رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,982
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
امر به معروف و نهي از منكر در قران-فساد مسئولان وحاكمان در جامعه-قيام امام حسين عليه ظلم ومفاسد يزيد- در ایات انتهایی سوره هود ایات 115و116 نکات جالبی در خصوص نهی از منکر در جامعه و مسئولیت افراد صاحب نفوذ و قدرت و سرنوشت جوامع قبلی که نهی از منکر را ترک کردند،بیان شده است:
116فَلَوْ لا کانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِکُمْ أُولُوا بَقِیَّة یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِی الأَرْضِ إِلاّ قَلیلاً مِمَّنْ أَنْجَیْنا مِنْهُمْ وَ اتَّبَعَ الَّذینَ ظَلَمُوا ما أُتْرِفُوا فیهِ وَ کانُوا مُجْرِمینَ
117وَ ما کانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُرى بِظُلْم وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ
ترجمه و تفسیر این ایات را از تفسیر نمونه(مکارم شیرازی)مطالعه می کنیم:
116 ـ چرا در قرون (و اقوام) قبل از شما، دانشمندان صاحب قدرتى نبودند که از فساد در زمین جلوگیرى کنند؟!
مگر اندکى از آنها، که نجاتشان دادیم! و آنان که ستم مى کردند، از تنعّم و کامجوئى پیروى کردند; و گناهکار بودند (و نابود شدند)!
117 ـ و چنین نبود که پروردگارت آبادى ها را به ظلم و ستم نابود کند در حالى که اهلش در صدد اصلاح بوده باشند!
در این دو آیه، یک اصل اساسى اجتماعى، که ضامن نجات جامعه ها از تباهى است مطرح شده است، و آن این که
در هر جامعه اى، تا زمانى که گروهى از اندیشمندان متعهد و مسئول وجود دارد، که در برابر مفاسد ساکت نمى نشینند، و به مبارزه بر مى خیزند، و رهبرى فکرى و مکتبى مردم را در اختیار دارند، این جامعه به تباهى و نابودى کشیده نمى شود.
اما، آن زمان که بى تفاوتى و سکوت در تمام سطوح حکمفرما شد، و جامعه در برابر عوامل فساد بى دفاع ماند، فساد و به دنبال آن نابودى حتمى است.
در آیه نخست، ضمن اشاره به اقوام پیشین، که گرفتار انواع بلاها شدند مى گوید:
«چرا در قرون و امت ها و اقوام قبل از شما، نیکان و پاکان قدرتمند و صاحب فکرى نبودند که از فساد در روى زمین جلوگیرى کنند»
(فَلَوْ لا کانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِکُمْ أُولُوا بَقِیَّة یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِی الأَرْضِ).
بعد، به عنوان استثناء مى گوید: «مگر افراد اندکى که آنها را نجات دادیم» (إِلاّ قَلیلاً مِمَّنْ أَنْجَیْنا مِنْهُمْ).
این گروه اندک، هر چند امر به معروف و نهى از منکر داشتند، اما مانند لوط و خانواده کوچکش، و نوح و ایمان آورندگان محدودش، و صالح و تعداد کمى که از او پیروى کرده بودند، آن چنان کم و اندک بودند که توفیق بر اصلاح کلى جامعه نیافتند.
و به هر حال، «ستمگران که اکثریت این جامعه ها را تشکیل مى دادند، به دنبال ناز و نعمت و عیش و نوش رفتند، و آن چنان مست باده غرور و تنعم و لذات شدند که دست به انواع گناهان زدند»
(وَ اتَّبَعَ الَّذینَ ظَلَمُوا ما أُتْرِفُوا فیهِ وَ کانُوا مُجْرِمینَ).
* * *
پس از آن، براى تأکید این واقعیت، در آیه بعد، اضافه مى فرماید: این که مى بینى خداوند این اقوام را به دیار عدم فرستاد، به خاطر آن بود که مصلحانى در میان آنها نبودند;
زیرا «خداوند هرگز قوم و ملت و شهر و دیارى را به خاطر ظلم و ستمش نابود نمى کند، اگر آنها در راه اصلاح گام بردارند» (وَ ما کانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُرى بِظُلْم وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ).
