رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
سلام
دوستان نظرتون در باره عبارت ...لیزلقونک بابصارهم .... در سوره قلم چیست؟آیا معنایی خلاف معنای رایج هم برایش دارید؟
اخیرا در یکی از گروههای تلگرامی مطلب زیر ارسال شده بود.ایا درست است؟
"گروهی از روشنفکران مسلمان معتقدند که چشم زخم خرافه ای بوده که در زمان نزول قرآن در فرهنگ مردم وجود داشته و وارد قرآن شده است. این مطلب و پاسخ آن را می توانید در کتاب مستشرقان و قرآن نوشته دکتر محمدحسن زمانی صفحه 164 تا 181 بخوانید.
✳️بنابراین چشم زخم حقیقت دارد و هم یافته های جدید علمی در موضوع تأثیر خاص برخی امواج مغناطیسی که از برخی افراد ساطع می شود و هم تجربه مکرر بشر و هم تأیید اهل بیت در روایات گواهی بر این ادعاست.
👓👇نکته قابل تأمل:
ممکن است سوال شود که وجود چشم زخم در این عالم ظلم نیست❓
✳️ پاسخ این است که این عالم نظام اسباب و علل است و هرکس ممکن است دارای توانایی باشد که آن را در راه خوب یا بد بکارگیرد .
از طرفی توکل و اتکاء به خداوند و او را علة العلل دانستن و به او پناه بردن موجب می شود که آدمی از چنین خطری مصون بماند. ضمنا سور، آیات و ادعیه ای هم از معصومین برای مقابله با این خطر وارد شده است."کلمات کلیدی: چشم زخم شورچشم و ان یکاد قلم ویرایش بوسیله کاربر 1396/01/27 10:04:19 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
بنابر شرح نصیرالدین طوسى بر الاشارات ابنسینا جزم به وجود چشمزخم نداشته و آن را از امور ظنّى تلقى میكرده است. صدرالدین شیرازى در المبدأ والمعاد تصریح كرده است كه برخى نفوس در قوه وهمیه به حدى میرسند كه میتوانند در مواد خارجى تأثیر بگذارند و چشمزخم نیز به همین مقوله تعلق دارد. در قرآن. هیچ ذكر صریحى از چشمزخم در قرآن نیامده است و متن قرآن، مبدعِ یا مؤید چنین باورى نیست. با این حال، بسیارى از مفسران بنابر منابعِ فكرى خود و روش تفسیرى معمول بدون ارائه شواهد قانعكننده، پارهاى از آیات قرآن را ناظر به چشمزخم دانستهاند، گو این كه هرگز در این باب اجماعى نبوده است. گفتهاند در آیه «و قال یا بَنِىَّ لاتَدخُلوا من بابٍ واحدٍ وَادْخُلوا مِن ابوابٍ مُتَفَرّقة» یعقوب از ترس چشم خوردن پسرانش به ایشان توصیه كرد كه همگى نه از یك دروازه بلكه از دروازههاى مختلف وارد شوند زیرا پسران یعقوب زیباروى و برومند و پرشمار بودند. در این آیه دلالتى بر چشمزخم ظاهر نیست و براى این توصیه، احتمالات دیگرى نیز در تفاسیر مطرح شده است. از جمله حسد بردن مردمان بر ایشان و نیز ترس از این كه حكومت با مشاهده قوّت و اتحاد ایشان، آسیبى به آنان وارد سازد. درباره آیه معروف «و اِن یكادالّذین كفروا لَیزلِقُونَك بِاَبصارِهِم لمّاسَمِعواالذّكرَ و یقولونَ انّه لَمَجنون» (سوره قلم: 51) نیز بسیارى از مفسران بر مبناىِ قولِ مشهور در میان مفسران، ازلاق به ابصار را دالّ بر چشم زدن گرفته و در شأن نزول این آیه چنین آوردهاند كه مشركان مردى بسیار شورچشم را از بنیاسد ــ كه در این كار خبره و شهره بودند ــ فراخواندند تا پیامبر را چشم بزند و از پاى درآورد، اما چون دست به كار شد، جبرئیل آیه «و ان یكاد» را فرود آورد و بدان پیامبر را از آسیب چشمزخم نگاه داشت.
