رتبه: Administration
گروه ها: Administrators, Moderator, member تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 421
9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
|
سورة العلق به ترتیب مصحف کنونی سوره ٩٦ - وبه ترتیب نزول سوره ۴۰ تعداد آیات ١٩ دارای ۵ فراز هست با توجه به محتوای ایات جزءسوره های مکی هست در مرحله چهارم نزول قران ودر سال سوم بعثت نازل شده
فراز اول ایات۱_۵ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم به نام خداوند بخشنده مهربان اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ﴿١﴾ بخوان به نام پروردگارت که افرید خَلَقَ الإنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ ﴿٢﴾ افرید اتسان را از خون بسته اقْرَأْ وَرَبُّکَ الأکْرَمُ ﴿٣﴾ بخوان وپروردگارت که گرامیتر است الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ﴿٤ انچنانه ای که آموخت بوسیله قلم عَلَّمَ الإنْسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ﴿٥﴾ آموخت انسان را آنچه نمی دانست
درب فراز اول: بخوان به نام پرودگار گرامیترت که خالق انسان واموزنده ی همه ی نادانسته های او به وسیله قلم هست
فراز دوم ایات۶_۸
کَلا إِنَّ الإنْسَانَ لَیَطْغَى ﴿٦﴾ چنین نیست همانا انسان هراینه طغیان می کند أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى ﴿٧﴾ چونکه خود را بی نیاز پندارد إِنَّ إِلَى رَبِّکَ الرُّجْعَى ﴿٨﴾ همانا به سوی پروردگارتو بازگشت است
درب فراز دوم: انسان به سبب بی نیاز دانستن خود از پروردگاری چنین شایسته، نافرمانی میکند درحالیکه بازگشتش به سوی اوست
فرازسوم ایات۹_۱۴ أَرَأَیْتَ الَّذِی یَنْهَى ﴿٩﴾ چه پنداری کسی را که بازمیدارد عَبْدًا إِذَا صَلَّى ﴿١٠﴾ بنده ای را چونکه نماز میخواند أَرَأَیْتَ إِنْ کَانَ عَلَى الْهُدَى ﴿١١﴾ چه پنداری اگر باشد بر این هدایت(برایش بهتر نیست؟) أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَى ﴿١٢﴾ یا فرمان دهد به پرهیزکاری أَرَأَیْتَ إِنْ کَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿١٣﴾ چه پنداری اگر تکذیب کند وروی گرداند (چه در انتظاراوست) أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى ﴿١٤﴾ ایا ندانست به اینکه خدا می بیند
درب فراز سوم: نماز وتقوا ،بندگی چنین خدای هست، کسیکه بازمیدارد بنده ی نمازگزار را از این بندگی ایا نمی داند خدایش اورا ورفتارش را میبیند وچه چیز در خلاف بندگی خدا در انتظارش هست فراز چهارم ایات ۱۵_۱۸ کَلا لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِیَةِ ﴿١٥﴾ چنین نیست هراینه اگر دست برندارد هر اینه به خواری می کشانیم به موی پیشانی نَاصِیَةٍ کَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ ﴿١٦﴾ موی پیشانیه دروغگوی خطاکار را فَلْیَدْعُ نَادِیَهُ﴿١٧﴾ پس باید بخواند قوم وعشیره اش را سَنَدْعُ الزَّبَانِیَةَ ﴿١٨﴾ به زودی فرامیخوانیم نگهبانان اتش را
درب فراز چهارم: خواری در دنیا واخرت در انتظار مکذبین ودروغپردازان هست هر چند در دنیا به حمایت عشیره اش قوی باشد
فراز پنجم ایه ۱۹
کَلا لا تُطِعْهُ وَاسْجُدْ وَاقْتَرِبْ ﴿١٩﴾ چنبن نیست پیروی نکن اورا وسجده کن و تقرب جوی
درب فراز پنجم: ای پیامبر ص ترس از نیروی انها تو را به سوی انان متمایل نکند دل قوی دار به وسیله سجده که اوج نزدیکی بنده به خداست
درس سوره: ای پیامبر ص بدان افرینش انسان وتربیت او بدست پرودگارش هست هر علمی دارد از اوست اگر این موضوع را فراموش کند به جای بندگی نافرمانی میکند ودیگران را هم از بندگی بازمی دارد که در این صورت جایگاهش اتش است درحالیکه با بندگی به مقام قرب الهی خواهد رسید
توجه به این نکته ضروری هست که پیامبر ص یا هر فردی که درایات بیان میشود مصداقی هست ومانع تسری امر به بقیه انسانها ندارد مگر در جاهای خاص که مخاطب یا مصداق افراد خاصی هستند مثل ایه تطهیر و...
مترجم و متدبر:خانم انصاری به شیوه ترجمه تحت اللفظی
كلمات كليدي:فهم سوره علق استغني قلم نماز
|
|
|
|
رتبه: Administration
گروه ها: Administrators, Moderator, member تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 421
9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
|
ترجمه و تفسير سوره علق:پرسش و پاسخ و نكات در فهم سوره علق:
پرسش:در ايات ابتداي سوره علق، دستور اقرا،مفعولش چيست؟ يعني چه چيز را پيامبر بايد بخواند؟
پاسخ 1: مراد،قرآن هست چون این آیات اولین آیاتی است که بر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نازل شده و میفرماید: که قرائت قرآن رو با استعانت و کمک از نام خداوند آغاز کن
خانم موسوي
"بعضى گفتهاند، مفعول در جمله بالا محذوف است و در اصل چنين بود اقرأ القرآن باسم ربك: "قرآن را با نام پروردگارت بخوان" و به همين جهت بعضى اين آيه را دليل بر آن گرفتهاند كه بسم اللّٰه جزء سورههاى قرآن است . "تفسیر نمونه
پاسخ 2:اگر فرض اولين ايات بودن را بپذيريم،هنوز كه قراني وجود ندارد تا انرا بخواند
فرض ديگر خواندن همين ايات است
فرض ديگر خواندن پيامبر از روي صحيفه وحياني است
اقاي فرهنگ
پاسخ 3: «اسم ربک» در جایگاه مفعول میباشد؛ و منظور آیه این است که «بخوان اسم پروردگارت را» یعنی خدا را اسمهای مقدسش خطاب قرار بده (مجمعالبیان، ج۱۰، ص۷۸۰)
پاسخ 4: به نام پرودگارت قرائت را اغاز کن "جمله ((باسم ربك )) تعلق است به كلمه اى تقديرى ، نظير ((اقرا مفتتحا)) و يا مبتدئا باسم ربك . و ممكن هم هست متعلق به خود ((اقرا))، و حرف باء براى ملابسه (اتصاف ) باشد، و اين منافات ندارد با اينكه بسم اللّه اول سوره جزو سوره باشد، و تكرار آن نيست ، چون در بسم اللّه خود خداى تعالى كلام خود را با آن آغاز كرده ، و در ((اقرا باسم ربك )) دستور مى دهد بندگانش خواندن را به نام او آغاز كنند، هر چند كه در جاى ديگر دستور داده هر كارى را كه مى خواهند آغاز كنند، با بسم اللّه آغاز كنند"
📚تفسیر المیزان
ویرایش بوسیله کاربر 1402/02/09 08:49:31 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Administration
گروه ها: Administrators, Moderator, member تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 421
9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
|
تدبر و تفسير و ترجمه سوره علق:در ايه 11 سوره علق،ان كان علي الهدي به چه كسي بر ميگردد؟
پرسش:در ايات 11و12 فاعل كيست؟ بنده نمازگزار يا فرد مقابلش؟
ترجمه ها نيز،به هر دو صورت ذكر كرده اند.
