logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:177904)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:140782)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:131756)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:95671)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: تعصب ديني ، ممدوح يا مذموم؟ مفهوم تعصب چيست؟    ياد قيامت: عامل بازدارنده از هر گناه    دعاي مستمر براي عدم انحراف قلب پس از هدايت    تفقه در دين وظيفه همه است نه فقط علما. دين را با تحقيق بايد شناخت             

توجه

Icon
Error

admin1 Offline
#1 ارسال شده : 1392/08/26 05:36:59 ب.ظ
admin1

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/14
ارسالها: 199

8 تشکر دریافتی در 7 ارسال

إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ ﴿۱۱﴾


فولادوند: بيم دادن تو تنها كسى را [سودمند] است كه كتاب حق را پيروى كند و از [خداى] رحمان در نهان بترسد [چنين كسى را] به آمرزش و پاداشى پر ارزش مژده ده


مکارم: تو تنها كسي را انذار ميكني كه از اين يادآوري الهي پيروي كند، و از خداوند رحمان در پنهان بترسد، چنين كسي را به آمرزش و پاداش پر ارزش بشارت ده!


إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ ﴿۱۲﴾


فولادوند: آرى ماييم كه مردگان را زنده مى‏سازيم و آنچه را از پيش فرستاده‏اند با آثار [و اعمال]شان درج مى‏كنيم و هر چيزى را در كارنامه‏اى روشن برشمرده‏ايم


مکارم: ما مردگان را زنده ميكنيم، و آنچه را از پيش فرستاده‏اند و تمام آثار آنها را مي‏نويسيم، و همه چيز را در «كتاب» احصا كرده‏ايم

مدیر تالار
eftekhari Offline
#2 ارسال شده : 1392/09/01 03:30:56 ب.ظ
eftekhari

رتبه: Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1391/02/31
ارسالها: 14

مراد از ذكر ، قرآن كريم است .
و مراد از اتباع ذكر، تصديق قرآن است و اينكه وقتى آياتش تلاوت می شود، به سوى شنيدن آن متمايل شوى .


هرگاه انسان در برابر شخصیّتى بزرگ قرار گیرد، هیبت و شوكت او باعث می ‏شود كه به انسان حالى دست دهد كه به آن خشیت گویند و این با حالت خوف و ترسى كه ناشى از كیفر و عذاب باشد، متفاوت است.

مراد از «خشى الرّحمن بالغیب»، یا ترس از خدا در درون است یا ترس از خدا در مكان‏هاى پنهان از چشم مردم و یا ترس از خداوند نسبت به دادگاه قیامت كه از امور غیبى است.

در اين آيه شريفه خشيت متعلق شده است بر اسم رحمان كه خود دلالت بر صفت رحمت خدا می كند ، و اميد اميدواران را تحريك و جلب می نمايد ، ( با اينكه مقام خشيت اقتضا داشت يكى از صفات قهريه خدا را بكار ببرد ) ، .
و اين به خاطر آن است كه اشاره كند به اينكه خشيت مؤمنين ترسى است آميخته با رجاء و اين همان حالتى است كه : عبد را در مقام عبوديت نگه می دارد ، در نتيجه نه از عذاب معبودش ايمن می شود و نه از رحمت خدا نوميد .

و اگر كلمه مغفرة و نيز اجر كريم را نكره آورد ، براى اشاره به اهميت و عظمت آن دو است ، يعنى : او را به آمرزش عظيمى از خدا و اجر كريمى بشارت بده كه با هيچ مقياسى نمی توان آن را اندازه گيرى كرد ، و آن عبارت است از بهشت .
و دليل بر همه نكاتى كه ما آورديم ، سياق آيه است نه الفاظ آن .

