logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:170835)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:133507)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:123469)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:89899)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: آيا توصيفاتي كه در آيات مختلف قران براي نعمات بهشت شده است، تمثيل است يا وافعي؟    مشخصات حكومت صالح و ناصالح در قران : حكومت فرعوني چه ويژگيهايي دارد؟    ایا دعا به هم زدن نظام موجود هستی است؟    عذاب و مغفرت خدا مشمول قانون عام است و منحصر به گروه خاصي نيست.       آخرین رویداد تالار: قران پویان 14 ساله شد : خلاصه اماری 13 سال فعالیت تالار گفتگوهای قران پویان      

توجه

Icon
Error

SAGHI Offline
#1 ارسال شده : 1393/01/20 11:42:01 ق.ظ
SAGHI

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/30
ارسالها: 102

تشکرها: 1 بار
12 تشکر دریافتی در 9 ارسال
قُلْ إِنِّى نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ قُل لَّآ أَتَّبِعُ أَهْوَآءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَمَآ أَنَاْ مِنَ الْمُهْتَدِينَ‏ 56

بگو: من از پرستش آنها كه به جاى خدا مى‏خوانید نهى شده‏ ام. بگو: من از هوسهاى شما پیروى نمى‏ كنم، كه در این صورت گمراه شده و از هدایت یافتگان نخواهم بود.


پيام ها
1- در پاسخ به تمایلات نابجاى مشركین مبنى بر پذیرش بت‏ها و روش آنان، باید با صراحت جواب نفى داد. «نُهیتُ، لا أتّبع، ضللت» (آرى شرك، در هیچ قالبى مجاز نیست)
2- برخورد و موضع‏گیرى‏هاى پیامبر صلى الله علیه وآله، از وحى سرچشمه مى‏گیرد. «قل، قل»
3- برائت از شرك، جزو اسلام است. «نُهیتُ أن أعبد الّذین تدعون من دون اللّه»
4- ریشه‏ى شرك، هواپرستى است. «لا أتّبع أهوائكم»
5 - مبلّغ، نباید در پى ارضاى هوسهاى مردم باشد. «لا أتّبع أهوائكم»
6- هواپرستى، زمینه‏ى هدایت را در انسان از بین مى‏برد. «لاأتّبع اهوائكم... ما أنا من المهتدین»

قُلْ إِنِّى عَلَى‏ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّى وَكَذَّبْتُم بِهِ مَا عِندِى مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفصِلِينَ‏ 57


بگو: همانا من از طرف پروردگارم بر دلیل آشكارى هستم، ولى شما آن را دروغ پنداشتید. آنچه را شما (از عذاب الهى) با شتاب مى‏طلبید به دست من نیست فرمان جز به دست خدا نیست كه حقّ را بیان مى‏ كند و او بهترین (داور و) جدا كننده‏ ى حقّ از باطل است.


نکته ها
«بیّنة» ازكلمه‏ى «بینونة» (جدایى)، به دلیلى گفته مى‏شود كه به طور كامل و روشن، حق و باطل را از هم جدا مى‏كند. دلائل و معجزات پیامبران، نه ثقیل بود نه مبهم، همه مى‏فهمیدند و اگر لجاجت نمى‏كردند، از جان و دل مى‏پذیرفتند، به همین خاطر پیامبران خود را داراى «بیّنه» معرّفى مى‏كردند.
كفّار مى‏گفتند: اگر راست مى‏گویى، چرا قهر خدا بر ما نازل نمى‏شود؟ «تستعجلون به» نظیر آیه‏اى كه مى‏گفتند: اگر این مطلب راست است، خدایا بر ما سنگ بباران، «فامطر علینا حجارةً من السماء» [354] «استعجال» و عذاب خواهى در اقوام دیگر هم بوده و به حضرت هود و صالح و نوح هم مى‏گفتند: اگر راست مى‏گویى عذاب موعود را سریعاً براى ما بیاور. «فَاتِنا بما تَعدُنا» [355]
354) انفال، 32.
355) اعراف، 70 و 77 ؛ هود، 32.


