رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,051 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
ترجمه،تدبر و فهم سوره قريش:درس سوره قريش و ارتباط آيات چيست؟
پرسش:منظور از لايلاف قريش چيست؟در ترجمه ها و تفاسير به چهار صورت بيان شده است:الفت دادن بين خود قريشيان،الفت دادن قريش با ساير اقوام،الفت دادن قريش با سرزمين مكه و مانوس كردن قريش با كوچ زمستاني و تابستاني. كدام يك قابل پذيرش است؟
پاسخ
1-إِلْف: (بر وزن علم) پيوند. جمع شدن با ميل و رغبت (مفردات) بايد دانست الفت جمع شدن مطلق نيست بلكه جمع شدني است كه ميان اجزاء آن قبول و ميل و الفت باشد
بهترين كلمه براي آن در فارسي «پيوند» است «كُنْتُمْ أَعْدٰاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ» آل عمران: ۱۰۳ دشمنان بوديد ميان دلهاي شما پيوند داد. «ألفة»: انس گرفتن و دوست داشتن «إيلاف» بمعني الفت دادن مصدر باب افعال است قاموس قرآن، ج ۱، ص: ۹۳
2- ماده ((الف )) - به كسره همره - كه مصدر ثلاثى مجرد و باب افعالش ((ايلاف )) مى آيد، به معناى اجتماع با همبستگى و الفت است ، و به قول راغب اصلا الفت را به همين جهت الفت مى گويند.
و در صحاح اللغه آمده : وقتى گفته مى شود: ((فلان قد آلف هذا الموضع ))، معنايش اين است كه فلانى با اين محل انس گرفته ، و معناى اينكه گفته شود: ((فلان آلف غيره هذا الموضع )) اين است كه فلانى آن شخص ديگر را با اين محل مانوس كرد، و گاه مى شود كه همين تعبير يعنى تعبير به باب افعال در مورد لازم نيز استعمال مى شود، مثلا گفته مى شود: ((فلان الف هذا الموضع )) و يا ((يالف هذا الموضع ايلافا))، يعنى فلانى با اين محل انس گرفته و يا انس مى گيرد.
و در جمله ((لايلاف قريش )) حرف لام در كلمه ((لايلاف )) لام تعليل است ، و فاعل در ((ايلاف )) خداى سبحان ، و مفعول ايلاف ( آن كسانى كه خدا مردم را با ايشان مانوس كرد) قريشند، پس كلمه ((قريش )) مفعول اول فعل ايلاف است ، و مفعول دومش حذف شده ، چون جمله بعدى يعنى ((ايلافهم رحله الشتاء و الصيف )) مى فهماند كه آن مفعول چيست ، و جمله ((ايلافهم ...)) بدل از جمله ((ايلاف قريش )) است ، و فاعل در ((ايلافهم )) نيز خداى سبحان ، و مفعول اولش ضمير جمعى است كه در ظاهر كلام آمده ، و به قريش بر مى گردد، و مفعول دومش كلمه ((رحله ...)) است ، و تقدير چنين است ، ((لايلاف اللّه قريشا رحله الشتاء و الصيف -
حاصل معناى آيات سه گانه اين است كه قريش بايد رب اين بيت را بپرستد، بخاطر اينكه رب اين بيت ايشان را با دو رحله تابستانى و زمستانى مانوس كرد، تا هم گردونه تجارت و زندگيشان بگردد، و هم در وطن ايمن باشند.
