رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/14 ارسالها: 199
8 تشکر دریافتی در 7 ارسال
|
ترجمه،تدبر و تفسير سوره كوثر: معناي كوثرچيست؟ مراد از وانحر چيست؟ معناي ابتر در سوره كوثر چيست؟
1-نحر : اصل الواحد در ماده، قطع حلقوم حيوان به واسطه ذبح يا زخم نيزه است و اين ماده از زبان عبري گرفته شده است. اما ذَبح، اعمّ از آن است كه در حيوان يا غير آن باشد و شقّ (شكاف) ميتواند همراه با جدايي باشد يا نباشد و در حيوان يا غير آن پديد ميآيد و آن مطلق پديد آمدن شكاف در امري مادي يا معنوي است. اما مفاهيم تشاحّ (مشاجره بر سر تصاحب چيزي تا حد كشتن رقبا = انتحار) و نَحيرة (آخرين روز ماه) و روبهروي هم قرار گرفتن دو خانه (نحر): از باب مجاز است؛ گويا در اينها طعن و ضرب به چيزي در مقابل آنهاست.سوره مباركه كوثر آيه 2: إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ/ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ، ما تو را [چشمه] كوثر داديم/ پس برای پروردگارت نماز گزار و قربانی كن.
التحقيق في كلمات القران
2-نحر: إِنّٰا أَعْطَيْنٰاكَ الْكَوْثَرَ. فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ … كوثر: ۱ و ۲. نَحْر را بالاي سينه گفته اند جمع آن نحور است راغب گويد آن محلّ گردنبند از سينه است و «نَحْرُ البعيرِ» از آنست كه از آن محلّ نحرش ميكنند در صحاح و غيره گفته: نحر در محلّ نحر مثل گلو در ذبح است معني آيه چنين است: ما بتو خير فراوان عنايت كرديم پس براي پروردگارت نماز بخوان و قرباني كن گوئي شمول آن فقط بشتر قرباني است و غير آن از گوسفند و غيره كه ذبح ميشوند نه نحر. داخل در مراداند. نَحْر بمعني اوّل روز و اوّل ماه و استقبال نيز آمده است «نَحَرَ فلانا: قَابَلَه» و نيز در روبرو بودن دو خانه بكار رفته است. بقول بعضي مراد آنست كه نماز بخوان و قبله را استقبال كن. ناگفته نماند: اگر ما موقع تكبير گفتن در نماز، دستهاي خويش را تا محاذي گوش و انتهاي سينه بالا بريم با كف دستها نيز استقبال قبله نموده ايم. بنا بمضمون عده اي از روايات كه در مجمع و غيره نقل شده مراد از «وَ انْحَرْ» بلند كردن دستها در نماز محاذي انتهاي سينه است كه عبارت اخراي استقبال قبله با دستها باشد. الميزان اين را اختيار كرده قرباني را بقول نسبت داده است و گويد: مراد از نحر بنا بروايت فريقين از رسول خدا و امير المؤمنين عليهما- السلام، بلند كردن دستها در نماز تا انتهاء سينه است
[قاموس قران - نحر: ؛ ج ۷، ص: ۳۰ - صفحه۲۰۸۱]
3-بَتر: بريدن (قطع) ابتر: حيوانيكه دمش بريده شده و كسيكه فرزند ندارد (قاموس) راغب گويد: بتر در بريدن دم بكار رفته، فرزند نداشتن و ذكر خير نداشتن معناي ثانوي آن است گويند: فلاني ابتر است يعني فرزند ندارد و يا ذكر خير ندارد. «إِنَّ شٰانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» كوثر: ۳ يعني دشمن تو همو بي- دنباله است.
گويند: چون عبد اللّٰه فرزند حضرت رسول صلّي اللّٰه عليه و آله كه از حضرت خديجه بود از دنيا رفت، كفّار گفتند او ابتر است. و گويند: كفّار گفتند چون محمّد از دنيا رفت دين و آئين اش نيز از بين ميرود و اثري از آن نمي ماند، لذا آيۀ فوق نازل شد. ناگفته نماند: قول دوّم قريب بتحقيق است و ميشود گفت كه: اين سوره جواب هر دو قول است و خبر ميدهد كه نام مبارك و ذكر خير و فرزندان و پيروان دين آنحضرت روز افزون و هميشگي خواهند بود.
[قاموس قران - بَتر: ؛ ج ۱، ص: ۱۵۹]
كلمات كليدي:تفسير فهم تدبر ترجمه سوره كوثر ابتر نحر
|
مدیر تالار |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1398/02/31 ارسالها: 134
|
تدبر و تفسير سوره كوثر
منظور از كوثر چيست؟ اگر کوثر را بمعنی لغوی آن یعنی « خیر کثیر فزاینده» بگیریم، قرآن و وحی و حضرت فاطمه سلام الله علیها، و سایر خیرهای کثیری که خداوند به آن حضرت عطا فرموده را شامل می شود.
در اینصورت آیه سوم هم می باید مطابق لغت معنی شود و کلمه ابتر بمعنی بی خیر ترجمه گردد که با دشمنان آنحضرت که او را طعن میزدند نیز تناسب دارد.
