رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,051 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
5 طایفه از ایات درباره جامعه محققانه ،تایید و تکذیب عالمانه
انبيا(عليهم السلام) مخصوصاً وجود مبارك پيغمبر(عليهم الصلاة و عليهم السلام) كه آمدند براي اينكه جامعه را جامعه ی علمي كنند (وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ) #جامعه_علمي در تصديق و تكذيبشان محقّقانه و عالمانهاند تا چيزي براي اينها روشن نشد تصديق نميكنند تا چيزي براي آنها شفاف نشد تكذيب نميكنند چه امام باشد چه مأموم, چه رئيس باشد چه مرئوس, چه استاد باشد چه شاگرد همگان موظّفاند در فضاي علمي زندگي كنند
پنج طايفه آيات را بايد الآن داشته باشيم, طايفه اُوليٰ ميگويد جامعه بايد جامعه ی علمي باشد اگر بخواهد متمدّنانه زندگي كند و اگر نه كه زندگياش هَمَج است همان بيان نوراني امام صادق كه فرمود: «فإن عَدِموا كانوا هَمَجا» هَمج بودن نظير همين پشههايي كه به دنبال باد حركت ميكنند پس طايفه ی اُوليٰ اين است كه نظام يك ملّت اسلامي نظام علمي است, طايفهی دوم و سوم مربوط به تصديق و تكذيب است براي اينكه ما بالأخره يا چيزي را قبول داريم يا چيزي را نكول در هر دو بخش بايد محقّقانه باشد. طايفهی چهارم و پنجم دربارهی اين است كه ما اگر اماميم بايد محقّقانه امام باشيم, مأموميم بايد محقّقانه مأموم باشيم, مرجعيم بايد محقّقانه مرجع باشيم, مقلّد و راجعيم بايد محقّقانه راجع و مقلّد باشيم حالا اين پنج طايفه آيات را در اين بخش و بخشهاي ديگر قرآن كريم ملاحظه ميفرماييد.
طايفهی اُوليٰ عبارت از همان آيه ی (لاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ) است كه آيهی 36 سوره ی مباركه ی «اسراء» بود يعني «لا تَتْبَع» بدون علم به دنبال هيچ چيزي نرو اين به يك شخص خاص خطاب نميكند هر مسلماني در هر شرايطي كه باشد در هر عصر و مصر بايد محقّقانه زندگي بكند چرا؟ چون (إِنَّ الْسَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤادَ كُلُّ أُوْلئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً) چون در قيامت انسان اگر بيتحقيق گوش به حرف كسي داد اين سمع مسئول است, بيتحقيق حرفي را زد زبان مسئول است, بيتحقيق مطلبي را پذيرفت فؤاد مسئول است (لاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ) اين طايفه ی اُوليٰ طایفه دوم و سوم در سورهی مباركهی «يونس» آنجا فرمود اگر چيزي را خواستيد رد كنيد تصوّر صحيح كنيد تصديق كامل داشته باشيم تكذيبتان محقّقانه باشد بعد رد كنيد آن را . در سورهی مباركهی «يونس» آيه ی 39 به اين صورت فرمود, : (بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ) وقتي از كفّار و تبهكاران نكوهش به عمل ميآيد ميفرمايد اينها چيزي را كه برايشان روشن نشد تكذيب ميكنند تكذيب ايشان بيجهت است چون تكذيب بيجهت است مذمّت كردند در بخش تصديق هم در سورهی مباركهی «اعراف» آيهی 169 به اين صورت است فرمود: (أَلَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثَاقُ الْكِتَابِ أَن لاَيَقُولُوا عَلَي اللّهِ إِلَّا الْحَقَّ) خدا تعهّد گرفته كه در مسائل جهانبيني, ديني, اعتقادي و زندگي شما كه به دين برميگردد بايد محقّقانه تصديق بكنيد تا براي شما چيزي روشن نشد باور نكنيد حرف نزنيد ننويسيد, گفتارتان, رفتارتان, كردارتان بايد محقّقانه باشد در بخش اثبات, پس در بخش اثبات تحقيق و پژوهش, در بخش نفي تحقيق و پژوهش جامع اين دو طايفه همان آيه سوره ی مباركه ی اسراء است كه (لاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ) اين سه طايفه از آيات قرآن كريم
اما وقتي كه ريزتر شد, اجتماعيتر شد به پرورش و آموزههاي پرورشي نزديكتر شد بازگو ميكند ميفرمايد اگر تابعي بالأخره بايد محقّقانه تابع باشي, مَتبوعي بايد محقّقانه متبوع باشي در آيات سوره ی «حج» فرمود: (وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ) چه در اصول دين چه در فروع دين, چه در اخلاقيّات اسلامي, چه اقتصادي اسلامي, چه سياست اسلامي, چه اجتماعيّات اسلامي, چه حقوق اسلامي بالأخره اين بدون تحقيق حرف ميزند (وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ) يعني «فيما يرجع إلي الله» چه در اصول چه در فروع (بِغَيْرِ عِلْمٍ) اين مقلّدِ بيتحقيق, مأمومِ بيتحقيق, امّتِ بيتحقيق, تابعِ بيتحقيق است به دليل اينكه فرمود: (وَيَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَانٍ مَّرِيدٍ) وقتي خودش محقّق نبود به دنبال هر شيطنت متمرّدي حركت ميكند هر كسي او را به هر سَمت بخواهد برود ميرود.اين چون بيتحقيق دارد حركت ميكند يك خلأ فكري و علمي دارد هر شيطاني با شيطنت متمرّدانه ی خود او را به دنبال خود ميكشاند لذا اين ميشود (يَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَانٍ مَّرِيدٍ) اين براي مقلّدِ بيتحقيق, پيرو بيتحقيق.
در آيات همين سورهی مباركهی «حج» آيه ی هشت اين است (وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلاَ هُديً وَلاَ كِتَابٍ مُنِيرٍ ٭ ثَانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ) برخي بيتحقيق سرشان را خم ميكنند عدّهاي را بيجا به دنبال خود ميكشانند اينها ميشوند مُضِلّ بيتحقيق آنها ميشوند ضالّ بيتحقيق بنابراين براي اينكه ما نه تابعِ غير محقّق داشته باشيم نه متبوع غير محقّق، فضاي جامعه بايد فضاي علمي باشد اين هم طايفه ی پنجم. درست است كه تحقيقِ علمي مقدور همه نيست ولي آن حدّ لازمِ تحقيق, نصاب تحقيق مقدور همه هست كه انسان در تقليد, در پيروي محقّق باشد
پس طايفه ی اُوليٰ آن خطوط كلي را به عنوان قانون اساسي ترسيم ميكند كه (لاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ) طايفه ی دوم و سوم راجع به تصديق و تكذيب است كه هيچ كس حق ندارد چه در نوشت, چه در گفتن, چه در رفتار تصديق بكند بيتحقيق و تكذيب بكند بيتحقيق.
طايفه ی چهارم و پنجم اين است كه كسي حق ندارد مرجع باشد بيتحقيق, كسي حق ندارد راجع و مقلّد باشد بيتحقيق قهراً فضاي جامعه ی اسلامي فضاي معطّر و عطرآگين تحقيق و علم خواهد بود
ایت اله جوادی املی- تفسیر سوره حج |