logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:176918)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:140012)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:130718)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:95046)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: ترجمه تدبر و نکات مهم تفسیری سوره لقمان: ایات حکمت اموز قران هدایت کننده اهل ایمان و عمل صالح است    وصیت در چه چیزهایی و برای چه کسانی؟    قمار، پليد و شيطاني است. از ان اجتناب كنيد    تعصب ديني ، ممدوح يا مذموم؟ مفهوم تعصب چيست؟             

توجه

Icon
Error

ali Offline
#1 ارسال شده : 1397/10/27 04:47:38 ب.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,949

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

سوره المزمل به ترتیب مصحف کنونی سوره ی ٧٣ قران وبه ترتیب نزول سوره ۳۵ می باشد تعداد آیات ٢٠ وبا توجه به محتوای سوره جزء سوره های مکی است در مرحله چهارم سال سوم بعثت نازل شده شامل ۴ فراز می باشد

فراز اول ایات ۱_۱۱
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ ﴿١﴾
ای جامه به خود پیچیده
قُمِ اللَّیْلَ إِلا قَلِیلا ﴿٢﴾
برخیز شب رامگر اندکی
نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلا ﴿٣﴾
نصف آنرا، یا بکاه از آن اندکی
أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلا ﴿٤﴾
یا بیافزای بر آن و شمرده خوان قران را یک نوع شمرده خواندنی
إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلا ثَقِیلا ﴿٥﴾
همانا ما به زودی القا می کنیم بر تو یک نوع کلام سنگینی را
إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِیلا ﴿٦﴾
همانا برخاستن شبانه آن استوارتر است از حیث تاثیر وپایدارتر است از حیث گفتاری

إِنَّ لَکَ فِی اَلنَّهَارِ سَبْحًا طَوِیلا ﴿٧﴾
همانا برای تو در روز جنب وجوش زیادی است
وَاذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَتَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلا ﴿٨﴾
ویادکن نام پروردگارت را وقطع کن(از غیر او) به سویش رویآوری کردنی را
رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لا إِلَهَ إِلا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکِیلا ﴿٩﴾
پروردگار مشرق ومغرب ، نیست معبودی مگر او پس بگیر اورا به وکالت
وَاصْبِرْ عَلَى مَا یَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِیلا ﴿١٠﴾
وصبر کن بر آنچه می گویند ودوری کن انها را یک نوع دوری کردنی زیبا
وَذَرْنِی وَالْمُکَذِّبِینَ أُولِی النَّعْمَةِ وَمَهِّلْهُمْ قَلِیلا ﴿١١﴾
ورها کن مراوآن تکذیب کنندگان دارای نعمت(توانگر)را ومهلت ده ایشان را اندکی

درب فراز اول
اماده سازی پیامبر ص بابرنامه های ویژه (تهجد ،تلاوت همراه تفکر ایات نازل شده،نماز شب ، مخلص بودن ، صبر بر آزار مکذبین) برای دریافت قران وابلاغ آن


فراز دوم ایات۱۲_۱۴

إِنَّ لَدَیْنَا أَنْکَالا وَجَحِیمًا ﴿١٢﴾
همانا نزد ماست غل زنجیرهایی وآتش دوزخ
وَطَعَامًا ذَا غُصَّةٍ وَعَذَابًا أَلِیمًا ﴿١٣﴾
وغذایی گلو گیر وعذابی دردناک
یَوْمَ تَرْجُفُ الأرْضُ وَالْجِبَالُ وَکَانَتِ الْجِبَالُ کَثِیبًا مَهِیلا ﴿١٤﴾
روزیکه بلرزد زمین وکوهها وباشند کوهها مانند ریگ روان

درب فراز دوم
کیفر مکذبین در روز قیامت با عذابهایی دردناک


فراز سوم ایات۱۵_۱۹
إِنَّا أَرْسَلْنَا إِلَیْکُمْ رَسُولا شَاهِدًا عَلَیْکُمْ کَمَا أَرْسَلْنَا إِلَى فِرْعَوْنَ رَسُولا ﴿١٥﴾
همانا ما فرستادیم به سوی شما فرستاده ای را که گواه است بر شما همانگونه که فرستادیم به سوی فرعون فرستاده ای را
فَعَصَى فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْنَاهُ أَخْذًا وَبِیلا ﴿١٦﴾
پس نافرمانی کرد فرعون آن فرستاده را پس گرفتیم اورا یک نوع گرفتنی سخت ومحکم
فَکَیْفَ تَتَّقُونَ إِنْ کَفَرْتُمْ یَوْمًا یَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِیبًا ﴿١٧﴾
پس چگونه می پرهیزید اگر کفر ورزید روزی را که می گرداند کودکان را پیر
السَّمَاءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ کَانَ وَعْدُهُ مَفْعُولا ﴿١٨﴾
آسمان بشکافد به آن ، باشد وعده ی او(خدا) انجام شدنی
إِنَّ هَذِهِ تَذْکِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِیلا ﴿١٩﴾
همانا این پندیست پس هر کس بخواهد می گیرد به سوی پروردگارش راهی را

درب فراز سوم
پیروی نکردن از رسولان الهی گرفتاری دنیوی وعذاب وعده داده شده اخروی در قیامت محقق الوقوع رابه دنبال دارد که در قران به عنوان انذار بیان شده

فراز چهارم ایه ۲۰
إِنَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدْنَى مِنْ ثُلُثَیِ اللَّیْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِنَ الَّذِینَ مَعَکَ وَاللَّهُ یُقَدِّرُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَیْکُمْ فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَیَکُونُ مِنْکُمْ مَرْضَى وَآخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الأرْضِ یَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لأنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَیْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿٢٠﴾

همانا پروردگارت می داند که تو برمی خیزی نزدیک از دوسوم شب را ونصفش را ویک سومش را وگروهی از کسانیکه همراه تو هستند .وخداوند اندازه می گیرد شب وروز را دانست اینکه هرگز نمی توانید حساب کنید آنرا پس توبه پذیرفت بر شما پس بخوانید انچه میسر است از این قران .دانست اینکه به زودی باشدبعضی از شما بیمارودیگرانی که سفر می کنند در زمین در حالیکه می جویند از بخشش خدا ودیگرانی که می جنگند در راه خدا پس بخوانید آنچه را که میسر است از آن (قران) وبه پادارید نماز را وبپردازید زکات را وقرض دهید خدا را یک نوع قرض نیکویی وهر آنچه پیش بفرستید برای خودتان از نیکی می یاببد آنرا نزد خدا .آن بهترین وبزرگترین است از حیث پاداش وطلب بخشش کنید خدارا همانا خدا آمرزنده ی مهربان است

درب فراز چهارم
برخاستن برای عبادتهای شبانه (نمازشب ، تلاوت ایات قران هر کس در حد توان، استغفار)و پرداختن زکات، دادن قرض به نیازمندان به خاطر خدا،بهترین اجر اخروی را نزد خدای امرزنده ی مهربان دارد

درس سوره
مقام رسالت نیاز به اماده سازی دارد که از طریق عبادتهای شبانه وتلاشها روزانه به وجود می اید پیش زمینه اینها صبر وخلوص در عمل است وامتهای پیامبران هم باید در این اعمال از پیامبران خویش پیروی کنند تا به گرفتاریهای دنیوی وعذابهای اخروی حتمی دچار نشوند


کلمات کلیدی:فهم سوره مزمل ترتیل قران نمازشب
admin Offline
#2 ارسال شده : 1397/11/01 09:20:27 ق.ظ
admin

رتبه: Administration

گروه ها: Administrators, Moderator, member
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 421

9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
تدبرو پرسش و پاسخ سوره مزمل:تفاسير و ترجمه هاي مختلف آيه 20 سوره مزمل

سئوال:
1-ایا قیام لیل برای مسلمانان هم واجب بود؟

2-آیا آیه 20 بار سرزنش دارد یا تقدیر

3-آیا تخفیف آیه، مشمول پیامبر هم می‌شود؟

إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِن ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِّنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَن لَّن تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَن سَيَكُونُ مِنكُم مَّرْضَى وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ {20}

ترجمه فولادوند:در حقيقت پروردگارت مىداند كه تو و گروهى از كسانى كه با تواند نزديك به دو سوم از شب يا نصف آن يا يك سوم آن را [به عبادت] برمىخيزيد و خداست كه شب و روز را اندازهگيرى مىكند [او] مىداند كه [شما] هرگز نميتوانيد آن (قيام شبانه مستمر در حدود يك سوم شب) را(بطوركامل) تحصيل كنيد پس بر شما ببخشود [اينك] هر چه از قرآن ميسر مى شود بخوانيد [خدا] مىداند كه به زودى در ميانتان بيمارانى خواهند بود و [عدهاى] ديگر در زمين سفر مى كنند [و] در پى روزى خدا هستند و [گروهى] ديگر در راه خدا پيكار مى نمايند پس هر چه از [قرآن] ميسر شد تلاوت كنيد و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و وام نيكو به خدا دهيد و هر كار خوبى براى خويش از پيش فرستيد آن را نزد خدا بهتر و با پاداشى بيشتر باز خواهيد يافت و از خدا طلب آمرزش كنيد كه خدا آمرزنده مهربان است {20}

آیت الله مشکینی

به یقین پروردگار تو می داند که تو نزدیک به دو سوم شب و ( گاهی ) نصف آن و ( گاهی ) یک سوم آن را ( برای نماز و عبادت ) به پا می خیزی و هم چنین گروهی از کسانی که با تواند و خداست که شب و روز را ( به واسطه تنظیم حرکت وضعی زمین در برابر خورشید ) اندازه می دهد ، او می داند که شما هرگز آن را ( مقدار دو سوم ، نصف و یک سوم شب ها را به دقت در تمام فصول ) حساب فراگیر نتوانید نمود ، پس بر شما عطف توجه کرد ( و تخفیف داد ) اکنون آنچه از ( نماز شب و ) قرآن میسّر شود بخوانید ، او می داند که به زودی برخی از شما بیمار خواهند بود و گروهی دیگر در طلب روزی خدا مسافرت می کنند ، و گروهی دیگر در راه خدا به کارزار می پردازند ، پس ( در شب ها ) هر چه از قرآن میسر شد بخوانید ، و نماز را بر پا دارید و زکات بپردازید و خدا را قرضی نیکو دهید و آنچه از عمل خیر برای خود پیش می فرستید آن را در نزد خدا نیکوتر و با پاداشی بزرگ تر خواهید یافت. و از خدا طلب آمرزش کنید ، زیرا خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.


الهی قمشه‌ای


خدا به حال تو آگاه است که تو و جمعی هم از آنان که با تواند ( اغلب ) نزدیک دو ثلث یا نصف یا ( لا اقل ) ثلث شب را همیشه به طاعت و نماز می پردازید ،
و خدا ( گردش ) شب و روز را مقدّر می کند ، خدا می داند که شما هرگز تمام ساعات شب را ( به عبادت ) ضبط نخواهید کرد لذا از شما ( اوقات خواب و کارهای دیگر را ) در گذشت تا هر چه ( از شب را بی مشقت و ) آسان است به تلاوت قرآن پردازید.

خدا بر احوال شما آگاه است که برخی مریض و ناتوانند و برخی به سفر از کرم خدا روزی می طلبند و برخی در راه خدا به جنگ و جهاد مشغولند ، پس در هر حال آنچه میسّر و آسان باشد به قرائت قرآن پردازید و نماز به پا دارید و زکات مالتان ( به فقیران ) بدهید و به خدا قرض نیکو دهید ( یعنی برای خدا به محتاجان احسان کنید و قرض الحسنه دهید ) ، و هر عمل نیک برای آخرت خود پیش فرستید ( پاداش ) آن را البته نزد خدا بیابید و آن اجر و ثواب آخرت ( که بهشت ابد است ، از متاع دنیا ) بسی بهتر و بزرگتر است ،
و دایم از خدا آمرزش طلبید که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است

تفسیر المیزان -

(ان ربک یعلم انک تقوم ادنی من ثلثی اللیل و نصفه و ثلثه و طائفه من الذین معک و الله یقدر اللیل و النهار علم ان لن تحصوه فتاب علیکم فاقرؤا ماتیسر من القران علم ان سیکون منکم مرضی و اخرون یضربون فی الارض یبتغون من فضل الله و اخرون یقاتلون فی سبیل الله فاقرؤا ما تیسر منه و اقیموا الصلوه واتوا الزکوه و اقرضوا الله قرضا حسنا وما تقدموا لانفسکم من خیر تجدوه عندالله هو خیرا و اعظم اجرا و استغفروا الله ان الله غفور رحیم ):

(پروردگار تو می داند که تو و گروهی از مؤمنینی که با تو هستند نزدیک دو سوم از شب و گاهی نصف آن و گاهی ثلث آن را زنده می دارید و خدا که تقدیر کننده شب و روز است می داند تشخیص دوثلث و نصف و ثلث در فصول مختلف برای شما میسر نیست ، به همین جهت بر شمابخشود، از این پس هر مقدار که برایتان میسر است از قرآن بخوانید و نیز می داند که برای شمابیماری پیش می آید، عده ای به سفر می روند تا از رزق خدا کسب کنند وبعضی دیگر در راه خدا جنگ می کنند، پس هر مقدار که می توانید از قرآن بخوانید و نماز رابپا دارید و زکات بدهید و به خدا وام دهید، وامی نیکو، و بدانید آنچه از کارهای خیرمی کنید و از پیش برای خود می فرستید آن را در نزد خدا می یابید، البته بهتر از آن و بااجری عظیم تر و از خدا طلب آمرزش کنید، همانا خدا آمرزنده و رحیم است )


در اخبار وارد شده که پس از دستور نماز شب ، پیامبر ص و بعضی یاران و مؤمنان اطراف او، تا هشت ماه یا یک سال و یا ده سال ، هر شب نزدیک دو سوم و یا نصف و یاثلث شب را به نماز و عبادت مشغول بودند، سپس این آیه شریفه که احتمالا در مدینه نازل شده ، برای تخفیف دستور اول سوره نازل شد، لازمه این تخفیف توسعه یافتن تکلیف برای عموم مکلفین و برخوردار شدن همه مؤمنان از نعمت شب زنده داریست تاهر کس به مقدار وسعش به آن بپردازد.به هر حال با خطابی مشفقانه و شاکرانه ،(چون خداوند نسبت به سعی بندگانش شکوراست )، می فرماید: ای محمد پروردگار تو که به امر تو توجه و اعتناء دارد می داند که تو و بعضی از مؤمنین همراهت (در امر ایمان )نزدیک دو سوم از شب و گاهی نیمی از آن و گاهی ثلث آن را به نماز می ایستید و چگونه او نداند، با اینکه اوست که خلقت و تقدیرروز و شب بدست اوست ، و او مقدار شب و روز را در فصول مختلف تقدیر واندازه گیری می نماید و می داند که همه شما نمی توانید یک سوم یا نصف و یا دو سوم ازشبهای سال را در فصول مختلف اندازه گیری بکنید، به همین جهت با رحمت فراگیرش به جانب شما رجوع کرد و تکلیف شما را تخفیف داد، لذا از قرآن هر چه برایتان ممکن می شود بخوانید و این همان تخفیف در وظیفه شب زنده داری برای عموم است .در ادامه به مصلحت دیگری که باعث تخفیف در امر به نماز شب شده اشاره می کندو می فرماید: علاوه بر دشواری این اندازه گیری دقیق برای عموم مکلفان ، دشواری آن برای افراد بیمار و مسافرانی که به قصد تجارت به نواحی مختلف می روند و برای رزمندگان در راه خدا، بیشتر است ، پس این عده هم در آن شرایط هر قدر که می توانند وبرایشان میسر است قرآن بخوانند، یعنی به قدری که می توانند شب زنده داری کنند.در ادامه می فرماید: نماز واجب را بپا دارید و زکات واجب را پرداخت کنید و درراه خدا انفاق کنید و به او وامی نیکو بدهید و بدانید که هر عمل خیر و طاعتی که انجام می دهید و برای خود پیش می فرستید، چه واجب و چه مستحب ، آن را نزد خدا خواهیدیافت ، و در روز جزا آن را بهتر از همه کارهای نیک که می کردید و یا بهتر از هر چیزی که در دنیا باقی می گذارید و پر اجرتر خواهید یافت .پس از خدا طلب آمرزش و رحمت کنید، چون او آمرزنده و مهربان است ، و درنتیجه مغفرت ، درهای نعمات آسمانی و زمینی را به روی شما می گشاید و بعید نیست مراد از(استغفار)در اینجا انجام مطلق طاعات و عبادات باشد، چون طاعات وسائلی هستند که بوسیله آنها مغفرت خدا شامل حال انسان می شوند.

