logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:177895)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:140766)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:131732)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:95660)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: تعصب ديني ، ممدوح يا مذموم؟ مفهوم تعصب چيست؟    ياد قيامت: عامل بازدارنده از هر گناه    دعاي مستمر براي عدم انحراف قلب پس از هدايت    تفقه در دين وظيفه همه است نه فقط علما. دين را با تحقيق بايد شناخت             

توجه

Icon
Error

admin Offline
#1 ارسال شده : 6 years ago
admin

رتبه: Administration

گروه ها: Administrators, Moderator, member
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 422

9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
تدبر و ترجمه و تفسير سوره مطففين:كم فروش كيست؟ارتباط ايات و فرازهاي سوره مطففين با هم چيست؟درس سوره مطففين چيست؟

سوره المطففین - به ترتیب مصحف کنونی سوره ٨٣ - وبه ترتیب نزول سوره ۲۸ قران می باشد دارای ۳۶ ایه

با توجه به محتوا از سوره های مکی به شمار می رود دارای ۴ فراز می باشد سال دوم بعثت و در مرحله سوم نزول قران هست که فضایی پر از مکذبان است تاکید بر معاد است

توصیف بیشتر قیامت ودو دسته شدن مردم به اصحاب یمین وشمال ونکوهش مال دوستی و عدم توجه به نیازمندان، توصیه پیامبرص بر انذار وصبر وتسبیح وحمایت از پیامبرص

فراز اول ایات ۱_۶
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
به نام خداوند بخشنده مهربان
وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ ﴿١﴾
وای بر کم فروشان
الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ ﴿٢﴾
کسانیکه چونکه کالایی را باپیمانه از مروم می گیرند به تمامی دریافت می کنند
وَإِذَا کَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ ﴿٣﴾
وزمانیکه باپیمانه دهند ایشان را یا وزن کنندبرای ایشان می کاهند
أَلا یَظُنُّ أُولَئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ ﴿٤﴾
آیاگمان نمی کنند انان همانا ایشان برانگیخته شده گانند
لِیَوْمٍ عَظِیمٍ ﴿٥﴾
برای روزی بسیار بزرگ‌
یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ﴿٦﴾
روزیکه به پاخیزند مردم برای پروردگار جهانیان

درب فراز اول:
وای بر کم فروشان روز قیامت، در مقابل دادگاه الهی به دلیل باور نکردن تحقق آنروز


فراز دوم ایات ۷_۱۷

کَلا إِنَّ کِتَابَ الْفُجَّارِ لَفِی سِجِّینٍ ﴿٧﴾
چنین نیست همانا کتاب (نامه اعمال) بدکاران هرآینه در سجین است
وَمَا أَدْرَاکَ مَا سِجِّینٌ﴿٨﴾
وچه چیز آگاه کرد تورا چیست سجین
کِتَابٌ مَرْقُومٌ ﴿٩﴾
کتابیست نوشته شده
وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ ﴿١٠
وای در چنین روزی مخصوص تکدیب کنندگان است
الَّذِینَ یُکَذِّبُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ ﴿١١﴾
کسانیکه تکذیب می کنند روز قیامت را
وَمَا یُکَذِّبُ بِهِ إِلا کُلُّ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ ﴿١٢﴾
تکذیب نمی کنند آنرا مگر هر تجاوزکننده ی بسیار گناهکار
إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ آیَاتُنَا قَالَ أَسَاطِیرُ الأوَّلِینَ ﴿١٣﴾
زمانیکه تلاوت شود بر او آیات ما گوید افسانه های گذشتگان است

کَلا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا کَانُوا یَکْسِبُونَ ﴿١٤﴾
چنین نیست بلکه زنگارفراپوشانده بر قلبهای ایشان آنچه بدست می آوردند
کَلا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ ﴿١٥﴾
چنین نیست همانا ایشان از پروردگارشان در چنین روزی هرآینه بی بهره شدگانند

ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصَالُو الْجَحِیمِ ﴿١٦﴾
سپس همانا ایشان هرآینه واردشوندگان دوزخند
ثُمَّ یُقَالُ هَذَا الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ﴿١٧﴾
سپس گفته خواهد شد این است چیزیکه آنرا تکذیب می کردید

درب فراز دوم :
این بسیار بدکاران اعم از کم فروشان وتکذیب کنندگان روز قیامت در مقابل اعمال بد ثبت شده در زندانی سخت، محروم از رحمت الهی قرار می گیرند


فراز سوم ایات ۱۸_۲۸
کَلا إِنَّ کِتَابَ الأبْرَارِ لَفِی عِلِّیِّینَ ﴿١٨﴾
چنین نیست همانا کتاب (نامه اعمال ، سرنوشت)نیکان هرآینه در علیین است.
وَمَا أَدْرَاکَ مَا عِلِّیُّونَ﴿١٩
وچه چیز آگاه کرد تورا چیست علیین
کِتَابٌ مَرْقُومٌ ﴿٢٠﴾
کتابیست (سرنوشت ) نوشته شده
یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ ﴿٢١﴾
گواهی می دهند آنرا مقربان (الهی)

إِنَّ الأبْرَارَ لَفِی نَعِیمٍ ﴿٢٢﴾
همانا نیکان هرآینه در نعمت فراوانند
عَلَى الأرَائِکِ یَنْظُرُونَ ﴿٢٣﴾
در حالیکه بر تختهایی نظاره می کنند
تَعْرِفُ فِی وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِیمِ ﴿٢٤﴾
درمیابی در چهرهایشان شادی وسرور آن نعمت را

یُسْقَوْنَ مِنْ رَحِیقٍ مَخْتُومٍ ﴿٢٥﴾
نوشانده میشوند از باده ای مهرشده
خِتَامُهُ مِسْکٌ وَفِی ذَلِکَ فَلْیَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ ﴿٢٦﴾
مهرآن مشک است ودر آن (نعمتها) پس باید پیشی گیرند مشتاقان
وَمِزَاجُهُ مِنْ تَسْنِیمٍ ﴿٢٧﴾
ومخلوط وآمیزه آن از چشمه ای در بهشت است
عَیْنًا یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ ﴿٢٨﴾
چشمه ای که مینوشند از آن مقربان(الهی)

درب فراز سوم:
نیکوکاران نامه اعمال نیکشان که توسط مقربان گواهی داده میشود آنها را در اعلی علیین پراز نعمتهای بهشتیِ خاص، قرار می دهد

فرازچهارم ایات ۲۹_۳۶

إِنَّ الَّذِینَ أَجْرَمُوا کَانُوا مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا یَضْحَکُونَ ﴿٢٩﴾
همانا کسانیکه گنهکارشدند کسانی را که ایمان آوردند مورد ریشخند قرار میدادند
وَإِذَا مَرُّوا بِهِمْ یَتَغَامَزُونَ ﴿٣٠﴾
وزمانیکه عبور میکردند از کنار ایشان با چشم وابرو مسخره می کردند
وَإِذَا انْقَلَبُوا إِلَى أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَکِهِینَ ﴿٣١﴾
وزمانیکه برمیگشتند به سوی خانواده هایشان(هم مسلکان) بر میگشتند به حالت شادمان(از تمسخر مومنان)
وَإِذَا رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هَؤُلاءِ لَضَالُّونَ ﴿٣٢﴾
وزمانیکه می دیدند ایشانرا (مومنان را ) می گفتند همانا اینان هر آینه گمراهانند

وَمَا أُرْسِلُوا عَلَیْهِمْ حَافِظِینَ ﴿٣٣﴾
در حالیکه(شما پیامبران) فرستاده نشدید بر ایشان نگهبانان
فَالْیَوْمَ الَّذِینَ آمَنُوا مِنَ الْکُفَّارِ یَضْحَکُونَ ﴿٣٤﴾
پس امروز کسانیکه ایمان آوردند بر کفار می خندند

عَلَى الأرَائِکِ یَنْظُرُونَ ﴿٣٥﴾
درحالیکه بر تختهایی نظاره می کنند
هَلْ ثُوِّبَ الْکُفَّارُ مَا کَانُوا یَفْعَلُونَ ﴿٣٦﴾
(تا ببینند )آیا مجازات شوند کافران ( در ازای) آنچه همواره انجام میدادند

درب فرازچهارم:بدکاران در دنیا با پندار غلطشان مومنان را گمراه قلمدادکرده ومورد تمسخر قرار می دهند واز این تمسخر بسیار شادمانند ودر اخرت عکس این اتفاق می افتد وحتما مومنان شاهد مجازات بدکاران خواهند بود


درس سوره: بازخورد اعمال دنیای مومنان در قیامت مقامات بالا ونعمتهای بهشتی وکم فروشان ومکذبان جایگهای سخت ومحرومیت از نعمت است

ترجمه و تدبر:سركارخانم ليلا انصاري


كلمات كليدي:مطففين كم‌فروش سجين عليين فجار ابرار مكذب مجرم
به ناز Offline
#2 ارسال شده : 6 years ago
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده مهربان

💠فراز اول سوره مطففین،
آیات( ۱ الی۶)
⚜درس فراز اول:
هشدار به کم فروشان در مورد وقوع قیامت و لزوم پاسخ گویی در برابر خداوند عالمیان


💠فراز دوم،
آیات( ۷ الی ۲۸)
⚜درس فراز دوم:
پرونده بدکاران در سجین است، همانها که قیامت را تکذیب میکردند، و اینان وارد دوزخ میشوند، و
پرونده نیکوکاران در علیین است،که مقربان الهی آن را نظاره میکنند، واین ابرار وارد بهشت با نعمتهای فراوان، میشوند و ازچشمه ای که مقربان جاری میکنند مینوشند،
وباید رقابت کنندگان به سوی این پاداش عظیم از یکدیگر پیشی بگیرند.

💠فراز سوم،
آیات( ۲۹ الی ۳۶)
⚜درس فراز سوم:
در دنیا بدکاران مومنان را به سخره میگرفتند ولی در این روز( قیامت)، برعکس ، مومنان کفار را مسخره میکنند،
آیا کافران به جزای اعمال خود رسیده اند؟
والبته پاسخ مثبت است.
(جمله سوالی که پاسخ آن مشخص است و برای تاکید به صورت سوال مطرح شده است)

📚درس سوره مطففین:
هشدار به کم فروشان و اینکه پرونده آنان و سایر بدکاران در سجین و جایگاه خودشان در دوزخ است ولی پرونده ابرار( نیکوکاران) در علیین و جایگاهشان
در بهشت پرنعمت است، و برخلاف دنیا در آنروز مومنان کفار را به استهزا میگیرندو کافران به جزای اعمال خود میرسند.


خانم زهرا موبدی
به ناز Offline
#3 ارسال شده : 6 years ago
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
بنام خدا

🔶 تدبر در سوره مطففین 🔶

🔸 درب پاراگراف اول : آیات (۱تا ۶)

نکوهش کسانی که به حقوق مادی دیگران بی توجهند وعاقبت آنرا در روز قیامت نادیده می گیرند .

🔸 درب پاراگراف دوم : آیات ( ۷ تا ۱۷)

بدکاران وظالمان که سعی بر انکار روز جزا دارند ،باید بدانند که اعمالشان آنها را به قعر جهنم خواهد کشاند.

🔸 درب پاراگراف سوم :آیات (۱۸ تا ۲۸)
واعمال نیکو کاران ، آنها را به بالاترین درجات بهشتی که در برگیرنده بهترین نعمتها واکرامها است سوق خواهد داد.

🔸 درب پاراگراف چهارم :آیات( ۲۹ _ ۳۶)
بدکاران با تکذیب روز جزا ، حقوق معنوی دیگران را نادیده گرفته و مومنان را در دنیا تحقیر می کنند ولی باید بدانند که در قیامت مومنان تکریم شده وتحقیر کافران را تماشا خواهند کرد.

