رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
در سوره اسراء ايه 59 حاوي نكته اي مهم در يكي از سنتهاي الهي است.
وَمَا مَنَعَنَا أَنْ نُرْسِلَ بِالْآيَاتِ إِلَّا أَنْ كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالْآيَاتِ إِلَّا تَخْوِيفًا ﴿۵۹﴾
انصاریان: و [ای پیامبر!] هیچ چیز، ما را از فرستادن معجزات [که همواره مشرکان و کافران خواهانِ آنند] باز نداشت جز اینکه پیشینیان، آن معجزات را تکذیب کردند [و به این سبب نابود شدند؛ واینان هم اگر به سویشان آید، تکذیب می کنند ونابود می شوند.] و به قوم ثمود [ازلابلای سنگ های کوه] ناقه دادیم که معجزه ای روشن بود، ولی به آن ستم کردند [و او را از پا درآوردند وبه عذاب مبتلا شدند] و ما معجزات را جز برای هشدار دادن به مردم نمی فرستیم.
خرمشاهی: و چيزى ما را از فرستادن معجزات باز نداشت مگر [همين امر] كه پيشينيان آن را تكذيب كردند، و به ثمود ماده شترى كه نشانهاى روشنگر بود، بخشيديم، ولى در حق آن ستم كردند و ما [اين گونه] معجزات را جز براى بيم دادن نمىفرستيم
در ابتداي ايه منظور از بالايات،چه نوع نشانه هايي است؟مگر پيامبران بعد از صالح،نشانه و معجزه نداشتند؟ بالايات در انتهاي ايه به چه مفهومي است و چه تفاوتي با الايات ابتداي ايه دارد؟
كلمات كليدي:آيات معجزه عذاب نشانه آيه اقتراحي استيصال
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/04 ارسالها: 134
5 تشکر دریافتی در 4 ارسال
|
علامه طباطبايي در تفسير الميزان در ایات 58 و59اينگونه گفته است:
"وغرض عمومى از سراپاى اين سوره ، بيان سنتى است كه خداى تعالى در اقوام وملل داشته كه نخست ايشان را به سوى حق دعوت مى كرده ، آنگاه يك عده را كه پذيراى دعوتش گشته واطاعت كرده اند سعادتمند، وديگران را كه از در استكبار مخالفت وطغيان نمودند عقوبت مى نموده است ، وبنابراين مراد از هلاك در اين آيه همان تدمير به عذاب استيصال در آن آيه است چنانچه از ابى مسلم مفسر هم نقل شده ومراد از عذاب شديد عذاب آسان تر است از قبيل عذاب قحطى يا گرانى كه باعث جلاى وطن ويا خرابى عمارتهاى آن قريه شده ، ويا بلاها ومحنت ديگر است .
در نتيجه آيه شريفه 58 به اين معنا اشاره دارد كه قريه هاى نامبرده به زودى يكى پس از ديگرى به خاطر فساد اهلش وفسق فاسقانش ويران مى گردد، واين خود بنا به اشاره اى كه در ذيل آيه دارد به قضاى خداى سبحان است .
با اين بيان وجه اتصال آيه بعدى (وما منعنا...) به اين آيه روشن مى شود ومعنا چنين مى شود كه : ((اين مردم نيز مانند اهل همان قريه ها مستعد براى فساد وآماده تكذيب آيات خدا هستند، آياتى كه به دنبال تكذيبش هلاك ونابودى در پى دارد، چيزى كه هست اگر از آن قسم آيات خود را كه بر آن اقوام فرستاديم و به خاطر تكذيبشان هلاكشان كرديم به اين مردم هم بفرستيم همان اهلاك وتدمير كه بر سر آنها آمد و منقرضشان كرد بر سر اينان نيز آمده واينان را به آنان ملحق خواهد كرد، آن وقت بساط دنيا برچيده خواهد شد وچون نمى خواهيم بر چينيم لذا تا مدتى مهلتشان داديم ، ولى سرانجام اينان را نيز گرفتار مى كنيم ، وچنين نيست كه اينان استثناء شوند(( واين همان معنائى است كه آيه ((ولكلّ امّة رسول (( وآيات بعد از آن ، بدان اشاره مى كند.
