رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1393/12/24 ارسالها: 43 3 تشکر دریافتی در 2 ارسال
|
تفسیر به رأی و خطرات آن
تفسیر به رأی به این معنا است که انسان آرا و نظریاتی را به عنوان پیش فرض های تردید ناپذیر مورد قبول قرار داده، سپس به قرآن کریم مراجعه نماید تا بر اساس مفهوم آیات الاهی بر نظریات خود مهر تأیید بزند. به بیان دیگر؛ انسان قبل از مراجعه به قرآن به عنوان منبع و کلام الاهی فرضیه ها و برداشت هایی را در موضوعات مختلف تصور می کند و به نتایج مورد نظرش می رسد، آن گاه برای این که نظریات خود را مستند به قرآن و کلام وحی کند به سراغ قرآن می رود و از ظاهر آیات برای دیدگاهای خود استفاده کرده و این نظر را به وحی و قرآن نسبت می دهد، چنین چیزی در اصطلاح علوم قرآنی تفسیر به رأی نامیده می شود.
یکی از کلیدهای فهم صحیح قرآن و درک درست مقاصد آن، پرهیز از پیشداوری است که حاصلی جز تفسیر به رأی نخواهد داشت. در واقع پیش داوری در مورد فهم و معنای آیات قرآن، انسان را تا سر حد سقوط به دره هولناک تفسیر به رأی پیش میبرد. تفسیر به رأی یکی از خطرناک ترین برنامه ها در مورد قرآن مجید است که در روایات از آن منع شده است، و این خطری بود که از همان آغاز مسلمانان را تهدید می نمود. معصومان (ع) بارها اهمیت این مسئله را یادآوری کردهاند.
پیامبر اکرم (ص) درباره آن فرمود: آن چه را پس از خود بیش از هر چیز نسبت به آن بر امتم بیمناکم، تفسیر به رأی است.[۱] رسول اکرم (ص) همچنین میفرمایند: “مَنْ فَسَّرَ القرآن بِرَأیه فَلْیتَبوَّأ مقعَده مِنَ النار”؛[۲] کسی که قرآن را به رأی و نظر خود تفسیر کند، جایگاهش آتش دوزخ است. بنابراین تفسیر به رأی، یعنی تفسیر قرآن بر خلاف موازین علم لغت، ادبیات عرب و فهم اهل زبان و تطبیق دادن آن بر پندارها و خیالات باطل و تمایلات شخصی و گروهی.
تفسیر به رأی شاخه های متعددی دارد، که از جمله برخورد گزینشی با آیات قرآن است؛ به این معنا که انسان در بحثی؛ نظیر شفاعت، توحید، امامت و… تنها به سراغ آیاتی برود که در مسیر پیش داوری های او است و آیات دیگری را که با افکار او هماهنگ نیست، و می تواند مفسر آیات اولیه باشد را نادیده بگیرد، و یا بی اعتنا از کنار آنها به سادگی بگذرد. نتیجه: همان گونه که جمود بر الفاظ قرآن مجید و عدم توجه به قراین عقلی و نقلی معتبر، نوعی انحراف است، تفسیر به رأی نیز انحراف دیگری است و هر دو باعث دور افتادن از تعلیمات والای قرآن و ارزش های آن است.
