logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:177004)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:140068)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:130855)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:95115)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: ترجمه تدبر و نکات مهم تفسیری سوره لقمان: ایات حکمت اموز قران هدایت کننده اهل ایمان و عمل صالح است    قمار، پليد و شيطاني است. از ان اجتناب كنيد    تعصب ديني ، ممدوح يا مذموم؟ مفهوم تعصب چيست؟    معجزه كمتر شناخته شده پيامبر رحمت : قراردادها             

توجه

Icon
Error

ali Offline
#1 ارسال شده : 1396/11/09 12:11:09 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,950

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
سوگندها و قسم هاي قرآن: فلسفه قسم ها جيست؟

آيا همه اشيا و پديده هايي كه خدا به آنها قسم خورده،باارزش و مقدس هستند؟دلايل سوگندها چيست؟

در 23 سوره از سوره های قرآن با سوگند آغاز شده است. در 44 سوره قرآن، در ضمن 104 آیه، 118 مورد سوگند آمده است. اما تنها 95 مورد از آن سوگندهای آفریدگار جهان است

"از نکته ‏های پرسش‏ برانگیز و بایسته تدبّر و اندیشه‏ ورزی در سوگندهای قرآن، فلسفه و غرضی است که در این سوگندها نهفته است. خداوند متعال در کتاب کریم خود به پدیده‏ها و موارد گوناگونی سوگند یاد کرده و این اسلوب گفتاری را به صورتی گسترده به کار برده است. این سوگندها چه هدف و حکمتی را دنبال می‏کند و چه فایده‏ ها و کارکردهایی دارد و از چه رو خداوند، سوگند یاد می‏کند؟

با بررسی سخنان نگارندگانی که درباره اهداف و کارکردهای قسمهای قرآنی نگاشته‏ اند، تقریبا به ده رأی و پاسخ گوناگون برمی‏خوریم که می‏توان این اهداف و کارکردها را در چهار محور زیر خلاصه کرد:

1. تأکید.
2. تعظیم و بزرگ داشتن آنچه بدان سوگند یاد می‏شود.
3. رهنمون‏شدن به اسرار و حکمتهای نهفته در اشیایی که به آنها سوگند یاد می‏شود.
4. اثبات مطالبی که بر آن، سوگند یاد می‏شود، با اشیایی که به آن سوگند یاد می‏شود.


1. تأکید
مشهورترین و فراگیرترین فایده سوگند، تأکید و استوارسازی مطلبی است که برای اثبات یا انجام آن، قسم یاد می‏شود. غرض اساسی در آوردن سوگند، همین است. این غرض، به تنهایی یا با غرضهای دیگر، همیشه در سوگند هست. زمانی که مقسم به در سخن ذکر نگردد، تنها فایده آن، تأکید است؛ مانند این آیات: «کلاّ لو تعلمون علم الیقین، لترونّ الجحیم، ثمّ لترونّها عین الیقین، ثمّ لتسألنّ یومئذ عن النعیم»(1).


سوگند در میان اسلوبهای تأکید، بالاترین درجه را داراست و کسی که سوگند یاد می‏کند، با قرین نمودن گفتار خود به شی‏ء ارزشمند و دارای ارج و شرافتی، آن را به پذیرش، نزدیک می‏سازد و تمام کوشش خود را برای برطرف ساختن تردید و دودلی از مخاطب، به کار می‏برد
.

سوگندهای قرآن در مواردی آمده است که مخاطبان نسبت به آن ناباوری یا دیرباوری داشته ‏اند. این تردید و ناباوری، گاه ممکن است در گفتار جلوه‏گر باشد و گاه در عمل.

گاه این تردید و انکار، در گفتار بیان نشده، اما حالت و کردار مخاطب به گونه‏ ای است که گویا مردد و منکر است و نشانه ‏های انکار در او هویداست. در این صورت نیز تأکید نیکوست.

گاه ممکن است مخاطب دچار تردید و انکار نباشد، بلکه روی سخن با دیگرانی است که آن را می‏شنوند و به آنان تعریض دارد. در این صورت نیز برای پاسخ به تردید و انکار آنها سخن با تأکید همراه می‏گردد. در آیاتی که خطاب به پیامبر صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏آله‏ وسلم است و سوگند یاد می‏شود، قضیه از این قرار است؛ همانند سوگند آغاز سوره یس: «إنّک لمن المرسلین»(2) یا سوره ضحی: «ما ودّعک ربّک و ما قلی»(3)

دریافت فضای فکری و عملی مخاطبان و مناسب حال آنان سخن گفتن، مسأله‏ای است که گوینده آگاه و تیزبین، به آن پی می‏برد و یکی از نمودهای رسایی و بلاغت سخن است. شاید به همین دلیل باشد که سوگندهای قرآن در سوره‏های مکی متمرکز است؛ چرا که برای زدودن فضای تاریک شرک و گمراهی، سخنان توحیدی می‏بایست با قاطعیت و استواری ابراز می‏شد.

2. تعظیم و بزرگ داشتن آنچه بدان سوگند یاد می‏شود


دومین نکته و غرضی که در سوگند نهفته است، تعظیم و بزرگ داشتن امری است که به آن سوگند یاد می‏شود. گرچه غرض مستقیم سوگند، به مقسم علیه یا مطلبی که برای آن سوگند یاد می‏شود، برمی‏گردد، اما لازمه معنای سوگند، تعظیم مقسم به یا چیزی است که به آن سوگند یاد می‏شود؛ زیرا سوگند خوردن به چیزی، لزوما بیانگر اهمیت و شکوه آن چیز در نزد سوگند خورنده است؛ بنابراین، عظمت مقسم به به‏ طور تبعی و ضمنی، در سوگند نهفته است؛

سیوطی آورده است: «سوگند صورت نمی‏گیرد، مگر به اسمی که دارای عظمت باشد».(4)

سید قطب در ذیل سوره یس می‏نویسد:
خداوند سبحان نیازی به سوگند ندارد، اما این سوگند خداوند به قرآن و حروف آن، به مقسم‏به بزرگی و شکوه می‏بخشد؛ چرا که خداوند سبحان جز به امری که عظمت‏دار باشد و به مرتبه‏ای که به آن سوگند یاد شود رسیده باشد، سوگند یاد نمی‏کند.