آیه59: آيه قبلى مى رسانيد كه مردم - كه آخرينشان مثل اولينشان هستند - به خاطر آن غريره فسق وفساد كه در ايشان است مستحق آمدن هلاكت و انواع ديگر عذابهاى شديد هستند، وخداى تعالى هم در باره قريه ها اين سرنوشت را مقرر فرموده كه همه هلاك ويا معذب به عذاب شديد شوند، وهمين معنا باعث شد كه خداى تعالى آياتى كه كفار پيشنهاد مى كنند نفرستد، چون با در نظر گرفتن اينكه آخرين بشر با اولين او يكسانند، وهر چه اولين را وادار به عصيان كرد آخرين را هم وادار مى كند، ونيز با در نظر گرفتن اينكه اولين با آمدن آيات پيشنهادى خود باز كفر ورزيدند اين مساءله وجود دارد كه اينها نيز بعد از ديدن معجره و آيت پيشنهادى خود ايمان نياورند، ودر نتيجه به عذاب هلاك ويا عذاب شديد ديگرى مبتلاشوند، همچنانكه پيشينيان ايشان شدند، و چون خدا نمى خواهد اين امت را به عذاب عاجل وزودرس مؤ اخذه نمايد، لذا آيات پيشنهادى كفار را نمى فرستد.
واگر خواستى بگوكلمه ((منع (( در آيه شريفه معناى ديگرى غير از ((جلوگيرى (( را مى رساند وآن منافات ميان دوامر زير است .
1 - فرستادن آيات پيشنهادى مردم با اينكه امتهاى گذشته آن را تكذيب كرده وآخرين هم راه ايشان را مى روند باعث انقراض واستيصال ايشان مى شود.
2 - ومشيت خدا تعلق گرفته بر اينكه امت اسلام را مهلت دهد. و خداوند از اين منافات كه ميان اين امر است به منع تعبير فرموده . وشايد به منظور اشعار به همين نكته بوده كه فرستادن آيات را به عبارت ((ارسال (( تعبير فرمود نه به ((ايتاء(( چرا كه ((ايتاء(( به معناى دادن وارسال به معناى فرستادن است ، وهر جا كه به دومى تعبير شود بيانگر اين است كه خود آيات مانند يك فرد با شعور ماموريت دارند.
وما نرسل بالايات الاتخويفا(( - يعنى حكمت در فرستادن آيات ترساندن وانذار مردم بود، حال اگر آن آيت از آياتى باشد كه در دنبال خود عذاب استيصال را دارد تخويف در آن تخويف به هلاكت در دنيا و عذاب آتش در آخرت است ، واگر از آن آيات نباشد تخويف از آنها تخويف وانذار به عقوبت آخرت است .
وبعيد نيست مراد از ((تخويف (( ايجاد خوف ووحشت باشد به اينكه عذاب كمتر از استيصال را به ايشان نشان دهد، وبنابراين تخويف در اين آيه معناى تخوف در آيه ((اوياخذهم على تخوّف فانّ ربّكم لروف رحيم (( را خواهد داشت ، وبرگشت معناى آيه به اين مى شود كه ما آيات اقتراحى ايشان را نمى فرستيم ، چون نمى خواهيم با عذاب استيصال از بينشان ببريم ، واگر آياتى را مى فرستيم به منظور اين است كه با ايجاد ترس در دلهايشان متوجهشان كنيم ، وآنوقت با ديدن آن از عذابهاى سخت تر بهراسند. اين وجه را به برخى از مفسرين نسبت داده اند.
