logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:176919)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:140015)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:130723)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:95050)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: ترجمه تدبر و نکات مهم تفسیری سوره لقمان: ایات حکمت اموز قران هدایت کننده اهل ایمان و عمل صالح است    وصیت در چه چیزهایی و برای چه کسانی؟    قمار، پليد و شيطاني است. از ان اجتناب كنيد    تعصب ديني ، ممدوح يا مذموم؟ مفهوم تعصب چيست؟             

توجه

Icon
Error

به ناز Offline
#1 ارسال شده : 1396/09/03 07:47:24 ب.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
تفسير خلاصه و تدبر در سوره حمد-نظرات مختلف در بسم الله الرحمن الرحيم سوره حمد

در گروه تلگرامی تدبر در سوره ها،هر هفته یک سوره مطرح و مورد تدبر و بررسی اعضا قرار میگیرد.
که شروع کار با سوره مبارکه حمد بود.

با سلام

فراز ۱ ( آیات ۱ تا ۴)
آغاز سخن با نام الله و حمد و ستایش خداوند که تنها منحصر به او و صفاتش است

فراز ۲ ( آیه ۵)
اقرار به بندگی محض در برابر خدا و استعانت تنها از وی

فراز ۳ ( آیات ۶ و ۷ )
درخواست هدایت از خدا به صراط مستقیم

درس سوره:حمد و ستایش الهی، بندگی محض خدا و استعانت از او برای هدایت به صراط مستقیم


ابات اصلی سوره :۱؛۲؛۵؛۶


سرکار خانم معصومیان


کلمات کلیدی: سوره حمد استعانت عبادت راه راست

ویرایش بوسیله کاربر 1396/09/10 02:21:18 ب.ظ  | دلیل ویرایش: edit

به ناز Offline
#2 ارسال شده : 1396/09/05 10:19:10 ق.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
سوره حمد
پاراگراف اول : آيه ١تا٣

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام معبود به حق بسیاربخشاینده و بی نهایت مهربان.
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ (1)
ستایش ازآن معبود به حقی است که پروردگار جهانیان است.
 الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (2)
بسیاربخشاینده و بی نهایت مهربان است.
 مَلِکِ یَوْمِ الدِّینِ (3)
مالک و پادشاه روز جزا است.

•درب پاراگراف اول: ستايش خداوند و بيان صفات خداوند


پاراگراف دوم :آيه ۴

 إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ (4)
(ای الله ) تنها ترا می پرستیم و فقط ازتومدد می خواهیم.

•درب پاراگراف دوم : تأكيد بر پرستش خداوند وتأكيد بر ياري خواستن از خداوند

پاراگراف سوم : آيه ٥تا٧

 اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ (5)
(یا الله) ما را به راه راست راهنمائی فرما.
 صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ (6)
راه کسانی که تو بر آنها احسان وانعام نموده ای.
 غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ (7)
نه (راه) آنانی که برآنها خشم گرفته شده است و نه هم (راه ) گمراهان.

درب پاراگراف سوم : طلب هدايت در راه راست كه همان راه انبياء و اولياء است

درس سوره : ستايش پروردگار وبيان صفات خداوند و طلب ياري و هدايت در راه راست از خداوند



سرکار خانم زهرا پاکپور

ویرایش بوسیله کاربر 1396/09/05 10:48:38 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

به ناز Offline
#3 ارسال شده : 1396/09/07 03:40:36 ب.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
بسم الله الرحمن الرحیم

سوره حمد


پاراگراف۱: آیه۴-۱: شروع با نام خدایی که حمد و ستایش از آن اوست

پاراگراف۲: ۷-۵: اقرار به عبودیت در مقابل خدا و تقاضای هدایت از او


درس سوره: پرستش خدا و استعانت از او برای هدایت


ایات اصلی :سوره حمد

أیه 1:بسم الله الرحمن الرحیم

أیه 2:الحمد الله رب العالمین

آیه 3:ایاک نعبد وایاک نستعین


خانم محمدی

ویرایش بوسیله کاربر 1396/09/09 10:42:21 ق.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

به ناز Offline
#4 ارسال شده : 1396/09/09 09:54:33 ب.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
شهره شهروزی

❤️پاراگراف بندی و تدبر در سوره #حمد

✨🍃پاراگراف اول : آیه ۱

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ {۱}
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

🔸درب پاراگراف اول : آغاز هر کار با نام خدای ستودنی

✨🍃پاراگراف دوم : آیه ۲

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ {۲}
ستایش برای خداییست که پروردگار جهانیان است

🔸درب پاراگراف دوم : ستایش خاص خداست

✨🍃پاراگراف سوم : آیات ۳ و ۴

الرَّحْمنِ الرَّحيمِ {۳}
بخشنده مهربان است

مالِکِ يَوْمِ الدِّينِ {۴}
صاحب روز جزاست

🔹درب پاراگراف سوم : بهترین صفات خاص خداست

✨🍃پاراگراف چهارم : آیه ۵

إِيَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاکَ نَسْتَعينُ {۵}
تنها تو را می پرستیم و تنها تو را استعانت می جوییم

🔹درب پاراگراف چهارم : استعانت از خداوند

✨🍃پاراگراف پنجم : آیات ۶ و ۷

اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ {۶}
هدایت کن ما را به راه مستقیم

صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ {۷}
راه کسانی که نعمت بخشیدی بر ایشان ، غیر از غضب شدگان بر ایشان و نه گمراهان

🔹درب پاراگراف پنجم : طلب هدایت از خدا به راه مستقیم

✅ درس سوره : آغاز و سرانجام هر کار با نام خداست و ستایش و استعانت و بندگی و طلب هدایت خاص خداوندی است که بهترین صفات را صاحب است.


⭕️آیات اصلی : ۱ و ۲ و ۵ و ۶


خانم شهره شهروزی
به ناز Offline
#5 ارسال شده : 1396/09/09 10:01:33 ب.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
در خصوص 🔼 بسم الله الرحمن الرحیم🔼 ابتدای سوره،این مطلب را پرانتزی و صرفا جهت اطلاع از تفسیر احسن الحدیث نقل میکنم

ﺑﺎﺗﻔﺎﻕ ﺷﻴﻌﻪ، 🔼 ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮﺣﻴﻢ 🔼 ﻳﻚ ﺁﻳﻪ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺟﺰﺀ ﺳﻮﺭﻩ ﺣﻤﺪ ﻭ ﺳﻮﺭﻩ ﻫﺎﻯ ﺩﻳﮕﺮ ﻗﺮﺁﻥ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﺯﻳﺎﺩﻯ ﺍﺯ ﺍﺋﻤﻪ ﻣﻌﺼﻮﻣﻴﻦ ﻋﻠﻴﻬﻢ داریم


ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻳﻦ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﺩﺭ ﺧﺼﻮﺹ🔼 ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ...🔼 ﺳﻪ ﮔﺮﻭﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ،

ﮔﺮﻭﻩ ﺍﻭﻝ🔅 ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺷﻴﻌﻪ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺁﻳﻪ ﻣﺴﺘﻘﻠﻰ ﺍﺳﺖ، ﻋﺪﻩ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺍﺳﺖ، ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ، ﺍﺑﻦ ﻋﻤﺮ، ﺍﺑﻦ ﺯﺑﻴﺮ، ﺍﺑﻮ ﻫﺮﻳﺮﻩ ﻭ ﺍﻣﺜﺎﻝ ﺁﻧﻬﺎ، ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.