eftekhari Offline
#3 ارسال شده : 1392/09/01 03:44:24 ب.ظ
eftekhari

رتبه: Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1391/02/31
ارسالها: 14

و معناى آيه11 چنین می شود كه :
تو تنها كسى را انذار می كنى ، يعنى انذارت تنها در كسى نافع و مؤثر است كه تابع قرآن باشد و چون آيات قرآن تلاوت می شود ، دلش متمايل بدان می شود و از رحمان خشيتى دارد آميخته با رجاء ؛ پس تو او را به آمرزشى عظيم و اجرى كريم بشارت ده كه با هيچ مقياسى اندازه گيرى نمی شود .
eftekhari Offline
#4 ارسال شده : 1392/09/01 04:02:08 ب.ظ
eftekhari

رتبه: Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1391/02/31
ارسالها: 14

آیه 12:

مراد از احياى موتى زنده كردن ايشان براى جزا است .

و مراد از ما قدموا، اعمالى است كه قبل از مرگ خودشان انجام دادند و از پيش ، براى روز جزاى خود فرستادند ،

و مراد از آثارهم، باقياتى است كه براى بعد از مردن خود بجاى گذاشتند كه يا سنت خيرى است كه مردم بعد از او به آن سنت عمل كنند ، مانند علمى كه از خود به جاى گذاشته ، مردم بعد از او از آن علم بهره مند شوند ، و يا مسجدى كه بنا كرده تا مردم بعد از او در آن نماز بخوانند و...
و يا سنت شرى است كه باب كرده و مردم بعد از او هم به آن سنت عمل كنند ، مانند اينكه محلى براى فسق و نافرمانى خدا بنا نهاده ، همه اينها آثار آدمى است كه خدا به حسابش می آورد .

و مراد از نوشتن ما قدموا و نوشتن اثار، ثبت آن در صحيفه اعمال ، و ضبطش در آن به وسيله مامورين و ملائكه نويسنده اعمال است و اين كتابت غير از كتابت اعمال و شمردن آن در امام مبين است كه عبارت است از لوح محفوظ .

و كل شىء احصيناه فى امام مبين - منظور از امام مبين، لوح محفوظ است ، لوحى كه از دگرگون شدن و تغيير پيدا كردن محفوظ است ، و مشتمل است بر تمامى جزئياتى كه خداى سبحان قضايش را در خلق رانده ، در نتيجه آمار همه چيز در آن هست ، و اين كتاب در كلام خداى تعالى با اسمهاى مختلفى ناميده شده لوح محفوظ ، ام الكتاب ، كتاب مبين ، و امام مبين ، كه در هر يك از اين اسماى چهارگانه عنايتى مخصوص هست


گويا بعضى توهم كرده اند كه نوشتن اعمال و آثار، همان احصاء در امام مبين است . و ليكن اين اشتباه است ، چون قرآن كريم از وجود كتابى خبر مى دهد كه تمامى موجودات و آثار آنها در آن نوشته شده ، كه اين همان لوح محفوظ است ، و از كتابى ديگر خبر مى دهد كه خاص ‍ امت هاست ، و اعمال آنان در آن ضبط مى شود، و از كتابى ديگر خبر مى دهد كه خاص فرد فرد بشر است ، و اعمال آنان را احصاء مى كند. همچنان كه درباره كتاب اولى فرموده : ((و لا رطب و لا يابس الا فى كتاب مبين (( و درباره دومى فرموده : ((كل امة تدعى الى كتابها(( و درباره سومى فرموده : ((و كل انسان الزمناه طائره فى عنقه و نخرج له يوم القيامة كتابا يلقيه منشورا((.