وبه هر حال معناى آيه اين است كه ما آن آياتى را كه قريش پيشنهاد كردند نفرستاديم ، زيرا اگر مى فرستاديم ايمان نمى آوردند وما هلاكشان مى كرديم ، ولى قضا وخواست ما بر اين شده است كه اين امت را عذاب نكنيم مگر بعد از مدتى مهلت ، واين خصوصيت امت اسلام ، در مواردى از كلام خداى تعالى استفاده مى شود وتنها آيه مورد بحث نيست .ویرایش بوسیله کاربر 1398/09/05 07:40:31 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
از سیاق معلوم بود که درباره پیامبر ص است و مفعول بی واسطه که اینجا محذوف است رسول خداست. همه رسولان با آیات تجهیز می شدند. آیه در لسان قرآن ابزار هدایت است. رسول بی آیه نداریم. پس الایات اینجا خاص است.
در مورد این که مقصود از آیات ،اینجا عذاب باشد، دو مانع هست: درست است که گاهی عذاب و اهلاک اقوام گذشته واجد وصف نشانگی شمرده شده، مثل "ان فی ذلک لآیه" ها در سوره شعرا، ولی تعبیر "ارسال آیات همراه پیامبر" با تفسیر عذاب سازگار نیست. عذاب همراه پیامبر فرستاده نمی شود بلکه پس از اتخاذ رویکرد تکذیب آیات بر قوم پیامبر نازل می شود.
دوم اینکه جمله و آتینا ثمود الناقه الخ که توضیح با مثال برای ماقبلش است، سنخیتی با عذاب ندارد. صالح به قوم خود می گفت خدایی را بپرستید و باو ایمان بیاورید که "هو انشاکم من الارض"، پدید آوردن موجود زنده از زمین مرده، با ارائه ناقه ای که از سنگ خارج شد به معرض نمایش قوم ثمود درآمد و آیتی از خدای محیی بود. گرچه "تکذیب آیات" به گفته قرآن منجر به عذاب می گردد. اما خود ناقه فی نفسه عذاب نبود، اگر از روی ایمان واکنش نشان می دادند. مصرف نیمی از آب شرب قبیله توسط ناقه بعد از انکار آن پیش آمد، و توطئه الهی برای اهلاک ثمود بود.
خانم دكتر موسوي
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17 ارسالها: 221
6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
|
۱-بايد به حرف باء در نرسل بالايات توجه كرد چرا نفرمود نرسل الایات؟ به نظر من در اینجا احتمالا صنعت تضمین به کار رفت یعنی این عبارت معنای یک فعل دیگر را در ضمن خود دارد مثل فعل اتی که با حرف باءمتعدی میشود و آیه در اصل چنبن است ما منعنا ان نرسلک و ناتیک بالایات... چیزی مانع ما نشد که تو را بفرستیم و ایات را با توهمراه سازیم مگر.... . اگر این معنا درست باشد آنگاه ال در الایات ال عهد است یعنی آیات عذاب است است بقیه آیه نیز معنای روشنی می یابد
ترکیب نرسل بالایات به معنای ارسال نه آیات همراه پیامبر و دال بر پیامبری اوست و نه هم راه کردن آیات عذاب. بلکه باتوجه به نقش «باء» در این عبارت ، مقصود همراه کردن آیاتی است که در صورت تکذیب آنها لزوماً عذاب نازل خواهد شد.
ناقه صالح نیز شاهد مثال همین معناست. ناقه نشانه صدق ادعای رسالت جناب صالح نبود، چرا که قرآن هرگز چنین آیه یا معجزهای را برای آن جناب تأیید نکرده است. از ظاهر سوره هود هم بر میآید که آیهٔ ناقه مدتها پس از آغاز دعوت صالح به آن جناب داده شد و مطابق روایات این آیه در پی درخواست قوم ثمود بود. بنابراین استشهاد به ناقه صالح در آیه مورد بحث در واقع شاهد مثالی برای ارائه آیه اقتراحی است که در صورت تکذیب به عذاب میانجامد. در واقع مفاد آیه این است که تنها چیزی که ما را منع کرد که آیات اقتراحی را با تو همراه کنیم یا به تو بدهیم این است که تکذیب این آیات موجب نزول عذاب استیصال (عذابی که ریشه قوم را بر میکند) میشود چنان که در مورد قوم صالح رخ داد آن ها شتر را که آیه درخواستی خودشان بود تکذیب کردند و شد آن چه شد. بنابراین ای پیامبر ما آیات اقتراحی را به تو نمیدهیم بلکه آیاتی که با تو همراه میکنیم آیات تنبیهی و تنبهی است. از باب گرفتن قوم به بأساء و ضراء است تا بترسند و به خود بیایند. با توجه به این توضیح روشن میشود مقصود از آیات در این آیه عذاب نیست بلکه آیه اقتراحی است که تکذیب آن موجب عذاب میشود و استشهاد به ناقه صالح کاملاً مناسب و درست است.