این در حالى است كه ازلاق در لغت به معناى چشمزخم نیست و اگر ازلاق به اَبصار را كنایتاً راجع به چشمزخم بدانیم، اولى آن است كه منظور از آن، «به نظر عداوت و با بغض و انكار یا با بدخواهى و به تندى و تیزى در كسى نگریستن» باشد براى ترساندن حضرت رسول، چنانكه این كاربرد از كلام رایج بوده است. تكمیل آیه با عبارت «و یقولون انّه لمجنون» نیز در خور تأمل است و با چشمزخم مناسبتى ندارد؛ بنابراین این آیات، مفیدِ تأیید یا ابداع چیزى درباره چشمزخم نیستند.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
سلام علیکم، علی الظاهر در قرآن، دو آیه وجود دارد که هر یک به نحوی، بیانگر مسأله شور چشمی می باشدیکیش همین است:
«وَ ان یکادُ الَّذینَ کَفَرُوا لِیزلِقونَکَ بِأَبصارِهِم لَمّا سَمعُوا الذّکر وَ یقُولُونَ إنَّه لَمَجنُون؛ نزدیک است کافران هنگامی که آیات قرآن را می شنوند با چشم زخم خود، تو را از بین ببرند و می گویند: او دیوانه است». (سوره قلم، آیه 51)
و الزلق هو الزلل، و الإزلاق الإزلال و هو الصرع كناية عن القتل و الإهلاك. و المعنى: أنه قارب الذين كفروا أن يصرعوك بأبصارهم لما سمعوا الذكر. و المراد بإزلاقه بالأبصار و صرعة بها- على ما عليه عامة المفسرين- الإصابة بالأعين، و هو نوع من التأثير النفساني لا دليل على نفيه عقلا و ربما شوهد من الموارد ما يقبل الانطباق عليه، و قد وردت في الروايات فلا موجب لإنكاره. و قيل: المعنى أنهم ينظرون إليك إذا سمعوا منك الذكر الذي هو القرآن نظرا مليئا بالعداوة و البغضاء يكادون يقتلونك بحديد نظرهم.
علامه طباطبائی رحمة اللّه علیه در ذیل آیه فوق می گوید: مُراد از «لیزلقونک بابصارهم» به طوری که همه مفسّران گفته اند چشم زدن است، که خود نوعی از تأثیرات نفسانی است و دلیلی عقلی بر نفی آن نداریم؛ بلکه حوادثی دیده شده که با چشم زدن منطبق است و روایاتی هم بر طبق آن وارد شده است.بعضى از مفسرين گفتهاند: معناى آيه اين است كه وقتى ذكر را يعنى قرآن را از تو مىشنوند با نظرى سرشار از كينه و خشم به تو نظر مىكنند، به طورى كه مىخواهند با همان نگاه تيزشان تو را بكشند.(المیزان، ج 19، ص 648 )
کسانی که آیه را این طور تفسیر کردها ند،آنرا کنایه میدانند. یعنى اینها وقتى که چشمشان به صورت توست و گوشهایشان به آواز تو، و تو دارى قرآن را مىخوانى،آنچنان خشم بر خشمشان مىافزاید که با چشمهایشان مىخواهند تو را تیر بزنند.آن وقت مفاد آیه صرفا کنایه است از کمال و شدت خشمى که مخالفین دارند. انسان وقتى که چنین خشمى گرفت و هیچ توجیه و منطقى براى خودش پیدا نکرد،دست به یک تهمتهاى احمقانه مىزند که رهایش کنید،یک آدم جنزده و دیوانه است،آدمهاى جنزده و دیوانه گاهى یک کارهاى خارق العادهاى انجام مىدهند: و یقولون انه لمجنون .
حال جواب قرآن چیست؟ مىگوید:کار جن و شیطان که نمىتواند اثرش بیدارى جهان باشد. (جواب را ببینید،عجیب است.)قرآن نمىگوید: و ما هو الا من رب العالمین چون در این صورت صرفا یک مدعا بود،آنها مىگفتند که آنچه این مىگوید القاء شیاطین است،قرآن ممکن بود جواب بدهد خیر،القاء خداست.بلکه معیار را ذکر مىکند،براى آن چیزى که از ناحیه خداستیا از ناحیه جن و شیطان باشد.آنچه که از ناحیه خداست آن چیزى است که در جهتخیر و صلاح و هدایت مردم و در جهت ذکر یعنى یادآورى و تنبه و بیدارى مردم آنهم بیدارى جهانیان است نه بیدارى یک قوم خاص.تو مىگویى از ناحیه شیطان و جن است.مگر مىتواند یک چیزى از ناحیه جن و شیطان باشد ولى اثرش بیدارى بشر و بیدارى همه جهان باشد؟پس به این ما هو الا ذکر للعالمین ضمنا برهان اقامه شده است بر اینکه ادعاى شما باطل است.
اما آنها که چشم زخم میدانند گفته اند آیه کنایه نیست، بلکه یک جمله صریح است، کنایه از شدت خشم نیست، بلکه بیان یک واقعیت است و آن واقعیت این است که در میان آنها افرادى بودند که به اصطلاح شور چشم بودند و چشم زخم مىزدند،و شخصى بود که در میان آنها به این جهت معروف بود که به اصطلاح چشمهایش شور است و هر چه را که ببیند و نگاه کند، بالخصوص اگر به نظر اعجاب نگاه کند، آفتى به آن شىء یا شخص مىرسد.
اینها فکر کردند که بهترین راه مبارزه با پیغمبر این است که ما پیغمبر را از بین ببریم بدون آنکه مسؤولیتى در مقابل بنى هاشم متوجه ما بشود،چون مىدانستند بنى هاشم-اعم از آنها که مسلمان بودند یا نبودند-و به طور کلى عرب براى مساله خونخواهى قبیلهاى به اعتبار وحدت قبیله اهمیت قائل است، یعنى اگر اینها مىخواستند پیغمبر را بکشند،همان ابو لهب که دشمن پیغمبر بود ممکن بود که بعد به خونخواهى برخیزد به اعتبار اینکه او فردى از قبیله است.گفتند:یک کار ما مىتوانیم درباره پیغمبر بکنیم،پیغمبر را از بین ببریم بدون اینکه قاتل شناخته بشود،و آن این است که از وجود آن شخص استفاده کنیم،غافل از اینکه یک پیغمبر خدا را که دیگر نمىشود با چنین کارها از بین برد.