أَرَأَيْتَ إِنْ كَانَ عَلَى الْهُدَى ﴿۱۱﴾
انصاریان: مرا خبر ده، اگر این بنده نمازگزار بر راه راست باشد خرمشاهی: آيا انديشيده اى كه اگر [پيامبر و پيرو او] بر طريق هدايت باشد فولادوند: چه پندارى اگر او بر هدايت باشد
أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَى ﴿۱۲﴾ انصاریان: یا [دیگران را] به پرهیزکاری وادارد؟ [آیا آن بازدارنده سزاوار کیفر سخت نیست؟] خرمشاهی: يا امر به پرهيزگارى كند [بر حق است] فولادوند: يا به پرهيزگارى وادارد [براى او بهتر نيست]
پاسخ1: حاصل معناى آيات مورد بحث اين است كه : مرا خبر ده از كسى كه نهى مى كرد بنده اى را كه نماز مى خواند، و خدا را عبادت مى كرد و اين شخص مى داند كه خدا عمل او را مى بيند، و از حال او خبر دارد، و نيز مرا خبر ده از اين نهى كننده كه به فرضى كه بنده نمازگزار نامبرده بر طريق هدايت باشد، و به تقوى عمل كند، او چه حالى خواهد داشت ، با اينكه مى داند خدا او را مى بيند، و باز مرا خبر ده از اين نهى كننده ، كه اگر نهيش تكذيب حق و اعراض از ايمان به حق باشد، و با اين حال شخص نمازگزار را از نماز نهى مى كند، و با اينكه مى داند خدا مى بيند آيا جز عذاب استحقاق جزايى دارد؟ بعضى از مفسرين گفته اند: مفعول اول جمله ((ارايت )) در هر سه جا همان موصول و يا ضميرى است كه به موصول بر مى گردد، و اين را بدان جهت گفته اند كه بين ضميرها تفكيك نينداخته باشند.
و بنابر اين ، بهتر آن است كه آيه ((ارايت ان كان على الهدى او امر بالتقوى )) را اينطور معنا كنيم كه : مرا خبر ده از اين نهى كننده آيا اگر بر طريق هدايت بود، و يا به تقوى امر مى كرد، و مى دانست كه خدا او را مى بيند، چه وظيفه اى مى ديد، و چه عملى را بر خود واجب مى دانست ، و با اينكه از عبادت خداى سبحان نهى كرده ، چه حالى خواهد داشت ؟ و با اينكه مى توان گفتار مفسر نام برده را چنين توجيه كرد، ولى معناى مستفاد از آن معناى بعيدى است ، و اشكال تفكيك در ضمائر كه به خاطر آن اين طور خود را به زحمت انداخته اند همه جا اشكال موجهى نيست ، در بعضى موارد كه سياق اقتضا كند و قرائن كمك نمايد تفكيك مانعى ندارد.
از تفسير الميزان
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
تفسیر و فهم سوره علق:پرسش از سوره اقرا باسم ربک:
منظور از زبانیه در ایه 18 سندع الزیانیه در سوره علق چیست؟
پاسخ:
.1-زَبانيۀ بر وزن فَعالي، جمع زِبني يا زِبنيه يا زابِن است يا از جمعهايي است كه مفرد ندارد، مانند: أبابيل و به هر صورت بر جمعي اطلاق مي-شود كه از انحراف يا از صلاح، بازميدارند؛ دسته اول، مانند: نيروهاي پليس كه مأمور اقامه عدل و قانون و واداشتن مردم به اجراي آن هستند و دسته دوم مانند: نيروهاي جسماني و صفات راسخ طبيعي كه در عالم آخرت به صورتهاي گوناگون، ظاهر ميشوند و به سوي ظلمت و آتش ميرانند. التحقيق في کلمات القران
2-زبن: دفع «زبنه زبنا: دفعه و صدمه» (اقرب) «فَلْيَدْعُ نٰادِيَهُ. سَنَدْعُ الزَّبٰانِيَةَ» علق: ۱۸ مراد از زبانيه مأموران آتش جهنم است و شايد از اين جهت زبانيه گفته شده كه انسانها را بآتش دفع و پر تاب ميكنند
[قاموس قران - زبور: ؛ ج ۳، ص: ۱۵۶ - صفحه۸۶۲]
3- در مجموعِ پاراگراف قبل و این پاراگراف، کل حوادث تاریخ نزول وحی مستتر است (کسانی که به نظارت الهی بی توجه اند (آیه 14) ، بندگان صالح (آیه های 11 و 12) را مورد آزار قرار میدهند (آیه 9)، اما دچار آثار سوء اعمال خویش میشوند (آیه 15)، در این حالت همگنان خویش را به یاری میخوانند (آیه 16)، خداوند نیز اشخاصی ثابت قدم و محکم را به دفع آنان میگمارد (آیه 18) لذا «زبانیه» اشاره به نیروی قوی شده مسلمانان دارد که بالاخره در جریان فتح مکه کار مدلول های آیه های 9 و 10 و 13 و 14 را ساخت.
ممکن است کسی ان قلت بیاورد که موضوع «لنسفعا بالناصیه . . . تا الزبانیه» مربوط به آخرت است، در اینصورت او باید «لئن لم ینته» را با فرض خویش هماهنگ کند که نخواهد توانست.
در سوره های بعدی، و تا آخر نزول وحی، دائما این موضوع را در چهارچوب داستان های پیامبران گذشته می بینیم که مخالفان پیامبران انواع مخالفت ها را میکنند، اما وقتیکه وارد فاز تعرض فیزیکی گسترده میشوند به هلاکت یا شکست دستجمعی دچار میشوند، و در این پاراگراف نیز خداوند دارد به خلاصگی همین قانون را برای پیامبرش (ص) توضیح میدهد که ای پیامبر! تو در جریان رسالتت این چیز ها را هم خواهی دید، اما نگران مباش، حمایت مورد نیازت به موقعش میرسد. بنا بر این، زبانیه در اینجا اشاره به نیروهای جدیِ جریان ایمان دارد.