۲- ارتباط ادعای «هو انشاکم من الارض» با خلق ناقه یک فاقد هرگونه دلیل و شاهد و قرینهای است و بیشتر یک برداشت ذوقی است. چرا که انشاء مردم از خاک ادعای همهٔ پیامبران پیش و پس از جناب صالح بوده است. احتمالاً مشرکان قوم صالح هم مانند مشرکان مکه در این امر تردید نداشتند. عبارات قبل از این عبارت چنین است: «یا قوم اعبدوا الله مالکم من اله غیره» (ای قوم خداوند را بپرستید که شما را معبودی جز او نیست. و سپس برای اثبات این که آنان نباید کسی جز خداوند را بپرستند به چیزی استناد میکند که مورد قبول خود آن هاست و آن این که «هو انشاء کم من الارض» یعنی معبود شما همان خالق شماست. باید کسی را بپرستید که شما را خلق کرده نه موجوداتی که نقشی در خلقت شما نداشتهاند. ثانیاً آوردن شتر از دل کوه به هیچ وجه ثابت نمیکند که انشاء قوم از زمین بوده است. بلکه باید جناب صالح یک انسان شبیه آنان از زمین بیرون میآورد تاآنان ادعای وی را باور کنند نه یک شتر را. خوب اگر من و شما جای قوم صالح بودیم می توانستیم بگوییم شاید خدا حیوانات را آفریده باشد اما ما انسانها را که او نیافریده. ثالثاً اگر سخن شما درست باشد و قوم منکر آن بودند که خداوند آنان را از خاک آفریده است علی القاعده باید این گونه باشد که آنان به انگیزهٔ مچگیری از جناب صالح از آن حضرت خواسته باشند برای اثبات ادعای خود از خدا بخواهد شتری از دل سنگ بیرون بیاورد. در این صورت خلق ناقه مقرون به ادعای نبوت نیست بلکه آیهای اقتراحی است.
اقاي دكتر آرمين
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
سلام و صبح بخیر به همه دوستان عزیز،
چند نکته به نظرم می رسد:
1. آیه در قرآن، همچنان که در کتاب مقدس و کلام مسیحی و یهودی، طبق اصطلاح معجزه در کلام اسلامی به کار نرفته و دلیلی بر آن نداریم. معجزه در دو دین دیگر ابراهیمی کارکرد خداشناختی دارد و بر قدرت و عظمت خداوند دلالت می کند، به دلالت اصلی. کارکرد پیامبر شناختی را متکلمان مسلمان در قرن سوم ابداع کرده اند. مسیحیان ظهور معجزات عیسی و حواریون را دلیل الوهیت عیسی می دانند. متکلمان با یک درجه تخفیف آنها را نشانه نبوت عیسی فرض کرده اند. در تورات آیاتی که به موسی داده شد، با این عبارت که "تا بدانید که من یهوه هستم" و نظایر آن همراه می شود. سوره شعرا هم که مجادله بین موسی و فرعون را گزارش می کند، مساله محل اختلاف را ربوبیت خدای موسی نشان میدهد. فرعون اصلا وجود و تاثیر خدای موسی را قبول ندارد و می گوید "من رب العالمین"، "ما علمت لکم من اله غیری"، "انا ربکم الاعلی". دعوا سر خدای موساست، نه نبوت موسی از جانب این خدا.
