رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 740
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
سلام
متاسفانه سالهاست كه اختلاف بين مراجع در خصوص شروع ماه هاي قمري وجود دارد كه اهميت ان در شروع ماه رمضان و عيد فطر بيشتر ميشود.
نظر قرآن در اين خصوص چيست؟ايا حتما بايد هلال ماه با چشم ديده شود؟ايا به محاسبات نجومي كه اين همه دقت دارد،نمي توان اعتماد كرد؟ايا اختلاف در شروع ماه بين كشورهاي مختلف ،قابل قبول است؟
كلمات كليدي:هلال ماه رويت چشم نجوم ویرایش بوسیله کاربر 1396/01/27 10:29:16 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 740
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
مرحوم ايت اله صادقي تهراني در رساله نوين اين گونه نظر داده است:
راه ثبوت هلال اول ماه
مسأله ی 399- ديدن هلال، و يا اطمينان به قول كسانى كه ادعاى ديدن آن را كرده اند، و يا حكم حاكم عادل شرع، و يا گذشتن سى روز از شعبان، اين ها همه گواه بر اول ماه است، و ديدن هلال در انحصار چشم عادى نيست، كه چشم مسلح يا محاسبات نجومى نيز همين حكم را دارد
زيرا «شهر رمضان » در قرآن در صورت آگاهى كامل بر آغاز و انجامش مى باشد كه از هر راهى باشد درست است و حديث «صُمْ لِلرُّؤيِة وَ أفْطِر لِلرُّؤيَةِ» رؤيت را در انحصار وسيله اى خاص ننهاده، بلكه اگر ديدى يا ديده شد به هرگونه و به هر وسيله اى كه با آن مى توان هلال ماه را ديد و يا دانست كافى است،
و در جمع تنها با دانستن اين كه اول ماه است روزه هم واجب مى شود چه با چشم غير مسلح و عادى يا مسلح يا با تلسكوپ و يا با توليد نجومى قمر به وسيله ى ژئوفيزيك در صورتى كه امكان رؤيت با نبودن موانعى سطحى باشد. بنابراين تلسكوپ كه از بهترين وسايل ديدن ماه است راه را براى اثبات اول ماه براى همگان باز و آسان مى كند، و جلوى همگى اختلافات را در افق ديدارش مى گيرد، كه اگر اين مسأله مورد توجه و عمل قرار گيرد، ديگر همه ساله شاهد چند عيد فطر و چند نماز عيد- در يك افق- نخواهيم بود.
مسأله ی 400- ميزان در ديدن هلال همان افقى است كه شما در آن هستيد، و نفى يا اثبات افقهاى ديگر براى شما كافى نيست
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 740
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
ملاک "ما"، "شهود شهر" است و با شهود علمی از تولد ماه هم حاصل می شود:
...فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْه... 185 بقره
بنا بر قرآن رویت هلال ملاک نیست "مشاهده" "شهر" ملاک است و مشاهده اعم از رویت است و با محاسبه علمی نیز حاصل می شود و "شهر" به معنی ماه قمری هم یک پدیده صد در صد نجومی است.
و صد در صد قابل محاسبه حال آنکه رویت هلال یک پدیده کاملا انسانی است و مبتنی بر چشم و آب و هوا و ابری و صاف بودن هوا متفاوت است و متغیر و همین آبرو ریزی که سالهاست پدید آورده را ناشی می شود.
حال آنکه بازگشت به قرآن و اصول روشن و ثابت شده علمی مشخص می کند تولد ماه قمری جدید یک لحظه دقیق و مشخص برای کل زمین است و بدون کوچکترین اختلافی دقیقا قابل کشف است.
به نظرم بسیاری از دوستان فقط یکبار فیزیک گردش ماه و زمین و بروز ماه قمری را بررسی کنند قانع خواهند شد که مبنای رویت در این عصر و زمان خنده دار است.
بله رویت می تواند منجر به مشاهده شود اما تنها یکی از راههای مشاهده، رویت است راه بهتر و دقیق تر محاسبه است که برای انسان عاقل و اندیشمند بدون رویت هیچ جای شک و شبهه باقی نمی گذارد که به قطع و یقین در فلان لحظه ماه نو متولد شده است بدون کوچکترین نگرانی از خطا و اشتباه.ویرایش بوسیله کاربر 1395/06/19 11:41:08 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 740
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
قابل ذکر است که برخي مبنای «تولد ماه» را مانند آنچه در اهل سنت مطرح است را مطرح كرده اند اما هیچ یک از مراجع عظام تقلید اين مبنا را قبول ندارند و بنابراین این نوع نگاه در حال حاضر قابل اجرا نیست زیرا اکثریت قریب به اتفاق مراجع عظام تقلید رویت هلال ماه را ملاک و معیار اثبات اول ماه میدانند و برای آن موضوعیت قائل هستند.
موضوعیت داشتن یک عنوان در حکم شرعی به این معناست که شارع ذات آن عنوان را بدون توجه به هیچ عامل دیگری مورد توجه قرار داده است.
لذا در جواب کسانی که میگویند چرا با وجود دستگاههای پیشرفته امروزی، به حرف منجمان اعتماد نمیشود باید گفت اولا تولد ماه را هیچ یک از مراجع عظام تقلید به عنوان راهی برای اثبات اول ماه قبول ندارند و ثانیا اینکه بنا به نظریه و فتاوی اکثر مراجع عظام تقلید رویت هلال ماه، برای اثبات اول ماه، موضوعیت دارد، زیرا در روایت صحیح از معصوم (علیهالسلام) آمده است: «صم لرویه و افطر لرویه» یعنی با رویت هلال ماه رمضان روزه را شروع کنید و با رویت هلال ماه در اول ماه شوال روزه خود را افطار کنید که همان عید سعید فطر است.
اما آنچه از فتوای احادیث در رابطه با آغاز ماه قمری به نظر میرسد، آن است که «شرط رویت» در اثبات اول ماه قمری موضوعیت نداشته، بلکه طریقی است برای کشف اول ماه. و لحظه آغاز اول ماه نو قمری، خروج ماه از محاق است؛ البته به همراه قابلیت رویت هلال، زیرا در روایت «صم لرویه و افطر لرویه» رویت فعلی مد نظر نیست، بلکه رویت شأنی مورد توجه قرار گرفته است و در تایید این نظریه با کمی دقت و تامل در صحیحه «محمدبن قیس» که از حضرت(ع) سوال میکند
و حضرت میفرمایند که «اگر شما هلال را قبل از ظهر دیدی آن روز اول شوال است و اگر بعد از ظهر دیدی فردا اول شوال است» به نکته بسیار مهمی دست خواهیم یافت که عادتا ماه، در ظهر روز اول هر ماه قمری به علت بسیار نازک بودن و کمنور بودن رویتپذیر نیست.
پس چگونه است که امام این مطلب را بیان داشتهاند؟ در پاسخ به این سوال باید گفت درست است که ماه قابل رویت نیست، ولی قابلیت رویت را داراست و لذا رویت فعلی ملاک امام (ع) در این حدیث نبوده بلکه رویت شأنی مد نظر حضرت بوده است، پس از هر طریق که کشف شود ماه قابلیت رویت را داراست، میتوان حکم به حلول ماه جدید قمری داد؛ خواه هلال ماه توسط مرصدین رویت شود، خواه به هر دلیل خارجی و طبیعی و عوامل گوناگون توسط مرصدین رویت نشود.
البته برای اثبات این نظریه قرائن و دلایل متقن دیگری نیز وجود دارد که فعلا مجال پرداختن به آن در این نوشتار نیست. با توجه به این مطالب، برای اثبات اول ماه قمری، اگر قابلیت رویت هلال ماه در شب مخصوص، توسط منجمان به طور قطع و یقین و بدون اختلاف نظر بین آنها اعلام شود، دیگر نیازی به رویت هلال ماه نیست زیرا به طور حتمی ماه از محاق خارج شده و قابلیت رویت را داراست.
بخشي از مقاله اقاي اشراقي
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 740
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
نتیجه ی بررسی؛
۱- راه اثبات حلول ماه منحصر دررؤیت حسی نیست.تأکید وتکرار بیشترآن نسبت به سایر راهکارها ، ناشی از عدم وجود امکانات کافی برای استفاده ی اکثرمردم از سایر راهها و امکان بیشتر بهره گیری از رؤیت حسی بوده است.
۲- راههای علمی و محاسبات « ژئوفیزیکی» برای تعیین زمان حلول وانعقادماه جدید،باتوجه به دقیق بودن آن و اطمینان حاصل ازآن ، تنهاراه برای جلب اعتماد عمومی درسراسرجهان و پایان بخشیدن به اختلافات پیش گفته است. سایر راهها عملا به اختلاف موجود منجر میشود.
۳- ملاک عدم اعتماد پیشینیان به محاسبات حسابگران و منجمان،سو ءاستفاده هایی بوده است که آنان از دانش خود می بردند وگاه همچون ساحران،ازجهل مردم زمان خویش بهره برداری میکردند وبا افسانه بافیهای تعجب برانگیز از آنان اخاذی میکردند. اختلاط مسائل علمی وادعاهای خرافی، موجب تردید و مشکوک شدن دستاوردهای علمی نیز شد .
در بسیاری از متون دینی ، رد پای خرافات عرضه شده به عنوان محاسبات نجومی و نیک و بد دانستن ایام ولیالی(سعد ونحس)و مبارزه ی قولی وعملی اولیاءدین(ع) با آنان دیده میشود. عدم امکان تفکیک برای توده ی مردم و ادامه ی سو ء استفاده ها،سبب اصلی برای اقدامات پیشگیرانه وتوصیه به دوری گزیدن از منجمان وحسابگران درآن زمانها بوده است.