از تفسیر آقای جمال گنجه ایویرایش بوسیله کاربر 1397/12/09 05:01:29 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
ترجمه،تدبر و فهم سوره علق به همراه نكات و پرسشهاي سوره علق:منظور از علم الانسان مالم يعلم چيست؟ مراد از استغني چيست؟
40 - علق
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ {1}بخوان به نام پروردگارت كه آفريد خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ {2}انسان را از علق(خون بسته آويزان در رحم) آفريد اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ {3}بخوان و پروردگار تو كريمترين [كريمان] است الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ {4}همان كس كه به وسيله قلم آموخت عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ {5}آنچه را كه انسان نمى دانست آموخت
💢عصاره فراز ایات (1-5) بخوان به نام پرودگارت که خالق کریم تعلیم دهنده انسانها است.
نكات: 1)لفظ قلم تنها در دو سوره قران بكار رفته است :سوره هاي قلم و علق. در سوره قلم ،به انچه كه قلم مي نويسد سوگند خورده شده است. در سوره علق ، قلم وسيله تعليم خداوند به انسان معرفي شده است.
2)در اين فراز رب و پرودگار انسانها،همان خداوند خالق معرفي ميشود. ايه 2 حاوي اين نكته ظريف نيز هست كه حتي خلق انسان هم مستلزم پرورش او از ابتدا تا انتهاي دوران جنيني و تولد نوزاد مي باشد.و گرنه يك علقه و خون بسته،تبديل به يك نوزاد انسان نميشد.
3)منظور از علم بالقلم چیست؟ایا تعلیم همه علوم است یا تعلیم قران ؟ ایات 4و5 بلحاظ لفظ و دلالت،مطلق هستند.یعنی خداوندکریم،بوسیله قلم و نوشتن همه انچه را که انسان نمیدانست،تعلیم داد. در سوره های مختلف قران مصادیق متعددی از اموزش های خداوند به انسانها بیان شده است:علم القران،علمه البیان(الرحمن) علمه شدیدالقوی(محدص ،نجم)علمناه من لدنا علما(خضر،کهف)انه لذو علم لماعلمناه(یعقوب،یوسف)یعلمک من تاویل الاحادیث (یوسف) علمناه صنعه لبوس(داود، انبیا) یعلکم الکتاب و الحکمه(سوره های متعدد) ولا یاب کاتب ان ان یکتب کما علمه الله (بقره)تعلیم دادن سگهای شکاری (مائده) انزل الله علیک الکتاب و الحکمه و علمک مالم تکن تعلم(محمدص،نسا)
مشاهده می کنیم که هم موارد خاصی که خداوند به افراد خاص اموزش هایی داده ،هم تعالیم هدایت آمیز وحی که به رسولان اموزش داده شده و هم علوم مرسومی مانند سواد خواندن و نوشتن به خداوند نسبت داده شده است. اما با توجه به اینکه کثرت این تعالیم مربوط به وحی و هدایت انسانها ست و نیز توجه به سیاق ایات ادامه سوره که بحث بر سر هدایت پذیری و تقوا یا تکذیب و استغنا ست؛لذا مصداق مهم تعلیم در ایه 4 و 5 همان قران است که خداوند به عنوان خالق و مربی کریم انسانها انرا از طریق رسول خود در اختیار انسانها قرار داده است.
كَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَى {6}اما چنين نيست (كه انسان این رب خود را پاس دارد) همانا انسان سركشى مىكند أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى {7}بخاطر اينكه خود را بىنياز مي پندارد ( از تعليم و ربوبيت الهي) إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى {8}(ولي) مسلما بازگشت(انسان) به سوى پروردگار توست
♻️عصاره فراز آیات (6-8)انسانها با غفلت از اینکه بازگشت انها بسوی اين پرودگاراست، خود را بي نياز از ربوبيت و تعليم خدا پنداشته،طغیان میکنند.
✅نکات: 1)در سوره نازعات سرنوشت انسان طغیانگر و دنیاطلب در جحیم و در مقابل،انسانی که خوف از مقام رب دارد و نفس خود را از هوا و هوس بازداشته،در بهشت اعلام شد.در سوره علق هم پس از 5 ایه نخست که رب انسان را معرفی می کند،در ایه 6 با لفظ کلا، طغیان انسان نسبت به این رب را علام می کند . یعنی انتظار میرود که انسان نسبت به این رب ، سپاسگزار و خاضع باشد اما بخاطر احساس استغنا و بی نیازی ،از ایات و اوامر خدا طغیان می کند.در همان سوره نازعات و نیز سور دیگر،فرعون به عنوان سمبل اعلای طغیان معرفی شده است.
2)فعل استغنی در خصوص انسان نیز در تنها در سه سوره لیل عبس و علق بکار رفته است.در سوره لیل استغنی در دوگانه فاما من اعطی واتقی و اما من بخل و استغنی در مقابل اتقی قرار گرفت.یعنی فرد مستغنی از کنترل های لازم بر نفس خود برخوردار نبوده و از مرزها و حدود مقرر تجاوز میکند.در سوره عبس هم به فردی که خود را بی نیاز از تذکرات قران میدانست خطاب شد.در سوره علق هم با توجه به ایات قبل و بعد آیه7،بی نیازی از ربوبیت خداوند و آموزش های وحیانی او بوسیله رسولش را میرساند.
أَرَأَيْتَ الَّذِي يَنْهَى {9}آيا ديدى آن كس را كه باز مىداشت عَبْدًا إِذَا صَلَّى {10}بندهاى را آنگاه كه نماز مى گزارد أَرَأَيْتَ إِن كَانَ عَلَى الْهُدَى {11}چه پندارى اگر او بر هدايت باشد أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَى {12}يا به پرهيزگارى وادارد [براى او بهتر نيست] أَرَأَيْتَ إِن كَذَّبَ وَتَوَلَّى {13}[و باز] آيا چه پندارى [كه] اگر او به تكذيب پردازد و روى برگرداند [چه كيفرى در پيش دارد] أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى {14}مگر ندانسته كه خدا مى بيند
💢عصاره فراز ايات( 9-14)نمونه ای از طغیان انسان:بازداشتن پیامبر از نماز. مگر نمیداند همان ربی که بسوی او برمیگردد،نظاره گر رفتار اوست.
🔷نکات: 1)در سوره های قبل مخالفتهای مخالفان و مکذبین با پیامبر مطرح شد.از اتهام زنی به قران و پیامبر،سپس پیشنهاد پرستش نوبتی خدایان انها و الله(سوره کافرون) و نهایتا پیشنهاد سستی و نرمش پیامبر(در سوره قلم) که توسط خداوند رد شد. در سوره علق از اقدام عملی یکی از سران انها در هنگام نمازخواندن پیامبر و بازداشتن ایشان از ادامه نماز صحبت میشود که خداوند هم ضمن تذکر او به رویت خداوند،او را از عاقبت استمرار این کار انذار میدهد. هم چنین به پیامبر نیز دستور میدهد که بدون توجه به نهی این فرد،نماز خود را با سجده ادامه دهد.
2)مصداق عبدا در ایه 10 کیست؟ بنا بر شان نزول های ذکر شده در تفاسیر ،فرد نمازگزار پیامبر اکرم بوده است.این امر با ایه 19 که خطاب به پیامبر ایشان را به عدم پذیرش و سجده کردن دستور میدهد،مطابقت دارد.