و ان یکاد الذین کفروا نزدیک بود که اینها چنین کارى بکنند،یعنى اگر نبود عنایت الهى،اینها با این وسیله تو را از بین برده بودند.حال اگراین مطلب دوم باشد،آن وقت معنایش این است که قرآن تلویحا مساله چشم زخم را تایید کرده است،و این خود یک مسالهاى است که آیا چشم زخم حقیقت است یا حقیقت نیست؟
به نوشته شهید مطهری چشم زخم اگر هم حقیقت باشد به این معناى رایج امروز در میان ما-بالاخص در میان طبقه نسوان که فکر مىکنند همه مردم چشمشان شور است-قطعا نیست. همان کفار جاهلیت هم به چنین چیزى قائل نبودند، بلکه معتقد بودند که یک نفر وجود دارد و احیانا در یک شهر ممکن استیک نفر یا دو نفر وجود داشته باشند که چنین خاصیتى در نگاه و نظر آنها باشد. پس قطعا به این شکل که همه مردم داراى چشم شور هستند و همه مردم به اصطلاح نظر مىکنند، نیست.
دوم: اگر بعضى مردم داراى چنین خصلت و خاصیتى باشند، آیا آیه و ان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصارهم خاصیت جلوگیرى از چشم زخم دارد؟ما تا حالا به مدرکى(حدیثى، جملهاى)برخورد نکردهایم که دلالت کند و بگوید از این آیه براى چشم زخم استفاده کنید. اینکه چشم زخم حقیقت استیا نه،یک مساله است و اینکه این آیه براى دفع چشم زخم باشد مساله دیگرى است.ویرایش بوسیله کاربر 1395/04/08 11:07:11 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
«افسانه» چشم¬زدن
در نزد مردم عادیِ کوچه و ¬بازار آیه 51 سوره قلم آیه رفع چشم¬ زخم است ، و به عبارت دیگر نوعی «حِرز» است ، همان آیه ای که با « و ان یکاد ...» شروع می¬شود .
این موضوع در روایات ما زمینه پررنگی دارد بطوریکه در المیزان روایاتی را ذکر کرده که طی آنها فرد سالم ممکن است در اثر «چشم خوردن» سر از قبر ، و شتر سالم سر از دیگ ، در بیاورد .
موضوعِ آسیب رسانی به پیامبر (ص) از طریق چشم زخم زدن به آنحضرت یک موضوع بسیار مهم است ، و اگر چنین چیزی اصلا وجود میداشت ، می باید پس از سوره قلم لا اقل چند دفعه «باز» میشد ، و سپس بعدا در برخی از سوره ها مورد «اشاره» قرار میگرفت ، زیرا این پیغمبر(ص) همان پیغمبر است که از زمان نزول این آیه تا بیست سال آینده هم پیغمبر خواهد ماند و این کافران هم لااقل تا چندین سال آینده (که زمان فتح مکه باشد) همان کافران هستند.
اگر کافران اساسا میتوانستند رفتاری در حدّ «روایت قبر و دیگ» نسبت به پیامبر (ص) داشته باشند ، به علت اهمیت زیادی که میداشته ، چرا در هیچ سوره دیگری چنین مفهومی دیده نمی¬شود؟
هرگز در هیچ جای قرآن قرینه ای و اماره ای و اشاره ای دال بر وجود چنین عاملی نیست .
«چشم زدن» به مفهومی که در روایات «قبر و دیگ» آمده از جنس سحر و جادو است ، اما آنچه از آیه فهمیده می¬شود از جنس سحر و جادو نیست
لذا چاره ای نمی ماند جز اینکه بگوئیم کلمه «لیزلقونک» در آیه 51 سوره قلم بد معنی شده است .
البته از لحاظ لغت هم «لیزلقونک» به آن معنی (که نزد مردم مشهور است) نیست و به معنی «تورا بلغزانند» است که تازه خود آیه نیز «لغزاندن» را معنی کرده و پس از «لیزلقونک» ذکر کرده : «ویقولون انه لمجنون» (= و میگویند او حتما دیوانه شده) یعنی اینکه «بلغزانندتِ» مذکور ، چیزی در حدّ «میگویند دیوانه است» بوده است .