تفسير الميزان

ویرایش بوسیله کاربر 1399/03/24 09:22:04 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

eftekhari Offline
#5 ارسال شده : 1392/09/01 04:14:46 ب.ظ
eftekhari

رتبه: Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1391/02/31
ارسالها: 14

بحثی روایتی نیز در این آیات، خالی از لطف نیست:

در کتاب الدر المنثور، ابن ابى حاتم ، از جرير بن عبد الله بجلى روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى الله عليه وآله) فرمود : هر كس سنت نيكى را باب كند ، مادامى كه در دنيا مردمى به آن سنت عمل می كنند ، ثواب آن اعمال را به حساب اين شخص هم می گذارند ، بدون اينكه از اجر عامل آن كم بگذارند ، و هر كس سنت زشتى در بين مردم باب كند ، مادامى كه در دنيا مردمى به اين سنت عمل می كنند وزر آن عملها را به حساب او نيز می گذارند ، بدون اينكه از وزر عامل آن كم بگذارند .
آنگاه اين آيه را تلاوت كردند : و نكتب ما قدموا و اثارهم .


و در تفسير قمى در ذيل جمله و كل شىء احصيناه فى امام مبين فرموده : يعنى در كتابى مبين ، و آن محكم است ، يعنى تاويل نمی خواهد .


و ابن عباس از امير المؤمنين (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود : به خدا سوگند منم امام مبين ، كه ما بين حق و باطل جدايى می اندازم ، و اين را از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) ارث برده ام .

و در كتاب معانى الاخبار به سند خود از ابى الجارود ، از امام باقر از پدرش ، از جدش (عليهما السلام) از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) روايت آورده كه در ضمن حديثى در باره على (عليه السلام) فرمود : او امامى است كه : خداى تعالى علم هر چيزى را در او احصاء كرده است .
ali Offline
#6 ارسال شده : 1392/11/19 11:24:27 ب.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,985

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
باتشکر از راه اندازی طرح ربیع

به نظرمن ایات ۱-۱۲سوره یس باهدف دلگرم کردن پیامبر،می خواهد این پیام را منتقل کند:

ای پیامبر!تو بر حقی و بحق رفتار می کنی.اکثریت ایمان نمی اورند.چه انذارشان دهی چه ندهی.

نگران نباش.ما تمام اعمال انها را ثبت میکنیم.
sm.khadem Offline
#7 ارسال شده : 1392/11/21 06:52:39 ب.ظ
sm.khadem

رتبه: Newbie

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1392/07/21
ارسالها: 8

1 تشکر دریافتی در 1 ارسال
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

خلاصه و برداشتی از ایات 1-12 سوره یس

(آيه 1)- سر آغاز «قلب قرآن» اين سوره همانند 28 سوره ديگر قرآن مجيد با حروف مقطعه آغاز مى‏شود، و اين بار دو حرف «يا- سين» (يس). آيه اول سوره را تشكيل مى‏دهد

(آيه 2)- به دنبال اين حروف مقطعه- همانند بسيارى از سوره‏ هايى كه با حروف مقطعه آغاز شده- سخن از قرآن مجيد به ميان مى‏ آورد، منتها در اينجا به آن سوگند ياد كرده، مى‏ گويد: «سوگند به قرآن حكيم» (وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ).

گويى قرآن را موجودى زنده و عاقل و رهبر و پيشوا معرفى مى‏كند كه مى ‏تواند درهاى حكمت را به روى انسانها بگشايد.


(آيه 3)- اين آيه چيزى را كه سوگند آيه قبل به خاطر آن بوده است بازگو مى‏كند، مى‏فرمايد: «مسلما تو از رسولان خداوند هستى» (إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ).


(آيه 4)- رسالتى كه توأم با حقيقت است و «بودن تو بر صراط مستقيم» (عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ).