اما درزمان ما که صحت پیش بینی های علمی دراز مدت (درحد چندسال) مؤسسات ژئوفیزیک راباتمامی جزئیات مشاهده کرده ومیکنیم وامکان سو ءاستفاده های گذشته به کلی ازبین رفته است( کسی درصدد بهره برداریهای خرافی نیست) و نتایج علمی آنان اطمینان آوراست، دوری گزیدن وپیشگیری توصیه شده در برخی روایات، موضوعا منتفی است. .... به امید روزی که شریعت متکی بر علم و عدل و اخلاق ، مجددا به عامل برانگیزاننده ی بشر به سوی اتحاد و همزیستی مسالمت آمیز مبدل شود و جایگاه تربیتی ، نشاط انگیزی و اطمینان بخشی خود به نوع بشر را به عنوان « جایگاه اصلی » دوباره به دست آورد . (آمین رب العالمین) . .... http://www.ghabel.net/shariat/1386/07/23/532بخشی از مقاله مرحوم احمد قابل ویرایش بوسیله کاربر 1401/02/25 09:42:58 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,250
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
آغاز ماه قمری با رؤیت هلال ماه با چشم عادی و غیر مسلح شروع می شود نه با چشم مسلح (تلسکوپ) 🌙🔷
🔰 سوال 🔰
⁉️آیا از آیه شریفه «يَسئَلُونَكَ عَنِ الأهِلَّةِ قُل هِيَ مَواقيتُ لِلنّاسِ وَ الحَجِّ وَ لَيسَ البِرُّ بِأن تَأتُوا البُيُوتَ مِن ظُهُورِها وَ لكِنَّ البِرَّ مَنِ اتَّقى وَ أتُوا البُيُوتَ مِن أبوابِها وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّكُم تُفلِحُونَ» (بقره،189) می توان کیفیت رؤیت هلال ماه نو را برای اثبات اول ماه استنباط نمود؟ یعنی آیا این آیه شریفه دلالت یا اشاره ای دارد بر اینکه رؤیت هلال با چشم مسلح آیا حجیت دارد یا خیر؟
🔰 پاسخ 🔰
♦️در آیه مبارکه 189 بقره آمده که «يَسئَلُونَكَ عَنِ الأهِلَّةِ قُل هِيَ مَواقيتُ لِلنّاسِ وَ الحَجِّ»، و از آنجا که این قید «للناس» باید شامل همه مردم در «طول زمان» و «عرض جغرافیایی» باشد می فهمیم که ملاک تشخیص اول ماه باید ملاکی باشد که«عمومیت» داشته باشد و قطعا رؤیت هلال با چشم مسلح نمی تواند ملاک صحیحی برای تشخیص ابتدای ماه قمری باشد چرا که عمومیت ندارد. گرچه قطعا ابزارهای نو نه تنها بی فایده نیستند بلکه در امر استهلال بسیار راهگشایند و ما در انتهای همین متن به برخی کاربردهای علوم و ابزارهای نو در امر استهلال خواهیم پرداخت. اما به هر حال نمی توان ملاکی را برای تشخیص ابتدای ماه قمری قرار داد که عمومیت نداشته باشد و در دسترس همگان نباشد.
♦️در ادامه عبارت «والحج» که عطف بر «الناس» شده نیز این مطلب را تقویت می کند و معنای مورد استفاده ما از آیه شریفه اینگونه می شود: «الاهلةُ مواقیتُ للناسِ و مواقیتُ للحجِ». مواقیت جمع میقات به معنای زمان مشخص شده و تعیین شده است. پس معنای آیه شریفه اینطور می شود: «این هلالها زمانهایی مشخص شده و تعیین شده برای مردم و برای حج هستند».
♦️عمل مهم و حیاتی حج که همه مسلمین باید به صورت هماهنگ و یکپارچه و همزمان آن را انجام دهند، زمانش با استفاده از همین هلال ها مشخص و تعیین شده است. توجه داشته باشید که این «معین شدن» صورت گرفته و دیگر این زمان قابل تغییر نیست.
♦️و اگر بخواهیم بیشتر توضیح دهیم، علت عدم حجیت رؤیت با ابزار، با توجه به قید «للناس» این است که یقین داریم موارد زیادی هست که هلال با چشم مسلح رؤیت پذیر است ولی امکان رؤیت با چشم عادی و غیر مسلح وجود ندارد در حالی که:
🌐ملاکی که خدای سبحان برای تشخیص ابتدای ماه قمری ارائه می کند باید برای همگان قابل دسترسی باشد: (هی مواقیت للناس)، حال آنکه می دانیم نزدیک 13 یا 14 قرن بوده که مؤمنان به تلسکوپ و ابزار امروزی دسترسی نداشته اند. (مخالفت با قید للناس بعلت عدم شمول زمانی ابزارهای جدید). 🌐هر منطقه افق مربوط به خود را دارد و حتی امروزه نیز در تمام افقها برای تمام مؤمنین در تمام شهرها امکان دسترسی به تلسکوپهای پیشرفته وجود ندارد (مخالفت با قید للناس بعلت عدم شمول مکانی ابزارهای جدید).
♦️بنابرین اگر عند الله ملاک تشخیص اول ماه، چشم مسلح باشد، در این صورت قید «مواقیت للناس» ـ معاذ الله ـ بی معنا خواهد بود. لذا با چنین فرضی آیه شریفه با تسامح باید چیزی شبیه این می شد که «الاهلة هی مواقیت للناس فی قرون بعد 13 و للذین منهم لهم تلسکوب و دونهم فی ضلال مبین»!! معاذ الله.
فایده علم روز و ابزارهای نو در رؤیت هلال ماه نو:📜
♦️البته ذکر این نکته نیز لازم است که مطالب فوق به این معنا نیست که علم روز و ابزارهای جدید در این بین هیچ سودی ندارند. بلکه این علوم بسیار مفید بوده و در چند مسأله برای ما قابل استفاده است که باید به آن توجه کرد:
🌐یافتن مناطق هم افق: در اینجا علم روز به کمک تشخیص مسائل شرعی می آید. از آنجا که در حکم اول ماه، همه علما اتفاق نظر دارند که اگر در منطقه ای ماه رؤیت شد و در عین حال علم داشتیم که بین این منطقه و منطقه ای دیگر امکان رؤیت هلال یکسان است دیگر نیاز نیست در منطقه دوم هلال رؤیت شود. مثلا فرض کنید در تهران هوا غبار آلود باشد و هلال ماه نو رؤیت نشود اما می دانیم که احتمال رؤیت هلال در تهران با شهر مثلا سمنان یکسان است. در این صورت اگر در شهر سمنان هلال ماه نو رؤیت شود از تهران کفایت می کند و اهل شهر تهران می توانند به رؤیت هلال ماه نو در شهر سمنان تکیه کنند.یافتن منطقه مناسب برای استهلال: با کمک علوم روز از جمله هواشناسی، نجوم، ژئوفیزیک و.... می توان بهترین مکانها را برای رؤیت هلال یافت و به استقبال ماه نو قمری شتافت. 🌐یافتن هلالهای ضعیف: در برخی موارد هلال ماه نو ضعیف است و مدت مکث آن نیز کوتاه است و لذا ممکن است به صورت معمول دیدن آن خیلی سخت باشد. اینجاست که میتوان با استفاده از محاسبات وابزار و دانستن زمان و مکان دقیق تولید هلال ابتدا آن را با تلکسوپ یا سایر ابزارهای آشکارساز در آسمان یافت تا در صورت امکان چشم غیر مسلح بتواند آن هلال را رؤیت نماید. که در نبود این ابزارها ممکن است کسی آن هلال را نبیند یا به چشمش نیاید یا تعداد کمی از افراد آن را ببینند به طوری که برای حاکم شرع جهت اعلام اول ماه حجت تمام نشود اما با این ابزارها امکان رؤیت برای افراد زیادتری فراهم می شود و بحث اثبات آن ساده تر خواهد بود.
🌐تمرکز استهلال در مناطق مرزی: از آنجا که از نظر علمی مناطق هم افق مشخص هستند و نیز اینکه امروزه می توان وضعیت رؤیت پذیری هلال ماه نو را در تک تک نقاط عالم پیش بینی کرد، با استفاده از این علوم، رسالت منجمان و گروه های استهلال این خواهد بود که مدار مرزی رؤیت پذیری هلال را کشف کنند و با این کار تکلیف مدارهای بالاتر و پائینتر روشن خواهد شد. مثلا فرض کنید می دانیم در مناطق جنوبی رؤیت به سادگی انجام می شود اما در مناطق مرکزی کشور رؤیت مشکل است و در مناطق بالایی رؤیت ممکن نیست. بنابرین گروههای استهلال بایستی در منطقه ای که احتمال رؤیت وجود دارد و چند منطقه بالاتر و در چند منطقه پائینتر از آن مستقر شوند. سپس دقیقا نقطه ای که دیگر فراتر از آن منطقه هلال قابل رؤیت نیست را بیابند. بعد با رسم نقاط هم افق با آن نقطه (یعنی بالاترین نقطه ای که هلال ماه در آن رؤیت شده است)، اعلام کنند که شهرهایی که بالای آن مدار هستند در ماه نو قرار ندارند و شهرهایی که در پایین آن مدار هستند در ماه نو قمری قرار دارند.
🎁 منبع : سایت دلالات قرآن 🎁 http://ask.albalaq.com/?qa=39
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,250
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
فتوای آیت الله ابراهیم جناتی راجع به هلول ماه قمری
ديدن ماه به كمك ابزار ستاره شناسى پرسش : آيا حلول ماه رمضان با رؤيت آن به كمك ابزار ستاره شناسى (دوربين ، تلسكوپ و . . .) كفايت مى كند ؟ پاسخ : كفايت مى كند ؛ زيرا عنوان رؤيت ماه همان گونه كه با رؤيت آن بدون ابزار تحقق مى يذيرد ، با رؤيت آن به كمك آنها نيز تحقق مى پذيرد واين رؤيت مانند رؤيت كسى است كه داراى چشمان ضعيفى مى باشد ولى با عينك پزشكى هلال ماه را رؤيت مى كند .
ديدن ماه براى اثبات آن طريقيّت دارد پرسش : نظر حضرت عالى در باره رؤيت براى اثبات ماه طريقيت دارد يا موضوعيت ؟ پاسخ : ظاهرا طريقيت دارد نه موضوعيت ، رؤيت مانند عناوين ديگر از قبيل علم ، ظن و تبيين است كه براى اثبات چيزى طريقيت دارند ، بنابراين از راه شهادت دو شاهد عادل براى كسى كه آن را نديده است ثابت مى شود .
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 740
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
تلاش امام صدر برای یکی شدن عید مسلمانان
اولین باری که عید رمضان با محاسبات فلکی اعلام شد
خاطرات دکتر محمد علوش، رئیس اسبق ادارۀ کل امور جغرافیایی ارتش لبنان
– من افسر ارتش بودم و در رشته مهندسی جغرافیا فارغالتحصیل شدم. یکی از تخصصهای من مطالعه افلاک و نجوم و ارتباط آنها با امور زمینی بود. همکارم آقای حافظ الحجار به من گفت که سید موسی میخواهد علم فلک را در اثبات ماه رمضان وارد کند تا عید مسلمانان یکی شود. من علاقۀ خودم را به این موضوع ابراز کردم و خوشحال شدم. در اولین جلسه، شخصیتهای دینی و روحانیون زیادی دعوت داشتند. برخی همکاران نظامی و افراد دیگر هم بودند. سید در سخنانی از نحوه اعلام عید رمضان انتقاد کرد. نمیدانم چه کسی آن وسط گفت که برادران مسیحی ما وقتی میخواهند بچهشان را نفرین کنند، میگویند: «انشاءالله تو را گم کنیم مثل عید مسلمانها!» سید موسی آن موقع گفت: این وضعیت پذیرفتنی نیست. ما در قرن بیستم هستیم، آمریکاییها به ماه رفتهاند و محاسبات دقیق وجود دارد و ما هنوز نتوانستهایم راهی علمی بیابیم که بفهمیم ماه کی متولد میشود و چه زمانی دیده خواهد شد. امام به این موضوع نیز پرداخت که :«صوموا لرؤیته وافطروا لرؤیته» (با دیدنش روزه بگیرید و با دیدنش روزه را تمام کنید.)
– سید موسی ضمن تأیید این حدیث تأکید کرد که رؤیت لزوماً با چشم نیست. مشاهده با چشم است و رؤیت با عقل است. و به این آیه قرآن استناد کرد که حضرت یوسف میفرماید: «إنی رأیت أحد عشر کوکباً.» چگونه ستارگان را رؤیت کرد درحالی که خواب بود؟ پس رؤیت عقلی دقیقتر است. یعنی مطمئنتر از مشاهده با چشم است.
