رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,034 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
✅ #معجزه كمتر شناخته شده #پيامبر_رحمت : #قراردادها
#دین را نمیشود با زور به کسی تحمیل کرد
💮 در آیات قرآن و روایات، پیامبر رحمت را بهعنوان خلق عظیم و بهعنوان پیامبر #صلح معرفی کردهاند. پیامبر دو معجزه بزرگ دارد؛ یکی قرآن و دیگری که برای ما کمتر شناخته شده است، نظام گفتگو، قرارداد و صلح است. او از ذرهذره فرصتها برای برقراری صلح استفاده میکرد. 💢💮 در قرآن و روایات ما، بیش از بحث از جنگ و دفاع، بحث از صلح است. 💢 کسی که تفنگ در دست دارد، ذهن دموکراتیک و حوصلهای برای گفتگو ندارد. این در علم سیاست تجربه شده است که هر کجا نظامیان در قدرت یا در نفوذ بودهاند، ما شاهد شکلگیری اقتدارگرایی و تخاصم بودهایم.
💮 شیعیان گشودگی به جهان را از دست دادند و نتوانستند جهانی فکر کنند و چون نتوانستند جهانی فکر کنند، چند تکه شدند. هر فرقهای دیگری را تکفیر و علیه آن شمشیر کشید. 💢 چنین شد که ما پیامبر اسلام را که پیامبر رحمت بود، پیامبر جنگ معرفی کردیم و آنقدر تکرار کردیم که خودمان هم باورمان شد که اسلام دین جنگ است😔 و پیامبر، رسول شمشیر. نتیجه این شد که بسیار سخت است که عادت به گفتگو با مخالفان پیدا کرده و آنها را تحمل کنیم.
💢 پیامبر؛ آزادی مذهبی غیرمسلمانان را به رسمیت می شناخت و بالای 130 پیمان و قرارداد دارد که سه تای آن بسیار مشهور است، یکی از آنها #قراردادتأسیس_دولت_مدینه است.
💮 قراردادی 48 مادهای که اساس دولت مدینه را بهصورت دموکراتیک شکل میدهد. اولین نکته این بود که این قراردادی است بین مهاجرین مسلمان قریش و مردم یثرب و کسانی که همپیمان مردم یثرباند.
💮 در بند دوم آمده، چه مسلمان و غیرمسلمان که قرارداد بستهاند امت واحد هستند. پیامبر نهتنها اصرار نمیکرد که آنها مسلمان شوند، بلکه آزادی مذهبی آنها را به رسمیت میشناخت. 🌸💢 در بند ۲۵ این قرارداد میگوید: یهود امتی هستند به همراه مؤمنان؛ یعنی آنها شهروندان مدینه هستند و تفاوت مذهب آنها هیچ ربطی به حقوق شهروندی آنها ندارد. آزادند که عرف و دین خودشان را داشته باشند. پیامبر میگوید هیچکس حق ندارد به دین دیگری تعرض کند. هیچکس حق ندارد اختلاف خود را با شمشیر حل کند و باید از طریق داوری حل کند.
👈 اگر مسیحیان چنین قراردادی از عیسی مسیح داشتند، ذوق میکردند. ولی ما هرگز به این قرارداد عمل نکردیم. 💢 دومین #قرارداد مهم پیامبر قرارداد حدیبیه است. ما هیچ گاه به این قرارداد به عنوان معیار زندگی خودمان و روابطمان با جهانیان توجه نکردیم. دستگاههای فقه و سیاست خارجی ما هم از آن استفاده نکرده است.
💮 پیامبر همواره از هر شرایطی برای ایجاد گفتگو و برقراری شرایط صلح استفاده می کرد، 👈 اکنون وظیفه ما است که دوباره پیامبر را از نو بخوانیم. پیامبری که بهعنوان اسوه حسنه است. مسلمانها بهرغم سیره و سنت پیامبر، مسیر متفاوتی را طی کردند.
💢 هرکس #دین را تحمیل کرده، سرانجام خودش آسیب دیده است. هیچ قومی نیست که نیروی مسلح احتیاج نداشته باشد، اما داشتن نیروی مسلح با جهادی کردن اسلام تفاوت دارد. داشتن نیروی دفاعی با اینکه جهان را انسان خصم خودش بداند متفاوت است.
💮 پیامبر به هیچکس در 132 قراردادی که بسته به هیچکدام اصرار نکرده مسلمان شوند. میتوانست اصرار کند، اما مخیر کرد و گفت اگر مسلمانی، مکلفی و وظایفی داری و اگر مسلمان نیستی باید بر اساس قرارداد عمل کنی.