كَلَّا لَئِن لَّمْ يَنتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِيَةِ {15}چنین نیست(که خدا نبیند) اگر دست برندارد(از تکذیب و نهی از نماز)موى پيشانى [او] را سخت بگيريم نَاصِيَةٍ كَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ {16}[همان] موى پيشانى دروغ زن گناه پيشه را فَلْيَدْعُ نَادِيَه {17}[بگو] تا گروه (هم محفلی ها و همراهان )خودرا بخواند سَنَدْعُ الزَّبَانِيَةَ {18}ماهم بزودى بازدارندگان را فرا خوانيم كَلَّا لَا تُطِعْهُ وَاسْجُدْ وَاقْتَرِبْ زنهار فرمانش مبر (نهیش را نپذیر) و سجده كن و خود را [به خدا] نزديك گردان {19}
💢عصاره فراز ایات(15-19)هشدار به مخالفان و بازدارندگان از اجرای اوامر الهی:اگر باز نایستید،بازدارندگان الهی شما را خواهند گرفت.اي پيامبر نهي انها را توجه نكن و به با سجده به خدا نزديك شو.
🔷نکات: 1)در سوره قلم هم مخالفان پیامبر مبتلا به رذایل اخلاقی معرفی شدند. در اینجا هم توضیح میدهد که ان فرد ناهی از نماز ، دروغگو و خطاکار است.
2)"زبانیه از زبن به معنا دفع کردن است.و بر جمعی اطلاق میشود که از انحراف یا صلاح باز میدارند مانند نیروهای پلیس یا نیروهای جسمانی و صفات طبیعی که در عالم اخرت بصورتهای گوناگون ظاهر میشوند و بسوی ظلمت و اتش میرانند." التحقیق فی کلمات القران. اکثر ترجمه ها و تفاسیر زبانیه را به معنای ماموران و نگهبانان اتش دوزخ گفته اند.این در صورتی است که مراد از گرفتن و عقوبت انها در اخرت منظور باشد اما میتواند به هلاکت دنیوی انها در جنگ با مسلمانان و دفع انها توسط سپاه اسلام در همین دنیا نیز اطلاق گردد.
🍀مرور عصاره فرازها: 🍃عصاره فراز ایات (1-5) بخوان به نام پرودگارت که خالق کریم تعلیم دهنده انسانها است. 🍃عصاره فراز آیات (6-8)انسانها با غفلت از اینکه بازگشت انها بسوی اين پرودگاراست، خود را بي نياز از ربوبيت و تعليم خدا پنداشته، طغیان میکنند. 🍃عصاره فراز ايات (9-14)نمونه ای از طغیان انسان:بازداشتن پیامبر از نماز. مگر نمیداند همان ربی که بسوی او برمیگردد،نظاره گر رفتار اوست. 🍃عصاره فراز ایات (15-19)هشدار به مخالفان و بازدارندگان از اجرای اوامر الهی:اگر باز نایستید،بازدارندگان الهی شما را خواهند گرفت.
📚درس سوره علق:بازداشتن پيامبر از نماز و مقاومت در برابر ابلاغ و اجراي تعاليم وحي،استغنا و طغيان در برابر رب خالق و تعليم دهنده انسانها و نظاره گر هميشگي است كه بسوي او نيز بازميگرديد.اگر از مخالفت باز نايستند، بازدارندگان الهی شما را خواهند گرفت.
آقای سیدکاظم فرهنگ
ویرایش بوسیله کاربر 1397/12/20 09:30:50 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Administration
گروه ها: Administrators, Moderator, member تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 421
9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
|
سئوال يكي از كاربران: جدول ترتيب نزولي که شما ارایه کرده اید بسیار متفاوت از بقیه است.
مثلا ما می دانیم که اولین آیات نازل شده از سوره ی #علق بوده بعد مزمل و مدثر، اما تقسیم بندی شما از قل هو الله شروع میشه. چرا سوره علق را به عنوان سوره چهلم در نظر گرفته ايد؟
پاسخ:
با سلام و تشكر از سئوال و دقت شما
مباني و توضيحات ليست ترتيب نزول پيشنهادي ما در تالارگفتگوهاي قران پو يان ارسال شده كه ميتوانيد مطالعه نماييد.
بطور خلاصه ليستهاي ترتيب نزول #روايي يا تاريخي داراي اشكالات زير است:
1-انتساب آنها به منبعی چون پیامبر یا امامان معصوم،محل تردید است بنابراین نمی توان انرا قطعی و بی چون وچرا دانست.لذا باب نقد و بازنگری آن باز است.چنانکه علامه طباطبایی نیز در تفسیر المیزان و نیز کتاب قران در اسلام گفته است:" آنچه درباره اين روايات ميتوان گفت اينست كه بهيچوجه قابل اعتماد نيستند زيرا نه ارزش روايت ديني را دارند و نه ارزش نقل تاريخي. تنها راه براي تشخيص ترتيب سورههاي قرآني و مكي يا مدني بودن آنها تدبر در مضامين آنها و تطبيق آن با اوضاع و احوال پيش از هجرت و پس از هجرت ميباشد."
2- در لیست هاي روايي،مبنای قرارگیری سوره معمولا اولین آیات نازله از آن سوره یا آیات ابتدای سوره بوده است و حال آنکه ادامه سوره که بخش اکثریت سوره را هم تشکیل میدهد،حاومی ایات و مفاهیمی است که مسلما در اینده ای دورتر و در شرایطی متفاوت نازل شده است. مرحوم آیت الله معرفت در کتاب علوم قرآنی،اشاره کرده که "علامه طبرسی و دیگر بزرگان فن متذکر میشوند که رعایت ترتیب سوره ها،نظر به ابتدای هرسوره است."
اما در ليست ترتيب نزول ما،اكثريت سوره ملاك تصميم بوده است.
مثلا سوره علق که در اکثر لیستها اولین سوره است،صرفا بدلیل نزول 5 آیه نخست آن در ابتدای بعثت در اول لیست قرار گرفته ،حال آنکه در ادامه سوره صحبت از کسی است که پیام پیامبر را تکذیب کرده و خدا هشدار میدهد که اگر دست برندارد،او را به جهنم می کشانیم.واین کنش و واکنش در اولین سوره نازله بر پیامبر قطعا جایی ندارد.پس ادامه این سوره در زمان دیگری نازل شده که باید به دنبال آن بود. كه با توجه به سير نزول بقيه سوره ها،اين سوره در رديف 40 قرار مي گيرد
جهت مطالعه توضيحات بيشتر در خصوص ترتيب نزول سوره كليك كنيد اقاي سيدكاظم فرهنگ
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1399/06/17 ارسالها: 112 مکان: تهران
|
پیشگفتار سوره علق (96)
پنج آية نخست اين سوره به گفتة بيشتر مفسرين و محدثين اولين آياتي به شمار ميروند كه در غار حراء بر پيامبر اسلام نازل شده است. 14 آية بعدي آن [طبق محاسبات كتاب سير تحوّل قرآن] در سال سوم بعثت به آن افزوده گشته است.
