logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:170730)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:133447)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:123383)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:89864)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: آيا كشف حجاب،مجازات شلاق دارد؟ قواعدفقهی تعیین جرم و مجازات و تعزیزات چيست؟    آيا توصيفاتي كه در آيات مختلف قران براي نعمات بهشت شده است، تمثيل است يا وافعي؟    مشخصات حكومت صالح و ناصالح در قران : حكومت فرعوني چه ويژگيهايي دارد؟    عذاب و مغفرت خدا مشمول قانون عام است و منحصر به گروه خاصي نيست.       آخرین رویداد تالار: قران پویان 14 ساله شد : خلاصه اماری 13 سال فعالیت تالار گفتگوهای قران پویان      

توجه

Icon
Error

rahim Offline
#1 ارسال شده : 1394/10/28 12:01:52 ق.ظ
rahim

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/04
ارسالها: 134

5 تشکر دریافتی در 4 ارسال
آيه ولايت اميرالمومنين در قرآن كريم-تفسير آيه ولايت -نظرات مختلف در تفسير ايه 55 سوره مائده
به نام خدا

آيه 55 سوره مائده،و لايت را به خدا،پيامبر و گروهي از مومنين كه داراي صفات خاصي هستند،منحصر كرده است.

إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ ﴿۵۵﴾

فولادوند: ولى شما تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آورده‏ اند همان كسانى كه نماز برپا مى ‏دارند و در حال ركوع زكات مى‏ دهند

اكثر مفسرين شيعه جمله وهم راكعون كه جمله حاليه است را مرتبط با فعل يوتون الزكات ميدانند و عده اي هم انرا مرتبط با هردو فعل اداي نماز و پرداخت زكات مي دانند.

هم چنين در تفاسير به روايتي اشاره شده كه مصداق اين آيه حضرت علي ع هستند كه در ركوع نماز انگشتر خود را به سايل دادند.

پيرو سئوال مطرح شده در كانال قران پويان در تلگرام،پاسخ هاي متعددي ارايه شد كه آنها را جهت اطلاع مخاطبان ارايه مي كنيم.

كلمات كليدي:نماز ركوع راكع زكات ولايت علي

ویرایش بوسیله کاربر 1395/12/02 05:30:34 ب.ظ  | دلیل ویرایش: edit

rahim Offline
#2 ارسال شده : 1394/10/28 02:07:09 ب.ظ
rahim

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/04
ارسالها: 134

5 تشکر دریافتی در 4 ارسال
به نام خدا

در تفسير الميزان در خصوص اين موضوع چنين آمده است:

"(الذين يقيمون الصلوه و يوتون الزكوه و هم راكعون )

اين جمله بيان مى كند (الذين آمنوا) را كه سابق بر اين جمله ذكر شده ، و جمله (و هم راكعون ) حال است از فاعل (يوتون ) و هم او عامل است در اين حال (راكعون ).

(ركوع )، در لغت هياءت مخصوصه اى است در انسان ، و آن عبارت است از خميدگى ، و لذا به پير مرد سالخورده اى كه پشتش ‍ خميده ، مى گويند شيخ راكع ، يعنى پير خميده ، و در عرف شرع عبارتست از هياءت مخصوصه اى در عبادت . در قرآن مى فرمايد: (الراكعون الساجدون ) و اين ركوع در حقيقت حالت خضوع و ذلت آدمى را در برابر خداوند مجسم مى سازد.

چيزى كه هست در اسلام ركوع در غير نماز حتى براى خداوند مشروع نيست ،بخلاف سجود كه در غير نماز هم مشروع است ، و چون در ركوع معناى خشوع و اظهار ذلت هست گاهى همين كلمه را بطور استعاره در مطلق خشوع و تذلل و فقرى كه عادتا خالى از ذلت در برابر غير نيست بكار مى برند، مثلا مى گويند فلانى براى فلان ركوع كرد، يعنى خود را كوچك نمود و لو خم نشده باشد. ولي در اين جا موجبى براى حمل ركوع بر معناى مجازى آن يعني خشوع نيست"

علامه در اين آيه بحث مفصلي دارد و در اخرهم بحث روايتي كرده كه جمع بندي آن در زير آورده ميشود:

