رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,156 ![Iran (Islamic Republic Of) Iran (Islamic Republic Of)]() 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
تنزّلِ قرآن از جایگاه واقعی
پرداختن به موضوعِ «تنزّل قرآن از جایگاه واقعی»، پژوهشی گسترده طلب میکند. نوشتار پیشِ رو تنها به یکی از عوامل میپردازد.
میدانیم که در ادامه مرجعیّتِ قرآن، سُنّتِ قطعیِ معصومان (رفتار و گفتار) نیز منبع و مرجعِ فهمِ دین بوده است. اما اعتباربخشی به احادیثِ نامطمئن از لحاظِ سند یا دلالت، مرجعیّتِ قرآن را عملاً تحتِ تأثیرِ خود قرار داد.
ماجرایِ نامطمئن بودنِ بسیاری از احادیث، نیازمندِ مقالهای مستقل است، اما برای نمونه عرض میکنم که آیت الله آصف محسنی (از شاگردانِ آیت الله خوئی)، احادیثِ معتبرِ کتابِ بحارالانوارِ 114 جلدی را جدا کرد. مجموعِ این احادیث بیش از 3 جلد نشد.
مشابه این کار حتی درباره معروفترین کتابهای حدیثی شیعه و سنی، اتفاق افتاده است. شاید به همین دلیل بوده است که علامه طباطبائی، تألیفِ تفسیر، بر اساسِ حدیث را ناتمام و چاپ نشده رها میکند و تفسیر المیزان را بر اساسِ تفسیرِ آیه با آیه شروع میکند.
با کمی دقت میتوانیم متوجه شویم که تزریقِ دهها هزار حدیثِ مجهول و نامعتبر به منبعِ دینداری و دینشناسیِ مسلمانان، و قرار دادنِ این احادیث در کنار شش هزار و دویست آیه قرآن، خودبهخود آیات قرآن را از دیدگانِ مسلمانان محو میکند. در اندیشه دینیِ مسلمانان، کنارِ هر آیه، صدها حدیثِ نامعلوم، شکل گرفت و بدیهی است که هر کدام از این احادیث، حجابی بر گوهرِ نابِ قرآن میافکند.
علاوه بر مقایسه آماری میان تعدادِ احادیث و تعدادِ آیات قرآن، در نظر داشته باشیم که در طول چهارده قرن، اشخاص، گروههای سیاسی، مذهبی، اقتصادی و …، میتوانستند حدیثِ متناسب با تمایلاتِ خود را از میانِ انبوهِ احادیثِ متعارض و متناقض بیابند و در نتیجه خودآگاه یا ناخودآگاه به سوی تمسّک به احادیث کشیده میشدند و اینگونه بود که مسلمانان بهوسیله احادیث از مرجعیّتِ فکریِ قرآن دور شدند.
نگارنده بارها این جمله طلاییِ ابن ادریس حلّی (قرن ششم) را بهیاد میآورم که: «عمل به خبرِ واحد (حدیثِ نامطمئن) مساوی با نابود کردنِ اسلام است».
تطوّرِ جایگاه احادیث نامطمئن با نگاهی هزار ساله میتوان تطور جایگاهِ انبوهِ احادیث، از دوران «بیاعتباری» تا دورانِ «مقدم شدن بر قرآن» را مشاهده کرد.
دوران بیاعتباریِ احادیثِ نامطمئن تا قرن سوم و چهارم حدیث نامطمئن خطِ قرمزِعالمانِ سرشناسِ ما بوده است.
تعابیرِ هشدارگونه آنان نشاندهندهِ نگرانیِ آنان از سرازیر شدنِ سیلِ احادیثِ نامطمئن، و غرق شدنِ آموزههای اصیل و نابِ دین در این میان است.
شیخ مفید و سید مرتضی به عنوان دو رکنِ تشیع در قرن سوم و چهارم، با اعلامِ بی اعتباریِ خبر واحد، سدّی محکم ساختند.
شیخ مفید معتبر نبودن حدیثِ نامطمئن را باورِ جمهور شیعه میداند.[11] سید مرتضی این باور را شعار شیعه میداند، بهگونهای که شیعه، بهوسیله آن شناخته میشود.[12] او میگوید همه پیشینیانِ دور و نزدیکِ امامیه بر همین اعتقادند، بهگونهای که مخالفت با آن بدترین عیب محسوب میشود. [13] او همچنین رسالهای مستقل در بی اعتباریِ خبر واحد نوشت.
