رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
منظور از "الساعه" در ایات قران چیست؟ ایا روز قیامت و حشر است یا زمان مرگ؟
مرحوم مصطفوی در التحقیق فی کلمات القرآن معتقد است "الساعة" که معمولا به قیامت تفسیر می شود در واقع لحظه دراماتیک مرگ است. لحظه ای که بین دو دنیای کاملا مختلف حایل شده. شواهدی را ذکر میکند و بر این معناتطبیق میدهدویرایش بوسیله کاربر 1397/08/09 06:35:31 ق.ظ
| دلیل ویرایش: مشخص نشده است
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
ذكرت هذه الكلمة معرّفة باللام في أربعين موردا من القرآن الكريم، و يراد منها زمان محدود في مستقبل أيّام من جريان حياة الناس.
و هذا الزمان هو مرحلة الموت و الانقطاع عن التعلّقات الدنيويّة، و طرح قاطبة مراتب المادّة و قواها، و الورود الى عالم فوقها، و الابتداء بحياة جديدة في عالم جديد لطيف، بأسباب و قوى و وسائل مناسبة.
و في هذا التحوّل العظيم: يتبدّل جميع ما للإنسان من العلائق الجسمانيّة، و يفني جميع تمايلاته و مشتهياته الماديّة، و يختتم أيّ نوع من اللذّات و العناوين و التملّك و القدرة و القوّة الدنيويّة.
و هذا تحوّل في طول حياة الإنسان، لا يتصوّر أعظم و أشدّ منه، و على هذا يستعمل لفظ الساعة عند الإطلاق في آيات اللّه العزيز: في قبال هذا المعنى، أي التحوّل العظيم و هو الموت، و هذا المعنى هو مورد البحث و في معرض الترديد و الشكّ و الاعتراض لأهل الدنيا.
و كيف يصدّق و يعتقد بهذا المعنى: من لم يطّلع على مرتبة من مقامات الآخرة، و لم يشاهد أثرا من آثار منازل لما بعد الموت.
و كيف يمكن لإنسان مستغرق في الحياة الدنيا المادّيّة: أن يذعن لتحوّل يذهب بحواسّه و قواه و تمايلاته و شهواته، و أن يهدم ماله و ملكه و سلطته و قدرته و شخصيّته و عنوانه، و أن يبعّد الأقربين و الأدنين منه، و أن يجعله صفر اليد فقيرا محتاجا لا يملك شيئا، و هو في ظلمات و ابتلاءات.. يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها- 7/ 187.
. وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ- 16/ 77.
. وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً- 18/ 36.
. بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ- 25/ 11.
. أَلا إِنَّ الَّذِينَ يُمارُونَ فِي السَّاعَةِ لَفِي ضَلالٍ- 42/ 18.
و ليس المراد من الساعة الّتي هي في معرض النفي و التكذيب: القيامة الكليّة العامّة، فانّها ليست في مورد الابتلاء في الجريان لحياة الأشخاص، بل القيامة الشخصيّة- فانّ من مات فقد قامت قيامته.
و في آيات الساعة: إشارات الى خصوصيّاتها و آثارها و لوازمها:
1- تأتي بغتة:. حَتَّى إِذا جاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً- 6/ 31.
. أَوْ تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ- 12/ 107.
2- علمها عند اللّه:. إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ- 31/ 34.
. قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي- 7/ 187.
. وَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ- 43/ 85.
3- الحسرة:. السَّاعَةُ بَغْتَةً قالُوا يا حَسْرَتَنا عَلى ما فَرَّطْنا- 6/ 31.
4- التفرّق:. وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَتَفَرَّقُونَ- 30/ 14.
5- اليأس:. وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ- 30/ 12.
6- رؤية الجزاء:. إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكادُ أُخْفِيها لِتُجْزى كُلُّ نَفْسٍ- 20/ 15.
7- الخسارة:. وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ- 45/ 27.
8- الخوف منه:. الَّذِينَ يَخْشَوْنَ .... وَ هُمْ مِنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ- 21/ 49.
9- زلزلتها عظيمة:. إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ- 22/ 1.
10- نزول العذاب:. وَ أَعْتَدْنا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيراً- 25/ 11.
. وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ- 40/ 46.
