logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:176983)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:140059)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:130837)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:95111)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: ترجمه تدبر و نکات مهم تفسیری سوره لقمان: ایات حکمت اموز قران هدایت کننده اهل ایمان و عمل صالح است    قمار، پليد و شيطاني است. از ان اجتناب كنيد    تعصب ديني ، ممدوح يا مذموم؟ مفهوم تعصب چيست؟    معجزه كمتر شناخته شده پيامبر رحمت : قراردادها             

توجه

Icon
Error

farhang Offline
#1 ارسال شده : 1394/06/13 12:16:33 ق.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,036
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
تفسير قرآن،تفسير ساده وخلاصه سوره مجادله،پيام ايه هاي سوره مجادله

بنام خدا

سوره مجادله
فراز اول آیات 1-6:

آیه 1 به شکایت زنی از شوهرش در نزد پیامبر اشاره میکند.

آیه 2 خداوند ظهار کردن همسران را حرفی زشت و غیر واقع میداند(ظهار عبارت بود از اینکه مرد به همسرش بگوید تو همانند مادرم هستی و دیگر رابطه زناشویی با او نداشته باشد.در واقع این زن نه طلاق داده میشد که بتواند زندگی مطلوب خود با مرد دیگری را ادامه دهد و نه امکان ارضای نیازهایش در این زندگی فراهم بود.)خدا میفرماید با گفتن این جمله توسط مردان،زن حکم مادر را پیدا نمی کند.

نفی عمل ظهار درآیه 4 سوره احزاب که قبل از مجادله نازل شده هم بصورت خلاصه بیان شده(ما جعل ازواجکم الائی تظاهرون منهن امهاتکم) اما در این سوره حدود 6 آیه را به خود اختصاص داده و با جزییات و تاکید بیشتر همراه بوده است .و البته این رویه متعارف قرآن است که ابتدا مجمل و سپس مفصل بیان میکند.

آیه 3و4:حکم رجوع مجدد مرد پس از ظهار را بیان میکند.مردانی که همسرانشان را ظهار کردند سپس برمی گردند،قبل از آمیزش باید برده ای را آزاد کنند.اگر برده ای نیافتند دو ماه روزه متوالی بگیرند و اگر نمی توانند 60مسکین را اطعام کنند. این از حدود تشریعی خداوند است و هر کس آنرا انکار کند یا زیر پا گذارد عذابی دردناک دارد.

در واقع خداوند اولا برای اینکه ترک ظهار ضمانت اجرایی داشته باشد جریمه ای قرار داده تا گفتن آن برای مردان مسلمان و معتقد سخت شود ثانیا بخاطر از هم نپاشیدن خانواده و امکان ادامه زندگی مطلوب زن وشوهر،جریمه ای باشد که امکان ادای آن توسط مرد وجود داشته باشد و بتواند در صورت تمایل به برقراری رابطه با زنش،با پرداخت این کفاره به زندگی سابق خود ادامه دهد.

آیه 5و6:تذکر و توجه میدهد که مخالفت با این حدود درواقع مخالفت با خدا ورسولش است که اقوام گذشته هم به ان دچار شدند و خدا در قیامت که همه را محشور میکند به تک تک اعمالتان خبر می دهد و عذاب میکند.

پیام آیات 1-6:نفی یکی از سنتهای غلط(ظهار) و تشریع حدود به جهت احیای حقوق زنان و حفظ خانواده


کلمات کلیدی:مجادله ظهار نجوی زنان نجوا ناراحت نفاق دورو

ویرایش بوسیله کاربر 1395/10/01 02:55:19 ب.ظ  | دلیل ویرایش: key words

سیدکاظم فرهنگ
farhang Offline
#2 ارسال شده : 1394/06/20 11:34:20 ق.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,036
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال

فراز دوم سوره آیات 7-13:

آیه 7:تاکید بر اینکه خداوند بر همه چیز در آسمانها و زمین از جمله نجوا وحرف در گوشی دو نفر علم دارد.