2. پیشنهاد می کنم سروران گرامی سوره انعام و رعد را یکبار با دید درخواست تعجیز آمیز مشرکان برای نزول آیه اقناعی و پاسخ قرآن به آن و آیات جایگزینی که پیشنهاد می دهد تلاوت کنند. بخصوص آیات 33-37 و 57-69 و 95- 104، 109- 115. و رعد 7، 31، 38. در این سوره ها و دیگر سور دوره اخیر مکی، بیش از آن که سخن از درخواست نزول آیات معین (اقتراحی) باشد، نزول مطلق آیه اقناعی مطرح است: لولا انزل علیه آیة من ربه. یا آیتی از نوع آیاتی که به انبیا و رسولان پیشین داده شد (قصص48).
3. همچنان که از سور مختلف از جمله انعام بر می آید، تکذیب آیات الهی، بزرگترین گناه است و مکذب مستوجب عذاب دنیوی و اخروی. چند مورد را اشاره می کنم: آل عمران 11، انعام 49، اعراف 64، اعراف 72، 136، 177، 182، انفال 54، یونس 39، 73، یوسف 110، انبیا 77، فرقان 36، روم 9-10، قمر 42. نمی توان گفت همه این عذابهای در نتیجه تکذیب آیات، مربوط به آیات اقتراحی بوده است.
4. در قرآن بجز "مائده" آیه اقتراحی مصرح دیگری نمی بینیم. ناقه ثمود هم اگر از روایات صرف نظر کنیم، قرآن در مورد اقتراحی بودن یا نبودنش ساکت است. درخواست کنندگان مائده هم برای درخواست خود چند هدف اعلام کردند، اطمینان قلبی، تناول از طعام متبرک، چنان که بنی اسرائیل در بیابان از من و سلوی می خوردند، و شهادت برای آیندگان. ضمن آنکه عیسی هم از خداوند درخواست اجابت آن را می کند. پس از این مورد نمی توان نتیجه گرفت که خداوند به درخواست معجزه اقتراحی مردم وقعی می گذارد. مردم شایستگی جهت دادن به هدایت الهی را ندارند که بگویند خدا چنین کند تا ما چنان کنیم. ملازمه تکذیب آیت مائده با عذاب سخت هم نفی ما عدا نمی کند.
5. ناقه ثمود در دلالت کاملا شبیه مار شدن عصای موساست که جماد به جاندار تبدیل میشود. آفرینش زندگان از خاک بی جان در قرآن مضمون آشنایی است، در حالی که تصور ابتدایی مردم طبق مشاهده و تجربه دم دستی آن است که موجود زنده از موجود زنده (مادر خود) پدید می آید. گرچه این مشاهده هم نادرست نیست ولی لااقل برای مردم قرون گذشته قابل هضم نبوده که خدا جانداران را از زمین و خاک خلق کند.
سركار خانم دكتر موسوي
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
در باره توضیحات خانم موسوی عرض میکنم:
۱-آیات الهی انواع، اشکال و سنخهای مختلفی دارند برخی ناظر به پدیدههای هستی و عالم طبیعت هستند که بر خالقیت و ربوبیت الهی دلالت دارند، برخی امور خارق العاده هستند و صرفاً دلالت بر صدق ادعای نبوت دارند، برخی امور خارق العاده هستند و بیانگر قدرت و عظمت خداوند هستند، برخی نیز اقتراح و درخواست کافران هستند . میتوان بر این اقسام آیاتی را نیز افزود که کافران خواهان آوردن آن میشوند اما خداوند از ارائه آن اجتناب میورزد زیرا درخواست آنها از سر حقیقت طلبی نیست بلکه از سر جدل است مثل این که از پیامبر خواستند کوههای مکه را صاف کند و زمین مکه را برای آنها هموار کند. عذابهای الهی نیز چند دسته هستند آنها نیز ایات هستند البته گاه برای کسانی که در معرض این عذابها قرار میگیرند تا به خود آیند و گاه برای دیگران که از آن عبرت گیرند. به هر حال اقسام عذابهای الهی عبارتند از عذاب آخرت، عذابهای تنبیهی نظیر اخذ کافران به بأساء و ضراء تا به خود آیند، عذاب استیصال که نتیجه تکذیب قاطع و نهایی دعوت است که گاه کافران عنود خواهان تعجیل آن می شوند «فآتنا بما تعدنا ان کنت من الصادقین» و یا در پی اقتراح و درخواست از سوی مشرکان میآید، بنابراین همان گونه که نشانههای خداوند گوناگون است عذابهای او نیز گوناگون است چنان که نعمتهای او مختلف است. هیچ مفسری نگفته است که عذاب استیصال منحصر به مجازات تکذیب آیات اقتراحی است. بلکه عذاب استیصال اعم از عذابهای ناشی از تکذیب نهایی و به تعبیر ناشی از فرایند تکذیب دعوت رسولان و عذابهای نتیجه تکذیب معجزات اقتراحی است و سخن خانم موسوی به این که عذاب الهی در قران ویژهٔ تکذیب است نافی عذا بهایی نیست که در پی تکذیب آیات اقتراحی رخ میدهند.
