logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:177709)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:140577)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:131483)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:95518)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: ترجمه تدبر و نکات مهم تفسیری سوره لقمان: ایات حکمت اموز قران هدایت کننده اهل ایمان و عمل صالح است    تعصب ديني ، ممدوح يا مذموم؟ مفهوم تعصب چيست؟    ياد قيامت: عامل بازدارنده از هر گناه    دعاي مستمر براي عدم انحراف قلب پس از هدايت             

توجه

Icon
Error

ali Offline
#1 ارسال شده : 1398/03/07 02:44:26 ب.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,975

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
ترجمه و تفسير سوره بروج:تدبر در فرازها و آيات سوره بروج منظور از والسماء ذات البروج چيست؟

پرسش: در ايه 1 سوره بروج،منظور از بروج چيست؟

پاسخ 1:

«وَ السَّمٰاءِ ذٰاتِ الْبُرُوجِ» بروج ۱ «وَ لَقَدْ جَعَلْنٰا فِي- السَّمٰاءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنّٰاهٰا لِلنّٰاظِرِينَ» حجر: ۱۶، «تَبٰارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمٰاءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فِيهٰا سِرٰاجاً وَ قَمَراً مُنِيراً» فرقان: ۶۱.
بروج آسمان، همان ستارگان اند كه در آسمان ميدرخشند و بمناسبت ظهور و آشكار بودنشان كه معناي اصلي برج است، بروج ناميده شده اند و آسمان بوسيله ي آنها زينت داده شده است چنانكه در آيۀ دوّم است، و در آيه ي سوّم آفتاب و ماه در رديف بروج شمرده شده، پيداست كه ستارگان مرادند نظير آيۀ «وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّرٰاتٍ» نحل: ۱۲، در دعاي سمات بطور صريح گفته شده كه بروج همان كواكب و ستارگان اند اينك آنجمله از دعاي سمات «و خلقت بها الكواكب و جعلتها نجوما و بروجا و مصابيح و زينة و رجوما و جعلت لها مشارق و مغارب … ».
در تفسير برهان ذيل آيۀ سوّم از امام باقر عليه السّلام نقل شده: بروج عبارتند از كواكب در ذيل روايت، بروج دوازده گانۀ يوناني شمرده شده باحتمال قوي ذيل آن ساخته است.

علي هذا، آنعدّه از مفسّران كه بروج را بمعني برجهاي دوازده گانه گرفته اند، سخنانشان عاري از حقيقت است، زيرا برجهاي مزبور موهوم و اعتباري صرف اند، مثلا چند ستاره را در آسمان ديده و پيش خود فكر كرده اند: اگر فاصله ي اين ستارگان با خطّي بهم متصل شود بشكل گوسفند (حمل) ميايند و گرنه در آسمان برج حمل وجود ندارد، گفته اند برجهاي دوازده گانه منازل آفتاب اند كه در هر برج يكماه حركت ميكند وانگهي نامهاي حمل، ثور، جوزا، سرطان، اسد، سنبله، ميزان، عقرب، قوس، جدي، دلو، و حوت، ابتدا از نام بت‌هاي يونانيان گرفته شده است. مقام قرآن والاتر از آن است كه روي اين موهومات سخن گويد و آنها را بحساب آورد.

قاموس قرآن

پاسخ 2:
سه آیه اول قسم ، وآیه 4 جواب قسم ، و بقیه آیات پاراگراف ، فرع برآیه 4 است .
چنانکه می¬دانیم و تا کنون در اینهمه موارد دیده¬ایم ، بین قسم و جواب آن باید نسبت و سنخیتی وجود داشته باشد ، و اینجا هم مستثنی نیست.
لذا سه آیه اول پاراگراف باید به مراحل و چگونگی مجازات اشخاصی که در آیه 4 مطرح شده ، اشارات سمبلیک داشته باشد .
لذا با توجه به این نکته ، و نیز با توجه به «درس» و «درب» ، «آسمانِ دارنده برجها» کنایه از گذشت ما¬ه¬ها و سالهاست و «روز موعود» هم می¬تواند روز قیامت باشد ( و نیز هر روزی که وعده آن داده شده مثلاً روز پیروزی اسلام و یا ظهور امام حق و خلاصه هر روز مبارکی که وعده داده شده) که در اثر گذشت ماه¬ها و سالها زمان وقوع آن خواهد رسید

از تفسير مهندس گنجه اي

پاسخ 3:

كلمه ((بروج )) جمع برج است ، و ((برج )) به معناى هر چيز پيدا و ظاهر است
، و اگر بيشتر در كاخهاى عالى استعمال مى شود، براى اين است كه كاخها در نظر تماشا كنندگان و بينندگان ظاهر و هويدا است ، ساختمان استوانه اى شكلى كه در چار گوشه قلعه ها براى دفاع مى سازند نيز برج ناميده مى شود، و همين معنا منظور آيه است چون مى فرمايد: ((و لقد جعلنا فى السماء بروجا و زيناها للناظرين و حفظناها من كل شيطان رجيم ))، پس مراد از كلمه بروج موضع ستارگان در آسمان است .
با اين بيان روشن مى شود اينكه بعضى از مفسرين بروج را به دوازده برج اصطلاحى علم نجوم معنا كرده اند، درست نيست .


و در آيه مورد بحث سوگند به آسمانى ياد شده كه به وسيله برجها محفوظ مى شود، و مناسبت اين سوگند با قصه اى كه به زودى بدان اشاره مى كند، و با وعده و وعيدى كه مى دهد بر كسى پوشيده نيست

ترجمه تفسير الميزان جلد 20 صفحه 414

پاسخ 4:

بروج جمع برج به معنای چیز آشکار و جالب است .در قرآن،در سه سوره دیگر هم لفظ بروج بکاررفته است که در سوره های فرقان و حجر به همین بروج آسمانی اشاره دارد اما در سوره نسا به برج و قلعه های بلند و مستحکم نظامی اشاره دارد.
سوره فرقان:تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاء بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُّنِيرًا {61}
[فرخنده و] بزرگوار است آن كسى كه در آسمان برجهايى نهاد و در آن چراغ و ماهى نوربخش قرار داد {61}
در ایه 16 سوره نوح،خورشید به سراج تشبیه شده است(جعل الشمس سراجا) لذا در سوره فرقان،منظور از بروج میتواند ستارگان ،سراج خورشید و قمر هم ماه باشد.

سوره حجر: وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاء بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ {16} وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ {17}
و به يقين ما در آسمان برجهايى قرار داديم و آن را براى تماشاگران آراستيم {16}و آن را از هر شيطان راندهشدهاى حفظ كرديم{17}

با توجه به آیه 5 سوره ملک، زینت آسمان با مصابیح است که در عین حال،طرد کننده و عذاب کننده شیاطین نیز هستند

وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِّلشَّيَاطِينِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ {5}
و در حقيقت آسمان دنيا را با چراغهايى زينت داديم و آن را مايه طرد شياطين [= قواى مزاحم] گردانيديم و براى آنها عذاب آتش فروزان آماده كردهايم {5}

لذا در ایات سوره حجر نیز مراد از بروج،همان مصابیح و ستارگانی هستند که هم زینت بخش آسماننند و هم حفظ کننده آسمان از شیاطین با نابود کردن آنها و به تعبیر آیات عذاب انها. در سوره صافات نیز با لفظ کواکب نام برده شده اند.و لفظ عذاب استفاده شده است.


إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ {6} وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ {7}.. دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ {9}
ما آسمان اين دنيا را به زيور اختران(ستارگان نورانی) آراستيم {6} و [آن را] از هر شيطان سركشى نگاه داشتيم {7}.. با شدت به دور رانده مىشوند و برايشان عذابى دايم است

بنابراین بروج، اجسام نورانی اشکاری هستند که هم زینت بخش اسمانند و هم محافظین آسمان با طرد و عذاب شیاطین

آقاي سيدكاظم فرهنگ


كلمات كليدي:تدبر فهم سوره بروج قسم اخدود ستاره آسمان برج

ویرایش بوسیله کاربر 1398/03/11 10:29:47 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

fatemeh59 Offline
#2 ارسال شده : 1398/03/07 03:11:07 ب.ظ
fatemeh59

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, member
تاریخ عضویت: 1398/02/31
ارسالها: 134

تدبر در سوره بروج: منظور از شاهد و مشهود چيست؟

پرسش:در آيه 3 سوره بروج،منظور از شاهد و مشهود چيست؟

پاسخ 1:

مفسرين در تفسير ((شاهد)) و ((مشهود)) سخنان بسيار دارند كه بعضى آنها را تا سى وجه شمرده اند، از قبيل اينكه بعضى گفته اند: شاهد روز جمعه ، و مشهود روز عرفه است . يا شاهد روز عيد قربان و مشهود روز عرفه است . و يا شاهد روز عرفه و مشهود روز قيامت است . يا شاهد فرشته است كه عليه انسان شهادت مى دهد و مشهود روز قيامت است . و يا اينكه شاهد گواهانند كه عليه مردم شهادت مى دهند و مشهود مردمى هستند كه عليه شان شهادت داده شده .

و يا اينكه شاهد امت اسلام و مشهود ساير امت ها هستند. و يا شاهد اعضاى بنى آدم و مشهود خود آدمى است . و يا شاهد حجر الاسود و مشهود حاجيان هستند. و يا شاهد شب و روزها و مشهود بنى آدم است . و يا شاهد انبيا و مشهود محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) است ، و يا شاهد خداى سبحان و مشهود كلمه ((لا اله الا الله )) است .
و يا اينكه شاهد خلق و مشهود حق است يا شاهد خداى تعالى و مشهود روز قيامت است . يا شاهد آدم و ذريه او، و مشهود روز قيامت است . يا شاهد روز ترويه ، و مشهود روز عرفه است و يا روز دوشنبه و روز جمعه است . و يا اينكه شاهد مقربين ، و مشهود عليين هستند. و يا شاهد طفل در داستان اخدود است كه به مادرش گفت صبر كن كه تو بر حقى ، و مشهود خود واقعه است . و يا اينكه شاهد ملائكه دنبال رو و نويسنده اعمال ، و مشهود قرآن فجر است ، و اقوال ديگرى از اين قبيل .

و اكثر اين اقوال - به طورى كه ملاحظه مى كنيد - مبنى بر اين است كه شهادت را به معناى اداى شهادت بگيريم . و بعضى مبنى بر اين است كه براى شاهد و مشهود دو معنا قائل شويم ، و خواننده محترم ضعف اين دو اساس را به دست آورد و توجه فرمود كه : مناسب تر با سياق اين است كه اين دو كلمه را به معناى مشاهده بگيريم ، هر چند كه مستلزم شهادت به معناى ادا در روز قيامت هم باشد،

شهادت در دو كلمه ((شاهد)) و ((مشهود)) به يك معنا است ، و آن عبارت است از حاضر بودن و به چشم خود ديدن ، نه به معناى اقامه شهادت ، براى اينكه اگر به آن معنا مى بود جا داشت بفرمايد: ((و مشهود عليه )) چون شهادت به اين معنا حتما بايد با حرف على متعدى شود.

بنابر اين ، كلمه ((شاهد)) قابل انطباق است بر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم )، براى اينكه آن جناب امروز شاهد اعمال امت است ، و فرداى قيامت بدانچه ديده شهادت مى دهد. و كلمه ((مشهود)) هم قابل انطباق است با شكنجه اى كه كفار به اين مؤمنين مى دادند، و وضعى كه در آخرت به خود مى گيرند، و يا به عبارتى جزاى آن رفتار، و يا به عبارتى ديگر آنچه در روز قيامت براى اين ظالمان و مظلومان رخ مى دهد، چه ثواب و چه عقاب . و بنابر اين احتمال نكره آمدن اين دو كلمه به منظور تعظيم بوده و خواسته است بفهماند، شاهد و مشهودى كه از حيطه تعريف بيرون است .


