رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/30 ارسالها: 102
تشکرها: 1 بار 12 تشکر دریافتی در 9 ارسال
|
ربا در قران-مفهوم ربا چيست؟ احكام وايات ربا در قران كريم-رابطه ربا با تورم چيست؟ با سلام خدمت تمامی قرآن دوستان عزیز
من 8 آیه در قرآن پیدا کردم که مرتبط با ربا می باشد جهت استحضار شما تقدیم حضور می کنم .
هشت آیه از آیات قرآنی در مورد ربا گفته شده است که ما در اینجا به یکایک آنها می پردازیم: 1- «و ما اتیتم من ربا لیربوا فی اموال الناس فلایربوا عندالله و ما اتیتم من زکوة تریدون وجه الله فاولئک هم المضعفون» (24) «و آن سودی که شما به رسم ربا دادید که بر اموال مردم رباخوار بیفزاید نزد خدا هرگز نیفزاید و آن زکوتی که از روی شوق و اخلاص به خدا به فقیران دادید ثوابش چندین برابر شود و همین زکات دهندگان هستند که بسیار دارایی خود را افزون کنند.» 2- «و اخذهم الربا و قد نهوا عنه و اکلهم اموال الناس بالباطل و اعتدنا للکافرین منهم عذابا الیما» (25) «و هم بدین جهت که ربا می گرفتند در صورتی که از ربا خوردن نهی شده بودند و هم از آن رو که اموال مردم را به باطل می خوردند به کیفر رسند و ما برای کافران آنها عذابی دردناک مهیا ساخته ایم.» 3- «یآ ایها الذین امنوا لاتاکلوا الربوآ اضعافا مضاعفة و اتقوالله لعلکم تفلحون، و اتقوا النار التی اعدت للکافرین، و اطیعوا الله و الرسول لعلکم ترحمون» (26) «ای کسانی که به دین اسلام گرویده اید ربا مخورید که دایم بهره بر سرمایه افزایید تا چند برابر شود از خدا بترسید و ترک این عمل زشت کنید باشد که سعادت و رستگاری یابید، و بپرهیزید از آتش عذابی که برای کیفر کافران افروخته اند و از حکم خدا و رسول او فرمان برید باشد که مشمول رحمت و لطف خدا شوید.» در بررسی تفسیر این آیات می توان دریافت که ربا حرام است و قرآن مسلمانان را از آن برحذر داشته است؛ ولی در آیه 39 از سوره روم با بیان ملایمتر و در قالب مقایسه آن با زکات و اشاره به پاداش معنوی زکات، با رباخواری به مخالفت برخاسته است.
چیز دیگری که از این آیه می توان استنباط کرد، نیازمندی و فقر قرض گیرندگان است. قرآن می فرماید که به جای قرضهای ربوی، بهتر است به نیازمندان زکات بدهید. بدین ترتیب، هم شما مسئولیت اجتماعی خود را انجام داده اید و موجب خشنودی پروردگار شده اید و هم باری از مشکلات آنها را برداشته اید و این مسیری است در جهت برابری و عدالت اجتماعی و رضایت پروردگار. آیه دوم بیشتر می خواهد یهودیان را سرزنش کند؛ با اینکه رباخواری در دین یهود حرام شده، آنها به این عمل زشت دست می زدند و اموال مردم را به صورت باطل می خوردند؛ خداوند به عذاب سخت و شدید بشارتشان می دهد، طبعا این عبارت، به حرمت ربا و پیامدهای رباخواری اشاره دارد. در آل عمران(3): 130 - 132 بر حرمت رباخواری تاکید دارد و رباخواران را به عذاب بیم می دهد که برای کفار آماده شده است. بنابراین، در حرمت ربا هیچ گونه تردیدی وجود ندارد. اما در رابطه با ربای «اضعافا مضاعفة» برخی از مفسران، آن را به «ربح مرکب» تفسیر کرده اند که بعد از پایان دوره اول و تداوم قرض، در مرحله بعد بر سود نیز ربا تعلق می گیرد و این موجب تراکم سرمایه می شود؛ بعد از چند دوره بدهی چند برابر و موجب ورشکستگی بدهکار خواهد شد. (27) گروهی دیگر از مفسران منظور از ربای «اضعافا مضاعفة»، ربای جاهلی می دانند که قبلا توضیح داده شد؛ یعنی اگر شخص صد درهم به دیگری وام می داد، در پایان مهلت، اگر بدهکار قادر به بازپرداخت نبود، تقاضای مهلت می کرد. بر اساس این دیدگاه، وام دهنده در ابتدا سودی مطالبه نمی کرد؛ در پایان مهلت، اگر بدهکار قدرت پرداخت بدهی خود را داشت، بدون اضافه می پرداخت؛ در صورت ناتوانی از بازپرداخت، از طلبکار تقاضای مهلت در برابر تعهد پرداخت بیشتر را می کرد «زدنی فی الاجل و ازیدک فی المال» یا طلبکار از او می خواست: «اتقضی ام تربی» «بدهی ات را می پردازی یا بر مبلغ آن اضافه می کنی؟» اگر معاملات به صورت کالا بود؛ مثلا شتربچه یک ساله را بدهکار بود در پایان مهلت و عدم توان بدهکار در بازدهی قرض، در برابر تمدید زمان و مدت دین، شتر بچه یک ساله تبدیل به دو ساله، در صورت تمدید مجدد تبدیل به شتر سه ساله می شد؛ این قسم دیگری از «ربای جاهلی» بود. بنابراین، منظور از ربای «اضعافا مضاعفة» ربای جاهلی به این معنا می باشد. (28) طبق این نظر، برخی از علمای اهل سنت، بهره بانکی را حرام نمی دانند. 4- «الذین یاکلون الربا لایقومون الا کما یقوم الذی یتخبطه الشیطان من المس ذلک بانهم قالوا انما البیع مثل الربا و احل الله البیع و حرم الربا فمن جآئه موعظة من ربه فانتهی فله ما سلف و امره الی الله و من عاد فاولئک اصحاب النار هم فیها خالدون» (29) «کسانی که ربا می خورند به پا نمی خیزند مگر مانند کسی که بر اثر تماس شیطان دیوانه و آشفته حال شده است. به دلیل آن است که گفتند: بیع همانند رباست (تفاوتی میان آن دو نمی بینند) در حالی که خداوند بیع را حلال و ربا را حرام کرده است. کسی که اندرز الهی به او رسید، دست از رباخواری کشید؛ سودهایی که در گذشته به دست آورده مال اوست. خداوند او را می بخشد، اماکسی که مجددا به رباخواری برگردد، در آتش دوزخ جاودان گرفتار می ماند.» 5- «یمحق الله الربا و یربی الصدقات و لله لایحب کل کفار اثیم» (30) «خداوند ربا را نابود می کند و صدقات را افزایش می دهد و انسان ناسپاس و گنهکار را دوست ندارد.» 6- «یآ ایها الذین امنوا اتقوا الله و ذروا ما بقی من الربآ ان کنتم مؤمنین» (31) «ای ایمان آورندگان، از خدا بترسید، اگر ایمان به پروردگار دارید، آنچه از ربا باقی مانده رها کنید.» 7- «فان لم تفعلوا فاذنوا بحرب من الله و رسوله و ان تبتم فلکم رؤس اموالکم لاتظلمون و لاتظلمون» 279 بقره(32) «اگر دست از رباخواری نکشید، بدانید که با خدا و رسول او به جنگ برخاسته اید و اگر توبه کنید، اصل سرمایه از آن شماست. در این صورت نه ستم کرده اید و نه ستم شده اید.»
ربا خواري = اعلان جنگ با خدا و رسولش در حقيقت ، مخالفت با حكم خداوند است كه حرمت آن صريحاً در آيه ي 130 آل عمران تشريع شده است :
يَااَيُّهَا الَّذينَ ءَامَنُوا لاتَأكُلُوا الرِّبا . . . از طرف ديگر رباخواري ، مخالفت با رسول خداست چون آن جناب حكم خدا را تبليغ مي كردند .
پس رباخـوار در واقع به مخالفت با خـدا و فـرستاده ي او بـر خاسته است . اين معني جنگيدن رباخوار با خـدا و رسول خـدا مي باشد .
امّا جنگيدن خدا و رسول اكرم با رباخوار معنايش اين است كه رسول خدا به امر او، رباخوار يا هر كس از مسلمانان كه حكمي از احكام را نمي پـذيرد او را مجبور به تسليم كنـد اگر تسليم شد كه هيچ وگرنه مسلمانان را مأمور كند تا با او جنگ كنند تا تسليم خدا شود .
