رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,048 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
تفسير خلاصه قران- تفسير سوره منافقون - منافق كيسن؟با منافقين چگونه برخورد كنيم؟
بنام خدا
این سوره مدنی را میتوان به دوبخش تقسیم کرد:آیات 1-8 و آیات 9-11
بخش اول آیات 1-8:
آیه1و2:منافقین ،کاذبند . نزد پیامبر به رسالتش شهادت میدهند اما خدا میداند که آنها در باطنشان این شهادت را قبول ندارند.این شهادت و حفظ ظاهروحضور درجمعیت مسلمانان ،بجهت امکان بازداشتن سایر مردم از همراهی رسول و راه خدا ست.
آیه 3:منافقین قادر به فهم حقایق نیستند.زیرا انها ابتدا مسلمان بودند اما بعدا در باطن کافرشدند ولذا دلشان راه به فهم حقیقت نخواهد داشت.
آیه 4:زبان و چهره وجسم انها گیرا و جلب کننده توجه است اما ریشه ای ندارند و از افشا شدن آن در هراسند.لذا هر فریاد و مخالفتی را علیه خود می پندارند.(در واقع مصداق ضرب المثل فارسی چوب را که بلند می کنی ،گربه دزده فرار میکنه هستند)
آیات 5و6:پس از آشکار شدن خطایشان نیز از روی تکبر حاضر به استغفار و جبران آن نیستند.هرچند که بخاطر دلهاشان(آیه 3)قابل هدایت نبوده و در زمره فاسقین و نافرمانان قرار گرفته اند.و حتی اگر پیامبر هم برای انها استغفار کند،سودی برایشان ندارد.
آیات 7و8:آرزوی اینها شکست اسلام و پیامبراست تا خودشان در قدرت و عزت قرار بگیرند.لذا تلاش خود را بکار میگیرند تا منابع مادی پیامبر و یارانش را محدود کرده و از انفاق مردم به مسلمانان جلوگیری میکنند.اما نمیدانند که هم خزاین مادی آسمان و زمین در دست خداست و هم عزت از آن خدا و رسول و مومنین است. بنابراین با بیان هدف آنها در دو آیه فوق که همانا شکست مسلمانان است ،علت هشدار خدا در آیه 4 که آنها را دشمن مسلمانان خواند و دستور داد از آنها دوری کنید (هم العدو فاحذرهم)مشخص میشود.
جمع بندی آیات 1-8:
توصیف نشانه های منافقین تا مسلمانان با شناسایی آنها ،ضمن آنکه خود را از مبتلا شدن به این نشانه ها مصون میدارند ،خود را از این منافقین جدا کرده و عزت خود را در مسیر ایمان به خدا و رسولش حفظ نمایند.کلمات کلیدی:منافق کاذب دشمن دورو باطن ویرایش بوسیله کاربر 1395/09/28 01:50:03 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,048 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
بخش دوم سوره آیات 9-11:
آیه 9 با خطاب قراردادن مسلمانان آغاز میشود و به آنها هشدار میدهد که مبادا سرگرم شدن به اموال و اولاد شما را ازیادخدا غافل کند.
در آیه 11و10بر انجام انفاق در دوران زندگی تاکید کرده که مبادا در لحظه رسیدن مرگ و کوتاه شدن دست از انجام هر کار خیری چون انفاق،پشیمان شوید.چرا که وقتی اجل رسید،به تاخیر نمی افتد.
در واقع ،عدم انفاق که در آیه 10 اشاره شده ،از نتایج دل بستن به مال و اولاد در دنیاست که در آیه 9 به آن اشاره شده بود.
البته کلمه انفاق در قرآن فقط به کمک به نیازمندان منحصر نمی شود.بلکه هرگونه انفاق و گذشت از جان و مال در راه خدا و از جمله جهاد با دشمنان خدا را شامل میشود .در برخی سوره ها از جمله سوره توبه که منافقین بدلیل عدم همراهی پیامبر در جنگ تبوک و عذر تراشی های کاذب (با عبارات مشابهی با سوره منافقون) شدیدا مذمت شده اند انفاق در مفهوم بذل مال وجان در جهاد در راه خدا بکار رفته است.