تفسیر نمونه - خلاصه


گروهى از مؤمنان نيز در اين عبادت شبانه ، پيامبر (صلى ‏الله‏ عليه‏ وآله ‏وسلّم‏) را همراهى مى‏كردند ( به عنوان يك حكم استحبابى و يا احتمالا يك حكم وجوبى زيرا شرائط آغاز اسلام ايجاب مى‏كرد كه آنها با تلاوت قرآن كه مشتمل بر انواع درسهاى عقيدتى و عملى و اخلاقى است و همچنين عبادات شبانه خود را بسازند و آماده تبليغ اسلام و دفاع از آن گردند).

ولى به گونه‏اى كه از بعضى روايات استفاده مى‏شود جمعى از مسلمانان در نگهداشتن حساب ثلث و نصف و دو ثلث گرفتار اشكال و دردسر مى‏شدند ( چرا كه وسيله سنجش زمان در آن عصر وجود نداشت ) و به همين جهت ناچار احتياط مى‏كردند ، و اين امر سبب مى‏شد كه گاه تمام شب را بيدار بمانند ، و مشغول عبادت باشند ، تا آنجا كه پاهاى آنها به خاطر قيام شبانه ورم كرد ! لذا خداوند اين حكم را بر آنها تخفيف داد و فرمود : او مى‏داند كه شما نمى‏توانيد مقدار مزبور را دقيقا اندازه‏گيرى كنيد ، به همين جهت شما را بخشيد ، اكنون آن مقدارى كه از قرآن براى شما ميسر است تلاوت كنيد.

لن تحصوه از ماده احصاء به معنى شماره كردن است ، يعنى شما نمى‏توانيد دقيقا وقت شب را از نظر مقدار دو ثلث و نصف و يك ثلث تعيين كنيد ، و به زحمت مى‏افتيد .

بعضى نيز گفته‏اند منظور اين است كه شما نمى‏توانيد بر اين كار در تمام ايام سال مداومت كنيد.

حتى امروز هم كه با وسائلى مى‏توان به موقع از خواب بيدار شد تعيين دقيق اين مقادير ، در تمام طول سال ، مخصوصا با تفاوت مستمر شب و روز ، كار آسانى نيست.


جمله تاب عليكم را غالب مفسران به معنى تخفيف اين تكليف ذکركرده‏ اند ، نه به معنى توبه از گناه اين احتمال نيز وجود دارد كه وقتى حكم وجوب برداشته شود گناهى صورت نمى‏پذيرد ، و در نتيجه همچون آمرزش الهى خواهد بود .

بديهى است منظور از تلاوت قرآن در اينجا تلاوتى است به عنوان درس و فراگيرى براى خودسازى و پرورش ايمان و تقوا.

سپس به بيان دليل ديگرى براى اين تخفيف پرداخته مى‏افزايد : خداوند مى‏داند كه گروهى از شما بيمار مى‏شوند ، و گروهى ديگر براى تحصيل معاش و ابتغاء فضل الهى راهى سفر مى‏كردند ، و گروه ديگرى در راه خدا جهاد مى‏كنند ، و اين امور مانع از آن خواهد شد كه عبادات شبانه را در نصابى كه قبلا تعيين شده به طور مداوم انجام دهند.

و همين سبب ديگرى براى تخفيف اين برنامه است ، لذا بار ديگر تكرار مى‏كند حال كه چنين است آن مقدار كه براى شما ممكن است و توانائى داريد در شب از قرآن تلاوت كنيد ( فاقرءوا ما تيسر منه).

سوال دیگر: آيا تلاوت مقدار ممكن از قرآن كه در اين آيه دو بار به آن امر شده ، واجب است ، يا جنبه مستحب دارد ؟ بعضى گفته‏اند : مسلما مستحب است ، و بعضى احتمال وجوب داده‏اند ، چرا كه تلاوت قرآن موجب آگاهى بر دلائل توحيد ، و ارسال رسل ، و اعجاز اين كتاب آسمانى ، و فراگيرى ساير واجبات دين مى‏گردد ، بنابر اين تلاوت قرآن مقدمه واجب است و واجب مى‏باشد .

ولى بايد توجه داشت كه در اين صورت لازم نيست قرآن را شبانه بخوانند ، و يا در اثناء نماز شب ، بلكه بر هر مكلفى واجب است كه به مقدار لازم براى تعليم و تربيت ، و آگاهى بر اصول و فروع اسلام ، و همچنين حفظ قرآن و رساندن آن به نسلهاى آينده تلاوت كند بدون اينكه وقت و زمان خاصى در آن
مطرح باشد.


ولى حق اين است كه ظاهر امر در جمله فاقرءوا ... وجوب است چنانكه در اصول فقه بيان شده ) ، و نتيجه اين مى‏شود كه در آغاز اسلام به خاطر وجود شرائطى اين تلاوت و عبادت شبانه واجب بوده ، و بعد هم از نظر مقدار و هم از نظر حكم تخفيف داده شده ، و به صورت يك حكم استحبابى آن هم به مقدار ميسور در آمده است ، ولى به هر حال وجوب نماز شب بر پيامبر اسلام (ص‏) تا آخر عمر ثابت ماند ( به قرينه ساير آيات قرآن و روايات ) .

استاد شهید مرتضی مطهری:مجموعه آثار:

از این آیه مطلبی استفاده می شود. آن مطلب این است:

با اینكه در قسمت اول آیه مخاطب شخص پیغمبر اكرم است چون می فرماید:

یا أَیُّهَا اَلْمُزَّمِّلُ. `قُمِ اَللَّیْلَ إِلاّ قَلِیلاً
(بپاخیز، نه بپاخیزید شما ای مردم مؤمن و ای مسلمانان)

ولی همان طوری كه عرض كردم مؤمنین و مسلمین هرگز از این آیه استفاده نكردند كه این دستور منحصر به پیغمبر است، دستوری بود كه مؤمنین و مسلمین می دانستند كه این، كارِ بسیار نیكی است و باید چنین كرد، نه «باید» به معنی اینكه واجب است.

بعضی از مفسرین اینچنین تفسیر كرده اند كه اول نماز شب بر مؤمنین واجب بود، به این نحو كه حد اقل ثلث شب بیدار باشند، بعد این نسخ شد به اینكه لزومی ندارد كه حتی ثلث شب هم بیدار باشند، یك قسمتی از آخر شب را بیدار باشند، بعد این هم نسخ شد به همین كه پنج نماز واجب را بخوانند.
مسلّم این حرف درست نیست و منشأ آن هم اشتباهی بوده كه از مضمون آیات كرده اند؛ در صورتی كه خود آیات كاملاً می رساند.

ضرورت روحی شب خیزی برای پیغمبر صد درجه بیشتر است از ضرورت غذا خوردن برای ما.
همین طور كه برای ما عملاً اتفاق نمی افتد كه 24 ساعت چیزی نخوریم یعنی خودمان به طبع خودمان دنبال غذا می رویم یعنی نیاز بدنی، ما را به سوی این كار می كشاند، پیغمبر اكرم هم [نیاز روحی، او را به سوی شب خیزی سوق می دهد. ]

مگر علی علیه السلام در عمرش اتفاق افتاد كه یك شب نماز شب نخواند؟ می دانیم كه در شب نوزدهم رمضان وقتی كه رفت بالای مأذنه مسجد كوفه و اذان گفت- كه خودش احساس می كرد آخرین اذانی است كه دارد می گوید- رو می كند به سپیده صبح: ای سپیده صبح! تا حالا هیچ وقت شده است- از وقتی كه علی به این دنیا آمده است- كه تو طلوع بكنی و چشم علی خواب باشد؟ ولی آیا این برای این بود كه بر علی واجب بود، چون واجب بود و اگر چنین نمی كرد گناه كرده بود اجبارا بیدار می شد؟
خیر علی دیگر نمی تواند علی باشد و سحر، نیمه های شب خواب باشد، خصوصا كه در تعبیر قرآن هم نافِلةً لَكَ دارد:
وَ مِنَ اَللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسی أَنْ یَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً [1]گو اینكه بعضی خواسته اند كلمه «نافله» را به یك معنی دیگری توجیه كنند.

غرضم این است كه این مطلب هم [كه نماز شب بر پیغمبر اكرم واجب بود] تازه برای من محل بحث است.
همین كه خطاب به پیغمبر اكرم بود، كافی بود كه گروهی از مسلمین (البته نمی گویم همه مسلمین؛ همه مسلمین در یك سطح نبودند) عینا عملشان همین عمل باشد؛
نه خدا بر آنها واجب كرده بود بلكه گویی خود بر خود واجب كرده بودند یعنی آنچنان ملتزِم به این كار بودند كه برای آنها مانند یك امر واجب بود

و لهذا قرآن می فرماید:
إِنَّ رَبَّكَ یَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنی مِنْ ثُلُثَیِ اَللَّیْلِ ....
پروردگار تو می داند كه تو نزدیك به دو ثلث شب را و نصف شب را و ثلث شب را - یعنی به اختلاف، در این بینها - [برمی خیزی و عبادت می كنی ]

وَ طائِفَةٌ مِنَ اَلَّذِینَ مَعَكَ
تو و گروهی از كسانی كه با تو هستند.
نمی گوید همه مؤمنین.

این دلیل بر این است كه این كار بر همه مؤمنین واجب نبوده، اگر واجب می بود پس آیا مؤمنین صدر اسلام غیر از یك گروهی باقی دیگرشان تارك الصلاة بودند؟
این خودش بهترین دلیل است. قرآن هم می فرماید: وَ طائِفَةٌ مِنَ اَلَّذِینَ مَعَكَ.
مقدار شب خیزی

[این توصیه ] مخصوصا با این تقیدی كه مسلمین داشتند، با توجه به اینكه نمی توانستند [وقت را به طور دقیق معین كنند كار را سخت می كرد. ]
آن زمانها ساعت كه نبود، با طلوع و غروب ستارگان
هم نمی شد مؤمنین دقیقا معین كنند كه مثلاً دو ثلث شب گذشته است، نصف شب گذشته است یا یك ثلث شب گذشته است.

در احادیث آمده است كه بسیاری برای اینكه این فضیلت را درك كنند - مثلاً آن كه می خواست دو ثلث شب یا نصف شب یا یك ثلث آخر شب را بیدار بماند- احتیاطا یك مقدار زیادی بیدار می ماندند چون می دانستند نمی توانند به دست بیاورند كه مثلاً كِی یك ثلث شب گذشته است.
قرآن به صورت یك تخفیف، نه تخفیف یك امر واجب، می گوید شما به دلیل اینكه نمی توانید وقت را كاملاً به دست بیاورید و به دلیل اینكه احیانا بعضی تان مریض هستید، گاهی برای كسب و كار و معاش در سفر هستید و خدا می داند كه در آینده چنین مسائلی برای شما پیش می آید [1]] هر مقداری كه برایتان ممكن است، بیدار باشید و نماز بخوانید.

به عبارت دیگر خدا می داند كه در آینده برای شما بیماری پیش می آید، سفرهای كسب و تجارتی پیش می آید، جنگ پیش می آید. (پیش بینی دوره مدینه را هم می كند كه در آینده مدینه، بعدها در راه خدا باید بجنگید).
در حال بیماری كه شما نمی توانید دو ثلث شب، یك ثلث شب، یك نصف شب را بیدار باشید. یا در حال مسافرت همین جور. در مسافرت زندگی حساب ندارد، خواب و بیداری نظم ندارد. آن موقع كه می شود باید بخوابید. جنگ پیش می آید، باید در آن وقت عمل سربازی انجام بدهید.

نه، هر مقداری كه برایتان ممكن است (خطاب به مؤمنین است) قرآن تلاوت كنید. چون اساس نماز همان قرائت است. «نماز بخوانید» را به صورت «قرآن تلاوت كنید» بیان كرده است.

هر مقداری برایتان ممكن است؛ یعنی خودتان را مقید نكنید كه حتما ما باید دو ثلث شب را بیدار باشیم، نصف شب را بیدار باشیم یا ثلث شب را بیدار باشیم كه بعد یك مقدار هم به صورت احتیاط می خواهید اضافه كنید و نتیجه این می شود كه شما دیگر در شبها به خواب نمی رسید. نه، این ضرورت ندارد، هر اندازه ممكن شد. حالا یك شب سرشب خوابیده اید، برایتان ممكن است از نصف شب برخیزید عبادت كنید، بسیار خوب، عبادت كنید، یك دفعه هست كه شما ساعت 3 یا 4 بعد از نیمه شب خسته و كوفته می آیید به بستر، اگر بخواهید یك ساعت بخوابید و بلند شوید چنین چیزی نمی شود.

آن آخر شب هر مقداری كه برایتان ممكن شد همان مقدار شب خیزی كنید، ولی این كار را ترك نكنید.

قرآن دیگر نمی گوید كه نماز شب خواندید یا نخواندید، بیدار شدید یا نشدید یكسان است،
بلكه می گوید هر مقدار برایتان ممكن است این كار را انجام بدهید.

وَ اَللّهُ یُقَدِّرُ اَللَّیْلَ وَ اَلنَّهارَ
خداست كه شب و روز را اندازه گیری می كند،

یك وقت شب را
بزرگ می كند و روز را كوچك، و یك وقت ایندو را برابر می كند.
این گردش ایام و لیل و نهار و خورشید و ماه و زمین همه به دست قدرت اوست.

عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ خدا دانسته است و می داند كه شما قدرت ندارید كه وقت را دقیقا اندازه گیری كنید.

فَتابَ عَلَیْكُمْ پس خدا بر شما توبه كرده است، خدا به شما بازگشت كرده است.
كلمه توبه، هم در مورد بنده به كار می رود و هم در مورد خدا:

تُوبُوا إِلَی اَللّهِ [2]*. إِنَّ اَللّهَ تَوّابٌ رَحِیمٌ [3].
معنای «شما توبه كنید (یعنی بازگشت كنید) به سوی خدا»

بازگشت از معصیت و روآوردن به طاعت است. توبه یعنی بازگشت از معصیت و قهرا رو آوردن به طرف خدا.
این، توبه بنده است.

توبه خدا چیست؟
توبه خدا همانی است كه بعد از توبه بنده صورت می گیرد؛ یعنی شما به سوی خدا بازگردید، خدا هم رحمت خود را به شما باز می گرداند و آثار سوء گناهان را از شما سلب می فرماید.
اینجا هم «تاب علیكم» یعنی خدا تبعات بدی را كه ممكن است چنین كاری داشته باشد برداشته است یعنی برایتان عیبی ندارد.
. فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ اَلْقُرْآنِ
. نمی گوید بخوابید، لزومی ندارد شب خیزی كنید؛
بلكه می گوید هرمقداری كه برایتان ممكن است. فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِن القرآن:
بنابراین خود را به مشقّت نیندازید، هرچه ممكن است (شب خیزی كنید و نماز شب بخوانید. )

دو بار كلمه «فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ» آمده است.

یك جا می فرماید
فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ اَلْقُرْآنِ ،
بازبعد از چند جمله در همین آیه می فرماید:
فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنْهُ .

ظاهرا اشاره به همین مطلب است كه شما از این كه خداوند می فرماید: «در مورد نماز شب و شب خیزی خود را به مشقت نیندازید» استفاده نكنید كه بنابراین نخواندیم هم نخواندیم؛

نه، می گوییم این وقت وسیع- كه مؤمنین حداقل را برای خودشان ثلث شب قرار داده بودند- ضرورت ندارد ولی نه اینكه هیچ نخوانید، هر مقدار كه برایتان ممكن است بیدار شوید و بپاخیزید و این عمل بسیار نیك را انجام بدهید

فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنْهُ
هر مقداری كه ممكن است از قرآن بخوانید.
عرض كردیم كه بعضی از مفسرین می گویند مقصود از «فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ اَلْقُرْآنِ » این است كه هرمقدار نماز می توانید بخوانید بخوانید، چون از اجزای عمده نماز قرائت است. بعضی دیگر از مفسرین گفته اند كه چنین نیست، چون خود نماز خواندنِ در سحر جزء عبادات و جزء سنتهاست [بلكه مقصود، قرآن خواندن مستقل از نماز شب است. ]در اینجا هم من تفسیر كسانی را قبول دارم كه می گویند مقصود از قرآن خواندن، مستقل از نماز شب است و قرآن كریم، خواندن قرآن را جدا از نماز شب ذكر كرده است

استاد بهرام پور


این آیه گزارشی از عملکرد پیامبر ویاران او در اقامه نماز شب در زمان های گذشته است .
خداوند متعال با انزال این آیه طولانی ضمن تایید شب زنده داری وتقدیر پیامبر وهمراهان او ، بر مومنان تخفیف داد ووجوب آن را از آنها برداشت ولی وجوب آن همچنان بر پیامبر باقی ماند

تاب علیکم یعنی برشما تخفیف داد ووجوب آن را بخشید

طلب مغفرت در انتهای آیه شاید از این بابت باشد که وقتی عبادت می کنید ، خود را انسان کامل نینگارید ، بلکه خود را نیازمند مغفرت ومتهم تلقی کنید.