8- «و ان کان ذو عسرة فنظرة الی میسرة و ان تصدقوا خیر لکم ان کنتم تعلمون» (33) «اگر بدهکار قدرت پرداخت بدهی خود را ندارد به او تا زمان توانایی بازپرداخت، مهلت دهید ولی اگر ببخشید کار بهتر است.» شان نزول آیات ربا (بقره (2): 275 - 280): پدر خالد بن ولید از قبیله «ثقیف» طلب ربوی داشت قبل از مرگ به او وصیت کرده بود که بگیرد. خالد خدمت پیامبر(ص) رسید موضوع را با آن حضرت مطرح کرد؛ این آیات بر پیامبر نازل شد و حضرت او را از دریافت مطالبات ربوی برحذر کرد. (34) بنو عمرو بن عمیر بن ثقفی که مسلمان شده بود، از بنی مغیرة از طایفه مخزوم طلبی ربوی داشتند. بنی مغیرة با آگاهی از حرمت ربا در اسلام، از پرداخت دین خود، امتناع ورزیدند. طرفین شکایتشان را پیش حاکم مکه، عتاب، بردند. عتاب بن اسید نامه ای به پیامبر(ص) نوشت و مساله را برای آن حضرت توضیح داد. در آن موقعیت آیه «و ذروا ما بقی من الربا» نازل شد. (35) این نظر در تفسیر المیزان نیز تایید شده است. (36) در هر صورت، بدون تردید رباخواری از نظر قرآن حرام است. وعده آتش برای رباخواران، وضعیت نامتعادل و جن زده آنها، فرمان دوری گزیدن و نگرفتن ربا به مؤمنان، نافرمانی از دستور او در مورد ترک ربا به معنای اعلان جنگ با خدا و پیامبر(ص) است؛ همه حکایت از شدت حرمت ربا دارد. هرچند در رابطه با مصادیق ربا اختلاف نظرهایی وجود دارد که در جای خود بحث خواهد شد. منابع : 24) روم (30): 39. 25) نساء (4): 161. 26) آل عمران (3): 130، 131، 132. 27) ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد 3، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ نوزدهم، 1366، ص 88؛ به نقل از: میثم موسایی، همان. 28) محمد رشید رضا، تفسیر المنار، بیروت: دارالمعرفت، جلد 4؛ حسن محمد تقی الجواهری، الربا فقیها و اقتصادیا، قم: مؤلف 1405 ق.، صص 14 - 17. 29) بقره (2): 275. 30) همان: 276. 31) همان: 278. 32) همان: 279. 33) همان: 280. 34) ناصر مکارم شیرازی، همان، جلد 2. 35) ابی عبدالله محمد بن احمد الانصاری القرطبی، الجامع الاحکام القرآن: تفسیر القرطبی، تهران: انتشارات ناصرخسرو، 1976، ص 363. 36) ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، تهران: دفتر انتشارات اسلامی، 1363، ص 429. کلمات کلیدی:ربا قرض پول بهره بانک رباخوار ربح نسیه ویرایش بوسیله کاربر 1395/12/03 04:58:54 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17 ارسالها: 221
6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
|
با سلام به دوستان
من فایل کتابی از سخنرانی ها و نوشته های اقای مرتضی مطهری در خصوص ربا ،بانکها ،بیمه،اجاره و ...
پیدا کردم که برای دوستان الصاق میکنم.این مباحث قبل از انقلاب و بصورت پرسش و پاسخ ارایه شده است.
خواندم انرا بطور اجمالی به شما پیشنهاد می کنم.
اما چند جمله از نتیجه گیری ها را اشاره میکنم:
ما مسئلهحرمت ربا را بر اين اساس بيان كرديم كه ماهيت ربا قرض است ، و قرضاز آن جهت كه قرض است نمیتواند سود داشته باشد . يعنی وام نمیتواند سود داشته باشد . معتقد بوديم كه سرمايه میتواند سود داشته باشد اما در حالی كه در جريان است . حالا هر نوع جريانی ، بازرگانی يا غير بازرگانی .
يعنی وجود عينی سرمايه كه در جريان است میتواند سود داشته باشد . قاعده طبيعی هم اين است كه وجود عينی سرمايه در وقتی كه در جريان است و سود دارد ، ملك هر كسی باشد ، سود متعلق به اوست . در مضاربه ، سرمايه از ملك صاحب سرمايه خارج نشده . ملك اوست و در جريان است . اگر سود دارد ، در سود سهيم است . زيان هم اگر دارد متوجهاو است و به عامل مربوط نيست .
اما طبيعت قرض اينست كه من تمليك به شما میكنم به ضمان . يعنی مال خودم را تمليك میكنم به شما و عهده شما را مديون خودم قرار میدهم . از همان ساعتی كه تمليك كردم ، وجود عينی آن مال ملك شماست نه ملك من . و به همين دليل زيانی كه بر اين مال وارد میشود ، بر شما كه قرض گيرنده هستيد وارد است ، و اگر به من بگوئيد پولی كه به من دادی تلف شد و از بين رفت ، خواهم گفت به منمربوط نيست ، مال من نبوده ، من الان از عهده تو طلبكار هستم . به همين دليل كه ضمانش بر عهده مقرض نيست ، سودش هم اگر سودی داشته باشد از مقرض نيست . يعنی از ملك قرض دهنده خارج شده و در ملك قرض گيرنده وارد شده . سودی هم اگر داشته باشد متعلق به قرض گيرنده است .
پس طبيعت قرض اقتضا میكند عقيم بودن را و اينكه اگر انسان میخواهد قرض بدهد ، قرض الحسنه باشد . يعنی يا بايد انسان قرض ندهد و يا اگر قرض میدهد ، قرض الحسنه باشد . اينكه من هم پولی را به حالت قرض در بياوريم و در ذمه طرف قرار بدهم و هم از آن پول كه وجود عينیاش مال من نيست سود بگيرم ، اصلا از نظر طبيعت حقوقی كاری است ظالمانه
چه فرقی ميان ربا و نسيه است ؟ چرا ربا حرام است و معامله نسيه حرامنيست ؟ اين اشكال ، اشكال مهمی است زيرا در عمل و در واقعيت هيچ فرقی نمیكند ميان اينكه كسی پولش را به ديگری بدهد در ظرف مدتی معين و مبلغی روی پول خود بكشد ، و اينكه كالايی را نسيه به يك مدت معين بفروشد و مبلغی روی قيمت آن بكشد . اين در واقع همان است . وقتی كه من كالايی را كه قيمتش هزار تومان است ، شش ماهه میفروشم به هزار و صد و بيست تومان ، در واقع كأنه اينطور میگويم : " من اين را به شما میفروشيم بههزار تومان ، و صد و بيست تومان علاوه بابت اين شش ماه تأخير " پس واقعيت نسيه همان واقعيت ربا است !
معامله نسيه در واقع يك استفادهای است از اضطرار . يعنی از نوع معاملات مضطر است البته نه به آن شدت كسی كه جنسی را نسيه میخرد ، حتما به دليل اينست كه نمیتواند پول آن را نقد بدهد يا لا اقل برايش صرف نمیكند . فروشنده در فروش جنس خود آزاد است ، مشتری را در شرايط خاصی میبيند و آن اينكه پول را اكنون نمیتواند بدهد و میخواهد بعد از مدتی بپردازد . از اين حالت اضطرار او استفاده میكند و قيمت را بالا میبرد .
معامله نسيه بالا بردن قيمت است نه قيمت بعلاوه چيزی ديگر . بالا بردن قيمت در معامله نقدی هم فی حد ذاته [ موجب فساد معامله نيست ] . البته همان طور كه عرض كردم ممكن است حرام باشد .
حرمت تكليفی را با حرمت وضعی نبايد اشتباه كنيم. معامله نسيه هم همينطور است . بنابراين مسئله صحت و فساد يك معامله يك مطلب است و مسئلهنامطلوب و حرام بودن آن ، مطلب ديگر
من خيال میكنم مسئله نسيه جز همان آزادی فروشنده در تعيين نرخ جنس خود چيزی ديگری نيست . البته اگر حكومت اسلامی ، قانونی برای نسيه معين كند كه قيمت نبايد از حد معينی بيشتر باشد قانون فوق قانون است و مانعی ندارد .جهت استفاده از فایل ،انرا دانلود وکپی کرده،سپس انرا extractکنید.فایل startرا کلیک کنید ویرایش بوسیله کاربر 1392/02/16 08:30:13 ب.ظ
| دلیل ویرایش: مشخص نشده است فایلهای الصاق شده : ربا مطهري.zip (412kb) تعداد دانلود 132 بار.شما نمی توانید ضمائم را ببینید/دریافت کنید. ثبت نام کنید.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,036 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
ربا در لغت به معنای زیادی میباشد.