زیرا اسلام و قرآن و ذریه آن حضرت ماندند و سبب خیر زیاد شدند اما از دشمنان آنها کسی نمی تواند خیری و خبری را سراغ بدهد.
اما اگر خصوص حضرت فاطمه زهرا(س) را اختصاصا معنی آن بگیریم، در اینصورت آیه سوم منطبق می شود بر آن دشمن خاصی که آنحضرت را در خصوص پسر نداشتن مورد طعنه قرار داده بود.
طبیعی است که معنی اخیر، برای آن روزها معنی تر و تازه و مفهومی بوده، اما در مورد معنی اول می توان گفت اینک که بیش از 1400 سال از آغاز وحی گذشته است و گوشه ای از آثار عالی آن در جامعه انسانی معلوم شده، ضمن اینکه مخالفتی با آن معنی خاص ندارد، از این لحاظ که عمومیت بیشتری دارد و آن معنی خاص را هم شامل می شود، بنظر بهتر می آید.
قاعدتاً باید علت آن این حقیقت بوده باشد که مخاطب های اولیه سوره ، آن «طعنه زننده پیامبر» (موضوع آیه3) را می شناخته اند و درباره او سئوالاتی می کرده اند و جواب هائی می شنیده اند و به این ترتیب «روایات» ی شکل گرفته ، و آن روایات مانده و در تفاسیر قرن سوم به بعد به کار گرفته شده و متاخرین نیز تحت تاثیر متقدمین قرار گرفته و اساسا به معنی اول که معنی بهتری است توجه نشده است .
اگر به بحث «معنی اول» و «معنی دوم» کلمه کوثر توجه کنید می بینید این بحث اساساً در تفاسیر دیده نمی شود .
«ما» و «تو» در آیه 1 ضمیر «ما» را دو بار و آنهم با تأکید ذکر کرده تا توجه مخاطب را بطور کامل به اهمیت آن جلب کند. («ما» به تو خیر کثیر فزاینده داده«ایم»)
بسیار مهم است که یک چیز از کجا آمده باشد.
وقتی که شخصیت بزرگی به شخصی چیزی می دهد، آنچیز اهمیت خاصی می یابد. علاوه بر اهمیتی که خود آن چیز دارد.
ذکر اینکه آن چیز از جای بسیار مهمی رسیده، باعث مزید توجه به آن خواهد شد. طبعاً صاحبان اهمیت، چیزهای بی اهمیت اعطا نمی کنند و لذا با تکرار ضمیر «ما» در آیه 1 به مخاطب می فهماند که آنچه اعطا شده، بسیار مهم است.
بکار بردن ضمیر «تو» نیز همین حالت را دارد و نشان می دهد که «تو» برای «ما» مهم هستی که این «اعطا» را خاص «تو» کرده ایم.
چیزی را هم که اعطا شده بصورت کلی و بدون ذکر مصادیق آورده «خیر کثیر فزاینده»!
نماز و قربانی در نماز رابطه صمیمانه مستقیم بین خالق و مخلوق تقویت شده و رشد شخصیتی حاصل می شود.
در قربانی کردن نیز میزان صداقت شخص امتحان می شود، بعلاوه اینکه سایرین نیز نفعی می برند و علاوه بر آن صفاتی مانند سخاوت، کوچک شماری دنیا و نظایر آن، در فرد تقویت میگردد.
کلمه ای که در خود آیه بکار رفته، ناظر بر قربانی شتر است.
یعنی برای آن «نعمت بزرگ» تو نیز «قربانی بزرگ» کن (تناسب میزان شکر با عظمت نعمت)
از تفسير مهندس گنجه ايویرایش بوسیله کاربر 1398/06/13 07:13:39 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1398/02/31 ارسالها: 134
|
تفسير و فهم سوره كوثر «الكوثر» با (ل) جنس كوثر را نمايان گر تمامى خير و بى انتهاى ربانى است كه در دو نشئه بعثت و رجعت و دو نشئه برزخ و قيامت است كه شامل كل خيرات درونى وبرونى، متصل و منفصل ويژه حضرت ختمى مرتبت است. كه كوثر علم، معرفت، عصمت علياى رسالت. قرآن و ساير امتيازات معنوى ويژه حضرتش را در بر دارد و بر حسب آياتى چند در تمامى آنها گوى سبقت را بر همگان درعرض زمين و طول زمان ربوده است. از نظر فرزنش حضرت صديقه كوثر(عليهما السلام) است كه هم خود كوثر است و هم شوهر و فرزندان معصومش كوثرند. از نظر داماد على(عليه السلام)است كه وزير، برادر و خود حضرتش مى باشد، و در جمع از نظر تمامى كمالات شايسته سرآمد همگان است. خدا آنچه درمقام ربوبيتش امكان داشته به شخص شخيص حضرتش ارزانى داشته كه اينجا جنبه ايجاب است. و سلبش در آيه آخرين نمودار مى باشد كه بدخواه حضرتش همو ابتر و منقطع از كل خيرات است، ولى حضرتش تا رستاخيز همچنان باقى است.
