رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
در ایه 23 سوره کهف ،خداوند پس از بیان داستان اصحاب کهف برای پیامبر اسلام،به ایشان نکته جالبی را تذکر میدهد:
23وَ لا تَقُولَنَّ لِشَیْء إِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً
24 إِلاّ أَنْ یَشاءَ اللّهُ وَ اذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسِیتَ وَ قُلْ عَسى أَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی لاِ َقْرَبَ مِنْ هذا رَشَدا
23 ـ و هرگز در مورد کارى نگو: «من فردا آن را انجام مى دهم».
24 ـ مگر این که خدا بخواهد! و هر گاه فراموش کردى، (جبران کن) و پروردگارت را به خاطر بیاور;
و بگو: «امیدوارم که پروردگارم مرا به راهى روشن تر از این هدایت کند»!
در تفسیر نمونه در توضیح این ایه چنین امده است:
آیه ، یک دستور کلّى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى دهد که: «هرگز نگو من فلان کار را فردا انجام مى دهم» (وَ لا تَقُولَنَّ لِشَیْء إِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً).
* * *
«مگر این که: خدا بخواهد» (إِلاّ أَنْ یَشاءَ اللّهُ).
یعنى در رابطه با اخبار آینده، و تصمیم بر انجام کارها، حتماً جمله «ان شاء اللّه» را اضافه کن; چرا که:
اوّلاً: تو هرگز مستقل در تصمیم گیرى نیستى و اگر خدا نخواهد، هیچ کس توانائى بر هیچ کارى را ندارد.
بنابراین، براى این که: ثابت کنى نیروى تو از نیروى لا یزال او است، و قدرتت وابسته به قدرت او جمله ان شاء اللّه: «اگر خدا بخواهد» را حتماً به سخنت اضافه کن.
ثانیاً: خبر دادن قطعى براى انسان که قدرتش محدود است و احتمال ظهور موانع مختلف مى رود، صحیح و منطقى نیست، و چه بسا دروغ از آب در آید، مگر این که: با جمله «ان شاء اللّه» همراه باشد.
شأن نزولى را که در مورد آیات فوق، نقل کردیم تفسیر بالا را تأیید مى کند،
زیرا پیامبر(صلى الله علیه وآله) بدون ذکر «ان شاء اللّه» به کسانى که پیرامون «اصحاب کهف» و مانند آن سؤال کرده بودند، قول توضیح و جواب داد، به همین جهت، مدتى وحى الهى به تأخیر افتاد، تا به پیامبر(صلى الله علیه وآله) در این زمینه هشدار داده شود، و سرمشقى براى همه مردم باشد.
سپس، در تعقیب این جمله، قرآن مى گوید: «هنگامى که یاد خدا را فراموش کردى بعد که متوجه شدى، پروردگارت را به خاطر بیاور» (وَ اذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسِیتَ).
اشاره به این که: اگر به خاطر فراموشى، جمله «ان شاء اللّه» را به سخنانى که از آینده خبر مى دهى، نیفزائى هر موقع به یادت آمد فوراً جبران کن، و بگو «ان شاء اللّه»، که این کار گذشته را جبران خواهد کرد.
«و بگو امیدوارم پروردگارم مرا به راهى روشن تر از این هدایت کند» (وَ قُلْ عَسى أَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی لاِ َقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً).
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,036 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَٰلِكَ غَدًا ﴿٢٣﴾ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّـهُ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَىٰ أَن يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَـٰذَا رَشَدًا ﴿٢٤﴾
دقت کنید اصل قصّه براي پرورش روح توحيد و اخلاق است. فرمود: دربارهٴ هيچ چيزي نگو من فردا انجام ميدهم، چه كارهايي كه به تنهايي بايد انجام بدهي چه كارهايي كه با مشورت و معاونت ديگران انجام بدهی، مگر اينكه بگويی انشاءالله. اين ادب توحيدي است كه به ما ياد ميدهد. چرا؟ ⁉️ براي اين كه كسي كه هستي او به مشيت الهي وابسته است، اگر بگويد من اين كار را انجام ميدهم و ـ معاذ الله ـ به مشيئت الهي بياعتنا باشد اين داعيه استقلال دارد، كسي ميگويد من اين كار را فردا ميكنم، تو از هستي خودت كه خبر نداري، بر فرض هستي خودت در اختيار تو باشد، هستي خيلي از چيزها در اختيار تو نيست، پس هيچ كاري را هيچ كسي نميتواند مدّعي باشد، مگر اين كه بگويد اگر خدا بخواهد.
ایا حتما باید لفظ ان شاء الله را گفت؟ حالا يك وقت است كه انشاءالله را لفظاً ميگويد، يك وقت انشاءالله در نيّتش است آن هم باز كافي است. پس انسان دائماً موحّدانه زندگي ميكند، مثلا كسي بگويد من يك لحظهٴ بعد تلفن ميكنم، و اين انشاءالله در ذهنش باشد، همين كه موحّدانه بود كافي است. انسان اگر موحّد باشد كه آن ذُكر قلبي سرِ جايش محفوظ است، حالا اگر غفلتِ ذهني عارض شده در ذهنش نبود كه انشاءالله را ترسيم كند، بعد كه يادش آمد فوراً بگويد انشاءالله كافي است، چون آن سهو و نسيان برداشته شد، همين كه متذكّر شدي كافي است.
وَقُلْ عَسَي أَن يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَداً﴾ ، كلمه (هذا) اشاره به ذكر خدا بعد از فراموشي می باشد، یعنی اميدوار باش كه پروردگارت تو را به امري هدايت كند كه رشدش از ذكر خدا بعد از نسيان بيشتر باشد، و آن عبارت است از ذكر دائمي و بدون نسيان. در نتيجه آيه شريفه از قبيل آياتي خواهد بود كه رسول خدا (ص) را به دوام ذكر دعوت ميكند، چون به ياد چيزي افتادن بعد از فراموش كردن، و بياد آوردن و به خاطر سپردن كه ديگر فراموش نشود خود از اسباب دوام ذكر است.
تفسیر ایت اله جوادی املی |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.