در سوگندهایی از قرآن که به پدیده‏هایی طبیعی مانند: شب و روز، آسمان و زمین، خورشیده و ماه، میوه‏ها و سایر آفریده‏های الهی است، شکوه و عظمت آنها دچار ابهام است.

از این رو در اصل پذیرش عظمت آنها و نیز چگونگی این عظمت، حدود پنج نظر و توجیه وجود دارد که بدانها اشاره می‏کنیم.

از البرهان(4) و الاتقان(5) سه نظر در این باره می‏توان به دست داد.

1. قسمهایی که به مخلوقات تعلّق گرفته، به تقدیر مضافی محذوف است و کلمه «ربّ» پیش از آنها در تقدیر است. برای نمونه، «والتین»(1)، و ربّ التین و «والشمس»(2)، و ربّ الشمس بوده است.


2. دومین پاسخ درباره چگونگی عظمت پدیده‏ هایی که به آنها سوگند یاد شده است، آن است که عرب این اشیا را بزرگ می‏داشت و ارج می‏نهاد و به آنها سوگند یاد می‏کرد؛ قرآن هم به همان شیوه شناخته‏شده در نزد عرب نازل شد و به آنها سوگند یاد کرد.
بر اساس این مبنا، عظمت و بزرگی این پدیده‏ها از دید مخاطب بوده است و لزومی ندارد که در واقع و در نزد خداوند سبحان نیز چنین عظمتی داشته باشد.

با نظری کلی به اشیایی که در قسمهای الهی آمده است، می‏توان این نظر را ناسازگار با سیاق سوگندهای قرآنی دانست و از پذیرش آن سر باز زد؛ چرا که چگونگی گزینش این قسمها، نشان‏دهنده آن است که به سبب همگامی با فرهنگ عرب نبوده است.
بر آنچه یاد شد، می‏توان افزود که اصولاً سوگند باید به چیزهایی باشد که در نزد خود سوگندخورنده، ارج و شرافت داشته باشد؛ تا صداقت وی در سخنش به اثبات رسد و حتی اگر کسی به چیزی سوگند یاد کند که تنها برای مخاطب مهم است و در نزد خود او ارج و منزلتی ندارد، در عرف به تزویر و نیرنگ متهم می‏شود.

3. سومین بیان درباره چگونگی عظمت مقسم به آن است که این عظمت، ناشی از دلالت این اشیا بر خداوند است که پدیدآورنده آنهاست.
سیوطی می‏نویسد:
در قسم باید به چیزی سوگند یاد شود که سوگند یادکننده، آن را بزرگ می‏شمارد و دارای قدر و منزلت می‏داند و به طور طبیعی باید برتر از خود او باشد، اما خداوند متعال چیزی فراتر از او نیست؛ بنابراین، گاه به خود سوگندخورده و گاه به مصنوعاتش به اعتبار آن که دلالت بر پدیدآورنده و صانع دارند.

ابن ابی‏الاصبع در کتاب «اسرار الفواتح» می‏گوید: «قسم به مصنوعات و پدیده‏ها درپی‏دارنده قسم به صانع و پدیدآورنده است؛ زیرا یادکرد مفعول، دربردارنده یادکرد فاعل است؛ چراکه نمی‏شود هیچ مفعولی بدون فاعل باشد».
بنابراین نظر، سوگند به این امور، سوگند به خداوند متعال است و تعظیم این امور، تعظیم خالق آنهاست؛ چراکه اینها همه آیه و نشانه بر حکمت و قدرت و وحدانیّت اوست.


4. علامه طباطبایی رحمه‏ الله بیانی شبیه به نظر گذشته دارد و شرافت این امور را به واسطه استنادشان به خداوند متعال می‏داند؛ با این تفاوت که در نظر گذشته به طریق تلازم تعظیم مخلوق و سوگند به او، تعظیم خالق و سوگند به او دانسته می‏شد و ممکن است این‏گونه استفاده شود که در خود این آفریده‏ها فضیلت و شرافتی نیست، اما بنا بر بیان علامه، خود این پدیده‏ ها نیز به اعتبار آنکه مخلوق خدا و مستند به اویند، دارای شرافت و فضیلت می‏باشند.

علامه می‏نویسد:

خداوند سبحان در کلام خود به بسیاری از آفریده‏ هایش مانند: آسمان و زمین، خورشید و ماه و ستاره، شب و روز، فرشتگان و مردم و شهرها و میوه‏ها، سوگند یاد کرده است و این به خاطر شرافتی است که به واسطه استناد آفرینششان به خداوند، در آنها نهفته است و او مدبّر آنهاست که سرچشمه هر ارج و ارزش است.(2)

5 . خانم بنت‏ الشاطی معتقد است: سوگندهایی که با واو آمده است، از معنای سوگند برای تعظیم خارج شده است؛ بنا بر نظر وی، به خاطر عظمت و شرافت داشتن این پدیده‏ها به آنها سوگند یاد نشده، بلکه به خاطر استدلال و استشهاد به محسوس و بدیهی بودن آنها برای اثبات امور نامحسوس است.(3)
وی در کتاب اعجاز بیانی خود می‏نویسد:

"بیشتر مفسران بدین نظریه گرایش دارند که در این‏گونه قسمها، مفهوم بلاغی سوگند، تعظیم آن چیزی است که بدان سوگند یاد شده است. آنان پس از اختیار چنین نظریه‏ای، به جست‏وجوی وجهی برای عظمت پدیده‏هایی که پس از واو قسم آمده است، پرداخته‏اند. اما بیشتر وجوهی که برای بیان این عظمتها اظهار کرده‏اند، در حقیقت در حکمت جای می‏گیرد و حکمت نیز کاملاً با عظمت، متفاوت است. هیچ چیز در عالم خلقت، عبث آفریده نشده است و در آن حکمتی پیدا یا نهان وجود دارد، اما عظمت را نمی‏توان به سادگی و به صرف دیدن حکمتی ظاهر برای اشیای پس از واو قسم، ثابت دانست. "


3. اشاره به اسرار و حکمتهای نهفته در مقسم به

یکی دیگر از غرضهایی که برای سوگندهای قرآنی یاد می‏شود، آن است که خداوند متعال با سوگند یاد کردن به این پدیده ‏ها می‏خواهد ما را به آنها توجه داده، به اسرار، حکمتها، فایده‏ها و آیتهایی که در آنها نهفته است، رهنمون شود.