از تفسير المیزان

پاسخ 2:

«شاهد» ها هم می¬توانند کسانی باشند که راجع به وقوع جنایات جباران در آن محاکمه که در روز موعود برپا خواهد شد شهادت می¬دهند که البته خداوند و ملائکه و انبیاء هم می¬تواند همسوی آنها قلمداد شوند ، بخصوص خداوند به قرینه آیه 9 همین سوره و «مشهود» هم می¬تواند خود آن قربانیان باشند .

از تفسير استاد گنجه اي

پاسخ 3:

وَ شٰاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ. قُتِلَ أَصْحٰابُ الْأُخْدُودِ» بروج: ۲- ۴. شاهد و مشهود در آيه هر دو نكرده اند و دربارۀ آندو سخن بسيار گفته شده ولي بايد اين قسمها با آيات بعدي ارتباط داشته باشند و لازم است شاهد و مشهود را در آيات اين سوره جستجو كرد. يهوديان كه بنا بنقل تفاسير نصاراي نجران را در اثر طرفداري از دين جديد بآتش ميسوزاندند خود شاهد سوختن آنها بودند خداوند نيز شاهد آن كار بود. در آيات بعدي آمده «وَ هُمْ عَليٰ مٰا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ» ايضا آمده «وَ اللّٰهُ عَليٰ كُلِّ شَيْ ءٍ شَهِيدٌ» مشهود قهرا شكنجه ديدگان و شكنجه را شامل است
بهر حال مضمون آيات آنست: قسم بروز قيامت و قسم بشاهد و مشهود كه در اين كار هستند و در روز موعود گواه خواهند بود و در نتيجه شكنجه دادن و شكنجه ديدن ثابت خواهد گرديد و خلاصه آنكه اين عمل مضبوط و محفوظ است و در رديف شاهد و مشهود است.

در قرآن مجيد بحضرت رسول صلي اللّه عليه و آله شاهد اطلاق شده «إِنّٰا أَرْسَلْنٰاكَ شٰاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً» احزاب: ۴۵. فتح: ۸. و روز قيامت مشهود خوانده شده «ذٰلِكَ يَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النّٰاسُ وَ ذٰلِكَ يَوْمٌ مَشْهُودٌ» هود: ۱۰۳. منظور از مشهود در آيۀ مورد بحث روز قيامت نيست كه پيش از آن و اليوم الموعود آمده است و احتياج بتكرار نيست و چون آيات راجع بواقعه اي پيش از اسلام است لذا شاهد بحضرت رسول صلي اللّه عليه و آله تطبيق نميشود

از قاموس قران

پاسخ 4:
شاهد به معنای گواه و ناظر یک رخداد است و مشهود بروزن مفعول،همان رخداد مشاهده شده است.در این ایه ،شاهد و شمهود کلی است و بر هر گواه و هر پدیده مشاهده شده دلالت دارد اما با توجه به آیات بعد که به رخداد و مشهود خاص سوزاندن مومنان توسط اصحاب اخدود اشاره دارد،علاوه بر خدا،ملائکه،و سایر ناظران این کار، خود اصحاب اخدود نیز جزو شاهدان هستند(ایه 7) یعنی که مجرمین در هر زمان و حادثه ای ،بعنوان شاهد و اقرارکننده باین جنایت نیز در قیامت حضور خواهند داشت

اقاي سيدكاظم فرهنگ

ویرایش بوسیله کاربر 1398/03/11 10:32:29 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

ali Offline
#3 ارسال شده : 1398/03/08 10:20:39 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,975

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

تفسير و تدبر سوره بروج:منظور از سوگندهاي ابتداي سوره بروج چيست؟

پرسش:در ايات ابتداي سوره بروج،جواب قسم چيست؟ ارتباط مقسم به‌ها با ساير آيات و جواب قسم چيست؟

پاسخ 1:

در اين سوگندها جواب حذف شده ، چون با بودن آيه ((ان الذين فتنوا المؤمنين و المومنات ... ذلك الف وز الكبير))، احتياجى به ذكر آن نبود، و آيه ((قتل اصحاب الاخدود...))، هم اشعار به آن داشت ، و خواننده اين آيات مى فهمد كه تقدير كلام چنين است : ((به آسمان داراى برجها و به روز موعود و به شاهد و مشهود سوگند كه آزار دهندگان مؤمنين عذابى در جهنم دارند، و خداوند مؤمنين صالح را اگر خلوص ‍ به خرج دهند موفق به صبر مى كند، و در حفظ ايمانشان از كيد دشمنان ياريشان مى فرمايد، همانطور كه در داستان اخدود كرد)).

گويا فرموده : سوگند مى خورم به آسمان داراى بروج كه شيطانها به وسيله آن رانده مى شوند، كه خدا كيد شيطانها و اولياى كافرشان را از ايمان مؤمنين دفع مى كند، و سوگند مى خورم به روز موعودى كه هر انسانى به جزاى اعمالش مى رسد، و سوگند مى خورم به شاهدى كه اعمال اين كفار را و رفتارشان با مؤمنين را مى بينند، و سوگند مى خورم به آينده مشهودى كه همه آن را به زودى خواهند ديد كه آن افرادى كه مؤمنين را اذيت مى كنند چنين و چنان مى شوند، تا آخر دو آيه .
از تفسير الميزان

پاسخ2:
سه آیه اول قسم ، وآیه 4 جواب قسم ، و بقیه آیات پاراگراف ، فرع برآیه 4 است .
چنانکه می¬دانیم و تا کنون در اینهمه موارد دیده¬ایم ، بین قسم و جواب آن باید نسبت و سنخیتی وجود داشته باشد ، و اینجا هم مستثنی نیست.
لذا سه آیه اول پاراگراف باید به مراحل و چگونگی مجازات اشخاصی که در آیه 4 مطرح شده ، اشارات سمبلیک داشته باشد .

خلاصه اینکه مجموعه قسمهای فوق کنایه است از اینکه آسمان و گردش ایام روز موعود را پدیدار می¬کنند و در آن روز شاهدان ، شهادتهایشان را می¬دهند و محاکمات برپا و حکم حق جاری می¬شود و جنایتکاران به سزای شایسته خویش می¬رسند

از تفسير اقاي جمال گنجه اي

پاسخ 3:

معمولا بعد از قسم،جواب قسم ذکر میشود که در قران هم در بسیاری موارد چنین است.در برخی موارد نیز جواب قسم محذوف است اما با توجه به مقسم به ها و آیات بعد،مشخص میشود که جواب قسم چه بوده است.
در اینجا هم بعد از سوگندهای سه گانه،آیه 4را میتوان بعنوان جواب قسم در نظر گرفت.که خبر از قطعی بودن لعن و عذاب اصحاب اخدود دارد.
که باین ترتیب خواهد شد:سوگند به آسمانی که خداوند بوسیله ستارگان ، شیاطین متجاوز به حریم اسمان را عذاب میکند،سوگند به روز وعده داده شده برای حسابرسی در دادگاه الهی و سوگند به همه ظلم ها و شاهدان انها که اصحاب اخدود هم که ظالمانی متجاوز بودند،در دادگاه الهی مواخذه و معذب خواهند شد.

خداوندی که فرمانروای اسمانها وزمین و شاهد بر همه چیز است و شیاطین متجاوز به ملااعلی را عذاب و منهدم میکند،متجاوزان به بندگان مومنش را نیز در روز موعود عذاب میکند.
البته در فراز اخر سوره هم خواهیم گفت که قسم ذکر شده در ابتدای سوره با آیات اخر سوره نیز متناسب است.


اقاي سيدكاظم فرهنگ

پاسخ 4:

سلام

ایه ۱-سوگند به آسمان دارای ستارگان =
سوگند به عظمت آفرینش پروردگار

ایه ۲- سوگند به روز موعود =
سوگند به عالم غیب

ایه ۳- سوگند به شاهد ومشهود =
سوگند به عالم شهادت (هرآنچه قابل رویت ومشاهده است یعنی هرآنچه که در عالم دنیا انجام میدهید از کردارتان چه خوب وچه بد )


جواب قسم ها :

باتوجه به پاراگراف دوم یعنی سرنوشت اخروی کافران تکذیب کننده وآزار دهندگان
ونیز مومنان آزار دیده وصبور

وپاراگراف سوم یعنی پروردگار مقتدرمدبر صاحب عظمت که تدبیرش بر آفرینش عالم شهادت وبازگشت آن به عالم غیب وعدالتی بی نقص در مهربانی برای مومنان وسختی وعذاب برای کافران مقررگردیده

ونیز پاراگراف آخر یعنی سخنی بدون تحریف از پرودگار که در لوح الهی ثبت وضبط است وهرآنچه می گوید صدق محض است

اینگونه می شود

سوگندبه .......
که پروردگار صاحب عظمت که مقتدر ومدبر وعادل است و کلامش (قرآن )صدق محض است شما را باز می گیرد وآنچه در عالم دنیا محقق کرده اید در عالم قیامت به شما باز می نمایاند .

بنابراین پاسخ سوگندها درخود سه آیه اول به قرینه معنایی ونیز بقیه آیات اصلی با تفصیل بیشتر به نوعی مستتر است.
سركار خانم خدايي

ویرایش بوسیله کاربر 1398/03/11 10:44:42 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

admin1 Offline
#4 ارسال شده : 1398/03/11 10:58:51 ق.ظ
admin1

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/14
ارسالها: 199

8 تشکر دریافتی در 7 ارسال
ترجمه و تفسير و فهم سوره بروج

پرسش:منظور از قُتِلَ أَصْحٰابُ الْأُخْدُودِ چيست؟ آيا جمله خبري است كه اصحاب اخدود مرده‌اند يا لعن و نفرين است؟ مترجمان و مفسران هم الفاظ مختلفي بكار برده اند

قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ ﴿۴﴾ انصاریان: مرده باد صاحبان آن خندق [که مؤمنان را در آن سوزاندند.]
خرمشاهی: مرگ بر آتش افروزان گودال پرآتش
فولادوند: مرگ بر آدمسوزان خندق
قمشه‌ای: قسم به اینان که اصحاب اخدود همه کشته (یعنی ملعون و مطرود) شدند.
مکارم شیرازی: مرگ و عذاب بر شكنجه گران صاحب گودال (آتش) باد.


پاسخ 1:

جمله ((قتل ...)) نفرين بر آنان است ، نه اينكه خواسته باشد خبر دهد، و منظور از ((قتل ))، لعنت و طرد از درگاه خداى تعالى است )). و اين كنايه اى است از نوعى طرد و محروم كردن كسى از رستگارى .

تفسير الميزان

پاسخ 2:

قتل گاهي بمعني لعن آيد چنانكه در مجمع و قاموس گفته مثل قُتِلَ الْإِنْسٰانُ مٰا أَكْفَرَهُ عبس: ۱۷. لعن بر انسان چه بسيار كافر است و شايد بمعني خبر باشد مثل قُتِلَ أَصْحٰابُ الْأُخْدُودِ بروج: ۴. اصحاب كانال ملعون شدند.