دكتر سيد محسن ميرباقري:

پيامبر و مومنين در ابتدا بر اساس ايه ورتل القران ترتيلا، در قيام شبانه ،كل قران نازل شده تا ان وقت را ميخواندند و بتدريج با زياد شدن ايات،اين كار زمان بر و سخت ميشد

لذا خدا با بظر لطف و تسهيل،فرمود هرچه ميسر است از قران بخوانيد نه كل ان.
در ايه هم ،نتيجه و جمله بعد از فتاب عليكم ،فاقرئوا ما تيسر من القران است.
لذا تخفيف ايه،در مقدار قران خواندن بوده است كه شامل پيامبر هم ميشده است.

آقاي سيدكاظم فرهنگ

1- لن تحصوه در اكثر تفاسير و ترجمه ها به عدم امكان اندازه گيري زمان قيام شبانه ها برگدانده شده است
حال انكه اولا خداوند كه زمان دقيق نخواسته بود. فرموده نصف شب،كمتر يا بيشتر
ثانيا لن نفي ابد است ايا الان امكان اندازه گيري زمان دقيق نيست؟

همان طور كه در معناي كلمه احصا مشاهده ميشود؛و ادامه ايه هم نشان ميدهد يعني هرگز نمي توانيد اين قيام نيمي از شب را همواره انجام دهيد زيرامريض ميشويد يا مسافرين يا در جنگيد.

2-با مرور نظرات مختلف در خصوص ايه 20 مزمل،به نظرم موجه ترين و سازگارترين ترجمه و تفسير با متن ايه و كل سوره،مي تواند بصورت زير باشد:

در حقيقت پروردگارت مىداند كه تو نزديك به دو سوم از شب و (گاهي)نصف آن و (گاهي) يك سوم آن را [به عبادت] برمى خيزي ( و در در اجراي دستور خدا در اول سوره موفق بودي)و نيز گروهى از كسانى كه با تواند (كه داوطلبانه به اجراي حكمي كه مختص پيامبر بوده است اقدام كردند)
خداست كه شب و روز را اندازه گيرى مىكند [او] مىدانست كه [شما] هرگز نميتوانيد آن (قيام شبانه مستمر در حدود نيمي از شب) را(بطوركامل) تحصيل كنيد(براي همين بر شما واجب نكرد اما با توجه به همگامي داوطلبانه شما با پيامبر) پس بر شما نظر لطف كرد( و تخفيف داد) [اينك بجاي ملزم شدن به قيام نيمي از شب] هر چه از قرآن ميسر ميشود (در شب)بخوانيد [خدا] مىدانست كه به زودى در ميانتان بيمارانى خواهند بود و [عده اى] ديگر در زمين سفر مىكنند [و] در پى روزى خدا هستند و [گروهى] ديگر در راه خدا پيكار مىنمايند (و شايد به همان قرايت شبانه نيز موفق نشوند)پس (در روز)هر چه از [قرآن] ميسر شد تلاوت كنيد و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و وام نيكو به خدا دهيد و هر كار خوبى براى خويش از پيش فرستيد آن را نزد خدا بهتر و با پاداشى بيشتر باز خواهيد يافت و از خدا طلب آمرزش كنيد كه خدا آمرزنده مهربان است {20}

بنا براين پيامبر شامل تخفيف نميشود
بر ساير مسلمانان واجب نبوده
تفاوت فاقرئوا ماتيسر اول و دوم هم مشخص ميشود

خانم انصاري

وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَىٰ أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا
و پاسی از شب را زنده بدار، تا برای تو (به منزله) نافلهای باشد، امید که پروردگارت تو را به مقامی ستوده برساند..
سوره اسراء آیه 79
سلام با توجه به این ایه نماز شب بر پیامبر واجب بوده چون فعل امر فتهجد امر مولوی بوده واطاعت از آن واجب وایه ای که دال بر نسخ این ایه بیاد نیست ، بلکه گاها در این ایه نافله را به مستحب ترجمه کرده اند ولذا نماز شب را بر پیامبر هم مستحب شمرده اند وبا توجه به ایات ابتدایی سوره مزمل نماز شب بر پیامبر ص واجب دانسته ومومنان همراه ایشان ، واین آیه ی سوره اسرا را ناسخ ایات سوره مزمل برشمرده اند که خیلی نظر ضعیفی هست در واقع چنین به نظر می رسد که ،ایات ابتدایی سوره مزمل نشان از وجوب نماز شب بر پیامبر ص هست وایات پایانی ان تخفیف بر امت مومن پیامبر ص باشد زیرا با توجه به ایه ۷۹ سوره ی اسرا که بعد سوره مزمل نازل گشته همچنان وجوب نماز شب بر پیامبر ص برقرار هست واو را به مقام محمود رسانده است


آقاي گنجه اي:
خالی از بار سرزنشِ لطف آمیز نیست

سرزنش از این لحاظ که چرا خود را قاطی چیزی کردید که در طاقت شما نبود و خاص کسی بود که ماموریت فوق طاقت دارد و لطف از آن لحاظ که مومنین مورد لطف الهی اند

خانم خدايي
با بار سرزنشی آیه موافق نیستم زیرا ابتدای آیه «ان ربک یعلم انک ....»خداوند با ضمیر «ک» پیامبر را مورد خطاب قرار داده است وفرموده خدا میداند که تو وهمراهانت این توصیه را ( بیداری مقدار مشخص شب ) را انجام میدهید
وچون در آیه اول آن را بر پیامبر ، مقرر کرد وخدا میدانست که پیامبرش ،امر مقررشده را انجام خواهد داد وپیامبر نیز این وظیفه را به انجام رساندند
بنابراین خداوند در آیه آخر پیامبر را در کاری که خودش به آن امر کرده هرگز سرزنش نمی کند
وچون درادامه با جمله «تاب علیکم »از صیغه جمع استفاده کرده پس سرزنش مومنین هم منتفی می شود.

ودر خصوص توصیه به شب زنده داری
وعبادت شبانه
آیه ۶ یعنی «ان ناشئه الیل هی اشد وطا واقوم قیلا»
خود یک توصیه موکد بر شب خیزی وعبادت شبانه است
وارتباطی به شخص یا اشخاص خاصی ندارد
بنابراین خود می تواند دلیلی کافی بر درس سوره مبنی بر شب زنده داری وعبادت شبانه ( البته تا حد میسور وبدون تکلف براساس آیات دیگر قرآن ) باشد .
شاید توصیه ائمه علیهم السلام مبنی بر استحباب موکد نماز شب (وبافضیلت ترین اعمال بودن آن) نیز به همین دلیل باشد

ومطلب دیگر اینکه در این سوره از همان ابتدا عبادت شبانه را مقدمه ای بر تقویت روحی ومعنوی حتی در مواجهه با مشکلات ومسائل روز مره مطرح نموده پس در انتهای سوره هم این تقویت معنوی با عبادت شبانه در جهت انجام احسن امور روزانه مثل نماز وانفاق واستغفار می تواند مطرح کننده همان جامعیت برنامه خودسازی مشابه همان ده آیه ابتدای سوره باشد.

خانم موبدي:
برداشت بنده این است که قیام بدای نماز شب واجب یا مستحب موکد برای مومنان بوده است.
وبه نظر میرسد که لحن آیه تقدیرازمومنان است و نه سرزنش.
تخفبف آیه شامل وجود مبارک پیامبر(ص) نمیشود و اینطور برداشت میشود که نماز شب بر ایشان واجب بوده است.
به ناز Offline
#3 ارسال شده : 1397/11/02 07:20:10 ق.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
بسم اللّه الرحمن الرحيم

يا ايها المزمل (1)
قم اليل الا قليلا (2)
نصفه او انقص منه قليلا (3)
اوزد عليه و رتل القران ترتيلا (4)
انا سنلقى عليك قولا ثقيلا (5)
ان ناشئه اليل هى اشد وطا و اقوم قيلا (6)
هان اى جامه به خود پيچيده ! (1).
پاره اى از شب به جز اندكى از آن را بر خيز و زنده بدار (2)
يانصف آن را و يا كمى كمتر ازنصف را (3).
و يا اندكى بر نصف بيفزا و قرآن را شمرده شمرده بخوان (4).
آماده باش كه به زودى كلامى سنگين بر تو نازل مى كنيم (5).
(كلامى كه قبلا بايد خود را براى تحملش آماده كرده باشى ) و مسلما پدیده شب خیزی موثرتر وذکر وقرائت ( در آن ) پایدارتراست (6).

🔸 درب پاراگراف اول : آیات ( ۱ تا ۶)
ای پیامبر ، با شب زنده داری وقرائت با تامل قرآن (درآن) خود را آماده دریافت وحی سنگین الهی کن

ان لك فى النهار سبحا طويلا (7)
و اذكر اسم ربك و تبتل اليه تبتيلا (8)
رب المشرق و المغرب لا اله الا هو فاتخذه وكيلا (9)
و اصبر على ما يقولون و اهجرهم هجرا جميلا (10)
و ذرنى و المكذبين اولى النعمه و مهلهم قليلا (11)
ان لدينا انكالا و جحيما (12)
و طعاما ذاغصه و عذابا اليما (13)
يوم ترجف الارض و الجبال و كانت الجبال كثيبا مهيلا (14)

حقیقتا تو در روز دوندگى و مشاغل بسيار دارى (7).
و نام پروردگارت را یادکن و از هرآنچه غیراوست قطع کن وبسوی او روی آور(8 ).
همان پروردگار مشرقها و مغربهاى عالم كه بجز او معبودى نيست پس او را وكيل خود بگير(9).
و در برابر زخم زبانهاى مشركين صبر كن و اگر هم قهر مى كنى قهرى ملايم و خوشايند و سازنده بكن (10).
و اما تكذيب گران صاحب نعمت ( نعمت زدگان مرفه ) را به خود من واگذار كن و اندكى مهلتشان ده (11).
كه نزد ما انواع شكنجه ها و در آخر عذاب دوزخ هست (12).
و طعامى گلوگير و عذابى دردناك است (13).
در روزى كه زمين و كوهها به لرزه در آيند و كوهها چون تلى از ماسه شوند (14)


🔸 درب پاراگراف دوم : آیات (۷ تا ۱۴)
ای پیامبر ، درمشغله ها ومسائل روزانه ، پروردگارت رایادکن واز او مدد بگیر (برخدا توکل کن) واز تکذیب گران دلگیر مباش وامر آنها را ( دردنیا وآخرت)به من واگذار.

انا ارسلنا اليكم رسولا شاهدا عليكم كما ارسلنا الى فرعون رسولا (15)
فعصى فرعون الرسول فاخذنه اخذا وبيلا (16)
فكيف تتقون ان كفرتم يوما يجعل الولدن شيبا (17)
السماء منفطربه كان وعده مفعولا (18)
ان هذه تذكره فمن شاء اتخذ الى ربه سبيلا (19)
هان اى انسانها! ما رسولى به سوى شما گسيل داشتيم كه شاهد بر شما نيز هست همانطور كه رسولى به سوى فرعون فرستاديم (15).
ولى فرعون از اطاعتش سر برتافت پس او را به عذابى سخت بگرفتيم (16).
شما اگر كفر بورزيد چگونه مى توانيد خود را (ازعذاب ) حفظ کنید در روزى كه كودكان را پير مى كند (17).
و آسمان به وسيله تحول آن روز شكافته مى شود و وعده خدا شدنى است (18).
و اين محققا تذكر است پس اگر كسى خواست مى تواند راهى به سوى پروردگارش اتخاذ كند (19).


🔸 درب پاراگراف سوم : آیات(۱۵ تا ۱۹ )
ای انسانها ،بهوش باشید که با کفرومخالفت با فرستاده الهی عاقبت سختی در دنیا وآخرت در انتظارتان خواهد بود.

ان ربك يعلم انك تقوم ادنى من ثلثی اليل و نصفه و ثلثه و طائفه من الذين معك واللّه يقدر اليل و النهار علم ان لن تحصوه فتاب عليكم فاقرؤ ا ما تيسر من القران علم ان سيكون منكم مرضى و اخرون يضربون فى الارض يبتغون من فضل اللّه و اخرون يقاتلون فى سبيل اللّه فاقروا ما تيسر منه و اقيموا الصلوه و اتوا الزكوه و اقرضوا اللّه قرضا حسنا و ما تقدموا لانفسكم من خير تجدوه عند اللّه هو خيرا و اعظم اجرا و استغفروا اللّه ن اللّه غفور رحيم (20)

پروردگار تو مى داند كه تو و گروهى از مؤمنين كه با تو هستند نزديك از دو ثلث شب و گاهى نصف آن و گاهى ثلث آن را زنده مى داريد و خدا كه تقدير كننده شب و روز است (و در فصول چهارگانه آن را بلند و كوتاه مى كند ) مى داند كه تشخيص دو ثلث و نصف و ثلث در فصول مختلف براى شما ممكن نيست به همين جهت بر شما بخشود از اين پس هر مقدار كه برايتان ميسر است ( درشب) از قرآن بخوانيد. و نيز مى داند كه براى شما بيمارى پيش مى آيد عده اى به سفر مى روند تا از رزق خدا به دست آورند جمعى ديگر در راه خدا جنگ مى كنند در چنين احوال نيز هر مقدار كه مى توانيد از قرآن بخوانيد و نماز بپا بداريد و زكات بدهيد. و به خدا وام دهيد وامى نيكو و بدانيد آنچه از كارهاى خير مى كنيد و از پيش براى خود مى فرستيد نزد خدايش مى يابيد، اما بهتر از آنچه كه كرديد و با اجرى عظيم تر. و از خدا طلب مغفرت كنيد كه خدا آمرزنده و رحيم است (20)

🔸درب پاراگراف چهارم : آیه ۲۰
ای پیامبر ، توامرالهی رادر عبادت شبانه اجرانمودی و عده ای از مومنان نیز باتو همراهی کردند . پس خداوند در بیداری ورازونیاز باخدا وخواندن قرآن در شب ( هرچقدر که برایشان میسر است که به تکلف نیفتند) تخفیف داد .
پس بخشی از شب را به عبادت خدا اختصاص دهید وتا حد امکان قران را تلاوت کنید
واعمال نیک (نمازو زکات وقرض وانفاق واستغفار ) انجام دهیدکه پاداش مضاعف آن نزد پروردگارتان محفوظ است .
🔰 درس سوره :

دعوت وسفارش مومنان به :

۱-قیام وعبادت وخواندن قرآن با تامل در شب
۲-وتوکل برخدا وبریدن توجه از غیرخدا در مسائل روزمره ،
۳-ونیز انجام اعمال نیک واجب ومستحب
جهت همراهی با پیامبرخدا
که منتج به طی کردن مدارج قرب الهی وپاداش دنیوی واخروی خواهد شد.

ونکوهش وانذار از : مخالفت با پیامبر خدا
که عذاب دنیوی واخروی را بدنبال خواهد داشت .




خانم الهه سادات خدایی
به ناز Offline
#4 ارسال شده : 1397/11/02 07:33:06 ق.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
فراز اول،سوره مبارکه مزمل،
آیات ۱ الی۱۴،
درس فراز اول:
خطاب به پیامبر( ص)،و امر به شب بیداری و عبادت(نماز شب) و تلاوت قرآت با روش ترتیل و اینکه عبادت در شب استوارتر است و در روز مسایل مومنین فراغت مناسب پدید نمیاورد،و
تنها براو توکل کن و صبرپیشه کن، من خود به امور مکذبین رسیدگی خواهم کرد،و آنان را در دنیا و آخرت عذابی در خور خواهم‌کرد.
(دل گرمی دادن به پیامبر)

فراز دوم، آیات‌۱۵ الی ۱۹،
درس فراز دوم:
هشدار به مکذبین در باره ارسال پیامبر الهی برای انسانها و سرنوشت عذاب در صورت ناسپاسی آنان (همانند فرعون)، و اینکه هرکس خواهان سعادت است، پندگرفته و راهی به سوی پروردگارش برمی گزیند.
فراز سوم،
آیه ۲۰،
درس فراز سوم:
توصیه مجدد به پیامبر و مومنان به عبادت شبانه و تلاوت قرآن در حد امکان، و اقامه نماز و پرداخت زکات و وام دادن به نیازمندان و اینکه پاداش الهی بسیار ارزشمندتر از خود اعمال است ودر نهایت،
توصیه به طلب مغفرت از ذات اقدس الهی.

