رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,926
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
واژه محصنات از ريشه حصن در ايات قران در چند مورد با معاني مختلف براي زنان بكار رفته است. ازجمله زنان ازاد، زنان عفيف، زنان شوهر دار همچنين واژه محصنين هم دو بار براي مردان بكار رفته است.
در اين صفحه، مفهوم دقسق اين كلمات را به همراه نظر مفسران و مترجمان مختلف بررسي خواهيم كرد.
وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿۲۴﴾
انصاریان: و [ازدواج با] زنان شوهردار [بر شما حرام شده است] مگر زنانی که [به سبب جنگ با شوهران کافرشان از راه اسارت] مالک شده اید؛ [این احکام] مقرّر شده خدا بر شماست. و زنان دیگر غیر از این [زنانی که حرمت ازدواج با آنان بیان شد] برای شما حلال است، که آنان را با [هزینه کردن] اموالتان [به عنوان ازدواج] بخواهید در حالی که [قصد دارید با آن ازدواج] پاکدامن باشید نه زناکار. و از هر کدام از زنان بهره مند شدید، مهریه او را به عنوان واجب مالی بپردازید، و در آنچه پس از تعیین مهریه [نسبت به مدت عقد یا کم یا زیاد کردن مهریه] با یکدیگر توافق کردید بر شما گناهی نیست؛ یقیناً خدا همواره دانا و حکیم است.
وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۲۵﴾
انصاریان: و از شما کسی که به سبب تنگدستی نتواند با زنان آزاد مؤمن ازدواج کند، با کنیزان جوان با ایمانتان [ازدواج کنید و اظهار ایمان از سوی کنیزان در جواز ازدواج با آنان کافی است]. و خدا به ایمان شما [که کدام ظاهری و کدام حقیقی و واقعی است] داناتر است. [آزاد و کنیز در اصل و نسب و در رابطه ایمانی] از یکدیگر، [و اعضای یک پیکرید]، پس با کنیزان با اجازه صاحبانشان ازدواج کنید، و مهریه آنان را به طور شایسته و پسندیده به خودشان بپردازید. [جواز این ازدواج مشروط به آن است که کنیزان] پاکدامن باشند نه زناکار و نه گیرندگان دوست پنهانی. پس هنگامی که به ازدواج درآمدند، اگر مرتکب کار زشت شوند، بر آنان نصف مجازاتی است که بر زنان آزاد است. این [جواز ازدواج با کنیز] برای کسی از شماست که از مشقت [غریزه جنسی و دچار شدن به زنا] بترسد، و شکیبایی کردن برای شما بهتر است؛ و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
در تفسير الميزان اينگونه بيان شده است:
كلمه (محصنات ) به فتحه صاد اسم مفعول از ماده (ح ص ن ) از مصدر باب افعالش احصان است ، كه به معناى منع است ، حصن حصين (دژ محكم ) را هم از اين جهت حصن گفته اند، كه مانع از ورود اغيار است ، و وقتى مى گويند: ((احصنت المراة )) معناى آن اين است كه فلان زن عفت به خرج داد، و ناموس خود را حفظ كرد، و يا اين است كه از فسق و فجور امتناع ورزيد، در قرآن كريم نيز آمده كه : ((التى احصنت فرجها)) يعنى داراى عفت بود، و وقتى گفته مى شود: (اءحصنت المراة ) بصورت معلوم و يا (اءحصنت المراة ) بصيغه مجهول ، معنايش اين است كه فلان زن شوهر رفت ، و در نتيجه شوهرش او را حفظ كرد، و يا بدون دخالت شوهر صرف ازدواج ، او را حفظ كرد، و چون بخواهى در مورد زنى بگوئى اين زن آزاده است نه برده ، مى گوئى ((اءحصنت المراة )) زيرا آزاد بودن او مانع مى شود از اينكه كسى مالك ناموس او شود، و يا آزاد بودنش مانع مى شود از اينكه مرتكب زنا گردد، زيرا در آن ايام زنا در بين كنيزان شايع بود، و آزادها از ارتكاب آن ننگ داشتند.
و ظاهرا مراد از كلمه ((محصنات )) در آيه 24 معناى دوم باشد، يعنى زنانى كه ازدواج كرده اند نه به معناى اول و سوم ، چون آنچه از زنان خارج از چهار طايفه نامبرده در آيه ، ازدواجشان حرام است تنها شوهردارشان است ، خواه عفيف باشند و يا نباشند، و چه اينكه آزاد باشند يا كنيز.
أَن تَبْتَغُوا بِأَمْوَلِكُم محْصِنِينَ غَيرَ مُسفِحِينَ اين جمله بدل يا عطف بيان از جمله (ماوراء ذلكم ) است ، مى خواهد راه شروع در استفاده و بهره گيرى از زنان و همخوابگى با آنان را روشن كند، چون آنچه جمله : ((و احل لكم ماوراء ذلكم )) مى فهماند و مصاديقى را كه شامل مى شد سه مصداق بود: 1- نكاح 2- خريدن كنيز 3- زنا سفاح در جمله مورد بحث منع از سفاح زنا را بيان نموده ، راه حلال را منحصر به دو راه كرد، 1- نكاح 2- خريدن و اگر بر روى اموال تكيه كرده است ، براى اين بوده كه دو راه نامبرده جز با مال عملى نيست ، اگر انسان بخواهد زنى را بطور دائم براى خود نكاح كند، بايد مهريه بدهد، و اگر بخواهد با زنى بطور موقت ازدواج كند، بايد اجرت بدهد، و مسأله مهريه در اولى و اجرت در دومى ركن عقد است ، و اگر بخواهد از كنيزان استفاده كند، بايد قيمتش را بفروشنده بپردازد، گو اينكه در مورد كنيزان مال ركن نيست ، زيرا ممكن است كسى كنيز خود را به ما ببخشد، و يا اباحه كند، و ليكن اين غالبا به وسيله مال بدست مى آيد پس برگشت معناى آيه به اين شد كه غير از آن اصناف نامبرده براى شما حلال است كه همخوابگى با زنان و دسترسى با آنان را به وسيله اموال خود براى خود فراهم كنيد، و مال خود را در اين راه خرج كنيد، يا مهريه بدهيد، يا اجرت و يا قيمت ، اما در مسير سفاح و زنا نبايد خرج كنيد.
