logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:177722)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:140592)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:131500)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:95543)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: ترجمه تدبر و نکات مهم تفسیری سوره لقمان: ایات حکمت اموز قران هدایت کننده اهل ایمان و عمل صالح است    تعصب ديني ، ممدوح يا مذموم؟ مفهوم تعصب چيست؟    ياد قيامت: عامل بازدارنده از هر گناه    دعاي مستمر براي عدم انحراف قلب پس از هدايت             

توجه

Icon
Error

ali Offline
#1 ارسال شده : 1396/11/25 05:55:13 ب.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,975

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
بنام خدا:لغات و نکات و درس های سوره ضحی،آیا تنها مخاطب سوره ضحی،پیامبر است؟

🔶 تدبر درسوره ضحی 🔶


بسم اللّه الرحمن الرحيم

و الضحى (1)واليل اذا سجى (2)ما ودعك ربك و ما قلى (3)و للاخره خير لك من الاولى (4)و لسوف يعطيك ربك فترضى (5)

سوگند به روز در آن هنگام كه نور خورشيد گسترده مى شود (1).
و سوگند به شب هنگام كه سكونت و آرامش مى بخشد (2).
كه پروردگارت تورا رها نكرده و تو را مورد خشم قرار نداده است (3).
و مسلما آخرت براى تو از دنيا بهتر است (4).
و پروردگارت به زودى عطايى مى كند كه راضى شوى (5).


🔶درب پاراگراف اول : آیات ۱تا۵

قسم به روشنایی(روز)وتاریکی(شب) که هرگز منقطع یکدیگر نیستند،حمایت پروردگارت هرگز (در دنیا وآخرت،حال وآینده )ازتو قطع نخواهدشد.




الم يجدك يتيما فاوى (6)ووجدك ضالا فهدى (7)و وجدك عائلا فاغنى (8)فاما اليتيم فلا تقهر (9)و اما السائل فلا تنهر (10)
و اما بنعمه ربك فحدث (11)

آيا نبود كه تو را يتيم يافت و سپس پنا داده ؟ (6).
و آيا نبود كه راه به جايى نمى بردى قدم به قدم هدايتت كرد؟ (7).
و تهى دستت يافت پس بى نيازت نمود (8).
حال كه چنين است پس هيچ يتيمى را از روى قهر خوار مشمار (9).
و هيچ سائلى را مرنجان (10).
و نعمت پروردگارت را با رفتار و گفتارت بازگو كن (11).


🔶درب پاراگراف دوم:آیات۶تا۱۱

ای پیامبر،تو نیز دراین سیر وتداوم آن بسمت نور (برای بندگانم)از پروردگارت تبعیت کن



❇️ درس سوره :

انسانها همواره درسختیها وظلمتها برخدا توکل کنند وراه سیروسلوک خود را دراین تنگناها بیابندچراکه خداوند پیامبرش را دراین مهم دلجویی و(بربندگانش )سفارش کرده است


⏺ نکته:

خداوند دراین سوره پیامبر را به چند امر مهم توجه داده است:

۱-رعایت حقوق یتیمان در پاسخ به حمایت عاطفی پروردگارازوی
۲-بازگو کردن نعمت های پروردگار برای انسانها درپاسخ به حمایت دینی اش
۳-رفتار محترمانه با نیازمندان درپاسخ به حمایت اجتماعیش

که این ها میتواند نشاندهنده ایجاد حس شکر گزاری در انسان در پاسخ به نعمتهای پروردگار باشد

خانم الهه سادات خدایی

کلمات کلیدی: ضحی یتیم پیامبر ضال فترت وحی

ویرایش بوسیله کاربر 1396/12/11 10:28:21 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

به ناز Offline
#2 ارسال شده : 1396/11/26 07:25:12 ب.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

پاراگراف بندی و تدبر در سوره #ضحی


درب پاراگراف اول:

ای پیامبرسوگندبه شب وروز آن چنانکه این دو واگذاشته نمی شوندودر پی هم میایند
پروردگارت نه تنها تورا نیز وا نمی گذارد بلکه در دنیا واخرت بهترین ها را در حد رضایت تو. به تو عطا میکند

🔸درب پاراگراف دوم :

ای پیامبر به شکرانه موهبات الهی تو نیز یادآور نعمات پروردگار به بندگان باش


✅ درس سوره ضحی :

خداوند همچنانکه رحمتش را شامل پیامبر قرار داد و او را تنها نگذاشت به وسیله او این اطمینان را به دیگر بندگان داد که آنها نیز مشمول این رحمت الهی خواهند بود.

خانم شهروزی

♻️♻️♻️♻️♻️



فراز اول : ایات 1_5
همانطور که شب پایان روز نیست تاخیر در نزول هم پایان وحی نیست

فراز دوم :ایات 6_8
اشاره به نعمتهایی که خدا به پیامبر داده از جهت عاطفی دینی. واجتماعی


فراز سوم : ایات 9_11

مهربانی به یتیمان ورفتارمحترمانه با نیازمندان وشکر مستمر نعمتهای الهی


✅درس سوره :امید دادن وحمایت خدا از پیامبر اکرم در انجام وظایف رسالت


به ناز پیرونظر
به ناز Offline
#3 ارسال شده : 1396/11/26 08:38:12 ب.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
ترجمه و تدبر در سورة الضحى


بسم الله الرحمن الرحيم
💢فراز اول :

وَالضُّحَى (1) وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى (2) مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى (3) وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَّكَ مِنَ الْأُولَى (4) وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى (5)

قسم به روز (۱)وقسم به شب زمانی که ساکن وارام شد (۲)رها نکرد تورا پروردگارت وخشم نگرفت (۳)وهرآینه اخرت بهترین است برای تو از دنیا(۴)وهرآینه به زودی عطا خواهد کرد تورا پرواردگارت پس تا خشنود شوی(۵)

💢💢درب فراز اول:
ای پیامبر قسم به روز وشب که از پی هم بی انقطاع روانند حمایت من از تو در دنیا واخرت در بالاترین حد بدون قطع خواهد بود


💢فراز دوم:

 أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً فَآوَى (6)وَوَجَدَكَ ضَالّاً فَهَدَى (7) وَوَجَدَكَ عَائِلاً فَأَغْنَى (8) فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ (9) وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ (10) وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّث(۱۱)

ْ ایا نیافت تورا یتیمی پس پناه داد(۶)ویافت تورا گمگشته پس هدایت کرد (۷) ویافت تورا فقیر بی چیز پس بی نیاز کرد(۸)پس اما یتیمان را ،پس خوار مکن (۹)واما فقیرراپس مران (۱۰)واما به نعمت پروردگارت پس بازگو کن

💢💢درب فراز دوم:
یاداوری حمایتهای خدا از پیامبرص قبل از بعثت ودرخواست بازگویی آنها از پیامبر ص بعد بعثت که همان شکر عملی وزبانی ان نعمتهاست


🔰درس سوره :

تسلی وحمایت خدا از فرستاده اش حضرت محمد صلی الله علیه واله


♻️بیان نکات سوره ضحي:

۱_). قسم به دو ایه " شب وروز" از ایات الهی نشان از اهمیت موضوع قابل طرح در این سوره دارد

۲-)از پی هم بودن روز وشب وبی انقطاع بودن این جریان هماهنگ با پی درپی بودن حمایت خداوند از فرستادگانش می باشد اعم از نزول ایات قران وحمایتهادر مقابل دشمنان

۳-) این حمایتها همواره قبل وبعد بعثت انبیا ادامه داشته چنانچه در این سوره به آن تاکید شده است

۴-) این حمایتها چه مادی وچه معنوی در جهت هدایت انبیا وبه تبع هدایت پیروان انبیاست لذا این سوره هم که در ظاهر مخاطبش رسول الله هست انحصار محتوای ایاتش را برای پیامبر اکرم ص محدود نمی کند