به گفتة شادروان شريعتي: «اسلام تنها مذهبي است كه معجزهاش «كتاب»، نام كتابش «خواندني»، نخستين پيامش «بخوان»، و بزرگترين ستايش و صفت خدايش اين است كه با «قلم» تعليم ميدهد... قرآن با كلمة «خواندن» آغاز ميشود، خدا به صفت «ربّ»، كه تربيت را ميرساند، ناميده ميشود و اولين كار او كه يادآوري ميگردد، «خلقت» انسان از علق است...»
سخن گفتن از قرائت، علم، كتابت و قلم، معرفي «ربّ» و نقش او در «خلقت»، منزلت بخشيدن به انسان و انسانيت [به جاي قبيله، نژاد و ملت] و ذكر «كرامت» ربّ در آموزش كاربرد قلم، هيچكدام مورد توجه و علاقه و اشتغال افراد عادي و اكثريت اقوام آن دوره نبوده، در دوران جاهليت فراگير عربستان نشانگر مستقل بودن وحي از ذهن و زبان پيامبر و از آن زمان و مكان ميباشد.
از نظر آماري نيز سورة علق داراي 19 آيه است، از انتهاي قرآن سوره 19 محسوب ميشود و 95 = 19 ضربدر 5 سوره پيش از آن قرار دارد. 5 آية نخست سوره كه اولين پيام وحي محسوب ميشود 19 كلمه [بدون واو و ما] و داراي 76 = 19 ضربدر 4 حرف ميباشد [اگر در «اِقْرَأْ» الف را همزه محسوب كرده و در حساب نياوريم].
┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄
علق:7 أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى همين كه خود را بينياز [از پرواي خدا] ببيند،6
__ 6 - پنج آيه مقدمة اين سوره كه نقش «ربوبيّت» را از طريق قرائت و قلم و علم نشان ميدهد، اين سؤال را برميانگيزد كه اگر علم و دانش انسان را به شناخت «ربوبيّت» نزديك ميكند، چرا درميان درس خواندهها نسبت بيديني بيش از افراد بيسواد است!؟ حقيقت اين است كه علم فقط راه را روشن ميكنند، همچنانكه دزد با چراغ، گزيدهتر برد كالا، قرآن نيز [در سرآغاز سه سوره بقره، نمل و لقمان] هدايت يافتن به قرآن را مشروط به سه شرط: تقوي، ايمان و احسان كرده است، اما استغنايي كه در آية ششم اين سوره «إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَى أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى» عامل طغيان شمرده شده است، از آنجايي كه به دنبال «الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ» آمده، به نظر ميرسد در ارتباط با علم و قلم باشد. پس از قرن 19 كه روند اكتشافات و اختراعات علمي شتاب روزافزون يافت و تاريكي قرون وسطاي اروپا با نور علم روشن گرديد، مكتب علمگرايي [Scientism] وعدة بينيازي [استغناء] از دين و مذهب داد. تا جايي كه علم، خود بُت بزرگي شد. و امروز با جوامعي «بي خدا» مواجه هستيم و بينيازي [استغناء] از خدا، طغياني است كه در بزرگترين جوامع بشري قرن 21، ميليونها انسان را با نسيان «خدا» به نسيان «خود» كشانده است.
┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ 📚تفسیر آقاے بازرگان
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,036 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
ترجمه تدبر و فهم سوره علق : نکات مهم تفسیری ایات 1-5 سوره علق
﴿اقْرَأْ﴾ به نام پروردگار تو که هم ربوبیت را و هم خالقیت را دارد آنکه خالق است آنکه ربّ است هم کریمانه خلق کرد هم کریمانه میپروراند. خلقت کریمانه آن است که در حَرَم أمن آفرینش انسان گزافی نباشد نقصی نباشد عیبی نباشد . در تدبیر و مدیریت و راهنمایی او هم کریمانه است لذا فرمود: ﴿اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ﴾، یعنی انسان در مشهد و در مَدرَس و در محضر معلم اکرم است. اگر گفتند در فلان مسجد در فلان مَدرَس أکرم تدریس میکند یعنی درس کرامت میدهد؛ مثلاً اگر گفتند در فلان کلاس مهندس تدریس میکند یعنی درس هندسه میدهد، وقتی خدا در قرآن میفرماید اکرم دارد تدریس میکند یعنی درس کرامت میدهد. کرامت از لطیفترین و برجستهترین اوصافی است که خدای سبحان آن را در وصف فرشتهها یاد کرد، یک؛ ﴿بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ﴾[8] ﴿لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ﴾[9] در سوره مبارکه «أنبیاء» وصف فرشتهها است. خدای سبحان به عنوان اکرم دارد تدریس میکند اکرم اگر خالق شد کریمانه خلق میکند و اگر ربّ شد کریمانه تدبیر میکند و مدیریت را به عهده دارد.
این اکرم تعلیمش کریمانه است علمش کریمانه است معلّمانش کریماند متعلِّم باید کریم باشد. ﴿اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ ٭ الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ﴾ ذات اقدس الهی نه تنها به «نون» مرکّب و نه تنها به «قلم» سوگند یاد کرد بلکه به مکتوبات قلم هم سوگند یاد کرد فرمود: ﴿ن وَ الْقَلَمِ وَ مَا یَسْطُرُونَ﴾[10] خدا به وسیله قلم تعلیم داد؛ اولاً ما را به قلم آشنا کرد، یک؛ بعد گفت چه بنویسیم و چه بنگاریم که بماند، دو
اینکه فرمود: ﴿عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ﴾ از این دقیقتر این است که فرمود: ﴿وَ یُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ﴾[17] یعنی ذات اقدس الهی یک سلسله معارف را به شما یاد میدهد که شما آن نیستید که یاد بگیرید یعنی در دستگاه حوزه و دانشگاه این مطالب عمیق الهی نیست این را وحی بازگو میکند؛ منتها عقل که سراج است صراط وحی را خوب درک میکند و با این هماهنگی سراج و صراط انسان میتواند به مقام والای دین برسد به کرامت برسد در حدّ فرشتهها باشد آن وقت یکی از نمونههای ﴿عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ﴾ همین است که انسان قدرتزده است طبعش این است؛ البته بسیاری از فضائل است مربوط به فطرت است که کمتر به آن فضایل فطری توجه میشود، بسیاری از رذایل اخلاقی است که خاصیت مادی بودن و طبیعی بودن انسان است؛ انسان هلوع است انسان جذوع است انسان منوع است، انسان خیر را فقط برای خود میخواهد و تنگنظر است، قرآن کریم تقریباً بیش از پنجاه بار انسان را از منظر طبیعی و طبیعت دیده است و نقد کرد اینجا هم برای اینکه آن غده بدخیم را از جامعه اسلامی دور کند که آن طغیان است در آغاز بعثت این را هم مشخص کرد گرچه این شش آیه اول گفتند نازل شده است بعد آیات دیگر، ﴿کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی ٭ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی﴾ طبع انسان این است نه فطرت انسان، طبع انسان این است که اگر از دیگران بینیاز شد وضع مالی او خوب شد طغیان میکند در اینجا هم فرمود کرامت انسان در این است که از مرز تجاوز نکند، ولی غالب افراد در اثر گرایش به طبیعت و محرومیت از فطرت همین که وضع مالیشان خوب شد یا از دیگری و جامعه به حسب ظاهر بینیاز شدند طغیانشان شروع میشود تفسير تسنيم
اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ اَلَّذِي خَلَقَ. اين نخستين آيهاى از قرآن است كه نازل شد و آن چيزى كه اين ادّعا را تأييد مىكند آن است كه آيه با نام خدا آغاز شده است. خدا فرمود: «الّذى خلق»، با حذف مفعول، تا بدينوسيله آفرينش را تعميم دهد و اينكه او آفريدگار تمامى موجودات است. علماى علوم عربى گفتهاند: حذف مفعول نشاندهندۀ عموميت بخشيدن است.
