رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,048 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
حکم روزه مسافر و مریض چیست؟ ایات سوره بقره بشرح زیر است:
أَيَّامًا مَّعْدُودَاتٍ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۱۸۴﴾ فولادوند: [روزه در] روزهاى معدودى [بر شما مقرر شده است] [ولى] هر كس از شما بيمار يا در سفر باشد [به همان شماره] تعدادى از روزهاى ديگر [را روزه بدارد]
و بر كسانى كه [روزه] طاقت فرساست كفاره اى است كه خوراك دادن به بينوايى است و هر كس به ميل خود بيشتر نيكى كند پس آن براى او بهتر است و اگر بدانيد روزه گرفتن براى شما بهتر است مکارم: چند روز معدودي را (بايد روزه بداريد) و كساني كه از شما بيمار يا مسافر باشند روزهاي ديگري را (بجاي آن روزه بگيرند) و بر كساني كه قدرت انجام آن را ندارند
(همچون بيماران مزمن و پيرمردان و پيره زنان) لازم است كفاره بدهند، مسكيني را اطعام كنند، و كسي كه كار خير را پذيرا شود براي او بهتر است،
و روزه داشتن براي شما بهتر است اگر بدانيد.
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ
يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۱۸۵﴾ فولادوند: ماه رمضان [همان ماه] است كه در آن قرآن فرو فرستاده شده است [كتابى ] كه مردم را راهبر و [متضمن] دلايل آشكار هدايت و [ميزان]
تشخيص حق از باطل است پس هر كس از شما اين ماه را درك كند بايد آن را روزه بدارد و كسى كه بيمار يا در سفر است [بايد به شماره آن] تعدادى از روزهاى ديگر
[را روزه بدارد] خدا براى شما آسانى مىخواهد و براى شما دشوارى نمىخواهد تا شماره [مقرر] را تكميل كنيد و خدا را به پاس آنكه رهنمونيتان كرده است به بزرگى بستاييد و باشد كه شكرگزارى كنيد مکارم: (آن چند روز معدود) ماه رمضان است كه قرآن براي راهنمائي مردم و نشانه هاي هدايت و فرق ميان حق و باطل در آن نازل شده،
پس آنكس كه در ماه رمضان در حضر باشد روزه بدارد، و آنكس كه بيمار يا در سفر باشد روزهاي ديگري را بجاي آن روزه بگيرد،
خداوند راحتي شما را ميخواهد نه زحمت، هدف اين است كه اين روزها را تكميل كنيد، و خدا را بر اينكه شما را هدايت كرده بزرگ بشمريد و شايد شكرگذاري كنيدكلمات كليدي:روزه سفر مريض كفاره رمضان ویرایش بوسیله کاربر 1395/12/29 05:35:47 ب.ظ
| دلیل ویرایش: key words |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,048 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
خلاصه نظر علامه طباطبایی در تفسیر المیزان راجع به ایه 184 بشرح زیر است:
1- ایاما معدودات
نكره آمدن ايام و اتصاف آن به صفت (معدودات ) براى اين است كه بفهماند تكليف نامبرده ناچيز و بدون مشقت است ، تا به اين وسيله مكلف را در انجام آن
دل و جراءت دهد، و از آنجا كه آيه ( شهر رمضان الّذى انزل فيه القرآن ) الخ بيان ايام است ، قهرا مراد از ايام معدودات همان ماه رمضان خواهد بود.
2-روزه بر مسافر و مريض حرام است ، نه مباح
حرف فاء در ابتداء آيه مى فهماند كه مطلب آيه نتيجه و فرع آيه قبل است ، ، و معناى مجموع آن چنين مى شود: روزه بر شما واجب شده ، و نيز عدد معينى در آن
رعايت شده ، و همانطور كه از اصل روزه رفع يد نمى شود، از عدد آن نيز صرفنظر نمى شود، پس اگر در ايام رمضان عارضه اى چون مرض و سفرپيش آيد كه حكم
وجوب روزه را در آن ايام معدوده يعنى ايام رمضان بردارد از اين ايام معدوده صرفنظر نمى شود، و بايد به همان عدد در ساير روزها روزه گرفت ،
كلمه (مرض ) به معناى خلاف صحت و سلامتى است و كلمه (سفر) از ماده (س - ف - ر) گرفته شده ، كه به معناى كشف است
و گويا اينكه فرمود: (او على سفر) و مانند كلمه (مريضا) نفرمود (مسافرا)، براى اشاره به اين معنا بوده كه آن مسافرى روزه اش شكسته مى شود كه در حال حاضر
مسافر باشد، نه در گذشته ، (مثل كسى كه در سفر ده روز در محلى اقامت كرده است ، كه چنين كسى قبلا مسافر بوده ، و فعلا مقيم است ، و روزه اش صحيح
است ) و نه در آينده (مثل كسى كه مى خواهد بعد از ظهر حركت كند كه چنين كسى روزه آن روزش صحيح است ).
بيشتر دانشمندان و علماى اهل سنت گفته اند: از آيه : ( فمن كان منكم مريضا او على سفر فعدة من ايام اخر) ، استفاده مى شود كه مسافر مى تواند روزه نگيرد،
نه اينكه روزه گرفتن برايش حرام است ، پس مريض و مسافر، هم مى توانند روزه بگيرند، و هم اينكه افطار و به همان عدد از روزهاى ديگر سال روزه بگيرند. ليكن اين حرف صحيح نيست ، زيرا گفتيم ظاهر جمله : (فعدة من ايام اخر) (كسى كه مريض و مسافر باشد بايد چند روزى در ايام ديگر سال روزه بگيرد) عزيمت است ،
نه رخصت ، يعنى از ظاهر آن بر مى آيد كه مريض و مسافر نبايد در رمضان روزه بگيرند، و اين معنا از ائمه اهل بيت (عليه السلام ) نيز روايت شده ،
و مذهب جمعى از صحابه از قبيل عبد الرحمان بن عوف ، و عمر بن خطاب ، و عبد اللّه بن عمر، و ابى هريرة ، و عروة بن زبير، نيز همين است ، پس جمله نامبرده
حجتى است عليه علماى نامبرده از اهل سنت
3-فدیه دادن
معناى جمله ( و على الذّين يطيقونه ) اين است كه هركس روزه برايش مشقت داشته باشد، و كلمه (فديه ) به معناى بدل و عوض است و در اينجا به معناى عوض
مالى است ، كه همان طعام مسكين يعنى سير كردن يك مسكين گرسنه است از غذائى كه خود انسان مى خورد، البته نه آن غذاى ساده اى كه گاهى مى خورد،
و نه آن غذاى لذيذى كه باز گاه گاه مى خورد، بلكه از غذاى متوسطى كه غالبا استفاده مى كند، و حكم اين فديه نيز مانند حكم قضاى روزه مريض و مسافر واجب استویرایش بوسیله کاربر 1394/03/27 10:52:41 ق.ظ
| دلیل ویرایش: مشخص نشده است |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,048 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
بنام خدا
نظر آیت اله صادقی تهرانی در خصوص این آیه و روزه مسافر،متفاوت با نظر مشهور مفسرین شیعه است که آنرا ذکر می کنیم:
" فمن كان منكم مريضاً او على سفر" روزه را بر مريضان و مسافران حرام كرده است، كه بايد آن را در روزهايى كه مريض يا مسافر نيستند انجام دهند. البته نه هر مريض و نه هر مسافرى، بلكه مرض و سفرى كه براى گرفتن روزه عسر و ضرر و خطر داشته باشد، به دليل آيه بعدى" يريد اللَّه بكم اليسر و لا يريد بكم العسر".
طبق اين دو آيه حالت روزه سه گونه است: 1- يسر، 2- اطاقه يعنى حرج و 3- عسر.
يسر به معناى آسانى و راحتى است، و عسر ايجاد خطر و ضرر و آسيب ديدن است، و اطاقه يا حرج ميانگين اين دو به معناى مصرف كردن كل نيروها براى روزه دارى است، بدان گونه كه جاى نفس كشيدن نماند، و گوئى او طوق بر گردن نهاده است،
در حالت يسر ورزه واجب است، چه در سفر و چه در حضر، و در حالت عسر حرام، و در اين صورت گرفتن قضاى آن واجب است، چه در سفر و چه در حضر، بنابراين اگر هزاران كيلومتر در حال روزه سفر كند، و يسر و راحتى داشته باشد روزه واجب است و اينجا «على سفر» بعد از «مريضاً» چنانكه اشاره شد مقصود سفرى مرض آور است كه «مريضاً» مرض فعلى و «علی سفر» مرض شأنى در بعشى سفرها است همچون گذشته هاى دور مانند زمان بعثت.
در قسم سوم مستحب است، به دليل" فمن تطوع خيراً فهو خير له": كسى كه كار خيرى را با زحمت انجام دهد براى او بهتر است، روزه پر زحمت همان روزه با حرج است، كه كل نيروهاى روزه دار مصرف گردد،" و أن تصوموا خير لكم" كه مخاطب همان" من تطوّع خيراً" مى باشد
و اين قاعده در ساير احكام نيز جارى است، و اصولًا روزه دارى براى اصلاح روح و تن مى باشد، كه اگر عسر و حرج نباشد، واجب است. |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,048 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
مسافر كيست؟ ایا شرط شمول مسافر،هشت فرسخ است یا یک روز راه؟
جهت مطالعه تعریف مسافر و ایات نماز مسافر به لینک زیر مراجعه نماییدتعریف مسافر چیست؟ هشت فرسخ سفر یا مسیر یک روز |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
قرآن و روزهی رمضان
۱- آیا قرآن گفته است تمام ماه رمضان را روزه بگیرید؟ پاسخ مسلمانان امروز با اطمینان مثبت است. آیهی ۱۸۵ سورهی بقره بهروشنی میگوید:«شَهرُ رَمَضان… فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهرَ فَليَصُمْه». از این روشنتر نمیشود. با این وجود، در این یادداشت میکوشم نشان دهم این اطمینان تنها درون ذهن ماست نه در متن قرآن.
۲- در آیهی پیش از آیهی رمضان عبارتی بسیار عجیب وجود دارد. این آیه میگوید:«و عَلی الَّذينَ يُطيقُونَهُ فِديةٌ طَعامُ مِسكينٍ (۲:۱۸۴)». مترجمان معاصر قرآن با خیالی آسوده «یُطيقُونَهُ» را اینگونه ترجمه کردهاند:«کسانی که توانایی آن را ندارند». یعنی دقیقا برعکس عبارت عربی! آیه بهطرز عجیبی میگوید:«کسانی که تواناییاش را «دارند» اما روزه میگشایند باید به عنوان جایگزین به یک بینوا غذا دهند». سپس میگوید«این نیکوکاری داوطلبانه بهتر است» و ادامه میدهد «و روزه بهتر است». یعنی «نیکوکاری داوطلبانه- تطوع خير» و روزه را همپایه میسازد. هیچ کدام را بر دیگری برتری نمیدهد بلکه هر دو را همزمان بهتر میداند!