از تفسير الميزان
كلمات كليدي: ترجمه تفسير سوره لايلاف قريش الفت عبادت ویرایش بوسیله کاربر 1397/11/07 08:19:05 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/04 ارسالها: 134
5 تشکر دریافتی در 4 ارسال
|
ترجمه و تفسيري متفاوت از سوره قريش:ايا ايلاف قريش،به الفت قريش باهم اشاره دارد؟ ايا رحله الشتا و الصيف ،به سفرهاي تجاري اشاره دارد؟
"تفسیر (لایلاف قریش) به ایجاد انس و الفت میان قریشیان نادرست است. زیرا الفت به معنى انس گرفتن به کسى یا به جایى همراه با عشق و علاقه و تمایل قلبى است، و این با حمیت قبیلگى و ناسیونالیسم قومى فرق دارد.چه، انس و الفت به یکدیگر از صفات ناب و پسندیده انسانى است که وجود آن درمیان قومى مانع از بروز اختلافات و اعمال ناشایست، مانند ظلم، استثمار، تکبر، فساد اخلاقى، رباخوارى، فحشا و… مى شود; زیرا انس و الفت از گروه ارزشهاى الهى است و وجود آن وجود سایر ارزشها را نیز ایجاب مى کند; حال آن که مى دانیم اساساً نه در میان قریش ونه در میان سایر اعراب شبه جزیره، از وجود چنین ارزشهایى خبرى نبود
تفسیر (لایلاف قریش) به (الفت سایر اعراب با قریشیان) نیز نادرست است. زیرا واقعیت تاریخى خلاف آن را ثابت مى کند. قریش به زور توانست در مکه سکونت یابد. پس از استقرار نیز مى کوشید از سویى با بستن پیمانهاى نظامى و سیاسى با قبایل دیگر ـ مانند بنى کنانه ـ خود را نیرومند سازد و از دیگر سو با اطعام حاجی ان درمراسم حج، ثروتمندى و از طریق آن نیرومندى خود را به رخ آنان بکشد; و در هر صورت خود را مسلط بر همه قبایل دیگر نشان دهد. جنگ هاى سه گانه فجار، جملگى پس از حمله اصحاب فیل به مکه روى داده ـ و چنانکه مشهور است پیغمبر(ص) در سن بیست سالگى در جنگ سوم شرکت داشته است ـ این جنگ ها خود نشان مى دهد که اعراب براى خانه کعبه احترام قایل بودند، یا دست کم با یادآورى داستان سپاه ابرهه مى ترسیدند به حریم آن حمله برند; اما براى ساکنان آن حرمتى قایل نبودند، از این رو با آنان (قریشیان) درخارج از حریم خانه مى جنگیدند. اکنون وقتى معناى انس و الفت را در نظر آوریم، در مى یابیم تا چه حد این تفسیر با واقعیت فاصله دارد.
اگر بپذیریم که مقصود از (لایلاف قریش) الفت میان قریشیان، یا الفت اعراب با قریشیان، و یا الفت قریشیان به سفرهاى تجارى بوده است، تعبیر (ربّ هذا البیت) درآیه سوم، متعلق معنوى در آیه اول و دوم نخواهد داشت. به عبارت دیگر از آنجا که براساس این تفاسیر در آیه اول و دوم هیچ گونه اشاره اى به سرزمین مکه و خانه خدا نمى رود، تعبیر (ربّ هذا البیت) تأکید ویژه اى ندارد و مى توانست بجاى آن مثلاً عبارت (فلیعبدوا الله) یا (فلیعبدوا ربهم) بیاید. حال آن که تأکیدى که در عبارت (ربّ هذا البیت) نهفته است، وجود متعلقى را، اگر چه معنوى، در آیات قبل ایجاب مى کند.
بنابراین ملاحظات، به نظر مى رسد ترجمه و تفسیر صحیح این سوره چنین است:
بسم الله الرحمن الرحیم
1. (لایلاف قریش) به خاطر الفت بخشیدن قریش با این سرزمین. چنانکه پیش از این گفته شد، هم علامه طباطبایى از (صحاح اللغة) و هم نویسندگان تفسیر نمونه، شواهدى را ذکر مى کنند که همه دلالت بر این دارد که معنى ایلاف، الفت بخشیدن میان شخص با مکان است. در منتهى الارب نیز، ایلاف بخشیدن میان کسى با کسى یا با جایى تعریف شده است. بردن شتران بر سر آب (واقع در مکان) نیز ایلاف خوانده مى شود
از طرفى در قرآن نیز حتى براى یک نمونه ـ بجز در همین سوره آن هم به نظر برخى از مترجمان و مفسران ـ خداوند براى بیان الفت میان انسان ها از باب افعال این ماده استفاده نفرموده است وهمه جا از باب تفعیل آن (الّف بین قلوبهم، المؤلّفة قلوبهم،…) سود جسته است. علاوه بر این، تنها نکته اى که در باب الفت قریشیان مى توان در آن اتفاق نظر داشت، و شواهد تاریخى براى آن بسیار است، همین الفت ایشان با این سرزمین است که میان همه ایشان به یکسان وجود داشت. دلیل آن را خداوند در آیه چهارم بیان مى دارد. این الفت با ظهور اسلام نیز همچنان برقرار بود، و در میان مسلمانان و کافران و مشرکان قریش با انگیزه هاى مختلف به یکسان نسبت به این سرزمین دیده مى شد، چنانکه مهاجرین پیوسته آرزوى بازگشت به مکه را در سر مى پروراندند، با اینکه پیغمبر(ص) آنان را حتى پس از فتح مکه از بازگشت به آنجا و اقامت دائم در آن منع فرموده بود.