از اينجا روشن مى شود كه مراد از احصان در جمله ((محصنين غير مسافحين )) احصان عفت است ، نه آن دو معناى ديگر كه در آغاز كلام نقل كرديم ، يعنى احصان تزويج و احصان حريت ، زيرا منظور از (ابتغاء به اموال ) در آيه شريفه اعم است از آنچه خرج نكاح مى شود، يا خرج خريدن كنيز، و هيچ دليلى در دست نيست كه آن را منحصر در نكاح كند، تا به ناچار احصان را هم حمل بر خصوص احصان تزوج كنيم ، و منظور از احصان عفت اين نيست كه بفرمايد اصلا در صدد آميزش و همخوابگى با زنان برنيائيد، تا بگوئى با مورد خود آيه كه در مقام حلال كردن زنان است منافات دارد، بلكه منظور از احصان عفت چيزى در مقابل زنا است ، يعنى تعدى به طرف فحشا به هر صورت كه باشد، مى خواهد بفرمايد زنان بر شما حلالند در صورتى كه شما هواى از تعدى به سوى فحشا جلوگيرى كنيد، و اين اسب سركش را تنها در چهار ديوارى حلالهاى خدا به جولان در آوريد، و از محرمات جلوگيرش باشيد، حال اين تاخت و تازهاى حلال به هر صورت كه مى خواهد باشد، و اين عمل جنسى را به هر طريق از طرق عادى كه خواستيد انجام دهيد، طرقى كه در بين افراد بشر براى بيشتر لذت بردن معمول است ، و خداى عزوجل انگيزه آن را در نهاد انسان و فطرت او به وديعه نهاده است .
ترجمه تفسير الميزان جلد 4 صفحه 428كلمات كليدي: محصن محصنات حصن عفيف زنا ویرایش بوسیله کاربر 1401/09/22 09:18:43 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,926
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
به زن یا مردی که عفّت داشته باشد، به این اعتبار که عفاف ، موجب مصونیت میشود، «محصَن و محصَنه» و به اعتبار اینکه او خود را حفظ میکند، «محصِن و محصِنه» گویند. محصن) به کسر صاد مرد زن دار، چون زن خود را باز می دارد از زنا به اینکه او را به سبب عقدی که تحقق یافته در حباله خود آورده است.
(محصنات) به فتح صاد به صیغه اسم مفعول در همه جای قرآن به معنی زن آزاد و عفیف آمده است، یعنی آن که از زنا بپرهیزد.
و همچنين "محصنين غير مسافحين" تاكيد دومى است پس از آية نور، كه ازدواج مؤمنان را با زنان زناكار حرام دانسته بود، اينجا هم حليت زنانى ديگر مشروط به شرط عفاف است، كه ازدواج بر مبناى عفت بايستى صورت گيرد، مثلا مردى مؤمن اگر با زنى زناكار ازدواج كند، اين ازدواج داراى شرط احصان و نگهبانى جنسى نيست، بلكه زن زانيه را بيشتر به زنا تشويق مى كند، كه اضافه بر مردان زناكار مردان پاكدامن هم به سراغ او مى آيند.
"فما استمتعتم به منهن» "ماوراء ذلكم" را دو بخش كرده، گروهى اصلى كه نكاح دائم است و گروهى هم فرعى كه عقد منقطع و متعه مى باشد، در اينجا «استمتعتم» ـ كه تعبيرى است در كل قرآن منحصر به فرد ـ در انحصار عقد منقطع و تمتع مى باشد، زيرا در عقد دائم هرگز استمتاع شرط نيست، ولى در عقد منقطع شرط اصلى است، روى اين اصل اگر ازدواج دائم با دخترى كه قابل تمتع و بهره شهوانى نيست جايز است، ازدواج منقطع با او جايز نيست، زيرا تمتع و بهره گيرى شهوانى هر چند سمعى و بصرى باشد شرط صحت ازدواج منقطع است، كه اگر با زنى بالغ هم ازدواج منقطع كرد و هيچگونه بهره گيرى شهوانى، حتى سمعى و بصرى نبود، اين ازدواج باطل است.
ما نمى گوئيم «اجورهن» دراين آيه تنها دليل عقد منقطع است، زيرا در عقد دائم نيز لفظ «اجر» در چند جاى قرآن آمده، بلكه تكية ما از نظر قرآن بر لفظ «استمتاع» است و از نظر سنت قطعى روايات متواتره اى است از رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)، كه عقد منقطع بر مبناى اين آيه دومين گام در عقد ازدواج است و آيات ديگرى هم هرگز آنرا نسخ نكرده و سنت هم نمى تواند قران را نسخ كند،
آيه 25 ـ بر مبناى ظهور مؤكد طلاق و عموم "المحصنات من المؤمنات و المحصنات من الذين اوتوا الكتاب من قبلكم" كه در آية پنجم مائده آمده است، اين دو شرطى كه در آية مورد بحث هست نسخ گرديده، شرط نخست اينكه نتوانيد با زن آزاده و مؤمنه ازدواج كنيد و شرط دوم در صورتى كه خوف انحراف داشته باشيد، اينجا اين دو شرط بكلى مسلوب است و نيز ازدواج مرد زانى با زن زانيه و ازدواج زن زانيه با مرد زانى گرچه مشرك هم باشند در سوره نور تجويز شده بود، ولى در آية مائده اين هم نسخ گشته، زيرا "محصنات غير مسافحات" اينجا كه شرط عفت نموده و حرمت ازدواج زن مسلمان گرچه زناكار باشد با مردى غير مسلمان در آيه بقره و آية مجادله نسخ شده است.
"محصنات غير مسافحات" مجدداً دليل ديگرى است بر اينكه در ازدواج مردان با زنان و نيز زنان با مردان، عدم انحراف جنسى در هر دو شرط است، كه اينجا اگر مردى ناپاك با زنى ناپاك يا به عكس ازدواج كنند چون شرط احصان وجود ندارد اين ازدواج باطل است، جز آنكه اينجا مراد ازدواج با كنيزان است و در آية قبل با زنان آزاد و در آية نور و مائده ازدواج با كل زنان و كل مردان.
"فان اُحصنّ" در اينجا بمعناى شوهردار شدن كنيزان است و محصنات كه نصف عذابشان مربوط به اينان است ـ در برابر كنيزان ـ زنان آزاده مى باشند، بنابراين حد كنيز شوهردار اگر زنا كند پنجاه ضربه شلاق است، زيرا رجم قابل تنصيف نيست.
