رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,048 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
مباهله چيست؟ متن و تفسير آيه مباهله در قرآن امروز 24ذيجه روز مباهله است. اين قضيه در ايه 61 سوره ال عمران بيان شده است.
باين مناسبت ضمن بيان ايه وترجمه ان ،شرح داستان را هم بطور خلاصه از تفسير الميزان ذكر ميكنيم.
إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿۵۹﴾ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُن مِّن الْمُمْتَرِينَ ﴿۶۰﴾ فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ
در واقع مثل عيسى نزد خدا همچون مثل [خلقت] آدم است [كه] او را از خاك آفريد سپس بدو گفت باش پس وجود يافت (۵۹)
[آنچه درباره عيسى گفته شد] حق [و] از جانب پروردگار تو است پس از ترديدكنندگان مباش (۶۰)
پس هر كه در اين [باره] پس از دانشى كه تو را [حاصل] آمده با تو محاجه كند بگو بياييد پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خويشان نزديك و شما خويشان نزديك خود را فرا خوانيم سپس مباهله كنيم و لعنتخدا را بر دروغگويان قرار دهيم (۶۱)
تفسير الميزان
در تفسير قمى از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: نصاراى نجران وقتى براى شرفيابى حضور رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) حركت مى كردند،
سه نفر از بزرگانشان به نام اهتم و عاقب و سيد با آنان همراهى نمودند، به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) نزديك شده، پرسيدند: مردم را به چه دينى دعوت مى كنى ؟
فرمود: به شهادت دادن به اينكه جز اللّه معبودى نيست و اينكه من فرستاده خدايم و اينكه عيسى (عليه السلام ) بنده اى است مخلوق كه مى خورد و مى نوشيد و سخن مى گفت
پرسيدند: اگر مخلوق و بنده بود پدرش كه بود؟، در اينجا به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) وحى شد كه به ايشان بگو: شما درباره آدم چه مى گوئيد؟ آيا بنده اى مخلوق بود، مى خورد و مى نوشيد
و سخن مى گفت و عمل زناشوئى انجام مى داد يا نه ؟ رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) همين سوالات را از ايشان كرد، جواب دادند: بله بنده اى مخلوق بود و كارهائى كه برشمردى مى كرد،
فرمود: اگر بنده بود و مخلوق پدرش كه بود؟ مسيحيان مبهوت و مغلوب شدند و خداى تعالى اين آيه را فرستاد: (ان مثل عيسى عند اللّه كمثل آدم خلقه من تراب...) و نيز اين آيه را كه فرمود: (فمن حاجك فيه من بعد ماجاءك من العلم - تا جمله - فنجعل لعنت اللّه على الكاذبين ).
رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) به ايشان فرمود: پس با من مباهله كنيد، اگر من صادق بودم لعنت خدا بر شما نازل شود و اگر كاذب باشم لعنتش بر من نازل شود،
مسيحيان گفتند: با ما از در انصاف درآمدى، قرار گذاشتند همين كار را بكنند، وقتى به منزل خود برگشتند، رؤ سا و بزرگانشان مشورت كردند و گفتند: اگر خودش با امتش به مباهله بيايند،
مباهله مى كنيم چون مى فهميم كه او پيغمبر نيست و اگر خودش با اقرباءش به مباهله بيايد مباهله نمى كنيم، چون هيچكس عليه زن و بچه خود اقدامى نمى كند، مگر آنكه ايمان و يقين داشته باشد
كه خطرى در بين نيست و در اين صورت او در دعويش صادق است، فردا صبح به طرف رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) روانه شدند، ديدند كه تنها رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله )
و على بن ابى طالب و فاطمه و حسن و حسين (عليهماالسلام ) براى مباهله آمده اند، نصارا از اشخاص پرسيدند: اينان چه كسانى هستند؟ گفتند: اين مرد پسر عم و وصى و داماد او است و
اين دخترش فاطمه سلام اللّه عليها است و اين دو كودك، دو فرزندانش حسن و حسين (عليهماالسلام ) هستند، نصارا سخت دچار وحشت شدند و به رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله ) عرضه داشتند:
ما حاضريم تو را راضى كنيم، ما را از مباهله معاف بدار، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) با ايشان به جزيه مصالحه كرد و نصارا به ديار خود برگشتند.
در اين محل در مدينه مسجدي به همين نام ساخته شده كه زايران نيز به بازديد ان ميروند.هم چنين تفاسير ونتايج متعددي از اين ايه بخصوص پيرامون اهلبيت وپنج تن انجام شده است
كه علاقمندان مي توانند تحقيق بيشتري نمايند.ویرایش بوسیله کاربر 1396/07/17 02:15:20 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/30 ارسالها: 13
|
تفسير آيه مباهله (آيه 61 سوره آل عمران) :
« فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ »
هرگاه بعد از علم و دانشى كه به تو رسيده،(باز) كسانى با تو به محاجّه و ستيز برخيزند، به آنها بگو: «بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله كنيم؛ و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.»
واژهى «نَبتَهل» از ريشهى «اِبتهال» به معناى بازكردن دستها و آرنجها براى دعا، به سوى آسمان است واين آيه به دليل اين واژه، به آيهى مباهله معروف گشته است.
مباهله، يعنى توجّه و تضرّع دو گروه مخالفِ يكديگر، به درگاه خدا و تقاضاى لعن و نابودي براى هركه باطل است.
در تفاسير شيعه و سنى آمده : در سال دهم هجرى، افرادى از سوى رسول خدا (ص) مأمور تبليغ اسلام در منطقه نجران (در سرزمين يمن) شدند. مسيحيانِ نجران نيز هيئتى را به نمايندگى از سوى خود براى گفتگو با پيامبر اسلام (ص) به مدينه فرستادند.ولي علي رغم مباحثه هايي كه ميان آنان و پيامبر (ص) شد، باز هم آنان بهانهجويى كرده و در حقّانيّت اسلام ابراز شك مىنمودند.
اما سیره در مقابل این افراد لجوج چیست ؟
وقتي استدلالهاي متعدد جوابگو نشد و شخص مقابل از پذيرش حقّ خودداري کرد و به لجاجت و آشوب ادامه داد ، جواب كوبنده است از اينرو آيه نازل گشت كه :
« … فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ » … به آنها بگو: «بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله كنيم؛ و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.»
آري اگر انسان، علم و ايمان به هدف داشته باشد، حاضر است خود و نزديكترين بستگانش را در معرض خطر قرار دهد. « مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ » و در وادي معرفت ، بين زن و مرد فرقي نيست : «نِسائِنا»
هنگامى كه نمايندگان مسيحيان نجران، پيشنهاد مباهله را از حضرت رسول (ص) شنيدند، با توجه به ادلّه روشن پيامبر، در مباحثات و احتمال پيامبر بودن ايشان ، متحيّر ماندند ، آنان مُهلت خواستند تا در اين باره فكر و انديشه و مشورت كنند.
بزرگِ نصارى به آنها گفت: شما پيشنهاد پيامبر مسلمين را بپذيريد و برويد ، اگر ديديد كه پيامبر آنان، با سر وصدا و جمعيّتى انبوه براى نفرين مىآيد، نگران نباشيد و بدانيد كه خبرى نيست، ولى اگر با افراد كمي به ميدان آمد، از مباهله خودداري كنيد و با او مصالحه كنيد و هرچه گفت بپذيريد.
روز مباهله، آنها ديدند كه پيامبر اسلام (ص) آمد اما همراه با دو كودك و يك جوان و يك زن !
آن دو كودك، حسن و حسين و آن جوان، علىّ بن ابىطالب و آن زن ، فاطمهى زهرا ، دختر پيامبر بودند.
اُسقف مسيحيان گفت: من چهرههايى را مىبينم كه اگر از خداوند بخواهند كوه از جا كنده شود، كنده مىشود.
با ديدن آن چهره ها ، آنها ترجيح دادند ، از مباهله اعلام انصراف كرده و حاضر به مصالحه و توافق شوند !!!
