رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
در ایه 6 سوره مائده به ترتیب احکام وضو غسل وتیمم بیان شده است:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَينِ
وَإِن كُنتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُواْ وَإِن كُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاء أَحَدٌ مَّنكُم مِّنَ الْغَائِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء
فَتَيَمَّمُواْ صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُم مِّنْهُ
مَا يُرِيدُ اللّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهَّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۶﴾
فولادوند: اى كسانى كه ايمان آورده ايد چون به [عزم] نماز برخيزيد صورت و دستهايتان را تا آرنج بشوييد و سر و پاهاى خودتان را تا برآمدگى پيشين [هر دو پا] مسح كنيد
و اگر جنب ايد خود را پاك كنيد [=غسل نماييد] و اگر بيمار يا در سفر بوديد يا يكى از شما از قضاى حاجت آمد يا با زنان نزديكى كرده ايد و آبى نيافتيد
پس با خاك پاك تيمم كنيد و از آن به صورت و دستهايتان بكشيد
خدا نمىخواهد بر شما تنگ بگيرد ليكن مى خواهد شما را پاك و نعمتش را بر شما تمام گرداند باشد كه سپاس [او] بداريد کلمات کلیدی:نماز وضو غسل جنب تیمم سفر طهارت ویرایش بوسیله کاربر 1395/12/04 02:36:20 ب.ظ
| دلیل ویرایش: key word
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1393/12/24 ارسالها: 43 3 تشکر دریافتی در 2 ارسال
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فاغْسِلُواْ وُجُوهَکُمْ وَ أَيْدِيَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُواْ بِرُؤُوسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَينِ معناي آيه عبارت است از: اي کساني که ايمان آوردهايد هنگامي که براي نماز به پاخاستيد صورت و دستها را تا آرنج بشوييد و سر و پاها را تا برآمدگي پا مسح کنيد.
جهت شستن دست قسمت إِلَى الْمَرَافِقِ در آيه به اين مساله مربوط ميشود. اهل سنت لفظ إلي را که در آيه به کار رفته است، به معناي انتهاي غايت گرفته و گمان کردهاند که بايد دست را از پايين به سمت آرنج شست. براي اين مساله دو پاسخ وجود دارد:
پاسخ اول يکي از معاني إِلي معناي مصاحبت است. در اين صورت معناي آيه عبارت ميشود از: صورت و دستها را به همراه آرنج بشوييد. به اين معنا کوفيون و جماعتي از بصريون قائل هستند. صاحب هدايه نيز اين معنا را براي إِلي در اين آيه گرفته است.
پاسخ دوم اشتباهي که عامه در تفسير اين آيه مرتکب شدهاند، اين است که إِلي را به معناي انتهاي غايت (مسافت) گرفتهاند، اما گمان کردهاند، انتهاي غايت همواره انتهاي جهت را ميرساند. در صورتي که چنين نيست و گاهي تنها انتهاي محدوده را مشخص ميکند. به عنوان مثال اگر کسي به شما بگويد اُنْقُشِ الْجِدارَ إلي هذَا الْخَطِّ (ديوار را [از پايين] تا اين خط رنگ کن)، به اين معنا نيست که قلممو را بايد از بيخ ديوار بگيري و به سمت بالا بکشي! بلکه مراد اين است که محدوده رنگ کردن تو تا اين خط ميباشد. ضمن اين که اصولا رنگ زدن از بالا به پايين انجام ميشود. بنابراين آيه از جهت ساکت است و روايت جهت را مشخص ميکند.
مسح سر قسمت وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِکُمْ در آيه به اين مساله مربوط ميشود. مطابق با فرمايش امام صادقعليهالسلام به امام النحات سيبويه و عدم نقل اعتراض وي به حضرت که ظهور در پذيرش او دارد، باء در آيه به معناي بعضيت است و بدين ترتيب مشخص ميشود که مسح بخشي از سر کافي است.
برخي از نحات باء را براي استعانت گرفتهاند، به اين ترتيب که آيه را داراي حذف و قلب و اصل آن را اِمْسَحوا رُؤوسَکُمْ بِالْماءِ دانستهاند! که تکلف آن واضح و از يک نحوي بعيد ميباشد! ابن هشام نيز اين قول را در کتاب مغني اللبيب با قيل نقل کرده و از آن گذشته است.