۵-) پس همانگونه که پیامبر ص موظف به بازگو کردن این نعمتها هستند بر هر مخاطب دیگر هم لازم هست همواره نعمتهای الهی را بازگو کند

۶-) اثر مفید بازگویی نعمتها زیاد است ؛ یاداوری نعمت سختیهای زندگی را هموار وتحملش را اسانتر می نماید ، یک نوع شکرگذاری زبانی هست که موجبات افزایش نعمتها را فراهم می کند،

۷- )البته بازگویی نعمت فقط منحصر بر شکر زبانی نیست وشکر عملی را هم شامل میشود چنانچه در ایات به ان اشاره شده ؛ (یتیم نوازی مسکین نوازی ، هدایت گری) ، به پاس یتیم نوازی وهدایت الهی از پیامبر ص که شکر زبانی وعملیش از پیامبر درخواست شده

ترجمه: لیلا انصاری
به شیوه مترجمی زبان قران

ویرایش بوسیله کاربر 1396/11/29 01:50:00 ب.ظ  | دلیل ویرایش: edit

به ناز Offline
#4 ارسال شده : 1396/11/27 02:38:23 ب.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
سوره مبارکه الضحی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خدای بخشاینده مهربان

🍀فراز اول آیات ۱ تا ۸

وَالضُّحَى (۱)سوگند به آغاز روز (روز روشن)،

وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى (۲)و سوگند به شب زمانیکه آرام گیرد.

مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى (۳)كه، پروردگارت تو را رها نکرده و خشم نگرفت.

وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَّكَ مِنَ الْأُولَى (۴)هر آینه آخرت برای تو بهتر از دنیاست.


وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى(۵)به زودی پروردگارت تو را عطا خواهد داد تا خشنود شوی.

أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى (۶)آیا تو را یتیم نیافت پس پناه داد؟

وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى (۷)آیا تو را گمگشته نیافت پس هدایت کرد؟


وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى (۸)آیا تو را فقیر نیافت پس بی نیاز کرد؟

❣عصاره فراز اول
قسم به روشنایی روز و آرامش شب که از رحمت الهی است.
رحمت الهی برای پیامبر و امتش شامل رها نکردن، پناه دادن، هدایت و بی نیازی است.


🖋نکات فراز اول

روز و شب دو عنصر اصلی آفرینش که در تقابل یکدیگرند و مصداق :

نور و ظلمت، تلاش و آرامش، غفلت و هدایت، فقر و بی نیازی،... است

و دو آیه اول آیات اصلی می باشند‌.

مشکلات در دنیا نشانه ی رها کردن و خشم پروردگار نیست که در آخرت بهترین ها عطا خواهد شد در سرحد رضایت.

تنها از پروردگارت طلب کن که بهترین ها را عطا میکند

بهترین پناهگاه امن آغوش پرودگار است.
بهترین هدایت از آن خداست.

بهترین فقر، فقر درگاه الهی است که بی نیاز از خلقت کند

🍀فراز دوم

آیات ۹ تا ۱۱
بحث نتیجه و عمل

فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ (۹)پس یتیم را (درهیچ حالتی) نرنجان!

وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ (۱۰)و اما درخواست کننده را پس طرد مکن!


وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ (۱۱)و اما نعمت پروردگارت را بازگو.

❣عصاره فراز دوم
بعد از یادآوری رحمت های الهی سه اندرز مهم شامل تمام انسانها میشود.
۱- نرنجاندن هیچ یتیمی ،
۲-طردنکردن هیچ درخواست کننده ای،
۳- بازگو کردن نعمات الهی با دل و عمل در هر لحظه


🖋نکات فراز دوم
نرنجاندن و پاسخ به درخواست کننده خود نعمتی است که خود جای سپاسگزاری دارد

بازگو کردن نعمتها باعث آرامش و مضاعف شدن نعمتهاست .


🔖درس سوره
همانگونه که خداوند تو را رها نکرده، هدایت کرده و بی نیاز نموده، تو نیز یتیمان را رها نکن و هر درخواست کننده ای را طرد نکن و بر این رحمت خداوند همیشه شاکر باش و بازگو کن تا به نورالهی راه یابی و به آرامش برسی.



خانم هادیان زاده

ویرایش بوسیله کاربر 1396/11/29 01:53:21 ب.ظ  | دلیل ویرایش: edit

به ناز Offline
#5 ارسال شده : 1396/11/29 02:35:42 ب.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
تدبر در ایات سوره ضحی:تصویر کلی سوره ضحی چیست؟

✅"در ﺍﻳﻦ ﺁﻳﺎﺕ(سوره ضحي)، ﺍﺑﺘﺪﺍ ﻧﻮﺭ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﻭ ﻇﻠﻤﺖ ﺷﺐ، ﻣﻮﺭﺩ ﻗﺴﻢ ﻭﺍﻗﻊ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﻳﻌﻨﻰ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺍﺵ ﻓﺮﺍﺯ ﻭ ﻧﺸﻴﺐ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺍﺳﺖ، ﺭﺍﻩ ﺗﻮﺣﻴﺪ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﻣﻰ ﮔﺬﺭﺩ

ﻳﺘﻴﻢ، ﺿﺎﻝ، ﻋﺎﺋﻞ، ﺳﺎﺋﻞ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎﻳﻰ ﺍﺯ ﻇﻠﻤﺖ ﻭ ﻧﺸﻴﺐ ﺍﺳﺖ
ﭘﻨﺎﻩ ﺩﺍﺩﻥ، ﻭ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﻭ ﻏﻨﻰ ﻛﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎﻯ ﻓﺮﺍﺯ ﻧﻮﺭ ﺍﺳﺖ،

ﻋﻠﻰ ﻫﺬﺍ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻰ ﻛﻪ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻯ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻗﻬﺮ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﺯﻳﺮﺍ ﻣﺎ ﻭَﺩﱠﱠﻋَﻚَ ﺭَﺑﱡﱡﻚَ ﻭَ ﻣﺎ ﻗَﻠﻰ.

🔺ﺳﭙﺲ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻪ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻓﻌﺎﻟﻴﺘﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺍﺯ ﻭ ﻧﺸﻴﺐ ﺍﺳﺖ: ﻭَ ﻟَﺴَﻮْﻑَ ﻳُﻌْﻄِﻴﻚَ ﺭَﺑﱡﱡﻚَ... ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﻓﺸﺎﺭﻫﺎﻯ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺗﺬﻛﺮ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ:

✅ﺣﺎﻟﺎ ﻛﻪ ﺑﺎ ﭼﺸﻢ ﺧﻮﺩ ﺁﻥ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻳﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻩ ﺍﻯ ﺑﺮ ﻳﺘﻴﻢ ﻗﻬﺮ ﻧﻜﻦ، ﺳﺎﺋﻞ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻣﺮﺍﻥ ﻭ ﻧﻌﻤﺖ ﺧﺪﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻛﻦ.

🔺ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺍﻳﻦ ﺳﻮﺭﻩ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻓﺮﺍﺯ ﻭ ﻧﺸﻴﺐ، ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻳﻚ ﺗﻌﺎﺩﻝ ﺭﻭﺣﻰ ﻭ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﻣﺴﻴﺮ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭼﻪ ﺟﻮﺭ ﺑﺎﻳﺪ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﭼﻄﻮﺭ ﺑﺮﻭﺩ.


🔺ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ﺗﺤﻤﻞ ﺭﻧﺞ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ، ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﻪ ﻓﻜﺮ ﺭﺍﺣﺘﻰ ﺑﺎﺷﻰ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺁﻥ ﺳﺮﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ
ﻳﻌﻨﻰ ﺑﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺧﺪﺍﻳﺖ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﺩﺷﻤﻨﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﺁﺧﺮﺗﺖ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ.


