logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:175180)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:138121)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:128819)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:94026)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: نهي تحريمي تدريجي شراب و علل حرمت مست‌كننده ها    جلوگيري از تضييع حق مادي و معنوي مردم توسط متجاوز، از حرمت ماه‌ حرام بالاتر است.    وصیت در چه چیزهایی و برای چه کسانی؟    قمار، پليد و شيطاني است. از ان اجتناب كنيد             

توجه

Icon
Error

SAGHI Offline
#1 ارسال شده : 1392/04/30 09:34:16 ق.ظ
SAGHI

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/30
ارسالها: 102

تشکرها: 1 بار
12 تشکر دریافتی در 9 ارسال
نکاتی از جزء دوازدهم قرآن




کسانی که خداوند در همین دنیا با آن‌ها تسویه حساب می‌کند

مَن کاَنَ یُرِیدُ الْحَیَوةَ الدُّنْیَا وَ زِینَتهََا نُوَفّ‌ِ إِلَیهِْمْ أَعْمَالَهُمْ فِیهَا وَ هُمْ فِیهَا لَا یُبْخَسُونَ * أُوْلَئکَ الَّذِینَ لَیْسَ لهَُمْ فیِ الاَْخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَ حَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِیهَا وَ بَاطِلٌ مَّا کَانُواْ یَعْمَلُونَ(15-16/ هود علیه‌السلام)

آیه شریفه در صدد بیان این مطلب است که عمل آدمی، تنها آن نتیجه‌ای را پی خواهد داشت که او قصد کرده است؛ که اگر منظورش نتیجه‌ دنیوی باشد نتیجه دنیوی هم نصیبش می‌شود؛ مثلاً وضع مالی‌اش بهتر می‌شود، مشهور می‌شود، به نام و نانی می‌رسد و مانند آن. البته این در صورتی است که سایر عوامل لازم هم کمک بکنند. نکته مهم این است که چنین عملی، فواید اخروی برای صاحبش نخواهد داشت؛ زیرا او که قصد آن نتایج را نداشته تا نصیبش شود و صرف اینکه عملی صلاحیت دارد که در طریق آخرت واقع شود، برای رستگاری و رسیدن به نعمت‌های اخروی کافی نیست.(1) از این آیه پاسخ این سوال مشهور و مانند آن هم روشن می‌شود که می‌پرسند: آیا ادیسون در اثر این خدمت بزرگی کرده است به بهشت می‌رود؟ جواب این سوال از همین آیه شریفه روشن می‌شود که اگر این خدمت را برای رضای خدا انجام داده باشد؛ بله از جزای اخروی بهره‌مند خواهد شد اما اگر برای شهرت و نام آوری این کار را کرده باشد با شهرتی که خداوند برای او در دنیا فراهم کرد در حقیقت او را به مقصودش رساند و او دیگر بابت این عملش، بهره‌ای از بهشت نخواهد داشت.

بقیة الله به چه معناست؟

بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیرٌْ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ (86- هود علیه السلام)

ترجمه آیه این است: آن سودی که پس از رعایت احکام خدا برای شما باقی می‌ماند (دنیوی و اخروی)؛ برای شما بهتر است به شرط آنکه به خدا و دستورش ایمان داشته باشید؛ زیرا این واقعیت را تنها کسانی درک می‌کنند که به خدا و حکمت او و فلسفه فرمان‌هایش ایمان داشته باشند. درست است که آیه مورد بحث درباره قوم شعیب علیه‌السلام است و منظور از «بَقِیَّتُ اللَّه»، سود و سرمایه حلال و یا پاداش الهی است، ولی هر موجود نافع که از طرف خداوند برای بشر باقی مانده و مایه خیر و سعادت او گردد، « بقیة‌الله» محسوب می‌شود. بنابراین تمام پیامبران الهی و پیشوایان بزرگ و نیز تمام رهبران راستین که پس از مبارزه با یک دشمن سر سخت برای یک قوم و ملت باقی می‌مانند از این نظر بقیة‌الله اند. چون مهدی موعود علیه‌السلام، آخرین پیشوا و بزرگ‌ترین رهبر انقلابی پس از قیام پیامبر اسلام صلی الله علیه و آ له است بی شک یکی از روشن‌ترین مصادیق «بقیة‌الله» خواهد بود بلکه از همه به این لقب شایسته‌تر است، به خصوص که تنها باقی‌مانده بعد از پیامبران و امامان، آن حضرت است.(2) از امام باقر علیه‌السلام نقل شده است: « نخستین سخنی که مهدی علیه‌السلام پس از قیام خود می‌گوید این آیه است" بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ" سپس می‌گوید منم بقیة‌الله و حجت و خلیفه او در میان شما، سپس هیچ‌کس بر او سلام نمی‌کند مگر اینکه می‌گوید: السلام علیک یا بقیة‌الله فی ارضه‌ »(3)

چرا برخی حرف حق را نمی‌فهمند؟

قَالُواْ یَاشُعَیْبُ مَا نَفْقَهُ کَثِیرًا مِّمَّا تَقُولُ (91- هود علیه‌السلام)