" روايات راجع به اينكه آيه مورد بحث درباره داستان صدقه دادن انگشتر على (عليه السلام ) نازل شده بسيار است و ما عده اى از آن روايات را از كتاب (غايه المرام ) بحرانى نقل كرديم و اين روايات در كتابهائى هم كه غايه المرام از آنها روايت نقل مى كند موجود مى باشد،

و در اين رواياتى كه ما نقل كرديم نام بردگان زير از صحابه رسول الله (صلى الله عليه و آله ) در نقل آن شركت دارند: اباذر غفارى ، عبدالله بن عباس ، انس بن مالك ، عمار، جابر، سلمه بن كهيل ، ابى رافع ، عمرو بن عاص ، و چند تن از امامان اهلبيت (عليهم السلام ) و آنها عبارتند از حضرات حسين بن على (عليهماالسلام ) و على بن الحسين (عليهماالسلام ) و محمد بن على و جعفر بن محمد و امام هادى على بن محمد (عليهماالسلام )، و همچنين تمامى اين روايات شركت دارند و هيچيك در آنها خدشه نكرده مانند:

احمد، نسائى ، طبرى ، طبرانى و عبد بن حميد و غير ايشان از حفاظ و ائمه حديث و متكلمين كه همه ، صدور اين روايات را از ناحيه مقدسه رسالت (صلى الله عليه و آله ) مسلم دانسته اند

و همچنين فقها در بحث نماز در اين مسأله كه آيا فعل كثير نماز را باطل مى كند يا خير و اينكه فعل كثير چقدر است و نيز در اين مسأله كه آيا صدقه مستحبى هم زكات ناميده مى شود يا نه ؟ روايات مزبور را با آيه شريفه مورد بحث منطبق دانسته اند،
و عموم علماى ادب و مفسرينى كه در تفسير قرآن بيشتر متعرض جهات ادبى قرآنند با اينكه بيشتر آنان از بزرگان و ائمه اهل ادبند مانند زمخشرى صاحب كشاف و ابوحيان ، اين انطباق را پذيرفته اند و هيچيك از ناقلين اين روايات با اينكه همه عرب و اهل زبان بوده اند در اين انطباق مناقشه و ايراد نكرده اند.

و خلاصه در اين روايات جائى براى انگشت بند كردن نيست و اينكه بعضى از معاندين نسبت مجعوليت به اين روايات داده اند و گفته اند كه اين روايات جعلى و ساختگى است ، منتهاى عناد را اعمال كرده اند و نبايد به گفته ايشان وقعى گذاشت ، مخصوصا بعضى مانند شيخ الاسلام ابن تيميه اينقدر در اين مرحله تندروى كرده كه مى گويد علما اجماع و اتفاق دارند كه اين روايات ساختگى است .
kabir Offline
#3 ارسال شده : 1394/11/01 06:39:07 ب.ظ
kabir

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17
ارسالها: 221

6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
مطلب زیر نظر جناب آقای مهندس حمید احراری است که برای اطلاع کاربران محترم ارسال میشود:

سلام دوستان. بر اين باورم که نبايد نحو کلاسيک عرب را به عنوان يگانه ابزار ساخت‌شناسي زبان قرآن به‌کار برد.

اما برخي ملاحظات را در باب «واو حاليه» که در ترجمه و تفسير آيهٔ زير به نظرم مفيد آمده، در چارچوب گفتمان نحويان عرب با شما در ميان مي‌گذارم:

يکي از آيات مورد مناقشه فرقه‌هاي اسلامي آيهٔ 55 سورهٔ مائده است:

إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ ﴿المائدة: ٥٥﴾

براي ترجمهٔ جملهٔ «و هم راکعون» در آيهٔ بالا مي‌توانيم ساخت آن را با ساخت جملات مشابه مقايسه کنيم. در موارد زير ساختِ « و + ضمير جمع هُم + اسم فاعل جمع» به‌کار رفته است:


أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَىٰ أَن يَأْتِيَهُم بَأْسُنَا بَيَاتًا وَهُمْ نَائِمُونَ ﴿الأعراف: ٩٧﴾

حَتَّىٰ يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ ﴿التوبة: ٢٩﴾

حَتَّىٰ جَاءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ كَارِهُونَ ﴿التوبة: ٤٨﴾

يَقُولُوا قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِن قَبْلُ وَيَتَوَلَّوا وَّهُمْ فَرِحُونَ ﴿التوبة: ٥٠﴾

وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَىٰ وَلَا يُنفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَارِهُونَ ﴿التوبة: ٥٤﴾

وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ ﴿التوبة: ٥٥﴾

إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُوا وَهُمْ فَاسِقُونَ ﴿التوبة: ٨٤﴾

وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ ﴿التوبة: ٨٥﴾

فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَىٰ رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ ﴿التوبة: ١٢٥﴾

وَجَاءَ إِخْوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ ﴿يوسف: ٥٨﴾

أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَىٰ مَا خَلَقَ اللَّهُ مِن شَيْءٍ يَتَفَيَّأُ ظِلَالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَالشَّمَائِلِ سُجَّدًا لِّلَّهِ وَهُمْ دَاخِرُونَ ﴿النحل: ٤٨﴾

وَلَقَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِّنْهُمْ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ وَهُمْ ظَالِمُونَ ﴿النحل: ١١٣﴾

تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَهُمْ فِيهَا كَالِحُونَ ﴿المؤمنون: ١٠٤﴾

وَلَنُخْرِجَنَّهُم مِّنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ ﴿النمل: ٣٧﴾

فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَىٰ أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ ﴿القصص: ١٢﴾

فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ ﴿العنكبوت: ١٤﴾

يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ ﴿الروم: ٧﴾

فَأُولَٰئِكَ لَهُمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِي الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ ﴿سبإ: ٣٧﴾

لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُندٌ مُّحْضَرُونَ ﴿يس: ٧٥﴾

وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ ﴿الأحقاف: ٥﴾

فَطَافَ عَلَيْهَا طَائِفٌ مِّن رَّبِّكَ وَهُمْ نَائِمُونَ ﴿القلم: ١٩﴾

وَقَدْ كَانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَهُمْ سَالِمُونَ ﴿القلم: ٤٣﴾

در مجموع من 22 مورد با ساخت يادشده را در قرآن يافتم، که در همهٔ آنها ويژگي‌هاي زير مشاهده مي‌شود:

1- در همهٔ آيات بالا «واو» رابطِ جملهٔ حاليه است.
2- جمله حالیه به صورت جمله اسمیه¬ بوده و با ضمیر آغاز شده است.
3-جملهٔ اسميه به‌معناي مضارع آمده است.
4- صفت در جملهٔ حاليه به صورت جمع آمده است.
5- جملهٔ حاليه، چگونگي و چيستي صاحب حال (مفعول يا فاعل) را در جملهٔ قبل توصيف مي‌کند.


اگر ترکيب «و+ هو+ اسم فاعل مفرد يا صفت مشبهه» را هم در کاربردهاي قرآني بررسي کنيم (بيش از 50 مورد)، خواهيم ديد که داراي ويژگي‌هاي مشابه است.

ساخت مشابه ديگري نيز وجود دارد که شباهت زيادي با ساخت قبلي دارد و به‌نظر مي‌رسد که داراي ويژگي‌هاي مشابه باشد:
ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿البقرة: ٧٥﴾

وَإِنَّ فَرِيقًا مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿البقرة: ١٤٦﴾

ثُمَّ تُوَفَّىٰ كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿البقرة: ٢٨١

لَّا رَيْبَ فِيهِ وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿آل‌عمران: ٢٥﴾

وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿آل‌عمران: ٧٥﴾
...
با بررسي موارد يادشده، مي‌توان گفت که در آيهٔ : إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ ﴿المائدة: ٥٥﴾

«واو» در عبارت وَهُمْ رَاكِعُونَ ، «رابط حال» و الذين در جملهٔ قبل «صاحب حال» است. بنابراين صفت راکعون، راجع به همهٔ مؤمناني است که نماز مي‌گزارند و زکات مي‌دهند. پس در اين آيه «راکعون» حالت و چگونگي همهٔ مؤمنان را بيان مي‌کند.

اگر به متن آيه توجه کنيم مي‌بينيم که آيه سخني عام مي‌گويد و نگفته است که «آن يک نفر که در حال نماز زکات داد، ولي شماست». از ظاهر آيه برمي‌آيد که همهٔ کساني که داراي ويژگي‌هايي چنان باشند (بنا به ترجمهٔ من: فروتنانه نماز بخوانند و زکات بدهند) دوست و ياور ما هستند.