۳- بر خلاف مترجمان معاصر که مثل آب خوردن این آیه را وارونه ترجمه کردهاند، اثری از این وارونگی در ترجمههای قرن ۵ و به طور مشخص طبری، تاج التراجم و کشف الأسرار وجود ندارد.
۴- آیهی ۱۸۴ چنان چالشبرانگیز و دشخوار بوده، که کلینی در ابتدای قرن ۴ حدیثی را نقل میکند و میگوید منظور از «يطيقونه» در واقع «كانوا يطيقونه» بوده است. یعنی کسانی که در گذشته میتوانستهاند اما دیگر نمیتوانند همچون پیران یا آسیبدیدگان [۱]. اما هرگز نمیتواند فرض کند معنای «يطيقونه»، «لا يطيقونه» بوده است!
۵- کوشش دیگری که در قرن ۴ برای خنثی کردن این آیه صورت میگیرد، ادعای رایج و ارزان آن دوران مبنی بر منسوخ شدن این آیه توسط آیهی بعدی است. شیخ مفید بدون استناد به هیچ حدیثی در کتاب فقهی کانونی خود که در نسل بعد از او منجر به زایش کتاب تهذیب، یکی از کتب اربعهی شیعه میشود، میگوید درست است که این آیه جواز افطار تعمدی است و در برخی ادوار در دوران پیامبر(ص) نیز به آن عمل میشده، اما بعدا منسوخ شده [۲]! چنین ادعای مبهمی در مورد ناسخ و منسوخ قرآن، آن هم بدون هیچ ارجاعی در سال ۴۰۰ هجری، مثل این میماند که من امروز مدعی شوم جملهی ۱۳۵۷ از فلان کتاب ملاصدرا که ۴۰۰ سال پیش میزیسته توسط جملهی ۱۳۵۸ همان کتاب منسوخ شده است! و هیچ مرجعی نیز ارائه نکنم. با این حال جالب توجه آن است که تا آن سال هنوز معنای «يطيقونه» در ذهن مسلمانان، به ضد خودش تبدیل نشده بوده و امکان ساده گذشتن از آیهی ۱۸۴ وجود نداشته.
۶- موضوع دیگر، مدت روزه است. آیا همینکه عبارت «فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهرَ فَليَصُمْه» را دیدیم یعنی باید سرتاسر رمضان را روزه بگیریم؟ درست ۱۲ آیه پس از آیهی رمضان و در همین سوره میخوانیم:«الحَجُّ أشهُرٌ مَعلومات (۲:۱۹۷)». آیا حج چند ماه است؟ خیر. مناسک حج کمتر از یک ماه و تنها چند روز است ولی به آن نه در شکل مفرد و نه مثنی بلکه در شکل جمعی اشاره شده که برای بیش از ۳ به کار گرفته میشود. در واقع مناسک حج، در میان چهار ماه حرام صورت میگیرد که قرآن نام تمام آنها را ماههای حج گذاشته است. بدین ترتیب «تنها» از متن قرآن نمیتوانیم پی ببریم که سرتاسر رمضان را باید روزه گرفت یا چند روز از این ماه را. «الشَّهْرَ» در آیهی رمضان نه بر مناسکی به طول ۱ ماه کامل بلکه بر ماهی دلالت میکند که قرار است در آن مناسکی صورت بگیرد که تعداد روزهایش برای ما روشن نیست.
۷- بدین ترتیب آنچه امروز گمانستان ما مسلمانان را در این باره میسازد «تنها» متن قرآن نیست بلکه فرآیندی تاریخی است. متن قرآن اولا بهروشنی از امکان انتخاب میان نخوردن یا بخشیدن صحبت میکند و ثانیا دربارهی بازهی روزهی رمضانی ساکت است. چنین تنوعی دربارهی چیستی و طول دورهی روزه، در احادیث بسیاری در کتب متقدم شیعه و سنی نیز به چشم میخورد که موضوع بحث و در دایرهی تخصص این کانال نیست. تنها چیزی که روشن است این است که همهچیز به آن اندازه که در گمانستان ما روشن بهنظر میرسد، روشن نیست. شگفت آن است که بازسازی این گمانستان و این بازنگریها و موشکافیها از سوی دانشمندان صاحباختیار در این حوزه رها شده تا آنکه سقف این خانه بهیکباره بر سر ساکنانش فرو بریزد…
[۱] کلینی، الكافي، ج۴، ص١١۶، ح۵ [۲] مفید، المقنعة، ص ۲۹۴
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,975
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
بقره:184
أَيَّامًا مَّعْدُودَاتٍ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُوا خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
- [در] روزهايي شمرده شده 380 [یعنی نامحدود نيست، نگران نشويد]. با اين حال هركس از شما بيمار يا [ناچار] بر سفر باشد، شماري از روزهاي دگر [را روزه بدارد]، و بر كساني كه طاقت خود را از دست ميدهند، طعام مسكيني جايگزين [شده] است. پس هر آن كس مشتاقانه [و نه به اكراه و اجبار] كار خيري كند، 381 به نفع خود اوست. و اگر [داوطلبانه] روزه بداريد، براي شما بهتر است، اگر دانسته باشيد.
__________
380- قيد «أَيَّامًا مَّعْدُودَات» در مورد حكم سه روز اقامت در منطقة «مني» در پايان مراسم حج نيز آمده است [بقره 203 (2:203) ]. از اين ادعاي يهوديان نيز كه «ما را جز چند روزي عذاب، به دليل گوسالهپرستي، نخواهد رسيد» [آلعمران 24 (3:24) و بقره 80 (2:80) ]، معلوم ميشود در اين قيد معناي مختصر و گذرا بودن نهفته است.
381- تطوّع [در باب تفعّل، مثل تكلّف و تكبّر] كاري را برخود قبولاندن و موجّه ساختن است. در آية 158 همين سوره (2:158) نيز، پذيرش داوطلبانه و با ميل و رغبت سعي صفا و مروه در مراسم حج آمده است [إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَهَ مِنْ شَعَائِرِ اللهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا...].
تفسير بازرگان
(آیه 184)- در این آیه برای این که باز از سنگینی روزه کاسته شود چند دستور دیگر را در این زمینه بیان میفرماید، نخست میگوید: «چند روز معدودی را باید روزه بدارید» (أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ).
دیگر این که: «کسانی که از شما بیمار یا مسافر باشند و روزه گرفتن برای آنها مشقت داشته باشد از این حکم معافند و باید روزهای دیگر را بجای آن روزه بگیرند» (فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ عَلی سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ).
سوم: «کسانی که با نهایت زحمت باید روزه بگیرند (مانند پیرمردان و پیرزنان و بیماران مزمن که بهبودی برای آنها نیست) لازم نیست مطلقا روزه بگیرند، بلکه باید بجای آن کفاره بدهند، مسکینی را اطعام کنند» (وَ عَلَی الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعامُ مِسْکِینٍ).
«و آن کس که مایل باشد بیش از این در راه خدا اطعام کند برای او بهتر است» (فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ).
و بالاخره در پایان آیه این واقعیت را بازگو میکند که: «روزه گرفتن برای شما بهتر است اگر بدانید» (وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ).
و این جمله تأکید دیگری بر فلسفه روزه است.
برگزيده تفسير نمونه
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,975
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
اصل ارسال توسط : Guest قرآن و روزهی رمضان
۱- آیا قرآن گفته است تمام ماه رمضان را روزه بگیرید؟
۶- موضوع دیگر، مدت روزه است. آیا همینکه عبارت «فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهرَ فَليَصُمْه» را دیدیم یعنی باید سرتاسر رمضان را روزه بگیریم؟ درست ۱۲ آیه پس از آیهی رمضان و در همین سوره میخوانیم:«الحَجُّ أشهُرٌ مَعلومات (۲:۱۹۷)». آیا حج چند ماه است؟ خیر.
[size=6] در آيات ١٨٣ تا ١٨٥ سوره بقره كاملاً مشخص است كه روزه بر كسانى كه بر آنان واجب است، يك ماه است.
ايام معدودات در قبال يك سال مطرح شده كه به درستى معدودات است و سپس با قرينه متصل لفظى يعنى فمن شهد منكم الشهر فليصمه مدت دقيق آن را تبيين كرده است، يعنى هر كه در اين ماه حاضر و توانا باشد بايد يك ماه را روزه دارى كند. اما اينكه چرا در ابتدا يك مرتبه اين امر بيان نشده است، ناظر بر سبك بيانى قرآن و روش تربيتى آن است.
روزه دارى به گونه اى است كه انسان به مدت يك ماه از مجموعه اى از چيزهاى مورد طبع و نيز عادت كرده اش در ساعات روزه دارى جدا و بريده مى شود و اين براى خيلى از اشخاص سخت تلقى مى گردد، لذا در ابتدا در آيه ١٨٣ خطاب به مؤمنان مى فرمايد كه اين حكم در گذشته نيز بوده و امت هاى قبل هم روزه دارى مى كرده اند و چيز جديد و شاقى نيست. سپس ثمره اصلى آن را كه كسب تقوى يا تقويت آن است مطرح كرده تا تشويق كامل براى روزه دارى با محتواى اصلى آن صورت گيرد، چون مهم ترين امر در دين و ديندارى تقوى است و به بيان امام على (ع) : التقى رئيس الاخلاق (حكمت ۴۱۰ نهج البلاغه). سپس در آيه ١٨٤ با بيان ايام معدودات نگرانى از يك ماه پشت هم روزه دارى را مى كاهد كه يك ماه از دوازده ماه است و به نظر مى رسد مثل چند روز به سرعت مى گذرد. آن گاه بعد از اين مقدمه چينى ها در آيه ١٨٥ يك ماه را به صراحت مطرح مى كند. البته قرائن منفصل لفظى يعنى روايات قابل اعتماد و قرائن منفصل غير لفظى يعنى عمل پيامبر و امامان و همه تعليم يافتگان آنان يك ماه روزه دارى بوده است. تجربه كنندگان يك ماه روزه دارى در ماه رمضان مى دانند كه در ماه هاى ديگر به اين راحتى نمى توان روزه گرفت. 📍کانال دكتر مصطفی دلشاد تهرانی
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
🔺۳۰روز یا هرماه ۳روز ؟
✅ خدا که فرموده شهر رمضان را روزه بگیرید منظورش کل ماه است یا جزئی از ماه ؟
آنهایی که معتقدند منظور خدا بخشی از رمضان است به دلایل زیراستناد میکنند 👈مانند دکتر ترکاشوند و آرش سلیم :
مقدمه: در همه زبانها دلالت لفظ بر معنا ۳ نوع است:۱.مطابقی (تمام معنا) ۲.تضمنی (بخشی از معنا، مانند کفش را واکس زدم که داخل کفش را شامل نمیشه) ۳.التزامی (همراه وخارج از معنا) این قاعده در قرآن هم رعایت شده مانند آیه "و اذا قُرئ القرآن فاستمعوا.. (۲۰۴ اعراف)که منظور خدا در درجه اول بخشی از قرآن است(دلالت تضمنی) و بعد کل قرآن. در عبارت "من شهد منکم الشهر فلیصمه" ۱۸۵ بقره مرجع ضمیر "هُ" شهر رمضان است ،منتها باید دید که منظور خدا کل ماه رمضان است یا بخشی ازآن ؟!