«اکثر چیزهایی که تو می‌گویی ما نمی‌فهمیم» ؛ این جمله، سخن مردم مدین است که به پیامبر خود، حضرت شعیب ع می‌گفتند. وقتی آن حضرت معارف دین و احکام الهی را برای آن‌ها بیان می‌کرد در پاسخ به او چنین می‌گفتند و سخنان آن پیامبر خدا را حرف‌هایی سست و بی سر و ته قلمداد می‌کردند. امروز هم وقتی احکام و بایدها و نبایدهای دین به بهترین . واضح‌ترین بیان برای برخی بازگو می‌شود همین پاسخ شنیده می‌شود.قرآن به عنوان دردآشنای دارو شناس این رفتار را این‌گونه تحلیل می‌کند که چون این‌ها عقل و فطرت خود را زیر خروارها خاک شهوت و غضب دفن کردند(4) اکنون که در برابر ندای وحی و فطرت قرار می‌گیرند قادر به درک آن نیستند با اینکه به ظاهر مشکلی در قوای ادراکی آن‌ها وجود ندارد.(5) برای همین است که اذعان به نفهمیدن حرفی می‌کنند که مؤمنین به راحتی آن را فهمیده و درک می‌کنند.

سران گمراهی پیشاپیش حزب خود وارد جهنم می‌شوند

فَاتَّبَعُواْ أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَ مَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِیدٍ(97) یَقْدُمُ قَوْمَهُ یَوْمَ الْقِیَمَةِ فَأَوْرَدَهُمُ (98- هود علیه‌السلام)

این آیات از آیاتی هستند که دلالت بر ظهور باطن اعمال در قیامت می‌کنند البته باطنی که از تناسب خاصی با ظاهرش برخوردار است. آیه اول می‌گوید عده‌ای برای حفظ دنیایشان، موسی علیه‌السلام را رها کرده و از فرعون و برنامه و سیاست او پیروی کردند. در آیه بعد، وضعیت قیامت آن‌ها را به تصویر کشیده و می‌فرماید: فرعون، پیشاپیش قومش وارد صحنه قیامت می‌شود. اما به جای آنکه این پیشوا، پیروان خود را در آن گرمای سوزان به سوی چشمه گوارایی از آب زلال ببرد؛ آن‌ها را به آتش دوزخ وارد می‌کند.(6) پیام آیه: کسی که سرکرده جمعیتی شود و آن‌ها را به سوی گمراهی و معصیت رهبری کند در قیامت پیشاپیش آن جمعیت و به همراه آن‌ها وارد آتشی می‌شوند که خود در دنیا افروختند و در آن سوختند.(7)

چیزهایی که آثار گناه و معصیت را از دل می‌برند

إِنَّ الحَْسَنَاتِ یُذْهِبنْ‌َ السَّیَِّاتِ (114- هود علیه‌السلام)

عبادتها، حسناتی هستند که آثارشان در دل‌های مؤمنین وارد شده و آثار معصیت و تیرگی‌هایی که دل‌هایشان از ناحیه سیئات کسب کرده از بین می‌برد.(8) آیه فوق همانند قسمتی دیگر از آیات قرآن، تأثیر اعمال نیک در از میان بردن آثار سوء اعمال بد را بیان می‌کند. در سوره نساء آیه 31 می‌خوانیم إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ؛ اگر از گناهان بزرگ دوری کنید گناهان کوچک شما را می‌پوشانیم و در آیه 7 عنکبوت می‌خوانیم وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ؛ کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دارند گناهان آنان را می‌پوشانیم و به این ترتیب اثر خنثی کننده گناه را در طاعات و اعمال نیک تثبیت می‌کند.(9)

خدا این‌گونه به بندگان مخلَصش عنایت می‌کند

وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بهَِا لَوْ لَا أَن رَّءَا بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَالِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ(24- یوسف علیه‌السلام)

این آیه از لحظه‌ای خبر می‌دهد که یوسف علیه‌السلام در فشار نیروی شیطانی آن زن در آستانه ارتکاب به گناه قرار گرفت اما چون او از بندگان مخلَص خدا بود به عنایت الهی از دام گناه حتمی رهید و نجات پیدا کرد. قرآن گزارش می‌دهد که در آن اتاق دربسته و همه چیز مهیا که زن عزیز مصر به سمت یوسف علیه‌السلام حرکت کرد، یوسف علیه‌السلام عنایتی از حق، مشاهده کرد که اگر نمی‌دید او نیز متقابلاً به سمت آن زن حرکت می‌کرد. قرآن کریم از آن عنایت ویژه به «برهان رب» یاد کرده است و علامه طباطبایی(ره) در تفسیر آن می‌نویسد: آن برهانی که یوسف از پروردگار خود دید و به سمت گناه نرفت هر چند کلام خدای متعال، کاملاً روشنش نکرده که چه بوده ولی به هر حال یکی از وسائل یقین بوده که با آن، دیگر جهل و ضلالتی باقی نماند و آن یقیناً علم عادی به بدی گناه و معصیت نبوده چرا که بسیاری این علم را دارند و گناه می‌کنند؛ در نتیجه شکی نمی‌ماند که آن برهانی که یوسف از پروردگار خود دید، همان برهانی است که خدا به بندگان مخلص خود نشان می‌دهد و آن نوعی از علم مکشوف و یقین مشهود و دیدنی است، که نفس آدمی با دیدن آن چنان مطیع و تسلیم می‌شود که دیگر به هیچ وجه میل به معصیت نمی‌کند.(10)





