رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/14 ارسالها: 199
8 تشکر دریافتی در 7 ارسال
|
آيا آفرينش شما دشوارتر است يا آسمانى كه [او] آن را برپا كرده است (۲۷) أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا ﴿۲۷﴾ سقفش را برافراشت و آن را [به اندازه معين] درست كرد (۲۸)
رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا ﴿۲۸﴾ و شبش را تيره و روزش را آشكار گردانيد (۲۹)
وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا ﴿۲۹﴾ و پس از آن زمين را با غلتانيدن گسترد (۳۰)
وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا ﴿۳۰﴾ آبش و چراگاهش را از آن بيرون آورد (۳۱)
أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءهَا وَمَرْعَاهَا ﴿۳۱﴾ و كوهها را لنگر آن گردانيد (۳۲)
وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا ﴿۳۲﴾ [تا وسيله] استفاده براى شما و دامهايتان باشد (۳۳)
مَتَاعًا لَّكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ ﴿۳۳﴾ ترجمه فولادوند
|
مدیر تالار |
|
|
|
رتبه: Member
گروه ها: Moderator, students, member تاریخ عضویت: 1391/07/12 ارسالها: 27
1 تشکر دریافتی در 1 ارسال
|
تفسير :(آیات 27-33) آفرينش شما مشكلتر است يا آسمانها
؟ دليل ديگرى بر معاد
به دنبال نقل سرگذشت موسى و فرعون به عنوان يك درس عبرت براى همه طغيانگران وتكذيب كنندگان بار ديگر
به مساله معاد و رستاخيز بر مى گردد و نمونه هائى از قدرت بى انتهاى حق را در جهان هستى به عنوان يك
دليل براى امكان معاد بيان مى كند و گوشه هائى از نعمتهاى بى پايانش را بر انسانها شرح مى دهد تا حس
شكرگزارى را كه سرچشمه معرفة الله است در آنها برانگيزد.
نخست منكران معاد را مخاطب ساخته و ضمن يك استفهام توبيخى مى فرمايد آيا آفرينش شما ( و بازگشت به
زندگى پس از مرگ ) مشكلتر است يا آفرينش اين آسمان با عظمت كه خداوند بنا نهاده است ء أنتم اشد خلقا ام السماء بناها).
اين سخن در حقيقت پاسخى است به گفتار آنها كه در آيات پيشين گذشت كه مى گفتند ء إنا
لمردودون فى الحافره آيا ما به حالت اول باز مى گرديم اين آيه مى گويد هر انسانى در هر
مرحله اى از درك و شعور باشد مى داند كه آفرينش اين آسمان بلند اين همه كرات عظيم و كهكشانهاى
بى انتها قابل مقايسه به آفرينش انسان نيست كسى كه اين قدرت را داشته چگونه از باز گرداندن شما
به حيات عاجز است.
سپس به شرح بيشتر درباره اين آفرينش بزرگ پرداخته مى افزايد سقف آسمان را برافراشت و آن را منظم
و مرتب و موزون كرد ( رفع سمكها فسواها).
سپس به يكى از مهمترين نظامات اين عالم بزرگ يعنى نظام نور و ظلمت اشاره كرده مى فرمايد : شبش را
تاريك و ظلمانى و روزش را آشكار و نورانى ساخت ( و اغطش ليلها و اخرج ضحاها).
كه هر كدام از اين دو در زندگى انسان و ساير موجودات زنده اعم از حيوان و گياه نقش فوق العاده
مهمى دارد.
نه انسان بدون نور مى تواند زندگى كند كه همه بركات و روزيها و حس و حركت او وابسته به آن است و
هم بدون ظلمت زندگى او ممكن نيست كه رمز آرامش او است .
سپس از آسمان به زمين مى آيد و مى فرمايد : زمين را بعد از آن گسترش داد ( و الارض بعد
ذلك دحاها).
دحا از ماده دحو ( بر وزن محو ) به معنى گستردن است بعضى نيز آن را به معنى تكان دادن چيزى از محل
اصليش تفسير كرده اند و چون اين دو معنى لازم و ملزوم يكديگرند به يك ريشه باز مى گردد .
به هر حال منظور از دحو الارض اين است كه در آغاز تمام سطح زمين را آبهاى حاصل از بارانهاى
سيلابى نخستين فرا گرفته بود اين آبها تدريجا در گودالهاى زمين جاى گرفتند و خشكيها از زير آب سر بر
آوردند و روز به روز گسترده تر شدند تا به وضع فعلى در آمد ( و اين مساله بعد از آفرينش زمين و
آسمان روى داد).
بعد از گسترش زمين و آماده شدن براى زندگى و حيات سخن از آب و گياه به ميان آورده مى فرمايد :
خداوند در زمين آب آن را خارج نمود و همچنين چراگاه هايش را ( اخرج منها ماءها و
مرعاها ) .
اين تعبير نشان مى دهد كه آب در لابلاى قشر نفوذ پذير زمين پنهان بود ، سپس به صورت چشمه ها و نهرها
جارى شد و حتى دريا و درياچه ها را تشكيل داد.
و در پايان م ىفرمايد همه اينها را براى اين انجام داد تا وسيله تمتع و حيات شما و چهارپايانتان
باشد ( متاعا لكم و لانعامكم ) .
آرى آسمان را برافراشت.
و نظام نور و ظلمت را برقرار ساخت.
زمين را گسترش داد.
و آب و گياه از آن خارج نمود.
كوهها را مراقب حفظ زمين نمود.