❇️دلایل تضمنی بودن رمضان: 1⃣خداوند از ماه های حج نام می برد الحج اشهُر معلومات(۱۹۷ بقره) اما حج یکماه برگزار نمیشود بلکه میگویند ماه ذی الحجه بیانگر بازه زمانی حج است نه طول عمل حج ، پس ماه روزه هم مانند ماه حج ، می تواند بیانگر بازه زمانی روزه داری باشد. یا باید حج هم یکماه برگزار شود یا روزه هم ۳ روز👉
2⃣ خدا در آیه ۱۸۴ بقره تعبیر "ایاما معدودات" را برای صیام به کار میبرد که قرینه ای است بر یکماه نبودن صیام چون؛ الف_ به قرینه "ایاما معدودات"در ۲۰۳ بقره فهمیده می شود که ایام حج ۳ روز است براین اساس روزه هم ۳ روز است مگر قرینه ای بر خلافش باشد.و هنگام تردید در تکلیف اقل (۳روز)و اکثر، در مورد اکثر ، برائت جاری شده و حداقل ملاک عمل میباشد حتی در متون حقوقی نیز همینطوره ب_ برای شمارش ایام ، بین روز و ماه ، واحد هفته نیز وجود دارد خوب برای اشاره به یک ماه استفاده از عبارت چند روز (ایاما معدودات)بلیغ تر است یا چند هفته(اسابیعا معدودات) ؟ آیا خدا بلیغ حرف نمیزند؟ ج_ایام جمع مکسر است وکلمه جمع بر ۳ روز و بیشتر از ان دلالت دارد و قدر متیقن و مورد اتفاق از آن ۳ روز است و برای اشاره به بیشتر باید ادله و قرینه ارائه شود.
3⃣چون حج باید در روزهای خاصی از ذی الحجه انجام شود خدا یکی از خاصیت اَهلّه را دانستن زمان حج ذکر کرده (۱۸۹ بقره) اگر روزه هم کل ماه رمضان یا ایام معینی از آن بود خدا دانستن زمان روزه را نیز از فواید گردش ماه اعلام می کرد.
4⃣ خدا هنگام اعلام وجوب روزه بیان می کند که روزه برای ادیان گذشته واجب بوده ، یهود و مسیح و ... و در کتب امروزه یهود و مسیح روزه مستمر حدود یکماه نیست ! مگر اینکه اثبات شود بعد از صدر اسلام کتاب آنها دوباره توسط روحانیون شان تحریف شده !!! 5⃣ خدا در ادامه همین آیه ۱۸۵، گفته برای شما آسانی می خواهد نه سختی ! خوب یکماه مستمر روزه گرفتن مصداق آسانی است ؟ یا ۳ روز در هر ماه یا در هر سال؟! این قید آسانی را خدا در مقایسه با ادیان قبلی گفته و مفهومش اینست که یا باید از روزه آنها کمتر باشد ویا مساوی با آنها ؟ 6⃣اگر هم روایات ملاک باشدهم ۳ روز است وهم یکماه
☪ ادله موافقان تمام رمضان :
1⃣ اگر منظور خدا از ایاما معدودات ۳ روز بود چرا "صیامُ ثلاثه ایام" رابه کار نبرده است مانند ۱۹۶ بقره؟ ج : این به تشخیص متکلم بستگی دارد که از کلمات مترادف کدام را استفاده کند 2⃣ علت جواز همبستری در شبهای روزه احتمال خیانت بیان شده ۱۸۷ بقره که بعید است مومنان ۲ شب قادر به خویشتنداری نباشند ! ج: در ۲ شب هم مقداری سختی هست و همچنین این حکم سایر روزه ها را نیز شامل میشه 3⃣اکثر شیعه و سنی میگویند روزه در تمام ماه رمضان واجب است نه بخشی از آن ! آیا این همه سال آنها متوجه نبودند؟ ج:علمای شیعه و سنی تا چند سال پیش نیزدر جایز بودن حکم سنگسار و اعدام مرتد اتفاق نظر داشتند ! 4⃣ عده ای می گویند با نزول آیه ۱۸۵ آیه ۱۸۴ نسخ شده و تکرار حکم مریض و مسافر هم در آن بهترین قرینه بر نسخ می باشد و این نسخ یا تغییر بلافاصله در قرآن مسبوق به سابقه است مانند ۶۵ و ۶۶ سوره انفال. ج: این دو آیه قابل جمعند برعکس آیات انفال . بر فرض که این ادعا درست باشد .در آیه ۱۸۳ به روزه ادیان قبل تشبیه شده ودر ۱۸۵ هم قید آسان بودن آمده . که این دو قرینه مهم ترین دلیل هستند بر اینکه منظور خدا بخشی از ماه رمضان است نه همه آن. 5⃣ عده ای میگویند آیه ۲۰۳ بقره بعد ازآیه روزه یعنی ۱۸۴ بقره نازل شده است پس استناد به آن در اینجا باطل است ! ج: اثبات اینکه کدام زودتر نازل شده مشکل است ! در ثانی خدا در بیان احکام از قواعد عربی تبعیت کرده است مگر اینکه قرینه ای در تغییر کاربرد وجود داشته باشد . و طبق زبان عرب هم ، اولین معنایی که به ذهن متبادر میشود ۳روز است نه یکماه! 📚آقای ترکاشوند معتقده عدم تکرار یطیقونه در۱۸۵ بقره قرینه است براینکه روزه واجب در هر ماه ۳روز است نه سه روز در سال.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,975
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
رد گفتار بعضى از مفسرين عامه در باره ((اياما معدودات )) كه سه روز در هرماه است
بعضى از مفسرين گفته اند: كه مراد از ايام معدودات روزه مستحبى سه روز در هر ماه و روز عاشورا است ، و بعضى ديگر گفته اند: ايام البيض يعنى سيزده و چهارده و پانزدهم هر ماه ، و نيز روزه عاشوراء است ، كه مسلمانان و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) در اين ايام روزه مى گرفتند، آنگاه آيه شريفه ((شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن )) الخ نازل شد، و روزه هاى چند روز نامبرده نسخ گرديد، و براى هميشه روزه رمضان واجب گشت . صاحبان اين دو قول هر كدام به يك دسته روايات وارده از طرق اهل سنت و جماعت تمسك كرده اند، رواياتى كه صرفنظر از سند، در بين خود تعارض دارند، و به همين جهت قابل اعتماد نيستند. دليل عمده اى كه ضعف اين قول را روشن مى كند دو چيز است . اول اينكه : روزه همانطور كه ديگران هم گفته اند يك عبادت عمومى و همگانى است ، و اگر منظور از آيه شريفه مورد بحث آن بوده باشد كه اينان گفتند، قطعا تاريخ آن را ضبط مى كرد، و ديگر اختلافى در ثبوتش پديد نمى آمد و به همين دليل نسخ آن نيز ثابت مى شد و كسى در آن اختلاف نمى كرد و مى بينيم كه اينطور نيست ، و در هر دو قسمت اختلاف شديد هست .
● استحباب روزه در روز عاشورا از بدعت هاى ابداعى بنى اميه است
علاوه بر اينكه ملحق شدن عاشورا به سه روز در هر ماه و وجوب يا است حباب روزه آن بعنوان يك عيد از اعياد اسلامى از بدعت هائى است كه بنى اميه (لعنهم الله ) آن را ابداع كردند، بدين جهت ابداع كردند كه در آن روز در واقعه كربلا ذريه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) و اهل بيت او را از بين بردند، مردانشان را كشتند و زنان و ذرارى ايشان را به اسارت برده اموالشان را غارت كردند، و از خوشحالى و مسرت آن روز را مبارك شمرده ، براى خود عيد گرفتند، و روزه آن را تشريع كردند تا از روزه گرفتن آن روز بركت بگيرند. و باز بهمين منظور براى روزه آن روز فضائلى جعل كردند، و بركاتى تراشيدند، و احاديثى (به اين مضمون كه عاشورا يكى از اعياد اسلامى است ، و بلكه از اعياد عامة اى است كه حتى مشركين جاهليت و يهود و نصارا هم از زمان بعثت موسى و عيسى آن را پاس مى دارند) جعل كردند، در حاليكه هيچ يك از اين مضامين درست نيست ، نه يهود عاشورا را عيد مى دانسته و نه نصارا، و نه مردم جاهليت و نه اسلام ، چون عاشورا نه يك روز ملى بوده تا نظير نوروز و مهرگان عيد ملى و قومى بشود، و نيز در آن روز هيچ واقعه اى از قبيل فتح و پيروزى براى ملت اسلام اتفاق نيفتاده ، تا نظير مبعث و ميلاد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) روزى تاريخى براى اسلام باشد، و هيچ جهت دينى هم ندارد تا نظير فطر و قربان عيدى دينى باشد، پس عزت و احترامى كه بنى اميه براى عاشورا درست كرده اند عزتى است بدون جهت .