(آيه 5)- سپس مى‏افزايد: اين قرآنى است كه «از ناحيه خداوند عزيز و رحيم نازل شده» (تَنْزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ)
عزّت و رحمتش كه يكى مظهر «انذار» و ديگرى مظهر «بشارت» است با هم آميخته و اين كتاب بزرگ آسمانى را در اختيار انسانها گذارده است


(آيه 6)- اين آيه هدف اصلى نزول قرآن را اين گونه شرح مى‏دهد

قرآن را بر تو نازل كرديم «تا قومى را انذار كنى كه پدران آنها انذار نشدند و به همين دليل آنها در غفلت فرو رفته‏اند» (لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ فَهُمْ غافِلُونَ)
قرآن نازل شد تا مردم غافل را هوشيار، و خواب زدگان را بيدار سازد

(آيه 7)- سپس قرآن به عنوان يك پيشگويى در باره سران كفر و سردمداران شرك مى‏گويد: «فرمان و وعده الهى بر اكثر آنها تحقق يافته و به همين دليل ايمان نمى‏ آورند» (لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلى‏ أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ).

حقيقت اين است كه انسان در صورتى اصلاح پذير و قابل هدايت است كه فطرت توحيدى خود را با اعمال زشت و اخلاق آلوده‏ اش بكلى پايمال نكرده باشد و گر نه تاريكى مطلق بر قلب او چيره خواهد شد و تمام روزنه‏ هاى اميد براى او بسته مى‏شود

(آيه 8)- اين آيه ادامه توصيف اين گروه نفوذ ناپذير است، در نخستين توصيف آنها مى‏گويد:
«ما در گردنهاى آنها غلهايى قرار داديم كه تا چانه‏ هاى آنها ادامه دارد، و سرهاى آنها را به بالا نگاه داشته است» (إِنَّا جَعَلْنا فِي أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ)

چه جالب است تشبيهى كه از حال بت پرستان لجوج خصوصا سران آنها به چنين انسانهايى شده، آنها طوق «تقليد» و زنجير «عادات و رسوم خرافى» را بر گردن و دست و پاى خود بسته‏ اند و غلهاى آنها آنقدر پهن و گسترده است كه سر آنها را بالا نگاه داشته و از ديدن حقايق محروم ساخته،

آنها اسيرانى هستند كه نه قدرت فعاليت و حركت دارند و نه قدرت ديد! آيه فوق هم مى‏تواند ترسيمى از حال اين گروه بى‏ ايمان در دنيا باشد، و هم بيان حال آنها در آخرت كه تجسمى است از مسائل اين جهان

(آيه 9)- اين آيه توصيف ديگرى از همين افراد است، و ترسيم گويايى از عوامل نفوذ ناپذيرى آنها، مى‏ فرمايد: «و ما در پيش روى آنها سدى قرار داديم و در پشت سرشان سدى» (وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا).

آنها در ميان اين دو سد چنان محاصره شده‏ اند كه نه راه پيش دارند و نه راه بازگشت! و در همين حال «چشمانشان را پوشانده‏ ايم لذا نمى ‏بينند» (فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ).

و چنين است حال مستكبران خودخواه و خودبين، و مقلدان كور و كر، و متعصبان لجوج در برابر چهره حقايق


(آيه 10)- به همين دليل در اين آيه صريحا مى‏گويد: «براى آنها يكسان است، چه آنها را انذار كنى، يا نكنى، ايمان نمى‏ آورند»! (وَ سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ).

گفتار تو هر قدر نافذ، و وحى آسمانى هر قدر مؤثر باشد، تا در زمينه آماده وارد نشود تأثير نخواهد گذاشت

(آيه 11)- چه كسانى انذار تو را مى‏پذيرند؟ در آيات گذشته سخن از گروهى در ميان بود كه به هيچ وجه آمادگى پذيرش انذارهاى الهى را ندارند، اما در اينجا از گروه ديگرى كه درست در نقطه مقابل آنها قرار گرفته‏ اند سخن مى گويد، تا با مقايسه با يكديگر- همان گونه كه روش قرآن در بحث است- مسأله روشنتر شود.