در اين ميان پى آمد ايجاب "انا اعطيناك" "فصل لربك" است كه براى اين رب كه ربوبيت ويژه برايت انجام داده كلا حالت ويژه اى برقرار كن كه نماز و ساير عبادتها و تمامى كارهايش تنها «لربك» باشد، و خوشا آنان كه دائم در نمازند، دائم الحضورند كه زندگيشان سراسر نور است.
سپس پى آمد سلبيش «وانحر» كه خود را و خوديهايت را در برابرش ناچيز و تسليم گردان، برايش گلونه، گلو و جانت را در راهش ارزانى بدار چنانك او هم كوثرش را برايت ارزانى داشته. «انحر» از نحر و گلو است، كه هم گلوى خودش را نخست و هم گلوهاى وابستگانش را در بر دارد. تنها نحر شتر نيست كه قربانى هم در انحصار آن نيست و عبارت درستش "وانحر الابل" است. و تنها بالا بردن دستها به هنگام تكبير نماز هم نيست كه جمله درستش «و كبر» است، بلكه نخست نحر خودى است براى حضرتش در تمامى حالات از جمله در نماز تكبير گويان باش، با بلند كردن دستهايت برابر گلويت كه هم اشاره به گلو نهادن و فناپذيرى در راه اوست، و هم نفى غير او و تنها اثبات اوست كه با پشت دست عقب راندن ديگرن و با روى دست تنها توجه حضرت رب است،و در ثانى گلوهاى بستگانش را كه قربانيها انسانى، حيوانى و همه قربانى هايت را به محضرش تقديم نما كه در كل «والنحر» به معناى «گلو نِه» است، كه كلا فدايى حق باش و بس، و همين معنى با "صل لربك"مناسب است، كه نماز چهره اى از گلو نهادن در برابر خدا است.
تفسیر فرقان ویرایش بوسیله کاربر 1398/06/13 07:15:36 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1398/02/31 ارسالها: 134
|
ترجمه و تفسير سوره كوثر:معناي كوثر چيست؟ مفهوم ابتر چيست؟
كوثر مبالغه در كثرت است و بقول زمخشري «المفرط الكثرة» يعني چيزيكه كثرت آن فزون از حدّ است بيك زن باديه نشين كه پسرش از سفر بر گشته بود گفتند: «بم آب ابنك؟ قالت آب بكوثر» يعني پسرت با چه چيز برگشت؟ گفت با فائده فزون از حدّ (كشاف). راغب گويد: «تكوثر الشّي ء» يعني شي ء تا آخرين حدّ زياد شد در قاموس و اقرب آمده: «الكوثر: الكثير من كلّ شي ء» طبرسي رحمه اللّه فرموده: كوثر چيزيست كه كثرت از شأن آنست و كوثر خير كثير است.
معني آيات چنين است: ما بتو كثرت عنايت كرديم پس بشكرانۀ اين موهبت نماز بگزار و قرباني كن، همانا دشمن تو، او بي دنباله و بي دودمان است.
مراد از كوثر چيست؟ ابن عباس آنرا خير كثير معني كرده است سعيد بن جبير گفت: گروهي ميگويند: آن نهري است در بهشت. ابن عباس در جواب گفت: آن نهر هم از جملۀ خير كثير است. در روايات شيعه و اهل سنت نقل شده كه آن نهري است در بهشت و «حوض كوثر» از آن شهرت يافته است رجوع شود به تفسير برهان و غيره. گفته اند: آن حوض رسول خداست صلّي اللّه عليه و آله در بهشت يا در محشر، بقولي مراد از آن نبوت و قرآن است بقولي مراد كثرت ياران و پيروان آنحضرت است و بقولي كثرت نسل و ذريۀ آنجناب ميباشد و بقولي شفاعت است.
از بعضي نقل شده كه اقوال را تا بيست و شش قول رسانده است. بعقيدۀ طبرسي مانعي ندارد كه كوثر شامل همۀ اينها باشد زيرا لفظ بهمه احتمال دارد و اين اقوال تفصيل «خير كثير» است. ناگفته نماند: بايد از جملۀ إِنَّ شٰانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ در مراد از كوثر، استفاده كرد چون اعطاء كوثر براي از بين بردن ابتري آنحضرت است و مراد از ابتر چنانكه در «بتر» گذشت كسي است كه فرزند يا نام نيك پايدار ندارد.
در مجمع و غيره نقل شده چون عبد اللّه پسر آنحضرت كه از خديجه بود، از دنيا رفت، عاص بن وائل آنحضرت را ديد كه از مسجد خارج ميشود در همانجا با حضرت مذاكره كرد و چون بمسجد وارد شد گروهي از صناديد قريش كه در مسجد بودند بوي گفتند: اي عاص با كه صحبت ميكردي؟ گفت: «ذلك الابتر» با آن بي دنباله. قريش كسي را كه پسر نداشت ابتر ميخواندند آنحضرت را نيز ابتر ناميدند.