اما خود ابن هشام باء را براي الصاق دانسته و هدف او چيزي نيست جز توجيه وجوب مسح تمام سر! اما او از اين مطلب غافل و يا متغافل بوده که مسح به خودي خود متمضن معناي الصاق است، تضميني که براي هر که کمترين آشنايي با زبان عربي داشته باشد، ظاهر است! بنابراين محل تاکيد نيز نميباشد و باء در کلام خداوند حشو خواهد بود! در واقع، اختلاف ناشي از اين است که مسح سر بر مسح تمام آن دلالت دارد يا بعض آن که باء حکم را مشخص مينمايد.
شستن پا قسمت وَ أَرْجُلَکُمْ در آيه به اين مساله مربوط ميشود. از آنجايي که أَرْجُل در آيه منصوب است، اهل سنت آن را عطف به وُجُوه دانسته و لذا پا را ميشويند. اما غافل از اين مطلب هستند که عطف أَرْجُل به وُجُوه منجر به وجود اجنبي يعني وَ امْسَحُواْ بِرُؤُوسِکُمْ در اصل کلام که مطابق با اين قول فاغْسِلُواْ وُجُوهَکُمْ وَ أَيْدِيَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ أَرْجُلَکُمْ بوده است، ميشود و هيچ عربي که کمترين درجهاي از فصاحت داشته باشد، چنين سخن نميکند، چه رسد به خداوند متعال!
بلکه حق اين است که أَرْجُل عطف به رُؤُوس و منصوب به نزع خافض است و يا عطف به محل بِرُؤُوس ميباشد که نصب است و هيچيک از اين دو تقدير کلام را از فصاحت نمياندازد.
اما تقدير دوم ارجح است و حکمتي دارد و آن اين است که اگر باء بر سر أَرْجُل نيز ميآمد، به معناي مسح بخشي از طول پا (از نوک انگشت) تا کعبين است، در حالي که چنين چيزي صحيح نيست و تمام طول پا از نوک انگشت تا کعبين بايد مسح شود و بدين ترتيب حکمت عدم تکرار باء در أَرْجُل مشخص ميشود. |
حمید فغفور مغربی |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17 ارسالها: 221
6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
|
نظرات و فتاواي متفاوت ايت الله صادقي تهراني راجع به وضو :
1-آيا وضورا بايد بلافاصله پيش از نماز گرفت يا ميتوان چند ساعت قبل از اذان،وضو گرفت؟
پاسخ:
" اينجا(ايه 6 سوره مائده)" قمتم الى الصلاة" نه" قمتم فى الصلاة" يا «للصلاة»، وضو، غسل يا تيمم را پيش از وقت نماز نيز مورد امر قرار داده است،
اگر" فى الصلاة" بود انجام طهارت نيز در حال نماز بود، و اگر «للصلوة» بود تنها برخواستنِ بدون فاصله براى نماز را شامل بود، ولكن" الى الصلاة" كه برخواستن بسوى نماز است، چه با فاصله و چه بى فاصله، شامل قبل از وقت نماز نيز هست، چون چنين برخواستنى انحصار به اول وقت نماز ندارد، بلكه اگر انسان بخواهد در اول وقت نمازش را بجا آورد طبعاً طهارتش قبل از وقت نماز خواهد بود، روى اين اصل اين آيه نص است بر صحت و بلكه وجوب يا رجحان طهارت و وضو- و يا طهاراتى ديگر- قبل و از وقت نماز،
درست است كه خود نماز در اول وقت واجب نيست ولكن استجابش ثابت است، و بنابراين اگر شخص محدث بخواهد در اول وقت نماز بخواند واجب است پيش از وقت طهارتش را نيز انجام دهد، گرچه ساعاتى هم پيش از اول وقت نماز باشد. و «قمتم» تمامى قيام ها را براى نماز در بر دارد، چه از خواب و ساير حدث هاى كوچك و بزرگ، و چه از كل پليدهاى درونى و برونى."