ربا در فقه ربا در شرع عبارت است از زیادی یکی از دو کالای همجنس که هر دو پیمانه ای یا وزنی اند بر دیگری در معامله، یا قرض دادن مالی به شرط زیادی.
ربا در شرع مقدّس دو مصداق دارد: یکی معامله دو کالای همجنس با زیادی در یک طرف و
دیگری قرض دادن به شرط زیادی. از اوّلی به ربای معاملی و از دومی به ربای قرضی تعبیر میکنند.
ربای معاملی این گونه ربا یا در معامله نقدین، یعنی درهم در برابر درهم یا دینار در برابر دینار تحقق مییابد یا در اجناس غیر نقدین.
←← ربای معاملی در نقدین هرگونه زیادی در معامله نقدین ربا و حرام است؛ چنان که معامله نقدین بدون زیادی یکی بر دیگری به صورت نسیه نیز ربا محسوب میگردد.
←← شرط تحقق ربای معاملی در اجناس غیر نقدین
ربای معاملی در اجناس غیر نقدین با دو شرط تحقق مییابد:
۱. هر دو عوض از یک جنس باشند. معیار همجنس بودن، صدق یک اسم بر هر دو است
2-. دو عوض، پیمانه ای یا وزنی معامله شوند. بنابر مشهور، ربا در معامله اجناس غیر پیمانه ای و وزنی- مانند اجناسی که با شمارش یا متر و یا مشاهده معامله میگردند- جریان ندارد.
بدین ترتیب مبادله اشیای معدود (شمارشی)، شاهَد (دیدنی)، متری، جعبهای، جینی و غیره با مقدار اضافی ربا نیست. معیار کیلی و وزنی بودن اجناس و عدم آن، کیل و موزون بودن اجناس و عدم آن را باید در سنّت حاکم بر سیره اقتصادی عُقلا جستجو کرد.
بدین ترتیب کالاهایی از قبیل برنج، روغن، قند، شکر، خرما، نمک ، گندم و مانند آن که در روابط اقتصادی عقلاء با پیمانه یا ترازو و سنگ مبادله میشوند کیلی یا وزنی هستند و کالاهایی از قبیل خانه، اتومبیل، فرش، موکت، یخچال، کتاب و مانند آن که با عدد یا مشاهده مبادله میشوند معدود و مشاهد هستند
ربای قرضی
تحقق ربای قرضی به این است که در قرض به نفع وام دهنده شرط زیاده بر مقدار وام شود؛ خواه هنگام قرض دادن به آن تصریح گردد یا قرض بر آن بنا نهاده شود. در تحقق ربای قرضی فرق نمیکند مال قرض داده شده پیمانهای باشد یا وزنی یا غیر آن
منبع :ویکی فقه http://wikifeqh.irویرایش بوسیله کاربر 1393/12/13 10:04:32 ب.ظ
| دلیل ویرایش: مشخص نشده است |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,036 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
در جستجو پیرامون ربا به بحث جالبی بین اقای دکتر موسی غنی نژاد (اقتصاددان)و اقای عباس موسویان(عضو شورای فقهی بورس تهران)
درخصوص اینکه ایا ربا همان بهره بانکی است یا خیر،برخوردم که در چند شماره پیوسته مجله نقد ونظر بصورت مبسوط و مستدل بحث شده است.
قسمتهایی از این مقاله را به همراه لینک ان در اینجا ارسال میکنم.مطالعه انرا به دوستان علاقه مند این موضوع توصیه میکنم.
"سیدعباس موسویان:
مجله «نقدونظر» در شماره 12 خود، با چاپ مقاله ای تحت عنوان «تفاوت ربا و بهره بانکی » از جناب آقای دکتر موسی غنی نژاد، زمینه را برای گفتگویی علمی پیرامون یکی از موضوعات مهم اقتصادی فراهم نمود. نویسنده مقاله با ارائه نظریه ای مبنی بر تفاوت ماهوی ربا و بهره نظام سرمایه داری معتقد است که تلاش برای تغییر نظام بانکی کشورهای اسلامی در جهت حذف بهره و کوشش برای ارائه الگوهای بانکداری بدون بهره، همگی ناشی از یکسان انگاشتن بهره و رباست و چون این پندار صحیح نیست پس همه این تلاشها و کوششها بی مورد و غیر لازم خواهد بود. جایگاه علمی نظریه پرداز و برخورداری مقاله از روش بحث علمی و منطقی، انگیزه ای شد تا این جانب ملاحظات و نظرات خود را درباره آن، در قالب مقاله ای تحت عنوان «بهره بانکی همان رباست » در اختیار مجله قرار دهم
برای شناخت آنچه اسلام به عنوان ربا حرام کرده، باید به سراغ آیات و روایات و کلام مفسران و محدثان و فقیهان رفت و اگر چنین کنیم خواهیم دید که به اتفاق همه، «ربا عبارت است از این که شخصی مالی را به دیگری قرض دهد و با او شرط کند که زیادتر از آنچه قرض کرده برگرداند; اعم از این که مقدار آن زیاده قطعی و ثابت باشد یا نه ». و برای اثبات این تعریف به نمونه هایی از آیات و روایات و کلام فقها بسنده می کنم: الف) قرآن; خداوند متعال در سوره بقره می فرماید: «وان تبتم فلکم رؤوس اموا’لکم »; (12) یعنی اگر از رباخواری توبه کردید حق دارید اصل مالتان را (که قرض داده اید) بگیرید. به اعتقاد مفسران، این آیه بیان می دارد که شرط توبه از ربا، اکتفا کردن به اصل مال قرض داده شده است و گرفتن هر نوع زیادی رباست. (13)
ب) حدیث; امامان معصوم(ع) در روایات متعددی به تبیین و توضیح ربای محرم پرداخته اند. برای مثال، امام صادق(ع) در این باره می فرماید: «...و اما الربا الحرام فهو الرجل یقرض قرضا ویشترط ان یرد اکثر مما اخذه فهذا هو الحرام »; (14) یعنی ربای حرام عبارت است از این که فردی به دیگری قرض دهد و شرط کند که بیشتر از آنچه گرفته برگرداند. این همان ربای حرام است.
ج) فقه; در کتابهای متداول فقهای بزرگوار اسلام نیز هر نوع زیاده ای ربا به حساب آمده است. برای مثال، حضرت امام خمینی در تحریرالوسیله می فرماید: «لایجوز شرط الزیادة بان یقرض مالا علی ان یؤدی المقترض ازید مما اقترضه سواء اشترطاه صریحا او اضمراه بحیث وقع القرض مبنیا علیه وهذا هو الربا القرضی المحرم الذی ورد التشدید علیه، ولا فرق فی الزیادة بین ان تکون عینیة کعشرة دراهم باثنی عشر او عملا کخیاطة ثوب له، او منفعة او انتفاعا کالانتفاع بالعین المرهونة عنده...» (15) ;
در عقد قرض شرط زیاده جایز نیست; به این که مالی را قرض دهد به شرط این که قرض کننده بیشتر از آنچه قرض کرده بپردازد. و در این مساله فرق نمی کند که صریحا شرط کرده باشند یا آن را در نیت و باطن داشته باشند، به طوری که قرض بر آن پایه واقع شود و این همان ربای قرضی حرامی است که شرع نسبت به آن سختگیری کرده است. و همچنین فرق نمی کند که زیاده عینی باشد مانند این که ده درهم را به دوازده درهم قرض دهد، یا کاری باشد مانند دوختن لباس برای قرض دهنده، یا منفعت و انتفاع بردن باشد مثل استفاده کردن از عین رهنی که نزد اوست.... و جالب این که در برخی متون فقهی و روایی بر اموری که دارای ماهیت متغیری هستند، ربا اطلاق شده است.
یکی از مسائل مهم و پیچیده ربا مساله جبران کاهش ارزش پول در دیون نقدی است. روشن نبودن زوایای فقهی این بحث برای آقای غنی نژاد باعث شده که ایشان تعریف صحیح ربا را قبول نکنند. بر این اساس، ابتدا توضیح مختصری در این باره می دهم: مطابق تعریفی که ارائه شد کسی که به دیگری قرض می دهد حق دارد تنها مثل آنچه را که قرض داده مطالبه کند و مطالبه زیاده رباست. این تعریف در مورد اموال حقیقی روشن است; اما در مورد پول خصوصا پولهای اعتباری که به مرور زمان ارزش آنها کاسته می شود این سؤال پیش می آید که برگرداندن یا مطالبه «مثل » در مورد آنها چگونه است. به عبارت دقیق تر، در مورد پولهای اعتباری دو مثل مطرح است: یکی «مثل » اسمی که عبارت از عدد و رقمی است که روی اسکناس چاپ شده و دیگری قدرت خریدی که پول حاکی از آن است.