دليل دوم : بر ضعف اين قول اين است كه آيه سوم از آيات مورد بحث يعنى آيه : (شهر رمضان ) الخ سياقى دارد كه با نازل شدنش جداى از دو آيه ديگر نمى سازد، تا ناسخ آيه هاى قبل باشد: چون ظاهر سياق اين است كه جمله (شهر رمضان ) خبر باشد براى مبتدائى كه حذف شده ، و يا مبتدائى باشد براى خبرى كه حذف شده ، كه توضيحش گذشت در نتيجه بيانى خواهد بود براى جمله : (اياما معدودات ) و با در نظر گرفتن اين معنا هر سه آيه كلام واحدى خواهد بود، كه غرض واحدى را دنبال مى كند، و آن عبارت است از واجب بودن روزه ماه رمضان .
و اما اينكه كلمه (شهر رمضان ) مبتداء و جمله : ((الذى انزل فيه القرآن )) خبر آن باشد، هر چند نظريه اى است كه آيه شريفه را مستقل از ما قبل مى كند، و بنابر آن ، آيه شريفه صلاحيت آن را دارد كه به تنهائى نازل شده باشد، ليكن صلاحيت آن را ندارد كه ناسخ آيه قبلش باشد، براى اينكه ميان ناسخ و منسوخ بايد منافاتى باشد، و ميان اين آيه و آيه قبلش هيچ منافاتى نيست ، تا اين ناسخ آن باشد با اينكه گفتيم در نسخ بايد منافات و تباينى در بين باشد.
ضعيف تر از اين قول ، گفتار جمعى ديگر است ، كه از كلماتشان بر مى آيد كه خواسته اند بگويند آيه دوم يعنى آيه : (اياما معدودات ) الخ ناسخ آيه اول ، يعنى آيه : (كتب عليكم الصيام ) است ، به اين بيان كه قبل از اسلام روزه بر نصارا نيز واجب بود، ولى نصارا در آن كم و زياد كردند، تا بالاخره بر عدد پنجاه روز قرار گرفت ، آنگاه خداى تعالى براى مسلمين روزه رمضان را تشريع كرد، پس رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) و مسلمانان در صدر اسلام و قبل از تشريع روزه رمضان همان روزه پنجاه روز مسيحيان را مى گرفتند، و آيه اول هم همين را تشريع كرده ، مى فرمايد شما مسلمانان نيز همان روزه مسيحيان را بگيريد، ولى آيه دوم وقتى نازل شد حكم آيه اول را نسخ كرد، چون فرمود روزه در چند روز معينى واجب است . و وجه ضعيف تر بودن اين قول از قول قبلى اين است كه همه ايرادهائى كه به وجه قبلى وارد بود بر آن وارد است ، علاوه بر اينكه متمم بودن آيه دومى براى اولى روشن تر از متمم بودن سومى براى دومى است ، و نيز رواياتى كه اين قائل قول خود را مستند به آنها كرده جعلى بودن و مخالفتش با قرآن و با سياق آيه روشن تر از مخالفت روايات قول اول با آيه است .
عَلى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طعَامُ مِسكِينٍ : ايا يطيقونه به معناي طاقت داشتن است يا طاقت نداشتن؟ كلمه (يطيقون ) از مصدر اطاقه است ، و اطاقه همانطور كه بعضى گفته اند به معناى به كار بستن تمامى قدرت در عمل است كه لازمه آن اين است كه عمل نامبرده آنقدر دشوار باشد، كه همه نيروى انسان در انجامش مصرف شود، در نتيجه معناى جمله (( و على الذين يطيقونه )) اين است كه هركس روزه برايش مشقت داشته باشد، و كلمه (فديه ) به معناى بدل و عوض است و در اينجا به معناى عوض مالى است ، كه همان طعام مسكين يعنى سير كردن يك مسكين گرسنه است از غذائى كه خود انسان مى خورد، البته نه آن غذاى ساده اى كه گاهى مى خورد، و نه آن غذاى لذيذى كه باز گاه گاه مى خورد، بلكه از غذاى متوسطى كه غالبا استفاده مى كند، و حكم اين فديه نيز مانند حكم قضاى روزه مريض و مسافر واجب است ، چون تعبير (و على الذين ) تعبيرى است كه وجوب تعيينى را مى رساند، نه تخييرى و نه رخصت را.
● بيان عدم وقوع نسخ در آيات روزه و رد قائلين به وقوع نسخ در اين آيات،
بعضى از مفسرين گفته اند جمله نامبرده نيز رخصت را مى رسانده و سپس نسخ شده چون خداى سبحان در اول ، همه مردم را كه مى توانند روزه بگيرند مخير كرد بين روزه گرفتن و كفاره دادن از هر روز به طعام يك مسكين ، چون مردم در آن ايام عادت به روزه نداشتند، بعدها كه رفته رفته عادت كردند، اين آيه به وسيله آيه : (( فمن شهد منكم الشهر فليصمه )) الخ نسخ شد.
بعضى ديگر از همين مفسرين گفته اند: تنها نسبت به اشخاص توانا نسخ شد و قرار شد حتما روزه بگيرند، و اما مثل پير زن و پيرمرد سالخورده و زن حامله و زن بچه شيرده آيه نسخ نشد، و حكم جواز افطار و فديه دادن باقى ماند.
و به جان خودم اينگونه تفسيرها بازى كردن با قرآن و پاره پاره كردن آيات آن است ، و اگر خواننده عزيز در آيات سه گانه مورد بحث دقت كند خواهد ديد كه هر سه يك غرض را دنبال مى كند، و يك سياق متصل و جملاتى به هم پيوسته و بيانى روشن دارد، آنگاه اگر اين كلام واحد و پيوسته را با نظريه اين مفسرين تطبيق دهد، خواهد ديد كه ديگر آن سياق پيوسته را ندارد، جملاتش با يكديگر متنافى است ، اولش آخرش را نقض مى كند، يك جا مى گويد: (كتب عليكم الصيام ) روزه بر شما واجب شده ، دنبالش مى گويد آنهائى كه مى توانند روزه بگيرند مى توانند افطار نموده به جاى آن طعام دهند، و در آخر مى گويد: روزه بر همه شما واجب است تا حكم آخرى ناسخ حكم فديه نسبت به خصوص قادران باشد، و حكم فديه نسبت به غير قادران به حال خود باقى بماند، با اينكه در آيه شريفه بنابراين تصوير حكم غير قادرين اصلا بيان نشده است . مگر اينكه كسى بگويد كلمه (يطيقونه ) قبل از نسخ شدن به معناى قدرت داشتن است ، و بعد از نسخ به معناى قدرت نداشتن ، و اين پيدا است كه چقدر بى پايه است
● چكيده سخن در رد كسانى كه قائل به وقوع نسخ در آيات روزه شده اند
و سخن كوتاه اينكه بنابراين بايد جمله : (( و على الذىن يطيقونه )) الخ كه در وسط آيات قرار گرفته ناسخ جمله : (كتب عليكم الصيام ) در اول آيات باشد، كه با آن تنافى دارد، آن وقت اين پيش مى آيد كه چرا بدون هيچ علتى حكم ناسخ را مقيد به كسانى كرده كه توانائى ندارند. و نيز لازمه اين تفسير اين است كه جمله : ((فمن شهد منكم الشهر فليصمه )) تنها ناسخ حكم كسانى باشد كه قادر بر روزه اند، نه آنهائى كه از روزه عاجزند با اينكه ظاهر عبارت ناسخ مطلق است ، هم قادر را شامل مى شود و هم عاجز را، علاوه بر اينكه اصلا منسوخ شامل حكم عاجز نبود، تا ناسخ بخواهد آن حكم را براى عاجز باقى بدارد، و اين تالى فاسدها فاحش ترين تالى فاسد هايند. حال اگر علاوه بر نسخ هائى كه از آقايان براى تو خواننده عزيز نقل كرديم ، نسخ هاى ديگرى كه در باره اين سه آيه ذكر كرده اند اضافه كنى ، آن وقت تفسيرى عجيب خواهى ديد، و آن نسخ ها اين است كه گفته اند جمله : (شهر رمضان ) ناسخ جمله : (اياما معدودات ) الخ است ، و جمله (اياما معدودات ) هم ناسخ جمله (كتب عليكم الصيام ) است . (بد نيست دوباره نسخ هائى را كه آقايان در سه آيه قرآن قائل شده اند بشماريم ، بازيگرى با كلام خدا بر ايمان روشن تر بشود:
1 - جمله : (و على الذين يطيفونه ) الخ ناسخ جمله : (كتب عليكم الصيام ) است 2 - جمله : (فمن شهد منكم الشهر فليصمه ) ناسخ حكم (و على الذى ن يطيقونه ) است 3 - جمله : (شهر رمضان ) ناسخ جمله (اياما معدودات ) است 4 - جمله : (اياما معدودات ) الخ ناسخ (كتب عليكم الصيام ) است .(مترجم )
فَمَن تَطوَّعَ خَيراً فَهُوَ خَيرٌ لَّهُ
● معناى كلمه ((تطوع )) و موارد استعمال آن
كلمه تطوع از ماده (ط - و - ع ) است . و معناى طوع مقابل معناى كراهت است ، و يا بگو به اين معنا است كه انسان كارى را به رضا و رغبت خود انجام دهد، آنگاه همين طوع وقتى به باب تفعل مى رود و به صورت تطوع در مى آيد. معناى داوطلب بودن هم بر آن اضافه مى شود پس تطوع به معناى اين است كه انسان خودش داوطلبانه كارى را انجام دهد كه اطاعت خدا هم هست ، بدون اينكه در انجام آن كراهتى داشته باشد، و اظهار ناراحتى و گرانبارى كند، حال چه اينكه آن عمل الزامى و واجب باشد. و چه غير الزامى و مستحب . اين معناى اصلى كلمه تطوع بوده ، پس اگر مى بينيم كه فعلا در خصوص افعال مستحب است عمال مى شود يك اصطلاحى است جديد، كه بعد از نزول قرآن در بين مسلمانان رائج گشته ، و منشاش هم اين بوده كه معمولا عمل نيكى كه يك مسلمان داوطلبانه انجام مى دهد عمل مستحب است ، و اما عمل واجب هر چه هم كه بطوع و رغبت انجام شود باز بوئى از اكراه و اجبار در آن هست . و سخن كوتاه آنكه كلمه (تطوع ) همانطور كه ديگران هم گفته اند دلالتى بر خصوص استحباب ندارد، نه ماده اش (ط - و - ع ) و نه هيأتش (تفعل )، در نتيجه مى توان گفت حرف (فاء) كه در آغاز جمله آمده جمله را فرع و نتيجه معنائى مى كند كه از كلام سابق استفاده مى شد، و معناى مجموع كلام - و خدا داناتر است - اين مى شود: روزه بر شما واجب شده است ، و در آن خير و صلاح شما رعايت شده ، علاوه بر اينكه با داشتن اين فريضه شما هم جزء امتهائى مى شويد كه قبل از شما بودند، با اين تفاوت كه در اين فريضه تخفيف و تسهيلى براى شما منظور شده است ، پس آن را بطوع و رغبت بياوريد، نه با كراهت چون هر كس عمل خير را بطوع بياورد بهتر است تا همان عمل را به كره بياورد. از اينجا روشن مى شود كه جمله : (فمن تطوع خيرا) از قبيل به كار بردن سبب در جاى مسبب است ، ساده تر بگويم در اين جمله سخن از خصوص روزه نشده بلكه سخن از مطلق تطوع خير شده ، كه سبب تطوع در روزه است ، نظير آيه : (( قد نعلم انه ليحزنك الذى يقولون فانهم لا يكذبونك و لكن الظالمين بايات الله يجحدون ))يعنى غم مخور و صبر كن كه علت تكذيب ايشان انكار آيات خدا است ، چون در اين آيه نيز سبب تكذيب در جاى تكذيب نشسته .