تفسیر فرقان
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,926
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
ترجمه هاي مختلف محصنين غير مسافحين در ايه 24 سوره نسا
نساء:24 وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَّا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَن تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا
1 (24) و (از جمله زنان حرام بر شما) زنان شوهر دارند مگر آنانى را كه دستهايتان به تملك شما در آورده است، قانونى خدايى است بر عهده شما نوشته، و جز اينان حلال شده است بر شما كه با دارائيهايتان آزاده و در حصار قانون درآمده و بدون زناكارى (زنانى براى خود) بجوئيد پس هر تمتّع و بهرهاى كه از آنان گرفتيد مزدهايشان را به عنوان يك فريضه بدانان بدهيد و گناهى بر شما نيست در آنچه از پس فريضه رضايت يكديگر را به دست آوردهايد. بيگمان خدا بس دانا و بس با حكمت و استوار كار است.
(26) و هر كس از شما كه نتوانسته است از جهت بىنيازى زنان آزاده و حصارى با ايمان را به ازدواج درآورد پس با زنان جوان مؤمن از جمله آنان كه دستهايتان به تملك شما درآورده ازدواج كنيد و خدا نسبت به ايمانتان داناتر است، برخى از شما نسبت به برخى ديگر. پس به اجازه خانوادههايشان با آنان ازدواج كنيد و مزدهايشان را به اندازه متعارف بدانان دهيد، زنان حصارى زنا نكرده و رفيق نامشروع نگرفته، پس همين كه حصارى شدند و اگر كار زشتى از آنان سر زد نصف عذاب زنان شوهردار بر آنان جارى مىشود، اين بدان جهت است كه نگران دشوارى سختى از جانب شما هستند و صبر پيشه كردن شما را بهتر است، و خدا بسيار آمرزنده و بس مهربان است. تقسير پرتوي از قران
2 زنان ديگر بر شما حلال شدند بشرطى كه آنها را[با تعيين مهريه]به عقد خود درآوريد و پاك دامن باشيد نه زناكار،پس هرگاه از زنان به صورت مُتعه بهره گرفتيد مهريه ى آنان را طبق قرارداد بپردازيد ترجمه صفار زاده
3 و آنچه جز اين باشد براى شما حلال شده است كه به مالهاى خود بجوييد، در حالى كه پاك دامن باشيد نه زشتكاران زناكنندگان ترجمه مجتبوي و غير از زنان مذكوره عقد نكاح بقيه به شما حلال است اراده احديت بر اين است كه شما صاحب عصمت شده، و زناكار نشويد، زنان حلال را جستجو و پيدا كنيد و از اموالتان، به آنها مهريه قرار دهيد، ترجمه نوبري 4 و حلال كرده شد بر شما آنچه سواى آنست آنكه خواستگارى كنيد بمالهاتان كه شوهران حلال باشيد نه زنا كنندگان ترجمه شعراني 5 ما سواى اين همه محرمات (حلال كرده شد) كه طلب نكاح كنيد باموال خويش عفت طلب كنان نه شهوت رانندگان ترجمه دهلوي 6 براى شما حلال مى باشند اين را خدا بر شما واجب گردانده است (پس آنچه را كه او بر شما حرام نموده است حرام بدانيد و آن را مراعات داريد) براى شما ازدواج با زنان ديگرى جز اينان (يعنى جز زنان مؤمن حرام) حلال گشته است و مى توانيد با اموال خود (از راه شرعى) زنانى را جويا شويد و با ايشان ازدواج كنيد (بدان شرط كه منظورتان زنا و دوست بازى نباشد و) پاك دامن و از زنا خويشتندار باشيد مصطفي خرم دل 7 حلال كرد بر شما آنچه بيرون آنست كه بجوئيد بخواستهاى شما، پاكيزگان نه پليدان ترجمه تفسير طبري 8 و فراتر از اينها براى شما حلال گرديده كه با[صرف]مالهايتان از روى پاكدامنى نه از روى شهوت رانى[مى توانيد آنان را]طلب كنيد ترجمه مسعود انصاري
9 و [نيز حرام است بر شما ازدواج با] زنان شوهردار، مگر از آن [اسيران جنگي] كه در اختيار شما هستند. [اين احكام] قانون مكتوب خدا بر شماست. غير از اينها [ساير زنان] بر شما حلال است كه با اموالتان [=پرداخت مهريه و تعهّد مخارج زندگي] به قصد نگهداري [=تشكيل خانواده]، نه شهوتراني [=تخليه غريزة جنسي] خواستار شويد. و چون از آنان كام گرفتيد، مهرشان را به عنوان فريضهاي [واجب] بپردازيد. و[لي] گناهي بر شما نيست بعد از قراري كه [در ميزان مهريه] گذاشتهايد، با رضايت يكديگر عمل كنيد [و آن را كاهش دهيد]. خداوند بس داناي حكيم است.
- «مُحْصِنِينَ» وضع حالي است از قرار گرفتن در حِصن و حصار و حريم عفت. قلعه و ديوار دور شهر را كه نگهدار ساكنان آن است، حِصن (حشر 2 (59:2) و 14 (59:14) ) ميگويند. زره نيز جنگجويان را از آسيب تير و نيزه حفظ ميكند (انبياء 80 (21:80) - وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَهَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ...) همچنانكه سيلوهاي گندم، انبار ذخيره و حفظ آن ميباشد (يوسف 48 (12:48) - ... إِلاَّ قَلِيلاً مِمَّا تُحْصِنُونَ). اين موارد كاربرد حقيقي حِصن را نشان ميدهند، كاربرد مجازي اين كلمه در قرآن به مراتب بيشتر است؛ مثل حفظ عفت و پاكدامني در غرايز جنسي كه خداوند مريم را به آن ستوده است (تحريم 12 (66:12) - وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا...). لفظ «محصنات» در قرآن براي زنان 8 بار و «محصنين» براي مردان 2 بار به كار رفته است.
- «مُسَافِحِينَ» معنايي كاملا مقابل «محصنين» دارد (نساء 24 (4:24) ، مائده 5 (5:5) ). اين كلمه 4 بار در قرآن به كار رفته كه موردي از آن دربارة «خون ريخته شده» است (انعام 145 (6:145) - ... دَمًا مَسْفُوحًا...) و سه مورد ديگر دربارة اطفاء شهوت جنسي با تخلية فشار غريزي ميباشد.