یعنی قضیه در حدّ پراکندن شایعه ای دروغین و نهایتا در حد مزاحمت بوده است ، و البته این مفهومِ اخیر - یعنی مزاحمت - حدود دوسال بعد نیز در آیه 26 سوره فصّلت هم آمده که میگوید : کافران میگویند به قرآن گوش ندهید و سر وصدا کنید شاید غالب شوید (در سوره قلم میخواهند باچشمشان آن حضرت را بلغزانند و در سوره فصلت با دهانشان)
سر و صدا کردن یک کار معمولی است که در حد مزاحمت است و میتوان فهمید لغزاندنِ با چشم هم می باید چنین چیزی بوده باشد ، مثلا چون آنحضرت بسیار اهل حیا بودند و خیره خیره به آنحضرت زل زدن سبب میشده ناراحت شوند کفار مدتی این کار را کردند و موثر هم نبود لذا ترک کردند و قرآن هم دیگر صحبتش را نکرد و آنها هم روش مزاحمت خود را عوض کردند و مدتی هم سر و صداکردند ، آن نیز موثر نبود ، منصرف شدند ، قرآن هم دیگر چیزی نگفت . همین
از تفسیر سوره قلم نگارنده
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
یکی از اشارات لطیف شهید مطهری به همین مقوله و اتفاقا کاربرد بسیار زیاد آیه «وَ انْ یَکادُ» است که می گویند: «از شعارهایی که مردم انتخاب می کنند، روحیه مردم را می شود شناخت. ما در قرآن آیه زیاد داریم، آیاتی که برای شعار قراردادن فوق العاده عالی است، جمله های زیادی داریم از پیغمبر و ائمه؛ ولی هیچ آیه ای به اندازه آیه «وَ انْ یَکادُ الَّذینَ کَفَروا» در میان مردم برای شعار رایج نشده است.
آیاتی که انسان هر وقت یکی از آنها را نگاه کند برای او یک درس و آموزش است. اینها را انسان نمی بیند ولی در هر خانه ای که بروید آیه «وَ انْ یَکادُ الَّذینَ کَفَروا» را می بینید، یعنی منم که خداوند چنین نعمت هایی به من داده و تویی که چشم شور داری و می خواهی چشم زخم به ما بزنی؛ برای این که جلوی چشم شور تو را گرفته باشم این تابلو را در اینجا نصب کرده ام و شاید کمتر خانه ای است که چنین چیزی در آن نباشد.» (مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۲۷، ص: ۳ و ۶۳۲)
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
آیا چشم زخم می تواند حقیقت باشد یا نه؟ و اگر حقیقت است آیا امر جسمانی است یا امر روحی و نفسانی؟ در اینکه اجمالاً چنین حقیقتی هست نمی شود تردید کرد، اما قطعاً به این شکل که همه مردم دارای چشم شور هستند و همه مردم به اصطلاح نظر می کنند، نیست
(کتاب آشنایی با قرآن،شهيد مطهري ج ۸ صفحه ۳۳۳ تا ۳۳۸)
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
آیت الله خوشوقت (ره) هم قایل بود چشم زخم دراسلام مردود است
وجود ندارد ; یعنی ایشان این حدیث نهج البلاغه را ضعیف ومردود می دانست
امام علي عليه السّلام فرمودند: الْعَيْنُ حَقٌّ وَ الرُّقَى حَقٌّ وَ السِّحْرُ حَقٌّ وَ الْفَأْلُ حَقٌّ وَ الطِّيَرَةُ لَيْسَتْ بِحَقٍّ وَ الْعَدْوَى لَيْسَتْ بِحَقٍّ وَ الطِّيبُ نُشْرَةٌ وَ الْعَسَلُ نُشْرَةٌ وَ الرُّكُوبُ نُشْرَةٌ وَ النَّظَرُ إِلَى الْخُضْرَةِ نُشْرَةٌ؛ چشم زخم، افسون، سِحر و شگون راست است، امّا فال بد زدن و سرايت بيماري به ديگري بي جهت، حق نيست. بوي خوش، عسل، سواركاري و سبزه زار ديدن شفا بخشد. نهج البلاغه، حکمت 392 حکمت هاي نهج البلاغه
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
.فقط در مورد معارض بودن وجود نیرویی غیر اختیاری در چشم بعضی افراد برای آسیب رساندن به دیگران با عدل وحکمت خداوندی هم اگه ممکنه در جمع بندی مطلبی بیان فرمایید .
از آنجا که وجه ممیزه انسان اختیار هست وقوای نفس هم تحت سیطره این نیرو.پس قاعدتا نباید این نیرو در صورت اثبات وجود، در خارج از اختیار انسان باعث اثری شود.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
قواي نفس تحت سيطره ناخودآگاه هم هست لذا ممكنست تحت اختيار آگاهانه نباشد.... البته ديده ايم برخي كه قدرت چشم راتحت كنترل درآورده اند و عالما عامدا چشم ميزنند ولي شوري چشم حسب تجربه و درطول قرون نيرويي غيرارادي بوده لذا در تعبير حديث هم آمده : العين حق و ليس تأمنها منك علي نفسك و لامنك علي غيرك فاذا خفت شيئا من ذلك فقل: ماشاء الله لاقوة الا بالله العلي العظيم ( مكارم الاخلاق طبريي ص٣٨٩)
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
انسان ها با تمرین می توانند قدرت های روحی کسب کنند مومن باشند یا کافر نمونه آن جادوگران که تغییر واقعی ایجاد می کنند. چشم زخم هم استفاده از قدرت های روحی ممکن است ولی چشم اصلا دخالت ندارد و حتی طریقیت هم ندارد بلکه این قدرت روحی و اراده است که تاثیر گزار است ولی به دلیل فرهنگ جاهلیت بیشتر در متون دینی از همان چشم زخم استفاده شده است بنا براین چشم زخم بر اساس قانون عليت است که قانونی عام است و كليت و شمول آن جاودانه است این تصرفات خلاف اصل عليت نيست زیرا علل فقط علل مادي نيست و علل ماوراي مادي (روحی و معنوی) نيز هست و این تصرفات از نوع قوانین معنوی می باشد.
