logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:177350)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:140274)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:131105)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:95264)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: ترجمه تدبر و نکات مهم تفسیری سوره لقمان: ایات حکمت اموز قران هدایت کننده اهل ایمان و عمل صالح است    تعصب ديني ، ممدوح يا مذموم؟ مفهوم تعصب چيست؟    ياد قيامت: عامل بازدارنده از هر گناه    دعاي مستمر براي عدم انحراف قلب پس از هدايت             

توجه

Icon
Error

admin Offline
#1 ارسال شده : 1392/06/18 08:35:44 ب.ظ
admin

رتبه: Administration

گروه ها: Administrators, Moderator, member
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 421

9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ


به نام خداوند رحمتگر مهربان

يس ﴿۱﴾
يس[/ياسين] (۱)

وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ ﴿۲﴾

سوگند به قرآن حكمت‏ آموز (۲)



إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۳﴾

كه قطعا تو از [جمله] پيامبرانى (۳)


عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۴﴾

بر راهى راست (۴)

تَنزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ ﴿۵﴾

[و كتابت] از جانب آن عزيز مهربان نازل شده است (۵)

لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ ﴿۶﴾

تا قومى را كه پدرانشان بيم‏داده نشدند و در غفلت ماندند بيم دهى (۶)

کلمات کلیدی:یس یاسین پیامبر صراط مستقیم

ویرایش بوسیله کاربر 1394/09/26 11:18:10 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

rahmat Offline
#2 ارسال شده : 1392/06/26 08:23:05 ب.ظ
rahmat

رتبه: Advanced Member

گروه ها: students, member
تاریخ عضویت: 1390/03/01
ارسالها: 38

4 تشکر دریافتی در 3 ارسال
تفسیرنمونه:

این سوره همانند 28 سوره دیگر قرآن مجید، با «حروف مقطعه» آغاز مى شود (یا و سین).

درباره تفسیر حروف مقطعه قرآن، در آغاز سوره هاى «بقره»، «آل عمران» و «اعراف» بحثهاى فراوانى داشته ایم.(1)

ولى، در خصوص سوره «یس» تفسیرهاى دیگرى نیز براى این حروف مقطعه وجود دارد:

از جمله این که: این کلمه مرکب از «یا» (حرف ندا) و «سین» یعنى شخص پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) است، و به این ترتیب، پیامبر(صلى الله علیه وآله) را براى بیان مطالب بعد مخاطب مى سازد.

در احادیث مختلفى نیز، آمده است: این کلمه یکى از نامهاى پیغمبر گرامى اسلام است.(2)

دیگر این که: مخاطب در اینجا انسان است و «سین» اشاره به او است، ولى این احتمال، با آیات بعد سازگار نیست، زیرا در این آیات روى سخن تنها به پیامبر(صلى الله علیه وآله) است.

لذا، در روایتى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: یس اسْمُ رَسُولِ اللّه(صلى الله علیه وآله) وَ الدَّلِیلُ عَلى ذلِکَ قَولُهُ تَعالى إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلى صِراط مُسْتَقِیم:

«یس نام رسول خداست و دلیل آن این است که بعد از آن مى فرماید تو از مرسلین و بر صراط مستقیم هستى».(3)

* * *
به دنبال این حروف مقطعه ـ همانند بسیارى از سوره هائى که با حروف مقطعه آغاز شده ـ سخن از قرآن مجید به میان مى آورد، منتها در اینجا به آن سوگند یاد کرده مى گوید: «سوگند به قرآن حکیم» (وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ).

جالب این که: «قرآن» را به «حکیم» توصیف مى کند، در حالى که حکمت، معمولاً صفت شخص زنده و عاقل است،

گوئى قرآن را موجودى زنده و عاقل و رهبر و پیشوا معرفى مى کند که مى تواند درهاى حکمت را به روى انسانها بگشاید، و به صراط مستقیمى که در آیات بعد، به آن اشاره کرده راهنمائى کند.