2-ايا در شستن صورت ،جهت مهم است ؟بالابه پايين يا پايين به بالا؟ پاسخ:
" فاغسلوا وجوهكم" نخست شستن صورت را واجب كرده و نه بيش از آن، مانند داخل چشم و بينى و دهان كه درونى است، و يا مانند گوشها و ميان صورت و گوش كه خارج از صورت است،
و نيز با توجه به «فاغسلوا» بايد گفت كه كيفيت خاصى در شستن صورت وجود ندارد، چه ارتماسى و چه ترتيبى و چه از بالاى صورت به پايين و يا از هر جاى ديگر صورت بشوئيد كافى است. و بنابر اساس اطلاق آيه هيچ گونه ترتيبى در شستن صورت وجود ندارد. "
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17 ارسالها: 221
6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
|
3-ايا در وضو بايد دستها را از بالا به پايين شست؟ ترتيب دستها چگونه است؟
پاسخ از تفسير فرقان:
" وايديكم الى المرافق" «الى» در اينجا متعلق به كائن مقدر است بدين معنى كه دستهاتان كه تا حد مرفقها است بايد شسته شود، چه از مرفقها و چه از سر انگشتان و چه بگونه اى ديگر،
ولى اگر «الى» متعلق به «اغسلوا» بود شستن دستها بايد از سر انگشتان باشد و اين احتمال به دلائلى چند هرگز درست نيست:
1- روى اصل اينكه عطف خصوصيات معطوفٌ عليه را براى معطوف تكرار مى كند، معنى آيه چنين مى شود كه صورتها را تا مرفقها و دستها را نيز تا مرفقها بشوئيد!
وانگهى در" الى الكعبين" هم همه مى دانند كه «الى» متعلق به «وامسحوا» نيست، بلكه اينجا نيز متعلق به كائن مقدر است، بدين معنى كه پاهايتان را كه تا نخستين حد برآمدگيهايش مى باشند مسح كنيد، چه از سر انگشتان و چه از بالا، چنانكه كل روايات شيعه و سنى نيز بر اين معنى گواه است، وانگهى در جمع اين آيه هرگز هيچگونه كيفيتى را در مورد از بالا يا پايين شستن و يا مسح كردن به ميان نياورده، در عين حاليكه همين آيه در بيان وضو منحصر به فرد است، و اگر كيفيتى در وضو شرط بود بيان مى كرد.
روايات هم هرگز نمى توانند اين اطلاق آيه را تخصيص بزنند، زيرا اينگونه تخصيص نيز خود نسخ است و سنت نمى تواند كتاب را نسخ كند، و در ثانى اختلافى هم در خود اين روايات موجود است از اين رو هم برخى از بزرگان فقيهان كيفيت خاصى را در شستن دستها شرط نمى دانند.
چون دستها معمولًا يكجا شسته نمى شوند ترتيب سنتى قطعى در جلو انداختن دست راست را پذيرفته ايم و منافاتى هم با اطلاق آيه ندارد.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17 ارسالها: 221
6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
|
4- آيا در وضو مسح قسمتي از سر كفايت ميكند؟ در مسح پا ،آيا كل پا لازم است يا قسمتي از پا؟
بخشى از سر را با باقى مانده ى آب وضو چه با دست راست يا چپ چه از بالا به پايين يا به عكس و يا طور ديگر مسح كنى، و تنها واجب اين است كه قسمتى از سر با يكى از دو دست مسح گردد
چنان كه نص «فَامْسَحُوا بِرُئُوسِكُمْ» «بخشى از سرهاتان را مسح كنيد» بيش ازاين را واجب نكرده،
كه حضرت صادق عليه السلام در پاسخ زراره كه پرسيد از كجا بفهميم مسح سر تمامى سر را نمى گيرد؟ فرمود: «لِمَكانِ الْباءِ» كه «بِرُئُوسِكُمْ» بايش براى تبعيض است «3»،
ولى نسبت به روى پاها واجب است تمام روى پا به صورت عرضى و طولى تا اولين بلندى روى پا كه ابتداى استخوان برجسته پاها است، مسح گردد. براى اين كار بهتر است كل كف دست را به طور مورّب روى انگشتان پا نهاده و دست را تا برآمدگى اول روى پا مسح كند.