قاموس قران

پاسخ3:

یک اصطلاح در زبان عربی است. به نظرم این قالب تعبیری یک قالب نکوهش و سرزنش است. معنای تحت اللفظی ندارد. همانطور که وقتی به یک نفر می گوییم خاک بر سرت که فلان کردی، منظورمان معنای دقیق الفاظ نیست.

خانم دكتر موسوي

پاسخ4:

شنيده ايد در فارسي ميگويند بفرما و بنشين و بتمرگ مآلا يك منظور دارد اما مخاطب متفاوت است

در قُتل هم لعن و طرد و محرومیت از رحمت مفهوم موردنظر قرآن است اما شدتش از همه بيشتر است
در قياس با مواردي كه ميفرمايد لعنه الله يا لعن الذين.. الا لعنة الله عليهم. يا بعدا لفلان يا كما بعدت ... اين شدت طرد و لعن است



بنظرم ترجمه اش مشكل است
دورباد از رحمت خدا
كشته بادا
مناسب باشند

اقاي دكتر موذن

مدیر تالار
admin1 Offline
#5 ارسال شده : 1398/03/12 11:23:51 ق.ظ
admin1

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/14
ارسالها: 199

8 تشکر دریافتی در 7 ارسال
تدبر و تفسير سوره بروج:پرسش و پاسخ در فهم سوره بروج

سوال

درانتهاي سوره چرا ازميان اقوام قبل، فقط اسم فرعون و ثمود آمده است؟
هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ {17}آيا حديث [آن] سپاهيان {17}

فرْعَوْنَ وَثَمُودَ {18}فرعون و ثمود بر تو آمد (که چگونه خدا انها را هلاک و عذاب کرد){18}

پاسخ1:

سلام ودرود،

در انتهای سوره از میان اقوام قبل اسم فرعون وثمود امده،زیرا :

اینطور به نظر میرسد،که در ابتدای سوره به هدف اصلی تقویت وروحیه مومنان دربرابر دشمنان وتشویق انها به استقامت میپردازد،در قسمت دیگری،کافرانی را که مومنان را تحت فشار قرار میدهند،سخت مورد حمله قرار داده،وبه عذاب سخت جهنم ومومنان را به باغهای پرنعمت بهشت.

ودرپایان به گذشته وداستان فرعون وثمود واقوام زورمند در برابر دیدگان مجسم میکند،تا کفار مکه نسبت به انها كه قدرت ناچیزی داشتند حساب کار خودرا نموده وهمین،مایه ی تسلی خاطر محمد (ص) ومومنان باشد.

سركارخانم سعادتمندي

پاسخ 2:

چون این دوگروه دارای لشگریانی قوی وهمچنین پیشرفت در ساختن بناهای قوی ومحکم
که حتی بعضی از قسمتهای اهرمهای مصر که مربوط به فراعنه هست هنوزرمز گشایی نشده اند

وپیشرفت علمی از جمله در مومیایی کردن .هر دو اقوامی صاحب قدرت وثروت بودند
ولی در برابر قدرت پروردگار ناتوان وضعیفند

پاسخ 3:هَلْ أَتَاك حَدِيث الجُْنُودِ فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ

اين استفهام مى خواهد مطالب گذشته را مسلم كند، و براى شدت بطش ‍ خداى تعالى نمونه هايى ارائه دهد و بفهماند چطور ((مالك )) و ((مجيد)) و ((فعال لما يريد)) است ، و اين در عين حال ، دلگرمى براى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) و مايه مسرت نفس ‍ شريف آن جناب نيز هست ، و معناى دو آيه روشن است

از تفسير الميزان
پاسخ 4:

با توجه به اینکه ایات ابتدای سوره بروج،به شکنجه و قتل مومنین توسط کافران و مخالفان اشاره داشت انتظار میرود در ادامه نیز نمونه هایی از سرنوشت اقوامی که مرتکب شکنجه و قتل پیامبران و اهل ایمان شدند،ذکر شود.

قوم ثمود طبق ایات سوره نمل،نقشه قتل صالح را کشیدند و فرعون نیز طبق ایات سوره غافر علاوه بر نقشه قتل موسی،دستور به قتل پسران گروندگان به موسی را صادر کرد.

فَلَمَّا جَاءهُم بِالْحَقِّ مِنْ عِندِنَا قَالُوا اقْتُلُوا أَبْنَاء الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ وَاسْتَحْيُوا نِسَاءهُمْ وَمَا كَيْدُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ {25} وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى {26}غافر
پس وقتى حقيقت را از جانب ما براى آنان آورد گفتند پسران كسانى را كه با او ايمان آوردهاند بكشيد و زنانشان را زنده بگذاريد و[لى] نيرنگ كافران جز در گمراهى نيست {25} و فرعون گفت مرا بگذاريد موسى را بكشم

قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ {49} وَمَكَرُوا مَكْرًا وَمَكَرْنَا مَكْرًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ {50} فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَقَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ {51}نمل
[با هم] گفتند با يكديگر سوگند بخوريد كه حتما به [صالح] و كسانش شبيخون مىزنيم سپس به ولى او خواهيم گفت ما در محل قتل كسانش حاضر نبوديم و ما قطعا راست مىگوييم {49}و دست به نيرنگ زدند و [ما نيز] دست به نيرنگ زديم و خبر نداشتند {50}
پس بنگر كه فرجام نيرنگشان چگونه بود ما آنان و قومشان را همگى هلاك كرديم {51}

البته قوم مدین نیز تصمیم به قتل و رجم حضرت شعیب گرفتند و عذاب شدند و لی در این ایه ذکر نشده است .

لذا باید سبب دیگری برای انحصار مثال به ثمود و فرعون جستجو کرد . قوم ثمود در قران بسیار اشاره شده و وجه تمایز انها نسبت به سایر اقوام هلاک شده قبلی ،این بوده که با اتیان معجزه الهی مورد درخواست شان(شتر ) حجت بر انها تمام شد اما چون همچنان تکذیب میکردند و نشانه الهی را نابود کردند(قتل ناقه) عذاب برانها قطعی و نازل شد.

ایات سوره هود را مرور کنیم:
وَيَا قَوْمِ هَـذِهِ نَاقَةُ اللّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ {64}
و اى قوم من اين مادهشتر خداست كه براى شما پديدهاى شگرف است پس بگذاريد او در زمين خدا بخورد و آسيبش مرسانيد كه شما را عذابى زودرس فرو مىگيرد {64}
فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُواْ فِي دَارِكُمْ ثَلاَثَةَ أَيَّامٍ ذَلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ {65}
پس آن [مادهشتر] را پى كردند و [صالح] گفتسه روز در خانههايتان برخوردار شويد اين وعدهاى بىدروغ است {65}
فَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا نَجَّيْنَا صَالِحًا وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَمِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ {66}
پس چون فرمان ما در رسيد صالح و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند به رحمتخود رهانيديم و از رسوايى آن روز [نجات داديم] به يقين پروردگار تو همان نيرومند شكستناپذير است {66}
وَأَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ {67}
و كسانى را كه ستم ورزيده بودند آن بانگ [مرگبار] فرا گرفت و در خانههايشان از پا درآمدند {67}

از سوی دیگر طبق ایات قران ،فرعون هم تنها حاکمی است که برای نابودی و بی خاصیت کردن نشانه الهی یعنی معجزه عصای موسی برامد و با ترتیب دادن گردهمایی و دعوت از ساحران،تصمیم به مبارزه گرفت.

لذا به نظر میرسد علت ذکر نام این دو قوم در آیه 18 تنبه دادن به سرنوشت اقوامی است که برای نابودی ایت الهی اقدام کردند.این فرض مخصوصا با ا یه اخر سوره که قران را درلوحی محفوظ خطاب می کند سازگار است.یعنی ای پیامبر کافران که قصد مبارزه با قران را دارند،به سرنوشت مشابهی گرفتار خواهند شد ضمن اینکه قران هم نزد خدا در عرش محفوظ است.و طبق ایه 1 هم عرش و اسمان از نفوذ شیاطین محافظت شده است.

اقاي سيدكاظم فرهنگ
مدیر تالار
ali Offline
#6 ارسال شده : 1398/03/13 11:55:44 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,975

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
ترجمه و تفسير و تدبر سوره بروج: ياخير شاهد و شهود

پرسش:
در دو فراز از دعای جوشن کبیر عبارات و صفاتی از سوره بروج وجود دارد

از جمله گفته شده "یا خیر شاهد و مشهود"

در سوره بروج، مشهود را مفسرین بر پدیده هاي مشاهده شده و ازجمله سوختن مومنین اصحاب اخدود در خندق منطبق کرده اند.

خدا، بهترين شاهد است اما چگونه می‌تواند بهترین مشهود هم باشد!؟

پاسخ1:
باتوجه به اینکه در فراز مربوطه جوشن کبیر ،کلماتی هم وزن، ( اسم مفعول ) در وصف خدای تعالی گفته شده

مثل مشهود ( مورد مشاهده )

مطلوب ( مورد طلب )

مقصود ( مورد قصد )

منظور تمایل تکوینی وفطری انسانها بر محبت وتوجه ومشاهده قلبی خداونداست
چراکه علیرغم همه نفسانیت ها و توجهات به غیر ، دلها فطرتا رو به سوی او دارد واورا می طلبد واورا می خواند .
منتها نیاز به بیداری دارد

به نظرم در دعای جوشن با توجه به کل دعا که در وصف باری تعالی است ، شاهد ومشهود به وضوح خداوند است ولی در سوره بروج که در آیات بعدی با ذکر اینکه عده ای ، کمر به آزار عده ای دیگر بسته ، از آنها به عنوان شهود نام برده،
پس با توجه به بافت سوره شاهد ومشهود به خود انسانها وعملکردشان بر می گردد.

سركارخانم خدايي

پاسخ 2:

خداوند شاهد و مشهود
بر اساس آیات قرآن خداوند،هم شاهد است و هم مشهود. شاهد است؛ زیرا همه چیزها را می‌بیند و همه هستی مشهود اوست و چیزی از او غایب نیست. همچنین خداوند مشهود است؛ یعنی آنچه همیشه دیده می‌شود خداوند است.

خداوند در این باره می‌فرماید: سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنفُسِهِمْ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْ‌ءٍ شَهِیدٌ؛ به تحقیق آیات خودمان را در آفاق و در نفس‌هایشان می‌نمایانیم تا برایشان روشن شود که او حق است و آیا کفایت نمی‌کند که پروردگارت بر هر چیزی مشهود است.(فصلت، آیه 53).

در این آیه می‌فرماید که خداوند شهید یعنی مشهود از هر چیزی است ؛ یعنی وقتی بخواهی چیزی را ببینی نخست باید خدا را ببینی تا سپس آن چیز دیده شود؛ زیرا آن ماهیت و چیز بودن حدی از حدود خداوندی است که با تشخص وجودی خودش از خدا جدا شده است؛ یعنی اول وجود خداوندی است که همه هستی را پر کرده و سپس آن تشخص است که به عنوان چیز و شئی بودن خودش را نشان می‌دهد؛ زیرا براساس آیات قرآنی همه وجه الله هستند؛ از این رو به هر چیز بنگری و رو آوری آن جا خداست: فثم وجه الله (بقره، آیه 115).