– در همین حین برخی حاضران در تأیید سخن سید، مواردی از اشتباه در مشاهده با چشم را یادآور شدند. سپس، قرار شد این جلسات ادامه پیدا کند. در یکی از جلسات از من پرسید: دقت محاسبات فلکی چقدر است؟ گفتم: تمام مختصاتی که بر اساس آن محاسبات را انجام میدهیم، به ما دقت یک صدم ثانیه میدهد. نگاهم کرد و گفت: یک صدم ثانیه؟ گفتم: در محاسبات کمی خطا طبیعی است. گفت: من آن را هم نمیخواهم. گفتم: من میتوانم تا ثانیه به شما بدهم خودتان بررسی کنید.
– در مجموع از مسائل فلک اطلاع زیادی داشت، مثلاً با محاسبات در طلوع و غروب خورشید کاملاً آشنا بود و به آن اطمینان داشت.
– بالأخره، اولین تجربه سال ۱۹۷۴ به وقوع پیوست و سید موسی بعد از محاسبۀ ما، در نامهای با استناد به محاسبات فلکی، روز عید را برای آقای عبدالأمیر قبلان، مفتی جعفری ممتاز آن زمان، مشخص کرد و او هم عید را اعلام کرد. و در روزنامه نوشتند که از طریق محاسبات فلکی عید مشخص شد. این اولین بار بود که عید رمضان با روش علمی حساب شد.
این مطلب در صفحه آخر روزنامه ایران مورخ ۱۱ خرداد ۱۳۹۸ منتشر شده است.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,250
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
آیا از آیات قرآن چیزی میتوان در باب ملاک رؤیت هلال استفاده کرد یا خیر؟ آيا آيه يسئلونك عن الاهله بر نفي رويت با چشم مسلح دلالت دارد؟
برخی از فقهای معاصر ازجمله آيت الله سيستاني و شبيري زنجاني، برای اثبات اینکه چشم مسلح برای رؤیت هلال کافی نیست و ملاک در رؤیت، رؤیت با چشم عادی است، به این آیه در سوره بقره استناد کردهاند که میفرماید: «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ»؛ یعنی ای پیامبر(ص)، در مورد هلالها از تو سؤال میکنند، در پاسخ این سؤال به آنها بگو: هلالها زمانهایی برای امور مردم و برگزاری حج هستند.
از نظر اين فقها از تعبیر این آیه دو نکته استفاده میشود؛ نکته اول این است که مواقیت و زمانهای مقرر از نظر اسلام همان زمانهایی است که مبتنی بر هلال است. پس مواقیت، همان هلالها هستند؛ یعنی شاخص برای زمان، هلال است که شاخصهایی غیر از هلال را نفی میکند. نکته دوم اینکه، هلالی که شاخص قرار داده شده، شاخصی است که برای عموم مردم قابل درک و تشخیص است. چون آیه شریفه فرموده «مواقیت للناس» و آنکه برای عموم مردم قابل فهم و تشخیص است، همین است که هلال با چشم عادی محسوس باشد؛ یعنی یک روستایی هم بتواند این شاخص زمانی را تشخیص دهد و شهری هم بتواند این کار را بکند، همچنین کسی که در بیابان است، نیز بتواند آن را درک کند؛ لذا از این مواقیت استفاده میکنیم که شاخص، شاخص عمومی است.
مراد خدا از «لِلنَّاسِ» در آیه «اهله» چیست؟ این کلمه «لِلنَّاسِ» به این معنا که راه عمومی باشد، نیست و از این «لِلنَّاسِ» این را نمیفهمیم که راه تشخیص باید عمومی باشد. چون آیه ممکن است طور دیگری معنا شود که بگوییم آیه میفرماید: اهله مواقیتی است برای مردم نه اینکه عموم مردم خودشان این مواقیت را تشخیص بدهند. میتوانند یک گروه خاص تشخیص دهند، اما بقیه مردم نیز استفاده میکنند. «لِلنَّاسِ» یعنی به نفع و برای مردم. مواقیتی است که مفید به حال مردم است. چه خود مستقیم تشخیص دهند یا غیرمستقیم، دیگران به آنها گزارش دهند.
آنجا که ابزار است و اطمینان داریم کسی که استفاده کرده، من نیز دارم از اهله استفاده میکنم. کلمه «لِلنَّاسِ» این طور که این بزرگواران میگویند که همه از این طریق استفاده کنند، از آن استفاده نمیشود. میتواند این باشد که نفع و فایده مواقیت برای مردم است، چه مستقیم استفاده کنند جه عدهای استفاده کنند و به بقیه اطلاع دهند. در بسیاری از امور اینطور است و این تعبیر ناس و للناس نیز نوعا همینطور است.
از آیه نفی استفاده از ابزار در رؤیت هلال درنمیآید.آیه «اهله» چیز جدیدی نمیگوید و مولویت ندارد
استفاده این بزرگواران مانند آیات سیستانی و شبیری این است که خدا دارد پاسخ سؤالی را میدهد و در این پاسخ حق تعالی یک حکم مولوی را بیان کرده است و آن اینکه شاخص برای تشخیص ماهها، دیدن مستقیم هلال است. غیر از این نیز چیزی اعتبار ندارد. اما میگوییم این آیه شریفه با توجه به پاسخی که برای سؤال وجود دارد، اصلاً این حکم مولوی را در بر ندارد. قبل از اینکه این پرسش و پاسخ در قرآن بیاد، آیا عربها با مسئله شهور قمری آشنا بودند یا خیر؟ ماهی را به عنوان محرم میشناختند و اینها را داشتند و میدانستند که با هلال، ماه آغاز میشود و مبدأ ماه را از هلال میگرفتند که ماه روزه به روز افزایش مییابد، تا وقتی که به محاق برود.
پس آیه چیز جدیدی ندارد. فقط سؤالی که کردند این بود که قبل از اسلام بر اساس اهله عمل میکردیم و مواقیت و زمانها را مشخص میکردیم، حال آیا اسلام این را بههم زده یا خیر؟ یعنی سؤال کردند که آیا در آیین جدید که برخی چیزها بههم خورده، این نیز بههم خورده یا خیر؟ آیه گفت خیر. همان مواقیت لِلنَّاسِ که بوده، سر جایش است و حج هم سر جای خود قرار دارد و این آیه مشتمل بر حکم مولوی نیست، بلکه ارشاد میکند.
نکته دیگر نیز این است که اصلاً آیه اهله مربوط به هلال نیست، بلکه مربوط به شهر است. فرمود ای پیامبر(ص) در مورد ماههای قمری از تو میپرسند، هلالی که به هلال دیگر میرسد؛ یعنی شهر مراد است. مرحوم علامه در المیزان بحث خوبی دارند. میگویند که برای اینکه آیه در پاسخ به آنها میگوید «هی مواقیت لِلنَّاسِ»، هلال یک وضعی است که در قمر وجود دارد و ما آن را میبینیم. آن تصویری که در قمر است، برای ما به منزله میقات نیست. ما یک امتداد زمانی داریم. ماه در لحظهای شروع میشود و یک موقع نیز تمام میشود، در این فاصله زمانی که میتوانیم قطعهبندی هم کنیم، این برای ما مواقیت است؛ لذا علامه استظهارش این است که اینجا کلمه اهله و هلال، وضع خاص قمر در هنگام پیدایش و خروج از محاق نیست، چون عمل ما تنظیم میشود. حجی که انجام میدهیم در ذیحجه است، نه در هلال آن.
ما یک یوم الترویة، یک یوم عرفه و یک یوم عید قربان داریم. اینها در شهر است، نه در هلال و همه زندگی مردم نیز در شهر قرار دارد، نه در هلال. پس اصلاً آیه ناظر بر این نیست که ماه چطور شروع میشود و باید آن را مستقیم دید یا خیر. آیه میگوید ماه چه تکوراتی برای شما دارد و زندگیتان را بر این اساس تنظیم کنید.
سؤال در آیه «الْأَهِلَّةِ» از مبدأ هلال نیست / تولد ماه ملاک تحقق شهر است/مراد از سؤال در آیه «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ» چیست؟
آیه شریفه اهله را مطرح کرده است. اهله را فرموده که مواقیت است، اما خود هلال نمیتواند میقات باشد. یعنی ظرفی را از نظر زمان نمیتواند مشخص کند و تفاوت بین قطعههای زمان ایجاد نمیشود. چه زمانی این تفاوت ایجاد میشود؟ آن زمانی که در هلال تغییراتی باشد و ماه شب سوم با اول فرق کند تا بتوانیم یکی از اینها را به عنوان شاخص برای عمل خود قرار دهیم که وقتی ماه این طور است، این کار را انجام دهیم. لذا مفسران گفتهاند آیه به این معنا است که«یسئلونک عن تغییر الاهله».
والا نه سؤال و نه جواب معنا ندارد و تطبیق بین سؤال و جواب نیست. سؤال این است که با توجه به اینکه هلال در حال تغییر است و ثابت نمیماند، فایدهاش چیست؟ چرا اولش نازک است و بعد به مرور، شب به شب آن را قویتر میبینیم تا به صورت قرص کامل در میآید؟ پس سؤال در مورد مبدأ نیست، یعنی نقطه شروع ماه که هلال باشد، سؤال در مورد آن نیست، سؤال در مورد امتداد این تغییرات است که عمل ما نیز با توجه به این تغییرات، مواقیت مختلف پیدا میکند.
وقتی به مفسرین از عامه و خاصه رجوع کنید، میبینید همه این طور معنا کردهاند. هم در تفسیر کشّاف و هم در تفسیر کبیر امام فخر و هم آنهایی که شأن نزول را مطرح کردهاند که بگویند سؤال چه بود نیز میگویند از پیامبر(ص) سؤالی را برخی مطرح کردند و آن این بود که این تغییرات برای چیست؟ نه اینکه خصوص هلال را مطرح کرده باشند. مراد هلالی که تغییر میکند بود که چه فایدهای دارد؟ چون میدیدند خورشید که تغییر نمیکند و مانند ماه نیست، لذا گفتند ماه چرا این طور است؟ لذا سؤال از تغییر است. محور سؤال هلال است، اما از حیث اینکه تغییر میکند سؤال میکنند.
تقریری بر آیه «فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ»
یک آیه دیگر نیز در قرآن است که آن آیه نیز چهبسا قابل استناد باشد و مورد بحث قرار گیرد و آن نیز در ردیف همین آیه است که فرمود «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ»، در آیه، فضیلت رمضان را مطرح میکند و بعد مترتب کرده است که هر کس که شهر را درک کرد، باید در این ماه روزه بگیرد.
به نظر بنده دلالت آیه بر قول مخالف، خیلی روشنتر است. قول کسانی که معتقدند به اینکه در مبدأ ماه رمضان و همین طور شوال و .. ما تابع واقعیت ماه هستیم، نه تابع اینکه با چشم عادی یا حتی با چشم مسلح دیده شود. تابع این هستیم که شهر تحقق یافته است یا خیر. شهر چطور تحقق مییابد؟ ماه که متولد شود، شهر تحقق یافته است. آیه دلالت میکند که هر چیزی موجب درک ماه شود، کفایت میکند، خواه مستقیم باشد یا غیرمستقیم. لذا این آیه، نهتنها مؤیدی برای کسانی که میگویند صرفاً چشم عادی معتبر است و چشم مسلح را معتبر نمیدانند نیست، بلکه مؤید برای کسانی است که چشم عادی و غیرعادی و طرق مختلف را کافی میدانند، کما اینکه این استدلال در کلمات کسانی که قائل به این نظر هستند دیده میشود.