- ﻭَ ﻟَﺴَﻮْﻑَ ﻳُﻌْﻄِﻴﻚَ ﺭَﺑﱡﱡﻚَ ﻓَﺘَﺮْﺿﻰ. ﺗﻜﻤﻴﻞ ﺁﻳﻪ ﺳﺎﺑﻖ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻗﺮﻳﻨﻪ ﺁﻳﻪ ﺳﺎﺑﻖ ﺍﻳﻦ ﺍﻋﻄﺎﺀ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺷﺎﻳﺪ ﻣﺮﺍﺩ ﺁﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﮔﺮﭼﻪ ﺁﺧﺮﺕ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﻮ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﻰ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﻯ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﺍﺩﻩ ﺧﻮﺍﻫﻰ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺭﺍﺿﻰ ﺑﺎﺷﻰ

🔺، ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﮔﺴﺘﺮﺵ ﺩﻳﻦ ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺁﺧﺮﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﻄﺒﻴﻖ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﻭ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻭ ﺍﻣﺜﺎﻝ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻧﻜﺘﻪ‌ﻫﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ.
ﺿﺤﻰ: ﺭﺍﻏﺐ ﮔﻮﻳﺪ: ﺿﺤﻰ: ﺷﻌﺎﻉ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺍﺳﺖ ﻃﺒﺮﺳﻰ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ: ﺁﻥ ﺩﺭ ﺍﺻﻞ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻰ ﻇﻬﻮﺭ ﺍﺳﺖ. "

ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺍﺣﺴﻦ ﺍﻟﺤﺪﻳﺚ، ﺝ 12، ﺹ: 241

ویرایش بوسیله کاربر 1396/12/01 05:29:25 ب.ظ  | دلیل ویرایش: edit

به ناز Offline
#6 ارسال شده : 1396/11/30 04:52:53 ب.ظ
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
❓سوال مطرحه از سوره ضحی

1)-منظور از ((سائل)) در اينجا چه كسى است ؟

سائل: آنکه طلب احسان کند، کسی که طلب هدایت کند و آنچه میخواهد از خدا بخواه

❗️در اين مورد چند تفسير وجوددارد:.

✅نخست اين كه منظور كسانى است كه سؤالاتى در مسائل علمى و اعتقادى ودينى دارند.

✅ديـگـر اين كه : منظور كسانى است كه داراى فقر مادى هستند، و به سراغ تومى آيند، بايد آنچه در توان دارى به كار گيرى ، و آنها را مايوس نكنى ، و ازخود مرانى.

✅سوم اين كه : هم ناظر به فقر علمى است و هم فقر مادى ، دستور مى دهد كه به تقاضاى سائلان در هـر قـسـمت پاسخ مثبت ده ، اين معنى هم تناسب با هدايت الهى نسبت به پيامبر(ص) دارد و هم سرپرستى از او در زمانى كه يتيم بود.


2)- چرا از کلمه فحدث استفاده شده و از شکر و ذکر استفاده نشده؟

حدّث به معنای شکر گذاری نیست چرا در تفاسیر شکر را آورده اند؟

حدّث به معنای بازگو کردن هر امری که معروف و شناخته شده نباشد

حدث : نو، امری که تازه واقع شده، بدعت، جوان، برنا، نوی


بازگو كردن نعمت ، گاه با زبان است و تعبيراتى كه حاكى از نهايت شكر وسپاس باشد، نه غرور و بـرترى جوئى

و گاه با عمل است به اين ترتيب كه از آن درراه خدا انفاق و بخشش كند

بخششى كه نشان دهد خداوند نعمت فراوانى به اوعطا كرده است.

♻️البته واژه ((نعمت)) تمام نعمتهاى معنوى و مادى را شامل مى شود.

لـذا در حـديـثى از امام صادق (ع) مى خوانيم كه فرمود: معنى آيه چنين است

آنچه را خدا به تو بخشيده و برترى داده و روزى عطا فرموده و نيكى به تو كرده وهدايت نموده همه را بازگو كن)).



3-) چرا یتیم و ضال و عائل در فراز اول نکره و الیتیم و سائل در فراز دوم با ال آمده

❗️پاسخ خانم هاديان

به نظر بنده فقیر خصوصیات انسان در فراز اول شاید عظمت تنهایی و گمگشتگی و فقر در آخرت را نشان بدهد و فراز دوم بحث عمل در دنیا گوشزد شود و بازگو کردن لحظه به لحظه آن برای خود تا غفلت و رهایی از طرف انسان بوجود نیاید


❗️پاسخ خانم انصاری

ال در التیم والسائل می تواند ال عهد ذکری باشد چون یتیم در بخش اول که به صورت نکره هست ودر بخش دوم با ال آمده می رساند که منظور از همان یتیم بخش اول داره صحبت میشه پس شناخته شد
وال در السائل به نظر حقیر (ضال وعائل) هر دو نیازمند هست یکی نیازمند "معنوی "برای هدایت ویکی نیازمند"مادی" جهت مال پس هر دو در واقع"سائل" هستند
واین "السائل" که با ال امده منظورش هر دوی آنهاست که در بخش اول امده پس ال در واقع ال عهد ذکری هست

❗️پاسخ :اقای فرهنگ

✅نکته ای در خصوص نکره بودن صفات در آیات ۶-۸
به نظر میرسد ساخت فعل وجد این گونه است که اگر بخواهد صفتی را به مفعول،نسبت دهد،با تنوین همراه است


انا وجدناه صابرا ایوب

یجدالله غفورا رحیما

وجدک ضالا
farhang Offline
#7 ارسال شده : 1396/12/07 11:16:58 ق.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,048
Iran (Islamic Republic Of)

48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
نگاهي متفاوت به سوره ضحي:آيا مصداق آيات سوره،پيامبر است؟

تامل در محتواي سوره:
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان

وَالضُّحَى{1}سوگند به روشنايى روز {1}
وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى{2}سوگند به شب چون آرام گيرد (فرا گیر شود){2}

مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى{3}[كه] پروردگارت تو را وانگذاشته و مورد غضب و بي مهري قرار نداده است {3}

وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَّكَ مِنَ الْأُولَى {4}و قطعا آخرت براى تو از دنيا نيكوتر خواهد بود {4}

وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى {5}و بزودى پروردگارت تو را عطا خواهد داد تا خرسند گردى {5}

عصاره فراز اول آیات 1-5: از نداری ها و سختی های دنیوی ناراحت نباشید که با عطای وسیع خداوند در اخرت،حیات بهتری خواهید داشت.

آيات 3و4 نشان ميدهد كه مخاطب آيات از برخي مشكلات و نداري ها و محنتهاي دنيوي يا قطع يك نعمت دنيوي،ناراحت بوده و در ذهن خود مي پنداشته كه خداوند با غضب و بي مهري ،او را فراموش كرده يا به خود واگذارده است.
اين نوع گمان در انسانها را هم اكنون نيز در واقعیت می بینیم.

سپس خداوند هم در ايه 4در پاسخ به اين ذهنيت،ضمن تاييدضمني وجود مشكلات و سختي ها در دنيا،او را به زندگي بهتر اخروي و عطاي پرودگار در حد رضايت مخاطب نويد ميدهد.

قسم به روشنایی و تاریکی ایات اول و دوم نیز به گذرا بودن ظلمت دنیا و روشنایی قریب الوقوع اخرت اشاره دارد.

أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى {6}مگر نه تو را يتيم يافت پس پناه داد {6}
وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى {7}و تو را سرگشته يافت پس هدايت كرد {7}
وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى {8}و تو را تنگدست‏يافت و بى‏نياز گردانيد {8}

در آيات 6-8 خداوند شواهد و مثالهايي از رد ذهنيت اين انسان ارايه ميدهد تا الطاف و نعمات دنيوي خدا در طول زندگيش را به او متذكر شود. اين آيات در هماهنگي با ايات 3و4 نشان ميدهد كه مخاطب سوره ،انساني از طيقه تنگدست جامعه و فردي تنها و يتيم بوده است كه با اراده خداوند ،پناه داده ميشود و بي نياز ميشود.