مى‏ فرمايد: «تو تنها كسى را انذار مى‏كنى كه از ذكر پيروى كند، و از خداوند
رحمان در پنهان بترسد» و از طريق برهان و استدلال او را بشناسد (إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ). كسى كه گوش شنوا و قلب آماده دارد

«و كسى كه چنين است او را بشارت به مغفرت و پاداش پر ارزش ده» (فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرٍ كَرِيمٍ)


(آيه 12)- سپس به تناسب بحثى كه در آيات گذشته پيرامون اجر و پاداش پر ارزش مؤمنان و پذيرندگان انذارهاى انبيا آمده بود در اين آيه به مسأله «معاد و رستاخيز و ثبت و ضبط اعمال براى حساب و جزا» اشاره كرده، مى‏فرمايد: «ما مردگان را زنده مى‏كنيم» (إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتى‏)

«و تمام آثار آنها را مى‏نويسيم» (وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ).
بنابر اين چيزى فروگذار نخواهد شد مگر اين كه در نامه اعمال براى روز حساب محفوظ خواهد بود

و در پايان آيه براى تأكيد بيشتر مى ‏افزايد: «و ما همه چيز را در كتاب آشكار احصا كرده‏ ايم» (وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ

چکیده مفهوم ایات را میتوان در دو بند بیان کرد:

برداشت از آیه 1-8
خداوند در ابتداء با سوگند به قران کریم حقانیت حضرت ختمی مرتبت را متذکر شده و می فرماید:

تو در صراط مستقیم قرار داری و تنزیل قران از طرف خداست و باید مردم ناآگاه را بیم دهی.

سپس می فرماید: چون نپذیرفتند وعده عذاب برای آنها حتمی خواهد شد

برداشت آیه 9-12
در این آیات از عناد مشرکان سخن به میان آمده ومتذکر شده که بیم دادن و ندادن برای آنها یکسان است.
بیم و امید تنها برای کسانی است که از قران پیروی می کنند و می گوید: ما مردگان را زنده می کنیم و هر چه کرده اندو و هرچه از آنها به جای مانده را می نویسیم و همه چیز در لوحی آشکار ذکر شده است

ویرایش بوسیله کاربر 1392/11/21 06:53:45 ب.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

sadeghjani Offline
#8 ارسال شده : 1392/11/27 03:30:58 ب.ظ
sadeghjani

رتبه: Newbie

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/30
ارسالها: 7

2 تشکر دریافتی در 2 ارسال
به نام خدا
برداشتها از سوره يس آيات 1-12

در ابتداي اين سوره خداوند به سه ويژگي و يك ماموريت رسول اكرم اشاره مي نمايد
1- حضرت محمد مصطفي (ص ) پيامبر مي باشند
2- ايشان در راه راست ( صراط مستقيم ) قرار دارند
3- پيامبر (ص ) داراي كتابي است از جانب خداوند عزيز
و اما ماموريت ايشان ،
بيم دادن قومي كه پدرانشان بيم داده نشده بودند

در ادامه آيات خداوند بيان مي فرمايند كه اكثريت آنها كه پيامبر براي هدايت آنها مأمور شده است و مورد اندرز مي گيرند ايمان نخواهند آورد و نكته اي كه بايد توجه كرد اينكه ما بايد مراقبت كنيم از اينكه اگر اكثريت جامعه به يك سمت وسوئي حركت مي كند دليل بردرستي آن حركت نيست و به نظر مي رسد كه فرد بايد خود تعقل و قدرت تحليل داشته باشد و پيرو كوركورانه حركت اكثريت نشود .

در آيه نهم خداوند توبيخهاي كساني كه ايمان نياورده اند را بيان مي نمايد كه عبارت است از قراردادن حجابهايي در پيش رو و پشت سر و پرده هايي جلوچشمان آنها كه مانع ديدن آنها شود .
به نظر مي رسد اين عذاب تنها يك عذاب اخروي نيست بلكه در همين دنيا نيز بروز مي كند ، اينهايي كه ايمان نمي آورند به خداوند عالم و پيامبر اكرم بعد از اينكه حجتها بر آنها تمام شد در همين دنيا از ديدن زيبائيها و درك خوبيها محروم مي شوند ، و چه بسيار انسانهايي كه چشم دارند ولي راه را گم مي كنند و تابلوها را نمي بينند و خود را به مشكلات مي اندازند