در الميزان ميگويد: روايات مستفيض است در اينكه نزول آيه در جواب كسي است كه آنحضرت را ابتر خواند. ناگفته نماند: عرب بي پسر را ابتر ميگفتند چرا؟ براي اينكه نسلش منقطع شد ديگر نسلي و در نتيجه نامي و ذكري از او نخواهد ماند پس ماندن نسل توأم با ماندن نام و ذكر شخص است و اگر با ماندن نسل او نامش نماند، بود و نبود نسل يكسان است. بهر حال مراد از كوثر بقرينۀ آيۀ اخير يك كثرت و گسترش فوق العاده است كه بايد آنرا در كثرت نسل،كثرت پيروان، گسترش اسلام، آوازۀ بزرگ آنحضرت، و حتي در شفاعت و سيرابي از حوض كوثر جستجو كرد.
يعني اي پيامبر اين دشمن كه ميگويد: تو ابتر و بي فرزند و در نتيجه گمنامي بدان: ما پروردگار جهان بتو كوثر داده ايم، اين موج توحيد كه تو در صحنۀ جهان ايجاد كرده اي با نام و آوازۀ تو تا ابد در گسترش خواهد بود، هم خودت بلند آوازه، هم دينت گسترده، هم پيروانت نامحدود، هم فرزندانت بي حدّ و حصر، و هم تعليماتت عالمگير خواهد بود و حتي وجود پر وسعت و پر بركتت، تو شفيع بندگان و ساقي تشنگان از حوض كوثر در روز قيامت خواهي بود ولي اين دشمن ابتر و بي دودمان و بي نام نيك و منفور است. [قاموس قران - كوثر: ؛ ج ۶، ص: ۹۳ - صفحه۱۸۲۹]ویرایش بوسیله کاربر 1398/06/16 08:15:07 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1398/02/31 ارسالها: 134
|
ترجمه،تدبر و فهم سوره كوثر:درس سوره كوثر چيست؟ارتباط سوره كوثر و سوره مريم،آيا مصداق كوثر،حضرت فاطمه زهراس ست
50 - کوثر
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ {1} ما تو را كوثر (خیر زیاد و پایدار)داديم {1} فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ {2} پس براى پروردگارت نماز گزار و قربانى كن {2} إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ {3} همانا انکه به تو کینه ورز است(و ترا ابتر میخواند) خود او ابتر و بی دنباله خواهد بود {3}
عصاره فراز آیات 1-3 و درس سوره:ای پیامبر علیرغم ارزوی کینه ورزان مبنی بر ابترماندن رسالتت،ما به تو کوثر دادیم که پیامت راتداوم میبخشد.پس با نماز و قربانی شکرگزار این نعمت باش.
نکات: 1-مفهوم و مصداق کوثر چیست؟ کوثر صیغه مبالغه از کثر بر وزن فوعل است که به معنای بسیار زیاد است. مفهوم و مصداق کوثر را باید با توجه به ایه 3 دریافت. در ایه 3 خداوند خبر میدهد که ان کسی که با بغض و کینه از تو کراهت دارد،خودش ابتر است یعنی که او ترا ابتر خوانده یا آرزو میکند که ابتر باشی اما این گونه نیست بلکه خودش ابتر است نه تو چرا که ما به تو کوثر دادیم.
ابتر یعنی قطع شدن قبل از اتمام و تکمیل.مرد ابتر بعنی مرد بدون نسل یا مردیکه ذکرخیری ازش باقی نماند. با توجه به انکه مخالفان پیامبر باجنبه رسالتی ایشان مخالفت میکردند ونه جنبه شخصیتی ایشان لذا وقتی از مهار این حرکت نامید شدند،با توجه به اینکه پیامبر فرزند پسر هم نداشتند، باین امید او را ابتر و مقطوع النسل میخواندند که با مرگش ،پیام او هم میرا شود و ذکر و یادی از او نماند. اما خداوند به پیامبر بشارت میدهد که ما به تو کوثر دادیم که رسالتت ابتر نماند.و می بینیم که هم اکنون میلیاردها مسلمان روزانه نام ایشان را در ماذنه ها سر داده و متدین به رسالت ایشان هستند.لذا به نظر میرسد مهم ترین مصداق کوثر که سالت ان حضرت را جوشان و مستمر کرده، ذریه و پیروان ایشان هستند .امامانی که بعد از ایشان پیام رسالت را حفظ و ترویج کردند همگی از نسل حضرت فاطمه س میباشند .فاطمه س دختر پیامبر بود که در افکار و اداب و رسوم مردم آن زمان، نمیتوانست تداوم دهنده رسالت و نام و یاد پیامبر باشد اما خداوند با اراده خود چنین کرد.
2-معنا و مفهوم انحر چیست؟ دو معنا برای انحر ذکر شده است:اول قربانی کردن شتر دوم دست را تاگلوگاه بالا اوردن برای تکبیر نماز به معنای تسلیم در برابر خدا و ترک ماسوی الله. هر دو معنا میتواند به عنوان شکر کوثر پذیرفته شود اما با توجه به اینکه دستور به نماز در ابتدای ایه(فصل لربک)شامل تکبیر گفتن و دست را بالا اوردن نیز می باشد،لذا شاید معنای قربانی مناسب تر باشد همانطور که در سایر ایات نماز و زکات باهم ذکر شده،قربانی و اطعام به فقرا نیر میتواند شکر گزاری در برابر نعمت کوثر باشد.