ابن ابی عقیل فقیه و متکلمِ معروف این دوران، طبق بیان محقق کرکی، تنها بر مسلّماتِ قرآن و حدیث استناد میکند و از عمل به خبر واحد پرهیز میکند.[14]
در قرن پنجم رخنهای در این سد محکم توسط شیخ طوسی ایجاد شد. در عین حال فاضل تونی میگوید تا قبل از علامه حلی (قرن 8) کسی را نمیشناسم که با صراحت خبر واحد را حجّت بداند[15] و نیز آیت الله سیستانی معتقد است تا قرن هشتم مشهور عالمان شیعه خبر واحدِ نامطمئن را معتبر نمیدانستند.[16]
ابن زهره در قرن ششم در استدلالهای فقهی بارها بیاعتبار بودن خبر واحد را گوشزد میکند.[17]
ابن ادریس شاگرد ابن زهره نیز با تعبیری تند عمل به خبر واحد را هدم اسلام میداند.[18]
محقق حلی (قرن 7) از فقهای برجسته و صاحب کتاب معروف شرایع الاسلام، عمل به خبر واحد را خلافِ عقل میداند.[19]
دورانِ معتبر شدن احادیثِ نامطمئن و مقدّم شدنِ آن بر قرآن زمزمه حجّیتِ خبرِ واحد از قرن پنجم توسطِ شیخ طوسی آغاز شد. به این ترتیب گام اول در اعتبار بخشی به احادیثِ نامطمئنِ بیشمار برداشته شد. به تدریج این نوع خبر خاستگاهِ هزاران فتوایِ فقهی، اخلاقی، تاریخی و … شد. شیخ طوسی گرچه خبر واحد را حجّت دانست اما تخصیصِ قرآن با این نوع خبر را مجاز نمیداند،[20] ولی به هر حال در گام دوم این پرسش مطرح شد که آیا خبر واحد میتواند قرآن را تخصیص بزند و معنایِ آن را محدود کند؟
آمِدی میگوید همه مذاهب چهارگانه اهل سنت، قرآن را با خبر واحد تخصیص میزنند.[21]
طبیعتاً فقهای پیشین امامیه همچون سید مرتضی، شیخ طوسی و محقق حلی، مخالف تخصیص بودند.[22]
اما طبق گفته آیت الله سبحانی مشهور در میان عالمانِ متأخّر آنست که قرآن را با خبر واحد تخصیص میزنند.[23]
مرحوم آخوند خراسانی این تخصیص را بدون شک و شبهه میداند.[24]
آیت الله خوئی ، امام خمینی و شیخ مرتضی حائری نیز در زمره عالمانی هستند که قرآن را با خبر واحد تخصیص میزنند. عجیبتر آنکه محقق خوئی میگوید مخالفی برای این کار نمیشناسم.
در میان معاصران آیتالله سبحانی با توجه به جایگاه رفیع قرآن، تخصیص قرآن با خبرواحد را نمیپذیرد.
اینگونه بود که قرآن بیبدیلِ در زمان رسول خدا (ص) در برابر سیلِ اخبار نامطمئن غرق شد.
اینگونه بود که دانشی بس گسترده بهنامِ فقه شکل گرفت که اگر قرآن را به کلی نادیده بگیریم، تغییرِ محسوسی در آن دیده نمیشود.
و اینگونه بود که همه ابعاد زندگی دینداران اعم از اخلاق، فرهنگ، سبک زندگی با همین اخبار شکل گرفت و زبانِ پیامبرِ رحمت به شِکوه گشوده شد که «خدایا امتِ من قرآن را رها کردند».
محمدتقی سهرابیفر، استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم
نقل از سایت دین انلاین |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 2,094
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
⭕️پیامدهای سهگانه #حدیثگرایی_افراطی برخی از موهومات و برخی نقلها محصول حدیثسازی است.
⭕️یکی از پیامدهای ناپسند #حدیثگرایی افراطی، #غفلت از سرچشمه جوشان معرفت دینی در #قرآن کریم است.