2. (ایلافهم رحلة الشتاء و الصیف) چنان الفتى با این سرزمین که آنان را از کوچ زمستانى و تابستانى بى نیاز کرد. (ایلافهم)، بدل از (ایلاف قریش) است. یعنى در اینجا نیز ایلاف همان معنایى را مى رساند که درآیه اول مى رساند: الفت قریش با این سرزمین و متوطن ساختن آنان در مکه. (رحلة) منصوب به نزع خافض است. خافض آن حرف (من) است، چنانکه نویسندگان تفسیر نمونه این وجه را بر منصوب بودن به عنوان مفعول دوم، ترجیح داده اند. اما حرف (من) در اینجا معناى تقابل را مى رساند; همچنانکه در آیه چهارم نیز همین نقش را ایفا مى کند. در آیه چهارم مى فرماید: (الذى اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف) به قرینه سیاق کلام در آیه چهارم که حرف (من) در آن ظاهر گردیده، در اینجا نیز حرف منزوع، مى تواند (من) باشد و همان نقشى را ایفا کند که در آن آیه ایفا مى کند. یعنى (ایلافهم من رحلة… ) (متوطن ساختن آنان در برابر کوچ کردن) چنانکه فرموده است: (أطعمهم من جوع و آمنهم من خوف) (اطعامشان کرد در برابر گرسنگى، و ایمنى شان بخشید در برابر ترس).
3. مقصود از کوچ زمستانى و تابستانى همان ییلاق و قشلاق میان عشایر چادرنشین است و اشاره به دورانى دارد که قریش ساکن مکه نبودند و مجاور خانه کعبه نشده بودند، بلکه در اطراف آن زندگى مى کردند و براى تأمین معاش ناگزیر بودند ییلاق و قشلاق کنند. چنانکه پیداست در آن زندگى، بنابر ماهیت آن در عربستان پیش از اسلام، نه از گرسنگى آسوده بودند و نه از ترس حمله و دستبرد قبایل دیگر ایمنى داشتند، و خداوند با اسکان دادن و متوطن ساختن قریش در مکه، هم ایشان را از گرسنگى آسوده خاطر کرد، چرا که پیش تر با خود پیمان بسته بود که هر کس ساکن این سرزمین شود، اگر چه کافر باشد، روزى اش را بدهد، و هم از ترس ایمنى شان بخشید، چه در اینجا نیز خود از حریم خانه اش دفاع مى کرد و در نتیجه ساکنان آن از حمله دیگران در امان مى ماندند. و با دفع سپاه ابرهه و هلاکت آنان، به ایشان ثابت کرد که چگونه از خانه خود و کسانى که مجاور آن هستند دفاع مى کند. این است که این نعمت ها، که همه به برکت مجاورت با این خانه است، آن توقع را صحیح مى سازد که:
3. (فلیعبدوا رب هذا البیت) بنابراین باید خداى این خانه را بپرستند. 4. (الذى اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف) که از گرسنگى و ترس ایمنى شان بخشید. یعنی همه این نعمتها از متوطن ساختن قریش در این سرزمین و در کنار خانه خداست. و بدین سان متعلق معنوى (رب هذا البیت) آشکار مى شود.