🔰 درس سوره :

کافران با انکار روز جزا ،حقوق مادی ومعنوی دیگران را نادیده می گیرند
ولی نتیجه ای جز تحقیر توسط خداوند ومومنان بهشتی (هماهنگی جزا با عمل ) وسقوط در جهنم عایدشان نخواهد شد.


💢💠💢نکات؛

پاراگراف 1_ خداوند کم فروشان را مورد توبیخ قرارداده وریشه آن را نادیده گرفتن وانکار روز جزا معرفی نموده است.

پاراگراف 2_3 ، دوسرنوشت متفاوت برای تکذیب کنندگان وایمان آورندگان روز جزا تبیین شده واعمال این دوگروه را منجر به ورود به سرنوشتی پست یا اعلی معرفی کرده است
ضمن اینکه عامل تکذیب را در گروه اول آلودگی تدریجی قلب به دلیل ظلم وگناه مطرح کرده که خودبخود منجر به کر وکور شدن در فهم آیات الهی وراهنماییهای آن خواهدشد.
دراین آیات خداوند متعال سه نوع عذاب را برای تکذیب گران برشمرده است که شامل عذاب دوزخ -عذاب سرزنش وتوبیخ -عذاب درحجاب ماندن از لقای پروردگار (بعلت خشم خداوند برآنها) می باشد.
وبرای نیکان انواعی از نعمتهای بهشتی همراه با تکریم پروردگار رابرشمرده است.

پاراگراف 4_ نیز به برخورد اهانت آمیز کافران با مومنان اشاره کرده که منجر به پایمال شدن حقوق معنوی مومنان دردنیا وعذاب اخروی خودشان (با برتری مومنان بر کافران) در قیامت خواهد شد .


خانم الهه سادات خدایی
admin Offline
#4 ارسال شده : 6 years ago
admin

رتبه: Administration

گروه ها: Administrators, Moderator, member
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 422

9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
تدبر و فهم و تفسير سوره مطففين: منظور از مطففين چه كساني هستند؟ارتباط مطففين با فجار و مكذبين چيست؟

پاسخ 1:

«ويل» گزارشى است ربانى، نفرين نيست كه خواستهاى همه از خداست و خدا هم خواسته اى از ديگرى ندارد!
«ويل» واى است، كه حسرت و زيانبارى است، و اينجا براى مطففان كه كاستى كنندگان از ديگرانند ويلاى از كل جهاتى است كه در آنها نسبت به ديگران كاستى روا دارند كه اعم از جانى ،عقلى، عقيدتى، عرضى و مالى كه نواميس اصلى انسانيت است.تنها مالى و اقتصادى نيست كه خود فروترين ويل است، بلكه كلى است، زيرا در "على الناس"، "كالوهم او وزنوهم" كلا ناس محورند، كه كيل و وزن هم تمامى اين اوزان پنج گانه را شامل است، و اين دو عبارت اخراى كل سنجشهايند دركل هر گونه زيان رسانى به ديگران است كه در برخورد با آنان در حد امكان كاستيهايى در آنان مى جويند و مى خواهند و عملى مى سازند، و اين خود به گمان افزون كردن به خودشان و يا نفى فراتر يا برابرى با ديگران است.

ديگران را پيمانه و وزن مى كنند و در اين سنجشها با آنان زيانها وارد مى كنند، كه با خودخواهى، خودبينى و خودراهيشان دست رد كلى به سينه ديگران زدن و با استبداد، استضعاف، استخفاف، استحمار، استكبار، استعمار، و استثمار، با اين هفت اس جهنمى نواميس پنج گانه ديگران را كاستى يا نيستى مى دهند

أَلاَ يَظُنُّ أُوْلَـلـِكَ أَنَّهُم مَّبْعُوثُونَ _…_4_
آيا ايشان گمان نمى دارند كه بى گمان برانگيخه شده گانند، _…_4_
آيه 4 ـ اينان حتى گمان به رستاخيزشان ندارند، و اينجا گمان شك و احتمال را هم شامل است، زيرا هر گونه احتمال رستاخيز هم خود كاهش در اين مخمس زيانبارى ايجاد مى كند.

آيه 16 ـ هم اينان گيرانه هاى دوزخند (17) و به آنان گفته مى شود اين همان است كه خود وسيله تكذيبشان بوده ايد. اينجا با نگرشى مجدد به سوى «مطففين» مجدداً مى فهميم كه اينان تنها كم فروشان و زياده گيران مالى نيستند، كه اين خود در ميان موحدان و مسلمانان نيز هست، گرچه اين هم كارى جهنمى است ولى به تنهايى اينگونه جهنمى نيست.

تفسیر فرقان،ایت الله صادقی تهرانی

پاسخ 2:
کم¬فروشان خود را ارزشمند و دیگران را بی ارزش میدانند
کم¬فروشان عملاً ارکان دین را تکذیب می¬کنند ، ولو اینکه برخوردار از ظواهر مسلمانی بوده، بلکه حتی خیلی ظواهر مرغوبی هم داشته باشند.
آنها، در عمل، خویش را از دیگران بالاتر می¬دانند که حق خویش را (مطابق آیه 2) کامل می¬خواهند، اما برای دیگران ارزشی قائل نیستند که (مطابق آیه 3) حق آنها را ناقص می¬دهند.
در این حالت دارند عملاً آموزه¬های دینی را تکذیب می¬کنند، حتی اگر با زبان آنها را تصدیق کنند.

فجّار (در آیه 7) اعم از مطففین (در آیه 1) است
کلمه «کلّا» که در ابتدای آیه 7 هست، این پاراگراف را به پاراگراف اول وصل می¬کند و در نتیجه موضوع آیه 7 ، موضوع آیه 1 را هم در بر می¬گیرد.
یعنی «فجّار» اصناف مختلفی را شامل می¬شود که یکی از آن¬ها کم¬فروشان مورد بحث آیه 1 هستند.

تجاوزگران و تکذیبگران و فجّار و کم¬فروشان در یک ردیف اند

از آنجا که هم در آیه 1، و هم در آیه 10، کلمه «ویل» به کار رفته معلوم می-شود کم¬فروشان و تکذیبگران هم ردیف¬اند، و از آنجا که در ابتدای آیه 7 «کلّا» دو پاراگراف را به هم وصل می¬کند، معلوم میشود «فجار» هم با کم¬فروشان هم ردیف است.
همچنین از آیه 12 فهمیده می¬شود تجاوزگران نیز با آنها همردیف¬ می باشند.

تفسير آقاي گنجه اي

پاسخ 3:
1-طفف به معنای چیزی را از اطرافش خالی گذاشتن و نیز کاستن و کم کردن از چیزی است که مفهومی عام دارد. در این ایات با توجه به وجود کلمات علی الناس و کالو و وزنوا به کاستن و فروگذاشتن از حقوق مادی مردم از جمله در خرید و فروش و وزن کردن و مترکردن و هرانچه که طبق شاخصی کمی یا کیفی اندازه گیری و مبادله میشود،اشاره دارد.

2-قران،کم فروشی و کاستن از حقوق مردم را در بعد عقیدتی معلول بی باوری به بعث و حساب وکتاب در قیامت میداند.و بیان میکند اگر احتمال وجود معاد و مجازات اخروی را بدهند،دست به این کار نمیزنند.

3-در این فراز ، مطففین ،گروهی از فجار محسوب شده اند که نامه اعمال انها در سجین ثبت و نگهداری میشود.با توجه به سوره شمس، فجور خروج از مسیر تقوا و خودکنترلی است و مطففین نیز با تضیع حقوق مردم از روی حرص و مالدستی ،از تقوا فاصله گرفته و فاجر شده اند.لذا مطففین از حیث عمل و رفتار ،فاجر و از حیث عقیده،بی باور به جزای اخروی هستند.پیش از این در سوره ماعون نیز دیدیم
که عابدان و نمازگزاران بی توجه به همنوعان و منع کنندگان خیر، در منطق قران جزو مکذبان و بی باوران به معاد هستند.

آقاي سيدكاظم فرهنگ

ویرایش بوسیله کاربر 6 years ago  | دلیل ویرایش: edit

admin Offline
#5 ارسال شده : 6 years ago
admin

رتبه: Administration

گروه ها: Administrators, Moderator, member
تاریخ عضویت: 1391/10/20
ارسالها: 422

9 تشکر دریافتی در 9 ارسال
تدبر و فهم سوره مطففين: منظور از كتاب مرقوم چيست؟ سجين و عليين چيست؟ ايا نامه اعمال در سجين و عليين است يا خود افراد؟

پاسخ 1:
در آیه 9 آمده : کتابی «مرقوم».
«مرقوم» چه معنی دارد؟ ما معمولاً با چنین جملاتی آشنا هستیم : «سرنوشت او چنین رقم خورده» یا «رقم نجومی» یا «ارقام» یا «رقوم» هر چه باشد پشت کلمه «مرقوم» مفاهیمی مانند منطق و مدیریت و دقت ریاضی نهفته است.
اگر آیه 9 را در جهت توصیف و تعریفِ «کتاب» (=نامه) آیه 7 بدانیم، همان مفهوم «نامه» که در سوره حاقه دیدیم را دارد، بعلاوه مفاهیمی مانند منطقی بودن و دقت ریاضی و امثالهم، و این هر دو مطلب را قبلاً به طور خلاصه در عبارت «جزاء وفاقاً» در آیه 26 سوره نبأ دیدیم.

بنابراین «نامه» مورد بحث آیه 7، ضمن این که همان «نامه» مورد بحث سوره حاقه هست، در اینجا مورد این تأکید نیز قرار گرفته که «در سجّین بودن» آن از روی حساب و کتاب و بر اساس منطق است.
خلاصه اینکه «حق فجار است که نامه¬شان به سجّین ارائه داده شود»، بعبارت دیگر «کتاب» آیه 7 «کارنامه»، و «کتاب» آیه 9، معادل «حکمِ» زندانی بودن آنها است.

سجّین
«سِجن» یعنی زندان و «سجّین» مبالغه ای است در مفهوم زندان، و آیه 8 نیز تأکیدی است بر آن.

علّیین
مانند سجّین که مبالغه در سِجن دارد، کلمه فوق نیز مبالغه در «علّو» (بالایی، والایی) دارد و آیه 18 حکایت از جایگاهی بسیار بالا و والا دارد که متعلق به مقربان است.

ترجمه تفسیریِ آزاد
ای مردم! نه! چنانکه بیخیالانه سهل انگاری میکنید نیست، حکم زندانیِ گناهکاران به سجين که زندان در زندان استابلاغ میشود (7) و ای پیامبر! سجين چگونه میتواند برای مردمان قابل تصور باشد؟ (8) قانوني است که در مورد تنبیه مجرمان نوشته شده (9) که واي در آن روز برتگذيبگران (10) که روز قيامت را تکذيب مي کنند (11) و کسی آن را تکذيب نمي کند مگر اینکه تجاوزگر و گناهکار باشد (12) آنقدر تجاوزگر و گناهکار که وقتي آيات ما بر او خوانده ميشود بگويد اینها افسانه هاي پيشينيان است (13) نه! ای مردم! چنانکه بیخیالانه سهل انگاری میکنید نیست، رفتار مجرمانه آنها سبب شده که دلهاشان زنگار ببندد (14) و آنها در آن روز از الطاف پروردگارشان در پردهء محرومیت باشند (15) سپس در جحيم فرو خواهند افتاد (16) سپس به آنها گفته خواهد شد اين است آنچه تکذيبش ميکرديد (17)اما در باره مردمان خوب نیز آنطور نیست که شما مجرمان می انگارید، زیرا حکم بهشتی بودن آنان به علّيين ابلاغ میشود (18) و ای پیامبر! علیین چگونه میتواند برای مردمان قابل تصور باشد؟ (19) که قانوني است که در باره پاداش خوبان نوشته شده (20) و مقربان به آن گواهي ميدهند (21)

از تفسير آقاي جمال گنجه اي

پاسخ 2:
مراد از كلمه ((سجين )) چيزى است كه مقابل و مخالف ((عليين )) باشد، و چون معناى عليين علو روى علو ديگر و يا به عبارتى علو دو چندان است ، معلوم مى شود منظور از سجين هم سفلى روى سفلاى ديگر، و يا به عبارتى پستى دو چندان و گرفتارى در چنان پستى است ، همچنان كه آيه ((ثم رددناه اسفل سافلين )) بدان اشاره مى كند، پس از هر معنا نزديك تر به ذهن اين است كه اين كلمه مبالغه در ((سجن - حبس )) باشد، همچنان كه كلمه ((سكير)) و ((شريب )) مبالغه در ((سكر - مستى )) و ((شرب - نوشيدن )) است ، در نتيجه معناى آيه - همانطور كه ديگران هم گفته اند - اين است كه كتاب فجار در حبس و زندانى است كه هر كس در آن بيفتد بيرون شدن برايش نيست .

