تفسير و تدبر قرآن انلاين-تالارگفتگوي قرآن پویان
»
پرسش و پاسخ و تحقيقات قرآني
»
پرسش و پاسخ قرآني
»
مراد از "ما ادريك"هاي قران چيست؟ آيا پيامبر،مورد خطاب است؟آيا پيامبر ،نمي دانسته است؟
رتبه: Administration
گروه ها: Administrators, Moderator, member تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 421
9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
|
در تعدادي از سوره هاي قران،لفظ "وما ادريك" استفاده شده است كه مفسران و مترجمان هم معاني و تفاسير مختلفي براي آنها ذكر كرده اند.
از جمله در سوره هاي حاقه و قدر اين گونه امده است:
وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحَاقَّةُ ﴿۳﴾ قمشهای: چگونه سختی و عظمت آن روز را درک توانی کرد؟
مکارم شیرازی: و تو چه ميداني آن روز تحقق يابنده چيست؟
وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ ﴿۲﴾ خرمشاهی: و تو چه دانى شب قدر چيست؟
فولادوند: و از شب قدر چه آگاهت كرد
قمشهای: و چه تو را به عظمت این شب قدر آگاه تواند کرد؟
معنا و مفهوم ما ادريك و نيز مخاطب ان،محل اختلاف است؟آيا فقط پيامبر مخاطب بوده يا همه مخاطبان قران؟
در اين صفحه،اراي مختلف مفسران و قرآن پژوهان را بررسي مي كنيم.
كلمات كليدي:اداراك ماادريك پيامبر استفهام مخاطب حاقه قدر
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
ادبیات هر زبانی در بردارنده اصطلاحات و جملات گوناگون کنایی و ادبی است که میتوان با آنها مفاهیم مختلفی چون تعجب، ترس، احترام و مانند آنرا به مخاطب منتقل کرد. قرآن نیز در آیاتی؛ مانند «الْحَاقَّةُ. مَا الْحَاقَّةُ .وَ ما أَدْراکَ مَا الْحَاقَّة»[1] و سیاقهای مانند آن، از این صنعت ادبی به خوبی بهره برده و منزلت قیامت و ترس از آن را با نهایت زیبایی در دل خواننده جای میدهد. برای فهم بهتر این عبارت آنرا از نظر دستور عربی مورد بررسی قرار میدهیم.
همانگونه که در زبان فارسی برای جلب توجه بیشتر مخاطب، کلمه مبهمی را در اول جمله ذکر میکنیم، در زبان عربی نیز از همین فن برای بیان مطالب مهم استفاده میشود؛ مثلاً میگوییم «روز قیامت، چیست آن روز؟» و وقتی بخواهیم عظمت مطلب را بیشتر به تصویر بکشیم خود کلمه را دوباره تکرار میکنیم: «روز قیامت، چیست روز قیامت؟». در آیه ذکر شده در بالا نیز به جای آنکه گفته شود «الحاقة ما هی؟»[2] جهت بیان عظمت و بزرگی قیامت گفته شده است «الْحَاقَّةُ مَا الْحَاقَّةُ».
با توجه به دستور زبان عربی کلمه « الْحَاقَّةُ» اول مبتدا و تمام جمله « مَا الْحَاقَّةُ » خبر برای آن است که در جمله خبر نیز کلمه «ما» برای استفهام بوده و مبتدا قرار گرفته است.
در آیه دوم، یعنی « وَ ما أَدْراکَ مَا الْحَاقَّة »، نهایت عجز و ناتوانی مخاطب در درک عظمت قیامت به رخ کشیده میشود. فعل «أدری» از ریشه (د ر ی) به معنای علم و دانایی است، و کلمه «ما» در ابتدای جمله برای استفهام است.
بنابر این، عبارت « ما أَدْراکَ » بدین معنا است: «چه چیز به تو علم داده و تو را فهمانیده است؟». به این نوع پرسش در زبان عربی، استفهام انکاری میگویند که به مراتب از اعلام یک خبر، تأثیر بیشتری در انکار مفهوم جمله دارد. مثلاً وقتی گفته میشود «چه کسی اجازه انجام فلان کار را به تو داد؟»، با تأکید میفهماند که او هیچ اجازهای نداشت. در این آیه از قرآن نیز وقتی با این نوع استفهام سؤال میشود، یعنی با تأکید بیشتری خبر می دهد و میفهماند که هیچ چیز و هیچ کس، علم و درک چیستی قیامت را به انسانها نداده است.
به گفته بسیاری از مفسران و اندیشمندان نحوی، استفاده از این تعبیر کنایی، نشان از نهایت اهمیت یک چیز داشته و گاه با بزرگداشت قدر و منزلت آن چیز، ترس و بیم را نیز در دل مخاطب خود مینشاند.[3]
با توجه به قواعد دستور زبان عربی، فعل «أدری» به معنای «أعلم»[4] و سه مفعولی بوده که در مثال ما، جمله «ما الحاقة» جانشین مفعول دوم و سوم آن شده است.
[1] . الحاقة، 1 -3.