ﮔﺮﻭﻩ ﺩﻭﻡ🔅ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺳﻮﺭﻩ ﺣﻤﺪ ﺁﻳﻪ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺳﻮﺭﻩ ﻫﺎﻯ ﺩﻳﮕﺮ ﻧﻪ.

ﮔﺮﻭﻩ ﺳﻮﻡ🔅 ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ: ﺁﻥ ﺁﻳﻪ ﻣﺴﺘﻘﻠﻰ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﻰ ﺟﺰﺀ ﻫﻴﭻ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺳﻮﺭﻩ‌ﻫﺎ ﻧﻴﺴﺖ، ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﺒﺮﻙ ﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺍﻭﺍﺋﻞ ﺳﻮﺭﻩ‌ﻫﺎ ﻧﺎﺯﻝ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﺳﺖ

استاد سید کاظم فرهنگ
admin Offline
#6 ارسال شده : 1397/10/26 08:25:03 ق.ظ
admin

رتبه: Administration

گروه ها: Administrators, Moderator, member
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 421

9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
تدبر و فهم سوره حمد:مراد از صراط مستقيم چيست؟ فرق صراط با سبيل چيست؟

مثل صراط مستقيم نسبت به سبيل هاى خدا مثل روح است نسبت به بدن

چون هم عبادت را صراط مستقيم خوانده ، و هم دين را، با اينكه اين دو عنوان بين همه سبيل ها مشترك هستند، پس ميتوان گفت مثل صراط مستقيم نسبت به سبيل هاى خدا، مثل روح است نسبت به بدن ، همانطور كه بدن يك انسان در زندگيش اطوار مختلفى دارد،همچنين سبيل بسوى خدا بهمان صراط مستقيم است ، جز اينكه هر يك از سبيل ها مثلا سبيل مؤ منين ، و سبيل منيبين ، و سبيل پيروى كنندگان رسولخدا (ص )، و هر سبيل ديگر، گاه ميشود كه يا از داخل و يا خارج دچار آفتى مى گردد، ولى صراط مستقيم همانطور كه گفتيم هرگز دچار اين دو آفت نميشود،

موارد استعمال صراط و سبيل در قرآن و فرق آن دو

خدايتعالى در كلام مجيدش مكرر نام صراط و سبيل را برده ، و آنها را صراط و سبيل هاى خود خوانده ، با اين تفاوت كه بجز يك صراط مستقيم بخود نسبت نداده ، ولى سبيل هاى چندى را بخود نسبت داده ، پس معلوم مى شود: ميان خدا و بندگان چند سبيل و يك صراط مستقيم بر قرار است ، مثلا درباره سبيل فرموده : ((و الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا))، و كسانى كه در راه ما جهاد كنند، ما بسوى سبيل هاى خود هدايتشان مى كنيم )، ولى هر جا صحبت از صراط مستقيم به ميان آمده ، آنرا يكى دانسته است ، از طرف ديگر جز در آيه مورد بحث كه صراط مستقيم را به بعضى از بندگان نسبت داده ، در هيچ مورد صراط مستقيم را بكسى از خلايق نسبت نداده ، بخلاف سبيل ، كه آنرا در چند جا بچند طائفه از خلقش نسبت داده ،
يكجا آنرا برسولخدا (ص ) نسبت داده ، و فرموده : (قل هذه سبيلى ، ادعوا الى اللّه على بصيره ، بگو اين سبيل من است ، كه مردم را با بصيرت بسوى خدا دعوت كنم )، جاى ديگر آنرا به توبه كاران نسبت داده ، و فرموده : (سبيل من اناب الى ، راه آنكس كه بدرگاه من رجوع كند)، و در سوره نساء آيه (115) آنرا به مؤ منين نسبت داده ، و فرموده : (سبيل المؤ منين ).

از اينجا معلوم ميشود كه سبيل غير از صراط مستقيم است ، چون سبيل متعدد است ، و باختلاف احوال رهروان راه عبادت مختلف ميشود، بخلاف صراط مستقيم ، كه يكى است ، كه در مثل بزرگراهى است كه همه راههاى فرعى بدان منتهى ميشود، همچنانكه آيه : ((قد جاء كم من اللّه نور و كتاب مبين ، يهدى به اللّه من اتبع رضوانه ، سبل السلام ، و يخرجهم من الظلمات الى النور باذنه ، و يهديهم الى صراط مستقيم ،)) (از ناحيه خدا بسوى شما نورى و كتابى روشن آمد، كه خدا بوسيله آن هر كس كه در پى خوشنودى او باشد به سبيل هاى سلامت راه نمائى نموده و باذن خود از ظلمت ها بسوى نور بيرون مى كند، و بسوى صراط مستقيمشان هدايت مى فرمايد) بآن اشاره دارد، چون سبيل را متعدد و بسيار قلمداد نموده ، صراط را واحد دانسته است ، حال يا اين است كه صراط مستقيم همه آن سبيل ها است ، و يا اين استكه آن سبيل ها همانطور كه گفتيم راه هاى فرعى است ، كه بعد از اتصالشان بيكديگر بصورت صراط مستقيم و شاه راه در مى آيند.


صراط مستقيم عبارت ميشود از صراطى كه در هدايت مردم و رساندنشان بسوى غايت و مقصدشان ، تخلف نكند، و صد در صد اين اثر خود را به بخشد

از تفسير الميزان

صراط مستقیم : ما امروزه مفهوم «اتوبان» و «جاده اصلی» را می¬توانیم بجای «صراط» استفاده کنیم که بهترین راه، مطمئن¬ترین راه، و هدایت کننده¬ترین راه به مقصد می¬باشد.

البته اینکه «صراط» چیست، باید گفت که این سوره جزء اولین سوره¬های نازله قرآنی است و فعلاً مطالب را بصورت بسیط و مجمل فرموده و بعداً کم¬کم با ارسال آیات جدید، آنها را برای مردم باز و بیان خواهد کرد. فعلاً به مخاطب همین مقدار فهمانده که باید هدایت بخواهد و از بین هدایتها بهترین و مطمئن-ترین را بخواهد، که آنرا صراط مستقیم نامیده، و در انتها هم دو مشخصه کلی برای آن بیان نموده که از لحاظ «ایجابی»، «راه آنهایی که نعمتشان دادی»، و از لحاظ «سلبی»، «نه راه غضب شدگان و نه راه گمراهان» می¬باشد

از تفسير اقاي گنجه اي

جهت مطالعه تحقيق انجام شده در خصوص صراط مستقيم به لينك زير مراجعه نماييد

http://quranpuyan.com/ya...-rh-rst-hdyt-shwym.aspx

admin Offline
#7 ارسال شده : 1397/10/30 08:56:20 ق.ظ
admin

رتبه: Administration

گروه ها: Administrators, Moderator, member
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 421

9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
ترجمه لغات و عبارات ،تدبر و فهم و سوره حمد:برخي نكات تفسيري سوره حمد:

منظور از رب،عالمين،رحمان و رحيم چيست؟

اما كلمه عالمين ) اين كلمه جمع عالم بفتحه لام است ، و معنايش آنچه ممكن است كه با آن علم يافت است ، كه وزن آن وزن قالب ، و خاتم ، و طابع ، است ، يعنى آنچه با آن قالب مى زنند، و مهر و موم مى زنند، و امضاء مى كنند، و معلوم است كه معناى اين كلمه شامل تمامى موجودات مى شود، هم تك تك موجودات را مى توان عالم خواند، و هم نوع نوع آنها را، مانند عالم جماد، و عالم نبات ، و عالم حيوان ، و عالم انسان ، و هم صنف صنف هر نوعى را، مانند عالم عرب ، و عالم عجم .
و اين معناى دوم كه كلمه عالم بمعناى صنف صنف انسانها باشد، با مقام آيات كه مقام شمردن اسماء حسناى خدا است ، تا مى رسد به ((مالك يوم الدين )) مناسب تر است ، چون مراد از يوم الدين روز قيامت است ، چون دين بمعناى جزاء است ، و جزاء در روز قيامت مخصوص به انسان و جن است ، پس معلوم مى شود مراد از عالمين هم عوالم انس و جن ، و جماعتهاى آنان است .