1) الف- در اولين آيه از سوره مباركه هود خداوند مي فرمايد:" اين كتابي است كه آياتش استحكام يافته است
و سپس تشريح شده است" . مرحوم علامه طباطبايي(ره) مي فرمايد اين سوره در بيان آنست كه
آيات متفرق و پراكنده قرآني , همگي بر يك حقيقت استوارند و آن اعتقاد به يگانگي خداست.
همه شرايع و معارف قرآني به يك اصل يعني توحيد برمي گردند

ب- در سوره هود سنت جاويد الهي مطرح مي شود تا براي پيامبر(ص) جنبه تعليم حق و براي مؤمنين جنبه موعظه و تذكر و براي كفار جنبه اتمام حجت داشته باشد.در اين سوره سنت الهي در داستان زندگي حضرت نوح(ع), حضرت هود(ع), حضرت صالح(ع), حضرت لوط(ع), حضرت شعيب(ع), حضرت موسي(ع) و چگونگي دعوت انبياء به سوي توحيد بيان مي شود.

2) خداوند در آيه 3 سوره هود مي فرمايد از گناهان خويش توبه كنيد , خداوند شما را تا آخر عمر از زندگاني دنيا به خوبي بهره مند مي سازد. يعني منشاء هر خيري در دنيا خداي بزرگ است يعني همان اصل توحيد.

3) خداوند در آياتي رفتار مشركين با انبياء بخصوص پيامبر اسلام را بيان مي كند و در آيه 7 مي فرمايد اگر بگوئي پس از مرگ بر انگيخته خواهيد شد مي گويند اين جادوئي آشكار است و در آيه 8 مي فرمايد اگر عذابشان را تا زماني به تأ‌خير افكنيم مي گويند چه چيز خداوند را باز مي دارد از اينكه ما را عذاب كند و در آيات 9 و10 مي فرمايد اگر نعمتي را از انسان بگيريم نااميد مي شود , كفر مي گويد و ناسپاسي مي كند و اگر پس از سختي اي ,نعمتي به او بدهيم شادمان و مغرور مي شود و در آيه 12 مي فرمايد شايد تو از اظهار آنچه بر تو وحي شده ترس داشته باشي كه بگويند چرا بر او گنجي فرو فرستاده نشده و يا اينكه چرا با او فرشته اي نيامده. همانا رسالت تو فقط بيم دادن آنهاست و خدا بر هر چيز وكيل است.

4) از ابن عباس عربي نقل شده كه پيامبر(ص) فرمود:" سورۀ هود مرا پير كرد".هيچ آيه اي بر پيامبر, شديدتر و دشوارتر از آيه " فاستقم كما امرت و من تاب معك" نبود.(آيه 112 سوره هود)

5) روزي حضرت علي(ع) رو به مردم كردند و فرمودند اميد دهنده ترين آيه قرآن براي شما كدام است؟ بعضي گفتند آيۀ " ان الله لا يغفر ان يشرك به و يغفر ما دون ذلك لمن يشاء ".(آيه 116 سوره نساء, يعني خداوند گناه شرك را نمي بخشد ولي هر گناهي پائين تر از شرك را براي هر كه بخواهد مي بخشد) حضرت فرمودند اين اميد دهنده هست ولي نه آنطور كه بايد باشد. سپس فرمودند من از رسول خدا شنيدم كه مي فرمود اميد دهنده ترين آيه قرآن اين آيه است " اقم الصلوة طرفي النهار و زلفا من الليل ان الحسنات يذهبن السيئات ".(آيه 114 سوره هود , و بپاي دار نماز را در دو طرف روز و در اوايل شب , زيرا نيكوئيها بديها را از بين مي برد) و فرمود اي علي , به آن خدايي كه مرا به حق مبعوث كرده , يكي از شما كه براي وضو برمي خيزد , گناهانش از جوارحش مي ريزد و وقتي با قلب خود متوجه خدا مي شود, از نمازش كنار نمي رود مگر كه چيزي از گناهانش نمي ماند و پاك مي شود مانند روزي كه متولد شده.

6) مطالبي راجع به حضرت نوح(ع) و قومش:

الف- مردم زمان پس از حضرت آدم(ع) با فطرت ساده خود زندگي مي كردند , كم كم روح سركشي در آنها پديدار شد و بعضي بر بعضي حاكم شدند و ارباب نام گرفتند. اين فاصله طبقاتي باعث شد تا خداوند حضرت نوح را مبعوث گرداند.

ب- حضرت نوح 950 سال در بين مردم تبليغ نمود. روز و شب , مخفي و علني , مردم را به ايمان دعوت نمود , اما جز عدّه قليلي به او ايمان نياوردند.گفته شده در كل اين مدت حدود 80 نفر به او ايمان آوردند.

ج- حضرت نوح از طرف خداوند مأمور شد كه كشتي اي بسازد. هر كس از كنار او مي گذشت چيزي به او مي گفت (يكي مي گفت پيامبري نگرفته , نجار شده است. ديگري مي گفت آب از كجا مي آوري. كسي مي گفت كوچك بساز كه بتواني آن را به آب بياندازي). وي نيز در جواب مي گفت چيزي نخواهد گذشت كه من شما را مسخره خواهم كرد. وقتي كه كار كشتي تمام شد خداوند فرمود از هر نوع حيواني يك جفت , شامل نـر و ماده داخل كشتي بياور. سپس مؤمنين و خانواده حضرت نوح , به غير ازهمسر و فرزند كافرش نيز داخل كشتي شدند.طوفان همه جا را فرا گرفت و عذاب خداوندي بصورت سيل و باران از زمين و آسمان نازل شد و كشتي نوح را در بر گرفت تا اينكه بر كوه جودي نشست.