ویرایش بوسیله کاربر 1394/11/06 02:09:57 ب.ظ  | دلیل ویرایش: size

kabir Offline
#4 ارسال شده : 1394/11/01 11:02:16 ب.ظ
kabir

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17
ارسالها: 221

6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
نظر سرکار خانم دکتر خمسی :

معمول این است که حال برای جمله ماقبل خود می آید .

اگر رکوع را بر معنای غیر از حقیقت شرعیه (وبه قول بعضی متشرعه!)بگیریم معنای خضوع هم میتواند داشته باشد .در این صورت اغلب واو آخر را واو عطف گرفته اند نه واو حالیه .

ولی اصل منبع مفسرین شیعه براین نوع تفسیر در این ایه روایات است.

البته فخر رازی که شبهه مذکور را وارد کرده روایات را در این مورد.بی اساس دانسته است.

ایه الله مکارم معنای خضوع برای رکوع را مجاز دانسته وحمل مجاز در ایه قرینه می خواهد که در اینجا نیست.
ولی رجوع به مراجع لغات این نظر را تایید نمی کند.گرچه فرهنگ های لغات نیز خیلی صریح در این زمینه بحث نکرده اند.اصل معنای رکوع را انحناء بیان کرده اند و بالاتفاق معنای اصطلاحی رکوع را مطرح کرده اند .فقط در دو فرهنگ معنای خضوع ر ا اشاره کرده اند از جمله در اقرب .
ولی باتوجه به روایات شرح نزول آیه مشخص است زمانی ایه نازل شده که کوع به عنوان حقیقت شرعیه مطرح بوده بنابراین انتخاب معنای اصطلاحی آن ارجح است.
ali Offline
#5 ارسال شده : 1394/11/03 01:41:13 ب.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,740

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
درتفسير فرقان نوشته مرحوم ايت اله صادقي تهراني در خصوص اين آيه چنين آمده است:

" الذين آمنوا" نيز چنين است كه مقصود از ايشان كه ولايت بر كل اين مؤمنان دارند افرادى غير از اين مؤمنان هستند،

زيرا از «وليكم» بدست مى آيد كه «كم» كل مومنانند و" الذين آمنوا" اشاراه اى است بَس لطيف به برگزيدگان ويژه از ميان آنان كه در ولايت شرعى بر مؤمنان جانشينان رسولند و اين" الذين آمنوا" عنوانى مشير است كه اشاره به شخص يا گروهى ويژه دارد، و از جمله ادله قرآنى آن اضافه بر آياتى ديگر مانند آيه (4/ 59) است كه اطاعت خدا و رسول و اولى الامر را بر همگان واجب كرده است.

در آيه مورد بحث اين اشاره به:" الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة و هم راكعون" مى باشد، و بر پا داشتن نماز و دادن زكات مربوط به كل مؤمنان است

و در اين آيه ولايت مؤمنان بر خودشان مطرح نيست بلكه مثلثى از ولايت بر كل مؤمنان مراد است

و اينجا" و هم راكعون" كه بپا داشتن نماز و دادن زكات را به حالت ركوع تخصيص داده طبعاً مقصود از اين مؤمنان كسى است كه چنان جريانى براى او در زمان نزول وحى اتفاق افتاده و او بر حسب روايات متواتر شيعه و سنى حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام است كه به هنگام ركوع انگشترى خويش را برون آورد و به سائلى عطا فرمود،

و آيا زكات در حال ركوع دادن كلًا امتيازى بر دادن زكات در ساير حالات دارد، و حال آنكه حال سجود والاتر از ركوع است، پس زكات در حالت سجود برتر است؟! روى اين اصل اينجا مقصود برترى زكات دادن در حالت ركوع نيست بلكه چنانكه گفتيم اين خود عنوانى مشير است. و مشارٌاليه هم اينجا با داشتن شرايط ولايت مطلقه شرعيه پس از رسول اللَّه صلى الله عليه و آله همان على عليه السلام است در بعد نخستين، و يازده امام از صلب حضرتش در ابعادى ديگر، و در رواياتى از برادران اهل سنت هست كه عُمَر چون اين جريان را ديد و شنيد بيست و پنج مرتبه در حالت ركوع زكات داد ولى هرگز در آيه اى قرآنى اشاره اى هم به او نشد، و از آنچه يادشد بخوبى پيداست كه زكات در حال ركوع هرگز ولايت آور نيست وگرنه اگر كل مؤمنان در حال ركوع زكات دهند بر كل مؤمنان ولايت دارند
جمال گنجه ای Offline
#6 ارسال شده : 1394/11/06 01:57:39 ب.ظ
جمال گنجه ای

