انعام آيه 31
قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِلِقَآءِ اللَّهِ حَتَّى إِذَا جَآءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قَالُواْ يَحَسْرَتَنَا عَلَى مَا فَرَّطْنَا فِيهَا وَهُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزَارَهُمْ عَلَى ظُهُورِهِمْ أَلَا سَآءَ مَا يَزِرُونَترجمه قطعاً كسانى كه دیدار خداوند (در قیامت) را تكذیب كردند زیانكار شدند، همین كه ساعت موعود ناگهان به سراغشان آید، در حالى كه بار سنگین گناهان خویش را بر پشتشان مى كشند، گویند: دریغا از آن كوتاهى ها كه در دنیا كرده ایم، آگاه باشید كه چه بد بارى است آنچه به دوش مى كشند.
نکته ها مراد از «لقاءاللَّه»، ملاقات معنوى و شهود باطنى در قیامت است، چون در قیامت همه ى وابستگى هاى انسان به مال و مقام و بستگان قطع مىشود و با روبرو شدن با پاداش و كیفر الهى، حاكمیّت مطلقه ى الهى را درك مى كند.
حسرت، براى از دست دادن منافع است و ندامت براى پیش آمدن ضررها. [297]
به قیامت، «ساعت» مىگویند، چون در ساعتى و لحظه اى برقآسا ایجاد مىشود. (در آیه ى 77 سوره نحل آمده است: «وما أمر الساعة الاّ كلَمح البصر أو هو اقرب»، برپایى قیامت، مانند چشم به هم زدن یا نزدیكتر از آن است).
در حدیثى از پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله آمده است: اهل آتش، جایگاه خود (آن جایگاهى كه خداوند براى هر شخصى در بهشت قرار داده است،) را در بهشت مى بینند و مى فهمند زیان كرده اند مىگویند: «یاحسرتنا». [298]
297) تفسیر اطیبالبیان.
298) تفسیر نورالثقلین.
پيام ها 1- كسى كه قیامت را نپذیرد، هستى خود را با دنیاى فانى معامله كرده و این بزرگترین خسارت است. «قد خسر»
2- قیامت، ناگهانى فرا مىرسد و كسى از زمان آن آگاه نیست، پس باید همیشه آماده بود. «جاءتهم الساعة بغتة»
3- روز قیامت، روز حسرت است. «یا حسرتنا»
4- اعتراف و حسرت، نشانه ى آزادى انسان در عمل است زیرا مىتوانست خوب عمل كند و نكرد. «یا حسرتنا»
5 - قیامت روز حست و افسوس خوردن است، امّا حسرتها در آن روز بىنتیجه است. «قالوا یا حسرتنا... و هم یحملون...»
6- گناهان، در قیامت تجسّم یافته و بر انسان بار مىشوند. «یحملون أوزارهم»
7- تكذیب یا فراموشى قیامت، سبب ارتكاب گناهانى است كه در قیامت، وزر و وبال انسان مىگردد. «كذّبوا أوزارهم»
انعام آيه 32
وَمَا الْحَيَوةُ الدُّنْيَآ إِلَّا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الْا خِرَةُ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَترجمه و زندگى دنیا جز بازى و سرگرمى نیست و البتّه خانه ى آخرت، براى تقوا پیشگان بهتر است. آیا نمى اندیشید؟
نکته ها اگر دنیا مزرعه ى آخرت قرار نگیرد، بازیچه مىشود و مردم مانند كودكانى كه سرگرم به اسباب بازى هایى چون مال و مقام و مانند آن شده اند. مثل صحنهى نمایش كه یكى لباس شاه مىپوشد، دیگرى نقش نوكر را بازى مىكند و سوّمى وزیر مىشود، ولى ساعتى بعد كه همه ى لباسها و نقشها كنار مى رود، مىفهمند كه همه ى عناوین، خیالى بیش نبود.
خیر بودن آخرت به خاطر آن است كه هم لذّتهایش آمیخته به رنج نیست و هم زودگذر و موهوم و خیالى نیست.
با توجّه به آیات دیگر قرآن، نباید این آیه را دعوت به رهبانیّت و ترك دنیا دانست.
كلمه ى «لعب» به كارى گفته مىشود كه قصد صحیحى در آن نباشد و كلمه ى «لهو» به كارى گفته مىشود كه انسان را از كارهاى مهم و اصلى باز دارد. [299]
شباهت دنیا به لهو و لعب از جهاتى است:
الف: دنیا مثل بازى، مدّتش كوتاه است.
ب: دنیا مثل بازى، تفریح و خستگى دارد و آمیخته اى از تلخى و شیرینى است.