در چگونگی رهنمود این پدیده‏ها و بهره‏هایی که از تدبّر در آنها به دست می‏آید، بیانهای چندی وجود دارد. برخی فایده سوگند را پی بردن به اسرار و منافع خود این پدیده‏ها ذکر می‏کنند و برخی این فایده را در پی بردن به یگانگی، قدرت و عظمت خالق متعال و تسلیم در برابر فرامین او و پیامبرش می‏دانند که در اینجا به سه توضیح درباره چگونگی این فایده‏ها اشاره می‏کنیم.

الف) خداوند سبحان به امور پیدا و ناپیدای هستی سوگند یاد می‏کند تا اندیشه انسان را به گردش و تدبّر در این امور وادارد و از این راه دریچه‏های دانش به روی او گشوده شود و گام در وادی علوم نهد و بر منافع این امور واقف گردد.

طنطاوی که گرایش علمی او در تفسیر، معروف است، پس از یادکرد چهل گونه از آفریده‏های الهی که به آنها سوگند یاد شده، بیست مورد از آنها را مربوط به موجودات آسمانی و لاهوتی و بیست مورد را مربوط به موجودات زمینی و ناسوتی می‏داند و این‏گونه می‏نویسد:
خداوند بندگان خود را امر فرموده و بر آنان لازم ساخته است که در موجودات آسمانی و زمینی به طور برابر نیک بنگرند و در علوم حساب و هندسه، طبیعی و شیمی، مهندسی و روان‏شناسی و تمامی دانشها نیک بیندیشند؛ چراکه هیچ‏یک از دانشهای بشری از سوگندهایی که آفریننده این امور یاد می‏کند، خارج نیست... این سوگندها به مثابه کلید دانشهاست، اما امت اسلامی حق آنها را ادا نکرده‏اند و از آنچه خدا خواسته است، روی‏گردان بوده‏اند.

ب) محمد عبده در تفسیر جزء عمّ، ذیل سوره نازعات پس از آن که یاد می‏کند خداوند نیازی به تأکید خبرش به وسیله سوگند ندارد، بلکه همه موجودات در برابر وجود او هیچند، فایده سوگندهای قرآن را توجه دادن مردم به این اشیا و تعدیل افکار آنان نسبت به آن می‏داند و چنین می‏نویسد:

زمانی که به تمامی آنچه خداوند به آن سوگند یاد کرده رجوع کنی، درمی‏یابی که یا چیزی است که برخی مردم آن را انکار کرده یا کوچک شمرده‏اند و از فایده آن و از عبرت‏آموزی از آن در غفلت و بی‏خبری به سر می‏برده‏اند و حکمت الهی در آفرینش آن را نادیده می‏انگاشته‏اند، یا به عکس، درباره آن شأنی بیش از آنچه خدا مقرر کرده، قائل شده‏اند. بنابراین، خداوند به آن سوگند یاد می‏کند که یا در نزد کسی که او را انکار می‏کند، وجودش را ثابت کند و یا در نزد کسی که او را کوچک می‏شمارد، شأنش را بالا برد و یا نزد کسی که از آن غافل است، آگاهی ایجاد کند و یا اعتقاد کسی را که نادرست می‏اندیشد، دگرگون سازد. برای نمونه، از جمله چیزهایی که خداوند به آن سوگند یاد می‏کند، روز قیامت و قرآن است، تا بیان کند که قیامت خواهد آمد و از آن گریزی نیست و قرآن، به درستی سخن خداست و در آن تردیدی نیست.
در این سوگند، تعظیم آن دو نیز نهفته است؛ تعظیم قیامت به خاطر تیره‏روزی و سعادتی که در آن روز اتفاق می‏افتد و تعظیم قرآن به خاطر هدایت و شفایی که در اوست. از دیگر چیزهایی که مورد قسم بوده، ستارگانند که گروهی به جرم آنکه از عالم ماده‏اند، آنها را پست شمرده‏اند و از حکمت خدا در آفرینش آنها غافل مانده‏اند و گروهی دیگر آنها را خدایانی می‏دانسته‏اند که قادر به تصرف در کائناتند؛ بنابراین، خداوند به ستارگان، همراه با اوصافی که دلالت می‏کند آفریده خدا و تحت تصرف قدرت اویند، سوگند یاد می‏کند.

ج) جهت‏گیری دیگر در فایده‏ ها و حکمتهای مقسم به، آن است که با اندیشه‏ ورزی در این پدیده‏ها که از آثار کمال قدرت، ربوبیّت و حکمت خداوند است، انسان به یگانگی، قدرت و عظمت او پی خواهد برد و با این دریافت، پذیرش درستی خبرهای غیبی و پدیدآورنده این امور بر او آسان خواهد بود.

عبدالرحمن میدانی می‏نویسد:
سومین غرض از سوگندهای قرآن، آگاهی دادن بر دلایل و نشانه‏های مهمی است که در مقسم به وجود دارد؛ به گونه‏ای که هر کس در آن تفکر کند و شایستگی بحث و استنباط علمی را داشته باشد، در نهایت با توفیق الهی بدان دست خواهد یافت و این مسأله با لوازم عقلی و اثبات بزرگی سوگندخورنده، او را به تسلیم شدن در برابر آنچه به آن سوگند خورده می‏شود، رهنمون خواهد شد؛ زیرا این پدیده‏ها از آثار قدرت کامل، علم محیط و حکمت عظیم الهی است؛ بنابراین، خبرهای او از قضایای غیبی که خود به‏وجودآورنده آن است، حتما راست و درست خواهد بود و از اینجاست که تأکید خبر که مقسم به باشد، حاصل می‏شود.