[2] . حاقة هم خانواده با کلمه «حقّ» بوده و مقصود از آن قیامت است؛ و از آن جهت که قیامت یک حقیقت ثابت و انکار ناپذیر است و یا به دلیل اینکه در روز قیامت حق هر کس از خیر و شر داده میشود، به آن حاقة گفتهاند. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، تحقیق، میردامادی، ج10، ص54، دار الفکر، بیروت، 1414ق؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 392، دفتر انتشارات اسلامى، قم، 1417ق.
[3] . زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض القرآن، ج 4، ص 598، دارالکتاب العربی، بیروت، 1407ق؛ المیزان، همان.
[4] . امام باقر(ع) نیز در حدیثی فرموده اند: «هر جا عبارت ما أدرک آمده است، به معنای ما أعلمک میباشد». قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 2، ص 423، تحقیق موسوی جزائری، دار الکتاب، قم، 1404ق.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ ترجمه
و چه چيزی آگاهت کرد [= میتواند آگاهت کند] كه شب قدر چيست؟
نکات ترجمهای و نحوی
«ما أَدْراكَ» = ما + أدری + ک:
«ما» در ابتدای این عبارت، آشکارا «اسم استفهام» است (إعراب القرآن و بيانه۱۰/ ۵۳؛ إعراب القرآن الكريم۳/ ۴۵) و جمله سوالی است؛ اما اینکه آیا میتواند «مای موصوله» باشد؟ در هیچ إعراب قرآن و هیچ بحث تفسیری یافت نشد که چنین توجیهی بیاید، فقط در یک ترجمه، گویی آن را موصول فرض کرده است چون چنین ترجمه کرده «و خدا چه خوب تو را دانا كرده است كه شب قدر چه اندازه مهم است» (حجة التفاسیر۷/ ۲۸۰) در حالی که لازمه این ترجمه آن است که «ما»ی موصول برای «خدا» استعمال شود که استعمال ناروایی است و برای خدا از «مَن» موصول استفاده میشود (مثلا: أمّن یجیب …)
«ادری» از ریشه «دری» (مصدر معروفش: درایه) به معنای «علم» (آگاه شد و دانست) میباشد (المحيط في اللغة۹/ ۳۴۳) و چون به باب إفعال رفته، متعدی، و به معنای «أعلم» (آگاه کرد، مطلع کرد) شده است، پس ترکیب «ما أَدْراكَ» به معنای «أَيُّ شيء أَعْلَمَك» «چه چیزی تو را آگاه کرد» [به معنای چه چیزی میتواند تو را آگاه کند] میباشد (لسان العرب۱۴/ ۲۵۴)
بسیاری از مترجمان ترکیب «ما أَدْراكَ» را به صورت «چه میدانی» ترجمه کردهاند، که ترجمه دقیقی نیست و این عبارت، ترجمه «ما تدری» است. همچنین فعل «أدری» از افعال دو مفعولی است و به لحاظ نحوی، ضمیر «ک» مفعول اول، و جمله «ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ» در مقام مفعول دوم برای آن میباشد (إعراب القرآن و بيانه۱۰/ ۵۳)
درباره اینکه «دری» با «علم» چه تفاوتی دارد، دیدگاههای مختلفی ابراز شده است. «برخی گفتهاند تفاوتی ندارند، برخی اولی را اخص از دومی دانستهاند و برخی اولی را در جایی دانستهاند که قبلش شکی بوده باشد» (تاج العروس۱۹/ ۴۰۳) همچنین، برخی بر این باورند که «دری» معرفتی است که با نوعی تدبیر حاصل میشود (مفردات ألفاظ القرآن/ ۳۱۳؛ تاج العروس۱۹/ ۴۰۳) و برخی دیگر معتقدند که اتفاقا معرفتی است که با تحصیل و تهیه مقدمات حاصل نمیشود، بلکه از راهی غیر عادی حاصل میشود. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم۳/ ۲۰۸) و برخی هم این گونه توضیح دادهاند که کلمه «درایه» چون بر وزن «فعاله» است و دلالت بر نوعی شمول و احاطه میکند (همانند کلمه عمامه) پس درایه در مورد شناختی به کار میرود که عالِم از همه وجوه به معلوم علم داشته باشد. (الفروق في اللغة/ ۸۴) البته با توجه به اینکه همگان معترفند که این ماده در مورد خداوند به کار نمیرود، حتی اگر این نظر آخر درست باشد، باز باید حداقل یکی از وجوه قبلی (مانند گذر از فرایند شک، احتیاج به تدبیر، حصول از راهی غیر عادی) نیز در این ماده لحاظ شده باشد.
ضمنا به لحاظ بلاغی، تعبیر «ما أَدْراكَ» دلالت بر عظیم شمردن مطلبی دارد که بعدش میآید (إعراب القرآن (نحاس)۵/ ۱۶۶) شاید با توجه به این ملاحظه بوده که برخی چنین ترجمه کردهاند: (و چه تو را به عظمت اين شب قدر آگاه تواند كرد؛ ترجمه الهی قمشهای)
اما به نظر میرسد باید این «عظمت» را به کل جمله «ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ» (که در مقام مفعول برای «ما أدراکَ» میباشد) برگرداند، نه فقط به عبارت «لَيْلَةُ الْقَدْرِ»؛ یعنی نه فقط خود شب قدر امری عظیم است، بلکه این مطلب (که شب قدر چیست) بقدری عظیم و دشوار است که جای سوال دارد که چه چیزی میتواند تو را به حقیقت فهم آن برساند (همان جملهای که در «ترجمه» داخل کروشه گذاشته شد)
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,036 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
مراد از ماادريك ها در قران چيست؟ نظر الميزان در خصوص ماادريك ماالحاقه
كلمه ((ما)) در جمله ((ما الحاقه )) استفهامى است كه به منظور بزرگ شمردن قيامت آمده ، (در فارسى هم مى گوييم فلانى دانشمند است و چه دانشمندى ) و درست به همين بود كه با آوردن ضمير اكتفا نكرد، و نفرمود: ((الحاقه و ما هى )) بلكه دو باره كلمه ((الحاقه )) را تكرار كرد. و اين جمله استفهاميه خبر است براى كلمه ((الحاقه )).