كلمه (رب ) معناى اين كلمه مالكى است كه امر مملوك خود را تدبير كند، پس معناى مالك در كلمه (رب ) خوابيده

الحمد لله كلمه حمد بطوريكه گفته اند به معناى ثنا و ستايش در برابر عمل جميلى است كه ثنا شونده باختيار خود انجام داده ، بخلاف كلمه (مدح ) كه هم اين ثنا را شامل ميشود، و هم ثناى بر عمل غير اختيارى را، مثلا گفته مى شود (من فلانى را در برابر كرامتى كه دارد حمد و مدح كردم ) ولى در مورد تلالوء يك مرواريد، و يا بوى خوش يك گل نمى گوئيم آن را حمد كردم بلكه تنها مى توانيم بگوئيم (آن را مدح كردم ).

كلمه (رحمان ) صيغه مبالغه است كه بر كثرت و بسيارى رحمت دلالت مى كند، و كلمه (رحيم ) بر وزن فعيل صفت مشبهه است ، كه ثبات و بقاء و دوام را ميرساند، پس خداى رحمان معنايش خداى كثير الرحمه ، و معناى رحيم خداى دائم الرحمه است ، و بهمين جهت مناسب با كلمه رحمت اين است كه دلالت كند بر رحمت كثيرى كه شامل حال عموم موجودات و انسانها از مؤ منين و كافر مى شود، و به همين معنا در بسيارى از موارد در قرآن استعمال شده ، از آن جمله فرموده : ((الرحمن على العرش استوى ))، (مصدر رحمت عامه خدا عرش است كه مهيمن بر همه موجودات است ) و نيز فرموده : ((قل من كان فى الضلاله فليمدد له الرحمن مدا))، (بگو آن كس كه در ضلالت است بايد خدا او را در ضلالتش مدد برساند) و از اين قبيل موارد ديگر.

و نيز بهمين جهت مناسب تر آنست كه كلمه (رحيم ) بر نعمت دائمى ، و رحمت ثابت و باقى او دلالت كند، رحمتى كه تنها بمؤ منين افاضه مى كند، و در عالمى افاضه مى كند كه فنا ناپذير است ، و آن عالم آخرت است ، همچنانكه خدايتعالى فرمود: ((و كان بالمؤ منين رحيما))، (خداوند همواره ، به خصوص مؤ منين رحيم بوده است )، و نيز فرموده : ((انه بهم رؤ ف رحيم ))، (بدرستى كه او به ايشان رئوف و رحيم است )، و آياتى ديگر، و به همين جهت بعضى گفته اند: رحمان عام است ، و شامل مؤ من و كافر مى شود، و رحيم خاص مؤ منين است .


(و اياك نستعين )، يعنى همين عبادتمان نيز باستقلال خود ما نيست ، بلكه از تو نيرو مى گيريم ، و استعانت ميجوئيم .
پس بر رويهم دو جمله : (اياك نعبد و اياك نستعين ) يك معنا را مى رسانند، و آن عبادت خالصانه است كه هيچگونه شائبه اى در آن نيست .


وجه تقدم مفعول در ((اياك نعبد و اياك نستعين ))


پس خدايتعالى مالك على الاطلاق و بدون قيد و شرطها است ، و ما و همه مخلوقات مملوك على الاطلاق ، و بدون قيد و شرط اوئيم ، پس در اينجا دو نوع انحصار هست ، يكى اينكه رب تنها و منحصر در مالكيت است ، و دوم اينكه عبد تنها و منحصرا عبد است ، و جز عبوديت چيزى ندارد، و اين آن معنائى است كه جمله : (اياك نعبد...) برآن دلالت دارد، چون از يكسو مفعول را مقدم داشته ، و نفرموده (نعبدك ، مى پرستيمت ) بلكه فرموده : تو را مى پرستيم يعنى غير تو را نمى پرستيم و از سوى ديگر قيد و شرطى براى عبادت نياورده ، و آنرا مطلق ذكر كرده ، در نتيجه معنايش اين مى شود كه ما به غير از بندگى تو شاءنى نداريم ، پس تو غير از پرستيده شدن شاءنى ندارى ، و من غير از پرستيدنت كارى ندارم .


برگرفته از ترجمه تفسير الميزان

رحمان ورحیم : تصورش را بکنید : کسی که مربی همه جهانیان باشد باید چه صفاتی داشته باشد .
دو کلمه بخشنده و مهربان در فارسی بجای رحمان و رحیم بکار می¬رودکه ریشه مشترک از واژه رحمت دارد . هر یک از این دو کلمه به یک جنبه خاص از رحمت الهی اشاره دارد .

مثال:یک مادر نسبت به فرزندانش رحمت دارد اما رحمت خودرابه دو صورت اِعمال می¬کند:
1- مرتب کردن اوضاع عمومی منزل برای امکان یک زندگی مناسب برای بچه¬ها ، بطوریکه در منزل چیزهای خطرناک را از دسترس بچه¬ها دور می¬کند ، سرما و گرمای خانه را مرتب و مطلوب و نظافت و بهداشت و تفریح و امنیت داخلی و غیره را طوری در کنترل دارد که جریان عادی زندگی همراه با رشد بچه¬ها دچار خللی نشود .

2- رسیدگی¬های خاص و موردی در لحظات خاص ، مثلاً اینکه وقتی بچه¬ای دچار هر امر نامطلوبی شود و گریه کند ، مادر خود را به او می¬رساند و مشکلش را رفع می¬کند. یا اگر بچه به چیز خاصی احتیاج داشته باشد و از مادر بخواهد (یا نخواهد و مادر رأساً متوجه شود) آن چیز را در اختیار او قرار می¬دهد و غیره و غیره.

رحمانیت خداوند، چنانکه از مطالب سوره رحمان فهمیده میشود، ناظر به اداره عمومی جهان هستی است که سرتاسر پر از رحمت (عمومی) است و رحیمیت خداوند نیز ناظر است به نظر دائمی که در هر لحظه به هر یک از آفریدگانش دارد.


از تفسير اقاي گنجه اي
به ناز Offline
#8 ارسال شده : 1397/10/30 03:46:26 ب.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
بنام خدا


🔶 تدبر در سوره حمد 🔶

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۱﴾
به نام الله رحمان رحیم

🔸 درب پاراگراف اول : آیه ۱

وجودم را در بندگی الله علامت گذاری می کنم ، که الوهیتش با رحمت است.

الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۲﴾
حمد مخصوص خداوندى است که صاحب اختیار وپرورش دهنده جهانیان است.
الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ﴿۳﴾
صاحب رحمت کثیر ومداوم است.
مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ﴿۴﴾
(خداوندى که) صاحب وپادشاه روز جزا است.

🔸 درب پاراکراف دوم : آیات ۲ و۳ و۴

حمد (ستایش وسپاس و
پرستش ) من فقط برای الله ، است که صاحب قدرت و شایسته آنست وربوبیتش نیز با رحمت است .

إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿۵﴾
(پروردگارا) تنها تو را مى پرستیم و تنها از تو یارى مى جوییم.

🔸 درب پاراگراف سوم : آیه ۵

تنها تویی که شایسته عبادت وبندگی واستعانت هستی .

اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ ﴿۶﴾
ما را به راه راست هدایت فرما!
صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ ﴿۷﴾
راه کسانى که آنان را مشمول نعمت خود ساختى، نه راه کسانى که بر آنان غضب کردى و نه گمراهان

🔸 درب پاراگراف چهارم : آیات ۶ و ۷

هدایت ما را بر بهترین مسیر مقدر گردان

🔰 درس سوره :

الله شایسته بندگی وپرستش وستایش وسپاس است
( توحید نظری )

الله شایسته عبادت واطاعت واستعانت است
( توحید عملی )


◀️ نکات :

1️⃣ این سوره را می توان به دوبخش تقسیم کرد :
- بخشی که مربوط به بندگی وحمد خداست
- بخشی که نیاز بنده را به خداوند مطرح می کند

درحدیث قدسی آمده :
من سوره حمد را میان خود وبنده ام تقسیم کردم ، نیمی از آن برای من ونیمی برای بنده من است .

2️⃣ درشروع امور، علامت گذاری وآغاز به نام کسی است که موجودی مقدس ومنزه از جمیع نقص ها وسرچشمه کمالات است
وانسان می خواهد عملش را با انتساب به وی برکت بخشد وبنابراین جز الله شایسته آن نیست .

3️⃣ نمایش هستی از نظر قرآن نمایش الله رحمان رحیم است که نشان از تقدم وتاخر معنی داری از اسما وصفات الهی دارد بطوریکه صفات جمال یا کمالیه خداوند بر صفات جلالیه او تقدم دارند
یعنی جباریت ومنتقم بودن خداوند زاییده رحمانیت ورحیمیت پروردگار است نه بالعکس.

4️⃣ دنیا وآخرت هردو ، جهان هستی هستند وجدا نشدنی .
خداوند رحمان است یعنی «آمدن وازاویی » جهان ، مظهر رحمت است .
وخداوند رحیم است یعنی « بازگشتن وبه سوی اویی » جهان نیز مظهر رحمت است.
پس حتی جهنم وعذاب الهی که مظهر جباریت وانتقام الهی است نیز مولود رحیمیت اوست.

5️⃣ رحمان ، رحیم ومالک هرکدام نشان از کمالاتی در وجود حضرت حق است ولی الله نمایانگر ذات الهی است که در برگیرنده جمیع صفات کمالیه است .
بنابراین هیچ اسم یا صفتی (حتی خداوندگار)مترادف با آن نمی تواند باشد.


◻️پس از شناختهای فوق ( توحید نظری ) می گوییم ایاک نعبد وتوحید عملی را با اظهار یگانه شدن با خداوند آغاز می نماییم

6️⃣ عبد بودن وعبادت خدا به معنی رام ومطیع بودن وتسلیم محض در برابر خداوند است ،
وتوحید در عبادت ، به معنی عدم رام ومطیع بودن ( تمرد وعصیان )در برابر غیر خداست .
پس همواره انسان باید دوحالت متضاد داشته باشد :
تسلیم محض خدا وعصیان محض غیر خدا.( ودرجایی که اطاعت غیرخدادر دستور الهی واقع شده، مثل پدر ومادر نیز ، اطاعت آنها عین اطاعت خداست)

استفاده از صیغه جمع در نعبد ، نشان از هماهنگی در ایجاد یک جامعه توحیدی است

7️⃣ صراط مستقیم یک راه است ( که همیشه مفرد آمده در مقابل ظلمت که جمع است )
واین صراط همان راه هدایت انبیا است .

و مردم سه دسته اند :
۱- آنهایی که به دلیل قرار گرفتن در مسیر هدایتی انبیا ، مورد انعام الهی واقع شده و در تکامل پی درپی قرب حق هستند .( انعمت علیهم )
۲- آنهایی که به دلیل عصیان در برابر خدا ، مورد خشم وغضب الهی بوده وبه دره شقاوت سقوط می کنند.( مغضوب علیهم )
۳- آنهایی که راه مشخص ومعینی ندارند ، هرلحظه راهی را درپیش می گیرند وبه جایی نمیرسند .( الضالین )

8️⃣ خداوند علوم ومعارف قرآن کریم ، شامل سه اصل خدا شناسی ، معادشناسی ونبوت شناسی را دراین سوره بطورخلاصه بیان فرموده که هرسه در توحید مستتر می باشند.


خانم الهه سادات خدایی
به ناز Offline
#9 ارسال شده : 1397/10/30 04:01:36 ب.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
سوره الفاتحه به ترتیب مصحف کنونی سوره ۱ و به ترتیب نزول سوره ۳۶ می باشد تعدادایه ۷ دارای یک فراز هست
فراز اول ایات۱_۷
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۱﴾
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۲﴾
همه ی حمد مخصوص خداوند پروردگار جهانیان است
 الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ﴿۳﴾ 
بخشنده ی مهربان
مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ﴿۴﴾ 
صاحب روز جزا است
إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿۵﴾ 
تنهادتو را می پرستیم وتنها از تو یاری می جوییم
اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ ﴿۶
هدایت کن ما را راه راست
 صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ ﴿۷﴾
راه کسانیکه نعمت دادی بر ایشان بدون غضب شده برایشان ونه گمراهان

درس سوره
فقط خداوند بخشنده ی مهربان که پروردگار جهانیان هست قابل ستایش ، ،عبادت کردن وکمک خواستن هست پس طلب هدایت به راه راست را که بهترین نعمت هست به پیشگاه او عرضه می کنیم وبدانیم غیر ان راه را پیمودن گمراهیست و غضب الهی را بدنبال دارد


خانم انصاری
به ناز Offline
#10 ارسال شده : 1397/10/30 04:04:16 ب.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
ترجمه تفسير ،تدبر و فهم سوره حمد -فاتحه الكتاب

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيمِ {1}به نام خداوند رحمتگر مهربان {1}
الْحَمْدُ للّهِ {رَبِّ الْعَالَمِينَ {2}(هرنوع)حمد و ستايش برای الله است كه پروردگار جهانيان {2}
الرَّحْمـنِ الرَّحِيمِ {3}با رحمت فراگیر و پایدار {3}
مَـالِكِ يَوْمِ الدِّينِ {4}[و] مالک و صاحب اختیار روز جزاست {4}}
إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ {5}[بار الها] تنها تو را مىپرستيم و تنها از تو يارى مىجوييم {5}

عصاره فراز آیات 1-5: نام شایسته ذکر برای آغاز امور،عبادت ،استعانت و هرحمدی منحصر به الله است (که واجد صفات والاو قدرت در دنیا و اخرت است)

نکات:
-از آنجا که ،بسم الله الرحمن الرحیم در سوره حمد ،یک آیه مستقل و در جمع تعداد ایات سوره بشمار می اید،در فراز بندی و عصاره گیری نیز مدنظر قرار گرفت.