📚درس سوره مبارکه مزمل:
توصیه خداوند به پیامبر (و احتمالا مومنان) به شب بیداری،صبر و توکل به خداوند، تلاوت قرآن و اقامه نماز واحسان به نیازمندان که پاداش ارزشمند الهی را بدنبال دارد، و طلب مغفرت از درگاهش و از طرفی هشداربه مکذبان که از سرنوشت اقوام گذشته پند بگیرند و راه سعادت را برگزینند.

♻️به نظر میرسد که خداوند در این سوره به پیامبر اکرم ( ص) و مومنین دلگرمی داده و توصیه به تقویت قوای روحانی آنان و استحکام پایه های اعتقادی و ایمانی نموده تا در پناه یاری گرفتن از پروردگار بر مشکلات مسیر بندگی فایق آیند.

♻️محتواى اين سوره را مى توان در پنج بخش خلاصه كرد:

بـخـش اول ; آيـات آغـاز سـوره اسـت كه پيامبر را به قيام شبانه براى عبادت وتلاوت قرآن دعوت مى كند، و براى آمادگى پذيرش يك برنامه سنگين آماده مى سازد.

بـخش دوم سوره ; او را به صبر و شكيبائى و مقاومت و مدارا با مخالفان دراين مقطع خاص دعوت مى كند.

در بخش سوم ; بحثهائى پيرامون معاد، و ارسال موسى بن عمران به سوى فرعون و سركشى و سپس عذاب دردناك او را بيان مى دارد.

بـخـش چـهـارم ; دسـتـورات شـديدى را كه در آغاز سوره پيرامون قيام شبانه آمده است به خاطر گرفتاريهاى مسلمانان تخفيف مى دهد.

و در بخش پنجم ; بار ديگر دعوت به تلاوت قرآن ، و خواندن نماز و دادن زكات و انفاق فى سبيل اللّه و استغفار مى نمايد.



خانم زهرا موبدی


farhang Offline
#5 ارسال شده : 1397/11/02 08:41:47 ق.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,034
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
تدبر و فهم سوره مزمل:ترجمه و تفسير برخي لغات مهم سوره مزمل

معناي مزمل چيست؟

-زمل (بر وزن علم) بمعني بار و حمل آمده (اقرب) و نيز در آن گويد «زمل الشي ء: حمله» در نهايه نيز حمل را يكي از معاني آن شمرده است جوهري و ابن اثير گفته اند: زامله شتريست كه بار و متاع شخص را حمل ميكند. علي هذا معني آن تحمل بار رسالت است يعني اي آنكه بار رسالت را بر دوش گرفته اي شب را بجز اندكي بپا خيز. اين معني را كه ما گفتيم بيضاوي در رديف ثاني نقل كرده و طبرسي از عكرمه آورده است. اين كلمه تنها يكبار در كلام اللّه يافته است.

قاموس قران

قول : اصل الواحد در ماده، ابراز و انشاء چيزي است كه در قلب است؛ به هر وسيلهاي كه باشد و اين معنا به اختلاف دو طرف از جهت تفهيم و تفاهم متفاوت ميشود. پس قول؛ مخصوص انسان يا گوش و زبان نيست، بلكه در هر مقام و مرتبهاي از عوالم لاهوت، عقول، ملائكه، انسان، حيوان و سائر موجودات طبيعي جريان دارد. بنابراين قول ميتواند از سوي خداي متعال يا ملائكه يا أنبياء يا حيوانات و پرندگان و يا جنّ و يا إبليس باشد.

ناشئة؛ هر چيزي است كه در حال استمرار و امتداد پديد ميآيد و منظور پديد آمدن خصوصيت روحاني صافي و امتداد زماني خالي از كدورتها، موانع و هيجانات است

وکیلا از ریشه وکل: اصل الواحد در ماده، اعتماد به غير و تخلية (واگذاري) امر به اوست و بايد دو قيد مذكور در اصل لحاظ شوند.

تحصوه از ریشه حصی: ضبط و نگهداري از روي علم و احاطه است و كاربرد آن در همه موارد گوناگونش به همين معنا برميگردد. پس حَصاۀ بر آنچه كه ضبط و در محلي جمع شده، اطلاق ميشود مانند: ريگزار و تكّه سخت شدهاي از مشك و بر مغز و عقل اطلاق ميشود، به اين اعتبار كه ضابط، نگهبان صلاح و خير است. اما كاربرد آن درباره علم و عدد به مناسبت ضبط است، زيرا عدد مقدمه ضبط است، همچنان كه علم و احاطه از نتايج و آثار ضبطاند.


التحقيق في كلمات القران

احصاء تمام شمردن و تحصيل حساب است نه فقط يك، دو، سه گفتن. دليل روشنتر قول راغب آيۀ لَقَدْ أَحْصٰاهُمْ وَ
عَدَّهُمْ عَدًّا مريم: ۹۴ است كه احصاء و عدّ هر دو يكجا آمده است يعني حساب آنها را كرده و آنها را شمرده است. علي هذا احصا بمعني تحصيل حساب و دانستن آن و تعديد بمعني شمردن است. عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتٰابَ عَلَيْكُمْ … مزمّل: ۲۰ داند كه بسر بردن آن نتوانيد. آيه در بارۀ عبادت شب است و ضمير «تُحْصُوهُ» به ليل كه در صدر آيه است بر ميگردد و منظور از احصاء، شب را در حال عبادت بروز آوردن است كه بر همه ممكن نيست.

بَتل: بريدن. اخلاص. «وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا» مزمّل: ۸ نام پروردگارت را ياد كن و بسوي او اخلاص كن اخلاص كامل، منظور بريدن از هواي نفس و خود را بخدا مخصوص كردن است،

وطؤ: يكي از معاني وطؤ زير پا گذاشتن و قدم نهادن است «وطئه برجله: علاه بها و داسه». وَ لٰا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغِيظُ الْكُفّٰارَ وَ لٰا يَنٰالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلّٰا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صٰالِحٌ توبه: ۱۲۰. موطئا زمين را گويند كه زير پا مي‌ماند. يعني قدم نمي نهند و وارد نميشوند بزمينيكه كفّار را خشمگين ميكند و از دشمني بمقصودي نميرسند مگر آنكه بآنها عمل صالح نوشته ميشود. وَ أَرْضاً لَمْ تَطَؤُهٰا احزاب: ۲۷. و زمينيكه بآن قدم ننهاديد. مواطاة: بمعني توافق و برابري است يُحِلُّونَهُ عٰاماً وَ يُحَرِّمُونَهُ عٰاماً لِيُوٰاطِؤُا عِدَّةَ مٰا حَرَّمَ اللّٰهُ توبه: ۳۷. يعني: ماه حرام را سالي حلال و سالي حرام ميكنند تا موافق و برابر كنند با عدديكه خدا حرام كرده است. إِنَّ نٰاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلًا مزمل: ۶. عبادت شب محكمتر است در قدم گذاشتن بعبادت خدا (يا محكمتر است در ثبات قدم) و قويتر است از لحاظ گفتار در حضور قلب و توجّه،

قاموس قرآن،
سیدکاظم فرهنگ
farhang Offline
#6 ارسال شده : 1397/11/03 10:22:07 ق.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,034
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
پرسش و پاسخ در تفسير و فهم سوره مزمل: منظور از القاي قول ثقيل چيست؟


1-در آيه 5 سوره مزمل خداوند مي فرمايد:إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلا ثَقِیلا ﴿٥﴾همانا ما به زودی القا می کنیم بر تو یک نوع کلام سنگینی را ،منظور و مصداق قول ثقيل چيست؟
اینکه مراد ازقول ثقیل ،قران است،مشخص و مورد توافق است
اما ایا به وحی یا سوره یا دستور خاصی اشاره دارد که قرار است ابلاغ شود؟
اگر ابتدای نزول وحی بود،بعنوان یک توصیه برای اغاز وحی قابل درک است
اما بعد از نزول سی سوره،آیا صرفا تاکید است؟

پاسخ

1-بنظر نمی رسد برای تاکید باشد.شاید بتوان ان را به نزول دفعی قران برقلب پیامبروسپس نزول تدریجی ان در قالب الفاظ ربط داد که مسلما نزول تدریجی ٬ می تواند مصایب وسختی های زیادی چه در دریافت ٬ چه درتحقق ٬ چه در ابلاغ ایجادکند🤔

خانم خدايي

2-به نظرم *قولا ثقیلا * اشاره به سوره حمد دارد همانطور که سوره حمد برابر کل قران معرفی شده است وجالبتر اینکه از نظر ترتیب سوره حمد بعد سوره مزمل می باشد
وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ
و به راستی، به تو سبع المثانی (=سوره فاتحه) و قرآن بزرگ را عطا کردیم.سوره الحجر آیه 87
عن رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم انه قال: لو ان فاتحة الکتاب وضعت فی کفة المیزان و وضع القرآن فی کفة ارجحت فاتحة الکتاب سبع مرات.مستدرک الوسائل ج4 ص330

در روایتی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم آمده است: اگر سوره حمد را در یک کفهٔ میزان و باقی سوره های قرآن را در کفهٔ دیگر قرار دهند، سوره «حمد» هفت برابر سنگین تر است.
خانم انصاري

3-دو ديدگاه را براي قول ثقيل مي توان برشمرد:

الف- ثقيل بودن قول از لحاظ محتوا
:اگر ترتيب نزول پيشنهادي اين نگارنده براي سوره هاي قران ،صحيح باشد،اين قول ثقيل همان سوره حمد است كه بعد از سوره مزمل نازل شده است. عظمت سوره حمد به حدي است كه درآغاز قران هاي مصحف قرار گرفته و عنوان فاتحه الكتاب را نيز با خود دارد.در روايات اهميت زيادي براي سوره حمد ذكر شده تا جاييكه سوره حمد برابر کل قران معرفی شده است.همچنين يكي ازمصاديق سبع المثاني در آيه87 سوره حجر( وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ و به راستی، به تو سبع المثانی و قرآن بزرگ را عطا کردیم.)سوره حمد معرفي شده است. لذا سوره حمد را مي توان مصداقي بر قول تقيلا دانست.
هم چنين با توجه به اينكه تا زمان نزول اين سوره بخش زيادي از قران هنوز باقي مانده بود،مي توان قول تقيل را بر سنگيني نسبت حجم باقي مانده از قران منطبق نمود.

ب-ثقيل بودن قول از لحاظ ابلاغ و واكنش مخاطبان:آيات سوره نشان از تاثر و نگراني و دغدغه پيامبر در مواجهه با مخالفان و منكران است كه خداوند با امر به قيام شبانه و ظرفيت سازي براي دريافت وحي هاي بعدي و نيز صبر در برابرگفته هاي انها، پيامبر را به ادامه راه انگيزه مضاعف ميدهد.
سوره هاي بعد از مزمل با شدت و شرح بيشتري بر توحيد و نفي شرك و بت پرستي تاكيد ميكند و طبيعتا عنادها و مخالفتهاي بيشتري در پي دارد.لذا مراد از ثقيل بودن قول،ميتواند ناظر به سختيهاي بيشتر در ابلاغ ايات بعدي باشد و براي همين نيز خداوند با نزول سوره مزمل ميخواهد صبر و ظرفيت پيامبر در برابر مشكلات فعلي و اتي را افزايش دهد. لذا اين برداشت،صحيح تر به نظر ميرسد.

آقاي سيدكاظم فرهنگ

4-
ج: إِنّٰا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا مزمّل: ۵ ملاحظۀ قبل و بعد آيه و آيات ديگر نشان ميدهد كه مراد سنگيني تبليغ آن بر آنحضرت است. درست است كه قرآن برنامۀ حق و فطرت است ولي تبليغ آن بر يك فرد كه تمام محيط بمخالفت با او برخاسته بودند طاقت فرسا بود
[قاموس قران - ثِقَل: ؛ ج ۱، ص: ۳۰۷ - صفحه۳۱۲]

5-آيه اين است كه : ما به زودى به تو وحى مى كنيم قولى را كه هم بر خودت سنگين است و هم بر امتت ، اما سنگينى آن بر خود تو از جهت صعوبت تحقق حقائق آن ، و از جهت مصائبى است كه در طريق ابلاغ آن خواهى ديد، و سلب راحت و فراغتى است كه از تو خواهد شد، و از جهت مجاهدت نفس و انقطاع به سوى خدا، و زحماتى است كه لازمه گرفتن وحى است . و اما سنگينى آن بر امتت از اين جهت است كه آنها هم در پاره اى از جهات ياد شده با تو شريكند، از آن جمله تحقق دادن به حقائق قرآن در نفس ، و نيز پيروى او امر و نواهى خدا و رعايت حدود آن است ، كه هر طايفه از طوايف امت به قدر وسع و طاقتش بايد اين رنجها را تحمل كند.

تفسير الميزان

ویرایش بوسیله کاربر 1397/11/07 03:25:21 ب.ظ  | دلیل ویرایش: edit

سیدکاظم فرهنگ
به ناز Offline
#7 ارسال شده : 1397/11/04 10:24:39 ق.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
تدبر و فهم سوره مزمل: نكات ت مهم تفسيري

"معلوم می شود با نزول سوره مزمل پیامبری رسول خدا(ص) وارد مرحله جدیدی می شود و نیز معلوم می شود تا اینجای نزول وحی (سوره مزمل و سوره های قبلی) نسبت به مراحل بعدی سبک تر و آسان.تر بوده، و البته کسی که قرآن را به ترتیب نزول می خواند، این امر برایش واضح است، اما چون اکثریت مسلمانان قرآن را به ترتیب رایج (که تقریباً عکس ترتیب نزول است) قرائت می کنند متوجه این نکته نمی شوند.

پیامبر هنوز در اویل وحی است و تا اینجا فعلا حدود 4% از قرآن بر او نازل شده و لذا در آیه 8 خداوند او را به «اسم رب» ارجاع می دهد در حالی که چنانکه بعداً خواهیم دید در آینده به خود رب ارجاع داده می شود، مثلاً به جای «اذکر اسم ربک» خطاب می شود «واذکر ربک» و این نیز چیزیست که فقط کسانی متوجه می شوند که قرآن را به ترتیب نزول بخوانند و بقیه متوجه نمی شوند حتی مفسران بزرگ، چنانکه غیر از این قلم کسی متعرض این نکته نشده است.

آدمی در حال شنا حالتی دارد که در غیر شنا آن حالت را ندارد. اگر شناگر حرکات خاصی را نکند غرق می شود. یعنی شناگر کارهایی می کند که مجبور به انجام آنهاست و از انجام آن ها چاره ای ندارد.
پیامبر(ص) نیز به عنوان وظایف پیامبری چاره ای جز انجام کارهای خاصی را ندارد. مردم را باید دعوت به حق کند، تعالیم الهی را باید به گوش مردم برساند، کسانی که اقبال نشان می دهند در تربیت آن¬ها بکوشد، با مخالفان چالش کند، به ضعفای امت خویش رسیدگی کند و غیره و غیره و طبعاً در این حالت (در روز) نمی¬تواند به عبادتی که صفای روح و قوام شخصیت او را تضمین می کند بپردازد. به همین خاطر است که در آیه 6 فرموده که شب را به عبادت (آن هم چنان عبادت طولانی که به طور متوسط نصف طول زمانی هر شب است) بپردازد.

در آیه 11 وقتی که می گوید «تکذیبگران صاحب نعمت»، واضح است که منظور، سران اردوگاه کفر و شرک است زیرا نعمت اعم از قدرت و ثروت است و باز هم واضح است که قدرتمندان یا ثروتمندان جزء سران جامعه حساب می شوند و این-ها هستند که روی بقیه افراد جامعه تأثیر می¬گذارند و این قبیل افراد نوعاً با پیامبران و در این مورد با پیامبر اسلام (ص) چالش داشتند.

اینکه در آیه مذکور فرموده سران کفر و شرک را به من واگذار، به این معنی نیست که دستی از آسمان می آید و گوش آن ها را می پیچاند بلکه معنی آن این است که ما نظامات و قوانینی قرار داده ایم که آن افراد در هزارتوی آنها گیر خواهند افتاد و حسابشان رسیدگی خواهد شد و مغلوب خواهند شد اما چون این طرز بیان صمیمی تر و دلگرم کننده تر است، این نوع کلام به کار رفته است.

از آیه 15 فهمیده میشود که سران مخالفان آنحضرت روانشناسی فرعونی داشتند (یعنی هیچ طوری مایل به پذیرش سخن حق نبودند)اما در عین حال از آیه 19 فهمیده میشود غیر از «سران» مذکور در بدنه جامعه، استعدادی برای پند پذیری وجود داشت.

از آیه 20 فهمیده میشود آنحضرت و برخی از نزدیکانش چه رژیم عبادی فوق سنگینی داشته اند!
همچنین از همین آیه فهمیده میشود خداوند وعده موفقیت این نهضت را به آنحضرت داده (یضربون فی الارض ، یقاتلون ، زکوة ، . . ) و روحیه او راپر از امید و اطمینان نموده است.