بعضى از مفسرين گفته اند جمله مورد بحث يعنى فمن تطوع خيرا فهو خير له مرتبط به جمله قبل است ، كه مى فرمود: ((و على الذين يطيقونه فديه طعام مسكين )) الخ ، و معناى مجموع آن دو جمله اين است كه كسى كه بيشتر از طعام يك مسكين فديه بدهد، مثلا براى يك روز روزه دو نفر مسكين را طعام دهد و يا طعام دو مسكين را به يك نفر بدهد برايش بهتر است . اشكالى كه بر اين تفسير وارد است همانست كه گفتيم : كلمه (تطوع ) اختصاص به مستحبات ندارد علاوه براينكه بنابراين تفسير فاء تفريع بى معنا مى شود چون در نتيجه قرار گرفتن تطوع به آن معنا (بيش از طعام يك مسكين دادن ) بر حكم فديه هيچ نكته معقولى بنظر نمى رسد، علاوه بر اينكه اصولا كلمه (تطوع بخير) هيچ دلالتى بر تطوع به زيادتر دادن ندارد.
وَ أَن تَصومُوا خَيرٌ لَّكمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
● مراد از جمله ((وان تصوموا خير لكم ))
اين جمله متمم جمله قبلى است ، و معنايش به حسب تقدير - به آن بيانى كه گذشت - اين میشود با روزه اى كه بر شما واجب شده تطوع كنيد، و آن را داوطلبانه بياوريد، كه تطوع به كار خير بهتر است ، و روزه هم كه خير شما است پس تطوع به روزه هم خيرى علاوه بر خير ديگر است . و بعضى از مفسرين گفته اند: جمله مورد بحث يعنى (و ان تصوموا خير لكم ) خطاب به كسانى است كه از روزه گرفتن معذورند، نه عموم كه در جمله (روزه بر شما واجب شده ) مخاطب بودند، چون ظاهر عبارت نامبرده رجحان روزه است ، و معلوم است كه رجحان با ترك هم مى سازد، در نتيجه عبارت ظاهر در استحباب روزه مى شود نه وجوب كه منافى با ترك است ، و چون مى دانيم روزه واجب است ناگزير عبارت نامبرده را حمل مى كنيم بر رجحان و استحباب روزه براى كسانى كه از ناحيه شرع مجاز در ترك آنند، مانند مريض و مسافر كه مى گويم روزه اى كه بر همه واجب است بر مريض و مسافر مستحب است ، و بهتر آن است كه آنها نيز روزه را بر افطار ترجيح دهند، و در عين حال قضاى آن را هم بگيرند.
اشكالاتى بر كسانى كه ، ان تصوموا خير لكم ، را بمعنى استحباب روزه بر مريض و مسافر دانسته اند
اما اين تفسير به خاطر اشكالاتى كه بر آن وارد است صحيح نيست . اشكال اول اينكه : دليلى بر طبق آن نيست . اشكال دوم اينكه : اگر مراد از جمله : (و ان تصوموا خير لكم ) استحباب روزه براى مريض و مسافر بود،با در نظر گرفتن اينكه در جمله : (فمن كان منكم مريضا) الخ مريض و مسافر غايب به حساب آمده اند، جا داشت در جمله بعدى هم غايب به حساب آمده ، در باره شان بفرمايد: (و ان يصوموا خير لهم ) مريض و مسافر اگر روزه بگيرند بر ايشان بهتر است ، ولى فرمود: (اگر روزه بگيريد برايتان بهتر است ) پس معلوم مى شود در جمله روى سخن با خصوص مسافر و مريض نيست .
اشكال سوم اينكه : جمله اولى به خوبى دلالت دارد بر اينكه مريض و مسافر مختارند در گرفتن و نگرفتن روزه ، نه اينكه گرفتن روزه رجحان داشته باشد، بلكه جمله بعديش كه مى فرمايد: (فعدة من ايام اخر) صريح در اين است كه حتما بايد در روزهاى ديگر روزه بگيرند، آن وقت چطور مفسرين نامبرده مى توانند بگويند آيه در صدد بيان رجحان روزه بر ترك آن است .
اشكال چهارم اينكه : اگر جمله اولى (فمن كان منكم ) الخ در صدد بيان ترخيص روزه براى مسافر و مريض باشد، و بگويد گرفتن و نگرفتن روزه براى معذورين يكسان است ، البته جا داشت در جمله بعدى بفرمايد بلكه گرفتن آن بهتر است ، تا يك طرف تخيير را ترجيح داده و بيانگر رجحان آن باشد، ولى جمله اولى در مقام بيان روزه رمضان و روزه ايام ديگر سال است ، و با چنين زمينه اى ديگر ممكن نيست تنها از جمله : (و ان تصوموا خير لكم ) و بدون هيچ قرينه اى در كلام استفاده كنيم كه مى خواهد روزه رمضان را بر روزه غير رمضان ترجيح دهد.
اشكال پنجم اينكه : مقام آيات ، مقام بيان حكم نيست ، تا ظهور رجحان از جمله (فمن كان ) با حكم وجوبى منافات پيدا كند، بلكه مقام ، همانطور كه در سابق هم گذشت مقام بيان ملاك تشريع است ، و اينكه اگر شارع اسلام حكمى را صادر مى كند خالى از فلسفه و حكمت و خير و نيكوئى نيست ، و عينا نظير آيه : ((فتوبوا الى بارئكم فاقتلوا انفسكم ذلكم خير لكم ))، و آيه : ((فاسعوا الى ذكر الله و ذروا البيع ذلكم خير لكم ان كنتم تعلمون ))، و آيه : ((تومنون بالله و تجاه دون فى سبيل الله باموالكم و انفسكم ذلكم خير لكم ان كنتم تعلمون )) است كه در هر سه آيه مى فرمايد، حكمى كه شده براى شما خير است و آيات در اين باب بسيار است .
تفسير الميزانویرایش بوسیله کاربر 1401/02/20 07:59:01 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
💠🌐 روزه در قرآن : ❓تعداد روزهاي روزهداري، 3 روز است يا 30 روز؟ سئوال 1: در آیه 184 بقره كه احكام روزه تشريع شده،آمده است "ایاما معدودات" با توجه به اينكه در مورد ایام حج هم در همين سوره بقره ايام معدودات (و اذکروا الله فی ایام معدودات") ذكر شده و مراد ان سه روز ايام تشريق است، ايا روزه ماه رمضان هم در سه روز واجب است يا 30 روز؟
↩️پاسخ: 1⃣-«معدودات» جمع «معدوده»، از ریشه «عدد» به در لغت به معنای شمردهشده، و حسابشده آمده است. و اینکه قرآن در یک مورد از «ایام معدود» سه روز تشریق را اراده کرده، دلیل بر آن نمیشود که در موارد دیگر نیز همین معنا مراد باشد.
به عنوان مثال در داستان بنیاسرائیل راجع به دوستی آنها با خدا و عذاب نشدن در قیامت مگر مقدار کمی از زمان، میفرماید: «وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَیَّاماً مَعْدُودَةً...»؛ در اینجا قطعا مراد از «ایام معدوده» سه روز و یا شش روز نیست، بلکه منظور یهود این بود که جهنم برای ما ابدی نیست، و مقدار زمان آن نسبت به دیگران کم است و ما تا ابد در جهنم عذاب نخواهیم شد.
⏮چنانکه در جای دیگر در داستان برادران حضرت یوسف(ع) فرمود: «وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ»، (و وى را به بهایى ناچیز، چند درهم فروختند). در اینجا نیز هیچ مفسری نگفته است که برادران یوسف او را به سه درهم فروختند، بلکه منظور از «چند درهم»، برای فهماندن اندکبودن دریافتی آنها در برابر ارزش یک انسان است.
👈دلیل دیگر بر اینکه منظور از ایام معدود در قرآن سه روز نیست، این آیه است: «وَ ما نُؤَخِّرُهُ إِلاَّ لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ»؛که منظور مقدار معین_اززمانی است که اجل و مقدارش نزد خدا معلوم و مشخص است
💫❓سئوال 2: در ايات احكام روزه، ايا "شهر رمضان" صرفا ماهي كه اياما معدودات در آن قرار دارد را بيان مي كند، يا اينكه كل شهر رمضان را بايد روزه گرفت؟
💠پاسخ 1:"نكره آمدن ايام و اتصاف آن به صفت (معدودات ) براى اين است كه بفهماند تكليف نامبرده ناچيز و بدون مشقت است ، تا به اين وسيله مكلف را در انجام آن دل و جراءت دهد، و از آنجا كه آيه ( شهر رمضان الّذى انزل فيه القرآن ) الخ بيان ايام است ، قهرا مراد از ايام معدودات همان ماه رمضان خواهد بود." تفسير الميزان
💠پاسخ 2:ظرف زماني روزه
"خب; اين روزهگرفتن يك ظرف زماني دارد و يك شرايطي.ظرف زماني را در آيه بعد مشخص كرد فرمود: أَيَّامَاً مَعْدُودَاتٍ يعني روزه در اكثر ايام سال نيست يك چند روزي بيش نيست پس روزهگرفتن گرچه كار دشواري است اما بر امم گذشته هم بود (اولاً) و زمينه پيدايش تقوا كه رهتوشه است خواهد بود (ثانياً) و بيش از چند روز نيست (ثالثاً) يعني در طي اين دوازده ماه شما يك دوازدهم را روزه ميگيريد.