و همه وسائل زندگى انسان را فراهم ساخت.
و همه را از بهر او ، سرگشته و فرمانبردار كرد.
تا از مواهب حيات بهره گيرد و به غفلت نخورد ، و بپاس اين همه فرمانبرداران كه براى او آفريده است ،
فرمان الهى برد.
اينها از يك سو نشانه هاى قدرت او بر مساله معاد است و از سوى ديگر دلائل عظمت و نشانه هاى وجود
او در مسير توحيد و معرفت است .
برگرفته از تفسیر نمونه ج 26
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,036 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
مروری بر ایات 27-33 نازعات از تفسیر تسنیم
آن مسئله مقدمات برهان که در همین سوره مبارکه نازعات تا آیه چهارده مشخص شد، همین قسمت برهان را هم در همین سوره از آیه 27 به بعد شروع میکند که >أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها<؛ وسط قصه حضرت موسای کلیم(سلام الله علیه) را ذکر میکنند که صبغه موعظه دارد از این جهت که سرنوشت تلخ فرعون را ذکر میکند که فرمود: >فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَکالَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولی ٭ إِنَّ فی ذلِکَ لَعِبْرَةً لِمَنْ یَخْشی< صبغه موعظهای دارد.
فرمود: >أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها< ما این آسمان را با این سبک ساختیم در آن مراحل چندگانه این شش مرحله را بیان فرمود که ابتدا یک مشت دود بود که ما این را شمس و قمر کردیم >ثُمَّ اسْتَوی إِلَی السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ< بعد >فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فی یَوْمَیْنِ<؛در دو روز ﴿وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها﴾ آن هم >فی یَوْمَیْنِ< دو روز برای زمین، دو روز برای آسمان، دو روز دیگر هم برای «بین الارض و السماء» مجموعاً میشود شش طور و شش مرحله. فرمود: >رَفَعَ سَمْکَها<؛ ﴿سَمْک﴾ یعنی ارتفاع در برابر عمق.
گاهی جسم را که میسنجند میگویند طول و عرض و سمک، گاهی میگویند طول و عرض و عمق. اگر انسان پایین بایستد میگوید طول و عرض و سمک؛ بالای چاه بایستد بالای حوض بایستد میگوید طول و عرض و عمق
؛ فرقی نمیکند اگر از بالا نگاه بکنیم این میشود عمق از پایین نگاه بکنیم میشود ارتفاع؛ طول و عرض و ارتفاع، طول و عرض و عمق، فرقی نمیکند. اینجا ﴿سَمْک﴾ یعنی ارتفاع، >رَفَعَ سَمْکَها< این سیاهچالهها هم راه خاص خودشان را دارند هیچ بینظمی و پراکندگی و مانند آن نیست.
>وَ أَغْطَشَ لَیْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها< شب آسمانها را تاریک کرد و روز آسمانها را روشن کرد. مستحضرید با اینکه قرآن کریم بر اساس تحقیقات علمی تنظیم شده است، ولی آداب محاوره فرهنگ محاوره یک چیز دیگر است؛ ظاهرش این است که شب و روز مخصوص آسمان است آفتاب مادامی که هست روز است وقتی رفت میشود شب؛ در حالی که شب و روز مربوط به زمین است نه برای آسمان. زمین هر لحظه دارد شب و روز درست میکند، این کره زمین وقتی الآن در این حالت حرکت است رو به آفتاب است اینجا روز است پشتش شب است، وقتی برگشت از این طرف آنجا میشود روز آن قسمتش میشود شب، اما قرآن شب و روز را به آسمان اسناد میدهد >وَ أَغْطَشَ لَیْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها<. سرّش این است که ما یک علم داریم یک فرهنگ محاوره؛ مسئله علمی و تحقیق علمی را قرآن سرجایش تنظیم کرده است با مردم حرف زدن باید با فرهنگ محاوره باشد.
بعداً مسئله «دحو الأرض» پیش میآید >وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها< هم «دحو الأرض» و گسترش زمین بعد از بخشی از آسمانهاست و هم >وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها< از همین قبیل است. آنگاه سوگند یاد میکند >وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها< آن کسی که گستره زمین پیکره زمین نظم زمین را به عهده داشت و اداره کرد سوگند به او. حالا این نظم دقیق ریاضی را که ذکر میکند میفرماید حالا که زمین دحو شد و گسترده شد برای تأمین ارزاق شما مرتع درست کرد مزرع درست کرد، این بخشهای بدنی را دارد تنظیم میکند؛ >أَخْرَجَ مِنْها< از زمین، آب زمین را، یک؛ چراگاه زمین را، دو. این «أکل» اختصاصی به انسان ندارد در حیوانات هم هست، «رَعی» هم به معنای چِرایی حیوان مخصوص نیست.
فرمود: >أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها ٭ وَ الْجِبالَ أَرْساها< که «رواسی» همان اوتاد و میخ برای اینکه زمین روی آن گسلهایی که دارد نلرزد با کوه و سلسله جبال این را میخکوب کرده است؛ «رواسی»؛ یعنی اوتاد! این همان بیان نورانی حضرت امیر است که در خطبه اول نهج البلاغه آمده است که «وَ وَتَّدَ بِالصُّخُورِ مَیَدَانَ»[32] که مفعول است «مَیدان»؛ یعنی نوسان. اضطرابِ حرکتِ جنبشِ خطرزایِ زمین را به وسیله این کوهها تنظیم کرده است
|
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.