رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,985
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
عدم همراهي با ياوهگويان و مسخره كنندگان آيات خدا
در سوره مدثر عوامل جهنمی شدن جهنمیان ذکر شده است:
كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ {38}هر كسى در گرو دستاورد خويش گرفتار خواهد ماند {38} إِلَّا أَصْحَابَ الْيَمِينِ {39}بجز ياران دست راست {39} فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءلُونَ {40}در ميان باغها از يكديگر مىپرسند {40} عَنِ الْمُجْرِمِينَ {41}درباره مجرمان {41} مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ {42}چه چيز شما را در آتش [سقر] درآورد {42} قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ {43}گويند از نمازگزاران نبوديم {43} وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ {44}و بينوايان را غذا نمىداديم {44}
وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ {45}با ياوه گويان در سخنان باطل فرو میرفتیم (با اهل باطل همراهی و همنشینی میکردیم){45} سوره مدثر
نکات: 1-خوض در قران به معنای فرورفتن و غرق شدن در سخنان یاوه و لغو و نیز تمسخر ایات قران و افکار حق است و در اکثر موارد با کلمه"لعب"بکاررفته است: ازجمله در سوره های معارج و زخرف "فذرهم یخوضوا و یلعبوا"،طور و انعام :" فی خوض یلعبون"،توبه"نخوض و نلعب" در سوره مدثر هم با توجه به سیاق ایات سوره که به مخالفت با ایات قران و وحی اشاره دارد، ایه 45 میتواند بر همراهی و همدلی این افراد با سخنان و افکار و رفتار سران کفر در تمسخر و سحر شمردن قران و تکذیب معاد دلالت داشته باشد.
2- طبق اين ايات ،يكي از چهار دلیل عمده جهنمی شدن مجرمین، حضور و همراهی و همدلی با سخنان لغو و افکار و رفتار كساني است كه به تمسخر آيات قران و سخنان پيامبر مي پرداختند.
پس مراقب باشيم كه در مجالس فيزيكي و محافل مجازي اين گونه افراد را همراهي نكنيم.
کلمات کلیدی:یاوه گویی،خوض تمسخر اهانت قران ویرایش بوسیله کاربر 1402/05/10 11:36:00 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, students, member تاریخ عضویت: 1397/09/13 ارسالها: 167 مکان: Qom
1 تشکر دریافتی در 1 ارسال
|
عدم همراهي با خايضين و مسخره كنندگان ايات
خداوند در سوره انعام می فرمایند :
🔶وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ «68»انعام
🔸و هرگاه كسانى را ديدى كه در آيات ما (به قصد تخطئه،) كندوكاو مىكنند، از آنان روى بگردان تا (مسير سخن را عوض كرده) وارد مطلب ديگرى شوند واگر شيطان تو را به فراموشى انداخت، پس از توجّه، (ديگر) با اين قوم ستمگر منشين.
نکته ها «خوض» به معناى كندوكاو وگفتگو به قصد تمسخر و تحقير است، نه براى فهم و درك حقيقت. «1»
«بَعْدَ الذِّكْرى» ممكن است به معناى تذكّر دادن ديگرى، يا به معناى متذكّر شدن خود انسان باشد.
👈سؤال: پيامبران الهى معصوم هستند، پس چگونه در آيه سخن از نفوذ شيطان در پيامبر مطرح شده است؟ «يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ»
✅پاسخ: تأثير شيطان در به فراموشى كشاندن، مسألهاى فرضى است، مثل آيهى «لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ» «2»
يا آيه «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ» «3» يعنى اگر مشرك شوى، يا اگر به ما نسبتى ناروا بدهى، نه اينكه چنين شده است.
و ممكن است مراد اصلى آيه، پيروان پيامبر باشند، نه خود ايشان، همانگونه كه در فارسى مىگوييم: «به در مىگوييم كه ديوار بشنود».
«1». تفسير مجمعالبيان.
«2». زمر، 65.
«3». حاقّه، 44.