از درس خارج فقه استاد سروش محلاتي ویرایش بوسیله کاربر 1399/03/25 08:46:44 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,250
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
بررسی فقهی ثبوت هلال از دیدگاه علامه سید محمد حسین فضل الله
بر طبق مبناى فقهى علامه فضل الله اگر بر طبق داده هاى علمى، صرف امكان رويت هلال در هر منطقه اى از عالم كه در جزئى از شب با ما مشترك است، مقدور باشد، حكم به ثبوت هلال و شروع اول ماه جديد مى كنيم
مبحث اول در ثبوت هلال؛
1- هلال چگونه متولد میشود؟
در مدَت بیست و نه روز و دوازده ساعت و چهل و چهار دقیقه ماه یک دور کامل پیرامون زمین میگردد. اگر این را معتبر بدانیم تغییراتی که شامل این اندازهگیری میشود نزدیک به سیزده ساعت میشود. این بدان معناست که ماه قمری یک بار پس از گذشت سی روز دیده میشود و بار دیگر پس از بیست و نه روز که این در بین مردم شناخته شده و مشهور است و ماه هیچگاه بیست و هشت روز نیست. این از نظر علمی صحیح است و پیامدهایی شرعی خود را دارد که در خلال بحث بدان پرداخته می شود. در مرحلهای از گردش ماه، قرص ماه به علَت قرار گرفتن بین خورشید و زمین کاملاً ناپدید میشود و از هر جهت از دید بینندگان پنهان میماند، این حالت را «محاق» گویند. اگر ماه از این حالت خارج شود و نور خورشید به جزیی که خارج شده است بتابد این خروج «ولادت» نامیده میشود و با تحقق این ولادت ماه قمری طبیعی آغاز میشود که شکل «هلال» به خود میگیرد.
ظهور هلال اول ماه هنگام غروب خورشید اتفاق میافتد و خیلی کم روی افق غربی دیده میشود. پس از مدت زمان اندکی هلال زیر افق پنهان میشود. بنابراین ظهور ماه واضح نیست و دیدن آن بسیار سخت میباشد بلکه به علل مختلف ممکن است اصلاً دیده نشود. اگر این بخش روشن ماه با زمین رو به رو شده سپس پنهان شود و پیش از غروب خورشید زیر افق پنهان شود دیدن هلال امکان ندارد؛ زیرا تا زمانی که خورشید وجود داشته باشد یا هلال پس از غروب خورشید به وجود آید و مدَت مکث آن بسیار کوتاه باشد به نحوی که بشود آن را از نور خورشید در حال غروب نزدیک آن تشخیص داد یا اینکه این بخش نورانی از هلال مواجه با زمین، به جهت نزدیکی به محاق آن قدر کوچک و ضعیف باشد که با چشم معمولی انسان قابل دیدن نباشد دیدن هلال ممکن نیست. بنابراین در همه حالات فوق الذکر علی رغم اینکه دوره طبیعی ماه قمری آغاز شده است ولی دیدن آن ممکن نیست.
ولی در این حالتهایی که دیدن هلال ممکن نیست ماه شرعی به پیروی از ماه قمری طبیعی آغاز نمیشود بلکه شروع ماه قمری شرعی به دو امر بستگی دارد:
1- ماه از محاق خارج شود و پس از آنکه بین زمین و خورشید قرار گرفت شروع به حرکت کند. به عبارت دیگر بخشی از نیمه نورانی آن با زمین رو به رو شود.
2- دیدن این بخش از نیمه نورانی آن بوسیله چشم معمولی غیر مسلح دوربین ممکن باشد و اگر فعلاً این کار امکان پذیر نیست علم باید به وسیله ابزارهای پیشرفته دقیق امکان دیدن آن را ثابت کند. در صورتی که بعضی امور اتفاقی مانع از دیدن نشوند در این صورت میتوان حکم به هلال کرد.
بر این اساس ممکن است شروع ماه قمری شرعی نسبت به ماه قمری طبیعی با تأخیر همراه باشد. برای مثال: ماه قمری طبیعی شب شنبه آغاز شود و ماه قمری شرعی جز در شب یکشنبه آغاز نشود. این در همه حالتهایی است که ماه از محاق خارج شود ولی وقت کافی برای اینکه هلال نور مناسب برای دیده شدن را بدست آورد وجود نداشته باشد. به عبارت دیگر موانعی که از دیدن جلوگیری میکنند مانند ابر و گرد و غبار به معیار ضرری وارد نمیکند؛ زیرا معیار امکان دیدن در صورت نبود چنین موانعی است. در این صورت اگر منجم کارشناس مطمئن بگوید که ماه از محاق خارج شده است و امکان دیدن آن با چشم غیر مسلَح وجود دارد میتوان به این گفته اعتماد کرد و برای ثبوت هلال شرعی کفایت میکند حتی اگر کسی نتواند به خاطر وجود موانع یا عدم استهلال مردم، هلال را ببیند.
2- افق واحد یا افقهای متعدد؟
منظور از افق، موقعیت نزدیک کشورهای گوناگون است که روی یک خط قرار دارند. به نحوی که طلوع و غروب آنها بسیار به هم نزدیک است. اگر زمین کروی باشد و کشورها روی آن پراکنده باشند با توجه به تفاوت موقعیتهایشان افقهای متعدد نیز دارند.
اگر ظهور هلال پس از ولادت آن به غروب خورشید بستگی داشته باشد، تفاوت در غروب خورشید در کشورهای ممکن است مانع از دیدن هلال در بعضی از آنها گردد. سؤال این است آیا ماه قمری در همه مناطق زمین به امکان رؤیت آن در همان منطقه بستگی دارد که هر افقی ماه قمری خاص خود را داشته باشد و در افق غربی یک شب زودتر و در افق شرقی یک شب دیرتر آغاز شود یا اینکه ماه قمری نسبت به همه جا شروع یکسانی دارد و اگر در یک جای دنیا هلال دیده شد این برای دیگران نیز کفایت میکند؟
به عبارت دیگر: آیا حلول ماه شرعی قمری امری نسبی است که در آن افقی با افقی دیگر تفاوت دارد و مثل طلوع خورشید میباشد؟ یعنی اگر خورشید در آسمان بغداد طلوع کند و در آسمان میشیگان طلوع نمی کند، بنابراین طلوع نسبت به بغداد ثابت شده ولی نسبت به میشیگان محقق نشده است یا آغاز ماه قمری شرعی امری مطلق است و پدیدهای مستقل میباشد که با تفاوت کشورها تفاوت نمیکند؟
در پاسخ میگوییم: ما ذکر کردیم که آغاز ماه قمری شرعی به دو عامل متوقف است: یکی از آن دو مربوط به جهان آفرینش است و آن خروج ماه از محاق است و دیگری این است که بخش نورانی روبهرو با زمین قابل رؤیت می باشد. قابلیت رؤیت را میشود یک امر نسبی در نظر گرفت که از تفاوت موقعیتها در روی زمین تأثیر میپذیرد و میشود آن را امری مطلق و مشخص در نظر گرفت که از این تفاوتها تأثیر نمیگیرند.
بنابراین روشن است که ماه قمری علاوه بر خروج از محاق، به امکان رؤیت نیز بستگی دارد که گاهی این دیدن امکان دارد و گاهی امکان ندارد و معقول این است که آغاز ماه قمری شرعی نسبی باشد. در این صورت باید به شریعت مراجعه کرد که ماه قمری شرعی را به امکان رؤیت ربط داده است تا ببینیم آیا ماه به امکان رؤیت در آن منطقه خاص بستگی دارد یا اینکه ماه در همه مناطق به امکان رؤیت در هر جایی ربط دارد؟
براساس درک ما از ادله شرعی مورد دوم به [درستی] نزدیکتر است؛ یعنی اگر دیدن هلال در کشوری ثابت گردید ماه در سایر کشورها نیز ثابت میشود.
3- اول ماه چگونه ثابت میشود؟
روشن گردید که آغاز ماه قمری شرعی بر دو امر متوقف است: خروج ماه از محاق و ممکن بودن رؤیت هلال هر چند که فعلاً دیده نشود. در صورتی که هر دوی اینها با دیدن یک جا گردد خیلی بهتر است.
دیدن با یکی از امور ذیل ثابت میشود:
1- دیدن مستقیم با چشم معمولی غیرمسلّح؛ زیرا دیدن هلال برای بیننده ثابت میکند که ماه از محاق خارج شده است و دیدن آن امکانپذیر است. در غیر این صورت دیده نمیشد.
2- گواهی دادن دیگران به دیدن ماه؛ اگر فرد به صورت مستقیم هلال را ندید ولی دیگران بدین مسأله برای او گواهی دادند این گواهی برای او کفایت میکند اگر این گواهی دارای یکی از دو امر ذیل باشد:
اول: کثرت تعداد و گوناگونی گواهان؛
به نحوی که تواتر یا شیوع مفید برای علم یا اطمینان پدید آید. اگر تعداد زیاد شد ولی علم یا اطمینان معقول بدست نیاید هلال ثابت نمیشود. زیرا کثرت تعداد عامل کمک کننده برای رسیدن به تعیین است ولی همه چیز نیست؛ سزاوار است که برای روشن شدن راستگویی یا دروغگویی یا اشتباه گواهان از تمام ابزارهای ممکن استفاده کنیم. برای توضیح بیشتر به مثالهای ذیل توجه بفرمائید:
1- اگر چهل شاهد از یک کشور دیدن هلال را گواهی دادند همین که همگی در یک کشور واحد حضور دارند موجب تحکیم گواهیشان میگردد؛ در حالی که اگر چهل شاهد از چهل کشور به دیدن هلال گواهی دادند، میزان اعتبار گواهی یک نفر از هر کشور با میزان اعتبار مورد اول یکسان نیست. علت این است که اشتباه چهل نفر در مجموعه شاهدان در یک کشور امری نسبتاً بعید است؛ در حالی که اشتباه یک نفر در مجموعه شاهدان در همه کشورها امر محتملتری است.
2- در حالت اول ممکن است امر عکس شود؛ یعنی کشوری که چهل نفر از اهلی آن گواهی دادهاند تحت تأثیر شرایط عاطفی خاصّی قرار داشته باشند که در کشورهای دیگر وجود نداشته باشد.
3- همان گونه که شاهدان در جنبه اثبات مورد توجه قرار میگیرند سزاوار است که نوع و تعداد هلال جویانی که تلاش کردند ولی از دیدن هلال ناتوان شدند به عنوان نکتهای در جنبه عدم اثبات در نظر گرفته شود. اگر تعداد کسانی که در شرایط مناسب برای رؤیت، موفق به دیدن هلال نشدند تعدادشان خیلی زیاد بود و موقعیتشان نیز نزدیک به موقعیت شهادت گواهان بود این مسأله به عنوان یک عامل منفی در نظر گرفته میشود.