آیه 8:خبر میدهد از افرادی که علیرغم نهی قبلی هم چنان در زمینه گناه (تجاوز از حدود خدا)،عدوان(تجاوز به حقوق دیگران)و نافرمانی از فرمان رسول(حقوق حکومت)با هم نجوا وتوطئه میکنند.
با توجه به اینکه سوره مجادله پس از سوره نساء نازل شده ،به نظر میرسد منظور آیه از نهی قبلی،آیه 114 سوره نساء باشد که نجوی را فقط در امر به صدقه،معروف یا اصلاح بین مردم کاری مثبت دانسته است.

آیه 9:به مسلمانان امر میکند که اگر نجوی میکنید در خصوص گناه و تجاوز و نافرمانی رسول نباشد بلکه در زمینه بر (نیکی به دیگران)و تقوی(رعایت حدود الهی)باشد.به اعتقاد المیزان و برخی تفاسیر،بر در مقابل عدوان و اثم در مقابل تقوی امده است.
تفسیر احسن الحدیث از این آیه نتیجه گرفته که" صرف نجوا حکم خاصی ندارد اگر توام با معصیت شد غیر شرعی و اگر توام با تقوی بود شرعی است."

در واقع نجوی را هم میتوان یکی از مصادیق همکاری و مشارکت برشمرد که در سوره مائده حکم کلی آن بیان شده است:تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم والعدوان
البته نجوا یک استثنا دارد که در آیه 10 بیان شده و ان ناراحت کردن دیگران است(حتی اگر نجوای بر خیر باشد)


آیه10:نجوایی که سایر مسلمانان را ناراحت کند عملی شیطانی است و حال آنکه هیچ جیز به شما ضرری نمی رساند مگر باذن خدا.

آیه 11به آداب مجالس و محافل اشاره میکند و میفرماید

اگر در مجالس نیاز است که برای دیگران جا باز کنید تا آنها هم جایی داشته باشند ،این کار راکنید(تا آنها مایوس و سرافکنده یا خسته نشوند).در پاداش این کار خداوند هم یرای شما گشایش و وسعت(در دنیا و آخرت) ایجاد میکند.

اگر هم به شما گفته شد که بر خیزید(تا فرد دیگری که جا ندارد بنشیند)،برخیزید(و ناراحت نشوید)در پاداش این کار خداوند به مسلمانان صاحب علم و آگاهی ترفیع درجه میدهد. در جمله اخیر بر خلاف جمله اول که پاداش را هم با ضمیر لکم آورد،اینجا پاداش را به اهل ایمان و علم منحصر کرده و دلیل آن میتواند این باشد که افرادی که این توصیه ها را اجرا کنند دارای ایمان و آگاهی هستند.

برخی تفاسیر همچون المیزان ،جمله یرفع الله الذین امنوا منکم و الذین اوتوالعلم درجات را جمله مستقلی از جملات قبلی گرفته و طور دیگری تفسیر کرده اند.اما هم چنانکه در تفسیر نمونه آمده ،با توجه به مکسور بودن ع در یرفع ،این جمله جواب شرط فانشزوا است مانند عبارت اول آیه که تفسیر مناسب تری است.

تفسحوا فافسحوا بفسح الله ،انشزوا فانشزوا یرفع الله

آیه 12و13:به موضوع نجوی با پیامبر پرداخته است.آن چنانکه در نقلها آمده نجوا با پیامبر امتیازی محسوب میشده و عده خاصی سعی در تکرار این کارداشته و سایرین که عموما فقرا بودند از نجوای مستمر این افراد با پیامبر ناراحت بودند.لذا خداوند حکمی صادر میکند که کسانی که تمکن دارند قبل از نجوا با پیامبر صدقه دهند.اما پس از مدتی که این افراد بخاطر ترس از صدقه دادن متوالی پیش از هر نجوا بارسول، نجوا را ترک کردند.خدا این دستور را نسخ کرد و آنها را به اطاعت خدا و رسول امر کرد.

شاید این دستور و سپس نسخ آن نوعی آزمایش صداقت افرادی بود که قبلا با نجوای زیاد با پیامبر ،خود را نزدیک و دوستدار پیامبر نشان میدادند اما پس از لغو نجوای مجانی،ترجیح دادند دست از این کار بردارند و
مشخص شد نجواهای قبلی هم برای کارهای خیر و مهم نبوده است.