چه این که، در هر جامعه اى معمولاً ظلم و فسادى وجود دارد، اما مهم این است که مردم احساس کنند که ظلم و فسادى هست، و در طریق اصلاح باشند، و با چنین احساس و گام برداشتن در راه اصلاح، خداوند به آنان مهلت مى دهد و قانون آفرینش براى آنها حق حیات قائل است.
اما، همین که این احساس از میان رفت، و جامعه بى تفاوت شد، و فساد و ظلم به سرعت همه جا را گرفت، آنگاه است که دیگر در سنت آفرینش حق حیاتى براى آنها وجود ندارد.
کته دیگرى که در آیه فوق جلب توجه مى کند، این است که: قرآن مى گوید: خداوند هیچ شهر و آبادى را به ظلم و ستم نابود نمى کند، در حالى که اهلش «مصلح» باشند.
توجه به تفاوت «مصلح» و «صالح» این نکته را روشن مى سازد که، تنها «صالح» بودن، ضامن بقاء نیست،
بلکه اگر جامعه اى صالح نباشد ولى در مسیر اصلاح گام بردارد، او نیز حق بقاء و حیات دارد، ولى آن روز که نه صالح بود و نه مصلح، از نظر سنت آفرینش حق حیات براى او نیست، و به زودى از میان خواهد رفت.
به تعبیر دیگر، هر گاه جامعه اى ظالم بود، اما به خود آمده و در صدد اصلاح باشد چنین جامعه اى مى ماند، ولى اگر ظالم بود و در مسیر اصلاح و پاکسازى نبود، نخواهد ماند.برگرفته از تفسیر نمونه کلمات کلیدی:نهی منکر مصلح صالح علما فساد ویرایش بوسیله کاربر 1395/10/08 11:00:23 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,049 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
در سوره اعراف پس از بیان داستان گروهی از یهودیان بنی اسراییل (اصحاب سبت که ماهیگیری در روز های شنبه
بر انها حرام شده بود ولی انرا نقض کردند)به گروهی اشاره می کند که انها را نهی از منکر میکردند و بخاطر این کار ،هنگام نزول عذاب بر سایرین ،اینها نجات یافتند.
وَإِذَ قَالَتْ أُمَّةٌ مِّنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُواْ مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿۱۶۴﴾
مکارم: و هنگامي را كه گروهي از آنها (به گروه ديگر) گفتند چرا جمعي (گنهكار) را اندرز ميدهيد كه سرانجام خداوند آنها را هلاك خواهد كرد و يا به عذاب شديدي گرفتار خواهد ساخت
(آنها را به حال خود واگذاريد تا نابود شوند) گفتند: (اين اندرزها) براي اعتذار (و رفع مسئوليت) در پيشگاه پروردگار شماست، به علاوه شايد آنها (بپذيرند و از گناه بازايستند و) تقوي پيشه كنند.
فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِ أَنجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُواْ بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ ﴿۱۶۵﴾
مکارم: اما هنگامي كه تذكراتي را كه به آنها داده شده بود فراموش كردند، نهي كنندگان از بدي را رهائي بخشيديم و آنها را كه ستم كردند به عذاب شديدي بخاطر نافرمانيشان گرفتار ساختيم.
فَلَمَّا عَتَوْاْ عَن مَّا نُهُواْ عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ كُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِينَ ﴿۱۶۶﴾
مکارم: هنگامي كه در برابر فرماني كه به آنها داده شده بود سركشي نمودند به آنها گفتيم به شكل ميمونها در آئيد و طرد شويد.
در ماجرای ماهیگیران روز شنبه با سه گروه مواجهیم: متخلفانی که اینکار را با کلاه شرعی انجام میدادند. مومنانی که انها را از این کار بازمیداشتند و غیر مجرمانی که در برابر منکر مجرمین ساکت بوده و حتی مومنان ناهی را شماتت میکردند.
خداوند در ایه 165 گروه سوم(ساكتان) را ظالم و فاسق معرفی کرده مشمول عذاب نموده است. طبق ایه 166 هم متخلفان را به سبب سرپیچی از نهی خدا مسخ کرده است.