4- ویژگی شاهدان نیز تأثیر مثبت یا منفی بسیاری بر اثبات نتیجه دارد؛ زیرا چهل شاهد که معروف است إبایی از دروغ ندارند یا مجهول الحال هستند و چهل شاهد که وثاقت آنان معلوم است با یکدیگر تفاوت میکنند.
5- ممکن است مجموعهای از گواهیها به مکان خاصّی محدود شود؛ یعنی تعدادی از هلال جویانی در مکانی مشرف بر افق قرار بگیرند و یکی از ایشان هلال را ببیند و سپس دیگری را به جای خود هدایت کند و او نیز هلال را ببیند، سپس سوّمی را بیاورد و الی آخر. این وضعیت گواهیها را تحکیم میکند؛ زیرا این که همگی آنها در نقطه خاصی یک اشتباه را مرتکب شوند خیلی بعید است؛ این که بیننده اول بتواند آن چه را که دیده است به دیگری نشان دهد باعث تحیکم اعتماد به گواهی او میشود.
6- هماهنگی ناخواسته بین جزئیات ذکر شده از سوی شاهدان؛ یعنی تعدادی از افراد مختلف از یک کشور گواهی دهند و همگی همان چیزی را بگویند که دیگری گفته است. مثلاً روی زمان دیدن هلال و زمان پنهان شدن هلال از دیدها اتفاق نظر داشته باشند. این کار عامل کمک کننده برای دستیابی به یقین است.
7- تعیین وقت خروج ماه از محاق به وسیله ابزارهای علمی نیز باید در نظر گرفته شود. اگر ابزارهای علمی وقت مشخصی را تعیین کردند و گواهان ادعا کردند که پیش از این زمان، هلال را دیدهاند، اندازهگیریهای علمی این گواهیها را تضعیف میکند؛ زیرا احتمال خطا در محاسبات علمی، در برابر احتمال خطا در مجموعه گواهیها بسیار بعید است یا حداقل از سرعت یقین حاصل کردن به درستی گواهی شاهدان میکاهد.
دوم: وجود دلیل در بین گواهان؛
دلایل بر وجود هلال کامل میگردد اگر موارد ذیل موجود باشند:
1- دو شاهد عادل گواهی دهند که هلال را دیدهاند؛ بنابراین شهادت یک نفر و شهادت زنان نیز کفایت نمیکند؛ حتی اگر زنان عادل باشند؛ مگر اینکه اطمینان آور باشد. در این صورت از باب حجیت اطمینان ـ از هر جایی که حاصل شده باشد ـ آن را میپذیریم. البته تا زمانی که اطمینان یک حجّت عقلایی معتبر باشد.
2- بین شهادت شاهدان اختلاف به وجود نیاید؛ یعنی چیزی که یکی از شاهدان دیده است غیر از آن چیزی باشد که شاهد دیگر دیده است.
3- قرائن قوی دال بر دروغ بودن بینه یا اشتباه بودن آن بدست نیاید. یکی از این قرائن این است که از بین جمع بسیاری که برای هلال جویی به نقطه خاصی رفتهاند، با این که قدرت آنان یکسان است، افق صاف است و همه میتوانند ببینند فقط این دو شاهد ادعا کنند که هلال را دیدهاند و این حدیث شریف به همین نکته اشاره دارد: «إذا رآه واحد رآه مأئة؛ اگر یک نفر هلال را ببیند صد نفر هم باید آن را ببینند.»
البته این مسأله در اعتبار بینه اقامه شده نزد حاکم شرع شرط نیست؛ بلکه جایز است کسانی که بدان علم دارند به آن اعتماد کنند.
سوم: گذشت سی روز از هلال ماه قبلی؛ زیرا ماه قمری شرعی بیش از سی روز نمیشود. اگر سی روز گذشت و هلال جدید دیده نشد، در نظر گرفته میشود که هلال وجود دارد و ماه قمری جدید آغاز شده است.
چهارم: حکم حاکم شرع؛ حکم او نافذ است و حتی بر کسانی که به صورت مستقیم نسبت به وجاهت دلایل مورد استناد حکم او را اطلاع ندارند نیز واجب الاتباع میباشد که شرح آن به قرار ذیل است:
الف ـ مکلّف هیچ نظری در رابطه با درستی یا نادرستی حکم حاکم شرع نداشته باشد. در این صورت پیروی بر او واجب است.
ب ـ مکلّف گمان کند که حاکم شرع علیرغم اجتهاد و عدالت خود در این باره اشتباه کرده است؛ در این صورت نیز پیروی بر او واجب است.
ج ـ مکلف فکر کند دلایلی که حاکم شرع بدانها استناد کرده است کافی نیستند؛ مثلاً حاکم شرع به شاهدانی استناد کند که اعتماد به وثاقت آنان دارد ولی مکلف میداند که آنها عادل نیستند؛ از این رو اعتقاد دارد گواهی آنان تا زمانی که عدالت نداشته باشند کافی نیست ولی اگر فرد به درستی نداند که آنان در این مورد خاص دروغ گفتهاند در این صورت حکم حاکم شرع اعتبار ندارد و فرد مکلف نیست که از حکم او پیروی کند.
د ـ مکلف بداند که ماه فعلاً شروع نشده است و حاکم شرع به اشتباه افتاده و پیش از موقع ماه را ثابت کرده است. در این صورت نیز پیروی از حکم حاکم شرع واجب نیست بلکه مکلف باید به علم خود عمل کند.
منظور ما در این جا این است که حاکم شرع به ثبوت ماه تصمیم گرفته و به مسلمانان دستور داده باشد که بر این اساس عمل کنند. ولی اگر او نزد خود به ثبوت ماه قناعت یافت ولی تصمیمی در این باره نگرفت این قناعت الزام آور نیست؛ مگر برای کسی که بر این اساس قانع شده و اطمینان شخصی برایش حاصل شده است.
اگر حاکم شرع حمکی صادر کرد پیروی از آن حتی بر غیر مقلدان او که حاکم شرع را واجد شرایط میدانند واجب است.
پنجم: تمام تلاشهای علمی که به یقین یا اطمینان به خروج ماه از محاق و اینکه هلال در افق بصورت قابل دید وجود دارد، بینجامد. بنابراین برای اثبات ماه قمری شرعی، کافی نیست که ابزارهای جدید علمی تأیید کنند که ماه از محاق خارج شده است ولی امکان دیده شدن آن را مورد تأکید قرار ندهند به نحوی که برای انسان قناعتی در حد یقین یا اطمینان حاصل شود.
گاهی هلال به صورتی است که اگر برای اولین بار دیده شود بسیاری از مردم آن را قرینه قرار میدهند که ماه شب دوم است و ماه قمری علی رغم اینکه دیده نشده است در شب گذشته آغاز شده است. مثلاً هلال شکل دایرهای داشته باشد که به آن «گردنبند هلال» میگویند یا این که بخش نورانی آن ضخیم باشد یا اینکه ظهور هلال نزدیک به یک ساعت طول بکشد و جز پس از شفق ناپدید نگردد. در این صورت میگویند: اگر هلال جدید الولادت بود و زاده شب گذشته نبود به این کیفیت در نیامده بود یا به این مدت دیده نمی شد.
نمیشود این حالات را دلیلی برای اثبات شروع ماه در شب گذشته گرفت؛ زیرا کمترین چیزی را که میتواند ثابت کند این است که ماه مدت زمان طولانی است که از محاق خارج شده است و از این رو به این کیفیت در آمده یا به این مدت استمرار یافته است. ولی دلالت بر این ندارد که میشد پیش از غروب شب گذشته آن را دید.
بنابراین اگر ماه دوازده ساعت پیش از غروبی که برای اولین بار در آن دیده است از محاق خارج شده باشد، نسبت به حالتی که چند دقیقه قبل از غروب از محاق خارج شده باشد واضحتر، نورانیتر و طولانیتر دیده خواهد شد.
بصورت کلی برای اثبات هلال ماه رمضان یا هلال ماه شوال نمیشود به چنین گمانهایی و محاسبات منجّمینی که معمولاً در این زمینه اعتمادی به گفته ایشان نیست اعتماد کرد. آری اگر مکلّف از طریق بعضی از آن علامتها بتواند به وجود هلال اطمینان پیدا کند جایز است برای این منظور بدانها دست یازد.
مبحث دوم؛ اثبات هلال از نظر «علم هیأت» و «رؤیت»
و جه تمایز و برتری شریعت اسلامی به این است که توان پویایی قانونگذاری دارد و میتواند تغییرات زمانی و مکان را به صورتی بدیهی در گستره فردی و اجتماعی پیگیری کند.
کار کشف این توانمندی به مجموعهای از افراد متخصص در احکام اسلامی واگذار شده است. اینان فقهاء هستند که قدرت استخراج احکام را از متون دینی با ادلّه و شیوههای خاص دارند. این فرایند اجتهاد نامیده میشود.
قضایایی را که شامل «پویایی قانون گذاری» میشود میتوان «قضایای ممتد» نامید. یعنی قضایایی که بررسی آن نیازمند زمان است و در خلال زمانهای طولانی ادامه مییابند و کارآمدی خود را حفظ میکنند تا حکم شرعی جدیدی بدان تعلق گیرد؛ چرا که به تدریج جزئیات آن تغییر میکنند و علل اولیه آن از میان میروند. برای مثال ممکن است چیزی در گذشته حرام باشد و بعد از آنکه علت تحریمش از بین رفت حکم آن به حلّیت تغییر نماید و امکان دارد چیزی حلال باشد و سپس به جهت ورود علت به آن حرام گردد.
این امر به سادگی احکام دین اسلام، نزدیکی آن به انسان و قابلیت استفاده برای فرد عادی با هر سطحی از آگاهی باز میگردد. پیامبر گرامی اسلام(ص) به همین امر اشاره میفرماید: «إنا معاشر الانبیاء نکلم الناس علی قدر عقولهم؛ ما پیامبران با مردم به اندازه خرد ایشان صحبت میکنیم.»
اکنون که علم پیشرفت کرده و توانمندی های گوناگونی را کسب کرده است، علم نجوم نیز به علمی پیشرفته و دارای ابزارها و وسایل جدید تبدیل شده است. از این دو صحبت از امکان بهره گیری از پژوهشها و رصدهای نجومی برای اثبات ماههای قمری و به ویژه ماه رمضان المبارک به بحثی اختلاف برانگیز در جامعه اسلامی تبدیل شده است.
علامه مرجع آیت الله العظمی سید محمد حسین فضل الله ـ دام ظله ـ یکی از علمایی است که با قدرت تمام این دعوت را پذیرفته است. معظم له به این اکتفا نکرده است بلکه این نظر را از «نظریه» به «تطبیق علمی» تبدیل کرده است و چند سالی است که اول ماهها را با استناد به محاسبات دقیق و مطمئن نجومی اعلام کرده است.
در اینجا به بعضی از دلایلی که ایشان بدانها استناد کردهاند میپردازیم و نظرات جمعی از علمای اعلام ـ اعلی الله مقامهم ـ را که با این نظر موافق هستند نقل میکنیم.