وقتی کسی به دیگری قرض می دهد با این عمل خود اسکناسهایی را به دیگری تملیک می کند و حق دارد در سررسید مثل آنها را مطالبه کند; سؤال این است که کدام مثل را حق دارد مطالبه کند. مثل از جهت عدد و رقم یا مثل از جهت قدرت خرید؟
در حل این مساله فقها دو مبنا دارند که نتایج مختلفی دارد:
الف. مبنای عرفی و حقوقی. اکثر فقها در حل مساله فوق، مبنای عرفی و حقوقی را در پیش گرفته اند، عامه مردم گرچه کاملا متوجه هستند که پولهای امروز ارزش حقیقی و استعمالی ندارد و تنها وسیله مبادله است و تنها ارزش آنها ارزش مبادله است، لکن در انجام معاملات، همان اعداد و ارقام چاپ شده بر روی اسکناس را قصد می کنند; یعنی وقتی کالایی را به هزار تومان می خرند قصدشان پرداخت همان هزار تومان است و وقتی به کسی صدهزار تومان قرض می دهند قصد انتقال صدهزار تومان را دارند; همچنان که وقتی کالایی را به ده هزار تومان نسیه می فروشند قصد دارند بعد از شش ماه ده هزار تومان بگیرند و در هیچ یک از این موارد توجهی به مساله قدرت خرید و ارزش حقیقی اسکناس ندارند. مبنای حقوقی مساله نیز همین است; در تمام دنیا اگر کسی به دیگری قرض با بهره یا بدون بهره بپردازد یا به کسی کالایی را نسیه بفروشد و بدهکار بخواهد در سررسید مقرر، بدهی خود را بپردازد طلبکار حق دارد تنها همان مبلغ اسمی را که توافق کرده اند بگیرد و حق ندارد به ادعای این که بعد از قرارداد شرایط تورمی پیش آمده و ارزش پول وی کاهش پیدا کرده، تقاضای مازاد کند. و بر همین اساس است که در حسابهای جاری بانکها، اگر سپرده گذاری به هر دلیل تا مدت زیادی از موجودی حسابش استفاده نکند نمی تواند به بهانه تورم تقاضای مبلغ زیادی کند. پس یکی از مبانی مساله کاهش ارزش پول، مبنای عرفی و حقوقی است که امروزه مورد قبول و عمل همه مردم دنیا و محاکم قضایی و حقوقی است و اکثر فقهای اسلام نیز مطابق آن فتوا می دهند و نتیجه اش این است که اگر کسی به دیگری قرض دهد یا به او جنس نسیه ای بفروشد، در سررسید مقرر حق دارد تنها همان مبلغ اسمی ای را که قرض داده یا در مقابل آن، کالایش را فروخته، مطالبه کند و هیچ گونه حق مطالبه زیاده به عنوان تورم و امثال آن ندارد. شایان ذکر است که قائلان به این مبنا از میان فقها، همانند مردم و حقوقدانان، هیچ غفلتی از آثار سوء تورم و کاهش قدرت خرید طلبکار و متضرر شدن او ندارند ولکن همه اینها را حمل بر تحولات بازار و تغییر شرایط اقتصادی می کنند و تضرر او را همانند تضرر تاجری می بینند که اقدام به خرید کالایی می کند و بعد از مدتی در اثر تغییر شرایط اقتصادی، قیمت آن کاهش می یابد و یا با پیش بینی قیمتهای آینده اقدام به پیش خرید کالایی می کند و در سرسید، قیمت نقد کالا کمتر از قیمت پیش خرید آن می شود. خلاصه آن که، قائلان به این مبنا، اعم از فقهای اسلام و حقوقدانان دنیا، همه موارد فوق را براساس اصل ارتکازی «ثبات دیون » حل کرده، هر نوع تضرری را حمل بر تضرر ناشی از تحولات بازار می کنند.
ب. مبنای حقیقی و اقتصادی. شرایط تورمی دهه های اخیر در کشورهای اسلامی، خصوصا تورمهای سه رقمی کشورهای ترکیه و لبنان و تورمهای نسبتا بالای ایران از سالهای 1350 به بعد، این گرایش را در میان برخی از فقها پدید آورد که به مساله پول، نه به صورت نگرش عرفی تسامحی، بلکه به صورت موضوعی تخصصی نگاه کنند و تحولات آن را نه تنها ناشی از تغییرات طبیعی بازار، بلکه عمدتا ناشی از سیاستهای پولی انبساطی دولتمردان و مسئولان بانکهای مرکزی بدانند. در نتیجه، پول را از دایره مثلیات عرفی خارج کرده، از مثلیات حقیقی و اقتصادی قلمداد نمودند. این فقها برای ارزش اسمی پولها که بر روی اسکناس چاپ می شود بهایی قائل نیستند و آنها را تنها نمادهای ترتیبی می دانند و عمده توجهشان را به قدرت خرید پول و ارزش حقیقی مبادله ای آن معطوف می دارند. در نتیجه، معتقدند کسی که به دیگری مبلغ یک هزار تومان قرض می دهد، در حقیقت با این رقم نمادی، قدرت خریدی را منتقل می کند و قرض کننده در سررسید مقرر بایستی مثل آن قدرت خرید را برگرداند.
و در مقام عمل معتقدند که قرض دهنده و قرض کننده حق ندارند قبل از سررسید روی رقم خاصی توافق کنند، بلکه باید صبر کنند و در پایان مدت، متناسب با تورم تحقق یافته، به قدری به مبلغ اسمی اضافه کنند که کاهش قدرت خرید آن جبران گردد; گرفتن هر زیاده دیگری ربا و حرام خواهد بود.
البته نظریه های فقهای بزرگوار اسلام منحصر در این دو نظریه نیست و مطابق تحقیقی که نویسنده دارد، دست کم پانزده نظریه دیگر در این مساله وجود دارد که طرح و بررسی آنها احتیاج به تحقیق مفصلی دارد; لکن از جهت نتایج، یا به یکی از آن دو نظریه ای که ذکر گردید منتهی می شوند و یا حد وسطی از آن دو می باشند. برای مثال، برخی از فقها در تورمهای متعارف چند درصدی، قائل به نظریه نخست و در تورمهای فاحش دوسه رقمی، قائل به نظریه دومند. برخی دیگر، بین تورمهای ناشی از تحولات حقیقی اقتصاد و تحولات ناشی از سیاست انبساطی پولی تفکیک کرده، تنها جبران کاهش ارزش پول ناشی از سیاست پولی را مجاز می دانند. گروه دیگری از فقها، بین سررسیدهای مورد توافق و سررسیدهای معوقه تفصیل داده، معتقدند که اگر بدهکار در سررسید مقرر بدهی خود را بپردازد نیازی به جبران کاهش ارزش پول نیست، اما اگر بازپرداخت به تعویق افتد لازم است جبران گردد. و گروه دیگری بین سررسیدهای کوتاه مدت چند ماهه یا یک ساله که تورم انتظاری قابل پیش بینی است، و سررسیدهای بلند مدت یا دیون بدون سررسید مانند مهریه فرق گذاشته، معتقدند که در دسته اول نیازی به جبران کاهش ارزش پول نیست ولی در دسته دوم و سوم باید جبران شود
روشن است که در بحث کاهش ارزش پول، هر مبنای فقهی را که اتخاذ کنیم مجوزی برای گرفتن «بهره »، خصوصا «بهره بانکی »، نخواهد شد. چرا که حتی در حدی ترین مبنای فقهی، که معتقدند هرگونه کاهش ارزش پول قابل جبران است، می گویند قرض دهنده حق ندارد حین قرارداد زیاده ای را شرط کند; بلکه باید صبر کنند و قرض گیرنده در سررسید مقرر (زمان برگرداندن قرض)، متناسب با تورم تحقق یافته در آن فاصله زمانی (مدت قرض)، مثل قدرت خرید را بپردازد.
