رتبه: Administration
گروه ها: Administrators, Moderator, member تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 422
9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
|
سورة المرسلات - به ترتیب مصحف کنونی سورة ٧٧ - وبه ترتیب نزول سوره ۲۵_ تعداد آیات ۵۰ _ وشامل۹ فراز هست . با توجه به محتوا جزءسوره های مکی محسوب میشود_ سال دوم بعثت و جزء سوره های هست که در مرحله دوم نزول نازل شد که گروه مکذبان رو به فزونی دارد
فراز اول ایات ۱_۷ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم به نام خداوند بخشنده ی مهربان وَالْمُرْسَلاتِ عُرْفًا ﴿١﴾ سوگند به فرستاده شدگان پی درپی فَالْعَاصِفَاتِ عَصْفًا ﴿٢﴾ پس کسانیکه توفنده اند یک نوع توفندگی وَالنَّاشِرَاتِ نَشْرًا﴿٣﴾ وکسانیکه نشر دهنده اند یک نوع نشردادنی فَالْفَارِقَاتِ فَرْقًا ﴿٤﴾ پس کسانیکه جداکننده اند یک نوع جدا کردنی فَالْمُلْقِیَاتِ ذِکْرًا ﴿٥﴾ پس کسانیکه القا می کنند پندی را عُذْرًا أَوْ نُذْرًا﴿٦﴾ برای اتمام حجتی یا بیم وهشداری إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَاقِعٌ ﴿٧﴾ همانا فقط وعده داداه می شوید هرآینه تحقق یابنده ای را درب فراز اول: سوگند به مجریان الهی که دائمی ، سریع ،فراگیر،غربالگر، پیام آوران جهت روشنگری مردم هستند وعده وقوع قیامت محقق شدنی است
فراز دوم ایات ۸_۱۵
فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ ﴿٨﴾ پس زمانیکه این ستارگان بی نور گردند وَإِذَا السَّمَاءُ فُرِجَتْ ﴿٩﴾ وزمانیکه این آسمان شکافته گردد وَإِذَا الْجِبَالُ نُسِفَتْ ﴿١٠﴾ وزمانیکه این کوهها از جا کنده شوند وَإِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ﴿١١﴾ وزمانیکه این فرستادگان به وقت موعود رسند لأیِّ یَوْمٍ أُجِّلَتْ ﴿١٢﴾ برای کدامین روزی تعیین وقت شده است لِیَوْمِ الْفَصْلِ ﴿١٣﴾ برای روز جدایی وَمَا أَدْرَاکَ مَا یَوْمُ الْفَصْلِ ﴿١٤﴾ وچه چیز آگاه کرد تورا چیست روز جدایی وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ ﴿١٥﴾ وای در چنین روزی بر تکذیب کنندگان
درب فراز دوم: وقوع قیامت با تمام آثار عظیمش دارای زمانی معین است برای جدایی مومنان ومکذبان آن وچه سخت خواهد بود برای مکذبانش
فراز سوم ایات ۱۶_ ۱۹
أَلَمْ نُهْلِکِ الأوَّلِینَ ﴿١٦﴾ آیا هلاک نکردیم پیشینیان را ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الآخِرِینَ ﴿١٧﴾ سپس از پی ایشان(هلاک می کنیم) دیگران را کَذَلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِینَ ﴿١٨﴾ اینچنین انجام می دهیم با گنهکاران وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ ﴿١٩﴾ وای در چنین روزی بر تکذیب کنندگان
درب فراز سوم: مکذبان معاد علاوه بر کیفر هلاکت دنیایشان روزگاری سخت در قیامت خواهند داشت
فراز چهارم ایات ۲۰_۲۴ أَلَمْ نَخْلُقْکُمْ مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ ﴿٢٠﴾ آیا نیافریدیم شمارا از ابی بی مقدار فَجَعَلْنَاهُ فِی قَرَارٍ مَکِینٍ ﴿٢١﴾ پس قرار دادیم آن را در جایگاهی استوار إِلَى قَدَرٍ مَعْلُومٍ ﴿٢٢﴾ تا اندازه ای مشخص شده فَقَدَرْنَا فَنِعْمَ الْقَادِرُونَ﴿٢٣﴾ پس توانستیم پس چه نیکو توانمندانیم وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ ﴿٢٤﴾ وای درچنین روزی بر تکذیب کنندگان
درب فراز چهارم: ( سیر انفسی) قدرت خداوند در آفرینش اولین انسان دلیل بر قدرت افرینش مجددش در قیامت ودلیلی برای اثبات معاد
فراز پنجم ایات ۲۵_۲۸
أَلَمْ نَجْعَلِ الأرْضَ کِفَاتًا ﴿٢٥﴾ آیا قرار ندادیم زمین را جمع کننده ی
أَحْیَاءً وَأَمْوَاتًا ﴿٢٦﴾ زندگان ومردگان وَجَعَلْنَا فِیهَا رَوَاسِیَ شَامِخَاتٍ وَأَسْقَیْنَاکُمْ مَاءً فُرَاتًا ﴿٢٧﴾ وقرار دادیم در آن کوههای استوار مرتفع راو نوشاندیم شما را از ابی گوارا(که از ان کوهها سرچشمه می گیرند) وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ ﴿٢٨﴾ وای در چنین روزی بر تکذیب کنندگان درب فراز پنجم: (سیر افاقی) قدرت خداوند در افرینش شگفتیهای زمین دلیلی بر قدرت خدا در ایجاد معاد
فراز ششم ایات ۲۹_۳۴ انْطَلِقُوا إِلَى مَا کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ ﴿٢٩﴾ روانه شوید به سوی آنچه که آنرا تکذیب می کردید انْطَلِقُوا إِلَى ظِلٍّ ذِی ثَلاثِ شُعَبٍ ﴿٣٠﴾ روانه شوید به سوی سایه ای که دارای سه شاخه است لا ظَلِیلٍ وَلا یُغْنِی مِنَ اللَّهَبِ ﴿٣١﴾ نیست سایبانی وبی نیاز نمی کند (مانع نمی شود) از شراره آتش إِنَّهَا تَرْمِی بِشَرَرٍ کَالْقَصْرِ ﴿٣٢﴾ همانا فقط پرتاب می کند شراره ای مانند کاخ (از حیث بلندی وارتفاع شعله) کَأَنَّهُ جِمَالَةٌ صُفْرٌ ﴿٣٣﴾ گویی آن شترانی زرد رنگند وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ ﴿٣٤﴾ وای در چنین روزی بر تکذیب کنندگان
درب فراز ششم: سختیهای طاقت فرسای قیامت برای مکذبان هشداری برای بیداری آنهاست فراز هفتم ایات۳۵_۴۰ هَذَا یَوْمُ لا یَنْطِقُونَ ﴿٣٥﴾ این است روزیکه سخن نمی گویند وَلا یُؤْذَنُ لَهُمْ فَیَعْتَذِرُونَ ﴿٣٦﴾ ورخصت داده نمی شوندایشان پس تا عذرخواهی کنند وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ ﴿٣٧﴾ وای در چنین روزی بر تکذیب کنندگان هَذَا یَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْنَاکُمْ وَالأوَّلِینَ ﴿٣٨﴾ این است روز جدایی ، جمع می کنیم شما را وپیشینیان را فَإِنْ کَانَ لَکُمْ کَیْدٌ فَکِیدُونِ ﴿٣٩﴾ پس نباشد برای شما چاره ای پس تاچاره ای بایندیشید وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ ﴿٤٠﴾ وای در چنین روزی بر تکدیب کنندگان
درب فراز هفتم: قیامت محل اجتماع مومنان ومکذبان از هم جدا شده است و برای مکذبانش هیچ فرصتی برای سخن گفتن برای دفاع از خود نمی دهد پس چه محفل سختیست این روز برایشان
فراز هشتم ایات ۴۱_۴۵ إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی ظِلالٍ وَعُیُونٍ ﴿٤١﴾ همانا کسانیکه پرهیزکاری می کنند در سایه ی(درختان) وچشمه سارانند وَفَوَاکِهَ مِمَّا یَشْتَهُونَ ﴿٤٢﴾ ومیوه هایی از آنچه می خواهند کُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِیئًا بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿٤٣﴾ بخورید وبیاشامید گوارایتان به سبب آنچه انجام می دادید إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ﴿٤٤﴾ همانا ما اینچنین پاداش می دهیم نیکوکاران را وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ ﴿٤٥﴾ وای در چنین روزی بر تکذیب کنندگان
درب فراز هشتم : برخلاف مکذبان معاد ، قیامت مهیا کرده بهترین نعمتها را برای باورمندانش که به سبب این باورشان کرداری نیک داشته اند در دنیا گوارای وجودشان
فراز نهم ایات ۴۶_۵۰ کُلُوا وَتَمَتَّعُوا قَلِیلا إِنَّکُمْ مُجْرِمُونَ ﴿٤٦﴾ بخورید وبهرمند شوید اندکی همانا شما گناهکارانید وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ ﴿٤٧﴾ وای در چنین روزی بر تکذیب کنندگان وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ ارْکَعُوا لا یَرْکَعُونَ ﴿٤٨﴾ وزماتیکه گفته شود به ایشان رکوع کنید ، رکوع نمی کنند وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ ﴿٤٩﴾ وای در چنین روزی بر تکذیب کنندگان فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ ﴿٥٠﴾ پس به کدامین سخن بعد آن(قران) ایمان می آورید
درب فراز نهم: مکذبان علی رغم تمام نعمتهایی الهی در دنیا به دلیل تکذیب معاد به هیچ فرمان الهی تن نمی دهند واین نافرمانی سخترین زندگی را برایشان در اخرت رقم می زند
درس سوره : وقوع قیامت که از امور حتمی الهی است توسط پیام رسانانش به طرق مختلف(پیامبران، کتب آسمانی، عقل، پدیده های شگرف....) برای اثباط حقانیت مبدا ومعاد به انسانها ابلاغ شده است. دلایل وجود معاد با توجه به قدرت خداوند در آفرینش مخلوقات کاملا قابل درک است .برای جدا کردن باورمندان ومکذبانش تابازخورد اعمال خود را با نعمتها وعذابها تجربه کنند وای بر مکذبان درچنین روز سختی
ترجمه و تدبر از لیلا انصاری قران اموخته دوره هاي روش فهم قران
كلمات كليدي: سوره مرسلات مكذبين يومالفصل
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
بنام خدا
🔶 تدبر در سوره مرسلات 🔶
🔸 درب پاراگراف اول : آیات ۱تا ۷
سوگند به آشکارکنندگان حقایق الهی که وعده خداوند (قیامت ) قطعی است.
🔸 درب پاراگراف دوم : آیات ۸ تا ۱۴
این وعده ، روز فصل است که حوادثی هولناک ولحظات نفس گیر تا تعیین تکلیف را درپی دارد.
🔸 درب پاراگراف سوم : آیات ۱۵ تا ۱۸
روزی که هلاکت همه اقوام گناهکار (از اول تا آخر ) را دارد چراتکذیب می کنید؟
🔸 درب پاراگراف چهارم : آیات ۱۹ تا ۲۳
آیا قدرت پروردگارتان را بر آفرینش خود تا زمان معین ، نمی بینید ؟ پس چرا تکذیب می کنید؟
🔸 درب پاراگراف پنجم : آیات ۲۴ تا ۲۷
آیا نعمتهای پروردگارتان را نمی بینید ؟ پس چرا تکذیب می کنید؟
🔸 درب پاراگراف ششم : آیات ۲۸ تا ۳۳
آیا جهنمی سخت سوزان را که برای رفتن بسمت آن اختیار ندارید تکذیب می کنید؟
🔸 درب پاراگراف هفتم : آیات ۳۴ تا ۳۶
آیا روزی که توان تکلم ندارید تا حتی عذرخواهی کنید تکذیب می کنید؟
🔸 درب پاراگراف هشتم : آیات ۳۷ تا ۳۹
آیا روزی که در حضور همگانی درآن (باهر ترفندی ) اراده ای ندارید تکذیب می کنید؟
🔸 درب پا راگراف نهم : آیات ۴۰ تا ۴۴
روزی که می توانید درپاداش کارهای نیکتان به نعمتهای متنوع وآرامش بخش برسید چراتکذیب می کنید؟
🔸 درب پاراگراف دهم : آیات ۴۵ و۴۶
روزی که به سزای گناهانتان می رسید چراتکذیب می کنید ؟
🔸 درب پاراگراف یازدهم :آیات ۴۷ و۴۸
وای بر شماکه تکذیبتان ،شمارا از طاعت وبندگی خداوند بازداشت!
🔸 درب پاراگراف دوازدهم : آیات ۴۹ و۵۰
وای برشما که کلام پروردگارتان را نفهمیدید!
🔰 درس سوره :
وقوع قیامت حتمی است
پس ای انسانها ،با تفکر بر قدرت ونعمات خداوند وعدم توانایی خود برهر کاری (اراده مطلق پروردگار) وتوجه به کلام هدایت کننده وتوصیف کننده اش (بر روز جدایی حق وباطل وجایگاه متفاوت نیکوکاران وبدکاران) ، دست از تکذیب بردارید.
خانم الهه سادات خدایی
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده مهربان
سوره مرسلات نازل شده در مرحله سوم نزول
💠فراز اول، آیات ۱( الی ۷)
⚜درس فراز: سوگند به فرشتگانالهی که پی در پی و به سرعت فرستاده میشوند و آیات قرآن را که جدا کننده حق از باطل است، برای بیم و هشدار انسانها، بر پیامبران القا میکنند، که روز قیامت، قطعا،واقع خواهد شد.
💠فراز دوم، آیات (۸ الی ۱۵)
⚜درس فراز دوم: رخدادهای آسمانی و زمینی قیامت و حضور پیامبران امتها برای روز داوری بین انسانها به تاخیر افتاده است، وای پیامبر تو چه شناختی از آنروز داری؟
💠فراز سوم، آیات (۱۶ الی ۲۸)
⚜درس فراز سوم: وای بر تکذیب کنندگان قیامت، چه در ملتهای اولین وچه ملتهای آخرین که سرنوشتشان هلاکت است، ای انسان به خلقت خود بیندیش که چگونه از آبی ناچیز خلق شدی ودر جایگاهی امن پرورش یافتی، و تو را از نعمتهای زمین بهره مند کردیم،پس وای بر آنها که قیامت را دروغ می پندارند.
💠فراز چهارم، آیات( ۲۹ الی ۴۷)
⚜درس فراز چهارم: خداوند تکذیب کنندگان معاد را به سوی دوزخ با عذابهای سخت فرامیخواند ، در آن زمان دیگر جایی برای عذرخواهی ومکر ورزیدن وجود ندارد و مکررا به آنها هشدار میدهد، و از سوی دیگر بهشت پرهیزگاران را توصیف میکند، که پاداشی است برای اعمال نیکشان.
💠فراز پنجم، آیات (۴۸ الی ۵۰)
⚜درس فراز پنجم: شاید بتوان گفت خداوند علت جزای بد تکذیب کنندگان معادرا استکبار آنان از رکوع در برابر عظمت الهی بیان میکند، و اینکه، ایا پس از قرآن کلام شایسته تری هست که به آن ایمان بیاورند.
📚درس سوره المرسلات:
سوگند به فرشتگان الهی که رخداد قیامت قطعی است و در آنروز بین انسانها داوری خواهد شد، پس وای بر تکذیب کنندگان معاد که دردنیا سرنوشتشان هلاکت ودر قیامت دوزخ است، و در آنروز جایی برای عذرخواهی و حیله کردن وجود ندارد، جزایی به سبب استکبار آنان از رکوع در برابر خداوند، ودر مقابلبهشت پرنعمت پاداش پرهیزگاران خواهد بود، ای انسان در مراحل خلقت خود و نعمتهاییکه خداوند در زمین به تو ارزانی کرده، اندیشه کن. آیا کلامی ارزنده تر از قرآن وجود دارد که انسان به آن ایمان بیاورد.
خانم زهرا موبدی
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
تدبر در سوره مرسلات ترجمه و فهم برخي لغات سوره مرسلات،منظور از قسم هاي ابتداي سوره مرسلات چيست؟والمرسلات عرفا
ﻣﺮﺳﻠﺎﺕ: ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﻫﺎ. ﺭﺳﻞ (ﺑﻜﺴﺮ ﺍﻭﻝ) ﺩﺭ ﺍﺻﻞ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻰ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻦ ﺑﺎ ﺗﺄﻧّﻰ ﺍﺳﺖ، ﺭﺳﻮﻝ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻰ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻪ، ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ ﻣﺮﺳﻠﺎﺕ ﺑﺎﺩﻫﺎﺳﺖ «ﺭﺳﻞ» ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻰ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩﻫﺎ ﺍﺳﺖ.