💢 فرق #اسلام جهادی با اسلام قراردادی این است که قرارداد در دلها جاری میشود اما در اسلام جهادی، کسانی که مغلوب میشوند، دچار نفاق میشوند. دلشان با اسلام نیست. به ضرب شمشیر مسلمان شدهاند و هر روز این شمشیر نباشد، اعتراضها شروع خواهد شد. این منطق تاریخ است: دین را نمیشود با زور به کسی تحمیل کرد و هر کسی هم تحمیل کرده، سرانجام خودش آسیب دیده است.
✍ مرحوم استاد داوود فیرحی
ویرایش بوسیله کاربر 1403/06/12 05:44:31 ب.ظ
| دلیل ویرایش: ویرایش |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,949
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
مدينه النبي و جامعه مدني
فیرحی در کتاب پيامبري و قرارداد، آنچه را «سیره حکمرانی پیامبر اسلام (ص) بر اساس الگوی قرارداد» میخواند، بهدقت و مشروح توضیح میدهد. از جمله، متن کامل قرارداد مدینه را که پیشنویس آن را پیامبر داده بود و مسلمانان مکه، قبایل اوس و خزرج و یهودیان و مشرکان یثرب بر سر آن توافق کردند، بند به بند بررسی میکند و نسبت آن را با علم سیاست و نظریههای حکمرانی میسنجد.
قراردادی که دربارهاش بهصراحت مینویسد: «قرارداد مدینه یک قرارداد دینی نیست که اختصاص به مسلمانان داشته باشد، بلکه قراردادی برای تاسیس شهر است و همه اهل مدینه در آن مشارکت دارند.»(ص۷۶). یا اینکه: «این قرارداد میگوید که قبایلی که در این قرارداد حضور دارند، نمیتوانند همپیمانان خود را مجبور به پذیرش اسلام کنند؛ چنانکه نمیتوانند مشرکان را مجبور به پذیرش مذهب جدید کنند.»(ص۷۷). با این رویکرد بود که زنجیرهای از قراردادها با الگویی کاملهالوداد و پیوستن زنجیروار همپیمانان شکل گرفت که «خیلی زود کل عربستان را در بر گرفت.»(ص۷۹).
در واقع، سیره حکومتی پیامبر اسلام راهی را نشان میدهد که در آن، گسترش اسلام نه با حذف و نفی دیگران و حتی مشرکان و یهودیان که با وفاق حاصل میشود؛ توافق بر سر یک قرارداد؛ همان قراردادی که امروز، در قالب قانون اساسی ظهور و بروز مییابد. اما در قانون مدینه، پیامبر واجد حق ویژه یا موقعیتی خاص و انحصاری نبود.
به نوشته فیرحی، پیامبر در اینجا صرفاً تهیهکننده پیشنویس قرارداد است و اینکه برخلاف نگاه سنتی که قرارداد را «فرمانی از بالا و از جانب پیامبر» میانگارد، «در نگاه جدید، دیگر متن قرارداد مدینه یک فرمان لازمالاطاعه نیست. بلکه یک پیشنویس است(که)… توسط پیامبر تهیه شده است. تفاوت پیشنویس با فرمان این است که فرمان الزامآور است، اما پیشنویس الزامآور نیست و تا زمانی که طرفهای قرارداد آن را تایید نکردهاند، اعتباری ندارد».
فیرحی در اینجا مثالهایی از تاریخ معاصر را نیز برای تبیین بحث متذکر میشود: «وقتی انقلاب اسلامی شکل گرفت پیشنویسی تهیه شد به نام پیشنویس قانون اساسی. پیشنویس را ممکن است بپذیرند و یا آن را کنار بگذارند یا با اصلاحاتی تصویب شود که معمولاً همین اتفاق میافتد». این نگاه جدید در خود متن قرارداد مدینه نیز دیده میشود: «در بند نخست قرارداد آمده است که پیامبر متنی نوشته که این متن قرار است بین مسلمانان قریش و مردم مدینه مورد توافق قرار بگیرد.»(صص۸۱و۸۲).
نکته کلیدی دیگر، در بند دوم قرارداد است که برخلاف قرائت ضددموکراتیک از حکومت دینی که میکوشد «امام و امت» را جایگزین «دولت/ ملت» کند، از «امت» تعریفی عرفی به دست میدهد: «بر اساس بند دوم قرارداد، تمام کسانی که این قرارداد را امضا میکنند نهاد سیاسی جدیدی تحت عنوان امت میسازند. مفهوم امت چیزی است که پیش از آن در نظام سیاسی مدینه وجود نداشت و با قرارداد است که ساخته میشود. بحث امت اختصاص به مسلمانان ندارد و در میان مسیحیان پیش از اسلام نیز این بحث وجود داشت و زمانی که میگفتند امتهای مسیحی یعنی مسیحیانی که هرکدام ملت خاصی بودند. امت، بعدها ترجمه میشود به Nationality یعنی ملیت.»