تفسير بازرگان
10
معناى «المحصنات المؤمنات» چيست؟
«المحصنات المؤمنات» همان زنان عفيف وپاكدامن اند. كلمه ى «محصن» بر شخص متأهل كه وسيله اى براى حفظ خود از گناه و حفظ پاكدامنى خود داشته باشد، اطلاق مى گردد.
علامه فضل الله
11 محصنات : جمع محصنة ، به فتح صاد، و از حصن گرفته شده است . اين كه مراد از حصن چيست ، با اختلاف متعلق آن اختلاف پيدا مى كند؛ مثلا، اسلام حصن است ، آزادى حصن است ، ازدواج حصن است و عفت نيز حصن است . دو آيه اى كه در صدد تقسيم آنها هستيم ، همه اين معانى چهار گانه را در بر دارد و تفصيل آن در بخش تفسير خواهد آمد. استمتاع : طلب متعه و مراد از آن در اين جا بهره بردن از زن به نحو شرعى است . ((احصان )) در اين دو آيه ، به چهار معنا آمده است : ازدواج ، عفت ، آزادى و اسلام . مراد از ((محصنات )) در اين جا زنانى هستند كه شوهر دارند؛ زيرا ازدواج ، حصن زوجه است و او را از افتادن به عمل ناشايست باز مى دارد. همچنين ازدواج ، حصن زوج است به همان دليلى كه گفته شد. لذا در حديث آمده است : ((كسى كه ازدواج كند دو سوم دينش را حفظ كرده است ))
تفسیر مغنیه
12
المُحصَنات ُ مِن َ النِّساءِ إِلّا ما مَلَكَت أَيمانُكُم كِتاب َ اللّه ِ عَلَيكُم (وَ المُحصَنات ُ) عطف است بر (حُرِّمَت) در آيه بالا، و نيز بر شما حرام است محصنات يعني زنهاي شوهردار و (إِلّا) استثناء است يعني مگر آنچه را كه در دار كفر بغنيمت از كفار بدست شما آمده كه آن براي شما حلال است اگر چه در دار كفر شوهردار بودند (كِتاب َ اللّه ِ عَلَيكُم) مصدر است و حكم حليّت را مؤكّد ميگرداند كه در كتاب خدا اينكه طور نوشته و ثبت گرديده.
وَ أُحِل َّ لَكُم ما وَراءَ ذلِكُم أَن تَبتَغُوا بِأَموالِكُم و جمله (أُحِل َّ لَكُم) عطف است بر فعل مضمر كه نصب كتاب اللّه از آنست يعني حق تعالي نوشته است و بر شما ثابت گردانيده حرمت آنچه را كه ذكر شد و براي شما حلال گردانيده آنچه را كه غير از محرماتي است كه ذكر شد تا اينكه بمال خودتان طلب كنيد مهر زنان آزاد و قيمت كنيزان را (مُحصِنِين َ غَيرَ مُسافِحِين َ) يعني در حالتي كه بآن تزويج و تسرّي كه بشما دستور داده عفت خود را نگاه داريد و به زنا و خلاف عفت نيفتيد.
(فَمَا استَمتَعتُم بِه ِ مِنهُن َّ) يعني هر چه از زنها استمتاع برديد، مرجع ضمير (بِه ِ) (ما) در (فَمَا استَمتَعتُم) ميباشد يعني آنچه از آن زنها تمتّع ميبريد و آن نكاح منقطع است بمهر معيّن در مدت معيّن.
اينكه آيه بمذهب اهل بيت عليهم السّلام دليل بر متعه زنها است و إبن عباس إبن مسعود و سعيد بن جبير و جماعتي از تابعين چنين گفته اند و مذهب اماميّه بر همين است
تفسیر مخزن العرفان- بانو مجتهده امین
ویرایش بوسیله کاربر 1401/10/06 08:33:51 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,926
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
(سوره نساء ايه 25) حالا حكم فقهي ديگر را بيان ميكند و آن اين است كه شرط صحت نكاح باشد مثلاً. فرمود: ?مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ اين محصنات، به قرينه مقابل به معناي عفائف است يعني خود همين كنيزي را كه شما ميخواهيد با او ازدواج كنيد بايد عفيف باشد ـ به قرينه مقابل ـ ؛ مسافح نباشد و متخذات اخدان نباشد. مسافحات كه از سفاح است «سفاح» يعني زنا، چون در زنا جز «صب الماء» مقصود ديگري نيست، نه توليد هست نه تشكيل خانواده است «صب الماء» را هم ميگفتند «سفاح»، دامنه كوه را هم ميگفتند: «سفح الجبل»، چون آبها آنجا ميريزد.
«مسافح» يعني زاني، «مسافحه» يعني زانيه. حالا اينكه فرمود: ?غَيْرَ مُسافِحاتٍ? يعني زاني نباشد. زاني خواه علن، خواه سرّ اين را ميگويند مسافح؛ اما كسي كه دوست ميگيرد اين مخصوص سرّ است، قهراً اين ذكر خاص بعد از عام است و در عرب يكي را ننگ ميدانستند ديگري را ننگ نميدانستند، چه اينكه الآن هم در نظام غرب اينطور است، شايد يكي را بد بدانند و دومي را بد ندانند. يعني آن كسي كه دوست ميگيرد او را بد نميدانند؛ اما آن كسي كه متهم به اين كار است [و] علناً اين كار را انجام ميدهد، اين را تقبيح ميكردند. مثلاً غير مسافحات باشد يعني معروف به زنا نباشد (يك)،
وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ، «اخدان» كه جمع خِدن است، مثل اتراب كه جمع «تِرب» است «خِدْن» يعني دوست. اين در جاهليت بود كه زني دوستي از مرد داشت و سرّاً رابطه برقرار ميكردند، اين كار را فرمود نكنند. اگر كنيزي نه علن متهم بود به اين بزهكاري نه سرّاً دوستي داشت، با او ازدواج كنيد: ?
مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ. گرچه اخدان جمع «خدن» است، «خدن» هم بر مذكر اطلاق ميشود هم بر مؤنث ولي اگر ميفرمود: «و لا متخذات خدنٍ» هم كافي بود؛ لكن وقتي كسي آلوده شد [و] تن به تباهي داد، ديگر با يك «خدن» و دو «خدن» با يك دوست و دو دوست اكتفا نميكند، قهراً مبتلا ميشود به اتخاذ اخدان و اتخاد دوستهاي زياد.
ايه 24
مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ، اين مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ يعني خود مردها نه علناً دست به گناه و ترك عفت بزنند، نه سراً، اين درباره مردها. آيه محل بحث هم درباره زنهاست ?مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ? كه در همين آيه محل بحث سوره «نساء» است، جامع اينها در سوره? مباركه «نور» آمده است. در سوره «نور» كه بايد الآن بحث بشود هر دو قسم ياد شد؛ آيه سه سوره «نور» اين است كه: ?الزّاني لا يَنْكِحُ إِلاّ زانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَ الزّانِيَةُ لا يَنْكِحُها إِلاّ زانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَ حُرِّمَ ذلِكَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ؛ اين هر دو قسم را فرمود فرمود. مرد آلوده جز زن آلوده و مشركه را ازدواج نميكند. زن آلوده جز با مرد آلوده و مشرك ازدواج نميكند و اين كار بر مؤمنين حرام است.
شرط صحت نکاح بودن عفت به حسب ظاهر آيه و بيان حضرت استاد پس در سوره «نساء» كه محل بحث است، شرط صحت نكاح را به حسب ظاهر، عفت زن قرار داد. فرمود: زنها مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ؛ پاك باشند نه علن نه باطن، دست به گناه بيعفتي نزنند. در سوره «مائده» شرط صحت نكاح را عفاف مرد قرار داد. جمع اين دو آيه سوره «نساء» و سوره «مائده»، در سوره «نور» بيان شد كه فرمود اگر كسي آلوده شد، با آلوده بايد ازدواج كند.
تفسير تسنيم ايت اله جوادي آمليویرایش بوسیله کاربر 1401/09/15 08:20:58 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,926
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
معاني لغوي و كاربردهاي حصن و محصن در قران
[قاموس قران - حصن: ؛ ج ۲، ص: ۱۴۹ - صفحه۴۷۲] حصن: ؛ ج ۲، ص: ۱۴۹ حصن: قلعه. جمع آن حصون است مثل وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مٰانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللّٰهِ … حشر: ۲ لٰا يُقٰاتِلُونَكُمْ جَمِيعاً إِلّٰا فِي قُريً مُحَصَّنَةٍ حشر: ۱۴ مراد شهرهاي مستحكم و حصار شده است يعني: كارزار نكنند با شما مگر در آباديهاي مستحكم و حصار دار. اين معناي اوّلي حصن است سپس بطور مجاز چنانكه راغب گويد در هر تحفّظ و نگه داشتن بكار ميرود بكسيكه خود را از بي عفّتي حفظ كند گوئيم: محصن و بزنيكه در اثر شوهر دار بودن و يا عفّت، خود را از بي عفّتي نگه دارد محصنه (بصيغۀ فاعل و مفعول) گويند. بصيغۀ فاعل از آنجهت كه خود را از بي عفّتي باز ميدارد و بصيغۀ مفعول از آن سبب كه از بي عفّتي باز داشته شده است.
وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنٰاتِ الْمُؤْمِنٰاتِ فَمِنْ مٰا مَلَكَتْ أَيْمٰانُكُمْ … فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنٰاتٍ غَيْرَ مُسٰافِحٰاتٍ … فَإِذٰا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفٰاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مٰا عَلَي الْمُحْصَنٰاتِ مِنَ الْعَذٰابِ … نساء: ۲۵ مراد از محصنات اوّل زنان آزاد و عفيف است كه بواسطۀ عفّت و امتناع از فحشاء، از بي عفّتي باز داشته شده اند و همچنين است محصنات دوّم كه مراد كنيزان عفيف است. امّا جملۀ فَإِذٰا أُحْصِنَّ ممكن است مراد از آن شوهر دار بودن باشد يعني: كنيزان چون شوهر دار شدند اگر زنا كنند نصف حدّ زنان آزاد را که 50 تازيانه است. و نيز ممكن است مراد از فَإِذٰا أُحْصِنَّ اسلام آوردن كنيزان باشد چنانكه الميزان گفته است. امّا در آيۀ حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهٰاتُكُمْ … وَ الْمُحْصَنٰاتُ مِنَ النِّسٰاءِ نساء: ۲۴ ظاهرا مراد زنان شوهر دار است يعني مادرانتان … و زنان شوهر دار بر شما حرام اند. وَ أُحِلَّ لَكُمْ مٰا وَرٰاءَ ذٰلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوٰالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسٰافِحِينَ … نساء: ۲۴ مراد از محصنين مردان عفيف است كه از فحشاء امتناع ميكنند و مسافحين: زنا كارانند.
قاموس قران
حصن از ریشه حصن: حفظ مطلق است در ظاهر و معنا، ميگويند: حَصُنَ فهو حَصين يعني حفظ شد، پس آن محفوظ است. أحصَنَه يعني آن را حفظ كرد و مصون داشت واو مُحصِن يعني حفظ كننده است و تلك مُحصَنَۀ يعني آن زن محفوظ و محدود است يا از جانب عقل يا از جانب شرع يا از سوي ولي يا از سوي همسر يا غير آن و زن مُحصَنَۀ يعني زن محفوظ پاكدامن و بيشتر بر دوشيزگان پاكدامن و نيز بر زنان شوهردار عفيف اطلاق ميشود. بنابراين تفسير ماده به حفظ يعني مطلق محفوظ بودن، از جهت محدوديت لفظ و تقريب معناست. فرق بين حِفظ و حِصن، اين است كه حِفظ متعدّي است و معنايش به غير خودش تعلق ميپذيرد و اثرش -هرچند به طور اعتباري- در متعلقش تحقق مييابد، بر خلاف حِصن زيرا حصانت صفتي است در صاحبش و اثرش در خودش -و نه در كس ديگر- ظاهر ميشود. همچنين حفظ، در مقابل تعدّي و در جايي كه امكان تجاوز باشد، به كار ميرود، بر خلاف حِصن، زيرا مفهوم آن مانند عِفّت حالتي شخصي است و در خودش و بدون در نظر گرفتن مخالف و مناقضش لحاظ ميشود. بنابراين حقيقت أحصَنتُهُ يعني او را داراي حصن قرار دادم، نه اينكه او را حفظ كردم. پس بهتر است بگوييم حَصانَة، محفوظيت مطلق است در نفس خود و بدون در نظر گرفتن مقابل و مخالفش. بنابراين تفسير ماده به عفت يا منع يا حرز و امثال آن، تقريبي است نه تحقيقي. پس روشن شد كه مُحصِن به صيغه اسم فاعل، غير از مُحصَن به صيغه اسم مفعول است و گاهي فرق ميان آنها اعتباري است و مصداق هر دو يكي است.