د- حضرت نوح اولين پيامبر اولواالعزم خداوند است. نوح در واقع پدر دوم نسل حاضر آدمي پس از حضرت آدم است. او اولين كسي است كه باب قانون گذاري را گشود و وي پدر پيامبراني است كه نامشان در قرآن آمده, بجز ادريس و آدم. او بندۀ شكر گزار خداوند بود.(سلام علي نوح في العالمين)

ه- قصه حضرت نوح در 6 سوره از قرآن (اعراف , هود , مؤ منين , شعراء , قمر و نوح ) آمده ونام حضرت نوح در بيش از چهل جاي قرآن ذكر شده است.

7) مطالبي راجع به حضرت هود(ع) و قوم عاد:
پيامبر بعد ازحضرت نوح, هود پيامبر بود وعاديان قومي عرب با هيكلهاي درشت,از نسل بشر ماقبل تاريخ بودند كه در جزيرة العرب زندگي مي كردند , زمين هايي پر بركت با باغستانها و مزارع وسيع , شهرهايي آباد و ساختمانهايي بزرگ و باشكوه داشتند.(الم تر كيف فعل ربك بعاد ارم ذات العماد التي لم يخلق مثلها في البلاد , آيه 6 تا 8 سوره فجر) از نعمتهاي الهي بهره مند بودند اما كم كم روح طغيانگري بر آنها چيره شد و خداوند هود پيامبر را براي هدايت آنها فرستاد. اما آنها وي را سفيه خوانده و مجنون خطابش كردند. او را انكار كردند و جز عدۀ كمي به وي نگرويدند. خداوند نيز پس از مدتي عذابي سخت براي آنان در نظر گرفت. ابرهايي سياه شهرشان را فرا گرفت , آنها فكر كردند باران رحمت مي خواهد ببارد,غافل از اينكه اين عذاب خداست.خداوند باد خشكي برايشان فرستاد كه بر هر چه مي وزيد مانند استخوان مرده خشكش مي كرد.(سوره ذاريات) اين باد هفت شبانه روز بر آنها وزيد و آنچنان آنها را ريشه كن مي كرد كه همانند تنه هاي نخلي فرو افتاده , در باد مي غلتيدند.(سوره حاقه و سوره قمر) اين قوم صبح كردند در حاليكه جز مسكن هايشان چيزي ديده نمي شد.(سوره احقاف) و خدا تا آخرين نفر آنها را هلاك كرد و جز حضرت هود و پيروانش كسي باقي نماند.( سوره هود,آيه 58)

8) مطالبي راجع به حضرت صالح(ع) و قوم ثمود:
سومين پيامبرخدا پس از حضرت آدم(ع), حضرت صالح(ع) بود و قوم ثمود قومي از نژاد عرب بودند كه بين مدينه و شام , در وادي القُـري سكونت داشتند. از نسل بشر ماقبل تاريخ و داراي تمدن بودند با زمينهايي آباد , داراي قصرهايي عظيم و از كوهها براي خود خانه مي ساختند.(سوره اعراف آيه 74) باغها و نخلستانها بوجود آوردند. شغل اكثر آنان كشاورزي بود و شيوخ بين آنها حكومت مي كردند. چون خدا را فراموش كرده بودند حضرت صالح از خانواده اي شريف و شناخته شده به عقل و كارداني بر آنها فرستاده شد, اما آنها او را به سفاهت متهم كردند و از وي معجزه خواستند. اينكه اگر راست مي گويد از خدا بخواهد از دل كوه شتري برايشان بيرون بياورد. همينطور هم شد و خدا امر كرد كه آب چشمه يك روز سهم مردم و يك روز سهم شتر باشد , اين حيوان نه تنها براي آنان ضرر نداشت بلكه شير فراواني هم به آنها مي داد. خداوند فرمود اين ناقه را نكشيد و الا عذاب خواهيد شد. اما ثموديان نا فرماني كردند و ناقه خدا را كشتند. پس از سه روز بوسيله صاعقه اي آسماني هلاك شدند و خداوند صالح و پيروانش را نجات داد.

9) الف- فرستادگان خدا در خانه حضرت ابراهيم:
چند نفر از ملائكه به صورت انسان براي دادن مژدۀ فرزند دار شدن حضرت ابراهيم به خانۀ او مي روند. ابراهيم بلافاصله براي آنها گوساله اي بريان مي كند اما آنها به آن دست نمي زنند و خود را معرفي كرده مژدۀ فرزند دار شدنش را مي دهند. همسر ابراهيم(ساره) با تعجب مي گويد چطور ممكن است در حاليكه من پير و شوهرم نيز ناتوان است. ملائكه مي گويند آيا از امرخدا تعجب مي كني؟ آنگاه در مورد عذاب قوم لوط با ابراهيم صحبت مي كنند.