امیرمومنان علی(ع) می‌فرماید: مَا نَظَرْتُ إلَی‌ شَیْءٍ إلَّا وَ رَأَیْتُ اللَهَ قَبْلَهُ وَ بَعْدَهُ وَ مَعَهُ؛ در چیزی ننگریستم مگر آنکه خدا را پیش و پس و همراهش دیدم.(اسرار الصلاه، ص 65؛ لقاء‌الله، ملکی تبریزی، ص 7، اسفار، چاپ سنگی، ج 1، ص 117).
بر اساس همین آیات و روایات است که عارف می‌گوید: «الحقّ سبحانه و تعالی ظهر و ما غاب قطّ والخَلق غاب و ما ظهر قطّ؛ حق تعالی ظاهر است و هرگز غایب نبوده و خلق همواره غایب بوده و هرگز ظهوری ندارد».

بابا طاهر می‌سراید:
به صحرا بنگرم صحرا تو بینم / به دریا بنگرم دریا تو بینم
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت / نشان روی زیبای تو بینم

خداوند شاهد و مشهود
http://kayhan.ir/fa/news/59793


در چشم عیان شاهد و مشهود تویی
در قبله ٔ جان ساجد و مسجود تویی.
جامی

شرح السماء الحسنی (شرح دعای جوشن کبیر)اثر«ملا هادی سبزواری»است کتاب بسیار عالی هست

سركارخانم موسوي

پاسخ 3:
در توضیح مشهود، که در پست دوستمون خیلی جالب توصیف شده بود ،

میتوان اضافه کرد که :

همان مشاهده قلبی پروردگار است یعنی درک حضور پروردگار در درون خود

درآیه ۱۸۶ سوره بقره می خوانیم :

واذا سالک عبادی فانی قریب یعنی خداوند در قرب به ما وما در قرب به پروردگار هستیم

فقط باید آن را درک وکشف کنیم .

ونیز در روایتی داریم :

افضل العلم ، ان تعلم ان الله معک حیث ما کنت

ارزشمندترین علم وآگاهی ، اینست که بدانی خدا با توست هر جا که تو باشی

یعنی جستجوی پروردگار درباطنمان واعمال صالح راهیست در کشف این حقیقت .

سركار خانم خدايي
fatemeh59 Offline
#7 ارسال شده : 1398/03/14 03:17:22 ب.ظ
fatemeh59

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, member
تاریخ عضویت: 1398/02/31
ارسالها: 134

تدبر و تفسير ايات سوره بروج:

از آیات این پاراگراف فهمیده می¬شود که دشمنان پیامبر(ص)پس از نزول سوره فیل از«ریشه کنی اسلام» مایوس شدند، و وارد فاز «تصمیم به آزار و شکنجه پیروان اسلام» گردیدند.

روال سخن چنین نشان میدهد که در این آیات دو موضوع پیگیری میشود:
1- تشویق به پایداریِ بیشترِ جبهه پیروان پیامبر(ص) که اولا افراد آماج آزار و شکنجه¬ها را به هر ترتیبی که می توانند یاری دهند تا مجموعا از این مرحله عبور کنند و ثانیا نوعی انسجام و وحدت قوی¬تر بین کل مجموعه افراد پیرو جبهه حق پدید آید.
2- تهدید و تخویف سران اردوگاه کفر که وحدت فکر و عملشان در این زمینه سست شده و سپس بگسلد.

ای خدا! مگر نمی¬بینی؟

مخاطبِ مؤمنِ تحت ستم، وقتیکه می¬شنود خداوند بر انجام هر چیزی قادر است، اولین سئوالش این خواهد بود که پس چرا مرا از این وضعیت نجات نمی¬دهد؟
آیات قبل در حقیقت جواب همین سئوال است.
و جواب، این است که هر طوری که حساب کنی، مجموع این جریانات تحت کنترل است و خدا بهترین ستاد فرماندهی را دارد و جریان ظلم و شکنجه¬ای که علیه مؤمنین اعمال می¬شود، نمی¬تواند از کنترل چنان ستادی خارج باشد و خداوند نسبت به مؤمنان پر محبت است و حتماً ادامه این جریان در جهت حکمتی است که از محبت خداوند سرچشمه گرفته وگرنه نابود کردن ظالمان برای خدا کاری ندارد. کافیست زندگی و وجود آنها را «اعاده» نکند.

در آیه 10 «عذاب حریق» را از «عذاب جهنم» جدا کرده و لذا معلوم می¬شود ، «عذاب حریق» علاوه بر عذاب جهنم ، عذاب اضافه ایست که نتیجه این نوع جنایات است .
همچنین درباره «توبه» ای که در آیه 10 آمده می¬توان چنین گفت که بسیار دیده شده که شکنجه گرانی که مؤمنان را شکنجه می¬کنند ، خودشان بعلت تماس مستقیم با فکر و عقیده و مقاومت و شجاعت و شخصیتهای والای آنها تحت تأثیر قرار گرفته و دیر یا زود با آنها همراه شده و از کاری که می¬کردند ابراز انزجار نموده و صف خود را از صف آمرینِ به این نوع اعمال ، جدا می¬کردند.
آنها در آیه 10، استثناء شده¬اند و چه بسا رستگار شوند.
اما آنهایی که این اعمال جنایتکارانه و دیدن آن صحنه¬های حماسی از حق و عدالت و شجاعت و فضایل اخلاقی تأثیری در آنها ایجاد نمی¬کند، و دلشان آنقدر سخت شده که دیگر جایی برای تأثیر حق نمی¬ماند، فقط آنها مورد اشاره آیه 10 می¬باشند.


«گرفتن» خداوند
«گرفتن» خداوند، در این جهان، در صحنه¬هائی مانند مرگ و بیماری و شکست نظامی و سیاسی و امثال آن جلوه¬گر می¬شود و در آخرت، در صحنه¬هایی مانند حساب و کتاب و داخل کردن به جهنم و عذاب.
در همین جهان، نمونه¬های زیادی از این «گرفتن شدید» پروردگار را سراغ داریم.

مثلاً از فرعون و نمرود و امثال آنان که جزء قدما بودند گرفته تا استالین و هیتلر و پینوشه که مال زمان ما هستند، که یکی در اوج قدرت که همه نفس ها را در سینه¬ها حبس کرده بود، سکته قلبی او را گرفت، و دیگری دچار شکست فاحش نظامی شد و خودش پایان¬نامه زندگی خویش را نوشت، و آن یکی دچار شکست سیاسی شد و کارش به دربدری و محاکمه کشید و هنوز مرگش نرسیده، زندگیی پیدا کرد که مرگ هزار بار به آن شرافت دارد.
تذکر این نکته در آیه، سبب تقویت روحیه مؤمنان آن روزها میشد.

«لوح» و «محفوظ»
امروز با مفاهیمی مانند لوح فشرده و رمزعبور که درسطح وسیعی نزدمردم آشناست مفهوم «لوح محفوظ» به ذهن ما نزدیک شده است.

حتماً در سیستم¬های الهی ترتیباتی مانند «طبقه¬بندی بر اساس اهمیت»، بسیار بیش از آنچه در نزد ما مرعی است وجود دارد، و رعایت می¬شود، و این آیات در جهت یادآوریِ اهمیت قرآن است که از آن حفاظت می¬شود، و درجه دوم در جهت یادآوریِ اهمیت مفاهیمی است که در قرآن ذکر شده،که مخاطب آنها را سرسری نگیرد.

از تفسیر مهندس گنجه ای

ویرایش بوسیله کاربر 1398/03/20 07:15:05 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

fatemeh59 Offline
#8 ارسال شده : 1398/03/19 02:35:28 ب.ظ
fatemeh59

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, member
تاریخ عضویت: 1398/02/31
ارسالها: 134

Elahesadat Khodaei:
بنام خدا


🔶 تدبر در سوره بروج 🔶

بسم اللّه الرحمن الرحيم

و السماء ذات البروج (1)
واليوم الموعود (2)
و شاهد و مشهود (3)
قتل اصحاب الاخدود (4)
النار ذات الوقود (5)
اذهم عليها قعود (6)
و هم على ما يفعلون بالمؤمنين شهود (7)
و ما نقموا منهم الا ان يومنوا باللّه لعزيز الحميد (8)
الذى له ملك السموت و الارض و اللّه على كل شى ء شهيد (9)

سوگند به آسمان دارای ستارگان(محافظ ودورکننده شیاطین ) (1).
و به روز موعود (2).
و به گواه ومورد گواهی (3).
كه لعنت شدند آدم سوزان خندق (4)
( خندق های ) پراز آتش (5)
در حالى كه (خودشان براى تماشاى ناله و جان دادن و سوختن مؤمنين )بر لبه آن آتش مى نشستند (6).
و خود نظاره گر جنايتى بودند كه بر مؤمنين روا مى داشتند (7).
واز آنها انتقام نمی گرفتند بجز اينكه به خدا ی عزیز ستوده ايمان آورده بودند (8).
خدایی كه ملك آسمانها و زمين از آن اوست و خدا بر همه چيز شاهد و نظاره گر است (9).



🔸 درب پاراگراف اول : آیات ۱ تا ۹

قسم به آفرینش دقیق پروردگار ( محافظان ،مراقبان ،شاهدان وروزی که درآن هرچه ثبت وضبط شده نمایان میگردد)
که راه گریز بر ظلم به مومنان بسته است چراکه خداوند مالک و شاهد امور عالم است .



ان الذين فتنوا المؤمنين و المومنات ثم لم يتوبوا فلهم عذاب جهنم و لهم عذاب الحريق (10)
ان الذين ءامنوا و عملوا الصلحات لهم جنت تجرى من تحتها الانهر ذلك الفوز الكبير (11)

محققاکسانی که مردان وزنان مومن را آزردند سپس توبه نکردند ، عذاب دوزخ وعذاب آتش سوزان برای آنهاست . (10).
محققا كسانى كه ايمان آورده و اعمال شايسته انجام دادند، باغهايى در پيش دارند كه نهرها از زير درختانش جارى است و اين خود رستگارى بزرگ است (11).



🔸 درب پاراگراف دوم : آیات ۱۰ و۱۱

رستگاری پاداش مومنان وعذاب سوزان جزای آزاردهندگان است .



ان بطش ربك لشديد (12)
انه هو يبدى و يعيد (13)
و هو الغفور الودود (14)
ذوالعرش المجيد (15)
فعال لما يريد (16)

محققا قهر پروردگار تو بسيار سخت است (12).
آرى اوست آغازگر پيدايش عالم و او است كه بعد از فناى آن، دوباره اعاده اش مى دهد (13).
و آمرزگار و محبوب و مهربان هم او است (14 ).
صاحب عرش پر عظمت (15).
و تنها كسى است كه هر چه بخواهد مى كند (16).



🔸 درب پاراگراف سوم :آیات ۱۲ تا ۱۶

قدرت ومالکیت مطلق پروردگار ، راه گریزی باقی نمی گذارد .



هل اتئك حديث الجنود (17)
فرعون و ثمود (18)
بل الذين كفروا فى تكذيب (19)
و اللّه من ورائهم محيط (20)
بل هو قرءان مجيد (21)
فى لوح محفوظ (22)

آيا داستان لشكريان به تو رسیده است؟ (17).
لشكريان فرعون و ثمود (18).
كفار قوم تو (از سرنوشت آنان پند نخواهند گرفت چون )تكذيب خوى آنان شده است (19).
و خداى تعالى از هرسو به آنها احاطه دارد. (20)
آری این قرآن ارجمند است (21).
كه در لوح محفوظ جاى دارد (22)



🔸 درب پاراگراف چهارم ؛ آیات ۱۷ تا ۲۲

علیرغم احاطه قدرت الهی ، کافران در تکذیبند ولی آنها را یارای مقابله با کلام ارزشمند الهی نیست.