سفح از ریشه سفح: اصل الواحد در اين ماده، صَبّ (ريختن) چيزي است كه شأن آن محفوظ بودن است و در مقابل حصانه ميباشد كه به معناي محافظت مطلق در ظاهر و معناست. پس سفح هم ميتواند مادي يا معنوي باشد و فرق ميان اين ماده و مواد سقط، صبّ، سكب و سفك اين است كه سَقط (سقوط)؛ نزول دفعي و غير اختياري چيزي از بلندي است و صَبّ؛ انحدار (سرازير شدن) از بالا در امور مادي يا معنوي و بدون قيد است و سكب؛ مطلق انحدار (سرازير شدن) در امور مادي، بدون در نظر گرفتن جنبه حَصانَة (محافظت) است و سَفك (خونريزي)؛ انحدار (سرازير شدني) است كه در آن جنبه عُدوان (تعدّي) لحاظ ميشود. پس تفسير اين ماده به اين كلمات؛ براي نزديك كردن معنا به ذهن است و معناي حقيقي ماده نيستند. گفتيم كه سَفح در مقابل حِصن است و حِصن؛ مطلق محفوظ بودن چيزي از جهت ظاهر و باطن است. پس صَفح؛ محفوظ نبودن فردي به طور ذاتي است؛ بلكه از حد عفّت، وقار و عصمت، تجاوز كرده و خود را حفظ نكرده است و هرگاه بر باب مُفاعَلَة (مُصافَحَة) به كار رود؛ بر استمرار و زوال عفّت دلالت ميكند؛ و اين معنا با تفسير سِفاح و مُسافَحَة به فجور و زنا ملازمت دارد.سوره مباركه نساء آيه 25: وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ، و مهرشان را به طور پسنديده به آنان بدهيد [به شرط آنكه] پاكدامن باشند نه زناكار، و دوستگيران پنهانی نباشند. منظور از مُسافحات؛ سرازير شدن عصمت، عفّت و حفظ از محدوده آن است؛ و اين معنا در مقابل حَصانَة (پاكدامني) است.سوره مباركه انعام آيه 145: قُلْ لا أَجِدُ فِي ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلی طاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ، بگو: در آنچه به من وحی شده است، بر خورندهای كه آن را میخورد هيچ حرامی نمیيابم، مگر آنكه مردار يا خونِ ريخته يا گوشت خوك باشد.منظور خوني است كه در اثر ذَبح، سرازير ميشود كه حرام است، اما خوني كه در ميان گوشت باقي ميماند، حرام نيست.
التحقيق في كلمات القران
-رَجُلٌ مُحْصَنٌ :- : مُتَزَوِّجٌ. :-اِمْرَأَةٌ مُحْصَنَةٌ :- : مُتَزَوِّجَةٌ، عَفِيفَةٌ. المعجم: الغني مُحصِن محصن 1-رجل متزوج المعجم: الرائد
و أحْصَنَ الرجل إذا تزوج فهو مُحْصَنٌ بفتح الصاد وهو أحد ما جاء على أفعل فهو مُفعل و أحْصَنَتِ المرأة عفت وأحصنها زوجها فهي مُحْصَنةٌ و مُحْصِنَةٌ قال ثعلب كل امرأة عفيفة فهي محصَنة ومحصِنة وكل امرأة متزوجة فهي محصَنة بالفتح لا غير ز وقُرئ {فإذا أُحصنَّ} على ما لم يسم فاعله أي زُوجن و حَصُنَتِ المرأة بالضم حُصْناً بوزن قفل أي عفت فهي حاصِنٌ و حَصَانٌ بالفتح و حَصْناءُ أيض... المزيد
ویرایش بوسیله کاربر 1401/09/22 09:39:07 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,026 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
به نام خدا
ابتدا کاربردهای مختلف کلمات مشتق از ریشه حصن در قران را مرور کنیم: وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مٰانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللّٰهِ … حشر: ۲ و گمان کردند که موانع آنها، حصن و قلعه هایی است که آنها را در برابر خدا حفظ میکند. لٰا يُقٰاتِلُونَكُمْ جَمِيعاً إِلّٰا فِي قُريً مُحَصَّنَةٍ حشر: ۱۴ : كارزار نكنند با شما مگر در آباديهاي مستحكم و حصار دار که دسترسی به انها را جلوگیری کند در مورد حضرت مریم: التى احصنت فرجها (انبیا 91) فرج خود را درحصن و دور از لمس دیگران قرار داد. علمناه صنعت لبوس لکم لتحصنکم من باسکم: (انبیا 80) به (داود) فن زره سازی اموختیم تا شما را از اسیبهای جنگتان مصون دارد یاکلن ما قدمتم لهن الا قلیلا مما تحصنون یوسف 48 انچه را که از (گندم) از قبل از پیش نهاده اید، جز اندکی را که(در سیلو) محافظت ( و دور از دسترس ) میکنید خواهند خورد
مفهومی که در همه انها مشترک است، در حصن بودن یا در حصن قرار دادن هر چیز باعث محافظت و مصون بودن از دسترسی یا لمس یا نفوذ دیگران یا دشمن یا عوامل مخرب است. با مروری بر کاربردهای مختلف مُحصَنات در قران در می یابیم که معنای کلی ان مصون داشته شده از دسترسی دیگران (یا از طریق ازدواج یا از طریق تملک) است. که مفهوم متناسب ان در هرجا ، باید از سیاق و قراین ایات از جمله کلمات متضاد انها استنباط شود.