[۱]. “وَ فِی الْخِصَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُفَضَّلٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ سَعِیدِ بْنِ الْمُسَیَّبِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَمُرَهَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَعَنَ اللَّهُ الْمُجَادِلِینَ فِی دِینِ اللَّهِ عَلَى لِسَانِ سَبْعِینَ نَبِیّاً وَ مَنْ جَادَلَ فِی آیَاتِ اللَّهِ کَفَرَ قَالَ اللَّهُ ما یُجادِلُ فِی آیاتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِینَ کَفَرُوا وَ مَنْ فَسَّرَ الْقُرْآنَ بِرَأْیِهِ فَقَدِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَ مَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِغَیْرِ عِلْمٍ لَعَنَتْهُ مَلَائِکَهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ کُلُّ بِدْعَهٍ ضَلَالَهٌ وَ کُلُّ ضَلَالَهٍ سَبِیلُهَا إِلَى النَّارِ الْحَدِیثَ”، حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۹۰، موسسه آل البیت، قم، ۱۴۰۹ق. [۲]. ابن ابی جمهور احسائی، کمال الدین، ج ۱، ص ۲۵۶، سید الشهداء، قم، ۱۴۰۵ق.کلماتت کلیدی :تفسیر برای رای تاویل زیغ ویرایش بوسیله کاربر 1395/11/27 09:52:28 ق.ظ
| دلیل ویرایش: edit |
حمید فغفور مغربی |
|
|
|
رتبه: Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1394/05/02 ارسالها: 26 مکان: ایران تهران 1 تشکر دریافتی در 1 ارسال
|
تفسیرِ به رای نوعی تفسیر تقلبی از قرآن است که شخص مفسر در جریان عمل تفسیر تقلب میکند و نظر خویش را (که از قبل دارد) به عنوان نظری که از قرآن استنباط کرده ، جا می زند .
یعنی چه ؟ یعنی اینکه یکنفر سراغ قرآن میرود و میخواهد چیزی از آن بفهمد و پس از اینکه به نظرش آمد که فهمیده ، وقتیکه آن را بیان میکند تفسیر خویش را بیان کرده ، اما یکنفر دیگر سراغ قرآن میرود تا منظوری را که در سر دارد به قرآن نسبت بدهد ، و تفسیرِ به رای یعنی همین . چنین شخصی در حقیقت متقلب است.
چیزی را میتوان «تفسیر به رای» دانست که متضمن یک شرط اساسی باشد ، که آن هم «تحمیل یک معنی به قرآن که با قرآن همخوانی ندارد» است
توضیح بیشتر براساس آیه 7 سوره آل عمران هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ ﴿7﴾
هموست که اين کتاب را بر تو نازل کرد . قسمتي از آن، آيات محکمات است ، آنها مادرِ کتاب هستند ، و بقيه متشابهات است ، اما کساني که در قلوبشان عيبي هست ، از آن ، آنچه را که تشابه دارد ، براي جستجوي فتنه و جستجوي تاويلش دنبال مي کنند . و تاويل آنرا کسي جز خداوند نمي داند . و فرو روندگان در علم ميگويند به آن ايمان آورده ايم ، تمامش از نزد پروردگارمان است . و جز خردمندگان پند نمي گيرند (7)
آیه فوق نه تنها یکی از آیات برجسته این سوره ، بلکه از آیات برجسته کل قرآن است و در طول این پانزده قرن ، فکر و عقل متفکران بسیاری را به خویش جلب نموده و نظرات مختلف و متفاوت و متضادی از سوی آنان عرضه شده است .
کل آیه ، نوعی توضیح و توجیه و آموزش به پیامبر است که خداوند دارد به ایشان می فرماید این نعمت بزرگی که به تو دادیم ، چنین است که :
1- قسمتی از آیات آن اصلی است ، که محکمات است . 2- بقیه اش متشابهات است . و برخورد مردم نسبت به آنها اینطور است که : 1- فرو روندگانِ در علم می¬گویند به آن ایمان آورده¬ایم زیرا که تمامش از نزد پروردگارمان است . 2- خردمندان پند می¬گیرند . 3- اشخاصی که قلب معیوب دارند ، و به دنبال فتنه و تأویل هستند ، برای رسیدن به منظور فتنه آمیز خویش روی آیات متشابه کار می¬کنند .