البته، خداوند نیازى به سوگند ندارد، ولى سوگندهاى قرآن، همواره داراى دو فایده مهم است:

نخست، تأکید روى مطلب، و دیگر، بیان عظمت چیزى که به آن سوگند یاد مى شود، زیرا هیچ کس به موجودات کم ارزش سوگند یاد نمى کند.
 1 کاربر از rahmat برای ارسال مفیدش تشکر کرده است.
alaie در تاریخ 1395/11/24
rahmat Offline
#3 ارسال شده : 1392/07/07 09:21:37 ب.ظ
rahmat

رتبه: Advanced Member

گروه ها: students, member
تاریخ عضویت: 1390/03/01
ارسالها: 38

4 تشکر دریافتی در 3 ارسال
سپس، مى افزاید: «این قرآنى است که از ناحیه خداوند عزیز و رحیم نازل شده» (تَنْزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ).(5)

تکیه روى «عزیز بودن» خداوند، براى بیان قدرت او، بر چنین کتاب بزرگ شکست ناپذیرى است که در تمام طول اعصار و قرون، به صورت یک معجزه جاویدان باقى مى ماند، و هیچ قدرتى نمى تواند، عظمت آن را از صفحه دلها محو کند.

و تکیه روى «رحیمیت» خداوند، براى بیان این حقیقت است که: رحمت او ایجاب کرده، چنین نعمت بزرگى را در اختیار انسانها بگذارد.

بعضى از مفسران، این دو توصیف را براى بیان دو نوع عکس العمل متفاوت مى دانند که، ممکن است مردم در برابر نزول این کتاب آسمانى و فرستادن این رسول نشان دهند:

اگر به انکار و تکذیب بر خیزند، خداوند با عزت و قدرتش آنها را تهدید کرده، و اگر از در تسلیم و قبول در آیند، خدا با رحمتش آنها را بشارت داده.(6)

بنابراین، عزت و رحمتش که یکى مظهر «انذار» و دیگرى مظهر «بشارت» است با هم آمیخته و این کتاب بزرگ آسمانى را در اختیار انسانها گذارده است.


آیه بعد، هدف اصلى نزول قرآن را این گونه شرح مى دهد: «قرآن را بر تو نازل کردیم، تا قومى را انذار کنى، که پدرانِ آنها انذار نشدند، و به همین دلیل آنها در غفلت فرو رفته اند»(لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ فَهُمْ غافِلُونَ).(7)

مسلماً منظور از این قوم، همان مشرکان عرب مى باشد، و اگر گفته شود، به اعتقاد ما هیچ امتى بدون انذارکننده نبوده، و زمین هرگز از حجت خدا خالى نخواهد شد، به علاوه در آیه 24 سوره «فاطر» خواندیم: وَ إِنْ مِنْ أُمَّة إِلاّ خَلا فِیها نَذِیرٌ: «هیچ امتى نبود مگر این که بیم دهنده اى در آنها وجود داشت».

در پاسخ مى گوئیم: منظور از آیه مورد بحث، انذارکننده آشکار و پیامبر بزرگى است که آوازه او، همه جا بپیچد، و گرنه در هر زمانى حجت الهى براى مشتاقان و طالبان، وجود دارد،

و اگر مى بینیم، دوران میان حضرت مسیح(علیه السلام) و قیام پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را دوران فترت، شمرده اند، نه به این معنى است که مطلقاً حجت الهى براى آنها وجود نداشته، بلکه فترت از نظر قیام پیامبران بزرگ، و اولو العزم است.

أمیر مؤمنان على(علیه السلام) در این زمینه مى فرماید: إِنَّ اللّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً(صلى الله علیه وآله) وَ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ الْعَرَبِ یَقْرَأُ کِتاباً وَ لایَدَّعِی نُبُوَّةً!: «خداوند هنگامى محمد را مبعوث ساخت که احدى از عرب کتاب آسمانى نمى خواند و ادعاى نبوت نمى کرد».(8)

به هر حال، هدف از نزول قرآن، این بود که: مردم غافل را هشیار، و خواب زدگان را بیدار، سازد، و خطراتى که آنها را احاطه کرده، و گناهانى که در آن فرو رفته اند، و شرک و فسادى که به آن آلوده شده اند، به آنها یادآورى کند، آرى، قرآن پایه آگاهى و بیدارى، و کتاب پاکسازى دل و جان است.