چنانكه آمد اين ماجرا، علاوه بر تفاسير شيعه، در اصلي ترين منابع حديثي اهل سنّت نيز آمده. [مطالعه بیشتر]
در اينجا فخر رازى (از علماي اهل سنت) سؤالي را در باره نزول آيه در حق اهل بيت (عليهمالسلام) مطرح كرده كه : چگونه ممكن است منظور از ابناءنا {فرزندان ما} حسن و حسين (ع) باشد ، درحالى كه ابناء جمع است و جمع بر دو نفر گفته نمىشود ، و چگونه ممكن است نسائنا كه معنى جمع دارد تنها بر بانوى اسلام فاطمه (س) اطلاق گردد ؟ و اگر منظور از انفسنا تنها على (ع) است چرا به صيغه جمع آمده؟!
پاسخ : اولاً – همانطور كه آمد، اجماع علماى اسلام و احاديث فراوانى كه در بسيارى از منابع معروف و معتبر سنى و شيعه در زمينه ورود اين آيه در مورد اهل بيت (عليهمالسلام) به ما رسيده است و در آنها تصريح شده پيغمبر (ص) غير از على (ع) و فاطمه (س) و حسن و حسين (ع) كسى را به مباهله نياورد ، قرينه آشكارى براى تفسير آيه خواهد بود ، زيرا مىدانيم از جمله قرائنى كه آيات قرآن را تفسير مىكند روايات و شان نزول قطعي است .
بنابر اين ، ايراد مزبور تنها متوجه شيعه نمىشود ، بلكه دانشمندان اهل سنت هم بايد جوابگو باشند.
ثانياً - اطلاق صيغه جمع بر مفرد يا بر تثنيه تازگى ندارد ، و در قرآن و غير قرآن از ادبيات عرب، و حتى غير عرب اين معنى بسيار است .
توضيح : بسيار مىشود كه به هنگام بيان يك قانون ، يا تنظيم يك عهدنامه ، حكم به صورت كلى و به صيغه جمع آورده مىشود ، يك مثال عادّي مثلا در عقد اجاره اي ، صاحب خانه شرط ميكند كه در اين خانه فقط مستأجر به همراه همسر و فرزندانش(جمع) زندگي نمايد در حاليكه ممكن است مستأجر در حال حاضر اصلا فرزندي نداشته باشد يا تنها يك يا دو فرزند داشته باشد ، اين موضوع هيچگونه منافاتى با تنظيم قانون يا اجاره يا … به صورت جمع ندارد .
به عبارت ديگر حضرت رسول(ص) موظف بود طبق قراردادى كه با نصاراى نجران بست، همه فرزندان و زنان خاص خاندانش و تمام كسانى را كه به منزله جان او بودند، همراه خود به مباهله ببرد ، ولى اينها مصداقى جز دو فرزند و يك زن و يك مرد نداشت .
اضافه بر اين در آيات قرآن موارد متعددى داريم كه عبارت به صورت صيغه جمع آمده اما مصداق آن منحصر به يك فرد بوده است : مثلا در همين سوره (آل عمران) آيه 173 آمده :
« الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ … »
كسانى كه مردم به آنها گفتند دشمنان (براى حمله به شما) اجتماع كردهاند از آنها بترسيد .
در اين آيه منظور از الناس (مردم) طبق تصريح جمعى از مفسران فقط {نعيم بن مسعود} است كه از ابو سفيان اموالى گرفته بود تا مسلمانان را از قدرت مشركان بترساند !
همچنين در آيه 181 آمده :
« لَّقَدْ سَمِعَ اللّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ أَغْنِيَاء … »
خداوند گفتار كسانى را كه مىگفتند : خدا فقير است و ما بىنيازيم (و لذا از ما مطالبه زكات كرده است) شنيد .
كه منظور از الذين در آيه به تصريح جمعى از مفسران فقط {حى بن اخطب يا فنحاص} است .
و البته گاهى اطلاق كلمه جمع بر مفرد به عنوان بزرگداشت نيز ديده مىشود ، همان طور كه در باره حضرت ابراهيم (ع) در آيه 120 سوره نحل آمده :
« اِنَّ اِبْراهِيمَ كانَ اُمَّةً قانِتاً لله … » { ابراهيم (ع) امّتى بود خاضع ، در پيشگاه خدا }
كه در اينجا كلمه اُمّت ، كه اسم جمع است بر يك نفر ، اطلاق شده است .
آري در دعا، حالات اهل دعا مهم است، نه تعداد آنها، گروه مباهله كننده پنج نفر بيشتر نبودند.
پنج نفري كه هر كدام يك ملت بودند …
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
سوال مطرح شده در گروه تلگرامي قرآن پويان درس واقعه مباهله در زمان ما چیست؟ آیا امکان استفاده از این واقعه در جهان امروز وجود دارد؟ اگردارد چگونه باید باز سازی شود؟ ویرایش بوسیله کاربر 1396/06/26 04:23:15 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
پیغام بوسیله مدیر حذف شد. | دلیل ویرایش: تكرار
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,048 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
سلام و تشکر از سوال خوب شما
یکی از پیام های اصلی قران و انبیا،دعوت انسانها به حقیقت پذیری و عدم مخالفت با حقیقت بخاطر منافع و مصالح دنیوی،قبیله ای ، آداب و رسوم ،غرور، لجاجت و ....است.
مباهله،منحصر در عصر نزول و منحصر به اسلام و مسیحیت نیست. درس این داستان و این آیه،برای همه انسانهاست که :
۱-هر گاه به مطلب حقی برخوردید یا حقیقت بر شما آشکار شد(من بعد ما جایک من العلم)،تسلیم آن شوید و بر نظر قبلی خود،لجاجت نکنید
۲-در اتخاذ عقاید خود،تحقیق کنید تا از حقانیت آن بگونه ای مطمین شوید که هراسی از حضور در مباهله نداشته باشید
۳-پیش نیاز مباهله،گفتگو و محاجه و دلیل آوردن و اقناع و جدال احسن است.پس از طی این مرحله و اصرار غیر موجه مخاطب بر نظر خود،نوبت مباهله میرسد(فمن حاجک فیه من بعد ماماجایک من العلم)
۴-در مباهله،لعنت خدا شامل انکار کنندگان حقیقت میشود نه آنهایی که هنوز به حقیقت نرسیده اند یا عقیده خود را حق می دانند. (فنجعل لعنت الله علی الکاذبین)
۵-شکل مباهله میتواند در اعصار و امصار مختلف ،عوض شود.
امروز با گسترش رسانه ها ،مناظره های غیر مغرضانه شفاهی و مکتوبی که در عرصه های مختلف فکری وعقیدتی انجام میشود، می تواند صحنه مباهله بین صاحب دو اندیشه و خوانندگان و بینندگان آن مناظره باشد.
|
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
ممنونم از پاسختون.ولی در مورد جایگزینی مناظره با مباهله !قدری تامل برانگیز بود.آنچه در مباهله پیامبر قابل توجه است شرکت عزیزترین افرادخاندانش در امرمباهله برای لعنت ونفرین است ودر مناظره چنین شکلی هرگز دیده نمی شود.اگر شکل ومحتوای مباهله را تغییر دادیم دیگر جایگزینی معنا نمی یابد .
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
مباهله،صحنه مصاف باورمندان دو دیدگاه است که مدعی حق بودن آن هستند.روح آن،یک چیز است اما شکل آن ،می تواند تغییر کند.