پيام ها
1- دعوت انبیا بر اساس «بینه» است، نه خیال و تقلید كوركورانه «على بیّنة»
2- اعطاى بیّنه به پیامبر، پرتوى از ربوبیّت خداوند است. «بیّنة من ربّى»
3- انبیا باید بیّنه‏ى الهى داشته باشند، نه آنكه طبق تقاضاى روزمرّه‏ى مردم كار كنند. «بیّنة من ربّى» (قرآن، بیّنه و دلیل روشن وگواه حقانیّت پیامبرصلى الله علیه وآله است)
4- پیامبر اسلام بر قرآن كه بیّنه‏ى اوست، احاطه‏ى كامل دارند. («على بیّنة» به معناى استعلا و احاطه بر مفاهیم قرآن است)
5 - كافران، بیّنه‏ى پیامبر را تكذیب مى‏كنند، ولى انتظار دارند او از هواهاى نفسانى آنان پیروى كند. «لا اتّبع اهوائكم - كذّبتم به»
6- با بهانه جویان، صریح حرف بزنید. «ما عندى»
7- پیامبر، تنها فرستاده‏اى همراه با منطق و بیّنه است و نظام هستى به دست خداست. (با تقاضاى نزول سریع قهر الهى از پیامبر، قلع و قمع خود یا نابودى هستى را نخواهید). «ما تستعجلون به»
8 - آیه، هم تهدید كافران است، هم دلدارى پیامبر. «و هو خیرالفاصلین»


قُل لَوْ أَنَّ عِندِى مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِىَ الْأَمْرُ بَيْنِى وَبَينَكُمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّلِمِينَ‏ 58

بگو: اگر آنچه كه درباره آن شتاب مى‏كنید نزد من بود (و به درخواست شما عذاب نازل مى‏كردم،) قطعاً كار میان من و شما پایان گرفته بود، ولى خداوند به حال ستمگران آگاه‏تر است (و به موقع مجازات مى‏كند).


پيام ها
1- عجله‏ى مردم، حكمت خدا را تغییر نمى‏دهد. «تستعجلون... واللَّه اعلم»
2- كیفرها به دست خداوند است، امّا اگر او به درخواست كفّار در عذاب خود عجله كند، هیچ‏كس باقى نمى‏ماند. «لقضى الامر» چنانكه در آیه 11 سوره‏ى یونس آمده است: «ولو یُعجّل اللّه للنّاس الشّر استعجالهم بالخیر لقضى الیهم أجلهم»
3- خدا طبق حكمت وسنّت خود، به ظالمان مهلت مى‏دهد. «قل لو ان عندى ماتستعجلون به لقضى... واللَّه‏اعلم بالظالمین»
4- تأخیر در قهر و عذاب الهى سبب نشود كه كافران خیال كنند كفرشان از یاد رفته است. «واللَّه اعلم بالظالمین»
5 - اعراض از ایمان و عجله در عذاب، ظلم است. «بالظالمین»

وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَآ إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَ مَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِى ظُلُمَتِ الْأَرْضِ وَ لَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِى كِتَبٍ مُبِينٍ‏ 59


و گنجینه‏هاى غیب، تنها نزد خداست و جز او كسى آن را نمى‏داند و آنچه را در خشكى ودریاست مى‏داند، وهیچ برگى از درخت نمى‏افتد جز آنكه او مى‏داند و هیچ دانه‏اى در تاریكى‏هاى زمین وهیچ تر وخشكى نیست، مگر آنكه (علم آن) در كتاب مبین ثبت است.


نکته ها
«مفاتح»، یا جمع «مِفتَح» به معناى گنجینه و خزانه است، یا جمع «مِفتاح» به معناى كلید است، ولى معناى اوّل مناسب‏تر است. [356]
كلمه‏ى تر و خشك، كنایه از همه‏ى چیزهایى است كه مقابل همند، مثل مرگ و حیات، سلامتى و مرض، فقر و غنا، نیك و بد، مجرّد و مادّى. این مطلب در آیه‏ى «و كلّ شى‏ء أحصیناه فى امامٍ مُبین» [357] نیز بیان شده است.
شاید مراد از سقوط برگ‏ها، حركات نزولى و مراد از دانه‏هاى در حال رشد زیر زمین، حركات صعودى باشد. [358]
356) تفسیر المیزان.
357) یس، 12.
358) تفسیر فى ظلال القرآن.
پيام ها
1- دلیل آنكه عذاب عجولانه‏اى كه كفّار تقاضا مى‏كنند فرا نمى‏رسد، علم خداوند به اسرار هستى است. «ما تستعجلون... و عنده مفاتح الغیب»
2- احكام الهى بر اساس آگاهى او بر غیب و شهود است. «اِنِ الحُكم الاّ للّه - و عنده مفاتح الغیب»
3- دامنه‏ى علم غیب، گسترده‏تر از علوم عادّى است. (زیرا قرآن درباره آن تعبیر انحصارى دارد.) «لا یعلمها الاّ هو»
4- بر خلاف كسانى كه مى‏گویند خداوند تنها به كلیّات علم دارد، خداوند به همه چیز دانا و از همه‏ى جزئیّات هستى آگاه است. پس باید مواظب اعمال خود باشیم. «لا تسقط من ورقة...»
5 - جز خداوند، هیچكس از پیش خود علم غیب ندارد. «و عنده مفاتح الغیب لایعلمها الاّ هو»
6- در جهان، مركزیّتى براى اطلاعات وجود دارد. «فى كتاب مبین»
7- نظام هستى، طبق برنامه‏ى پیش بینى شده‏اى طراحى شده است. «كتاب مبین»
[color=green][b]


