logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:181994)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:146453)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:137609)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:98754)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: چشم و گوش و دل مسئول نيستند ما مسئول انها هستيم    ارتباط عقل و نقل: عقل ميداند كه اشتباه ميكند. اما در نقل دو برابراشتباه وجود دارد.    روند انحراف حاکمان دینی    قرآن و عترت معصوم است، نه مفسّر.اين قرآن وحي است، نه آن معنايي كه مفسّر مي‌فهمد       آخرین رویداد تالار: فروش كتاب "باورها و رفتارهاي قرآني" با 50درصد تخفيف بمناسبت عيد سعيد مبعث      

توجه

Icon
Error

عنوان جدید ارسال پاسخ
farhang Offline
#1 ارسال شده : 1403/05/12 11:50:13 ق.ظ
نقل قول
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,146
Iran (Islamic Republic Of)

48 تشکر دریافتی در 28 ارسال

از مهم ترین ایات مربوط به نسخ در قران ،ایه 106 سوره بقره است

مَا نَنسَخۡ مِنۡ ءَايَةٍ أَوۡ نُنسِهَا نَأۡتِ بِخَيۡرࣲ مِّنۡهَآ أَوۡ مِثۡلِهَآۗ أَلَمۡ تَعۡلَمۡ أَنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءࣲ قَدِيرٌ

معنى "نسخ" و مراد از "نسخ آيه" و انواع آیات
مٰا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ‌ كلمه (نسخ) بمعناى زايل كردن است، وقتى ميگويند: (نسخت الشمس الظل)، معنايش اينست كه آفتاب سايه را زايل كرد، و از بين برد، معناى ديگر كلمه نسخ، نقل يك نسخه كتاب به نسخه‌اى ديگر است، و اين عمل را از اين جهت نسخ ميگويند، كه گويى كتاب اولى را از بين برده، و كتابى ديگر بجايش آورده‌اند، و بهمين جهت در آيه: (وَ إِذٰا بَدَّلْنٰا آيَةً مَكٰانَ آيَةٍ‌، وَ اَللّٰهُ أَعْلَمُ بِمٰا يُنَزِّلُ‌، قٰالُوا: إِنَّمٰا أَنْتَ مُفْتَرٍ، بَلْ أَكْثَرُهُمْ‌ لاٰ يَعْلَمُونَ‌) بجاى كلمه نسخ كلمه تبديل آمده، مى‌فرمايد: چون آيتى را بجاى آيتى ديگر تبديل مى‌كنيم، با اينكه خدا داناتر است به اينكه چه نازل مى‌كند ميگويند: تو دروغ مى‌بندى، ولى بيشترشان نميدانند.
و بهر حال منظور ما اين است كه بگوئيم: از نظر آيه نامبرده نسخ باعث نميشود كه خود آيت نسخ شده بكلى از عالم هستى نابود گردد، بلكه حكم در آن عمرش كوتاه است، چون بوضعى وابسته است كه با نسخ، آن صفت از بين مى‌رود. و آن صفت صفت آيت، و علامت بودن است، پس خود اين صفت بضميمه تعليل ذيلش كه مى‌فرمايد: (مگر نميدانى كه خدا بر هر چيز قادر است)، بما مى‌فهماند كه مراد از نسخ از بين بردن اثر آيت، از جهت آيت بودنش ميباشد، يعنى از بين بردن علامت بودنش، با حفظ اصلش، پس با نسخ اثر آن آيت از بين مى‌رود، و اما خود آن باقى است، حال اثر آن يا تكليف است، و يا چيزى ديگر.
و اين معنا از پهلوى هم قرار گرفتن نسخ و نسيان بخوبى استفاده ميشود، چون كلمه (ننسها) از مصدر انساء است، كه بمعناى از ياد ديگران بردن است، هم چنان كه نسخ بمعناى از بين بردن عين چيزيست، پس معناى آيه چنين ميشود كه ما عين يك آيت را بكلى از بين نمى‌بريم، و يا آنكه يادش را از دلهاى شما نمى‌بريم، مگر آنكه آيتى بهتر از آن و يا مثل آن مى‌آوريم.