رتبه: Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1394/05/02
ارسالها: 26
Armenia
مکان: ایران تهران

1 تشکر دریافتی در 1 ارسال
به نظر من کانتکست آیه 56 مائده دوری از دوستی اهل کتاب و منافقان است و لذا در ترجمه آیه باید نظر چِک لیستی داشت که دارد صفات خوبی را ارائه میکند و دوستی با این نوع افراد را توصیه میکند و صیغه مضارع دلیل استمرار است یعنی صفت ثابت آنها نماز و زکات است.

یکی از کلیدهای تفسیری من این است که آیه را در پاراگراف می بینم و پاراگرافی که آیه 56 متعلق به آن است آیات 51 تا 66 است . آیه مذکور را در این مجموعه بخوانید موضوع واضح میشود

معنی «ولیّ» هم دو تا است : 1 - دوستی 2 - تاثیر پذیریِ حاصل از دوستی . و در پاراگراف مذکور معنی دوم منظور است و معنی اول (حتی در مورد بدترین آدم ها اشکالی ندارد وقتی که تاثیر پذیری واقع نشود) مانند دوستی فرزند با والدین کافر و بلکه این در قرآن توصیه موکد هم شده ولی تاثیر پذیری از از آنان را با «فلاتطعهما» نهی فرموده ، لذا دوستی (بدون تاثیر پذیری) نسبت به تمام بنی آدم از ازل تا ابد و در کل کره زمین بلا اشکال است
farhang Offline
#7 ارسال شده : 1394/11/06 02:05:11 ب.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 922
Iran (Islamic Republic Of)

47 تشکر دریافتی در 28 ارسال
سلام

با تشکر از همه سروران

۱-به نظر من هم این آیه باید در کنار آیات قبل و بعدش دیده شود.و دليل متني براي تفكيك آن از ايات قبل و بعد ش نداريم.

خدا مسلمانان را از ولی گرفتن برخی افراد نهی کرده و در این آیه گفته ،چه کسانی را ولی بگیرید.یعنی جنبه ایجابی مصادیق ولی

۲-ولایت با همان معنای تاثیر پذیری از ولي و ترجیح دادن رای و اندیشه ولی بر خود و پذیرفتن حکم و حکمیت او،در این آیات مطرح است.
خدا در این آیه می فرماید
رای خدا و رسولش را و مسلمانان را ترجیج دهید
اما آیا همه مسلمانان ؟آیا همه کسانی که به زبان مسلمان شده اند؟

خیر،برای تفکیک و تمایز این عده از مسلمانان،شاخصهای عملی قابل رویت ارایه میدهد
نماز بخوانند،زکات بدهند و راكع باشند



3-اما معنای رکوع چيست؟در قاموس ها هم انحنا و رکوع نماز را ذکر کرده اند،هم تذلل و شکر را

اما به نظرم باید سایر آیات قران را هم دید که فعل رکع و اسم فاعل راکع ،در چه مفهومی بکار رفته است.

در قرآن هم ركوع به هر دو معنا بكاررفته است.مثلا در سوره آل عمران كه ركوع وسجود كنار هم آمده است

يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ ﴿۴۳﴾

فولادوند: اى مريم فرمانبر پروردگار خود باش و سجده كن و با ركوع‏ كنندگان ركوع نما

در سوره بقره آيه 43 خطاب به يهود ميفرمايد:

وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ وَارْكَعُواْ مَعَ الرَّاكِعِينَ ﴿۴۳﴾

در تفسير احسن الحديث چنين آمده است:"مراد از ركوع،تواضع وخاضع شدن است يعني به اسلام خاضع شويد و در زمره مسلمانان و خاضعان در آييد و گرنه اقيموالصلاه،ركوع را نيز شامل است وانگهي ظاهرا مردا آن نيست كه به نمازجماعت بياييد"

به نظر من آیه مورد بحث،کاملا شباهت دارد با آيه فوق

هر دو چک لیستی از افعال وصفات مطلوب ارایه میدهند.