-پیش از این در سوره انفطار هم در توصیف یوم الدین فرموده بود یوم لاتملک نفس لنفس شیئا
-کلمه حمد نیز در سوره های مرحله چهارم و با سوره طورآغازشد(سبح بحمد ربک حین تقوم)سپس در سوره قاف (سبح بحمد ربک قبل طلوع الشمس و قبل الغروب)و در سوره حمد نیز همه انواع حمد ها را در انحصار الله دانست(الحمد لله رب العالمین)

-آیات 5و6 که از زبان متکلم مع الغیر بیان شده است،در واقع اموزش و القائی است از جانب خداوند به مخاطبان قران که چه اعتقاد و رفتار و دعایی داشته باشند.

-سیر کلمه عبادت و دستور به عبادت خدا:اولین کلمه عبد در سوره نجم(مرحله چهارم) برای پیامبر (فاوحی الی عبده) و در انتهای همین سوره اولین دستور به عبادت خدا(واعبدوا) بکار رفت. سپس در سوره کافرون پیامبر از پذیرش پیشنهاد کفار مبنی بر پرستش نوبتی الله و معبودان انها نهی شد. در سوره حمد نیز،انحصار پرستش به خداوند بیان شده است.

اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ {6}ما را به راه راست هدايت فرما {6}
{صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ {7}راه آنان كه گرامىشان داشتهاى نه [راه] مغضوبان و نه [راه] گمراهان {7}(راه کسانی که در صراط مستقیم نیستند و غیر خدا را پرستیدند و ستودند و استعانت خواستند)}

عصاره فراز آیات6-7:استعانت جستن از خدا برای هدایت به صراط مستقیم که همان انحصار حمد و عبادت و استعانت از اوست

نکات:
-ارتباط فراز اول دوم :آیا ایه 6 مستقل است يا مرتبط با فراز قبل است؟
در فراز اول ضمن بیان صفات والای الله،تاکید شد که حمد و پرستش و استعانت تنها شایسته اوست و انسانها نیز باید همین اصل را در باورها و رفتارهای خود در زندگی بکار بندند.در ایه 6 لزوم درخواست از خداوند برای هدایت و قرارگیری در صراط مستقیم ذکر شده است.با توجه به انسجام درونی سوره ها و مرتبط بودن ایات و فرازهای یک سوره با یکدیگر در راستای محور اصلی سوره،نتیجه می گیریم که صراط مستقیم همان باور و عمل به ایات فراز قبل یعنی "انحصار حمد و پرستش و استعانت از الله"است.
این موضوع در سوره های دیگر قران هم تصریح شده است که صراط مستقیم همان پرستش انحصاری خداوند است.
ان الله ربی و ربکم فاعبدوه هذا صراط مستقیم (مریم 36)وان اعبدونی هذا صراط مستقیم(یس61)
درادامه این فرازهم انسان قرارگیری در این مسیر را به عنوان دعا و درخواست از خداوند مطرح مینماید.یعنی برای طی صراط مستقیم هم از خداوند استعانت می جوید.راهی که سرنوشت ان برخورداری از نعمت و در امان ماندن از غضب الله است.


درس سوره:قرارگرفتن در صراط مستقیم باور باین اصل است که تنها الله (که واجد صفات والاو قدرت در دنیا و اخرت است) شایسته و بایسته محوریت در زندگی ماست.( آغاز امور با نام او ،بندگی و پرستش و ستایش او ،استعانت از او)



اقای سیدکاظم فرهنگ

ویرایش بوسیله کاربر 1402/02/17 08:25:09 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

سمیرا گودرزی Offline
#11 ارسال شده : 1400/02/27 09:10:36 ق.ظ
سمیرا گودرزی

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, member
تاریخ عضویت: 1399/06/17
ارسالها: 112
Iran (Islamic Republic Of)
مکان: تهران


✴️علت به‌کاررفتن فعل جمع «نَعْبُدُ»

🌿🌺در آیۀ شریفۀ «ایّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَ نَسْتَعین» از فعل جمع «نَعْبُدُ» استفاده شده است. این مطلب که دربارۀ فعل «نَسْتَعینُ» نیز مصداق دارد، این سؤال را به ذهن متبادر می‌كند كه چرا این دو فعل به‌صورت جمع آمده‌اند؛ درحالی‌که می‌توان گفت: «اِیّاكَ أَعْبُدُ»؛ یعنی خدایا، فقط تو را می‌پرستم. دو پاسخ به این پرسش می‌توان داد:

👈 ابتدا پاسخی ساده که در عرف اجتماعى نیز متداول است و آن اینكه انسان‏ها وقتى می‌خواهند مطلب یا خواستۀ مهمى را با مقامى در میان بگذارند، سعى می‌كنند آن را از زبان جمع مطرح کنند.

🌿🌺به‌نظر می‌آید كه خداوند سبحان نیز همین ادب را به اهل ایمان تعلیم می‌دهد كه وقتى می‌خواهند خداوند را بخوانند، خواستۀ خود را به‌صورت جمعی ابراز كنند. آن‌چنان که گویا با زبان دل می‌گویند: پروردگارا، من کسی نیستم و حتی حقیقت بندگى و عبودیت تو را نشناخته‌ام و نمی‌دانم عبادتم چه عیارى از بندگى واقعى دارد؛ اما بندگانى را می‌شناسم كه عارف و آشنا به رمز و راز عبودیت تو هستند؛ انسان‏هاى وارسته‌اى كه بدون حجاب با تو سخن می‌گویند و عبادت آن‏ها مقبول بارگاه توست.

🌿🌺خدایا، صداى نالۀ درگلوگره‌خوردۀ خود را با عبادت این گروه از بندگانت، با سلمان‌ها و ابوذرهای تاریخ، با آواها و نواهایى كه پسندیدۀ درگاه تو هستند، ضمیمه می‌كنم و به محضرت تقدیم می‌دارم و می‌گویم: پروردگارا، ما فقط تو را عبادت می‌كنیم و فقط از تو یارى می‌جوییم. شاید از بركت ایشان، عبادت من نیز مقبول افتد.

👈پاسخ دوم را فخر رازی، مفسر اهل سنت، بیان می‌كند كه توجیه ادبی و فقهی ظریفی است. فخر رازی با لطافت خاصی می‌گوید که ما عبادت خود را در كنار عبادت بزرگان و اولیاى خدا ضمیمه می‌كنیم و آنگاه بر خداوند متعال عرضه می‌داریم. حضرت حق بدون شك، عبادت اولیا و بندگان خاصش را می‌پذیرد؛ در این‌ صورت عبادت ناقص ما با عبادت كامل آن شاه‌بازانِ سپهر معرفت، گره خورده و ممزوج می‌شود و إن‏شاءالله خداوند از سرِ لطف و كرم، عبادت ما را از این مجموعه خارج نکرده و تمام آن عبادات را یکسره می‌پذیرد.

🌺👌البته این عنایت حضرت اوست که از کریم جز کرم نشاید و الّا الزامى بر خداوند نیست.