این جمع بین دو دیدگاه می تواند باشد
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
آن چيزي كه بالعيان مي بينيم اين است كه قدرت نفس از طريق چشم اعمال ميشود و طريقيت يعني اين ! و چطورممكنست آنچه مشهود است را رد كنيم و بگوييم جناب صدرالمتالهين نظرش اين بوده .... اين نظير عدم شمارش دندان اسب در بحثهاي قديم است و اينكه ميگفتند ارسطو گفته كه فلان تعداد است! ... ما تعدادي را حسب تجريه ديده ايم كه غيرارادي چشم ميزنند و خودشان هم نگرانتد و اين را نميتوان رد كرد و في الجمله در همه دنيا هم هست و فيلمهاي متعدد هم ساخته اند و واژه چشم زخم در همه فرهنگها هست ... البته برخي ارادي و عمدي چشم ميزنند اما اين نافي بخشي كه غيرارادي چشم ميرنند نيست ... عدم اشاره به طريقيت چشم هم از فرط وضوح است نه رد طريقيت
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
در موارد ارادی توجیه پذیر است.ولی این که خداوند نیرویی در انسان به ودیعه نهاده باشد که بدون اختیار او به دیگران آسیب برساند غیر قابل توجیه است.معلولیت و......آسیب مستقیم به دیگران نمیرساند.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
در آيه به احتمال قوي چشم زخم مطرح است والبته احتمال ديگر هم هست... اسلام يعني روايات مويد وجود اين پديده هست العين حق و الرقي حق يعني همين ... ايني كه بين مردم است خرافه است و اصل شورچشمي تاييد شده نه آنچه عوام مي پندارند... وحدت نظر در كدام مساله هست كه در اين باشد خلاصه : حقيقت شورچشمي مورد ترديد نيست و دليل عقلي هم بر ردش نداريم، و برخي يا اندكي مبتلا به اين عارضه اند نه اكثريت مردم.
تكملة: ١-مكانيسم شورچشمي دقيقا معلوم نيست اما اجمالا نفس قوايي دارد كه ناشناخته است مثل ديدن بدون چشم و ازطريق انگشت يا جابجا كردن اجسام با دست بدون تماس با انها وووو شورچشمي هم قدرتي است كه از طريق چشم اعمال ميشود .... ٢-آيا شورچشمي ارادي است يا غير ارادي؟ و اگر ارادي نباشد منافاتي با عدل الهي ندارد؟ بنظر من هردو شق هست و اگر شق غيرارادي هم باشد ماهم بضارين به من احد الا باذن الله و تاثيرش مثل تاثيرسحر نافي حكمت وعدالت نيست.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
با فرض پذیرش چشم زخم به هر معنا چشم زخم مي تواند يكي از علل و عوامل حوادث ناگوار باشد همان طور كه هزاران عامل ديگر نيز مي توانند علت حوادث ناگوار باشند مثل برف ، باران ، سيل ، زلزله ، رعد وبرق ، طوفان ، بي احتياطي ، خشم ، بدگماني ، حسادت ، غيبت ،دروغ ، ناسزاگويي، راستگويي در جايي كه مصلحت نيست ، اعتماد بدون تحقيق ، بي اعتمادي بدون دليل ، وصدها و هزاران عامل ديگر كه هر كدام مي توانند موجب بروز حادثه اي بد و ناگوار براي ما يا ديگران باشند ؛ بنابراين چشم زخم هم علتي است مثل بقيه علل و تفاوت خاصي با ديگر علل طبيعي يا غير طبيعي( ماوراء الطبيعي ) ندارد .
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
توجیه، آفت تفسیر متن
به نام خدا و با سلام
برخی، چون متنی را قبول دارند، هر نوشته و نظری در تأیید آن را بهراحتی و بدون تحقیق و بدون درخواست سند میپذیرند و بعضی، حتی خود، دست به دلیلبافی و توجیه متن و ادعاهای آن میپردازند؛ و این است آفت متونی که ماتن آن در دسترس نیست.
شخصی در نوشته بالا برای توجیه چشمزخم، به یافتههای جدید علمی استناد، و ادعا کرده است که «برخی امواج مغناطیسی از برخی افراد ساطع می شود و دارای تأثیراتی است». بنده که دانشیار دانشگاه در حوزه برق و مغناطیس هستم، در عمر چهل ساله فعالیت علمیام، تاکنون به چنین پدیدهای برخورد نکردهام.