غالبا مفسران ایه 165 را بر هر دو گروه متخلفان و ساکتان حمل کرده اند اما از آنجا که عبارت عتوا لما نهوا عنه در ایه 166 صراحتا بر عذاب متخلفان دلالت دارد مناسب است که ایه 165 به نجات مومنان و سرنوشت گروه ساکتان بپردازد. عبارت نسوا ما ذکروا به نیز بر حال گروه ساکتان دلالت دارد که تذکرات مومنان را کنار گذاشتند.
ویرایش بوسیله کاربر 1399/11/06 11:10:39 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,982
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
به نام خدا
در آیه 116 سوره هود،چند نکته مهم وجود دارد
1-منظور از "اولو بقیه" صاحبان تشخیص و نخبگان و اگاهان جامعه است که باید از فساد نهی کنند.
2-ایه به فساد های بزرگ که کل جامعه را خراب می کند ،اشاره دارد.افساد فی الارض با توجه به سایر ایات مشابه قران و نیز معرفی فرعون بعنوان مفسد فی الارض،این نکته را تایید میکند که مراد این آیه مفاسد کوچک و افراد مفسد خرده پا نیست.بلکه مفسدین صاحب نفوذ و قدرت است که فساد انها،بقیه را هم به فساد می کشاند.
3-برای اینکه خواص ونخبگان بتوانند مفسد را شناسایی و نسبت به ان هشدار دهند،باید دسترسی به اطلاعات و آزادی گفتار در بیان و نهی از مفاسد باشند و گرنه پیش خدا معذورند و قابل نکوهش نیستند. لذا جوامع برای مصون ماندن از شیوع فساد،باید به این دو امر(مخفی نکردن اطلاعات فساد،ازادی بیان مخالفین ونهی کنندگان از فساد)همت گمارند.
4-نخبگانی میتوانند با مفاسد مبارزه کنند که خودشان پاک باشند و از مفسدان تبعیت نکنند و الوده به فساد نباشند.
نقل به مضمون از سخنرانی استاد سروش محلاتی در محرم 95
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/04 ارسالها: 134
5 تشکر دریافتی در 4 ارسال
|
به نام خدا
استاد شهید مطهری راجع به نقش عامل امربه معروف ونهی ازمنکر در قیام امام حسین در کتاب حماسه حسینی چنین گفته است:
"در مورد حسین بن علی بحق می شود گفت كه به اصل امر به معروف و نهی از منكر ارزش و اعتبار داد.
آبرو داد به این اصلی كه آبروی مسلمین است. اینكه می گویم این اصل آبروی مسلمین است و به مسلمین ارزش می دهد، از خودم نمی گویم، عین تعبیر آیه ی قرآن است: «كُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ اَلْمُنْكَرِ» . .
گاهی ما امر به معروف و نهی از منكر می كنیم، ولی نه تنها به این اصل ارزش نمی دهیم بلكه ارزشش را پایین می آوریم.
الآن در ذهن عامه ی مردم، به چه می گویند امر به معروف و نهی از منكر؟ یك مسائل جزئی، نمی گویم مسائل نادرست (بعضی از آنها نادرست هم هست) ، ولی اینها وقتی در كلّش واقع شود زیباست. مثلاً اگر امر به معروف و نهی از منكرِ كسی فقط این باشد كه آقا! این انگشتر طلا را از دستت بیرون بیاور، این در جای خودش درست است، حرف درستی است اما نه اینكه انسان هیچ منكری را نبیند جز همین یكی، جز مسأله ی ریش، جز مسائل مربوط به مثلاً كت و شلوار.
حال وقتی كه نهی از منكر ما در این حد بخواهد تنزل كند، ما این اصل را پایین آورده ایم، حقیر و كوچك كرده ایم. ولی حسین را ببینید! امر به معروف و نهی از منكر، كار او بود از بیخ و بن. به تمام معروفهای اسلام نظر داشت و فهرست می داد، و نیز به تمام منكرهای جهان اسلام.