مخاطب های اولیه، به غلط، از این آیه چنین برداشت میکردند که آنحضرت (از قول خداوند) مکذبان و مخالفان فعال را به جهانِ بعدی حواله میکند، نه اینکه آنها را از بلایایی بترساند که در همین زندگی فعلی بگیردشان.

جریمه ها و جهنم

طبیعی است که انکالاً و جحیماً ناظر به دو جور عذاب باشد و باز هم واضح است که انکالاً (جریمه هائی) سبک تر از جحیماً (جهنم) باشد.
چیزی که ذهن به سرعت به آن منتقل می¬شود این است که «انکالاً» در این جهان و جحیماً در آخرت باشد.
در این صورت «انکالاً» باید به شکست و هلاکت تطبیق شود.
همین «خط» در آیه 13 هم تعقیب شده و «طعام گلوگیر» به شکست و عذاب الیم به عذاب آخرت معنی می شود.

تفسیر اقای مهندس گنجه ای

ترجمه ايات ابتداي سوره مزمل

_ ما همواره به زودى بر تو گفتارى گران بارفرومى افكنيم. _5_ بى گمان عبادت نشأت يافته ازشب گامى استوارتروفراتروگفته اش پاى برجاتروگرانبارتراست. _6_ به راستى برايت درروز،شناورى اى طولانى است. _7_ و نام پروردگار خود را ياد كن و(به) سويش (آن گونه) انقطاعى ياب كه (ديگران را نيز سويش) منقطع سازى. _8

محور اين قيام و قيامهاى شخصى اسلامى ترتيل قرآن است و نه تنها ترتّل آن، ترتل خواندن آرام خودى است كه قلب در پيش بحركت ايمانى رسد، ولى ترتيل بحركت آوردن دلهاى ديگران است كه در جمع مأموريت حضرتش همان ترتيل: خواندن اثربخش در قلب حضرتش بگونه ایست که ديگرانرانيزبحركت آورد،كه اگربجاى «ترتيلا»، «ترتلا» بود، همان خواندن اثربخش شخصى هم كافى بود.

و اين "قولا ثقيلا" دو معنى قرآنى را در بر دارد، نخست نقل اجمالى محكم قرآن است كه در نخستين شب قدر پس از حدود پنجاه روز از آغاز رسالتش بر قلب مباركش نازل شد، اين ثقل شخصى بود، سپس استمرار وحى مفصلش كه اين سبح طويل رسالت را در پى داشته است.
آرى قيام ليل، ترتل ترتيل، و قول ثقيل براى سبح طويل ضرورت رسالت بوده است

اهتمام به قرآن در اين سوره باندازه يست كه درجاى جايش رسول وامت رسالتى به خواندن وترتيلش مأموريت دارندكه خدابجاى همگام كردن مكلفان بارسول گرامى درقيامش ب آنانراهمچنان باحضرتش درخواندن وعملكردن به آن همگام كرده است.

قيام شب در انحصار شب بوده، ولى قيام به قرآن شبانه روزى است كه تا سرحد امكان بايستى خوانده شود، كه براى فهم و پيروى از آن واجبى است هميشگى و همگانى.

و اين همان طبع بدليت واجب است از واجبى ديگر كه اگر واجب سخت حرجى است واجبى آسانتر جايگزين آن مى گردد،و "فتابعليكم" عفوى است ازوجوب قيام ليل وبه جاى آن خواندن قرآن در حد امكان.

تفسیر فرقان

ویرایش بوسیله کاربر 1402/03/29 09:46:22 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

admin Offline
#8 ارسال شده : 1397/11/04 02:45:31 ب.ظ
admin

رتبه: Administration

گروه ها: Administrators, Moderator, member
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 421

9 تشکر دریافتی در 9 ارسال

تدبر و فهم سوره مزمل:منظور از واذکر اسم رب چیست؟ سئوال:ذکر اسم با ذکر رب چه تفاوتی دارد؟

پاسخ ها

1-مقصود از((ذكر)) در خطاب ،: ((واذكر اسم ربّك ))
ظاهرا اين جمله مى خواهد نماز شب را توصيف كند، و بنا بر اين به منزله عطف تفسيرى براى جمله ((و رتل القران ترتيلا)) است ، و روى اين فرض مراد از ((ذكر اسم رب )) ذكر زبانى با رعايت مطابقت آن با قلب مى باشد، و همچنين مراد از تبتل ، تضرع و زارى با زبان است .

از تفسیر المیزان

2-یاد خدا با یاد اسم خدا چه فرقی دارد؟
وقتی اذکروا گفته می شود یعنی انسان به صورت کلی خدای تعالی را دریاد خود حفظ کند وتوجه خود را ازاو قطع نکند، اما توجه به اسم خدا جزیی تر کردن ذکر خداست . اسم هایی که به خدا نسبت داده می شود هرکدام ناظر به نوعی توانمندی های خداست که انسان درابعاد زندگی دنیوی واخروی خود بدان نیاز مبرم دارد
اوغفاراست اگر او را با این نام یاد آوری ومغفرت بخواهی ،مغفور می شوی .
استاد بهرام پور

3-در آیه ۱۲۴ سوره طه می فرماید:

ومن اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا ونحشره یوم القیامه اعمی

هرکس از یاد من رویگردان شود ، معیشتش تنگ شده ودر قیامت کور محشور می شود .

معلوم می شود که ذکر از مقوله گفتار وشنیدار نیست بلکه حقیقت ذکر از جنس دیدن(قلبی) است . ( ونداشتنش ،نابینایی در قیامت را بدنبال دا رد)
ذکر به معنای لسانی یکی از آثار ذکراست
( مثل اینکه وقتی متوجه کسی می شویم ویادش می کنیم ناخودآگاه با گفتار، ذکرخیرش را می گوییم )

4-پیامبر هنوز در اویل وحی است و تا اینجا فعلا حدود 4% از قرآن بر او نازل شده و لذا در آیه 8 خداوند او را به «اسم رب» ارجاع می دهد در حالی که چنانکه بعداً خواهیم دید در آینده به خود رب ارجاع داده می شود، مثلاً به جای «اذکر اسم ربک» خطاب می شود «واذکر ربک» و این نیز چیزیست که فقط کسانی متوجه می شوند که قرآن را به ترتیب نزول بخوانند و بقیه متوجه نمی شوند

اقای مهندس گنجه ای


5-پست تفسیری جناب گنجه ای را مطالعه کردم ایشان بعدا درمورد ذکر اسم رب فرموده اند که اینجا عطف به رتل القرآن می تواند باشد ومنظور خواندن نماز شب .
اما از جهتی می توان اینگونه برداشت کرد که اسم رب را ( با توجه به سوره های ابتدای نزول ) می توان در افق پائینتری در نظر گرفت

در پاراگراف بندی سوره ، بنظرم پاراگراف اول دعوت وتعیین وظیفه شب زنده داری پیامبر وخواندن نماز شب است ( خود بیداری در شب فارغ از اینکه پیامبر در روز بسیار مشغولند فضیلت بسیار بالاتری دارد وایشان را آماده دریافت وحی می کند ) ولی پاراگراف دوم که شامل آیه« واذکر اسم رب » هم می شود ، دعوت به صبر ودلداری دادن به پیامبراست باتوجه به مسایلی که در روز ایشان را آزرده خاطر می کند
بنابراین در «تبتل الیه تبتیلا» دعوت به قطع کامل غیرخدا ( پدیده های روز مره ) ودر« اذکر اسم ربک » دعوت به یاد خدا در مددگیری آن جناب از خداوند می باشد
یعنی افق یادآوری ، درسطح مددگیری وصبوری است

چون درآیه ۲۵ سوره انسان هم دقیقا بعد از آیه دعوت به صبر از این جمله اذکراسم ربک استفاده شده

ولی در افق های بالاتر این یاد خدا کردن می تواند خداوند را تام الاختیار وولی مطلق دیدن برای بشر باشد بنابراین کلمه« اذکر ربک »به جهاتی مناسبتر وکاملتر از «اسم ربک »دراین افق است .


خانم دکتر خدایی

ویرایش بوسیله کاربر 1397/11/06 09:58:33 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

به ناز Offline
#9 ارسال شده : 1397/11/07 02:58:21 ب.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
تدبر و فهم سوره مزمل:درس سوره و نكات مهم سوره مزمل:مراد از ترتيل قران و القاي قول ثقيل چيست؟

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان

يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ {1}
اى پيچيده شده در (پتو يا نگراني هاي فكري ابلاغ وحي)( يا اي حمل كننده بار رسالت)
قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا {2}
به پا خيز شب را مگر اندكى
{نِصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا {3}
نيمى از شب يا اندكى از آن را بكاه
أَوْ زِدْ عَلَيْهِ }وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا {4}
يا بر آن [نصف] بيفزاى و قرآن را به نحو احسن(شمرده در لفظ و تامل در معنا) بخوان

إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا {5}
(چراكه) هرآينه ما به زودى بر تو گفتارى گرانبار القا مىكنيم
إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْءًا وَأَقْوَمُ قِيلًا {6}
(بيان علت ضرورت قيام شبانه)قطعا حالت نشات گرفته از قيام مستمر شبانه ،محكم تر است در ثبات قدم(در انجام رسالت) و استوارتر است در بيان قولِ(دريافت شده)
إِنَّ لَكَ فِي اَلنَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلًا {7}
[و] تو را در روز حركتي (مسيرها و وظايف مشخصِ) طولاني است
وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا {8}
و نام پروردگار خود را ياد كن و (با بریدن از سایرین)تنها به او بپرداز
رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا {9}
[اوست] پروردگار خاور و باختر خدايى جز او نيست پس او را كارساز خويش اختيار كن

💢عصاره فراز آیات (1-9):دستوراتي به پیامبر برای تقويت ارتباط و توكل بر خدا به منظوركسب امادگی بیشتر جهت دریافت و ابلاغ وحی


♻️نكات:
1)سوره مزمل ،در ليستهاي مشهور روايي ترتيب نزول سومين سوره بعد از علق و قلم قرار دارد.همان طور كه در مقدمه روش و ليست ترتيب نزول پيشنهادي اين نگارنده،ذكر شده است يكي از ايرادات وارده به اين ليستها اين است كه به لحاظ محتوایی و شرایط و روند طبیعی ابلاغ پیام وشکل گیری تدریجی مخالفتها،ناموجه به نظر ميرسند.مثلا سوره علق که در اکثر لیستها اولین سوره است، صرفا بدلیل نزول 5 آیه نخست آن در ابتدای بعثت در اول لیست قرار گرفته ،حال آنکه در ادامه سوره صحبت از کسی است که پیام پیامبر را تکذیب کرده و خدا هشدار میدهد که اگر دست برندارد،او را به جهنم می کشانیم.واین کنش و واکنش در اولین سوره نازله بر پیامبر قطعا جایی ندارد.پس ادامه این سوره در زمان دیگری نازل شده که باید به دنبال آن بود.

يا در سوره مدثر در همان ايات ابتدايي دستور صبر به پيامبر داده شده و سپس از واكنش برنامه ريزي شده يكي از مخالفان عنود قران خبر داده شده است كه بروز چنين مخالفتهايي در ابتداي نزول ايات كه هنوز پيامهاي ايجابي قران ابلاغ نشده، ناموجه است.در سوره مزمل هم ضمن دستور به پيامبر مبني بر صبر برگفته هاي مخالفان به دوري گزيدن از مكذبين صاحب قدرت تاكيد شده است.(واصبر علي ما يقولون و اهجرهم هجرا جميلا و ذرني و المكذبين اولي النعمه ..)كه با قرار گيري در جايگاه سومين سوره نازل شده ،متناسب نيست.
هم چنين وجود دستور "ورتل القران ترتيلا" نشان از موجود بودن حداقلي از قران در زمان نزول سوره مزمل دارد و انطباق لفظ قران در زمانيكه فقط بخشي از دو سوره علق و مدثر نازل شده ،محل ترديد است.

آنچه بطور طبيعي قابل انتظار است اينكه باید ابتدا پیام هاي مستقل و اصلي وحی به مردم منتقل شود تا بعد،تردیدها و مخالفتها و تكذيبها و دشمني ها شکل بگیرد.يعني سوره هاي ابتدايي نزول بايد مستقل از محتواي واكنشي مخاطبان به ايات قران و پيامبر باشد بلكه حاوي پيام هايي مستقل در راستاي هدايت ديني مردم و تصحيح رفتارها و باورهاي غلط انان باشد.

2)معناي مزمل چيست؟

معاني زير براي مزمل ذكر شده است:
-"مزمل در اصل متزمل است يعني انكه به لباسش پيچيده شده است.در تفسير اين ايه گفته اند كه هنگام نزول سوره پيامبر لباسي برخود پيچيده بود و خواب بود.اما با توجه به ايات بعد و اينكه زمل (بر وزن علم) بمعني بار و حمل هم آمده معني آن تحمل بار رسالت است". قاموس قرآن

-"حمل كردن و به صورت خود پيچيدن كه مي تواند ظاهري يا باطني باشد مثل پتو به خود پيچيدن يا محصور شدن در علاقه ها و خانواده و ... در اين سوره منظور،پيچيده شدن پيامبر به امور ظاهري و تعلق او به افكار قلبي و بر دوش گرفتن بار سنگين رسالت است".التحقيق في كلمات القران

هر سه معنا مي تواند پذيرفته شود اما با توجه به سياق سوره كه بر رفع دغدغه ها و نگراني هاي ايشان در ابلاغ وحي و مواجهه با منكرين دلالت دارد،ميتوان معناي محصور شده در افكار و نگراني ها را مناسب تر دانست.تا اينكه فقط بخاطر پتو پيچ شدن پيامبر،سوره با يا ايهاالمزمل شروع شود.


3)ذكر اسم رب در سه سوره قرآن بكاررفته است: سوره اعلي: قد افلح من تزكي و ذكراسم ربه فصلي
سوره انسان:واذكراسم ربك بكره و اصيلا
و سوره مزمل :واذكراسم ربك و تبتل اليه تبتيلا
اين آيات نشان ميدهد ياد كردن اسامي خدا،مختص شب نيست و يكي از تبعات و اثار ان نيز دعا و رازونياز و نماز است و اين ياد اسم خدا از شرايط فلاح و رستگاري انسانها بيان شده است.

4)در سوره هاي قبلي مرحله چهارم نيز توصيه به تسبيح خدا و سجده شبانه توسط پيامبر را داشتيم:

-سوره قاف:فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ {39} وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَأَدْبَارَ السُّجُودِ {40}و بر آنچه مىگويند صبر كن و پيش از برآمدن آفتاب و پيش از غروب به ستايش پروردگارت تسبيح گوى {39}و پارهاى از شب و به دنبال سجود [به صورت تعقيب و نافله یا نمازشب] او را تسبيح گوى {40}

سوره طور:وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ{48}وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ {49}
و در برابر دستور پروردگارت شكيبايى پيشه كن كه تو خود در حمايت مايى و هنگامى كه [از خواب] بر مىخيزى (هنگام بیداری)به نيايش پروردگارت تسبيح گوى {48}و [نيز] پارهاى از شب و در فروشدن ستارگان(پیش از صبح) تسبيحگوى او باش {49}

مشاهده مي كنيم در هر دو سوره اولا به تسبيح در بخشي از شب امر شده ثانيا در هر دو ايه ابتدا توصيه به صبر شده و سپس تسبيح.يعني كه تسبيح و حمد و توجه به خدا مهم ترين ابزار صبر است.در سوره مزمل هم كه سياق آيات ابتدايي آن تقويت پيامبر و امر به صبر در برابر گفته هاي مكذبين است، با تفصيل بيشتر،حداقل زمان مورد نياز براي قيام و تهجد شبانه در حدود نيمي از شب بيان شده است.


وَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلًا {10}
و بر آنچه مىگويند (منكران و مكذبين) شكيبا باش و از آنان با دورى گزيدنى خوش فاصله بگير {10}
وَذَرْنِي وَالْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَمَهِّلْهُمْ قَلِيلًا {11}
و مرا با تكذيبكنندگان توانگر واگذار و اندكى مهلتشان ده {11}
إِنَّ لَدَيْنَا أَنكَالًا وَجَحِيمًا {12}
در حقيقت پيش ما زنجيرها و دوزخ {12}
وَطَعَامًا ذَا غُصَّةٍ وَعَذَابًا أَلِيمًا {13}
و غذايى گلوگير و عذابى پر درد است {13}
يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ وَكَانَتِ الْجِبَالُ كَثِيبًا مَّهِيلًا {14}
روزى كه زمين و كوهها به لرزه درآيند و كوهها به سان ريگ روان گردند {14}

عصاره فراز آیات 10-14:دستور به پیامبر برای صبر در برابر منکران صاحب قدرت که عذاب دردناك الهي در قيامت در انتظارشان است.

