logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:178375)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:141086)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:132549)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:95948)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: تعصب ديني ، ممدوح يا مذموم؟ مفهوم تعصب چيست؟    دعاي مستمر براي عدم انحراف قلب پس از هدايت    ياد قيامت: عامل بازدارنده از هر گناه    تفقه در دين وظيفه همه است نه فقط علما. دين را با تحقيق بايد شناخت             

توجه

Icon
Error

SAGHI Offline
#1 ارسال شده : 1392/06/14 04:03:42 ب.ظ
SAGHI

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/30
ارسالها: 101

تشکرها: 1 بار
12 تشکر دریافتی در 9 ارسال
وَلَهُ مَا سَكَنَ فِي اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۱۳﴾

فولادوند: و آنچه در شب و روز آرام [و تكاپو] دارد از آن اوست و او شنواى داناست


قُلْ أَغَيْرَ اللّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَهُوَ يُطْعِمُ وَلاَ يُطْعَمُ قُلْ إِنِّيَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكَينَ ﴿۱۴﴾

فولادوند: بگو آيا غير از خدا پديدآورنده آسمانها و زمين سرپرستى برگزينم و اوست كه خوراك مى ‏دهد

و خوراك داده نمى ‏شود بگو من مامورم كه نخستين كسى باشم كه اسلام آورده است و [به من فرمان داده شده كه] هرگز از مشركان مباش


قُلْ إِنِّيَ أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۱۵﴾

فولادوند: بگو اگر به پروردگارم عصيان ورزم از عذاب روزى بزرگ مى‏ترسم


مَّن يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ ﴿۱۶﴾

فولادوند: آن روز كسى كه [عذاب] از او برگردانده شود قطعا [خدا] بر او رحمت آورده و اين است همان رستگارى آشكار

ویرایش بوسیله کاربر 1392/07/11 09:58:57 ب.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

SAGHI Offline
#2 ارسال شده : 1392/06/14 04:06:33 ب.ظ
SAGHI

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/30
ارسالها: 101

تشکرها: 1 بار
12 تشکر دریافتی در 9 ارسال
آيه 13)- در آيه قبل اشاره به مالكيت خداوند نسبت به همه موجودات از طريق قرار گرفتن آنها در افق «مكان» شده بود،

و اين آيه اشاره به مالكيت او از طريق قرار گرفتن در افق و پهنه «زمان» كرده، مى ‏گويد: «و از آن اوست آنچه در شب و روز قرار گرفته است» (وَ لَهُ ما سَكَنَ فِي اللَّيْلِ وَ النَّهارِ).

و در پايان آيه پس از ذكر توحيد اشاره به دو صفت بارز خداوند كرده مى ‏گويد: «و اوست شنونده دانا» (وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ).

اشاره به اين كه وسعت جهان هستى و موجوداتى كه در افق زمان و مكان قرار گرفته ‏اند هيچ گاه مانع از آن نيست كه خدا از اسرار آنها آگاه باشد


از تفسیر نمونه
SAGHI Offline
#3 ارسال شده : 1392/07/03 08:23:09 ب.ظ
SAGHI

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/30
ارسالها: 101

تشکرها: 1 بار
12 تشکر دریافتی در 9 ارسال


(آيه 14)- پناهگاهى غير از خدا نيست! در اين آيه نيز هدف، اثبات توحيد و مبارزه با شرك و بت‏ پرستى است،

مشركان با اين كه آفرينش جهان را مخصوص ذات خداوند مى ‏دانستند بتها را به عنوان تكيه‏ گاه و پناهگاه براى خود انتخاب كرده بودند. برگزيده تفسير نمونه، ج‏1، ص: 580

قرآن براى از بين بردن اين پندار غلط به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله چنين دستور مى ‏دهد: «به آنها بگو: آيا غير خدا را ولى و سرپرست و پناهگاه خود انتخاب كنم! در حالى كه او آفريننده آسمانها و زمين، و روزى دهنده همه موجودات است بدون اين كه خود نيازى به روزى داشته باشد» (قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَمُ).

قابل توجه اين كه: در ميان صفات خدا در اينجا تنها روى اطعام بندگان و روزى دادن آنها تكيه شده است

اين تعبير شايد به خاطر آن است كه بيشتر وابستگيها در زندگى مادى بشر بر اثر همين نياز مادى است،

همين به اصطلاح «خوردن يك لقمه نان» است كه افراد را به خضوع در برابر اربابان زر و زور وامى ‏دارد، و گاهى تا سر حد پرستش در مقابل آنها كرنش مى‏كنند.

قرآن در آيه فوق مى‏گويد: روزى شما به دست اوست نه به دست اين گونه افراد.