حتى اگر بپذیریم که مقصود از (رحلة الشتاء و الصیف) همان سفرهاى تجارى تابستانى و زمستانى است، معناى آیه این است که خداوند با تعهدى که کرده است و تعلقى که میان آنان بااین سرزمین پدید آورده است و آنان را در کنار خانه خود اسکان داده است، آنان از این سفرها بى نیاز کرده است. بنابراین، در ترجمه مفهومى این سوره مى توان چنین نوشت:
به نام خداوند بخشنده و مهربان
به پاس اسکان دادن قریش در این سرزمین * و رهانیدن شان از کوچ زمستانى و تابستانى * برآنان است که خداى این خانه را بپرستند * آن خدایى که از گرسنگى و ترس ایمنى شان بخشیده است*
منبع: مقاله نقدی بر ترجمه و تفسیر سوره ایلاف
نویسندگان: کمال الدین غراب، مجله پژوهشهای قرآنی شماره 15 و 16 ویژه نامه انسان شناسی
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان
لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ ﴿۱﴾ براى ائتلاف والفت دادن قريش (۱)
إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ ﴿۲﴾ الفتشان هنگام كوچ زمستان و تابستان (۲)
فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ ﴿۳﴾ پس بايد خداوند اين خانه را بپرستند (۳)
الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ ﴿۴﴾ همان [خدايى] كه در گرسنگى غذايشان داد و از بيم [دشمن] آسوده خاطرشان كرد (۴)
🔸درب پاراگراف : آیات ۱ تا ۴
سپاس وبندگی مخصوص خداوند است که کعبه اش را مرکز امنیت ونعمت قرار داد تا زمینه ساز ظهور پیامبرش ( ومحور یکتا پرستیش ) گردد.
🔰 درس سوره :
تدبیر خداوند بر یکتاپرستی وتوحید وزمینه سازی آن است . پس اطاعت کنید.
خانم الهه سادات خدایی
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم به نام خداوند بخشنده ی مهربان لإیلافِ قُرَیْشٍ ﴿١﴾ برای الفت دادن قریش إِیلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّیْفِ ﴿٢﴾ الفت دادن ایشان درحرکت وسفر زمستانه وتابستانه فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ ﴿٣﴾ پس باید عبادت کنند پروردگار این خانه (کعبه) را الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ﴿٤﴾ آنچنانه ای که غذا داد ایشان را در(زمان) گرسنگی وایمنی بخشید در(زمان)ترس درب فراز : یاداوری نعمتهای پروردگار (نعمتهای معنوی ؛الفت و نعمتهای مادی؛رفع مشکلات معیشتی) زمینه ساز بندگی وتوحید است درس سوره: برای الفت دادن(ایجاد علقه وسازندگی مورد نظر) قریش (وهر جامعه ای) نیاز به ایجاد امنیت اعم از مادی ومعنوی هست که با تدبیر پروردگار صورت می گیرد لذا چنین پروردگاری شایسته عبودیت است
خانم انصاری
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, students, Moderator تاریخ عضویت: 1396/05/22 ارسالها: 267
تشکرها: 1 بار
|
ترجمه و تفسير هاي مختلف سوره قريش: تدبر و فهم سوره قريش:درس و پيام اصلي سوره قريش چيست؟ ارتباط ايلاف با بيت الله چيست؟ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان
لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ {1} براى الفتدادن قريش {1} إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاء وَالصَّيْفِ {2} مانوس کردنشان (ملتزم شدن با میل و رغبت) به كوچ زمستان و تابستان {2} فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ {3} پس بايد پروردگار اين خانه را بپرستند {3} الَّذِي أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ {4} اوست كه در گرسنگى غذايشان داد و از بيم [دشمن] آسودهخاطرشان كرد {4}
عصاره فراز آیات 1-4:تامین معاش و امنیت شهر مکه (و سایر جوامع)به اراده خداوند است.پس فقط او شایسته عبادت است.
نکات:
1-آیات 1 و2 به علاقه و رغبت قریش به انجام مسافرتهای تابستانی و زمستانی قریش اشاره دارد.الف دو مفعولي است. ايه 2 توضيح بيشتر ايه اول است. در ايه 2،مفعول اول ايلاف، ضمير هم است مفعول دوم هم رحله است.يعني مانوس شدن قريش به انجام كوچ ها از روي ميل . مراد از ايلاف،الفت دادن قريش با يكديگر نيست .با توجه اينكه در موارد مشابه،قران الف بين قلوبهم(باب تفعيل)را بكار برده،اينجا مفهوم ديگري مد نظر بوده است. .اينكه رحله الشتا را ظرف زماني ايلاف بدانيم يعني ايلاف در كوچ ها حاصل شده باشد،اگر حرف اضافه "في" در ايه بود،قطعا ميشد پذيرفت. اما در شكل فعلي،مانوس كردن قريش با رحله مناسب تر است.