هذه آثار تنطبق جميعها على الموت و تحوّل عالم المادّة، بظهور ما في السرّ و رفع الحجب الدنيويّة و شهود ما كان في الحياة من عمل و فكر و عروض التحسّر الشديد و اليأس عن الخير و الفلاح و تحقّق تزلزل و اضطراب عظيم في الظواهر و البواطن و الحالات تفرّق ما كان مجتمعاً.
فهذه آثار و خصوصيّات تظهر بمجرّد الموت، و تشاهد بعد التحوّل من دون تأخير و تمهّل، و الساعة الّتي تقع موردا للخلاف و الإنكار: هي هذه البرهة من زمان بعد الموت و التحوّل، و امّا نفس الموت بمعناه الظاهريّ و من حيث هو: فأمر محسوس مسلّم و مشاهد لكلّ أحد، و لا يقبل الإنكار، و إنّما الخلاف في حالة واقعة بعد الموت-. إِنْ هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ- 23/ 37.
و يدلّ على المعنى المذكور من الساعة: هذه الآيات الكريمة:
1-. حَتَّى إِذا جاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قالُوا يا حَسْرَتَنا عَلى ما فَرَّطْنا- فانّ مجيئها بغتة يصدق على الموت، و كذا تحسّرهم إنّما يتحقّق في أوّل مرتبة بعد التحوّل من الحياة الدنيا.
2-. إِنْ أَتاكُمْ عَذابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ- فإتيان الساعة في عرض إتيان العذاب و الابتلاء، و هما يحدثان في زمان حياتهم و في طول كونهم مخاطبين.
3-. وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ- فانّ الإنسان في جميع الآنات مستعدّ للموت، و أمّا القيامة الكبرى فليست كذلك.
4-. الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَ هُمْ مِنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ- فانّ الإشفاق و الخوف إنّ
ما هو من جهة آثار اعماله السوء، و هذا إنّما يتحصّل بالموت، و هكذا سائر الآثار المذكورة المتحقّقة بتحوّل الحياة الدنيا الى حياة اخرى.
5-. وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُجِعْتُ إِلى رَبِّي- يراد أوّل زمان يكون في معرض مشاهدة ما له من الجزاء، و أوّل زمان يرجع الى ربّه، و هذا إنّما يكون بالموت.
هذه الآيات الكريمة و نظائرها تنفي حملها على القيامة الكبرى و البعث و الحشر العامّ، و لتحقيقها و تحقيق المعاد الجسمانيّ: موضع آخر.
فظهر أنّ الساعة معرّفة تنصرف عند الإطلاق الى المعنى المذكور إلّا إذا كانت قرينة مقاليّة أو حاليّة أو خارجيّة تعيّن المراد، من زمان محدود معيّن له خصوصيّة و امتياز خاصّ على سائر الأزمنة، و لا سيّما في الروايات. و أمّا سواع: فهو اسم لصنم كان للعرب في الجاهليّة، و كأنّه مأخوذ من كلمة- شووع [] عبريّة، بمعنى النبيل و الشريف.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
انطباق «ساعه» به «موت» خیلی خطاست 1 - آیات مذکور اگر در پاراگراف «متعلق به» دیده شود خطا بسیار واضح میشود 2 - اگر آیات مذکور در شعاع درس و درب دیده شود واضح تر
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
بحث خوبي است اما همين مورد آخر را يك بار مرور كنيم
از بخش دوم آيه ٤٥ : وَ حَاقَ بِئَالِ فِرْعَوْنَ سوءُ الْعَذَابِ(45 ) النَّارُ یُعْرَضونَ عَلَیهَا غُدُوًّا وَ عَشِیًّا وَ یَوْمَ تَقُومُ الساعَةُ أَدْخِلُواءَالَ فِرْعَوْنَ أَشدَّ الْعَذَابِ(46 )
سوء العذاب همان غرق شدن در دريا بود و آتشي كه بر ان صبح و شام عرضه ميشوند در بزرخ است و روزي كه قيامت رخ ميدهد همگي به اشد العذاب كه دوزخ است داخل ميشوند. به دلالت سياق ايه ساعة در اينجا نميتواند موت باشد
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