📚 درس سوره :

هشدار به کافران که :

قدرت ومالکیت مطلق پروردگار ،راه گریزی بر ظلم به مومنان باقی نمی گذارد ( وعده رستگاری برای مومنان وعذاب برای کافران ستمگر قطعی است )
وآنها را هرگز یارای تکذیب ومقابله با پیامبر وکلام ارزشمند الهی نیست.
farhang Offline
#9 ارسال شده : 1398/03/20 07:37:59 ق.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,048
Iran (Islamic Republic Of)

48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
ترجمه،تدبر و فهم سوره بروج:فرازبندي و عصاره فرازها به همراه نكات تفسيري و پرسش هايي از سوره بروج

44 - بروج

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالسَّمَاء ذَاتِ الْبُرُوجِ {1}
سوگند به آسمان آكنده از ستارگانِ( محافظ آسمان و عذاب کننده شیاطین){1}
وَالْيَوْمِ الْمَوْعُودِ {2}
و به روز موعود {2}
وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ {3}
و به گواه و مورد گواهى {3}
قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ {4}
لعن و نفرین بر آن آدمسوزان خندق {4}
النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ {5}
همان آتش مايهدار [و انبوه] {5}
إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ {6}
آنگاه كه آنان بالاى آن [خندق به تماشا] نشسته بودند {6}
وَهُمْ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ {7}
و خود بر آنچه بر [سر] مؤمنان مىآوردند گواه بودند {7}
وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَن يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ {8}
و بر آنان عيبى نگرفته بودند جز اينكه به خداى ارجمند ستوده ايمان آورده بودند {8}
الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ {9}
همان [خدايى] كه فرمانروايى آسمانها و زمين از آن اوست و خدا[ست كه] بر هر چيزى گواه است {9}

عصاره فراز آیات 1-9: قطعا لعن و غضب خدا شامل حال اصحاب اخدود که مومنان را صرفا بخاطر ایمان به خدا سوزاندند،میشود.خدایی که فرمانروای آسمانها و زمین و شاهد بر همه چیز است.


نکات:

1-در آیه 1 منظور از بروج چیست؟
بروج جمع برج به معنای چیز آشکار و جالب است .در قرآن،در سه سوره دیگر هم لفظ بروج بکاررفته است که در سوره های فرقان و حجر به همین بروج آسمانی اشاره دارد اما در سوره نسا به برج و قلعه های بلند و مستحکم نظامی اشاره دارد.

سوره فرقان:تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاء بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُّنِيرًا {61}
[فرخنده و] بزرگوار است آن كسى كه در آسمان برجهايى نهاد و در آن چراغ و ماهى نوربخش قرار داد {61}

در ایه 16 سوره نوح،خورشید به سراج تشبیه شده است(جعل الشمس سراجا) لذا در سوره فرقان،منظور از بروج میتواند ستارگان ،سراج خورشید و قمر هم ماه باشد.

سوره حجر: وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاء بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ {16} وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ {17}
و به يقين ما در آسمان برجهايى قرار داديم و آن را براى تماشاگران آراستيم {16}و آن را از هر شيطان راندهشدهاى حفظ كرديم{17}
با توجه به آیه 5 سوره ملک، زینت آسمان با مصابیح است که در عین حال،طرد کننده و عذاب کننده شیاطین نیز هستند

وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِّلشَّيَاطِينِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ {5}
و در حقيقت آسمان دنيا را با چراغهايى زينت داديم و آن را مايه طرد شياطين [= قواى مزاحم] گردانيديم و براى آنها عذاب آتش فروزان آماده كرده ايم {5}
لذا در ایات سوره حجر نیز مراد از بروج،همان مصابیح و ستارگانی هستند که هم زینت بخش آسماننند و هم حفظ کننده آسمان از شیاطین با نابود کردن آنها و به تعبیر آیات عذاب انها. در سوره صافات نیز با لفظ کواکب نام برده شده اند.و لفظ عذاب استفاده شده است.

إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ {6} وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ {7}.. دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ {9}
ما آسمان اين دنيا را به زيور اختران(ستارگان نورانی) آراستيم {6} و [آن را] از هر شيطان سركشى نگاه داشتيم {7}.. با شدت به دور رانده مىشوند و برايشان عذابى دايم است

بنابراین بروج، اجسام نورانی اشکاری هستند که هم زینت بخش اسمانند و هم محافظین آسمان با طرد و عذاب شیاطین

-منظور از شاهد و مشهود چیست؟
شاهد به معنای گواه و ناظر یک رخداد است و مشهود بروزن مفعول،همان رخداد مشاهده شده است.در این ایه ،شاهد و شمهود کلی است و بر هر گواه و هر پدیده مشاهده شده دلالت دارد اما با توجه به آیات بعد که به رخداد و مشهود خاص سوزاندن مومنان توسط اصحاب اخدود اشاره دارد،علاوه بر خدا،ملائکه،و سایر ناظران این کار، خود اصحاب اخدود نیز جزو شاهدان هستند(ایه 7) یعنی که مجرمین در هر زمان و حادثه ای ،بعنوان شاهد و اقرارکننده باین جنایت نیز در قیامت حضور خواهند داشت. البته در سوره هود ایه 103،روزقیامت با ذلک یوم مشهود توصیف شده است.ولی در اینجا باین معنا نیست.

نکته:قسم به "مشهود"چه بطور کلی و چه مصداق خاص ان در این سوره ،نشان میدهد که مقسم به ها در قران لزوما اشیا و پدیده های خوب و مقدس نیستند .پیش از این در سوره عادیات نیز بطور مفصل بحث شد.

3-ارتباط قسم هاي ابتداي سوره بروج با جواب قسم چیست؟
معمولا بعد از قسم،جواب قسم ذکر میشود که در قران هم در بسیاری موارد چنین است.در برخی موارد نیز جواب قسم محذوف است اما با توجه به مقسم به ها و آیات بعد،مشخص میشود که جواب قسم چه بوده است.
در اینجا هم بعد از سوگندهای سه گانه،آیه 4را میتوان بعنوان جواب قسم در نظر گرفت.که خبر از قطعی بودن لعن و عذاب اصحاب اخدود دارد.که باین ترتیب خواهد شد:

سوگند به آسمانی که خداوند بوسیله ستارگان ، شیاطین متجاوز به حریم اسمان را عذاب میکند،سوگند به روز وعده داده شده برای حسابرسی در دادگاه الهی و سوگند به همه ظلم ها و شاهدان انها که اصحاب اخدود هم که ظالمانی متجاوز بودند،در دادگاه الهی مواخذه و معذب خواهند شد.خداوندی که فرمانروای اسمانها وزمین و شاهد بر همه چیز است و شیاطین متجاوز به ملااعلی را عذاب و منهدم میکند،متجاوزان به بندگان مومنش را نیز در روز موعود عذاب میکند.
البته در فراز اخر سوره هم خواهیم گفت که قسم ذکر شده در ابتدای سوره با آیات اخر سوره نیز متناسب است.

4-استعمال کلمات مختلف از ریشه شهد در این فراز: شاهد مشهود شهود شهید

إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ {10}
كسانى كه مردان و زنان مؤمن را آزار كرده و بعد توبه نكردهاند ايشان راست عذاب جهنم و ايشان راست عذاب سوزان {10}
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ {11}
كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند براى آنان باغهايى است كه از زير [درختان] آن جويها روان است اين است [همان] رستگارى بزرگ {11}

عصاره فراز آیات 10-11:عاقبت شکنجه گران مومنان،عذاب جهنم است اما عاقبت مومنان،بهشت و رستگاری بزرگ است.

إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ {12}
آرى عقاب پروردگارت سختسنگين است {12}
إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَيُعِيدُ {13}
هم اوست كه [آفرينش را] آغاز مىكند و بازمىگرداند {13}
وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ {14}
و اوست آن آمرزنده دوستدار [مؤمنان] {14}
ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ {15}
صاحب ارجمند و با علو عرش {15}
فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ {16}
هر چه را بخواهد انجام مىدهد {16}

عصاره فراز آیات 12-16:یادآوری اینکه خداوند هرچه بخواهد انجام میدهد. اعم از عذاب سخت متجاوزان یا امرزش مومنان

هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ {17}
آيا حديث [آن] سپاهيان {17}
فِرْعَوْنَ وَثَمُودَ {18}
فرعون و ثمود بر تو آمد (که چگونه خدا انها را هلاک و عذاب کرد){18}
بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي تَكْذِيبٍ {19}
آنان كه كافر شدهاند (به این آیات و انذارها توجه نمی کنند) بلکه آگاهانه به تكذيب میپردازند.(نه اینکه آیات نارسا یا غیر واقع باشد) {19}
وَاللَّهُ مِن وَرَائِهِم مُّحِيطٌ {20}
ولی خدا هم از هر سو بر ايشان محيط است {20}
بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِيدٌ {21}
(این انذارها و آیات،سخنی معمولی و قابل حذف نیست)بلکه قرآنى ارجمند و باعظمت است {21}
فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ {22}
كه در لوحى محفوظ است ( و کافران نمیتوانند انرا نابود کنند){22}

عصاره فراز آیات 17-22:ای پیامبر هرچند کافران ،عامدانه به تکذیب خود ادامه میدهند اما با توجه به احاطه کامل خداوند بر انها و سنت های الهی،آنها در مقابله با قران و مسلمانان ،موفق نخواهند شد.

نکات:
1-چرا ازمیان اقوام قبل،در ایه 18 به قوم ثمود و فرعون اشاره شده است؟
با توجه به اینکه ایات ابتدای سوره بروج،به شکنجه و قتل مومنین توسط کافران و مخالفان اشاره داشت انتظار میرود در ادامه نیز نمونه هایی از سرنوشت اقوامی که مرتکب شکنجه و قتل پیامبران و اهل ایمان شدند،ذکر شود.
قوم ثمود طبق ایات سوره نمل،نقشه قتل صالح را کشیدند و فرعون نیز طبق ایات سوره غافر علاوه بر نقشه قتل موسی،دستور به قتل پسران گروندگان به موسی را صادر کرد.

فَلَمَّا جَاءهُم بِالْحَقِّ مِنْ عِندِنَا قَالُوا اقْتُلُوا أَبْنَاء الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ وَاسْتَحْيُوا نِسَاءهُمْ وَمَا كَيْدُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ {25} وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى {26}غافر
پس وقتى حقيقت را از جانب ما براى آنان آورد گفتند پسران كسانى را كه با او ايمان آوردهاند بكشيد و زنانشان را زنده بگذاريد و[لى] نيرنگ كافران جز در گمراهى نيست {25} و فرعون گفت مرا بگذاريد موسى را بكشم

قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ {49} وَمَكَرُوا مَكْرًا وَمَكَرْنَا مَكْرًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ {50} فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَقَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ {51}نمل
[با هم] گفتند با يكديگر سوگند بخوريد كه حتما به [صالح] و كسانش شبيخون مىزنيم سپس به ولى او خواهيم گفت ما در محل قتل كسانش حاضر نبوديم و ما قطعا راست مىگوييم {49}و دست به نيرنگ زدند و [ما نيز] دست به نيرنگ زديم و خبر نداشتند {50}
پس بنگر كه فرجام نيرنگشان چگونه بود ما آنان و قومشان را همگى هلاك كرديم {51}
البته قوم مدین نیز تصمیم به قتل و رجم حضرت شعیب گرفتند و عذاب شدند و لی در این ایه ذکر نشده است .