.علت این الفت و رغبت هم در ایه 4 بیان شده است .زیرا این سفرها علاوه بر تامین معاش انان از امنیت هم برخوردار بود.امنیت شهر مکه و حرم امن الهی، نسبت به سایر بلاد یکی از مزایایی است که در سوره های مختلف قران بیان شده است.
2-بر اساس ایه 3 می توان گفت قریش این امنیت و برکت سفرهایشان را به وجود فیزیکی خانه کعبه در مکه یا بتهای واقع در ان(چرا که کعبه،بتخانه انها شده بود) منتسب می کردند اما خداوند در این سوره به انها یاداوری می کند که این برکت و امنیت ناشی از اراده رب این خانه است. لذا باید خداوند را پرستش کنند نه خود خانه یا بتهای ان را.
3-سیر کلمه عبادت و دستور به عبادت خدا: اولین دستور به عبادت خدا در سوره نجم (مرحله چهارم) (واعبدوا) بکار رفت. سپس در سوره کافرون پیامبر از پذیرش پیشنهاد کفار مبنی بر پرستش نوبتی الله و معبودان انها نهی شد. در سوره حمد ،انحصار پرستش به خداوند بیان شد.در سوره قریش خداوند بصراحت اعلام می کند که برکت و امنیت قریش و مکه به اراده خداوند است و قریش هم صرفا باید الله را بپرستند.
درس سوره قریش: تامین معاش و امنیت شهر مکه (و سایر جوامع)به اراده خداوند است.پس فقط او شایسته عبادت است.
اقای سیدکاظم فرهنگویرایش بوسیله کاربر 1397/11/13 08:02:10 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,985
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
داستان ايلاف چيست؟ اصحاب ايلاف در قريش كه بودند و چه پيماني بسته بودند؟ چرا كعبه و مكه،امن بودند؟
"امن بودن مکه به این دلیل بود که سران قریش که مدیریت کعبه را بر عهده داشتند از سران قبایل حجاز عهد گرفته بودند که چون به تجارت می روند در امنیت باشند. این عهدها را ایلاف می گفتند که بنا شده بود در سفرهای تابستانی و زمستانی تحت این عهد قرار گیرند. در حجاز وضع چنان بود که به قبایل و کاروانها می تاختند و مردم را می ربودند. اما وقتی این راهزنان متعرض قریشیان می شدند آنان می گفتند که ما اهل حرم هستیم و بدین ترتیب کسی به آنان تعرض نمی کرد. برای همین مکه هم که محل سکونت آنان بود امنیت یافته بود و به حرم امن شناخته می شد.
اصحاب ایلاف چهار تن از قریش از فرزندان عبد مناف بودند. همچنین هر یک از این چهار تن خود را در ذمه و حمایت یکی از ملوک قدرتمند همسایه قرار داده بودند که به این عهدها و ذمه ها «حبل» می گفتند. گویی که این افراد با ریسمان خود را به آن حاکمان وصل کرده بودند. هاشم از حکومت روم حبل گرفته بود، عبد شمس از نجاشی حاکم حبشه، مطلب از حمیر و نوفل از کسری حاکم ایران. این چهار تن تحت حبل و ذمه پادشاهان مذکور به آن بلاد سفر می کردند.