بنابر اين ، جمله ((الحاقه ما الحاقه )) به غير از بزرگداشت قيامت چيز ديگرى نمى خواهد بفهماند، و با تكرار نام آن اين تفخيم و بزرگداشت را افاده مى كند.
((و ما ادريك ما الحاقه )) - خطاب در اين جمله به هر كسى است كه قابل خطاب باشد، و در آن علم به حقيقت روز قيامت را از همه مخاطبين نفى مى كند، مى فرمايد: تو نمى دانى قيامت چيست ؟ و تعبير كنايه است از كمال اهميت آن روز و نهايت درجه عظمتش ،
و شايد منظور از روايتى هم كه از ابن عباس نقل شده همين باشد، او گفته : هر جا در قرآن جمله ما ادراك - تو نمى دانستى آمده رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) آن را درك كرده و هر جا جمله ((ما يدريك - تو نمى دانى )) آمده آن جناب آن مطلب را واقعا نمى داند
خلاصه كلام اينكه اولى كنايه است از عظمت مطلب و دومى تصريح است .
ترجمه تفسير الميزان جلد 19 صفحه 654 |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
سلام علیکم
ما: استفهام برای بیان دو منظور به کار میرود ۱- برای فهم معنای لغوی کلمات ۲- برای طلب ماهیت اشیاء و شناخت حقیقی آنها
تمامی آیاتی که کاربرد مانند (ما ادراک) دارند جمله عاطفی است .برگردان آن به جملات پرسشی با نقل (ابن عباس: هرجا در قرآن ما ادراک بکار رفته باشد یعنی پیامبر آن را کامل دریافت کرده است) و دلیل ادبی (فراء نحوی ما استفهامیه را مجازی به معنای تعجب می داند از این رو جملات ما ادراک جملات عاطفی است نه پرسشی. ملا جامی، بحث فعل تعجب، ص ۳۸۲. در نتیجه برگردان آن به " چه دانی" یا " چه می فهمی؟" از نظر ادبی درست نیست) هماهنگی ندارد
ما ادراک ما الحاقه: چه نیکو حق را دریافت کردی! جملات عاطفی که با ما استفهام می آید حرف نشانه آن تعجب (!) است.
منبع: کتاب کارگاه ترجمه و متن شناسی، سید محمد منصوری (حسینی نیا) ، ص ۷۵
این آیه خطاب خاص است و خطاب شخص پیامبر ص می باشد
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
حدود «ما ادریک» های قرآن
بعضی از مفسران ارجمند میخواهند به زعم خودشان پیامبر(ص) را بالا ببرند و غافلند از اینکه نا دانسته خداوند را پائین می آورند!
از جمله مواردِ فوق همین « ما ادریک» های قرآن است و در این نوع موارد میگویند پیامبر اجلّ از این است که این قبیل چیزها را ندانسته باشد ولذا منظور خداوند «به در بگو تا دیوار بشنود» بوده و غافلند از اینکه خداوند حکیمِ مطلق است و اگر منظورش شنیدن دیوار بود می توانست مستقیما به دیوار بگوید ولازم نبود به اصطلاحِ ما لقمه را دور سر بچرخاند.
موضوعاتی مانند جزئیاتِ مطالبی مانند وقوع قیامت و نعیم بهشت وعذاب اخروی و عرش و لوح و قلم و کرسی و از این نوع مطالب چیزهائیست که هیچ جوری در ذهن بشر نمی گنجد و اگر بخواهیم مثالی بزنیم باید بگوئیم همانطور که محال است بتوان زندگیِ این جهانی را برای جنینِ داخل رحم توصیف کرد، آن قبیل موضوعات را هم محال است بتوان برای ما بشر ها توصیف کرد، وپیامبران هم – از جمله پیامبرما (ص) – بشر بوده اند (قل انما انا بشر مثلکم) و در این محدودیت با ما شریکند. لذا پیامبر اکرم (ص) هم واقعا از چند و چون و کمّ و کیف جزئیات مطلب مذکور بی خبر بوده، اما از باب «یومنون بالغیب» به وجود آنها بطور اِجمالی ایمان داشته، و ماهم مامور به همین هستیم.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
سلام آیا پایین آوردن علم پیامبر در حد علم بشر پایین آوردن خدا نیست؟؟
پیامبر صاحب علم لدنی و اسرار الهی بودند و به همه علوم آگاهی داشتند جز کبریایی خداوند
ما در مرتبه رحمانیت خداوند هستیم و مومنان در مرتبه رحیمیت خداوند و اولیاء در مرتبه الهیت خداوند
چگونه " وما ادراک ما الحاقه" را این گونه ترجمه کنیم : و تو چه دانی که حق چیست؟!و یا چه چیز آگاه کرد تو را که حق چیست؟!