و اين به دليل «وَأرْجُلَكُمْ إلى الَكعْبَيْنِ» است كه منصوب مى باشد و اين مسح، با مسح سر كه «برئوسكم» است اين فرق را دارد، و به همين ترجمه ى ساده ى آيه كه بعضى از سرهاتان را، و تمامى پاهاتان را تا برآمدگى نخستين مسح كنيد بسنده مى كنيم
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: students, member تاریخ عضویت: 1390/03/01 ارسالها: 38
4 تشکر دریافتی در 3 ارسال
|
5-اهل سنت مى گويند اگر ما سر و پا را كلا بشوئيم هم آنها را شسته ايم و هم مسح كرده ايم،و از باب عمل به احتياط ،آيا درست است؟
خير. اين خود اضافه بر احتياط جمعى است بين كتاب و سنت،
ولى نخست بايد گفت كه شستن بر خلاف نص كتاب مى باشد، آرى سنت قبل از آيه مائده شستن پا بوده، چنانكه در حدود چهل روايت شيعى نيز وارد است، ولى با نص «امسحوا» در اين آيه هر چهل حديث نسخ گرديده،
وانگهى شستن جمع بين مسح و غَسل نيست، بلكه مَسح مسح است و غَسل غسل، در صورتى كه ما امر به مسح شده ايم و نه غَسل جمع ميان غَسل و مسح خود بدعت است، زيرا اضافه اى است بر برنامه مسح، مانند نماز صبح كه تنها دو ركعت است، آيا مى شود آنرا بيش از دو ركعت خواند و گفت كه بيش از دو ركعت هم دو ركعت است و هم افزون بر آن؟!!
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: students, member تاریخ عضویت: 1390/03/01 ارسالها: 38
4 تشکر دریافتی در 3 ارسال
|
احكام تيمم و شرايط ان در قرآن
در تفسير الفرقان دز ذيل آيه 6 سوره مائده چنين امده است:
و اينجا "ان كنتم مرضى" تا «الغائط» بيانى است براى دو جريان، نخست عُذر از استعمال آب براى وضو يا غُسل است، اعم از اينكه زيان آور باشد كه بيمار بوده و يا بيمار شود. و يا اينكه در سفر باشد و به آب دسترسى پيدا نكند
سپس "لامستم النساء" كه عمل جنسى با زنان است و«لَمستم» نيست تا صرف لمس با آنان باشد، كه به قول معروف اهل سنت وضو را باطل كند، بلكه «لامستم» به معنى لمس طرفينى است كه تعبيرى مؤدبانه از عمل جنسى است، و دست كم اين «لامستم» عمل جنسى را شامل است و نسبت به غير آن دست بالا مشكوك مى باشد، اين بُعد نخستين جنابت است و ابعاد ديگرش مانند بيرون آمدن منى و حيض و نفاس و ... و مشمول "ان كنتم جنباً" مى باشد در هر صورت "فلم تجدو اماءً" دست نيافتن به آب را ـ و نه تنها نيافتن آن را ـ موجب تيمم دانسته، زيرا بيمار در عين وجود آب از نظر بهداشتى دسترسى به آب ندارد، ولى مسافر ـ چنانكه در گذشته چنين بوده ـ اصلا در سفر آب نمى يافته تا طهارتى انجام دهد، روى اين اصل «لم تجدوا» اينجا هر دو گونه نيافتن آب را شامل است، بنابراين در اين صورت بايد تيمم كند
"فتيمموا صعيداً طيباً" چنانكه "لم تجدوا ماءً" يافتن آب كه به معناى كوشش و كاوشى معمولى نسبت به آب است، طهارت با آب را واجب دانسته. «فتيمموا» نيز پى جوئى معمولى بدون عسر و حرج را نسبت به "صعيداً طيباً" واجب دانسته.
تيمم از «يَم» به معناى درياست و تفعّل كه به معناى كوشش و كاوش است اينجا بجاى وضوى يا غسل مكلفان مأموريت دارند خود را براى يافتن صعيد طيب به دريا زنند، و چرا به دريا؟
حال آنكه صعيد طيب در دريا نيست، اينجا دو چيز منظور است: 1ـ سعى و كوشش همچون شناور كه تمام سعيش براى عبور از آب است بدون آنكه غرق گردد. 2ـ نظر به پاكيزگى آب است، و روى اين دو مبنا تيمم بر مبناى تيمم بر صعيد طيّب از اين روست كه بگونه شناورى در آب به جستجوى صعيد باشد و طيبش بر همان مبناى دوم شناورى در آب است، روى اين اصل تيمم صِرف قصد كردن صعيد طيب نيست، زيرا قصد تنها در رابطه با صعيد طيب نه اثر صعيد دارد و نه اثر طيب، روى اين اصل شروط اصلى دست ها را به جاى وضو و غسل به چيزى زدن با همين لفظ تيمم نمودار كرده است.