در بسیاری از سوگندهای قرآنی به پدیده‏های طبیعی، به نظر می‏رسد غرض از سوگند، جلب نظر مخاطبان به آیات ربوبیت خداوند در جهان هستی باشد که در پی آن، یگانگی معبود و بی‏شریک بودن او و سپس درستی فرستاده وی و فرود آوردن قرآن از جانب او و نیز حق بودن رستاخیز و پاداش‏دهی به اثبات خواهد رسید. کسی که به آفریننده این پدیده‏ها ایمان داشته باشد، در درستی روز جزا و الهی بودن قرآن شکی نخواهد داشت.(1)

4. اثبات مطلبی که به خاطر آن، سوگند یاد می‏شود


از کارکردهای عمده سوگندهای قرآنی، شاهد و گواه قرار دادن اشیایی است که به آنها سوگند یاد می‏شود، برای اثبات مطالبی که به خاطر آن، سوگند آمده است. این مسأله بیشتر در سوگند به پدیده‏ های طبیعی نمود دارد که نوعا در آنها از واو قسم استفاده شده است. در تبیین چگونگی شاهد قراردادن سوگندها برای خبری که در پی می‏آید، دو تفسیر وجود دارد:

لف) انتقال از امور بدیهی و محسوس، به امور معنوی و غیبی

این نظر را خانم بنت ‏الشاطی مطرح می‏کند. وی در بحث مفصلی که درباره سرّ نهفته در سوگند به «واو» در آغاز سوره‏ها دارد، پس از نقد آرای دیگران و ارائه دلیلهای خود، این‏گونه نتیجه می‏گیرد که این واو از معنای اصلی لغوی و اولیه خود که حکایت از عظمت چیزی است که به آن سوگند یاد شده، خارج گردیده و مفهوم بلاغی جدیدی یافته است که عبارت باشد از جلب توجه کامل مخاطب به امور محسوس و قابل درک انسان که هیچ‏گونه جای تردیدی در آنها نیست؛ تا مقدمه شود برای بیان مسائلی معنوی یا اموری غیبی که در قالب حسیّات و مدرکات حس بشری قرار نمی‏گیرد.(1)


استاد آیة‏اللّه‏ معرفت نیز شاید به این مسأله نظر داشته باشند، آنجا که می‏نویسند:
سوگند، در حقیقت یک نوع تشبیه است که برای اثبات «مقسم علیه» به «مقسم به» به کار می‏رود؛ یعنی همان‏گونه که مقسم به ثابت و استوار و پذیرفته شده است، مقسم علیه نیز ثابت و استوار و مورد قبول همگان می‏باشد.(2)

خانم بنت‏الشاطی این نظر را در کتاب اعجاز بیانی خود توضیح داده و در التفسیر البیانی نیز در تفسیر سوره ‏هایی که در آنها سوگند با واو وجود دارد، در موارد متعددی به تبیین آن می‏پردازد.

از جمله نکاتی که وی برای ردّ نظریه تعظیمی بودن این سوگندها و نیز فراهم کردن زمینه نظر خود بیان می‏کند، موارد زیر است:

1. در این سوگندها به طور صریح واژه «قسم» آورده نشده و گفته نشده است: «أقسم بالضحی و باللیل إذا سجی» بلکه به جای آن، سوگند با واو آمده است و عدول از این تعبیر، به تعبیر با واو، ممکن است دربردارنده نکته بلاغی خاصی باشد.


2. سوره ‏هایی که با واو قسم آغاز شده، همگی مکی است و هیچ سوره‏ای مدنی، با این واو آغاز نشده است؛ بنابراین، اگر هدف از سوگند، تعظیم آنچه به آن سوگند یاد شده، بوده است، چه دلیلی دارد که تنها سوره‏های مکی با این واو آغاز شده باشد؟

3. در سرتاسر قرآن، هیچ سوره‏ ای نیست که با واو قسم آغاز شده و پس از آن، اسمی از اسماءاللّه‏ حسنی قرار گرفته باشد، و حال آن که بی‏هیچ تردیدی عظمت همه مخلوقات در برابر عظمت او رنگ می‏بازد و حتی جای آن نیست که عظمت اشیایی چون انجیر و زیتون و اسبهایی که از زیر سمشان از سنگها جرقه می‏افروزد و ستاره چون فروافتد و مانند آن با عظمت خداوند مقایسه گردد.

بنت‏ الشاطی پس از توضیحاتی دیگر، نظر خود مبنی بر انتقال از امور بدیهی و محسوس به امور معنوی و غیبی را بیان می‏کند و سپس به تطبیق آن در سوره‏هایی از قرآن می‏پردازد(1) و در پایان، چنین می‏نویسد:
قدرتی که در توجه دادن مخاطب به حقایق مطرح در چنین اسلوبی وجود دارد، از این ناشی می‏شود که واو از جای اصلی خود که اثنای سخن است، بیرون آمده و همین امر، جلب توجّه بیشتری را به دنبال می‏آورد.
شاید تنها علتی که باعث شد مفسران سلف صالح، بدین نکته بیانی ره نیابند، آن بود که عالمان بلاغت تا آن زمان، به خروج خبر، استفهام، امر و نهی از معانی اولیه خود در اصل لغت و افاده مفاهیم بلاغی جدیدی که در کتب بلاغت، آنها را مورد تصریح قرار داده‏اند، پی برده و آنها را متذکر گشته بودند، اما به این که قسم نیز از معنای اولیه خود خارج می‏شود، اشاره‏ای نکرده بودند. همین سبب شد تا تأویلهایی مبتنی بر تکلّف برای آیات آغازشده با حرف واو قسم صورت گیرد.(2)