همراهان پیامبر در مباهله بعنوان صدیق ترین طرفداران و معتقدان به اظهارات پیامبر اسلام ،او را همراهی کردند نه بخاطر نسبتهای نسبی و سببی.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
درسته ولی مباهله آخرین صحنه مصاف آن هم باتضرع و لعن است در جایی که مناظره بی فایده بوده . مگر در زمان پیامبر مناظره نبود؟ولی در این واقعه مباهله انجام شد. اگر تاریخ مباهله سال دهم هجرت باشد حسنین (ع)شش وهفت ساله بوده اند پس به عنوان عزیزترین افراد مطرح می شوند نه معتقدان به اظهارات پیامبر کما اینکه در خود آیه هم لفظ اَبناءنا وانفسنا تصریح شده است.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
تشكر از شما
در ادامه بحث نكات زير قابل ذكر است:
1-مباهله ،مصاف دو ديدگاه يا دو ادعاست.و صرفا با حضور دو نفر طرف ادعا ،شكل ميگيرد.اما ميتواند طرفداران و معتقدان به دو ديدگاه هم حضور داشته باشند. لذا شر ط مباهله،حضور زن و فرزندان نيست.بلكه ان مباهله خاص،شكلي خاص و يا ابتكاري از جانب خدا ورسول بوده تا تاثير مباهله را بيشتر كند. در اين خصوص روايات تاريخي از مناظره ومباهله هاي بعدي هم مويد همين امر است كه كه معمولا دو نفره بوده.
الميزان در اين خصوص نوشته است"هر چند كه در خصوص آيه به معناى چيزى نظير #محاجه بين شخص رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) و بين بزرگان نصارا است، ولى تعميم دادن دعوت به فرزندان و زنان براى اين بوده كه اين احتجاج اطمينان آورتر باشد"👉
2-در معناي لغت،الميزان معتقد است كه"مصدر (ابتهال ) كه باب افتعال است از ثلاثى (با -ها - لام ) گرفته شده و مصدر (بهل ) به فتحه اول و هم به ضمه آن به معناى #لعنت است،اين اصل معناى كلمه است👉 ولى بعدها در مطلق دعا و درخواست زياد شد، البته دعائى كه با اصرار و #سماجت صورت بگيرد." لذا معناي تضرع را ذكر نكرده و با متن ايه و سياق داستان نيز منطبق نيست.
3-حضور نزديكان و اهل بيت پيامبر قطعا از باب همراهي و همرايي آنها در ادعاي پيامبر است. وگر نه اگر كسي معتقد به ديدگاه يكي از طرفين مباهله نباشد،حضورش به چه معناست؟چرا بايد زندگي خود را به صحنه ريسك مباهله بياورد؟
4-هرچند اين فراز از ايات ،به نظر من همراه ايات قبل و بعدش در سوره ال عمران نازل شده(حداكثر سال 5 هجري)اما با توجه به اعتقاد شيعيان در خصوصيات امامان (كه صغر سن انها ،مانع علم و فضايل انها نميشود)نكته اشاره شده در خصوص سن حسنين،قابل رفع است.
5-البته الميزان ،نقش بالاتري از طرفدار و معتقد و مومن به اظهارات پيامبر براي اهل بيت حاضر در صحنه مباهله قايل است و انها را شريك پيامبر در ادعاي خود ميداند:
"همه حاضران در مباهله، شريك در ادعا هستند، چون كذب همواره در ادعا است، پس هركس كه با رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) بوده، يعنى على و فاطمه و حسنين (عليهم السلام ) در دعوى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) و در دعوتش شريك بودند و اين از بالاترين مناقبى است كه خداى تعالى اهل بيت پيامبرش (عليهم السلام ) را به آن اختصاص داده.
آوردن رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) حضرات نامبرده را با خود عنوان آوردن نمونه اى از مؤ منين را نداشته، چون مؤ منين بدان جهت كه مؤ من بودند سهمى و نصيبى از اين محاجه و مباهله نداشتند تا در معرض لعنت و عذاب (البته اگر دروغگو باشند) قرار بگيرند،
پس رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) آن چند نفر را كه با خود آورد، از جهت صرف داشتن ايمان نبود 👈بلكه از اين جهت بود كه آن جناب يك طرف محاجه و ادعاى دو طرفه بود و بايد خودش را در معرض بلاى احتمالى (در صورت دروغگو بودن ) قرار بدهد. و اگر دعوى آنطور كه قائم به شخص آن جناب بود به همراهانش قائم نبود، هيچ وجهى براى شركت دادن آنان به نظر نمى رسيد، اگر به فرض محال در دعويش دروغگو و مستحق عذاب باشد، زن و بچه و دامادش چه گناهى دارند،👌 پس اگر نامبردگان را شركت داد از اين جهت بوده كه دعويش قائم به خودش و به همين چند نفر يعنى دو فرزند و يك زن و يك مرد بوده، نه اينكه اين چند نفر نمونه اى از همه پيروان مومنش باشند."
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
درود.ممنون از پیگیری بحث ۱_چون قصد سوال من طرح کاربرد آیات قرآن درزمان حاضر بود پس نوع مباهله ای که پیامبر انجام داد مدنظر است ۲_معنایی که برای مباهله ارائه شد ازکتب لغت معتبر بود ولی باتوجه به معانی متعدد برای هرکلمه قدر اشتراک رو که لعن هست مبنا قرار میدهیم .پس بازهم معنای مناظره نخواهد داد. ۳_با توجه به معنای مباهله وآخرین صحنه مصاف بودن آن حضور خانواده پیامبر درجهت اثبات حقانیت مقصودش بود و این خیلی بدیهی است که انسان در این مقام از عزیزترین افرادش مایه می گذارد نه از هم کیشانش .چون مناظره نبود ! ۳_اغلب مفسرین براین باورند که آیات سوره مباهله سال ها قبل از واقعه مباهله حتی سال چهارم هجری نازل شده وعمل پیامبر با تاسی به آیات قبلی بوده.ولی تاریخ مباهله سال دهم هجری بوده.وحسنین خردسال در آن زمان هنوز مقام امامت نداشتند تا با ائمه خردسال مقایسه شوند. ۴_با تمام احترام برای تفسیر المیزان خود علامه معتقد بود تفسیر باید چهار سال یکبار بازنگری گردد. ۵_آیات قرآن در زمینه مباهله خود گویای تاکید بر حضور خاندان است:نساء نا وابناءنا وانفسنا.....نه شریک ادعا ۶_کسی که درمباهله شرکت می کند به حقانیت خود باور دارد پس هرگز صدق لعن بر خاندان را باورندارد.وبه همین خاطر عزیزانش را به صفحه مصاف می آورد.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
۱_"چون قصد سوال من طرح کاربرد آیات قرآن درزمان حاضر بود پس نوع مباهله ای که پیامبر انجام داد مدنظر است" مطالب من ناظر به اصل مباهله بود و همان طور كه بيان شد،اين كار پيامبر ،شكلي خاص و درواقع ابتكار و تاكتيكي از جانب خدا ورسول براي نحوه برگزاري اين مباهله بوده است. ما موظف به تبعيت از اين شكل و روش در همه موارد نيستيم.اگر در حال حاضر كسي ان قدر به حقانيت حرف خود مطمئن است،كه جرات بردن خانوده اش را دارد و در بردن آنها هم تاثيري ميبيند،اين كار را ميكند و در غير اين صورت،اگر خواست مباهله كند،دو نفري ميروند چنانكه در روايت نجاشي از مباهله قاضي عبدالجبار امده بود.
2-"پس بازهم مباهله به معنای مناظره نخواهد داد." من هم موافقم و چنين چيزي نگفتم كه مناظره يعني مباهله .بلكه نظرم اين بود كه امروزه مناظره ها و تبادل ارا وعقايد در رسانه ها با شرايطي ميتواند به مباهله تبديل شوند(آن هم كليت مباهله و نه مباهله خاص پيامبر)از جمله شرايط اين تبديل هم طي مراحل اوليه احتجاج و توافق و نيت انها بر مباهله در اخرين مناظره است .