كلمه ((كتاب )) به معناى مكتوب است ، آن هم نه از كتابت به معناى قلم دست گرفتن و در كاغذ نوشتن ، بلكه از كتابت به معناى قضاى حتمى است ، و منظور از ((كتاب فجار)) سرنوشتى است كه خدا براى آنان مقدر كرده ، و آن جزايى است كه با قضاى حتميش اثبات فرموده .

پس حاصل آيه اين شد: آنچه خداى تعالى به قضاى حتميش براى فجار مقدر و آماده كرده در سجين است كه سجنى بر بالاى سجنى ديگر است ، به طورى كه اگر كسى در آن بيفتد تا ابد و يا تا مدتى بس طولانى در آن خواهد بود.

از تفسير الميزان



به ناز Offline
#6 ارسال شده : 6 years ago
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
پرسش❓❓❓


چه چيزي در سجين است؟در پستهاي بالا دو نظر مشاهده شد:

1-نامه اعمال فجار در سجين است

2-مقدر شده كه خودشان در سجين باشند

کدام نظر صحیح می باشد ؟

پاسخ
1

وَكُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنشُورًا
و کارنامه هر انسانی را به گردن او بستهایم، و روز قیامت برای او نامهای که آن را گشاده میبیند بیرون میآوریم.
سوره اسراء آیه 13
با توجه به این آیه نامه اعمال همراه انسان است لذا این نامه اعمال هر جا باشد خود فرد هم همانجاست یا به عبارتی نامه اعمال همان بازخورد عمل است که در اخرت به انسان بازمیگردد واین اعمال است که انسان را به ان جایگاه(سجین یا علیین) سوق میدهد

خانم انصاري
💠💢💠

پرسش:
آیا طایر با کتاب،یک چیز در نظر گرفته می شود؟
اگر همراه انسان است
که نخرج له ،معنا نداره

💠:anger
پاسخ
:گشوده شدن نامه اعمال استعاره ای نیست؟ = با تجسم اعمال



پاسخ
💠💢 در قران
هم مشاهده اعمال
و هم دادن نامه اعمال به دست چپ و راست

بکاررفته
باید همه ایات مرتبط را دید

پاسخ 2:
با توجه به ظاهر ايات و تاكيد بر كتاب ابرار و كتاب فجار،مفهوم نگهداري نامه و پرونده اعمال ،درست به نظر ميرسد
فرهنگ
به ناز Offline
#7 ارسال شده : 6 years ago
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
پرسش❓❓❓

ارتباط فراز اول و مطففين با بقيه ايات سوره چیست؟

پاسخ 1:

در پاراگراف 1 می فرماید کم فروشان نیز مانند سایر مجرمان می باید درپیشگاه خداوند حاضر شوند و در باره رفتارشان که خود را تافته جدا بافته حساب می کنند پاسخگو باشند.
در پاراگراف 2 قانون برخورد با کسانی که بسیار اهل گناهند این است که آنها در حالتی که شبیه به «زندان در زندان» است خواهند بود، و قانون برخورد با آدم های خوب این است که آنها در نعمت های زیاد خواهند بود.
در این پاراگراف می فرماید گناهگاران عادت داشتند مومنان را مسخره کنند، در حالیکه کسی آنها را فضول مومنان قرار نداده بود.
در این پاراگراف می فرماید در آخرت این مومنان هستند که به کافران خواهند خندید.
از تفسير اقاي گنجه اي


پاسخ 2:
سلام
در فراز اول کم فروشان را تهدید ومعرفی نموده ودلیل این کار شان را بیان نموده ودر ایات بعدی جایگاه انان را توصیف نموده وانان را با مکذبین روز قیامت هم سنگ تلقی کرده زیرا مکذبان نیز به مانند کم فروشان که به دلیل باور نکرون قیامت به این فجور گرفتار شدند با انکار قیامت به فجور گرفتار می شوند که نتیجه هر دو "ویل "عذابی شدید مثل جحیم را تجربه خواهند کرد
در ایات بعدی هم مقابل این دو گروه از گروه" ابرار" نیکو کاران نام برده شده با معرفی جایگاه انان در نظر دارد اهرم تشویق را برای هدایت بکارگیرد

خانم انصاری

💢💠💢
پاسخ 3:

به نظر من مطففين در زمره كساني هستند كه بطور عملي ،معاد را تكذيب ميكنند
مشابه سوره ماعون


اقاي گنجه اي ،فراز اول را فرعي و پرانتزي ميداند.

اقاي الهي زاده ،با توجه به معناي لغوي طفف :كم كردن

فراز اول و اخر را مرتبط ميداند
اولي مطففين اقتصادي
دومي مطففين فرهنگي


اما اگر نگاه كلي به همه فرازهاي سوره داشته باشيم.

در فراز اول از کم گذاران و کاهندگان حقوق مردم نکوهش شد و علت انرا بی باوری به بعث در قیامت خواند. سپس متذکر شد که اینها فاجرند و نامه عمل فجار هم در سجین ثبت و ضبط است.در فراز دوم به ریشه یابی تکذیب و ناباوری به معاد پرداخت و انرا ناشی از استمرار گناه و تجاوز و انحراف تدریجی قلوب انها دانست .در سوره های قبل نیز خواندیم که میل به فجور و گناه،موجب ناباوری و غفلت و دیرپنداری قیامت میشود. در واقع این دو فراز به کم فروشان و کم گذاران هشدار میدهد که هرگونه فجور و تضییع حقوق دیگران با بی باوری به معاد،ارتباط مستقیم و دوطرفه دارند.
در فراز بعدی به نقطه مقابل این فجار یعنی ابرار و سرنوشت اخروی بسیار مطلوب انها پرداخت تا دوگانه هدایتی تنبیه و تشویق را متمایز نموده،امکان انتخاب مسیر توسط مخاطبان را فراهم نماید.
در فراز اخر نیز به بروز رفتار زشت تری از مکذبان و فجارکه نتیجه همان زنگار قلب و تکذیب معاد است اشاره میکند و ان تمسخر اهل ایمان بدلیل حق پنداری خود و باطل انگاری مومنین(طرف مقابل) است که ضمن انذار از جزای اخروی،به معکوس شدن این صحنه در اخرت اشاره کرده همزمان ، به مومنین نیز دلداری میدهد.
در واقع این نوع برخورد،شدت غوطه ورشدن فرد در گناه و تکذیب را نشان میدهد. چه بسا افرادی که معاد یا عقیده دیگری را قبول ندارند اما کاری هم به معتقدان به ان عقیده نداشته و در جامعه بدون تقابل با هم زندگی میکنند. اما در اینجا به کفاری اشاره شده که علاوه بر تکذیب ایات الهی و معاد، به جبهه گیری علیه پیامبر و یارانش که معتقد و مبلغ این عقیده هستند،اقدام کرده اند.که شرح اقدامات مختلف انها در سوره های بعدی خواهد امد.
بعبارتی میتوان گفت از ابتدا تا انتهای سوره در هر فراز،زشتی اعمال و شدت گمراهی بی باوران به معاد افزایش یافته است.
کم گذاران-فجار- مکذبین-مجرمین تمسخرکننده مومنین

اقای فرهنگ

ویرایش بوسیله کاربر 6 years ago  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

به ناز Offline
#8 ارسال شده : 6 years ago
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
تدبر در سوره مطففين: منظور از بل ران علي قلوبهم ماكانوا يكسبون چيست؟ چگونه گناهان،قبل را سياه ميكند؟

{کلا بَلْ رَانَ عَلى قُلُوبهِم مَّا كانُوا يَكْسِبُونَ}
اين جمله ردع و انكار سخن تكذيب گران ، يعنى رد (اساطير الاولين )است راغب گفته : كلمه (رين ) به معناى غبار و زنگ ، و يا به عبارتى تيرگى است كه روى چيز گرانبهايى بنشيند (در نسخه اى ديگر آمده روى چيز شفافى بنشيند)،
در قرآن آمده كه : (بل ران على قلوبهم ...) يعنى گناهان مانند زنگى و غبارى شد كه روى جلاى دلهاشان را گرفت ، و آن دلها را از تشخيص خير وشر كور كرد.
پس اين (زنگ بودن گناهان بر روى دلهاى آنان ) عبارت شد از حائل شدن گناهان بين دلها، و بين تشخيص حق ، آنطور كه هست .

از اين آيه شريفه سه نكته استفاده مى شود:

1⃣ اعمال زشت نقش و صورتى به نفس مى دهد، و نفس آدمى را به آن صورت در مى آورد.

2⃣ اين نقوش و صورت ها مانع آن است كه نفس آدمى حق و حقيقت را درك كند، و ميان آن و درك حق حائل مى شود.

3⃣ نفس آدمى بحسب طبع اوليش صفا و جلايى دارد كه با داشتن آن حق را آنطور كه هست درك مى كند، و آن را از باطل ، و نيز خير را از شر تميز مى دهد، همچنان كه در جاى ديگر فرمود: (و نفس و ما سويها فالهمها فجورها و تقويها)


در اصول كافى به سند خود از زراره از امام باقر (عليه السلام ) روايت آورده كه فرمود: هيچ بنده اى نيست مگر آنكه در قلبش لكه اى سفيد هست ، وقتى گناهى بكند در اين لكه سفيد لكه اى سياه پيدا مى شود، اگر از آن گناه توبه كند آن لكه سياه پاك مى شود، و اگر همچنان به گناه خود ادامه دهد لكه سياه زياد مى شود و زياد مى شود تا آنكه همه سفيدى را بپوشاند، همينكه سفيدى پوشيده شد، ديگر تا ابد صاحبش به سوى خير بر نمى گردد، و اين كلام خداى عزوجل است كه مى فرمايد: (كلا بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون ).

مؤلف : اين معنا در الدر المنثور هم از عده اى از نويسندگان كتب حديث از ابو هريره از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) نقل شده .
و نيز در اصول كافى به سند خود از عبد اللّه بن محمد حجان ، از بعضى از راويان شيعه -با حذف راويان آخر حديث - روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) فرمود: با يكديگر مذاكره كنيد و بديدن يكديگر برويد و احاديث را براى يكديگر نقل كنيد، كه حديث مايه جلاى دلها است ، و دلها زنگ مى زند آنچنان كه شمشير زنگ مى زند، و جلاى آن حديث است .