جلد 2 - صفحه 484
✅در روايات متعدّدى از پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمّه معصومين عليهم السلام از همنشينى با اهل گناه، يا شركت در جلسهاى كه گناه مىشود و انسان قدرت جلوگيرى از آن را ندارد نهى شده است، حتّى اگر آنان از بستگان انسان باشند. حضرت على عليه السلام به فرزندش وصيّت كرد: خداوند بر گوش واجب كرده كه راضى به شنيدن گناه و غيبت نشود. «1»
🔶رسول خدا صلى الله عليه و آله با استناد به اين آيه فرمودند: كسى كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد، در مجلسى كه در آن امامى #سبّ مىشود و يا از مسلمانى عيبجويى مىگردد نمىنشيند. «2»
حضرت على عليه السلام «مجالسة الاشرار تورث سوء الظنّ بالاخيار» همنشينى با بدان، سبب #سوء_ظنّ به نيكان مىشود. «3»
🔶از امام رضا (ع) نیز در تفسیر آیه 140 سوره نساء آمده است: «إذا سمعت الرجل یجحد الحق و یکذب به و یقع فی أهله فقم من عنده و لا تقاعده»؛[6] هر گاه بشنوید که حق مورد انکار و تکذیب قرار مىگیرد و اهل مجلس به این کار سرگرم هستند، از آن مجلس برخیزید.
👈👌پیام ها 1- غيرت و تعصّب دينى خود نسبت به مقدّسات را به دشمنان نشان دهيد. «إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ»
2- اعراض از بدىها ومبارزهى منفى با زشتكاران، يكى از شيوههاى نهى از منكر است. «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ»
3- توجّه و گوش دادن به سخنان باطل (و ديدن و خواندن كتب و برنامههاى گمراه كننده) نكوهيده است. «4» «يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ»
البتّه در مواردى كه براى آگاهى و ردّ و پاسخ دادن توسط اهل فن باشد، اشكالى ندارد.
4- به جاى هضم شدن در جامعه، يا گروه و مجلس ناپسند، وضع آن را تغيير دهيد. «حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ»
5- اعلام برائت ومحكوم كردن لفظى كافى نيست، بايد به شكلى برخورد كرد. فَأَعْرِضْ ... فَلا تَقْعُدْ
6- مجالست با ظالمان نارواست، پس پرهيز كنيم. «فَلا تَقْعُدْ»
7- شرط تكليف، توجّه و آگاهى است. «إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ» (فراموشى، عذر پذيرفتهاى است)
8- سخن گفتن به ناحقّ دربارهى آيات قرآن، (از طريق استهزا، تفسير به رأى، بدعت و تحريف) ظلم است. «الظَّالِمِينَ»
«1». تفسير نورالثقلين. «2». وسائل، ج 16، ص 266. «3». وسائل، ج 16، ص 365. «4». شايد بتوان براى تحريم كتب و برنامههاى ضالّه، به اين آيه استناد كرد. نفسير نور جلد 2 - صفحه 485 ویرایش بوسیله کاربر 1403/09/30 09:19:21 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,985
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
جهت تفسير ايه سوره انعام مبني بر نهي از هم نشيني با خوض كنندگان در آيات و ساير ايات مرتبط
به لينك زير مراجعه نماييداز هم نشيني با مسخره كنندگان ايات خدا پرهيز كنيد
|
|
|
|
رتبه: Member
گروه ها: member, Moderator تاریخ عضویت: 1399/10/09 ارسالها: 17 مکان: تهران
|
🌺 إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ «68»
🌱و هرگاه كسانى را ديدى كه در آيات ما (به قصد تخطئه،) كندوكاو مىكنند، از آنان روى بگردان تا (مسير سخن را عوض كرده) وارد مطلب ديگرى شوند واگر شيطان تو را به فراموشى انداخت، پس از توجّه، (ديگر) با اين قوم ستمگر منشين.
🌟تنها با کسی باید بحث کرد که در جستجوی حقیقتی می گردد.