اول- این نظر استناد میکند که رؤیت موجود در احادیث شریف، عبارت است از بدست آوردن علم به وجود هلال قابل دیدن، بدون اینکه رؤیت بَصَری ویژگی خاصی داشته باشد. یعنی دیدن بصری وسیله است نه هدف. بنابراین اگر انسان به هر شیوه ای علم حاصل کرد باید به علم عمل کند. علما در این باره می گویند:«رؤیت به عنوان یک شیوه گرفته شده است نه موضوع» و می گویند رؤیت بصری به خاطر این در احادیث شریف ذکر شده است که در زمان صدور نص تنها وسیله علم آور موجود بوده است. مهمترین دلایل آنان در این باره عبارتند از:
1- معنای لغوی رؤیت، مراجعه به لغت نامهها نشان میدهد همگی متفق القولند که رؤیت درک با چشم یا درک با عقل است. برای مثال:
لسان العرب، ج14، ص291: رأی یعنی دیدن با چشم که مفعول واحدی را شامل میشود و به معنای علمی است که دو مفعول را شامل میشود. ابن سیده گفته است: رؤیت یعنی نظر با چشم و قلب.
اقرب الموارد، ج1، ص 379-380: رأی یعنی نظر با چشم و قلب و رؤیت یعنی نظر با چشم و قلب.
القاموس المحیط، ج4، ص333: رؤیت یعنی نظر با چشم و قلب.
2- معنای عرفی رؤیت: عرف رؤیت را جز یکی از وسایل شناخت و راهی برای بدست آوردن علم نمیشناسد. برای مثال اگر فرمانده به سربازانش گفت: وقتی صهیونیست را دیدید او را بکشید یا اگر یکی از شما صهیونیستی را دید باید او را بکشد. اگر مجاهدی دید که ماشین به سمت او میآید و سربازان دشمن در آن هستند یا فرض کنیم او به طریقی دیگر پی برد که صهیونیستها شب هنگام در جای خاصی پنهان میشوند آیا از نظر عرف درست است که فرد مقاومت به این دلیل دشمنان را با چشم ندیده است دشمن صهیونیستی را نکشد؟ البته که نه. در عرف عقلا او خطاکار و سزاوار مجازات است.
3- هلال پدیدهای مربوط به نظام هستی است و ماهها اموری تکوینی میباشند و رؤیت کاشف از این رؤیت است و دخالتی در تحقق آن ندارد.
4- معتبر بودن دلایل؛ اگر رؤیت موضوعی برای هلال باشد بینه ارائه شده در قبال آن فاقد اعتبار بودند.
5- گذشتن سی روز؛ اگر رؤیت و بینه میسّر نشد در این صورت علم به خروج ماه و ورود ماه جدید به وجود میآید؛ زیرا هلال پدیدهای مربوط به نظام هستی است که تعداد روزهای بین 29 روز و سی روز است.
6- توافق علما؛ علما توافق دارند که اگر هلال در کشوری دیده شد باعث میشود که حکم به ثبوت هلال در تمام کشورهای هم جوار یا واقع شده در غرب آن میشود هر چند که در حال حاضر در آن کشورها هلال دیده نشده باشد.
دلایل در این زمینه بسیارند ولی چیزی که ما میتوانیم نتیجه بگیریم این است که رؤیت موجود در احادیث شریف به عنوان یک شیوه گرفته شده است نه موضوع. هدف این بوده است که مکلّف اطمینان و علم پیدا کند که هلال در افق بصورت قابل دیدن وجود دارد و ضرورتی وجود ندارد که دیدن به وسیله چشم تحقق پیدا کند. بسیاری از علما و بزرگان شیوه بودن دیدن را اختیار کردهاند. از جمله: علامه مرجع سید محمد حسین فضل الله در فقه الشریعة ؛ امام خویی در نامه خود به تهرانی؛ شهید محمد باقر صدر در الفتاوی الواضحة؛ شهید سید محمد صدر در مجموعه ماوراء الفقه؛ شیخ محمد اسحاق فیاض در رساله منهاج الصالحین؛ شیخ محمد تقی آملی در مصباح الهدی؛ علامه دکتر عبدالهادی فضلی در مجموعه مبادی علم الفقه؛ علامه استاد جعفر سبحانی در الصوم فی الشریعة الاسلامیة الغراء؛ آیت الله مرعشی نجفی در الغابة القصوی؛ شیخ خزعلی در مجله فقه اهل بیت(ع) شما 11و 12 و شیخ محمد جواد مغنیه در فقه الامام الصادق علیه السلام و... .
سید محمد کاظم یزدی صاحب العروة الوثقی و سید موسی صدر از جمله ایشان است. سید موسی صدر این قضیه را در عبارت رسایی آورده است: «رؤیت با عقل و مشاهده با چشم است.»
دوم: طرفداران این دیدگاه اعتقاد دارند احادیثی که میگویند: «وقتی هلال را دیدید روزه بگیرید و چون آن را دیدید افطار کنید با نظر و گمان نیست بلکه با رؤیت باید صورت پذیرد.» یعنی اثبات روزه گرفتن و روزه را افطار کردن به رؤیت در مقابل رأی و گمان منحصر شده است؛ به عبارت دیگر به علم در مقابل همه آن چیزهایی که علم آور نیستند منحصر شده است. اما در زمان ما که محاسبات نجومی به سطحی رسیدهاند که میتوانند برای ما علم آور باشند بنابراین هیچ اشکالی در پیروی از آن وجود ندارد.
شهید سید محمد محمد صادق صدر در مجموعه ماوراء الفقه، ج2، ص163 میگوید: «مهم در نظر امام علیهالسلام عدم اعتماد به شک است. پس تا زمانی که در محاسبات دانشمندان علم نجوم شک وجود دارد مردم نباید در این باره از ایشان پیروی کنند. و باید بر رؤیت اعتماد کنند. اگر از رؤیت صرف نظر از خصوصیت آن، به وجود هلال قابل دیدن علم یافتیم این علم از هر منبع که حاصل شده باشد برای ما حجت است و همانگونه که در علم اصول ثابت شد نهی از علم معنا ندارد.»
سوم: این گروه از علما اعتقاد دارند آن چیزی که احادیث شریف از آن نهی کردهاند پیروی از تنجیم است نه علم نجوم و هیأت. در لغت نامه «المنجد» در تعریف علم نجوم آمده است: «علم نجوم علمی است که از پیدایش، جایگاه و قوانین حرکت اجرام آسمانی بحث میکند» و درباره تنجیم میگوید: «علمی است که ازتأثیر حرکات ستارگان بر رقم خوردن رویدادها بحث میکند و یک سری پیشگوییهایی را از آن نتیجه میگیرد که دارای تأثیر احتمالی بر زندگی و طبیعت مردم دارد.»
چون در اوایل دوره اسلامی، علم هیأت قدیم با تنجیم و کارهای منجمینی که ادعای شناخت غیب و قدرت تأثیرگذاری بر مردم داشتند آمیخته بود پیامبر اسلام(ص) با شدیدترین عبارات مردم را از این کار نهی فرمود. پیامبر(ص) فرمود: «هر که کاهن یا منجّمی را تصدیق کند به آنچه که بر محمد(ص) نازل شده است کفر ورزیده است.»
در باب تفاوت بین علم هیأت قدیم و علم هیأت جدید شیخ دکتر عبدالهادی فضلی میگوید: «میدانیم آنچه را که متون دینی از آن نهی کردهاند منظور محاسبات جدیدنیست؛ زیرا با توجه به جدید بودن آن در زمان صدور متن رواج نداشته است. چیزی که از آن نهی شده است حسابهای نجومی یا تنجیم یا حسابهای تقویمی است و اینها با محاسبات نجومی جدید تفاوت دارند.»(مبادی علم الفقه، ج2، ص57).
شیخ جعفر سبحانی در این باره میگوید: «علم نجومی که در گذشته رایج بود علم به آثار حلول ستارگان در بروج و مدارات است. اما علم نجوم امروزی عبارت از محاسبه حرکت خورشید و خبر دادن از اول ماههای رومی و فارسی و رصد حرکت ماه و مانند آن است. در این صورت این معنا از علم نجوم نسبت به معنای گذشته چه ارتباطی دارد؟»(الصوم فی الشریعة الاسلامیة الغراء، ج2، ص 98-99).
در عین حالی که دین اسلام از تنجیم نهی کرده است به تفکر و اطلاع از آسمانها و شگفتیهای موجود در آن تشویق کرده است. اکنون علم هیأت و نجوم یکی از راههای ایمان به خدای سبحان است. محقق کرکی«قدسسره» به همین معنا اشاره دارد؛ «بدان که تنجیم با اعتقاد به تأثیر ستارگان در موجودات پایینتر ولو در حد دخالت داشتن حرام است. آموختن نجوم نیز به این صورت حرام است بلکه این اعتقاد فی نفسه کفر است و از این به خداوند پناه میبرم... اما علم هیأت هیچ گونه کراهتی در آن وجود ندارد بلکه مستحب است؛ چرا که موجب اطلاع از عظمت قدرت الهی میگردد.» (جامع المقاصد، ج4، ص31-32).
چهارم: این دیدگاه استناد میکند که بحثهای فلکی و نجومی در تعدادی از زمینههای تشریع اسلامی قابل استفاده است و میپرسند: «چه دلیلی وجود دارد که محاسبات و تحقیقات فلکی در این زمینهها حجیت دارند و در اثبات هلال حجیت ندارند؟ و چرا کلیات فلک در این زمینهها برای فقها علم آور است ولی در اثبات هلال علم آور نیست؟ با اینکه میدانیم پژوهشهای فلکی همگی از یک وادی هستند.
سخن گفتن در این باره و بیان گفتههای علما در جواز آن به طول میانجامد. فقط به ذکر نوشته علامه فقیه شیخ جعفر سبحانی درباره علم هیأت جدید بسنده میکنیم. او میگوید: «[علم هیأت جدید] علمی قاعدهمند و مبتنی بر محاسبات ریاضی است که خیلی کم اشتباه میکند. از این رو در تعیین وقت کسوف و خسوف و داخل شدن وقت و تعیین قبله و عرض و طول جغرافیایی کشور از آن استفاده میکنیم.
پنجم: این دیدگاه اعتقاد دارد امکان خطا برای چشم وجود دارد؛ خصوصاً در این زمان که هوا آکنده از غبار و دود است و قمرهای مصنوعی و فضاپیماها و هواپیماها در آسمان جولان میدهند. در این زمینه باید عوامل طبیعی، فیزیکی و حتی بیولوژیکی و روانی از اینجا ناشی میشوند که ما فقط به دیدن اشیاء بسنده نمیکنیم؛ بلکه بدون آگاهی درباره آنها حکم صادر میکنیم. بدین ترتیب بدون اینکه خود بخواهیم خود را به اشتباه میاندازیم.»(الفزیاء المسلیة، ج2، ص285).
پژوهشهای علمی به این پدیده اشاره دارند و بسیار بدان پرداختهاند درکتابهای سیره، قرآن کریم و احادیث شریف نیز این مسأله آمده است. در زمینه علمی مثالهای بسیاری وجود دراد که فرصت شمارش آنها نیست. برای مثال تعداد مشاهدات بشقاب پرندهها تاکنون به 000/13 دفعه رسیده است. مشخص شده است که 90% این مشاهدات یعنی 11700 حالت، پدیدههایی مصنوعی یا طبیعی یا تأثیرات آنی در چشم هستند.» (مجلّه العلم و التکنولوجیا، شماره 20، نیسان 1990و الانسان الحائر بین العلم و الخرافة، ص218).