از این رو، خانم بنت‏الشاطی ناچار می‏شود در سوره نازعات، صفات پنجگانه‏ای را که به آن سوگند یاد شده و بسیاری از مفسران، آن را درباره فرشتگان تفسیر کرده‏ اند، به گونه‏ای توجیه کند که با قاعده‏ای که استنباط کرده است، منافات نداشته باشد. وی در التفسیر البیانی می‏نویسد:
در برابر آنچه از اسلوب قرآن به دست آوردیم، که با «واو» توجه ما را به مسائل مادی و قابل ادراک معطوف می‏دارد، نمی‏توانیم به نظر بیشتر مفسران درباره تفسیر نازعات اطمینان کنیم که آنها را فرشتگانی می‏دانند که جانها را از بدن جدا می‏سازند؛ زیرا فرشتگان در این کارشان و نیز سبقت جستن و تدبیر امور، از چیزهایی نیست که در دایره محسوسات قابل ادراک، داخل باشد؛ همچنان که بنا بر فهم ما، بعید است قرآن بخواهد برای کسی که به فرشتگان ستاننده جانها و تدبیرکننده امور بندگان خدا ایمان ندارد، درباره رستاخیز، به آنها استدلال کند؛ چون اگر بنا بود ملائکه را باور داشته باشند، روز رستاخیز را باور داشتند.

بنابراین، اطمینان بیشتر ما به این تفسیر است که نازعات، اسبان یورش‏برند؛ بدون آن که بخواهیم آن را به اسبان جهادگران محدود کنیم؛ چنان که مفسرانی که متأثر از گرایش تعظیمی بودن سوگند بوده‏اند، این کار را کرده‏اند و حال آن که مسلمانان در مکه، نه جنگی داشتند و نه اسبی برای جنگ.(1)
وی همچنین «نازعات» را به حالت کنده شدن اسب در تاختن و غوطه‏ور شدن در آن و «ناشطات» را به حالت رهاشدن اسب از حصار و «سابحات» را به سرعت و به تندی دویدن اسب و «سابقات» را به پیشی گرفتن آن و «مدبّرات» را به نهایت مرتبه‏ای که اسب قوای خویش را برای پیروزی و اتمام کار جمع می‏کند، تفسیر می‏کند و این سوره را همانند سوره عادیات می‏داند.(
2)

ب) استدلال به سوگندها بر مطلبی که برای آن سوگند یاد می‏شود

نظر بهتر و قابل دفاع‏تر دیگری که درباره چگونگی اثبات مقسم علیه از طریق مقسم به وجود دارد، آن است که این سوگندها به منزله گواه و دلیل بر درستی مطلبی است که برای آن، سوگند یاد شده است و همانند برهانی است که آن را به اثبات می‏رساند.
از جمله کسانی که این نظر را مطرح و از آن به خوبی دفاع کرده ‏اند، عبدالحمید فراهی است. وی معتقد است زمانی که به آفریده ‏ها سوگند یاد می‏شود، به‏ سبب عظمت آنها نیست، بلکه غرض، استشهاد به آنها برای اثبات راستی و درستی سخن است

برخی مفسران نیز بر این عقیده ‏اند که میان سوگندها و مطلبی که بر آن سوگند یاد می‏شود، مناسبت وجود دارد؛ بدین‏ معنی که اشیایی که به آنها سوگند یاد می‏شود، در راستای اثبات سخنی است که به خاطر آن، سوگند یاد شده است و به منزله دلیل و برهان بر آن است.(1)

علامه طباطبایی رمز این رابطه برهانی میان سوگندها و جواب آنها را به صورت قاعده‏ای کلی بیان کرده، نمونه‏ هایی برای آن یاد می‏کند:

و هنگامی که در سوگندهای سخن الهی دقت کرده و در آن بیندیشی، درخواهی یافت که «مقسم به» در آنها برهانی بر درستی جواب قسم است؛


مانند گفتار خداوند متعال درباره رزق که می‏فرماید: «فو ربّ السماء و الأرض إنّه لحقّ»(2)؛ چراکه ربوبیّت آسمان و زمین، سرمنشأ روزی‏دادن روزی ‏برندگان است. "

چکیده سخن

با توجه به آنچه یاد شد، درباره اهداف و کارکردهای سوگندهای قرآنی، این‏گونه می‏توان نتیجه گرفت که تأکید، کارکردی همیشگی و همراه با سوگند است و نفس افزودن جمله قسم یا ادات باقی‏مانده از آن در سخن، کافی است تا اهتمام گوینده را به مطلبی که می‏خواهد بیان کند، بفهماند. این تأکید و قاطعانه سخن گفتن، در فضاهای انکاری یا تردیدآلود کارساز است و ضریب تأثیرگذاری و پذیرش آن را افزون می‏کند.

اما فایده سوگندهای قرآنی در این حد باقی نمی‏ماند و اهداف ضمنی یا مستقل دیگری نیز دارد. ارج و شرافت اموری که به آن سوگند یاد می‏شود، از اهداف ضمنی این سوگندهاست و آفریده‏ها و پدیده‏های شگرفی که به آنها سوگند یاد می‏شود، امور ارجمندی هستند که اهمیت و ارزش خود را وامدار خالق متعالند.

این سوگندها تصاویری زیبا و انتخابی از جهان پیدا و ناپیدای هستی برای ما به نمایش می‏گذارند که تأمّل‏برانگیز و حیرت‏زاست و ما را به اندیشه‏ورزی در جهان هستی فرامی‏خواند؛ جهانی که یک سوی آن، عالم غیب و ملکوت است و سوی دیگر آن به دنیای تجلّی و بروز ختم می‏شود و همانند دیگر بخشهای قرآن، در سوگندهای آن نیز پرتو زیبای هستی، سایه‏افکن است.