🌺👈 بنابراین بحث و جدل و در اصلاح شرع " جدال و مراء " موجب تقویت و اهمیت یافتن سخنان حریف می شود و در اقناع و تغییر نظر ایشان مؤثر نخواهد بود.
🌺👌و این نکتهٔ بسیار مهمی است که رعایت آن در بحثها و گفتگوها خردمندانه است. ضمنا باید در نظر داشت که لغت " بحث " در اصل به معنی جستجو کردن است نه گفت و گو و مجادله کردن.
┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄
📚برگرفته از کتاب "در صحبت قرآن" به قل حسین الهی قمشه ای
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
🟠نحوه مواجهه با توهينكنندگان و تمسخركنندگان قران 🔴قسمت اول 🔶وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِينَ وَ الْكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً «140» همانا خداوند در قرآن (اين حكم را) بر شما نازل كرده است كه هرگاه شنيديد آيات خدا مورد كفر يا تمسخر قرار مىگيرد با آنان، همنشينى نكنيد تا به سخن ديگرى مشغول شوند، وگرنه شما هم مانند آنان خواهيد بود. همانا خداوند همهى منافقان و كافران را در دوزخ جمع مىكند.
🟥♦️نکته ها مشابه اين آيه، آيه 68 سورهى انعام است كه خطاب به رسول خدا ص مىفرمايد: اگر ديدى كسانى در آيات ما ياوه سرايى مىكنند. از آنان اعراض كن تا موضوع بحث آنان عوض شود.
1⃣- انسان، در برابر گفتههاى ناحقّ ديگران نبايد بىتفاوت باشد. «إِذا سَمِعْتُمْ ... فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ»
2⃣- يا محيط فاسد را عوض كنيد، يا از آن محيط خارج شويد. «فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ»
3⃣- تشويق و تقويت كفر و استهزاى دين، به هر نحو كه باشد هرچند به صورت سياهى لشكر حرام است. «فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ»
4⃣- شرط مصاحبت با ديگران، آن است كه ضرر فكرى و مكتبى نداشته باشد. سَمِعْتُمْ ... يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ
5⃣- هم رابطه و هم قطع رابطه، هركدام بجاى خود لازم است، هم جاذبه و هم دافعه. «فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ»
6⃣- كسى كه راضى به گناه ديگران باشد، شريك گناه است. «إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ»
7⃣- همنشينىهاى آخرت، جزاى همنشينىهاى دنيوى است. «إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِينَ وَ الْكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ»
📚تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 190
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
⭕️نحوه مواجهه با توهينكنندگان و تمسخركنندگان قران
🔴قسمت دوم
🔸وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِّثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا (نساء:140) و در اين كتاب [قرآن، اين حكم] بر شما نازل شده است كه چون شنيديد [در محفلي] آيات خدا مورد انكار و استهزاي [گروهي] قرار ميگيرد، با آنان منشينيد تا به سخني ديگر در آيند. 304 بيگمان در اين صورت [با حضور رضايتآميزتان] مانند آنان محسوب ميشويد. محققاً خدا همگي منافقان و كافران را در جهنم گِرد ميآورد. ______ 🔻حضور مؤمنين در جمعي كه آيات خدا را به انكار و استهزاء ميگيرند، از ديد ناظران تأييد گروه منكران تلقي ميشود. علاوه بر آن، منكران را نيز جرأت و جسارت بيشتر و سكوتكنندگان را ضعف و ذلّت ميبخشد. تعيين مدت اين روگرداني تا «به سخن ديگري مشغول شوند»، عدم ضرورت برخورد با استهزاء كنندگان آيات خدا و حتي قهر و ترك معاشرت با آنان را ميرساند و مجوزي است براي نشستن با آنها در صورت ترك تمسخر و توهين! چنين آزادمنشي و سعة صدري، به راستي دلالت بر حفظ حرمت آزادي عقيده و بيان، حتي براي استهزاء كنندگان آيات خدا در قرآن ميكند.