ترجمه تفسير الميزان جلد 20 صفحه 390

ویرایش بوسیله کاربر 6 years ago  | دلیل ویرایش: edit

به ناز Offline
#9 ارسال شده : 6 years ago
به ناز

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, students, Moderator
تاریخ عضویت: 1396/05/22
ارسالها: 267

تشکرها: 1 بار
تدبر و فهم منسجم سوره مطففين:مطفف يعني چه و ارتباطش با مجرم و مكذب چيست؟سير هدايتي و درس سوره مطففين چيست؟ ارتباط ايات و فرازهاي سوره مطففين با يكديگر چيست؟

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان

وَيْلٌ لِّلْمُطَفِّفِينَ {1}
واى بر كم گذاران (کاهندگان حقوق مردم از جمله کم فروشان)

الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُواْ عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ {2}
كه چون از مردم پيمانه ستانند تمام ستانند
وَإِذَا كَالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ {3}
و چون براى آنان پيمانه يا وزن كنند به ايشان كم دهند
أَلَا يَظُنُّ أُولَئِكَ أَنَّهُم مَّبْعُوثُونَ {4}
مگر آنان احتمال نمی دهندكه برانگيخته خواهند شد
لِيَوْمٍ عَظِيمٍ {5}
[در] روزى بزرگ
يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ {6}
روزى كه مردم در برابر پروردگار جهانيان به پاى ايستند

كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ {7}
نه چنين است [كه مىپندارند مبعوث نمیشوند] بلكه كارنامه بدكاران در سجين(زندان های تو درتو) است

وَمَا أَدْرَاكَ مَا سِجِّينٌ {8}
و تو چه دانى كه سجين چيست
كِتَابٌ مَّرْقُومٌ {9}
كتابى است نوشته شده

💠عصاره فراز ایات (1-9)هشدار به کاهندگان از حقوق و اموال مردم که حتما با نامه اعمالتان در قیامت محشور میشوید.

💢نکات:
1)طفف به معنای چیزی را از اطرافش خالی گذاشتن و نیز کاستن و کم کردن از چیزی است که مفهومی عام دارد. در این ایات با توجه به وجود کلمات علی الناس و کالو و وزنوا به کاستن و فروگذاشتن از حقوق مادی مردم از جمله در خرید و فروش و وزن کردن و مترکردن و هرانچه که طبق شاخصی کمی یا کیفی اندازه گیری و مبادله میشود،اشاره دارد.اما فقط منحصر به خرید و فروش کالا نیست بلکه هر نوع ارتباط انسانها با هم که حقوقی بینشان وجود دارد،را نیز در برمی گیرد. اعم از کارمند، معلم، فروشنده،ارایه دهندگان خدمات،فرزند،والدین،همسر،والیان و شهروندان و...
نکته ظریفی هم که میتوان از آیه 3 استفاده کرد،ارجاع ضمیر هم در کالوهم او وزنوهم به خود مردم است نه به اموال و کالاهای انها. یعنی در سنجش و ارزیابی دیگران نیز نباید کم گذاشت .بلکه همانگونه که خود را ارزیابی می کنیم دیگران را نیز مورد سنجش و ارزیابی قراردهیم و حقوق اعتباری و مالی انها را ضایع نکنیم.(البته در مواردی که سنجش دیگران توسط افراد ذیربط لازم است نه اینکه در همه موارد ،بخواهیم دیگران را قضاوت کنیم)


2)قران،کم فروشی و کاستن از حقوق مردم را در بعد عقیدتی معلول بی باوری به بعث و حساب وکتاب در قیامت میداند.و بیان میکند اگر احتمال وجود معاد و مجازات اخروی را بدهند،دست به این کار نمیزنند.

3)در این فراز ، مطففین ،گروهی از فجار محسوب شده اند که نامه اعمال انها در سجین ثبت و نگهداری میشود با توجه به سوره شمس، فجور خروج از مسیر تقوا و خودکنترلی است و مطففین نیز با تضیع حقوق مردم از روی حرص و مالدستی ،از تقوا فاصله گرفته و فاجر شده اند لذا مطففین از حیث عمل و رفتار ،فاجر و از حیث عقیده،بی باور به جزای اخروی هستند پیش از این در سوره ماعون نیز دیدیم
که عابدان و نمازگزاران بی توجه به همنوعان و منع کنندگان خیر، در منطق قران جزو مکذبان و بی باوران به معاد هستند.


♻️-کلمات مرتبط با فجور(شمس) و فجار (انفطار و مطففین)و فجره (عبس)در سوره های قبل این گونه بود: نخستین بار در سوره شمس بیان شدکه انسان به انتخاب خود میتواند در دو مسیر تقوا یا فجور قرار گیرد فلاح نفس در تزکیه و رشد دادن ان با قرار گرفتن در مسیر تقوی و خودکنترلی و تاریکی و خسران ان در پوشاندن گوهر نفس باچرخش انسان از مسیر تقوی و قرار گرفتن در مسیر پرده دری وبی پروایی است.
در سوره انفطار بیان شد که فجار که جزای اخروی را تکذیب میکنند در یوم الدین وارد اتش جحیم میشوند. در سوره عبس،کفران و ناسپاسی نسبت به هدایت و اوامر الهی را موجب فجور وسرنوشت تلخ اخروی (اولئک هم الکفره الفجره)و خشیت و هدایت پذیری الهی و تزکیه را موجب سرنوشت مطبوع اخروی بیان نمود.
در سوره قیامت نیز پرسش از زمان قیامت،بهانه و نشانه ای از تمایل انسان به انکار معاد برای آزادی در فجور بیان شده بود بَلْ يُرِيدُ الْإِنسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ {5} يَسْأَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ {6}از اينرو مىپرسد قيامت كى خواهد بود

لذا بین فجور (پرده دری تقوا و خودکنترلی) و تکذیب و انکار معاد همواره در ایات رابطه مستقیم برقرار است.
در اینجا هم در ایات بعد بحث مکذبین را مطرح و تحلیل میکند.
یعنی کاستن از حقوق مردم ،فجور و شکاف در تقوا و ظهور فسق و بی عدالتی است.و این هر دو مرتبط با انکار یا غفلت از معاد است.


وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ {10}
واى بر تكذيب كنندگان در آن هنگام
الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ {11}
آنان كه روز جزا را دروغ مىپندارند
وَمَا يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ {12}
و جز هر تجاوزپيشه گناهكارى آن را به دروغ نمىگيرد

إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ {13}
[همان كه] چون آيات ما بر او خوانده شود گويد [اينها] افسانههاى پيشينيان است
كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ {14}
نه چنين است بلكه آنچه مرتكب مىشدند زنگار بر دلهايشان بسته است
كَلَّا إِنَّهُمْ عَن رَّبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَّمَحْجُوبُونَ {15}
زهى پندار كه آنان در آن روز از (لقا یا رحمت)پروردگارشان سخت محجوبند
ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصَالُوا الْجَحِيمِ {16}
آنگاه به يقين آنان به جهنم درآيند
ثُمَّ يُقَالُ هَذَا الَّذِي كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ {17}
سپس [به ايشان] گفته خواهد شد اين همان است كه آن را به دروغ مىگرفتيد

💠عصاره فراز آیات (10-17) انکار جزای اخروی تنها نتیجه استمرار تجاوز و گناه و سیاه شدن قلب است که سرانجامش ورود به جهنم است.


💢نکات:

-تحلیل رفتار و باور مکذبین:
در این فراز،تکذیب و انکار معاد و ایات الهی را تنها به گناهکاران و متجاوزان نسبت میدهد و علت ان را هم زنگار و انحرافی میداندکه بر اثر استمرار تجاوز و گناه بر قلب انها پدید امده و ایمان به معاد را مانع ادامه رفتارهای متجاوزانه خود میدانند. یعنی افرادی که در پاسخ به دعوت پیامبران،انها را انکار کرده و پیام رسولان را افسانه های گذشتگان و خرافات پیشینیان میدانند،انسانهای عجیب و خاصی نبوده اند یا از اول مکذب متولد نشده اند بلکه در اثر استمرار ارتکاب گناه و تجاوز به حقوق دیگران، قلب سلیم خود را سیاه کرده از پذیرش حقیقت سرباز میزنند.

♻️-ارتباط فراز اول و دوم:
در واقع این دو فراز به کم فروشان و کم گذاران هشدار میدهد که هرگونه فجور و تعدی با بی باوری به معاد،ارتباط مستقیم و دوطرفه دارند یعنی افزایش گناه باعث شدت سیاهی قلب و ان هم باعث فرار از معاد و جزای اخروی و انکار آن میشود. وبرعکس انکار معاد هم موجب ارتکاب بیشتر گناه میشود.


-واکنشی جدید از سوی مخالفان پیامبر:

سوره مطففین اولین سوره ایست که قول مخالفان و منکران مبنی بر افسانه بودن قران را بیان کرده است و در سوره های بعدی نیز زیاد تکرار شده است إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ
پیش از این در سوره مدثر به مخالفت و تدبیر یک نفر اشاره شد که قران را سحر خواند ان هذا الا سحر یوثر ان هذا الا قول البشر
در فراز اخر سوره هم برای اولین بار به تمسخر مومنان و گمراه خواندن انها توسط کفار اشاره شده است در واقع شروع رویارویی اهل ایمان و اهل کفر میباشد.
این دو واقعیت نشان میدهد که از اینجا به بعد نوع و شدت مخالفتها با پیامبر وارد مرحله جدیدی شده است(انتهای مرحله سوم و اغاز مرحله چهارم)

كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ {18}
نه چنين است در حقيقت كتاب نيكان در عليون است
وَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّيُّونَ {19}
و تو چه دانى كه عليون چيست
كِتَابٌ مَّرْقُومٌ {20}
كتابى است نوشته شده

يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ {21}
مقربان آن را مشاهده خواهند كرد (گواهی خواهند داد)
إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ {22}
براستى نيكوكاران در نعيم [الهى] خواهند بود
عَلَى الْأَرَائِكِ يَنظُرُونَ {23}
بر تختها [نشسته] می نگرند
تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ {24}
از چهرههايشان طراوت نعمت [بهشت] را درمى يابى

يُسْقَوْنَ مِن رَّحِيقٍ مَّخْتُومٍ {25}
از بادهاى مهر شده نوشانيده شوند
خِتَامُهُ مِسْكٌ وَفِي ذَلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ {26}
[بادهاى كه] مهر آن مشك است و در اين [نعمتها] مشتاقان بايد بر يكديگر پيشى گيرند
وَمِزَاجُهُ مِن تَسْنِيمٍ {27}
و تركيبش از [چشمه] تسنيم است
عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ {28}
چشمه اى كه مقربان [خدا] از آن نوشند

💠عصاره فراز آیات (18-28)سرنوشت اخروی مطبوع ابرار در نعمتهای بهشتی (در برابر سرنوشت تلخ فجار و مکذبین)

💢نکات:
اعمال ابرار نیز ثبت و مکتوب و نگهداری میشود اما در مکان و شرایطی متفاوت . نامه فجار در سجین و زندان های تو در تو بود اما نامه ابرار در علیین (علوی بر روی علو دیگر) است.

-مقربون در جایگاهی برتر از ابرار هستند مقربین امکان نوشیدن دائمی و بدون محدویت از چشمه تسنیم را دارند اما ابرار از باده هایی مینوشند که از تسنیم هم با ان ممزوج شده است. این موضوع پیشتر در سوره واقعه نیز بیان شده بود و نعمات برتر بهشتی سابقون و مقربون نسبت به اصحاب یمین توصیف شده بود.


إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُواْ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ {29}
[آرى در دنيا] مجرمین آنان را كه ايمان آورده بودند به ريشخند مىگرفتند
وَإِذَا مَرُّواْ بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ {30}
و چون بر ايشان مى گذشتند اشاره چشم و ابرو با هم رد و بدل مىكردند
وَإِذَا انقَلَبُواْ إِلَى أَهْلِهِمُ انقَلَبُواْ فَكِهِينَ {31}
و هنگامى كه نزد خانواده[هاى] خود بازمىگشتند به شوخ طبعى مى پرداختند

وَإِذَا رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هَؤُلَاء لَضَالُّونَ {32}
و چون مؤمنان را مى ديدند مى گفتند اينها [جماعتى] گمراهند
وَمَا أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حَافِظِينَ {33}
و حال آنكه آنان براى بازرسى [كار]شان فرستاده نشده بودند {33}
فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُواْ مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ {34}
ولى امروز مؤمنانند كه بر كافران خنده مى زنند
عَلَى الْأَرَائِكِ يَنظُرُونَ {35}
بر تختها[ى خود نشسته] نظاره مى كنند
هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ {36}
[تا ببينند] آيا كافران به پاداش آنچه مى كردند رسيده اند

💠عصاره فراز آیات (29-36)کفار که دردنیا مومنان را مسخره کرده و گمراه می نامند،در اخرت به جزای خود خواهندرسید.

💢نکات:
1)این فراز کمی متفاوت از فرازهای قبل سوره است هم بلحاظ مفهومی و هم بلحاظ صفات افراد مورد خطاب
الذین اجرموا و کفار و الذین امنوا و حال انکه در فراز های قبل صحبت از فجار و مکذبین و ابرار و مقربون بود.
ایه 35 علی الارائک ینظرون دقیقا مشابه ایه 23 است که مرجع ضمیر ان ابرار بود.
مقایسه ایه 34 و 29 هم نشانگر اشتراک داشتن مصداق مجرمین و کفار است.
بنابراین ابرار بهشتی ،همان الذین امنوا در دنیا هستند که مورد تمسخرکافران و مجرمان – که در اخرت در اتش جحیم هستند-قرار میگرفتند اما در اخرت،این تمسخر و ترحم برعکس میشود.

2)بررسی ارتباط بین مجرمین و مکذبین
بررسی سوره های سالهای اول نزول نشان میدهد که در همه سوره هایی که از مجرمین و الذین اجرموا سخن رفته(مدثر،مرسلات،معارج، مطففین،قلم،صافات ،قمر،ذاریات ورحمان) تکذیب و تصدیق معاد و یوم الدین نیز بعنوان یکی از صفات انها مطرح شده است. اما برعکس آن اینگونه نیست. یعنی سوره هایی هستند که اشاره به تکذیب دارند اما عنوان مجرم استفاده نشده است لذا میتوان نتیجه گرفت یکی از شاخصه های رفتاری مجرمین ،تکذیب است.
با توجه به دو بند فوق و نیز اصل ارتباط مطالب سوره با هم،مراد از الذین امنوا ،ایمان اورندگان و تصدیق کنندگان یوم الدین و ایات خدا و مراد از کفار و مجرمان هم منکران و مکذبان این امر هستند.


3)باطل پنداری اهل حق و رویارویی با انها :
در این فراز به رفتار زشت دیگری از مکذبان و فجارکه نتیجه همان سیاهی قلب و تکذیب معاد است اشاره میکند و ان تمسخر اهل ایمان بدلیل حق پنداری خود و باطل انگاری مومنین(طرف مقابل) است که ضمن انذار از جزای اخروی،به معکوس شدن این صحنه در اخرت اشاره میکند.و البته دلداری به مومنین نیز هست در واقع این نوع برخورد،شدت غوطه ورشدن فرد در گناه و تکذیب را نشان میدهد. چه بسا افرادی که معاد یا عقیده دیگری را قبول ندارند اما کاری هم به معتقدان به ان عقیده نداشته و در جامعه بدون تقابل با هم زندگی میکنند. اما در اینجا به کفاری اشاره شده که علاوه بر تکذیب ایات الهی و معاد، به جبهه گیری علیه پیامبر و یارانش که معتقد و مبلغ این عقیده هستند،اقدام کرده اند که شرح اقدامات مختلف انها در سوره های بعدی خواهد امد.
البته عامل دیگر تمسخر هم تمایل به ادامه رفتارهای خود و حذف رفتارهای مغایر بوسیله تمسخر است. درواقع فرد با استهزای افراد باورمند به یک عقیده یا عامل به یک رفتار،ضمن مبرا کردن خود،میخواهد طرف مقابل را هم به انفعال وا دارد.
ایات این فراز و خطابهای ان کلی بوده به تمسخر اهل ایمان و ابرار توسط مجرمین و اهل کفر پرداخته است. ولی یکی از مصادیق ان با توجه به فرازهای ابتدای سوره، همان مطففین و کم گذاران در هر صنف هستند که افراد منصف و مراعات کننده حقوق مردم را مورد تمسخر قرار می دهند.

4-ایه اخر سوره "هل ثوب الکفار ماکانویفعلون "نیز همانند ایه "الایظن اولئک انهم مبعوثون"در فراز اول اشاره باین نکته دارد که این کفار اگر باور به جزای اخروی داشتند و میدانستند که در اخرت خود انها مورد تمسخر مومنین قرار میگیرند و این مومنینی که انها را گمراه میخواندند اهل نجات و ساکن در نعیم هستند،دست به این کار نمیزدند.

5)تاثیر متقابل فرد و اطرافیان (اهل) بر همدیگر:
در سوره های نازله تا اینجا،چندین بار به سرمستی جهنمیان در میان اهلشان در دنیا اشاره شد:
ابتدا در سوره قیامت ایات 32و33:ولکن کذب و تولی ثم ذهب الی اهله یتمطی یعنی این روگردانی و تکذیب پیام حق را دستمایه افتخار و تکبر در میان دوستان و هم کیشان خود قرار میدادند.
در سوره مدثر نیز یکی از رفتارهای مجرمین اهل سقر،یاوه سرایی در معیت سایر یاوه سرایان بود.
در سوره انشقاق ایات 12 و 13در مورد اهل اتش میگوید انه کان فی اهله مسرورا انه ظن ان لن یحور
در همین سوره انشقاق این مشخصه را برای اصحاب یمین منتهی در بهشت ذکر میکند: و ینقلب الی اهله مسرورا
در سوره مطففین نیز در توصیف کافران میفرماید پس از مسخره کردن مومنان در میان اهل خود باین خاطر شادمانی و تکبر داشتند.

میتوان بدرستی و مطابق انتظار نتیجه گرفت یکی از عوامل انحراف و عدم تسلیم به حقیقت و باقی ماندن در رفتارهای غلط فعلی،حرف و واکنش اطرافیان است. انسان ها نوعا به تایید اعمالشان
توسط اطرافیان خود و شادی و رضایت ناشی از ان توجه و نیاز دارند.لذا بخشی از افعالشان بخاطر خوشایند انها انجام میشود اما در اخرت،افسوس انرا میخورند.


5)در سوره قبلی ،معارج،ایات 36-39 اشاره شد که کافرین که در توهمات خود انتظار ورود به بهشت را داشتند،با شنیدن ایات الهی و اینکه بهشت و جهنم تابع اراده و ملاکهای خداست نه ملاکها و عقاید انان ،خیره و متعجب از همه طرف به سمت پیامبر هجوم اورده نمیتوانستند حرفهای او را بپذیرند.خداوند در انجا به انها پاسخ دادکه شما که اصل عذاب اخروی را قبول ندارید و رفتارهایتان بر افراد جهنمی منطبق است نه بهشتیان،چگونه خود را مستحق بهشت میدانید؟مگر ملاکهای بهشت و جهنم را شما تعیین میکنید؟ایا میخواهید بر اراده و مشیت خدا غلبه کنید؟ خداوندی که شما را افریده و رب این جهان است،قادر است که شما را ببرد و افرادی بهتر از شما پدیدآورد که شایسته بهشت باشند.و شما در هیچ کدام از این امور،نمیتوانید بر خدا سبقت گیرید و مانع تحقق اراده او شوید.

لذا رفتار بعدی انها بعد از تحیر و ناباوری،استهزا و تمسخر مومنان و گمراه خواندن انها بود که در سوره مطففین اشاره شده است.این امر بتدریج موجب رویارویی دو طرف و ازارو اذیتهای بعدی اهل ایمان توسط کفار شد.

💢⚜💢بررسی کلمات کلیدی و خاص سوره:

💠ترکیب معتداثیم تنها در سوره مطففین و قلم ذکر شده است.جالب انکه ایه إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ نیز تنها در این دو سوره بکاررفته است.
💠ترکیب یوم الدین نیز تنها در سوره های نیمه اول مکی تکرار شده که در سوره مطففین نیز بکاررفته است.
💠ویل یومئذ للمکذبین ،11بار در سوره مرسلات و یکبار در سوره مطففین بکاررفته است.
💠کلمه فجار فقط در سه سوره بکاررفته است: انفطار،مطففین و صاد
💠مقربون و مقربین به عنوان دسته ای از دسته های سه گانه ادمیان در اخرت،تنها در سوره های مطففین و واقعه ذکر شده است.
💠کلمه ابرار فقط 6بار در قران تکرار شده که 2بار ان در سوره مطففین است.
دو گانه تقابلی ابرار و فجار نیز فقط در سوره مطففین و انفطار مشاهده میشود.
همچنین جمله ان الابرار لفی نعیم نیز فقط در همین دو سوره انفطار و مطففین مشاهده میشود.
💢جالب انکه در سوره انفطار هم تکذبون بالدین و یوم الدین وجود دارد. و مفاهیم و عبارات مشترک در این دوسوره زیاد است و لذا میتوان سوره های انفطار و مطففین را زوج سوره نامید که نزول انها نیز تقریبا نزدیک به هم است.

💢لذا هم بلحاظ مفهومی و هم بلحاظ کلمات و عبارات کلیدی این سوره با سوره های دوران نیمه نخست مکی مطابقت دارد و دلیلی بر مدنی بودن سوره از درون سوره مشاهده نمیشود.در این زمینه برخی مفسرین با استناد به یک نقل تاریخی که شان نزول این سوره را کم فروشی مردم مدینه دانسته،این سوره را مدنی بشمار آورده اند. وحال انکه اولا کم فروشی یکی از موضوعات سوره است نه تمام ان ثانیا کم فروشی در همه دوران ها و در همه شهرها و کشورها وجود داشته و دارد. خود قران نیز از زبان شعیب تاکید بسیاری بررعایت کیل و پیمانه دارد هم چنین در برخی سوره هایی که مکی بودنشان مورد توافق است،نیز توصیه های مبنی بر مراعات میزان و پیمانه وجود دارد.


💢⚜💢سیرکلی سوره مطففین:

💠در فراز اول از کم گذاران و کاهندگان حقوق مردم نکوهش شد و علت انرا بی باوری به بعث در قیامت خواند. سپس متذکر شد که اینها فاجرند و نامه عمل فجار هم در سجین ثبت و ضبط است.

💠در فراز دوم به ریشه یابی تکذیب و ناباوری به معاد پرداخت و انرا ناشی از استمرار گناه و تجاوز و انحراف تدریجی قلوب انها دانست .در سوره های قبل نیز خواندیم که میل به فجور و گناه،موجب ناباوری و غفلت و دیرپنداری قیامت میشود. در واقع این دو فراز به کم فروشان و کم گذاران هشدار میدهد که هرگونه فجور و تضییع حقوق دیگران با بی باوری به معاد،ارتباط مستقیم و دوطرفه دارند.

💠در فراز بعدی به نقطه مقابل این فجار یعنی ابرار و سرنوشت اخروی بسیار مطلوب انها پرداخت تا دوگانه هدایتی تنبیه و تشویق را متمایز نموده،امکان انتخاب مسیر توسط مخاطبان را فراهم نماید.