ج: غافلان بى هدف، بازى را شغل خود قرار مىدهند.
د: دنیاگرایى مثل بازى، انسان را از اهداف مهم باز مىدارد.
299) مفردات راغب.
پيام ها 1- دنیا محورى، فكرى كودكانه و پوچ است. (لهو ولعب معمولاً كار كودكان است و سرگرم شدن به دنیا انسان را از آخرت باز مىدارد) «لهو ولعب»
2- راه نجات از حسرت آخرت، فكر و تعقّل است. «یا حسرتنا... أفلا تعقلون»
3- خردمند، فریب دنیا را نمىخورد. «و للدّار الاخرة خیر... أفلا تعقلون»
4- بكار نگرفتن اندیشه، زمینه توجّه به دنیا وغفلت از آخرت است. «أفلاتعقلون»
5 - غفلت از آخرت، سبب توبیخ است. «أفلا تعقلون»
6- تعقّل و تقوا، ملازم یكدیگرند. «یتّقون أفلاتعقلون»
انعام آيه 33
قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِى يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لَايُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّلِمِينَ بَاَيَتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَترجمه البتّه ما مىدانیم كه آنچه مى گویند، تو را اندوهناك مى كند، (ولى غم مخور و بدان كه) آنان (در واقع) تو را تكذیب نمىكنند، بلكه (این) ستمگران آیات خدا را انكار مىكنند.
نکته ها در شأن نزول آیه آمده است كه: دشمنان پیامبر صلى الله علیه وآله آن حضرت را امین و صادق مىدانستند، ولى مىگفتند: اگر او را تصدیق كنیم، قبیله و موقعیّت ما تحقیر مىشود. گاهى هم مىگفتند: او صادق است ولى خیال مىكند به او وحى شده، از این روى، این گونه آیات الهى را تكذیب مىكردند.
امام صادق علیه السلام درباره ى «لا یكذّبونك» فرمود: یعنى آنان نمىتوانند گفتار و مدّعاى تو را ابطال كنند. [300]
300) تفسیر عیّاشى.
پيام ها 1- رهبر نباید از تكذیب مخالفان محزون شود. به همین دلیل، خداوند پیامبرش را دلدارى مىدهد و حمایت مىكند. «قد نعلم انّه لیحزنك»
2- خداوند به حالات درونى انسان آگاه است. «قد نعلم انّه لیحزنك»
3- تكذیب پیامبر، تكذیب خداست، همانگونه كه بیعت با پیامبر، بیعت با خداوند است. «لایكذّبونك ولكن الظالمین بایات اللَّه یجحدون»
4- با توجّه به مشكلات و تكذیب و جسارتهاى بزرگتر به دیگران، مشكل خود را آسان بدانیم. «لایكذّبونك... بآیات اللَّه یجحدون»
5 - مخالفان رسول خدا، با مكتب طرفند، نه با شخص. «لایكذّبونك... بآیات اللّه یجحدون»
6- تكذیب آیات الهى، هم ظلم به خود است، هم ظلم به رسول اللّه، هم ظلم به مكتب و هم ظلم به نسلهاى بعد. «ولكنّ الظالمین بآیات اللّه یجحدون»
انعام آيه 34
وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُواْ عَلَى مَا كُذِّبُواْ وَأُوذُواْ حَتَّى أَتَهُمْ نَصْرُنَا وَلَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَتِ اللَّهِ وَلَقَدْ جَآءَكَ مِن نَبَإِىْ الْمُرْسَلِينَترجمه و همانا پیش از تو نیز پیامبرانى تكذیب شدند، لیكن در برابر آنچه تكذیب شدند و آزار دیدند صبر كردند، تا یارى ما به آنان رسید. (تو نیز چنین باش زیرا) براى كلمات (و سنّتهاى) خداوند، تغییر دهنده اى نیست. قطعاً از اخبار پیامبران براى تو آمده است (و با تاریخ آنان آشنایى).
نکته ها «كلمات»، به معناى سنّتهاى الهى است: «ولقد سبقت كلمتنا لعبادنا المرسلین انّهم لهم المنصورون وانّ جُندنا لهم الغالبون» [301]
تاریخ، سرچشمه ومنبعى پذیرفته شده براى شناخت حوادث است. از صبر انبیاى پیشین و نابودى اقوامى چون قوم هود وصالح ولوط و ... كه تكذیب كردند، باید عبرت گرفت، سنّت و برنامه الهى، فرستادن رسولان وآزادى مردم در انتخاب است. كافران را به كیفر مىرساند و رسولان را در راه دعوت، امداد مىكند.