در صورتی که به اولیاء حق را نشان دادند حق چیزی نیست که با علم بشر بدست بیاید امیرالمومنین میفرمایند حق را به ما نشان دادند پس حق نشان دادنی هست نه یاد گرفتنی همچنین میفرمایند هیچ علمی برما پوشیده نیست.
پیامبر و اولیاء به حقایق رسیدند و ما درگیر ظواهر و اشارات قرآن هستیم به همین دلیل مفسران براساس رویکرد و علم خود دست به تفسیر قرآن می زنند
درمورد آیه قل انما ان بشر مثلکم پیامبر در غرایز حیوانی مثل خوردن و خوابیدن و حیات و ممات یکی بودند نه از نظر علم و حقایق و در مثال جنین در رحم مادر قیاس خوبی نیست برای قیاس باید از یک نظر مثل هم باشند تا قیاس انجام شود یه بجه ۷ ساله را با یک دانشجو از نظر علم مقایسه نمیکنند زیرا در یک مرتبه نیستند مقام و مرتبه اولیاء در سطح ما نیست که با علم خودمان بسنجیم و بگوییم چون عقل ما قادر به درک جهان هستی و آخرت نیست پس پیامبر هم این گونه بوده است و او هم بی خبر بوده
در مورد آیه یومنون بالغیب هم منظور از غیب آخرت و فرشتگان و وحی نیست که برای ما غیب و پنهان هستند
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
با عرض سلام ووقت بخیر
درمورد سوال مطرح شده ما ادریک بنظرم ما قایل به علم فوق بشری پیامبر وائمه علیهم السلام هستیم ودر اینکه فضایل آنها برای ما قابل درک نیست شکی نیست
چراکه در روایتی از امیرالمومنین هم به این مسئله اشاره شده است :
منبع : بحار الانوار، جلد ۲۵، صفحه ۲۷٤ امام علی لا تَتَجَاوَزُوا بِنَا الْعُبُودِيَّةَ، ثُمَّ قُولُوا مَا شِئْتُمْ وَ لَنْ تَبْلُغُوا.
به ما اهلبیت (علیهم السلام) خدا نگویید و ما را از مرحله عبودیّت خارج نکنید، آنگاه هرچه در مورد مقامات و فضائل ما میخواهید، بگویید.
وغلو در مورد اهل بیت که توسط خود آنها نکوهش شده ، اشاره به عقیده غالیان است که امامان را از مقام عبودیت وبندگی فراتر برده وآنها را خدا یا مصدر افعال خدا می دانند ویا تدبیر نظام آفرینش پس از ایجاد را بدست آنها می دانند.مثل رزاقیت
بنابراین اعتقاد شیعه به آگاهی آنان از غیب نیز به معنای آن است که آنان به اذن الهی وتعلیم وی از غیب خبر دارند وخبر می دهند .
بنابراین علم غیب ذاتی از آن خداست وآگاهی دیگران از غیب اکتسابی وآموزشی است اگر قران علم غیب را از جانب خدا دانسته ومی فرماید :
«قل لا یعلم من فی السماوات والارض الغیب الا الله »
مقصود علم غیب ذاتی ونامحدود است که ازآن آفریدگار هستی است . واوهیچ کسی را از آن آگاه نمی کند وقابل احاطه فکری وقلبی برای هیچ کس نیست.
اما علم غیبی نیز هست که ازآن خداست وهرکس را صلاح بداند از آن آگاه می کند که معجزات پیامبران واخبار غیبی آنها از این نوع است
در سوره جن آمده است که خداوند از میان پیامبرانش هر پیامبری را بخواهد وبه هر میزانی صلاح بداند از غیب مختص به خود آگاه می کند
عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احدا ، الا من ارتضی من رسول فانه یسلک من بین یدیه ومن خلفه رصدا (۲۶و۲۷)
ودر میان پیامبران ، پیامبر اکرم ص به سبب گستره مکانی وزمانی رسالتشان ، بیشترین دستیابی به عالم غیب را داشته اند.
ولی جمله ما ادریک بنظرم منافاتی با اینکه پیامبر ص از موضوعی بطور دقیق آگاهی نداشته باشند ،ندارد ( بر اساس مصلحت پروردگار ) که البته بنده تسلطی بر ترجمه ندارم واینکه دقیقا این جمله چه معنایی دارد برایم مبهم است
ولی بنظرم نه ، دانستن موضوع توسط پیامبر وعلم غیبشان دلیل بر بالا بردن ایشان درحد خداست ونه نداستن موضوعی توسط پیامبر(یا به عبارتی اگاه نکردن پیامبر توسط خداوند در موضوعی براساس مصلحت ) دلیل بر پایین آوردنشان از مقامشان و انکار علم لدنی شان است .