💠مقصود از أَيَّامَاً مَعْدُودَاتٍ اين أَيَّامَاً مَعْدُودَاتٍ را در صدر آيه بعد مشخص كرد شَهْرُ رَمَضَانَ.👈 پس اين شَهْرُ رَمَضَانَ كه اول آيه سوم بحث است مبين أَيَّامَاً مَعْدُودَاتٍ است كه اول آيه دوم است. اين أَيَّامَاً مَعْدُودَاتٍ كه اول آيه دوم است مفعول فيه است و ظرف است و بيانكننده ظرف صيامي است كه در آيه اول آمده. در آيه اول فرمود: كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ خب چه زماني؟ أَيَّاماً مَعْدُودَاتٍ آن أَيَّاماً مَعْدُودَاتٍ چه زماني است؟ شَهْرُ رَمَضَانَ كه صدر اين آيات به هم مرتبط است" تفسير تسنيم
ویرایش بوسیله کاربر 1402/01/18 02:10:06 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,975
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
💠🌐 #روزه در قرآن :
❓آيا کسی که توانایی روزه گرفتن دارد، میتواند بجای ان به مسکین #طعام دهد؟ ایا فرد بین روزه گرفتن و #فدیه ، #مخیر شده است؟
وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۱۸۴﴾
سئوال: آیه میگوید:«و عَلی الَّذينَ يُطيقُونَهُ فِديةٌ طَعامُ مِسكينٍ (۲:۱۸۴)». مترجمان معاصر قرآن با خیالی آسوده «یُطيقُونَهُ» را اینگونه ترجمه کردهاند:«کسانی که توانایی آن را ندارند». یعنی دقیقا برعکس عبارت عربی! آیه بهطرز عجیبی میگوید:«کسانی که تواناییاش را «دارند» اما روزه میگشایند باید به عنوان جایگزین به یک بینوا غذا دهند»
پاسخ 1:
كلمه ( #يطيقون ) از مصدر اطاقه است ، و اطاقه همانطور كه بعضى گفته اند به معناى به كار بستن تمامى قدرت در عمل است كه لازمه آن اين است كه عمل نامبرده آنقدر دشوار باشد، كه همه نيروى انسان در انجامش مصرف شود، در نتيجه معناى جمله (( و على الذين يطيقونه )) اين است كه هركس روزه برايش مشقت داشته باشد، و كلمه ( #فديه ) به معناى بدل و عوض است و در اينجا به معناى عوض مالى است ، كه همان طعام مسكين يعنى سير كردن يك مسكين گرسنه است از غذائى كه خود انسان مى خورد، و حكم اين فديه نيز مانند حكم قضاى روزه مريض و مسافر واجب است ، چون تعبير (و على الذين ) تعبيرى است كه وجوب تعيينى را مى رساند، نه تخييرى و نه رخصت را. تفسیر المیزان
پاسخ 2:
"من سابقاً در باره کلمه «أطاق یُطیق» کار کردهام، «اطاق» معنایش این نیست که نمیتواند، بلکه میتواند، منتها با صرف تمام قوا، به این میگوید:« أطاق» کسی که با صرف همه قوا روزه میگیرد، به آن میگوید:« المطیق» 👈معنی #مطیق این نیست که نمیتواند روزه بگیرد، بلکه میتواند، منتها مطیقاً، یعنی با صرف تمام قوا. در لغت گفتهاند:«المطیق» یعنی کسی که کاری را انجام میدهد، اما با تمام قوا، وقتی روزه میگیرد، هنگام مغرب هیچ نیرو و قدرتی برای این آدم باقی نمیماند، به چنین آدمی میگویند: «المطیق».
و امّا الطائفة الثانیة و هو المطیق فیقول سبحانه: « وَعَلَى الَّذِينَ يطِيقُونَهُ» أی من یصومون و لکن ببذل جهد کبیر و طاقة شدیدة «فِدْيةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ روزه بر چنین آدمی واجب نیست و باید فديه بدهد،"
ايت الله سبحاني
لذا تکلیف کسی که توان روزه گرفتن دارد و مریض و مسافر هم نیست، روزه گرفتن است .
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,048 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
روزه در قران:
سئوال: ایا روزه ماه رمضان، مستحب و اختیاری است؟ در ایه 184 سوره بقره امده است: فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ
میگوید«این نیکوکاری داوطلبانه (طعام دادن به مسکین) بهتر است» و ادامه میدهد «و روزه بهتر است». یعنی «نیکوکاری داوطلبانه- تطوع خير» و روزه را همپایه میسازد. هیچ کدام را بر دیگری برتری نمیدهد بلکه هر دو را همزمان بهتر میداند!
پاسخ: قسمت پایانی ایه 184 سوره بقره به صورتهای زیر ترجمه و تفسیر شده است:
1-گروه اول: گروه اول: عبارت فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ تنها مربوط به همان الذین یطیقونه (افراد مطيق يعني کسانی که روزه برایشان طاقت فرساست) باشد. در خود اين گروه نيز، سه تفسير متفاوت ديده ميشود:
1-1- عبارت فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ هر دو متعلق به افراد مطيق باشد
"فمن تطوع خيراً فهو خير له": كسى كه كار خيرى را با زحمت انجام دهد براى او بهتر است، روزه پر زحمت همان روزه با حرج است، كه كل نيروهاى روزه دار مصرف گردد،" و أن تصوموا خير لكم" كه مخاطب همان" من تطوّع خيراً" مى باشد" (يعني تنها براي افراد مطيق، روزه، بهتر از فديه دادن است) تفسیر فرقان- ايت الله صادقي تهراني
«تَطَوَّعَ خَيْراً»: كار نيكو پيشه كرد. يعنى بر مقدار فديه افزود، و يا بيش از يكى را طعام داد، و يا اينكه هم روزه گرفت و هم فديه داد. «وَ أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ»: اگر روزه بگيريد براى شما بهتر از دادن فديه است. واژۀ (خير) خبر است و (أن تصوموا) محلاّ مرفوع، مبتدا است.
تفسیر نور(سید قطب) ترجمه خرمدل
«تطوع» يعني اگر يك كسي با طوع و رغبت يك عبادتي را انجام بدهد براي او خير است. «تطوع» ظهوري در #استحباب ندارد. 👈فَمَن تَطَوَّعَ اگر خواست كسي يك مسكين را چند بار اطعام كند يا چند مسكين را اطعام كند كه اين انفاق و اطعام يك عمل خير است آن را تطوعا بيشتر انجام بدهد فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ براي او خير است اما آن مقدراي كه براي او به عنوان كفاره لازم است اطعام يك مسكين است . و اما فرمود: وَأَن تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ اگر به جاي كفاره روزه بگيريد روزهگرفتن بهتر از كفارهدادن است. قهراً كساني كه مطيقاند روزه براي آنها افضل از كفاره خواهد بود گرچه و اين أَن تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِن كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ شامل همه مخاطبين ميشود اما قدر متيقنش اين بحث اخير است 👈يعني كساني كه مطيقاند روزهگرفتن براي اينها افضل از كفارهدادن است آنچه كه از آيه استفاده ميشود بيش از اين مقدار نيست" ( نه استحباب و اختيار روزه براي همه) 📚تفسير تسنيم- ايت اله جوادي املي
1-2: عبارت فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ مربوط به همان الذین یطیقونه (کسانی که روزه برایشان طاقت فرساست) است و جمله وَأَن تَصُومُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ مربوط به اصل روزه و ترغيب یا ایها الذین امنوا است.
«و آن کس ( از افراد مطیق) که مایل باشد بیش از این در راه خدا اطعام کند برای او بهتر است» (فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ). بالاخره در پایان آیه این واقعیت را بازگو میکند که: «روزه گرفتن برای شما بهتر است اگر بدانید» (وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ). و این جمله تأکید دیگری بر فلسفه روزه است.
تفسیر نمونه
1-3:عبارت فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ متعلق به افراد مطيق و عبارت وَأَن تَصُومُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ مربوط به هر سه گروه مسافر ،مریض و مطیق (به معناي توانمند) میباشد كه روزه براي انها بهتر است.اما اين ايه با ايه بعد نسخ شده است.
"وَ عَلَى اَلَّذِينَ و بر آنان كه ايشان يُطِيقُونَهُ توانند كه روزه دارند و خواهند كه روزه ندارند فِدْيَةٌ فدا دادن است و آن طَعٰامُ مِسْكِينٍ خوردنى درويش هر درويشى را به ازاى هر روزى نصف صاعى از گندم بقول امام اعظم رح كه قريب بدو من باشد اين حكم در ابتداى اسلام بوده و بعد از ان منسوخ شده و گفتهاند اينجا لا مضمرست و تقديرش لا يطيقونه يعنى كسى كه نتواند روزه داشتن چون پيران از كار افتاده فديه دهد و برين وجه حكم آيت منسوخ نباشد فَمَنْ تَطَوَّعَ پس هر كه زياده كند بر تطوع خود خَيْراً نيكوئى را و زياده از مقدار فديه دهد يا بيشتر از يك مسكين را طعام كند يا جمع كند ميان صيام و طعام فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ پس آن تطوع بهترست مر او را به سبب زيادتى اجر وَ أَنْ تَصُومُوا و آنكه روزه داريد مطيقان را مىگويد يا رخصتدادگان را در افطار خَيْرٌ لَكُمْ بهترست مر شما را از فديه إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ اگر هستيد شما بدانيد"
تفسير حسيني (مواهب علّيه) حسین بن علی کاشفی
وَ عَلَى اَلَّذِينَ يُطِيقُونَهُ. و فران كسهايى كه مر ايشان را توانايى روزه داشتن بود به ماه رمضان، بيمار و مسافر نبوند و روزه بگشايند. فِدْيَةٌ طَعٰامُ مِسْكِينٍ. فرايشان صدقه دادن مسكين مر هرروزى را كه بگشاده باشند، طعام دهند مر مسكينى را نيم صاع گندم. دو من به قول كوفيان. فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً. و هركه زيادت كند فر دو من و بيشتر دهد. فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ. آن مرورا به از آن بود كه يكى مسكينى را دهد دو من، به قول كلبى و مقاتل.و خواجه بو منصور گفت: فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ. آن ثوابى بود مرورا كه پيش فرستد. وَ أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ. و اگر روزه بداريد چو درست باشيد و به سفر نباشيد به مر شما را ازآنكه بگشاييد و مر درويش را طعام دهيد. إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ. اگر بدانيد كه چه ثواب است مر روزهداران را. ابن عبّاس گفت و قتاده و مقاتل: اين آيت منسوخ شد، بدان گفت: فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ اَلشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ.