هم چنين او را از سرگشتگي و بيراهه رفتن،هدايت ميكند و مستمع و پذيرنده قران قرار ميدهد. در واقع خطاب ايات،نه يك انسان خاص بلكه همه انسانهاي محروم ، مستضعف ،بي خانوار و فرودست ميباشند كه ممكن است بارها در طول حيات خود،باين ذهنیت برسند كه خدا انها را واگذاشته است.

عصاره فراز آیات 6-8:الطاف پرودگارت در همین زندگی ظاهرا سخت دنیا هم شامل حال تو بوده است.


فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ {9}و اما [تو نيز به پاس نعمت ما] يتيم را ميازار {9}
وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ {10}و گدا را مران {10}
وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ {11}و از نعمت پروردگار خويش [با مردم] سخن گوى {11}

اين آيات(9-11)نتيجه گيري از دو فراز قبل است.يعني حالا كه ( تو در عين يتيمي و نداري و سرگشتگي) مورد توجه و تحت سرپرستي و لطف خدا بودي، به يتيمان و فقرا و ندارها توجه كن و انها را از پيش خود مران و متذكر و بازگو كننده نعمتهاي الهي باش.

عصاره فراز آیات 9-11: بشکرانه نعمات پرودگارت بر تو،با یتیم و سایل و ندارها مهربان باش و کمک کن.
خلاصه:
عصاره فراز اول آیات 1-5: از نداری ها و سختی های دنیوی ناراحت نباش که با عطای وسیع خداوند در اخرت،حیات بهتری خواهی داشت.

عصاره فراز آیات 6-8:الطاف پرودگارت در همین زندگی ظاهرا سخت دنیا هم شامل حال تو بوده است.

عصاره فراز آیات 9-11: بشکرانه نعمات پرودگارت بر تو،با یتیم و سایل و ندارها مهربان باش و کمک کن.

درس سوره ضحي:ناملايمات دنيا را با اميد به حيات برتر و رضايت بخش اخروي و نگاه به تفضلات قبلي قبلي خداوند،پشت سر گذاريد و با همنوعان محروم ملايمت كنيد.


بحث و بررسي:

غالب یا تقریبا همه مفسران،آیات سوره ضحی را بر اساس روایات شان نزول،پاسخ خداوند به انتقاد مشرکان از فترت و توقف وحی می دانند.اما با توجه به عدم وجود قرينه صريح لفظي در ايات مبني بر تاييد این موضوع ،به دلایل معنوي زیر نمی تواند اين برداشت درست باشد بلكه مخاطب اين سوره،پيامبر نمي باشد.

بخش اول:بررسي و رد ارتباط سوره با فترت وحي

1-پاسخ ارايه شده به شبهه و ذهنيت خشم و بي مهري خداوند نسبت به مخاطب ،ايات 4و5 است كه به برتر بودن اخرت و عطاي اخرت تاكيد دارد.بنابراين مصاديق ان ذهنيت بي مهري ،بايد دنيوي و مادي باشد نه معنوي. طبيعي نيست كه پاسخ شبهه قطع وحي به پيامبر را،اين گونه بدهيم كه اخرت بهتر است و به تو در اخرت هرچه بخواهي عطا مي كنيم.
ضمن اينكه در صورت پذيرش چنين امري، اين پاسخ به نوعي تاييد ضمني قطع وحي و دلداري از نگران نبودن قطع وحي بدليل عاقبت خوب اخروي است وحال انكه سوره ضحي از سوره هاي ابتداي نزول است و بعد از ان نزول وحي ادامه يافته است.قطعا پاسخ چنين شبهه اي (در صورت وجود) بهتر است اين گونه باشد كه خير ،وحي قطع نشده و ادامه خواهد يافت و اگر هم زماني قطع شود،بنا به اراده و حكمت خداست.

2-بقيه ايات سوره كه از دلجويي و لطف خداوند به مخاطب در مشكلات زندگي دنيوي او حكايت داشته و سپس امر به دلجويي و محبت با ايتام و سائلين دارد نيز،مويد اين برداشت است كه مصداق ذهنيت بي مهري و واگذاشته شدن از سمت خدا،گرفتاري ها و نداري هاي دنيوي است نه قطع وحي.

3-قران همه اتهامات وارده از جانب مشركان به پيامبر را بارها به صراحت بيان كرده و پاسخهاي اجمالي يا مفصل داده است.در واقع بيشترين حجم سوره هاي مكي به رفع اتهامات و پاسخ گويي و محاجه و جدل با مشركين مكه بخاطر صحبتها و رفتارهاي آنهاست.اما در سوره ضحي،عبارت ما ودعك ربك وما قلي،هيچ صراحتي به اينكه مشركين ،پيامبر را بدليل قطع وحي مورد طعن قرار داده اند،ندارد.ضمن اينكه در هيچ جاي ديگري از قران طرح چنين موضوعي از جانب مشركين براي ازاردادن پيامبر،مشاهده نميشود.

4-بنا به همه ليستهاي ترتيب نزول سوره ها(اعم از روايي و تحقيقي) سوره ضحي جزو سوره هاي اوليه نزول و قبل از فراگير شدن دعوت پيامبر قرار داشته و در ان زمان مشركين از زمانهاي نزول وحي و توقف ان اطلاعي نداشته و هنوز به تكذيب و مخالفت با رسول برنخاسته اند .

5-تفسير احسن الحديث ،اين روايات را فاقد انتساب به معصومين ميداند" ﺩﺭ ﺷﺄﻥ ﻧﺰﻭﻝ ﺍﻳﻦ ﺳﻮﺭﻩ ﻣﺒﺎﺭﻛﻪ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﻣﺪﺗﻰ ﺁﻣﺪﻥ ﻭﺣﻰ ﺑﻪ آن ﺣﻀﺮﺕ ﻗﻄﻊ ﺷﺪ، ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺧﺪﺍﻳﺶ ﻣﺤﻤّﺪ ﺭﺍ ﺩﺷﻤﻦ ﺩﺍﺷﺘﻪ، ﻭ ﺑﻪ ﻭﻯ ﻭﺣﻰ ﻧﻤﻰ ﻓﺮﺳﺘﺪ، ﺍﻳﻦ ﺳﻮﺭﻩ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺎﺯﻝ ﮔﺮﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻪ ﺩﺷﻤﻦ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﻧﻪ ﺭﻫﺎ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺪﺍﻧﻴﻢ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﻗﻮﺍﻝ ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻧﻘﻞ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﻳﻚ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺿﻌﻴﻒ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﺎﻗﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻫﺴﺖ. ﺁﻳﻪ ﻣﺎ ﻭَﺩﱠﱠﻋَﻚَ ﺭَﺑﱡﱡﻚَ ﻭَ ﻣﺎ ﻗَﻠﻰ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ﺟﺮﻳﺎﻧﻰ ﺩﺭ ﻛﺎﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺳﺒﺐ ﻧﺰﻭﻝ ﺍﻳﻦ ﺳﻮﺭﻩ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﻰ ﻗﻄﻊ ﻭﺣﻰ ﺭﺍ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ ﺑﺎﻭﺭ ﻛﺮﺩ، ﺍﺯ ﺁﻳﻪ ﻭَ ﻟَﻠْﺂﺧِﺮَﺓُ ﺧَﻴْﺮٌ ﻟَﻚَ ﻣِﻦَ ﺍﻟْﺄُﻭﻟﻰ ﻭ ﻣﺎ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﻭﺳﺎﺋﻞ ﻣﺎﺩﻯ ﻋﻠّﺖ ﻧﺰﻭﻝ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ" ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺍﺣﺴﻦ ﺍﻟﺤﺪﻳﺚ، ﺝ 12، ﺹ: 259