۲- در قرآن به عذابهای ناشی از تکذیب آیات اقتراحی توسط کافران اشاره و بلکه تصریح شده است نظیر: «بل قالوا أضغاث أحلام بل افتراه بل هو شاعر فليأتنا بآية كما أرسل الأولون".ما آمنت قبلهم من قرية أهلكناها أ فهم يؤمنون» (انبیاء:۵-۶) در این آیات منکران و تکذیب کنندگان از پیامبر درخواست میکنند مانند پیامبران گذشته معجزهای بیاورد. و خداوند پاسخ میدهد اقوام گذشته نیز چنین معجزات را درخواست کردند و پیامبرانشان هم آوردند اما آنان ایمان نیاوردند و هلاک شدند آیا اینان در صورت انجام معجزات درخواستی شان ایمان میآورند؟» آیات سوره مائده که خانم موسوی نیز بدان اشاره کردند و نمیدانم چرا از آن به سرعت و بی اعتنا گذشتند نمونه دیگری از معجزات اقتراحی است. و خداوند تصریح میکند که اگر این معجزه انجام شد و آنان تکذیبش کردند به سختی هلاک میشوند و البته حواریون مؤمن تکذیب نکردند و هلاک هم نشدند
۳- معجزه شتر صالح بنا بر ظاهر آیات قرآن و تصریح روایات معجزهای درخواستی بوده است. این معجزه به تصریح قرآن برخلاف معجزه موسی مقرون به اعلام دعوت نبوت نیست بلکه مدتی بعد از اعلام رسالت جناب صالح رخ داده است و به تصریح روایات قوم صالح از آن جناب آن را درخواست کردند. صالح نیز به درخواست ایشان عمل کرد و خداوند شتری فرستاد و تصریح کرد که اگر این معجزه را که خود خواستهاید تکذیب کنید هلاک میشوید اما آنان «فکذبوها فعقروها» جالب است که نمیفرماید دعوت صالح را تکذیب کردند بلکه میگوید ناقه را به عنوان معجزه الهی که خود درخواست کرده بودند تکذیب کردند. چنان که عرض کردم تعبیر «لکم» در «هذه ناقة الله لکم» شاهدی است بر این که ناقه درخواست خود ایشان بوده است. وگرنه ما در بارهٔ معجزات پیامبران هیچ جا نداریم که پیامبران از معجزه خود چنین تعبیر کنند مثلاً موسی بفرماید «هذه الید البیضاء لکم فلا تکذبوها» یا هذه العصا التی تصبح الحیة لکم فلا تکذبوها»
اقاي دكتر آرمين
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
با سلام و تشکر
- آیه سوره انبیا اگر به دقت بررسی شود، دلالتی بر اقتراحی بودن آیات منتهی به هلاکت اقوام گذشته ندارد. حتی نشان نمی دهد که درخواست کنندگان از پیامبر آیت معینی خواسته بودند بلکه آنها صرفا خواستار نزول آیه ای از نوع اقناعی (معجزه) هر چه باشد، بودند. آن اقوام هم هلاک شدند چون مکذب آیات بودند، نه مکذب آیات اقتراحی. چنان که پیش از این آمد، قرآن تکذیب مطلق آیات الهی را مستوجب نزول عذاب می داند و این کار را بزرگترین ظلم: و من اظلم ممن افتری علی الله کذبا او کذب بآیاته.