🔻- مخاطب اين آيه مؤمنيناند، مشابه همين سفارش را در آية 68 سورة انعام (6:68) خطاب به رسول مكرم اسلام مييابيم كه در آنجا نيز به ترك موقت جلسه توصيه ميكند، اين اعتراضي است محترمانه و معقول نسبت به توهين به باورهاي اساسي خود و عكسالعملي دفاعي، بدون هيچ تعرضي در به هم زدن جلسه و حتي پاسخگويي به كفرگويي و استهزاي آنها. 👈 اين فرمان آزادمنشانه را مقايسه كنيد با عكسالعملهاي خشن و خونين مسلمانان متعصّب و تنگ نظر نسبت به تبليغات و تعرضات مسموم معاندين.
📚تفسير بازرگان.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,051 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي اَلْكِتٰابِ أَنْ إِذٰا سَمِعْتُمْ آيٰاتِ اَللّٰهِ يُكْفَرُ بِهٰا وَ يُسْتَهْزَأُ بِهٰا فَلاٰ تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتّٰى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ. اين آيۀ مدنى، به مسلمانان آيهاى را يادآورى مىكند كه پيش از هجرت آنان بهسوى مدينه، در مكه نازل شده بود و آن اين است: «وَ إِذٰا رَأَيْتَ اَلَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيٰاتِنٰا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتّٰى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَ إِمّٰا يُنْسِيَنَّكَ اَلشَّيْطٰانُ فَلاٰ تَقْعُدْ بَعْدَ اَلذِّكْرىٰ مَعَ اَلْقَوْمِ اَلظّٰالِمِينَ؛ و چون ببينى كه در آيات ما از روى عناد گفتگو مىكنند از آنها روىگردان شو تا به سخنى جز آن پردازند. و اگر شيطان تو را به فراموشى افكند، چون به يادت آمد با آن مردم ستمكاره منشين».
سبب اين يادآورى آن است كه برخى از مسلمانان، چنانكه در تفاسير آمده است، در مجالس مشركان در مكه مىنشستند، درحالىكه آنان به نكوهش محمّد صلّى اللّه عليه و آله مىپرداختند و قرآن را مسخره مىكردند؛ و ازآنجاكه مسلمانان ضعيف بودند، نمىتوانستند به آنان اعتراض كنند. ازاينرو، آيۀ انعام نازل شد. اين آيه، مسلمانان را از مشركان برحذر مىدارد و به آنان دستور مىدهد، هنگامى كه مشركان سخنان كفرآميز مىگويند و آيات خدا را مسخره مىكنند، از آنها و مجالسشان اعراض نمايند.
با گذشت زمان، مسلمانان به مدينه هجرت كردند. در آنجا يهوديان و منافقانى بودند كه به اسلام تظاهر مىكردند و كفر خود را پنهان مىداشتند. برخى از مسلمانان به روش قبلى خود بازگشتند و با يهوديان و منافقان مدينه مىنشستند و اين، در حالى بود كه آنان مشغول مذمت اسلام و پيامبر آن بودند، لذا اين آيۀ مدنى كه ما درصدد تفسير آن هستيم نازل شد تا همانند آيۀ انعام، كه پيشتر بيان شد، به مسلمانان تذكر دهد و آنان را مأمور سازد كه با منافقان و كافرانى كه آيات خدا را تمسخر مىكنند، قطع رابطه نمايند.
سبب نزول آيه، هرچه باشد و مخاطب آن هركه باشد، مفهوم آن عام است و بر وجوب اعراض از هركسى كه به سخنان باطل اشتغال داشته باشد دلالت دارد. اين وجوب تنها به كسانى كه با كافران در مكه و با منافقان در مدينه مجالست مىكردند و نيز به كسانى كه مورد خطاب آيه بودهاند، بنا بر نظريهاى كه آيه دربارۀ عدهاى خاص نازل شده نه دربارۀ عموم، اختصاص ندارد.
در حديث است: «تنهايى بهتر است از همنشين بد».
در حديثى ديگر آمده است: «از همنشينى با مردگان دورى كنيد.
پرسيدند: يا رسول اللّه مراد از مردگان چه كسانىاند؟ فرمود: هركسى كه ايمان نداشته باشد و به ستم حكومت كند».