لذا باید سبب دیگری برای انحصار مثال به ثمود و فرعون جستجو کرد . قوم ثمود در قران بسیار اشاره شده و وجه تمایز انها نسبت به سایر اقوام هلاک شده قبلی ،این بوده که با اتیان معجزه الهی مورد درخواست شان(شتر ) حجت بر انها تمام شد اما چون همچنان تکذیب میکردند و نشانه الهی را نابود کردند(قتل ناقه) عذاب برانها قطعی و نازل شد.

ایات سوره هود را مرور کنیم:
وَيَا قَوْمِ هَـذِهِ نَاقَةُ اللّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ {64}
و اى قوم من اين مادهشتر خداست كه براى شما پديدهاى شگرف است پس بگذاريد او در زمين خدا بخورد و آسيبش مرسانيد كه شما را عذابى زودرس فرو مىگيرد {64}
فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُواْ فِي دَارِكُمْ ثَلاَثَةَ أَيَّامٍ ذَلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ {65}
پس آن [مادهشتر] را پى كردند و [صالح] گفتسه روز در خانه هايتان برخوردار شويد اين وعدهاى بىدروغ است {65}
فَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا نَجَّيْنَا صَالِحًا وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَمِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ {66}
پس چون فرمان ما در رسيد صالح و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند به رحمتخود رهانيديم و از رسوايى آن روز [نجات داديم] به يقين پروردگار تو همان نيرومند شكستناپذير است {66}
وَأَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ {67}
و كسانى را كه ستم ورزيده بودند آن بانگ [مرگبار] فرا گرفت و در خانه هايشان از پا درآمدند {67}

از سوی دیگر طبق ایات قران ،فرعون هم تنها حاکمی است که برای نابودی و بی خاصیت کردن نشانه الهی یعنی معجزه عصای موسی برامد و با ترتیب دادن گردهمایی و دعوت از ساحران،تصمیم به مبارزه گرفت.

لذا به نظر میرسد علت ذکر نام این دو قوم در آیه 18 تنبه دادن به سرنوشت اقوامی است که برای نابودی ایت الهی اقدام کردند.این فرض مخصوصا با ایه اخر سوره که قران را درلوحی محفوظ خطاب می کند سازگار است.
یعنی ای پیامبر کافران که قصد مبارزه با قران را دارند،به سرنوشت مشابهی گرفتار خواهند شد ضمن اینکه قران هم نزد خدا در عرش محفوظ است.و طبق ایه 1 هم عرش و اسمان از نفوذ شیاطین محافظت شده است.


-ارتباط آیات 21و22 با سایر آیات سوره چیست؟بیان ارتباط جالب آیه اول و اخر سوره

آیات 1-20 به انذار کافران و آزاردهندگان اهل ایمان از عذاب جهنمی و نیز هلاکت دنیوی آنها و قدرت خداوند بر انجام این امر،بخوبی تاکید نمود و لذا پیام سوره در این زمینه بیان شده است.
اضافه شدن ایات 21 و 22 آنهم با حرف "بل" نشاندهنده این است که خداوند میخواهد پیام دیگری را نیز با توجه به عملکرد کافران معاصر پیامبر ابلاغ کند. بیان محفوظ بودن قران در لوح محفوظ در ایه اخر در تلفیق با مثال قوم ثمود و فرعون،و نیز در ارتباط با نخستین ایه سوره که بر بروج محافظ اسمان از شر شیاطین سوگند خورده بود،میرساند که خداوند میخواهد کافران را علاوه بر انذار از ازار مسلمانان ، از هدف اصلی انها که مبارزه با قران و محو پیامهای ان است نیز منصرف نموده و به انها گوشزد کند که این آیات،قرا با عظمتی است که نزد خداوند محفوظ است و حتی با کشتن پیامبر و مسلمانان نیز از بین نمیرود.

مرور عصاره فرازها
عصاره فراز آیات 1-9: قطعا لعن و غضب خدا شامل حال اصحاب اخدود که مومنان را صرفا بخاطر ایمان به خدا سوزاندند،میشود.خدایی که فرمانروای آسمانها و زمین و شاهد بر همه چیز است.
عصاره فراز آیات 10-11:عاقبت شکنجه گران مومنان،عذاب جهنم است اما عاقبت مومنان،بهشت و رستگاری بزرگ است.
عصاره فراز آیات 12-16:یادآوری اینکه خداوند هرچه بخواهد انجام میدهد. اعم از عذاب سخت متجاوزان یا امرزش مومنان
عصاره فراز آیات 17-22:ای پیامبر هرچند کافران ،عامدانه به تکذیب خود ادامه میدهند اما با توجه به احاطه کامل خداوند بر انها و سنت های الهی،آنها در مقابله با قران و مسلمانان ،موفق نخواهند شد.

درس سوره:وعده خداوند برای عذاب اخروی آزاردهندگان اهل ایمان ،رستگاری اهل ایمان و هلاکت و شکست مقابله کنندگان با ایات و رسولان الهی قطعی است چرا که او فرمانروای اسمانها و زمین، محاط بر همه چیز و محقق کننده اراده خود است.

سیدکاظم فرهنگ
ali Offline
#10 ارسال شده : 1399/06/14 01:07:12 ب.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,975

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
معنای برج و بروج چیست؟

-کلمة «بروج» جمعاً 4 بار در قرآن آمده که نگاه جامع به اين موارد مي‌تواند ما را به فهم دقيق‌تری از آنچه برخی مفسرين، در انطباق با «ستاره‌های درخشان»، صورت‌های فلکی و به اصطلاح بروج 12 گانه سال گرفته‌اند نزديک کند.

موضوع بروج در قرآن آنچنان حائز اهميت است که سوره‌ای را به آن ناميده [سوره 85] و در نخستين آيه‌اش، برای جلب توجه تلاوت کنندگان به عظمت اين پديده، که «ذات» و ماهيت آسمان [نه ستارگان آن] مي‌باشد، سوگند خورده است: «وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ»!

آيه فوق [و دو آيه ديگر] از «بروجی در آسمان» سخن مي‌گويد و آية 78 سورة نساء (4:78) از «بروجی در زمين» [هر کجا باشيد، حتی در بروج بلند و استوار، مرگ به سراغ شما خواهد آمد= أَيْنَمَا تَكُونُوا یُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَهٍ...]،
اگر برج‌های زمينی نقش حفاظت از پادشاهان و اُمرأ و مردم شهر را داشتند، از همين نشانه قرآني، به شيوة تفسير قرآن با قرآن، آيا نمي‌توانيم به جستجوی نظام مشابهی برای حفاظت از حيات زمينی در برابر خطراتی که آن را تهديد مي‌کند بپردازيم؟ مگر غير از اين است که قرآن بر وجود چنين سيستم حفاظتي، در ارتباط با بروج [که دو نقش حفاظت و تزئين آسمان را دارند] از جمله در آيات زير اشاره کرده است؟

انبياء 32 (21:32) - وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آیَاتِهَا مُعْرِضُونَ

فصلت 12 (41:12) - ...وَزَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا...

صافات 6 (37:6) و 7- إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِزِينَهٍ الْكَوَاكِبِ وَحِفْظًا مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ مَارِدٍ

حجر 16 (15:16) و 17- وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِی السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَیَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ وَحَفِظْنَاهَا مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ

مبتکر و پيشگام چنين برداشتی نويسندة کتاب هفت آسمان [دفتر دوم از بازنگرشی اساسی به اسلام] مي‌باشد که اين مسئله را با دلايلی مستند [در صفحات 111 به بعد] مطرح نموده که در زير به خلاصه‌ای از آن اشاره مي‌کند:

«اصولا بروج به معنای قلعه، ريشه در زبان عربی ندارد و اعراب در دوران جاهليت از سپاهيان رومی آن را فرا گرفته‌اند. اصل لاتين آن بورگوس است. بورگوس يا بورگ به قلعه‌ها و ساختمان‌های مستحکمی مي‌گفتند که تو درتو و به منظور محافظت يا دفاع ساخته مي‌شد... شواهد تاريخی نشان مي‌دهند که ساختن حصارهائی پيرامون شهر يا قلعه‌هائی برای حفظ جايگاه مقدس خدايان يا قصر فرمانروايان، حتی قبل از «دياکوس» بسيار مرسوم بوده و بعدها اينگونه استحکامات را در ايران و روم برای دفاع از سرحدات مي‌ساختند. به طوری که... لفظ «بورگ» در آخر نام بسياری از شهرها، نظير هامبورگ، استراسبورگ و... يادگار همان حصار و برج و باروهائی است که زمانی بر گرد آنها مي‌کشيدند.

...عقيدة مفسرين قديمی متأثر از نجوم بطلميوسی همان دوازده قرارگاه خورشيد در دوازده ماه سال بود، اما... اعراب قبل از نزول قرآن به هيچ وجه از وجود صورتها و بروجی در آسمان اطلاع نداشتند و بروج را تنها به معنای قلعه مستحکم به کار مي‌برده‌اند... تنها پس از ترجمه کتاب‌های يوناني... اينکار انجام شده است.

...دستة ديگری از مفسرين بروج را از ريشه «بَرَجَ» به معنای آشکار شدن مي‌دانستند... قرآن نمي‌تواند بدون هدف و نتيجه به ذکر چنين عبارتی بپردازد که حتی برای باديه‌نشينان هم چيز تازه‌ای در بر ندارد.

با توجه به هفت طبقه يا حصاری که بر دور زمين برای حفاظت حيات جانداران کشيده شده، مشکل کاملا حل مي‌شود... اگر امپراطوران با ساختن بروج، جان و تخت و تاج خويش را حفظ مي‌کرده‌اند، خداوند با چنين قلعه‌هائی تو درتو، عرش خود را [که همان نظام حيات است] حراست مي‌کند.»


از تفسیر سوره فرقان اقای بازرگان

ویرایش بوسیله کاربر 1399/06/14 01:08:05 ب.ظ  | دلیل ویرایش: edit

Azam.pormaye Offline
#11 ارسال شده : 1402/07/26 10:05:11 ب.ظ
Azam.pormaye

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, member
تاریخ عضویت: 1394/12/17
ارسالها: 651
Iran (Islamic Republic Of)

تشکرها: 7 بار
31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
﴿وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ ٭ ﴾
این بروج،همان برج نیست بلکه آن بروج است که در هیئت آمده است، هر کدام از اینها به منزله برج هستند برجسته‌اند روشن هستند و این دارای کوکب است که هر کدام از اینها کره‌ای است برج است سوگند یاد می‌کند
شاهد ومشهود روز قیامت 👇
در سوره مبارکه «بروج» هم که به آسمان و زمین که به هنگام شکافشان و مانند آن در سوره «انفطار» و سوره «انشقاق» و اینها صحبت بود در اینجا سخن از انشقاق آنها نیست اما سخن از خود روز قیامت است شاهد و مشهود، شاهد که وجود مبارک پیغمبر است، مشهود هم «الیوم الموعود»، «الیوم المشهود» خود قیامت است،
ذات اقدس الهی وجود مبارک پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را به عنوان شاهد معرفی کرد ﴿یا اَیُّهَا النَّبِیُّ اِنَّا اَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً﴾درباره قیامت هم دارد که قیامت روزی است که مشهود است؛
قسم به محکمه عدل ما انتقام می‌گیریم یعنی قسم به دلیل است. فرمود آنهایی که مؤمنین را آزار دادند موحّدان را آزار دادند ظلم کردند ستم کردند، قسم به محکمه عدل ما اینها را محاکمه می‌کنیم این قسم به دلیل است.غرض این است که یوم موعود بودن یک مطلب است یوم مشهود بودن یک مطلب است،
این شاهد و مشهود اگر به معنی شهادت بر اعمال باشد لازمه‌ آن این است که یک حرف جرّی حذف شده باشد «مشهود علیه» بگوییم، یعنی شهادت به معنای آنچه در محکمه است؛ اما شاهد به معنی ناظر که باشد مشهود «علیه» نمی‌خواهد، مشهود، مشهود است! شاهد یعنی بیننده، مشهود یعنی دیده شده؛ اگر به این معنا باشد «مشهود علیه» و مانند آن نیست.🌷

قسم به این نظام هستی که هیچ جُرمی بی‌کیفر نیست،👇
👈حالا این ﴿وَ السَّماءِ﴾ که قَسَم است جواب این قسم چیست؟ جواب قسم یک اصل کلی است که نمونه‌اش را به عنوان ﴿قُتِلَ اَصْحابُ الْاُخْدُودِ﴾ ذکر شده است. قسم به این نظام هستی که هیچ جُرمی بی‌کیفر نیست، هیچ عملی بی‌حساب نیست. هم انتقام می‌گیرد؛ هم کسانی که در صحنه‌های خطر صابرند به آنها پاداش می‌دهد، هم از افراد ضعیف الایمان گِله می‌کند.