در مورد مائده به تفاوتهای درخواست کنندگان و هدف درخواست اشاره کردم. عیسی از سر ملامت به حواریون می گوید: اتقوا الله ان کنتم مومنین. پس از ایمان آوردن طلب آیه بی معناست و حتی ممکن است دلالت بر کفر داشته باشد. اما حواریون همچون ابراهیم که بر احیای اموات آیت طلب کرد، توجیهات متعددی برای تقاضای خود عرضه داشتند: خوردن از طعام متبرک آسمانی و اطمینان قلبی یافتن، اطمینان از صدق اخبارهای نبی، و گواهی دادن نزد غایبان. دعای عیسی هم بر این اهداف می افزاید: عید قراردادن آن برای پیروانش، آیتی از خود قرار دادن آن که با جمله اخیر "وارزقنا و انت خیر الرازقین" معلوم میشود که دلالت آن رزاق بودن خداست.
- در مورد دلالت "لکم" در هذه ناقة الله لکم آیة، به نظر نمی رسد این جار و مجرور دلالتی بر اقتراحی بودن ناقه داشته باشد. همچنان که وقتی می فرماید: "و ان لکم فی الانعام لعبرة نسقیکم مما فی بطونها"، یا "ان فی ذلک لآیات للمومنین"، "ان فی خلق السموات و الارض...لآیات لقوم یعقلون" و امثال آن، لام دلالتی ندارد که این آیات محل تقاضای مخاطبان بوده اند.
سرکار خانم دکتر موسوی
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
تفاوت معجزه اقتراحي با ساير معجزات معجزه اقتراحي يعني پيشنهادي آن يك خطري آن را همراهي ميكند معجزهاي كه خداي سبحان ميفرستد يا قبول يا نكول عذابش نقد نيست، اما معجزه اقتراحي و پيشنهادي كه شما خودتان پيشنهاد بدهيد بگوييد اين كار را براي ما بكن، اگر معجزهاي اقتراحي و پيشنهادي بود و خداي سبحان پذيرفت و آن پيشنهاد را عمل كرد و ايمان نياورديد عذابش قطعي است و خداي سبحان با بودِ پيغمبر نميخواهد عذاب استيصالي را دامنگيرتان كند همين. در جريان بزغاله جابر اين طور بود در بسياري از موارد كرامتهايي از حضرت صادر شد كه همه ديدند و امثال ذلك، آن درخت هم ديدند برخي از معجزات احتمالاً اقتراحي هست چون جريان نهجالبلاغه دارد كه آن هم ريشهاي دارد كه چرا عذاب استيصال دامنگيرشان نشد فرمود: وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ خود وجود مبارك رحمةٌ للعالمين مانع عذاب استيصال است خب.
عواقب عدم پذيرش معجزه اقتراحي فرمود مَا آمَنَتْ قَبْلَهُم مِن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا? خيليها پيشنهاد معجزه اقتراحي دادند يعني پيشنهاد دادند كه معجزهاي بيايد و ما ايمان ميآوريم و آن پيامبر ابلاغ كرد كه ذات اقدس الهي آن معجزه پيشنهادي را آورد و آنها ايمان نياوردند و عذاب الهي به حيات آنها خاتمه داد چون كه ديگر نميشود با دين خدا و معجزه بازي كرد امروز اين را بخواهيد فردا آن را بخواهيد اين براي اين.
فرمود امّتهايي كه قبل از اينها بودند معجزه اقتراحي را ديدند و ايمان نياوردند و هلاك شدند اينها ايمان ميآورند! اين اينها ايمان ميآورند يعني اينها كه بدتر از گذشتهها هستند أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ اين مثل نيست بلكه از مثل پَستتر است ملاحظه بفرماييد مَا آمَنَتْ قَبْلَهُم مِن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ تفسير تسنيم سوره انبيا
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.