📚کتاب مشکاة از دڪتر محمدعلی انصارے
، تفسیر قرآن کریم، ج۱، صص ۲۵۷-۲۵۵

┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄

سمیرا گودرزی Offline
#12 ارسال شده : 1400/02/28 03:07:47 ب.ظ
سمیرا گودرزی

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, member
تاریخ عضویت: 1399/06/17
ارسالها: 112
Iran (Islamic Republic Of)
مکان: تهران

❄️🌸هدایت به صراط مستقیم یعنی چه؟

💠🔆 اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ "6/فاتحه"

ما را به [شاه] راه مستقيم راهبر باش

🌱

♦️🔹 صراط راه است، اما کلمات زياي در قرآن معناي راه دارد؛ طريق، جاده و سبيل، مذهب ، مسلک و... صراط کلمه‌اي رومي است که وارد زبان عربي شده. «Street» نام لاتين و معادل يوناني‌اش «استراتو» است که به جاده‌هاي وسيع و سنگ‌فرش امپراطوري روم باستان، همچون بزرگراه‌هاي کنوني در شهرها، گفته مي‌شد. در معناي صراط [که ريشة عربي آن با سين بوده] جذب و بلعيدن هم نهفته است. اين راهي است اصلي و مستقيم که ما را به سمت خودش جذب مي‌كند، نه راهي پُر پيچ و خم که رهرو را خسته و افسرده سازد.

♦️🔹ما روزي ده بار در نمازهاي پنجگانه از خدا مي‌خواهيم ما را به صراط مستقيم هدايت کند. اگر كسي بپرسد: منظورت از صراط مستقيم چيست، چه پاسخي داريم؟ آيا نبايد بدانيم چگونه راهي را از او طلب مي‌كنيم؟! اگر ندانيم، چه تأثيري در زندگي‌مان مي‌گذارد❓

♦️🔹در روز قيامت خداوند از بندگان سئوال مي‌کند: اي فرزندان آدم، مگر با شما عهد نبسته بودم كه رام و تسليم شيطان نباشيد، «يَا بَنِي آدَمَ أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ أَن لاَّ تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ»، بلکه تنها مرا عبادت کنيد [دلتان هموار پذيرش حق باشد] که صراط مستقيم همين است، «وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ».

🔷🔸 هدايت راه «نمايي» نيست، راه «بردن» است، «ايصال بالمقصود» است. کسي که از شما آدرس مي‌خواهد؛ اگر به او نشانة راه بدهيد، راهنمايي‌اش نموده‌ايد، ولي اگر جلو بيفتيد و او را به مقصد برسانيد، هدايتش کرده‌ايد.

🔷🔸در هدايت دانستن راه کفايت نمي‌کند، تبعيّت از هادي و رفتن در راه درست ضرورت دارد، به همين دليل قرآن فقط براي متّقين، مؤمنين و محسنين و مسلمين [تسليم حقيقت شدگان] هدايت است، با عمل به اين صفات است که مي‌توان به دنبال هادي [کتاب و سنّت] به سوي مقصد رفت. دانش ديني بدون آن صفات کسي را به مقصد نمي‌رساند.

🔷🔸در ابتدي سورة بقره آمده است: «ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ»، نمي‌گويد«هدي للعلماء، للفقهاء». اگر معناي هدايت راهنمايي بود، اين کتاب مي‌بايست براي كسي که آن را بشناسد و بخواند و حافظ يا مفسر آن باشد هدايت باشد، اما مي‌گويد براي متّقين هدايت است.

🔷🔸 تقوا همان ارادة کنترل نفس و ترمز داشتن در خطرات مسير زندگي است؛ خطر خواهش‌هاي دل و هوي و هوس و رذايل اخلاقي که راهزن‌ مسير حقند.

🔷🔸قبل از اسلام، «هادي» به کسي گفته مي‌شد که کاروان را از صحاري سوزان، شبانه با شناختي که از موقعيت ستاره‌ها و جهات جغرافيايي داشت به مقصد مي‌رساند. در آن زمان به علت گرماي شديد عربستان، مسافران شب‌ها با نور ستارگان سفر مي‌کردند و به کارشناس و هادي يا «بلدِ راه» احتياج داشتند.

👈 پيامبران نيز هادياني بودند که به راه‌هاي آسمان حقايق آشنا بودند و مردمان را به سوي سعادت و نجات از سراب‌هاي زندگي به مقصد رهبري مي‌کردند.

👌کسي ممکن است بهترين قرآن شناس جهان باشد، ولي هنوز هدايت نشده باشد. مي‌گويند تيمور لنگ مي‌گفت حافظ هنري نکرده! من قرآن را از آخر هم حفظ هستم!! با اين حال بزرگترين لذت جهان و تماشايي‌ترين مناظر را، فَوَران خون به هنگام گردن زدن مخالفين مي‌دانست!! در سپاهش هميشه محراب سياري همراه داشت که بيست نفر آنرا حمل مي‌کردند و به هر شهري كه به زور وارد مي شد، ابتدا با علمايش مباحثه مي‌کرد! ولي هنر و معروفيتش در قتل عام مردم بود. آيا چنين حافظي را مي‌توان هدايت يافته تلقي كرد❓

🌹🌹در اين سوره جاي «من» نيست، همه‌اش «ما» است. سرنوشت ما به هم ارتباط دارد. همگي به اصطلاح، بر يك كشتي سواريم. در سورة حمد دعا مي‌کنيم: «اهدِنَا»، ما را هدايت كن، نه اِهْدِني، تنها من را. بلکه دستان ما را بگير و به ما توفيق ده تا بتوانيم با هدايت و دستگيري تو، به صراط مستقيم بياييم.


📚تفسیر آقاے بازرگان

┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄

ویرایش بوسیله کاربر 1400/02/31 05:14:02 ب.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

سمیرا گودرزی Offline
#13 ارسال شده : 1400/02/30 03:44:51 ق.ظ
سمیرا گودرزی

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, member
تاریخ عضویت: 1399/06/17
ارسالها: 112
Iran (Islamic Republic Of)
مکان: تهران


❇️چه كساني بر صراط مستقيم اند ؟ چه كساني مغضوبند؟

💠🔆 صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ "7/فاتحه"

🌱 [شاه] راه کساني که به آنها نعمت دادي، نه مغضوب شدگان و نه گمراهان


🌹 آيا به درستي مي‌دانيم صراط مستقيم چيست؟ او به ما مي‌فهماند كه صراط مستقيم راه کساني است که به آنها نعمت داده است، منظور چه کساني و چه نعمتي است؟ در دو آية ديگر قرآن، کساني را که خدا به آنها نعمت ويژه داده معرفي كرده است:

💠🔆 نساء 69 : «فأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِم...» خدا به اين‌ها نعمت داده است:
«مِّنَ النَّبِيِّينَ»، پيامبران، «وَالصِّدِّيقِينَ»، تصديق‌کنندگان پيامبران.
مثل: ياران موسي، حواريون عيسي، اصحاب پيامبر اسلام و تابعين آنها از نسل‌هاي بعدي. «وَالشُّهَدَاء» [الگوها و اسوه‌هاي قابل مشاهده] كساني که با فدا کردن جان و مال خود در راه حق الگوي بقيه شدند. «وَالصَّالِحِينَ» اصلاح‌گران، مبارزين با انواع مفاسد. «وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا» آنها چه دوستان خوبي هستند!! كسي كه در نماز مي‌گويد ما را به راه کساني‌که به آنها نعمت دادي هدايت كن، چنين شخصيت‌هايي را در نظر مي‌آورد.