اگر روی ردیف 3 فوق متمرکز شوید بطور کامل و واضح منظور از تفسیر به رای را درک خواهید کرد . برای این کار روی کلمات و عبارات آیه فوق توقف و تمرکزی می¬کنیم :
محکمات و متشابهات :
کلمه¬ای که در همین آیه در مقابل محکمات آمده «متشابهات» است و لذا از روی همان قرینه می¬توان فهمید که «محکمات» برخلاف «متشابهات» طوری است که همگان از آنها معنی واحدی می¬فهمند ، مثلاً در جائی که می¬فرماید «دست خدا بالای دستهایشان است» از آن می¬توان معانی مختلفی فهمید اما وقتی که می¬فرماید «هیچ چیزی مثل او نیست» همه از آن یک چیز می¬فهمند و لذا «لیس کمثله شئی» (هیچ چیزی مثل او نیست) جزء محکمات ، و «یدالله فوق ایدیهم» (دست خدا بالای دستهایشان است) جزء متشابهات است .
تاویل : راجع به متشابهات می¬فرماید : کسانی که عیب و ایرادی در قلب دارند ، دنبال معانیی می¬گردند که فتنه ایجاد کند یعنی دنبال این نیستند که ببینند منظور قرآن چه می باشد¬ بلکه دنبال این هستند که چطور فلان آیه را میتوان بنفع فتنه مورد نظرشان به کارگرفت . تمام بحث¬های مربوط به «تفسیر به رأی» به همین یک نکته بر می-گردد که شخصِ سوء استفاده کننده ، قبلاً یک «رأی» را در نظر گرفته و می¬خواهد از قرآن برای آن رأی هر طور که شده یک تأییدی در بیاورد .
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1394/12/17 ارسالها: 651 تشکرها: 7 بار 31 تشکر دریافتی در 31 ارسال
|
روش درست تفسير قرآن چگونه باشد كه تفسير به راي نشود؟
پاسخ از علامه طباطبايي
"نتيجهاي كه از مباحث گذشته گرفته ميشود اينست كه
تفسير واقعي قرآن تفسيري است كه از تدبر در آيات و استمداد در آيه بآيات مربوطه ديگر بدست آيد.
اين همان روشي است كه پيغمبر اكرم (ص) و اهل بيت او در تعليمات خود بآن اشاره فرمودند چنانكه پيغمبر اكرم (ص) فرمايد «و انما نزل ليصدق بعضه بعضا» و امير المؤمنين فرمايد: «ينطق بعضه ببعض و يشهد بعضه علي بعض».
و از بيان گذشته روشن است كه اين طريقه غير از طريقهايست كه در حديث نبوي معروف «من فسر القرآن برأيه فليتبوء مقعده من النار» (ترجمه: هر كه قرآن را برأي و نظر خود تفسير كند جاي خود را در آتش درست كند) از آن نهي شده است زيرا در اين روش قرآن با قرآن تفسير ميشود نه با رأي تفسير كننده
موقعيت پيغمبر اكرم (ص) و اهل بيت او نيز در برابر قرآن موقعيت معلمين معصومي باشد كه در تعليم خود هرگز خطا نكنند و قهرا تفسيري كه آنان كنند با تفسيري كه واقعا از انضمام آيات بهمديگر بدست ميآيد مخالف نخواهد بود."
از كتاب قران دراسلام
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,051 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
تفسير به راي چيست؟ ايا اگر قران را خودمون بفهميم،مصداق تفسير به راي است؟
علامه طباطبايي در تفسير الميزان در ذيل ايه 9 سوره ال عمران چنين گفته است:
"در تفسير صافي از رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلّم) روايت کرده که فرمود : هر کس قرآن را به رأي خودش تفسير کند خدا مجلسي از آتش برايش فراهم کند . مؤلف : اين معنا را هم شيعه نقل کرده و هم سني ، و در معناي اين حديث احاديثي ديگر نيز از آن جناب و از ائمه اهل بيت (عليهمالسلام) نقل شده .