از این نکات کلیدی در پژوهش فیرحی زیاد میتوان یافت. اما آنچه شاید جالبتوجهتر باشد، توضیحی تلویحی است که فیرحی بدون اشاره مستقیم درباره گفتاری از سیدمحمد خاتمی میدهد. رئیسجمهور برآمده پس از دومخرداد ۱۳۷۶ که در گفتارهای انتخاباتیاش بهجای وعدههای اقتصادی و افسار برداشتن از اسب تندروی و پوپولیسم، از «جامعه مدنی» و قانونگرایی میگفت و به خاطر سخن گفتن از همین مفاهیم و دستاوردهای بشری، محافظهکاران او را به غربزدگی متهم میکردند. خاتمی در پاسخ، یک بار گفت که جامعهمدنی که از آن سخن میگوید، ریشه در مدینهالنبی دارد.
بااینحال، خاتمی هیچگاه این جمله خود را تبیین و تدقیق نکرد. و چنین بود که گفتارش نه محافظهکاران را مجاب کرد و نه روشنفکران و دانشگاهیان را خوش آمد.
«پیامبری و قرارداد» فیرحی، از این منظر تلاشی است برای تبیین نسبت جامعه مدنی که نظریهپردازان دوران مدرن از آن سخن گفتهاند با مدینهالنبی که در جهان سنت و ختم رسالت پدید آمد. فیرحی قرارداد مدینه را «یک قرارداد پیچیده، چندجانبه و تودرتو» توصیف میکند که در آن، «همزمان که شهر ساخته میشود، حکومت نیز ساخته میشود».
فیرحی این مفهوم از قرارداد را نزدیک به ادبیات جان لاک میداند. (ص۸۳) و جایی دیگر مینویسد: «مناسبات حقوقی ایجادشده… سبب شده بود که جامعه تا اندازه زیادی از تهدید داخلی دور شود و به سوی مدنیت حرکت کند.»(ص۹۰). چنانکه پیششرط لازم برای تشکیل جامعه مدنی در اندیشه لاک، وجود اصل «رضایت» است: «هنگامی که انسانها از وضع طبیعی وارد جامعه مدنی میشوند و قدرتشان را در اختیار اجتماع میگذارند باید با «رضایت» از حقوق طبیعی خود گذر کنند تا قوانین جامعه مذکور مشروعیت اجرا داشته و در صورت لزوم افراد خطاکار را جزا دهد. به سخن دیگر، «حکومت باید بر پایه رضایت بنیاد گردد» (برگرفته از مقاله «جامعه مدنی از نگاه جان لاک»، فرشید حسنزاده، سایت بورژوا). بر مبنای این یافتهها از قرارداد مدینه است که فیرحی بهصراحت مینویسد: «اینجا بحث بر سر اداره شهر است و اداره شهر با تبلیغ دین فرق دارد… و اگر بنا بر اعمال محدودیت است، مواردی باید محدود شود که کلیت شهر را به خطر میاندازد» [و نه صرفاً مسلمانان آن را تهدید بدانند] (ص۹۱).
آری، مدینهالنبی داستان یک شهر است. تجربه شکل گرفتن یک شهر بر مبنای وفاق قبایلی پراکنده و درستیز و نیز مسلمانان، مشرکان و یهودیان است. قراردادی که میخواهد رفع تعارض کند و بذر توافق پراکند و بر این مبنا، حکومت را شکل میدهد. با این نگاه، جامعه مدنی جان لاک نیز چندان بیارتباط با مدینهالنبی نیست. دستکم ارتباط آن با سیره فراموششده حکومت نبوی، بیشتر است با نظریهپردازیهایی که برای حکومت اسلامی میشود و مبنای آن، نه بر وفاق و مدنیت که بر قهر و تحکم و خشونت است.