3-ارتباط سوره با سوره قبلی(مریم)
در بیان آیات 63 و64 سوره مریم اشاره شد که:" ایات 58گانه ابتدای سوره بر محور رحمت بخشی و نعمت بخشی خداوند به هدایت یافتگان متمرکز است،اما نوع حمایت و رحمت در انها خاص است و از نوع حمایتهای غلبه بر مخالفان و هلاکت دشمنان نیست. در چهار داستان اصلی و مشروح سوره رحمت ذکر شده،بر اعطای فرزند و ولی و وارث به برگزیدگان سلف تعلق گرفته است.به زکریا،بنا به درخواستش یحیی هبه میشود که ولی او بوده از او و ال یعقوب ارث ببرد.به مریم بطور خارق العاده،عیسی عطا میشود که رحمتی از جانب خدا باشد. به ابراهیم به پاس گوشه گیریش از مشرکان و انچه میپرستند؛اسحاق و یعقوب و سایر فرزندان نبیش هبه می شود.با در خواست موسی برای داشتن وزیر و جانشین، خداوند از روی رحمت،هارون را هم به نبوت برمی گزیند.پس نوع رحمت و حمایت خدا ،در این ایات خاص است. به نظر میرسد در مقطع زمانی نزول سوره مریم،پیامبر از بابت جانشینی و وراثت خود و چگونگی سیر دین بعد از خودشان نگران بوده و این ایات درصددرفع این نگرانی ایشان است."
در سوره کوثر خداوند با توجه به علنی شدن حرف و ارزوی مخالفان مبنی بر ابتر بودن پیامبر،با اعلام اعطای کوثر به پیامبر که ماندگاری رسالت ایشان را بدنبال دارد،این نگرانی را کاملا رفع می نماید. با توجه به قول مشهور تولد حضرت فاطمه س در سال 5 بعثت،نزول این سوره هم در همان سال و بعد از تولد ایشان می باشد.لذا این سوره نمیتواند جزو سوره های اولیه نزول بوده باشد .زیرا می باید بقدری از زمان اغاز رسالت و تبلیغ پیامبر گذشته باشد که مخالفان بغض و کینه ایشان را بدل گرفته و با ناامیدی از مهار و جلوگیری از گسترش ان،باتوجه به پسر نداشتن ایشان ارزوی ابتر ماندن این جریان را نماینداقاي سيدكاظم فرهنگ ویرایش بوسیله کاربر 1398/06/17 03:21:55 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1398/02/31 ارسالها: 134
|
Elahesadat Khodaei: بنام خدا
🔶 تدبر در سوره کوثر 🔶
بسم اللّه الرحمن الرحيم انا اعطيناك الكوثر (1) فصل لربك و انحر (2) ان شانئك هو الابتر (3)
محققا ما به تو خیر كثير عطا کردیم (1). پس به شكرانه اش براى پروردگارت نماز بخوان و ( غیرخدا را)قربانى كن (2). و بدان كه محققا شماتت گوى و دشمن تو ابتر و بلا عقب است (3).
📚 درب ودرس سوره :
دشمنان اسلام هرگز یارای مقابله با پیامبر وممانعت از اراده الهی راندارند چراکه خداوند با اعطای کوثر( خیر عظیم ماندگار) بر پیامبرش ، اراده اش را محقق کرده است
❇️ نکات :
ا-خداوند به پیامبرش عطایای فراوان وعظیم داشته است که در تمام عمر دنیا ماندگار بوده وخواهد بود
۲-مصداق خیر کثیر می تواند درسایه مقام وعظمت وظرف وجودی پیامبر اسلام ونعمت وحی ونبوت ایشان باشد که تداوم بخش وگسترش دهنده این رسالت عظیم الهی ، وجود مبارک دخت گرامیشان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ونسل بزرگ وپربرکت ائمه اطهار می باشند .
۳-عطایای الهی همیشه شکر گزاری از پروردگار کریم را می طلبد پس عبادات ما نه از خوف ازدست دادن یا طمع بدست آوردن ( مثل خوف از جهنم یا طمع بهشت ) که باید از روی بندگی وشاکرانه باشد همانگونه که به پیامبرمان توصیه شده است .