👈اصحاب اخدود گرفتار کیفر تلخ الهی‌اند
﴿قُتِلَ اَصْحابُ الْاُخْدُودِ﴾؛ اخدود یعنی آتش. «اخدود» یعنی کانال؛ حالا امروز انفجارها و ترورها است آن روز راهی نبود جز کانال عذاب و مانند آن که عده‌ای از مؤمنین را سوزاندند عدل‌خواهان را سوزاندند . آزادی‌خواهان را سوزاندند.فرمود اینها افراد آزادی‌خواه افراد مؤمن افراد با اعتقاد را سوزاندند و خودشان کنار این کانال می‌نشستند تا خاکستر اینها را ببینند؛ مرگ بر اینها! این ﴿قُتِلَ اَصْحابُ الْاُخْدُودِ﴾ به منزله مرگ بر اینهاست لعن اینهاست . آن وقت ﴿اِذْ هُمْ عَلَیْها قُعُودٌ ٭ وَ هُمْ عَلی‌ ما یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنینَ شُهُودٌ﴾ شاهد بودند آگاه بودند گاهی هم می‌خندیدند؛ قبلاً هم داشتیم که مسخره می‌کردند می‌خندیدند ولی در قیامت مؤمنین ﴿عَلَی الارَائِکِ یَنظُرُونَ﴾و «یضحکون». این اصحاب اخدود اعم از آمر و مباشر، اینها ﴿عَلی‌ ما یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنینَ شُهُودٌ﴾ هستند

👈﴿وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ﴾ چرا انتقام می‌گرفتند از اینها و اینها را می‌سوزاندند؟ هیچ جُرمی نداشتند مگر ایمان. ﴿وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ اِلاَّ اَنْ یُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزیزِ الْحَمیدِ﴾ فقط گناه اینها این بود که اینها مؤمن هستند.
عزیز و حمید کیست؟ فرمود: ﴿الَّذی لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ﴾ او هم مالک «یوم الدین» است، مالک سماوات و ارض است، هم مَلِک است ﴿لِلَّهِ مُلْکُ السَّماوَاتِ وَ الارْضِ﴾ این عزیز حمید بودن، تنها صفت ذات اقدس الهی نیست بلکه مُلک سماوات و ارض در اختیار اوست و ﴿عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ شَهیدٌ﴾ است اگر کسی قادر مطلق باشد و عالِم مطلق باشد و عزیز و حمید باشد می‌داند کیفر چه کسی را چقدر بدهد و چقدر خواهد داد،.

﴿اِنَّ الَّذینَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنینَ﴾ 👇
👈اینها همه تبیین پاسخ آن ﴿وَ السَّماءِ﴾ است. ﴿اِنَّ الَّذینَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ﴾ البته راه توبه باز است اگر توبه نکردند. ﴿فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذابُ الْحَریقِ﴾ اینها یک عده را در دنیا سوزاندند، عذاب سوزناکی که در قیامت برای اینها آماده شده است باید بچشند. این بخش اول است.
بخش دوم که اصل کلی است بعد تتمّه تاریخ را ضمیمه می‌کند،
👈می‌فرماید مردم دو قسم هستند: ﴿اِنَّ الَّذینَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ﴾ آنهایی که آسیب رساندند در صدد فتنه علیه اهل ایمان بودند .اما در قبال آن آنها که پایداری کردند مؤمن بودند، حافظ دین بودند، حافظ شریعت بودند فضایل فراوانی دارند که بهشت نصیب اینهاست . ﴿اِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْاَنْهارُ﴾
مستحضرید که ایمان به تنهایی کافی نیست هم حُسن فاعلی هم حُسن فعلی؛
یعنی آدم خوب، یک؛ کار خوب، دو؛ اگر کسی کار خوب بکند ولی آدم خوبی نباشد این بهره دنیایی می‌برد اما سهمی از آخرت ندارد یعنی باید مؤمن باشد معتقد باشد و کار خوب بکند. اگر معتقد نباشد مؤمن نباشد کار خوب کند بهره دنیایی ممکن است ببرد اما ﴿ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ﴾.
👈 مردم یا جهنمی‌اند یا بهشتی‌اند،
👈چه کسی باید این حکم را اجرا کند؟! می‌فرماید که درباره گروه اول که ﴿فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ﴾، ﴿اِنَّ بَطْشَ رَبِّکَ لَشَدیدٌ﴾ غضب او شدید است. مستحضرید که غضب پروردگار نظیر غضب نفسانی انسان نیست؛

حالا که این دو قسمت بیان شده است باز باید بررسی بشود هم آن قسمت غضب که فرمود: ﴿لَهُمْ عَذابُ الْحَریقِ﴾، هم آن قسمت رحمت که فرمود فوز کبیر.
👈 فرمود درباره آن قسمتی که ﴿اِنَّ الَّذینَ فَتَنُوا﴾ است ﴿اِنَّ بَطْشَ رَبِّکَ لَشَدیدٌ﴾ غضب الهی شدید است، یک؛ ﴿اِنَّهُ هُوَ یُبْدِئُ وَ یُعیدُ﴾ آغاز و انجام هم به دست اوست، این دو؛
. ﴿وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ﴾ ناظر به ﴿اِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ﴾ چون دو گروه شده است. آن وقت جمع‌بندی شد.
«فهیهنا امور خمسه: » امر اول ﴿اِنَّ الَّذینَ فَتَنُوا﴾، امر دوم ﴿اِنَّ الَّذینَ آمَنُو﴾، امر سوم ﴿اِنَّ بَطْشَ رَبِّکَ لَشَدیدٌ﴾، امر چهارم ﴿وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ﴾، همه این امور چهارگانه را تحت یک مَقسم جامع قرار داد فرمود: ﴿فَعَّالٌ لِما یُریدُ﴾، چه در بخش انتقام چه در بخش رحمت، چه در بخش بطش چه در بخش فوز، او فعّال مطلق است.
دو گروه که اول ذکر کرده به نام اصحاب اخدود و در پایان سوره ذکر کرده به نام فرعون و ثمود و امثال ذلک، اینها هم به کیفر تلخ دنیا محکوم شدند هم به عذاب آخرت و در آخرت

این عاد و ثمود فراموش ناشدنی تاریخ هستند؛👇

👈 فرمود شما که قصه اینها را شنیدید: ﴿هَلْ اَتاکَ حَدیثُ الْجُنُودِ ٭ فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ﴾ ،
بعد فرمود بعضی‌ها تکذیب می‌کنند بعضی‌ها در تکذیب فرو رفته‌اند مثل اینکه بعضی‌ها ربا می‌خورند بعضی در رباخوری غرق هستند در خواب هم حرف ربا را می‌زنند. 👈این ﴿بَلِ الَّذینَ کَفَرُوا فی‌ تَکْذیبٍ﴾ که آیه نوزده سوره مبارکه «بروج» است با آیه 22 سوره مبارکه «انشقاق» که گذشت فرق می‌کند. در آنجا فرمود: ﴿بَلِ الَّذینَ کَفَرُوا یُکَذِّبُونَ﴾؛ آنها دین را تکذیب می‌کنند اما اینها در چاه تکذیب فرو رفته‌اند.
👈لذا تعبیر سوره مبارکه «بروج» از تعبیر سوره مبارکه انشقاق» سنگین‌تر است؛ ﴿بَلِ الَّذینَ کَفَرُوا فی‌ تَکْذیبٍ﴾ اصلاً در چاه تکذیب فرو رفته است نه در فضای بیرون تکذیب می‌کند
آن وقت کیفر اینها هم با کیفر آنها فرق می‌کند کیفر اینها چیست؟ 👇
﴿وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحیطٌ﴾، اینکه در چاه تکذیب فرو رفته از هر نظر در چنگال قهر الهی است.
یک وقت است که می‌گوییم خدا اینها را عذاب می‌کند، یک وقت می‌گوییم نه، عذاب از هر طرف در چنگال اینها است. عذاب الهی هم محیط به آن است؛ لذا از هر طرف برود، عذاب است


تفسير تسنيم
ali Offline
#12 ارسال شده : 1402/08/01 10:34:07 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,975

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
تدبر و فهم و نكات مهم سوره بروج از تفسير بازرگان

پیشگفتار سوره بروج (85)

تصويري كه در اين سوره از سوزاندن «اصحاب اخدود» ارائه گرديده، بي هيچ اشاره به زمان و مكان و مردماني معيّن، بيانگر سرنوشت مشترك مردان و زنان مؤمني است كه با سوخته شدن‌شان در راه حق شعلة ايمان را برافروختند و راه سعادت ديگران را گشودند. صحنه‌اي است دلخراش از سنگدلي و سبعيت ستمگران عليه مؤمنين و مخالفين كه در طول تاريخ همواره تكرار شده است. آنگاه كه خيانتكاران در جايگاه مخصوص قرار گرفته و از بالا نمايش فجيع سوختن مؤمان را تماشا مي‌كردند و از جان كندن آن‌ها لذت مي‌بردند. قرآن، به شيوة معمول خود، ذكري از مصداق اين فاجعه به ميان نياورده و نام و نشاني نداده تا توجه تلاوت كننده را از توقف در نمونه‌هاي تاريخي به سرنوشتي عام كه با سوزاندن ابراهيم(ع) در آتش آغاز شد معطوف سازد.

در مورد «اصحاب الاخدود»، با وجود كلي‌نگري قرآن، به عادت بشري روايات گوناگوني نقل شده است كه گويا معروف‌ترين آنها مرتبط با سخت‌گيري و خشونت «ذونواس» پادشاه به يهوديت گرويده يمن عليه اقليت مسيحي نجران و آتش زدن و مدفون ساختن آنان در گودال‌هايي از آتش به جرم «ارتداد»! بوده است. خداوند عزيز حكيم در اوايل بعثت پيامبر اسلام(ص) اين صحنه را براي رسول گرامي خود و پيروان پاكباخته‌اش تصوير كرده تا با آگاهي از سرنوشت تاريخي مؤمنين در راه سنگلاخ سعادت گام بردارند و با استقبال از فتنه‌هاي آينده بدانند جنايت ستمگران از ديد خدا و خلق او پوشيده نيست و ديده‌بان‌هاي بروج آسمان و شاهدان زمين نظاره‌گر و شهادت دهندة آن در «الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ» خواهند بود.