مهم این است که انسان فقط دنبال حق باشد و هیچگاه نخواهد و سعی نکند که آنچه را دوست دارد و از قبل بدان باور داشته است، به هر قیمتی اثبات کند. فقط باید بهصورت علمی با نظریات و گفتهها و شنیدهها برخورد کرد تا نهایتاً حقایق جهان برای انسان آشکار شود وگرنه هر کسی در جهل خود باقی خواهد ماند.
ارادت
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
******* راه جلوگیری از چشم زخم چیست؟
گروهی از مردم چشم زخم و شور چشمی را جزو امور خرافی دسته بندی می کنند و هیچ گونه اعتقاد و باوری به آن ندارند. با این همه به نظر می رسد که قرآن بر خلاف این باور نه تنها آن را جزو امور خرافی دسته بندی نمی کند بلکه به نمونه هایی از آن نیز اشاره می کند و گزارش های تاریخی قرآنی از گذشتگان و پیشینیان نیز آن را تایید می کند.
بررسی های علمی اثبات کرده است که آدمی دارای نیروی شگفتی است که می تواند آثار مثبت و یا منفی به جای گذارد.
دانشمندان امروز بر این باورند که در برخی از افراد، روح و توان منحصر به فردی است که می تواند اشیا را نه تنها جا به جا کند بلکه مانند اشعه لیزر آن را منفجر و متلاشی نماید. این انرژی گاه از راه چشم، ساطع می شود.
قدرت تخریبی چشم بستگی به نیروی باطنی هر شخص، مختلف است. انسان ها به طور طبیعی از چنین توان و انرژی برخوردار می باشند. البته در برخی از اشخاص به سبب علل طبیعی و یا آموزش های خاص و تحولات درونی و بیرونی تقویت می شود و ناخودآگاه آثار خود را به جا می گذارد ولی این گونه نیست که این نیرو اختصاص به برخی داشته باشد و دیگران از آن محروم باشند بلکه همگان دارای نیرو و توانی از این دست هستند.
مفسران بر این باورند که این نیرو در برخی از چشم ها تقویت شده و شخص از راه امواج ویژه ای می تواند در دیگری تأثیر بگذارد. بسیاری می گویند که افرادی را دیده اند و یا می شناسند که می توانند از راه چشم، حیوانی را بکشند و یا اشیایی را جابه جا کرده و یا وسیله ای را تخریب کنند. به نظر آنان نه تنها نباید در انکار این امور لجاجت کرد بلکه باید امکان وجودی و وقوعی آن را از نظر عقل و علم دور نداشت و آن را پذیرفت.[1]
از حضرت امیرمؤمنان علی (ع) نقل شده که فرمودند: العین حق و الرقی حق؛ چشم زخم حق است و توسل به دعا و خداوند برای دفع آن نیز حق است.[2] مفسران تفسیر نمونه بر این اعتقادند که دعا و توسل به خدا می تواند نیروی مرموز چشم ها را بی اثر سازد و از آثار مخرب آن جلوگیری کرده و یا بکاهد.[3] از رسول گرامی نقل شده که فرمود: چشم زخم واقعیت دارد و مرد را در قبر و شتر را در دیگ قرار می دهد.[4]و نیز آن حضرت روزی از گورستان بقیع می گذشت به همراهان خویش فرمود: به خدا سوگند! بیش تر اهل این گورستان به سبب چشم زخم در این جا آرمیده اند.[5]
خداوند در باره چشم زخم زدن به پیامبر اکرم (ص)می فرماید: " نزدیک است کافران هنگامى که آیات قرآن را مىشنوند با چشمزخم خود تو را از بین ببرند، و مىگویند: «او دیوانه است!»".[6]
علامه طباطبایی (ره) می فرماید: همه مفسران، این آیه را به چشم زخم زدن معنا کرده اند که خود نوعی از تأثیرات نفسانی است و دلیل عقلی بر نفی آن نداریم؛ بلکه حوادثی دیده شده که با چشم زدن منطبق است و روایاتی هم براساس آن وارد شده است.
همچنین در باره جلوگیری از چشم زخم می فرماید:" حضرت یعقوب (ع) به فرزندان خویش فرمان داد که هنگام ورود به شهر مصر از دروازه های مختلف آن وارد شوند و همگان از یک در و همزمان وارد نشوند. «سپس می افزاید که من نمی توانم با این دستور شما را از رخدادی که بر شما حتم شده و قضای الهی به آن تعلق گرفته است برهانم و دورسازم. "[7]
مفسران بر این باورند که علت این حکم یعقوب آن بود که ورود دسته جمعی برادران که همگی در جمال و کمال بی مانند و همانند حضرت یوسف (ع) بودند و قامت های رشید و جمال و زیبایی داشتند، می توانست توجه برخی را به ایشان جلب کند و موجبات چشم زخم شود. [8]
امام صادق (ع) می فرماید: اگر قبور را بشکافید، خواهید دید که بیش تر مردگان بر اثر چشم زخم از دنیا رفته اند، زیرا چشم زخم حق است.[9]
به هر حال از نظر عقلی و علمی و تجربی ثابت شده که آدمی دارای نیروهای شگفت نفسانی و روحی است که می تواند به شکل های مختلف خیر و یا شر عمل کند و آثار مثبت و منفی بر جا گذارد.