۴- در عبادت وشکرالهی ،فقط خدا ورضایش مدنظر باشد ودل از هرآنچه غیر اوست بریده شود . قل الله ثم ذرهم ( انعام /۱۹)
۵- بادل بریدن از غیر ، توکل واعتماد به خداوند درنهایت اعلی ( یقین ) شکل می گیرد و هیچ غم یا ترسی در دل وجود ندارد . لا خوف علیهم ولاهم یحزنون
۶-دشمنان همیشه در برابر خواست وعطایای الهی ناکام می مانند.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1398/02/31 ارسالها: 134
|
ترجمه و تدبر سوره الكوثر:درس سوره كوثر
سورة الکوثر به ترتیب مصحف کنونی سوره 108 - وبه ترتیب نزول سوره ۵۰و دارای ۳ آیه می باشد با توجه به محتوای آیات جزء سوره های مکی میباشد در سال پنجم بعثت ودر مرحله پتجم نزول قراردارد
باتوجه به انسجام موضوعی دارای یک فراز هست
فراز اول ایات ۱_۳ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم به نام الله آن بخشنده ی مهربان إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ﴿١﴾ همانا ما عطا کردیم به تو این خیرکثیر را فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ﴿٢﴾ پس نماز گزاروقربانی کن إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الأبْتَرُ ﴿٣﴾ همانا بدخواه تو او دنباله بریده وبی تبار خواهد بود
درب ودرس سوره : ای پیامبر ما به تو خیر کثیر (دختی مطهره که ذریه ای پاک از رجس برای حفظ رسالتت می اورد عطا کردیم)هر عطایی لازمه اش شکر است واراده خداوند در حفظ رسالتت غالب بر آرزوی دشمنانت در قطع راه رسالتت هست این سوره برای دلداری رسول الله از طعنه های دشمنان برای نداشتن فرزند پسر که باتوجه به تفکر غلط حفظ نسل مرد را از طریق فرزند پسر میدانستند نازل شده وبا یاد کرد ادامه نسل پاک در انبیا گذشته در سوره مریم حفظ راه رسالت وهدایتش را از طریق نسل پاک از صلب حضرت فاطمه سلام الله را مژده میدهد که با توجه به ادامه راه نبوت اولاد یعقوب نبی ع از طریق حضرت مریم یاداور میگردد وبه راستی چه زیبا وعده حفظ رسالت حضرت محمد صل الله علیه واله از سوی خدا با عطاء حضرت فاطمه سلام الله تحقق یافت وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ وعده خداست. خدا وعدهاش را خلاف نمیکند، ولی بیشتر مردم نمیدانند.. سوره الروم آیه 6ترجمه و تدبر:سركار خانم انصاري ویرایش بوسیله کاربر 1398/06/24 04:12:50 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1391/07/08 ارسالها: 33
1 تشکر دریافتی در 1 ارسال
|
🔹نکات سوره کوثر از تفسیر عبدالعلی بازرگان إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ به راستي كه ما(۲) به تو كوثر(۳ ) [=سرچشمة جوشان / خير بسيار و فزاينده] دادهايم. ______
۲ - ضمير متكلم جمعي «نا» [در: إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ، به جاي اِنّي اَعطَيتُكَ] دلالت بر نقش عوامل متعددي [از جمله فرشتة وحي و گيرندة آن] در اعطاي كوثر به مشيّت الهي ميكند، يك طرف «فاعليت» مطلق است و طرف ديگر «قابليت» كه در ظرفيت گسترش يافتة خود به مدد واسطههاي غيبي، كوثر را جاري ميسازد. ۳ - اگر سورة «تكاثر» كه پيش از سورة كوثر در اوايل سال اول بعثت [چهارمين گروه تنزيل پس از سورههاي علق، مدثر و عصر] نازل شده، كثرتگرايي مادّي را، كه در باب تفاعل [تكاثر] دلالت بر رقابت با ديگران ميكند، مذمّت كرده، در اين سوره از «كوثر، كه ذاتي و زيادشدني و خودجوش و خدا داد است ياد ميكند.
كوثر صفت مبالغه است كه مصاديق بيشمار دارد و مفسرين تا ۲۶ مورد را ذكر كردهاند. مثل: نهري در بهشت، كثرت اولاد رسول، كثرت پيروان، فضايل بيشمار قرآن، ترفيع ياد و مقام پيامبر و... گرچه همة اين موارد ميتوانند زيرمجموعهاي از كوثر باشند، اما به نظر ميرسد معرفه ذكر شدن «الكوثر» نشانة معيّن و مشخص بودن آن براي پيامبر بوده است. درست است كه آن كوثر [خير فزاينده و بيانتها] مصداقي همانند قرآن و شريعت اسلام ندارد، ولي چه كسي ميتواند انكار نمايد كه پس از رحلت پيامبر، بخصوص در دوران بنياميه، بنيمروان و بنيعباس كه دشمنان ديروز يا دنياطلبان رياكاري به نام اسلام و به ادّعاي جانشيني [خليفه] رسولالله به قدرت رسيده بودند، اين امانت عمدتاً بر دوش اهلبيت پيامبر به نسلهاي بعد منتقل گرديد. نكتة بسيار مهم اين كه برخلاف رسومات و فرهنگ قبيلهاي اعراب كه بقاي نام و ثروت شخص را در نسل مذكر او ميپنداشتند، نسل پيامبر اسلام(ص) از دختر او فاطمه زهرا[س] تداوم يافته است. آخرين آية اين سوره و سياق آن به طور طبيعي به مَحمِل و مَركَب انتقال اين پيام، و بريده و بياثر ماندن دشمنان پيامبر اشاره دارد.