ﻋﺮﻓﺎ: ﻋﺮﻑ (ﺑﺮ ﻭﺯﻥ ﻗﻔﻞ): ﭘﻰ ﺩﺭ ﭘﻰ. ﮔﻮﻳﻨﺪ: «ﻃﺎﺭ ﺍﻟﻘﻄﺎ ﻋﺮﻓﺎ» ﻳﻌﻨﻰ ﺑﻌﻀﻰ ﺩﺭ ﭘﻰ ﺑﻌﻀﻰ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻛﺮﺩ «ﺟﺎﺀ ﺍﻟﻘﻮﻡ ﻋﺮﻓﺎ» ﻳﻌﻨﻰ ﭘﻰ ﺩﺭ ﭘﻰ ﺁﻣﺪﻧﺪ، ﻋﻠﻰ ﻫﺬﺍ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺁﻳﻪ ﻭﺻﻒ ﺍﺳﺖ.
ﻣﻠﻘﻴﺎﺕ: ﻟﻘﺎﺀ: ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪﻥ ﺑﺎ ﺷﻰ ﺀ ﻭ ﻣﺼﺎﺩﻑ ﺷﺪﻥ. ﺍﻟﻘﺎﺀ: ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ. ﺭﺍﻏﺐ ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﻟﻘﺎﺀ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﻫﺮ ﭼﻴﺰ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﺤﻠﻰ ﻛﻪ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﻰ، ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻋﺮﻑ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﺍﺳﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻣﻠﻘﻴﺎﺕ: ﺍﻟﻘﺎﺀ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﻟﻘﺎﺀ ﻣﻌﻨﻮﻯ ﺍﺳﺖ.
ﻋﺬﺭﺍ: ﻋﺬﺭ (ﺑﺮ ﻭﺯﻥ ﻗﻔﻞ): ﺍﻋﺘﺬﺍﺭ ﻛﺮﺩﻥ. ﻭ ﻗﺒﻮﻝ ﻛﺮﺩﻥ ﻋﺬﺭ. ﻧﺬﺭﺍ: ﻧﺬﺭ (ﺑﺮ ﻭﺯﻥ ﻗﻔﻞ): ﺍﻧﺬﺍﺭ ﻛﺮﺩﻥ.
ﻃﻤﺴﺖ: ﻃﻤﺲ ﻭ ﻃﻤﻮﺱ: ﻛﻬﻨﻪ ﺷﺪﻥ ﻭ ﻣﺤﻮ ﺷﺪﻥ ﻭ ﻧﻴﺰ ﻣﺤﻮ ﻭ ﻫﻠﺎﻙ ﻛﺮﺩﻥ. ﻟﺎﺯﻡ ﻭ ﻣﺘﻌﺪﻯ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺭﺍﻏﺐ ﺍﺯﺍﻟﻪ ﺍﺛﺮ ﺷﻰ ﺀ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻗﺴﻤﻬﺎ، ﺑﺎﺩﻫﺎ ﻭ ﺍﺑﺮﻫﺎﺳﺖ، ﺑﺎﺩﻫﺎ ﺍﺯ ﺳﻄﺢ ﺍﻗﻴﺎﻧﻮﺳﻬﺎ ﻭ ﺩﺭﻳﺎﻫﺎ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﭘﻰ ﺩﺭ ﭘﻰ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﺧﺸﻜﻴﻬﺎ ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ، ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻴﻢ ﻛﻪ ﻫﻮﺍﻯ ﺧﺸﻜﻴﻬﺎ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﺷﻌﻪ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﻫﻮﺍﻯ ﺩﺭﻳﺎﻫﺎ ﮔﺮﻡ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺑﺎﻟﺎ ﻣﻴﺮﻭﺩ، ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻫﻮﺍﻯ ﺳﺮﺩ ﺩﺭﻳﺎﻫﺎ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﺧﺸﻜﻴﻬﺎ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ ﻛﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻟْﻤُﺮْﺳَﻠﺎﺕِ ﻋُﺮْﻓﺎً ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﻟﻒ ﻭ ﻟﺎﻡ ﺁﻥ ﺑﺮﺍﻯ ﻋﻬﺪ ﻭ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﺎﺩﻫﺎﺳﺖ (ﻭ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﻳﻌﻠﻢ)
ﻟﻔﻆ «ﻋﺮﻓﺎ» ﺣﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻣﺮﺳﻠﺎﺕ. ﺍﺯ ﺁﻥ ﻃﺮﻑ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺩﻫﺎ ﮔﺎﻫﻰ ﺷﺪﺕ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻃﻮﻓﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﻰ ﺁﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻓَﺎﻟْﻌﺎﺻِﻔﺎﺕِ ﺑﺎﺷﺪ، ﻓﺎﺀ ﺁﻥ ﺣﺎﻛﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﺩﻫﺎ ﺑﻪ ﻃﻮﻓﺎﻧﻬﺎ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ «2».
ﺩﺭ ﺟﺮﻳﺎﻥ «ﻧﺎﺷﺮﺍﺕ» ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﻣﻄﺮﺡ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ، ﺍﺑﺮ ﻛﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻫﻮﺍﻯ ﺭﻃﻮﺑﺘﺪﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺑﺎﺩﻫﺎ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﻫﻮﺍ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻫﺮ ﻗﺴﻤﺖ ﺑﻪ ﻣﺤﻠﻰ ﺭﻭﺍﻥ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺩ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ، ﺑﺎﺩﻫﺎ ﻧﺎﺷﺮﺍﺕ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﺭﺍ ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺟﺪﺍﻳﻰ ﻣﻰ ﺍﻓﻜﻨﺪﻧﺪ،
ﻟﺬﺍ ﻓَﺎﻟْﻔﺎﺭِﻗﺎﺕِ ﺑﺎ ﻓﺎﺀ ﺗﻔﺮﻳﻊ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻳﻌﻨﻰ ﻓﺎﺭﻗﺎﺕ ﻣﺘﻔﺮﻉ ﺑﺮ ﻧﺎﺷﺮﺍﺕ ﺍﺳﺖ. ﻇﺎﻫﺮﺍ ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻧﺎﺷﺮﺍﺕ، ﺍﺑﺮﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻟﺬﺍ ﻧﺎﺷﺮﺍﺕ ﺑﺎ ﻭﺍﻭ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﺍﻟﻌﺎﻟﻢ.
ﻓَﺎﻟْﻤُﻠْﻘِﻴﺎﺕِ ﺫِﻛْﺮﺍً ﻣﺘﻔﺮّﻉ ﺍﺳﺖ ﺑﺮ ﻗﺴﻤﻬﺎﻯ ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﻳﻌﻨﻰ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺬﻛﺮ ﻭ ﻳﺎﺩ ﺁﻭﺭﻯ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺣﻖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ. ﻋﻠﻰ ﻫﺬﺍ، ﺍﻳﻦ ﺍﻟﻘﺎﺀ ﺗﺬﻛﺮ ﺑﺮﺍﻯ ﮔﺮﻭﻫﻰ ﻛﻪ ﺣﻖ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻋﺬﺭ ﻭ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﺣﺠﺖ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺧﺪﺍ ﻛﻪ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻧﮕﻮﻳﻨﺪ ﻣﺎ ﻧﺪﺍﻧﺴﺘﻴﻢ ﻭ ﻧﺸﻨﻴﺪﻳﻢ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﮔﺮﻭﻫﻰ ﺍﻧﺬﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺘﺮﺳﻨﺪ ﻭ ﻋﻤﻞ ﻛﻨﻨﺪ، ﺑﻨﺎ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﻋُﺬْﺭﺍً ﺃَﻭْ ﻧُﺬْﺭﺍً ﻣﻔﻌﻮﻝ ﻟﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺍﺯ ﻓَﺎﻟْﻤُﻠْﻘِﻴﺎﺕِ ﻭ ﺷﺎﻳﺪ ﺗﻘﺪﻳﺮ ﺁﻥ «ﺍﻋﺬﺍﺭﺍ ﻭ ﺍﻧﺬﺍﺭﺍ» ﺑﺎﺷﺪ.
ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺍﻟﻤﻴﺰﺍﻥ: ﺍﻭﺻﺎﻑ ﭘﻨﺠﮕﺎﻧﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﺍﺳﺖ ﺯﻳﺮﺍ ﮔﺮﭼﻪ ﺳﻮﮔﻨﺪﻫﺎﻯ ﺍﻭﻝ ﻭ ﺩﻭﻡ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻄﺒﻴﻖ ﺑﻪ ﺑﺎﺩﻫﺎ ﻭ ﻃﻮﻓﺎﻧﻬﺎﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﻓَﺎﻟْﻤُﻠْﻘِﻴﺎﺕِ ﺫِﻛْﺮﺍً ﺗﻘﺮﻳﺒﺎ ﺻﺮﻳﺢ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﺍﺩ ﻣﻠﺎﺋﻜﺔ ﺁﻭﺭﻧﺪﻩ ﻭﺣﻰ ﻣﻰ باشد ﻭَ ﺍﻟْﻤُﺮْﺳَﻠﺎﺕِ ﻳﻌﻨﻰ ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﺍﻯ ﻛﻪ ﭘﻰ ﺩﺭ ﭘﻰ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ ﻓَﺎﻟْﻌﺎﺻِﻔﺎﺕِ ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﺍﻯ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺳﺮﻋﺖ ﻫﺒﻮﻁ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﺎﺩﻫﺎﻯ ﺷﺪﻳﺪ ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﻭَ ﺍﻟﻨﱠﱠﺎﺷِﺮﺍﺕِ ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﺍﻯ ﻛﻪ ﺻﺤﻒ ﻭﺣﻰ ﺭﺍ ﻧﺸﺮ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺧﺬ ﻛﻨﺪ. ﻓَﺎﻟْﻔﺎﺭِﻗﺎﺕِ ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﺍﻯ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻛﺘﺐ ﺣﻖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﺎﻃﻞ ﺟﺪﺍ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﻓَﺎﻟْﻤُﻠْﻘِﻴﺎﺕِ ﺫِﻛْﺮﺍً ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﺍﻯ ﻛﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻳﺎ ﻣﻄﻠﻖ ﻭﺣﻰ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻧﺒﻴﺎﺀ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﺣﺠﺖ ﻳﺎ ﺍﻧﺬﺍﺭ. ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﻛﻪ ﺇِﻧﱠﱠﻤﺎ ﺗُﻮﻋَﺪُﻭﻥَ ﻟَﻮﺍﻗِﻊٌ.
ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﻟﻤﻴﺰﺍﻥ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺟﻬﺖ ﻗﺎﺑﻞ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﺍﺳﺖ
ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﺍﻭﻟﻮﺍ ﺍﻟﻌﻘﻠﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎﻯ ﻗﺮﺁﻥ ﻛﻠﻤﺎﺕ ﺍﻭﻟﻮﺍ ﺍﻟﻌﻘﻞ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻣﺎﻧﻨﺪ: ﺑَﻞْ ﻋِﺒﺎﺩٌ ﻣُﻜْﺮَﻣُﻮﻥَ ﻟﺎ ﻳَﺴْﺒِﻘُﻮﻧَﻪُ ﺑِﺎﻟْﻘَﻮْﻝِ ﻭَ ﻫُﻢْ ﺑِﺄَﻣْﺮِﻩِ ﻳَﻌْﻤَﻠُﻮﻥَ ﺍﻧﺒﻴﺎﺀ/ 27، ﻭَ ﺍﻟْﻤَﻠﺎﺋِﻜَﺔُ ﻳُﺴَﺒﱢﱢﺤُﻮﻥَ ﺑِﺤَﻤْﺪِ ﺭَﺑﱢﱢﻬِﻢْ ﻭَ ﻳَﺴْﺘَﻐْﻔِﺮُﻭﻥَ ﻟِﻤَﻦْ ﻓِﻲ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﺷﻮﺭﻯ/ 5 ﻭ ﺩﻩﻫﺎ ﺁﻳﺎﺕ ﺩﻳﮕﺮ، ﻟﺬﺍ ﺑﻌﻴﺪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻨﻬﻤﻪ ﻣﺮﺳﻠﺎﺕ، ﻋﺎﺻﻔﺎﺕ ﻭ... ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﻟﻒ ﻭ ﺗﺎﺀ ﺟﻤﻊ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﺍﻃﻠﺎﻕ ﺷﻮﻧﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﻛﻪ ﺍﻳﻨﮕﻮﻧﻪ ﺟﻤﻌﻬﺎ ﻳﺎ ﻭﺻﻒ ﻣﺆﻧﺚ ﺣﻘﻴﻘﻰ ﻭﺍﻗﻊ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ ﻣﺜﻞ ﻣﻀﺮﻭﺑﺎﺕ، ﻣﻘﺘﻮﻟﺎﺕ، ﻣﻈﻠﻮﻣﺎﺕ، ﺣﻮﺭ ﻣﻘﺼﻮﺭﺍﺕ، ﻭ ﻳﺎ ﻭﺻﻒ ﻣﺬﻛﺮ ﻟﺎ ﻳﻌﻘﻞ ﺁﻳﻨﺪ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺮﻓﻮﻋﺎﺕ، ﻣﺠﺮﻭﺭﺍﺕ، ﺍﻳﺎﻡ ﺧﺎﻟﻴﺎﺕ، ﻋﻠﻰ ﻫﺬﺍ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻗﻮﻯ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻧﻤﻰ ﺁﻳﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﺄﻭﻳﻞ ﺑﻪ ﺟﻤﺎﻋﺎﺕ. ﻭﺻﻒ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﺍﻋﻠﻢ.
ﻧﺎﮔﻔﺘﻪ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﺩﺭ ﺗﻄﺒﻴﻖ ﺍﻳﻦ ﺍﻭﺻﺎﻑ ﺑﻪ ﺑﺎﺩﻫﺎ ﻧﻴﺰ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻗﻠﺐ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ ﻭﻟﻰ ﺗﻄﺒﻴﻖ ﺑﻪ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ ﺿﻌﻴﻔﺘﺮ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﻣﺎ ﺑﻴﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺴﻤﻬﺎ ﻭ ﻭﻗﻮﻉ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻫﺎﻳﻰ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺷﺎﻳﺪ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻳﻨﺪﮔﺎﻥ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺭﻭﺷﻦ ﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﻧﻴﺰ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻈﺎﻣﺎﺕ ﻛﻠﻰ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺍﻟﻠﱠﻪ ﺍﻟﻌﺎﻟﻢ.
-تفسیر احسن الحدیثویرایش بوسیله کاربر 1397/07/16 01:37:12 ب.ظ
| دلیل ویرایش: ويرايش جديد
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
این سیستم وحی رسانی چگونه است؟ ما یک سیستم وحی رسانی می شناسیم که در سوره نجم به طور مشروح با آن آشنا شدیم ، و این سیستم که در این پاراگراف مطرح است نمی تواند همان سیستم باشد زیرا دو عنصر اصلی دارد که آن دو عنصر در رسالت پیامبران نیست. زیرا تا آنجا که سراغ داریم سه پیامبر جهانی می شناسیم که عبارت باشند از حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی و حضرت خاتم الانبیاء(ص) که فاصله هائی حداقل ششصد ساله با یکدیگر داشته اند، و از آخرین آنها بیش از 1400 سال (قمری) گذشته، و باب وحی هم بسته شده است، و خلاصه اینکه «پیاپی» نبوده اند و ارتباط آخرین وصی پیامبر(ص) نیز با ما بیش از 1200 سال است که قطع شده است. لذا این آیات به مکانیزم ارسال پیامبران (علیرغم اینکه برخی از بزرگترین مفسران گفته اند) مربوط نمی شود. لذا نوعی دیگر از وحی را باید جستجو کرد که در خور این آیات باشد. حالا اگر به آیات فرعی یعنی آیه های 2 و 4 و 5 و 6 مراجعه کنیم چــه عناصـری می بینیم؟ پشت سر هم و بسیار سریع بودن، تفکیک، القاء عذر و هشدار.