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
مراد از ما ادریک در قران چیست؟
سلام استاد محترم
صوت استاد حسینی نیا و دلایل علمی که در مورد ما ادراک مطرح کردند رو براتون میفرستم
متاسفانه اکثر مترجمان به تقلید از یکدیگر و بدون استدلال علمی ترجمه نادرست را ارائه داشتند و مفسران هم براساس ترجمه غلط تفسیر کردند
ما در دانشگاه یاد گرفتیم صحیح ترین معنای لغات مربوط به کتب کهن که نزدیک به نزول و از افراد موثق و یا روایات مربوط به ترجمه و تفسیر را مرجع قرار دهیم در حال حاضر سی چهل درصد از ترجمه ها نادرست می باشد
کتب قدیمی مثل مسائل نافع ابن عباس تفسیر مجاهد غریب القرآن زید تفسیر مقاتل الوجوه مقاتل العین خلیل معانی القرآن فرّاء مجازالقران ابو عبیده مفردات راغب مقاییس الغت ابن فارس و غیره
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,036 47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
مراد از ماادراک ماالحاقه چیست؟
سلام بر شما
و تشكر از ارسال فايل, فايل را گوش دادم
1-اينكه جملات استفهامي در قران،در مفهوم مجازي و بلاغي بكار ميروند درست است اما اينكه چه نوع مجازي است،مهم است. تعجبي يا استفهام انكاري يا تنبهي يا انواع ديگري كه در كتاب خودشون هم بيان كرده اند.
2-ايشان براساس قواعد عربي اينگونه ترجمه كرده اند
چيستي دريافت كرد ترا كه چيست حاقه
و معناي مجازي انرا اين گونه :كه چه خوب چيستي حاقه ترا دريافت كرد.
بكارگيري معناي دريافت كرد براي ادراك ،جاي سئوال است
اين فعل ،غير از ماادريك ها ،در سوره يونس هم بكار رفته (لااداراكم به)كه به معناي اگاه كرد شما را مي باشد. ضمن اينكه در لغت نامه هاگفته اند ادري فعل دو مفعولي يا سه مفعولي است. لذا معناي ظاهري جمله اين گونه بايد باشد چيستي اگاه كرد ترا كه چيست حاقه
و در اين صورت،معناي مجازي يكي از تفاسير كه گفته چه خوب خدا ترا اگاه كرد كه حاقه چيست،موجه تر ميباشد(خدا را محذوف گرفته است)
3-استناد به نقل ابن عباس با فرض صحيح بودن اين روايت نيز محل اشكال است
ابن عباس گفته ماادريك هاي قران را پيامبر فهميده است. اما نگفته معناي اين ايات چيست؟ايا پيامبر قبل از نزول اين سوره ها به مفهوم و ماهيت اين موضوعات علم داشته است؟
درواقع ميتوان فرض كردكه پيامبر هم تا زمان نزول اين ايات و سوره ها،علم نداشته اما با وحي ،انها را دريافت كرده است
ثانيا در برابر اين روايت،روايتي هم از امام باقر هست كه فرمودند ماادريك همان ما اعلمك است كه فعل متعدي اعلم هم نياز به فاعلي دارد
4-در ايات مربوط به قيامت،ميتوان گفت كه مراد استفهام،انكاري است يعني هيچ كس چون انها را درك نكرده با وجود خود،علم كاملي نسبت به انها ندارد
اما چون در دو ايه هم براي مصاديق مادي و دنيوي بكار رفته،تفسير اين ماادريك ها را مشكل تر ميكند.
5-در هر صورت ،نوع استفهام هر چه باشد چه چيز ترا اگاه كرد (ايات قران يا هيچ چيز) چه خوب ترا آگاه كرد(خداوند) مخاطب را به عظمت ماهيت ان موضوع توجه و تنبه ميدهد |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
سلام
1- "ما ادریک" چه بسا فعل تعجب باشد. مثل "قتل الانسان ما اکفره". در این صورت معنا می شود چقدر دریافت تو ای پیامبر عمیق است از این موضوع.
اگر "ما ادریک" فعل تعجب باشد، خدا در معنای عبارت دخالتی ندارد و ترجمه چنین می شود: چه دریافت یا درک عمیقی داری از فلان چیز. البته سر این که از چه نوع افعالی می شود فعل تعجب ساخت می توان بحث کرد.
در واقع مثل "ما اکفره" یا در صیغه دیگر تعجب مانند "اسمع بهم و ابصر" مسند الیه واقعی اسم (یا ضمیر) منصوب یا مجرور بعد از فعل تعجب است.