خداوند عزيز در ادامه ويژگيهاي كساني كه ايمان خواهند آورد و پيامهاي پيامبر اكرم (ص) براي آنها سود بخش است را به شرح ذيل بيان مي كند
1- افراديكه عمل مي كنند ( پيروي مي كنند ) دستورات كتاب حق را
2- ودر نهان هم خشيت خداوند رحمان داشته باشند ( در نهان از خداوند بترسند براي انجام كارهاي مخالف امرخدا )

بايد چند نكته را به مطلب بالا اضافه كنيم
1- به نظر مي رسد كه كسي هدايت پيدا مي كند و ايمان مي آورد بعد از اندرز رسول خدا (ص) كه هر دو ويژگي در او جمع شده باشد

2- انساني كه تذكري را به او مي دهند و توجهي به اين ندارد هدايت نخواهد شد و به نظر مي رسد كه انسان مي تواند براحتي ويژگي اول را در خود آزمايش كند و ببيند چه مقدار از مطالب قران كريم را كه مطالعه مي نمايد و يا به او يادآوري مي كنند در مقام عمل اجرا مي كند و سپس مي تواند در باره خود قضاوت كند كه در مقام ايمان به خدا كجا قراردارد .

3- اگر چه خشيت را مترجمين ترس بيان كرده اند اما به نظر مي رسد كه ادب كردن انسان در خلوت و نهان باشد در محضر خدا ، يا به عبارت ديگر انسان به چه ميزان در فضايي كه قابل درك براي ديگران نيست تقوا داشته و از خطوط قرمز عبور نميكند ، ما در خيلي مكانها هستيم كه افراد ديگر هم حاضرند ولي درك فضايي كه ما در ان هستيم را نمي توانند داشته باشند لذا انساني به پيامهاي آسماني پيامبر اكرم ( ص ) ايمان خواهد اورد كه در نهان نيز در محضر خدا ادب نگهدارد و در اجرا به دستورات خداوند كوتاهي نكند
.
با تشکروبا توجه به اينکه اظهار نظرهااز طرف شخص بنده بوده لطفا در صورت وجود نقص واشتباه باعث امتنان خواهد بود اینجانب را مطلع فرمایید.جانی

ویرایش بوسیله کاربر 1392/11/27 09:50:40 ب.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

admin Offline
#9 ارسال شده : 1403/09/27 02:34:00 ب.ظ
admin

رتبه: Administration

گروه ها: Administrators, Moderator, member
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 422

9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
خلاصه تفسیر تسنیم ایت اله جوادی املی
از یات 11و 12 سوره یس

منظور از امام مبین چیست؟ اشاره به سه کتاب در قران

نمونه‌اي از شيريني قرآن در آيه ﴿إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ...﴾
﴿إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ﴾
چقدر اين كتاب شيرين است وقتي مي‌خواهد بترساند مي‌گويد از خداي رئوف بترس نه از خداي منتقم آخر اين تناسب ندارد وقتي مي‌خواهند بترسانند به چه چيزي مي‌ترسانند مي‌گويند از آقايي كه بخشنده است بترس يا مي‌گويند از آقايي كه منتقِم است بترس اما قرآن اين‌طور حرف نمي‌زند چقدر اين كتاب شيرين است! ﴿وَخَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ﴾ اينها كه حس و تجربه نيست يك وقت است كه انسان از مار و عقرب مي‌ترسد اين خشيت بالحس است بالشهادة است اين غيب نمي‌خواهد اما توحيد، غيب است معاد غيب است وحي و نبوّت غيب است فرمود اين همه رحمت, لطف, بزرگواري اين خشيت شما بايد مؤدبانه باشد ﴿وَخَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ﴾ اين دليل است بر اينكه شما بايد اين كار را بكنيد براي اينكه اين همه رحمت كرد اگر هم نترسي باز هم رحمت مي‌كند مگر اينكه خودت درِ رحمت را ببندي وگرنه او «دائم الفيض علي البريّة» است ﴿وَخَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ﴾ اين‌جا سخن از رحمت است, سخن از تبشير است, سخن از مغفرت است سخن از اجر كريم است با چنين خدايي روبه‌رو هستيم