کوثر : ۲ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ پس [به پاس اين نعمت] براي خداوندت نماز گزار،4 [به او روي آور] و قرباني كن.5 __ ۴ - از تقابلي كه قرآن ميان تصديق و تكذيب و صلّي و تولّي در سورة قيامه 31 (75:31) و 32 «فَلا صَدَّقَ وَلا صَلَّىٰ وَلَٰكِنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ» قرار داده است، ميتوان دريافت كه معناي صلّي روي آوردن و اقبال، و تولّي پشت كردن و دور شدن است. در صلوات نيز، كه همريشه صلات است، معناي توجّه، روي آوردن و تأييد غلبه دارد. با اين تعريف صلوات خدا و فرشتگان بر پيامبر و بر همة مؤمنين [احزاب آيات 43 (33:43) و 56]، رويكرد توأم با رحمت و هدايت بر آنها، و صلوات مؤمنين بر پيامبر، رويكرد توأم با توجه و تعليم از سنّت او به عنوان «اسوه حسنه» ميباشد. شكر هر نعمتي استفادة بهينه از آن در سپاس از خداوند نعمتبخش و خدمت به خلق اوست. پيامبري كه نعمت كوثر را دريافت داشته، لازمهاش رويكرد نزديكتر به او و جاري ساختن اين نعمت براي پيروان است. از آنجايي كه اين سوره در اوايل سال اول بعثت نازل شده و هنوز شكل و زمان و اركان نماز تشريع نشده بود، بايد منظور از صلوه همان برقراري ارتباط معنوي با خدا باشد. ۵ - گويا به قرباني كردن شتر «نحر» و به قرباني كردن گوسفند و غيره «ذبح» گفته ميشود. در قرآن آمده است قرباني كردن شتر چاق از شعائر الهي است [حج 36 (22:36) - وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللهِ...]. همانطور كه همة مناسك حج جنبة سمبليك و نمادين دارد، قرباني كردن شتر نيز نماد حداكثر تقرّب به خداست كه فرمود: «هرگز به نيكي نميرسيد مگر از آنچه دوست داريد انفاق كنيد» [آلعمران 92 (3:92) ]. قرباني كردن شتر فربه متناسب با كوثر فزاينده است.
کوثر : ۳ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ بيگمان دشمن كينهتوز ۶ تو خودش ابتر [=بريده نسل] خواهد بود.۷ ______ ۶ - «شَانِئ» از ريشة «شَنا» به دشمن كينهتوز گفته ميشود و بغض و كينه را شَنَأن گويند [مائده ۸ (۵:۸) - ...وَلا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا...]. ۷ - بَتر، بريدن دُم حيوان است، اعراب به مردي كه فرزند ذكور نداشته و نسل و نام و دنبالهاش پس از او ادامه پيدا نميكرد ابتر ميگفتند. پيامبر اسلام گويا دو پسر به نامهاي قاسم و عبدالله داشتند كه هر دو در طفوليت از دنيا رفتند [قاسم در مكه، عبدالله در مدينه]. به گفتة مفسرين، دشمنان پيامبر از اين موضوع به عنوان زخم زباني عليه او و تسلي خاطري براي خود [در خاموش شدن ذكر و پيام او] استفاده ميكردند. و عدة «إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» بيش از آن كه جنبة شعاري يا طعنه و تمسخر عليه كسي داشته باشد، بيان بقاي حق و زوال باطل است. مولوي در مثنوي خود اشاره به مصاديقي از بلندآوازگي كتاب و نام رسول، پيروان اسلام و بخت و اقبال پيامبر كرده است كه ابياتي از آن چنين است [دفتر سوم مثنوي ابيات ۱۱۹۸ به بعد]:
مصطفي را وعدهكرد الطاف حق گر بميـري تـو نميـرد ايـن سبـق مـن كتـاب و معجـزت را رافعـم بيـش و كم كن را ز قرآن مانعم رونقت را روز روز افـزون كنـم نـام تـو بـر زرّ و بــر نقــره زنــم چاكـرانت شهـرها گيـرند و جاه ديــن تـو گيـرد ز ماهي تا به ماه تـا قيامـت باقـياش داريـم مـــا تو مترس از نَسخِ اين اي مصطفا آنچنانكردو زان افزونكهگفت او بِخُفت و بخت و اقبالش نخفتویرایش بوسیله کاربر 1402/10/22 11:43:52 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,048 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
ترجمه و نکات تفسیری مهم سوره کوثر از تفسیر تسنیم
👈. در این سوره مبارکه از ذات اقدس الهی به ضمیر «متکلم مع الغیر» که نشانه تفخیم و جلال و شکوه است یاد شد که ﴿إِنَّا﴾.
👈فعل هم به عنوان ﴿أَعْطَیْنا﴾ نه «أعطیتُ»، اینها نشانه آن است که ذات اقدس الهی با بسیار یا همه اسمای حسنای خود ظهور کرده است
👈کوثر» که صیغه مبالغه است کثرتی را که ذات اقدس الهی نام میبرد با کثرتی که افراد دیگر نام میبرند فرق میکند. خدا اگر بفرماید کثیر است با اینکه مخلوق بگوید کثیر است این خیلی تفاوت دارد و اگر ذات اقدس الهی فرمود کثیر است تا دامنه قیامت را هم ممکن است شامل بشود.