با سلام مشهور آن است که الساعة به معنای رستاخیز است. در عموم ترجمهها و تفاسیر هم به معنای رستاخیز یا همان قیامت به کار رفته است. اما هرآنچه در قرآن از الساعة سخن گفته شده به معنای زمان هلاکت و مقدمه عذاب اخروی است. مخصوصا در آیه ۱۸ سوره محمد الساعة به معنای زمان موعود هلاکت مشرکان است که در بدر محقق شد. آیه زیر شاهد این برداشت است چون گفته است که مشرکان گفتند ساعت بر ما نخواهد آمد ولی به خداوند سوگند که بر شما خواهد آمد. و ما می دانیم که آنچه بر سر مشرکان مکه آمد رستاخیز نبود بلکه هلاکت در بدر بود. البته شواهد قرآنی فراوان است و من اجمالا فقط به این آیه بسنده کردم تا روشن کنم که الساعة به اشتباه به رستاخیز و قیامت کبری اطلاق شده است:
سبأ/۳ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَأْتِينَا السَّاعَةُ قُلْ بَلَىٰ وَرَبِّي لَتَأْتِيَنَّكُمْ عَالِمِ الْغَيْبِ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِن ذَٰلِكَ وَلَا أَكْبَرُ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻛﺎﻓﺮ ﺷﺪﻧﺪ، ﮔﻔﺘﻨﺪ: «آن ساعت ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ.» ﺑﮕﻮ: «ﭼﺮﺍ، ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭم ﻛﻪ ﺣﺘﻤﺎً ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ. [ﻫﻤﺎﻥ ] ﺩﺍﻧﺎﻱ ﻧﻬﺎﻥ [ﻫﺎ] ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺯﻥ ﺫﺭﻩ ﺍﻱ، ﻧﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻧﻬﺎ ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ، ﺍﺯ ﻭﻱ ﭘﻮﺷﻴﺪﻩ ﻧﻴﺴﺖ، ﻭ ﻧﻪ ﻛﻮﭼﻜﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻭ ﻧﻪ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺑﻲ ﺭﻭﺷﻦ [ﺩﺭﺝ ﺷﺪﻩ ] ﺍﺳﺖ.»
این نکته خیلی مهم است. در تفاسیر و ترجمههای قرآن غالبأ وعده هلاکت مشرکان با موضوع قیامت کبری با هم خلط شده است. در حالی که آنچه قرآن با آن مشرکان را ببینم می داد قیامت کبری نبود هلاکت در جنگ بود. عملا هم در جنگ بدر اغلب سران مشرک کشته شدند. در سوره قمر هم که وعده فرار مشرکان داده شده تصریح شده که وعدهگاه آنان آن ساعت خواهد بود. یعنی ساعت هلاکت در بدر : القمر/ ۴۴ تا ۴۶ أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُّنتَصِرٌ ﻳﺎ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ: «ﻣﺎ ﻫﻤﮕﻲ ﺍﻧﺘﻘﺎم ﮔﻴﺮﻧﺪﻩ [ﻭ ﻳﺎﺭ ﻭ ﻳﺎﻭﺭ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ] ﻳﻢ!» سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَيُوَلُّونَ الدُّبُرَ ﺯﻭﺩﺍ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻊ ﺩﺭﻫﻢ ﺷﻜﺴﺘﻪ ﺷﻮﺩ ﻭ ﭘﺸﺖ ﻛﻨﻨﺪ. بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَالسَّاعَةُ أَدْهَىٰ وَأَمَرُّ ﺑﻠﻜﻪ ﻣﻮﻋﺪﺷﺎﻥ آن ساعت ﺍﺳﺖ ﻭ آن ساعت ﺳﺨﺖ ﺗﺮ ﻭ ﺗﻠﺦ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ.
اینکه در قرآن مدام از نزدیک بودن آن ساعت یا وعده گفته شده هم مراد، نزدیکی وعده هلاکت مشرکان بوده اما بعدها عالمان و مفسران چون آن را با قیامت خلط کرده اند همه گفته اند که قیامت نزدیک است و داستان آخر الزمان و ماجراهای بعد ساخته و پرداخته شده است.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
سلام بر دوستان
یکی از ایات صریح ،سوره روم،ایات ۵۴ و۵۵ است درجواب قسم خوردن مجرمان در زمان اقامه ساعت اهل علم ،بهشون پاسخ میدهند هذا یوم البعث یعنی اقامه ساعت،همان یوم البعث است. آیه ۱۳سوره روم هم که اشاره شد
یوم تقوم الساعه یومیذ یتفرقون و احتمال تفرق به معنی جدا شدن فرد متوفی از بقیه زندگان،مطرح شد
در آایات ۱۴و۱۵ این تفرق را توضیح داده و همان جدا شدن اهل ایمان و اهل کفر است که با محشر سازگار است
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
سلام جناب مهندس فرهنگ، با تشکر از دقت نظر شما، با وارد شدن اصطلاح "یوم البعث" مشکل دوتا می شود. آیا یوم البعث همان یوم القیامة است؟ و دیگر این همانی هایی که در بین نام واژه های مربوط به حیات آخرت مفروض گرفته می شود. به نظر میرسد هر کدام حیثی از این دوران حیات را در خود دارند.