در قرآن مجید نیز آیات متعددی وجود دارند که از این پدیده سخن میگویند. برای مثال: «والذین کفروا أعمالهم کسراب بقیعة یحسبه الظمآن ماءً حتی إذا جاءه لم یجد شیئاً.»
این آیه شریفه اشاره دارد که بیننده تحت وضعیت روانی خویش که از تشنگی متأثر است، پدیده فیزیکی سراب را آب تصور میکند. از این رو آیه شریفه نمیگوید که مرد یا زن آن را گمان میکند و این یکی از دلایل اعجاز و بلاغت قرآن است.
امام علی(ع) درنهج البلاغه به صورتی رسا به این پدیده اشاره دارد. آن حضرت میفرماید: «لیست الرؤیة کالمعاینة مع الابصار فقد تکذب العیون اهلها و لا یغش العقل من الستنصحه؛ دیدن مانند دیدن با چشم ها نیست؛ زیرا چشمها به اهل خود دروغ میگویند ولی عقل کسی را که از او نصیحت بخواهد فریب نمیدهد.»
ابن ابی الحدید در شرح این گفته امام علی(ع) میگوید: «بزرگان حکما اعتقاد دارند که یقینیها همون معقولات هستند نه محسوسات. چرا که حکم حس در مظان اشتباه بودن است ولی چیزی عقل که بدان میاندیشد اگر بدیهی باشد یا مستند به یک سری مقدمات بدیهی باشد عقل هیچگاه در اشتباه نمیافتد.»(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج19، ص 173).
از این رو فقها بدین امر توجه کردهاند و در هنگام سخن گفتن از موضوع اثبات هلال آن را در نظر گرفتهاند. یکی از اینان علامه مرجع سید محمد حسین فضل الله است که میگوید: «شهودی که شهادت دادهاند و در بین ایشان افراد مطمئن نیز وجود دارند اشتباه میکنند و هلالی را میبینند که اصلا هلال نیست.»
علامه شیخ جعفر سبحانی میگوید: «باید در ثبوت هلال به وسیله بینه یا شیوع بسیار دقت کرد؛ زیرا در مظان خطای حسی قرار دارد.»
شهید سید محمد صدر میگوید: «اگر رصدخانه خبر دهد که دیدن امکان ندارد و برخیها ادعای رؤیت کنند آنان را خیالپرداز یا دروغگو به حساب میآوریم.»
آقای سیستانی در این زمینه میگوید: «در حالت مذکور و مانند آن معمولاً اطمینان به ظهور هلال در افق، به نحوی که قابل دیدن با چشم غیر مسلح باشد حاصل نمیشود؛ بلکه شاید اطمینان به عدم آن حاصل شود و شهادتهای بیان شده دال بر توهم و خطای در حس است.»
کتابهای سیره برای خطای بَصَری در زمینه اثبات هلال به مثال مهمی اشاره میکنند: «از أنس بن مالک روایت شده است که او همراه گروهی برای رؤیت هلال حاضر گردید. ایاس نیز همراه آنان بود. هیچ کس هلال را ندید مگر أنس که سالخورده بود. ایاس که مردی زیرک و بدیههگو بود متوجه این قضیه بود. او به چشمان أنس نگاه کرد و مویی را روی یکی از چشمان او مشاهده نمود که از ابروی او آویزان بود. ایاس با دست خود ابروی أنس را لمس کرد و آن مو را برداشت و به أنس گفت: الان هلال را به من نشان بده. انس گفت: دیگر آن را نمیبینم.»
دلایل و براهین دیگری نیز وجود دارد ولی خوب است که بگوییم تعدادی از علمای اعلام ـ اعلی الله مقامهم ـ این دیدگاه را پذیرفتهاند و معتقدند که از نظر فقهی اعتماد به محاسبات و اندازهگیریهای فلکی در اثبات هلال بدون نیاز به استهلال اشکالی ندارد. همینطور نفی گواهی و بینههایی که با محاسبات فلکی مطمئن و دقیق مخالفت دارند نیز مشکلی وجود ندارد.
برگرفته از سایت بینات
چرا علامه فضل الله در تعيين روز عيد، از محاسبات علمى و فلكى بهره گرفت؟
مساله ماه ها مربوط به نظام خلقت و آفرينش است و پديد آمدن اين نظام پيش از خلقت انسان و چشم ها! بوده است. لذا آغاز و پايان هر ماه تابع رويت ما نيست و ارتباطى با ديده شدن يا نشدن هلال ماه ندارد... اما اينكه در حديث شريف نبوى از مساله "رويت" سخن به ميان آمده است، در حقيقت اشاره به يكي از وسايل معرفت و علم دارد. من گاهى كه با برخى از مردم در اين باره صحبت مى كردم مثالى عاميانه مي زدم؛ مثلا دوست تان به شما گفت اگر فلانى را ديدى مرا از وجودش مطلع كن، اما شما آن شخص را نمي بينى ولى آن فرد به وسيله تلفن با شما تماس مى گيرد و شما با اين مكالمه تلفنى علم پيدا مى كنى كه وى در شهر حضور دارد، در اين صورت آيا حضور وى را به دوست خود اطلاع نمى دهى؟ بله، حتما اطلاع مى دهى زيرا جمله "اگر آن فرد را ديدى" يعنى اگر از وجودش در شهر اطلاع پيدا كردى، پس رويت در اينجا موضوعيت ندارد. در مساله هلال ماه نيز، رويت يكي از وسايل علم به آن است و ما مى بينيم كه در اين زمينه محاسبات نجومى دقيق تر از رويت هستند چرا كه در بسيارى از مواقع به علت آب و هواى نامساعد يا آلودگى هوا امكان رويت نيست و يا امكان خطاى در مشاهده وجود دارد. به اين دليل من در اجتهادم بر استفاده از محاسبات دقيق علمى و نجومى در اين مساله تاكيد دارم و بر اين عقيده ام كه اگر بر طبق داده هاى علمى، صرف امكان رويت هلال در هر منطقه اى از عالم كه در جزئى از شب با ما مشترك است، مقدور باشد، حكم به ثبوت هلال و شروع اول ماه جديد مى كنيم.
نقل از كانال تلگرامي علامه فضل الله
ویرایش بوسیله کاربر 1401/01/14 11:59:16 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,250
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
يكي از مسايل مورد اختلاف بين فقها در شروع ماه قمري، موضوع وحدت افق است.
ايا امكان رويت در هر منطقه لازم است يا امكان رويت در يك منطقه از زمين، حلول ماه قمري را براي همه نقاط زمين ثابت ميكند؟
مشهور فقیهان از زمان شیخ طوسی به بعد این است که رؤیت در یک شهر برای شهرهای دور کافی نیست
حکم به تفاوت داشتن شهرهای دور در شروع و پایان ماههای قمری فاقد هرگونه دلیلی است و تمام سخن طرفدارانش بر دو پایه است: الف) خبر شخصی به نام کریب که مجهول است و دلالتش نیز مخدوش است. ب) بر یک قیاس باطل و با فرق عظیم بنا نهاده شدهاست و تقویمهای قدیم که بر مبنای هیئت قدیم تنظیم میشده نیز به آن مشروعیت بخشیدهاست و در نتیجه باعث شده که هر ساله اختلافهای زیادی در روز شروع ماه رمضان و روز عید فطر فراهم آورد و جوانان را به دین و استدلالهای فقهی بدبین نماید، جامعیت و جهان شمول بودن اسلام را زیر سؤال ببرد و مرزهای مصنوعی اعتباری کشورها را اساسی و… قلمداد کند.
سئوال: اگر بحث این قدر روشن است و همه باید وحدت افق را قبول کنند و با دیدن ماه در یک گوشه از جهان، فردای آن روز برای همه اول ماه باشد، چرا افراد زیادی طرفدار اختلاف افق شدهاند و بر طبق آن فتوا دادهاند؟ آیا این فتواها ناشی از این نیست که اختلاف افق، دلیلهای متقن، محکم و غیر قابل خدشه دارد؟
جواب
احتمالاً طرفداران اختلافِ افق، ماه را به خورشید قیاس کردهاند و گمان کردهاند، همان گونه که در دو شهر با فاصله طولانی، طلوع و غروب خورشید و وقت زوال متفاوت است و اشکالی پیش نمیآورد بلکه هرکسی طبق مغرب و مشرق خودش عمل میکند، در مورد قمر نیز میشود یا باید همان گونه عمل کرد ولی از این نکته غفلت کردهاند که خداوند طلوع و غروب آفتاب را گاه شمار و تقویم قرار ندادهاست، لکن از هلالهای ماهها به عنوان تقویم و گاه شمار نام بردهاست و در واقع هلال ماه هم برای تعیین زمان عبادات به کار میرود، هم به عنوان تقویم. بر فرض که قیاس کردن خورشید و ماه به یکدیگر از بعد عبادی درست باشد از بعد تقویمی که مورد تأکید قرآن است، به هیچ وجه صحیح نمیباشد.
نقل از سايت ويكي شيعه
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 740
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
نظر ايت الله سيستاني در مورد ملاك تحقق ماه قمري و دلايل عدم اعتماد به قول منجمين
پرسش: چرا برای اثبات هلال ماه جدید به قول رصد شناسان ثقه نمی توان اعتماد کرد، در حالی که این دانشمندان در محاسبات نجومی از قواعد علمی معتبر و محاسبات ریاضی بسیار دقیق استفاده می کنند و احتمال خطا در محاسبات آنها بسیار ناچیز است. رصد شناسان خبره جدولهای نجومی متعددی ارائه داده اند مانند: زمان طلوع و غروب خورشید و زمان داخل شدن ماه در محاق و مدت زمان قابل رؤیت بودن و زمان خروج از محاق و همچنین ارتفاع ماه نسبت به افق و غیره. لازم به ذکر است رصد این ستاره شناسان همواره بر اساس معلومات دقیق و اطمینان آور استوار است و هیچ گاه ظن و گمان در محاسبات آنها جائی نداشته است، با توجه به مطالب فوق چرا نمی توان به پیش بینی های منجمین برای اثبات هلال ماه جدید اعتماد کرد؟
پاسخ: از ادله شرعی استفاده می شود که شروع ماه قمری جدید منوط به ظهور هلال در افق جایی است که مکلف موجود است به طوری که در صورت مساعد بودن شرایط جوی و نبودن موانع خارجی مانند ابر با چشم عادی و غیر مسلح قابل رؤیت باشد، و اما صرف تولد هلال و بودن آن در افق به نحوی که اصلا قابل رؤیت نباشد یا فقط با چشم مسلح مانند دوربین و تلسکوپ قابل رؤیت باشد، کافی نیست. بنابراین اِخبار رصد شناسان از تولد هلال و خروج آن از محاق برای حکم به دخول ماه قمری جدید مفید نیست هر چند براساس محاسبات ریاضی قطعی باشد.