بخشي از تفسيري کهن مجتبی مینوی
2-گروه دوم :عبارت فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ كلي است و با هدف ترغيب مومنان به اصل روزه است كه در اين گروه هم دو نوع تفسير مشاهده ميشود
2-1- مخاطبش یا ایها الذین امنوا است كه روزه انها منعي ندارد.
" پس هر آن كس مشتاقانه [و نه به اكراه و اجبار] كار خيري كند، به نفع خود اوست. و اگر [داوطلبانه] روزه بداريد، براي شما بهتر است، اگر دانسته باشيد.
تطوّع [در باب تفعّل، مثل تكلّف و تكبّر] كاري را برخود قبولاندن و موجّه ساختن است. در آية 158 همين سوره (2:158) نيز، پذيرش داوطلبانه و با ميل و رغبت سعي صفا و مروه در مراسم حج آمده است [إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَهَ مِنْ شَعَائِرِ اللهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا...]."
تفسير بازرگان
"كلمه (تطوع ) دلالتى بر خصوص استحباب ندارد، نه ماده اش (ط - و - ع ) و نه هيأتش (تفعل )،تطوع به معناى اين است كه انسان خودش داوطلبانه كارى را انجام دهد كه اطاعت خدا هم هست ، بدون اينكه در انجام آن كراهتى داشته باشد، و اظهار ناراحتى و گرانبارى كند، حال چه اينكه آن عمل الزامى و واجب باشد. و چه غير الزامى و مستحب .
در نتيجه مى توان گفت حرف (فاء) كه در آغاز جمله آمده جمله را فرع و نتيجه معنائى مى كند كه از كلام سابق استفاده مى شد، و معناى مجموع كلام - و خدا داناتر است - اين مى شود: روزه بر شما واجب شده است ، و در آن خير و صلاح شما رعايت شده ، پس آن را بطوع و رغبت بياوريد، نه با كراهت چون هر كس عمل خير را بطوع بياورد بهتر است تا همان عمل را به كره بياورد.
مراد از جمله ((وان تصوموا خير لكم )) اين جمله متمم جمله قبلى است ، و معنايش به حسب تقدير اين میشود با روزه اى كه بر شما واجب شده تطوع كنيد، و آن را داوطلبانه بياوريد، كه تطوع به كار خير بهتر است ، و روزه هم كه خير شما است پس تطوع به روزه هم خيرى علاوه بر خير ديگر است .
تفسیر المیزان
2-2- عبارت فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ خطاب به همه مسلمانان اعم از سالم و مطيق و با هدف ترغيب به روزه ميباشد.
"فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً ... تفريع به احكام و حكمتهاى بيان شده روزه و بيانيست كلى، و ان تصوموا، ارائه مورد بارز خير ميباشد. اگر فمن تطوع، تفريع بر اصل وجوب روزه و فعل يطيقونه، و امر- فدية ... باشد، جامعتر و متناسبتر است با خير مطلق «خيرا»: پس هر كه با رغبت و فروتنى خيرى انجام دهد: روزه بدارد، تحمل طاقت نمايد، بيشتر فديه دهد، براى او بهتر و بهره اش بيشتر است، و ان تصوموا، پس از اصل فمن تطوع ...، برگشت بخطاب و ترغيب مخاطبين است
تفسير پرتوي از قران - ايت الله طالقاني
لذا مشاهده میشود علیرغم اختلاف در ترجمه و تفسیر ایه، اما هیچ کدام از 5 گروه، عبارت ان تصوموا خیر لکم را به معنای استحباب و اختیار در روزه ندانسته اند. و يك گروه هم كه قايل باين ترجمه بوده، انرا با ايه بعدي نسخ شده دانسته و روزه ماه رمضان را واجب دانسته است.
-نقد المیزان بر نظراتي كه فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ را مرتبط با افراد مطيق دانسته اند.
بعضى از مفسرين گفته اند جمله مورد بحث يعنى فمن تطوع خيرا فهو خير له مرتبط به جمله قبل است ، كه مى فرمود: ((و على الذين يطيقونه فديه طعام مسكين )) الخ ، و معناى مجموع آن دو جمله اين است كه كسى كه بيشتر از طعام يك مسكين فديه بدهد، مثلا براى يك روز روزه، دو نفر مسكين را طعام دهد و يا طعام دو مسكين را به يك نفر بدهد برايش بهتر است .
اشكالى كه بر اين تفسير وارد است : 1- كلمه (تطوع ) اختصاص به مستحبات ندارد 2-بنابراين نظر، تفسير فاء تفريع بى معنا مى شود چون در نتيجه قرار گرفتن تطوع به آن معنا (بيش از طعام يك مسكين دادن ) بر حكم فديه هيچ نكته معقولى بنظر نمى رسد،
3- اصولا كلمه (تطوع بخير) هيچ دلالتى بر تطوع به زيادتر دادن ندارد.(بلكه به عمل از روي اختيار و تمايل دلالت دارد)
-نقد المیزان بر نظراتي كه ان تصوموا خير لكم،را منطبق بر معذورين و بمعنى استحباب روزه بر مريض و مسافر دانسته اند :
و بعضى از مفسرين گفته اند: جمله مورد بحث يعنى (و ان تصوموا خير لكم ) خطاب به كسانى است كه از روزه گرفتن معذورند، نه عموم كه در جمله (روزه بر شما واجب شده ) مخاطب بودند، و مى گويند روزه اى كه بر همه واجب است بر مريض و مسافر مستحب است ، و بهتر آن است كه آنها نيز روزه را بر افطار ترجيح دهند، و در عين حال قضاى آن را هم بگيرند.
اشكال اول اينكه : اگر مراد از جمله : (و ان تصوموا خير لكم ) استحباب روزه براى مريض و مسافر بود،با در نظر گرفتن اينكه در جمله : (فمن كان منكم مريضا) الخ مريض و مسافر غايب به حساب آمده اند، جا داشت در جمله بعدى هم غايب به حساب آمده ، در باره شان بفرمايد: (و ان يصوموا خير لهم ) مريض و مسافر اگر روزه بگيرند بر ايشان بهتر است ، ولى فرمود: (اگر روزه بگيريد برايتان بهتر است ) پس معلوم مى شود در جمله روى سخن با خصوص مسافر و مريض نيست .
اشكال دوم اينكه: جمله بعدي كه مى فرمايد: (فعدة من ايام اخر) صريح در اين است كه حتما بايد در روزهاى ديگر روزه بگيرند، آن وقت چطور مفسرين نامبرده مى توانند بگويند آيه در صدد بيان رجحان روزه بر ترك آن براي اين افراد است .
اشكال سوم اينكه : اگر جمله اولى (فمن كان منكم ) الخ در صدد بيان ترخيص روزه براى مسافر و مريض باشد، و بگويد گرفتن و نگرفتن روزه براى معذورين يكسان است ، البته جا داشت در جمله بعدى بفرمايد بلكه گرفتن آن بهتر است ، تا يك طرف تخيير را ترجيح داده و بيانگر رجحان آن باشد، ولى جمله اولى در مقام بيان روزه رمضان و روزه ايام ديگر سال است ، و با چنين زمينه اى ديگر ممكن نيست تنها از جمله : (و ان تصوموا خير لكم ) و بدون هيچ قرينه اى در كلام استفاده كنيم كه مى خواهد روزه رمضان را بر روزه غير رمضان ترجيح دهد.
اشكال چهارم اينكه : مقام آيات ، مقام بيان حكم نيست ، تا ظهور رجحان و برتري با حكم وجوبى منافات پيدا كند، بلكه مقام ، مقام بيان ملاك تشريع است ، و اينكه اگر شارع اسلام حكمى را صادر مى كند خالى از فلسفه و حكمت و خير و نيكوئى نيست ، و عينا نظير آيه : ((فتوبوا الى بارئكم فاقتلوا انفسكم ذلكم خير لكم ))، و آيه : ((فاسعوا الى ذكر الله و ذروا البيع ذلكم خير لكم ان كنتم تعلمون ))، و آيه : ((تومنون بالله و تجاه دون فى سبيل الله باموالكم و انفسكم ذلكم خير لكم ان كنتم تعلمون )) است كه در هر سه آيه مى فرمايد، حكمى كه شده براى شما خير است و آيات در اين باب بسيار است و به معناي رجحان و اختيار در ترك آن نيست.
معنای کلمه طوع و تطوع طوع : اصل الواحد در ماده، عمل به مقتضاي امر و حكم، همراه با رغبت و خضوع است. پس اين ماده سه قيد دارد: 1- رغبت 2- خضوع 3- عمل بر طبق دستور. اما هرگاه رغبت و تمايل نباشد، معناي كَره صدق ميكند، صرفنظر از اينكه عمل و خضوع، موجود باشند يا نباشند. همچنين طوع، بر دو قسم است؛ يا همراه با رغبت و اختيار است. مانند: طوع در جانداران داراي قدرت و اراده و يا به واسطه تمايل، تسليم فطري، خضوع و انقياد (فرمانبري) ذاتي است. مانند: طوع موجودات غير مختار. تَطَوُّع (داوطلب شدن براي انجام كاري): بر وزن تَفَعُّل است و بر مطاوعت از فَعَّلَ و اختيار فعل دلالت ميكند. پس ميگويند: طوّعته؛ يعني او را طائع كردم، فتطوّع؛ يعنی طاعت را اختيار كرد. التحقیق فی کلمات القران
ویرایش بوسیله کاربر 1402/02/03 01:49:46 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,975
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
ـ خطاب عاطفه برانگيز و مسئوليتبخش
در آغاز فرمود: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ مسئله وقتي خيلي مهم با شد با يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كه عاطفه برانگيز است و مسئوليتبخش است شروع ميشود; نظير مسئله قصاص كه فرمود: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ. ولي درباره وصيت كه به عظمت قصاص نيست نفرمود «يا ايها الذين آمنوا كتب عليكم اذ احضر احدكم الموت» فقط فرمود: كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ اما مسئله روزهگرفتن مثل مسئله وصيت نيست بلكه مثل مسئله قصاص است كه از اهميت خاصي برخوردار است, لذا صدر آيه اين است ?يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا يعني اگر مؤمنيد مقتضاي ايمان شما اين است كه اين سخن را امتثال كنيد.