2-در خصوص بشر بودن پيامبر بايد گفت بعد از وحی و شهود، پیامبر در مرتبه عالی از معرفت و شناخت قرار دارد و با من و شما متفاوت است.این کسی که شاهد است، مبشر و نذیر است، کسی است که لقد رای من آیات ربه الکبری.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
سلام خانم دکتر موضوع محال بودن است آنحضرت هم در عین بشر بودن اگر چند دقیقه به آفتاب ظهر زل میزد آیانابینا میشد یا نه؟ اگر بفرمایید نه درآنصورت آنحضرت را فوق بشر میدانید که مغایر آیت زیادیمیدانید تمام ماادریک ها امکان ادراک را نفی میکنند و در تایید انا بشر مثلکم هستند یکی دو تا هم نیست
چطور برای چنین این امکان وجود ندارد این دنیا را تصور کند ما هم از این لحاظ که بشر هستیم امکان درک موارد مذکور را نداریم موضوع محال بودن است به علت محدودیت هاي بشری بشر بودن همراه است با محدوديت هایی و خداوند برای انکه تصوری به ما بدهد به زبان مثل با ما سخن گفته آنهمه گفته جنات تجری . . اما هیچ نسبتی با جنگل هایی که ما ممکن است تصور کنیم ندارد زیرا لا یعلم تاویله الا الله
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
بله برای بشر با اراده و خواست خودش ممکن نیست سر بیرون بیاورد و عالم را از بالا بنگرد، اما با مدد روح القدس یا روح امین این امر میسور می شود و چنین فرد برگزیده ای شاهد اموری می شود که پیش از آن بر او غیب بود.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
پرسش و پاسخ در مفهوم ما ادراك ها در قران
سلام و تشكر از شما خانم دكتر موسوي
با فرض پذيرش معناي پيشنهادي شما
1-مخاطب اين گونه ايات فقط در پيامبر منحصر ميشود و بقيه مخاطبان قران را شامل نميشود
2-در اين صورت ،فعل تعجب ،به دريافت خوب پيامبر برميگردد و حال انكه در اين ايات،سياق بر عظمت و بزرگي و عدم احاطه انسانها به ماهيت دقيق اين گونه موارد دلالت دارد
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
چه ایرادی دارد که برخی خطاب ها مختص پیامبر باشد. همچنان که هست، مثل انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا.
این دسته آیات جایگاه پیامبر را مشخص می کنند و به او مرجعیت دینی می بخشند. یعنی اگر اطلاعات بیشتر می خواهید به او مراجعه کنید. از عظمت آن رویدادها و هنگامه ها چیزی نمی کاهد اگر پیامبر ادراک کاملی از آن ها داشته باشد.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
سلام بر شما
اينكه برخي خطابها مختص پيامبر است،درسته چرا كه وظايف خاص و منحصر بفردي دارند.
در ايه مورد اشاره شما كه انا ارسلناك شاهدا و بشيراو ..است ايه به وظايف خاص پيامبر اشاره دارد و ديگر مخاطبان را در بر نمي گيرد.
اما حاقه و يوم الدين و ساير موضوعات بكاررفته با ماادريك ها،عمومي است و مختص پيامبر نيست.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
به نظرم بحث در این باره و به این شیوه ما را به جایی نرساند. فرض بگیریم که "ما ادریک ما..." استفهام باشد، شما چه نتیجهای می گیرید؟ این که پیامبر درکی از آن مشاهد ندارد؟ بعدش به قول شما چه؟
من ترجیح میدهم که طوری بفهمم این آیات را که پیامبر درک ویژه ای از این امور دارد. و البته که پیامبر درباره مشهد قیامت بسیار سخن گفته و از اثر نقل شهودهای اوست که ما درکی اجمالی از قیامت داریم.
ببینید یک پیام را می توان در قالب اسلوب های مختلف زبانی بیان کرد، با قدری اختلاف در تاکیدها و جزییات. پیام اصلی این مقاطع قرآنی، در ادامه آنها آمده و کمابیش قابل استنباط است. مثلا در سوره قدر سخن از مکانت والای قرآن است که به مقطعی از زمان ارزش و قابلیتی خاص بخشیده. این را از ادامه سوره به انضمام دانسته های دیگر می فهمیم.
به نظرم وجه مشترک همه این "و ما ادریک" ها اشاره به امری خارج از دایره درک ما بشر معمولی است که با اخباری از جانب وحی، به آن اطلاعی اجمالی پیدا می کنیم.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
سلام ممنون خانم دكتر با جمله اخر شما موافقم "همه این "و ما ادریک" ها اشاره به امری خارج از دایره درک ما بشر معمولی است که با اخباری از جانب وحی، به آن اطلاعی اجمالی پیدا می کنیم." فكر كنم تفاوت مون در اين باشه كه پيامبر در اين موارد چه حكمي داشته است اگر مادراك را تعجبي نگيريم،در اين صورت يك فعل ماضي است و ميتواند شامل پيامبر هم شود كه پيامبر هم تا قبل از وحي و نزول اين سوره ها،اطلاعي از انها نداشته است. ویرایش بوسیله کاربر 1397/10/18 08:46:59 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
گزارههای انشائی برای همان انشائات گفته میشوند و مفاهیم و مضامین اخباری آنها نه تنها مقصود نیستند بلکه منطقن التزامی نیز به دنبال نخواهند آورد.
اینک چه این نکته منطقی یا معناشناختی را بپذیریم و چه رد کنیم، لااقل در این نکته فرقی ایجاد نمیشود که مراد یا متلقای عرفی نمونههایی مانند فعل تعجب یا استفهامهای انکاری یا توبیخی (هم در خود و هم در بافت) کاملن روشن اند و نمیتوان این سنگبنای حداقلی را نادیده انگاشت.
عبس:1 و 3 استفهام توبیخی اند. عبس:6 و 10 خبر در مقام تعجب اند و غیرمنتظرگی عمل پیامبر را به رخش میکشند. (باقی اجزای گفتار گزارههای پیرو آن گزارههای پایه محسوب میشوند.) و باقی داستان.