بنابراین، بهره از پیش تعیین شده خصوصا بهره وامها و اعتبارات بانکی، که نوعا چنان تعیین می شود که چند درصد بیشتر از تورم تحقق یافته باشد، مجاز نیست و ربا خواهد بودhttp://www.hawzah.net/fa/article/articleview/80387 |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/04 ارسالها: 134
5 تشکر دریافتی در 4 ارسال
|
ربای تولیدی:در جستجوی نظرات برای ربا به سایت فقه التقلین برخوردم که نظر مشروح ایت اله صانعی
در خصوص ربا و انواع انرا ذکر کرده. نکته جدید ان یک تقسیم بندی متفاوت برای انواع و مصادیق رباست که قسمتهایی از انرا در سایت قرار میدهم.جهت مطالعه مشروح مطالب به لینک زیر مراجعه نمایید:
http://fegh.org/fa/feqh/feqh01.htm
1-ربا به معناى زياده و افزايش است. بى ترديد، هر زيادتى چنان كه معناى لغوى ربا اقتضا دارد، حرام نيست; بلكه با شرايط خاصّى حرام مى شود. براى مثال، زياد سخن گفتن، بخشش زياده و دانش اندوزى زياد، هيچ گاه حرام نيست; بلكه قرآن كريم و روايات، دلالت دارند كه برخى از زيادتى ها مطلوب و پسنديده نيز هستند.
خداوند در قرآن مى فرمايد: وَ مَآ ءَاتَيْتُم مِّن رِّباً لِّيَرْبُوَاْ فِى أَمْوَ لِ النَّاسِ فَلاَ يَرْبُواْ عِندَ اللَّهِ وَ مَآ ءَاتَيْتُم مِّن زَكَوة تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُوْلَـلـِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ.[15] و آنچه ]به قصد[ ربا مى دهيد تا در اموال مردم، سود و افزايش بردارد، نزد خدا افزونى نمى گيرد; و]لى[ آنچه را از زكات ـ در حالى كه خشنودى خدا را خواستاريد ـ داديد، پس آنان، همان فزونى يافتگان اند ]و مضاعف مى شوند[. معناى اين آيه چنين است كه اگر كسى در بذل و بخشش، قصدش آن است كه بيشتر بر گيرد و اين تعبير معروف كه «كاسه به جايى رود كه قدح برگردد»، اين قصد، موجب زياده نزد خداوند نمى شود; ولى اگر قصدش از بخشش و هديه، تقرّب به خداوند است، آن عمل پيش خداوند، چند برابر مى گردد.
پس زيادتى به صورت مطلق، حرام نيست و در اين آيه، به صراحت، واژه «ربا» به كار رفته و در معناى غير حرام آن، منظور شده است. همچنين در روايات نيز ربا به معناى مطلق «زياده» به كار رفته است
2-مستندات حرمت ربا
فقيهان براى حرمت ربا به آيات قرآن و روايات فراوانى تمسّك مى جويند. در قرآن كريم، سه آيه بر حرمت ربا دلالت دارد كه به اين شرح اند:
الف. آيات
. فَبِظُـلْم مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَـت أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا * وَأَخْذِهِمُ الرِّبَواْ وَقَدْ نُهُواْ عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَ لَ النَّاسِ بِالْبَـطِـلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَـفِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا.] پس به سزاى ستمى كه از يهوديان سر زد و به سبب آن كه ]مردم را[ بسيار از راه خدا باز داشتند، چيزهاى پاكيزه اى را كه بر آنان حلال شده بود، حرام گردانيديم، و ]به سبب [ربا گرفتنشان ـ با آن كه از آن نهى شده بودند ـ و به ناروا مال مردم خوردنشان; و ما براى كافران آنان، عذابى دردناك آماده كرده ايم.
2. يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لاَ تَأْكُلُواْ الرِّبَواْ أَضْعَـفًا مُّضَـعَفَةً وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ. اى كسانى كه ايمان آورده ايد، ربا را ]با سودِ [چندين برابر مخوريد; و از خدا پروا كنيد، باشد كه رستگار شويد.
3. الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَواْ لاَ يَقُومُونَ إِلاَّ كَمَا يَقُومُ الَّذِى يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَـنُ مِنَ الْمَسِّ ذَ لِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَواْ وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَواْ فَمَن جَآءَهُو مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ ى فَانتَهَى فَلَهُو مَاسَلَفَ وَأَمْرُهُو إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُوْلَـلـِكَ أَصْحَـبُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَــلِدُونَ * يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَواْ وَيُرْبِى الصَّدَقَـتِ وَاللَّهُ لاَ يُحِبُّ كُلَّ كَفَّار أَثِيم * إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّــلِحَـتِ وَأَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَءَاتَوُاْ الزَّكَوةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ * يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِىَ مِنَ الرِّبَواْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ * فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ فَأْذَنُواْ بِحَرْب مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ ى وَإِن تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَ لِكُمْ لاَ تَظْـلِمُونَ وَلاَ تُظْـلَمُونَ.
كسانى كه ربا مى خورند، ]از گور[ بر نمى خيزند، مگر مانند برخاستن كسى كه شيطان بر اثر تماس، آشفتهْ سرش كرده است. اين، بدان سبب است كه آنان گفتند: «دادوستد، صرفاً مانند رباست»، حال آن كه خدا، دادوستد را حلال، و ربا را حرام گردانيده است. پس هر كس، اندرزى از جانب پروردگارش بدو رسيد و ]از رباخوارى[ باز ايستاد، آنچه گذشته، از آنِ اوست و كارش به خدا واگذار مى شود، و كسانى كه ]به رباخوارى[ باز گردند، آنان، اهل آتش اند و در آن، ماندگار خواهند بود. خدا از ]بركت[ ربا مى كاهد و بر صدقات مى افزايد، و خداوند، هيچ ناسپاسِ گنهكارى را دوست نمى دارد. كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده و نماز برپا داشته و زكات داده اند، پاداش آنان، نزد پروردگارشان براى آنان خواهد بود، و نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مى شوند. اى كسانى كه ايمان آورده ايد، از خدا پروا كنيد; واگر مؤمنيد، آنچه از ربا باقى مانده است، واگذاريد و اگر چنين ]نكرديد[، به جنگ با خدا و فرستاده وى برخاسته ايد، و اگر توبه كنيد، سرمايه هاى شما از خودتان است. نه ستم مى كنيد و نه ستم مى بينيد.
ب. روايات
روايات فراوانى بر حرمت ربا دلالت دارند كه به برخى از آنها اشاره مى گردد: 1. در وسائل الشيعة آمده است: بلغ أبا عبدالله(عليه السلام) عن رجل أنَّه كان يأكل الربا و يسميه اللباء، فقال: لئن أمكننى الله منه لأضربن عنقه.[21] به امام صادق(عليه السلام) خبر رسيد كه مردى رباخوارى مى كند و آن را «آغوز» مى نامد. فرمود: «اگر خداوند، او را در اختيارم بگذارد، گردنش را خواهم زد». 2. پيامبر(صلى الله عليه وآله) در سفارشى به على(عليه السلام)مى فرمايد: يا على! الرباء سبعون جزء فأيسرها مثل أن ينكح الرجل أُمه فى بيت الله الحرام.[22] اى على! ربا، هفتاد كيفر دارد كه آسان ترين آن، مانند آن است كه مرد با مادرش در خانه خدا زنا كند. .....
3-هر چند ما نيز مانند ديگر فقيهان، بر اصل حرمت ربا به استناد قرآن و سنّت، باور داريم، آن را ضرورى فقه اسلامى، بلكه ضرورى اسلام مى دانيم; ليكن عقيده داريم بايد در حرمت هر دو قِسم از ربا (يعنى رباى معاملى و قرضى) تفصيل قائل شد. به سخن ديگر، ما تنها يك قِسم از رباى معاملى و يك قِسم از رباى قرضى را حرام مى دانيم و در قِسم ديگر از آنها، دليلى بر حرمت نمى بينيم. اينك به توضيح اين نظريه مى پردازيم. &&
الف. رباى معاملى
رباى معاملى، چنان كه گذشت، در جايى صدق مى كند كه كالايى از سنخ مكيل و موزون، به همان كالا به شرط زياده فروخته شود; مثلا يك تُن برنج در برابر دو تُن برنج و مانند آن. حال اگر يك تُن برنج با كيفيت عالى با دو تُن برنج درجه سه معامله شود كه در ماليت يكسان اند، گرچه زيادتى در كمّيت وجود دارد، حرمت چنين معامله اى جاى تأمّل دارد. طبق فتواى فقيهان، در چنين مواقعى براى رهايى از حرمت، فرد مى بايد يك تُن برنج عالى را به مبلغى بفروشد و سپس، دو تُن برنج درجه سه خريدارى كند;
ليكن اين كار، نوعى حيله است و اگر زيادتى در اين جا موجب حرمت است، با اين حيله، حرمت آن ساقط نمى شود; زيرا استفاده از حيله براى خنثا سازى قانون است. بدين جهت، تعميم حرمت رباى معاملى به همه صورت ها محلّ ترديد است.[33]
ب. رباى قرضى
امروزه براى رباى قرضى دو قِسم تصوير مى شود: «رباى قرضى استهلاكى» و «رباى انتاجى و توليدى». رباى استهلاكى، آن است كه قرض گيرنده به جهت گرفتارى و نياز، به قرض رو آورده و گاه ناتوانى اش به حدّى مى رسد كه چند نوبت، زمان پرداخت آن را به تأخير مى اندازد، تا آن جا كه بدهى اش دو برابر يا چند برابر قرض مى شود.