در قرآن به ایلاف این گونه اشاره شده که قریش به برکت اینکه مسئولیت اداره کعبه را داشتند که خانه خدا محسوب می شد، توانسته بودند تحت حمایت دیگر قبایل قرار گیرند و سفرهای تجاری آنها در امنیت باشد و در نتیجه از قحطی و گرسنگی هم نجات یابند اما آنان به جای آنکه صاحب خانه را بپرستند برای او شریک گرفتند:
سوره قریش:
لِايلَافِ قُرَيْشٍ(1) إِلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَ الصَّيْفِ(2) فَلْيَعْبُدُواْ رَبَّ هَاذَا الْبَيْتِ(3) الَّذِى أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَ ءَامَنَهُم مِّنْ خَوْفِ (4) به خاطر [عهد] ایلاف قريش، (1) [همان] ایلافشان در كوچ زمستان و تابستان، (2) پس بايد خداوند اين خانه را بپرستند؛ (3) همان [خدايى] كه از گرسنگى غذايشان داد، و از بيم [دشمن] آسودهخاطرشان كرد. (4)
اقاي دكتر سيد جعفر صادقي
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1399/06/17 ارسالها: 112 مکان: تهران
|
قریش:1 براي همبستگي ميان قريش1 [=مردم مكه / عشيرة پيامبر]،
__ 1 - آرمان، هدف و مقصود مشترك، مهمترين عامل همبستگي ميان آحاد يك قوم و ملت محسوب ميشود. قبايل پراكنده در سراسر شبه جزيرة عربستان همواره در جنگ و ستيز و قتل و غارت يكديگر بودند، به استثناي حريم مكه كه به حرمت كعبه و در ساية امنيت آن، دشمنان ديرينه ميتوانستند دركنار هم به داد و ستد و عبادت بپردازند. با ظهور پيامبر اسلام و نزول قرآن الفتي كه اختصاص به قريش و حريم محدود مكه داشت، به تدريج تعميم و توسعه پيدا كرد و قبايل متخاصم تمام شبه جزيره را با يكديگر پيوند داد و به نعمت آيين صلح و آشتي اسلام با يكديگر برادر شدند [آلعمران 103 (3:103) ]، چنان برادري و الفتي كه به بهاي همة ثروتهاي زمين هم ممكن نبود: انفال 63 (8:63) - «وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَٰكِنَّ اللهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ...». براي تداوم چنين اتحاد و الفتي ميان دوست و دشمن، خداوند يكي از موارد هشتگانة بودجه ملي [بيتالمال] را اختصاص به جذب دلها «مُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُم»[توبه 60 (9:60) ] داده است. در زبان عربي هزار «اَلْف» ناميده ميشود كه نمادي است از اُلفت ميان آحاد!
┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄
قریش:3 پس بايد صاحب اختيار اين خانه [=كعبه / عامل وحدت و امنيّت] را عبادت كنند3 [نه بُتهاي متعدد و متفرق را].
__ 3 - به شوهر يا صاحبخانه در زبان عربي «ربّ البيت» گفته ميشد، همان مفهومي كه ارباب و صاحب اختيار در زبان فارسي دارد. قبايل عرب كه در ايام حج تمتّع يا عمره به مكه ميشتافتند، در آستانة بُتهاي آويخته درون كعبه قرباني و نذورات خود را تقديم ميكردند. توصيه اين آيه نفي تعبّد به بُتها و انحصار عبادت به صاحب اختيار كعبه است.
📚تفسیر استاد بازرگان
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,051 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
نکات مهم سوره قریش از تفسیر تسنیم
بسم الله الرحمن الرحیم
درباره قریش چند نکته است. که این لغتاً از مادهای است که جمع و اجتماع و وحدت را میرساند چون اینها کسانی بودند که سعی میکردند در وحدت، خصیصه دیگر قبیله قریش آن تجارت کردن اینها بود که غیر از دامداری منطقهای و موضعی و مانند آن، شغل رسمی اینها تجارت بود. قریش این دو خصیصه را داشتند که صبغه شهری داشتند، یک؛ و صبغه تجارت داشتند، دو. گذشته از آن تجارت محلّی، یک تجارت منطقهای هم داشتند. هم سفر میکردند در زمستانها به طرف یمن، هم در تابستانها به طرف شام. رحلت داشتند ارتحال داشتند؛ یعنی بر راحله سوار میشدند. آن سفرهای طولانی که راحله میطلبد آنها را میگویند «ارتحال و رحلت » به هر تقدیر فاصله بین مکه و یمن کم نبود، فاصله بین مکه و شام زیاد بود. اینها چند چیز میطلبیدند: یکی اینکه قدرت سفر داشته باشند که در راه راهزنها و غارتگرها به اینها آسیب نرسانند، یکی اینکه به داخله مکه تهاجم نکنند و به اینها آسیب نرسانند.