❓به نظر میرسد حدیث و روایت جایگاه پررنگتری نسبت به قرآن پیدا کرده و حتی میتوان از غلبه مرجعیت حدیث بر مرجعیت قرآن صحبت کرد، شما دلیل این اتفاق را چه میدانید؟
👈واقعیت این است که در اندیشه اسلامی آن هم با قرائت اهلبیت عصمت و طهارت(ع)، قرآن ثقل اکبر و سنت ثقل اصغر است که در سنت، ما با حدیث مواجه هستیم که همان گزارش سنت است. 💫هر دو گزاره کتاب الله و عترتی در عمل معتبرند اما مسئله بسیار مهم و حائز اهمیت این است که قرآن کریم #قطعیالصدور و حدیث #ظنیالصدور است و به همین خاطر احتمالات دیگری درباره صدور حدیث میتوان مطرح کرد؛ به این معنا که وجود برخی از روایات معیوب، ضعیف و حتی جعلی دور از ذهن نیست. 🖊در آثار محدثان یا محققان ممکن است بین روایاتی که بنا به دلایل و شواهدی و بنا به بعضی از قرائن، آثار ضعیف و حتی جعلی در آنها پیدا است یا بین روایات صحیح و ضعیف و احیاناً جعلی فرقی نگذارند و این محل اشکال است اما در هر صورت اصل اساسی، قرآن کریم و روایات صحیح است. ⬅️روایات صحیح معتبرند زیرا پس از گذشت از فیلترهای سنجش با قرآن کریم و دلالتهای عقلی، باید مبنای معرفت دینی و عمل دینی قرار بگیرند اما ◀ با این حال این روایات در رتبه دوم قرار میگیرند یعنی اصل و اساس بنیادی قرآن است و حدیث در تبیین قرآن، تأکید آموزههای قرآنی و تفسیر آموزههای قرآنی جایگاه مهمی دارد. برخی در طول تاریخ اسلام عملاً راه اعتدال را پوییدند و در پیش گرفتند؛ یعنی قرآن را اصل دانستند و روایات و احادیث را در مقام تفسیر و تبیین و توسعه دایره آموزههای دینی و شریعت به شرط عدم مخالفت با قرآن و دلالتهای عقلی در کنار قرآن به حساب آوردند که ما نیز باید اینگونه نگاه کنیم. 🔻اما برخی هم بیشتر به قرآن تمایل پیدا کردند و از قدیم «حسبنا کتاب الله» را مطرح کردند. امروزه نیز جریان فکری و فرهنگی « #القرآنیون» یا « #قرآنبسندگان» حضور دارند که پایگاه آنها ابتدا در مراکش و پاکستان بود و اکنون بیشتر در مصر فعالیت میکنند و کتاب مینویسند که گروهی از طبقه نخبگانی مسلمانان نوگرا را شامل میشوند. ⬅️دکتر صبحی المنصور یکی از برجستهترین محققان این حوزه است که کتابی با عنوان «القرآن و کفا مصدراً لتشریع» دارد که نام این کتاب نیز کاملاً به محتوای آن ناظر است که در این کتاب به دلایلی و با طرح بحث مشخصی نتیجه میگیرد که #قرآن به مثابه تنها منبع شناخت شریعت کفایت میکند و هیچ نیازی به #سنت نیست. این گرایش افراطی از آغازین سالهای صدر اسلام یعنی بلافاصله بعد از وفات حضرت رسولالله(ص) شروع شده است و امروزه با تئوریپردازیهای جدید دامن گسترده و در این رابطه کتاب مینویسند. 👈در مقابل این جریان سویه پررنگتری در جهت تفریطی داریم؛ یعنی برخی قرآن را کنار میگذارند و #حدیث را به عنوان مرجعیت اصلی، اساسی و پایه اصلی شناخت دین قرار میدهند. این تئوری چون نقص جدی دارد به ناچار به #روایات_ضعیف، معیوب و #جعلی گرایش پیدا میکند و از #عقلگرایی هم فاصله میگیرد. 🔻آنها قرآن کریم را بدون دلالتهای روشن تلقی میکنند و بحثهایی مانند اینکه «ما قرآن را نمیفهمیم»😞 یا به اصطلاح اصولیون «ظواهر قرآن حجیت ندارد» را مطرح میکنند که #اخباریون افراطی در شیعه این تلقی را دارند که البته شامل درصد کمی از محققان و علما میشود و در میان اهل سنت هم اشاعره هستند که جنبههای افراطی اهل حدیث را شکل میدهند.