از تفاسير و كتب روايى و تاريخى به دست مى آيد كه در زمان نزول آيات قرآن، رباى استهلاكى رواج داشته است. خواه در ابتداى قرض گرفتن، زياده شرط مى شد ـ كه از نظر فقهى به «قرض به شرط» تعبير مى شود ـ و يا ربا براى تأخير در زمان پرداخت يا تقسيط بدهى دريافت مى شد، بدين ترتيب كه وقتى تاريخ بازپرداخت مى رسيد و بدهكار، توان اداى قرض را نداشت، طلبكار، تقاضاى مبلغى جهت مهلت دادن مى كرد.
قرآن در اين مورد، چنين دستور مى دهد: وَإِن كَانَ ذُو عُسْرَة فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَة .[34] و اگر ]بدهكارتان[ تنگْ دست باشد، پس تا ]هنگام [گشايش، مهلتى ]به او بدهيد[.
اين دستور قرآنى، مطابق درك عقلايى است كه بايد به ميزان متعارف، مهلت داد. در اين فرض، اگر طلبكار اين دستور دينى را مراعات نكند و به گرفتن ربا و زيادتى اقدام ورزد، مشمول آيات و روايات ياد شده مى گردد. اين صورت، رباى استهلاكى نام مى گيرد.
ليكن امروزه، صورتى ديگر براى ربا متصوّر است كه به ندرت در گذشته يافت مى شد و از مختصّات زندگى پيشرفته امروزى است و آن اين كه شخص ثروتمند، جهت سرمايه گذارى اقتصادى (چون ساختمان سازى، ساخت و راه اندازى كارخانه، احداث مرغدارى و...) نياز به سرمايه تكميلى دارد; يعنى مبلغ قابل توجّهى از سرمايه را دارد و توان انجام دادن كار را در خود مى بيند و براى تكميل سرمايه، قرض مى گيرد و در مقابل آن، زيادتى شرط مى كند.
براى مثال، كسى كه براى سرمايه گذارى به دويست ميليون تومان سرمايه نياز دارد و تنها يكصدوپنجاه ميليون تومان دارد، پنجاه ميليون تومان، يك ساله قرض مى كند و مبلغى را به عنوان سود به قرض دهنده يا بانك مى پردازد. اين نوع از ربا را رباى انتاجى و توليدى مى نامند; يعنى پول در توليد و پيشرفت اقتصادى هزينه مى شود.
ادله حلّيتِ رباى توليدى
اينك مسئله اين است كه آيا مى توان گفت ادلّه حرمت ربا، شامل اين مورد هم مى شود يا نه؟ مشهور فقيهان، به اطلاق و عموم روايات و آيات استناد كرده و آن را تحريم كرده اند; ولى مدّعاى ما اين است كه اين قِسم، حرام نيست و ادلّه تحريم، شامل آن نمى شود. ادلّه و شواهد ما بر اين مدّعا، عبارت است از:
دليل اوّل.
آيات قرآنى كه ربا را مذمّت مى كنند و پيش از اين آورده شد، گرچه بر اصل حرمت دلالت دارند; امّا نسبت به بيان مصداق ها و موارد آن، اجمال دارند و دلالتى بر حرمت تمام انواع قرض، چه استهلاكى و چه استنتاجى ندارند
....
دليل چهارم.
آيات تحريم ربا در كنارِ آيات انفاق قرار دارد و اين، قرينه است بر آن كه رباى محرّم، چيزى است كه به جاى انفاق قرار مى گيرد. به ديگر سخن، آن جا كه بايد انفاق شود و دستگيرى صورت پذيرد، اگر مسلمان چنين نكند و زياده بستاند، ربا خواهد بود و اين، همان رباى استهلاكى است; وگرنه، رباى انتاجى چنين نيست كه در جاى انفاق نشسته باشد، بلكه قرض گيرنده، خود بى نياز است و براى سرمايه گذارى بيشتر به قرض متوسّل شده است.
دليل پنجم.
در سوره نساء، ربا و خوردن اموال مردم به باطل، يكى دانسته شده است: وَأَخْذِهِمُ الرِّبَواْ وَقَدْ نُهُواْ عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَ لَ النَّاسِ بِالْبَـطِـلِ.[48] و ]به سبب[ ربا گرفتنشان ـ با آن كه از آن نهى شده بودند ـ و به ناروا مال مردم خوردنشان. زيرا ربا يكى از نمونه هاى خوردن مال مردم بر باطل است و به تعبير ديگر، آيه از قبيل ذكر عام پس از خاص است. بنا بر اين، ربا از آن رو كه امرى باطل است، تحريم شده و بدون ترديد، تنها رباى استهلاكى چنين است; ليكن رباى انتاجى و توليدى كه نقشى سازنده در اقتصاد دارد، امرى باطل نيست.
دليل ششم.
در روايات تحريم ربا، علل و اسبابى بازگو شده كه بر رباى انتاجى و توليدى منطبق نيست. برخى از روايات، سبب تحريم را ركود اقتصادى و تعطيلى دادوستد و معاملات شمرده اند.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,036 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
بنام خدا
با توجه به مباحث ارایه شده در خصوص ربا،میتوان نکات زیر را برشمرد:
1- معنی لغوی ربا،زیادی است.در تفسیر فرقان به مفت خواری تعبیر شده است. لذازیاده طلب کردن در قرض و کسب درامد بیشتر از این طریق بدون هیچ گونه کارو تلاش مفید،ربا محسوب شده و حرام است.
2-با توجه به موضوع تورم وکاهش ارزش پول در طول زمان بویژه در شرایط کشور ما،و با ملاحظه اینکه فرد قرض دهنده هم نباید دچار ضرر شود تا انگیزه افراد جامعه به سنت قرض الحسنه کاهش نیابد ،برخی فقها حفظ ارزش پول قرض داده شده در زمان ادای قرض را مجاز دانسته اند که منطقی نیز میباشد.
یعنی اگر فردی پولی قرض داد و در زمان باز پس گیری آن،به میزان ارزش واقعی آن یا همان معادل قدرت خرید در ان زمان را طلب کند،مشمول ربا نیست.اما زیاده از این مقدار،ربا محسوب میشود.
3-به نظر میرسد با توجه به وجود ملاکهاو شاخص های مختلف مالی و اقتصادی،می توان نرخ تورم رسمی کشور را برای فاصله زمانی قرض گرفتن و پس دادن استخراج و مابه تفاوت ناشی از آنها جهت جبران ارزش واقعی پول در زمان قرض را محاسبه کرد.(هر چند برخی افراد به جهت رهایی از این مسئله ،پول خود را بصورت سکه طلا یا دلار قرض داده و در زمان پس گرفتن هم همان مقدار را دریافت میکنند.)
هم اکنون مطابق رویه ای که سالهای طولانی در قراردادهای دولتی اعمال شده و میشود،چنانچه مدت انجام کار ،بیش از سه ماه باشد،دولت رقم قرار داد را براساس درصد افزایش شاخصهای تورم دوره های سه ماهه نسبت به زمان عقد قرارداد، تعدیل می نماید.که این مبنا میتواند در پرداخت قرض های طولانی مدت اشخاص حقیقی و موسسات مالی استفاده شود.
4-با رشد جمعیت و تنوع کسب و کارها،وجود بنگاههایی که با ارایه خدماتی،پول پول داران را به پول خواهان و وام گیرندگان برسانند ضرورت پیدا کرده و افراد نمی توانند صرفا از دوستان و آشنایان خود نیازهای زندگی یا سرمایه گذاری خود را تامین کنند.
بنابراین به نظر میرسد این موسسات علاوه بر مقدار تورم ،میتوانند هزینه ای بعنوان کارمزد جهت جبران هزینه های اداره خود نیز از مشتریان دریافت کنند کهبه نظر برخی فقها نیز مجاز بوده و ربا محسوب نمیشود.اما زیاده از این مقدار شرط کردن در هنگام وام دادن ،محل اشکال است.
5-برخی فقها بین قرض گرفتن جهت تامین مایحتاج زندگی و قرض گرفتن جهت تولید وسرمایه گذاری،تفاوت قایل شده و در نوع دوم ،زیاده خواستن و دریافت بخشی از سود سرمایه گذاری توسط قرض دهنده را مجاز دانسته اند.ویرایش بوسیله کاربر 1393/12/15 10:16:11 ب.ظ
| دلیل ویرایش: مشخص نشده است |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
بنام خدا.