می گفت: اولین و بزرگترین منكر جهان اسلام خود یزید است: «فَلَعَمْری مَا الْاِمامُ اِلاَّ الْعامِلُ بِالْكِتابِ، اَلْقائِمُ بِالْقِسْطِ وَ الدّائِنُ بِدینِ الْحَقِّ»
امام و رهبر باید خودش عامل به كتاب باشد، خودش عدالت را بپادارد و به دین خدا متدیّن باشد. آنچه را كه داشت، در راه این اصل در طبق اخلاص گذاشت.
به مرگ در راه امر به معروف و نهی از منكر زینت بخشید، به این مرگ شكوه و جلال داد. از روز اوّلی كه می خواهد بیرون بیاید، سخن از مرگ زیبا می گوید. چقدر تعبیرْ زیباست! هر مرگی را نمی گفت زیبا، مرگ در راه حق و حقیقت را زیبا می. دانست:
«خُطَّ الْمَوْتُ عَلی وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقَلادَةِ عَلی جیدِ الْفَتاةِ» چنین مرگی مانند یك گردنبند كه برای زن زینت است، برای انسان زینت است.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17 ارسالها: 221
6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
|
با سلام
شهيد مطهري در همان كتاب حماسه حسيني،هدف از امر به معروف و نهي از منكر امام حسين را اصلاح روش رهبري جامعه دانسته است:
"جمله ای از امام حسین علیه السلام هست كه با اینكه خودم این جمله را بارها تكرار كرده ام، ولی به معنی و عمق آن خیلی فكر نكرده بودم. این جمله در آن وصیتنامه ی معروفی است كه امام به برادرشان محمد بن حنفیّه می نویسد.
ابتدا فرمود: «اِنّی لَمْ اَخْرُجْ اَشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا مُفْسِداً وَ لا ظالِماً، وَ اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْاِصْلاحِ فی اُمَّةِ جَدّی» . اتهاماتی را كه می دانست بعدها به او می زنند، رد كرد:
خواهند گفت حسین دلش مقام می خواست، دلش نعمتهای دنیا می خواست، حسین یك آدم مفسد و اخلالگر بود، حسین یك آدم ستمگر بود، دنیا بداند كه حسین جز اصلاح امت هدفی نداشت، من یك مصلحم.
بعد فرمود: «اُریدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْروفِ وَ اَنْهی عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اَسیرَ بِسیرَةِ جَدّی وَ اَبی»
هدف من، یكی امر به معروف و نهی از منكر است و دیگر اینكه سیر كنم، سیره قرار بدهم همان سیره ی جدّم و پدرم را.
این جمله ی دوم خیلی باید شكافته شود.
این جمله در آن تاریخ، معنی و مفهوم خاصی داشته است. چرا امام حسین بعد كه فرمود می خواهم امر به معروف و نهی از منكر كنم، اضافه كرد می خواهم سیر كنم به سیره ی جدّم و پدرم؟
ممكن است كسی بگوید همان گفتنِ امر به معروف و نهی از منكر كافی بود؛ مگر سیره ی جدّ و پدرش غیر از امر به معروف و نهی از منكر بود؟
جواب این است كه اتفاقاً بله
كتاب و سنّت، قانون است و طرز اجرا و پیاده كردن می خواهد.
روش اجرا و روش حركت دادن مردم بر اساس كتاب و سنّت را «سیره» می گویند. رهبر كسی است كه مردم را به دنبال خودش حركت می دهد.
مسأله ی روش رهبری با مسأله ی كتاب و سنّت متفاوت است. كتاب و سنّت یعنی خود قانون. روش رهبری به متن قانون مربوط نیست؛ به كیفیت رهبری مردم، به اختیاراتی كه یك رهبر دارد و به تصمیماتی كه رهبر اتخاذ می كند مربوط می شود.