صعيد هر بلندى را گويند و طيب به معناى پاكيزه است و نه تنها پاك، و علت اينكه صعيد آمده اين است كه بلندى ها نوعاً پاك و پاكيزه هستند و اگر هم آلودگى يابند بر اثر ريزش باران پاكيزه مى شوند، و اگر چنين جريانى نسبت به بلندى ها پيش نيامده باشد «طيباً» آنرا جبران مى كند،
روى اين اصل بلند بودن مورد تيمم هرگز شرط نيست، زيرا تنها اشاره به پاكى و پاكيزگى است، بنابراين خاك، سنگ، گياه و هر جنس معدنى و يا غير معدنى در صورت پاك و پاكيزه بودن از موارد تيمم است، كه اگر پاك باشد ولى پاكيزه نباشد مورد تيمم نيست مانند خاكى چركين و آلوده كه در بلندى هم قرار دارد و نجس هم نيست كه حتى اگر هم منحصر به فرد باشد باز تيمم بر آن واجب نيست، بلكه بعنوان خبيث بودن حرام هم هست و مكلف بعنوان فاقد الطهورين بايد نمازش را بدون غسل و وضو و تيمم بخواند گرچه فتاوى بر خلاف اين نص است. و چنانكه پاكيزه باشد ولى پاك نباشد مانند پوست دباغى شده ميته، اينجا درست است كه اين نجس پاكيزه است ولى در بُعد ايمانى پاكيزه نيست، روى اين اصل اين «طيباً» و پاكيزگى داراى دو بُعد است: 1ـ بُعد بشرى كه پاكيزگى است. 2ـ بُعد ايمانى كه عدم نجاست است.
و اين دو تنوين در صعيداً و طيباً خود تعميمى است نسبت به جسم پاكيزه اى كه مورد تيمم است كه هرگز انحصار به خاك و يا مانند آن ندارد.
و سپس طريقه تيمم؟
«بوجوهكم» دليل است بر اينكه بخشى از صورت مورد تيمم است كه بر حسب سنت قطعيه پيشانى مى باشد و چون آغاز گر صورت پيشانى است اينهم توافقى بين كتاب و سنت است، و همان پيشانى در تبيعض وجوهكم كافى است و سنت قطعيه آنرا تأييد مى كند.
«ايديكم» نيز بر مبناى عطف بخشى از آغاز دست است كه پشت دست ها از سر انگشتان تا مچ مى باشد، و اينجا نيز همانند وضو فرقى نيست كه از بالا به پايين باشد يا بر عكس و يا از چپ به راست و برعكس، گرچه از بالا به پايين مستحب است، چنانكه گروهى از علماى شيعه و سنى قائلند.
و در تيمم فرقى بين جنابت و غير جنابت نيست، زيرا كلا «فاسمحوا» در صورت ها و دست ها تنها يك بار دست به صعيد زدن را كافى دانسته، و رواياتى هم كه درباره تيمم بدل از غسل دوبار آنرا واجب كرده اولا با رواياتى ديگر كه يك بار را كافى دانسته معارض است و ثانياً بر خلاف اطلاق آيه است و روى اين اصل دوبار را حمل بر استحباب مى كنيم.