باز برکنار از اصل ابهام و ایهام مفهومی که در همه جملات و پارهای گفتاری صادق است و در گزارههای انشائی کاملن پررنگتر میشود، در مقام تنازع و اختلاف میتوان به حداقلی از همان دست که گفته آمد گرایید و فضای بحث را از گرد و غبار زدود.
— "قتل الانسان، ما اکفره؟!" یعنی "خدا بکشد این آدمی را، چقدر کفرانپیشه است!" — و "ما ادراک ما هی؟!" یعنی مثلن دارم چیز مگو و شگفت و شگرفی برایت میگویم
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
سلام و تشكر از شما اقاي فرزين
و "ما ادراک ما هی؟!" یعنی مثلن دارم چیز مگو و شگفت و شگرفی برایت میگویم
با اين جمله شما به نظرم رسيد ما ادراك مشابه عبارت "ميدوني چي شده؟"خودمون در زبان فارسي است كه قبل از نقل يك خبر مهم به مخاطب مون ميگيم و در واقع جلب توجه او باين خبر مهم است نه اينكه ايا قبلا اين خبر را مي دانسته يا نه. درسته؟
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 807
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
منظور از وما ادراك هاي قران چيست؟
سلام علیکم خواهش میکنم!
مایلم دو گونه پاسخ گویم.
1. با کمک از خود نوشته جنابعالی، این دو جمله را در نظر میگیریم: — "میدونی چی شده؟" و — "میدونی چی شده؟!" اولی پرسشی حقیقی است اما دومی استفهامی مجازی که در سیاقهای گوناگون معانی مختلف به خود میگیرد. آن "ما ادراک" که آوردم از نوع دوم است.
2. اینکه نوشتم "ما ادراک ما هی" و معنایش را خارج از گیومه آوردم برای تعمیم و خلاصهگیری بود. به سخن دیگر، ممکن است محتوای این قالب در هر مورد خاص کمی متفاوت معنا شود (که خود امری است وابسته به بافت کلام). بنابرین، همچنانکه اشارت شما هم میرساند نوعی جلب توجه و استحضار در محاوره را با خود دارد. البته این یک حداقل اجمالی است و عملن میتواند با معانی گوناگونی همراه شود. تصور بفرمایید که در هر مکالمه ذهنیت شنونده و بدنزبان گوینده و چیزهای دیگر پیرامون چگونه میتوانند قرینگی کنند و معناآفرینی.
نکته آخر اینکه دانستن یا ندانستن آن خبر یا آن کیفیت محلبحث ضرورتن دخل اساسی در معناداری یا معنایابی ندارد و بسته به موارد فرق خواهد کرد. مثلن ممکن است قصد اساسی همان تفخیم و تعظیم آن محتوای مورد اشاره باشد. البته طبیعی است که شنونده قاعدتن باید تا حدی از آن دانستنها خالی باشد و الا سخن با مقتضای حال تناسب نخواهد یافت. امیدوارم توضیحم روشن باشد و کمک کند.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
مراد از ماادراک ها در قران چیست؟
معنای لغوی ادراک چیست؟ادری فعل ثلاثی مزید باب افعال از ریشه دری است
دري: (مثل فلس) معرفت. دانستن. راغب ميگويد: دراية معرفتي است كه با نوعي از تدبير بدست آيد. در اقرب مطلق دانستن گفته و قول راغب را بطور «قيل» نقل كرده است. وَ مٰا تَدْرِي نَفْسٌ مٰا ذٰا تَكْسِبُ غَداً لقمان: ۳۴ هيچ كس نميداند فردا چه خواهد كرد.
سَأُصْلِيهِ سَقَرَ وَ مٰا أَدْرٰاكَ مٰا سَقَرُ مدّثر: ۲۷ حتما او را بسقر وارد ميكنم چه تو را دانا كرد كه سقر چيست؟. معني مٰا أَدْرٰاكَ آن است كه گفتيم ولي اگر «تو چه ميداني» نيز ترجمه شود درست است. در اقرب ميگويد «مٰا أَدْرٰاكَ و مٰا يُدْرِيكَ» يعني نميداني وَ مٰا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السّٰاعَةَ تَكُونُ قَرِيباً احزاب: ۶۳. قُلْ لَوْ شٰاءَ اللّٰهُ مٰا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَ لٰا أَدْرٰاكُمْ بِهِ يونس: ۱۶ فاعل «أَدْرٰاكُمْ» خداست يعني: بگو اگر خدا ميخواست من قرآن را بر شما تلاوت نميكردم و خدا آنرا بر شما نمي فهماند.