پیام آیات 7-13:در این آیات حکم نجوی با یکدیگر،نجوا با پیامبر و نیز جا بازکردن در مجالس بیان شد.
در واقع هر سه دستور بجهت جلوگیری از ناراحت شدن عده ای از مسلمانان،وضع شده که اهمیت اسلام به رعایت حقوق و نیازردن سایرمسلمانان را نشان میدهد
.

سیدکاظم فرهنگ
farhang Offline
#3 ارسال شده : 1394/06/27 01:58:56 ب.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,036
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
فراز سوم سوره آیات14-22:

در این فراز خداوند از منافقینی نکوهش میکند که با مغضوبین خدا و دشمنان خدا وپیامبر دوستی می کنند و ویژگیهای زیر را برای این افراد بر شمرده است:

1-به لحاظ عقیدتی مرددند.نه از دشمنان محسوب میشوند نه از مسلمانان

2-سوگند دروغ میخورند که از شمایند(خودشان هم میدانند که اینگونه نیست)و با این تظاهر و قرارگرفتن در صفوف شما ،در باطن از پیشروی دین خدا جلوگیری میکنند.

3-این سوگندها را سپر حفظ جان و مال و فرزندان خود قرار دادند تا ازجانب مسلمانان در امان باشند و حال آنکه این ها در برابر خدا آنها را محافظت نمیکند.

4-اینها در روز قیامت ،برای خدا هم سوگند میخورند که مسلمانند و میپندارند که تکیه گاه و مفری دارند

5-اینها بخاطر آن است که شیطان بر انها مسلط شده و خدا را از یادشان برده است.که براستی دوستان و حزب شیطان ،در اصل و سود سرمایه وجودی زیان می کنند.

6-اینها عذاب شدیدی در اخرت دارند و در جهنم جاودانه اند.و این عذاب مختص به اینها نیست بلکه تمام مخالفت کنندگان و منع کنندگان حکم خدا ورسول،در خواری خواهند بود.

همانطور که ملاحظه میشود تمامی توصیفات فوق،از محدوده دید و علم ما خارج بوده و در نیات و درون شخص منافق قرار دارد بجز تنها نشانه ظاهری آن که تولی و اعتماد به دشمنان خدا ورسول است.

نکته قابل ذکر آنکه،دوستی نکوهش شده در این سوره وسایر سوره ها، دوستی و رابطه ظاهری و در حد سلام وعلیک نیست.بلکه دوستی در حد اعتماد و سرسپردگی است.(تفسیر المیزان،سوره مائده) آن نوع دوستی مورد مذمت است که بخاطر تردید در عقیده حق یا دفاع از منافع مادی باشد.( اینکه اگر مسلمانها شکست خوردند،ما نجات پیدا کنیم و آنها ما را در میان خود بپذیرند.)همچنین آنگونه که در سوره ممتحنه ذکر شده و دراینجا هم باعبارت یحادون الله تایید شده، این منع رابطه فقط وقتی است که آنها اعلام دشمنی و تقابل باخدا ورسول کرده باشند و گرنه به صرف عقیده غیر اسلام داشتن،مشمول این منع نیستند.

جهت مطالعه ساير ايات تولي و تبري در قران،كليك كنيد


در آیه آخر سوره نیز خداوند یک حکم کلی را بیان میکند که ایمان آورندگان واقعی به خدا وقیامت، دشمنان خدا ورسولش را به دوستی و ولایت نمیگیرند.هر چند از خویشان و نزدیکان و رابطان تجاری آنها باشند.این مومنان جزو حزب الله هستند و.خدا از آنها راضی است و در بهشت جاودانه و رستگارند(برخلاف حزب شیطان که زیان دیده و درجهنم هستند.)

نکته قابل توجه در این آیه( که در تفاسیری که من به آنها رجوع کردم ،به آن نپرداخته اند)شرط ابتدای آیه است.ایمان به خدا و قیامت. وهیچ صحبتی از ایمان به پیامبر اسلام وقرآن نیست.که از این امر دو نکته قابل استفاده است:

الف-همه معتقدین به ادیان الهی که خدا وقیامت را باور دارند،شامل این حکم هستند.یعنی نه مسلمان واقعی با دشمنان خدا ورسولش دوستی میکند و نه یک موحد و اهل کتاب واقعی.همانطور که مسلمانان نباید بخاطر نفاق و فرصت طلبی مادی با دشمنان خدا دوستی کنند،در سایر ادیان هم نباید بخاطر انگیزه های مادی و قومی و حسد ،با پیامبر ان خدا مخالفت و با دشمنان او، دوستی کنند.