بنابراین،در سوره مایده هم ،و هم راکعون ،شاخصه سوم مطلوب مسلمانان داراي ولايت مي باشد.

در سوره بقره به يهوديان دستور ميدهد كه نمازاقامه كنيد .زكات بدهيد و در برابر حقيقت(اسلام و تورات كتمان نشده)خاضع وتسليم باشند.

در سوره مائده هم پس از دستور به پيامبر براي حكم كردن برطبق آنچه خدا نازل كرده و سپس پرهيز دادن مسلمانان از

پذيرفتن ولايت يهود ونصاراي مسخره كننده اسلام،به مسلمانان فرمان ميدهد كه شما هم ولايت خدا و رسول و آن دسته از مسلماناني را بپذيريد كه نماز برپا ميدارند و زكات ميدهند درحاليكه واقعا خاضع وتسليم حكم خداهستند. درغير اين صورت ،صرفا زكات دادن در حالت ركوع،امتياز ومعياري براي ولايت نيست و ميتواند به رويه اي رياكارانه در جامعه تبديل شود.

4-اما در ارتباط تفسير فوق با روايت مشهور ذكرشده در اين خصوص، چه معناي زكات در حال ركوع را اراده كنيم و چه معناي تسليم وخضوع را،حضرت علي ع مصداقي احسن براي هر دومعناي اين آيه و ولايت است.

اما مناسب نیست که این آیه منحصر به یک فرد شود .زيرا اولا مطابق نظر خود مفسرين در سایر آیات دارای روایات شان نزول ،دلالت آيه نبايد منحصر به شان نزول آن شود ثانيا انتظار ميرود كه خداوند،تکلیف اولیای مسلمانان در طول تاریخ را تعیین کرده باشد نه فقط زمان حضورت حضرت علي را.

ثالثا با توجه به كلمه حصر ابتداي آيه(انما)كه ولايت را در افراد واجد شرايط اين آيه منحصر كرده،اگر آية را به حضرت علي ع محدود كنيم، ناخودآگاه ولايت ۱۱امام دیگررا نفي ميكنيم.

لذا با توجه به جميع نكات فوق،معناي آيه چنين است:

همانا ولي شما ،خدا،رسول و مسلماناني هستند كه نماز اقامه ميكنند و زكات ميدهند در حاليكه تسليم وخاضع اند(در برابر حكم خدا)

ویرایش بوسیله کاربر 1394/11/13 03:07:42 ب.ظ  | دلیل ویرایش: edit

سیدکاظم فرهنگ
kabir Offline
#8 ارسال شده : 1394/11/06 02:15:05 ب.ظ
kabir

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17
ارسالها: 221

6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
"با سلام و تشکر از جناب مهندس احراری

ملاحظه ساخت مورد اشاره،در مجموعه آیات فوق بدرستی نشان میدهد که جمله حالیه،حالت فعل مورد وقوع را برای فاعلین یا مفعولین آن،بیان می کند.مثلا

آیا ایمن شدند که عذاب شبانه،در حالیکه خوابند،آنها را فراگیرد؟

لذا در آیه مورد بحث هم :مسلمانانی که در حالیکه راکع اند،زکات می دهند.

اما دو سوال:
۱-معنای رکوع در اینجا چیست؟انحنای فرد در نماز یا تذلل و خشوع؟
ملاک ما برای ترجیح یکی بر دیگری چیست؟

۲-آیا جمله حالیه فقط به یوتون الزکات برمی گردد یا یقیمون الصلات را هم شامل میشود؟به چه علت؟
با سپاس"

پاسخ جناب احراري:"سلام. جمله‌ی حالیه، حالت الذین را توصیف می‌کند، نه حالت صلوت یا زکات را.


بنابراین هم شامل صلات و زکات می‌شود."
kabir Offline
#9 ارسال شده : 1394/11/11 11:00:47 ق.ظ
kabir

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17
ارسالها: 221

6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
نظر آيت اله مكارم در تفسير نمونه در خصوص آيه فوق چنين است:

"شک نیست که «رکوع» در این آیه، به معنى رکوع نماز است، نه به معنى خضوع; زیرا در عرف شرع، و اصطلاح قرآن، هنگامى که رکوع گفته مى شود به همان معنىِ معروف آن، یعنى رکوع نماز است، و علاوه بر شأن نزول آیه، و روایات متعددى که در زمینه انگشترى بخشیدن على(علیه السلام) در حال رکوع وارد شده ، ذکر جمله «یُقِیْمُونَ الصَّلاة» نیز شاهد بر این موضوع است، و ما در هیچ مورد از قرآن نداریم که تعبیر شده باشد، زکات را با خضوع بدهید، بلکه باید با اخلاص نیت و عدم منت داد.