إِنَّا أَرْسَلْنَا إِلَيْكُمْ رَسُولًا شَاهِدًا عَلَيْكُمْ كَمَا أَرْسَلْنَا إِلَى فِرْعَوْنَ رَسُولًا {15}
بىگمان ما به سوى شما فرستادهاى كه گواه بر شماست روانه كرديم همان گونه كه فرستادهاى به سوى فرعون فرستاديم {15}
فَعَصَى فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْنَاهُ أَخْذًا وَبِيلًا {16}
[ولى] فرعون به آن فرستاده عصيان ورزيد پس ما او را به سختى فرو گرفتيم {16}
فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِن كَفَرْتُمْ يَوْمًا يَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِيبًا {17}
پس اگر كفر بورزيد (به اين رسول) چگونه از روزى كه كودكان را پير مىگرداند، خود را نگاه خواهيد داشت{17}
السَّمَاء مُنفَطِرٌ بِهِ كَانَ وَعْدُهُ مَفْعُولًا {18}
آسمان از [بيم] آن [روز] در هم شكافد وعده او انجام يافتنى است {18}
إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا {19}
قطعا اين [آيات] اندرزى است تا هر كه بخواهد به سوى پروردگار خود راهى در پيش گيرد {19}

عصاره فراز آیات 15-19:پیامبر،رسولی از جانب خدا و قران مایه تذکر است.با عبرت از سرنوشت عصیان فرعون در برابر موسی و خوف از حساب و عذاب اخروی،پیامبر و قران را تصدیق کنید و بسوی خدا
درآیید.


نكات:
1-اولين واژه رسول براي پيامبر اسلام در اين سوره بكار رفته است.و به اجمال به وظايف اصلي رسول نيز اشاره شده است:دريافت وحي و ابلاغ وحي

2-در آيات 1-14 به وظايف و تكاليف و سختي هاي پيامبر در راه انجام رسالت خود به اجمال اشاره شد.در اين فراز، خداوند منكران رسالت و آيات قران را مخاطب خود قرار داده، از عواقب مخالفت با رسولان الهي،برحذر ميدارد. تلفيق اين فرازها،مخاطبان را متوجه اين نكته ميكند كه امر رسالت نيازمند تحمل سختي ها و كسب پيش نيازهايي است كه در ظرفيت همگان نيست. پس زحمات اين رسول را قدر نهيد و تصديقش كنيد.

با مرور نظرات مختلف در خصوص ايه 20 مزمل،به نظرم موجه ترين و سازگارترين ترجمه و تفسير با متن ايه و كل سوره،مي تواند بصورت زير باشد:


إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِن ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِّنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَن لَّن تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَن سَيَكُونُ مِنكُم مَّرْضَى وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ {20}

در حقيقت پروردگارت مىداند كه تو نزديك به دو سوم از شب و (گاهي)نصف آن و (گاهي) يك سوم آن را [به عبادت] برمى خيزي ( و در در اجراي دستور خدا در اول سوره موفق بودي)و نيز گروهى از كسانى كه با تواند (كه داوطلبانه به اجراي حكمي كه مختص پيامبر بوده است اقدام كردند)
خداست كه شب و روز را اندازه گيرى مىكند [او] مىدانست كه [شما] هرگز نميتوانيد آن (قيام شبانه مستمر در حدود نيمي از شب) را(بطوركامل) تحصيل كنيد(براي همين بر شما واجب نكرد اما با توجه به همگامي داوطلبانه شما با پيامبر) پس بر شما نظر لطف كرد( و تخفيف داد) [اينك بجاي ملزم شدن به قيام نيمي از شب] هر چه از قرآن ميسر ميشود (در شب)بخوانيد [خدا] مىدانست كه به زودى در ميانتان بيمارانى خواهند بود و [عده اى] ديگر در زمين سفر مىكنند [و] در پى روزى خدا هستند و [گروهى] ديگر در راه خدا پيكار مىنمايند (و شايد به همان قرايت شبانه نيز موفق نشوند)پس (در روز)هر چه از [قرآن] ميسر شد تلاوت كنيد و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و وام نيكو به خدا دهيد و هر كار خوبى براى خويش از پيش فرستيد آن را نزد خدا بهتر و با پاداشى بيشتر باز خواهيد يافت و از خدا طلب آمرزش كنيد كه خدا آمرزنده مهربان است {20}

عصاره فراز شامل آیه 20:جایگزینی قرایت قران (شبانه و روزانه )در حد امكان،اقامه نماز و پرداخت زكات و قرض الحسنه با قیام نيمي از شب برای مسلماناني كه ميخواهند از پيامبر در قيام شبانه تبعيت كنند.

مروری برعصاره فرازها:
عصاره فراز آیات 1-9:دستوراتي به پیامبر برای تقويت ارتباط و توكل بر خدا به منظوركسب امادگی بیشتر جهت دریافت و ابلاغ وحی
عصاره فراز آیات 10-14:دستور به پیامبر برای صبر در برابر منکران صاحب قدرت که عذاب دردناك الهي در قيامت در انتظارشان است.

دو فراز بالا را میتوان تلفیق کرد: عصاره فرازایات 1-14
مجموعه دستوراتی به پیامبر جهت تثبیت و تقویت پیامبر در ادامه ابلاغ آیات وحی با توجه به مخالفتهای منکران صاحب نفوذ که نگرانی ها و سختی هایی برای پیامبر ایجاد کرده بود .

عصاره فراز آیات 15-19:پیامبر،رسولی از جانب خدا و قران مایه تذکر است.با عبرت از سرنوشت عصیان فرعون در برابر موسی و خوف از حساب و عذاب اخروی، از تکذیب دست برداشته و بسوی خدا درآیید.

عصاره فراز شامل آیه 20:جایگزینی قرایت قران اقامه نماز و پرداخت زكات و قرض الحسنه با قیام شبانه برای مسلماناني كه ميخواهند از پيامبر در قيام شبانه تبعيت كنند.

با توجه به فرعی بودن ایه 20،تقریبا دو سوم صفحه نخست سوره،به ایات خطاب به پیامبر اختصاص یافته لذا محور اصلی سوره همین ایات 1- 14 است. فراز ایات 15-19 تیز باهدف تقویت پیامبر نازل شده است درواقع خداوند با خطاب مستقیم به مخالفان،و غایب فرض کردن پیامبر،انها را از مخالفت با رسول خودش برحذر میدارد. تا فضاسازی های مخالفان و نگرانی های پیامبر از تاثیر ادامه کار؛مانع حرکت پرتوان و پرانگیزه ایشان نشود.



درس سوره:
ای پیامبر باصبر و توکل برخدا و بدون متاثر شدن از فضاسازی های انجام شده مخالفان،رسالت خود را ادامه بده و انها را به من واگذار.شما مخاطبان قران نیز دست از انکاررسول ما برداشته و با متذکر شدن از پیام وحی، بسوی خدا درآیید.



اقای سیدکاظم فرهنگ

ویرایش بوسیله کاربر 1397/11/15 08:44:37 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

admin Offline
#10 ارسال شده : 1397/11/10 11:05:16 ق.ظ
admin

رتبه: Administration

گروه ها: Administrators, Moderator, member
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 421

9 تشکر دریافتی در 9 ارسال

منظور از ترتيل قران چيست؟ آيه ورتل القران ترتيلا به چه معنايي است؟ايا همين ترتيل خواني فعلي است يا تدبر در ايات؟ يا فراتز از انها


جهت مطالعه نظرات مختلف در خصوص معناي ترتيل قران،به لينك زير مراجعه نماييد


http://quranpuyan.com/ya...-lqrn-trtyl--chyst.aspx
admin Offline
#11 ارسال شده : 1397/11/13 08:07:22 ق.ظ
admin

رتبه: Administration

گروه ها: Administrators, Moderator, member
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 421

9 تشکر دریافتی در 9 ارسال


با توجه به نكات ارايه شده در خصوص "واذكر اسم ربك" عبارات مشابهي با تسبيح نيز در قران وجود دارد. مانند سوره اعلي سبح اسم ربك يا سوره واقعه سبح باسم ربك العظيم.
منظور از تسبيح اسم رب چيست؟


سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَي فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ در اين دو آيه همچنين در آيۀ ۹۶ واقعة و ۵۲ حاقّه. امر بتسبيح اسم پروردگار شده بر خلاف آيات ديگر كه تسبيح ذات پروردگار است مثل وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلًا احزاب: ۴۲. وَ سَبِّحْهُ لَيْلًا طَوِيلًا انسان: ۲۶. و آيات ديگر.

گفته اند: مراد از اسم، مسمّي يعني ذات حق تعالي است و گفته اند: مراد از ذكر اسم، تعظيم مسمّي است و نيز گفته اند مراد از اسم، ذكر است و گفته اند: تنزيه اسم تنزيه مسمّي است.

ناگفته نماند مراد از تسبيح اسم قطعا تسبيح مسمّي است و در ذكر اسم مسمّي چنان مجسّم است كه اصلا توجّهي باسم نيست آنگاه كه يا اللّه و سبحان اللّه ميگوئيم توجّه فقط بذات پروردگار است و بالف و لام و هاء اللّه ابدا توجّهي نيست و تسبيح اسم جز تسبيح مسمّي چيز ديگر نميشود باشد ولي تعلّق تسبيح بر اسم شايد جهت ديگري داشته باشد و آن اينكه همانطور كه در حق تعالي از لحاظ معبوديّت و خالقيّت شريك قائل شده اند در اسماء اللّه نيز الحاد كرده اند چنانكه فرموده وَ لِلّٰهِ الْأَسْمٰاءُ الْحُسْنيٰ فَادْعُوهُ بِهٰا وَ ذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمٰائِهِ سَيُجْزَوْنَ مٰا كٰانُوا يَعْمَلُونَ اعراف: ۱۸۰. الحاد و لحد بمعني ميل است يعني خدا را با نامهاي نيكش بخوانيد و از كسانيكه در نامهاي خدا از حق و واقعيت منحرف اند كنار شويد. الحاد در نام خدا آنست كه نام خدا را بچيزهاي ديگر نسبت دهيم مثلا بگوئيم خالق شرور اهريمن است و نسبت خلقت و اهلاك را بماده و دهر بدهيم كه ميگفتند وَ مٰا يُهْلِكُنٰا إِلَّا الدَّهْرُ … جاثية: ۲۴. و يا علم و قدرت و اراده و ساير صفات خدا را مثل علم و قدرت افراد بشر بدانيم. الميزان ذيل آيۀ ۱۸۰ اعراف از معاني الاخبار نقل كرده كه حضرت صادق عليه السّلام در حديثي فرمود: براي خدا شبه و مثل و عدل نيست اسماء حسني براي خداست ديگري با آنها خوانده نميشود اسماء حسني آنست كه خدا در كتاب خود بيان داشته و فرموده فَادْعُوهُ بِهٰا وَ ذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمٰائِهِ الحادشان از روي جهل است ملحد ندانسته كافر ميشود گمان دارد كه كار خوب ميكند آنست قول خدا وَ مٰا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللّٰهِ إِلّٰا وَ هُمْ مُشْرِكُونَ

آنها در نامهاي خدا الحاد ميكنند بدون علم. و نامهاي خدا را در غير موضع آن ميگذارند. علي هذا مراد از آيات تسبيح اسم آنست همانطور كه خدا را منزه ميداني اسماء خدا را نيز منزّه بدان و بكسي نسبت مده و يا مانند اوصاف ديگران مدان.

قاموس قرآن، ج ۳، ص: ۲۱۴

فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ
پس به نام ذات اقدس الهی تسبیح بکنید؛ یعنی این نام را تنزیه کنید یا خدا را تنزیه کنید به وسیله نام او «سبح الله باسم ربّک» یا نه، ﴿سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ‌﴾
فرمود نام خدای عظیم را که خدا عظیم است، یک؛ نام او هم عظیم است، دو؛ تسبیح بکن! تسبیح بکن الله را به «باء» استعانت، مثل «کتبتُ بالقلم». با اسم ربّ خود که این اسم عظیم است،
خود خدا عظیم است. ﴿فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ﴾ که ربّ عظیم است. آن وقت مظاهر او هم از عظمت برخوردارند. او عظیم بالذات است هرچه که او عظیم شمرد، قرآن را عظیم شمرد، خلقت را عظیم شمرد، قسم به آسمان و زمین را عظیم شمرد، آنها عظیم بالعرض‌اند. ﴿فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ﴾،
که این اسم به اعتبار مسمّیٰ از قداستی برخوردار است

تفسير تسنيم- سوره واقعه

ویرایش بوسیله کاربر 1402/03/29 09:51:20 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

Azam.pormaye Offline
#12 ارسال شده : 1398/08/02 08:00:39 ب.ظ
Azam.pormaye

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, member
تاریخ عضویت: 1394/12/17
ارسالها: 651
Iran (Islamic Republic Of)

تشکرها: 7 بار
31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
تفسیر نور سوره مزمل
◀️ شب،بهترین زمان برای عبادت است. «قُمِ اللَّیْلَ»

◀️ نماز شب مورد تأکید الهی واقع شده است. «قُمِ اللَّیْلَ»

◀️ عبادت شبانه بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله واجب بوده است. «قُمِ اللَّیْلَ» (چنانکه در جایی دیگر می فرماید: «فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَهً لَکَ)

◀️ برای پذیرش مسئولیت های سنگین،آمادگی روحی لازم است. یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّیْلَ ... إِنّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقِیلاً

◀️ رهبران دینی،هم باید شبها برای عبادت خداوند قیام کنند: قُمِ اللَّیْلَ ...و هم روزها برای بیدار کردن مردم. «قُمْ فَأَنْذِرْ»

◀️ مقدار شب زنده داری محدودیّتی ندارد.(یک دوم،یک سوم یا دو سوم شب) (برای انجام امور عبادی،مردم را در تنگنا قرار ندهیم،برای همه مردم و همه زمانها نمی توان یک نسخه نوشت و یک نوع دارو تجویز کرد.) نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ ... أَوْ زِدْ عَلَیْهِ

◀️ برای آن که عبادت با نشاط همراه باشد،باید بخشی از شب را استراحت کرد.

«نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً أَوْ زِدْ عَلَیْهِ»

◀️ خواندن نماز و قرائت قرآن در شب بهترین وسیله برای ایجاد آمادگی روحی و کسب انرژی است. قُمِ اللَّیْلَ إِلاّ قَلِیلاً ... وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً

◀️ تلاوت قرآن آدابی دارد و ترتیل،اولین ادب آن است. «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً»

◀️ تلاوتِ هر بخش از قرآن،مقدّمه ای برای بخش دیگر می شود. وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ ... سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقِیلاً

◀️ در مدیریّت،همیشه شرائط را یکسان نپندارید،رهبر باید از ابتدا کارهای سنگین را پیش بینی کند. «سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقِیلاً»

◀️ در عبادت،عنصر زمان مؤثر است. «ناشِئَهَ اللَّیْلِ»

◀️ بعضی از فیوضات و برکات،از شب نشأت و ریشه می گیرد. «ناشِئَهَ اللَّیْلِ»

◀️ تاریکی شب،زمینه بهتری برای عبادت بی ریا و همراه با خضوع و خشوع فراهم می کند. «ناشِئَهَ اللَّیْلِ»

◀️ عبادت شبانه تأثیر ماندگارتری در روح دارد. «أَشَدُّ وَطْئاً»

◀️ نمازشب،عامل ثبات قدم و تقویت عقیده مؤمن می شود. «أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِیلاً»

◀️ حتّی پیامبر،به یاد خدا و نیایش با او محتاج است. «اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَ تَبَتَّلْ إِلَیْهِ»

◀️ موفقیّت در روز،نیازمند کسب قوّت در نیایش های شبانه است. قُمِ اللَّیْلَ ... إِنَّ لَکَ فِی النَّهارِ سَبْحاً طَوِیلاً

◀️ ربوبیّت خداوند اقتضا دارد که همواره به یاد او باشیم. «وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ»

◀️ در دستیابی به کمالات،بالاترین درجه را مدّ نظر قرار دهید. «تَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلاً»

◀️ عبادت شبانه و ذکر روزانه،مقدّمه ای برای انقطاع کامل به سوی خداوند است. «تَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلاً»

◀️ ربوبیّت خداوند نسبت به مشرق و مغرب،دلیل یکتایی او و لزوم توکّل بر او است. «رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکِیلاً»

◀️ یاد خدا،بریدن از دیگران و توکّل بر خدا،زمینه صبر در برابر ناملایمات است. وَ اذْکُرِ ... وَ تَبَتَّلْ ... فَاتَّخِذْهُ وَکِیلاً وَ اصْبِرْ

◀️ صبر و سعه صدر،از شرائط مهم رهبری است. «وَ اصْبِرْ عَلی ما یَقُولُونَ»

◀️ رهبر باید انتظار هر نوع زخم زبان و اتهامات ناروا را داشته باشد. «وَ اصْبِرْ عَلی ما یَقُولُونَ»

◀️ ابتدا باید صبر کرد و سپس کناره گیری نمود.صبر،مقدم بر هجر است. وَ اصْبِرْ ...و اهجر

◀️ کسی که خداوند را به عنوان وکیل خود برگزید،به راحتی می تواند از دیگران کناره گیری کند. فَاتَّخِذْهُ وَکِیلاً ... وَ اهْجُرْهُمْ ...