سخن امام حسین كه فرمود: می خواهم سیره ام سیره ی جدّ و پدرم باشد، یعنی نه سیره ی أبو بكر، نه سیره ی عمر، نه سیره ی عثمان و نه سیره ی هیچ كس دیگر"
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,982
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
به نام خدا
استاد مطهري در بفصل ششم كتاب حماسه حسيني در بررسي عناصر مهم نهضت حسيني،عنصر مهم را امر به معروف و نهي از منكر ميداند و چنين گفته است:
"اما به موجب عامل سوم(امر به معروف ونهي از منكر)، حسین یك مرد معترض و منتقد است، مردی است انقلابی و قیام كننده، یك مرد مثبت است. دیگر انگیزه ی دیگری لازم نیست. همه جا را فساد گرفته، حلال خدا حرام، و حرام خدا حلال شده است، بیت المال مسلمین در اختیار افراد ناشایسته قرار گرفته و در غیر راه رضای خدا مصرف می شود.
☘ پیغمبر اكرم فرمود: هركس چنین اوضاع و احوالی را ببیند و درصدد دگرگونی آن نباشد، در مقام اعتراض برنیاید, شایسته است كه خدا چنین كسی را به آنجا ببرد كه ظالمان، جابران، ستمكاران و تغییردهندگان دین خدا می روند، و سرنوشت مشترك با آنها دارد. ☘.
به گفته ی جدّش استناد می كند كه در چنین شرایطی كسی كه می داند و میفهمد و اعتراض نمی كند، با جامعه ی گنهكار خود سرنوشت مشترك دارد.
حدیثی داریم كه امام رضا علیه السلام از پیغمبر اكرم نقل می كند و آن این است:
☘هرگاه مردم امر به معروف و نهی از منكر را به عهده ی همدیگر بگذارند (یعنی هركس سكوت كند به انتظار اینكه دیگری امر به معروف و نهی از منكر كند و در نتیجه هیچ كس قیام نكند) پس برای عذاب الهی منتظر و آماده باشند.☘
چه عذابی؟ سنگ از آسمان بیاید؟ نه، عذاب الهی در آیه ی قرآن چنین تفسیر شده است:
(از عذاب خدا بترسید) بگو خدا قادر است كه از بالای سر شما بر شما عذاب بفرستد یا از زیر پای شما عذاب را بجوشاند یا شما را دسته دسته كند، یا اینكه زیان خود شما را به خود شما برساند (یعنی خودتان را به جان یكدیگر بیندازد) . . پیغمبر اكرم فرمود: وقتی مردم امر به معروف و نهی از منكر را رها كنند، منتظر و مطمئن باشند كه پشت سر آن عذاب الهی می آید.
غزالی این حدیث را در احیاء العلوم نقل می كند و سند آن در كتب حدیث اهل تسنن هست:
باید امر به معروف و نهی از منكر را داشته باشید، این دو باید وجود داشته باشند وگرنه بدان شما بر شما مسلط می شوند، بعد خوبان شما می خوانند و به آنها جوابی داده نمی شود.
یعنی قومی كه امر به معروف و نهی از منكر را رها كنند، خاصیتشان این است كه خداوند رحمت خود را از آنها می گیرد؛ هر قدر خدا را بخوانند دعای آنها به موجب این گناه مستجاب نمی شود.
پیغمبر فرمود: اگر می خواهید عزت داشته باشید و دیگران روی شما حساب كنند، امر به معروف و نهی از منكر را ترك نكنید. اگر امر به معروف و نهی از منكر نداشته باشید اولین خاصیت آن ضعف شماست، پستی و ذلت شماست، دشمن هم روی شما حساب نمی كند.
ما چنین اصل قطعی در اسلام داریم و وجود مقدس أبا عبد اللّه علیه السّلام به این اصل استناد كرده است و چنین می فهماند كه فرضاً مردم كوفه مرا دعوت نمی كردند، فرضاً دستگاه یزید از من بیعت نمی خواست، من به موجب اصل امر به معروف و نهی از منكر ساكت نمی نشستم."