 1 کاربر از rahmat برای ارسال مفیدش تشکر کرده است.
alaie در تاریخ 1395/11/24
ali Offline
#4 ارسال شده : 1399/03/19 11:57:42 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,964

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

تدبر و فهم سوره يس: فراز اول سوره يس


لتنذر قوما ما انذر آباوهم فهم غافلون (( - اين جمله ، ارسال رسول و تنزيل قرآن را تعليل مى كند. و حرف ((ما(( در آن نافيه است ، و جمله بعد از ما صفت براى قوم است . و معنايش اين است كه : ما تو را تنها به اين غرض فرستاديم و قرآن بر تو نازل كرديم كه مردمى را كه پدرانشان انذار نشده بودند و غافل بودند، انذار كنى و بترسانى .

و در اينكه مراد از ((قوم (( چه كسانى است ، دو احتمال هست :

احتمال اول اينكه : مراد قريش و آنان كه ملحق به قريشند بوده باشد، در اين صورت مراد از ((آباى قريش (( پدران نزديك ايشان است كه انذار نشده بودند، چون پدران دورتر ايشان امت اسماعيل ذبيح اللّه (عليه السلام )، و همچنين پيغمبرانى ديگر بودند كه مبعوث بر عرب شدند، مانند: هود و صالح و شعيب (عليهما السلام ).

احتمال دوم اينكه : منظور از ((قوم (( همه مردم معاصر رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بوده باشند، چون رسول ا سلام (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) تنها به قريش مبعوث نبود، بلكه رسالتش جهانى و عمومى بود. در اين صورت باز منظور از پدران بشر آن روز كه انذار نشده بودند، همان پدران نزديكشان است ، چون آخرين رسولى كه معروف است قبل از پيامبر اسلام مبعوث شده عيسى (عليه السلام ) است ، كه او نيز مبعوث بر عامه بشر بود، ناگزير منظور از پدران انذار نشده مردم ، چند پشت پدرانى است كه در فاصله زمانى بين عصر پيامبر اسلام و زمان عيسى (عليه السلام ) در اين چند صدساله فترت قرار داشته اند.

معناى آيه اين است كه : تو تنها كسى را انذار مى كنى ، يعنى انذارت تنها در كسى نافع و مؤثر است كه تابع قرآن باشد، و چون آيات قرآن تلاوت مى شود، دلش متمايل بدان مى شود، و از رحمان خشيتى دارد آميخته با رجاء، پس تو او را به آمرزشى عظيم ، و اجرى كريم بشارت ده كه با هيچ مقياسى اندازه گيرى نمى شود.

تفسير الميزان
ali Offline
#5 ارسال شده : 1403/08/28 03:03:11 ب.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,964

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

تدبر در سوره يس :

ترجمه هاي مختلف ايات 6 و7 سوره يس
لِتُنذِرَ قَوۡما مَّآ أُنذِرَ ءَابَآؤُهُمۡ فَهُمۡ غَٰفِلُونَ
ترجمه ارفع ، کاظم ، صفحه 440
تا مردمى را بيم دهى كه پدرانشان نترسيدند و در غفلت به سر مى‌برند

ترجمه اشرفی تبریزی، محمود ، صفحه 740
تا بيم دهى گروهى را همچنان كه بيم داده شدند پدرانشان پس ايشان غافلانند

ترجمه انصاریان، حسین ، صفحه 440
تا مردمى را بيم دهى كه پدرانشان را بيم نداده‌اند و به اين علت [از حقايق] بى‌خبرند

ترجمه برگرفته از تفسیر ابو بکر عتیق نیشابوری مهدوی، یحیی ، صفحه 914
تا بيم كنى گروهى را كه بيم نكردند پدران ايشان را و ايشان غافلان‌اند

ترجمه شعرانی ، ابوالحسن ، صفحه 409
تا بيم دهى گروهى را هم چنان كه بيم داده شدند پدرانشان پس ايشان غافلانند