راه درمان و پیش گیری
قبول تأثیر چشم زخم به معنای پناه بردن به کارهای خرافی و اعمال عوامانه نیست. اسلام برای پیش گیری از تأثیر سوء چشم زخم، استعاذه و یاد خدا را مطرح کرده، همچنین صدقه دادن نیز توصیه شده است. امام صادق (ع) می فرماید: هرگاه بخواهید با هیئتی آراسته و چشم گیر از خانه بیرون روید، معوذتین (سوره های فلق و ناس) بخوانید تا چشمی در شما اثر نکند.[10] و در روایت دیگری از حضرت می فرماید: هر گاه از چشم زخم ترسیدی بگو: ما شاءالله لاقوه الا بالله العلی العظیم. [11]
امام جعفر صادق (ع) می فرمایند اگر کسی از چشم زخم کسی می ترسد سه مرتبه بگوید: ماشاءالله لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم و سوره فلق و ناس را بخواند، تا چشم بد در او اثر نکند. هم چنین گفته شده که آیه و ان یکاد را بنویسید و با خود همراه داشته باشید.
در حدیثی دیگر آمده است که رسول اکرم (ص) برای امام حسن (ع) و امام حسین (ع) به منظور پیش گیری از چشم زخم دعایی خواندن د که مضمونش چنین بود: "اعیذکما بکلمات الله التامه و اسماءالله الحسنی کلها عامه من شر السامه و الهامه و من شر کل عین لامه و من شر حاسد اذا حسد"یعنی:" شما را به تمام کلمات و اسمای حسنای خداوند از شر مرگ و حیوانات موذی و هر چشم بد و حسود آن گاه که حسد ورزد، می سپارم". سپس پیامبر (ص) فرمود: این چنین حضرت ابراهیم برای دو فرزندش اسحاق و اسماعیل تعویذ کرد.[12] [13]
اما اینکه گفته اید در شما حالتی است وقتی از کسی تعریف می کنید سریعا چشم می خورد و آزار می بیند. از کجا یقین دارید که این آسیب ها به خاطر چشم شما بوده است ؟ شاید علت و دلیل دیگری داشته باشد ولی هم زمان با نگاه شما این اتفاق افتاده باشد و شما بیش از حد به این مسأله حساس شده اید. در هر صورت از آنجایی که این اتفاقات به اختیار شما نیست از نظر اسلام هیچ گناه و مسؤلیتی در قبال آنها متوجه شما نیست.
با جستجویی در متون روایی به احادیثی برخورد کردیم که بیان می کند چگونه می توان از این حالات خلاصی پیدا کرد و برای عدم آسیب دیگران کاری نمود.
به نمونه ای از این گونه احادیث توجه کنید:
در هنگامی که خصوصیت و ویژگی برادر مومنت ترا به اعجاب وا داشت، تکبیر (الله اکبر) بگو و ذکر خدای را بجا آور[14]، الحمدلله و قل هو الله احد و معوذتین و آیه الکرسی را بخوان. در این مواقع از عباراتی همانند «ماشاء الله» و «تبارک الله» یا «اللَّهُ اللَّهُ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» استفاد کنید.[15]
[1] تفسیر نمونه، ج24 ص427
[2] نهج البلاغه؛ کلمات قصار جمله 400
[3] تفسیر نمونه ج24 ص428
[4] بحارالانوار؛ ج63
[5] . تفسیر منهج الصادقین ج9 ص391
[6] قلم،51:" وَ إِن یَکاَدُ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَیزُْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سمَِعُواْ الذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لمََجْنُون "
[7] یوسف، 67 :" وَ قَالَ یَابَنىَِّ لَا تَدْخُلُواْ مِن بَابٍ وَاحِدٍ وَ ادْخُلُواْ مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ وَ مَا أُغْنىِ عَنکُم مِّنَ اللَّهِ مِن شىَْءٍ إِنِ الحُْکْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَیْهِ تَوَکلَّْتُ وَ عَلَیْهِ فَلْیَتَوَکلَِ الْمُتَوَکِّلُون
[8] تفسیر نمونه ج6 ص29و 30
[9] بحارالانوار، ج60، ص250)
[10] بحارالانوار ، ج92، ص1330)
[11] بحارالانوار ، ج60، ص026)
[12] بحارالانوار، ج60، ص60
[13] برگرفته از شور چشمی با اندکی تصرف
[14] طب، [طب الأئمة علیهم السلام] مُحَمَّدُ بْنُ سُلَیْمَانَ بْنَ مِهْرَانَ عَنْ زِیَادِ بْنِ هَارُونَ الْعَبْدِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَجَلِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ أَعْجَبَهُ شَیْءٌ مِنْ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ فَلْیُکَبِّرْ عَلَیْهِ فَإِنَّ الْعَیْنَ حَقٌّ مُحَمَّدُ بْنُ مَیْمُونٍ الْمَکِّیُّ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ لَوْ نَبَشَ لَکُمْ مِنَ الْقُبُورِ لَرَأَیْتُمْ أَنَّ أَکْثَرَ مَوْتَاکُمْ بِالْعَیْنِ لِأَنَّ الْعَیْنَ حَقٌّ إِلَّا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ الْعَیْنُ حَقٌّ فَمَنْ أَعْجَبَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْءٌ فَلْیَذْکُرِ اللَّهَ فِی ذَلِکَ فَإِنَّهُ إِذَا ذَکَرَ اللَّهَ لَمْ یَضُرِّهُ. بحارالأنوار ج : 92 ص : 127