در نهج البلاغه آمده است: «مجالست با اهل هوا و هوس باعث فراموش شدن ايمان و حضور شيطان مىشود».
إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ. فقها دراينباره وحدت نظر دارند كه كسى كه به كفر خشنود باشد، كافر و كسى كه به گناه هر گناهى، خشنود باشد، گناهكار است. در حديث بهطور متواتر آمده است: «كسى كه براى ستمكار، كار كند، يا او را كمك كند و يا به ستم او خشنود باشد، با وى شريك خواهد بود». بنابراين، كسى كه به كفر كسى خشنود باشد به طريق اولى با او شريك است. در نهج البلاغه آمده است: «كسى كه به عمل قومى خشنود باشد، بهسان كسى است كه داخل در آن قوم باشد و هركس داخل باشد دو گناه دارد: گناه انجام دادن عمل و گناه خشنودى به آن عمل».
إِنَّ اَللّٰهَ جٰامِعُ اَلْمُنٰافِقِينَ وَ اَلْكٰافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً. بر ماست كه از اين سخن خدا و نيز از سخن ديگر او: «إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ» يك قياس منطقى تشكيل بدهيم. اين قياس از دو مقدمه تشكيل مىشود كه نتيجۀ آنها يك قضيۀ ضرورى است؛ بدين ترتيب: هركس به كفر خشنود باشد كافر است؛ زيرا خدا مىگويد: «إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ؛ شما نيز همانند آنها خواهيد بود»
تفسير کاشف محمدجواد مغنیه ، جلد 2 ، صفحه 729
|
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,051 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
نميفرمايد كساني كه در آيات الهي خوض ميكنند آيات الهي را مسخره ميكنند كلاً اينها را ترك كن بلكه ميفرمايد مجلس اينها را ترك كن تا اينها وارد مسائل ديگر بشوند . معلوم ميشود كه افراد دو گونه است بعضي افرادند كه به جايي ميرسند ﴿سَواءٌ عَلَيْهِمْ ءَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ﴾ دربارهٴ اينها گفته ميشود ﴿قُلِ اللّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ في خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ﴾ يك وقت است كه نه به اين مرحلهٴ از فساد و تباهي نرسيدند گاهي در باطل خوض ميكنند و گاهي هم آمادهاند براي پذيرش حق دربارهٴ چنين گروهي دستور مقطعي صادر شده است به پيغمبر(ص) فرمود به اين مؤمنين ابلاغ بكن در مجلس تبهكاران حين اشتغال آنها به استهزا ننشينند مگر اينكه آنها وضع مجلس را عوض كنند دستور كارشان عوض بشود اگر در مطالب عادي دارند سخن ميگويند يا دربارهٴ مطالب علمي و مانند آن به بحث و گفتوگو مينشينند آنگاه شركت شما مجاز است .نفرمود از اين گروه رأساً صرف نظر كن فرمود: ﴿وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذينَ يَخُوضُونَ في آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتّى يَخُوضُوا في حَديثٍ غَيْرِهِ﴾ البته اگر به جايي رسيدند كه دينشان را استهزا كه ميكنند به طور رسمي آنگاه آن آيهٴ هفتاد همين سورهٴ مباركهٴ «انعام» دربارهٴ آنها جاري است كه ﴿وَ ذَرِ الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَهُمْ لَعِبًا وَ لَهْوًا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا﴾ باز تا آنجا كه اميد نجات هست آنجا هم باز دستور تذكره و مانند آن مطرح است مگر به جايي كه انسان يقين داشته باشد موعظة و تبليغ در آنها اثر نميكند وگرنه احتجاج با اينها تذكره اينها دعوت اينها به سبيل حق از راه حكمت و موعظه حسنه و جدال اَحسن همچنان به جاست.