تفسير كاشف
┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄
آیه1 معناى (قرائت) و مفاد (اقرء باسم ربّك الّذى خلق...) اقرا باسم ربك الذى خلق خلق الانسان من علق راغب در مفردات مى گويد: كلمه (قرائت ) به معناى ضميمه كردن حروف و كلمات به يكديگر در زبان است، و اين كلمه را به هر ضميمه كردنى نمى گويند، مثلا در جمع كردن عده اى را به دور هم نمى گويند: (قراءت القوم )، دليل اين ادعا اين است كه تكرار يك حرف از حروف الفباء در زبان را هم قرائت نمى گويند. و به هر حال وقتى گفته مى شود (قرات الكتاب ) معنايش اين است كه از ضميمه كردن چند حرف از آن، كلمه در آوردم و از ضميمه كردن كلمات آن با يكديگر جمله هايى در آورده، مطالبى استفاده كردم، هر چند كه آن حروف و اين كلمات را به زبان هم نياورده باشى پس قرائت، هم شامل مطالعه مى شود، و هم شامل آنجايى كه جمع حروف و كلمات را تلفظ بكنى، و هم آنجايى كه اين عمل را با شنيدن انجام دهى، كه اطلاق قرائت بر معناى اخير تلاوت هم ناميده مى شود، همچنان كه خداى تعالى فرموده : (رسول من اللّه يتلوا صحفا مطهره ). و ظاهر اينكه به طور مطلق فرمود: (اقرا)، اين است كه منظور از آن معناى اول است، و مراد، امر به تلقى آياتى از قرآن است كه فرشته وحى از ناحيه خدا به آن جناب وحى مى كند، پس جمله مورد بحث امر به قرائت كتاب است، كه خود اين امر هم از آيات آن است، و اين، نظير گفتار هر نويسنده اى است كه در آغاز نامه اى كه به ديگرى مى نويسد سفارش مى كند كه اين نامه مرا بخوان، و به آن عمل كن، پس اينكه مى گويد: (اين ) و يا مى گويد (آن ) خودش نيز جزو نامه است. از اين سياق دو احتمال تأييد مى شود: اول اينكه : اين آيات اولين آياتى است كه از قرآن كريم بر پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلم) نازل شده. دوم اينكه : تقدير كلام (اقرا القرآن ) و يا چيزى كه اين معنا را برساند مى باشد. خلاصه مى خواهيم بگوييم آيه شريفه امر به مطلق قرائت نيست، و نخواسته با چشم پوشى از مفعول، فعل (اقرا) را به طور لازم استعمال كرده باشد، و نيز منظور از اين دستور خواندن به مردم نيست و نخواسته با حذف متعلق (مردم ) اقرء را در (اقرا على الناس ) استعمال كرده باشد، هر چند كه خواندن بر مردم هم يكى از اغراض نزول وحى است، همچنان كه در جاى ديگر فرموده : (و قرانا فرقناه لتقراه على الناس على مكث و نزلناه تنزيلا)، و نيز كلمه (باسم ربك ) مفعول فعل (اقرا) و حرف (باء) در آن زايده، و تقدير كلام (اقرا اسم ربك )، يعنى بسم اللّه الرحمن الرحيم نيست. و جمله (باسم ربك ) تعلق است به كلمه اى تقديرى، نظير (اقرا مفتتحا) و يا مبتدئا باسم ربك. و ممكن هم هست متعلق به خود (اقرا)، و حرف باء براى ملابسه (اتصاف ) باشد، و اين منافات ندارد با اينكه بسم اللّه اول سوره جزو سوره باشد، و تكرار آن نيست، چون در بسم اللّه خود خداى تعالى كلام خود را با آن آغاز كرده، و در (اقرا باسم ربك ) دستور مى دهد بندگانش خواندن را به نام او آغاز كنند، هر چند كه در جاى ديگر دستور داده هر كارى را كه مى خواهند آغاز كنند، با بسم اللّه آغاز كنند، پس در حقيقت آيه مورد بحث دستور العمل است نظير امر به گفتن ان شاء اللّه در آيه (و لا تقولن لشى ء انى فاعل ذلك غدا الا ان يشاء الله ) - دقت فرماييد.
معناى (قرائت) و مفاد (اقرء باسم ربّك الّذى خلق...) و در جمله (ربك الذى خلق ) اشاره شده است به اينكه رب تو تنها و تنها آن كسى است كه عالم آفريده، و اين همان توحيد ربوبيت است كه مقتضى است عبادت را در او منحصر كنند، و اين خود رد اعتقاد مشركين است كه مى گفتند خداى سبحان تنها خلقت و ايجاد را به عهده دارد، و اما ربوبيت يعنى مالكيت و تدبير عالم از آن مقربين درگاه او است، و خداى تعالى بعد از ايجاد عالم تدبير امور آن را به عهده آنان گذاشت، كه يا از جنس فرشتگانند، و يا از جنس جن ، و يا افراد برجسته اى از انسان. در آيه مورد بحث اشاره كرده به اينكه خير، چنين نيست، و تصريح كرده به اينكه ربوبيت هم مانند خلقت مخصوص خداى تعالى است .
و در جمله (خلق الانسان من علق ) منظور از (انسان ) جنس بشر است، كه از راه تناسل پديد مى آيد، و كلمه (علق ) به معناى خون بسته شده است، يعنى اولين حالتى كه منى در رحم به خود مى گيرد. پس آيه شريفه، به تدبير الهى وارد بر انسان اشاره دارد، تدبيرش از لحظه اى كه به صورت علقه در مى آيد، تا وقتى كه انسانى تام الخلقه مى شود، و داراى صفاتى عجيب و افعالى محير العقول مى گردد، پس انسان انسانى تمام و كامل نمى شود، مگر به تدبير مستمر و پى در پى خداى تعالى كه اين تدبير پى در پى چيزى نيست مگر خلقت پى در پى، (پس ممكن نيست خلقت را از خدا و تدبير را از غير او بدانيم ) پس خداى تعالى بعين همان دليل كه خالق انسان است مدبر او نيز هست در نتيجه انسان چاره اى جز اين ندارد كه خداى واحد را رب خود بگيرد. بنا بر اين در جمله مورد بحث احتجاجى بر توحيد در ربوبيت شده است.