💠🔆 مريم 58: «أُولَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّهِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِنْ ذُرِّيَّهِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا...» اينانند کساني که خدا به آنان نعمت داده است: پيامبراني از ذريّه آدم، از کساني که به کشتي نوح سوارشان کرديم، از ذريّه ابراهيم و يعقوب و از همه کساني که هدايتشان کرديم وآنها را برگزيديم...

🌹مفسرين مي‌گويند «مَغضُوبِ عَلَيهِمْ» به يهود اطلاق مي‌شود. چون در قرآن 10 بارتکرار شده است که بني‌اسرائيل به خاطر نافرماني‌ها و دنيا‌پرستي‌ها مشمول غضب خدا شدند. و «ضَّالِّينَ» را مسيحياني مي‌دانند که با شرك در تثليث به بيراهه رفتند.

🌹با اين حال اين مصاديق مانع از تعميم آن به خود ما نيست، در قرآن گناهان ديگري مثل: شرک، ضلالت ، نفاق، کفر و... از موارد مغضوب واقع شدن، شمرده شده است.

👈غضب همان خشم و خروشي است كه در اثر ناملايمات رفتاري ديگران به انسان دست مي‌دهد، اما از 24 موردي كه كلمة غضب در قرآن آمده است، فقط 5 مورد آن به غضب بشري ارتباط دارد و 19 مورد ديگر [از نظر عددي مساوي تعداد خازنان دوزخ- مدثر 30- عَلَيْهَا تِسْعَهَ عَشَرَ]، تماماً از غضب الهي نام برده است. غضب انسان دلالت بر تأثيرپذيري‌اش از رفتار ديگران مي‌كند، در حالي كه ذات پروردگار منزه و مبراي از تأثيرپذيري از بندگان است.

🌹 گفته مي‌شود مراد از غضب خدا، صفت فعلي او و عقوبتي است كه در نظام كيفري‌اش براي ظلم و ستم قرار داده است [همچون اثر كشندگي در سَم و سوزش آتش].

👌 آدميان زماني خشم مي‌گيرند و عكس‌العمل نشان مي‌دهند كه رفتاري را خلاف رضايت خود ببينند، قوانيني كه خداوند در جهان و در عالم انسان‌ها قرار داده است چنين عكس‌العملي را نشان مي‌دهند: طه 81- ...وَلا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِ وَمَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى [...طغيان نكنيد كه خشم من بر شما گشوده خواهد شد و هر كه خشم من بر او گشوده گردد سقوط كرده است].

👈خلاصه آنکه مي‌گوئيم خدايا، من راه کساني را که برخوردار از نعمت‌هاي تو شدند طلب مي‌کنم، همان انسان‌هاي ممتاز تاريخ، از پيامبران و اولياء حق تا الگوها و شخصيت‌هاي برتر جوامع انساني. نه راه كساني که خلاف و خطا کرده و خشم و غضب تو را برانگيخته‌اند و به گمراهي کشيده شده‌اند.


📚تفسیر آقاے بازرگان

┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄

ali Offline
#14 ارسال شده : 1402/05/18 07:57:42 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,949

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال


جرا به سوره حمد، سبعا من المثاني گفته شده است؟

ايا سوره حمد، مصداق سبعا من المثاني است؟ نقد و تحليل اقوال مربوطه

ايا سوره حمد، دوبار نازل شده است؟


جهت مطالعه به لينك زير مراجعه نماييد؟



ايا سوره حمد، مصداق سبع المثاني است؟
ali Offline
#15 ارسال شده : 1402/05/30 04:56:07 ب.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,949

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
مرور نكات تفسيري سوره حمد از تفسير تسنيم

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
«الله» برترين نامِ خدايي است كه داراي همه‌ي كمالات وجودي است و «الرحمن» و «الرحيم» از صفات اوست كه نشانه‌ي رحمتِ آن هستيِ بي پايان است؛ با اين فرق كه رحمان بر «كثرت» رحمت دلالت مي كند و رحيم بر «ثبات و دوام» آن. پس رحمان خدايي است كه رحمت فراگيرش همه چيز و همه كس را شامل مي شود (مؤمن، كافر، دنيا و آخرت) و چنين رحمتي در برابر غضب نيست، بلكه غضب نيز از مصاديق آن است و اما رحيم خدايي است كه رحمتي ويژه براي مؤمنان دارد و اين رحمت در برابر غضب اوست. خداي سبحان، قرآن و نيز سوره را با نام خود مي گشايد و بدين گونه، ادب شروع كار با نام خدا را به انسانها مي آموزد.

اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (2(
ستايش هر ستايشگري، در برابر هر كمال و جمالي، در حقيقت حمد خداست و جز او هيچ كس سزاوار ستايش نيست. خداي سبحان ربّ هر «عالَم» است و آن را به سوي كمال مناسبش سوق مي دهد و «عالَم» چيزی است كه به وسيله‌ي آن عِلْم حاصل شود (ما يُعْلَمُ به) و چون در جهان هستي هر موجودي نشانه‌ي خداوند است، پس هر موجودي در حدّ خود يك عالَم است و با ربوبيت خداي سبحان به سوي كمال خود پيش مي رود.
اين كريمه جامعترين تعبير از حمد خداست و با تبيين الوهيت و ربوبيّتِ انحصاري خداوند، مفيد اختصاص حمد به اوست؛ خدايي كه همه‌ي كمالات را دارد (الله) و پروراننده‌ي همه چيز است (ربّ العالمين)، شايسته‌ي ستايش است و چون ستايش در برابر بخششِ كمال و جمال است و اين نيز در انحصار خداست، پس حمد ويژه اوست و خداوند، يگانه محمود است.

الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ (3(
رحمتِ فراگير الهي (رحمت رحمانيه) و رحمت خاص او (رحمت رحيميّه) در اين آيه‌ي كريمه دو دليل بر انحصار حمد به خداوند است؛ زيرا رحمت فراگير كه مؤمن و كافر را در بر مي گيرد و همچنين رحمت خاص كه ويژه‌ي مؤمن است، در انحصار خداست و چنين رحمتي سبب استحقاقِ حمد است. پس پرورش دهنده‌ي موجودات، خدايي است كه رحمتي فراگير براي همه و رحمتي ويژه براي مؤمنان دارد و چنين پرورش و پرورنده اي سزاوار ستايش است.

مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4)
خداي سبحان مالك مطلق جهانها و جهانيان است و چنين مالكيت نامحدودي در قيامت ظهور مي كند، نه آن كه در معاد حادث شود. خداوند كه مدبّر و مربّي انسانهاست با برپا كردن قيامت، راه تكامل نهايي انسانها را مي گشايد و با اعتقادبه قيامت كه بهترين عامل رهايي انسان از تباهي است او را مي پروراند و در قيامت كه ظرف ظهور مالكيت مطلق خداست و در آن روز همگان به مالكيت حق اعتراف مي كنند، انسانها را پاداش مي دهد و چنين خدايي محمود است.
يوم در اين آيه به معناي ظهور است، نه پاره اي از زمان و در قيامت همه‌ي ابعادِ دين مانند توحيد، اسماي حسناي خدا و اسرار و حقايقِ ديگر آشكار خواهد شد.

إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (5)
شناخت و پذيرش اسماي حسناي خداوند (الوهيّت، ربوبيّت، رحمانيّت، رحيميّت، مالكيّت) انسان غايب از خدا را به محضر او آورده، شايسته‌ي خطاب با وي مي كند و از اين رو عبد سالك پس از معرفت خدا و اعتقاد به اسماي حسناي او، خود را در محضر خدا يافته، مي گويد: بارخدايا تنها تو را مي پرستيم و تنها از تو مدد مي جوييم (حتي براي پرستش) و جز تو كسي شايسته‌ي خضوع نيست.

سر التفات از غیبت به خطاب:
اگر برای کسی ثابت شد که خدای سبحان جامع همه کمالات وجودی است (الله)
و بر سراسر عوالم هستی ربوبیتی مطلقه دارد (رب العالمین) ،
رحمت مطلقه او بر هر چیزی سایه انداخته است (الرحمن) ،
رحمت مخصوصی برای مومنان و سالکان راهش دارد (الرحیم )
و سرانجام مالکیت بی مرز او در یوم الدین ظهور می کند (مالک یوم الدین )
لذا جز او هیچ موجودی شایسته حضور و خطاب نیست و آنگاه به همه این معارف ایمان آورده و چنین کسی که تاکنون غایب بوده چون نور ایمان آمده ، در هستی به حساب آمده و از غیبت به حضور آمده است و خود را در محضر خدای سبحان می بیند و لیاقت تخاطب پیدا می کند.پس تفاوت در متکلم است که از غیبت به حضور آمده است نه مخاطب که هرگز غایب نیست ولی کسی که این اسمای حسنا را درک نکرد و یا نپذیرفت شایسته مخاطب قرار گرفتن نیست . و حق قرار گرفتن در محضر خدا را ندارد زیرا او غایب است گر چه خداوند مشهود مطلق است.

اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (6)
عبد سالك در اين آيه هدايت به صراط مستقيم را از خدا درخواست مي كند و این هدایت که همانا ایصال به مطلوب است و نه ارائه طریق ، تکوینی است . زیرا گوينده (نمازگزار يا قاري قرآن) پس از شناخت خداوند و ايمان به او، نور هدايت مي طلبد تا در پرتو آن راه و پرتگاه را بشناسد و چون پويايي انسان دائمي است و راهِ حقْ نيز مراحل فراواني دارد، عبد سالك بايد همواره هدايت به صراط مستقيم را از خدا بخواهد.
صراط بزرگراهي است كه از يك سو به خداي سبحان مرتبط است (و از اين رو واحد است، نه كثير) و از سوي ديگر در فطرت يكايك انسانها قرار دارد و از نهاد آنها آغاز مي شود و از اين رو پيمودن آن دشوار نيست و هر كس آن را بپيمايد به لقاء الله مي رسد. در نظام هستي چند راه وجود ندارد و هرگز كجراهه آفريده نشده است و از اين رو اگر انسانِ گمراه نبود، نه كجراهه اي بود و نه ضلالت و غضب. از سوي خداوند جز خير نازل نمي شود و غضب و گمراه ساختن او كيفري است، نه ابتدايي.
ما چيز مي‌خواهيم از خدا. اما چي مي‌خواهيم؟ همسفري سالكان حق را مي‌خواهيم يعني راهي را كه انبياء و اولياء مي‌روند مي‌طلبيم.
عرض مي‌كنيم «اهدنا الصراط المستقيم». و تنها براي خود نمي‌خواهيم براي همهٴ مؤمنين و همراهان مسئلت مي‌كنيم. كه ادب نماز و ادب قرآن اين است كه انسان براي ديگران هم مسئلت كند. چه آنجا كه مسئلهٴ دعاست چه آنجا كه مسئلهٴ تحيت و درود است. چه آنجا كه به عنوان «اهدنا» كه دعاست، البته قرآن است به صورت دعا، چه آنجا كه بعنوان «السلام علينا و علي عباد الله الصالحين» است كه دعا نيست درود است
راهیان صراط مستقیم به تعلیم و هدایت الهی ، هدایت همگان را در پیمودن راه مسئلت می کنند و آنان مددکار یکدیگرند نه مزاحم همدیگر.
حرکت در صراط مستقیم جز معتقد ، متخلق و عامل شدن چیز دیگری نیست و این حرکت نیز در جان خود انسان بوده

صِرَاطَ الَّذِينَ أَ نْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلاَ الضَّآ لِّينَ (7)
صراط مستقيمي كه مطلوب عبد سالك است، راه كساني است كه خداي سبحان به آنان نعمتهاي معنوي عطا كرده است و آنان نه مورد غضب خدايند و نه گمراه. اينان همان پيامبران، صدّيقان، شهيدان و صالحانند كه خداوند نعمت نبوّت، صدق، شهادت و صلاح را به آنان بخشيده و بهترين همسفرانِ رهپويان صراط مستقيم هستند. راه کسانی که به آنان نعمت های باطنی چون ولایت ، تایید الهی و ... دادی تا آنان توفیق پیمودن صراط مستقیم را که راهی باریکتر از مو و برنده تر از شمشیر را در پرتو همراهی با نعمت یافتگان (اسوه ها ) به آسانی و خوبی بپیمایند.

مهتدی کسی است که راه را به درستی شناخته ، آن را درست می پیماید . گمراه (ضال ) کسی است که راه را نشناخته و یا به درستی طی نمی کند . غاوی (غی) انسان بی هدف است.
کسی که با سلامت زیسته ، با سلامت می میرد و کسی که با سلامت مرده باشد ، در قیامت به سلامت بر انگیخته می شود و این همان هدایت به صراط مستقیم است.

عمده بحث اين است كه ببينيم ما با اينها هستيم يا نيستيم. چون همهٴ خطوط را قرآن مشخص كرد. فرمود اگر كسي مطيع خدا و پيامبر باشد، «فأولئك مع الذين انعم الله عليهم من النبيين و الصديقين و الشهداء‌ و الصالحين». ما هم مسئلت مي‌كنيم مي‌گوييم «اهدنا الصراط المستقيم صراط الذين انعمت عليهم»تنها نمي‌گوييم «اهدنا الصراط المستقيم» چون داشتن همراهان مناسب هم كمك راه است. عمده اين است كه ما بسنجيم ببينيم مع المنعم عليه هستيم يا نيستيم. يعني عمده آن است ببينيم اين دعاهاي ما در نمازها مستجاب شد يا نشد. با اينها هستيم يا نيستيم. در قرآن كريم مكرر فرمود با نيكان باشيد با صادقين باشيد با راكعين باشيد، با متقين باشيد، اين آيات فراوان است. خدايا «توفنا مع الابرار» ما را با ابرار بميران. ما را با ابرار بميران يعني چه؟ توفي بكن يعني چه ؟‌ يعني با آنها محشور باشيم.
و براي اينكه بيگانه‌اي در راه با او رفاقت نكند، مي‌گويد «غير المغضوب عليهم و لا الضالين»
. كه اين هم تولي طريق را دارد هم تبري در طي طريق را هم با اولياي الهي انسان تولي مي‌ورزد،‌ هم از اعداء الهي انسان تبري دارد. وقتي مي‌گوييم «صراط الذين انعمت عليهم» تولي خود را با اولياي الهي بيان مي‌كنيم. وقتي مي‌گوييم «غير المغضوب عليهم» تبري خود را از اعداء الهي كه مغضوب عليه‌اند و ضالّ‌اند بيان مي‌كنيم

ویرایش بوسیله کاربر 1402/05/31 08:29:04 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest (2)
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.774 ثانیه ایجاد شد.