💠در فراز اخر نیز به بروز رفتار زشت تری از مکذبان و فجارکه نتیجه همان زنگار قلب و تکذیب معاد است اشاره میکند و ان تمسخر اهل ایمان بدلیل حق پنداری خود و باطل انگاری مومنین(طرف مقابل) است که ضمن انذار از جزای اخروی،به معکوس شدن این صحنه در اخرت اشاره کرده همزمان ، به مومنین نیز دلداری میدهد.
♻️بعبارتی میتوان گفت از ابتدا تا انتهای سوره در هر فراز زشتی اعمال و شدت گمراهی بی باوران به معاد افزایش یافته است.
کم گذاران-فجار- مکذبین-مجرمین تمسخرکننده مومنین

📚درس سوره مطففین:
استمرار تجاوز به حقوق مردم و گناه،باعث سیاهی قلب و انکار یوم الدین و مقابله با اهل حق است.باترک اینها به ابرار ملحق شوید.



اقای سیدکاظم فرهنگ

ویرایش بوسیله کاربر 5 years ago  | دلیل ویرایش: edit

ali Offline
#10 ارسال شده : 5 years ago
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,984

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
تفسير و تدبر سوره مطففين:نگاه نو و منسجم به سوره

سلام جناب آقای فرهنگ

وقت بخیر

مطالبی که در مورد سوره مبارک مطففین تو گروه گذاشته بودید رو خوندم و لذت بردم، ممکنه منبع در این زمینه معرفی کنید برای آشنایی بیشتر با این نگاه؟


نظر يكي از مخاطبان كانال قران پويان بعد از ارسال پستهاي تدبر در سوره مطففين
Azam.pormaye Offline
#11 ارسال شده : 5 years ago
Azam.pormaye

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, member
تاریخ عضویت: 1394/12/17
ارسالها: 651
Iran (Islamic Republic Of)

تشکرها: 7 بار
31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
تفسیر نور
◀️ خطر را با کلماتِ هشدار دهنده اعلام کنید. «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ»

◀️ مال حرام از راه کم فروشی، عامل سقوط انسان است. «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ»

◀️ تفاوت گذاردن در گرفتن و دادن کم فروشی است. آنچه بر خود نمی پسندی بر دیگران مپسند. اِکْتٰالُوا... یَسْتَوْفُونَ - کٰالُوهُمْ... یُخْسِرُونَ

◀️ کم فروشی نسبت به هر کس، گرچه مسلمان نباشد، نارواست. «عَلَی النّٰاسِ»

◀️ بالاتر از گناه، انس گرفتن با گناه است، به گونه ای که کم فروشی شغل انسان شود. «یُخْسِرُونَ» (فعل مضارع، نشانه استمرار است. )

◀️ برای جلوگیری از مفاسد اقتصادی، باید یاد معاد را در دل‌ها زنده کنیم. «أَ لایَظُنُّ أُولٰئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ»

◀️ اعتقاد به معاد حتّی در حدّ گمان بازدارنده است. «أَ لاٰ یَظُنُّ أُولٰئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ»

️حوادث روز قیامت، بزرگ و هولناک است. «لِیَوْمٍ عَظِیمٍ»

◀️ برای کم فروشی و حق الناس باید پاسخگو باشیم.

◀️ کم فروش، فاجر است و پرده دیانت را می‌درد. لِلْمُطَفِّفِینَ... اَلفُجّٰارِ

◀️ سرنوشت فاجران، قطعی و مشخص است. «کِتٰابٌ مَرْقُومٌ»

◀️ گناه، انسان را به کفر و انکار حقایق وامی دارد. «وَ مٰا یُکَذِّبُ بِهِ إِلاّٰ کُلُّ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ»

◀️ کسانی آیات قرآن را افسانه و اسطوره می‌خوانند که در گرداب گناه و طغیان فرو رفته اند. «کُلُّ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ إِذٰا تُتْلیٰ عَلَیْهِ آیٰاتُنٰا قٰالَ أَسٰاطِیرُ الْأَوَّلِینَ»

◀️ توجیه وحی به افسانه، راهی است برای کافر ماندن. «قٰالَ أَسٰاطِیرُ الْأَوَّلِینَ»

◀️ لقمه ی حرام، انسان را تا مرز کفر پیش می‌برد. (در آغاز سوره سخن از کم فروشی بود که عامل کسب لقمه حرام است، در آیات بعد سخن از فجور شد و در ادامه سخن از تکذیب است. ) «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ»

◀️ رفتار انسان، در عقائد و باورهای او اثر می‌گذارد. تجاوز و گناه پی درپی، انسان را به تکذیب وامی دارد. «وَ مٰا یُکَذِّبُ بِهِ إِلاّٰ کُلُّ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ»

◀️ به یک تذکّر و انذار نباید قناعت کرد، تذکّر و تلاوت باید دائمی باشد. «تُتْلیٰ عَلَیْهِ آیٰاتُنٰا» (فعل مضارع، نشان استمرار است. )
◀️ قرآن، حتّی نزد مخالفان پرجاذبه است. «قٰالَ أَسٰاطِیرُ الْأَوَّلِینَ» (اسطوره به داستان‌های زیبا و پر جاذبه گفته می‌شود. )

◀️ افسانه پنداشتن قرآن، ناشی از ناپاکی دل است. «کَلاّٰ بَلْ رٰانَ عَلیٰ قُلُوبِهِمْ»

◀️ گناه، روح انسان را دگرگون و از درک حق باز می‌دارد. «بَلْ رٰانَ عَلیٰ قُلُوبِهِمْ مٰا کٰانُوا یَکْسِبُونَ»

◀️ فطرت انسان سالم است، آنچه آن را می‌پوشاند، گناه است. «رٰانَ عَلیٰ قُلُوبِهِمْ»

◀️ در فرهنگ قرآن، قلب و روح مرکز درک حقایق است. «رٰانَ عَلیٰ قُلُوبِهِمْ»

◀️اصرار و تداوم بر گناه، سبب زنگار قلب است. «مٰا کٰانُوا یَکْسِبُونَ»

◀️ عمل، سرمایه انسان است که با آن، خوبی‌ها یا بدی‌ها را کسب می‌کند. «کٰانُوا یَکْسِبُونَ»

◀️ زنگار گناه که در دنیا مانع درک حقیقت است، در آخرت نیز مانع دریافت الطاف الهی می‌شود. «إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ»

◀️ وعده‌های الهی در مورد پاداش خوبان قطعی است. «إِنَّ الْأَبْرٰارَ لَفِی نَعِیمٍ» (کلمه انّ و حرف لام و جمله اسمیه، بیانگر قطعی بودن وعده است. )

◀️ دریافت نعمت در حضور دیگران، لذّت را چند برابر می‌کند. «یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ»

◀️ جایگاه بلند و اشراف بر منظره‌های زیبا، از نعمت‌های بهشتیان است. «عَلَی الْأَرٰائِکِ یَنْظُرُونَ»

◀️ حالات روحی و روانی انسان، بر جسم او تأثیرگذار است. «تَعْرِفُ فِی وُجُوهِهِمْ» (درخشندگی صورت بهشتیان برای انسان مشهود است. )

◀️ بکر و دست نخورده بودن نعمت‌های بهشتی، یک ارزش است. «مَخْتُومٍ»

◀️ لذّت‌های بهشتی، عوارض ندارد. «خِتٰامُهُ مِسْکٌ»

◀️ در فرهنگ اسلام، دنیا، میدان مسابقه و رقابت است، البتّه رقابت برای به دست آوردن نعمت‌های اخروی. «وَ فِی ذٰلِکَ فَلْیَتَنٰافَسِ الْمُتَنٰافِسُونَ»

◀️ بهشتیان، درجات و مراتبی دارند. «الابرار-المقربون»

◀️ مؤمنان باید آماده برخوردهای ناروای گنهکاران و مجرمان باشند. «إِنَّ الَّذِینَ أَجْرَمُوا»

◀️ خنده، غمزه، نیش و نوش‌های دیگران شما را دلسرد نکند، زیرا خود آنان مجرم هستند. «إِنَّ الَّذِینَ أَجْرَمُوا»

◀️ تمسخر و تحقیر، روش دیرینه مجرمان است. کٰانُوا... یَضْحَکُونَ

◀️ مجرم به گناه خود قانع نیست، پاکان را تحقیر می‌کند و به آنان ضربه روحی می‌زند. «یَضْحَکُونَ، یَتَغٰامَزُونَ»

◀️ ساختن طنز و فکاهی برای تمسخر مؤمنان از شیوه‌های مجرمان است. «انْقَلَبُوا فَکِهِینَ»

◀️ اصرار بر گناه، دید و قضاوت انسان را عوض می‌کند. (جالب است که مجرمان، مؤمنان را گمراه می‌پندارند. ) «قٰالُوا إِنَّ هٰؤُلاٰءِ لَضٰالُّونَ»

◀️ گنه پیشگان، لایق قضاوت و اظهار نظر درباره مؤمنان نیستند. «قٰالُوا إِنَّ هٰؤُلاٰءِ لَضٰالُّونَ وَ مٰا أُرْسِلُوا عَلَیْهِمْ حٰافِظِینَ»

◀️ مؤمنان، نباید انتظار تأیید مخالفان را داشته باشند. «وَ مٰا أُرْسِلُوا عَلَیْهِمْ حٰافِظِینَ»

◀️ گویا مجرمان، خود را قیّم مؤمنان می‌دادند که خداوند آن را نفی می‌کند. «وَ مٰا أُرْسِلُوا عَلَیْهِمْ حٰافِظِینَ»

◀️ مؤمنان در قیامت، عامل رنج روحی مجرمان هستند، زیرا در آنجا مؤمنان نیز به آنان خواهند خندید. «فَالْیَوْمَ الَّذِینَ آمَنُوا مِنَ الْکُفّٰارِ یَضْحَکُونَ»

◀️ کیفر در قیامت، با گناه در دنیا تناسب دارد. (کیفر خنده‌های تمسخرآمیز در دنیا، مورد خنده قرار گرفتن در آخرت است. ) اَلَّذِینَ أَجْرَمُوا کٰانُوا... یَضْحَکُونَ - اَلَّذِینَ آمَنُوا... یَضْحَکُونَ

◀️ کیفرهای قیامت، بازتاب اعمال خود انسان است. «هَلْ ثُوِّبَ الْکُفّٰارُ مٰا کٰانُوا یَفْعَلُونَ»

سمیرا گودرزی Offline
#12 ارسال شده : about a year ago
سمیرا گودرزی

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, member
تاریخ عضویت: 1399/06/17
ارسالها: 112
Iran (Islamic Republic Of)
مکان: تهران

مرور نکات تفسیری آیات 1 تا 17 سوره مطففین از تفسیر تسنیم

«مطفّفین» را آیات بعدی تفسیر می‌کند ﴿الَّذینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَی النَّاسِ﴾ وقتی از این تولیدکننده‌ها بخواهند بخرند با پیمانه‌های بزرگ می‌خرند وقتی می‌خواهند به خریدارها بفروشند با پیمانه‌های کوچک یا با ترازو می‌فروشند که زیاد نباشد ﴿إِذَا اکْتالُوا عَلَی النَّاسِ﴾؛ کاملاً حق خودشان را می‌گیرند