و اما اينكه آيت بودن يك آيت بچيست‌؟ در جواب مى‌گوييم: آيت‌ها مختلف، و حيثيات نيز مختلف، و جهات نيز مختلف است، چون بعضى از قرآن آيتى است براى خداى سبحان، باعتبار اينكه بشر از آوردن مثل آن عاجز است، و بعضى ديگرش كه احكام و تكاليف الهيه را بيان مى‌كند، آيات اويند، بدان جهت كه در انسانها ايجاد تقوى نموده، و آنان را بخدا نزديك مى‌كند، و نيز موجودات خارجى آيات او هستند، بدان جهت كه با هستى خود، وجود صانع خود را با خصوصيات وجوديشان از خصوصيات صفات و اسماء حسناى صانعشان حكايت مى‌كنند، و نيز انبياء خدا و اوليائش، آيات او هستند، بدان جهت كه هم با زبان و هم با عمل خود، بشر را بسوى خدا دعوت مى‌كنند، و همچنين چيزهايى ديگر.

[مفهوم" آيت "و اقسام آيات الهى]
و بنا بر اين كلمه آيت مفهومى دارد كه داراى شدت و ضعف است، بعضى از آيات در آيت بودن اثر بيشترى دارند، و بعضى اثر كمترى، هم چنان كه از آيه: ( لَقَدْ رَأىٰ مِنْ آيٰاتِ رَبِّهِ اَلْكُبْرىٰ‌ ، او در آن جا از آيات بزرگ پروردگارش را بديد) ، نيز بر مى‌آيد، كه بعضى آيات از بعضى ديگر در آيت بودن بزرگتر است. از سوى ديگر بعضى از آيات در آيت بودن تنها يك جهت دارند، يعنى از يك جهت نمايشگر و ياد آورنده صانع خويشند، و بعضى از آيات داراى جهات بسيارند، و چون چنين است نسخ آيت نيز دو جور است، يكى نسخ آن بهمان يك جهتى كه دارد، و مثل اينكه بكلى آن را نابود كند، و يكى اينكه آيتى را كه از چند جهت آيت است، از يك جهت نسخ كند، و جهات ديگرش را بآيت بودن باقى بگذارد، مانند آيات قرآنى، كه هم از نظر بلاغت، آيت و معجزه است، و هم از نظر حكم، آن گاه جهت حكمى آن را نسخ كند، و جهت ديگرش هم چنان آيت باشد

[پنج نكته پيرامون نسخ]
پس از آنچه كه گذشت پنج نكته روشن گرديد،
اول اينكه نسخ تنها مربوط باحكام شرعى نيست بلكه در تكوينيات نيز هست،
دوم اينكه نسخ همواره دو طرف ميخواهد، يكى ناسخ، و يكى منسوخ، و با يك طرف فرض ندارد،
سوم اينكه ناسخ آنچه را كه منسوخ از كمال و يا مصلحت دارد، واجد است.
چهارم اينكه ناسخ از نظر صورت با منسوخ تنافى دارد، نه از نظر مصلحت چون ناسخ نيز مصلحتى دارد، كه جا پر كن مصلحت منسوخ است، پس تنافى و تناقض كه در ظاهر آن دو است، با همين مصلحت مشترك كه در آن دو است، برطرف ميشود، پس اگر پيغمبرى از دنيا برود، و پيغمبرى ديگر مبعوث شود، دو مصداق از آيت خدا هستند كه يكى ناسخ ديگرى است. اما از دنيا رفتن پيغمبر اول كه خود بر طبق جريان ناموس طبيعت است كه افرادى بدنيا آيند، و در مدتى معين روزى بخورند و سپس هنگام فرا رسيدن اجل از دنيا بروند و اما آمدن پيغمبرى ديگر و نسخ احكام دينى آن پيغمبر، اين نيز بر طبق مقتضاى اختلافى است كه در دوره‌هاى بشريت است، چون بشر رو بتكامل است و بنا بر اين وقتى يك حكم دينى بوسيله حكمى ديگر نسخ ميشود، از آنجا كه هر دو مشتمل بر مصلحت است و علاوه بر اين حكم پيامبر دوم براى مردم پيامبر اول صلاحيت ندارد، بلكه براى آنان حكم پيغمبر خودشان صالح‌تر است و براى مردم دوران دوم حكم پيامبر دوم صالح‌تر است، لذا هيچ تناقضى ميان اين احكام نيست