👈👈از نقشهای بارز سوگندهای قرآنی، آن است که آنچه به آن سوگند یاد می‏شود، همانند مقدمه و استدلال برای اثبات مطلبی است که در پی می‏آید و همچون شاهد و گواهی بر درستی آن است و در واقع، چون این امور به مطالب مورد نظر منتهی می‏شده است، سوگندخورنده، درستی مطلب خود را به آنها پیوند داده است.

با توجه به گونه ‏گونی و تنوّع سوگندهای موجود در قرآن کریم، ممکن است هر چهار فایده یادشده در تمامی موارد، نمودی یکسان نداشته باشد؛ در مواردی که جمله قسم محذوف است، تنها فایده تأکید وجود دارد و در جایی که جمله جواب محذوف است، بیشتر تأکید بر چیزی است که به آن سوگند یاد شده و فایده ‏های دوم و سوم، بیشتر نمود دارد و در سوگندهای آغاز سوره‏ها که با واو آمده است، جنبه استشهاد و استدلال، ظهور بیشتری دارد.

افزون بر فایده ‏های یادشده، آغازینه بودن سوگند در سوره‏های مکی را نباید از نظر دور داشت. در آغاز شعرهای عربی، از تغزّل و تشبیب استفاده می‏شد و شاعران در آغاز قصاید خود، از عشق و جوانی و زنان زیبا سخن می‏گفتند، اما خداوند سبحان در سرآغازهای سخن خود، از لحظه‏های زیبا و خاص طبیعت، از آفریده‏های بدیع و از کتاب تکوین و تشریع خود سخن می‏گوید تا انسان را از وسوسه‏ های نفسانی، به حقایق جهان هستی معطوف سازد.

بر گرفته از مقالله حکمتهای سوگند در قرآن
● نویسنده : حسن خرقانی

http://www.maarefquran.o...viewArticle/LinkID,11597

كلمات كليدي:قسم اقسم والعاديات والنازعات تعظيم مقسم به

ویرایش بوسیله کاربر 1396/11/11 10:11:09 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

rahim Offline
#2 ارسال شده : 1396/11/11 10:45:05 ق.ظ
rahim

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/04
ارسالها: 134

5 تشکر دریافتی در 4 ارسال
حكمت و فلسفه قسم هاي قران چيست؟

تبيين تفسير الحديث از سوگندهاي خداوند

ﻗﺴﻤﻬﺎﻯ ﻗﺮﺁﻥ
ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺳﻮﮔﻨﺪﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﻣﺠﻴﺪ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺪﺍﻧﻴﻢ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﻮﮔﻨﺪﻫﺎ ﺑﺎ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺑﻌﺪﻯ ﻛﺎﻣﻠﺎ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻌﻀﻰ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﻯ ﻛﻪ ﻣﺎ ﻣﻰ ﻓﻬﻤﻴﻢ، ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﺪﻟﻴﻞ ﻣﻄﻠﺐ ﺍﺳﺖ
ﻧﻈﻴﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ: ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﻩ ﺍﻯ ﺑﮕﻮﻳﺪ: ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﻛﺘﺎﺑﻰ ﻛﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ‌ﺍﻡ ﻣﻦ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﻩ‌ﺍﻡ ﻳﺎ ﺑﻨّﺎﻳﻰ ﺑﮕﻮﻳﺪ: ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﻋﻤﺎﺭﺗﻰ ﻛﻪ ﺳﺎﺧﺘﻪ‌ﺍﻡ ﻣﻦ ﺑﻨّﺎ ﻫﺴﺘﻢ، ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺳﻮﮔﻨﺪﻫﺎ، ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﻣﻄﻠﺐ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻳﻚ ﻧﻮﻉ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﻣﺠﻴﺪ ﺩﺍﺭﺩ.

ﺩﺭ ﺁﻳﻪ ﻭَ ﺍﻟْﻘُﺮْﺁﻥِ ﺍﻟْﺤَﻜِﻴﻢِ ﺇِﻧﱠﱠﻚَ ﻟَﻤِﻦَ ﺍﻟْﻤُﺮْﺳَﻠِﻴﻦَ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﺍﺳﺖ ﺯﻳﺮﺍ ﺩﻟﻴﻞ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻫﻤﻴﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺳﺖ،

ﻣﻌﻨﻰ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﺍﮔﺮ ﻛﺴﻰ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﺗﻮ ﺗﺪﺑّﺮ ﻛﻨﺪ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺗﻮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﻯ.

ﺩﺭ ﺁﻳﻪ ﻭَ ﺍﻟْﻘَﻠَﻢِ ﻭَ ﻣﺎ ﻳَﺴْﻄُﺮُﻭﻥَ ﻣﺎ ﺃَﻧْﺖَ ﺑِﻨِﻌْﻤَﺔِ ﺭَﺑﱢﱢﻚَ ﺑِﻤَﺠْﻨُﻮﻥٍ ﻧﻴﺰ ﻣﻄﻠﺐ ﻫﻤﺎﻧﺴﺖ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﻛﺴﻰ ﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎﻯ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻨﻮﻳﺴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻗﻠﻢ ﺁﻭﺭﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﻳﺪ: ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺩﻳﻮﺍﻧﮕﺎﻥ ﻧﻴﺴﺖ ﻭ ﺗﻮ ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﻧﻴﺴﺘﻰ.

ﺩﺭ ﺳﻮﺭﻩ ﻭَ ﺍﻟْﻌَﺼْﺮِ ﺇِﻥﱠﱠ ﺍﻟْﺈِﻧْﺴﺎﻥَ ﻟَﻔِﻲ ﺧُﺴْﺮٍ... ﻣﻄﻠﺐ ﺧﺴﺮﺍﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻣﮕﺮ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻭ ﻋﻤﻞ، ﺍﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻭ ﮔﺬﺷﺖ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﭘﺲ ﺯﻣﺎﻥ ﻭ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻭ ﮔﺬﺷﺖ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ، ﺩﻟﻴﻞ ﺍﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺍﺳﺖ، ﺁﺭﻯ

ﮔﺬﺷﺖ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻋﻠﻰ ﻫﺎ،ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻫﺎ، ﻭ... ﺭﺍ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻣﻰ ﺳﺎﺯﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﮔﺬﺷﺖ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺍﻳﻦ ﺧﺴﺮﺍﻥ ﻭ ﻏﻴﺮ ﺧﺴﺮﺍﻥ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ.