ب- مومنان واقعی به خدا و قیامت که ایمانشان آنها را از مخالفت با خدا ورسولش و نیز دوستی با دشمنان خدا ورسولش برحذر داشته،جزو حزب اله و رستگاران هستند.

پیام آیات 14-22:پرهیز از نفاق و دورویی و دوستی منفعت طلبانه با دشمنان خدا ورسول

درس سوره مجادله:

نگاهی به پیام فرازهای مختلف سوره میاندازیم:
پیام آیات 1-6:نفی یک سنت غلط(ظهار) و تشریع حکم الهی جهت رفع ناراحتی وبلاتکلیفی زنان وحفظ خانواده
پیام آیات 7-13:در این آیات حکم نجوی با یکدیگر،نجوا با پیامبر و نیز جا بازکردن در مجالس بیان شد.
در واقع هر سه دستور بجهت جلوگیری از ناراحت شدن عده ای از مسلمانان،وضع شده که اهمیت اسلام به رعایت حقوق و نیازردن سایرمسلمانان را نشان میدهد.
پیام آیات 14-22:پرهیز از نفاق و دورویی و دوستی منفعت طلبانه با دشمنان خدا ورسول

در واقع همه احکام این سوره به منظور ایجاد یک جامعه مطلوب بر مبنای حفظ حقوق یکدیگر و پرهیز از آزردن افراد (چه در خانواده و چه در جامعه)و روابط صادقانه افراد به دور از نفاق میباشد.

به نظر میرسدخداوند به منظور نفی سنت غلط و خرافه ای که زنان را از حقوق خود محروم میکرد و موجب شکایت انها به رسول اله شده بود،برای جلوگیری از نجواهای آزار دهنده و نجواهای بامحتوای گناه وتجاوز به حقوق دیگران و مخالفت با پیامبر که نتیجه آنها تبعات اجتماعی دارد،برای افزایش نوع دوستی و احترام در میان مسلمانان که در مجالس برای هم جا باز کنید،و نهایتا برای لغو روابط ریاکارانه ومنافقانه در جامعه که بمنظور منافع مادی تظاهر میکنند و صداقت و امنیت در جامعه را به خطر میاندازند، احکام وحدود و دستوراتی را در این سوره تشریع کرده است. تامسلمانان باین هدف دست پیداکنند:

ایجاد خانواده و جامعه ای مبتنی بر احترام،نیازردن دیگران و روابط صادقانه

ویرایش بوسیله کاربر 1395/10/01 02:57:34 ب.ظ  | دلیل ویرایش: edit

سیدکاظم فرهنگ
سمیرا گودرزی Offline
#4 ارسال شده : 1400/03/10 04:37:37 ب.ظ
سمیرا گودرزی

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, member
تاریخ عضویت: 1399/06/17
ارسالها: 112
Iran (Islamic Republic Of)
مکان: تهران

┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄

*پیشگفتار سوره مجادله*

سورة مجادله حدود يكسال قبل از رحلت پيامبر(ص) [سال 9 هجري] در مدينه نازل شده و حاوي يك سلسله دستوارت اخلاقي است. از اين رو خطاب «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» در اين سوره، همانند سورة اخلاقي حجرات، بارها تكرار شده و ناديده گرفتن اين توصيه‌ها را، كه «آيات بيّنات» ناميده «كفر» [حق‌پوشي] شمرده است. توجه به شأن و سال نزول اين سوره براي فهم بهتر آيات آن بسيار مهم است؛ در ساليان انتهايي هجرت پيامبر(ص) به مدينه اكثريت قبايل شبه جزيره عربستان به دنبال اسلام آوردن رؤساي قبايل خود، و يا مستقلاً، اسلام آورده بودند، اما ميان چنين اسلامي با اسلام مهاجرين و انصار، اصحاب بدر و اُحُد، كه در دوران سختي اسلام آورده بودند، فرقي بسيار وجود داشت به طوري كه در محك قرآني، ميزان صبر و مقاومت آنان در مقايسه با كافران، از نسبت يك به ده، به يك به دو تنزّل كرده بود [انفال 65 و 66].