3-"اغلب مفسرین براین باورند که آیات سوره مباهله سال ها قبل از واقعه مباهله حتی سال چهارم هجری نازل شده وعمل پیامبر با تاسی به آیات قبلی بوده.ولی تاریخ مباهله سال دهم هجری بوده"
من اين مطلب را نديدم .بلكه روايات نقل شده در تفاسير از همزماني واقعه و نزول ايات خبر ميدهند "در تفسير قمى از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: نصاراى نجران وقتى براى شرفيابى حضور رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) حركت مى كردند،
سه نفر از بزرگانشان به نام اهتم و عاقب و سيد با آنان همراهى نمودند، به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) نزديك شده،...... در اينجا به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) وحى شد كه به ايشان بگو: شما درباره آدم چه مى گوئيد؟ آيا بنده اى مخلوق بود، مى خورد و مى نوشيد ...."
4و5-نياز به بازنگري تفاسير كه درست است.اما كدام قسمت از نظرات الميزان در اين موضوع را كه ارسال كردم،قابل قبول نمي دانيد و پيشنهاد جايگزين تان چيست؟ايا منظورتون تنها همان بند 5 است؟(شريك ادعا)من هم خيلي موافق با اين نظر الميزان نيستم اما دلايل علامه در اثبات اين موضوع،خواندني و قابل تامل است .
6-"کسی که درمباهله شرکت می کند به حقانیت خود باور دارد " با اين جمله موافق نيستم. يك طرف به حقانيت ادعاي خود معتقد است اما طرف ديگر ،حقيقت را عليرغم انكه فهميده،نميپذيرد و اقرار نميكند. همان طور كه اشاره شد لعنت خدا در مباهله ،متوجه كاذبين و انكاركنندگان حقيقت است.نه كساني كه در وجدان خود هم ،عقيده خود را حق ميدانند هرچند كه خلاف واقع باشد
بنابراين جمله درست، ميتواند جمله زيرباشد: كسي كه به مباهله #دعوت ميكند،به حقانيت خود باور دارد. با احترام
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
انسانِ محق ، وقتی که در تنگنای مشابهی قرار گرفت ، این نیز راهی است برای خروج از تنگنا زیرا آنحضرت اسوه است
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
از روایاتى که در منابع اسلامى نقل شده نیز عمومیت این حکم استفاده مىشود: مرحوم کلینی،در کافی حدیثى از امام صادق (ع) نقل کرده که به یکی از اصحاب خویش فرمود:
" اگر مخالفان سخنان حقت را نپذیرفتند آنها را به مباهله دعوت کن " [الکافی، ج 2، ص 513.] .
از این رو می توان معتقد بود که هر کس با حفظ شرایطی که بیان شد برای اثبات حقانیت خویش در مقابل دشمنان ایمانش بتواند مباهله کند.
بیان نکته ای خالی از لطف نیست و آن این که اگرچه در قرآن مجید موضوع مباهله پیغمبر اسلام با نصاراى نجران بیان شده است، اما در اختلاف میان شوهر و زن در خصوص اتهام زن از طرف شوهر نسبت به ارتکاب امر خلاف عفت با مرد بیگانه که به آن ملاعنه گفته می شود در حقیقت یک نوع مباهله است که با شرائطى در حضور حاکم شرع جامع الشرائط صورت می گیرد، اصول کافى-ترجمه کمرهاى، ج 6، ص 630.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
مباهله از ریشه "بهل" و بر وزن "مُفاعِلَة" است. این کلمه از نظر لغت سه معنا دارد:
1- رها نمودن و به خود وا گذاشتن؛
2- دعایى که همراه با تضرع و اصرار باشد؛
3- کم بودن آب.
اما معناى اصطلاحى آن:
زمانى که دو یا چند نفر بر سر مسئلهاى اختلاف نظر داشته باشند و هیچ کدام حاضر نباشند نظریه طرف مقابل را بپذیرند، در یک جا جمع مىشوند و به درگاه خداوند تضرع مىکنند و از خداوند مىخواهند که آن کس را که بر باطل است رسوا نموده و مورد لعن و مجازات خویش قرار دهد.
با توجه به معناى اصطلاحى مباهله، ماده اصلى مباهله هم مى تواند «بهل» به معناى "رها نمودن و به خود واگذاشتن باشد" و هم «بهل» به معناى ابتهال یعنی "دعاى همراه با اصرار و تضرع"؛ زیرا در مباهله هر یک از طرفین براى طرف مقابل خویش درخواست لعن مى کند و لعنت خدا چیزى غیر از به خود وا گذاشتن و محرومیت از رحمت خدا نیست.درملاعنه هم کار به حدا واگذار می شود... در فرهنگ معین هم نوشته مباهله :بر یکدیگر لعنت کردن ......البته من براساس روایات نوعی قسم خاص بلدم که متعارف نیست و کسیکه به دروغ چنان گوید نابود می شود که از لعن سریع الاثرتر است.
از این جهت، مباهله با معناى اول سازگار است و از آن جهت که مباهله دعایى معمولى نیست، بلکه همراه باتضرع و اصرار است، با معنى دوم هماهنگ است
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
. . 🔴 آيا در زمان حاضر ميشود با مخالفان مباهله كرد؟
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ عَنْ أَبِي مَسْرُوقٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ إِنَّا نُكَلِّمُ النَّاسَ فَنَحْتَجُّ عَلَيْهِمْ بِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ : « أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» (59-نساء) فَيَقُولُونَ نَزَلَتْ فِي أُمَرَاءِ السَّرَايَا. فَنَحْتَجُّ عَلَيْهِمْ بِقَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ : « إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ» (55-مائده) إِلَى آخِرِ الْآيَة. فَيَقُولُونَ نَزَلَتْ فِي الْمُؤْمِنِينَ. وَ نَحْتَجُّ عَلَيْهِمْ بِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ : « قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى» (23-شوری) فَيَقُولُونَ نَزَلَتْ فِي قُرْبَى الْمُسْلِمِينَ.
قَالَ فَلَمْ أَدَعْ شَيْئاً مِمَّا حَضَرَنِي ذِكْرُهُ مِنْ هَذِهِ وَ شِبْهِهِ إِلَّا ذَكَرْتُهُ فَقَالَ لِي إِذَا كَانَ ذَلِكَ فَادْعُهُمْ إِلَى الْمُبَاهَلَةِ قُلْتُ وَ كَيْفَ أَصْنَعُ قَالَ أَصْلِحْ نَفْسَكَ ثَلَاثاً وَ أَظُنُّهُ قَالَ وَ صُمْ وَ اغْتَسِلْ وَ ابْرُزْ أَنْتَ وَ هُوَ إِلَى الْجَبَّانِ فَشَبِّكْ أَصَابِعَكَ مِنْ يَدِكَ الْيُمْنَى فِي أَصَابِعِهِ ثُمَّ أَنْصِفْهُ وَ ابْدَأْ بِنَفْسِكَ وَ قُلِ اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبَّ الْأَرَضِينَ السَّبْعِ عَالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ الرَّحْمَنَ الرَّحِيمَ إِنْ كَانَ أَبُو مَسْرُوقٍ جَحَدَ حَقّاً وَ ادَّعَى بَاطِلًا فَأَنْزِلْ عَلَيْهِ حُسْبَاناً مِنَ السَّمَاءِ أَوْ عَذَاباً أَلِيماً ثُمَّ رُدَّ الدَّعْوَةَ عَلَيْهِ فَقُلْ وَ إِنْ كَانَ فُلَانٌ جَحَدَ حَقّاً وَ ادَّعَى بَاطِلًا فَأَنْزِلْ عَلَيْهِ حُسْبَاناً مِنَ السَّمَاءِ أَوْ عَذَاباً أَلِيماً ثُمَّ قَالَ لِي فَإِنَّكَ لَا تَلْبَثُ أَنْ تَرَى ذَلِكَ فِيهِ فَوَ اللَّهِ مَا وَجَدْتُ خَلْقاً يُجِيبُنِي إِلَيْهِ 📚 الكافي (ط - الإسلامية) ج2 ص513 ـ باب المباهلة
✅ ... ابو مسروق گويد: به حضرت صادق(ع) عرض كردم: ما با مردم (در باره مذهب و امامت شما) گفتگو كنيم و با آنان احتجاج كنيم و به گفتار خداى عز و جل دليل آوريم كه فرمايد: «خدا و رسول را و اولياء امر را فرمانبريد» (سوره نساء آيه 59) مردم گويند: اين آيه در باره فرماندهان قشونها نازلگشته، پس براى آنان بگفتار (ديگر) خداى عز و جل حجت آوريم (كه فرمايد): «جز اين نيست كه ولى شما خدا و رسول او است»- تا آخر آيه (55 از سوره مائده) پس مردم گويند: اين آيه در باره مؤمنين نازل شده، و دليل آوريم براى آنها بگفتار خداى عز و جل: «بگو اى محمد من از شما مزدى نخواهم جز دوستى در باره نزديكان (و خويشان) ..» (سوره شورى آيه 23) گويند: اين آيه در باره نزديكان و خويشان اسلامى نازل شده، گويد: من آنچه در خاطر داشتم از اين آيات و مانند آن (و جوابهائى كه مردم از آنها دهند) ذكر كردم؟
حضرت بمن فرمود: اگر اين طور است آنها را بمباهله دعوت كن، عرضكردم: چگونه (مباهله) كنم؟
فرمود: سه روز خود را اصلاح كن- و گمانم كه فرمود: روزه بگير- (يعنى در آن سه روز كه در صدد اصلاح خود بتوبه و استغفار و دعا و امثال اينها برآئى روزه هم بگير) و غسل كن و تو با طرف خود به صحرا برويد و انگشتان دست راست خود را در انگشتان او شبكهوار بينداز، و او را انصاف ده (يعنى) ابتداء بخود (لعن و نفرين) كن و بگو: «بار خدايا اى پروردگار هفت آسمان و هفت زمين، و اى داناى نهان و عيان، و اى بخشاينده مهربان، اگر أبو مسروق حقى را انكار كرده و ادعاى باطلى كرده پس بر او از آسمان عذابى دردناك نازل فرما» سپس نفرين را باو برگردان و بگو: «و اگر فلان كس حقى را انكار كرده و باطلى را ادعا كرده پس عذابى دردناك از آسمان بر او فروآور» سپس فرمود: پس از آن درنگ نكنى كه اثر آن را در آن شخص بچشم خود خواهى ديد،[امام صادق ع یا ابو مسروق گويد: ] پس بخدا سوگند هيچ كس را نديدم كه مرا در اين كار اجابت كند (و بمباهله حاضر شود).