1-. در نساء ۲۴:حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهٰاتُكُمْ … وَالْمُحْصَنٰاتُ مِنَ النِّسٰاءِ از ایه 22 نساء به بعد زنانی که ازدواج و نکاح با انها حرام است بیان شده است که یکی از انها محصنات است. مراد از محصنات در اینجا، زنان شوهردار است يعني زنانی که (بواسطه ازدواج با مردی) در حصن قرار داده شده اند و از اینکه سایر مردان آنها را بعنوان زوجه و شریک جنسی خواستار شوند و به انها دسترسی یابند، مصون و محفوظ هستند. (محصور از ارتباط جنسی با سایر مردان بواسطه ازدواج)
2-در نساء ۲۵:وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنٰاتِ الْمُؤْمِنٰاتِ فَمِنْ مٰا مَلَكَتْ أَيْمٰانُكُمْ مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ … مراد از محصنات با توجه به تقابل ان با فتیاتکم المومنات، زنان آزاد (مصون داشته شده از تملک دیگران) است . پس دو مورد از کاربردهای محصنات در قران، زنان ازاد و زنان شوهردار است. اما کاربرد سوم ان که موضوع سئوال ماست را تامل بیشتری می کنیم.
3-در ادامه ایه نساء۲۵ امده است :فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنٰاتٍ غَيْرَ مُسٰافِحٰاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَآ أُحْصِنَّ … با توجه به جملات قبلی همین آیه که بحث راجع به کنیزان بود، محصنات به معنای زنان ازاد نیست. ایه شرایطی را برای کنیزانی که ازدواج می کنند، بیان کرده است. دوگانه غَيْرَ مُسٰافِحٰاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ توضیح بیشتر و قرینه ای برای محصنات است که مصون داشته شده از چه چیزی مراد است. اتخاذ اخدان را برخی به معنای دوست گرفتن و برخی به معنای زنای پنهان در مقابل سفاح که زنای آشکار است، گرفته اند. یعنی این کنیزان پس از ازدواج، باید مصون داشته شده از دسترسی سایر مردان باشند بطوریکه نه اهل زنای آشکار و نه اهل زنای پنهان و یا نه اهل زنا و نه اهل دوست گرفتن پنهانی باشند. در ادامه ایه امده است که فَإِذَآ أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَـحِشَة فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمحْصَنَـتِ مِنَ الْعَذَابِ. مراد از فعل مجهول أُحْصِنَّ در اینجا ازدواج است. برخی مفسران گفته اند به معنای اسلام اوردن انهاست که با توجه به اینکه اول ایه قید مومنات را این کنیزان داشتند، بیان شرط جدید اسلام اوردن بی معناست. برخی نیز به معنای عفیف شدن گرفته اند که اولا معنا و نشان عملی عفیف شدن مشخص نمی باشد. ثانیا در مجازاتهای زنا، تفکیکی برای زن عفیفه و غیر عفیفه نداریم بلکه در روایات و فتاوا برحسب زن ازاد و کنیز و نیز مجرد و متاهل تقسیم شده است. به معنای ازاد شدن هم نیست چرا که در انصورت مجازات انها مثل زنان آزاد است نه نصف انها. پس مراد ان است که کنیزان پس از آنکه بوسیله ازدواج در حصن قرارداده شدند (توسط شوهرانشان) اگر مرتکب فحشا شوند، مجازات انها نصف زنان ازاد است*. *( هرچند که در قران میزان مجازات کنیزان مجرد در صورت ارتکاب زنا بیان نشده است، اما فقها احتمالا بنا بر روایات ، مجازات کنیزان مجرد و متاهل را یکسان میدانند . در این صورت ایه در مقام بیان این نکته است که زنان کنیز شوهردار برخلاف زنان آزاد، در صورت فحشا، مجازاتشان بیشتر نمیشود. اما اگر فقط ایات قران را مبنا قرار دهیم، این ایه نشان میدهد که فقط کنیزان متاهل در برابر فحشا مجازات میشوند و برای کنیزان مجرد مجازاتی وضع نشده است.)
اما برگردیم به کلمه محصنات.بیان شد که معنای زنان ازاد اینجا مراد نیست بلکه مصون داشته شده از دسترسی و نکاح سایر مردان است. اما فاعل برای اسم مفعول مُحصَنات، در ایه فوق کیست؟ چه کسی یا چیزی انها را در این حصن قرار داده است؟ خودشان یا شوهرشان؟ دقت در عبارت " التى احصنت فرجها" برای حضرت مریم می تواند کمک کند. این عبارت را با استفاده از اسم فاعل ُمحصِن میتوان باین صورت برگرداند مُحصِن فرجها یعنی فرج خود را از لمس دیگران مصون نگهداشت و باکره باقی ماند. همچنین استفاده از فعل مجهول اُحصنّ در همین ایه که مجازات این کنیزان بعد از ازدواج را بیان می کند و محصور شدن انها را به خودشان نسبت نمی دهد، و نیز استفاده از اسم فاعل محصِن برای مردان در دو آیه قرآن، نشان میدهد برای زنانی که خود را عفیف نگاه داشته اند، کلمه محصِنات مناسب باشد نه محصَنات. و لذا محصَنات به معنای زنان عفیف صحیح نمی باشد بلکه به مفهوم در حصن قرار گرفته توسط سایرین است. که در اینجا همان ازدواج با شوهر است.
البته در این صورت ایرادی بذهن میرسد که تکرار عبارت "فاذا احصن" (به معنای اگر ازدواج کردند،) در ادامه جمله، نامناسب و غیر ضروری است. که در پاسخ میتوان گفت چون جمله فَإِذَآ أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَـحِشَة فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمحْصَنَـتِ مِنَ الْعَذَابِ یک جمله پرانتزی است که حکم کنیزان متاهل اهل فحشا را بیان میکند، علیرغم انکه قبلش هم شرط محصنات امده، اما این حکم بصورت یک جمله کامل امده است ضمن انکه بر شرط تحقق مجازات در صورت متاهل بودن انان تاکید میکند.
