور با عبارت: « إِلاّ وَحْیاً » بدان اشاره شدهاست. تکلم خدا در نوع دوم به قید: « مِنْ وَراءِ حِـجابٍ » و در نوع سوم به قید: « أَوْ یرْسِلَ رَسُولاً » مقید شده، برخلاف نوع اول « إِلاّ وَحْیاً » که قیدی ندارد. بنابراین، تکلمی است سریع و خفی و بدون واسطه. این نوع وحی گاهی در حال بیداری انجام میگیرد چنانکه قبلاً اشاره شد. و گاهی در حال خواب.
از بعض احادیث استفاده میشود که نبوت بعض پیامبران این گونه بوده که علوم و معارف و وظایف، در حال خواب، بهطور صریح و روشن در قلب آنها القا میشده و آنها حقایقی را مشاهده میکرده و میشنیدهاند.
بعض پیامبران در آغاز بعثت، بدین گونه وحی را دریافت میکردهاند تا تدریجاً برای دریافت وحی مستقیم آماده شوند. امام محمدباقر علیهالسلام فرمود:
پیامبران پنج نوع بودهاند: بعض آنها صدای وحی را همانند صدای زنجیر آهنین میشنیدهاند، و بدینوسیله معانی و مطالب را دریافت میکردهاند؛ دسته دیگر در حال خواب بر آنها وحی میشده، مانند یوسف و ابراهیم؛ دسته دیگر فرشته وحی را مشاهده میکردهاند؛ گروه چهارم و پنجم کسانی هستند که حقایق علمی در قلب آنها یا در گوششان القا میشده است.[187]
زراره از امام محمدباقر علیهالسلام سؤال کرد: «رسول و نبی و محدّث چه کسانی هستند؟» پاسخ داد:
رسول کسی است که جبرئیل در برابرش ظاهر میشود، او را میبیند و با او سخن میگوید، اما نبی کسی است که در خواب به او وحی میشود. همانگونه که ابراهیم علیهالسلام خواب دید و حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله قبل از بعثت در خواب مشاهده میکرد تا این که جبرئیل از جانب خدا رسالت را برایش آورد. وقتی مقام نبوت و رسالت برایش جمع شد جبرئیل از جانب خدا نازل میشد و با او سخن میگفت. بعض پیامبران هم در خواب، فرشته بر آنها نازل میشد، روح میآمد و با آنها سخن میگفت بدون این که در حال بیداری او را مشاهده کنند. اما محدَّث کسی است که برایش حدیث گفته میشود و او میشنود ولی نه در بیداری او را میبیند نه در خواب.[188]
درباره پیامبر اسلام نوشتهاند: قبل از بعثت گاهی حقائقی را در خواب میدید که صدق آنها کاملا آشکار میگشت.