هم چنین در سوره توبه آیات 75-77 که بیان حال گروه دیگری از منافقان است،بخل در عدم انفاق و پرداخت زکات ،تخلف در وعده با خدا و دروغگویی باعث ریشه دارشدن نفاق در دلهای آنها عنوان شده است.
وَمِنْهُم مَّنْ عَاهَدَ اللّهَ لَئِنْ آتَانَا مِن فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۷۵﴾
فولادوند: و از آنان كسانى اند كه با خدا عهد كرده اند كه اگر از كرم خويش به ما عطا كند قطعا صدقه خواهيم داد و از شايستگان خواهيم شد
فَلَمَّا آتَاهُم مِّن فَضْلِهِ بَخِلُواْ بِهِ وَتَوَلَّواْ وَّهُم مُّعْرِضُونَ ﴿۷۶﴾
فولادوند: پس چون از فضل خويش به آنان بخشيد بدان بخل ورزيدند و به حال اعراض روى برتافتند
فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِي قُلُوبِهِمْ إِلَى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُواْ اللّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا كَانُواْ يَكْذِبُونَ ﴿۷۷﴾
مکارم: اين عمل (روح) نفاق را در دلهايشان تا روزي كه خدا را ملاقات كنند بر قرار ساخت، اين بخاطر آن است كه از پيمان الهي تخلف جستند و دروغ گفتند.
با این توضیحات ،ارتباط بخش اول سوره(آیات 1-8) که به توصیف نشانه های منافقان پرداخت با بخش دوم سوره که توصیه به انفاق بود،روشن میشود:
دل بستگی به دنیا (ریاست، مال و اولاد )مانع اطاعت عملی از فرامین خدا ورسول میشود.اما از آنجا که فرد مایل به حفظ وجهه مذهبی خود در میان مسلمانان است،ناگزیر از عذر تراشی،تظاهر،دروغ گفتن،مسخره کردن مسلمانان عامل ،تملق و ... میشود که بتدریج نفاق را در قبل و روح فرد گسترش داده و میتواند جزو منافقینی که سرانجامشان جهنم است،قراربگیرد.
در خصوص عذر تراشی دروغین منافقین نیز در آیه 94 سوره توبه این گونه آمده است:
يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذَا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ قُل لاَّ تَعْتَذِرُواْ لَن نُّؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللّهُ مِنْ أَخْبَارِكُمْ وَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۹۴﴾
فولادوند: هنگامى كه به سوى آنان بازگرديد براى شما عذر مى آورند(به دروغ) بگو عذر نياوريد هرگز شما را باور نخواهيم داشت خدا ما را از خبرهاى شما آگاه گردانيده و به زودى خدا و رسولش عمل شما را خواهند ديد آنگاه به سوى داناى نهان و آشكار بازگردانيده مى شويد و از آنچه انجام مى داديد به شما خبر مى دهد
بنابراین نفاق و منافق پدیده سخت و پیچیده ای نیست و لزوما خود را درمبارزه سیاسی با حکومت اسلامی نشان نمی دهد بلکه براحتی در سطوح کوچک رفتارهای فردی ما امکان بروز دارد.مذموم دانستن دروغ ،تملق و ظاهرسازی بطور جدی در میان رهبران و مدیران و افراد جامعه ،راه را بر گسترش نفاق و دورویی محدود خواهد کرد.
درس سوره منافقون:
با توجه به مفهوم ونکات آیات واقع در هر دوبخش سوره،درس سوره را میتوان اینگونه بیان نمود:
1-حفظ ایمان به خدا ورسول وبرحذر داشتن مسلمانان از نفاق و دورویی در سایه اعتقاد به اینکه خزاین آسمان وزمین و همه عزتها در نزد خداست.