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,982
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
علامه طباطبايي در تفسير الميزان در ذيل ايات 164 تا166 سوره اعراف و ماجراي ماهي گيري يهوديان در روزشنبه اينگونه بيان نموده است:
وَ إِذْ قَالَت أُمَّةٌ مِّنهُمْ لِمَ تَعِظونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ ...: رویارویی دو گروه مومن در خصوص نهی از منکر
معلوم مى شود امت ديگرى بوده كه اين امت را موعظه مى كرده اند، آن زمان كه امتى از ايشان به امت ديگرى كه ايشان را موعظه مى كرد گفتند .... و ظاهر اينكه گفتند: (( چرا موعظه مى كنيد مردمى را كه خدا هلاكشان خواهد كرد(( اين است كه ايشان اهل تقوا بوده اند، و از مخالفت امر خدا پروا داشته اند جز اينكه ديگران را كه اهل فسق بودند نهى از منكر نمى كردند، چون اگر خود اين امت نيز اهل فسق و تعدى بودند آن قوم ديگر ايشان را نيز موعظه مى كردند و در پاسخ اعتراض و ملامتشان نمى گفتند: (( معذره الى ربكم - تا نزد پروردگار شما معذور باشيم ((
و نيز از گفتار عده اى كه سكوت كردند بر مى آيد كه اهل فسق و فجور مسأله تجاوز و عصيان را به حدى رسانده بودند كه علنا مرتكب فسق مى شدند، و ديگر نهى از منكر در ايشان اثر نمى كرده ، چيزى كه هست آن امت ديگر كه سكوت نكرده و همچنان نهى از منكر مى كردند ماءيوس از موعظه نبودند و هنوز اميدوار بودند بلكه در اثر پافشارى بر موعظه و نهى از منكر دست از گناه بردارند، و لااقل چند نفرى از ايشان ، تا اندازه اى به راه بيايند.
علاوه بر اين ، غرضشان از اصرار بر موعظه اين بوده كه در نزد خداى سبحان معذور باشند، و بدين وسيله مخالفت با فسق ، و انزجار خود را از طغيان و تمرد اعلام داشته باشند. و لذا در پاسخ امت ساكت كه به ايشان مى گفتند: (( چرا موعظه مى كنيد(( اظهار داشتند: (( معذره الى ربكم و لعلهم يتقون - تا هم نزد پروردگارتان معذور باشيم و هم شايد ايشان از گناه دست بردارند(( .
و در اينكه گفتند: (( نزد پروردگارتان (( و نگفتند (( نزد پروردگارمان (( اشاره است به اينكه نهى از منكر به ما اختصاص ندارد، شما هم كه سكوت كرده ايد مسئوليد، و بايد اين سكوت را شكسته و اين قوم را نصيحت كنيد، براى اينكه اعتذار به سوى پروردگار بخاطر مقام ربوبيتيش بر هر كسى واجب است ، و همه مربوبين اين پروردگار بايد ذمه خود را از تكاليفى كه به ايشان شده و وظائفى كه به آنان محول گشته فارغ سازند، همانطور كه ما مربوب اين رب هستيم شما نيز هستيد، پس آنچه كه بر ما واجب است بر شما نيز واجب است
و در خود آيه دلالت هست بر اينكه نجات يافتگان از ايشان تنها همان اشخاصى بوده اند كه نهى از منكر مى كردند، و خداوند مابقى ايشان يعنى مرتكبين صيد ماهى در روز شنبه و آن كسانى را كه سكوت كرده بودند و تازه به دسته اول اعتراض مى كردند كه چرا ايشان را موعظه مى كنيد، همه را به عذاب خود هلاك كرده است .
و نيز آيه دلالت مى كند كه خداوند اعتراض كنندگان را بخاطر سكوتشان و ترك نكردن مراوده با ايشان شريك ظلم و فسق متجاوزين شناخته است .
و نيز آيه شريفه دلالت مى كند بر يك سنت عمومى الهى - نه اينكه اين روش تنها اختصاص به بنى اسرائيل داشته باشد - و آن سنت اين است كه جلوگيرى نكردن از ستم ستمگران و موعظه نكردن ايشان در صورت امكان ، و قطع نكردن رابطه با ايشان در صورت عدم امكان موعظه ، شركت در ظلم است ، و عذابى كه از طرف پروردگار در كمين ستمگران است در كمين شركاى ايشان نيز هست .