همچنین شک نیست که کلمه «ولىّ» در آیه، به معنى دوست و یا ناصر و یاور نیست; زیرا «ولایت» به معنى دوستى و یارى کردن مخصوص کسانى نیست که نماز مى خوانند، و در حال رکوع زکات مى دهند، بلکه یک حکم عمومى است که همه مسلمانان را در بر مى گیرد، همه مسلمین باید یکدیگر را دوست بدارند و یارى کنند، حتى آنهائى که زکات بر آنها واجب نیست، و اصولاً چیزى ندارند که زکات بدهند، چه رسد به این که بخواهند در حال رکوع زکاتى بپردازند، آنها هم باید دوست و یار و یاور یکدیگر باشند.

از اینجا روشن مى شود که: منظور از «ولىّ» در آیه فوق، ولایت به معنى سرپرستى، تصرف و رهبرى مادّى و معنوى است، به خصوص این که این ولایت در ردیف ولایت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ولایت خدا قرار گرفته و هر سه با یک جمله ادا شده است.
و به این ترتیب، آیه از آیاتى است که به عنوان یک نصّ قرآنى دلالت بر ولایت و امامت على(علیه السلام) مى کند."

شهادت احاديث ومفسران

"در بسیارى از کتب اسلامى و منابع اهل تسنن، روایات متعددى دائر بر این که آیه فوق در شان على(علیه السلام) نازل شده نقل گردیده که در بعضى از آنها اشاره به مسأله بخشیدن انگشترى در حال رکوع نیز شده و در بعضى نشده، و تنها به نزول آیه درباره على(علیه السلام) قناعت گردیده است.

این روایت را «ابن عباس»، «عمار یاسر»، «عبداللّه بن سلام»، «سلمة بن کهیل»، «انس بن مالک»، «عتبة بن حکیم»، «عبداللّه أُبَىّ»، «عبداللّه بن غالب»، «جابر بن عبداللّه انصارى» و «ابوذر غفارى» نقل کرده اند.(2)
علاوه بر ده نفر که در بالا ذکر شده، از خود على(علیه السلام) نیز این روایت در کتب اهل تسنن نقل شده است.(3)
جالب این که: در کتاب «غایة المرام»، تعداد 24 حدیث در این باره از طرق اهل تسنن و 19 حدیث از طرق شیعه نقل کرده است.(4)

کتاب هاى معروفى که این حدیث در آنها نقل شده از سى کتاب تجاوز مى کند که همه از منابع اهل تسنن است، از جمله «محبّ الدین طبرى» در «ذخائر العقبى»، صفحه 88 و «علامه قاضى شوکانى» در تفسیر «فتح القدیر»، جلد دوم، صفحه 50 و در «جامع الاصول»، جلد نهم، صفحه 478 و در «اسباب النزول» واحدى، صفحه 148 و در «لباب النقول» سیوطى، صفحه 90 و در «تذکرة» سبط بن جوزى، صفحه 18 و در «نور الابصار» شبلنجى، صفحه 105 و در تفسیر «طبرى»، صفحه 165 و در کتاب «الکافى الشاف» ابن حجر عسقلانى، صفحه 56 و در «مفاتیح الغیب» رازى، جلد سوم، صفحه 431 و در تفسیر «درّ المنثور»، جلد 2، صفحه 393 و در کتاب «کنز العمال»، جلد 6، صفحه 391 و «مسند ابن مردویه» و «مسند ابن الشیخ».

اضافه بر اینها در «صحیح نسائى» و کتاب «الجمع بین الصحاح الستّه» و کتاب هاى متعدد دیگرى این احادیث آمده است.(5)
با این حال چگونه مى توان این همه احادیث را نادیده گرفت، در حالى که در شأن نزول آیات دیگر به یک یا دو روایت قناعت مى کنند."
کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest (6)
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.340 ثانیه ایجاد شد.