2-شناسایی منافقین از روی رفتار شان و دشمن شمردن آنها و اجتناب ار آنها
3-توصیه به انفاق (مال وجان)در راه خداویرایش بوسیله کاربر 1393/12/28 04:39:18 ب.ظ
| دلیل ویرایش: key words |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, member تاریخ عضویت: 1399/06/17 ارسالها: 113 مکان: تهران
|
پیشگفتار سوره منافقون
نام اين سوره اشاره به طيفي تازه پديد آمده در جامعة نوپاي اسلامي دارد. پديدة نفاق، همچون آفت ميوه، به دوران رسيدن محصولِ زحمات تعلق دارد و آفت ايمان محسوب ميگردد. در دوران 13 سالة مكه خبري از نفاق شنيده نميشد و جز محروميت و مصيبت و آزار و شكنجه چيزي در انتظار مسلمانان نبود، اما آيات اين سوره كه در سال سوم هجرت، پس از پيروزي درخشان پيامبر و پيروانش در نبرد بدر [سال دهم هجري] نازل شده، از خطري دروني مسلمانان را هشدار ميدهد كه آسيبرسانتر از دشمنان شناخته شدة بيروني بوده است.
«يثرب»، پيش از آن كه به خاطر هجرت پيامبر و يارانش به آن شهر، به دعوت مردمانش، «مدينه الرسول» نام بگيرد، توسط اشراف و مالداراني اداره ميشد كه اينك براي انطباق با شرايط تازه و تمديد تمايزاتشان ماسك اسلام بر چهره زده و با اداي شهادتين منافقانه به ميان مسلمانان نفوذ كرده بودند.
مسمانان معمولا در نمازهاي روز جمعه در ركعت اول سوره جمعه و در ركعت دوم سورة منافقون را ميخوانند كه به دنبال هم [در پايان سال دوم و ابتداي سال سوم هجري] نازل شدهاند. سورة جمعه پس از طرح برنامه چهار مادّهاي بعثت [تلاوت، تزكيه، تعليم علم و حكمت]، از دو خطر بيروني و دروني مسلمانان را آگاه ميكند: 1- يهوديان دنياپرست، مغرور و ستمگري كه به تورات عمل نميكردند، 2- مسلمانان دنيا دوستي كه همچنان اسير لهو و تجارت بودند. و اينك سورة «منافقون» از همان آغاز، گروه سومي را به تفصيل معرفي ميكند كه خطر آنها بيش از مشركين است. در چهار آية انتهايي اين سوره نيز [همچون سه آية انتهاي سورة جمعه] خطاب به كساني كه ايمان آوردهاند، آنان را از «لهو» [مشغول شدن به اشتغالات بيهوده] هشدار و به هدفداري جدّي هدايت ميكند.
┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄
منافقون:1 إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ هر گاه منافقان2 نزد تو آيند، [ريا كارانه] گويند: گواهي ميدهيم كه تو به راستي فرستادة خدا هستي، و [البته] خدا ميداند كه بيترديد تو فرستادة او هستي و [نيز] خدا گواهي ميدهد كه منافقان [در اين ادعاي زباني] مسلماً دروغ ميگويند.3
1- (پیشگفتار این سوره)
2 - منافق و انفاق هر دو از ريشة «نَفَقَ» هستند. به سوراخ موش يا نقبي كه در زمين ميزنند نيز نَفَق ميگويند [انعام 35]. موش صحرايي سوراخي كه حفر ميكند، بيش از يك راه خروجي دارد تا در تعقيب مار بتواند به راحتي فرار كند. از اين وجه تسميه چنان برداشت كردهاند كه نفاق نوعي پيچيدگي و نامشخص بودن رفتار و منافق كسي است كه همواره توجيهي رياكارانه به دور از صداقت و سرراستي براي گفتار و كردار خود دارد. حال آن كه مؤمن واقعي با «انفاق»، كه خرج كردن خالصانه مال در راه خداست، عملا «صدق» ايمان خود را نشان ميدهد و دوگانگي و نفاق و فاصلهاي ميان ادّعا و عملش نيست و از اين رو انفاقِ بدون منّت و آزار و ناخالصي را «صدقات» ناميدهاند كه گويي حفرههاي نفاق را پُر كرده است. مشتقات نفاق 37 بار و مشتقات انفاق 74 بار [مضاعف] در قرآن به كار رفته است.