﴿گستره شمول انذار پيامبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) و نفع بخشی آن به پذيرندگان وحی﴾
فرمود تو را فرستاديم براي انذار ، اينها گوش نمي‌دهند انذار تو در مردان الهي اثر مي‌كند نظير همان آيه سوره مباركه «بقره» كه فرمود: ﴿هُديً لِلْمُتَّقِينَ﴾ اين‌جا هم فرمود: ﴿إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ﴾ يعني «إنّما ينفع إنذارك من اتّبع الذّكر» وگرنه ما تو را فرستاديم ﴿لِتُنذِرَ قَوْماً مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ﴾ بعد هم گفتيم ﴿وَتُنذِرَ بِهِ قَوْماً لُّدّاً﴾ لُد جمع ألدّ است اين ﴿أَلَدُّ الْخِصَامِ﴾ را بايد انذار بكني, بدترين و شقي‌ترين افراد را بايد انذار بكني اما آنها گوش نمي‌دهند. انذار تو در كساني اثر مي‌گذارد كه اهل راه‌اند مثل اينكه قرآن ﴿هُديً لِلنَّاسِ﴾ است اما كساني از آن بهره مي‌برند كه به عنوان ﴿هُديً لِلْمُتَّقِينَ﴾ جزء پرهيزكاران‌اند.

﴿ اجر کريم پاداش پذيرش وحی و ايمان به غيب﴾
فرمود: ﴿فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ﴾ كه خود اين اجر, كريم است .گذشته از اينكه بهشت است ﴿جَنَّاتٌ تَجْرِيْ مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ﴾ است وصف كرامت كه بهترين وصف‌هاي بهشتيان است براي مردان الهي هم هست. اين‌جا فرمود اجر كريم, فرشتگاني كه حاملان عرش‌اند ﴿بِأَيْدِي سَفَرَةٍ ٭ كِرَامٍ بَرَرَةٍ﴾ اينها بارّند, كريم‌اند اوصاف كرامت براي فرشته‌ها هست براي مردان الهي هم هست.

﴿إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتَي﴾
﴿الف» و «لام» در ﴿الْمَوْتَي﴾ دالّ بر حيات مجدد همه انسان ها﴾
تاكنون از وحي و نبوّت سخن به ميان آمده بعد درباره معاد سخن مي‌فرمايد كه ﴿إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتَي﴾ [اين ﴿الْمَوْتَي﴾ كه جمع محلاّ به الف و لام است يعني همه مردگان] فرمود ما قدرت داريم تمام مرده‌ها را زنده كنيم در سوره مباركه «واقعه» دارد ﴿إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَالآخِرِينَ ٭ لَمَجْمُوعُونَ إِلَي مِيقَاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ﴾.
﴿ثبت همه اعمال انسان و آثار آن حتی پس از مرگ﴾
بعد هر كاري كه قبلاً اينها كردند ما كه جلويمان سد نيست مي‌بينيم ما كه پشت سرمان سد نيست پشت سر را هم مي‌بينيم ﴿وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ﴾ كسي در زمان حيات خودش هر چه كرد ما مي‌نويسيم بعد از رحلت او حالا همان سه امري كه گفته شد«إذا مات ابن آدم انقطع عمله الاّ عن ثلاث», اينها تمثيل است, تعيين نيست. هر كار خيري كه اثرش بعد از مرگ انسان بماند تا اين اثر هست فرمود ما در نامه عمل او ثواب مي‌نويسيم حالا اگر صدقه جاريه باشد, وقف باشد, درختكاري باشد, سنّت خوب باشد, كتابي نوشته, بيمارستاني, مدرسه‌اي, بناي خيري احداث كرده تا اين هست ما براي او اثر مي‌نويسيم. هر چه در زمان حيات خودش پيش فرستاد ما مي‌نويسيم, هر چه جزء آثار او هم است ما مي‌نويسيم ﴿وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ﴾