«منه» در اينجا بدين معنى نيست كه حتماً با زدن دستها بر صعيد طيب غبارى هم از آن بر دست بماند، زيرا هر صعيدى غبار ندارد، بلكه تنها دليل است بر تماس كف دستها با صعيد طيب، بدين معنى كه تنها بر مبناى «تيمموا» اگر مراد قصد باشد قصد و كوشش براى يافتن صعيد كافى نيست، بلكه بايد دستها را هم بر آن بزند تا با اين جريان مسح صورت و دستها تحقق يابد و «منه» نيز اين قصد را تحقق خارجى مى دهد. در آخرين آيه با لفظ «من حرج» همه گونه فعاليتهاى طاقت فرسا را در اين طهارت ها سلب كرده و با توجه به «ليجعل» اينجا تنها وجوب طهارت حرجى مرتفع و استجابتش بر مبناى آياتى ديگر باقى است، سپس «ليطهركم» براى طهارت بدنى و روحى است در طهارت با آب، و تنها معنويش در تيمم خاكسارى مى باشد تثبيت فرموده است
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
چگونگي وضو:🌱
🔸يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ (مائده:6) اي كساني كه ايمان آوردهايد، هرگاه [از خواب شبانه] براي نماز برخاستيد، [پيش از آن] صورت و دستهاي خود را تا آرنجها بشویيد و [با دست] به سر خويش و پاهايتان، تا برآمدگي دو طرف [قوزك] بكشيد [یا به نظر اهل تسنن پاها را بشوييد] ______
پاک سازی جسم وجان
🌱🔸در آیات سابق، بحثهای گوناگونی در باره «طیبات جسمی و مواهب مادی» مطرح شد، در این آیه به «طیبات روح» و آنچه باعث پاکیزگی جان انسان می گردد، اشاره شده است و قسمت قابل ملاحظه ای از احکام_وضو و غسل و تیمم که موجب صفای روح است، تشریح گردیده است
↩️38- جملة «إِلَى الْمَرَافِق»، حدّ انتهايي شستن دستان را نشان ميدهد، متأسفانه اين مسئله كه آب را بايد از آرنج ريخت يا انگشتان، اصل موضوع را، كه محدودة شستشو و تميز شدن است، تحتالشعاع قرار داده و موجب اختلافي ميان اهل تسنن و شيعيان شده است.
↩️39- مسئله شستن يا مسح كردن پاها نيز از موارد اختلافي ميان فقيهان دو فرقه است كه براي بسياري از پيروان شكلگرا، اصل را فداي فرع و هدف را قرباني وسيله كرده است. همة اختلافات بر سر اِعراب روي لام «أَرْجُلَكُمْ» ميباشد كه اگر فتحه باشد به «فاغْسِلُواْ» برميگردد و بايد آن را شست، و اگر كسره باشد به «وَامْسَحُواْ» برميگردد و به مسح ميتوان اكتفا كرد [براي آشنائي به استدلالهاي فقهي طرفين بايد به كتابهاي مرتبط با آن مراجعه كرد]. هرچند شستن پاها كه معمولا بيشتر عرق ميكند و آلوده ميشود، منطقيتر و مفيدتر به نظر ميرسد، ولي همچنان كه در مورد سر به مسح آن اكتفا شده است، سهولت امر و رعايت حال بندگان نيز مورد نظر بوده است. 🔻 شستن پا نيازمند تداركاتي براي خشك كردن است كه همواره در دسترس نيست، و در مناطق سردسير نيز كندن جوراب و شستن_پا كاري دشوار است.
📚تفاسیر: نمونه و بازرگان
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
سوره مائده صفحه_108نماز، خود را از جنابت طاهر كنيد
🔸وَإِن كُنتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا و اگر جُنُب [=ناپاك] بوديد پاك شويد. مائده 6
سپس به توضیح حکم غسل پرداخته، می فرماید: «و اگر جنب باشید غسل کنید» (وَ إِن کنتُم جُنُباً فَاطَّهَّرُوا). روشن است که مراد از جمله «فاطّهّروا» شستن تمام بدن می باشد. «جنب» همان طور که در ذیل آیه 43 سوره نساء گذشت به معنی «دور شونده» است، و اگر شخص «جنب» به این عنوان نامیده می شود به خاطر آن است که باید در آن حال، از نماز و توقف در مسجد و مانند آن دوری کند. ضمنا از این که قرآن در آیه فوق می گوید به هنگام نماز اگر جنب هستید غسل کنید استفاده می شود که غسل جنابت جانشین وضو نیز می گردد. تفسير نمونه
🔻 از آيه استفاده مى شود كه تشريع وضو تنها مخصوص حالتى است كه انسان جنب نباشد، و اما در صورت جنابت فقط بايد غسل كند همچنانكه اخبار نيز بر همين معنا دلالت دارند. 👈و اين حكم عينا در سوره نساء نيز بيان شده ، در آنجا آمده : (و لا جنبا الا عابرى سبيل حتى تغتسلوا)، بنابراين آيه مورد بحث يك نكته اضافى دارد و آن اين است كه در اين آيه غسل را تطهر (خويشتن را پاك كردن ) ناميده ، همچنانكه شستشوى بدن از چرك را تنظيف مى نامند.