اگر دو آیه اصلی را در رابطه با این عناصر فرعی یکجا ببینیم، نوعی «فرستنده پیام کوتاه» که برای «مخاطب های طبقه بندی شده» خویش، دائماً نوعی پیام های کوتاه می فرستد بنظرمان می آید. با این فرض می توانیم تمام فقرات پاراگراف فوق را توضیح دهیم : پیام های کوتاهی پیاپی فرستاده می شود (آیه 1) که بسیار سریع و پشت سر هم هستند (آیه 2) و متصدیانی دارندکه این پیامها را بخوبی پخش می کنند (آیه 3) و در این پخش کردن، برحسب مخاطب های آنها بخوبی تفکیک می کنند (آیه 4) و محتوای این پیام ها، هشدار دادن و القاء معاذیر (برای توبه و برگشتن به راه صحیح) اســت (آیه های 5 و 6) این نوع سیستم وحی رسانی، همان الهامات فردی است که هر کس تجربه ای از آنها را دارد و در سوره شمس هم اشاره شد که «فالهمها فجورها و تقویها» (آنگاه بدی و نیکی اش را به او الهام کرد) اینک آیه 7 کاملاً مفهوم می شود زیرا خداوند به این سیستم گسترده ای قسم می خورد که هر کس آنرا می شناسد زیرا همگان الهاماتی دریافت می کنند و بطور مستـقیـــم تصوری از خیر و شر و جهان بعدی دارند و این قسم ها به این سیستم گسترده الهام رسانی اشاره دارد و می فرماید ای مخاطب خودت هم میدانی که قیامت وقوع خواهد یافت. این بود عرضی که ما در رابطه با قسم های این پاراگراف کرده ایم، اما ببینید تفاسیر ارجمند چه ها فرموده اند، از روایات، نقل قول ها و چه و چه و بالاخره نتیجه گرفته اند که موضوع آیات، همان سیستم ارسال پیامبران است که چنانکه دیدید، نمی توان قبول کرد.
📖تفسير متفاوت استاد گنجه اي
💠💠منظور از «رسل» در آیه 11چیست؟
چگونگی شروع قیامت رادر سوره های زلزال و قارعه دیدیم، بطوریکه دیدیم، زندگی نوع انسان هنوز در روی زمین جریان داردکه حوادث قیامت شروع می شود، ازشروع این حوادث تا اتمام آن، که تکلیف مردم از لحاظ بهشتی بودن یا جهنمی بودن روشن می شود، قیامت نام دارد که آیه های 10-8 ناظر به آن و آیه 13 نشانگر اتمام قیامت است. آیه 11نشانگر یکی از حوادث شروع قیامت است که طی آن برای «فرستادگان» سررسیدِ مأموریتی ابلاغ می شود که نتیجه آن مأموریت در آیه 13 ارائه می گردد،که جای بحث وبررسی دارد. کلمه«رسل» (یعنی فرستادگان) درقرآن حدود ده بار آمده، و فقط یک بار آن مربوط است به «فرستادگانی که مأمور عذاب شهر قوم لوط بوده اند» خلاصه اینکه در شروع قیامت «فرستادگان» مأموریتی می یابند که سررسیدانجام آن «یوم الفصل» (یعنی روز جداسازی مؤمنان و کافران) است. یعنی مدت انجام آن مأموریت از ابتدای شروع حوادث قیامت است تا انتهای آن. اینک این سئوال پیش می آید که آن مأموریت چیست؟ اگر«رسل»(یعنی فرستادگان) را بمعنی پیامبران بگیریم در آنصورت فقط یکجا در قرآن و آنهم در آیه 109 سوره مائده چنین می خوانیم : «روزی که خداوند پیامبران را جمع می کند و می گوید چه جوابی دریافت کرده اید؟می گویند علمی نداریم،زیراکه تو خودت دانای پنهانی ها هستی» در این آیه چیزی که در موضوع فوق بما کمک کند دیده نمی شود، اما در آیه 118 همان سوره چیزی هست که کمک می کند، آنجا که حضرت عیسی عرض می کــند«..و من برآنها هنگامیکه بین آنها بودم گواه بودم و وقتیکه مرا به وفات رساندی، خودت مراقب آنها بودی وخودت برهر چیزگواهی» از اینجا معلوم می شودکه پیامبران در مدت مأموریت پیامبرانه خویش«گواه»کارهای امت هایشان هستند و چه بسا مأموریت پیامبران در آیه 11 تهیه گزارش رفتارهای امت هایشان و ارائه آنها در «روز جدا کردن» باشد. اما اگر«رسل» (یعنی فرستادگان) را به آن معنی که در آیه «.. اِنّا رسل ربک..»(یعنی ما فرستادگان پروردگارت هستیم ..) که مربوط به انجام عذاب هلاکت درمورد شهرقوم لوط بود، بگیریم،دراینصورت معنی آیات 11 تا 13 این می-شود که خداوند «روزجداکردن»را قبلاً معین فرموده، و هنگام شروع حوادث قیامت به فرشتگان دستور می دهد، و برای آنها سررسید معین می کند، که کار حوادث قیامت را طوری پیش ببرند که تا رسیدن «روز جدا کردن» همه چیز سر موقع مناسب خویش انجام شود، که این یک معنی بهتری است.
📖ترجمه تفسیریِ آزاد بسم الله الرحمن الرحیم قسم به فرستادگانی که پياپي و بی وقفه کار میکنند (1) و قسم به همانها که پشت سر هم و بسيار سريع روانه ميشوند (2) و قسم به همانها که موضوع ماموریت شان پخش کردن مطلب خاصی است (3) و قسم به همانها که بطور دقیق مرسوله هرکس را جدا میکنند (4) و قسم به همانها که مرسوله هرکدام شان حاوی تذکر است (5) که موضوع تذکرشان هشداری است یا اینکه برای بی توجهی به موضوع مرسوله عذرخواهیی کنند (6) و موضوع مرسوله همگیِ دریافت کنندگان این است که قیامتی که به همگان وعده داده شده حتمأ واقع ميشود (7)قیامت هنگامی وقوع می یابد که ستارگان بي فروغ به نظر آیند (8) و آسمان شکافته به نظر آید (9) و کوه ها خُرد شوند (10) و مهلتی که به مامورینِ الهی داده شده بود به اتمام برسد (11) که آن مهلت براي استقرار قیامت به آنان داده شده بود (12) که یکی از کارهای آن روز جدا سازی مومنان از غیرشان است و به علت اهمیت این مطلب نیز نام آن روز «روز جداسازی» گذاشته شده (13) و تو ای پیامبر! آن روز چنان غیر قابل تصور است که انتظار تصورش از تو نیز نمیرود (14) و در آن روز تکذيبگران وضع بسیار سختی خواهند داشت (15)
استاد گنجه ایویرایش بوسیله کاربر 1402/04/04 08:31:25 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
💢یک قسم است كه نخستين آيه براى همان است، سپس «فالعاصفات» و «الناشرات» و «فالفارقات» و «فالملقيات» عطف هايى گوناگون براين «المرسلات» هستند. 💢دو قَسَم است بدين معنى كه دومينش «و الناشرات» است و سه يا چهار با اضافه «فالعاصفات» و «فالفارقات» و در آخر كار پنجمين قَسَم "فالملقيات ذكراً" است، و در هر صورت اين قسم يا قسمها خود سوگندهائى به ادله اى براى تثبيت واقعيت قيامت است.
💢«المرسلات» مؤنث، وصفى است براى موصوف مؤنثى محذوف، كه بر مبناى اطلاقش مناسب ترينش موصوف قوّات و نيروهاى ربانى است، و اين نخستين قَسَم به همان نيروهاى فرستاده شده ربانى است، بحالت «عُرفاً» عُرف هم بمعناى معرفت و شايستگى و پياپى است، چنانكه اين هر سه معنى در لغت آمده، مثلا در آيه (7:199) بمعناى احسان و نيكى است، و بالاخره اين مرسلات ربانى براى معرفت و معروف و پياپى يكديگر در طول زمان به سود مكلفان ريزانند.
💢مرسلات اعم از مرسلات درونى فطرت و عقل، و مرسلات برونى مماس حواس پنجگانه، و نيز مرسلات منفصل پيامبران آلهى، و كل آيات و نشانه هاى ربانى است، كه انسان در اين مثلث شايسته پيوسته مورد ارسالهاى هدايتى معنوى و مادى ربانى قرارگرفته، و در حقيقت در طول زندگى تكليف در ژرفاى ارساليات و ادله هدايتى ربانى غرِ است. «فالعاصفات» عطف به مرسلات است، كه يا كلّ مرسلات و يا برخى از آنها و زشهايى براى خيزشهايى از مكلفان دارند، سپس "والناشرات نشراً" كه نيروهائى نشرو پخش كننده رحمتهايى براى مكلفان دارند. اعم از پخش زندگى وپخش مرگ، نشر هم داراى معانى زيرين است: بازكردن، پخش نمودن، باد رحمت، جداسازى، تراشيدن، پناه دادن، وزيدن، رسائى، زنده كردن، رويانيدن، و روياندن برگهاى درختان، و اينجاـ چون قرينه ويژه اى در كار نيست ـ تمام اين معانى كه رحمتهاى گوناگون پروردگارند مراد مى باشند. سپس "فالفارقات فرقاً" اين فارقات نيروهاى جداسازى ـ طبعاً ـ بر مبناى رحمت وكرامت ربانى است. 💢💢در آخر كار "فالملقيات ذكراً" كه در جمع مرسلات، ناشرات و فارقات آنان يا دواره هاى ربانى را بر مكلفان مى افكنند. "عذراً اونذراً" اين ذكر اعم است از يادآورى نخستين كه بيانگر احكامى ربانى است، بگونه عرف، عصف، نشرو فرِ: جداسازى، كه در اين مربع ـ با معانى گوناگونش ـ حضرت اَقدس الهى همواره يادواره هايى كافى و وافى براى كل مكلفان مى افكند. 🌀مرحله دوم ذكر بعد از ذكر است، يعنى كسانى كه تذكر يافته اند ولى تخلف مى كنند مشمول امر به معروف و نهى از منكراند، از اين آيه بخوبى مى فهميم كه يادواره در هر دو جهتش هرگز مشروط به شرط هيچگونه تأثيرى نيست، چنانكه آياتى از قبيل آيه (2:6) براى اين كافران هشدار دادن يا عدم هشدار را برابر دانسته، ولى براى مقام رسالت اين برابرى نيست، كه در هر صورت انذار و هشدارش تداوم دارد. عُذْرًا أَوْ نُذْرًا _…_6_ معذوران يا هشدار دهندگان (كه در صورت عدم تأثير مقدرند كه تكليف خود را انجام داده اند)، _…_6_ آيه 6 ـ اينجا در دومين بعد ـ كه «ذكر»: امر به معروف و نهى از منكر است ـ خالى از چهار جهت نيست: يقيين، گمان، احتمال تأثير و يقيين به عدم تأثير، حال آنكه واقعيت وسيعتر از اين يقيين است كه نادانسته احياناً تأثير بخش است، و اينها مشمول «نذراً» هستند، و ديگر «عذراً» كه هيچگونه تأثيرى ندارد، خود عذرى در برابر حضرت اقدس الهى است، گرچه همپاى اين عذر تكرار حجت ربانى است نسبت به كسانى كه هرگز تأثيرپذير نيستند، روى اين مبنا و دو آيه (7:166) و (31:17) و آياتى مشابه در باب امر و نهى، هرگز احتمال تأثيرى شرط نيست، بلكه در زمينه يقيين به عدم تأثير و زيانى كمتر هم اين امر و نهى واجب است. آرى، اگر اين امر ونهى مشتمل بر ضررى بيشتر باشد طبعاً وجوبش ساقط و بلكه حرام است، و در ضرر برابر مباح و در ضرر كمتر همچنان بر وجوب خود باقى است، چنانكه در آيه (31:17) "يا بنى اقم الصلاة و أمر بالمعروف وَ اْنهَ عن المنكر وَ اصْبِر على ما أصابَكَ إنَّ ذلِك مِنْ عَزْمِ الاءَمُورِ" كه صبر بر زيانهايى فروتر در زمينه امر و نهى واجب است، واگر اين دو مشروط به بى زيانى مطلق بودند، دو اسطوانه نگهبانى از دين نيز نوعاً واژگون بود.
📚تفسیر فرقان
|
|
|
|
رتبه: Administration
گروه ها: Administrators, Moderator, member تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 422
9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
|
تدبر و پرسش و پاسخ در فهم و تفسير سوره مرسلات:
پرسش 1:ايا وجود "ات"در قسم هاي ابتداي سوره مرسلات،دلالت بر مونث بودن انها دارد؟مرسلات،عاصفات،ناشرات،فارقات
پاسخ 1:در این که گفته شده این قسمها با "ات" آمده و مونث هستند و امکان داره منظور ملائکه باشه یک مطلب را در نظر بگیریم که تاء منونه در ملائکه تاء جنس است و مونث بودن را نشان نمی دهد برخلاف تصور عده ای که فکر می کنند فرشتگان مونث هستند خانم هاديان زاده
پاسخ 2:تفسيراحسن الحديث،مرسلات را بادها گرفته الميزان،ملائكه گرفته و الميزان براي مونث بودن،جماعت بودن انها را بيان كرده و احسن الحديث هم ،نظر الميزان را نقد كرده "ﻋﻠﻰ ﻫﺬﺍ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻗﻮﻯ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻧﻤﻰ ﺁﻳﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﺄﻭﻳﻞ ﺑﻪ ﺟﻤﺎﻋﺎﺕ. ﻭﺻﻒ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ"
پاسخ 3: خانم انصاری در جستجوی اینترنتی در "کشکول ادب" این مطلب را دیدم که جالب بود علامت "ات" فقط برای جمع بستن مونث نیست بلکه درمواردی در زبان عربی اسم های بیش از 3 حرف را با((ات)) جمع می بندند. مانند مصدرها و مشتقات باب های ثلاثی مزید. ویا چیزهایی که دارای یک ماهیت هستند ولی کارایی گوناگونی دارند هم با "ات" جمع بسته می شوند
پاسخ 4:
ات در قسمها جمع مونث نیست . جمع مذکر است و ات عام است و یک مثال : عرفات هم ات دارد ولی جمع مونث نیست و ات میتواند جمع الجمع و یا جمع مونث و باشد و اینجا ال را بعضی ها فرشتگان گرفته اند که اصلا بحث فرشتگان نیست و منظور رسولان هستند پاسخ استاد حسيني نيا
پرسش 2:
در آیه اول عرفا چه نقشی دارد مفعول له یا مفعول مطلق؟ آیا ایات اول میتواند به آیات الهی برگردد؟ در این صورت ال آنها فقط جنس میباشد و حصر است و نه ال موصول خانم هاديان زاده پاسخ 1: عرفا دو نظر هست مفعول مطلق وحال ، من حال در نظر گرفتم.عرفا مصدری در جایگاه حال مصدر جمع ومفرد یکیست
اگر ایات باشه ال موصول نیست ولی اگر ملائکه باشد موصول است من عقیده ام ملائکه هستند خانم انصاري
پاسخ 2:
عرفا مفعول مطلق نیابی هست .و المرسلات ارسال عرفا بوده قسم به رسولانی که ارسالشان معروف (شناخته شده) بود
و فاء مراتب را نشان میدهد و بحث فاء توقف مابعد به ماقبل است
این جواب استاد حسینی نیا بود
پاسخ 3:
{وَالْمُرْسَلاتِ} (و) حرف قسم / اسم مجرور یا در محل جر {عُرْفاً} حال، منصوب
{فَالْعاصِفاتِ} (ف) حرف عطف / معطوف تابع {عَصْفاً} مفعول مطلق یا نائب مفعول، منصوب
{وَالنَّاشِراتِ} (و) حرف عطف / معطوف تابع {نَشْراً} مفعول مطلق یا نائب مفعول، منصوب
{فَالْفارِقاتِ} (ف) حرف عطف / معطوف تابع {فَرْقاً} مفعول مطلق یا نائب مفعول، منصوب
{فَالْمُلْقِیاتِ} (ف) حرف عطف / معطوف تابع {ذِکْراً} مفعولٌ به، منصوب یا در محل نصب
{عُذْراً} مفعول لأجله، منصوب {أَوْ} حرف عطف {نُذْراً} معطوف تابع
http://download.ghbook.i...001-s77-morsalat-j77.htm
ویرایش بوسیله کاربر 1397/07/14 11:11:21 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
تدبر در قسم هاي سوره مرسلات:مصداق مرسلات،عاصفات،ملقيات،ناشرات و فارقات چه چيزهايي هستند؟
💢💠💢گفتاری پيرامون سوگند ياد کردن خداي تعالي در قرآن
يکي از لطائف فن بيان در اين آيات ششگانه اين است که علاوه بر اينکه سوگند در آن خبري را که در جواب است تاکيد ميکند ، متضمن حجت بر مضمون جواب نيز هست ، و ميفهماند به چه دليل جزاي موعود واقع شدني است ، به اين دليل که تدبير ربوبي که سوگندها بدان اشاره دارد ، يعني ارسال مرسلات و عاصفات ، نشر صحف ، فرق و جداسازي حق از باطل ، و القاء مرسلات ذکر را بر پيامبر ، تدبيري است که جز با وجود تکليف الهي تصور صحيح ندارد . و تکليف هم جز با حتمي بودن روز جزا . روزي که مکلفين عاصي و مطيع به جزاي خود برسند تمام نميشود .