سپس براى پاسخ گفتن به پيشنهاد كسانى كه از او دعوت مى‏ كردند به آيين شرك، بپيوندد مى‏گويد:

علاوه بر اين كه عقل به من فرمان مى ‏دهد كه تنها تكيه بر كسى كنم كه آفريننده آسمان و زمين مى ‏باشد

«بگو: وحى الهى نيز به من دستور داده است كه نخستين مسلمان باشم و به هيچ وجه در صف مشركان قرار نگيرم»

(قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ

SAGHI Offline
#4 ارسال شده : 1392/07/11 09:43:14 ب.ظ
SAGHI

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/30
ارسالها: 101

تشکرها: 1 بار
12 تشکر دریافتی در 9 ارسال
آيه 15)- من نيز به نوبه خود احساس مسؤوليت مى‏ كنم و از قوانين الهى به هيچ وجه مستثنا نيستم،

«بگو: من نيز اگر از دستور پروردگار منحرف شوم و راه سازشكارى با مشركان را بپيمايم

و عصيان و نافرمانى او كنم از مجازات آن روز بزرگ- روز رستاخيز- ترسان و خائفم»

(قُلْ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ).

(آيه 16)- در اين آيه براى اين كه ثابت شود پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نيز بدون تكيه بر لطف و رحمت خدا كارى نمى ‏تواند بكند

و هر چه هست به دست اوست و حتى شخص پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله چشم اميدش را به رحمت بى ‏پايان پروردگار دوخته و نجات و پيروزى خود را از او مى ‏طلبد

مى ‏گويد: «هر كس در آن روز بزرگ از مجازات پروردگار رهايى يابد مشمول رحمت خدا شده است و اين يك موفقيت و پيروزى آشكار است»

(مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ). برگزيده تفسير نمونه، ج‏1، ص: 581


ali Offline
#5 ارسال شده : 1403/10/12 08:57:01 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,992

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
خلاصه تفسير آيت اله جوادي املي از ايات 13-16 سوره انعام

﴿وَ لَهُ ما سَكَنَ فِي اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ﴾
آنچه كه در ليل و نهار مستقر است اين براي خداست و خدا همه اصوات را مي‌شنود به همه اشيا علم دارد
بعد از اينكه فرمود: ﴿وَ لَهُ ما سَكَنَ فِي اللَّيْلِ وَ النَّهارِ﴾ كه از قدرت خدا سخن به ميان آمد ﴿وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ﴾ را ذكر فرمود تا جريان محاسبه بر اساس قسط و عدل تنظيم بشود. اما مجدداً وارد مسئله توحيد شدند .
غالب يا همه براهيني كه در قرآن كريم است به نفي شرك برمي‌گردد و اثبات ذات اقدس الهي مفروغ عنه است يعني قرآن برهان اقامه نمي‌كند كه خدا هست برهان اقامه مي‌كند كه غير خدا مؤثر نيست .لذا اين كلمه «لا اله الا الله» را گفتند اين دو تا جمله نيست دو تا پيام ندارد يكي نفي و ديگري اثبات در قضايايي كه كلمه حصر است «الا» هست و مانند آن ، نظر تحقيقي درباره «لا اله الا الله» اين است كه غير از خدايي كه وجودش بيّن است و مسلّم است و مفروغ عنه است ديگران نه، نه اينكه «لااله الا الله» بخواهد براي اذهان خالي دو مطلب را اثبات كند يعني اذهان به فطرتها خالي است از توحيد و شرك و با «لااله الا الله» مي‌خواهند الله را اثبات بكنند بعد شرك شركا را نفي بكنند .در صحنهٴ فطرت ما اعتقاد به خدا هست جان ما طرزي سرشته شد كه بردگي او را مي‌پذيرد و عبوديت او را قبول كرده است آن‌گاه عقل و وحي دوتايي دارند تأييد مي‌كنند به انسان مي‌گويند در نهان خود كه خدا هست غير خدا را راه نده لا اله غير از اين اللهي كه هست .

حالا با اين تحليل دوباره كه برمي‌گرديم خدمت اين آيه مي‌بينيم همان «لا اله الا الله» كه به معناي غير است در طليعهٴ اين آيه آمده ﴿قُلْ أَ غَيْرَ اللّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا﴾
الله كه مسلّم و مفروغ عنه است ما غير او را وليّ بگيريم؟ يعني الله ولايت او مقبول است اين را هم باز ملاحظه فرموديد كه قرآن يك كتاب علمي محض نيست .علم را با عمل همراه مي‌كند .خدا را تنها به عنوان واجب الوجود اثبات نمي‌كند خدا را به عنوان وليّ اثبات مي‌كند يعني انسان تحت ولايت اوست .او هست، سرپرست هست، ما تولي او را داريم و تحت ولاي اوييم، لذا در طليعهٴ اين آيه محلّ بحث خدا طرز سخن گفتن را هم به پيغمبرش(ص) آموخت فرمود: ﴿قُلْ أَ غَيْرَ اللّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا﴾؟؟ آنها آمدند غير خدا را وليّ گرفتند يعني مشرك شدند اين سخنان الهي دارد شرك‌زدايي مي‌كند نه اصل ذات را اثبات بكند اصل ذات مفروغ عنه است پس تمام يا غالب بحثهاي قرآني براي همين غبار‌روبي است كه شرك ننشيند در صحنه فطرت نه اينكه الله ظهور كند آن الله ظهور كرده است ﴿قُلْ أَ غَيْرَ اللّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا﴾