ب- داستان حضرت لوط(ع) و قومش:
حضرت لوط در سرزمين بابل زندگي مي كرد. وي اولين كسي بود كه به حضرت ابراهيم ايمان آورد.
قوم وي به عمل زشت لواط روي آورده بودند كه خداوند حضرت لوط (ع) را براي هدايت آنها فرستاد.
نصيحت وي در قومش اثر نكرد و خداوند نيز با سخت ترين عذابها آنان را عذاب نمود و همه را هلاك
نمود و فقط حضرت لوط و مؤمنين نجات يافتند.

ج- ماجراي عذاب قوم لوط(ع) :
فرستادگان الهي پس از گفتگو با حضرت ابراهيم به نزد حضرت لوط رفتند. حضرت لوط آنها را
نشناخت و مردمي در پشت خانۀ لوط جمع شده بودند. فرستادگان الهي خود را معرفي كردند و مقداري
خاك به صورت آنها پاشيدند كه همه نابينا شدند. سپس فرداي آنروز عذاب الهي نازل شد و آنان با
سنگهايي كه از آسمان مي باريد سنگباران شدند. صاعقه اي آسماني نيز شهر هاي آنان را زيرو رو
كرد و بدنهاي ناپاكشان را زير خروارها خاك مدفون نمود.

10) داستان حضرت شعيب(ع) و نافرماني قومش:
حضرت شعيب بر مردم بت پرست مَدْيَن فرستاده شد كه با وجود توانگري,در معاملات خود كم فروشي كرده
و عدل و انصاف را رعايت نمي كردند.حضرت شعيب با ياد آوري سرگذشت اقوام گذشته و بخصوص قوم
لوط كه از نظر مكاني و زماني هم از آنان دور نبود به آنان توصيه كرد كه مبادا ستيزه كاري شما به عذاب
الهي منجر شود. آنان نيز شعيب را تهديد نمودند كه ما تو را بين خود ناتوان مي بينيم و اگر نبود احترام قبيلۀ
تو , بي شك تو را سنگسار ميكرديم. سرانجام خداوند شعيب و مؤمنين را رهانيد و آوازي مهيب شهر را
در گرفت و چون مردم به سراهاي خود رفتند مانند مردگان بر زمين افتادند , گويي هرگز كسي در آن ديار
نبوده است.

11) سوره يوسف تا آيه 52 در اين جزء واقع شده است كه مطالب آن همراه مطالب جزء بعدي مورد بحث قرارمي گيرد.

ویرایش بوسیله کاربر 1402/01/13 05:09:20 ب.ظ  | دلیل ویرایش: edit

ali Offline
#2 ارسال شده : 1396/03/17 01:39:15 ب.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,908

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

در ایات انتهایی سوره هود ایات 115و116 (در جزء 12) نکات جالبی در خصوص نهی از منکر در جامعه و مسئولیت افراد صاحب نفوذ و قدرت و سرنوشت جوامع قبلی که نهی از منکر را ترک کردند،بیان شده است:



جهت مطالعه تفسير و نكات اين ايه كليك كنيد

ویرایش بوسیله کاربر 1402/01/13 10:28:44 ب.ظ  | دلیل ویرایش: edit

farhang Offline
#3 ارسال شده : 1399/02/16 09:22:53 ب.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,023
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
نکات کلیدی و پیام های مهم جزء دوازدهم

جزء دوازدهم شامل سوره هود و 52 آیه نخست از سوره یوسف میباشد.

بسوی خدا بازگردید تا از زندگی نیکو بهره مند شوید.

الف لام راء كتابى است كه آيات آن استحكام يافته سپس از جانب حكيمى آگاه تفصیل و شرح داده شده است {1} (عصاره کتاب این است) كه جز خدا را نپرستيد به راستى من از جانب او براى شما هشداردهنده و بشارتگرم {2}و اينكه از پروردگارتان آمرزش بخواهيد سپس بسوی او بازگردید [تا] شما را با بهره‏مندى نيكويى تا زمانى معين بهره‏مند سازد و به هر شايسته‌ی نعمتى، از كرم خود عطا كند و اگر رويگردان شويد من از عذاب روزى بزرگ بر شما بيمناكم {3}بازگشت ‏شما به سوى خداست و او بر هر چيزى تواناست {4}
پیامهای اصلی قران که در سه ایه بالا امده در ادامه سوره از قول انبیای قبل نیز نقل شده است.

- به حقوق مالی دیگران تجاوز نکنید

وَيَا قَوْمِ أَوْفُواْ الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءهُمْ وَلاَ تَعْثَوْاْ فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ {85} بَقِيَّةُ اللّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ {86}
و اى قوم من پيمانه و ترازو را به داد تمام دهيد و حقوق مردم را كم مدهيد و (از عدالت و انصاف ) در زمين به فساد سر برمداريد {85}اگر مؤمن باشيد باقيمانده [حلال] خدا براى شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نيستم {86}

ایه 85 نشان میدهد که تجاوز به حقوق مالی مردم که کم فروشی یکی از مصادیق بارز ان است، بقدری از نظر قران ناپسند است که از محورهای اصلی رسالت شعیب بوده و میتواند به فساد عمومی در شهر و جامعه (افساد فی الارض) منجر شود.
منظور از «بَقِیَّتُ اللَّه»، سود و سرمایه حلال و یا پاداش الهی است، ولی هر موجود نافع که از طرف خداوند برای بشر باقی مانده و مایه خیر و سعادت او گردد، « بقیة‌الله» محسوب می‌شود.