📚تفسیر المیزان ┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄
الميزان
ویرایش بوسیله کاربر 1402/03/22 04:52:05 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
سوال: ایا منظور از اقرا باسم ربک الذی خلق، خواندن برای سایر مردم است؟
1- مراد، امر به تلقى آياتى از قرآن است كه فرشته وحى از ناحيه خدا به آن جناب وحى مىكند منظور از اين دستور خواندن به مردم نيست و نخواسته با حذف متعلق (مردم) اقرء را در "اقرا على الناس" استعمال كرده باشد، هر چند كه خواندن بر مردم هم يكى از اغراض نزول وحى است
الميزان
2- انتخاب «اقرء» به جاى اخذ و مانند آن ظاهرا براى آنست كه رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله خواندن نمىدانسته است، على هذا در اينجا خواندن براى مردم مطرح نيست بلكه، آن در معناى «خذ القرآن من ربك» است
📚تفسیر احسن الحدیث
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
بيشتر مفسّرين بر اين عقيدهاند كه اين اوّلين سورهاى است از قرآن كه نازل شده و اوّل روزى كه جبرئيل (ع) بر رسول خدا (ص) نازل شد در حالى كه آن حضرت در كوه حراء ايستاده بود آن روز (بعث بيست و هفتم ماه رجب) بود او را پنج آيه از اوّل اين سوره آموخت. و بگفتۀ بعضى اوّل سورهاى كه از قرآن بر آن حضرت نازل شد سوره يا ايّها المدثر، بود كه ذكر آن گذشت و بگفته برخى اوّل سوره كه بر رسول خدا نازل گرديد فاتحه الكتاب بود،
تفسير مجمع البيان
اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ اَلَّذِي خَلَقَ : به نقل بيشتر مفسرين و محدثين، پنج آيۀ اول اين سوره اولين آياتى بوده كه بر آن حضرت نازل شده. گويند: پيش از اين وحى صريح و آمرانۀ «اقرء» رؤياهاى روشنى چون سپيدۀ صبح بر حضرتش نمايان ميشد و گاه صدايى چون بانگ جرس «طنين زنگ» بگوشش ميرسيد. زمانى پس از ديدن اينگونه رؤياها و شنيدن صداها، در خلوتگاهش نور تابانى ميديد و نداى «يا محمد!» مىشنيد. اين حالات و مناظر گويا پيش درآمدهايى بود تا ذهن و قلبش را براى ظهور وحى و نزول آيات آماده و مأنوس نمايد و به انديشهاش وادارد و روحش را بدان سوى كشاند. در سالهاى پيش از بعثت در هر سال روزها و هفتهها و ماههايى را در غار حراء خلوت مىگزيد و به عبادت و تفكر مىپرداخت . چون سنش به چهلسالگى رسيد، در همان حال كه در آن غار به عبادت و تفكر مشغول بود و بنا به مشهور در شب يا روز هفدهم رمضان، ناگهان صدايى بگوشش رسيد كه ميگفت: «اقرء!» خود را آماده كرد و ذهنش را متوجه آن بانگ نمود و گفت: «ما انا بقارئ!»: گويد سه بار آن گوينده من را بسوى خود كشيد و فشرد و رها كرد و در هر بار ميگفت اقرء بار سوم گفت: « اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ اَلَّذِي خَلَقَ ، خَلَقَ اَلْإِنْسٰانَ مِنْ عَلَقٍ، `اِقْرَأْ وَ رَبُّكَ اَلْأَكْرَمُ، `اَلَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ، `عَلَّمَ اَلْإِنْسٰانَ مٰا لَمْ يَعْلَمْ پس از آن از غار حراء بيرون آمد در حالى كه جذبه و آهنگ آن صدا همۀ وجودش را گرفته و او را مشغول نموده بود و همۀ موجودات را زنده و متحرك ميديد و از آنها بانگ سلام و تسليم مىشنيد. تا به دامنۀ كوه رسيد، باز صدايى شنيد كه ميگفت: «اى محمد! تو پيمبر خدايى و من جبرائيلم!» . با نگرانى و انديشههاى مختلف به خانه درآمد و در ميان ملافهاى خود را پيچيد و بخفت.... سپس بانگ قيام بگوشش رسيد: « يٰا أَيُّهَا اَلْمُزَّمِّلُ يٰا أَيُّهَا اَلْمُدَّثِّرُ! `قُمْ... » اين امر اقرء، براى خواندن چه بوده، آيا نوشته يا كتابى در برابر چشمش نمايانده شد تا كلمات و سطور آن را بخواند؟ و اگر آن نوشته همين قرآن مكتوب بوده چنان كه بعضى گفتهاند، با چه حروف و خطى نوشته شده بود؟ و آيا آن حضرت پس از قرائت آن ميتوانست قرآن مكتوب و خطوط مانند آن را بخواند، يا در همان لحظه خواند و ديگر نتوانست؟. جواب روشنى براى اينگونه سؤالات نداريم، جز اينكه بگوئيم: در اين آيات «اقرء...» دلالت و اشاره به چنين نوشته نيست.
تفسير پرتوي از قران
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
مرور ايات 6-19 سوره علق از تفسير تسنيم
آنگاه شروع کرد به حقیقت انسان؛ هدایت و ضلالت را، سقوط و صعود را، فراز و فرود را، بهشت و جهنم را دارد ترسیم میکند. فرمود برخیها هستند بیراهه میروند، یک؛ راه دیگری را هم میبندند، دو. بیراهه میروند برای اینکه ﴿إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی ٭ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی﴾ اگر ببیند ـ خدای ناکرده ـ بینیاز از غنی محض است این داعیه ربوبیت میکند. انسان ممکن است فقرش را با کار و تلاش و کوشش برطرف کند، ولی خود را بینیاز ببیند طغیان خواهد کرد؛ چون فقیر چگونه میتواند خود را بینیاز بپندارد؟ ﴿یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَی اللَّهِ﴾ فرمود کرامت انسان در این است که از مرز تجاوز نکند، ولی غالب افراد در اثر گرایش به طبیعت و محرومیت از فطرت همین که وضع مالیشان خوب شد یا از دیگری و جامعه به حسب ظاهر بینیاز شدند طغیانشان شروع میشود که مرز استغنا مساوی است با مرز طغیان؛ . باز راه علاج است هم دفع و هم رفع، هم در طلیعه میفرماید مواظب باش که خود را مستغنی نبینی تا طغیان نکنی هم فرمود اگر مستغنی دیدی و طغیان کردی راه درمان هست که ﴿أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی٭ إِنَّ إِلی رَبِّکَ الرُّجْعی﴾ ﴿إِنَّ إِلی رَبِّکَ الرُّجْعی﴾؛ بازگشت به اوست. انسان در برابر هر اندیشه و هر انگیزهای که داشت و دارد مسئول است، نه عالَم باطل است و نه انسان به بطلان و یاوه خلق شده است أَ رَأَیْتَ الَّذی یَنْهی﴾ همین در اثر طغیان ﴿عَبْداً إِذا صَلَّی﴾؛ اما آن یکی که بنان و بیان را، رحمان و اکرم را گرامی داشت، از مشهد و محضر آنها علم الهی فرا گرفت و انسان شد، او کسی است که به بندگی و بردگی میپردازد.