درباره سیره سیاسی فراموششده پیامبر اسلام، محمد جواد روح برگرفته از سايت انديشه ما
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,949
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
حکمرانی پیامبر نه بر آرایش جنگی بلکه بر نرمافزار قرارداد ایستاده است/ مرحوم دکتر داود فیرحی
کتاب «پیامبری و قرارداد؛ نظریهای درباره سیره حکمرانی پیامبر» حاصل سه دوره تدریس سیره سیاسی پیامبر توسط داود فیرحی در دانشگاه تهران در سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹ است که بعد از درگذشت او، اکبر محمدی در پژوهشکده اندیشه دینی معاصر آن را تنظیم و تحقیق و در سال ۱۴۰۳ نشر نی آن را منتشر کرده است. در معرفی این کتاب به قلم رضا تاران، که در کانال مرحوم دکتر فیرحی منتشر شده، آمده است: « فیرحی دوگانه «اسلامی» و «جاهلی» به تاریخ شبهجزیره عربستان را رد میکند و دولت مدینه را در امتداد دوره پیش از اسلام تحلیل میکند. او بر این باور است که قبایل عرب توانسته بودند با پیمان و قراردادهای میانقبیلهای خط اقتصادی امنی ایجاد کنند(۳۹۴). از نظر فرهنگی هم بر فرهنگ روم و هم بر فرهنگ ایران آگاهی داشتند(۳۹۵). بر این اساس وضعیت عربستان پیش از اسلام جنگ دائمی نبود و بر پایه پیمان و قرارداد وضعیت باثباتی داشتند(۷۴). شکلگیری دولت مدینه و حکمرانی پیامبر نیز بر پایه و اساس قراردادهای مرسوم آن دوره بود(۵۸). این دیدگاه در مقابل نظریهای نخبهگرایانهای است که معتقد است پیامبر بر پایه نظر و رای خود مدینه را اداره کرده است(۵۴).»
او در ادامه می نویسد: «فیرحی مهاجرت پیامبر به مدینه را نقطه آغاز تشکیل دولت مدینه میداند که با قراردادی میان او و بزرگان مدینه انجام شد(۶۳). اما مستند اصلی فیرحی پیمان مدینه است که در ماههای اول هجرت انجام شده است.
به باور او پیمان مدینه نه فرمان بلکه از جنس قرارداد است؛ قراردادی میان پیامبر، مهاجران، انصار، مشرکان و برخی از گروههای یهودی(۷۶). بر اساس این قرارداد مدینه به عنوان «حّرم» اعلام میشود که منازعات داخلی را به صلح و از تعرضات بیرونی جلوگیری شود(۱۰۸). مرجع حل اختلافات پیامبر است اما جنس تعیین او از قبیل «قاضی تحکیم» است که طرفین دعوا با توافق او را انتخاب کردهاند(۱۰۹). به باور فیرحی در همه قراردادها پیامبر داور نبود بلکه با توافق طرفین قرارداد داور تعیین میشد(۱۷۳). قرارداد مدینه قبیله و هویتهای ایمانی را از بین نبرد بلکه هویت جمعی بزرگتری بهنام شهروند مدینه بودن را افزود(۱۲۱). بر اساس قرارداد قانون مدینه شکل میگیرد که در دو بخش است؛ بخش اول: قانون داخلی قبایل و گروههای عقیدتی است و قانون دوم قانون شهر با توافق جماعتها(۱۲۹). محور این قرارداد ممنوعیت ظلم، گناه، دشمنی و فساد نسبت به اعضای قرارداد بود(۲۱۷).»
نویسنده در ادامه تاکید می کند: «به باور فیرحی «در چند سال اول حضور پیامبر در مدینه، قرارداد مدینه توانست انسجام نسبی داخلی ایجاد کند و دولتشهر مدینه را شکل دهد. از سال ششم قراردادهای جدیدی اضافه شد از جمله مهمترین آن «قرارداد صلح حدیبیه« بود(۱۴۰) که توانست قریش را کنترل کند. قرارداد طائف که پیمانی امنیتی بود بخشی دیگری از مخالفان مدینه را به همپیمان تبدیل کرد(۱۵۷). سال نهم هجریت ویژگی مهمی دارد و این سال را «عام الوفود« یعنی سال قراردادها نامگذاری کردهاند، زیرا در این سال تعداد زیادی از قبایل وارد مدینه شده و با پیامبر قرارداد بستند(۱۶۷). قرارداد نجران از دیگر قراردادهای مهم پیامبر با مسیحیان است؛ پیامبر دین مسیحیان را به رسمیت شناخته و امنیت آنان را در مقابل پرداخت جزیه تضمین میکند(۳۰۷). فیرحی معتقد است این قرارداد در دوره خلیفه اول تمدید شد اما خلیفه دوم این پیامبر را شکست و مسیحیان را مجبور به کوچ کرد(۳۱۷). همچنین قرارداد مقنا و خیبر نیز که با یهودیان بسته شده است مورد توجه فیرحی است(۳۳۵). »
نویسنده در ادامه با اشاره به این که «به باور فیرحی حکمرانی پیامبر نه بر آرایش جنگی بلکه بر نرمافزار قرارداد ایستاده است.» این گونه ادامه می دهد: «بر این اساس اصل، صلح و قرارداد است و جنگ عارضه است. در تمام قراردادها استقلال قبایل به رسمیت شناخته شده است(۱۷۲). فیرحی پیامبر را نه شخصیتی انقلابی بلکه اصلاحگری محافظهکار میداند که دنبال زیر و رو کردن طبقات اجتماعی نبود(۳۳۷). به باور فیرحی پیامبر با قراردادهای مختلف نوعی فدرالیسم قبیلهای شکل داد که در آن وحدت اصلی با محوریت دفاعی و نظامی بود(۱۶۱). فیرحی بر این باور است که تکیه پیامبر نه بر نیروی نظامی و مسلح بلکه بر قرارداد بوده است و نظامیگری دوره خلفا تخطی از سیره پیامبر است(۳۵۵). بهنظر میرسد فیرحی به «جهاد ابتدایی« باور نداشت و جنگهای پیامبر را در اثر پیمانشکنی و تخطی از قراردادها از جانب قبایل تحلیل میکرد. فیرحی بر این باور است که پیامبر همچون یک استراتژیست توانست با عنصر قرارداد دولتی تشکیل دهد و اسلام را عرضه کند.»