◀️ کنار زدن مخالفان،باید به شکلی زیبا و در شأن رهبر جامعه اسلامی باشد.

«هَجْراً جَمِیلاً»

◀️ کسی که خدا را وکیل گرفت،هرزه گویان را به خدا واگذار می کند. فَاتَّخِذْهُ وَکِیلاً ... وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِیلاً وَ ذَرْنِی وَ الْمُکَذِّبِینَ

◀️ خداوند،پیامبرش را در برابر یاوه گویی های دشمن دلداری می دهد. «ذَرْنِی وَ الْمُکَذِّبِینَ»

◀️ آنچه انسان را به صبر وامی دارد و او را دلگرم می کند،حمایت بی دریغ الهی است. وَ اصْبِرْ ... ذَرْنِی وَ الْمُکَذِّبِینَ


◀️ اگر شما قادر به مقابله با صاحبان ثروت و قدرت نبودید،نگران نباشید،زیرا خداوند قادر به مقابله با آنان است. «ذَرْنِی وَ الْمُکَذِّبِینَ أُولِی النَّعْمَهِ»

◀️ مهلت دادن به مخالفان،سنّت الهی است. «مَهِّلْهُمْ»

◀️ دوره تکذیب حق و خوشگذرانی،مدّت زیادی طول نمی کشد و فرصت آنان در دنیا اندک است. «مَهِّلْهُمْ قَلِیلاً»

◀️ اگر خداوند به کافران خوشگذران مهلت می دهد،نشانه رضایت او نیست بلکه مهلتی است تا قیامت فرا رسد. مَهِّلْهُمْ ... إِنَّ لَدَیْنا أَنْکالاً وَ جَحِیماً

◀️ کافران به کامیابی های زودگذر مغرور نشوند زیرا که غل و زنجیر و آتش برافروخته و غذایی گلوگیر در پی دارد. أُولِی النَّعْمَهِ ... أَنْکالاً وَ جَحِیماً ... ذا غُصَّهٍ

◀️ تبدیل رفاه دنیا به عذابی دردناک،برای قدرتی که کوه را به شن تبدیل می کند،کاری آسان است. أُولِی النَّعْمَهِ ... طَعاماً ذا غُصَّهٍ ... کانَتِ الْجِبالُ کَثِیباً مَهِیلاً

◀️ تبدیل کوهها به شن های روان،بیانگر عظمت لرزش زمین و زلزله قیامت است. «تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ کانَتِ الْجِبالُ کَثِیباً مَهِیلاً»

◀️ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر امّت خویش گواه است و نظارت کامل دارد. «رَسُولاً شاهِداً عَلَیْکُمْ»

◀️ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در دنیا شاهد بر اعمال است. «شاهِداً عَلَیْکُمْ» و در آخرت ادای شهادت می کند. «جِئْنا بِکَ عَلی هؤُلاءِ شَهِیداً

◀️ انجام رسالت،همراه با نظارت است. «رَسُولاً شاهِداً»

◀️ فلسفه بعثت انبیا در همه زمانها یکی است. أَرْسَلْنا إِلَیْکُمْ ... کَما أَرْسَلْنا إِلی فِرْعَوْنَ

◀️ تاریخ آینه عبرت است،از آن پند بگیرید. کَما أَرْسَلْنا إِلی فِرْعَوْنَ رَسُولاً فَعَصی ... فَأَخَذْناهُ

◀️ در مبارزه با منکرات به سراغ سرچشمه بروید. «أَرْسَلْنا إِلی فِرْعَوْنَ»

◀️ برای وعده و وعیدهایی که به مردم می دهید،نمونه عملی ارائه کنید.(خداوند که کافران مرفّه را تهدید می کند،عاقبت فرعون را یادآوری می کند.) ذَرْنِی وَ الْمُکَذِّبِینَ أُولِی النَّعْمَهِ ... فَعَصی فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبِیلاً

◀️ سرپیچی از فرمان رسول خدا،سبب گرفتاری می شود. «فَعَصی فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبِیلاً»

◀️ در قیامت،راه گریزی از دوزخ برای کفّار وجود ندارد. «فَکَیْفَ تَتَّقُونَ إِنْ کَفَرْتُمْ»

◀️ صاحبان قدرت در دنیا،گرفتار عذاب سخت الهی شدند و نتوانستند از خود دفاع کنند،چه رسد به عذاب آخرت! «فَکَیْفَ تَتَّقُونَ»

◀️ غم و اندوه،تلخی ها،ناکامی ها و سختی ها،عامل پیری زودرس و سفیدشدن موی سر و صورت می گردد. «یَوْماً یَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِیباً»

◀️ خطرات قیامت هم در انسان تأثیر می گذارد: «یَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِیباً» ،هم در آسمان ها. «السَّماءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ»

◀️ انسان،آزاد آفریده شده است. فَمَنْ شاءَ ...

◀️ آگاهی یافتن از خطرات قیامت سبب تذکّر است. «إِنَّ هذِهِ تَذْکِرَهٌ»

◀️ ربوبیّت خداوند اقتضا می کند که راه او را انتخاب کنیم. «اتَّخَذَ إِلی رَبِّهِ سَبِیلاً»

◀️ علم خداوند به حالات بندگان،بهترین انگیزه برای انجام کارهای نیک است.

◀️ یکی از برکات عبادت شبانه آن است که تنها خداوند از آن آگاه است و از هرگونه ریا و تظاهر به دور است. «إِنَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ»

◀️ خداوند در مقدار عبادت شبانه انسان را آزاد گذاشته است تا افراد بیشتری توفیق آن را بیابند و هرکس به مقدار توانایی اش از فیض آن بهره مند شود.

«ثُلُثَیِ اللَّیْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ»

◀️ اقامه نماز وتلاوت قرآن از بهترین آداب شب زنده داری است. تَقُومُ فَاقْرَؤُا ...

◀️ تکالیف الهی آسان است و انسان را به مشقّت نمی اندازد. «فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ»

◀️ ارتباط با قرآن و تلاوت آن در هر حال لازم است،حتّی در بستر بیماری یا سفر و جهاد. مَرْضی - یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ ، یُقاتِلُونَ ... فَاقْرَؤُا (اگر در فراز و نشیب ها تلاوت قرآن لازم است،در شرائط عادی به طریق اولی لازم خواهد بود.)

◀️ امکانات زندگی،لطف و فضل الهی است،هرچند که با تلاش انسان به دست آید. «یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللّهِ»

◀️ ذکر سفرهای تجاری و اقتصادی در کنار سفرهای جهادی و جنگ،نشانه اهمیّت تجارت از دیدگاه اسلام است. «آخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللّهِ وَ آخَرُونَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ»

◀️ شیوه قرض دادن باید نیکو باشد.(با سرعت و خلوص و بی منّت پرداخت شود.) «قَرْضاً حَسَناً»

◀️ پیش از مرگ،کارهای خیر را برای خودتان ذخیره کنید،یا به دست خود و یا از طریق وصیّت. «تُقَدِّمُوا»

◀️ کارهای خیر ذخیره قیامت است. «وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللّهِ»

◀️ کارهای خیر نزد خدا محفوظ است و هرگز از بین نمی رود. «تَجِدُوهُ عِنْدَ اللّهِ»

◀️ پاداش های خداوند از هر نظر چند برابر است. «هُوَ خَیْراً وَ أَعْظَمَ أَجْراً»

◀️ هیچ کس نباید خود را از قصور و تقصیر به دور بداند،زیرا با انجام همه تکالیف،باز هم به استغفار نیاز داریم. «وَ اسْتَغْفِرُوا اللّهَ»

◀️ خداوند،آمرزش اهل استغفار را تضمین کرده است. وَ اسْتَغْفِرُوا اللّهَ ... غَفُورٌ رَحِیمٌ

◀️ گذشت خداوند همراه با مهربانی است. «غَفُورٌ رَحِیمٌ»

سمیرا گودرزی Offline
#13 ارسال شده : 1400/04/12 09:06:14 ق.ظ
سمیرا گودرزی

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, member
تاریخ عضویت: 1399/06/17
ارسالها: 112
Iran (Islamic Republic Of)
مکان: تهران


💠 منظور از هَجرِ جمیل چيست؟

🔹 اگر گفتیم هَجر كنید، #هجر_جمیل كنید، نه هَجری كه با آن جامعه را ترك كنید، رها كنید و قهر كنید. یك عاقل وقتی بخواهد از یك سفیه مهاجرت كند، این‌چنین نیست كه او را رها كند، بلكه از سفاهتِ او هجرت می‌ كند، حرف بد او را تحمل می‌ كند و می ‌گوید به من نگفت، او اصلاً نمی‌ داند كه ما داریم چه می ‌گوییم، این #هجر_جمیل می‌ شود. حضرت با اینكه در متن مردم بودند، اتهام این سِحر و شعبده و جادو و كهانت و مجنون بودن را ـ معاذ الله ـ می‌ شنیدند؛ امّا به حساب نمی ‌آوردند.

اگر انسان از سفاهت هجرت كند #هجر_جمیل می ‌شود؛ از جهل علمی و جهالت عملی جامعه فاصله بگیرد، #هجر_جمیل می ‌شود، وگرنه قهر كردن كه كار آسانی است؛ فرمود: ﴿وَ اصْبِرْ عَلی‏ ما یقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمیلاً﴾.[1] این كار یك كار دشواری است، همان كه وجود مبارك حضرت امیر در آن خطبه ‌های اوّلیه نهج ‌البلاغه فرمود: «فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَینِ قَذًی وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا»[2] كذا و كذا، این #هجر_جمیل می ‌شود، چون از جامعه جدا نشد.

🔹 اگر انسان از جهل جامعه، از جهالت جامعه، از سفاهت جامعه هجرت كند جانگیر است، دشوار است، فرمود: ﴿وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمیلاً﴾. یك وقت است آدم قهر می ‌كند می ‌رود در خانه ‌اش می ‌نشیند، این دیگر هر روز بدی و بی‌ ادبی را نمی ‌شنود؛ امّا #در_متن_جامعه باشد بدی و بی ‌ادبی را هر روز تحمل كند #هجر_جمیل می ‌شود. فرمود ما به انبیا گفتیم این ‌طور باشید و در بسیاری از حالات فرمود: ﴿وَ اذْكُرْ فِی الْكِتابِ﴾ كذا و كذا، اینها را به یادشان بیاورد: ﴿وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ﴾؛[3] جریان حضرت نوح و انبیای دیگر را ذكر می ‌كند و می ‌فرماید مثل اینها باش؛ اما وقتی به یونس می‌ رسد، فرمود: ﴿وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ﴾؛ مبادا قهر كنی به دریا بروی، ما تو را در دل ماهی حفظ می‌ كنیم؛ ولی این كار را نكن! این ﴿وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ﴾؛ یعنی آن وقت #هجر_جمیل نداری.
هجر جمیل یعنی اینكه با جاهل باشی، یك؛ از جهل و سفاهت او هجرت بكنی، دو؛ نرنجی و صحنه را رها نكنی، سه؛ با این سه شرط «فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَینِ قَذًی وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا» که حضرت علی به دست می‌ آید؛ البته همه انبیا این‌طور بودند.

[1]. سوره مزمل، آیه10.
[2]. نهج البلاغه، خطبه3.
[3]. سوره قلم، آیه48.


#آیت_الله_جوادی_آملی
سمیرا گودرزی Offline
#14 ارسال شده : 1400/04/26 06:43:13 ق.ظ
سمیرا گودرزی

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, member
تاریخ عضویت: 1399/06/17
ارسالها: 112
Iran (Islamic Republic Of)
مکان: تهران



مزمل:13
وَطَعَامًا ذَا غُصَّةٍ وَعَذَابًا أَلِيمًا
و [نيز] طعامي گلوگير13 و عذابي دردناك.

______
13 - به آنچه مانند استخوان در حلق مي‌ماند و به اصطلاح گلوگير مي‌شود «غُصَّه» گفته مي‌شود. «طَعَامًا ذَا غُصَّه» به طعامي گفته مي‌شود كه پايين نمي‌رود و درد و رنجي جانكاه مي‌آورد. اگر به اندوه نيز غصه گفته شده، به دليل از اشتها افتادن شخص و احساس گلوگير شدن است. در كلام امام علي دربارة خلافت و تلاش براي رسيدن به قدرت آمده است كه «اين آبي لجن و لقمه‌اي است كه خوردنده‌اش را گلوگير مي‌كند». نهج البلاغه خطبه 5- «هَذَا مَاءٌ آجِنٌ وَلُقْمَهٌ يَغَصُّ بِهَا آكِلُهَا».
طعام گلوگير گويا تداعي كننده مال مردم خوردن‌هايي است كه گرچه در دنيا به راحتي حيف و ميل مي‌كنند، ولي در يوم‌الدّين سخت گلوگير آنها خواهد شد. قرآن با تعابير مختلفي طعام دوزخيان را، كه تمثيلي مجازي براي فهم دنيايي ماست، بيان كرده است: دخان 44 (44:44) - [خود پرستان] «إِنَّ شَجَرَتَ الزَّقُّومِ طَعَامُ الْأَثِيمِ»، حاقه 36 (69:36) - [خطاكاران بندة ثروت و قدرت] «وَلا طَعَامٌ إِلاَّ مِنْ غِسْلِين»، غاشيه 6 (88:6) - [سيه رويان دنياپرست] «لَيْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلاَّ مِنْ ضَرِيع».
اما خوردن «اَكْل» نيز به خوردن با دهان خلاصه نمي‌شود؛ قرآن از خوردن‌هاي نارواي ديگري نيز نام برده است. از جمله: خوردن اموال مردم [بقره 188 (2:188) ، توبه 34 (9:34) و نساء 2 (4:2) و 29 (4:29) ]، رباخواري [بقره 275 (2:275) و آل‌عمران 130 (3:130) ]، خوردن مال يتيم [بقره 174 (2:174) ، نساء 6 (4:6) و 10 (4:10) ]، خوردن ميراث [فجر 19 (89:19) ] كه دست و دهاني در آنها به كار نمي‌رود.
┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄

📚تفسیر آقاے بازرگان
ali Offline
#15 ارسال شده : 1402/05/25 04:22:33 ب.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,949

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
ترجمه و مرور ايات سوره مزمل از تفسير تسنيم

سم الله الرحمن الرحیم

سوره مبارکه «مزمل» که در اوایل بعثت نازل شد، محور اصلی آن تبیین عظمت قرآن، تشریح مبدأ نزول قرآن، تعلیم رهبران هادی و حامی این کتاب و کیفیت تحمّل این کتاب و مانند آن را به همراه دارد.
﴿یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ﴾، شما كه جامه‌ای در بر کردی، پتویی پیچیدی که می‌خواهی بخوابی، از خواب بلند شو! وقت خواب نیست، سحر است، بهترین فرصت برای فهم، سحر است، بلند شو، ببین من چه می‌گویم!