ﺩﺭ ﺑﻌﻀﻰ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺳﻮﮔﻨﺪﻫﺎ، ﺁﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ، ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﺗﻨﺎﺳﺐ ﺍﺳﺖ ﻧﻈﻴﺮ: ﻭَ ﺍﻟﻠﱠﱠﻴْﻞِ ﺇِﺫﺍ ﻳَﻐْﺸﻰ ﻭَ ﺍﻟﻨﱠﱠﻬﺎﺭِ ﺇِﺫﺍ ﺗَﺠَﻠﱠﱠﻰ... ﺇِﻥﱠﱠ ﺳَﻌْﻴَﻜُﻢْ ﻟَﺸَﺘﱠﱠﻰ ﻟﻴﻞ/ 1- 4 ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻣﻄﻠﺐ ﺷﺎﻳﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ «ﻭ ﺍﻟﻌﺼﺮ» ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﮔﺬﺷﺖ ﺷﺐ ﻭ ﺭﻭﺯ، ﺍﺧﺘﻠﺎﻑ ﺗﻠﺎﺷﻬﺎ ﺭﺍ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻭ ﻳﺎ: ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﺷﺐ ﻭ ﺭﻭﺯ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﺎﺭﻫﺎﻯ ﺷﻤﺎ ﻧﻴﺰ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ.


ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺃﺣﺴﻦ ﺍﻟﺤﺪﻳﺚ، ﺝ 9، ﺹ: 65
ali Offline
#3 ارسال شده : 1396/11/16 10:04:21 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,950

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال


شیخ محمد عبده در مورد قسم های قرآنی می گوید: «وقتى به همه چیزهائى که مورد سوگند قرآن قرار گرفته دقت مى ‏کنى مى‏ بینى که بعضى از مردم آن را انکار مى‏کرده‏ اند و یا در اثر بى اطلاعى از فایده‏ اش مورد تحقیر قرار مى ‏دادند و خلاصه آنکه از حکمت در آفرینش آنها غافل بوده‏ اند که این سوگندها به همه آنها پاسخ داده و مردم را از شک و تردید و وهم و غفلت بیرون آورده و موفقیت هر کدام از موجودات را به درستى نشان داده و حقایق امور را آشکار ساخته است» براى تعظیم و تکریم اعمال خیر و شایسته تا مردم به انجام آنهاتشویق و ترغیب شوند، مانند از جمله قسم «وَالْعَادِیاتِ ضَبْحاً »‏ (قسم به اسبان تازنده‌ای که نَفَس زنان پیش می‌روند!).

از جانب دیگر ، سوگندهاى قرآن عالى ‏ترین وسیله جهت گرایش افکار انسان به تحقیق در ژرفاى مسائل و موجودات جهان است تا از رهگذر این کوششها و دقتها درهاى علوم و دانشها را بسوى جامعه انسانى بگشایند. و بقول طنطاوى «سوگندهاى قرآن کلید دانشها است)


(الجواهر طنطاوى، جلد 25، صفحه 258
به نقل از سوگندهاى قرآن ابوالقاسم رزاقى
ali Offline
#4 ارسال شده : 1396/11/16 10:11:37 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,950

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
فلسفه سوگندهاي قران

واژه «قسم» در زبان عربی مترادف کلمه «سوگند» در زبان فارسی و عبارت است از اقرار و اعترافی است که شخص بر روی شرف و ناموس خود می کند و خدا، یا بزرگی را شاهد گیرد. سوگند خوردن اختصاص به ملت و زبان خاصی نداشته و در تمام اعصار گذشته به مثابه یک سنت در میان اقوام و ملل مختلف جریان داشته است. در قرآن، در ضمن 104 آیه، 118 مورد سوگند آمده است که 95 مورد از آن سوگندهای آفریدگار جهان است.

فلسفه و اسرار سوگندهای خداوند:


خداوند از همه راست گویان راست گوتر است، اما به دلیل حکمت ها و اهداف بلندی در کلام خود از سوگند استفاده کرده است که به بعضی از آنها اشاره می کنیم:

1. بیان عظمت مورد قسم: همیشه به امور پرارزش و مهم سوگند یاد مى‏کنند، بنا بر این سوگندهاى قرآن دلیل بر عظمت و اهمیت امورى است که به آنها سوگند یاد شده؛[8] مانند: "یس و القرآن الحکیم"، و همین امر سبب اندیشه هر چه بیشتر در "مقسم به" یعنى چیزى که سوگند به آن یاد شده مى‏گردد، اندیشه‏اى که انسان را به حقایق تازه آشنا مى‏سازد. تا از آنها راهى به سوى خدا بگشاید.

2. تأکید: سوگند همیشه براى تأکید و بیان اهمیت است، و دلیل بر این است که امورى که براى آن سوگند یاد شده از اهمیت بالایی برخوردار بوده درخواست خداوند کاملاً جدى و مؤکد است.[11] خداوند در باره وعده مجازات کافران قسم یاد کرده و می فرماید: "و یستنبئونک احق هو قل ای و ربّی انّه لحق و ما أنتم بمعجزین"؛[12] از تو می پرسند آیا آن (وعده مجازات الهی) حقّ است؟ بگو: آری، به پروردگارم سوگند، قطعا حق است، و شما نمی توانید از آن جلوگیری کنید.