چرا پیامبر روی عناصر ایدئولوژیک در قراردادها تاکید نمی کردند؟
مثل قرارداد صلح حدیبیه. در صلح حدیبیه امام علی (ع) مأمور نوشتن صلحنامه شد. رسول خدا (ص) در ابتدا فرمود تا چنین بنویسد: بسم الله الرحمن الرحیم؛ اما سهیل اعتراض کرد و گفت: ما «رحمن» را نمی شناسیم. پس از اصرار سهیل قرار شد تا به نوشتن «باسمک اللهم» که مورد توافق دو طرف بود اکتفا شود.
برای مثال اگر در صلح حدیبیه قرار بود مسلمانان بر اساس ایدئولوژی و بایدها تصمیم بگیرند، پیامبر (ص) هیچگاه نباید تن به امضاء قرار داد صلح می دادند، زیرا قریش به مهمترین نقطه مرکزی شعار جنبش جدید، یعنی قولوا لااله الاالله تفلحوا، حمله کرده و در قرارداد یا پیمان نامه، خواستار حذف نام خدای رحمان بود. یعنی به خدای رحمان، توهین کرده، و به جای صلح باید مجازات شوند. اما اگر در عمل سیاسی پیامبر (ص) به تحقق آرمان ها در روند طولانی نظر داشتند، بنابراین باید به استراتژی صلح عمل می کردند و وفادار می ماندند و به تاکتیک های مربوطه در یک بازی برد – برد، تن می دادند ولو آن که برخی موارد خلاف اصول مسلم فکری ایشان باشد. این امر نزد تندروهای ایرانی، جایگاهی ندارد. با این همه باید گفت ادیان ابراهیمی، و به ویژه دین اسلام، پایه گذار اداره جامعه بر اساس نهادینه سازی امر «قرارداد» اجتماعی است. موضوعی که از منظر تندروها، محل اشکال جدی است. از نظر تندروها، قانون از طریق قرارداداجتماعی، در برابر قانون خداوند و وحی، محلی از اعراب نداشته و باید کنار گذاشته شود. موضوعی که اختلاف اصلی میان مشروطه خواهان و مشروعه خواهان در صدر مشروطه نیز بود.
اما کسانی که معتقدند اصل بر قراردادگرایی است، از منظر جهان بینی، و تبیین جهان معتقدند که خداوند، در کتاب آفرینش، هستی و انسان، اساس را بر مناسبات مبتنی جمهور ، عهد و پیمان و قرارداد بنا کرده است. این پیمان، شامل مهلت به شیطان؛ «پس شیطان از خدا تا پایان جهان مهلت خواست و خدا به وی مهلت داد»، تا آدمی است. تا پایان جهان نه از شیطان سلب اختیار شده و نه از انسان. و عجیب آن که نخستین شکل حکومت اسلامی که با تمرکز قدرت پس از فتح مکه رخ داد، پیامبر (ص) پیمان خود را با مردان و زنان تجدید کرد و این تجدید بیعت و عهد و پیمان، برای ایجاد وفاق و وحدت، تنها در انحصار یاران پیامبر و به زعم برخی بر اساس محدود کردن دایره مشارکت کنندگان در وفاق نبود
نقل از سايت انديشه ما
ویرایش بوسیله کاربر 1403/08/07 09:05:58 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.