و اينکه رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلّم) فرمود : هر کس قرآن را با رأي خود تفسير کند ... ، منظور از رأي اعتقادي است که در اثر اجتهاد به دست ميآيد ، گاهي هم کلمه رأي بر سخني اطلاق ميشود که ناشي از هواي نفس و استحسان باشد ، و بهر حال از آنجا که کلمه نامبرده در حديث اضافه بر ضمير ها شده ، فهميده ميشود که رسول خدا (صلي اللهعليه وآله وسلّم) نخواسته است مسلمانان را در تفسير قرآن از مطلق اجتهاد نهي کند ، تا لازمه اش اين باشد که مردم را در تفسير قرآن مامور به پيروي روايات وارده از خود و از ائمه اهلبيتش (عليهمالسلام) کرده باشد ، آنطور که اهل حديث خيال کرده اند .
علاوه بر اينکه اگر منظور آن جناب چنين چيزي بوده باشد روايت نامبرده با آيات بسياري که قرآن را عربي مبين ميخواند ، و يا به تدبر در آن امر ميکند ، و همچنين با روايات بسياري که دستور ميدهد هر روايتي را بايد عرضه به قرآن کرد ، منافات خواهد داشت . بلکه خواسته است از خود سري در تفسير نهي کند ، چون گفتيم کلمه رأي را بر ضمير ها اضافه کرده ، و اين اضافه اختصاص و انفراد و استقلال را ميرساند . پس خواسته است بفرمايد مفسر نبايد در تفسير آيات قرآني به اسبابي که براي فهم کلام عربي در دست دارد اکتفا نموده ، کلام خدا را با کلام مردم مقايسه کند ، براي اينکه کلام خدا با کلام بشري فرق دارد .
ما وقتي يک جمله کلام بشري را ميشنويم از هر گويندهاي که باشد بدون درنگ قواعد معمولي ادبيات را در باره آن اعمال نموده کشف ميکنيم که منظور گوينده چه بوده ، و همان معنا را به گردن آن کلام و گويندهاش ميگذاريم ، و حکم ميکنيم که فلاني چنين و چنان گفته ، همچنان که اين روش را در محاکم قضائي و اقرارها و شهادتها و ساير جريانات آنجا معمول ميداريم ، بايد هم معمول بداريم ، براي اينکه کلام آدمي بر اساس همين قواعد عربي بيان ميشود ، هر گويندهاي به اتکاي آن قواعد سخن ميگويد ، و ميداند که شنوندهاش نيز آن قواعد را اعمال ميکند ، و تک تک کلمات و جملات را بر مصاديق حقيقي و مجازي که علم لغت در اختيارش گذاشته تطبيق ميدهد . و اما بيان قرآني به بياني که در بحثهاي قبلي گذشت بر اين مجرا جريان ندارد ، بلکه کلامي است که الفاظش در عين اينکه از يکديگر جدايند به يکديگر متصل هم هستند ، به اين معنا که هر يک بيانگر ديگري ، و به فرموده علي (عليهالسلام) شاهد بر مراد ديگري است .