اگر از آیه 11 به بعد را ملاحظه کنید، ابتدا از مراحل دو یا سه گانه سخن گفته: اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ آغاز خلق، اعاده و رجعت به سوی خداوند. الساعه احتمالا بر این معاد صدق میکند که نقطه عطف میان حیات دنیا و حیات آخرت است. در آن سوی موعد الساعة، انسان به لقای خداوند می رسد، با همه مقدمات و موخراتش. نشئه آخرت با نشئه دنیا اختلاف دارد، دوره اختبار و امتحان به سر می آید و دستاورد هر کس در حیات دنیایش مبنای زیست جدید اوست. و چون کشف غطا می شود، جایگاه افراد از هم متمایز می شود، برخلاف دنیا که در هم آمیختگی بود. ابلاس و نومیدی هم درست در لحظه انتقال به نشئه آخرت پدید می آید.
این تفریق از بستگان تنی و فکری که در آیه 14 آمده، به صورت های گوناگون تعبیر شده است. مثلا انعام 94: وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَتَرَكْتُمْ مَا خَوَّلْنَاكُمْ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ وَمَا نَرَى مَعَكُمْ شُفَعَاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكَاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَضَلَّ عَنْكُمْ مَا كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,038 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
1-يكي ديگر از سوره هايي كه لفظ الساعه در آن تكرار شده است سوره قمر است.سوره با اقتربت الساعه شروع ميشود و در ايات بعدي مخالفان را از روز حشر انذار ميدهد.
اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ ﴿۱﴾ نزديك شد قيامت و از هم شكافت ماه (۱)
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلَى شَيْءٍ نُكُرٍ ﴿۶﴾ پس از آنان روى برتاب روزى كه داعى [حق] به سوى امرى دهشتناك دعوت مى كند
(۶) خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُنْتَشِرٌ ﴿۷﴾ در حالى كه ديدگان خود را فروهشته اند چون ملخهاى پراكنده از گورها[ى خود] برمى آيند (۷)
در انتهاي سوره نيز مجددا انها را از موعدشان كه همان الساعه است،انذار ميدهد
بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَالسَّاعَةُ أَدْهَى وَأَمَرُّ ﴿۴۶﴾ بلكه موعدشان قيامت است و قيامت [بسى] سخت تر و تلختر است (۴۶) إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ ﴿۴۷﴾ قطعا بزهكاران در گمراهى و جنونند (۴۷)
يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ ﴿۴۸﴾ روزى كه در آتش به رو كشيده مى شوند [و به آنان گفته مى شود] لهيب آتش را بچشيد [و احساس كنيد] (۴۸)
با توجه به آيات ابتدا و انتهاي سوره،اينكه مراد از الساعه ،همان قيامت مشهور و بعد از خروج مردگان از قبرهاست،تاييد ميشود.
2-از مقايسه آيه 47 سوره قمر كه موعد عذابشان را الساعه معرفي كرده و نيز آيه 425و43 سوره معارج كه روز موعود را همان خروج از قبرها توصيف كرده نيز همين نظر تاييد ميشود.
فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ ﴿۴۲﴾ پس بگذارشان ياوه گويند و بازى كنند تا روزى را كه وعده داده شده اند ملاقات نمايند (۴۲)
يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ سِرَاعًا كَأَنَّهُمْ إِلَى نُصُبٍ يُوفِضُونَ ﴿۴۳﴾ روزى كه از گورها[ى خود] شتابان برآيند گويى كه آنان به سوى پرچمهاى افراشته مى دوند (۴۳)
|
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
سلام و تشكر از شما خانم دكتر (پست شماره 7) يعيده را در اين ايه،چه معنا ميكنيد؟
ساير ايات سوره روم را نگاه ميكردم. جالبه. در اين سوره بارها به مراحل مختلف زندگي انسان با عبارات مختلف اشاره شده استویرایش بوسیله کاربر 1397/08/26 09:04:26 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
سلام. اعاده و بازگرداندن پس از صدور و انتشار قابل تصور است. البته دشوار بتوان معنای قاطعی برایش ذکر کرد. پس از هبوط انسان و استقرار و استخلافش در ارض (و لکم فی الارض مستقر و متاع الی حین)، چرخه ای برقرار می شود از حیات و موت که در حیات زمینی نمود دارد، و با موت حیات در بخش دیگری که آخرت نامیده میشود ادامه می یابد. در آیه ای که به خسارتهای جانی اشاره دارد آمده: الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انا الیه راجعون. بازگشت و رجوع به خداوند به یک اعتبار با موت وابستگی و رابطه دارد.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
يبدا الخلق ثم يعيده منظور از اعاده خلق چيست؟
در سوره هاي ديگر،خدا خلق را براي انسان در زمان القاي روح به علقه بكار برده
در اين صورت ايا منظور از اعاده،باز گردان روح به سمت خالق و در نتيجه مرگ انسان است؟ يا منظور از اعاده يعني خلقتي دوباره در محشر؟
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
خلق ایجاد است، مفهومش می تواند خیلی گسترده باشد. اما اینجا ابداء در برابر اعاده قرار گرفته است، نه خلق.
موضوع اینجا آفرینش و خلق نیست، آغاز و اعاده آفریده هاست. اگر منظور شما از خلقت دوباره، آفرینش دوباره انسانهاست، انسانی که قبلا خلق شده و موقع مرگ توفی شده، یعنی بطور کامل نفس او که مقوم وجود اوست وارد نشئه آخرت شده، هیچ وقت نابود نشده تا دوباره از نو آفریده شود. بعد همین نفس موجود قرار است محاکمه شود و پاداش و کیفر ببیند. نتیجه اینکه اگر خلق جدیدی در کار باشد، به غیر انسان و محیط او بر می گردد، یا نوعی تطور است، نه به وجود آوردن. برای همین این خلق ثانی همتراز خلق اول نیست و اهون و سادهتر نامیده شده: افعیینا بالخلق الاول بل هم فی لبس من خلق جدید ق 15. و هو الذی یبدوا الخلق ثم یعیده و هو اهون علیه و له المثل الاعلی... روم 27. قل کونوا حجارة او حدیدا... فسیقولون من یعیدنا قل الذی فطرکم اول مرة، فسینغضون الیک رووسهم و یقولون متی هو، قل عسی ان یکون قریبا. اسرا 50-51.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
پس با توجه به آیه ۲۷روم،یعیده، همان محشور شدن(تلفیق جسم و روح)در روز محشر است
آیاتی که از بعث صحبت شده،نشان میدهد،یوم البعث ،همان روز محشر است که به حساب و کتاب همه رسیده میشود. و نتیجه بعث هم مانند یعیده،زنده شدن مجدد است ازجمله مجادله ۶و۱۸ مومنون۱۶و۱۰۰ شعرا۸۷ حج۷ بقره ۵۸که به زنده شدن مجدد بنی اسراییل اشاره کرده
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
در بازنمایی قرآن از حیات بشر، مرگ جایی ندارد؛ فقط انتقال است از یک نشئه به نشئه دیگر. لذا وقتی می فرماید لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله اموات بل احیاء، فقط راجع به شهدا نیست بلکه همه چنینند. در مورد این که حیات اخروی چه کیفیتی دارد و آیا جسمانیت از لوازم آن است یا نه، هنوز به دیدگاه مشخصی نرسیده ام.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
پس اين همه ايات ثم يميتكم ثم يحييكم را چگونه معنا مي كنيد؟
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
با لوازم زبانی و فرهنگی ما حرف زده، اما تصور خاص خودش را ارائه می دهد.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
جناب فرهنگ سلام موت بیان دیگری از توفی است. یعنی ورود به نشئهٔ دیگر. از این روست که میفرماید خلق الموت و الحیات. نمیدانم مشکل کجاست روشنتر بفرمایید. اگر از موت چنین تلقیای داشته باشیم در این صورت باید آن جا که میفرماید «کنتم امواتاً فاحیاکم » به نوعی تلویل کنیم. بدین معنا که باید کاربرد لفظ موت را در این آیه از باب مماثلت عدم خلق و نبودن در این دنیا دانست که اشارهای به نشئهای قبل از آمدن به این جهان ندارد.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
حقايق و مفاهيم مدنظر خود را با زبان ما بيان كرده است. بشر،موت را مي فهمد يعني پايان زندگي اين دينا. خدا هم اينرا پذيرفته اما گامهاي ديگر زندگي را بران بنا نهاده و از حياتي بعد از اين موت ،خبر داده است
اقاي دكتر درسته كه موت بيان ديگري از توفي است اما قران،لفظ موت را خيلي بيشتر بكار برده چون با عرف انسان ها هم مانوس است.