👈از اين آيه نكته اى كه در بعضى اخبار هست استفاده مى شود و آن اين است كه فرموده اند: (ما جرى عليه الماء فقد طهر) هر چيزى كه آب بر آن جريان يابد پاك شده است . 📚تفسير الميزان
جنابت و اجتناب، از ريشة «جَنْب» [پهلو]، به صورت استعاره، نوعي فاصله و پهلو گرفتن از كسي يا چيزي و دوري كردن از آن را ميرساند. كسي كه در خواب يا در مباشرت با همسر خود جُنُب شده باشد، گويي از طهارت دور شده و بايد خود را قبل از ورود به مسجد براي اقامه نماز پاكيزه نمايد. از آنجايي كه در زمان پيامبر نمازها همواره به جماعت و در مساجد برپا ميشده، اين توصيه همچون وضوي قبل از نماز، براي حفاظت بهداشت مكان عبادت و پاكيزه بودن شخص در مجاورت نمازگزاران ديگر بوده است [والله اعلم]. هر چند تأثير فردي پاكيزگي نيز از نظر جسمي و روحي قابل انكار نيست. فقيهان در مورد جنابت، غُسل را واجب شمردهاند كه شستشوي همة بدن را شامل ميشود، اما در همين آيه شستن دست و روي را هم، كه موضعي محدود است، غسل ناميده است و محل شستشو [يا دستشويي] را نيز «مُغْتَسَل» ميگويند [ص 42 (38:42) ]. در اين آيه به جاي فاغتسلوا [كه در آية 43 نساء (4:43) آمده]، «فَاطَّهَّرُواْ» آمده است كه [در باب تفعل] دلالت بر طهارت طلبي ميكند.
💫تفسير بازرگان
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
#وضو_شرط_نماز است.
آيه شريفه دلالت دارد بر اينكه نماز مشروط بشرطى است كه در آيه آمده ، يعنى شستن و مسح كردن كه همان وضو باشد، و از آن بيش از اين مقدار استفاده نمى شود كه نماز وضو مى خواهد
👈 جمله : (و لكن يريد ليطهركم ) به ما مى فهماند كه غرض خداى تعالى از تشريع غسل و وضو و تيمم اين نيست كه تكليف و مشقت شما را زياد كند، بلكه غرض اين است كه شما داراى #طهارت_معنوى به آن معنائى كه خواهد آمدبشويد خوب وقتى غرض داشتن طهارت است ، نمازگزار مادام كه وضوى قبليش باطل نشده طهارت معنوى را دارد، پس تك تك نمازها #وضو نمى خواهد.
چگونگي وضو
🔸فاغسلوا وجوهكم و ايديكم الى المرافق كلمه (غسل ) به فتح غين به معناى عبور دادن آب بر جسم است ، و غالبا به منظور تنظيف و پاك كردن چرك و كثافت از آن جسم صورت مى گيرد، و كلمه وجه به معناى روى و ظاهر سمت مقابل هر چيز است ، ليكن در غالب موارد در چهره و صورت آدمى و يا به عبارتى سمت جلو سر انسان استعمال مى شود، آن سمتى كه چشم و بينى و دهان در آن سمت است و حد آن همان مقدارى است كه هنگام گفتگو پيدا است
👈كلمه : (ايدى ) جمع كلمه (يد) است ، كه نام عضو خاصى از انسان است كه با آن مى گيرد و مى دهد و مى زند و كارهايى ديگر مى كند، و آن عضو كه نامش به فارسى دست است از شانه شروع شده تا نوك انگشتان ادامه مى يابد، كلمه (دست ) سه معنا دارد، 1 از نوك انگشتان تا مچ 2 از نوك انگشتان تا مرفق 3 از نوك انگشتان تا شانه . 👈و اين اشتراك در معنا باعث شده كه خداى تعالى در كلام خود قرينهاى بياورد تا يكى از اين سه معنا را در بين معانى مشخص كند، و آن قرينه كلمه الى المرافق است ، تا بفهماند منظور از شستن دستها در هنگام وضو، شستن از نوك انگشتان تا مرفق است نه تا مچ دست و نه تا شانه ، چيزى كه هست از آنجا كه ممكن بوده كسى از عبارت دستها را بشوئيد تا مرفق خيال كند كه منظور از شانه تا مرفق است سنت اين جمله را تفسير كرد به اينكه منظور از آن قسمتى از دست هست كه كف در آن قرار دارد
🔸و امسحوا برؤسكم و ارجلكم الى الكعبين 👈كلمه (مسح) به معناى كشيدن دست و يا هر عضو ديگر از لامس است بر شى ء ملموس ، بدون اينكه حائلى بين لامس و ملموس باشد، و نيز خود لامس دست و يا عضو ديگر خود را به آن شى ء بكشد، اينكه فرمود: (و امسحوا برؤسكم) دلالت دارد بر اينكه مسح سر، فى الجمله واجب است نه بالجمله ، ساده تر بگويم مسح مقدارى از آن واجب است نه همه آن ، و اما اينكه آن مقدار كجاى سر است ؟ از مدلول آيه خارج است و اين سنت است كه عهده دار بيان آن است ، و سنت صحيح وارد شده به اينكه سمت پيشانى يعنى جلو سر بايد مسح شود.