کلمات کلیدی : عذاب،بينه،حجت،غيبي،كتاب

ویرایش بوسیله کاربر 1393/06/06 10:32:53 ب.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

ali Offline
#2 ارسال شده : 1399/04/18 07:05:18 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,741

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
تدبر سوره انعام: نكات تفسيري سوره انعام

منظور از مفاتح الغيب چيست؟ مراد از كتاب مبين چيست؟

اول اينكه : مراد از مفاتح غيب ، همان خزينه هاى الهى است كه مشتمل است بر غيب تمامى موجودات ، چه آنها كه به اين عرصه پا نهاده اند، و چه آنها كه ننهاده اند. و خلاصه ، مفاد آيه مورد بحث ، همان مفاد آيه (( و ان من شى ء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم )) مى باشد.

دوم اينكه : مراد از كتاب مبين امرى است كه نسبتش به موجودات ، نسبت برنامه عمل است به خود عمل ، و هر موجودى در اين كتاب يك نوع اندازه و تقدير دارد، الا اينكه خود اين كتاب موجودى است كه قبل از هر موجودى و در حين وجود يافتن و بعد از فناى آن ، وجود داشته و خواهد داشت ، و موجودى است كه مشتمل است بر علم خداى تعالى به اشياء، همان علمى كه فراموشى و گم كردن حساب ، در آن راه ندارد.

از اين جهت مى توان حدس زد كه مراد از كتاب مبين ، مرتبه واقعى اشياء و تحقق خارجى آنها باشد كه قابل پذيرفتن هيچگونه تغيير نيست . آرى ، موجودات وقتى قابل تغيير نيستند كه در عرصه اين عالم قرار گرفته باشند، وگرنه قبل از وقوع در اين عالم ، عروض تغيير بر آنها ممتنع نيست ، و لذا گفته اند: (( ان الشى ء لا يتغير عما وقع عليه هيچ چيزى از آن حالتى كه بر آن حال وقوع يافته تغيير نمى كند )) .

و خلاصه اينكه ، اين كتاب كتابى است كه جميع موجوداتى را كه در عالم صنع و ايجاد واقع شده اند، برشمرده ، و آنچه را كه بوده و هست و خواهد بود، احصاء كرده است ، بدون اينكه كوچكترين موجودى را از قلم انداخته باشد، البته غير اين كتاب الواح و كتب ديگرى نيز هست كه قابل تغيير و تبديل بوده و محو و اثبات را مى پذيرد، آيه (( يمحو الله ما يشاء و يثبت و عنده ام الكتاب )) از وجود چنين كتبى حكايت مى كند، براى اينكه محو و اثبات را در مقابل ام الكتاب قرار داده است و اين به خوبى دلالت دارد بر اينكه اين محو و اثبات هم در كتابى صورت مى گيرد. اينجا است كه وجه اتصال آيه مورد بحث به ما قبلش روشن مى گردد زيرا در آيه قبل چنين داشت كه : آن چيزى كه شما درخواست كرده بوديد و خواستيد تا بين من و شما كار را يكسره كند، در تحت قدرت من نيست ، و همچنين حكم به حق هم نزد پروردگار من و در حيطه علم او و در تحت قدرت او است ،

و به فرضى هم كه از من ساخته بود و من آنرا انجام ميدادم ، كار من و شما اينطور يكسره مى شد كه شما به عذابى كه مخصوص ستمكاران است ، دچار مى شديد، زيرا خدايى كه علمش آميخته با جهل نيست مى داند كه بين من و شما ستمكار كدام است . اين معنا را ما از جمله (( و عنده مفاتح الغيب )) و جمله (( و يعلم ما فى البر و البحر )) مى فهميم كه جمله اول اشاره مى كند به اينكه رسول خدا قادر بر انجام خواسته هاى آنان و فيصله دادن اختلاف بين خود و آنان نيست ، و جمله دوم دلالت دارد بر اينكه خدايى كه به همه موجودات دريا و خشكى عالم ، آگاه است هرگز ستمكار را به غير ستمكار اشتباه نمى كند، زيرا كوچك و بزرگى نيست ، مگر اينكه در كتاب مبين او است .

پس مراد از غيبى كه در آيه ذكر شده ، (( غيب مطلق )) است ، و جمله (( لا يعلمها... )) جمله اى است حاليه كه دلالت مى كند بر اينكه مفاتح غيب ، از مقوله علم است


ترجمه تفسير الميزان جلد 7 صفحه : 183
کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 0.155 ثانیه ایجاد شد.