ز همه اينها كه بگذريم آيات منسوخه نوعا لحنى دارند كه بطور اشاره مى‌فهمانند كه بزودى نسخ خواهند شد و حكم در آن براى ابد دوام ندارد، مانند آيه: ( فَاعْفُوا وَ اِصْفَحُوا حَتّٰى يَأْتِيَ اَللّٰهُ بِأَمْرِهِ‌ ، فعلا عفو كنيد و ناديده بگيريد تا خداوند امر خود را بفرستد) ، كه بروشنى مى‌فهماند: حكم عفو و گذشت دائمى نيست و بزودى حكمى ديگر مى‌آيد، كه بعدها بصورت حكم جهاد آمد. و مانند حكم زنان بدكاره كه فرموده: ( فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي اَلْبُيُوتِ‌، حَتّٰى يَتَوَفّٰاهُنَّ اَلْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اَللّٰهُ‌ لَهُنَّ سَبِيلاً ، ايشان را در خانه‌ها حبس كنيد تا مرگشان برسد و يا خدا راهى برايشان معين كند) ، كه باز بوضوح مى‌فهماند حكم حبس موقتى است و همين طور هم شد و آيه شريفه با آيه تازيانه زدن بزناكاران نسخ گرديد

تفسیر المیزان

کلمات کلیدی: نسخ ننسخ ایه ایات تبدیل بدلنا
سیدکاظم فرهنگ
ali Offline
#2 ارسال شده : 1404/02/13 09:44:07 ق.ظ
نقل قول
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 2,075

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

در بحث نسخ در قرآن کریم، سه دیدگاه برجسته در میان متفکران شیعه عبارتند از دیدگاه:
علامه طباطبایی
آیت‌الله خویی
آیت‌الله معرفت


در ادامه، به‌صورت خلاصه و تطبیقی دیدگاه این سه بزرگوار را بررسی می‌کنیم:
1. علامه طباطبایی (ره)
منبع اصلی: تفسیر المیزان
دیدگاه:
علامه نسخ را امری پذیرفته در شریعت می‌داند و معتقد است نسخ با حکمت الهی منافاتی ندارد.
او نسخ را برداشته شدن حکم قبلی به‌واسطه حکم جدید در ظرف تشریع و خطاب می‌داند، نه در علم الهی.
نسخ به‌معنای تغییر در اراده تشریعی است، نه در اراده تکوینی یا علم ازلی خدا.
نکات کلیدی:
از نظر ایشان، نسخ حکم (نه آیه) ممکن است.
نسخ تلاوت (یعنی حذف آیه‌ای از قرآن) را به‌شدت رد می‌کند و آن را غیرموجه و بدون دلیل معتبر می‌داند.
آیه نسخ در قرآن («ما ننسخ من آية أو ننسها…») را به‌معنای نسخ احکام آیات می‌داند، نه حذف خود آیات.

2. آیت‌الله سید ابوالقاسم خویی (ره)
منبع اصلی: البیان فی تفسیر القرآن
دیدگاه:
ایشان نسخ را امری قطعی و پذیرفته در شریعت اسلام می‌داند.
نسخ را تبدیل یک حکم شرعی به حکم دیگر در زمان معین می‌داند که در تعارض با حکمت الهی نیست.
اما نقطه تمایز مهم در دیدگاه ایشان، پذیرش امکان نسخ تلاوت بدون نسخ حکم و بالعکس است.
نکات کلیدی:
معتقد است برخی آیات ممکن است تلاوت‌شان نسخ شده ولی حکم‌شان باقی مانده باشد (و بالعکس).
ایشان برخلاف علامه، نسخ تلاوت را ممکن و واقع‌شده می‌داند، اما تاکید دارد که باید با روایات معتبر ثابت شود.
نسخ را فقط در دایره احکام شرعی جایز می‌داند، نه در حوزه اصول عقاید.