بخشی از نظرات آیت اله صادقی تهرانی در خصوص ربا:
"مسأله ی 565- ربا در لغت به معناى نفخ بى جا و توخالى است، و در اقتصاديات به معنى مال زيادى نابه جا است، و در اصطلاح فقهى بخشى از بخش هاى مفت خوارى به وسيله ى زر و زور و تزوير ظالمانه است كه صاحبان زر و زور از مظلومان گرفته، و با تزوير هم چنان بر آن مى افزايند، و از نظر عمومى آيه شريفه ى: «لا تأكُلُوا أموالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالباطِلِ» (سوره ى بقره، آيه ى 188) به طور كلى و غير قابل استثنا مفت خوارى را در ميان مؤمنان حرام و محكوم دانسته، كه كسى بدون هيچ گونه كوشش و سعى و استحقاقى مالى را مطالبه و تصرف نمايد
مسأله ی 573- اگر پولى را كه قرض كرده به هنگام پرداخت ارزشش كم تر يا بيشتر شده باشد در صورت اول همان را بايد با جبران خسارت بپردازد، و در صورت دوم عكس صورت اول است، كه بايد همان مبلغ را نسبت به ارزش يوم الاداء بپردازد، زيرا آن چه را گرفته ارزش است گرچه نماينده اش اسكناس و يا چيز ديگرى باشد. ، زيرا چيزى كه داده در اصل ارزش بوده و اسكناس نماينده و حواله اى از ارزش است و بس، و نيز در زمينه ى عكسش بايد تورمش جبران گردد.
مسأله ی 574- تمامى كلاه هاى- به اصطلاح- شرعى! در ربا و غير ربا شرعاً ممنوع است، و شرعى كه هرگونه كلاه گذارى و كلاه بردارى را ممنوع كرده چگونه ممكن است خودش در باب ربا- كه بدترين مفت خوارى ظالمانه ى ناهنجار است- با كلاه شرعى! آن را اجازه دهد، و آيا اين كلاه هاى شرعى خطر خانمان سوز ربا را از بين مى برد؟
آيه ى مباركه «و أنْ لَيْسَ لِلإنْسانِ إلّا ما سَعى » (سوره ى نجم، آيه ى 39) نهايتاً حق شايسته را در برابر كوشش هاى مناسب با آن حق دانسته، و به استثناى بخشش ها و پرداخت هايى كه در جاهاى مقرر واجب يا مستحب است، مفت خوارى در هر معامله اى را محكوم دانسته است
مسأله ی 575- اگر در پيمانه و وزن شرط است كه يكى بر ديگرى فزونى نيابد، كه اگر از يك جنس و يا از يك اصل باشند و پيمانه يا وزن يكى بر ديگرى فزونى يابد ربا و حرام است، اين جا مقصود فزونى ارزشى است و نه تنها اندازه ى پيمانه و وزن مال، و اختصاص پيمانه و وزن به اين جريان از اين باب است كه اين دو از نمودهاى مشخص براى برابرى يا نابرابرى دو جنس مورد داد و ستد مى باشند.
ما با دقت در احاديث ربا، بر محور آيات ربا، به خوبى دريافته ايم كه ربا تنها مفت خوارى و زياده از حق گرفتن يا دادن است و ديگر هيچ، چه مورد معامله مكيل يا موزون باشد يا نباشد.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
در اسلام درباره هيچ يك از گناهان مانند ربا خوارى و حكومت دشمنان دين بر جامعه اسلامى سخت گيرى و تشديد نشده است
خداى سبحان در اين آيات در امر ربا خوارى شدتى به كار برده كه درباره هيچ يك از فروع دين اين شدت را به كار نبرده است مگر يك مورد كه سخت گيرى در آن نظير سخت گيرى در امر ربا است ، وآن اين است كه : مسلمانان ، دشمنان دين را بر خود حاكم سازند، و اما بقيه گناهان كبيره هر چند قرآن كريم مخالفت خود را با آنها اعلام نموده و در امر آنها سخت گيرى هم كرده ، و ليكن لحن كلام خدا ملايم تر از مسأله ربا و حكومت دادن دشمنان خدا بر جامعه اسلامى است و حتى لحن قرآن در مورد ((زنا)) و ((شرب )) ((خمر)) و ((قمار)) و ((ظلم )) و گناهانى بزرگتر از اين ، چون كشتن افراد بى گناه ، ملايمتر از اين دو گناه است .
و اين نيست مگر براى اينكه فساد آن گناهان از يك نفر و يا چند نفر تجاوز نمى كند، و آثار شومش تنها به بعضى از ابعاد زندگانى را در بر مى گيرد و آن عبارت است از فساد ظاهر اجتماع ، و اعمال ظاهرى افراد، به خلاف ربا و حكومت بى دينان كه آثار سوئش بنيان دين را منهدم مى سازد، و آثارش را به كلى از بين مى برد و نظام حيات را تباه مى سازد، و پرده اى بر روى فطرت انسانى مى افكند، و حكم فطرت را ساقط مى كند، و دين را به دست فراموشى مى سپارد، كه ان شاء الله توضيح اين معانى را تا اندازه اى خواهيم داد.
جريان تاريخ نيز اين نظريه قرآن را تصديق كرده ، و شهادت مى دهد كه امت اسلام از اوج عزت به پائين ترين درجه ذلت نيفتاد، و مجد و شرفش به غارت نرفت و فاقد مال و عرض و جان خود نشد، مگر وقتى كه در امر دين خود سهل انگارى كرد، و دشمنان دين را دوست خود گرفته ، زمام امر حكومت خود را به دست ايشان سپرد و كارش به جائى رسيد كه نه مالك مرگ خود بود، و نه مالك زندگى اش ، نه اجازه مى يافت تا بميرد و نه فرصت پيدا مى كرد تا از مواهب و نعمتهاى زندگانى برخوردار گردد، لذا دين از ميان مسلمانان رخت بر بست ، و فضائل نفسانى از ميان آنان كوچ نمود.
رباخواران به جمع كردن اموال و انباشتن ثروت پرداختند و در راه به دست آوردن جاه و مقام با يكديگر مسابقه گذاشتند، و همين باعث به راه افتادن جنگهاى جهانى شد، و جمعيت دنيا به دو دسته تقسيم گرديده و روبروى هم ايستادند، يك طرف ثروتمندان مرفه ، و طرف ديگر استثمار شدگان بدبختى كه همه چيزشان به غارت رفته بود، و اين جنگهاى جهانى بلائى شد كه كوهها را از جاى كند، و زلزله در زمين افكند انسانيت را تهديد به فنا كرد، و دنيا را به ويرانه اى تبديل نمود، ((ثم كان عاقبه الذين اساوا السوآى )) آرى عاقبت كسانى كه بد كردند همان بدى بود. و به زودى ان شاء الله براى خواننده روشن خواهد شد كه آنچه قرآن كريم در باب رباخوارى و سرپرستى دشمنان دين فرموده از پيشگوئى هاى قرآن است .
تفسیر_المیزان
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, students, member تاریخ عضویت: 1397/09/13 ارسالها: 168 مکان: Qom
1 تشکر دریافتی در 1 ارسال
|
♦️💢 نابودی مال جمع آوری شده با #ربا
💮♦️ وآیه ی 276 سوره مبارکه ی بقره به ناپسندی ربا و فرجام کار ربا خوار و همچنین به برکت صدقه اشاره شده است .
💮🔶يَمْحَقُ اللَّـهُ الرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ ۗ وَاللَّـهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ ﴿276﴾
💮🔹خرمشاهی:خداوند ربا را کم و کاست [و بیبرکت] میگرداند و صدقات را افزایش [و برکت] میدهد، و خداوند هیچ کفر[ان] پیشه گنهکاری را دوست ندارد
💮🔹خرمدل : خداوند (برکت) ربا را (و اموالی را که ربا با آن بیامیزد) نابود میکند و (ثواب) صدقات را (و اموالی را که از آن بذل و بخشش شود) فزونی میبخشد، و خداوند هیچ انسان ناسپاس گنهکاری را دوست نمیدارد
💮👈"آيه فوق مىگوید: رباخواران نه تنها با ترک انفاق و قرض الحسنه و صرف مال در راه نیازمندیهاى عمومى شکر نعمتى که خداوند به آنها ارزانى داشته به جاى نمى آورند بلکه آن را وسیله هر گونه ظلم و ستم و گناه و فساد قرار میدهند و طبیعى است که خدا چنین کسانى را دوست نمیدارد."