- تابع چه کسی هستید؟ سران گمراهی پیشاپیش پیروان خود وارد جهنم می‌شوند.

فَاتَّبَعُواْ أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَ مَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِیدٍ(۹۷) یَقْدُمُ قَوْمَهُ یَوْمَ الْقِیَمَةِ فَأَوْرَدَهُمُ (۹۸- هود)
آیه اول می‌گوید عده‌ای برای حفظ دنیایشان، موسی علیه‌السلام را رها کرده و از فرعون و برنامه و سیاست او پیروی کردند. در آیه بعد، وضعیت قیامت آن‌ها را به تصویر کشیده و می‌فرماید: فرعون، پیشاپیش قومش وارد صحنه قیامت می‌شود. اما به جای آنکه این پیشوا، پیروان خود را در آن گرمای سوزان به سوی چشمه گوارایی از آب زلال ببرد؛ آن‌ها را به آتش دوزخ وارد می‌کند.

-با توجه به تکرار زیاد افعال تبعیت و نیز کلمه اهل به معنای پیروان در سوره هود، و بیان تقابل گفتار و رفتار پیروان رسولان با اکثریت تابع مخالفان رسولان و نهایتا سرانجام هلاکت یا نجاتشان (که نجینا هودا (یا سایر رسولان)و الذین امنوا معه) یکی از محورهای سوره تنبه دادن انسانها به این نکته است که از چه کسانی تبعیت می کنند.

خدا غالبی است که امر خود را محقق میکند

وَاللّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ {21} یوسف
و خدا بر كار خويش چيره است ولى بيشتر مردم نمى‏دانند {21}
جمله "والله غالب علی امره" تنها در سوره یوسف بیان شده است. در سوره کهف محور سوره بر اعمال ولایت مطلق خداوند بر امور و غالب بودن اراده و تدبیر او بر عوامل و اسباب مادی است که در قالب 4 داستان بیان میشود. در سوره یوسف نیز همین موضوع در داستان طولانی و سرگذشت پرنشیب و فراز یوسف مشاهده میشود که چگونه خداوند خواست خود را با تمام مخالفتها و کید های اطرافیان یوسف محقق میکند.

برای ترک گناه هم از خدا کمک بخواهید.

و آن [بانو،زلیخا] كه وى در خانه‏اش بود خواست از او كام گيرد و درها را [پياپى] چفت كرد و گفت بيا كه از آن توام [يوسف] گفت پناه بر خدا او آقاى من است به من جاى نيكو داده است قطعا ستمكاران رستگار نمى‏شوند {23}
و در حقيقت [آن زن] آهنگ وى كرد و [يوسف نيز] اگر برهان پروردگارش را نديده بود آهنگ او مى‏كرد چنين [كرديم] تا بدى و زشتكارى را از او بازگردانيم چرا كه او از بندگان مخلص ما بود {24}
[يوسف] گفت پروردگارا زندان براى من دوست‏داشتنى‏تر است از آنچه مرا به آن مى‏خوانند و اگر نيرنگ آنان را از من بازنگردانى به سوى آنان خواهم گراييد و از [جمله] نادانان خواهم شد {33}
پس پروردگارش [دعاى] او را اجابت كرد و نيرنگ آنان را از او بگردانيد آرى او شنواى داناست {34}

داستان یوسف و زلیخا نشان میدهد که دوری و اجتناب از گناه نیز نیازمند تایید و یاری خداوند است که در صورت
دعا و خواست قلبی فرد، اجابت میشود.


سیدکاظم فرهنگ
pakizeh1sadat Offline
#4 ارسال شده : 1400/02/05 06:37:25 ق.ظ
pakizeh1sadat

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, students, member
تاریخ عضویت: 1397/09/13
ارسالها: 168
مکان: Qom

1 تشکر دریافتی در 1 ارسال
🌸💞 نام خدا در هر حال و در همه جا:

🔶۞ وَقَالَ ارْكَبُوا فِيهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا ۚ إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ.(هود/41)

💮🔹او گفت: «بر آن (کشتى) سوار شوید به نام خدا. در هنگام حرکت آنو توقفش، که پروردگارم آمرزنده و مهربان است.»


💮🌸 در آیات بالا خواندیم، نوح به یارانش دستور مى دهد، نام خدا را به هنگام حرکت و توقف کشتى فراموش نکنند، همه چیز به نام او، و به یاد او، و با استمداد از ذات پاک او باید باشد، هر حرکتى، هر توقفى، در حال آرامش و در حال طوفان، همه باید با نام او آغاز شود; چرا که هر کار بى نام او شروع شود «ابتر و بریده دم» خواهد بود.

👈همان گونه که در حدیث معروفى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده است: کُلُّ أَمْر ذِی بال لَمْ یُذْکَرْ فِیهِ بِسْمِ اللّهِ فَهُوَ أَبْتَر: «هر کار مهمى که نام خدا در آن برده نشود نافرجام خواهد بود». ـ («سفینة البحار»، جلد اول، صفحه ۶۶۳ـ )

🌸ذکر نام خدا، نه به عنوان تشریفات، بلکه به عنوان انگیزه و هدف، یعنى هر کار که انگیزه خدائى ندارد و هدفش خدا نیست ابتر است; چرا که انگیزه هاى مادى پایان مى پذیرد، ولى انگیزه هاى الهى تمام نشدنى است، هدف هاى مادى به اوج خود که رسید خاموش مى شود، اما هدف هاى الهى همچون ذات پاک او جاودانى خواهد بود.