﴿قُمِ اللَّیْلَ﴾، حالا همه شب بیدار باشی، خسته می‌شوی. ﴿قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلیلاً﴾؛ مقداری از شب را بخواب ولی بعد باید بیدار بشوی. این حرف را من به تو روز بگویم می‌فهمی؛ ولی آن‌طور که باید بفهمی، نمی‌فهمی. سحر می‌خواهد یا ثلث یا نصف، یا ثلثین که هر سه در این سوره آمده، به هر حال ببین وضع حال شما چطور است. در سحر ببین من دارم چه می‌گویم: چرا؟
برای اینکه روز فرصت‌های فراوانی برای کارهای دیگر داری، هم برای کارهای شخصی خود، هم برای شخصیت حقوقی خود، هم برای مدیریت جامعه، هم برای سؤال جامعه، هم برای مناظره، هم برای حلّ اشکال‌ها، هم برای سنگ خوردن‌ها، چون روز مزاحم شما هستند. یک روز برای فحش دادن‌ها، همه اینها برای روز است.﴿إِنَّ لَکَ فِی النَّهارِ سَبْحاً طَویلا﴾؛

من قرآن را در بهترین ماه، یعنی ماه مبارک رمضان، در ظریف‌ترین و زیباترین فرصت، یعنی شب، در بهترین شب از شب‌های ماه مبارک رمضان، یعنی «لیلة القدر» نازل کردم: ﴿إِنَّا انزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ﴾
و قسمت‌های مهم را هم من شبانه با تو در میان می‌گذارم: چرا؟ برای اینکه حرف من که حرف عادی نیست. این قدر سنگین است که توان‌فرساست؛
اما چهار مطلب هست، دو از اوصاف ثبوتی قرآن است، دو از اوصاف سلبی قرآن است. این امور اربعه را باید تو ای پیغمبر گوش بدهی!
یکی اینکه آن خیلی سنگین است، یکی اینکه آن خیلی آسان است، یکی اینکه آن اصلاً سنگین نیست، یکی اینکه آن آسان نیست. این چهار صفت دو تایش ثبوتی است، دو تا سلبی است.
آنجا که می‌گوید سنگین است؛ یعنی محتوای وزین دارد، علمی است، حرف سهل و ساده و عوامی و عرفی در آن نیست. برهان قطعی است. برهان وزین است. وقتی می‌گوییم این حرف، حرف وزین است؛ یعنی علمی است. یعنی این‌طور نیست که هر کسی بفهمد، علمی است؛ اما آسان است؛ یعنی دل‌پذیر است. ما یک چیز بیگانه‌ای تحمیل نکردیم. همان که در درون شما، با فطرت شما خلق شد، همان را به صورت کتاب درآوردم؛ برابر ساختار شما کتاب فرستادیم. شما را با عقل و عدل آفریدیم. همان‌طوری که هر انسانی از عسل لذت می‌برد، کسی یادش نداده است، از بوی خوب لذت می‌برد، کسی یادش نداده است. از ادب و احسان لذت می‌برد
لذا فرمود: ﴿إِنَّا سَنُلْقی‏ عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقیلاً﴾، یک؛ ﴿وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ﴾، این دو.
آسان است، خیلی آسان است؛ اما سخت نیست، سنگین نیست؛ یعنی قابل فهم نباشد، برخلاف فطرت باشد، از آن قبیل نیست. سُست و بی‌محتوا هم نیست، پس این دو از اوصاف سلبی قرآن است؛ یعنی سنگینی برخلاف فطرت نیست، بی‌محتوا هم نیست. ثقیل است؛ یعنی بامحتوا هست، بی‌محتوا نیست. خفیف و سبک و تهی‌مغز نیست.
فرمود این کتاب را تو همین‌طوری بخواهی یاد بگیری، نمی‌شود.تو ای پیغمبر باید شب بلند شوی، سحر داشته باشی، فقط باید گوش بدهی، ببینی من دارم چه می‌گویم.

این قیام لیل را گفتند ناظر به نماز شب است. در نماز چه کار باید بکنی؟ «حمد» می‌خوانی، سوره می‌خوانی یا اذکار می‌گویی، همه یا از قرآن است یا برداشت از قرآن است. ﴿رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتیلاً﴾،
نماز غیر از قرآن چیزی دیگر نیست. شما صدها بار اول تا آخر، آخر تا اول نماز را بشکافی، غیر از قرآن چیز دیگری از آن در نمی‌آید. «حمد» و سوره است که قرآن است، اذکار آن «عظیم و أعظم و أعلی» است که قرآن است، رکوع و سجود آن قرآن است، قصد قربتش که قرآن است.
اگر گفته شد: «الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّینِ»؛ یعنی «القرآن عمود الدین». اگر گفته شد: ﴿إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنکَر﴾؛یعنی «القرآن ینهی عن الفحشاء و المنکر»، چون چیزی در نماز غیر از قرآن نیست.

برای اینکه قرآن جا بگیرد، بخشی از این قرآن را به صورت نماز درآوردند که یک قرآن مجسّم و ممثّل است. فرمود بهترین زمان را که سحر است برخیز! بخشی از این کتاب را در خودت پیاده بکن به صورت نماز، برای اینکه ﴿إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ﴾، اصلاً تعبیری کرده، نمی‌گوید نماز صبح؛ می‌گوید قرآن صبح. فرمود حالا که چنین است، اگر بخواهی این قول ثقیل را بتوانی تحمل کنی، باید پایه‌ای از خودش داشته باشد.بخشی از این را به صورت نماز در بیاور و این را بخوان.

اما در جریان حوادث روز که فرمود مشکلات فراوانی هست: ﴿تَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتیلاً﴾، «تبتُّل» مستحضر هستید که باب تفعّل آن تکلّف را نشان می‌دهد. فرمود روزها خیلی حرف‌های بدی به شما می‌زنند، اهانت می‌کنند، استهزاء می‌کنند، اینها را تبتّل بکن! یعنی با تکلّف و رنج اینها را تحمل بکن؛
اما چقدر این کتاب شیرین است! در جریان ترتیل هر دو باب تفعیل است، فرمود: ﴿وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتیلاً﴾، فعلش باب تفعیل، مصدرش هم باب تفعیل است؛ اما در مسئله چشیدن این زهر جامعه، فعلش باب تفعّل و مصدرش باب تفعیل است: ﴿وَ تَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتیلاً﴾، نه «تبتّلا»! فرمود این درد را به تدریج بکِش!

﴿وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ﴾، اسم رب غیر از گفتن این الفاظ است؛ البته این الفاظ شریف هستند.
آن مسئله دعا و نماز و اینها سرجایش محفوظ است، اینها اسم رب نیست که بتواند انسان را در مسئله جنگ پیروز کند. اینها یک ثواب دارد برای رفع تکلیف. مفاهیم اینها، بحث تفسیری هم آن مشکل را حل نمی‌کند. آن «وَ بِأَسْمَائِکَ الَّتِی مَلَأَتْ أَرْکَانَ کُلِّ شَیْ‏ء»، آن مشکل را حل می‌کند. فرمود: ﴿وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ﴾، این اسمای الهی است كه مشکل را حل می‌کند،

به چه کسی؟ به اسم رب. این اسم رب چه کاره است؟ ﴿رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ﴾ است. کل عالم را او دارد اداره می‌کند. تو مگر نمی‌خواهی کار سنگین انجام بدهی؟! تو مگر نمی‌خواهی توحید را بجای الحاد و شرک بیاوری؟! مگر نمی‌خواهی بساط همه اینها را دور بریزی؟
اینها هر کدامشان یک بت خاص و ویژه در خانه‌هایشان داشتند. فرمود اینکه بُت نیست، یک؛ بیش از یکی هم نیست و آن ﴿رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ﴾ است. کل عالم دست اوست. به نام او باش، توکل کن

﴿وَ اصْبِرْ عَلی‏ ما یَقُولُونَ﴾، اینها برای اینکه مسائل سیاسی و نظامی را پیاده کند. این کار آسانی نیست! مسئله جنگ است و کشتن است و خونریزی است با دست خالی.
فرمود کار، کار سنگینی است، قول ثقیل است. این قول ثقیل در پیاده کردنش است. شما که نمی‌خواهید چهار تا مفهوم را یاد دیگری بدهید؛ می‌خواهید دین را پیاده کنید در برابر شمشیر راهزنان و قدّاره‌بندها است.

فرمود: ﴿ذَرْنی‏ وَ الْمُکَذِّبینَ أُولِی النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ﴾، چند روزی به اینها مهلت می‌دهم، من خودم تنها حل می‌کنم. ببینیم چه کسی جهاد می‌کند، چه کسی حاضر است، چه کسی حاضر نیست. این‌طور نیست که ـ معاذالله ـ عالم حساب و کتاب نداشته باشد. فرمود ما منتظریم: ﴿إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ﴾، یک؛ جهاد بکنید، دو؛ وارد شدید ما شما را یاری می‌کنیم، سه؛ نشد من خودم مسئله را حل می‌کنم. همه‌جا همین‌طور است. فرمود این‌طور نیست که ما حالا عالم را خلق کردیم به دست هر کسی بدهیم. این «ذرنی، ذرنی»ها یعنی این، یعنی بگذار من خودم حل می‌کنم. نگران هیچ چیزی نباش!

بعد خطاب کرد به خود مردم مکه، به حضرت خطاب کرد که ما همه چیز را آماده داریم، بساط بگیر و ببند ما فراوان داریم. نه تنها در آخرت، در دنیا هم داریم: ﴿إِنَّ لَدَیْنا أَنْکالاً﴾، «أنکال»؛ یعنی بَند. ما یک طعام گلوگیر داریم، این طعام را اینها گرسنه‌اند، ناچار هستند بخورند، همین که در فضای دهن گذاشتند، در مجرای گلو رفت، خفه می‌کند. اصلاً غصه را می‌گویند غصه همین است، گلوگیر است: ﴿طَعاماً ذا غُصَّةٍ﴾؛ خفه می‌شوند؛ ولی نمی‌میرند! درد بی‌درمان است، اینها نزد ما هست. البته ﴿مَهِّلْهُمْ قَلیلاً﴾،

بعد خطاب کرد به مردم مکه، فرمود: ﴿إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَیْکُمْ رَسُولاً﴾، مردم! ﴿کَما أَرْسَلْنا إِلی‏ فِرْعَوْنَ رَسُولاً﴾، حواستان جمع باشد. شما که جریان فرعون و رود نیل و جریان موسی و عظمت موسای کلیم و غرق شدن فرعون و اینها را که شنیدید: ﴿إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَیْکُمْ رَسُولاً شاهِداً عَلَیْکُمْ کَما أَرْسَلْنا إِلی‏ فِرْعَوْنَ رَسُولاً﴾، تنها عذاب آخرت نیست، عذاب دنیا هم هست. حواستان جمع باشد! برای ما مصر و مکه فرق نمی‌کند. ما برای آنها وجود مبارک موسی را فرستادیم، یک چند روزی مهلت دادیم، بعد همه اینها را در دریا ریختیم. به شما هم چند روزی مهلت می‌دهیم، همه شما را می‌اندازیم در چاه.
این‌طور نیست که ذات أقدس الهی همیشه مهلت، همیشه مهلت! آن ﴿مَهِّلْهُمْ قَلیلاً﴾ برای قیامت است؛ اما او همان‌طوری که «سَرِیعَ الرِّضَا»است، گاهی «سریع الغضب» هم هست.

﴿یَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ کانَتِ الْجِبالُ کَثیباً مَهیلاً﴾؛ مثل شن روان پودر پودر می‌شود.
. فرمود این کار را انجام بدهید: ﴿فَعَصی‏ فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبیلاً﴾، «وبیل»، این چیزهایی است که کوبنده است به آن می‌گویند «وبیل». بعد فرمود: ﴿فَکَیْفَ تَتَّقُونَ إِنْ کَفَرْتُمْ یَوْماً یَجْعَلُ الْوِلْدانَ شیباً﴾، از بس این روز دردناک است که نوزادها را پیر می‌کند از بس غصه دارد، نه از بس طولانی است! آن روز چه وقت است؟ آن روز روزی است که آسمان می‌شکافد. ﴿السَّماءُ﴾؛ فاطر یعنی شکافنده. ﴿فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾ «منفطر»؛ یعنی شکافته شده. این «باء» به معنی «فی» است. «السَّماءُ مُنْفَطِرٌ فی هذا الیوم»؛ در روز قیامت این می‌شکافد و پودر می‌شود. فهمیدن این قول ثقیل است. ﴿کانَ وَعْدُهُ مَفْعُولاً﴾؛ حتمی است.

بعد فرمود: ﴿إِنَّ هذِهِ تَذْکِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلی‏ رَبِّهِ سَبیلاً﴾، این اختصاصی به تو ای پیغمبر ندارد، راه برای همه هست؛ منتها هر کسی به اندازه خود



این آیه آخر در مدینه برای حضرت نازل شد
فرمود: ﴿إِنَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ﴾، ما اول گفتیم: ﴿قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلیلاً ٭ نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلیلاً﴾، گفتیم تمام شب را برخیز، مقداری از آن را استثنا کردیم. بعد گفتیم به اندازه نصف یا کمتر یا بیشتر. الآن وقتی که می‌بینیم، تخفیف دادیم، برای شما سخت است! آن در مکه ممکن بود؛ الآن در مدینه مسئله جهاد مطرح است، حوزه اسلامی توسعه پیدا کرده، تجارت می‌کنند، رفت و آمد می‌کنند: ﴿إِنَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ﴾، کمتر از دو ثلث، چون وقتی گفتیم بیش از نصف، می‌شود ثلثین. حالا دارد که شما آن ثلثین مقدورتان نیست، کمتر از دو ثلث. یا به مقدار نصف یا به مقدار ثلث. شما این کار را می‌کنید: ﴿وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذینَ مَعَکَ﴾، یک عده مؤمنین خاص، نظیر اباذرها و عمارها و مقدادها و رشید حجری‌ها و اینها هم این کار را می‌کنند، اهل نماز شب هستند و آن که حساب کل شب و روز را دارد، حساب شما را هم دارد، همه را داریم، وضع شما را هم بررسی می‌کنیم که چه کسی چقدر بلند شد و چه کسی بلند نشد، اینها را می‌دانیم.

عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ﴾؛ خدا می‌داند که ممکن است شما احصا نکنید. اصلاً احصا با عدّ و اینها فرق می‌کنند، چون با حصا و سنگ می‌شمردند؛ لذا این را می‌گویند احصا. این خصوصیت را لغت عرب حفظ کرد: ﴿فَتابَ عَلَیْکُمْ﴾، این «تاب» در برابر گناه نیست.

هر توبه انسان محفوف به دو توبه پروردگار است؛ اول خدا توبه می‌کند «تاب»؛ یعنی «رَجَع» لطف و رحمت و عنایت الهی برمی‌گردد، این شخص را بیدار می‌کند. دوم این شخص بیدار شده «یتوب إلی الله». سوم خدایی که ﴿یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ﴾،انعطاف دارد، توبه او را می‌پذیرد. هر توبه‌ای که انسان انجام می‌دهد، محفوف به دو توبه خداست. هر کار خیری هم همین‌طور است. لطف از آن طرف می‌آید، بعضی ـ متأسفانه ـ این را رد می‌کنند، می‌گویند الآن فرصت نداریم!
هر کار خیری که انسان بکند، محفوف به دو کار خداست: اول فیض از آن طرف می‌آید، دعوت می‌آید. بعضی‌ها گوش می‌دهند، بعضی‌ها گوش نمی‌دهند. آنهایی که گوش می‌دهند و راه افتادند، کار آنها وسط است بعد ذات أقدس الهی کار اینها را به أحسن وجه می‌پذیرد. اینجا هم فرمود همین‌طور است


﴿عَلِمَ﴾؛ خدا می‌داند. حالا دو ثلث شد، نصف شد، یک ثلث شد، هر اندازه که برای شما مقدور شد، ﴿فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ﴾، این قرآن هم به همان نماز برمی‌گردد ، این حقیقت نماز را، شما ده‌ها بار بررسی کنید، چیزی غیر از قرآن در آن پیدا نمی‌کنید. نماز یک قرآن مجسّمی است.
چرا تخفیف داد؟ برای اینکه: ﴿عَلِمَ أَنْ سَیَکُونُ مِنْکُمْ مَرْضی﴾، یک عده در بینشان بیمار هستند، یک؛ یک عده سفر تجاری دارند، رفت و آمد می‌کنند، تحصیل دارند: ﴿وَ آخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ﴾، برای مسافرت یا زائر هستند یا تاجر هستند که اینها تجارت می‌کنند: ﴿یَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ﴾. یک عده مجاهد هستند: ﴿وَ آخَرُونَ یُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ﴾، اینها را به ما تخفیف داد. از آن دو ثلث آمدیم به یک نصف. از نصف آمدیم به ثلث. بعد گفتیم: ﴿فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ﴾.
﴿فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنْهُ﴾، دو‌ جا در همین آیه بیست تکرار شده است. یک‌جا ﴿الْقُرْآنِ﴾ آمده، یک‌جا هم ضمیر آمده است. فرمود: ﴿فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنْهُ وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ﴾،

﴿وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً﴾، این قرض حسنه که «قرض حسَن، قرض حسَن»!
اگر گفت: ﴿إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ﴾، روی ذلت نگفت. اگر گفت: ﴿مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللَّهَ﴾، روی قلت نگفت. برای اینکه «وَ لَهُ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض‏» است و «لله کذا و کذا» است.
البته قرض حسَن شامل مسایل مالی نیست؛ نماز قرض حسَن است، روزه قرض حسَن است، اعتکاف قرض حسَن است؛ همه کارهای خیر قرض حسَن است. ﴿وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ﴾،


ویرایش بوسیله کاربر 1402/05/28 09:10:19 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest (3)
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 2.431 ثانیه ایجاد شد.