📚تفسير نمونه
💫 ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
*تحريم مرحلهاي ربا در قران.*
*💮🔶يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا الرِّبَوا أَضْعافاً مُضاعَفَةً وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ «130» ال عمران* *🔷اى كسانى كه ايمان آوردهايد! ربا (و بهرهى پول) را با افزودنهاى مكرّر نخوريد، از خدا پروا كنيد تا شايد رستگار شويد*.
💢👈 روش قرآن در مبارزه با انحرافات ریشه دار اجتماعى این است که: تدریجاً زمینه سازى مى کند، افکار عموم را تدریجاً به مفاسد آنها آشنا مى سازد، و آن گاه که آمادگى براى پذیرفتن تحریم نهائى حاصل شد، ♦️قانون را به صورت صریح اعلام مى نماید (مخصوصاً در مواردى که آلودگى به گناه زیاد و وسیع باشد).
و نیز مى دانیم: عرب، در زمان جاهلیت آلودگى شدیدى به ربا خوارى داشت و مخصوصا محیط مکّه محیط رباخواران بود، و سرچشمه بسیارى از بدبختى هاى اجتماعى آنها نیز همین کار زشت و ظالمانه بود، ♦️🔖به همین دلیل، قرآن براى ریشه کن ساختن رباخوارى، حکم تحریم را در چهار مرحله بیان کرده است: ↩️۱ ـ در آیه ۳۹ سوره روم نخست درباره ربا به یک پند اخلاقى قناعت شده، آنجا که مى فرماید: وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ رِباً لِیَرْبُوَا فی أَمْوالِ النّاسِ فَلا یَرْبُوا عِنْدَ اللّهِ وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ زَکاة تُریدُونَ وَجْهَ اللّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُضْعِفُون: آنچه به عنوان ربا مى پردازید تا در اموال مردم فزونى یابد، نزد خدا فرونى نخواهد یافت، و آنچه را به عنوان زکات مى پردازید و تنها رضاى خدا را مى طلبید (مایه برکت است و) کسانى که چنین کنند داراى پاداش مضاعفند . و بدین طریق اعلام مى کند تنها از دیدگاه افراد کوته بین است که ثروت رباخواران از راه سود گرفتن افزایش مى یابد، اما در پیشگاه خدا چیزى بر آنها افزوده نمى شود، بلکه زکات و انفاق در راه خدا است که ثروت ها را افزایش مى دهد. ↩️۲ ـ در سوره نساء آیه ۱۶۱ ضمن انتقاد از عادات و رسوم غلط یهود به عادت زشت رباخوارى آنها اشاره کرده، مى فرماید: وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ: یکى دیگر از عادات بد آنها این بود که ربا مى خوردند با این که از آن نهى شده بودند . ↩️۳ ـ در سوره بقره آیات ۲۷۵ تا ۲۷۹ نیز هر گونه رباخوارى به شدت ممنوع اعلام شده و در حکم جنگ با خدا ذکر گردیده است. ↩️۴ ـ و بالاخره در آیه 130 آل عمران، حکم تحریم ربا صریحاً ذکر شده، اما تنها به یک نوع از انواع ربا و نوع شدید و فاحش آن است اشاره شده است.
📚تفسير نمونه
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
*⚛💮 چرا در ميان آيات داستان جنگ احد، آيات نهي از ربا قرار گرفته است؟*
💠يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا الرِّبَا أَضْعَافًا مُّضَاعَفَةً وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
🌱اي كساني كه ايمان آوردهايد! رِبا نخوريد [آن هم] با بهرهاي چند برابر و افزون شده [=تصاعدي]و از خدا پروا كنيد، باشد تا به فلاح [=شكوفايي استعدادها] نائل شويد. ال عمران/130
🔷✨ گويا پس از شكست غير منتظرة اُحُد، به ذهن كساني خطور كرده بود كه علت پيروزي قريش ثروتي است كه سرمايه اندوزان آنان از طريق تجارت و رِبا دادن به ديگران به دست آوردهاند، و نيز گفته شده برخي يهوديان رِباخوار مدينه هم پيشنهاد همكاري و مشاركت در منافع به برخي مسلمانان داده بودند. اين آيات تخديري ظاهراً ناظر به زمينههاي چنين تمايلاتي است. 📚بازرگان
🔷✨اين آيه همراه با هشت آيهى بعد كه در ميان آيات جنگ احد قرار گرفته. شايد به اين جهت باشد كه مسائل اخلاقى و اقتصادى، در يك نظام دفاعى مؤثّر است. جامعهاى كه افرادش اهل اخلاص و ايثار و سبقت در كارهاى خير، و اطاعت از رهبر باشند، در جنگ هم موفّق خواهند بود، ولى جامعهى پول پرست و بخيل و نافرمان و مصرّ بر ارتكاب گناه، به يقين شكست خواهد خورد. 📚نور
🔷✨آیات گذشته ـ چنان که دانستیم ـ درباره غزوه احد و حوادث مربوط به آن، و درس هاى گوناگونى است که مسلمانان از آن حادثه فرا گرفتند، ولى سه آیه اى که تفسیر آن گذشت و شش آیه بعد، محتوى یک سلسله برنامه هاى اقتصادى، اجتماعى و تربیتى است، و پس از این نُه آیه، مجدداً حوادث مربوط به جنگ احد عنوان مى گردد. این طرز بیان ممکن است براى بعضى مایه تعجب گردد، ولى با توجه به یک اصل اساسى حقیقت امر روشن مى شود، و آن این که: قرآن یک کتاب کلاسیک نیست که داراى فصول و ابوابى باشد و نظام تألیفى خاصى در میان ابواب و فصول آن در نظر گرفته شده باشد، بلکه قرآن کتابى است که در مدت بیست و سه سال نجوماً (تدریجاً) طبق نیازمندى هاى گوناگون تربیتى در زمان ها و اماکن مختلف نازل شده: یک روز داستان احد پیش مى آمد و برنامه هاى مختلف جنگى در ضمن آیات متعدد اعلام مى گشت. روز دیگر احساس نیاز به یک مسأله اقتصادى همچون ربا یا یک مسأله حقوقى مانند احکام ازدواج، یا یک مسأله تربیتى و اخلاقى مانند توبه، مى شد و آیات متعددى طبق آن نازل مى گشت. از این سخن، چنین نتیجه گرفته مى شود: ممکن است در بسیارى از موارد پیوند خاصى در میان آیات قبل و بعد نبوده باشد، و نباید مانند بعضى از مفسران در این گونه موارد اصرارى در یافتن رابطه در میان آنها داشت. 📚نمونه┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ ویرایش بوسیله کاربر 1400/10/19 08:22:40 ق.ظ
| دلیل ویرایش: مشخص نشده است
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
💢♦ ️رباخوار عذاب را براي خود ذخيره و آماده ميكند**💮🔶وَ اتَّقُوا النَّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ 131 ال عمران* *🔷و از آتشى كه براى كافران آماده شده است، بپرهيزيد*.
*🌹امام صادق فرمود: رباخوارى از گناهانى است كه موجب مىشود رباخوار به هنگام مرگ ايمان خود را از دست بدهد و در زمره كافران قرار گيرد*.
مسلمان رباخوار، همان عذابى را مىبيند كه براى كافر فراهم شده است. «أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ 2_دوزخ، براى كافران فراهم شده و اگر مسلمانانى گرفتار آن شوند، بخاطر تشابه عملى آنان با كفّار است. «أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ» 💢👈« أُعِدَّتْ» فعل مجهول از عَدّ [شمردن] است. تعديد [در باب تفعيل] مفهوم ذخيره و آماده كردن مال يا ثواب و گناه دارد. فعل أُعِدَّت 4 بار در قرآن آمده است؛ 2 وار دربارة آتشي كه براي كافران [با عملكرد خودشان] به تدريج در وجودشان ذخيره و آمادة اشتعال ميشود [بقره 24 (2:24) و آلعمران 131 (3:131) ]، و 2 بار دربارة بهشتي كه براي متّقين و مؤمنين به خدا و رسول مهيا ميگردد [آلعمران 133 (3:133) و حديد 21 (57:21) ]. ♦️تدريجي بودن اين سرنوشت را در آيات 182 اعراف (7:182) و 44 قلم (68:44) نيز ميبينيد. خداوند رفيعالدّرجات است [غافر 15 (40:15) ] و هر انساني را مطابق ايمان و عمل خودش به درجاتي بالا ميبرد [از جمله: احقاف 19 (46:19) ، بقره 253 (2:253) ، آلعمران 163 (3:163) ، انعام 83 (6:83) و...]
📚تفسير نور و بازرگانویرایش بوسیله کاربر 1400/10/19 08:16:35 ق.ظ
| دلیل ویرایش: Edit
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.