لَقَدۡ حَقَّ ٱلۡقَوۡلُ عَلَىٰٓ أَكۡثَرِهِمۡ فَهُمۡ لَا يُؤۡمِنُونَ
ترجمه اشرفی تبریزی، محمود ، صفحه 740
بتحقيق ثابت شد سخن بر اكثرشان پس ايشان نمى‌گروند

ترجمه ارفع، کاظم ، صفحه 440
كلام حق دربارۀ بيشتر آنان محقق شده؛ ولى ايمان نمى‌آورند

ترجمه انصاریان، حسین ، صفحه 440
يقيناً فرمان عذاب بر بيشترشان محقق و ثابت شده است، به اين سبب ايمان نمى‌آورند

ترجمه برگرفته از تفسير نور، خرم‌دل، مصطفی ، صفحه 919
(ايشان مستحقّ عذاب گشته‌اند و) سخن (خدا مبنى بر پر كردن جهنّم از چنين افرادى) دربارۀ بيشتر آنان به حقيقت پيوسته است، و آنان ديگر ايمان نمى‌آورند

ترجمه فاضلی، قادر ، جلد 8 ، صفحه 167
البته حقيقت كلام الهى بر بسيارى از آن‌ها رسيد ولى آن‌ها ايمان نمى‌آورند

خلاصه تفسير ايت اله جوادي املي
اين‌جا هم فرمود: ﴿لِتُنذِرَ قَوْماً مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ﴾, قرينه ﴿فَهُمْ غَافِلُونَ﴾ نشان مي‌دهد كه اين ﴿ما﴾, «ما» نافيه است گروهي را انذار كنيد كه نه تنها اينها بلكه پدرانشان هم غافل بودند اينها وارث غفلت پدران هم هستند مدت‌هاست كه اينها در غفلت به سر مي‌برند
فرمود: ﴿لِتُنذِرَ﴾ قومي كه پدرانشان غافل بودند چه رسد به فرزندانشان.
اگر اين «ما» موصوفه يا موصوله يا مصدريّه باشد ﴿فَهُمْ غَافِلُونَ﴾ يعني اينها غافل بودند نه پدرانشان.
﴿لِتُنذِرَ قَوْماً﴾ چه انذار بكنيم؟
هماني را كه آبايشان انذار داشتند و اگر آنچه ما به آباي آنها گفتيم به اينها نگوييم اينها مي‌شوند غافل..


farhang Offline
#6 ارسال شده : 1403/09/09 01:05:23 ب.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,042
Iran (Islamic Republic Of)

48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
خلاصه تفسیر سوره مبارکه یاسین از تفسیر تسنیم صفحه 440

بسم الله الرحمن الرحیم
﴿يس (1) وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ (2) إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ (3) عَلَي صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (4) تَنزِيلَ الْعَزِيْزِ الرَّحِيمِ (5) لِتُنذِرَ قَوْماً مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ (6)

سوره مباركه «يس» برابر آن معياري كه در مكّي و مدني بودن سوَر ياد شد در مكه نازل شد براي اينكه عناصر محوري اين سوره, اصول دين و بخشي از خطوط كلي اخلاق و فقه و حقوق است و سوَري كه احكام فقهي مبسوط يا مسئله جهاد, مسئله زكات, مسئله حج, مسئله صوم اين گونه از مسائل فقهي را در برندارد معلوم مي‌شود در مكه نازل شد.

یس ، نظير ﴿المر﴾, ﴿عسق﴾ و مانند آن كه جزء حروف مقطّعه باشد ظاهراً نيست طبق برخي از لغات عرب اين «ياء» و «سين» يعني «يا أيّها الانسان», «يا انسان» و مانند آن است كه منظور شخص پيغمبر(ص) است بنا بر بعضي از لغات براي اينكه در آيه سه همين سوره دارد ﴿إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ﴾ خب اگر خطابي قبلاً نباشد چگونه مستقيماً مي‌فرمايد ﴿إِنَّكَ﴾ پس قبلاً خطابي هست «يا ايّها الرسول, يا ايّها النبي إنّك كذا» و ﴿يس﴾ يك آيه است.