﴿وَكُلَّ شَيْ‌ءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ﴾
﴿محفوظ بودن كارهاي انسان در نامه اعمال و ظهور آن در قيامت﴾
فرمود ما سه كتاب داريم: يكي اينكه جميع اشيا در آن كتاب هست كه ﴿وَكُلَّ شَيْ‌ءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ﴾ اين كتاب مبين ماست لوح مبين ماست لوح محفوظ است اين كتابي است كه همه چيز از عرش تا فرش در آن‌جا ثبت است انسان و عقايد و اعمال انسان, حيوانات, نباتات, اينها هستند.
يك كتاب براي امت و جامعه هست كه ﴿كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَي إِلَي كِتَابِهَا الْيَوْمَ﴾ فرمود هر امّتي يك كتاب اجتماعي دارد كه ما افراد را مطابق آن كتاب اجتماعي كه شما در فلان مسائل اجتماعي چه كار كرديد.
يكي هم ﴿وَكُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ﴾ هر كسي را با اعمال فردي‌اش محشور مي‌كنيم نامه اعمال هر كسي را به دست او مي‌دهيم يا دست راست يا دست چپ.

فرمود همه اعمال محفوظ است هيچ چيزي از بين نمي‌رود منتها اينها الآن نمي‌بينند وقتي ما اين سدها را برداشتيم اين غل‌ها را برداشتيم بعد بصر او را هم تقويت كرديم آن وقت مي‌گويد: ﴿مَالِ هذَا الْكِتَابِ لاَ يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلاَ كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا﴾ بله تمام آنچه در اين كتاب نوشته است اينها اعمال من است

فرمود: ﴿إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتَي وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْ‌ءٍ أَحْصَيْنَاهُ﴾كلّ شيء را ما در آن‌جا گفتيم و نوشتيم البته فعلاً بحث در نامه اعمال اشخاص است كه در قيامت ظهور مي‌كند.

﴿مقصود از ﴿إِمَامٍ مُبِينٍ﴾ و ثبت همه اشياء در آن﴾
هر چه در جهان هست در اِمام مُبين مضبوط است . اين را همان لوح می دانند كه اين پيشواي همه كتاب‌هاست ﴿كُلَّ شَيْ‌ءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ﴾ اينها را شمرديم يعني جداگانه, مُحصا و حساب‌شده همه‌شان در آن‌جا هستند.
مطلب ديگر آن است كه اين كتاب مبين كه همه چيز در آن هست آن نسخه كلّي و دفتر كلي و دفتر اصل است.
در بعضي از روايات بر وجود مبارك حضرت امير تطبيق شده است. اين‌جا هم سيدناالاستاد(رضوان الله عليه) اين بيان لطيف را دارند كه وجود مبارك حضرت امير كتاب مبين است. آنچه در عالَم هست در وجود مبارك حضرت امير هست اين «ممّا لا ريب فيه» است اما اين گونه از روايات تطبيقِ مصداقي است نه تفسير مفهومي؛
اگر ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ﴾ باشد تفسير مفهومي است ﴿بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ﴾باشد تفسير مفهومي است اصلاً مربوط به حضرت امير است؛ اما اين تطبيق مصداقي است وگرنه «امامِ مبين» همان لوح محفوظ است عرش الهي است كه همه اشيا در اين‌جا هست.

کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest (2)
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.400 ثانیه ایجاد شد.