📚تفسیر نمونه
سمیرا گودرزی Offline
#5 ارسال شده : 1400/02/05 09:08:47 ق.ظ
سمیرا گودرزی

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, member
تاریخ عضویت: 1399/06/17
ارسالها: 112
Iran (Islamic Republic Of)
مکان: تهران


💥نگاهي متفاوت به اهليت و جهالت

💠🔆قَالَ يَانُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِـحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ 46/هود

🌱ـ [خدا] گفت: اي نوح، او از اهل تو نيست 48 [=اهليت و هم دلي با تو ندارد]، او عملي ناشايسته است، 49 پس چيزي که دانشي نسبت به آن نداري را از من درخواست مکن، 50 من تو را پند مي‌دهم که از جاهلان مباشي.51

🍃🌺 کلمة «اَهْلِ» در قرآن 54 بار و با ضمير [اهله، اهلهم، اهلکم و...] 83 بار [جمعاً 137] تکرار شده است. در تمامي 54 باري که کلمه «اهل» [بدون ضمير] آمده است، نوعي اهليت، همفکري، همزيستي و همبستگي ديده مي‌شود، مثل: اهل کتاب [31 بار]، اهل القري [8 بار]، اهل مدينه [3 بار]، اهل بيت [3 بار]، اهل مَدْين [2 بار]، اهل الذکر [2 بار]، اهل يثرب، اهل النار، اهل التقوي و اهل المغفره.

🍃🌺درست است که اعضاي خانواده هم به دليل پيوند خوني يا سببي و زير يک سقف زيستن، اهل بيت محسوب مي‌شوند، ولي اين اهليتي بيروني است، نه الزاماً دروني و ايماني.

🍃🌺 نکته قابل توجهي است که در اينجا هويت پسر نوح را با عملش معرفي کرده است؛ «إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ»، پس هويت انسان با عمل او شناخته مي‌شود و نه حتي انديشه او به تنهائي، آنچنان که در مثنوي آمده است:

اي بــرادر تــو همي انديشـه‌اي
مابقي خود استخوان و ريشه‌اي

گر گل است انديشه‌ات،گلشني
ور بــود خــاري هيمــه گلخني

🍃🌺جالب اينکه قرآن نيکي [بِرّ] را نه به عنوان ارزشي مجرد و مستقل از انسان، بلکه در عمل و در وجود او تعريف کرده است.

💠 بقره 177 (2:177) - لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللهِ... [نيکي اين نيست که... بلکه نيکي کسي است که ...].

🍃🌺 کار خدا يکسره حکمت و رحمت است، هرچند راز و رمزش بر ما پوشيده باشد، بسياري از دعاها و درخواست‌هاي آدميان، اگر اجابت گردد، آفت دنيا و آخرت است، پس ايکاش تا ندانيم نخواهيم و تا نبينيم نطلبيم.

بعدازاين‌ماديده‌خواهيم ازتوبس
تا نپوشد بحر راخاشاک وخس

🍃🌺قرآن واژة «جهل» را در موارد زيادي مقابل «حلم» قرار داده است، نه «علم». از نظر تئوري، جهل مقابل علم است، اما در عمل، غلبه غرايز خشم و شهوت و هوي و هوس بر عقل را «جهل» و تسلط عقل بر احساسات را نشانه «حلم» مي‌شمرند. شگفت اينکه هشدارِ «از جاهلان نبودن» را خداوند نه تنها به نوح نبي، بلکه به پيامبر خاتم هم که عقل و علمش در اوج بود داده است [انعام 35 (6:35) ] آنهم نه براي کاري خلاف و خطا، بلکه به خاطر مهرورزي بيش از حدّ و دخالت دادن احساسات در امر ايمان آوردن مردم!

🍃🌺 اينکه يوسف دعا کرد: خدايا اگر کيد آن زنان را از من نگرداني، هواي آنها خواهم کرد و از «جاهلين خواهم گشت» منظورش از جهل، مسلماً نه ناداني، که ناتواني در برابر طوفان غرائز و غلبه احساس بر عقل بود [يوسف 33 (12:33) ]. به طور کلي غلبه خشم، شهوت و حسادت را قرآن جهالت شمرده است [فرقان 63 (25:63) ، نمل 55 (27:55) ، بقره 67 (2:67) ، اعراف 199 (7:199) ، قصص 55 (28:55) ].

📚تفسیر آقاے بازرگان
:نکته اے از جزء دوازدهم

┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄
admin Offline
#6 ارسال شده : 1401/01/25 11:22:04 ق.ظ
admin

رتبه: Administration

گروه ها: Administrators, Moderator, member
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 421

9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
تصویر نكات كليدي و مهم جزء دوازده قران كريم

براي مشاهده تصوير با نام كاربري خود وارد شويد

يا به صفحه اينستاگرام قران پويان مراجعه كنيد
فایلهای الصاق شده :
12.jpeg (106kb) تعداد دانلود 0 بار.