پس نبايد به مدلول يک آيه و آنچه از بکار بردن قواعد عربيت ميفهميم اکتفا نموده ، بدون اينکه ساير آيات مناسب با آنرا مورد دقت و اجتهاد قرار دهيم به معنائي که از آن يک آيه به دست ميآيد تمسک کنيم ، همچنان که آيه شريفه : ا فلا يتدبرون القرآن و لو کان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافا کثيرا به همين معنا اشاره نموده و ميفرمايد تمامي آيات قرآن بهم پيوستگي دارند
و حاصل سخن اين شد که آنچه از آن نهي شده اين است که ، کسي خود را در تفسير قرآن مستقل بداند ، و به فهم خود اعتماد کند ، و به غير خود مراجعه نکند . و لازمه اين روايات اين است که مفسر همواره از غير خودش استمداد جسته و به ديگران نيز مراجعه کند ، و آن ديگران لابد يا عبارتست از ساير آيات قرآن ، و يا عبارت است از احاديث وارده در سنت ، شق دوم نميتواند باشد ، براي اين که مراجعه به سنت با دستور قرآن و حتي با دستور خود سنت که فرموده همواره به کتاب خدا رجوع کنيد ، و اخبار را بر آن عرضه کنيد ، منافات دارد ، پس باقي نميماند مگر شق اول ، يعني خود قرآن کريم که در تفسير يک يک آيات بايد به خود قرآن مراجعه نمود
ترجمة الميزان ج : 3 - ص : 118 |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1393/12/24 ارسالها: 43 3 تشکر دریافتی در 2 ارسال
|
اغلب تصوّر ميشود كسي كه خود عالم و مفسّر نيست، تنها از مجراي تفاسير و با واسطة مفسّران ميتواند با معاني قرآن مرتبط شود. به خاطر همين تصور نادرست، كمتر كسي جرأت ميكند خود مستقيماً از آيات قرآن برداشت كند و در آنها تدبّر نمايد؛ حتي فرهيختگان و دانشجويان ما نيز اغلب بر همين باورند؛
در حالی که امام خميني (ره) در اين ارتباط ميفرمايند: «يكي ديگر از حُجُب كه مانع از استفاده از اين صحيفة نورانيه است، اعتقاد به آن است كه جز آن كه مفسّرين نوشته و يا فهميده اند، كسي را حق استفاده از قرآن شريف نيست، و تفكر و تدبّر در آيات شريفه را با تفسير به رأي - كه ممنوع است - اشتباه نموده اند و به واسطة اين رأي فاسد و عقيدة باطله، قرآن شريف را از جميع فنون استفاده عاري نموده، و آن را به كلّي مهجور نموده اند.
در صورتي كه استفادات اخلاقي و ايماني و عرفاني به هيچ وجه مربوط به تفسير نيست تا تفسير به رأي باشد. مثلاً، اگر كسي از كيفيت مذاکرات حضرت موسی با خضر و کیفیت معاشرت آنها و شدّ رحال حضرت موسي، با آن عظمت مقام نبوت، براي به دست آوردن علمي كه پيش او نبوده و كيفيت عرض حاجت خود به حضرت خضر - به طوري كه در كريمة شريفة «هل اتّبعك علي ان تعلّمن ممّا علّمت رشداً» مذكور است- و كيفيت جواب خضر و عذرخواهيهاي حضرت موسي، بزرگي مقام علم و آداب سلوك متعلّم با معلّم را كه شايد بيست ادب در آن هست، استفاده كند، اين چه ربط به تفسير دارد، تا تفسير به رأي باشد؟!
و بسياري از استفادات قرآن از اين قبيل است، و در معارف، مثلاً اگر كسي از قول خداي تعالي: «الحمدلله ربّ العالمين» كه حصر جميع محامد و اختصاص تمام اثنيه است به حق تعالي، استفادة توحيد افعالي كند و ...، اين چه مربوط به تفسير است تا اسمش تفسير به رأي باشد يا نباشد؟! الي غير ذلك، از اموري كه از لوازم كلام استفاده ميشود كه مربوط به تفسير به هيچ وجه نيست».
|
حمید فغفور مغربی |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,985
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
🔰۱۳۹-در برخی روایات از معصومان نقل شده که مسلمانان را از تفسیر به رأی قرآن به شدت نهی کردهاند. تفسیر به رأی قرآن به چه معناست و چگونه میتوان دچار آن نشد؟
اساساً نارواترین شیوۀ گفتوگو با ارباب معرفت این است که انسان موضعش را از پیش تعیین کرده باشد؛ یعنی قبل از گفتوگو برای خود سخن مقبول و نامقبول را مشخص کند و آنگاه با پیشفرض ذهنیِ تعیینشده به گفتوگو بپردازد.
به کارگیری این شیوه در تفسیر قرآن، «تفسیر به رأی» نامیده شده است؛ تفسیر قرآن زمانی تفسیر به رأی شمرده میشود که مفسّر پیش از مراجعه به قرآن، نظر خود را در موضوعات مختلف برگزیند و برای گرفتن تأیید و استشهاد به آیات قرآن مراجعه کند؛ آنگاه بگوید این آیه در تأیید این رأی من است یا آن آیه شاهدی است بر آن نظر من.