پس سوگندي که خداي تعالي ياد کرده سوگند تدبير او است ، تا هم وقوع جزاي موعود را تاکيد کند ، و هم حجتي باشد بر وقوع آن جزا ، گويا فرموده : من به اين حجت سوگند ميخورم که مدلولش واقع خواهد شد . و خواننده عزيز اگر در آياتي که خداي تعالي در آنها سوگند ياد کرده دقت بفرمايد ، خواهد ديد که خود آن سوگندها حجت و برهاني است که بر حقانيت جواب قسم دلالت ميکند 💢💠💢💠
فالفارقات فرقا مراد از فارقات فرقهايي است که بين حق و باطل ، و حلال و حرام است ، و فرق در اين آيه صفتي است که بر نشر ياد شده متفرع ميشود . فالملقيات ذکرا عذرا او نذرا مراد از ذکر قرآن است ، که او را به رسول خدا )صلي الله عليه وآله وسلّم( ميخواندند . و ممکن هم هست وحي نازل بر انبيا باشد ، که بر آنان خوانده ميشد . و صفات سه گانه اي که اخيرأ ذکر شده ، يعني نشر ، فرق و القاء ، سه صفت است که مترتب بر يکديگرند ، يعني اول بايد صحف آسماني نشر بشود ، تا فرق ميان حق و باطل و حلال و حرام روشن شود ، پس با نشر است که فرق تحقق خود را آغاز ميکند ، و با القاء تحققش تمام ميشود ، پس فرق مرتبهاي از وجود نشر است ، که بر آن مترتب ميشود ، و القاء ، مرتبه ديگري است که بر وجود آن مترتب ميشود و وجود نشر را تمام ميکند .
و در کلمه عذرا و نذرا مفعول له هستند ، و اگر با حرف أو عطف شده اند براي افاده تنويع است . بعضي گفتهاند : اين دو کلمه مصدر و به معناي اعذار و انذار است ، و اعذار به معناي آوردن بهانهاي است که به وسيله آن انسان معذور شود ، و معناي آيه اين است که : فرشتگان ذکر را تلاوت ميکنند تا عذر باشد براي بندگان مؤمن ، که به ذکر ايمان دارند ، و تهديد باشد براي سايرين .
بعضي ديگر گفته اند : معنايش اين است که : فرشتگان ذکر را تلاوت ميکنند تا خداي تعالي عذرش در برابر بندگان و عقاب ايشان تمام باشد ، و معلوم شود که عقاب بندگان جز به وجه حکمت نبوده . برگشت اين معنا هم به همان اتمام حجت است ، پس بنابر اين ، حاصل معناي آيه اين است که فرشتگان ذکر را القاء ميکنند تا حجت بر تکذيب گران تمام شود ، و تهديدي براي غير ايشان باشد ، و اين معنا معناي خوبي است . 💢💢
کلمه عرف - به ضمه عين و سکون راء - به معناي دسته مويي است که در گردن اسب ميباشد و هر امري را که به طور تعاقب و پشت سر هم واقع بشود به يال اسب تشبيه ميکنند ، مثلا به عنوان استعاره گفته ميشود فلانيها مثل يال اسب آمدند ، يعني پشت سرهم . و يا گفته ميشود : جاؤا اليه عرفا واحدا - به يک يال نزدش آمدند ، يعني زنجيروار و متصل به هم آمدند . کلمه عرف به معناي معروف از هر کار نيز ميآيد ، چه کار نيک و چه کار زشت ، و اين کلمه در آيه مورد بحث اگر به معناي اول گرفته شود حال ، و معنايش چنين خواهد بود : سوگند به فرشتگان روانه شده ، در حالي که پشت سرهم ميآيند ، و اگر به معناي دوم گرفته شود مفعول له خواهد بود ، و چنين معنا ميدهد : سوگند به فرشتگان که به خاطر کاري خير و معروف روانه شده اند ،
و کلمه ارسال در مقابل کلمه امساک است ، اولي به معناي رها کردن ، و دومي به معناي نگه داشتن است ، و اگر مرسلها را مؤنث آورد ، و نفرمود : و المرسلين عرفا ، براي اين اعتبار بوده که فرشتگان جماعتي بودند ، و يا به اعتبار آن روحي است که ملائکه نازلش ميکنند ، همچنان که در قرآن کريم فرموده : ينزل الملائکة بالروح من امره علي من يشاء من عباده ، و نيز فرموده : يلقي الروح من امره علي من يشاء من عباده ... . و معناي جمله اين است که سوگند ميخورم به جماعات ملائکه وحي ، که روانه ميشوند . بعضي گفته اند : مراد از اين جمله بادهاي پي در پي است .
که در سابق به ضعف اين نظريه اشاره کرديم ، و نظير اين قول در ضعف ، سخن آن مفسري است که گفته : منظور از مرسلات انبيايند ، دليل ضعف اين قول اين است که با آيات بعد سازگار نيست .
و اذا الرسل اقتت - يعني و روزي که زمان حضور انبيا براي شهادت عليه امتها معين ميشود ، و يا آن زماني که منتظر رسيدنش هستيم تا رسولان عليه امتها شهادت دهند فرا ميرسد . و کلمه اقتت فعل ماضي مجهول از باب تفعيل از مصدر تاقيت است ، که به معناي توقيت و تعيين وقت است ، و در باره شهادت انبيا در جاي ديگر فرموده : فلنسئلن الذين ارسل اليهم و لنسئلن المرسلين ، و نيز فرموده : يوم يجمع الله الرسل فيقول ما ذا اجبتم . لاي يوم اجلت ... للمکذبين کلمه أجل به معناي مدتي است که براي چيزي معين شده باشد و تاجيل به معناي اجل قرار دادن براي چيزي است ، که البته در لازمه آن که همان تاخير باشد نيز استعمال ميشود ، مثلا وقتي ميگويند : قرض مؤجل معنايش قرض مدتدار است ، به خلاف قرض حال که به معناي قرض فوري است ، و اين معنا با آيه مناسبتر است تا معناي لغوي کلمه . و ضمير در اجلت به امور مذکور يعني طمس نجوم ، شکافتن آسمان ، ريشه کن شدن کوهها ، و تعيين وقت شهادت رسولان بر ميگردد . و معناي آيه اين است که : اين امور براي چه روزي تاخير داده شده ، و خلاصه چه روزي صورت ميگيرد . اين احتمال هم داده شده که : کلمه اجلت به معناي مدت قرار دادن براي چيزي باشد ، و ضمير مقدر در آن به رسل و يا به آنچه که کلام بدان اشعار دارد ، و مربوط به اخباري است که رسولان از احوال آخرت دادهاند برگردد ، و معنا چنين باشد : چند سال و يا چند قرن به رسولان مهلت دادهاند تا بعد از آن مهلت براي شهادت حاضر شوند ، و يا چند قرن معين کرده اند تا بعد از آن آنچه انبيا خبر داده اند واقع شود ، و صحنه هول انگيز قيامت و تعذيب کفار و تنعيم مؤمنين محقق گردد . و ليکن اين احتمال خالي از خفا و ابهام نيست . اين آيه شريفه و آيه بعدش يعني مجموع لاي يوم اجلت ليوم الفصل به صورت سؤال
ترجمة الميزان ج : 20 - ص : 241
و جواب آمده تا عظمت و هول انگيزي آن روز را رسانيده تعجب شنونده را برانگيزد ، و اصل معنا اين است که اين امور تاخير انداخته شده براي روز فصل . و اين نوع جمله هاي استفهامي در معناي تقدير قول است ، و معناي آن اين است که : دليل بر عظمت اين روز و هول انگيزي و عجيب بودنش ، اين است که ميپرسند : براي چه روزي اين امور عظيم و هائل و عجيب تاخير انداخته شده اند ، پس جواب داده ميشود براي روز فصل . نقل از تفسير المیزانویرایش بوسیله کاربر 1397/07/21 11:32:38 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
فهم قسم هاي سوره مرسلات:مراد از مرسلات چيست؟
نظري متفاوت از فخررازي و شهيد مطهري
3 آیات قرآن در اینجا من به یك روایت و یك بیان برخورد كردم كه اتفاقا این بیان از یك مفسر سنّی (فخر رازی) است و عجیب است كه [آن روایت ] به طور اجمال در روایت شیعه آمده است ولی گویا مفسرین مفهوم این روایت را درست توجه نكرده اند. فخر رازی به صورت یك احتمال- ولی معلوم می شود ریشه این احتمال از قبل هم بوده است- ذكر كرده است و آنچه كه فخر رازی جزو احتمالات ذكر كرده بر همه اینها می چربد و علاوه بر این، روایتی كه در تفسیر علیّ بن ابراهیم قمی هست همین معنا را توجیه می كند و آن این است: اصلاً مقصود از همه اینها خود آیات قرآن است. در روایت است كه وَ اَلْمُرْسَلات یعنی خود این آیات. وَ اَلْمُرْسَلاتِ عُرْفاً [سوگند به این آیاتِ [1]] فرستاده شده به معروف، اینهایی كه پیامی كه برای انسان آورده اند معروفها، خیرها، نیكیهاست. فَالْعاصِفاتِ عَصْفاًاین آیاتی كه با سرعت عجیبی حركت می كنند، مانعها را از سر راهشان برمی كنند.
فخر رازی حرف خوبی می زند، می گوید: تاریخ گواه این مطلب است. پیغمبراسلام چه داشت جز همین آیات؟ و همین آیات بود كه كاخهای عظیم ظلم را از بیخ و بن كند، مثل یك باد بسیار سریع آمد و آنچه كه باید كَنده بشود از جای خودش كَند و دور ریخت. وَ النّاشِراتِ نَشْرا. سوگند به این آیاتی كه ناشر و نشركننده هستند نشر كردنی، پخش كننده هستند پخش كردنی، پخش كننده حقایق اند، باز كننده حقایق اند.
فَالْفارِقاتِ فَرْقا. فارقند، فاروقند، حق را از باطل جدا می كنند، حقیقت را از خطا جدا می كنند، صحیح و نادرست را از یكدیگر جدا می كنند، كه گفتیم «فرقان» اسم قرآن است.
فَالْمُلْقِیاتِ ذِكْراً. این آیات هستند كه در دلها ذكر (بیداری، تنبّه، آگاهی) را تلقین و القاء می كنند. عُذْراً أَوْ نُذْراً. یا به صورت اِعذار یا به صورت اِنذار. در حقیقت هر دو یك معنی دارد؛ انذار یعنی بیم دادن، اعذار یعنی اتمام حجت كردن [2].
اتفاقا این معنی با جمله های بعد هم تناسب بیشتری دارد، چون این سوره مثل سوره الرحمن جمله ای [3]دارد كه بند بند مكرر می شود.
در سوره الرحمن می گوییم:« فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ ». آنجا پی درپی عرضه داشتن نعمتهاست، نعمت و نعمت ذكر می كند، بعد می گوید: ای جن و انس! كدام یك از این نعمتها را می توانید تكذیب كنید؟ ولی اینجا برعكس، جنبه انذار و اعذار دارد، ده بار جمله «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِینَ »(وای به تكذیب كنندگان! ) تكرار می شود. اگر ما وَ الْمُرْسَلات را آیات بدانیم تكذیب، تكذیب همان آیات است و اینكه بعد تكرار می شود:« وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِینَ »، یعنی وای به كسانی كه محتوای این آیات را تكذیب كنند! محتوای این آیات چیست؟ مبدأ، معاد.
قرآن ركن اساسی دعوتش كه همه دعوتهای دیگرش بر اساس آن است مبدأ شناسی و معاد شناسی است. هر تعلیم دیگر خودش را بر اساس مبدأ و معاد بنا نهاده است. اگر اخلاق دارد بر اساس مبدأ و معاد است، تعلیم و تربیت دارد بر اساس مبدأ و معاد است، اگر اقتصاد دارد بر اساس مبدأ و معاد است، قوانین جزایی و حقوق دارد بر اساس مبدأ و معاد است. ركن اساسی تعلیمات قرآن مبدأ و معاد است و لذا ما می بینیم بیشترین آیات قرآن متوجه این دو است و عجیب این است كه با این همه توجهی كه قرآن ما را به مبدأ و معاد می دهد باز ما كوشش می كنیم خود تعلیمات قرآن را از مسیر مبدأ و معاد خارج كنیم و به مسیر دیگری بیندازیم!
این احتمال فی حد ذاته چسبنده تر از احتمالات دیگر است و بعلاوه روایتی در تفسیر علی بن ابراهیم این مطلب را تأیید می كند. تقریبا جای تردید برای ما باقی نمی ماند كه وَ الْ- مُرْسَلات را این طور باید معنی كنیم، و اگر این گونه معنی كنیم مؤیّدهایی هم از جای دیگر دارد، مخصوصا «وَ اَلْمُرْسَلاتِ عُرْفاً. `فَالْعاصِفاتِ عَصْفاً» كه اثر اجتماعی بزرگ آیات قرآن را ذكر می كند كه مثل باد به سرعت حركت می كند و از جایی به جایی منتقل می شود.
اگر یادتان باشد، در سوره مباركه مدّثّر جمله ای داشتیم كه در آنجا تفسیر المیزان به این نكته توجه كرده بود. آن جمله این بود: وَ ما هِیَ إِلاّ ذِكْری لِلْبَشَرِ [4]. نیست این (هِیَ به قرآن و آیات قرآن برمی گردد) مگر مایه تذكر و تنبّه و بیداری برای بشر، «برای بشر» نه برای یك قوم معیّن. این نكته را هم توجه داشته باشید.
پس این آیات همه به یكدیگر وابستگی و پیوستگی دارد.
حال [مفاد] آیاتِ «وَ اَلْمُرْسَلاتِ عُرْفاً. فَالْعاصِفاتِ عَصْفاً. وَ اَلنّاشِراتِ نَشْراً. `فَالْفارِقاتِ فَرْقاً» به همین دلیلی كه عرض كردم به «آیات قرآن» خوب می خورد. «فَالْعاصِفاتِ عَصْفاً» همان معنایی را می گوید كه «سَیُهْزَمُ اَلْجَمْعُ وَ یُوَلُّونَ اَلدُّبُرَ». آن كاری كه عصای موسی می كرد، آن كاری كه مثلاً بادها می كردند، آبها و دریاها می كردند، آن كاری كه معجزات پیغمبران دیگر می كردند، بالاتر از آن كارها را این معجزه كه از نوع سخن و از نوع فكر و اندیشه است می كند.
همین آیات پی درپی،همین سخنان، همین فكرها و اندیشه ها، همین معارف بنیانهایی را از بیخ و بن بر خواهند كَند. همینها حقایق را در عالم نشر خواهند داد. همینها می آیند مَیْز حق و باطل و معیار ارزشها می شوند. همینها، ذكرها و بیداریها را در دلها به وجود می آورند. همینها اتمام حجت می كنند.
همینها اِنذار و اعلام خطر می كنند. سوگند به همین آیات كه «إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ» . به خود این آیات سوگند كه آنچه این آیات می گویند حقیقت است. یعنی وقتی ما می خواهیم سوگند بخوریم برای اینكه این آیات حقیقت است هیچ چیزی از خود این آیات بهتر نیست برای اینكه سوگند بخوریم.