آن کوثری را که خدای سبحان به وجود مبارک پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) داده است یک کوثر مانا و پایا و پایدار است و ماندنی است. یک خیر کثیر دامنهداری که گذشته و حال و آینده را هم در برمیگیرد، این طور نیست که ما دادیم و منقطع شد، چون کوثر دائمی است نعمت دائمی است،إنعام دائمی است و منعمی که «دائم الفضل» است با إنعام دائمی نعمت مستمر را عطا میکند ﴿إِنَّا أَعْطَیْنا﴾ «إنا نعطی» و این چنین خواهد بود. پس نعمتی باید باشد که خیر کثیر است و مانا است و باقی است. شاهدش هم ذیل سوره مبارکه است که بعد تبیین میشود
در برابر هر نعمتی باید شکر کرد و بهترین شکر خیر شکر نماز است. این نماز که خیر کثیر است بهترین عبادت است عمود دین است مناجات با خداست که «إنَّ الْمُصَلِّی یُنَاجِی رَبَّهُ»[ ﴿فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ﴾؛ یعنی این دستها را هنگام «تکبیرة الإحرام» تا محاذی گوش قرار بدهد.
مراد از (نحر) بنا بر رواياتى كه از طرق شيعه و سنى از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و از على (عليه السلام) رسيده، و نيز رواياتى كه شيعه از امام صادق و ساير ائمه اهل بيت (عليهم السلم) روايت كرده، دست بلند كردن به طرف گردن در هنگام تكبير گفتن براى نماز است. 👈این نشان میدهد که صلات بهترین شکرگزاری نسبت به عطایای ذات اقدس الهی است و نحر کردن هم به این معنا است نه سخن از نحر شتر باشد؛ چون اگر در مکه نازل شد جریان حج و عمره و إحرام مصطلح فقهی در مدینه نازل شد در مکه احکام فقهی به آن صورت تبیین نشد؛ البته جزء آثار گذشتهها بود حج انجام میگرفت جزء سنت خلیل الهی بود و حج میکردند کعبه مطاف بود، اما این حج مصطلح فقهی با احکام فراوانی که به همراه دارد این بعدها آمده است.
﴿إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ﴾ شما هم شاکر باشید و شکر شما هم برای پروردگارتان باشد و دستها را هم هنگام «تکبیرة الإحرام» تا محاذی أُذن ببرید و مانند آن.
👈عمده آیه سوم است که با جمله اسمیه و با تأکید که ﴿إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ﴾ میگوید آن که تو را ملامت کرده است و به قصور و به کوتاهی و به دوری از شهرت، دوری از یک تمدن مانا و پایا، دوری از یک جامعه و اجتماع متّهم کرده است میگوید چون تو فرزند پسر نداری بنابراین «منقطع النسل» هستی و نام تو بعد از شما قطع میشود و این جمله وجود مبارک پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) که «بِحِفْظِ الْمَرْءِ فِی وُلْدِهِ» نشان میدهد که انسان به وسیله فرزندانش میماند؛ آنها این را اختصاص میدادند به مسئله فرزند ذکور و این سنّت جاهلی بود که در ادبیات اینها ظهور پیدا میکرد 👈این مطلب را که در جاهلیت بود اسلام خط بطلان کشید و در قرآن کریم و غیر قرآن یعنی روایات اهل بیت(علیهم السلام) آمده است که :فرزند پسری فرزند است، فرزند دختری فرزند است و فرقی بین اینها نیست و آنچه را که میتواند نام اجداد را حفظ بکند فرزندان آن شخصاند چه از پسر چه از دختر.
👈با میلاد وجود مبارک صدیقه کبری(صلوات الله علیها) که یازده امام از این ذات مقدس به دنیا و جهان عرضه شدند، هر کدام از این ذوات قدسی کوثر است؛ چه اینکه خود فاطمه(سلام الله علیها) کوثر است آن یازده امام و این مادر یازده امام هر کدامشان کوثر هستند زیرا هر کدامشان مانا و پایا هستند
👈و آنها که رسماً میگفتند با رحلت پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مکتب او برچیده میشد آنها حضرت را با این ملامت میکردند اهانت میکردند تحقیر میکردند و مانند آن. در قرآن کریم میفرماید آنها که تو را تحقیر میکنند و میگویند او بتراء است؛ 👈«بتراء» یعنی عقب ندارد نتیجه ندارد، فطانت بتراء آن فطانت و هوشی است که نتیجه ندارد؛ 👈بنابراین اگر یازده نفر در طول سلسله بودند فرد عادی بودند شاید کوثر نمیشد، اما این یازده امام که هر کدامشان عِدل قرآن کریماند و هر کدام عصر و مصر خود را زنده کردند 👈اینها خیر کثیر هستند. هر کدام از این ائمه خیر کثیر هستند و کوثر هم «جامع الأطراف» بودن این ذوات قدسی است.
👈 چرا این چنین شاکر باشیم و ذاکر باشیم آن چنان؟⁉️ برای اینکه خدای سبحان ریشه بداندیشان دینی را کَند، آنها را أبتر قرار داد، «منقطع النسل» قرار داد و وجود مبارک حضرت که به حسب ظاهر پسری نداشت آن را کوثر قرار داد «کثیر النسل» قرار داد،
👈پس ﴿إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ ٭ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ﴾ چرا؟ ⁉️👈چون ﴿إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ﴾ آنچه تو را ملامت کرده است او بینتیجه است و بیعقبه است
|
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.