📚 أصول الكافي / ترجمه مصطفوى ج4 ص279
✍️ با توجه به حدیث فوق، و با توجه دقیق به معنی آن دعایی که هنگام مباهله باید گفته شود، ظاهرا بعید است که یک شیعۀ عادی بتواند با مخالفان مباهله کند!
جناب آقای مهدی افشاری ارسالی در گروه قرآن پویانویرایش بوسیله کاربر 1396/07/06 04:59:03 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
درس واقعه مباهله در زمان ما تنها این می تواند باشد که مباهله نمایشی از بشارت قرآن و اعتقاد عرفا مبنی بر اینکه بین خالق و مومن واقعی وحدت اراده وجود دارد ،می باشد .تا انسان به ایمان واقعی دست نیابد و عبد واقعی نباشد و یا اذن امام معصوم نداشته باشد امیدی به اثبات حقانیتش در مباهله وجود ندارد .... و در حقیقت در این زمان فقط ما را در ایمان به حقانیت عترت و اهل بیت پیامبر (ص) رهنمون می شود که آنقدر به ایمان خود و حقانیت خود اطمینان داشتند که حاضر شدند در آزمونی اینچنین خطیر شرکت کنند و صفحه زرینی بر تارک بشریت رقم بزنند و این خود نعمت و رحمتی بسیار عظیم است.
سرکار خانم فریده خمسی.ارسالی در گروه قرآن پویلن
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
بهتر است مادام که اهل سنت اصلا صیغه ماثوری برای مباهله ندارند چون مباهله نبی اکرم ص واقع نشد که بدانیم چطور باید مباهله کرد و شیعه امامش غایب است و پس ظرف و شرط را ندارد
به جای درخواست عذاب برای مخالفان و خود از خداوند درخواست رحمت کنیم رحمتی که دماء ما و مخالفان را حفظ میکند و یقین داشته باشیم که نه به عذاب و نه به احتجاج ما حتی٬ بلکه فقط به رحمتی از جانب خداوند است که میشود ما آنچنان سعه و سماحت بیابیم که اختلافمان از طور مسلمانی و توحید خارجمان نکند
و حق مجال آفتابی شدن پیدا کند حقی که بیگمان تمامش نزد هیچ طائفه ای نیست هرچند هریک حظی از آن داشته باشند
حتی در زمان ما هم مباهله منتفی نیست منتهی تا چه کسی بخواهد انجام دهد. شاید در حد ما نباشد این کار، هم تشخیصش هم نیروش.
**سرکار خانم اخوان صراف **
ویرایش بوسیله کاربر 1397/06/14 07:51:02 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
چنانچه از ظا هر امر بر می آید در مفطع صدر اسلام خصوصا درحیات مبارک نبی اکرم مباهله ازابزاری بود ه برای اثبات حقانیت اسلام دربرابر مشرکین وچون اسلام در حال پایه گذاری بود همانطور که شمشیر به کار گرفته می شد احتجاج ومباهله هم اجتناب ناپذیر بود
ودر مقطعی دیگر که مذهب شیعه در حال شکل گیری بود امام جعفر صادق برای اثبات حقانیت شیعه به ابن مسروق می فرماید اگر مواجه کاگر نیفتاد مباهله کنید که این مورد دوم درزمان حال میان شیه وسنی می تواند ادامه پیدا کند اما در تفسیرالمیزان آمده مباهله می تواند عمومیت داشته باشد واین میان عامه می تواند به وحدت شیعیه زیان وارد کند
**جناب آقای حسینی **ویرایش بوسیله کاربر 1396/07/17 08:44:16 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
خود امر مباهله سنتی بوده است که ازقبل در بین یهودیان و مسیحیان رواج داشته وبه گواهی تاریخ مشهور پیامبر تنها یکبار در برابر مسیحیان وبه گواهی تاریخ غیر مشهور یکبارهم در برابر یهودیان از این سنت استفاده نمود
صحبت اصلی این است که ایا در زمان ما استفاده از این سنت امکان پذیراست ؟
يكي از دوستان فرمودند. که در طول این ۱۴ قرن استفاده نشد وامروزه امکان استفاده وجود نداره!
البته به روایت دوستان بعضی موارد قبیله ای درشهرستان های ایران در چندسال اخیر داشتیم که منجر به نتیجه ای نبوده ! سوال بعدی من این است پس توضیح ما برای نسل جوان در این گونه آیات چه خواهد بود ؟ یکسری آیات تاریخی که فقط برای بیان تاریخ اسلام باید خوانده شود ؟ یا چون قرآنکتاب زندگی است تا زمانی که جهان برپاست باید قابل پیاده شدن باشد ؟!
اگر گزینه اول مورد تایید است خیلی از آیات قران به همین منوال به تاریخ سپرده خواهدشد .وجز آیات الاخلاق چیزی باقی نخواهد ماند
اگر گزینه دوم درست است باید بتوان این آیات را به زبان امروز برگردان کرد وشیوه عملی برآن اراائه داد و این امری است که وظیفه متولیان دین ودر راس آن حوزه های علمیه است
**نظر سرکار خانم دکتر خمسی**
ویرایش بوسیله کاربر 1396/07/17 08:46:41 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
** مباهله قانون عامی است که در شرایط حاضر هم می توان انجام داد مشروعيت عامّ «مباهله براى اثبات و روشن شدن حق، پس از اقامه برهان»، از جمله مطالبى است كه مى توان از آيه مباهله استنباط كرد، چنان كه احاديث اهل بيت نيز بر اين معنا دلالت دارند . از اين رو، بسيارى از فقها به مشروعيت مطلق مباهله براى اثبات حق، فتوا داده اند. گفتنى است كه در شمارى از احاديث، آدابى براى مباهله ذكر شده كه رعايت آنها، موجب تقويت توجّه قلبى مباهله كننده به خداوند متعال و زمينه سازِ اجابت دعاى اوست. ادله عمومیت مباهله در زمان معاصر علامه طباطبایی، در ذیل آیه مباهله میفرمایند مباهله منحصر به پیامبر(ص) و زمان ایشان نیست و هر شخصی میتواند در هر مسئله مورد نزاع با طرف مقابل خود مباهله کند. مسائلی که به نظر شخص، حق است و هیچ جای شک و شبههای در حقانیت آن وجود ندارد میتواند مصادیق مباهله باشند، اما در جایی که نسبت به حقانیت یک مسئلهای شک و شبههای وجود دارد و در آن تردید و ابهام وجود دارد و مسئله براساس ظن است و یقین بر آن وجود ندارد آنجا موردی برای مباهله وجود ندارد.