شما نمی توانید ضمائم را ببینید/دریافت کنید. ثبت نام کنید.
Azam.pormaye Offline
#7 ارسال شده : 1402/01/14 04:50:00 ق.ظ
Azam.pormaye

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, member
تاریخ عضویت: 1394/12/17
ارسالها: 651
Iran (Islamic Republic Of)

تشکرها: 7 بار
31 تشکر دریافتی در 31 ارسال


*⚛💮 مسولان، حقوق و آبروی مردم را تضییع نکنند.
مردم را کریمانه اداره کنند نه فقیرانه!
﴿لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ﴾ سوره هود، آیه85.

✴️ هیچ حقی از مردم کم نگذارید. جامع همه این حرف‌ ها در سوره مبارکه «هود» بود که در جریان شعیب اصل کلی را فرمود که ﴿لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ﴾ حق_مردم را رعایت کنید، چیزی از حق مردم کم ندهید؛ آن جامع کلی است که اختصاص به کیل و وزن و مسائل مالی ندارد، هر چه که حق دیگران است باید کاملاً ادا بشود ﴿وَ لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ﴾.

✴️ مستحضرید که ایران جمعیتش یک صدم جمعیت دنیاست اما تقریباً هفت ـ هشت درصد امکانات جهان در اختیار ایران است جا ندارد هیچ تناسبی ندارد که ـ خدای ناکرده ـ انسان در صف انتخابات به دستور و راهنمایی علما و مراجع صف ببندد مرتّب به عدّه ‌ای رأی بدهد، آن وقت منتظر باشد که کمک بگیرد یارانه بگیرد این شایسته این جمعیت نیست. 😔

✴️ این ﴿لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ﴾ شامل همه می ‌شود، یعنی به مسئولان می‌گوید بکوشید درآمد کشورتان را ارزیابی کنید، نیاز کشورتان را ارزیابی کنید حقوق مردم را ارزیابی کنید. ما دهه کرامت داشتیم دهه ولایت داشتیم دهه امامت داشتیم هفته وحدت داشتیم، مشغول این کارها بودیم، یک عده در همین مملکت دهه_غارت راه انداختند. چهار هزار آن، پنج هزار این، چهار میلیارد آن، پنج هزار میلیارد این، این با کدام دستور قرآنی سازگار است؟! 😔😔

👈فرمود شما کاری بکنید که حق_مردم ضایع نشود ﴿لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ﴾ این است.

✴️ وظیفه ما یک حساب است که باید در صحنه باشیم وظیفه آنها هم این است که امکانات مردم را در نظر بگیرند امکانات شهر را ببینند، مدیریت را در نظر بگیرند نیاز مردم را در نظر بگیرند،
مردم را کریمانه اداره کنند نه فقیرانه!

ببینید خدا فرمود ما انسان را کریم خلق کردیم، بنا بر این نیست که شکم مردم پر شود، بنا بر این است که آبروی_مردم محفوظ باشد.

📚آیت الله جوادی آملی

┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄
ali Offline
#8 ارسال شده : 1403/01/04 02:06:22 ب.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,908

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
کسی که #طالب_دنیاست، بهره اش فقط در دنیاست نه اخرت.

مَن کاَنَ یُرِیدُ الْحَیَوةَ الدُّنْیَا وَ زِینَتهََا نُوَفّ‌ِ إِلَیهِْمْ أَعْمَالَهُمْ فِیهَا وَ هُمْ فِیهَا لَا یُبْخَسُونَ * أُوْلَئکَ الَّذِینَ لَیْسَ لهَُمْ فیِ الاَْخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَ حَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِیهَا وَ بَاطِلٌ مَّا کَانُواْ یَعْمَلُونَ(۱۶-۱۵/ هود )
كسانى كه زندگى دنيا و زيور آن را بخواهند [جزاى] كارهايشان را در آنجا (دنیا) به طور كامل به آنان مى‏دهيم و به آنان در آنجا كم داده نخواهد شد {15}اينان كسانى هستند كه در آخرت جز آتش برايشان نخواهد بود و آنچه در آنجا (دنیا) كرده‏اند به هدر رفته و آنچه انجام مى‏داده‏اند باطل گرديده است {16}

"آیه شریفه در صدد بیان این مطلب است که عمل آدمی، تنها آن نتیجه‌ای را پی خواهد داشت که او قصد کرده است؛ که اگر منظورش نتیجه‌ دنیوی باشد نتیجه دنیوی هم نصیبش می‌شود؛ مثلاً وضع مالی‌اش بهتر می‌شود، مشهور می‌شود، به نام و نانی می‌رسد و مانند آن. البته این در صورتی است که سایر عوامل لازم هم کمک بکنند.

👈 نکته مهم این است که چنین عملی، فواید اخروی برای صاحبش نخواهد داشت؛ زیرا او که قصد آن نتایج را نداشته تا نصیبش شود و صرف اینکه عملی صلاحیت دارد که در طریق آخرت واقع شود، برای رستگاری و رسیدن به نعمت‌های اخروی کافی نیست. مثلا احسان به خلق و حسن خلق (هم ميتواند به نيت دوستيابى و جاه طلبى و نان قرض دادن انجام شود، و هم به نيت پاداش اخروى و تحصيل خوشنودى خداى تعالى ) اگر به نيت خوشنودى خدا انجام نشود باعث اجر و پاداش اخروى و بلندى درجات نمى شود." المیزان

کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest (3)
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.751 ثانیه ایجاد شد.