عایشه میگوید:
نخستین مرحله نبوت حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله، در زمانی که خدای متعال تکریم او و رحمت بر بندگان را اراده کرد، خوابهای خوب و صادق بود. خوابی نمیدید جز این که همانند سپیده صبح روشن میشد.[189]
حلبی مینویسد:
وحی بر حضرت محمد بدین جهت از رؤای در خواب شروع شد تا برای مشاهده جبرئیل و دریافت وحی آماده شود، زیرا مشاهده جبرئیل و شنیدن صدای او و تحمّل وحی امری است بسیار دشوار.[190]
بنابراین، خواب انبیا نوعی وحی است، چنان که امیرالمؤمنین علیهالسلامفرمود.[191]
البته خواب دیدن پیامبران با خواب دیدن سایر انسانها بسیار متفاوت است. خواب آنها نوعی مشاهده حقایق به صورت روشن و واضح است که با بیرون نیز کاملاً انطباق دارد. تخیلات و وسوسههای شیطانی در وجودشان راه ندارد، زیرا در حال خواب نیز قلبشان کاملاً بیدار و هوشیار است، گرچه چشم و گوش آنان مانند سایر انسانها در خواب است.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود:
چشم ما به خواب میرود ولی قلبمان همواره و در همه حال بیدار است، پشت سرمان را میبینیم چنانکه پیش رو را مشاهده میکنیم.[192]
نوع دوم
دومین نوع وحی، وحی از پشت پرده است، که در قرآن به عنوان «من وراء حجاب» معرفی شده است. در این نوعِ وحی، خداوند سبحان بدون وساطت فرشته با پیامبر سخن میگوید، پیامبر هم کلام خدا را میشنود، لیکن این کلام از جایی یا شیء خاصی شنیده میشود. همانگونه که از درخت با موسی علیهالسلام سخن گفت. در قرآن میگوید:
« فَلَمّا أَتاها نُودِی مِنْ شاطِـیءِ الوادِ الأَیمَنِ فِی البُـقْعَةِ المُبارَکةِ مِنَ الشَّجَـرَةِ أَنْ یا مُوسی إِنِّی أَنَا اللّهُ رَبُّ العالَمِـینَ »؛[193]
وقتی موسی به آن آتش نزدیک شد از جانب وادی ایمن، در آن بارگاه مبارک، از آن درخت ندا رسید که ای موسی، من خدا و پروردگار جهان هستم.
چنانکه اشاره شد در آیه مذکور خداوند سبحان از درخت سخن گفته است. صدا در واقع بدون وساطت فرشته از خدا بوده لیکن از درخت شنیده میشد.
علامه طباطبائی قدسسره مینویسد:
در این نوعِ از وحی واسطهای وجوددارد که به عنوان حجاب معرفی شده، لیکن این واسطه سخن نمیگوید، بلکه صدا از ماورای آن شنیده میشود. ناگفته نماند که ماورا به معنای پشت سر نیست بلکه به معنای خارج از شیء و محیط به آن است، چنانکه در قرآن میگوید: « وَاللّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِـیطٌ ».[194]
نوع سوم
نوع سومِ وحی توسط جبرئیل انجام میگرفته که در آیه مذکورِ صدر بحث، به تعبیر: « أَوْ یرْسِلَ رَسُولاً فَیوحِی بِـإِذنِهِ ما یشاءُ »[195] ادا شده است.
در این نوع، ارتباط خداوند سبحان با پیمبر توسط جبرئیل به وقوع میپیوسته و بلاواسطه نبوده است. جبرئیل از جانب خدا نازل میشده و علوم و معارف و پیامهایی را که تحمل کرده بر قلب مبارک پیامبر القا مینموده و پیامبر آنها را با گوش قلب میشنیده است.
این نوع از وحی به چند صورت تحقق مییافته است: گاهی صدای فرشته را میشنیده ولی خود او را مشاهده نمیکرده است. و گاهی خود او را نیز مشاهده میکرده است.