وجود مبارک پیغمبر(ص) در اوایل بعثت و قبل از بعثت هم عبد الهی بود حالا این یک مقدار توجیه میخواهد که اگر این سوره جزء عتائق سور است یا اولین سوره است جریان نماز چگونه مطرح است؟ آیا نماز در مکه بود یا نبود؟ نمازی که وجود مبارک روح خدا و کلیم الهی همه اینها نماز داشتند ﴿أَوْصانی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا﴾ کلمات مسیح و امثال مسیح(سلام الله علیهم اجمعین) است باید روشن بشود که انبیای الهی قبل از بعثت این مقام بندگی و بردگی را هم داشتند.
فرمود: ﴿أَ رَأَیْتَ الَّذی یَنْهی ٭ عَبْداً إِذا صَلَّی﴾؛ همین کسی که طغیان دارد همین کسی که خود را بینیاز میبیند، امر به منکر میکند نهی از معروف، اگر ببیند بندهای مثل وجود مبارک پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مشغول عبادت است او را نهی میکند اعتراض میکند اعراض میکند و معارضه دارد این سه پدیده تلخ را طغیانگران در برابر مردان باتقوا دارند اول اعراض است بعد اعتراض است بعد معارضه است و جنگ. فرمود: ﴿أَ رَأَیْتَ﴾ آن کسی را که ﴿یَنْهی﴾؛ نهی از معروف میکند به جای نهی از منکر ﴿یَنْهی ٭ عَبْداً إِذا صَلَّی﴾ آن عبدی که نماز میخواند اگر در مسیر هدایت باشد و مردم را به تقوا وادار کند. تو که گرفتار طغیان هستی کسی که به فضیلت تقوا متّصف است او را نهی میکنی، نهی از معروف میکنی ﴿أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوی﴾. این ﴿أَ رَأَیْتَ﴾ یعنی «أخبرنی»! ﴿أَ رَأَیْتَ إِنْ کَذَّبَ وَ تَوَلَّی﴾ هم رهآورد پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را دروغ میپندارند، هم اعراض میکند، بخش اول تولی؛ هم اعتراض میکند، بخش دوم تولی؛ هم معارضه میکند، بخش سوم تولی، که مبارزه و مانند آن هم در همین بخش است؛
﴿أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَری﴾ که از لطیفترین تعبیرات قرآن کریم در آغاز بعثت این است که ذات اقدس الهی ما را به حیا دعوت کرده است فرمود مگر نمیداند که خدا میبیند؟ هنوز مسئله جهنم و بگیر و ببند ﴿خُذُوهُ فَغُلُّوه﴾و مانند آن نبوده است و نیست، بعداً نازل میشود اولین بخشی که قرآن کریم ما را دعوت کرد و هدایت کرد حیا است آیا نمیداند که خدا او را میبیند؟ که امیدواریم توفیق حیامندی در پیشگاه ذات اقدس الهی را قرآن به همه ما مرحمت کند.
اگر این کمحیایی را اعمال کرد با اینکه میداند خدا او را میبیند رفتار بیادبانه دارد، اگر تکرار کرد و اگر نهی از منکر ما را عمل نکرد ﴿کَلاَّ لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ﴾ با نهی از منکر ما منتهی نشد ﴿لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِیَةِ﴾؛ «ناصیة» آن قدرت فرمانروایی هر کس است، پیشانی و پیشانوی هر کسی را میگویند «ناصیة» و آن قسمت مهم هر جانوری را هم میگویند «ناصیة»؛ «نسف» یعنی جذب، یعنی کشیدن و محکم گرفتن، ﴿لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِیَةِ﴾. این ناصیه چون قسمت مهم فرمانروایی اوست، هم در بحثهای علمی دروغ میگوید هم در بحثهای عملی اشتباه میکند، هم در معرفتشناسی آنچه را که خبر داد باطل بود کذب بود، هم در هستیشناسی آنچه را که انجام میدهد خطا و گزاف و تعدّی است. ﴿ناصِیَةٍ کاذِبَةٍ خاطِئَةٍ﴾ بخواهد سخنی بگوید دروغ است، اندیشهای داشته باشد مطابق با واقع نیست؛ پس در بخش معرفتشناسی و علم و آگاهی و تحقیق دستش خالی است، در بخش عمل هم به جای ثواب خطا میکند، به جای صراط، سبیل غیر را میپیماد، به جای هدفگیری صالح، لعب و لهو را انتخاب کرده است این در بخش علم و عمل ﴿کاذِبَةٍ خاطِئَةٍ﴾؛ چنین کسی را فرمود ما وقتی پیشانی او را و زمامداری او را و قدرت مرکزی او را جذب کردیم، اگر او به همفکرانش پناهنده بشود؛ «نادی» یعنی مجلس، «انتدی»؛ یعنی اجتماع، ﴿فی نادیکُمُ الْمُنْکَرَ﴾ یعنی در مجلس خود خلاف میکنید؛ . فرمود ما وقتی پیشانی او را جذب کردیم و فشار دادیم، او هر که را بخواهد از همفکرانش، همکیشانش، هممذهبیهایش و همحزبیهایش همه آنها را بخواند، ما هم مأموران عذاب را میخوانیم. او نادی خود و اعضای کنگره خود و اعضای انجمن و حزب و مذهب خود را بخواند ﴿فَلْیَدْعُ نادِیَهُ﴾، ما هم ﴿سَنَدْعُ الزَّبانِیَةَ﴾ این مأموران و شُرطهها را میگویند زبانیه. مأمورین جهنم را هم میگویند زبانیه. فرمود ما اینها را میخوانیم آنها چه میتوانند در برابر مأموران الهی که ﴿خُذُوهُ فَغُلُّوهُ﴾﴿ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ﴾ مقاومت کنند! این تهدید هست، هر وقتی که ذات اقدس الهی بخواهد این هست اختصاصی به قیامت ندارد، خیلیها را در دنیا گرفته است .فرمود اینها در دنیا خزی دارند، در آخرت خزی دارند، چه اینکه گروهی در دنیا حسنه دارند در آخرت حسنه دارند.
در بخش پایانی این سوره مبارکه «علق» آیهای است که تلاوت آن سجده واجب دارد؛ مستحضرید که اصل سجده بهترین عامل تقرب بنده به پیشگاه خدای سبحان است و ذکر سجده هم نشان میدهد که برتر از ذکر رکوع است گرچه این ذکرها را هم میشود جابهجا کرد. بهترین حال انسان در حال سجود است، وقتی خیلی تواضع میکند عظمت و شکوه و جلال ذات اقدس الهی را بهتر درک میکند.
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.