ظرف زماني روزه خب; اين روزهگرفتن يك ظرف زماني دارد و يك شرايطي ظرف زماني را در آيه بعد مشخص كرد فرمود: أَيَّامَاً مَعْدُودَاتٍ يعني روزه در اكثر ايام سال نيست يك چند روزي بيش نيست پس روزهگرفتن گرچه كار دشواري است اما بر امم گذشته هم بود (اولاً) و زمينه پيدايش تقوا كه رهتوشه است خواهد بود (ثانياً) و بيش از چند روز نيست (ثالثاً) يعني در طي اين دوازده ماه شما يك دوازدهم را روزه ميگيريد. اول فرمود: أَيَّامَاً مَعْدُودَاتٍ.
مقصود از أَيَّامَاً مَعْدُودَاتٍ اين أَيَّامَاً مَعْدُودَاتٍ را در صدر آيه بعد مشخص كرد شَهْرُ رَمَضَانَ پس اين شَهْرُ رَمَضَانَ كه اول آيه سوم بحث است مبين أَيَّامَاً مَعْدُودَاتٍ است كه اول آيه دوم است اين أَيَّامَاً مَعْدُودَاتٍ كه اول آيه دوم است مفعول فيه است و ظرف است و بيانكننده ظرف صيامي است كه در آيه اول آمده در آيه اول فرمود: كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ خب چه زماني أَيَّاماً مَعْدُودَاتٍ آن أَيَّاماً مَعْدُودَاتٍ چه زماني است شَهْرُ رَمَضَانَ كه صدر اين آيات به هم مرتبط است
أَيَّاماً مَعْدُودَاتٍ آن هم با رعايتكردن همه مسائل رفاهي كه حَرَجي در كار نباشد فرمود: اينكه گفتيم أَيَّاماً مَعْدُودَاتٍ معلوم ميشود بيش از چند روز نيست نظير وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ چيزي كه قابل شمارش است معلوم ميشود كم است.
كسي كه پير متعارف است و گرچه ميتواند روزه بگيرد اما به زحمت ميافتد بيش از آن اندازه كه ديگران زحمت ميبينند او در اثر پيري زحمت ميبيند پيران كه به اين حد رسيدهاند شارع مقدس ترخيص كرد اجازه داد كه اينها روزه نگيرند و كفاره بدهند در اين حال كفاره است كه اين رخصت است و نه عزيمت فرمود: ?وَعَلَي الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ? بعضيها روزهگرفتن به اندازه وسع آنهاست مثل نوع مكلفين ?لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَهَا? بعضي به اندازه وسع نيست به اندازه طاقت است يعني همه طاقت و نيروها را بايد صرف بكنند تا اين روزه را بگيرند اين را ميگويند «مطيق»، مطيق غير از «موسِع» است. موسِع كسي است كه با وسعت اين كار را انجام ميدهد اين كار بر او تحميلي نيست بيش از اين هم ميتواند مطيق آن است كه همه طاقتش را بايد صرف اين كار بكند بيش از اين نميتواند.
فضيلت روزه به دنبال اين فرمود: فَمَن تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ اگر كسي خواست روزه را به عنوان طوع و رغبت بگيرد براي او خير و بركت است بعضيها در آن آيه وصيت گفتند هر جا سخن از خير به ميان آمده منظور مال فراوان است در حالي كه در همين آيات روزهگرفتن چند جا كلمه خير ذكر شده است كه مربوط به مال نيست اصلاً: فَمَن تَطَوَّعَ خَيْراً; اگر كسي با طوع و رغبت خواست روزه بگيرد فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَأَن تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ يعني صيام شما براي شما خير است. خب چون يك تكليف دشواري است از چند جهت گاهي به صورت امر گاهي به صورت بيان فايده, گاهي به صورت بيان اينكه امتهاي ديگر در اين حكم با شما سهيم بودند خداي سبحان ميخواهد اين حكم را براي انسان تبيين و تفهيم كند. فرمود: وَأَن تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِن كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ. شما اگر بدانيد ميفهميد روزهگرفتن براي شما خوب است; چون بدترين مانع پيشرفت همين اشتغال به اكل و شرب و لذتهاي بدني است و بهترين عامل پيشرفت نزاهت و پرهيز از اين امور است و روزهگرفتن انسان را از اين امور منزه ميكند; بنابراين ميتواند به آن زادِ راهش برسد
فَمَن تَطَوَّعَ اگر خواست كسي يك مسكين را چند بار اطعام كند يا چند مسكين را اطعام كند كه اين انفاق و اطعام يك عمل خير است آن را تطوعا بيشتر انجام بدهد فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ براي او خير است اما آن مقدراي كه براي او به عنوان كفاره لازم است اطعام يك مسكين است فَمَن تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ و اما فرمود: وَأَن تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ اگر به جاي كفاره روزه بگيريد روزهگرفتن بهتر از كفارهدادن است.
قهراً كساني كه مطيقاند روزه براي آنها افضل از كفاره خواهد بود گرچه و اين أَن تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِن كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ شامل همه مخاطبين ميشود اما قدر متيقنش اين بحث اخير است يعني كساني كه مطيقاند روزهگرفتن براي اينها افضل از كفارهدادن است آنچه كه از آيه استفاده ميشود بيش از اين مقدار نيست
فَمَن تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ; «تطوع» يعني اگر يك كسي با طوع و رغبت يك عبادتي را انجام بدهد براي او خير است «تطوع» ظهوري در استحباب ندارد. همانطوري كه سيدناالاستاد (رضوان الله عليه) بيان كردند اصل رجحان را شامل ميشود; خواه واجب خواه مستحب فرمود: روزهگرفتن وسيله تقواست و اگر كسي با طوع و رغبت روزه بگيرد, براي او خير است و باز اين مسئله را مؤكّداً بيان كرد فرمود: وَأَن تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ در هر حال اين وَأَن تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ شامل همه اينها خواهد بود چون بعضيها خواستند بگويند وَمَن تَطَوَّعَ خَيْراً ناظر به خصوص مسئله فديهدادن است كه خداي سبحان فرمود: سالمندان مثلاً يك مسكين را اطعام كنند, بعد فرمود: فَمَن تَطَوَّعَ خَيْراً اگر خواستند بيش از يك مسكين را اطعام كنند يا به يك مسكين چند نوبت طعام بدهند اين تطوع است ايشان ميفرمايند نه اين اختصاصي به مسئله اطعام مسكين به عنوان كفاره ندارد ناظر به اصلِ مسئله است.
تفسیر تسنیم ايت اله جوادي املي
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,975
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
سئوال: كتب عليكم در ايه روزه به معناي مجاز شدن است نه واجب شدن؟!!
در ايات ديگري از قران كه عبارت كتب علي بكار رفته همچون بقره 178 كه فرموده كتب عليكم القصاص في القتلي در ادامه فرموده فمن عفي له ... يعني قصاص مجاز است اما عفو هم جايز و حتي بهتر است
يا ايه وصيت 180 بقره: كتب عليكم اذا حضر احدكم الموت... به معناي وجوب نيست بلكه مجاز بودن و مناسب تر بودن را ميرساند.
پس در ايه 183 بقره هم كه فرموده يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ به معناي وجوب نيست. بلكه مجاز بودن را ميرساند.
پاسخ:
فعل كتب علي به معناي نوشته شدن و مقرر شدن است كه معناي دقيق ان و اينكه ايا ان چيزي كه مقرر شده، بديلي دارد يا خير، را بايد داخل متن مشاهده كرد. ايات ديگري در قران وجود دارد كه فعل كتب علي به معناي الزامي بودن و اينكه شرايط ايجاب ميكند كه شما چنين كاري را حتما انجام دهيد، استفاده شده است . از جمله
كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ {216}بقره بر شما كارزار واجب شده است در حالى كه براى شما ناگوار است و بسا چيزى را خوش نمىداريد و آن براى شما خوب است {216}
فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْاْ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ {246} پس هنگامى كه جنگ بر آنان مقرر شد جز شمارى اندك از آنان [همگى] پشت كردند و خداوند به [حال] ستمكاران داناست {246}
اگر قتال بر انها مجاز بوده و نه الزام، چرا پشت کنندگان به ان نکوهش شده و جزو ظالمان قرار گرفته اند؟ و یا چرا انها را علیرغم اکراه قلبی خودشان به ان دعوت میکند؟
بررسي آيات روزه و فعل #كتب_عليكم:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ {183}بقره اى كسانى كه ايمان آوردهايد روزه بر شما مقرر شده است همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما [بودند] مقرر شده بود باشد كه پرهيزگارى كنيد {183} أَيَّامًا مَّعْدُودَاتٍ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ... {184} [روزه در] روزهاى معدودى [بر شما مقرر شده است] [ولى] هر كس از شما بيمار يا در سفر باشد [به همان شماره] تعدادى از روزهاى ديگر [را روزه بدارد] ...{184} فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ {185} پس هر كس از شما اين ماه را درك كند بايد آن را روزه بدارد و كسى كه بيمار يا در سفر است [بايد به شماره آن] تعدادى از روزهاى ديگر [را روزه بدارد] خدا براى شما آسانى مىخواهد و براى شما دشوارى نمىخواهد تا شماره [مقرر] را تكميل كنيد و {185}
1-اگر کتب علیکم به معنای مجاز شدن بر شما باشد، چرا باید بر تکمیل عده برای روزهایی که مقارن با سفر یا مرض بوده و فرد نتوانسته روزه بگیرد، تاکید شود؟ ان هم سه بار؟ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ(2بار) و وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ (1بار) فعلی که انجام و عدم انجام ان اختیاری است چرا باید بر تکمیل عده ان تاکید شود؟ 2-بیان تکلیف جایگزین برای مسافر و مریض یا انها که روزه برايشان طاقت فرسات ، مفهومی ندارد چرا که اصل کار اختیاری و غیر الزامی است.
3- وجود فعل امر غایب فلیصمه ( فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ ) تصریحی بر الزامی بودن ان دارد.
4- اگر به معنای مجاز شدن روزه باشد، ایا در غیر از ایاما معدودات، روزه مجاز نیست؟ و حرام است؟!!
5-در انتهاي ايه 185 ذكر جمله " ان تصوموا خير لكم" صراحتا خير بودن روزه را تاكيد ميكند كه اين هم فراتر از معناي پيشنهادي مجاز بودن روزه گرفتن ميباشد.
6- قران از اصطلاح واجب براي هيچيك از فرايض استفاده نكرده است. در اينجا هم خطاب به اهل ايمان ميفرمايد كه براي رشد و تعالي تقواي شما ايجاب مي كند كه همگي در يك ايام مشخص از برخي موارد اجتناب كنيد و صائم باشيد.ویرایش بوسیله کاربر 1402/01/29 10:23:21 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.