بروج:3
وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ
و سوگند به شاهد [=ناظر و بيننده] و مشهود 4 [=اعمال و اتفاقات ديده شده].

______________
4 - «مَشْهُودٍ» اسم مفعول از ريشة شَهَدَ، دلالت بر مورد مشاهده و نظاره بودن مي‌كند. در دو آية زير نيز اين فعل در قرآن آمده است كه اولي دلالت بر قابل مشاهده بودن روزِ گِرد آمدن آدميان در رستاخيز و دومي دلالت بر مشهود بودن نماز صبحگاهي مي‌كند:
هود 103 (11:103) - «...ذَلِكَ يَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَذَلِكَ يَوْمٌ مَشْهُودٌ»
اسراء 78 (17:78) - «...إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا»
در سورة قبل، از سوگند «وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِق» و نقش شگفت‌آوري كه ستاره‌هايي با جاذبة فوق‌العاده در حفاظت از ستارگان در مدارهاي معين دارند، نتيجة «إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْهَا حَافِظ» گرفته بود. خداوندي كه بر همه چيز نيروي محافظتي گمارده است، بر آدميان نيز محافظاني در سلول‌هاي وجود آن‌ها از دست و پا و پوست و زبان و چشم و گوش قرار داده كه در قيامت به زبان ذاتي بر عملكرد خود در مدت حيات شهادت مي‌دهند. مكانيسم مراقبت و محافظت بر اعمال انسان را مي‌توانيد از جمله در سوره‌هاي: انفطار 10 (82:10) ، انعام 61 (6:61) ، ق 4 (50:4) و... و مكانيسم شهادت اعضاء بدن را در سوره‌هاي: فصلت 20 (41:20) تا 22، ق 17 (50:17) تا 23، نور 24 (24:24) ، يونس 61 (10:61) و مجادله 6 (58:6) ببينيد.
اگر فهم ذخيره‌سازي انبوه اطلاعات زندگي يك عمر در محفظة سلولي اعضاء، در زمان نزول اين آيات نزديك به محال بود، كشفيات علم ژنتيك و تكنولوژي ذخيره‌سازي الكترونيك اطلاعات در دنياي امروز پرده از رمز اين سخنان تمثيلي و مجازي برداشته است.

بروج:4
قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ
كشته شدند ياران5 [=مؤمنان افكنده شده در] گودال 6 [در گورهاي دسته جمعي براي سوزاندن و مدفون ساختن].

______________
5 - معناي «مصاحبت» در تركيب‌هاي: اصحاب الجنّه، اصحاب النّار، اصحاب الفيل، «صاحب الحوت» و... نوعي مصاحبت و ملازمت و پيوستگي سرنوشت را نشان مي‌دهد. همچنان كه صحابه رسول خدا، همواره با آن حضرت بودند.

6 - «أخْدُود» از «خَدَّ»، به گودال‌ها، كانال‌ها و حفره‌هايي كنده شده در زمين، و در اينجا به گورهاي دسته جمعي گفته مي‌شود. اين صحنه‌ها مختص به گذشته نبوده و نيست، در قرن 21 نيز شاهد آتش زدن اقليت مسلمان روهينگيا در برمه توسط بوداييان مظهر صلح! و آواره ساختن نيم ميليون آنها در بنگلادش، سوزاندن اقليت‌هاي مذهبي توسط داعش و ISIS و امثالهم هستيم. اگر اصحاب اخدود را در دخمه‌ها مي‌سوزاندند، امروز ده‌ها هزار زن و مرد و كودك بي‌گناه را با بمب‌هاي آتش‌زاي ناپالم و بمب‌هاي شيميايي از بيرون و درون مي‌سوزانند و نابود مي‌كنند.

بروج:7
وَهُمْ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ
و خود شاهد [=نظاره‌گر] جنايتي بودند كه بر مؤمنين اعمال مي‌كردند.9

______________
9 - با توجه به سوگند«وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ» در آية 3، آمدن كلمة شهود در اين آيه،، گويي مدرك جرم و جنايت را در چشم و دل و بايگاني مغز خودشان نشان مي‌دهد.

بروج:8
وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَن يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ
انتقام‌شان از مؤمنين جز به اين [جرم] نبود كه به خداي فرادست ستوده شده ايمان آورده بودند.10

______________
10 - در ايمان به خداوند «عزيز و حميد» پيامي نهفته است كه مستكبران به چنين كشتار فجيعي دست مي‌زدند. آن باورمندان بر «عزّت» و قدرت پوشالي جبّاران پشت كرده و با روي آوردن به خداي «عزيز» و منحصر شناختن عزّت و قدرت براي او، بر افسانة شكست‌ناپذيري ظالمان مُهر باطل زده بودند. آن‌ها به جاي «حمد» و ثناي سردمداران و تملق قدرتمندان، خدا را «حميد» [مبالغه و مطلق حمد] مي‌شناختند و تنها او را عبادت و اطاعت مي‌كردند، آن‌ها به «پادشاهي» جبّاران پشت كرده، «ملك» آسمان‌ها و زمين را منحصراً از آنِ خدا مي‌دانستند، آن‌ها «شهود» و حضور قدرتمندان را ناديده گرفته خدا را شاهد مطلق در تمامي صحنه‌ها مي‌دانستند.
وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلاَّ أَن يُؤْمِنُوا بِاللهِ 1- الْعَزِيزِ، 2- الْحَمِيدِ، 3- الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ 4- وَاللهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ.
ساحران متحوّل و منقلب شده‌اي كه با ايمان به خداي يكتا از فرعون روي گردانده بودند، در پاسخ تهديدات او به سخت‌ترين شكنجه‌ها گفتند: «وَمَا تَنْقِمُ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِآيَاتِ رَبِّنَا لَمَّا جَاءَتْنَا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَتَوَفَّنَا مُسْلِمِين» [اعراف 126 (7:126) ].


بروج:12
إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ
بي‌گمان گرفتار كردن 14 پروردگارت [به كيفر گناه]، بسيار شديد است.

______________
14 - معناي «بطش»، گرفتن با شدت است. همچون دستگيري جاني فراري با شدت عمل و سخت‌گيري پليس. آدميان در دنيا به دليل اختيار به حال خود رها شده‌اند، ولي روز جزا هر کسي در گرو دستاورد خويش و کيفر طبيعي اعمالي است كه انجام داده. سکته قلبي يا مغزي، نمونه و مثال دنيايي قابل فهمي از «بطش» شديد، يعني گرفتار شدن شخص به نتايج سوء تغذيه و زياده‌روي و عوارض ناآرامي‌هاي عصبي مي‌باشد.

بروج:14
وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ
و او بسيار آمرزنده و دوستدار [مؤمنين] است.16

______________
16 - «وَدُودُ» به معني دوست دارنده، از ريشة «وَدّ» [دوست داشتن]، با وِداد و مَوَدّت هم‌ريشه است. ودود از نام‌هاي نيكوي الهي به شمار مي‌رود كه علاوه بر اين آيه، در آية 90 سوره هود (11:90) همراه با صفت رحيم آمده است [...إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ].
نكتة قابل تأملي است كه «بطش» خدا علية ستمگران حالت عارضي و عكس‌العملي دارد، حال آنكه «الْغَفُورُ الْوَدُودُ» از صفات ذاتي خدا و اسماء الحسني به شمار مي‌رود. همچنان كه خشم والدين يا معلمين بر كودكان، عارضي و موقّت و براي تعليم و تربيت است و صفت و خُلق و خوي آنان محسوب نمي‌شود. مواردي كه در قرآن از خشم و غضب و عذاب و عقوبت الهي نام برده، بازتابي است از عمل آدميان وگرنه اين ويژگي‌ها هرگز از اسماء خدا شمرده نشده است. دو مورد زير مصداقي از بيان هر دو حالت قهر و مهر است كه همواره اولي عارض و دومي ذاتي است:
حجر 49 (15:49) و 50- «نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ»
غافر 3 (40:3) - «غَافِرِ الذَّنْبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقَابِ ذِي الطَّوْلِ...»

بروج:18
فِرْعَوْنَ وَثَمُودَ
[سپاهيان] فرعون و ثمود؟19

______________
19 - گويا اين آيه اولين اشاره قرآن به تشكّل نظامي جبّاران است كه مهمترين نماد تاريخي آن تشكيلات ارتش فرعون و قوم ثمود بوده است. تاريخ گذشته، سراسر تابلوي شكست جبّاران است و «حديث» اضمحلال ارتش‌هاي سركوبگر، دليل آن نابودي «جنود فرعون و ثمود» كه در زمان خود بزرگترين سلطة تاريخي را بر توده‌هاي محروم و مستضعف داشتند و تازيانة ستم آنها از گردة بردگان برداشته نمي‌شد. اما دريغ كه سرپوش‌گذاران بر حقايق، واقعيت‌هاي تاريخ را تكذيب مي‌نمايند...
اگر آنها مؤمنين را به آتش مي‌كشند، خود گرفتار عذاب جهنم و عذاب «الحريق» خواهند گشت،
اگر آنها صاحب خشم و خروش‌اند، «بطش» پروردگار بس شديدتر است «إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ»،
اگر عرش حكومتي آنها بلند است، «عرش پروردگار» بلندتر است «ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيد»،
اگر فكر مي‌كنند ارادة آنها حاكم است، تنها خداوند است كه آنچه بخواهد مي‌كند «فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ»،
اگر دست خود را مسلط بر جان و مال مردم مي‌دانند، غافلند كه خداوند از بالا بر آنها احاطه دارد «وَاللهُ مِنْ وَرَائِهِمْ مُحِيط»،
اگر مي‌پندارند كيفر و مكافاتي در كار نيست، همان كس كه آفريده، بار ديگر بازشان خواهند گرداند «إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَيُعِيد».

بروج:22
فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ
در لوحي محفوظ.21

______________
21 - در قرآن چهار بار از «الواح» ياد شده که سه مورد آن درباره الواح موسي در سورة اعراف و مورد ديگر درباره کشتي نوح است که داراي الواحي [تخته‌هايي صاف] بوده است [قمر 13 (54:13) - وَحَمَلْنَاهُ عَلَى ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ]. منظور «صاف بودن سطح» است كه مي‌تواند سنگي، چوبي، چرمي و مشابه آن باشد. از آنجايي كه معناي اصلي «لوح» آشکار بودن است، هر نوشته‌اي در صفحه صاف بهتر خود را نشان مي‌دهد. قرآن نيز در «لوح محفوظ» که تعبير ديگري از «اُمّ الکتاب» و «کتاب مبين» است، قرار دارد.
اين حقيقت را آية 9 سوره حجر (15:9) «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» به بيان ديگري مورد تأكيد قرار داده است. حفظ قرآن عملا در صفحة ذهن حافظين و اوراق كاتبينِ گذشته ثبت و ضبط شده و به ما رسيده و امروز بيش از هر كتابي بعد از انجيل در دنيا منتشر شده است.

اين سوره با آية «وَالسَّمَاء ذَاتِ الْبُرُوجِ» كه دلالت بر ساختار و ماهيّت حفاظت از حيات زميني مي‌كند آغاز، و با آية «بَل هُوَ قُرْآنٌ مَّجِيدٌ فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ»، كه دلالت ننده بر نظام محافظت از قرآن و تضمين كنندة حيات معنوي و آسماني مؤمنين است ختم مي‌شود.
کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest (2)
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 1.325 ثانیه ایجاد شد.