"مفسرين گفتند: شأن نزول اين آيه اين بود كه مدتى تأخير افتاد در وحى و آمدن جبرئيل و نزول قرآن حضرت خديجه خدمت پيغمبر عرض كرد: كه خداوند شما را رها كرده و بى‌اعتنايى فرموده اين سوره مباركه نازل شد. اقول: ما مدركى براى اين پيدا نكرديم و مناسب با مقام حضرت رسالت نيست با آن معرفت و علومى كه در همان عالم نورانيت به او افاضه شده
پس بناء على هذا معناى اين آيه اين است كه از زمان خلقت نور مقدس تو مشمول الطاف و عنايات و تفضلات پروردگار خود بوده‌اى"
تفسير اطيب البيان

"راويان و مفسّران اتّفاق نظر دارند كه چند روزى وحى از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله قطع شد و مشركان گفتند: خداى محمّد صلّى اللّه عليه و آله او را رها كرده و ناموس هستى او را مورد خشم قرار داده است. ازاين‌رو، خداوند آيۀ مٰا وَدَّعَكَ رَبُّكَ‌ وَ مٰا قَلىٰ‌ را فروفرستاد و چه خوب گفته است. محمّد عبده: در شيوۀ آيات چيزى به چشم نمى‌خورد كه به اين موضوع اشاره كند و مشركان از كجا فهميدند كه وحى قطع شده است‌؟"
تفسير كاشف- مرحوم مغنيه


با عنايت به موارد فوق،آيه 3 و كل سوره ارتباطي با موضوع قطع و فترت وحي ندارد.

بخش دوم:مخاطب سوره ضحي،پيامبر اكرم ص نيست.

اما موضوع چه مي تواند باشد؟ آيا اصلا مخاطب اين آيات پيامبر است؟
در بخش قبل اشاره شد كه مفهوم مستفاد از آيات 3-5 به ذهنيت ناشي از گرفتاري و نداري مادي برميگردد.

در اين خصوص سه احتمال مطرح ميشود:

الف- مخاطب سوره پيامبر است و خود پيامبر ،اين ذهنيت را داشته و از گرفتاري و نداري خود ،احساس ناراحتي ميكرده است.

ب-مخاطب سوره پيامبر است ولي مشركان،پيامبر را بعلت نداري و فقرش ،مغضوب و واگذاشته از جانب خدا ميدانستند و با اين اتهامات او را آزار ميدادند.

ج-مخاطب ايات،پيامبر نيست بلكه تمام انسانهاي محروم و گرفتار ند كه در مواقعي از زندگي خود بدليل فشار مشكلات،به اين ذهنيت مبتلا ميشوند كه چرا خدا به ما توجه نمي كند.


بررسي و رد احتمال الف:

-آنچه كه از ساير آيات قران از نگراني هاي پيامبر استنباط ميشود،دغدغه ايشان نسبت به هدايت مردم و پذيرش پيام الهي توسط مخاطبان و انجام درست وظيفه رسالت و نيز ناراحتي از برخي حرفها و اعتقادات مشركان بوده كه خداوند نيز او را به صبر و شرح صدر دعوت كرده است و لذا با توجه به مراتب شخصيتي ايشان و نيز عدم وجود قرينه ديگري در قران،نميتوان پذيرفت كه خود پيامبر(در هر موضوعي بخصوص مسايل و ابتلايات مادي) احساس واگذاشته شدن و مغضوب شدن از جانب خدا را داشته است.
-خطابهاي انتهاي سوره كه يتيم را ميازار،سائل را نران نيز با روحيه وخصوصيات انسان دوستانه نقل شده از ايشان،مطابقت ندارد.

بررسي و رد احتمال ب:

-مطابق بند 3 بخش اول، قران همه اتهامات وارده از جانب مشركان به پيامبر را بارها به صراحت بيان كرده و پاسخهاي اجمالي يا مفصل داده است.اتهاماتي نظير مجنون،كاهن،مفتري،شاعر و ...را قران به صراحت نقل كرده است.اما چنين ايرادي در قران مطرح نشده است.البته مشركين،ايراد فقر و تعلق به طبقات و قبايل پايين جامعه به پيروان پيامبر را مطرح كرده اند. ولي به خود پيامبر،خير.چون تعلق به قريش داشته و مخصوصا پس از ازدواج با خديجه س و دوران رسالت ، نيزدچار فقر و تنگدستي نبوده اند كه مشركين بخاطر ان،پيامبر را مغضوب و واگذاشته از جانب خدا بدانند و او را با اين اتهام بيازارند.

لازم بذكر است در سوره هود و فرقان كه مجموع ايرادات مشركين مطرح شده است،انها در بهانه جويي هاي خود،خواستار اتيان معجزه و نشانه بودند و مي گفتند چرا فرشته اي با او نيامده يا چرا گنجي بر او نازل نشده يا چرا باغي ندارد كه نشان ميدهد انتظار داشته اند پيامبر معجزه اي بياورد يا اينكه متمول و ثروتمند باشد ولي اورا فقير و محروم و مغضوب خدا نمي دانستند.

-مطابق بند 4 بخش اول،سوره ضحي جزو سوره هاي اوليه نزول و قبل از فراگير شدن دعوت پيامبر قرار داشته و در ان زمان مشركين از زمانهاي نزول وحي و توقف ان اطلاعي نداشته و هنوز به تكذيب و مخالفت با رسول برنخاسته اند .

بررسي و تاييد احتمال ج:

با نفي دو احتمال نخست،تنها احتمال سوم قابل پذيرش است كه علاوه بر شواهد درون متني سوره،قرايني از سوره هاي مشابه و نزديك به خود در مراحل اول نزول قران نيز دارد.

1-آيه 3 (ذهنيت واگذاشته شدن از جانب خدا و بي مهري در مشكلات مادي)با آيه 16 سوره فجر هم مطابقت دارد:
وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ {16}
و اما چون وى را مى‏آزمايد و روزى‏اش را بر او تنگ مى‏گرداند مى‏گويد پروردگارم مرا خوار كرده است {16}

2-در ايه 4در پاسخ به اين ذهنيت،ضمن تاييدضمني وجود مشكلات و سختي ها در دنيا،او را به زندگي بهتر اخروي و عطاي پرودگار در حد رضايت مخاطب نويد ميدهد.
تاييد سخت بودن زندگي دنيا در سوره بلد هم تاييد شده است
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ {4}براستى كه انسان را در رنج آفريده‏ايم {4}

3- بهتر بودن آخرت نیز قبلا در سوره اعلی بیان شده بود:والاخره خیر وابقی.

4-حصول رضایت اخروی نیز در سوره لیل،پاداش بخشندگان متقی بیان شده بود.( ولسوف یرضی)

5- لفظ يتيم 9 بار در قران بكار رفته كه تماما در سوره هاي مكي است.در اين ميان، سه سوره انعام كهف اسرا، و پنج سوره فجر، ليل ،ضحي ،بلد و ماعون بلحاظ ترتیب نزول ،نزدیک به هم هستند.كه در آنها از بيتوجهي و عدم اكرام يتمان نكوهش شده و به دستگيري و مدارا به انان امر شده است.

ماعون( الذي يدع اليتيم ولايحض علي طعام المسكين) ضحي 2 (فاما اليتيم فلا تقهر و اما السائل فلاتنهر) بلد(يتيما ذا مقربه او مسكينا ) فجر (بل لا تكرمون اليتيم و لا تحاضون علي طعام المسكين)
شايان ذكر است در ميان ايات سوره،آيه 6 (الم يجدك يتيما فاوي)مي تواند بر پيامبر منطبق باشد اما با توجه به ساير دلايلي كه در رد خطاب ايات به پيامبر برشمرديم،هر انسان يتيم و محرومي ميتواند مصداق اين آيات باشد.با اين برداشت،مشكلي كه تمام مفسرين در توجيه ضال بودن پيامبر در آيه و"وجدك ضالا فهدي" با آن مواجه بوده اند،نيز برطرف ميشود.