اینها کم‌فروشی‌شان از اینجا شروع می‌شد که پُرخریدن بود و کم‌فروختن، هنگام خرید کالا از روستاها که از صادراتشان بود از مزرعه‌شان بود از باغشان بود این را با اکتیال با کیل‌های بزرگ می‌خریدند که اگر قدری اضافه باشد محسوس نباشد. در هنگام فروختن با کیل‌های کوچک و همچنین با تراوز می‌فروختند و هم در آن اکتیال حقّ فروشنده را رعایت نمی‌کردند هم در این کیل و وزن حق خریدار را رعایت نمی‌کردند؛ لذا هم زیاد می‌گرفتند و هم کم می‌دادند. فرمود «ویل» به حال اینها که حق مردم را رعایت نمی‌کنند ﴿وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ﴾.
فرمود وای به حال اینها؛ حالا این ﴿وَیْل﴾ یا جمله مبتداست یا جمله خبریه است یا در حقیقت نفرینی است که ذات اقدس الهی می‌کند، نفرین الهی یعنی حکم و فرمان الهی به اینکه این عذاب برای کم‌فروشان است.اینها اختصاصی به مسائل مادی ندارد .
این حرف، حرف اساسی اسلام است که ﴿لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ﴾
 این ناس شامل شرق و غرب عالم «إلی یوم القیامة» می‌شود، یک؛ کلمه‌ای جامع‌تر از «شیء» نداریم، دو؛ و این «شیء» به «اشیاء» جمع بسته شد، سه؛
فرمود هیچ مردم را کم نگذارید؛ یعنی اگر کسی خواست سخنرانی بکند به هر حال وقت شنونده را تلف نکند حتماً مطالعه کند. کسی خواست درس بخواند درس بگوید بحث بکند وقت آن جلسه را نباید هدر بدهد. یک استاد به حافظ خود تکیه کند برود برای برادرها رسائل بگوید مکاسب بگوید یا بالاتر یا پایین‌تر، این درست نیست؛ این وقت مردم را گرفتن است؛

یا مسئولی بخواهد در جایی شرکت بکند گزارش بدهد مکرّرات را بگوید این دیگر وقت مردم را گرفتن است، فرمود چیزی از مردم کم نگذارید. «بَخس»؛ یعنی کم کردن. مردم همه را شامل می‌شود در هر عصر و مصری اشیاء همه چیز را شامل می‌شود؛ حالا یک کسی بنا شد گزارش بدهد نباید وقت مردم را تلف بکند، کسی بنا شد سخنرانی بکند نباید وقت مردم را تلف کند کسی بنا شد تدریس بکند نباید وقت شاگردها را تلف بکند. بی‌مطالعه حرف زدن بی‌مطالعه درس گفتن بی‌مطالعه گزارش دادن تکرار مکرّرات کردن وقت مردم را تلف کردن منهی است، فرمود هیچ چیز مردم را کم نگذارید، این قانون اساسی است.

کم دادن حق مردم و زیاد گرفتن از مردم این تطفیف است و ﴿وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ﴾ چاه قیامت و عذاب برای اینها آماده است.

خدای سبحان هم در اینجا فرمود:  ﴿یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمینَ﴾ آن آیاتی که با رحمت شروع می‌شود با گذشت شروع می‌شود آن به عنوان خدای رحیم و خدای رحمان و مانند آن ذکر می‌شود. این را قبلاً هم ملاحظه فرمودید اسمایی که در پایان هر آیه است این ضامن مضمون آن آیه است؛
لذا وقتی آیات «حدّ» و مانند آن گفته می‌شود ﴿إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ﴾،﴿إِنَّا مُنْتَقِمُونَ ﴾اینها ذکر می‌شود آیاتی که مربوط به توبه و مانند آن است ﴿إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ﴾ ذکر می‌شود؛
اینجا هم نفرمود: «یوم یقوم الناس للّرحمن»، فرمود: ﴿لِرَبِّ الْعالَمینَ﴾؛ «رب» هم این است که خاصیت هر کسی را به مقتضای اعتقاد و عمل او تربیب می‌کنند نه تربیت.

﴿أَ لا یَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ ٭ لِیَوْمٍ عَظیمٍ﴾ آن روز بسیار بزرگی است، روزی که دالان ابدیت و ازلیت است؛ منتها ابدی بودن او بالعرض، ازلی بودنش بالعرض،
یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ﴾
اصلاً قیامت را قیامت می‌گویند چون همه برمی‌خیزند، رستاخیر است همه قیام می‌کنند ﴿لِرَبِّ الْعالَمینَ﴾ تا در پیشگاه او پاسخگو باشند.
﴿أَ لا یَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ﴾ برای چنین یوم؛ بعد می‌فرماید: ﴿کَلاَّ﴾ اینها خیال می‌کنند که خبری نیست نخیر، خبری هست
﴿إِنَّ کِتابَ الفُجَّارِ لَفی‏ سِجِّینٍ ٭ وَ ما أَدْراکَ ما سِجِّینٌ ٭ کِتابٌ مَرْقُومٌ﴾
در قبال کتاب ابرار یعنی ﴿إِنَّ کِتَابَ الأبْرَارِ لَفِی عِلِّیِّینَ ٭ وَ مَا أَدْرَاکَ مَا عِلِّیُونَ ٭ کِتَابٌ مَرْقُومٌ ٭ یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ﴾
در قبال کتاب ابرار کتاب فجّار هم هست، کتاب ابرار را در همین آیات بعدی ذکر می‌کند کتاب فجّار را آیات قبلی.
کَلّا إِنَّ کِتابَ الفُجَّارِ لَفی‏ سِجِّینٍ ٭ وَ ما أَدْراکَ ما سِجِّینٌ ٭ کِتابٌ مَرْقُومٌ﴾؛
نامه‌ای است نوشته، پس کتاب اینها در کتاب دیگر است. ملاحظه بفرمایید کتاب فجّار، در سجّین است؛
سجّین عبارت است کتاب مرقوم است؛ پس کتاب در کتاب است مکتوب در مکتوب است.

﴿وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ﴾ آیا این ﴿وَیْلٌ﴾ عبارت تفسیری همان کتاب مرقوم. است؟؟؟«یحتمل».
مکذبین چه کسانی‌اند؟ ﴿الَّذینَ یُکَذِّبُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ﴾ می‌گویند ـ معاذالله ـ این دروغ است انسان که می‌میرد از بین می‌رود خبری بعد از مرگ نیست مرگ را پوسیدن می‌دانند؛ اما دین آمده حرف تازه آورده است فرمود انسان یک موجود ابدی است
ذات اقدس الهی در این قسمت فرمود این کتاب در کتاب دیگر است و آن کتاب ممکن است خودش «ویل» باشد، یعنی «هو ویلٌ». ﴿الَّذینَ یُکَذِّبُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ﴾ اینها به روز جزا اعتقاد ندارند و آن را تکذیب می‌کنند. ﴿وَ ما یُکَذِّبُ بِهِ إِلاَّ کُلُّ مُعْتَدٍ أَثیمٍ﴾؛ هر انسانی که تجاوزکار است تعدّی می‌کند اعتداء دارد که این از باب إفتعال در این بخش‌ها، آن مبالغه را می‌رساند؛ کسی که تعدّی دارد و مُعتدی است از مرز عقل و عدل تجاوز می‌کند و حق را انکار می‌کند و می‌گوید انسان می‌پوسد، به جای اینکه بگوید انسان با مردن از پوست به در می‌آید می‌گوید می‌پوسد؛ مگر جان انسان می‌پوسد؟! مگر اندیشه می‌پوسد؟! مگر علم می‌پوسد؟!

می‌فرماید اینکه کتاب فجّار است ﴿إِذا تُتْلی‏ عَلَیْهِ آیاتُنا قالَ أَساطیرُ الْأَوَّلینَ﴾؛ می‌گویند ـ معاذالله ـ این اسطوره‌های دیگران است. بعضی‌ها می‌گفتند که همان طوری که در ایران سخن از رستم و اسفندیار و اینهاست او هم ـ معاذالله ـ در حجاز برای ما قصه نوح و ابراهیم و موسی و اینها را آورده است او اسطوره است قصه است.
منکران در حجاز می‌گفتند، همان طوری که در ایران قصصی است این هم برای ما قصه ـ معاذالله ـ نقل می‌کند فرمود این چنین نیست
﴿إِذا تُتْلی‏ عَلَیْهِ آیاتُنا قالَ أَساطیرُ الْأَوَّلینَ ٭ کَلاَّ﴾ این حرفها نیست؛ مشکل او این است که ما به اینها یک آینه شفاف دادیم اینها این آینه را غبارین کردند جایی را نشان نمی‌دهد.
ما یک صاحبخانه به اینها دادیم گفتیم مهمانی بیاورید که با صاحبخانه بسازد اینها یک مهمان بیگانه آوردند این صاحبخانه را خفه کردند فرمود ما انسان را با سرمایه خلق کردیم فرمود: ﴿وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها ٭ فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾
فرمود ما هیچ کسی را بدون صاحبخانه خلق نکردیم.
فرمود ما به او آینه دادیم علم شهودی دادیم .رِین یعنی چرک، ﴿رَانَ عَلَی قُلُوبِهِم﴾ چه؟ ﴿مَّا کَانُوا یَکْسِبُون﴾
فرمود ما به او آینه دادیم ما مفهوم که ندادیم ما علوم حصولی که در حوزه و دانشگاه است را به او ندادیم ما به او نشان دادیم ﴿فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾ همه بدی‌ها و خوبی‌ها را به او گفتیم.
فرمود الهام کردیم نه اینکه مفاهیم را گفتیم سخن از لفظ و مفهوم و اینها نیست فرمود این خودش به هم زده است ﴿کَلاَّ بَلْ رانَ عَلی‏ قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ﴾
این ﴿مَّا کَانُوا یَکْسِبُون﴾ مفید استمرار است؛ آن زشتی‌ها و سیّئات مستمر، آن راه دل را می‌بندد. فرمود چنین روزی را اینها در پیش دارند.

در قبالش کتاب أبرار است در «علّیین» است ﴿وَ ما أَدْراکَ ما عِلِّیُّونَ ٭ کِتابٌ مَرْقُومٌ﴾،
فرمود: ﴿وَ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الدِّینِ﴾. اینجا هم درباره سجّین که آیا جهنم است یا کتاب مرقوم است ﴿وَ ما أَدْراکَ ما سِجِّینٌ ٭ کِتابٌ مَرْقُومٌ﴾؛
برخی‌ها خواستند بگویند این کتاب ناظر به آن کتاب قبلی است تفسیر قبلی است؛
ولی ظاهر آن این است که نه، تفسیر خود سجّین است خود سجّین کتاب است.


ویرایش بوسیله کاربر about a year ago  | دلیل ویرایش: تكراري

ali Offline
#13 ارسال شده : about a year ago
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,984

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
مروري بر مفهوم و نكات مهم ايات 18 تا اخر سوره مطففين از تفسير تسنيم


﴿وَ ما أَدْراکَ ما عِلِّیُّونَ ٭ کِتابٌ مَرْقُومٌ﴾ این کتاب مرقوم که رقم خورده است به پایان رسیده است تثبیت شده است؛ چه کسی این را می‌داند؟ از چه کسی باخبر است؟؟؟
﴿یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ﴾. ابرار آن متوسطین هستند مقرّبان بالاتر از ابرار هستند. مقرّبین کسانی‌اند که جز ذات اقدس الهی به چیز دیگری نمی‌اندیشند، نه «خَوْفاً مِنَ النَّارِ» نه «شَوْقاً إِلَی الْجَنَّةِ
این مقرّبون شاهد علّیون هستند که علّیون کتاب ابرار است، کتاب ابرار در علّیین است، علّیون مشهود مقرّبان است؛ پس مقرّبان نامه اعمال ابرار را به خوبی می‌بینند، مصداق کامل مقرّبان اهل بیت(علیهم السلام) هستند. هر کاری که انسان انجام بدهد در مشهد و در مرئای آن ذوات قدسی است.
👈 پس سجّین جایگاه کتاب فجّار است که نمونه فجّار همین کم‌فروشان و بدفروشان هستند.