💢اختلاف در اعراب كلمه (ارجلكم) و در نتيجه اختلاف در اينكه مسح پا واجب است ياشستن آن 🔻و اما جمله : (و ارجلكم )، بعضى كلمه (ارجل ) را به صداى پائين لام قرائت كرده اند، كه قهرا آنرا عطف بر كلمه (على رؤ سكم ) گرفته اند، 👈بعضى ديگر كلمه (ارجلكم ) را به نصب - صداى بالا خوانده اند، و شما خواننده عزيز اگر با ذهن خالى از هر شائبه و اينكه فلانى چه گفته و آن ديگرى چه گفته اين كلام را از گوينده اى بشنوى ، بدون درنگ حكم مى كنى به اينكه كلمه (ارجلكم ) عطف است بر موضعى كه كلمه (رؤ سكم ) دارد،آرى طبع سليم هيچ گاه حاضر نيست كلامى بليغ چون كلام خداى عزوجل را جز بر چنين معنائى حمل كند حتى در كلمات معمولى مانند اين كلام كه (من صورت و سر فلانى را بوسيدم و به شانه او دست كشيدم و دستش ) بگويد معنايش اين است كه من صورت و سر و دست فلانى را بوسيدم ، و به شانه اش دست كشيدم ، و به عبارتى ديگر با اينكه مى تواند كلمه (دستش ) را عطف كند به موضع كلمه شانه و در نتيجه (دستش ) نيز مجرور به حرف (با) و تقدير كلام (به شانه او دست كشيدم و به دستش ) بشود، اين كار را نكند و به جاى آن كلمه ، (دستش ) را بشكل مفعول بخواند و بگويد اين كلمه عطف است بر كلمات (صورت و سر) و معناى جمله چنين است (من صورت و سر زيد را بوسيدم ، و به شانه او دست كشيدم ، و دستش را بوسيدم)، آرى با اينكه وجه اول وجهى است روبراه و كثيرالورود در كلام عرب هيچ انسان سليم الفطره اى وجه دوم را اختيار نمى كند.
📚تفسير الميزان.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
🌹🌱
#سوال چرا در هيچ جاي قرآن به كميت نماز اشاره نشده است ولي در آيه ۶ سوره مائده به كميت وضو اشاره شده است؟
#پاسخ استاد بازرگان .. صلوه رويكرد است و نماز (فارسي) نوعي از آن ، صلوه عام است و نماز خاص . نماز نياز و نداي ما با خداست ، اگر شكل آن دقيقا مشخص ميشد ، همچون معشوقي ميشد كه به عاشق خود مدلي براي نامه عاشقانه نوشتن ارائه دهد !! ما در نماز از شكل ارتباط پيامبران با خدا كه بهترين بود پيروي ميكنيم
#سوال ... منظور بنده اين است چرا وضو كه اهميت كمتري دارد را با تمام جزئياتش اشاره نموده است؟
#پاسخ استاد بازرگان ... وضو كاري ظاهري است ، نماز باطني . شستشو قالب است ، مناجات قلب و محتوا . اولي يكنواخت است و شكلي، دومي متنوع و دروني . پاكيزگي ظاهر را ميتوان به همه الگو داد ، پاكيزگي باطن اختياري است و الگويش انتخابي . و ما خود الگوي نماز پيامبر را برگزيده ايم.
استاد بازرگان 🌹🌱
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.