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,982
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
ترك نهي از منكر ،باعث تسلط شرار بر شما و مستجاب نشدن دعاهايتان ميشود
حضرت علي ع در وصيت نامه خود فرموده است: «لَا تَتْرُكُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ» هر فرد از شما آنقدری از معروف آنچه که باید بشود و آنچه عقل و وجدان و دین شناخته است و میگوید باید انجام بگیرد و آنچه منکر است. وجدان انسانها، عقل انسانهای سالم، دین آن را ناشناس میداند و منکر است. همۀ شما مسئولید. باید امر به معروف کنید و از منکر باز بدارید، در خانه، در خیابان، در مسجد، در مدرسه، در دانشگاه. این مسئولیت عمومی است.
حتی یک فرد عادی میتواند نسبت به کسی که در رأس مملکت واقع است امر به معروف و نهی از منکر کند. نه کارشکنی، نه ایراد بیجهت گرفتن. راه نشان دادن، آقا این راهتان اشتباه است. باید این راه را بروید. این کلمهای که گفتید نادرست است. همین شما که نشستید. صدها، هزارها گوش، سخنان مرا گوش میدهید. نباید تعبداً قبول کنید.
فرد فرد شما مسئوليد. به من بگویید اینجای کلام نا به جا بوده است. مسلمانهای صدر اسلام مگر اینطور نبودند؟ مگر وقتی خلیفۀ دوم گفت که من منحرف شدم مرا راست کنید، آن فرد بلند نشد گفت اگر راست نشدی با این شمشیر راستت میکنیم؟ مگر علی نمیگوید: دائماً به من تذکر بدهید؟ خیال نکنید شما پستترید از تذکر دادن و من بالاترم از شنیدن تذکرات شما.
👈 شما مسلمانها نباید اینطور باشید. اگر یک عده را انتخاب کردید برای مجلس خبرگان، خیال نکنید از شما رفع مسئولیت شده. اگر عدهای را انتخاب کردید برای #مجلس شورا، خیال نکنید مسئولیت از شما رفع شده. فرد فرد شما مسئوليد. باید با تمام شعور و چشم و گوشتان مراقب اعمال اینها باشید.
بعد میفرماید که اگر ترک کردید، «فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ».
پستترین، رذلترین مردم بر شما مسلط میشوند. این مسئولیت اجتماعی را وقتی کنار گذاردید، «شرار» بر شما مسلط میشوند. علی (ع) میگوید: «شرار». قرآن میگوید: «أَلَدُّ الْخِصَامِ». یعنی #مستبد. یعنی کسی که محکوم شهوت و خودخواهی و غرایز پست و هواها و عقدههای روحی و نفس خودش است.
👈«فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ». آن وقت هی بنشینید توی مساجد، #ختم «أَمَّن يُجِيبُ» بگیرید. بعد از آنکه اشرار و اوباش بر تودههای مردم مظلوم مسلط شدند، هی #دعا کنید. «فَلَا يُسْتَجَابُ لَكُمْ». این همه دعا کردیم مستجاب نشد. آن وقتی که قیام کردید، سینه سپر کردید، مشت گره کردید، در مقابل #منکر، جرثومۀ منکر یعنی دربار، یعنی #هیأت_حاکمه. دیدی چطور زائلش کردید؟ ولی با دعا میتوانستید زائل کنید؟ اگر #امربه_معروف و #نهی_ازمنکر را ترک کردید اشرار بر شما مسلط خواهند شد. هرچه دعا کنید مستجاب نمیشود. این وصیتهای علی است. درست توجه میفرمایید؟ این محیطی است که قرآن میگوید #محیط_سلم. «ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً». با این برنامهها، با این روابط روحی و عملی، آن وقت محیطی میشود آزاد. مردمی #آزاد. اول باید خودمان انقلابی باشیم تا انقلاب ما پیش برود. «أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ». 👈👈 دید ما، حرکت ما، زبان ما، منطق ما، شناخت ما از دین، از مسئولیتها،باید همه عوض بشود تا همه چیز ما عوض بشود. 🎙بخشهایی از سخنرانی آیتالله طالقانی در شب بیست و سوم رمضان 1358
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.