به خود این آیات سوگند كه آنچه به شما وعده داده شده است واقع و حقیقت است. «گواه شاهد صادق در آستین باشد» . مولوی می گوید: آفتاب آمد دلیل آفتاب گر دلیلت باید از وی رو متاب یك چیز، خودش دلیل خودش است. سایه گر از وی نشانی می دهدشمس هر دم نور جانی می دهد
انسان كه نباید وجود خورشید را از سایه كشف كند. این هم یك راهی است. آدمی كه مواجه با خورشید نیست، سایه را كه نگاه می كند از وجود سایه وجود آفتاب را كشف می كند، یعنی وقتی كه می بیند اینجا دو قسمت شده است، یك قسمت تاریك تر یك قسمت روشن تر و سایه هم در این جهت افتاده، می گوید اكنون خورشید فلان مقدار بالا آمده. فرض كنید بعد از نماز صبح در اتاق خوابیده و نمی داند چقدر از طلوع آفتاب گذشته، نگاهی به سایه می كند و می گوید آفتاب خیلی بالا آمده. اما این، آدمی است كه به خود آفتاب نگاه نمی كند. اگر انسان به آفتاب نگاه كند، دیگر به سایه احتیاج ندارد كه از سایه دلیل بیاورد.
می فرماید: به خود این آیات سوگند كه محتوای این آیات واقع است و حقیقت دارد. پس (در آیات بعد می گوییم) : وای به حال كسی كه چنین حقیقت هایی را انكار كند! قرآن معجزه بودن خودش را در عمل نشان داد و ثابت كرد. آیا كسی می توانست آن روز باور كند [1]كه همه این آیاتی كه خواندم و استشهاد كردم، در مكه و در زمانی نازل شده كه پیغمبر با یك جماعت معدودی بوده است به طوری كه تا آخر دوره مكه شاید عددشان به سیصد نفر مجموع زن و مرد و بچه نرسیده بود و سیصد نفر بیشتر نبودند؛ حال نمی دانیم كه در زمان نزول این آیات چقدر بوده اند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: ۲۵۳
با تشکر از سر کار خانم خداییویرایش بوسیله کاربر 1397/07/16 01:49:41 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Administration
گروه ها: Administrators, Moderator, member تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 422
9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
|
تدبر و پرسش و پاسخ در سوره مرسلات:
سئوال:
ايامصداق همه ايات اول سوره مرسلات،يكيست؟يعني عاصفات،ناشرات،غارقات و ملقيات همه توصيف مرسلات هستند؟
يا ميتوان انهايي را كه با واو شروع شده،مستقل دانست و انهايي را كه با ف شروع شده،مرتبط با ايه قبلي دانست؟
ايا از لحاظ ساختار زباني،دليلي بر الزام باهم گرفتن انها داريم؟ پاسخ 1:
یعنی گروه اول را عوامل مادی مثل باد وگروه دوم را ملائکه ؟
با توجه به ایات بعدی هم میشه اینطور باشد مثل بحث زمین و کوهها و آب و نعمتهای مادی ..وبحث سوق دادن و جدا کردن و وحی قران(توسط فرشتگان)
خانم انصاري
پاسخ 2:
درباره سوگندهاى پنجگانه در آغاز این سوره، سه تفسیر عمده وجود دارد: ۱- تمام این سوگندهاى پنجگانه، اشاره به «بادها و طوفان ها» است; ۲- همه سوگندها، اشاره به «فرشتگان وحى» است; ۳- سوگند اول و دوم ناظر به مسأله «بادها و طوفان ها» و سوگند سوم، چهارم و پنجم ناظر به القا و نشر وحى و آیات حق بهوسیله فرشتگان است.
شاهد و دلیل بر تفسیر سوم، جداسازى این دو دسته از سوگندها در آیات به وسیله «واو» است; در حالى که بقیه به وسیله «فاء» به هم عطف شده اند که نشانه ارتباط و پیوند آنها است. گفتنى است تفسیر دوم و سوم، با سیاق آیات سازگارتر است; از این رو، مبناى برداشت ها قرار گرفته است.
از تفسير نمونه
پاسخ 3: اگر دلیل تفاوت مصداق،(و)و(ف)باشد می تواند فقط از لحاظ فاصله زمانی باشد که (و) سرعت وهمزمانی را می رساند و(ف) با فاصله زمانی اندک . ولی نسبت به پرداختن موضوعات افاقی و انفسی ووحی .... می تواند بر دو دسته دلالت کند باد ووملائکه
خانم انصاري
پاسخ 4:
در حديثي از پيامبر،بادهاي رحمت،به مرسلات ،تعبير شده است:
قال رسول اللّه(ص): الریاح ثمان: أربع منها عذاب و أربع منها رحمة ... و الرحمة منها ... المرسلات ... فیُرسل اللّه المرسلات فتُثِیرُ السَّحاب...;[۱] رسول خدا(ص) فرمود: بادها هشت گونه اند; چهارگونه از آنها بادهاى عذاب و چهارگونه دیگر رحمت اند... و از جمله بادهاى رحمت... «مرسلات» است... پس خداوند «مرسلات» را مى فرستد تا ابرها را به حرکت درآورد».
سئوال:در اين صورت،مرسلات اگر بادهاي رحمت باشد،با عاصفات كه طوفان است،همخواني ندارد.
پاسخ:در مورد آن حدیث هم به نظرم رسولان یک مصداق بادهای رحمت هستند و آیه بعد که طوفان آمده چون با فاء آمده یعنی در پی آمدن رسولان (بادهای رحمت) طوفان خواهد بود
خانم هاديان زاده
پاسخ 5:
به نظر من همه ايات ابتدا بر اجراي صحنه قيامت ،نظر دارد.اما مصاديق انها متفاوت اند.توضيحات بيشتر را در پست كامل سوره مرسلات ملاحظه نماييد.
آقاي فرهنگ
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
بررسي نظرات عمده در قسم هاي ابتداي سوره مرسلات
در اینجا سه تفسیرمعروف وجود دارد:
1 )تمام این قَسَم هاى پنجگانه اشاره به «بادها و طوفان ها» است که نقش موثرى در بسیارى از مسائل جهان طبیعت دارند، بنابراین مفهوم آیات چنین مى شود: سوگند به بادهائى که پشت سر هم مى وزند. و سوگند به طوفان هائى که شدیداً حرکت مى کنند. و قسم به آنها که ابرها را مى گسترانند و قطرات حیات بخش باران را از لابلاى آنها روانه سرزمین هاى خشک مى کنند. و سوگند به آنها که ابرها را بعد از ریزش باران پراکنده مى سازند. و قسم به این بادها که با این برنامه، انسان ها را به یاد خدامى اندازند. بعضى نیز«فَالْعاصِفاتِ عَصْفاً» را اشاره به طوفان هاى عذاب که نقطه مقابل بادهاى حیات بخش است دانسته اند که آن هم به نوبه خود مایه تذکر و بیدارى است.
2 ) تمام این سوگندها اشاره به «فرشتگان آسمان» است، یعنى قسم به فرشتگانى که پى در پى به سوى انبیاء فرستاده مى شوند (یا فرشتگانى که با برنامه هاى شناخته شده و معروف فرستاده مى شوند). و قسم به آنها که همچون طوفان با سرعت تمام به دنبال ماموریت خود مى روند. و به آنها که آیات کتب آسمانى را در برابر پیامبران مى گسترانند و نشر مى دهند. و آنها که با این عمل حق را از باطل جدا مى سازند. و آنها که ذکر حق و دستورات او را به انبیاء القاء مى کنند.
3 ) سوگند اول و دوم، ناظر به مساله «بادها و طوفان ها» است و سوگند سوم و چهارم و پنجم را ناظر به نشر آیات حق به وسیله «فرشتگان» و سپس جدا کردن حق از باطل و بعد القاء ذکر و دستورهاى الهى به پیامبران به منظور اتمام حجت و انذار است.
💢چیزى که مى تواند شاهد بر تفسیرسوم باشد: اولاً )جداسازى این دو دسته از سوگندها در آیات، به وسیله «واو» است، در حالى که بقیه به وسیله «فاء» عطف شده که نشانه ارتباط و پیوند آنها است.
ثانیاً ) همه این سوگندها براى مطلبى است که در آیه هفتم آمده، یعنى حقانیت و واقعیت رستاخیز و معادو مى دانیم در آستانه رستاخیز دگرگونى عظیمى در عالم پیدا مى شود، طوفان هاى شدید زلزله ها و حوادث تکان دهنده از یک سو و سپس تشکیل دادگاه عدل الهى از سوى دیگر که در آنجا فرشتگان نامه هاى اعمال را نشر مى دهند و میان صفوف مومنان و کافران جدائى مى افکنند و حکم الهى را در این زمینه القا مى کنند.
اگر قَسَم هاى پنجگانه فوق طبق این تفسیربیان شود تناسبى با مُقسمٌ به یعنى چیزى که براى آن سوگند یاد شده است خواهد داشت و تفسیراخیر از این نظر برترى دارد.
تفسير نمونه ویرایش بوسیله کاربر 1397/07/22 02:44:46 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
تدبر در سوره مرسلات:ترجمه برخي لغات سوره مرسلات،نگاهي متفاوت به قسم هاي ابتداي سوره مرسلات به نام خدا
در مفهوم و مصداق آیات(1-6) سوره مرسلات،اختلاف نظر بین مفسرین زیاد است.سعی ما براین است که مطابق روال مرسوم مان،این قسمها را با توجه به خود قرآن(آیات و سور دیگر) بررسی و کشف معنا کنیم. لذا به سراغ تک تک کلمات میرویم:
1)مرسلات خداوند در قرآن، بروز و حدوث و نزول پدیده ها و افراد گوناگونی را با فعل ارسلنا توصیف کرده و به نوعی مصداق مرسل شمرده است
ازجمله ناقه صالح(انا مرسلوا الناقه)،پیامبران (وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ) أَنَّ صَالِحًا مُّرْسَلٌ مِّن رَّبِّهِ فرشتگان (قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ ) حَتَّىَ إِذَا جَاء أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا شیاطین (أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلَى الْكَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا )
بادو طوفان چه بعنوان عذاب چه بعنوان رحمت إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ ، وَهُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ، وَفِي عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقِيمَ سیل و باران سنگ و صیحه آسمانی فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ، إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً وَاحِدَةً، إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ با توجه به تنوع مرسل ها،باید با دقت در آیات بعد،مراد و مصداق را فهمید
2)عرفا:در قران کلمه عرف به معنای نیکویی و پسندیده بکاررفته است(وامر بالعرف) در لغت نامه ها،معنی پی در پی نیز ذکر شده است.
3)عاصف:غیر از این سوره،در سه جای دیگر بکار رفته که همواره با ریح و به معنای باد شدید و طوفانی بکاررفته است. کلمه عصف نیز دوبار در قران به معنای کاه (فجعلهم کعصف ماکول) و غشائ میوه (والحب ذوالعصف و الریحان)بکاررفته است. در لغت نامه ها نیز ریشه عصف را دال بر خفت و سرعت بیان نموده اند.و طوفان هم از ان جهت که اشیا را مانند کاه سبک کرده و با سرعت جابجا میکند ،عاصف گفته اند. لذا بهترین مصداق عاصفات کدر خود قران هم سابقه دارد،بادها و طوفانها هستند.
o4-ناشر: نشَرَ يَنشُر ، نَشْرًا ونُشُورًا ، فهو ناشِر ، والمفعول مَنْشور
نشر در قران در معانی گستراندن(ینشر رحمته)،بازکردن کتاب (واذاالصحف نشرت)و زنده کردن زمین (فانشرنا به بلده میته) و افراد مرده (أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِّنَ الْأَرْضِ هُمْ يُنشِرُونَ ،حیوه و لا نشورا) بکاررفته است.
در سوره فاطر آیه 9 خداوند بادها را زمینه نزول باران و احیای زمین میت معرفی کرده و بلافاصله اشاره کرده که نشور و زنده شدن در قیامت هم چنین است.
وَاللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَسُقْنَاهُ إِلَى بَلَدٍ مَّيِّتٍ فَأَحْيَيْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا كَذَلِكَ النُّشُورُ {9} و خدا همان كسى است كه بادها را روانه مىكند پس [بادها] ابرى را برمىانگيزند و [ما] آن را به سوى سرزمينى مرده رانديم و آن زمين را بدان [وسيله] پس از مرگش زندگى بخشيديم رستاخيز [نيز] چنين است
بنابراین در اینجا هم با توجه به اینکه کل سوره به حوادث قیامت و یوم الفصل اشاره دارد و جواب قسم نیز به تحقق وعده قیامت اختصاص دارد،مناسب ترین معنای ترکیبی برای عاصفات و ناشرات استفاده از ایه 9 سوره فاطر است
لذا قسمهای ابتدای این سوره هم مشابه سوره نازعات،به کیفیت کار عاملان ایجاد صحنه قیامت اشاره دارد.براین اساس معنای سه ایه ابتدایی چنین خواهد بود: فرستادگان مختلف خدا در زمان برپایی قیامت کار خود را پی در پی انجام میدهند.پس طوفانهایی سریع و سپس باران هایی فرستاده میشود که مردگان را زنده میکند.
5)فارق: فرق نیز در معنای جداکردن در قران زیاد بکاررفته است:
وَإِذْ فَرَقْنَا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنجَيْنَاكُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ ، فَافْرُقْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ هم چنین در روزقیامت ،مردم متفرق خواهند بود. وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَتَفَرَّقُونَ {14}
با توجه به سوره قارعه (یوم یکون الناس کالفراش المبثوث) هم معنای پراکنده و جدا ازهم را میتوان برداشت کرد و هم به معنای جداشدن نیکان از بدان.
لذا معنای ایه چنین خواهد شد که از میان ان مرسلین ، فرشتگانی ،مردم را پس از زنده شدن،جدا میکنند که با توجه به تاکید سوره بر یوم الفصل و تبعات آن،همین معنای جداسازی مجرمان از متقین یا اهل نار و جنت مناسب تر است.
6)ملقیات: القا در قران در معانی افکندن ،القا کردن (خیر یا شر)،طرح کردن و بیان کردن بکاررفته است: قَالَ لَهُم مُّوسَى أَلْقُوا مَا أَنتُم مُّلْقُونَ، إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا ،یلقی الیک الکتاب،مایلقی الشیطان، أَؤُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِن بَيْنِنَا ،وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَهُ، جالب اینکه القا هم با ذکر بکار رفته و هم با معاذیر(عذر) که در این ایات هم وجود دارند.
7)ذکر: در قران مصادیق و معانی متعددی دارد .ازجمله به معنای یاد کردن،یاداوری و به یاد اوردن نیز استعمال شده است: واذکر فی الکتاب ابراهیم،اولایذکرالانسان اناخلقناه من قبل و لم یک شیئا
در سوره فجر و نازعات یکی از مشخصات روزقیامت،متذکر شدن انسانها بیان شده است: وَجِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّكْرَى ،یوم یتذکرالانسان ماسعی پس یکی دیگر از وظایف فرشتگان مرسل،القا کردن و به یاداوردن رفتارها و گفتارهای هر انسان در دنیاست.
8)عذر: در قرآن هم به معنای حجت و عذر موجه و هم به معنای بهانه و عذر ناموجه بکاررفته است: قَالَ إِن سَأَلْتُكَ عَن شَيْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِن لَّدُنِّي عُذْرًا {76} [موسى] گفت اگر از اين پس چيزى از تو پرسيدم ديگر با من همراهى مكن [و] از جانب من قطعا معذور خواهى بود {76} يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذَا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ قُل لاَّ تَعْتَذِرُواْ لَن نُّؤْمِنَ لَكُمْ، ولوالقی معاذیره
9)نُذر در جای دیگری از قران بکار نرفته است و لغت نامه ها معنای انذار را برای ان بیان کرده اند.
لذا معنای آیات 6و7 اینگونه خواهد بود: پس گذشته انها را به یادشان میاورند (رفتارها و گفتارهاشان) در برابر حجتها یا انذارهایی که به ایشان در دنیا عرضه شده بود ولی انها تکذیب کرده بودند و وای بر این مکذبین که در ادامه سوره خواهد امد
✨💫✨💫✨💫✨💫
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيم
به نام خداوند رحمتگر مهربان وَالْمُرْسَلَاتِ عُرْفًا {1} سوگند به فرستادگان پی درپى فَالْعَاصِفَاتِ عَصْفًا {2} پس طوفانهایی توفنده وَالنَّاشِرَاتِ نَشْرًا {3} و سوگند به زنده کنندگان مردگان فَالْفَارِقَاتِ فَرْقًا {4} پس جداکننده آنها یند فَالْمُلْقِيَاتِ ذِكْرًا {5} پس یادآورنده(رفتاروگفتارانها در دنیا ) هستند عُذْرًا أَوْ نُذْرًا {6} (رفتار آنها در برابر) حجت ها یا بیم ها(یی که به انها در دنیا عرضه شد) إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَاقِعٌ {7} كه آنچه وعده يافته ايد قطعا رخ خواهد داد
💠عصاره فراز آیات(1-7)قطعا وعده قیامت و حسابرسی انسانها و عذاب مکذبین محقق خواهد شد.
فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ {8} پس وقتى كه ستارگان محو شوند وَإِذَا السَّمَاء فُرِجَتْ {9} و آنگاه كه آسمان بشكافد وَإِذَا الْجِبَالُ نُسِفَتْ {10} و آنگاه كه كوهها از جا كنده شوند
وَإِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ {11} و آنگاه كه پيمبران به ميقات آيند لِأَيِّ يَوْمٍ أُجِّلَتْ {12} (این پدیده ها)تا چه روزى به تاخیر انداخته شده است لِيَوْمِ الْفَصْلِ {13} براى روز داورى وَمَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الْفَصْلِ {14} و تو چه دانى كه روز داورى چيست وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ {15} آن روز واى بر تكذيب كنندگان
💠عصاره فراز آیات (8-15) آن وعده قیامت و حسابرسی که همراه با وقایعی خاص در جهان است،تا زمانی معین به تاخیر افتاده است .اماپس از وقوع،وای بر مکذبان.
♻️نکات: 1)اولین استعمال عبارت"یوم الفصل" برای روز قیامت. در کل قران ،مجموعا 6 بار یوم الفصل استفاده شده که سه بار ان در سوره مرسلات، بکاررفته است.لذا داوری و حسابرسی در قیامت یکی از نکات و محورهای اصلی سوره است.
2)آیه 11،رسل نیز مانند رسول و مرسلات می تواند مصادیق مختلفی داشته باشد لکن از انجا که در ایه اول،مرسلات بکاررفته و اینجا ،رسل (لذا تفوت مصداق،می تواند مورد انتظار باشد) و نیز مشهود بودن هر سه پدیده ذکر شده در سه آیه قبل،این ایه نیز باید بر پدیده ای مشهود در قیامت دلالت کند لذا انتخاب معنای پیامبران در این آیه،مناسب تر بنظر میرسد.
💢احتجاج و بیان شواهد و قراینی دال بر امکان پذیر بودن وقوع قیامت و بطلان حرف تکذیب کنندگان
أَلَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ {16} مگر پيشينيان را هلاك نكرديم ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِينَ {17} سپس از پى آنان پسينيان را مىبريم كَذَلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ {18} با مجرمان چنين مىكنيم وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ {19} آن روز واى بر تكذيبكنندگان
💠عصاره دسته آیات(16-19) همانگونه که توانستیم مجرمین امتهای قبل را هلاک و عذاب کنیم،مجرمین امتهای بعد را نیز هلاک میکنیم. پس از تکذیب قیامت دست بردارید
در سوره واقعه،نیز لفظ اولین و اخرین استفاده شده بود.
أَلَمْ نَخْلُقكُّم مِّن مَّاء مَّهِينٍ {20} مگر شما را از آبى بی مقدار نيافريديم فَجَعَلْنَاهُ فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ {21} پس آن را در جايگاهى استوار نهاديم إِلَى قَدَرٍ مَّعْلُومٍ {22} تا مدتى معين فَقَدَرْنَا فَنِعْمَ الْقَادِرُونَ {23} پس توانستیم و چه نيك تواناييم وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ {24} آن روز واى بر تكذيب كنندگان
💠عصاره دسته آیات( 20-24) همانطور که در دوران محدود جنینی شما را بخوبی نگهداری و سپس به این دنیا وارد کردیم،میتوانیم از این دنیا هم به دنیای بعدی وارد کنیم. پس از تکذیب قیامت دست بردارید
أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفَاتًا {25} مگر زمين را محل اجتماع نگردانيديم أَحْيَاء وَأَمْوَاتًا {26} چه براى مردگان چه زندگان وَجَعَلْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ شَامِخَاتٍ وَأَسْقَيْنَاكُم مَّاء فُرَاتًا {27} و كوههاى بلند در آن نهاديم و به شما آبى گوارا نوشانيديم وَيْلٌ يوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ {28} آن روز واى بر تكذيبكنندگان
💠عصاره دسته ایات( 25-28) همانگونه که در زمین همه وسایل حیات شما را فراهم کردیم،میتوانیم همه انها را قطع و منهدم کنیم. پس از تکذیب قیامت دست بردارید
✅این ایات با استدلالهای مطرح شده در سوره واقعه مشابهت دارد
💠عصاره فراز آیات(16-28)با توجه به سرنوشت امتهای قبل،پرورش شما در دنیای جنین و ورودتان به این دنیا و خلق عوامل لازم برای حیات شما در زمین،خدا قادر بر زنده کردن شما در قیامت و برپایی حساب است. از تکذیب دست بردارید.
💢بیان سرنوشت سخت مکذبان در آخرت:
انطَلِقُوا إِلَى مَا كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ {29} برويد به سوى همان چيزى كه آن را تكذيب مىكرديد انطَلِقُوا إِلَى ظِلٍّ ذِي ثَلَاثِ شُعَبٍ {30} برويد به سوى [آن] دود سه شاخه لَا ظَلِيلٍ وَلَا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ {31} نه سايهدار است و نه از شعله [آتش] حفاظت مى كند إِنَّهَا تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ {32} [دوزخ] چون كاخى [بلند] شراره مىافكند كَأَنَّهُ جِمَالَتٌ صُفْرٌ {33} گويى شترانى زرد رنگند وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ {34} آن روز واى بر تكذيبكنندگان
💠عصاره دسته آیات (29-33) در آتش سخت و بی پناهی که تکذیب میکنید،وارد خواهید شد. پس از تکذیب قیامت دست بردارید
هَذَا يَوْمُ لَا يَنطِقُونَ {35} اين روزى است كه سخنی نتوانند گفت وَلَا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ {36} و رخصت نمىيابند تا عذر بیاورند وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ {37} آن روز واى بر تكذيبكنندگان 💠عصاره دسته آیات( 35-37) در صحنه داوری قیامت،امکان عذر و بهانه ندارید. پس از تکذیب قیامت دست بردارید
هَذَا يَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْنَاكُمْ وَالْأَوَّلِينَ {38} اين [همان] روز داورى استشما و [جمله] پيشينيان را گرد مىآوريم فَإِن كَانَ لَكُمْ كَيْدٌ فَكِيدُونِ {39} پس اگر چاره و حيلتى داريد در برابر من ،انجام دهید وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ {40} آن روز واى بر تكذيبكنندگان
💠عصاره دسته آیات (38-40) در روزداوری،توان هیچ مکر و چاره ای برای رهایی از عذاب ندارید. پس از تکذیب قیامت دست بردارید
💠عصاره فراز آیات (29-40) از سرانجام اتش سخت قیامت،هیچ رهایی و چاره ای ندارید. پس از تکذیب قیامت دست بردارید
💢توجه دادن به سرانجام مطلوب و مطبوع متقین إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي ظِلَالٍ وَعُيُونٍ {41} اهل تقوا در زير سايه ها و بر كنار چشمه سارانند وَفَوَاكِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ {42} با هر ميوهاى كه خوش داشته باشند كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ {43} به [پاداش] آنچه مىكرديد بخوريد و بياشاميد گواراتان باد إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنينَ {44} ما نيكوكاران را چنين پاداش مى دهيم وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ {45} آن روز واى بر تكذيب كنندگان
💠عصاره دسته آیات( 41-45) پاداش بسیار مطبوع در انتظار متقین و نیکوکاران است برخلاف مجرمان و مکذبین. پس از تکذیب قیامت دست بردارید
كُلُوا وَتَمَتَّعُوا قَلِيلًا إِنَّكُم مُّجْرِمُونَ {46} [اى كافران] بخوريد و اندكى برخوردار شويد كه شما گناهكاريد وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ {47} [ولى] آن روز واى بر تكذيبكنندگان
💠عصاره دسته آیات( 46-47) بهره مندی شما از نعمات دنیا در برابر نعمات عظیم بهشت،کم و کوتاه است. پس از تکذیب قیامت دست بردارید
💠عصاره فراز آیات (41-47) پاداش مطبوع زیاد و مستمر در انتظار متقین و نیکوکاران است.به نعمات کم و کوتاه دنیا دل نبندید و از تکذیب قیامت دست بردارید.
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ ارْكَعُوا لَا يَرْكَعُونَ {48} و چون به آنان گفته شود خضوع کنید،خضوع نمیکنند وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ {49} آن روز واى بر تكذيب كنندگان فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ {50} پس به كدامين سخن پس از آن[قرآن یا آیات همین سوره که در رد سخن انها بود] ايمان مىآورند
💠عصاره فراز آیات (48-50) این سخنان،مستحق خضوع و پذیرش است.وای بر تکذیب کنندگان.
♻️نکات: این فراز مشابه آیات انتهای سوره انشقاق است. فَمَا لَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ {20} وَإِذَا قُرِئَ عَلَيْهِمُ الْقُرْآنُ لَا يَسْجُدُونَ {21} بَلِ الَّذِينَ كَفَرُواْ يُكَذِّبُونَ {22} همانگونه که در انجا مراد از سجده،خضوع و تسلیم در برابر سخن حق پیامبر و قران بود،در اینجا هم مردا از رکوع،همان خضوع و پذیرش است. زیرا اولا تا این مرحله از نزول قران، دستوراتی برای وجوب نماز و رکوع صادر نشده بود ثانیا از مکذبانی که هنوز معاد را انکار میکنند انتظار نمازخواندن و رکوع کردن،منطقی نیست
💠عصاره فراز آیات (1-7) قطعا وعده قیامت و داوری میان انسانها و عذاب مکذبین محقق خواهد شد. 💠عصاره فراز آیات (8-15) آن وعده قیامت و داوری که همراه با وقایعی خاص در جهان است،تا زمانی معین به تاخیر افتاده است .اماپس از وقوع،وای بر مکذبان. 💠عصاره فراز آیات (16-28) با توجه به سرنوشت امتهای قبل،پرورش شما در دنیای جنین و ورودتان به این دنیا و خلق عوامل لازم برای حیات شما در زمین،خدا قادر بر زنده کردن شما در قیامت و داوری است.از تکذیب دست بردارید. 💠عصاره فراز آیات (29-40) از سرانجام اتش سخت قیامت،هیچ رهایی و چاره ای ندارید. پس از تکذیب قیامت دست بردارید 💠عصاره فراز آیات (41-47) پاداش مطبوع زیاد و مستمر در انتظار متقین و نیکوکاران است.به نعمات کم و کوتاه دنیا دل نبندید و از تکذیب قیامت دست بردارید. 💠عصاره فراز آیات (48-50) این سخنان،مستحق خضوع و پذیرش است.وای بر تکذیب کنندگان.
📚درس سوره مرسلات: وعده قیامت و داوری میان انسانها و عذاب سخت مکذبین قطعی است.دست از تکذیب قیامت بردارید .
آقای سید کاظم فرهنگ ویرایش بوسیله کاربر 1397/07/22 02:58:16 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
نکات سوره مرسلات از تفسیر نور
◀️آنچه از جانب خداوند فرستاده میشود، مقدّس و قابل سوگند خوردن است. «وَ الْمُرْسَلاٰتِ»
◀️ الطاف خداوند، دائمی و مستمر است. «وَ الْمُرْسَلاٰتِ عُرْفاً»
◀️در نظام آفرینش، حتّی وزش باد به طور تصادفی نیست، بلکه آفریدگار جهان، آن را میفرستد. «الْمُرْسَلاٰتِ»
◀️در نظام هستی کارها تقسیم شده و هر کاری به فرد یا گروهی سپرده شده و این رمز مدیریّت موفق است.«الْمُرْسَلاٰتِ، اَلنّٰاشِرٰاتِ، الفارقات»
◀️ در نظام الهی، تکوین و تشریع در کنار یکدیگرند. وَ الْمُرْسَلاٰتِ... فَالْمُلْقِیٰاتِ ذِکْراً
◀️ خداوند با تفاوتهایی که میان حق و باطل قرار داده، هم اتمام حجّت کرده است: «عُذْراً» و هم هشدار میدهد. «نُذْراً»
◀️در مأموریّتهای ارشادی، باید راه بهانه جویی مسدود شود. «عُذْراً أَوْ نُذْراً»
◀️ برای امور مهم همچون وقوع #قیامت، سوگندهای متعدّد مفید و راهگشا است. «وَ الْمُرْسَلاٰتِ، فَالْعٰاصِفٰاتِ، وَ النّٰاشِرٰاتِ، فَالْفٰارِقٰاتِ، فَالْمُلْقِیٰاتِ، إِنَّمٰا تُوعَدُونَ لَوٰاقِعٌ»
◀️ انسان در مورد قیامت، دائماً نیاز به تذکّر و یادآوری دارد. فَالْمُلْقِیٰاتِ ذِکْراً... إِنَّمٰا تُوعَدُونَ لَوٰاقِعٌ
◀️نظام کنونی آفرینش در قیامت دگرگون میشود؛ستارگان محو و آسمان شکافته میشود و این دگرگونی بارها در قرآن یادآوری شده است: «فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ وَ إِذَا السَّمٰاءُ فُرِجَتْ»
◀️ حقیقت قیامت تنها از راه وحی قابل شناخت است. «وَ مٰا أَدْرٰاکَ مٰا یَوْمُ الْفَصْلِ»
◀️ در قیامت، برای گواهی پیامبران بر امّتهای خویش، وقتی معیّن قرار داده شده است. «وَ إِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ، لِأَیِّ یَوْمٍ أُجِّلَتْ»
◀️ #تکذیب کنندگان دین در معرض هلاکت و نابودی هستند و قهر خداوند نسبت به آنان، یک سنّت الهی است. «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ أَ لَمْ نُهْلِکِ الْأَوَّلِینَ» ◀️ با طرح تاریخ گذشتگان، وجدانهای خفته را بیدار کنید. «أَ لَمْ نُهْلِکِ الْأَوَّلِینَ»
◀️ قهر خداوند، قانونمند است و تنها گناهکاران و مجرمان را در برمی گیرد. «کَذٰلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِینَ»
◀️عذابهای الهی، از روی انتقام نیست، بلکه بر اساس استحقاق انسانها است.
◀️ آفرینش انسان از آبی بی مقدار، هم نشانه عظمت و قدرت الهی است و هم دلیلی بر معاد و آفرینش دوباره انسان. «أَ لَمْ نَخْلُقْکُمْ مِنْ مٰاءٍ مَهِینٍ»
◀️ یاد ضعفها و ناچیز بودن گذشته ها، غرور و تکبر انسان را از بین میبرد. «أَ لَمْ نَخْلُقْکُمْ مِنْ مٰاءٍ مَهِینٍ»
◀️ در شیوه دعوت و تبلیغ، از مسایل محسوس بگویید. «أَ لَمْ نَخْلُقْکُمْ مِنْ مٰاءٍ مَهِینٍ»
◀️ از خداوند بیاموزیم و در کار و تولید، به دنبال استواری و استحکام باشیم. «فِی قَرٰارٍ مَکِینٍ»
◀️تقدیر و زمان بندی، از اصول آفرینش الهی است. «إِلیٰ قَدَرٍ مَعْلُومٍ فَقَدَرْنٰا»
◀️ روی زمین بهترین جایگاه برای زندگان و درون آن بهترین جایگاه برای مردگان است. «أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ کِفٰاتاً أَحْیٰاءً وَ أَمْوٰاتاً»
◀️ صحنه قیامت به قدری سخت و دشوار است که گویا رفتن به دوزخ برای مجرمان نوعی رهایی است. اِنْطَلِقُوا إِلیٰ... ◀️ دوزخ را دود غلیظی احاطه کرده است که سایه آفرین است، امّا در آن هیچ آسایشی نیست. ظِلٍّ... لاٰ ظَلِیلٍ
◀️کاخها و سرمایههایی که در دنیا به ناحق به دست میآیند، در قیامت به شرارههای دوزخ تبدیل میشوند. «کَالْقَصْرِ کَأَنَّهُ جِمٰالَتٌ صُفْرٌ»
◀️ وقتی زبانههای آتش دوزخ مانند قصر بلند و مانند شتر عظیم باشد، خود آتش چگونه خواهد بود! «بِشَرَرٍ کَالْقَصْرِ کَأَنَّهُ جِمٰالَتٌ صُفْرٌ» ◀️ ریشه همه جرم ها، عقاید فاسد است. زیرا کسی که اعتقاد ندارد و حق را تکذیب میکند، به هر کار خلافی دست میزند. «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ»
◀️ مبلّغ و مربّی نباید از تکرار هشدار خسته شود. در این سوره آیه «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ» ده مرتبه تکرار شده است.