مباهله، مخصوص زمان پیامبر صلی الله علیه و آله نیست بلکه دیگر مؤمنان نیز می توانند مباهله کنند؛ از این رو هیچ مانعی نیست که هر کس با حفظ شرایطی که بیان شد برای اثبات حقانیت خویش در مقابل دشمنان دین بتواند مباهله کند. البته باید دانست که شرایط مباهله و اخلاص و اعتماد به نفسی که در آن لازم است به آسانی برای هر فردی قابل دست یابی نبوده و نباید عجولانه به چنین کاری اقدام نمود که شاید اثری معکوس به دنبال داشته باشد. در ضمن باید دانست که مباهله مخصوص آن دسته از اختلافات و منازعات دینی و مذهبی است که طرف مقابل با وجود گفتگو و مباحثات منطقی و علمی، حق و حقیقت را نپذیرد. شرایط مباهله در عصر معاصر مباهله یک نوع دعا است و دارای ویژگی ها و شرایط خاصی نیز می باشد که ما به برخی از آنها اشاره می کنیم: مباهله شرايطي دارد شرط نخست، اين است كه ابتدا باید مناظره صورت بگیرد، اگر مراء (لجاجت و ستیزه جویی بی جهت) رخ داد، آنگاه مباهله لازم و ممكن می شود. پیامبر اسلام(ص) نیز در دعوت مسیحیان نجران به اسلام، ابتدا با آنان مناظره کرد و آنان صحبت های ايشان را نپذیرفتند. قرآن قبل از مباهله، «مناظره و گفتگوی علمی و احسن» را به انسانها معرفی میکند، چرا که مباهله اولین مواجهه نیست بلکه آخرین مرحلهای است که در یک مسیر ممکن است مورد توجه قرار گیرد.
**جناب آقای دکتر مغربی ارسالی در گروه قرآن پویان**
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
به نظر بنده مباهله را فقط امام معصوم می تواند انجام دهد ، به چند دلیل:
اولا مباهله کننده، باید حجت را قبل از مباهله بر مخالفش تمام کند، و بعید است که یک غیرمعصوم بتواند به وضوح و بصورت تمام و کمال و جامع و مانع، حجت را تمام کند.
ثانیا مباهله یک فضیلت است که خدا به غیرمعصوم نمیدهد. چرا که بعد از مباهله، اگر فرد مخالف، اسیر لعن بشود، و مباهله کننده زنده بماند، نزد مردم بسیار عظمت پیدا میکند و بعضی از مومنینِ مستضعف، او را با معصوم اشتباه می گیرند. در اینحالت، انگاری که خدا به کسی که لایق کرامتی نبوده، کرامتی در نزد مردم ارزانی کرده است. و خدا به بی لیاقتان، کرامتی بالاتر از لیاقتشان ارزانی نمیکند.
ثالثا در روایتی که دربارۀ توصیۀ امام صادق ع به ابن مسروق برای مباهله کردن با مخالفش آمده است، دعایی(لعنی) به ابن مسروق آموزش داده که آن دعا(لعن) را فقط یک معصوم میتواند از خدا خواستار شود. و یک غیرمعصوم جرات نمیکند آن دعا را از خدا خواستار شود.
رابعا در زمان غیبت، هر کسی که به امام زمان عج دسترسی نداشته باشد، و بدون اجازۀ او مباهله کند، جان خودش را و جان مخالفش را در معرض خطر قرار داده است، و نتیجۀ مثبتی از آن مباهله بدست نمی آید.
بنابراین مباهلۀ پیامبر با مسیحیان نجران، به نظر بنده، نه تنها اثبات کنندۀ حقانیت پیامبر ص بوده است، بلکه اثبات کنندۀ حقانیت امام علی ع و حضرت فاطمه س و حسنین ع نیز بوده است.
**نظر جناب آقای مهدی افشاری ارسالی در گروه قرآن پویان**
|
|
|
|
رتبه: Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1399/05/06 ارسالها: 28 مکان: فارس 1 تشکر دریافتی در 1 ارسال
|
جریان «مباهله» یک معجزه خالده الهی است؛ یعنی امروز هم اگر کسی آن توفیق را بیابد و آن طهارت روح را تحصیل کند، میتواند مباهله کند.
در مسیحیت سخن از «تثلیث» بود، در کلیمیت سخن از «تثنیه» بود؛ آنهایی که گرفتار تثنیه بودند «عُزیرٌ ابْنُ اللَّه»ی بودند، اینها که گرفتار تثلیث بودند «عیسی إبْنُ اللَّه»ی شدند. قرآن کریم براهین توحیدی اقامه کرد و ثابت کرد که نه عُزیر، إبن الله است و نه مسیح؛
وقتی برهان در آنها اثر نکرد، فرمودند اثر عملی دارد و آن «مباهله» است. خدای سبحان به پیامبرش(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) دستور بِهال داد، فرمود به آنها بگو ما چنین مباهله میکنیم و راه مباهله هم این است که ما فرزندانمان و دخترانمان و مردانمان را دعوت میکنیم، شما هم همین کار را بکنید
🔸 اسلام گذشته از اینکه یک سلسله احکام فقهی برای ظاهر دارد، گاهی هم آن اسرار باطنی را در فقه هم می آورد. «بِهال» یک تضرّع و زاری است که «دعای ابتهال، دعای ابتهال» می گویند یعنی تضرّع و زاری. در این بِهال، لعان هم مطرح است و اصلاً لعان را قسمی از مباهله دانستند و این لعان گاهی در اصول دین است و گاهی در فروع دین. در اصول دین همان جریان مباهله معروف با نصارای نجران است که همین لعان است و غیر از لعان چیز دیگری نبود. در فروع دین همین مسئله «نفی ولد» است.
🔸 قرآن کریم هر دو را مطرح کرده است؛ در سوره مبارکه «آل عمران» و سوره مبارکه «نور»[1] این دو بخش مطرح شده است؛ در سوره مبارکه «آل عمران» لعان و مباهلهای که به اصول دین برمیگردد، در سوره مبارکه «نور» بِهال و لعانی که به حکم فقهی برمیگردد.
در سوره مبارکه «آل عمران» آیه شصت و 61 این است: ﴿الْحَقُّ مِن رَبِّكَ فَلاَ تَكُن مِنَ الْمُمْتَرِینَ ٭ فَمَنْ حَاجَّكَ فِیهِ﴾ در همین حق، ﴿مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْم﴾ برای تو مطلب مسلّم است، ﴿فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِل﴾ با ابتهال و تضرّع ـ چه ما و چه شما ـ منکر حق را لعنت می کنیم، ﴿ثُمَّ نَبْتَهِل﴾ با تضرّع از خدا می خواهیم که منکر حق را لعنت کن! ﴿ثُمَّ نَبْتَهِل فَنَجْعَلْ﴾؛ آن قدر این بِهال اثر دارد که نمی گوییم خدایا تو او را لعنت کن! وقتی ما به جایی رسیدیم که دعای ما مستجاب است، خود ما لعنت را بر آن شخص قرار می دهیم، نه «نَسئَلُ اللهَ أن یلعَنَهُ»!