ذات اقدس الهی به حرمت کعبه این خصیصهها را به آن سرزمین و مردم آن سرزمین داد، هر کس در این سرزمین زندگی بکند این برکات را داراست .منتها نام قریش را میبرد برای همین که صبغه شهری داشتند با وحدت و جمع و اجتماع زندگی میکردند و کار رسمی و اقتصاد رسمی آنها تجارت بود و تجارت اینها هم به عنوان واردات و صادرات بود که در آن روز اینها رسمیترین اقسام تجارت بود. اما میفرماید همه اینها در کنار مائده و مأدبه کعبه نشستهاند؛ اگر سخن از ابرهه و فیل ابرهه و طرد فیلان و مانند آن است به حرمت بیت است. اکنون که این چنین است اینها حتماً پروردگار کعبه را عبادت کنند برای اینکه ما امنیت اینها را از هر نظر و اقتصاد اینها را از هر نظر تأمین کردیم. برای تأمین ألفت قریش. جنبه شهریت اینها تأمین بشود، تمدن اینها تأمین بشود، جنبه مدنیت اینها اجتماعیت اینها تأمین بشود، جنبه اقتصاد اینها تأمین بشود، جنبه آرامش و امنیت اینها امنیت سیاسی اینها امنیت اجتماعی اینها تأمین بشود ما این کار را کردیم ﴿لِإیلافِ قُرَیْشٍ﴾ این کار را کردیم؛ اما اینها باید بدانند که به برکت بیت است. آنچه مقصود بالاصاله است حفظ کیان کعبه است که دعای خلیل الهی است که پروردگارا این سرزمین را آباد نگه دار! اولاً این را، شهر بکن: ﴿رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً﴾ که بدون «الف و لام» ذکر کرد، آنجا که شهر نبود، این منطقهای که احدی در آن نیست نه شهر است نه روستا، چون «غیر ذی زرع» است ثانيا بعد از اینکه زمینه شهری فراهم شد، امنيت را خواست. عرض کرد: ﴿رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا)) فرمود این نعمت را حفظ بکنند ﴿فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ﴾؛ ما برای إیلاف و إیجاد الفت و تمدّن و شهریت این مردم منطقه اینجا را أمن کردیم و اینها هم نه تنها در داخله شهرشان احساس امنیت میکنند بلکه در صادرات و واردات، در سفرهای یمن و شام، در سفرهای زمستانی و تابستانی احساس امنیت میکنند کسی مزاحم اینها نیست.
﴿لِإیلافِ قُرَیْشٍ﴾؛ این را توضیح دادند: ﴿إیلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ﴾ به طرف یمن. ﴿وَ الصَّیْفِ﴾ به طرف شام اینها احساس امنیت میکنند.
این ﴿رَبَّ هذَا الْبَیْتِ﴾ چه کار کرد؟ ﴿رَبَّ هذَا الْبَیْتِ﴾ دو امر طبیعی و دنیایی را به اینها عطا کرد، امر سوم که امر ملکوتی است آن را راهنمایی کرد. آن دو امر اول این بود که مسئله اقتصاد اینها را تأمین کرد و مسئله امنیت را. اقتصاد تنها در غذا خوردن نیست در غذا داشتن نیست، بلکه در لباس داشتن است در مسکن داشتن است در بهداشت داشتن است در داشتن همه لوازم امکانات یک زندگی متمدنانه است این درباره ﴿أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ﴾ که این عبرة و علامت و علاقه است نسبت به این بخش. ﴿وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ﴾ اینها را از خوف و هراس در امان قرار داده است. بهترین نعمت و برکت امنیت است. انسانی که احساس امنیت نمیکند قدرت فکر کردن ندارد مضطرب است، وقتی قدرت فکر و اندیشه نداشت، نه اهل تحقیق و تدریس و تألیف و امثال اینهاست که بتواند حوزه یا دانشگاه تأسیس کند، نه قدرت مناظره علمی دارد نه قدرت پژوهشهای دیگر. انسان هرسناک مضطرب است فکر او آرام نیست و این اضطراب وقتی که بالکل برطرف شد این در امنیت قرار میگیرد. پس باید «ربّ» این بیت را عبادت کنند. اصل عبادت لازم است، یک؛ ارباب متفرقه نداشتن لازم است، دو؛ غیر خدا را از صحنه عبادت دور کردن است، سه.
تفسير تسنيم |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.