در اینجا سئوالی مطرح میشود که ایا عبارت "محصنات غیرمسافحات" از شرایطی است که باید این کنیزان قبل از ازدواج داشته باشند یا ناظر به شرایط انها پس از ازدواج است؟ با توجه به اینکه این عبارت پس از فعل فانکحوهن امده طبیعتا با توجه به تقدم و تاخر انها، به بعد از ازدواج اشاره دارد ضمن اینکه اگر جزو شرایط این کنیزان در زمان ازدواج می بود، میتوانست همردیف فتیاتکم المومنات ، المحصنات هم بیاید. هم چنین در این صورت شرط "و لا متخذات اخدان" شرطی غیرقابل اجرا بود چرا که همچنانکه از اسمش پیداست روابط دوستی یا زنای سری و غیر اشکار، پنهان و مخفی است و مردان طالب ازدواج، علمی به وجود یا عدم وجود آن ندارند. بلکه حداکثر میتوانند از عدم زنای اشکار انها علم حاصل نمایند. لذا این عبارات حالات این کنیزان را پس از ازدواج بیان میکند.
علت ذکر این شرط هم این است که کنیزان در ان زمان یا به خواست خودشان و یا به خواست اربابشان روابط جنسی متعدد و نامشروع با سایرین داشتند. از جمله در سوره نور خداوند میفرماید و لا تکرهوا فتیاتکم علی البغا ان اردن تحصنا (کنیزان خود را به زنا و فجور وادار نکنید اگر خودشان طالب محصوریت و مصونیت از روابط نامشروع هستند) پس در اینجا که خداوند اجازه ازدواج با کنیزان مومن را به مردان مومن میدهد به کنیزان تاکید میکند که از این پس باید محصور و مصون از روابط نامشروع باشند.
4-همین عبارات در ایه 5 سوره مائده برای مردان هم بیان شده است: محصنین غیرمسافحین وَلاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ. منتهی در اینجا به عنوان شرایط حلیت رابطه مردان با زنان محصَن استعمال شده است. به نظر میرسد تفاوت استعمال اسم فاعل محصِن برای مردان در برابر اسم مفعول محصَن برای زنان هم از این جهت باشد که مرد بواسطه ازدواج با زن، او را در حصنی قرار میدهد که از رابطه و دسترسی توسط سایر مردان محافظت میشود. پس مردان مومنی که محصنات مومنه و اهل کتاب بر انها حلال شده است، باید با پرداخت اجور و مهریه انها، از مسیر ازدواج و قرار دادن همسرشان در حصن زوجیت، از زنان بهره مند شوند و نه از طریق زنای اشکار یا پنهان.
5-در ابتدای همین ایه سوره مائده نیز محصَنات بعنوان صفت زنان مومن و اهل کتابی بیان شده که بر مردان مومن حلالند. مفهوم این محصنات، زنان مزدوج که نمیتواند باشد همچنین بیان شد که محصنات به معنای زنان عفیف نمی تواند باشد لذا زنان ازاد مراد است. برخی مفسران بر این نظرند که چون کنیزان هم طبق ایه 25 نسا حلال هستند، پس ایه سوره مائده نمی تواند فقط زنان ازاد را در برگیرد لذا محصنات در اینجا به معنای زنان عفیف است. اما به نظر میرسد این دلیل قابل خدشه است چرا که اولا ایه میتواند نکاح با زنان ازاد مومن و اهل کتاب را حلال کند اما همچنان طبق ایه سوره نسا، اگر مردی امکان ازدواج با زن ازاد را نداشت، میتواند با کنیزان مومن ازدواج کند. در واقع ایه 5مائده، حلیت ازدواج با کنیزان مومن را نسخ نکرده است. بلکه در ازدواج با زنان ازاد اهل کتاب تخفیفی قایل شده است. لذا محصنات در ایه 5 سوره مائده به مفهوم زنان ازاد مناسب تراست. ثانیا اگر محصنات در اینجا به معنای زنان عفیف باشد بدین معناست که شرط ازدواج با زنان، عفیف بودن انهاست. یعنی انها خود را درحصن و دور از رابطه غیرمشروع مردان قرار داده باشند. اما اطلاع و اطمینان از این شرط (که آیا زنیکه او طالب ازدواج با وی است، محصن است یا خیر) مرد مومن را در اجرای این حکم با مشکل مواجه می کند.
6-معنای محصنین غیر مسافحین در ایه 24 سوره نساء: وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ در اینجا هم مطابق مائده 5، شرایط ازدواج مردان با زنان را بیان میکند. از میان زنانی که ازدواج با انها بر شما حلال است، با اموال خود انها را طلب کنید در حالیکه محصِن هستید نه زناکار. محصنین در مورد مردان به چه معناست؟ در حصن قراردهنده خودشان یا زنشان؟ گفته شد که در ایه 25 فعل مجهول احصن راجع به زنان و نیز بکارگیری اسم مفعول محصنات برای زنان شوهردار نشانگر ان بود که زنان بواسطه ازدواج با شوهرانشان در حصن قرار گرفته (محصَنات) از رابطه و لمس سایر مردان مصون خواهند بود. پس مردان، محصِن و درحصن قرار دهنده زنان هستند. از سوی دیگر در حصن قرار گرفتن مردان معنای متناسبی ندارد. مرد خود را در برابر چه چیزی در حصن قرار میدهد؟ از ارتباط با سایر زنان؟ و حال انکه این امر طبق قران منعی ندارد و مرد میتواند تا 4 همسر همزمان داشته باشد. پس اینکه خودش را در حصن و مصون از رابطه با سایر زنان قرار دهد، هماهنگ با سایر ایات نمی باشد. پس معنای محصنین غیر مسافحین این است که شما مردان، زنان را در حصن ازدواج و مصون از دسترسی سایرمردان قرار میدهید و نه زناکارانه. نکته جالب انکه در ابتدای همین ایه محصَنات یعنی زنانی که بواسطه ازدواج ، مصون از دسترسی سایر مردان نگاه داشته شده اند، بعنوان محرمات ازدواج بیان شد. سپس در اواسط ایه شرط ازدواج مردان را محصِن بودن انها عنوان میکند. یعنی تمتع حلال از زنان باید همراه با قراردادن انها در حصن و مصون نمودن از تمتع سایر مردان باشد.. یعنی ازدواج و رابطه مشروع آن است که مرد زن را در حصن خود قرار دهد بطوریکه از رابطه با سایر مردان مصون ماند. یا به قول معروف، اسم مرد بالای سر آن زن قرار گرفته باشد تا سایرین باو طمع نکنند. سپس ادامه میدهد پس آن زنی را که از او بهره گرفتید، مهرش را بعنوان یک دین واجب بپردازید و بر شما مانعی نیست که پس از ازدواج، راجع به مهریه و اجور توافق مجددی کنید.
|
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.