مطلب ديگر آن است كه در آيه نفرمود برخيز فرمود از اينها اعراض بكن . ممكن است كسي در همان جمع بنشيند مجلس ديگر تشكيل بدهد عمده اعراض از محفل حرام آنهاست نه قيام از آن مجلس. حالا اگر پنج نفر وارد مسجدالحرام شدند در جمعي نشستند كه آنها «يخوضون في آيات الله» بر اين پنج نفر مسلمان متقي اعراض واجب است نه قيام .ممكن است همانجا كنار هم كه نشستهاند يك محفل علمي تشكيل بدهند اعراض صادق است قيام از مجلس باطل. آن يكي از مصاديق اعراض است نه اينكه واقعاً قيام واجب باشد .پس اگر خود آنها در كنار هم يك محفل علمي تشكيل بدهند بدون اينكه قيام بكنند اعراض هم كردهاند قيام هم نكردهاند ﴿فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتّى يَخُوضُوا في حَديثٍ غَيْرِهِ﴾
بعد فرمود: ﴿وَ إِمّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى مَعَ الْقَوْمِ الظّالِمينَ﴾ يكي از نشانههايي كه اين خوض در آيات الهي اختصاصي به همان مسئلهٴ تكذيب پيغمبر يا استهزا پيغمبرو مانند آن ندارد آن است كه در ذيل آيه همين محتواي صدر را به صورت يك قانون عام بيان كرد فرمود: ﴿فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى مَعَ الْقَوْمِ الظّالِمينَ﴾ اگر اين الف و لام ﴿الظّالِمينَ﴾ عهد باشد اشاره باشد يعني همينها كه ظلم كلامي دارند دربارهٴ دين دارند معصيت ميكنند ديگر اطلاق ندارد اما اگر مطلق ﴿الظّالِمينَ﴾ باشد كسي وارد يك مجلسي شده است كه اعضاي آن مجلس دارند توطئه ميكنند بر قتل كسي خب نشستن او در اينجا منهي است به همين آيه. دارند توطئه ميكنند براي يك سرقتي خب اين آيه نهي ميكند نشستن در چنين مجلسي پس اينكه در ذيل آيه فرمود: ﴿فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى مَعَ الْقَوْمِ الظّالِمينَ﴾
﴿وَ ما عَلَي الَّذينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ﴾ خب اينها ناچار بودند در مسجدالحرام و مانند آن شركت كنند عدهاي بودند كه هيچ چارهاي نداشتند آمدند گفتند خب ما اگر در آنجا اصلاً نرويم كه مقدورمان نيست ما طواف داريم نماز داريم برويم كه در مسجدالحرام اينها نشستند و اين استهزا را و سُخريّه را دارند در اين بخش اين آيه قابل تطبيق است كه ﴿وَ ما عَلَي الَّذينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ﴾ متقيان گرفتار اعمال استهزاآميز مخالفان نخواهند بود ﴿وَ لكِنْ ذِكْري لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ﴾ لكن آنها را تذكر بدهند همان طور كه تو آنها را تذكر ميدهي اينها هم تذكر بدهند تا شايد آنها متقي باشند اين ﴿لَعَلَّهُمْ﴾ ضميرش به كفار برميگردد. اما اگر معنا اين باشد ﴿وَ لكِنْ ذِكْري﴾ يعني ما به متقيان تذكر ميدهيم تا اينها تقوايشان را حفظ بكنند و در جمع آنها ننشينند و مواظب باشند اين ضمير ﴿لَعَلَّهُمْ﴾ به متقيان برميگردد. آنگاه براي اهميت مسئله ذات اقدس الهي به پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) فرمود اينها را رها كن اينها كه دينشان را مسخره گرفتند و: ﴿وَ ذَرِ الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَهُمْ لَعِبًا وَ لَهْوًا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا﴾ اما نه ترك مطلق كنيد باز ﴿وَ ذَكِّرْ بِهِ﴾ ببينيد هر جا هجران هست تذكره هست اين ميشود هجر بليغ هجر جميل قهر نيست .نسبت به همين گروه هم فرمود: ﴿و ذَكِّرْ بِهِ﴾
تفسیر ایت اله جوادی املی
|
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.