برای تفسیر قرآن باید تمام پیشفرضهای ذهنی و آرای شخصی را به کناری نهاد و با بهکارگیری روشهای صحیح تفسیری، معنا و منظور و مراد آیات را استنباط کرد.
ذهن مخاطب قرآن باید تسلیم آموزههای قرآن و پذیرای سخن خداوند باشد. او باید از قرآن استنطاق کند و پاسخ پرسشهای خود را، بدون دخالت پیشفرضهای غیر قرآنی، از این کتاب مستطاب برگیرد.
▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۱۲، صص ۳۷۶-۳۷۸.
دكتر محمد علي انصاري
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,985
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
استاد آیت الله محمّدهادی معرفت میگوید:
آیت الله العظمی خویی (رحمت الله علیه)، استاد محترم ما، در زمینه تفسیر به رأی، نظریه ای دارند و استاد بزرگوار، علامه طباطبایی هم نظریه ای دارند. این دو بزرگوار هر دو شاگرد مرحوم محمدجواد بلاغی، صاحب تفسیر آلاء الرحمن هستند؛ یعنی هر دو شاگرد یک مکتب اند و تفسیر قرآن را از یک استاد گرفته اند، ولی در این مسأله – تفسیر به رأی – دو دیدگاه دارند در مقابل یکدیگر.
آقای خویی می فرماید: اگر مفسر براساس ضوابط و اصول مقرره عقلائیه که اصول محاوره ای نیز گفته می شود و اصول لفظی یا اصول عقلایی نیز نامیده می شود، از قرآن استنباط کند و بفهمد، این تفسیر به رأی نیست، تفسیر به رأی، آن گاه است که انسان از راه، وارد نشود و از غیر طریق و مقررات عقلائیه بخواهد، مطالب قرآن را کشف کند. وقتی راه را کج برود و برخلاف شیوه عقلا حرکت کند، این تفسیر به رأی است.
علامه طباطبايي میفرماید: قرآن در القای مطالب و بیان مقاصد خود شیوهای غیر از روش متعارف عقلا پیش گرفته است و لذا اگر کسی بخواهد قرآن را با همین سبک و اصول و مقررات متداول در محاوره، تفسیر کند، تفسیرش به رأی است. من وقتی درباره تفسیر و شرایط آن، آفات و منابع تفسیر بررسی میکردم و مینوشتم که اکنون به نام التفسیر و المفسرون چاپ شده است، به این نکته که رسیدم فرمایش آقای خویی را نقل کردم فرمایش علامه را نيز نقل کردم ولی در این اندیشه بودم که چه میخواهد بگوید؟! ازاینرو در کنارش نوشتم: جای تأمل است و باید دقت شود.
بدون مبالغه ده سال تمام روی این موضوع فکر میکردم که علامه چه میخواهد بگوید. پس از این مدت به فرمایش ایشان پی بردم. علامه مسئلة نوی را مطرح کرده که هماکنون هم با عنوان شناخت زبان وحی در اروپا مطرح است وهرمنوتیک (تأویل متن) نامیده میشود. میگویند اساسا وحی زبان مخصوصی دارد و عادی نیست. نمیتوان همانگونه که برای تفهیم و تفهم سخنان مردم به سراغ آنان میرویم، بهدنبال زبان وحی باشیم. ایشان میخواهد بفرماید اساسا قرآن زبان خاص و اصطلاحاتی مختص خود دارد و گاه مطالب خود را در قالب واژههایی مطرح ساخته نه براساس عرف عام، بنابراین باید قرآن با فرهنگ خودش تفسیر گردد.
نقل از https://quran.isca.ac.ir...%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%AF
ویرایش بوسیله کاربر 1401/09/05 02:31:30 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.