به نظرم بايد تفاوت موت و حيات را از نظر قران مشخص كنيم
به نظر ميرسد قران ،در صحنه ها و زمانهايي كه روح و جسم با هم هستند،را مصداق حيات دانسته
و هر جا كه روح از جسم جدا شده و ان نفس،قدرت انجام كاري را ندارد با لفظ موت خطاب كرده است. هر چند كه درك و احساس داشته باشد.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
امروز در حال مرور و تنظيم يادداشتهاي سوره قيامت بودم،نكته اي بذهنم رسيد هم 4 ايه اول (لااقسم بيوم القيامه ....ايحسب الانسان الن نجمع عظامه ) و هم 16 ايه اول سوره قيامت كاملا واضح بر اين نكته دلالت دارد كه يوم القيامه از نظر قران،مقارن با جمع كردن استخوانهاي مردگان و حشر انها و عرضه اعمال است.
لذا ا حديث ( من مات فقد قامت قيامته) اگر صحيح باشد،به قيامتي غير از قيامت قران اشاره دارد.
چنانكه مثلا در لينك زير ،اين حديث را به قيامت صغري(برزخ)مربوط دانسته و يوم القيامه را همان قيامت مشهور با حوادث عظيم همگاني دانسته است. http://www.askquran.ir/showthread.php?t=28819
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 809
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
سلام علیکم تمام معانی کلمه ساعه در قران رو میخواستم به چه کتابهایی رحوع کنم ؟ ممنونم
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,038 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
سلام بر شما در لینک زیر خلاصه بحث چند تن از اساتید و علاقه مندان در خصوص معنای ساعت در ایات قران را میتوانید مشاهده نماییدمنظور از الساعه در قران چیست؟ |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,960
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
در بسیارى از آیات قرآن ، از قیام قیامت تعبیر به قیام ساعة شده است، این به خاطر آن است که، ساعة در اصل به معنى جزئى از زمان یا لحظاتى زودگذر است، و از آنجا که از یکسو، وقوع رستاخیز به صورت ناگهانى و برق آسا است، و از سوى دیگر، به مقتضاى سریع الحساب بودن خداوند، حساب بندگان را در آن روز به سرعت مى رسد، این تعبیر در مورد قیامت به کار رفته، تا مردم موقعیت رستاخیز را همواره در نظر داشته باشند. ابن منظور در لسان العرب نقل مى کند: ساعة اسم براى زمانى است که صیحه پایان جهان زده مى شود، و همگى ناگهان مى میرند، و نیز نام براى وقتى است که مردم در قیامت برانگیخته مى شوند، این نام از آن جهت براى پایان جهان و وقوع رستاخیز انتخاب شده، که در صیحه نخستین ـ که خداوند در آیه: إِنْ کانَتْ إِلاّ صَیْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ خامِدُونَ (یس.29) اشاره کرده، به طور ناگهانى همگى مى میرند ـ (و در نفخه دوم ناگهان همه به پا مى خیزند و قیامت بر پا مى شود).
زبیدى در تاج العروس از بعضى نقل مى کند: ساعة سه گونه است: ساعت کبرى روز رستاخیز و زنده شدن مردم براى حساب. و ساعت وسطى روز مرگ ناگهانى اهل یک زمان (به مجازات هاى الهى و عذاب هاى استیصال). و ساعت صغرى روز مرگ هر انسان.
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.