[قاموس قران - دري: ؛ ج ۲، ص: ۳۴۳ - صفحه۶۶۴]
دری از ریشه دری: معرفتي بدون مقدمات معمول است؛ به اين معنا كه دَرَيَ در مواردي به كار ميرود كه معرفت بدون تحصيل حاصل شود و نيازي به تهيه مقدمات ندارد و بايد به روشي غير عادي به دست آيد و اين تفاوت ميان اين ماده و ماده علم و معرفت و مانند آنهاست. ضمناً بعضي از مشتقات ماده مهموز درء، نزد برخي از لغويان با اين ماده اشتباه شده و آنها را ذيل اين ماده ذكر كردهاند. مانند: دَرِيّة و مِدْرَي و مُدَارَاۀ و مانند آن. همچنين مواد درج، درس، درك، درّ، دري و درء به سبب اشتراكشان در دو حرف اول، در مفهوم احاطه و تضمين و تسلّط با يكديگر اشتراك دارند. اما معنا خَتَل (فريب دادن غافلگيرانه)، به اين مناسبت است كه درايت متوقف بر مقدماتي غير عادي است و مردم گمان ميكنند كه آن، نوعي فريب است. اما تعبير به دو جمله و ما أدريك و ما يدريك، همچنان كه در مفردات است، هر كدام از آنها مربوط به مورد خاصي است، زيرا جمله اول وقتي به كار ميرود كه بخواهند موضوع معيني را بيان كرده، توضيح دهند و براي تعظيم و نشان دادن اهميّت موضوع آورده ميشود. اما جمله دوم براي خبر دادن از قصور و ناتواني مخاطبين در شناخت موضوع است، هر چند تلاش كنند. سوره مباركه مدثر آيه 28: وَ ما أَدْراكَ ما سَقَرُ لا تُبْقِي وَ لا تَذَرُ، و تو چه دانی كه آن سَقَر چيست؟ نه باقی میگذارد و نه رها میكند.يعني چه چيز تو را آگاه كرده است، بنابراين كلمه ما اسميه و نكره استفهاميه به معناي چه چيز است.
التحقیق فی کلمات القران
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,950
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
فرمود ما یک سلسله مطالبی داریم که در هیچ جا نیست: ﴿وَ یُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ﴾.
بعد این اصل جامع را که متن است در موارد فراوانی شرح میکند، از ﴿لَیْلَةُ الْقَدْرِ﴾ گرفته، تا ﴿یَوْمُ الدِّینِ﴾ گرفته، تا ﴿سِجِّین﴾ گرفته، تا ﴿عِلِّیِّینَ﴾ گرفته ﴿وَ ما أَدْراکَ﴾، ﴿وَ ما أَدْراکَ﴾ همه جا را ﴿وَ ما أَدْراکَ﴾، ﴿وَ ما أَدْراکَ﴾ است یعنی این را چه کسی به شما یاد میدهد؟
از کجا میفهمید که علّیین چیست؟ سجّین چیست؟ قیامت چیست؟ «لیلة القدر» چیست؟ چگونه میتوانید بفهمید که یک شب بهتر از هزار ماه است که میشود هشتاد سال؟ رازش چیست؟ ﴿لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ﴾ چرا؟ چه آمده در این «لیلة القدر» که عبادت در آن به منزله عبادت هزار ماه است؟ چه چیزی آمده است؟ ﴿وَ مَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ٭ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ﴾؛
﴿وَ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الدِّینِ﴾ «یوم الدین» یومی که ﴿لا تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئاً وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ﴾ که سیدنا الاستاد فرمود این جزء غرر آیات ماست. نه نظام علّی به هم خورد، نظام علّی هیچ وقت به هم نمیخورد؛ اما همه این علل وُسطا معزول شدند یک علت تامه مانده است که کار انجام میدهد همه مجاری قدرت او هستند وگرنه نظام علّی که به هم نمیخورد فرمود: ﴿یَوْمَ لا تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئاً وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ﴾ نظام علت و معلول هیچ به هم نمیخورد سبب و مسبّب هیچ به هم نمیخورد: «أَبَی اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ» این نظام سبب و مسبب، علت و معلول همه میرود؛ اما علت تامه و علت منحصره اوست چنین روزی است. لذا فرمود: ﴿وَ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الدِّینِ﴾.
پس این ﴿وَ ما أَدْراکَ﴾، ﴿وَ ما أَدْراکَ﴾ که در قرآن کریم آمده شرح آن ﴿وَ عَلَّمَکَ مَا لَمْ تَکُن تَعْلَمُ﴾ برای پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است نسبت به ما هم ﴿وَ یُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ﴾ هم هست، یعنی چیزهایی است که ما در هیچ عالم پیدا نمیکنیم؛ راست هم میگوید ما فقط آنچه را که در دنیا با حس و مانند آن قابل ادراک است دسترسی داریم اما چیزی که غیب است و هیچ در دسترس احدی از ما نیست که کسی نمیداند برای ذات اقدس الهی غیبی در کار نیست؛ اینکه فرمود: ﴿وَ عَلَّمَکَ مَا لَمْ تَکُن تَعْلَمُ﴾، این ﴿مَا لَمْ تَکُن تَعْلَمُ﴾ به منزله متن است و این آیات فراوانی که ﴿وَ ما أَدْراکَ﴾، ﴿وَ ما أَدْراکَ﴾ که در قرآن کریم است به منزله شرح است.
تفسير تسنيم- سوره مطففين
|
|
|
|
تفسير و تدبر قرآن انلاين-تالارگفتگوي قرآن پویان
»
پرسش و پاسخ و تحقيقات قرآني
»
پرسش و پاسخ قرآني
»
مراد از "ما ادريك"هاي قران چيست؟ آيا پيامبر،مورد خطاب است؟آيا پيامبر ،نمي دانسته است؟
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن می باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن می باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن می باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن می باشید.