حارث از پیامبر سؤال کرد: «چگونه وحی بر شما نازل میشود؟» فرمود:
گاهی صدایی را که شبیه صدای زنگ است میشنوم، و برایم شدید است. وقتی این حالت برطرف میشود آنچه را گفته در حافظه دارم. و گاهی فرشته وحی به صورت مردی برایم تمثّل میجوید و با من سخن میگوید. و آنچه را گفته همه را ضبط میکنم.[196]
امام صادق علیهالسلام فرمود:
وقتی جبرئیل بر پیامبر نازل میشد مانند بنده در برابرش مینشست و بدون اذن او وارد نمیشد.[197]
گاهی جبرئیل به صورت انسانی زیبا برایش تمثّل مییافت و اکثر اوقات چنین بود و گاهی به صورت حقیقی خودش تجلّی میکرد. البته نوع دوم خیلی کم اتفاق میافتاد، دو مرتبه یا کمی بیشتر. مرتبه اول در آغاز وحی و در کوه حرا به وقوع پیوست. پیامبر جبرئیل را به صورتی دید که مشرق و مغرب را پر کرده است، از مشاهده او بیهوش شد، پس به صورت یکی از مردم درآمد و پیامبر را در آغوش گرفت، پس به هوش آمد.[198]
مرتبه دوم به تقاضای خود آن جناب بود. از جبرئیل خواست که به صورت واقعی، خودش را ظاهر سازد. جبرئیل عرض کرد: «طاقت مشاهده را نداری.» فرمود: «آن را دوست دارم.» پس پیغمبر صلیاللهعلیهوآله در شبی مهتاب به سوی مصلا رفت. پس جبرئیل به صورت واقعی برایش تجلّی نمود. رسول خدا از مشاهده او بیهوش شد ولی بعداً به هوش آمد.[199]
در خاتمه تذکر این نکته را لازم میدانم که در سلسله مراتبِ نزولِ وحی، جبرئیل یک مقام طبیعی و واقعی دارد. علوم و معارفی که از جانب خدا نازل میشود باید از این طریق عبور کند، حتی در مورد وحی مستقیم خداوند متعال. تفاوت مراتب وحی در مقدار صعود نفس پیامبر است. گاهی پیامبر به مقام فرشته وحی صعود میکند پس جبرئیل را مشاهده میکند و کلامش را میشنود. و گاهی از آن مقام بالاتر میرود به گونهای که حتی جبرئیل را مشاهده نمیکند و کلام را به طور مستقیم از جانب خدا دریافت میکند. ولی به هر حال جبرئیل واسطه است.
علامه طباطبائی در این باره مینویسد:
وحی از ورای حجاب یا توسط فرشته وحی با تکلم مستقیم خداوند سبحان منافات ندارد. زیرا وحی فعل خداست و مانند سایر افعال با وسایط انجام میگیرد. تفاوت در انواع وحی دائرمدار مقدار توجه و التفات مخاطب است. اگر پیامبر به واسطه وحی که کلام خدا را تحمل میکند، یعنی جبرئیل، توجه و التفات نمود کلام خدا را از او دریافت مینماید. و اگر به جبرئیل التفات نداشت کلام را مستقیماً از خدا میشنود. و اگر به چیزی توجه داشت که حامل وحی نیست، مانند درختِ حضرت موسی، کلام خدا از ورای حجاب شنیده میشود، ولی در هرحال وساطت جبرئیل محفوظ است.[200]لینک مطلب و منابع http://www.ibrahimamini.com/fa/node/820
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
❇️مراتب وحی
🔷در برخی آیات قرآن آمده است که خداوند به کسانی مانند حواریون حضرت عیسی (ع) یا مادر حضرت موسی (ع) وحی فرمود. پرسش اینجاست که مگر خداوند وحی خویش را علاوه بر انبیا بر دیگران هم فرو میفرستد؟
👈در پاسخ باید توجه داشت كه وحی معانی و مراتب گوناگونی دارد.
🔷بالاترین سطح آن، وحی تشریعی است كه فقط شامل حال پیامبران میشود و در سطحی پایینتر الهامات الهی قرار دارد كه به صلاحدید حضرت حق بر ذهن و ضمیر برخی از بندگان فرود میآید.
🔷پس «وحی» دربارۀ غیر انبیا به معنای الهامات مباركی است كه خداوند در جان آمادۀ انسانها و پارهای از بندگان خویش وارد میكند و چشمههای معرفت را در دلشان میجوشاند و حقایقی را بهسرعت بدیشان منتقل میكند.
🔷وحیی كه به مادر حضرت موسی(ع) شد، تا او را برای رهایی از گزند سربازان فرعون به رود نیل اندازد، از نوع الهام بود: «وَ أَوْحَینَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ» (و به مادر موسى وحى كردیم كه او را شیر ده). وحیی كه شامل حال حواریون شده نیز الهام پیام الهی به آنان است.
📚دکتر محمد علی انصاری ،کتاب مشکاة
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.