ابرار که از همه این مراحل گذشته‌اند کتاب آنها در علّیین است . أبرار مستحضرید به هر آدم خوبی نمی‌گویند. أبرار کسانی‌اند که برجستگی اینها عظمت اینها اخلاق اینها یا دریاگونه است می‌شود «بحر العلوم» یا صحراگونه است می‌شود جزء أبرار،

﴿إِنَّ الْأَبْرارَ﴾ وضعشان این است چه کار می‌کنند؟
إِنَّ الْأَبْرارَ لَفی‏ نَعیمٍ ٭ عَلَی الْأَرائِکِ یَنْظُرُونَ ٭ تَعْرِفُ فی‏ وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعیمِ﴾
اینها از چند نعمت برخوردار هستند
﴿فی‏ نَعیمٍ﴾ هستند یک،
﴿عَلَی الْأَرائِکِ﴾ بر اریکه‌ها تکیه می‌کنند دو،
و در چهره اینها نشانه نعمت و رحمت الهی و طراوت نعمت الهی است و اینها از رحیق مختوم استفاده می‌کنند. رحیق در سوره مبارکه 47 که به نام حضرت است آنجا فرمود: ﴿وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ﴾نهر خمر است. آن نهر غیر از چشمه‌ای که سر به مُهر است و قدح‌هایی است سر به مُهر. رحیق آن قدحی است که پر از شراب است و سرش هم مُهر شده است مُهرش هم یا مُشک است که با مُشک مُهر کرده‌اند یا ﴿خِتَامُهُ مِسْکٌ﴾ یعنی در عین حال که لذت دارد, پایانش بوی مُشک می‌دهد انسان وقتی یک لیوان آبی را خورد گاهی می‌بینید آخرش با اولش فرق دارد حالا یا این ﴿خِتَامُهُ﴾ یعنی خاتم و مُهر او, سرش با مُشک مُهر شده است یا وقتی که شما میل کردید آخرش می‌بینید که بوی مُشک می‌دهد

در قرآن کریم فرمود بعضی‌ها سیاه‌چهره هستند بعضی سفیدچهره هستند. در دنیا سفیدچهره و سیاه‌چهره بودن نشان فضل نیست
چهره‌های اینها را می‌بینیم، می‌بینیم که خیلی شاداب و بشّاش هستند. هرگز اثر غم و اندوه و اینها نیست چون آنهایی که بد کردند و توبه کردند کار ذات اقدس الهی این است که توبه را قبول می‌کند یک، و از خاطره آن انسان تائب می‌برد که چه کار بدی کرده است این دو.
ما اگر نسبت به کسی کار بدی کردیم چند روش برای جبران است یکی اینکه به روی ما نمی‌آورد برای دیگران هم نمی‌گوید یک، خیلی هم به ما احسان می‌کند محبت می‌کند دو،
اما ما هر وقت او را می‌بینیم خجالت می‌کشیم. این کار از دست او برنمی‌آید که این رنج درونی را بردارد اما ذات اقدس الهی رنج درونی را برمی‌دارد یعنی اگر کسی کار بد کرد و توبه کرد اصلاً یادش نیست که کار بدی کرده است.

بعد می‌فرماید: ﴿وَ فی‏ ذلِکَ فَلْیَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ﴾ تنافس یعنی انسان نفس نفس زنان می‌رود که چیزی را پیدا کند حتماً آن چیز باید نفیس باشد. نفیس آن است که انسان نفس نفس زنان می‌رود تا آن را پیدا کند تنافس یعنی همین! انسان وقتی می‌دود که جلو بیفتد نفس می‌زند این را می‌گویند تنافس، به دنبال نفیس گشتن را می‌گویند تنافس. فرمود تنافس کنید. در بخش‌های دیگر اصل ثواب را که می‌خواهد مطرح کند می‌فرماید ﴿سَارِعُوا﴾؛ سرعت بگیرید کُندی نکنید یک، مسابقه بدهید جلوتر بروید دو. انسانی که باید به طرف فضیلت مسابقه بدهد آدم این را بیاید طوری تربیت کند که این قدر بدود که کدام یک جلوتر می‌روید، این حیف است. این جمال انسان و کمال انسان; این دوندگی برای چیزهای دیگر است.

از اینها تعبیر می‌کند که شما می‌دانید این رفتن شما تنافس است, نفس نفس می‌زنید که به نفیس برسید; چرا نفیس است؟ برای اینکه این سر به مُهر است خودتان کاری کردید که کسی خبر ندارد حالا قدحی به شما می‌دهند که دیگران خبر ندارند آنها که کار عمومی می‌کنند و همه از کار آنها باخبرند اینها ﴿وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ﴾ اما شما که برجسته هستید کارهایی کردید که دیگران از کار شما خبر ندارند ﴿مِنْ رَحیقٍ مَخْتُومٍ ٭ خِتامُهُ مِسْکٌ وَ فی‏ ذلِکَ فَلْیَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ﴾ آن خمر با این خمر خیلی فرق است.
بعد فرمود: وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنیمٍ برخی خواستند بگویند ﴿مِزاجُهُ﴾ یعنی مزه و طعم آن از تسنیم است ولی این با تسنیم سازگار نیست چشمه تسنیم، تسنیم از سَنام است و سَنام یعنی برجسته و بالا
این تسنیم از جای بلندی است این چشمه جای بلندی است چند قطره از آن چشمه تسنیم در شراب اینها می‌ریزند یعنی ممزوج می‌کنند خالص آن شراب تسنیم برای أبرار نیست آن خالص را مقرّبون می‌نوشند مزاج او چند قطره از آن چشمه تسنیم در رحیق مختوم اینها ریخته می‌شود.
آن تسنیم که از سَنام و بالا می‌آید آن بهره چه کسی است؟
آن وقت آن تسنیم را تشریح می‌کنند می‌فرماید که مزاج این رحیق مختوم چند قطره از آن است تسنیم چیست؟ ﴿عَیْناً یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ﴾ مقرَّب غیر از أبرار است آن خالصش برای مقرَّب است این چند قطره ممزوج شده‌اش که در رحیق مختوم است برای أبرار است.
بنابراین أبرار مقامشان مشخص و شرابشان رحیق مختوم, مُهرش هم مُشک, طعم نهایی‌اش هم مُشک و نفیس هم هست و چند قطره از تسنیم در آن ممزوج می‌کنند.

در بخش پایانی سوره مبارکه «مطفّفین» بعد از اینکه حرف منکران معاد را نفی کرد آنهایی که ـ معاذالله ـ به قیامت معتقد نبودند به آنها می‌فرماید که سه تا راه دارد: راه عقلی را ما اقامه کردیم که جهان لهو و لغو و بی‌هدف نیست، این طور نیست که هر کسی بیاید و کاری انجام بدهد و بی‌مسئولیت از بین برود, این طور نیست, نه خدا اهل لهو و لعب و بازیگری است نه عالم بازیچه است فرمود: ﴿أَ یَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن یُتْرَکَ سُدی﴾این برهان عقلی بر ضرورت معاد است. برهان نقلی بر ضرورت معاد قول انبیا و اولیا و معصومین است که انسان «لیوم الحساب» جمع می‌شود.
فرمود اگر این دو راه اثر نکرد: ﴿کَلاَّ﴾ این دو راه اثر نکرد یک چند روزی صبر کنید می‌بینید
همین که مُردید, قیامت را می‌بینید چون قیامت صغرا در برزخ است.
این ﴿کَلاَّ﴾ها هم برای ردع حرف قبلی است هم برای تبیین آثار بعدی است.
این طور نیست بلکه فجّار کتابی دارند جایش مشخص است أبرار کتابی دارند جایش مشخص است أبرار در جایی زندگی می‌کنند با لذایذ جایش مشخص است مقرّبین در جایی زندگی می‌کنند با لذایذ جایش مشخص است اینها که مؤمنین را مسخره می‌کنند در جایی در جهنم به سر می‌برند که جایش مشخص است آن مؤمنینی که مورد مسخره اینها قرار گرفتند جایشان مشخص است.
کجای آن بی‌نظم است؟ همه مثل دو دو تا چهار تا است تمام اینها جزئیاتش را دارد بیان می‌کند.
آن وقت فرمود: ﴿إِنَّ الَّذینَ أَجْرَمُوا﴾ این بخش أبرار تمام شد بخش مقرّبین تمام شد.

حالا دو بخش مانده تبهکاران و اوساط از اهل ایمان; اینهایی که تبهکار هستند طعن می‌زنند مؤمنین را مرتجع می‌دانند. فرمود: ﴿إِنَّ الَّذینَ أَجْرَمُوا﴾ اینها ﴿کانُوا﴾، ﴿کانُوا﴾ که می‌فرماید به لحاظ گذشته است چون در صحنه قیامت ﴿کانُوا﴾ است یعنی در دنیا این طور بودند اینها طنز و مسخره و اینها را دست‌اندازی می‌کردند و می‌خندیدند. ﴿وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ یَتَغامَزُونَ﴾ اگر اینها عبور می‌کردند به آنها, با چشمشان غمّازی می‌کردند اهانت می‌کردند مسخره می‌کردند تحقیر می‌کردند این کار چشم است
﴿وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلی‏ أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَکِهینَ﴾؛ اینها وقتی که به جلسات خصوصی خودشان می‌رسیدند خیلی خوشحال و شاداب و اهل تفکّه بودند که گروهی را دیدیم و مسخره کردیم و طنز کردیم و امثال آن
﴿وَ إِذا رَأَوْهُمْ قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ﴾ اینها را که ببینند می‌گویند عقب‌افتاده‌اند إرتجاع سیاه است و امثال آن، وقتی ببینند می‌گویند ﴿لَضالُّونَ﴾ خودشان در جلسات خودشان «یتفکّهون» اینها عبور می‌کنند با چشم غمّازی می‌کنند مسخره می‌کنند با دهن هم اهانت می‌کنند اینها کارهایی است که در دنیا تبهکاران نسبت به مؤمنین دارند.

بعد خدا فرمود به شما چه ربطی دارد؟ به فکر خودتان باشید هر مسافری کار خودش را باید انجام بدهد ﴿وَ ما أُرْسِلُوا عَلَیْهِمْ حافِظینَ﴾ شما مگر مسئول کار اینها هستید شما خودتان را دریابید.
حالا این شد. ﴿فَالْیَوْمَ﴾ یعنی الآن، چون الآن صحنه قیامت شد می‌فرماید اینها در دنیا این طور بودند ﴿إِنَّ الَّذینَ أَجْرَمُوا کانُوا مِنَ الَّذینَ﴾ اینها در دنیا این طور بودند حالا الآن که قیامت است چه؟
﴿فَالْیَوْمَ الَّذینَ آمَنُوا مِنَ الْکُفَّارِ یَضْحَکُونَ﴾ مؤمنین دارند انتقام می‌گیرند از آنها. مسخره نمی‌کنند اینها خوشحال‌اند که تبهکارها، کفّار، ملحدان، مجرمان، قاتلان, اختلاسیون اینها در عذاب‌اند.
﴿فَالْیَوْمَ الَّذینَ آمَنُوا مِنَ الْکُفَّارِ یَضْحَکُونَ ٭ عَلَی الْأَرائِکِ یَنْظُرُونَ﴾؛ روی اریکه و تخت نشسته‌اند می‌بینند که اینها در عذاب الیم هستند

غرض این است که جزای خودشان است ﴿هَلْ ثُوِّبَ الْکُفَّارُ﴾ ما مُثَوِّب هستیم یعنی جزا دهنده هستیم جزاء هم عصاره همان عمل است او عمل خودش را می‌بیند ما به او گفتیم چند روز صبر کن می‌بینی الآن چند روز صبر کرد و دید. این نه به برهان عقلی توجه کرد نه به دلیل نقلی توجه کرد

کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 1.235 ثانیه ایجاد شد.