«صبر» همان استقامتِ نفس در برابر انگيزه‌هاي «خودخواهانه» است كه ايثار جان و مال در راه حق مهمترين آن‌ها محسوب مي‌شود، اما خودخواهي در زندگي اجتماعي نمونه‌هاي گسترده‌اي پيدا مي‌كند كه در اين سوره در يك طبقه‌بندي پنجگانه، به ترتيب گسترش موضوع، به شرح آن پرداخته است: 1- خودخواهي در مناسبات زن و شوهر، 2- نجواي سه نفره يا بيشتر به انگيزه‌هاي خودخواهانه در جمع مؤمنين، 3- اختصاص دادن مكان و موقعيت بيشتر و بهتر براي «خود» در مجالس عمومي، 4- نزديك شدن فرصت طلبانه به رهبر جامعه براي خودنمايي و امتياز جويي، 5- ارتباط پنهاني برقرار كردن با دشمنان براي تضمين آينده خود در صورت پيروزي آنان.

از آنجايي كه هشدارهاي اخلاقي به انواع خودخواهي‌هاي اجتماعي از فراموشي خدا ناشي مي‌شود، در اين سوره نام جلاله «الله» 40 بار [عدد كامل] در 22 آيه تكرار شده است [فقط 4 بار در آية اول و 5 بار در آيه آخر] كه همچون سوره طلاق، تمركز بيشتري از ديگر سوره‌ها نسبت به اين امر را نشان مي‌دهد. علاوه بر آن، نام‌هاي نيكوي الهي در ارتباط با عملكرد انسان، همچون خبير [سه بار]، عليم، شهيد، سميع، بصير، عفّو، غفور و رحيم در اين سوره جلوه مي‌كند. شاخص‌ترين كلمه اين سوره كه 10 بار تكرار شده و به تنهايي بيش از مجموع سوره‌هاي ديگر مي‌باشد، «نجوا» است كه توهين و تعرّضي به اُمت مَحرم و همراز يكديگر تلقي مي‌شود.

┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄

مجادله:4
*فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ مِن قَبْلِ أَن يَتَمَاسَّا فَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِينًا ذَلِكَ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ*

پس اگر كسي [برده‌اي براي آزاد كردن] نيابد، بايد قبل از آميزش [مجدد با همسر خود] دو ماه پي در پي روزه بگيرد، حال اگر كسي توان [روزه گرفتن] نداشت، شصت مسكين را سير كند.8 اين [دستور] به اين منظور است تا به خداوند و رسولش [واقعاً و عملاً] ايمان بياوريد. اين حدود [=مرزها و نظامات] خداست و براي منكران [=ناديده انگاران و نقض‌كنندگان آن] مجازاتي دردناك است.9

______
8- همه اين به ظاهر جريمه‌ها براي تقويت اراده، تمرين تقوي و تسلط بر زبان است كه سخني نسنجيده بر زبان رانده نشود و همسري آزرده و دل‌شكسته نگردد. ظاهراً هزينة طعام دادن 60 نفر بايد معادل آزاد كردن يك بنده در آن روزگار بوده باشد. البته معادل كفارة 60 روز [دو ماه] روزه پياپي هم مي‌باشد.

9- منظور از عنوان «كافرين» در اين آيه و آيه بعدي، مشركين منكر اسلام نيست. در اينجا معناي اصلي «كفر»، يعني حق‌پوشي و نديده گرفتن آن، مورد نظر مي‌باشد. هر مسلماني نيز اگر احكام خالق خود را نديده بگيرد، مرتكب كفر، يعني انكار عملي حق شده [هر چند زباناً ادعاي ايمان كرده باشد]. عذاب همان محروميت از نعمت و درد محروميت است كه برحسب نوع گناه، صفات: اليم، مُهين، شديد و غيره پيدا مي‌كند.

┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄

مجادله:11
*يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَإِذَا قِيلَ انشُزُوا فَانشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ*

اي كساني كه ايمان آورده‌ايد، هرگاه از شما خواستند در مجالس [عمومي] جايی [براي تازه واردان] بگشاييد،18 پس [بي‌درنگ و تعلّل] جاي بگشاييد تا خدا هم [گِرة امورتان را] براي شما بگشايد. و هر گاه گفتند برخيزيد:19 پس [بي‌درنگ] برخيزيد [و مجلس را ترك كنيد]، خدا [مقام] مؤمنين و دانشمندان شما را به درجاتي بلند مي‌سازد20 و خدا از [جزئيات] آنچه مي‌كنيد باخبر است.

______
18- كلمه «فسيح» كه تنها سه بار در قرآن و تنها در اين سوره آمده، مقابل تنگي [ضيق] است و فراخي و گشادگي و وسعت را مي‌رساند. منظور اين است كه فضاي بيشتري از اماكن عمومي، كه متعلق به همة مردم است، با زودتر رفتن و جا گرفتن براي خود قائل نشويد و احساس مالكيت نكنيد.

19- «فَانْشُزُوا» از نَشْز [مكان بلند]، فرماني براي از جا برخاستن است، زنده شدن مردگان را نيز، به اعتبار برخاستن از خاك، و نشوز مرد يا زن [بر يكديگر] را، به اعتبار قد علم كردن و قدرت‌نمايي، نشوز مي‌گويند [نساء 34 (4:34) و 128 (4:128) ].

20- اين تذكر نشان مي‌دهد منظور از مجالس، تنها مجالس وعظ و خطابة ديني در مساجد و حسينه‌ها نيست، بلكه شامل مكان‌هاي علمي نيز مي‌شود. از جمله مراكز تجمع عظيمي [Convention Centers] كه هرسال ده‌ها هزار نفر را در موضوعات متنوع علمي در خود جاي مي‌دهد و همزمان در ده‌ها سالن در زمينه‌هاي مختلف بحث و گفتگو مي‌شود. شركت كنندگان در اين مجامع علمي كه هزاران مقالة تحقيقي [Papers] ارائه مي‌دهند، مصداق همان «يَرْفَعِ الله» مي‌باشد كه آثار آن را در ابعاد مختلف مشاهده مي‌كنيم.

┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄

*مجادله:19
اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ*

شيطان بر آنها مسلط شده27 و به اين ترتيب ياد خدا را از دل‌شان برده است. آنها حزب شيطان‌اند، آگاه باشيد كه حزب شيطان28 همان زيان‌كارانند.

______
27- « اسْتَحْوَذَ» از ريشة «حَوَذ»، نوعي تسلط و چيرگي شيطان بر آدمي است كه او را از عمل خير باز مي‌دارد و به كلي دور مي‌سازد. اين كلمه يكبار ديگر در آية 141 سوره نساء (4:141) از زبان منافقين، در ادّعاي حمايتشان از كافران در مقابل مؤمنان، آمده است كه مفهوم پشت و پناه كسي بودن كاذب را دارد.

28- معناي حزب در قرآن، با تشکل‌هاي سياسي دنياي امروز متفاوت است. حزب در زبان عربي به دسته و گروهي گفته مي‌شود که در عقيده و آرماني وحدت نظر دارند، چه در خداپرستي، مثل: حزب الله [مجادله 22 (58:22) و مائده 56 (5:56) ]، چه حزب الشيطان [مجادله 19 (58:19) و فاطر 6 (35:6) ]. اما جمع حزب [احزاب] که 11 بار در قرآن تکرار شده، همواره معناي منفي دارد و به دستجات و گروه‌هايي که در برابر پيامبران جبهه مي‌گرفتند، نسبت داده شده است [هود 17 (11:17) ، رعد 36 (13:36) ، مريم 37 (19:37) ، احزاب 20 (33:20) و 22 (33:22) ، ص 11 (38:11) و 13 (38:13) ، غافر 5 (40:5) و 30 (40:30) ، زخرف 65 (43:65) ].


┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄

📚تفسیر آقاے بازرگان
کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.354 ثانیه ایجاد شد.