6- مقايسه اين سوره با ايات ابتدايي (مثالهاي قوم عاد و ثمود و فرعون كه طغيان كردند)و ايات مياني سوره فجر نشان مي دهد كه مخاطب سوره فجر،انسان متمول و طغیانگری است كه نعمات خداوند به خود را نشانه گرامي بودن او نزد خدا دانسته و از روي سرمستي يتيم و مسكين را اكرام نمي كند .اما در سوره ضحي ،مخاطب همان انسانهاي يتيم و مسكيني هستند كه مورد بي مهري متمولين قرار مي گيرند.

فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ {15}

اما انسان هنگامى كه پروردگارش وى را مى‏آزمايد و عزيزش مى‏دارد و نعمت فراوان به او مى‏دهد مى‏گويد پروردگارم مرا گرامى داشته است {15}

وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ {16}
و اما چون وى را مى‏آزمايد و روزى‏اش را بر او تنگ مى‏گرداند مى‏گويد پروردگارم مرا خوار كرده است {16}

كَلَّا بَل لَّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ {17}ولى نه بلكه يتيم را نمى‏نوازيد {17}
وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ {18}و بر خوراك[دادن] بينوا همديگر را بر نمى‏انگيزيد {18}

سيدكاظم فرهنگ-ويرايش صفر- بهمن 96

ویرایش بوسیله کاربر 1402/02/21 11:45:37 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

سیدکاظم فرهنگ
admin Offline
#8 ارسال شده : 1396/12/16 11:09:51 ق.ظ
admin

رتبه: Administration

گروه ها: Administrators, Moderator, member
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 422

9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
قرآن‌فهمي‌براي‌همه
تدبر در سوره هاي مرحله اول نزول قران : نكاتي از سوره ضحی


💢گستردگی نور آفتاب و سیاهی شب: قسم به ليل و ضحي

مواردی که در ادای سوگند توجه مخاطب به آن جلب شده ، عبارت است از گسترده شدن نور آفتاب و گسترش یافتن سیاهی شب
.
خداوند با قسم به این دو پدیده به مخاطب می فرماید که شب نیز مهم است👌. گرچه از لحاظ عقول عادی اهمیت روز واضح است و ممکن است به شب بعنوان پدیده ای منفی ، مزاحم ، شر ، و بد (مثلاً ضد روز ، ضد خیر و برکتی که در روز حاصل می شود ، ضد حیات وضد سعی و کوشش و کسب و اکتساب) نظر شود
اما می گوید شب هم مهم است زیرا در شب خستگی ها رفع و انرژی ها تجدید و برای یک روز دیگر کسبِ آمادگی می شود و اگر شب نبود آدمی از خستگی هلاک می شد .

💢💢تقویت روحیه پیامبر(ص)

این سوره از چندین جهت به تقویت روحیه پیامبر(ص) پرداخته که ذیلاً فهرست وار عرض می کنیم :
1️⃣ در قالب قسم ذهن آن حضرت را آماده کرده که چه بسا قطع موقت وحی به نفع او بوده است.

2️⃣ در قالب آیاتی او را به خطابی صمیمانه و نزدیک مخاطب نموده و دائماً کلمه «تو» را به کار برده

ماودعک، ربک، خیرلک، یعطیک، فترضی، الم یجدک، وجدک، لاتقهر، لاتنهر، ربک، فحدث.

🔰 بکار بردن ضمیر «تو» آنهم 12 بار در یک متن 3 سطری، نشان از حداکثر غلظت اظهار صمیمیت دارد و قابل فهم است که پیامبر(ص) را چقدر باید تحت تأثیر قرار داده و چقدر باید روحیه اش را تقویت و چقدر باید او را مصمم به وفاداری بیشتر نموده باشد.

3️⃣ در آیه 4 او را از نتیجه بخش بودن کارش مطمئن می کند و میفرماید «آخرت برای تو از اولی بهتر است»

اگر مفهوم آخرت را در مقابل دنیا بگیریم، معنی آیه واضح است اما چندان مطلوب نیست زیرا معلوم است که آخرت پیغمبر باید از دنیایش بهتر باشد، و لذا چه حاجت به ادای چنین مطلب واضحی است؟

👌اما اگر آخرت را در مقابل «اولی» و بمعنی لغوی آن یعنی اوّلی، ابتدائی، و از این قبیل بگیریم، این آیه متضمن مژده نای در خصوص مأموریت آنحضرت یعـنی رسـالتش مـی باشد که طی آن وعده می دهد که کار پیغمبری تو از این پس پیشرفت خواهد داشت.

4️⃣ در آیه 5 به طور مطلق، و بدون هیچ قیدی، قول «اعطا» داده و اطمینان داده که «راضیت می کنیم»
تصورش را بفرمائید، صاحب عطا خدا باشد و وعده عطای نامحدود هم بدهد و اطمینان هم بدهد که رضایت تو حاصل می شود.

♻️♻️ البته با توجه به شخصیت عظیم و غیرقابل درک پیغمبر(ص) واضح است که رضایت پیغمبر در نعمتهای بسیار مهم و بسیار بزرگ حاصل می شود و آرزوهای آنحضرت غیر از آرزوهای ما است و با این وصف معلوم می شود که آنحضرت از این آیات چقدر روحیه میگرفت و چقدر دلگرم و امیدوار و خوشحال میگردید

5️⃣در آیات 6 تا 8 با یادآوری نعمتهائی که خداوند قبلاً با آنها آنحضرت را مورد اِنعام خود قرار داده، باز هم از جهتی دیگر، اسباب دلگرمی و تقویت روحیه اش را فراهم می آورد .


💢💢💢نکته تربیتی

از این سوره ، و بخصوص از دو آیه اول آن، این نکته مهم فهمیده می شود که آدمی نباید به نعمت ها چنان عادت کند که آن را حق خویش بداند بلکه با درک اینکه «چه بسا فقدان نعمتی که به آن عادت شده، از روی حکمت باشد» باید به فقدان نعمت صبر کند و خود این صبر نیز نوعی نعمت می باشد.

برگرفته از جلد اول تفسير اقاي جمال گنجه اي
ali Offline
#9 ارسال شده : 1399/03/27 09:40:11 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,975

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
تدبر و فهم سوره ضحي: پرسش ها و نكات تفسيري سوره ضحي

سلام

در سوره ضحي ايه 4 وللاخرة خير لك من الاولي

ترجمه اي باين صورت بيان شده كه آينده براي تو بهتر از گذشته است

و به همین دنیا اشاره دارد

و آیه بعدی ولسوف یعطیک به آخرت اشاره دارد.


نظر دوستان چیست؟

پاسخ 1:

سلام. چنین استعمالی در قرآن نظیری هم دارد؟ آخرة در قرآن همیشه اشاره به نشئه آخرت، حیات آخرت و دار آخرت است در برابر حیات دنیا. به آینده (به معنای ایام پیش رو) در زبان عربی آخرة گفته نمی شود. دلیلی هم نیست که دو آیه 4 و 5 به دوره های ‌مختلف اشاره داشته باشد.

سركارخانم دكتر موسوي

پاسخ 2:
معمولا در قرآن يا الدنيا و الاخرة داريم
يا الآخرة و الاولي
كه نشان مي دهد الاولي همان الدنيا ست
البته در فرازی از زیارت جامعه کبیره كه هرسه از باب رعايت سجع با هم آمده: «وَ حُجَجِ اللهِ عَلى أهْلِ الدُّنْیا وَ الآخِرةِ وَ الاُولى، وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ»
لذا ترجمه آخرت به آينده و اولي به گذشته صحيح بنظر نمي رسد.