فرمود: ﴿قل أَ غَيْرَ اللّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فاطِرِ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ﴾ روحش برمي‌گردد به تنبيه، يعني شما به نهانتان سري بزنيد ببينيد به چه كسي تكيه مي‌كنيد محتاج هستيد يا نه؟! يقيناً محتاج‌ايد. به كه محتاج‌ايد به محتاج محتاج‌ايد يا به غير محتاج؟ به غير محتاج .خب غير محتاج كسي است كه هم فاطر شماست حدوثاً هم تأمين كننده نياز شماست بقائاً ،

اينكه فرمود: ﴿وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَمُ﴾ معنايش اين نيست كه او غذا مي‌دهد كه اين طعام كنايه از نياز است اگر گفته شد ﴿وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَمُ﴾ معنايش اين نيست كه خدا طعام به آدم مي‌دهد خودش طعام داده نمي‌شود نياز به طعام ندارد بلكه منظور آن است كه او حاجت انسان را برطرف مي‌كند و خود محتاج نيست خب پس حدوثاً انسان مفطور اوست بقائاً در كنار سفره او نشسته است..وقتي مي‌فرمايد: ﴿وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَمُ﴾ يعني « و هو غنيٌ لا يحتاج» انساني كه محتاج است محتاج به غني است نه محتاج به مثل خود .

منتهي غالب انسانها به كسي سر مي‌سپارند و در آستان كسي سر مي‌سايند كه مشكلات آنها را حل بكند .لذا هم در اين بخش ﴿فاطِرِ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ﴾ بودن خدا مطرح شد هم مطعم بودن خدا مطرح شد هم تقريباً منتقم بودن او . آيا من مفطور را به جاي فاطر بنشانم مخلوق را به جاي خالق بنشانم محتاج را به جاي غني بنشانم؟ ﴿أَ غَيْرَ اللّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فاطِرِ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَمُ﴾
فاطر يعني بديع يعني كسي كه نوظهور مي‌آورد يعني كسي كه چيزي را بدون الگوي قبلي مي‌آفريند. يك وقت است يك شيئي قبلاً موجود است برابر او انسان كار انجام مي‌دهد در اينجا نوظهور نيست اين يا تقليد است يا تمثيل است يعني مِثال او ساختن است و مانند آن يك وقت است نه بديع است نوظهور است پديدهٴ تازه است چنين وصفي را مي‌گويند فاطر .
﴾ پس خدا ﴿فاطِرِ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ﴾ است يعني اصل هستي نظام كيهاني را خدا به او عطا كرد ﴿وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَمُ﴾ چون هر سه متعلق دليل بر عموم است يعني نياز هر محتاجي را برآورده مي‌كند و خود محتاج نيست⃣

﴿قُلْ إِنّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ﴾﴿وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكينَ﴾
در حقيقت تمام اين بحثها براي نفي شرك است اين ﴿لا تَكُونَنَّ﴾ عطف است بر ﴿قُلْ﴾ اين نهي بر آن امر عطف است
قُلْ إِنّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبّي عَذابَ يَوْمٍ عَظيمٍ﴾ من اگر معصيت بكنم خدا را معتقد نباشم و يا نپرستم از عذاب روز عظيم هراسناكم اين ناظر به گروه سوم است كه«خوفاً من النار» عبادت مي‌كنند البته آنها كه به مقام احرار رسيده‌اند هر دو قسم را دارند يعني آن كسي كه «شوقاً الي الله» خدا را عبادت مي‌كند يقيناً از جهنم او مي‌ترسد به بهشت او علاقه‌مند است چون اينها مراحل نازله است آن مرحله كامله است اگر كسي مرحله كامله توحيد را داشت مراحل نازله و وسطي را هم خواهد داشت.

مطلب بعدي آن است كه گر چه ظاهر آيه خطاب به پيغمبر است اما اين در حقيقت خطاب نوعي است نه شخصي و آيهٴ بعد هم تأييد مي‌كند از اينكه آيهٴ اول خطابش نوعي است نه شخصي اينكه فرمود: ﴿قُلْ إِنّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبّي عَذابَ يَوْمٍ عَظيمٍ﴾ اين مخصوص به پيغمبر نيست هر انسان انديشمندي هر انسان مكلّفي اين‌چنين بايد بگويد اختصاصي به آن حضرت ندارد هر انساني بايد بگويد به دليل اينكه در آيهٴ بعد تعميمش ذكر مي‌شود ﴿مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْمُبينُ﴾ اين ﴿مَنْ يُصْرَفْ﴾ نشان مي‌دهد كه صرف عذاب مخصوص به پيغمبر نيست هر كس عذاب الهي از او بازداشت شد بركنار شد و برطرف شد او از رحمت خدا استفاده كرد و به فوز عظيم الهي رسيده است اينكه فرمود: ﴿قُلْ إِنّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبّي عَذابَ يَوْمٍ عَظيمٍ﴾ در حقيقت نظير ساير موارد هست كه مخاطب خود پيغمبر است ولي عموم انسانها مكلف‌اند خطاب شخصي نيست .

کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest (2)
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2025, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.224 ثانیه ایجاد شد.