سوَر مكّي چند قسم است بعضي‌ها با توحيد شروع مي‌شود بعد كم كم مسئله وحي و نبوّت و بعد معاد. برخي از سوَر با وحي و نبوّت شروع مي‌شود در اثر اهميت آن مقطع تاريخي بعد به توحيد و معاد مي‌پردازد. سوره مباركه «يس» از آن بخش دوم است كه اول با وحي و نبوّت شروع شده

﴿يس ٭ وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ﴾
قسم به قرآن حكيم تو پيغمبري اين «واو», «واو» قسم است قسم به قرآن حكيم تو از مرسلين هستي, يك; و بر صراط مستقيم هستي, دو;
حكمت را هم خداي سبحان به خير كثير معرفي كرده فرمود: ﴿يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاءُ وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً﴾ حقيقت حكمت چيست با شواهد مختلف بايد جستجو كرد ولي قرآن را به حكيم بودن معرفي كرد پس معلوم مي‌شود معارف قرآن, كوثر است, خير كثير است و اگر كسي در خدمت اين كتاب الهي بود در خدمت كوثر است از كوثر برخوردار است .

﴿وَالْقُرآ‌ن﴾ سوگندهاي ذات اقدس الهي به خود بيّنه است نه در مقابل بيّنه چون همه بيّنات و ادلّه نزد ذات اقدس الهي است مثلاً اگر كسي ادّعا كند كه الآن روز است و بخواهد سوگند ياد كند بگويد قسم به اين آفتاب, الآن روز است اين به دليل، قسم خورد نه به چيز ديگر, قسم‌هاي خداي سبحان به بيّنه است به دليل و شاهد است نه در قبال شاهد. قسم به اين قرآن تو پيغمبري خب بله, دليل نبوّت پيغمبر هم اين معجزه است .قسم به معجزه براي اثبات نبوّت يك پيغمبر, قسم به بيّنه است نه در مقابل بيّنه. قسم به قرآن كريم تو پيغمبري, خب قسم به دليل است. بنابراين اين واو كه واو قسم است از سنخ قسم‌هايي كه در مقابل بيّنه است و در محاكم مطرح است نيست, از سنخ قسم به خود بيّنه است

﴿وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ﴾ قسم به قرآني كه خودش حكيم است حكمت را در بر دارد مدرّس حكمت است هم حكمت نظري را در بردارد, كه از بود و نبود جهان سخن مي‌گويد خدا هست, شرك نيست, بت‌پرستي نيست اين حكمت نظري; از بايد و نبايد هم خبر مي‌دهد كه چه چيزي حلال است چه چيزي حرام, چه چيزي صحيح است چه چيزي ناصحيح, چه چيزي حق است چه چيزي باطل, مي‌شود حكمت عملي. كتابِ مبدأ حكيم يقيناً حكيم است خداي سبحان حكيم است.

﴿تَنزِيلَ الْعَزِيْزِ الرَّحِيمِ﴾
قرآن كريم ذات اقدس الهي را به عزت معرفي كرد كه ﴿انّ الْعِزَّةَ لِلّهِ جَمِيعاً﴾خدا عزيز است, در اين‌جا هم فرمود اين كتاب, كتابي است كه از طرف خداي عزيزِ رحيم نازل شده است اگر مبدأ اين كتاب يعني متكلّم اين كلام و فرستنده اين كتاب, عزيز بالذّات است، قرآن عزيز بالعرض خواهد بود. از عزّت بالعرضِ قرآن كريم در سوره مباركه «فصلت» چنين خبر داد فرمود اين كتاب عزيز است و بطلان‌پذير نيست. اين نفوذناپذير است با اين قرآن مي‌خواهيد چه كار كنيد بخواهيد نقد كنيد, اشكال كنيد اين نقدپذير نيست بخواهيد تحريف كنيد تحريف‌پذير نيست بخواهيد اين را از جامعه طرد كنيد اين طردشدني نيست اگر چيزي عزيز بود نفوذناپذير است در اثر نفوذناپذيري, غالب است لذا اين كتاب هميشه هست خود اين كتاب عزيز است چون از خداي عزيز نشأت گرفته منتها خدا عزيز بالذّات است كلام خدا عزيز بالعرض ،
پيام ديگري كه عزيز رحيم دارد اين است كه مبشِّر و مُنذِر هم است چون خدا عزيز است نفوذناپذير است از جايگاه عزّت و اقتدار سخن مي‌گويد اين ناظر به اِنذار است كه قرآن كريم مشتمل بر انذار است و از جهت رأفت و رحمت و مهرباني, ناظر به تبشير است.