البته دنيا در آيه ٤٢ انفال بمعناي مكان نزديكتر است نه مقابل آخرت (إِذْ أَنتُم بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيَا )

اقاي دكتر موذن

پاسخ 3:
از لحاظ لغت آخرت یعنی بعدی
و به همین خاطر هم زندگی بعدی آخرت نامیده شده

اگر در آیه ضحی، آخرت را به معنی پس از قیامت بگیریم معنی نمیدهد
واضح است که آخرت پسا قیامتی آنحضرت باید بهتر از دنیای او باشد بلکه برای همه چنین خواهد بود (شبیه زندگی جنینی و این دنیا)

البته جایی که دنیاو آخرت هردو به معنی لغوی آمده اینجاست:
یعلمون ظاهرا من الحیات الدنیا و هم عن الآخره هم غافلون

موضوع مربوط به اوائل سوره روم است
در یعلمون ظاهرا من الحیوه الدنیا منظور از دنیا که معلوم است، و یعنی دم دستی و از این قبیل
در وهم عن الاخره هم غافلون آخرت قطعا به معنیِ «آخرتِ اصطلاحی» نیست، زیرا معنی نمیدهد، و به قرینه جمله قبل، آن، «آخرت»ی است که به «ظاهرا من الحیوه الدنیا» ربط دارد.
یعنی وجه دیگر
و روی دیگر قضیه

"آن دیگری"....

بیانی است مانند «تو مو می بینی و من پیچش مو» (که هردو در یک موضوع قرار میگیرد)

اقاي مهندس گنجه اي

پاسخ 4:
سلام
1-البته در سوره ضحي ،می تواند تاکیدی باشد بر آن نکته و اصل کلی والآخرة خير وابقی

2-در سوره روم،اگر فقط تا آخر همین آیه را در نظر بگیریم، این معنا درست است

اما باتوجه به اینکه آیات بعدی به آخرت مربوط می‌شود.،جمله عن الآخرة هم غافلون مي تواند ارتباط بین این دوقسمت باشد. یعنی اکثر مردم وعده های خدا را باور نمی کنند و فقط ظاهری کوچک از زندگی دنیا را می سناسند(و خیلی ابعاد دیگر آنرا نمی شناسند) و از آخرت هم که کلا غافلند. آیا در خودشان تفکر نمی کنند و..... بسیاری از مردم به لقای خدا کافرند

اقاي فرهنگ

پاسخ 5:
سلام.
برای ما که ذهنمان مقهور طرحواره های زمان و مکان است، دنیا و آخرت از هم جدایند و توالی زمانی برایشان قایلیم. گمان ما این است که در نقطه‌ای از زمان که حیات دنیوی ما خاتمه می یابد یا دنیا به پایان می‌رسد، آخرت آغاز می‌شود. اما بینش هایی که از پیشوایان دین به ما رسیده حاکی از آن است که دنیا و آخرت دو وجه ظاهر و باطن، شهادت و غیب از یک امرند. "ما یاکلون فی بطونهم الا نارا" و "ان یاکل لحم اخیه میتا" اشاراتی به این حقیقتند. بر این مبنا "یعلمون ظاهرا من الحیاة الدنیا و هم عن الاخرة هم غافلون" یعنی وجهی ظاهری را می دانند و وجه باطنی را غفلت می کنند.

مطلب قابل توجه دیگر این که آخرة و دنیا نعتند برای منعوت مذکور یا محذوفی که مونث است. در واقع هم نشینی کلمه الحیاة با الدنیا و الاخرة در موارد متعدد، باعث انتقال معنای الحیاة به الدنیا و الاخرة شده است (نظیر موقعیت دو واژه آیه و بینه که همنشینی این دو، معنای آیه را به بینه منتقل کرده و گاهی که بینه به تنهایی می آید، معنای آیه بینه را می رساند).

تانیث این دو کلمه مستلزم آن است که منعوت هم مونث فرض شود. شما برای ارائه تفسیر دیگری از آخرة، بر خلاف معنای متداول آن که عرض کردم اولا باید منعوت محذوف آن را بتوانید مجسم کنید و این منعوت بسادگی و بدون کلفة در دسترس باشد. و گر نه هیچ دلیلی برای تانیث آخرت نیست.

حتی در سوره اعراف 169 که برای اشاره به نشئه دنیا از لفظ مذکر "هذا" استفاده کرده (یاخذون عرض هذا الادنی) صفت مذکر ادنی به جای دنیا به کار رفته است. پس باید
دلیلی بر تانیث لفظ باشد.

خانم دكتر موسوي


پاسخ 6:
سلام و تشکر
در بسیاری از آیات قرآن. این موصوف حذف شده و آخره یا اولی به تنهایی و بدون موصوف. آمده است


الان یک سرچ سریع کردم دنیا غالبا، موصوف دارد
حياة، سما و...

اما آخرت خیلی بدون موصوف آمده
بالاخره کافرون. لايؤمنون بالاخره

هم چنین در مواردیکه اولی و آخره هم باهم بکار رفتند،موصوف.حذف شده است
بجز سوره نازعات نکال الآخرة و الاولی

ظاهرا پیش فرض این است که از آخرت، حیات آخرت، منظور است

سيدكاظم فرهنگ


پاسخ 7:
خب واضح است كه ديدن پيچش مو يك عبور از ظاهر است
كفار هم ظاهر حيات دنيا را ان هم در حد قليل و ناچيز ميدانند ونكره بودن "ظاهرا" هم مقيد اين معناست
ولي باطن و حيات اخرت غافلند
ما اين دو را در طول هم ميدانيم نه درعرض هم و حسب محدوديت و زمانيت ما آخرت پس از دنيا و پسين واقع شده وگرنه امور فرازماني وراي زمانمندي وجود دارند
اخرت محيط به دنيا ست ودنيا محاط به اخرت
اما ديده خواهد سبب سوراخ كن
يعني بصر حديد

اقاي دكتر موذن

پاسخ 8:
"دنیا" یعنی نزدیک؛
"آخرت" یعنی پایان کار (و موقع حساب).
این الفاظ مفهوم جهانشناختی ندارند گویا.

ضمنن، "آخرة" حتا تنها به علت همنشینی با "اولی" هم میتواند مؤنث بیاید و ضرورتی ندارد موصوفش "حیاة" یا مانند آن باشد. حتا میتوان "الوضعیة" را در تقدیر گرفت.

گمان کنم این حرف قابل‌توجه‌ای است .
اما دقیقن به همان دلیل استعارگی ذهن و زبان ناچاره ابهام هم سریان خواهد کرد. حتا اگر به قدر-متیقنی مانند "پایان کار" هم رجوع کنیم باز معلوم نیست که این پایان در راستای طولی و زمانی آن است یا عرضی‌ و بطنی‌اش.

جناب اقاي فرزين
ali Offline
#10 ارسال شده : 1402/02/20 08:41:54 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,975

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
ترجمه تدبر و فهم سوره ضحي

«تودیع» یعنی فاصله گرفتن زمان‌دار و «قلی» تقریباً گفته‌اند فاصله گرفتن محدود است. فرمود نه ترک دائم بود نه ترک موقت بود، ترک نبود هر چیزی زمان‌مند است. اگر کسی گفت ذات اقدس الهی ﴿خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی‌ سِتَّةِ أَیَّامٍ﴾ با اینکه چندین میلیارد سال ممکن است یا میلیون سال ممکن است فاصله باشد، این تأخیر نیست، تأنّی در کار به این معناست که هر کاری زمان خاص خودش را دارد.

اینکه فرمود: ﴿أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتیماً فَآوی﴾ ـ معاذالله ـ در صدد تحقیر آن حضرت نبود بیان سابقه ضعف آن حضرت نبود بلکه ناظر است که بشر از آن جهت که بشر است فقیر است و نیازمند به کمک الهی است و هیچ کمکی در کار نیست مگر کمک ذات اقدس الهی.