حالا این مطلب در خصوص این ذوات قدسی است و نمی شود این را به همه جا سرایت داد. نفرمودند ما از خدا می خواهیم که خدایا او را لعنت کن، ما با ابتهال به جایی می رسیم که کلید لعنت به دست ماست! ما آنها را لعن می کنیم و لعن یعنی طرد، این کم حرفی نیست! ﴿ثُمَّ نَبْتَهِل فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَی الْكَاذِبِینَ﴾.
یك وقت میگوییم «اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ»،[1] یك وقت ما به اذن خدا و به دستور خدا با قدرت الهی، لعنت خدا را بر تبهكار قرار می دهیم. جریان بِهال معروف و #مباهله شناختهشده، جعل لعنت است نه درخواست لعنت دستور بِهال داد، فرمود به آنها بگو ما چنین #مباهله می کنیم و راه مباهله هم این است که ما فرزندانمان و دخترانمان و مردانمان را دعوت می کنیم، شما هم همین کار را بکنید. این را در جریان روز قبل گفت و آنها هم پذیرفتند.بعد هم فردا شد و آن ذوات قدسی را آوردند.
مباهله كه از بِهال و تضرّع است یك سنخ دعاست. انسانی كه مستجاب الدعوه است از كرامت برخوردار است. خصوصیت #مباهله در این نیست كه این ها اهل دعایند و دعای این ها مستجاب است؛ زیرا این لازمه عصمت و لازمه امامت نیست، یک لازمه مشتركی است. ممكن است برخی از مؤمنان ویژه دعایشان مستجاب باشد.
آنچه در جریان مباهله مطرح است این است كه #اول_برهان بود, بعد #دعای_اثربخش.
وقتی مأمون به وجود مبارک امام رضا سلام_الله_علیه عرض می کند به چه دلیل علی بن ابیطالب أفضل است؟ دیگر نفرمود #غدیر! فرمود: «بِآیةُ ﴿أَنْفُسَنَا﴾». خدا وقتی وجود مبارک حضرت امیر را #جان_پیغمبر می داند، آیا از این بالاتر فضیلت فرض می شود؟ «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِی مَوْلَاه»[3] کجا! که گفته خود پیغمبر است؛ البته «من الله» است، تا آنکه ذات اقدس الهی فرمود علی #جان_پیغمبر است
🔸 به عرضتان رسید که این جریان «حُسَینٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَین»[2] (سلام الله علیهما)، انسان خیال میکرد به اینکه «حُسَینٌ مِنِّی» (سلام الله علیهما) برای اینکه نوه اوست؛ «أَنَا مِنْ حُسَین» برای اینکه به وسیله کربلا و عاشورا و شهادت این خاندان، دین زنده شد، این توجیهی بود که قبلاً می کردند. بعد معلوم شد که این حرف درباره وجود مبارک امام حسن (سلام الله علیه) هم هست،[3] یا این دو تعبیر درباره وجود مبارک حضرت امیر (سلام الله علیه) هم هست: «عَلِی مِنِّی وَ أَنَا مِنْ عَلِی»،[4] این یک قدری توجیه می خواست. وقتی شما به آیه «مباهله» برمی خورید می بینید که خیلی روشن و شفاف است؛ وقتی می فرماید: ﴿وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ﴾،[5] این ذات همان ذات است، «عَلِی مِنِّی وَ أَنَا مِنْ عَلِی»، این نیازی به توجیه ندارد؛ چون اینها «مِنْ نُورٍ وَاحِد»[6] هستند، «حَسَنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْه»،[7] «حُسَینٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَین»، «فَاطِمَةُ مِنِّی»[8] (سلام الله علیهما)، ﴿وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ﴾! 🔸 بنابراین آنها برکات دیگری است؛ دین را یاری کردند، جانشین او بودند، امامت را حفظ کردند، اینها سر جایش محفوظ است؛ اما مصحّح این دو جمله ﴿وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ﴾ است، «عَلِی مِنِّی وَ أَنَا مِنْ عَلِی» یا «فَاطِمَةُ مِنِّی»، اینها یکی هستند.
[1]. سوره نور، آیات4 الی 10. [2]. كامل الزیارات، النص، ص52. [3]. بشارة المصطفی لشیعة المرتضی (ط ـ القدیمة)، النص، ص156؛ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَسَنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْه». [4]. الأمالی (للصدوق)، النص، ص9. [5]. سوره آل عمران، آیه61. [6]. علل الشرائع، ج1، ص134. [7]. بحار الأنوار(ط ـ بیروت)، ج43، ص306. [8]. وسائل الشیعة، ج20، ص232.
✳️روز مباهله را یك روز علمی تلقّی كنید / لزوم توجه مجامع علمی به بزرگداشت روز مباهله
جریان مباهله واقعه بسیار مهمی است که 24 ذیحجّه به وقوع پیوسته است و این روز را همه ما چه حوزوی و چه دانشگاهی باید گرامی بداریم چرا که این روز از برجستهترین روزهای سال است.
از غریب ترین ایام زندگی ما ایام مباهله است. خیلی از ما عالمانه حرف میزنیم و عوامانه فكر میكنیم در نتیجه آن اركان ولایت را تقریباً از دست میدهیم در حالی که آن اجزای غیر ركنی را خیلی محترم میشمریم مانند اول ذیحجه که سالروز ازدواج وجود مبارك حضرت امیر با فاطمه زهرا(سلام الله علیهما) است اینها جزء واجبات غیر ركنی است.
در نماز یك واجب ركنی داریم یك واجب غیر ركنی، در خصوص امامت و ولایت نیز همین طور است؛ غدیر جزء واجبات ركنی امامت است، مباهله جزء واجبات ركنی ولایت است ، با سالروز ازدواج فرق میكند. در حالی که نه رسانهها از او نام میبرند و نه حوزهها خبری هست! آن وقت آن مسائل واجبات غیر ركنی را خیلی دامن میزنیم، آنها هم واجب هست اما مثل اجزای نماز است لکن حمد و سوره كجا، ركوع و سجود كجا؟! حمد و سوره واجب غیر ركنی است اما ركوع و سجود واجب ركنی است.
24 ذیحجّه میآید و میگذرد بی آنکه حتی یك رساله درباره بِهال نوشته شود در حالی که لازم است پژوهشگران رشته تخصّصی كلام درباره آن چندین مقاله بنویسد و آن روز، روز همایش های علمی در این زمینه باشد، این اشكالها بازگو شود و این پاسخهای امام رضا(سلام الله علیه) مطرح گردد.
توصیه میكنیم فرصت روز 24 ذیحجّه را هرگز از دست ندهید و آن را به عنوان یك روز علمی تلقّی كنید؛ مقالهای، پایاننامهای، رسالهای در زمینه بهال نوشته شود تا روشن شود اینكه مباهله اتفاق افتاد، وضعش چگونه بود، حوزهاش چگونه است، قلمروش چگونه است. دوم اینكه الآن هم این معجزه بِهال زنده است همانگونه که قرآن الآن زنده است.
ايت الله جوادي املي ویرایش بوسیله کاربر 1402/04/21 02:04:38 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1399/06/17 ارسالها: 113 مکان: تهران
|
#مباهله، برانگيختن فطرت خدايي بعد از بيان برهان و لجبازي طرف مقابل است
ال عمران:61 فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ پس هر كه [از مدّعيان خدا بودن عيسي] - پس از اين آگاهي كه [از طريق وحي] بر تو حاصل شده- درباره [خدا يا پسرِ خدا بودن] او با تو به احتجاج [=بحث و مجادله براي اثبات نظرية خود] پرداخت، 142 بگو: [از اين جدالهاي بيحاصل فراتر] بياييد تا پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و خوديهامان و خوديهاتان [=نزديكترينها از نظر ايماني] را فرا خوانيم، آنگاه [به درگاه خدا به حالت خشوع] روي دعا و نياز [در داوري و حكم] آوريم و لعنت خدا [=دوري از رحمت او] را بر دروغگويان قرار دهيم. 143
__________ 142 - احتجاج از ريشة «حَجْ» [قصد]، در باب افتعال [مثل: اشتعال = شعلهور شدن] قصد و تلاش ذهني انسان را براي دليل و برهان آوردن در ردّ ادعاي مدعي ميرساند. احتجاج را مجادله و مخاصمه نيز ترجمه ميكنند، اما در مجادله، مفهوم سُست كردن منطق مدّعي، در مخاصمه، مفهوم خصومت و دشمني، و در محاجّه، دليل و برهان عرضه كردن غلبه دارد.