❓پیامدهای #حدیث_گرایی_افراطی و از دست دادن مرجعیت #قرآن چیست؟
این نکته را باید تأکید کرد که نمیتوان دینشناسی و دینپژوهی کرد و از حدیث صحیح یا میراث حدیثی صحیحی که در بسیاری از منابع معتبر وجود دارد چشمپوشی کرد. یکی از پیامدهای ناپسند و ناصحیح حدیث گرایی افراطی غفلت از سرچشمه ناب و جوشان معرفت دینی در #قرآن کریم است که به مثابه تنه تنومند درخت دینداری و شریعت است و پیامد دوم غفلت از #دلالتهای_عقلی است. حتی اگر بخواهیم قرآن را هم بفهمیم به عقل نیاز داریم چراکه عقل مصباح و چراغ است؛ یعنی حتی دلالتهای ظاهری قرآن کریم را هم تنها زمانی میتوانیم بپذیریم که با دلایل متقن و صحیح عقلی در تعارض نباشد 📖مشهور است که قرآن کریم در موارد متعدد به تعقل، تفقه، علم و فهم تأکید میکند که اینها در علم نظایر در یک حوزه معنایی قرار میگیرند. شاید در کمتر دینی از ادیان آسمانی این میزان بر تفقه، تعقل، تفهم و علم که در یک حوزه معنایی قرار دارند تأکید شده است. وقتی ما به وادی حدیث گرایی افراطی وارد شویم چون عملاً نقایص جدی در این حوزه وجود دارد که نه قرآن و نه عقل میتوانند حالت اساسی و پایه بنیادی را داشته باشند؛ ناچاریم به سراغ برخی از #موهومات و برخی نقلها و آموزههایی برویم که محصول #حدیثسازی است. در علم حدیث اصطلاحاً تعبیری در زبان برخی از محققان به کار میرود با عنوان «حدیث سازی شده» یعنی آنچه حدیث نیست ولی از زبان پیشوایان دینی گفته شده است و برای آن سند هم ساخته شده است. 👈به یاد دارم یکی از استادان ما در دانشگاه تربیت مدرس میفرمودند که گاهی مواقع غلات در متن یک حدیث متداول و مشهور، دخل و تصرف کرده و در جهت به انحراف کشیدن مراد و مفهوم اساسی روایت تغییری ایجاد میکردند. گاهی مواقع هم حدیثی را که وجود داشت و معتبر بود و مردم با آن آشنا بودند را برای بدنام کردن و از میدان به در کردن آن حدیث، سندی مشتمل بر راویان بدنام و غالی جعل میکردند! یعنی روایت درست است ولی سند حدیث را دستکاری میکردند تا محققان و کسانی که در دورههای بعد به حدیث مراجعه میکنند را دچار انحراف کنند. 👈مسئله سومی که وجود دارد این است که گاهی مواقع یک روایت، آموزه #جعلی، #معیوب و دارای مشکلات اساسی را میآوردند و شکل حدیث به آن میدادند و برای آن سند #جعل میکردند که اتفاقاً #سند صحیحی را هم برای حدیث درست میکردند یعنی هم متنی را از زبان مبارک ائمه(ع) جعل میکردند و هم سندی که در آغاز حدیث قرار میدادند، سند واقعی نبود و سندسازی شده بود و مجموعاً پدیدهای به نام حدیثسازی شکل گرفت و این کار را بر محققان بعدی دشوار کرد.
🔻بنابراین پیامدهای حدیث گرایی افراطی را حداقل در سه بخش میتوان بیان کرد؛ ↩️نخست غفلت از سرچشمه عظیم و قرآن کریم که اصل و اساس دین و حد و مرز تفکر دینی است و شریعت تعیین میکند؛ ↩️دوم در افتادن به وادی پذیرش برخی از موهومات و آنچه بعضاً حدیث سازی شده است و از زبان مبارک ائمه(ع) نقل نشده است ↩️و آخر عوض کردن جای فرع و اصل و خود را از مجموعه عظیم آموزههای ناب دینی در قرآن کریم در سایه دلالتهای عقلی صحیح محروم کردن است.
👌مجدداً تأکید میکنم که باید حد و مرز خود را با #حدیث_گرایی افراطی تعریف و مشخص کنیم و نباید گمان کنیم که شناخت صحیح اسلام فقط با قرآن کریم یا فقط با احادیث ممکن است
🎙گفتگوي دکتر عبد الهادی فقهی زاده عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با سايت ايكنا
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.