وَ وَجَدَکَ ضَالاًّ فَهَدی﴾ به هر حال انسان که موجود ممکن است طبعاً نیازمند به هادی است؛ صریحاً به وجود مبارک حضرت فرمود من این کتاب آسمانی را به تو آموختم و گرنه تو ﴿مَا کُنتَ تَدْرِی مَا الْکِتَابُ وَ لاَ الْإِیمَانُ﴾ نمی‌دانستی قرآن یعنی چه، کتابت یعنی چه، کتاب یعنی چه، ایمان یعنی چه؛ ما این حرف‌ها را به تو فهماندیم در اثر اعجاز و پیوند ناگسستنی خلق با خالق اینها را به تو فهماندیم تو دوران یتر و یتیمی خود را در کمال عقلانیت گذراندی، ما مربی تو بودیم ما معلم تو بودیم ما وسیله را فراهم کردیم

وَ وَجَدَکَ ضَالاًّ فَهَدی﴾‌ دیگری تو را ضال نیافت، از همان دوران کودکی هر که تو را یافت گفت این شاگرد جبرئیل(سلام الله علیه) و پیام‌آوران الهی است. البته ضلالت به این معنا که ـ معاذالله ـ او بیراهه رفته بود راه توحید را نگرفته بود این چنین نیست! همان ضلالت به این معنا که انسان در مقام ذات خود این حرف را ندارد به عنایت الهی این حرف‌ها را پیدا می‌کند.


﴿وَ وَجَدَکَ عائِلاً فَأَغْنی﴾ قحطی که در مکه پیش آمد سنگینی و گرانی که در مکه پیش آمد، به وسیله عموی او به وسیله جدّ او، او را کاملاً تأمین کرده است بعد هم به وسیله خدیجه، بسیاری از امکانات مالی را برای ذات مقدّس او فراهم کرده است که او بی‌نیاز شد احساس نیاز نمی‌کرد فرمود اینها وسایلی بود که ذات اقدس الهی فراهم کرده است.

﴿فَأَمَّا الْیَتیمَ فَلا تَقْهَرْ﴾ هر کسی که نیازمند است چه نیازمند مالی چه نیازمند صنعت چه نیازمند کشاورزی چه نیازمند فضاپیما هر چه که بر جامعه ضروری و نافع است؛ لذا فرمود: ﴿وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ﴾ کسی از شما چیزی خواست او را نرانید طردش نکنید بی‌مهری نکنید و او را از خود جدا نکنید.

فرمود: ﴿فَأَمَّا الْیَتیمَ فَلا تَقْهَرْ﴾ چه ظاهری چه باطنی و سائلی را نهر نکن و طرد نکن و آنچه جمع‌بندی همه مطالب است این است که ﴿وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ﴾ بیان نورانی دارد که فرمود: «و لیرا علیه آثار النعمة» وقتی که خدا نعمتی به شما داد آثار آن نعمت باید دیده بشود اگر کسی وضع مالی‌اش متوسط است او لازم نیست ژنده‌پوشی کند فقیرنمایی کند نعمتی را که خدا به انسان داد انسان باید از آن نعمت بهره ببرد که این بهره‌برداری تحدیث نعمت است یعنی خدا این نعمت را به ما داد. در قلب باید شاکر و سپاسگزار حق تعالی باشد «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا أَنْعَمَ» در بهره‌برداری ظاهری آثار نعمت باید در انسان ظهور داشته باشد اما نه فخرفروشی.

بالاترین نعمت، نعمت قرآن کریم است نعمت علم است نعمت تقوا است این عالی‌ترین نعمت است وگرنه نعمت‌های گذرا را ذات اقدس الهی خیلی بها نمی‌دهد


farhang Offline
#11 ارسال شده : 1402/02/21 11:39:57 ق.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,048
Iran (Islamic Republic Of)

48 تشکر دریافتی در 28 ارسال

┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄

وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى {7}و تو را سرگشته يافت پس هدايت كرد {7}

منظور از اینکه پیامبر گمراه و ضال بود، چیست؟

آیه7
بعد به ذکر نعمت دوم پرداخته مى‏فرماید و تو را گمشده یافت و هدایت کرد ( و وجدک ضالا فهدى).

آرى تو هرگز از نبوت و رسالت آگاه نبودى ، و ما این نور را در قلب تو افکندیم که به وسیله آن انسانها را هدایت کنى چنانکه در جاى دیگر مى‏فرماید : ما کنت تدرى ما الکتاب و لا الایمان و لکن جعلناه نورا نهدى به من نشاء من عبادنا : تو نه کتاب را مى‏دانستى و نه ایمان را ( از محتواى قرآن و اسلام قبل از نزول وحى آگاه نبودى ) ولى ما آن را نورى قرار دادیم که به وسیله آن هر کس از بندگانمان را بخواهیم هدایت مى‏کنیم ( شورى - 52 ) .

روشن است که پیامبر (ص‏) قبل از رسیدن به مقام نبوت و رسالت فاقد این فیض الهى بود ، خداوند دست او را گرفت و هدایت فرمود ، و به این مقام نشاند ، چنانکه در آیه 3 سوره یوسف مى‏خوانیم : نحن نقص علیک احسن القصص بما او حینا الیک هذا القرآن و ان کنت من قبله لمن الغافلین : ما بهترین داستانها را براى تو از طریق وحى این قرآن بازگو کردیم ، هر چند پیش از آن از غافلان بودى.
مسلما اگر هدایت الهى و امدادهاى غیبى دست پیامبر (ص‏) را نمى‏گرفت .او هرگز به سر منزل مقصود راه نمى‏یافت.
بنابر این منظور از ضلالت در اینجا نفى ایمان و توحید و پاکى و تقوى نیست ، بلکه به قرینه آیاتى که در بالا به آن اشاره شد نفى آگاهى از اسرار نبوت ، و قوانین اسلام ، و عدم آشنائى با این حقایق بود ، همانگونه که بسیارى از مفسران گفته‏ اند ، ولى بعد از بعثت به کمک پروردگار بر همه این امور واقف شد و هدایت یافت ( دقت کنید).

در آیه 282 سوره بقره به هنگام ذکر فلسفه تعدد گواهان در مساله نوشتن سند وامها ، مى‏فرماید : ان تضل احداهما فتذکر احداهما الاخرى:
این به خاطر آن است که اگر یکى از آن دو گمراه شود و فراموش کند دیگرى به او یاد آورى نماید.
در این آیه ضلالت فقط به معنى فراموشى آمده است به قرینه جمله فتذکر.

در اینجا تفسیرهاى متعدد دیگرى نیز براى آیه ذکر شده ، از جمله اینکه : منظور آن است که تو بى نام و نشان بودى و خداوند آنقدر به تو از مواهب بى نظیر عطا کرد که همه جا شناخته شدى.
یا اینکه : تو چند بار در دوران طفولیتت گم شدى ( یکبار در دره‏هاى مکه ، آنگاه که در حمایت عبد المطلب بودى، بار دیگر زمانى که مادر رضاعیت حلیمه سعدیه بعد از پایان دوران شیر خوارى تو را به سوى مکه مى‏آورد تا به عبد المطلب دهد ، در راه گم شدى ، و مرتبه سوم در آن هنگام که با عمویت ابو طالب در قافله‏اى که به سوى شام مى‏رفت در یک شب تاریک و ظلمانى راه را گم کردى ) و خداوند در تمام این موارد تو را هدایت کرد و به آغوش پر مهر جد یا عمویت رسانید.
قابل توجه اینکه ضال از نظر لغت به دو معنى آمده : گمشده و گمراه مثلا گفته مى‏شود : الحکمة ضالة المؤمن : دانش گمشده انسان با ایمان است.
و به همین مناسبت به معنى مخفى و غائبنیز آمده ، و لذا در آیه 10 سجده مى‏خوانیم : منکران معاد مى‏گفتند : أ إذا ضللنا فى الارض أ ئنا لفى خلق جدید : هنگامى که در زمین پنهان و غائب شدیم در خلقت نوینى قرار خواهیم گرفت ؟.
اگر ضال در آیه مورد بحث به معنى گمشده باشد مشکلى پیش نمى‏آید ، و اگر به معنى گمراه باشد منظور نداشتن دسترسى به راه نبوت
و رسالت قبل از بعثت است ، و یا به تعبیر دیگر پیامبر در ذات خود چیزى نداشت ، هر چه داشت از سوى خدا بود ، بنابر این در هر دو صورت مشکلى پیش نمى‏آید.

📚تفسیر نمونه

سیدکاظم فرهنگ
کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest (7)
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.894 ثانیه ایجاد شد.