[15] مکا، [مکارم الأخلاق] لِلْعَیْنِ مَعْمَرُ بْنُ خَلَّادٍ قَالَ کُنْتُ مَعَ الرِّضَا ع بِخُرَاسَانَ عَلَى نَفَقَاتِهِ فَأَمَرَنِی أَنْ أَتَّخِذَ لَهُ غَالِیَةً فَلَمَّا اتَّخَذْتُهَا فَأَعْجَبَ بِهَا فَنَظَرَ إِلَیْهَا فَقَالَ لِی یَا مَعْمَرُ إِنَّ الْعَیْنَ حَقٌّ فَاکْتُبْ فِی رُقْعَةٍ الْحَمْدَ لِلَّهِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْمُعَوِّذَتَیْنِ وَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ وَ اجْعَلْهَا فِی غِلَافِ الْقَارُورَةِ وَ مِثْلُهُ وَ رُوِیَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ الْعَیْنُ حَقٌّ وَ لَیْسَ تَأْمَنُهَا مِنْکَ عَلَى نَفْسِکَ وَ لَا مِنْکَ عَلَى غَیْرِکَ فَإِذَا خِفْتَ شَیْئاً مِنْ ذَلِکَ فَقُلْ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ثَلَاثاً وَ قَالَ إِذَا تَهَیَّأَ أَحَدُکُمْ تَهْیِئَةً تُعْجِبُهُ فَلْیَقْرَأْ حِینَ یَخْرُجُ مِنْ مَنْزِلِهِ الْمُعَوِّذَتَیْنِ فَإِنَّهُ لَا یَضُرُّهُ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَنْهُ ع قَالَ مَنْ أَعْجَبَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْءٌ فَلْیُبَارِکْ عَلَیْهِ فَإِنَّ الْعَیْنَ حَقٌّ . بحارالأنوار ج : 92 ص : 128. الْجَوَامِعُ لِلطَّبْرِسِیِّ، عَنِ النَّبِیِّ ص مَنْ رَأَى شَیْئاً یُعْجِبُهُ فَقَالَ اللَّهُ اللَّهُ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ لَمْ یَضُرَّهُ شَیْءٌ بحارالأنوار ج : 92 ص : 133ویرایش بوسیله کاربر 1395/10/22 01:30:45 ب.ظ
| دلیل ویرایش: مشخص نشده است
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
***چشم زخم از زاویه ای دیگر
۱_ در شرایطی که نظام علت و معلولی در دنیای پزشکی، روانپزشکی، روانشناسی، مردم شناسی و جامعه شناسی تا حدود زیادی شناخته شده است، و امراض مختلفی ریشه یابی و مداوا می شوند، هرگز از چشم زخم به عنوان یکی از علل در سلسله علت و معلولی یاد نمی شود.
۲_ شایان ذکر است که چشم زخم از قدیم الایام به عنوان یک عامل بیماری معروف بوده است، اما علم گسترده و پیشرفته امروز که بیماری های سختی را درمان می کند، هرگز چشم زخم را به عنوان یک عامل بیماری نپذیرفته است.
۳_ باور به چشم زخم بیش از آن که سود داشته باشد، ضرر داشته و دارد و به شکل رایج آن، عملا باعث بدبینی نسبت به اطرافیان و حتی دوستان و بستگان و کاهش انگیزه در بیمار و اطرافیان وی برای رفع بیماری از طریق درمان است.
۴_ البته حسد قابل درک و مورد تأیید علم روز و دارای پیامدهای عملی است که می تواند آثار زیانباری برای محسود داشته باشد و انسان باید مواظب باشد تا در معرض حسد دیگران قرار نگیرد.
ارادتمند حیدر غفارنسب
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,976
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
آیا آیه ی «وَ إِنْ یَكادُ اَلَّذِینَ كَفَرُوا لَیُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ» خاصیت جلوگیری از چشم زخم دارد؟ ما تا حالا به مدركی (حدیثی، جمله ای) برخورد نكرده ایم كه دلالت كند و بگوید از این آیه برای چشم زخم استفاده كنید.
اینكه چشم زخم حقیقت است یا نه، یك مسأله است (فرضاً حقیقت است ولو در بعضی از افراد) و اینكه این آیه برای دفع چشم زخم باشد مسأله ی دیگری است. چیزی كه از طرف پیغمبر یا ائمه به ما نرسیده باشد، از پیش خود نباید بتراشیم.
کتاب آشنایی با قرآن شهید مطهری
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.