◀️ قیامت، هم روز جمع است و هم روز فصل. «هٰذٰا یَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْنٰاکُمْ» (از یکسو همه جمع میشوند و هیچ کس جا نمی ماند: «وَ حَشَرْنٰاهُمْ فَلَمْ نُغٰادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً» و از سوی دیگر میان خوبان و بدان فیصله داده میشود و جدایی میافتد، حتّی بهشتیان در بهشت درجاتی دارند. )
◀️ قیامت، روز حسابرسی و قضاوت است، نه عذرخواهی. «لاٰ یُؤْذَنُ لَهُمْ فَیَعْتَذِرُونَ... هٰذٰا یَوْمُ الْفَصْلِ»
◀️در قیامت نه فرار است، نه فریب و نه فدیه ای قبول میشود و راهی برای فلاح وجود ندارد. «فَإِنْ کٰانَ لَکُمْ کَیْدٌ فَکِیدُونِ ◀️ در قیامت، مجرمان ناتوان و درمانده از هر گونه چاره اندیشی اند. «فَإِنْ کٰانَ لَکُمْ کَیْدٌ فَکِیدُونِ»
◀️ بهشت و دوزخ سایههای متفاوت دارند. ظِلٍّ ذِی ثَلاٰثِ شُعَبٍ... فِی ظِلاٰلٍ وَ عُیُونٍ
◀️ انسان تنوع طلب است و در بهشت، باغ ها، چشمه ها، میوه ها، خوراکیها و نهرها همه متنوّع اند. «فِی ظِلاٰلٍ وَ عُیُونٍ وَ فَوٰاکِهَ مِمّٰا یَشْتَهُونَ»
◀️ وجود آب و درخت در کنار هم، نشانه کامیابی کامل است. «فِی ظِلاٰلٍ وَ عُیُونٍ»
محرومیّت مؤمنان در دنیا، با کامیابی در قیامت جبران میشود. «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی ظِلاٰلٍ وَ عُیُونٍ»
◀️ معاد جسمانی است و نعمتهای آن متناسب با نیازهای جسم بشری. «وَ فَوٰاکِهَ مِمّٰا یَشْتَهُونَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا»
◀️ دریافت نعمت وابسته به عملکرد انسان است. «هَنِیئاً بِمٰا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
◀️ خوردنیهای بهشتی، عارضه ومشقتی را به دنبال ندارد. «کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِیئاً»
◀️بهشت را به بها دهند نه بهانه. «بِمٰا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
◀️ لازمه ی تقوا، تلاش و احسان است. اَلْمُتَّقِینَ... کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ... اَلْمُحْسِنِینَ
◀️ سنّت الهی در کیفر و پاداش انسانها یکسان است. «إِنّٰا کَذٰلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ»
◀️ تکرار هشدار نشانه لطف خداوند است تا شاید مستکبران بر سر عقل آیند و از تکذیب حقایق دین دست بردارند. «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ»
◀️ کامیابی دنیا نسبت به کامیابی آخرت، بسیار ناچیز است. «کُلُوا وَ تَمَتَّعُوا قَلِیلاً»
◀️ کامیابی از نعمتهای دنیا، نشانه محبوبیّت نزد خداوند نیست. (مجرمان نیز بهره مند میشوند. ) «کُلُوا وَ تَمَتَّعُوا قَلِیلاً إِنَّکُمْ مُجْرِمُونَ»
◀️ بهره مجرمان از نعمتهای الهی، فقط بهره مادّی است. کُلُوا وَ تَمَتَّعُوا... إِنَّکُمْ مُجْرِمُونَ
◀️ زندگی دنیا هر قدر هم طولانی باشد، نسبت به آخرت ناچیز است. «تَمَتَّعُوا قَلِیلاً»
◀️از نشانههای #تکذیب عملی دین، ترک نماز است. (ترک نماز در میان دو کلمه «مکذبین»قرار گرفته است. ) «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ وَ إِذٰا قِیلَ لَهُمُ ارْکَعُوا لاٰ یَرْکَعُونَ وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ»
◀️ انکار دین وارتکاب جرم، ملازم یکدیگرند. «إِنَّکُمْ مُجْرِمُونَ وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ»
◀️ قرآن، شیواترین، تازه ترین و شایسته ترین پیام برای مردم است. «فَبِأَیِّ حَدِیثٍ» ◀️ اگر کسی به قرآن ایمان نیاورد، به کدام سخن ایمان خواهد آورد. «فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ»
🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1399/06/17 ارسالها: 113 مکان: تهران
|
پیشگفتار سوره مرسلات (77)
محور اصلي اين سوره «يَوْمُ الْفَصْل» است كه سه بار در آيات آن، در ارتباط و اتصال زنجيري با سورههاي نازل شدة قبلي، تكرار شده و تمركز كامل سوره را بر موضوع قيامت، ضمن عنايت خاص بر وقوع طبيعي و فيزيكي آن در ارتباط با تحولات كيهاني و چارهجويي تكذيب مشركين نسبت به رستاخيز نشان ميدهد.
اين سوره با وجود يك پارچگي نزول آن در سال دوم بعثت، از نظر مضامين آن قابل تقسيمبندي به مقدمهاي در هفت آيه شامل چند سوگند و نتيجهگيري از آن، سپس 10 بخش كوتاه است كه به هركدام با جملة ثابت «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِين» ختم ميشود و بالاخره بخش آخر [آيات 48 تا 50] تذكر و گامي براي آينده ميباشد. اين سوره با ترجيعبند تكراري «واي در آن روز بر تكذيبكنندگان» مسلماً يكي از تكان دهندهترين و بيدار كنندهترين سورههاي قرآن نسبت به حادثة هولناك قيامت ميباشد. در اين هشدارهاي هراسآور، حداكثر نيروي تحوّلآفريني براي به حركت درآوردن اراده و ايمان بندگان نهفته است.
┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄
مرسلات:13 لِيَوْمِ الْفَصْلِ براي روز فصل16 [=جدايي افراد و اعمال حق و باطل، يا جدايي ذرات پيوسته و آميخته]. ______ 16 - معناي «فصل» [در: يَوْمَ الْفَصْل] را مفسرين روز جدايي بهشتيان از دوزخيان، حق از باطل، آزادي روح از تن و امثالهم شمرده و برخي متكلمين و معلمين آن را به جدايي طفل از رَحِم مادر تشبيه كردهاند. در تفسير «پا به پاي وحي» [نوشتة مهندس مهدي بازرگان]، به مفهوم مادّي و فيزيكي قضيه كه تجزيه و تلاشي همه مواد و عناصر تشكيل دهنده زمين و آسمان است توجه شده كه شامل تركيبات همة موجودات جاندار و بيجان تا ذرّات حامل صفات و مشخصات آنها ميباشد، گويي در اثر آن انفجار عظيم و فراگير جهاني همة تدارك و توليد و تركيبها به انفصال و انقطاع و استقلال كشيده ميشود. همچنان كه كوهها تبديل به ذرّات غبار و سراب ميشوند [نبأ 20 (78:20) ، معارج 9 (70:9) ، قارعه 5 (101:5) و آيات متعدد ديگر]. به نظر ميرسد همچنان كه در انفجار بزرگ اوليه، آفرينش از ذرّات كوارك و اجزاء زير اتمي تا تشكيل عناصر و مواد و ستارهها و كهكشان آغاز گرديد، در روز فصل جرياني معكوس صورت گيرد! [انبياء 104 (21:104) - يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ].
┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄
مرسلات:27 وَجَعَلْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ شَامِخَاتٍ وَأَسْقَيْنَاكُم مَّاءً فُرَاتًا كه در آن كوههاي استوار و بلند25 قرار داديم و شما را از آبي گوارا نوشانديم26 ______ 25 - «رواسي» جمع «راسيه» به معنای لنگر است که موجب توقف کشتی در بندر میگردد. کوهها نيز به دليل ريشهدار بودن، قارههای زمين را روی قشر خميري زمين نگه داشته و مانع حرکت آنها میگردند. اين اصطلاح 10 بار در قرآن تکرار شده است: رعد 3 (13:3) ، حجر 19 (15:19) ، نازعات 32 (79:32) ، نحل 15 (16:15) ، انبياء 31 (21:31) ، نمل 61 (27:61) ، لقمان 10 (31:10) ، فصلت 10 (41:10) ، ق 7 (50:7) ، و مرسلات 27 (77:27) . 26 - وضعيت طبيعي كره زمين نيز دليل ديگري بر استمرار ربوبيّت الهي و لزوم «يومالفصل» ميباشد. فعل و انفعالات و تغيير و تحولات فيزيكي و شيميايي كه دائماً در زمين جريان دارد، اهل بصيرت را بس عبرتهاست. در اين زمين دائماً مرگ و حيات صورت ميگيرد و حلقة پيوستهاي از زنجيره حياتي مشاهده ميشود. از يك طرف انسان از زمين ارتزاق ميكند [سبزيجات، ميوهجات، لبنيات، گوشت و غيره] و از طرف ديگر دور ريختنيها و فضولات با استحالهاي حيرتآور مجدداً تبديل به مواد خوراكي ميگردد. پروردگار عالم دست اندركار حيات و رحمت مستمر است، درعين آنكه زمين فراگيرندة زندگان و مردگان [به طور عموم از جماد و گياه و حيوان] است «أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفَاتًا أَحْيَاءً وَأَمْوَاتًا»، در همان حال آب پاكيزه و گوارا را، كه مايه حيات انسان است، بدون آنكه تغييري در رنگ و بوي آن حاصل شده باشد، از [ميان برفهاي انباشته در] قلههاي شامخ سرازير كرده و پس از عبور دادن از لايههاي زير زميني به صورت چشمه و رودخانه براي آبياري طبيعت و تشنگان ميفرستد «وَجَعَلْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ شَامِخَاتٍ وَأَسْقَيْنَاكُمْ مَاءً فُرَاتًا». اگر قرار بود آب در تبخير و صعود آلودگيها را نيز به همراه ميبرد، چه وضعيتي پديد ميآمد؟ آيا تحولات و دگرگونيهايي كه مستمراً در زمين رخ ميدهد و نيز تجديد حيات دائمي پديدهها، دليلي بر تحوّل و دگرگوني بزرگتري در يومالفصل و احياي مجدد مردگان نميباشد؟
┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄
مرسلات:41 إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي ظِلَالٍ وَعُيُونٍ بيترديد پرهيزكاران در سايهها و چشمه سارهايند.36 ______ 36 - در اين سوره از دو نوع سايه [ظلّ] سخن گفته است؛ سايهاي براي مكذبين، كه نه خاصيت سايه دارد و نه مانع حرارت آتش ميشود: «انْطَلِقُوا إِلَى ظِلٍّ ذِي ثَلاثِ شُعَبٍ لا ظَلِيلٍ وَلا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ»، و سايهاي براي متقين: «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي ظِلالٍ وَعُيُونٍ». معناي اصلي «ظلّ» سِتر است كه از آفتاب ميپوشاند. اصطلاحاً پناه گرفتن از ناخوشايند نيز زير ساية كسي يا چيزي رفتن محسوب ميشود. «ظل ظليل» همان پناه واقعي و به عبارتي به لذت و رفاه و زندگي امن و عزّتبخش دائمي رسيدن است كه سايه مكذبين فاقد اين معنا ميباشد. در قرآن اشاراتي به سايههاي مختلف قيامت شده است: الف] سايههاي دوزخي [دربارة اصحاب الشمال] واقعه 42 (56:42) تا 44- «فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ وَظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ لا بَارِدٍ وَلا كَرِيمٍ» [در آتشي نافذ و آبي جوشان و سايهاي از دود، كه نه خنك است و نه گرامي، آنها پيش از اين پيوسته هوسران بودند]. ب] سايههاي بهشتي [دربارة اصحاب اليمين] واقعه 27 (56:27) تا 30- «وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ وَطَلْحٍ مَنْضُودٍ وَظِلٍّ مَمْدُودٍ» [...در زير درخت سدري بيخار و سايهاي ممتد...]. [دربارة اهل ايمان و عمل صالح] نساء 57 (4:57) - «...وَنُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَلِيلاً» [...آنها را در سايهاي از نعمات وارد ميكنيم]. [دربارة متّقين] رعد 35 (13:35) - «...أُكُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا...» [...ميوه و سايه بهشت آنان دائمي است]. [دربارة اصحاب الجنه] يس 56 (36:56) - «هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِي ظِلالٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِئُونَ» [آنان و همسرانشان در سايههايي تكيه زده بر اورنگهايي هستند]. [دربارة ابرار] انسان 13 (76:13) و 14- «مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ لا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلا زَمْهَرِيرًا وَدَانِيَهً عَلَيْهِمْ ظِلالُهَا...» [در آن بهشت بر اورنگهايي تكيه زدهاند كه در آنجا سوزش آفتاب و سرمايي نميبينند و بر آنها سايههاي آن بهشت نزديك است و...].
┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄
📚تفسیر آقاے بازرگان
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,975
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
نكات مهم تفسيري سوره مرسلات از ايات 1-19 از تفسير تسنيم
سوره مبارکه «مرسلات» که در مکه نازل شد با سوگند یاد شده است. جریان این چند سورهای که به صورت مرسلات است یا به صورت نازعات است، این پنج قول در آن است که دو قولش رسمی است: یکی اینکه منظور از اینها فرشتگاناند که اقرب به ذهن همین است، یکی هم منظور بادهای گوناگون است، چون اینکه اقرب به ذهن است، برای اینکه ﴿فَالْمُلْقِیاتِ ذِکْراً﴾ اینها که ذکرآوریناند، يادآفریناند تذکره الهیاند، اینها همان فرشتگاناند. اگر این نسبت به فرشتهها باشد که مدبرات امرند چند سوره است که به همین است نظیر ﴿وَ الصَّافَّاتِ﴾ نظیر ﴿النَّازِعاتِ﴾ نظیر ﴿السَّابِحاتِ﴾ اینهاست و اگر بادها باشد برای تدبیر عالم است، این مدبّرات را ما خیال میکنیم که فقط برای انسانهاست. بنابراین اگر منظور از این چند عنوان فرشتهها باشند درست است، اگر منظور بادها باشد این هم سهم تعیین کننده در تامین حیات مردم دارد، درست است قول دیگر این است که همه اینها مربوط به خاطراتی است که انسانها دارند، گاهی انسان در حال قبض است، گاهی انسان در حال بسط است، اینکه حالات دو قسم است: یک وقتی پاییز است، یک وقتی بهار، این جزء ﴿فَالْمُلْقِیاتِ ذِکْراً﴾ است
این سوگندهای چندگانه گرچه به حسب ظاهر به بادهای گوناگون است؛ اما تکتک این بادها هدایتشدهاند و برای تامین زندگی مردم ضروریاند و تحت رهبری فرشتگان مخصوصاند. همانطوری که انسان یک بدنی دارد و یک روحی، آن روح مدبّر این بدن است، برای بسیاری از موجودات عالم هم یک ارواحی است که مدبرات اینها هستند، گرچه آنها تعلق تدبیری دارند نه تعلقهای طبیعی و مانند آن، ولی ذات اقدس الهی که از فرشتهها به مدبرات امر یاد میکند، معلوم میشود تمام اینها نظم خاص علمی دارند که فرشتگان الهی راهنمایی میکنند. اما آنچه که محل بحث ما مربوط به اوایل سوره مبارکه «مرسلات» است. «وَ خُزَّانِ الْمَطَرِ»؛ تمام قطرات باران حساب شده است چند قطره باران است؟ کجا باید ببارد؟ چه کسی مسئول است؟ کجا باید ببرند؟ این است پس اگر مرسلات هست، عاصفات هست، ناشرات هست اینها هستند رهبری دارند، هدایت دارند، امام دارند، مسئول دارند، اینطور نیست که ذات اقدس الهی به صرف باد قسم بخورد؟ این درباره نظام طبیعی.