3 - سه بار تكرار ادوات تأكيد «اِنَّ» و «لام» در مورد شهادت رياكارانة منافقين، و شهادت صادقانه خدا بر رسالت پيامبر و نيز دروغگويي منافقين، به وضوح نهايت رياكاري و نفاق آنان را نشان ميدهد.
┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄
منافقون:4 وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن يَقُـولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ
و چون آنها را ببيني، جسم [=نمود بيروني] آنان تو را به شگفت آورد، و چون به سخن آيند [از خوش زباني آنها مشتاقانه] به گفتارشان گوش [دل] ميسپاري.8 و[لي به دليل رياكارانه و بيروح بودن گفتارشان] آنها همچون چوب خشكي [تكيه زده] بر ديوارند9 [نه زنده و سبز و خرم]. آنها [به مصداق: الخائن خائف] هر فريادي [=اعتراضي] را عليه خود ميپندارند. دشمن [واقعي] همينهايند. پس از آنها حذر كن. خدا بكشدشان10 [=از خيانت و دورويي بازشان دارد]. چگونه [خلاف فطرت انساني] واژگونه رفتار ميكنند؟11
8 - معنای استماع، بيش از شنيدن ظاهري است. استماع، شنيدن به جان و فهميدن و درک است.
9 - تشبيه واقعيت دروني منافقين به چوب خشك بسيار حساب شده است؛ «خُشُب» جمع «خَشْب» به چوب ضخيم گفته ميشود كه برخلاف تركة تازه بريده شده، قابليت حياتي خود را از دست داده است. « مُسَنَّدَه» از ريشة «سَنَدَ» [تكيهگاه]، همچون سند و مدرك كه به آن استناد و اتكاء ميكنند، ظاهراً ستونهاي تكيهگاه سقف است كه به دليل تغيير ناپذيري مورد استفاده قرار ميگيرد، تشبيه دل بعضي آدميان به سنگ نيز از همين رو ميباشد [بقره 74].
10 - «قَاتَلَهُمُ اللهَُ» را اغلب «خدا بکشدشان» يا «هلاکشان کند» ترجمه کردهاند. اگر بعضي از مردم چنين نفريني ميکنند، قابل فهم است، اما خدا چه نيازي به نفرين دارد!؟ قاتَل [در باب مفاعله - مقاتله] دوطرفه است و معناي پيکار دارد، نه قتل. گرچه در قتال هم از طرفين کشته ميشوند، ولي هدف بازداشتن دشمن از تجاوز است، نه الزاماً کشتن. در فرهنگ لغت عربي «المنجد»، آميختن شراب با آب براي گرفتن تيزي و تندي آن را «قتل الخمر»، کاستن از گرسنگي با مختصر طعام را «قتل الجوع»، کم کردن سرما را «قتل البرد»، کاستن تشنگي را «قتل غليله» و بالاخره، احاطه علمي به چيزي را «قَتَل الشئ خُبراً» و بسيار داناي کارکشته را که بر جهل غلبه کرده «المُقَتَّل» مينامند. همينطور خضوع و خواري و فروتني نشان دادن براي يکديگر را «تَقَتَّل لِفلان» ميگويند. با توجه به کاربردهاي اين فعل در زبان عربي، آيا نميتوان گفت معناي «قَاتَلَهُمُ اللهَُ» خدا مردم را از شرّ رياكاري و خيانتهاي آنان نگه دارد باشد؟ [والله اعلم].
11 - يؤفكون از ماده اِفْكْ، دلالت بر واژگونگي رفتار ميكند. يعني انجام كاري خلاف آدميّت و اخلاق و قانون شرع و عرف.
┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄ 📚تفسیر آقاے بازرگان
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.