143 - مباهله با مسيحيان نجران [در يمن] از سرفصلهاي تاريخي مناسبات آنها با مسلمانان است. ابتهال را روي آوردن با حضور قلب و خضوع و خشوع به درگاه خدا، در شرايطي دانستهاند كه اختلافات فكري فيمابين فيصله نيافته و منطق و مذاكره به نتيجه نرسيده باشد. مسيحيان با تجزية توحيد به تثليث [پدر، پسر و روحالقُدُس] به شرك نظري و عملي گرفتار شدند و براي پيامبر و مسلمانان، كه اعتقاد به وحدانيت خدا اصل و اساس ايمان به شمار ميرفت، اين امر خلاف توحيد بود. حربة مباهله، برانگيختن فطرت خدايي و وجدان رهبران مسيحي بود كه در اثر تقليد و تأثير محيط و اوهام شركآميز، با غبار غفلت پوشانده شده بود. وقتي دليل و منطق با لجاجت مواجه شود، چارهاي جز تحريك عواطف و احساسات فطري نميماند، حاضر كردن همة عزيزان و سرنوشت خود را به حكم خدا سپردن، به تعبير امروزي دوئلي است كه يكطرفش به لعنت خدايي دچار ميشود. رهبران مسيحي نجران كه در عمق ضمير خود باور محكمي به تثليث نداشتند به خاطر موقعيت و مقام خود نميتوانستند كوتاه بيايند، آنها با مشاهده چهرة مُصمّم و ايمان استوار پيامبر و عزيزانش كه به ميدان مباهله آمده بودند، حاضر به مباهله نشدند و براي برخورداري از حمايت قدرتي كه آيينش بر شبه جزيرة عربستان گسترش يافته بود پيشنهاد پرداخت خراج كردند. مصداق ديگري از منطق و مكانيسم مباهله در چنين بُنبستي را ميتوان در كيفر اتهام زنا، وقتي 4 شاهد يافت نشود، ديد. در اين حالت مردي كه همسر خود را متهم ساخته بايد 4 بار خدا را بر صادق بودن خود در اين اتهام به شهادت بگيرد و پنجمين بار تأكيد نمايد لعنت خدا بر من باد اگر از دروغگويان باشم. همسر او نيز با اداي همين شهادت و لعنت ميتواند اتهام را از خود دور سازد [نور 6 (24:6) تا 9]. وادار كردن ديگران به سوگند، در مواردي كه سخنشان مورد ترديد است، دقيقاً استفاده از حربة وجداني و متوجه ساختن شخص به خطير بودن عواقب سخنش ميباشد. جالب اين كه هم در آية مباهله و هم در آية مربوط به اتهام زنا، هيچكدام طرف ديگر را لعنت نميكنند، بلكه به لعنت [دوري از رحمت] كه ناشي از عملكرد آدمي است يادآور ميشوند.
تفسیر آقاے بازرگان
ویرایش بوسیله کاربر 1403/04/10 01:29:07 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
⚛💮نكاتي اموزنده از ايه مباهله
💠فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ "ال عمران/61"
🌱پس هر كه [از مدّعيان خدا بودن عيسي] - پس از اين آگاهي كه [از طريق وحي] بر تو حاصل شده- درباره [خدا يا پسرِ خدا بودن] او با تو به احتجاج [=بحث و مجادله براي اثبات نظرية خود] پرداخت، بگو: [از اين جدالهاي بيحاصل فراتر] بياييد تا پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و خوديهامان و خوديهاتان [=نزديكترينها از نظر ايماني] را فرا خوانيم، آنگاه [به درگاه خدا به حالت خشوع] روي دعا و نياز [در داوري و حكم] آوريم و لعنت خدا [=دوري از رحمت او] را بر دروغگويان قرار دهيم.
🔹 اگر انسان ايمان به هدف داشته باشد، حاضر است خود و نزديكترين بستگانش را در معرض خطر قرار دهد. «مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ»
🔹آخرين برگ برنده و سلاح برنده مؤمن، دعاست. «فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ»
🔹 فرزند دخترى، همچون فرزند پسرى، فرزند خود انسان است. «أَبْناءَنا» بنابراين امام حسن وامام حسين عليهما السلام فرزندان پيامبرند.
🔹زن و مرد در صحنههاى مختلف دينى، در كنار همديگر مطرحند. «نسائنا»
🔹در دعا، كيفيت و حالات اهل دعا مهم است، نه تعداد آنها. گروه مباهله كننده پنج نفر بيشتر نبودند. «ابنائنا، نسائنا، أنفسنا»
🔹در مجالس دعا، كودكان را نيز با خود ببريم. «أبنائنا»
🔹 استمداد از غيب، پس از بكارگيرى توانايىهاى عادّى است. «نبتهل»
🔹كسىكه منطق و استدلال و معجزه، او را به پذيرش حقّ تسليم نمىكند، يكى از راهها، مباهله است. «تعالوا ... نبتهل»
🔹استدلال را بايد با استدلال پاسخ داد، ولى مجادله و لجاجت بايد سركوب شود. «لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ»
📚تفسير نور
┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
*❇️مباهله جاويد* 🔹 مباهله یک دعای فخرآور است؛ این مستقیماً مربوط به خود اهل بیت (علیهم السلام) است بعد کسانی که واقعاً شیعه خالص اند و اهل بیتی اند دعای اینها مستجاب می شود؛ اینها می شوند «خلیفة الله»!
🔹 یک وقت است که می گوییم خدایا! باران بیاید، این با علل و عوامل دیگری می آید؛ یک وقت می گوییم به دست ما این فیض نازل بشود، تو که دین خودت را یاری می کنی به دست ما این دین را یاری کن.
🔹 ما در این دعای مباهله می گوییم خدایا! تو که دین خود را حفظ می کنی، جامعه را حفظ می کنی، به دست ما حفظ کن؛ نه اینکه ما ناظر بیگانه باشیم. دعا یک وقت است مستجاب است یک وقت است که به برکت شما مستجاب است؛ مباهله این است.
🔹 روز بیست و چهارم ذی حجه یا هر فرصتی که شد انسان می تواند جانشین، خلیفه، شاگرد و دست پرورده اهل بیت باشد و مباهله کند در مسئله ای که ولایت حق است! این وهابیت یا دیگران که خدای ناکرده درباره ولایت حضرت امیر مشکل دارند آدم می تواند با آنها مباهله کند؛ بعد از اینکه حق برای او روشن شد و خودش طیّب و طاهر بود و چند روز روزه گرفت و آماده شد، بیاید در میدان مباهله و کاری که اهل بیت کردند او بکند.
🔹 این مباهله مثل نماز استسقاء الیوم هم هست؛ «الیوم» یعنی «الیوم»؛ نه اینکه مباهله برای عهد پیغمبر بود و گذشت! «نَجْعَل» نه اینکه «اللهم اجعل»! ﴿ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَي الْكاذِبينَ﴾؛ این بالاصاله مربوط به خود اهل بیت بود اما بالتبع مربوط به شاگردان آنهاست. این مقام هست؛ همان طوری که نماز استسقاء برای همه است برای شیعیان خالص است مباهله هم هست. می گوييم خدایا به دست ما و به دعای ما علی بن ابی طالب را یاری کن ولایت را یاری کن دین را یاری کن؛ این کم مقامی نیست!
📚 آیت الله جوادی آملی/سخنرانی در روز عید غدیر خم تاریخ جلسه: 1401/04/27
┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.