3. آیت‌الله محمدهادی معرفت (ره)
منبع اصلی: التمهید فی علوم القرآن
دیدگاه:
آیت‌الله معرفت دیدگاه نقادانه‌تری نسبت به اقسام نسخ دارد.
او به‌شدت با نسخ تلاوت مخالفت می‌کند و آن را در تضاد با مفهوم «حفظ قرآن» می‌داند.
در مقابل، او نسخ حکم را در موارد محدود می‌پذیرد و بر ندرت آن تأکید دارد.
نکات کلیدی:
نسخ تلاوت را بدعتی می‌داند که از منابع غیرقابل اعتماد اهل سنت وارد شده است.
تاکید دارد که قرآن تمام و محفوظ است و هیچ آیه‌ای از آن ساقط نشده است.
روایاتی که نسخ تلاوت را تایید می‌کنند، از دید ایشان یا ضعیف‌اند یا جعلی و در تضاد با نص قرآن درباره حفاظت الهی از آن قرار دارند («إنا نحن نزلنا الذكر وإنا له لحافظون»).


دیدگاه آیت‌الله معرفت درباره نسخ تدریجی را به‌همراه تفاوت آن با دیدگاه‌های علامه طباطبایی و آیت‌الله خویی، ارائه می‌دهم:

نسخ تدریجی از دیدگاه آیت‌الله محمدهادی معرفت
آیت‌الله معرفت در کتاب «التمهید فی علوم القرآن» با نگاهی نو به مسئله نسخ، دیدگاهی متفاوت از مشهور ارائه می‌دهد. او معتقد است که بسیاری از مواردی که در منابع سنتی به‌عنوان نسخ مطرح شده‌اند، در واقع نوعی «تشریع تدریجی» هستند، نه نسخ به معنای اصطلاحی آن (یعنی ابطال یک حکم و جایگزینی با حکم دیگر).
از نظر ایشان، نسخ تدریجی به این معناست که خداوند برای آماده‌سازی تدریجی جامعه، احکامی را به‌صورت مرحله‌ای نازل کرده است. در این فرآیند، حکم نخست موقتی و تربیتی است و پس از آن، حکم نهایی و دائمی جای آن را می‌گیرد. این تغییر تدریجی، نه از باب نسخ واقعی بلکه برای تحقق حکمت‌های تربیتی و اجتماعی بوده است.

برای نمونه، ماجرای تحریم شراب یکی از مثال‌های برجسته این نوع از تشریع است. در ابتدا تنها از منافع و ضررهای آن سخن به میان می‌آید، سپس نوشیدن آن در حال مستی هنگام نماز منع می‌شود، و در نهایت تحریم قطعی آن صورت می‌گیرد. به نظر آیت‌الله معرفت، این سیر مرحله‌ای نه نسخ واقعی بلکه «تشریع در مراحل» است که برای تربیت گام‌به‌گام مردم به‌کار گرفته شده است.
او این دیدگاه را از منظر قرآنی، تربیتی، و هماهنگی با حکمت تشریع، منطقی‌تر می‌داند و آن را راه‌حلی برای پاسخ به اشکالاتی همچون تعارض در آیات یا اشکال در ثبات احکام الهی معرفی می‌کند.

تفاوت با دیدگاه علامه طباطبایی و آیت‌الله خویی
بر خلاف آیت‌الله معرفت، علامه طباطبایی و آیت‌الله خویی در تفسیر مواردی مانند تحریم شراب، به وقوع نسخ واقعی قائل‌اند. آنان معتقدند که آیه دوم، حکم آیه نخست را باطل می‌کند و حکم نهایی جایگزین آن می‌شود. در نظر این دو بزرگوار، نسخ به معنای حقیقی کلمه – یعنی تغییر در حکم – اتفاق افتاده است.
علامه طباطبایی با تأکید بر این‌که نسخ ناشی از تغییر در اراده تشریعی خداوند است (و نه ندامت یا جهل)، وقوع آن را کاملاً ممکن و عقل‌پذیر می‌داند. آیت‌الله خویی نیز نسخ را امری پذیرفته‌شده در قرآن و سنت می‌داند و مواردی چون تحریم شراب را مصداق نسخ صریح می‌خواند.
اما آیت‌الله معرفت با دیدگاهی تربیتی و جامعه‌شناختی، مسئله را از منظری متفاوت دیده و تلاش دارد مواردی که پیش‌تر نسخ تلقی می‌شدند را در چارچوب "تشریع تدریجی" تبیین کند، بی‌آنکه به مفهوم سنتی نسخ متوسل شود.

دكتر حميد مغربي
پاسخ سریع نمایش بخش پاسخ سریع
کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest (3)
عنوان جدید ارسال پاسخ
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن می باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن می باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن می باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن می باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2025, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.208 ثانیه ایجاد شد.