3. تأثیر در مخاطب:
هر گاه گوینده، سخن خود را قاطعانه بیان کند، از نظر روانى در قلب شنونده بیشتر اثر مى‏گذارد، مؤمنان را قوى‏تر، و منکران را نرم‏تر مى‏سازد.[14]

4. استدلال: با دقت در بعضی از سوگندهاى قرآن مى‏توان فهمید که این سوگندها، نوعی استدلال است؛

5. اتمام حجت: در بعضی از آیات هدف خداوند از سوگند و قسمی که یاد کرده است اتمام حجت به افراد است چنان که می فرماید:

"فَلا وَ رَبِّکَ لا یؤْمِنُونَ حَتَّى یحَکِّمُوکَ فیما شَجَرَ بَینَهمُ ثُمَّ لا یجِدُوا فی‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیتَ وَ یسَلِّمُوا تَسْلیما"،[16] به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر این که در اختلافات خود، تو را به داورى طلبند. و سپس از داورى تو، در دل خود احساس ناراحتى نکنند و کاملا تسلیم باشند.

6. اثبات مقسم علیه و توجه دادن به واقعیت داشتن مورد قسم که قبلاً مورد انکار بوده
یا در آن شک و تردید داشته یا موهوم و خیالی اش مى‏پنداشته ‏اند؛ مانند فرشتگان، قیامت، روان، وجدان انسان (نفس ناطقه و لوامه) و غیر آنها، چنان که می فرماید: "وَ الصَّفَّاتِ صَفًّا* فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا* فَالتَّالِیاتِ ذِکْرًا*إِنَّ إِلَاهَکمُ‏ْ لَوَاحِدٌ*..."؛[18]سوگند به (فرشتگان) صف کشیده (و منظم)، و به نهی کنندگان (و باز دارندگان)، و تلاوت کنندگان پیاپی آیات الهی، که معبود شما یگانه است.

7. متوجه ساختن بشر به منافع و فواید فراوان چیزهائى که به آنها سوگند یاد می شود
(مقسم به) مانند خورشید و ماه و ستارگان و شب و روز و حتى انجیر و زیتون.

8. رد افکار خرافى و اعتقادات جاهلانه‏ اى که انسان های قدیم و حتى انسان متمدن امروز نسبت به بعضى امور داشته و دارد؛ مثل آن که عرب جاهلى بعد از ظهر را ناخجسته و براى کار و کسب بد میمنت می دانست و بر اثر چنین اعتقاد جاهلانه‏اى زیان هاى اقتصادى و اجتماعى و اخلاقى فراوان به وى می رسید. نسل معاصر نیز مانند اهل هر عصرى از دوره و زمانه خود شکایت داشته، عمل خیر را در آن ناممکن مى‏پندارد. جمیع این اوهام را خداوند با سوگند یاد کردن به عصر[19] که هم به معناى بعد از ظهر و هم به معناى دوره و زمانه می آید مردود شناخت.


برگرفته از لينك زير
http://www.islamquest.ne...archive/question/fa11060
ali Offline
#5 ارسال شده : 1397/04/09 09:47:14 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,950

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
قسم هاي قران چه كارمرد و هدفي دارند؟

جهت مطالعه نظرات و مقالات مختلف پيرامون قسم هاي ابتداي سوره عاديات؛به لينك زير مراجعه نماييد


نظرات مختلف در قسم هاي والعاديات
farhang Offline
#6 ارسال شده : 1402/02/21 10:41:17 ب.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,036
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
نظرات ایت الله جوادی املی در تفسیر سوگندهای قران

قسم یاد کردن در قرآن کریم بر اساس نکاتی است که سه نکته آن حتماً باید ملحوظ باشد:
یکی اهمیت آن مطلب است، مطلب غیر مهم نیازی به سوگند ندارد.
دوم اهمیت آن مُقسم‌به است زیرا سوگند به یک شیء غیر مهم نمی‌تواند در امر مهم اثرگذار باشد.
سوم رابطه تحقیقی و تکوینی و تشریعی بین آن مُقسم‌به و مورد قسم است؛
گرچه در عرف اگر خواستند سوگند یاد کنند ربطی بین مُقسم‌به و مورد عمل ملحوظ نیست گاهی به جان کسی به حیات کسی، گاهی به نام یکی از مقدسان عالم برای انجام کاری سوگند یاد می‌کنند؛ لکن قسم خدای سبحان یا مستقیماً به برهان مسئله است یا به شرط مسئله یا به جزء مسئله یا به مبدأ مسئله یا به منتهای مسئله یا به مسیر مسئله یا به امری از امور دیگری که در تحقق آن مطلب سهم اثرگذاری دارد محقق می‌شود به بیگانه سوگند یاد نمی‌کند؛


گرچه دیگران سوگند یاد می‌کنند برای تحکیم دعوای خود و اثبات مدعای خود و مانند آن، ولی سوگند ذات اقدس الهی چنانچه مراراً گذشت به دلیل است نه در قبال بیّنه. منتها این دلیل گاهی شفاف و روشن است؛ نظیر ﴿یس ٭ وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ ٭ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ﴾[2] [3] که به بیّنه و معجزه که دلیل نبوت است سوگند یاد می‌کند می‌فرماید: به دلیل قسم تو پیغمبر هستی! گاهی هم به اموری سوگند یاد می‌کند که بینه بودن آنها و دلیل بودن آنها نیاز به تأمل دارد.
لیل و نهار دو آیت و دو علامت و نشانه الهی است

قسم گاهی به خود لیل و نهار است گاهی به آن حالت خاص لیل و خاص نهار. خصوصیت روز در آن روشن بودنش است مخصوصاً حالت ضحی. خصوصیت شب در تاریک بودنش است مخصوصاً در آن بحبوحه شب

از وجود مبارک امام باقر(سلام الله علیه) رسیده است که ذات اقدس الهی حق دارد به هر چیزی از مخلوقات خود سوگند یاد کند چون مخلوق او آیت اوست و جلوه اوست و او را نشان می‌دهد و لاغیر! مخلوق خدا هیچ چهره‌ای و اساسی ندارد مگر ارائه حق؛ چون آیت بودن طبق این اضلاع پنج‌گانه، ذاتی هویت اشیاء است؛ اما دیگران حق ندارند سوگند یاد کنند مگر به ذات اقدس الهی.
سیدکاظم فرهنگ
کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.773 ثانیه ایجاد شد.