واما اِخبار آنها از امکان رؤیت هلال با چشم غیر مسلح در مناطق معین یا در تمام مناطق و یا امکان رؤیت در صورت مساعد بودن شرایط جوی بر دو مقدمه استوار است: اول: تشخیص مکان هلال از طریق محاسبات نجومی مخصوص و بررسی عوامل مؤثر در رؤیت هلال مانند عمر هلال و درجه ارتفاع آن از افق و زاویه آن نسبت به خورشید و غیره. دوم: تجربه های نجومی بر اساس رصد میدانی هلال برای تحقق کمترین شرایط مؤثر برای رؤیت با چشم غیر مسلح مانند عمر و ارتفاع هلال و فاصله آن از خورشید و غیره.
رصد شناسان در مقدمه دوم اختلاف نظر دارند مثلا برخی از آنها امکان رؤیت هلال را مشروط به رسیدن به عُمر (۱۴) ساعت می دانند، و برخی دیگر حداقل رسیدن به عُمر (۱۶) ساعت را شرط می دانند ، و برخی (۱۸) ساعت یا غیر از آن را شرط می دانند. و همچنین برخی مدعی امکان رؤیت هلال با رسیدن به ارتفاع (۴) درجه بر روی افق هنگام غروب آفتاب شدند، و برخی دیگر رسیدن به (۵) درجه را حداقل ارتفاع مطلوب برای رؤیت می دانند، و گروهی (۶) درجه یا غیر از آن را لازم دانستند، و به همین ترتیب در سایر عوامل مؤثر در رؤیت هلال نیز رصد شناسان اختلاف نظر دارند. بنابراین راهی برای اعتماد به قول رصد شناسان در رابطه با امکان رؤیت هلال در مناطق مختلف نمی ماند و اِخبار آنها موجب اطمینان به ظهور هلال به نحوی که با چشم غیر مسلح قابل رؤیت باشد نمی شود، و همچنین به خاطر روایاتی که در رابطه با هلال ماه جدید بر نهی از اعتماد بر ظن و گمان دلالت می کنند، مانند روایت امام باقر (علیه السلام): (هرگاه هلال ماه جدید را رؤیت کردید روزه بگیرید و هرگاه آن را رؤیت کردید افطار کنید، و این امر -هلال ماه جدید- با ظن و گمان ثابت نمی شود بلکه با رؤیت ثابت می شود). بله، ممکن است به واسطه تجربه و ممارست برای مکلف علم یا اطمینان حاصل شود که هلال موجود در افق محلی به خاطر داشتن بعضی از خصوصیت های مؤثر در رؤیت مانند داشتن حجم یا ارتفاعی معین با چشم غیر مسلح قابل رؤیت باشد ولی به خاطر موانعی مانند ابر یا مه یا غبار دیده نمی شود، در این صورت باید مطابق با علم یا اطمینان خود عمل کند.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 740
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
نظر ايت الله جوادي املي در خصوص تحقق ماه قمري، رويت با چشم و اتحاد افق
:معیار تحقق اول ماه قمری و نیز طریق ثابت شدن آن چیست؟
الف. فاصله و نسبت ماه و آفتاب، ب. [فاصله و نسبت] ماه و زمین و ج. مجموع دو نسبت یاد شده به قدری باشد که رؤیت ماه به صورت عادی امکان پذیر باشد. آنچه طریق ثبوت اول ماه است امکان دیدن با چشم غیر مسلح است و آنچه موضوع اصیل [اول ماه] است تحقق نسبت های سه گانه است.
آیا محاسبات دقیق و یقین آور می تواند راهی برای ثبوت اول ماه باشد؟ اگر منجم حساب دقیق ریاضی، یقین یا اطمینان پیدا کرد که نسبت های سه گانه [یاد شده] طوری است که در صورت عدم مانع مانند: غبار و ابر، ماه دیده می شود، اول ماه برای او ثابت خواهد بود.
آیا رؤیت هلال جنبهٴ طریقیت دارد یا موضوعیت؟ رؤیت ماه طریقیت دارد نه موضوعیت.
آیا استفاده از دوربین و تلسکوپ در رؤیت هلال معتبر است؟ مقصود از رؤیت ماه فقط دیدن با چشم غیر مسلح است و عینک، سلاح محسوب نمی شود.
مستند شهادت عادل ها چه نوع رؤیت است؟ مستند شهادت عادل ها فقط رؤیت با چشم غیر مسلح است.
آیا مکان استهلال فقط مناطق معمول روی زمین و کو هها و قله هاست یا از اسبابی مانند: هواپیما و... نیز می توان استفاده کرد؟ استهلال بر فراز قّله ها و نیز با هواپیمایی که همسطح با آن ها حرکت کند، صحیح است.
مستند حکم حاکم در ثبوت اول ماه چگونه است؟ مستند حکم فقیه جامع شرایط افتاء، میتواند رؤیت شخصی، شهادت عادل های خبیر و نیز محاسبات دقیق نجومی باشد، اگر فقیه جامعی، منجم ماهر بود و نسبت های سه گانه [ یاد شده] را محّققانه بررسی نمود و امکان رؤیت با چشم غیر مسّلح را احراز کرد می تواند به استناد تحقیق فّنی حکم کند، هرچند ماه را ندیده باشد. با احراز اشتباه ریاضی، حکم فقیه مزبور فاقد اعتبار شرعی است.
آیا رؤیت هلال در یک منطقه، فقط برای مناطق هم افق و قریب الافق با آن منطقه اعتبار دارد یا مناطق دیگر را هم شامل می شود ، ملاک مکان های هم افق و قریب الافق چیست؟ ثبوت اول ماه قمری برای بلاد شرقی موجب ثبوت آن برای بلاد غربی است. ثبوت اول ماه قمری برای بلاد غربی، فقط موجب ثبوت آن برای بلادی از شرق است که بر اثر قرب افق ، با هم در مقداری از شب، شریک باشند. همین میزان برای ادراک فضیلت شب قدر کافی است.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,250
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
نظر آیت الله سيد صادق روحانی در مورد ثبوت هلال ماه
مسأله ثبوت هلال نه ربطى به مرجع دارد و نه مجتهد; بلكه موضوع خارجى است. اماراتى در شرع براى ثبوت آن قرار داده شده است. بلى! چنانچه مجتهد جامع الشرايط حكم كند به ثبوت ماه و اين كه فردا عيد است، تمام افراد حتى مجتهدين ديگر بايد اطاعت كنند.
بر حسب ظاهر ادله ميزان، رسيدن ماه به محلى است كه با چشم غير مسلح امكان ديدن آن باشد ولو در يك محل از كره زمين. اگر در يك کشور ماه ديده بشود براى ساير بلاد هم ثبوت هلال محرز است البته درصورتى كه این بلاد در شب مشترك باشند ولو به اين كه اول شب يكى آخر شب ديگرى باشد
رؤيت هلال با چشم مسلح و وسايل جديد، كافى نيست، چون خطاب در روايات «صم للرؤية و افطر للرؤية» است و در صدر اسلام عامة مردم مورد خطاب بوده اند كه در آن وقت حتى در زمان ما از اين عبارت، ديدن با چشم عادى فهميده مى شود. مؤيد آن روايتى از امام(عليه السلام) است كه مى فرمايد: رؤيتى ميزان است كه اگر يك نفر ببيند، براى حداقل پنجاه نفر ديگر رؤيت ممكن باشد.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 740
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
1. مسئلۀ رؤیت هلال و اثبات اوّل ماه قمری، از جهتی تقلیدی است و از جهتی دیگر، غیر تقلیدی. مکلّفِ غیر مجتهد، در مبانی فقهی رؤیت هلال باید تقلید کند؛ برای نمونه: آیا رؤیت با چشم مسلّح، معتبر است یا باید با چشم عادی باشد؟ آیا اوّل ماه برای نقاطی که شبِ مشترک دارند، یکسان است یا خیر؟ آیا شهادت دو عادل به دیدهشدن هلال، معتبر است یا خیر؟ امّا اینکه هلال در فلان تاریخ، بنا بر آن مبانی دیده شده یا نه، تقلیدی نیست؛ بلکه ملاک، اثباتِ رؤیت هلال طبق حجّت شرعی است. بنابراین، اگر طبق مبانی مرجع تقلید، اوّل ماه برای مکلّف ثابت شود، باید به آن عمل کند؛ هرچند اوّل ماه برای خودِ مرجع تقلید، ثابت نشده باشد.
2. دربارۀ شیوههای رؤیت هلال ماه، چگونگی اثبات آن، مکان رؤیت و معتبر بودن یا نبودنِ اتّحاد افقِ آن با محلّ زندگی مکلّف، فتاوای مختلفی وجود دارد. برداشتهای گوناگون از روایات و شیوههای مختلفِ جمع میان روایات، سبب این تفاوت در فتاوا شدهاست. فتوا به لزوم رؤیت هلال با چشم عادی، به معنای مخالفت با علم نجوم و تجهیزات فنّی جدید نیست؛ بلکه از ادلّۀ روایی فهمیده میشود که دیدن هلال با چشم مسلّح، معتبر نیست و شارع مقدّس، دیدن آن با چشم عادی را معیار دانستهاست. به هر حال، تا مقلِّد اطمینان نیافته که هلال ماه بنا بر مبانی مرجع تقلیدش قابل رؤیت بوده، نمیتواند به آن، ترتیب اثر دهد.
3. اطمینان به قابل رؤیت بودنِ هلال با چشم غیر مسلّح، از هر راهی بهدست آید، کفایت میکند؛ امّا اتّحاد افق هم باید رعایت شود؛ یعنی مکلّف باید اطمینان یابد در فرضِ نبودِ مانع، هلال با چشم عادی در محلّ زندگیاش یا ارتفاعات نزدیک آن، قابل رؤیت بودهاست. بنابراین، صِرف اعلامشدن رؤیت هلال از رادیو و تلویزیون -بدون توجّه به این جهات- برای اثبات اوّل ماه کافی نیست و مکلّف تا به قابلیّت رؤیت هلال با چشم عادی در محلّ زندگی خویش اطمینان نیافته، باید بنا بگذارد که ماه جدید قمری، آغاز نشدهاست؛ زیرا شرعاً لازم نیست در همۀ مناطق یک کشور، روز اوّل ماه قمری، یکسان باشد.
ايت الله شبيري زنجاني
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 740
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
راههای اثبات اول ماه به فتوای آیت الله العظمی صانعی (رحمة الله علیه)
1. خود انسان ماه را ببیند. 2. عدهای که از گفته آنان اطمینان پیدا میشود بگویند ماه را دیدهایم. 3. دو نفر مورد اطمینان بگویند که در شب ماه را دیدهایم و اوصاف ماه را مثل هم تعریف کنند. 4. سی روز از اول ماه گذشته باشد. لازم به ذکر است بر اساس فتوای آن مرحوم رویت باید با چشم غیر مسلح و یا با دوربین های دو چشمی معمولی صورت گیرد و رویت با تلسکوپ کفایت نمیکند. و همچنین در صورت اثبات رویت هلال در بلادی که در بخشی از شب با سایر بلاد اشتراک دارند برای آن بلاد نیز اول ماه ثابت میگردد. بنابراین از هر یک راههای فوق که اول ماه برای فردی ثابت گردید؛ باید به آن عمل نماید
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن می باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن می باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن می باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن می باشید.