چه موقع واقع میشود؟ میفرماید روزی که این اوضاع متغیر بشود: ﴿فَاِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ ٭ وَ اِذَا السَّماءُ فُرِجَتْ ٭ وَ اِذَا الْجِبالُ نُسِفَتْ ٭ وَ اِذَا الرُّسُلُ اُقِّتَتْ ٭ لِاَیِّ یَوْمٍ اُجِّلَتْ ٭ لِیَوْمِ الْفَصْلِ﴾، چه زمانی بساط عالم به هم میخورد؟ آن وقتی که این ستارهها کمنور بشود، فروغ و رونقشان از بین برود و شکافی در سلسله آسمانها پیدا بشود و کوهها اول ﴿کَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ﴾بشوند، بعد مثل ذراتی پراکنده که ﴿تَکُونُ الْجِبالُ کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ﴾ الآن ستبر به نظر میآیند؛ ولی در آستانه معاد مثل پنبه ندّافی شده، پشم ندافی شده، وقتی پشم را میزنند یا پنبه را میزنند برای اینکه با آن لحاف درست کنند همه اینها نورهایشان گرفته میشود برای چه؟ وقت منظم است، دوباره برای چه چیزی؟ ﴿لِیَوْمِ الْفَصْلِ﴾، «یوم الفصل»؛ یعنی آن روزی که میگوییم جدا میکنیم حق را از باطل، زشت را از زیبا، حسن را از قبیح، خیر را از شرّ جدا میکنیم میگوییم: ﴿وَ امْتازُوا الْیَوْمَ اَیُّهَا الْمُجْرِمُون﴾ صفتان را جدا کنید! به مؤمنین نمیگویند شما بروید بیرون! به کفار میگویند صفتان را جدا کنید با اینها نباشید.
چه وقت قیامت قیام میکند؟ ﴿فَاِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ﴾ ﴿وَ اِذَا الْجِبالُ﴾ و کذا و کذا ﴿وَ اِذَا الرُّسُلُ اُقِّتَتْ ٭ لِاَیِّ یَوْمٍ اُجِّلَتْ﴾ یکی از آیات اول همین سوره مبارکه «مرسلات» است که قیامت چه وقت قیام میکند؟ آن وقتی که انبیا حاضر میشوند، برای چه حاضر میشوند؟ همه انبیا را به عنوان شاهد اعمال اممشان میآورند ﴿اِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ اُمَّةٍ بِشَهیدٍ﴾، یک، ﴿وَ جِئْنا بِکَ عَلی هؤُلاءِ شَهیداً﴾، دو. وجود مبارک پیغمبر (ص) هم شهید امت است و هم شهید امم قبلی است و هم شهید شهداست: ﴿اِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ اُمَّةٍ بِشَهیدٍ وَ جِئْنا بِکَ عَلی هؤُلاءِ شَهیداً﴾؛ یعنی تو میشوی شهید شهدا، چون خاتمیت معنایش همین است. به هر حال محکمه شاهد میخواهد یا نمیخواهد،؟ انبیا شاهد اعمالاند، فرمود انبیا آماده میشوند چه وقت؟ ﴿لِیَوْمِ الْفَصْلِ﴾ چون ما میخواهیم محکمه فصل خصومت بشود، تو شاهدی؛ تو شاهدی یعنی چه؟ تو شهادت میدهی.
﴿وَ اِذَا الرُّسُلُ اُقِّتَتْ﴾ برای آن روز. همه اینها اشراط چه چیزی هستند؟ علایم چه چیزی هستند؟ ﴿لِیَوْمِ الْفَصْلِ﴾ برای روز حساب و کتاب.بعد میفرماید: ﴿وَ ما اَدْراکَ ما یَوْمُ الْفَصْلِ﴾ نظیر ﴿وَ ما اَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ﴾برای شما هم سخت است. آن قدر سنگین است که تو هم نمیمانی ﴿یَسْئَلُونَکَ کَاَنَّکَ حَفِیٌّ عَنْها﴾ اما قیامت طوری باشد که تاریخ داشته باشد. ما یک «کی» داریم، یک «کجا»؛ هر دو بساطش برچیده میشود آن وقت چه کسی میتواند سؤال بکند که قیامت «کی» قیامت میکند؟ قیامت، نه «کی» دارد و نه «کجا». . اگر زمین باشد میشود سؤال کرد که کجا واقع میشود، اگر زمان باشد میشود، سؤال کرد «کی» واقع میشود؛ اما اگر هر دو نبش برداشته بشود، نه زمان بماند، نه زمین آن وقت سؤال جا ندارد. فرمود دنبال چه میگردید؛ ولی شما هستید که هستید. بدن شما را از نشئهای به نشئه دیگر را ذات اقدس الهی خلق میکند فرمود: آن ﴿لِیَوْمِ الْفَصْلِ﴾ است ﴿وَ ما اَدْراکَ ما یَوْمُ الْفَصْلِ٭
وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ﴾ که این ترجیعبند گونهای است برای سوره «مرسلات». ﴿وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ﴾ تکرار نیست؛ نظیر سوره مبارکه «الرحمن» است که تکرار نیست چون اگر یک نعمت باشد چند بار گفته بشود: ﴿فَبِاَیِّ آلاَءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ﴾ این تکرار است؛ اما اگر چند نعمت باشد در برابر هر نعمتی گفته بشود ﴿فَبِاَیِّ آلاَءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ﴾ تکرار نیست این نعمت است چرا تکذیب میکنید؟ آن نعمت است چرا تکذیب میکنید؟ اینجا هم ﴿وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ﴾ در برابر هر دستور، در برابر هر حکم تازهای که بیان فرمود، ده مورد در این سوره مبارکه فرمود: ﴿وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ﴾، حالا «ویل» یا به معنی چاه است یا به معنی کوبه است هر چه هست صبغه عذابی دارد پس تکراری در کار نیست.
بعد میفرماید شما کمی صبر کنید، خیال نکنید، اگر تبهکاری چند روزی دوام دارد، این ماندنی است؛ برای هر چیزی یک مدتی است مگر اینها نمی بینند که قبلاً چه کسانی بودند ما به چه صورت درآوردیم؟ ﴿اَ لَمْ نُهْلِکِ الْاَوَّلینَ﴾ بعد ﴿ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرینَ﴾ این سیره ماست ما چند روزی مهلت میدهیم وقتی میبینیم لیاقت ندارند بساطشان را جمع میکنیم
ویرایش بوسیله کاربر 1402/04/03 09:37:29 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,975
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
تدبر و فهم سوره مرسلات: نكات تفسيري سوره مرسلات از ايه 20 تا اخر از تفسير تسنيم
( اَ لَمْ نَخْلُقْکُمْ مِنْ ماءٍ مَهینٍ﴾ و مانند آن شروع میکند، این گرچه برهان و حکمت است ولی از نظر قرآن کریم جدال احسن است این سه روش محاوره را در گفتگوی با مردم فراموش نکن برای یک عده برهان برای یک عده جدال احسن برای یک عده موعظه. مگر باور ندارید از یک آب بیارزش گندیده خلق شدید، این در بخش پایانی سوره مبارکه «قیامة» گذشت که ما خالقیم پدر مُمنی است. ﴿فَجَعَلْناهُ فی قَرارٍ مَکینٍ﴾ زهدان مادر هم آماده است که این امانت را بپروراند ما هم تنظیم کردیم، چه موقع این نطفه علقه میشود چه موقع مضغه میشود چه موقع جنین میشود چه موقع عظام میشود چه موقع ﴿فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً﴾ میشود، چه موقع تحوّلی دیگر در او ایجاد میکنیم ﴿اَنشَاْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ اَحْسَنُ الْخَالِقِینَ﴾اینها کار ماست. پس کار پدر امناء است، یک؛اندازهای که چند ماه بماند و چند ماه شیر بخورد که ، دو؛ همه این کار را ما کردیم ﴿فَنِعْمَ الْقادِرُونَ﴾؛ ما مهندس خوبی هستیماندازهگیر خوبی هستیم قدر و قَدَر خوبی به دست ماست؛ آن وقت شما چه مشکلی دارید که دوباره ما اینها را زنده بکنیم. هماندازهگیر خوبی هستیم هم قَدَری داریم هم قدرتی داریم ﴿وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ﴾ وای به حال کسی که صحنه قیامت را تکذیب کند!
بعد برهان بیرون از انسان، میفرماید نظم جهان را شما میبینید: ﴿اَ لَمْ نَجْعَلِ الْاَرْضَ کِفاتاً﴾ ما این زمین را کفات و وسیله ضمّ و ضمیمه کردن و جمع کردن کردیم؛ تا زندهاید روی زمین هستید وقتی مُردید درون زمین هستید. ﴿وَ جَعَلْنا فیها رَواسِیَ شامِخاتٍ﴾؛ ما کوههای بلندی روی این زمین گذاشتیم که روی این گسلها را مهار کند زلزلهای نیاید آرامش داشته باشد؛ «راسیه» کوهی را میگویند که جلوی اضطراب را میگیرد. در بیانات نورانی حضرت امیر در خطبه اول نهج البلاغه است که «وَ وَتَّدَ بِالصُّخُورِ مَیَدَانَ اَرْضِهِ»«مَیدان» یعنی جلوی مَیدان، نوسان، اضطراب کره زمین را با این میخها و با این سنگها گرفته. این سنگهای بزرگ زمین را میخکوب کرده که بیخود نلرزد که بتوانید روی آن زندگی کنید.
﴿وَ جَعَلْنا فیها رَواسِیَ شامِخاتٍ﴾، همین کوههای سر به فلک کشیده تمام تگرگها و برفها و بارانها را در خود ذخیره میکند در جان خود در باطن خود در دل خود جا میدهد از دامن آن چشمه و چاه در میآید که مشکل آشامیدنی شما و مزرعه و سایر نیازهای آبی شما را حل بکند، این شما را سیراب میکند وگرنه اگر کسی نباشد این آبها میرود زیر زمین هدر میرود. اینها کاملاً سینه را سپر کردند که تمام این برکات الهی را بگیرند و ذخیره کنند و از دامنشان به شما چشمه بدهند این کار کوههاست وَ اَسْقَیْناکُمْ ماءً فُراتاً﴾ فُرات یعنی آب خالص و خوب. ما این کار را کردیم وای به حال کسی که قیامت را تکذیب کند. و در قیامت ما به اینها چه میگوییم؟ میگوییم حالا هر طرف میخواهید بروید بروید شما که با برهان عقلی با برهان نقلی با معجزات با آیات انبیا و اولیا و اهل بیت (علیهمالسّلام) گفتیم چیزی را باور نکردید حالا هر طرف میخواهید بروید عذاب است. ﴿انْطَلِقُوا اِلی ما کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ﴾؛ هر کسی به سراغ عملش میرود آنچه را که شما ساختید بروید همانجا. آن وقت حتی به شما اجازه عذرخواهی هم نمیدهند. هذَا یَوْمُ لا یَنْطِقُونَ ٭ وَ لا یُؤْذَنُ لَهُمْ فَیَعْتَذِرُونَ﴾؛ ما اذن اعتذار نمیدهیم تا عذرپذیر باشیم
﴿وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ ٭ هذا یَوْمُ الْفَصْلِ﴾ جدا شد؛ در دنیا با هم بودید اما الآن مرزها مشخص شد. ﴿جَمَعْناکُمْ وَ الْاَوَّلینَ ٭ فَاِنْ کانَ لَکُمْ کَیْدٌ فَکیدُونِ﴾ حالا اگر نقشهای و حیلهای دارید انجام بدهید، کاری از دست شما ساخته نیست ﴿وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ﴾
بخش پایانی مربوط به مردان متّقی باورمند است. این مسئله که فرمود: ﴿اِنَّ الْمُتَّقینَ﴾؛ برای اینکه روشن بشود قیامت هم بهشت دارد هم جهنم دارد هم پاداش دارد هم کیفر دارد بخش کوتاهی در این سوره مبارکه «مرسلات» درباره پاداش متّقیان است. مردان باتقوا: ﴿اِنَّ الْمُتَّقینَ فی ظِلالٍ وَ عُیُونٍ﴾ سایه نیست که مثلاً آفتابی باشد به درختی بتابد سایهای داشته باشد، اما هوا و فضای او سایهگونه است، معطر است خنک و معتدل است هر جا بخواهند چشمه است فضای بهشت که ﴿فی ظِلالٍ﴾ است، عیون آن هم این چنین است؛ منتها عیون را قرآن کریم طبقهبندی کرده و دستهبندی کرده بعضی از عینها متوسطاند بعضی خیلی قویاند و غنیاند و آبش بالاتر است و این آبها را هم تقسیم کرده که ابرار از کدام چشمه مینوشند مقرّبین از کدام چشمه مینوشند ولی به هر حال عیون است چون متقین همه شامل ابرار میشود هم شامل مقربین میشود.
وَ فَواکِهَ مِمَّا یَشْتَهُونَ﴾. یک بیان نورانی از امام رضا (سلاماللهعلیه) است حضرت فرمود درخت بهشت مثل درخت دنیا نیست که درخت انگور فقط انگور بدهد به اراده بهشتی میوه میدهد اگر او خواست این درخت سیب بدهد سیب میدهد اگر خواست این درخت انگور بدهد انگور میدهد، این طور نیست که آنجا یک درختکاری خاصی باشد تابع موادی باشد تابع زمان و زمینی باشد. ﴿کُلُوا وَ اشْرَبُوا﴾ این اباحه است یعنی هر طوری که شما بخواهید در اختیار شماست میل کنید از قدحش استفاده کنید منتها آدم آنجا به ثبات میرسد
اِنَّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ﴾ اختصاصی به شما ندارد امم قبل هم همین طور بودند ﴿وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ﴾؛ حالا این برای دنیای مکذبین است: ﴿کُلُوا وَ تَمَتَّعُوا﴾؛ هر چه میخواهید بخورید بخورید هر چه میخواهید لذت ببرید لذت ببرید اما ﴿قَلیلاً﴾در بخشهای دیگر فرمود: ﴿کُلُوا وَ ارْعَوْا اَنْعامَکُمْ﴾﴿مَتاعاً لَکُمْ وَ لِاَنْعامِکُمْ﴾ این باید بداند که چه خبر است قدری خودتان بخورید قدری به دامهایتان بدهید پوستش برای دام شماست مغز این خربزه برای خود شما! این باید بفهمد این آیه چه میخواهد بگوید. این ﴿کُلُوا وَ تَمَتَّعُوا﴾ هم از همان قبیل است ﴿کُلُوا وَ تَمَتَّعُوا قَلیلاً اِنَّکُمْ مُجْرِمُونَ﴾ برای اینکه چیزی را باور ندارید ﴿وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ﴾.
﴿وَ اِذا قیلَ لَهُمُ ارْکَعُوا لا یَرْکَعُونَ﴾ اگر این مربوط به دنیا باشد این ناظر به آن است که کفار همان طوری که به اصول مکلفاند به فروع هم مکلفاند؛ البته احتیاجی به این آیه نیست آیات فراوانی گذشت که در قیامت به کفار میگویند چرا فلان اطاعت را نکردی؟ فلان عمل را انجام ندادی؟ ؛ اما این آیه خیلی شفاف و روشن نیست که آیا ما در دنیا به اینها میگوییم: ﴿ارْکَعُوا لا یَرْکَعُونَ یا اگر نه در قیامت بگوییم: ﴿ارْکَعُوا لا یَرْکَعُونَ﴾ یعنی تمثل خضوع باشد و اگر سومی باشد یعنی در قیامت بفرماید ما به اینها در دنیا گفتیم ﴿ارْکَعُوا﴾ اینها رکوع نمیکردند . ﴿فَبِاَیِّ حَدیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ﴾ اینها چه معجزهای میخواهند بالاتر از قرآن کریم باشد؟ اسرار غیبی را که گفته تحدی عالمی کرده فرمود جن و انس جمع بشوید کتابی مثل این بیاورید ما که حرفی نداریم شما که قصاید فراوانی دارید و ادیبانه قصیده میسرایید یک سوره مثل این بیاورید دعوایی نداریم. عظمت قرآن کریم این است که این حبل متین است بعد میفرماید که شما به این قرآن اگر ایمان نیاورید در پناه این قرآن زندگی نکنید، در پناه چه چیزی میخواهید زندگی کنید؟ این است که کل عالم را دارد اداره میکند از کل عالم دارد خبر میدهد..
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.