فرمود اين كتابِ عزيز رحيم را ما نازل كرديم ﴿لِتُنذِرَ قَوْماً﴾ با اينكه همه انبيا و همه كُتب آسماني براي تبشير و انذار است اما در فضاي جاهليت آنچه اثربخش‌تر است انذار است هشداري است. اوّلين تَشري كه انبيا به افراد جاهلي, مبتلايان به جاهليّت مي‌زنند همان هشدار است ﴿قُمْ فَأَنذِرْ﴾
اين‌جا هم فرمود: ﴿لِتُنذِرَ قَوْماً مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ﴾, قرينه ﴿فَهُمْ غَافِلُونَ﴾ نشان مي‌دهد كه اين ﴿ما﴾, «ما» نافيه است گروهي را انذار كنيد كه نه تنها اينها بلكه پدرانشان هم غافل بودند اينها وارث غفلت پدران هم هستند مدت‌هاست كه اينها در غفلت به سر مي‌برند. گرچه ما غفلت نكرديم, يك; ﴿مَا كُنَّا غَائِبِينَ﴾ غيبت نكرديم, دو; همه جا كلام ما حضور داشت, همه جا وحي ما حضور داشت هم گفتيم: ﴿ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَا﴾يعني متواتر, حرف‌هاي انبيا, صحف انبيا, كتب انبيا هم كاملاً متصل است ﴿لَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ﴾ما هرگز بريده نكرديم, نبريديم, قطع نكرديم; منتها يا پيامبر هست يا وصيّ پيامبر امام معصوم هست يا عالمان كه شاگردان آنها و ورثه آنها هستند آن حرف را نقل مي‌كنند اين در هر جامعه‌اي در هر عصر و مصري هست اين‌چنين نيست كه ملّتي بدون حجّت باشند وگرنه ذات اقدس الهي عِقاب نمي‌كند; منتها مستقيماً در هر زمان پيامبري بيايد اين‌چنين نيست مگر هر انساني آن قدرت و صلاحيت را دارد كه به مقام نبوّت بار يابد.

اينكه فرمود غافل بودند نه يعني ما اتمام حجّت نكرديم ما اتمام حجّت كرديم حرف‌هاي بزرگاني كه جزء حنفا بودند در مكه يادشان هست ولي اينها پدرانشان غافل بودند براي اينكه مردم مكه ارتباطشان با وحي تقريباً قطع بود براي اينكه اينها فرزندان ابراهيم(سلام الله عليه) بودند فاصله زياد بود, حجّت الهي بود حداقل بر اساس «إنّ لله علي الناس حجّتين» حجّت عقلي بود كه جلوي شرك و بت‌پرستي را گرفت اگر مسئله نماز و روزه و خمس و زكات و اينها نبود مسئله محال بودن شرك و ضرورت توحيد و اينها بود اين برهان عقلي كه دلالت مي‌كرد بر اينكه شرك باطل است توحيد حق است با اينها بود. فرمود: ﴿لِتُنذِرَ﴾ قومي كه پدرانشان غافل بودند چه رسد به فرزندانشان.
اگر اين «ما» موصوفه يا موصوله يا مصدريّه باشد ﴿فَهُمْ غَافِلُونَ﴾ يعني اينها غافل بودند نه پدرانشان ﴿لِتُنذِرَ قَوْماً﴾ چه انذار بكنيم؟ هماني را كه آبايشان انذار داشتند و اگر آنچه ما به آباي آنها گفتيم به اينها نگوييم اينها مي‌شوند غافل.
سیدکاظم فرهنگ
کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.287 ثانیه ایجاد شد.