در آیات متعدّدى از قرآن خداوند یارى و پیروزى رهبران و مؤمنان صابر را بر خود لازم دانسته است از جمله:
* «كتباللّه لاغلبنّ أنا و رسلى» [302]
* «وكان حقّاً علینا نصر المؤمنین» [303]
* «انّا لننصر رسلنا» [304]
* «ولینصرنّ اللَّه من ینصره» [305]
301) صافّات، 171 تا 173.
302) مجادله، 21.
303) روم، 47.
304) غافر، 51.
305) حج، 40.
پيام ها 1- راه حقّ، هیچگاه هموار نبوده و تحققّ آرمان انبیا همراه با تحمّل مشكلات بوده است. «فصبروا على ما كذّبوا»
2- یكى از بهترین اهرمهاى مقاومت در برابر شداید، بیان امدادهاى الهى است. «فصبروا... حتّى اتاهم نصرنا»
3- رهبران، انتظار اطاعت همه را نداشته باشند. «كُذّبوا»
4- شرط اصلى پیروزى، صبر است. «فصبروا... حتّى اتاهم نصرنا» (خداوند به صابران، نوید پیروزى مىدهد)
5 - دشمنان از هیچ تلاشى علیه حق، كوتاهى نمىكنند، خواه تكذیب باشد و خواه آزار. «كذّبوا، اوذوا»
6- صبر مستمر، زمینه ساز نزول نصرت و رحمت الهى است. «فصبروا... حتّى أتاهم نصرنا»
7- حقّ، پیروز است. «اتاهم نصرنا»
8 - سنّتهاى الهى تغییر ناپذیر است و خداوند خلف وعده نمىكند. «لامبدّل لكلمات اللّه»
9- هر كس باید نمونه هاى مشابه خود را در تاریخ بشناسد. خداوند خطاب به پیامبر مىفرماید: «و لقد جاءك من نبأ المرسلین»
10- از زحمات و رنجهاى پیشینیان باید یاد و قدردانى كرد. «و لقد جاءك من نبأ المرسلین»
انعام آيه 35
وَإِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِىَ نَفَقاً فِى الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِى السَّمَآءِ فَتَأْتِيَهُم بِاَيَةٍ وَ لَوْ شَآءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجهِلِينَترجمه و اگر اعراض و بىاعتنایى آنان (كافران) بر تو سنگین است (و مىخواهى به هر وسیله آنان را به راه آورى، ببین) اگر بتوانى سوراخى در زمین یا نردبانى در آسمان بجویى، تا آیه اى (دیگر) برایشان بیاورى (پس بیاور ولى بدان كه باز هم ایمان نخواهند آورد) و اگر خدا خواسته بود همه ى آنان را بر هدایت گرد مىآورد (ولى سنّت الهى بر هدایت اجبارى نیست) پس هرگز از جاهلان مباش.
نکته ها در شأن نزول آیه آمده است: كفّار به رسول خدا صلى الله علیه وآله مىگفتند: ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد، مگر آنكه زمین را شكافته برایمان چشم هاى جارى سازى: «لن نؤمن لك حتّى تَفجر لنا مِن الارض یَنبوعاً» [306] ، یا به آسمان روى: «أو ترقى فى السماء» [307] شاید آیه اشاره به نوع درخواستهاى نابجاى آنان باشد كه اگر زمین را بكاوى یا نردبان به آسمان بگذارى و خود را به آب و آتش بزنى سودى ندارد. در دعوت تو نقصى نیست، اینان لجوجند، پس براى ارشادشان این همه دلسوزى نكن.
306) اسراء، 90.
307) اسراء، 93.
پيام ها 1- پیامبر، براى هدایت مردم، دلسوز و نسبت به از اعراضشان غمگین بود. «و ان كان كبر علیك اعراضهم»
2- پیامبر باید روحیّات مخاطبان خود را بشناسد و بداند كه گروهى از هر معجزهاى كه برایشان آورده شود روى گردانند. «اعراضهم»
3- پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله مىخواست به هر طریق مردم هدایت شوند، امّا اشكال در روحیّه ى لجوج كفّار است كه خداوند هشدار مىدهد. «تبتغى نفقاً فى الارض او سلّماً فى السماء»
4- خداوند مىتواند همه را هدایت كند، ولى حكمت او اقتضا مىكند كه انسان آزاد باشد. «و لو شاء اللَّه لجمعهم على الهدى»
5 - ارضاى خواستههاى بهانه جویان و بىصبرى مبلّغان، جهل است. «فلا تكونن من الجاهلین» (ریشهى بسیارى از توقّعات نابجا، جهل است)
ویرایش بوسیله کاربر 1392/10/09 10:43:53 ب.ظ
| دلیل ویرایش: مشخص نشده است