logo
پر بازدید ترین عناوین تالار از ابتدا: مطالب زیبا با آیات (تعداد مشاهده:177903)    ایه 59 سوره احزاب(حجاب):زنان مسلمان،جلباب(روپوش) رابه بدن خود نزدیک کنند تا مورد اذیت قرار نگیرند (تعداد مشاهده:140781)    آیا زنان کفار که به اسارت مسلمانان در می آیند بر مسلمانان حلال میشوند و زناشویی با آنها اشکال ندارد (تعداد مشاهده:131755)    اوقات نماز های یومیه در قران (تعداد مشاهده:95671)      پر بازدید ترین عناوین سه ماه گذشته: تعصب ديني ، ممدوح يا مذموم؟ مفهوم تعصب چيست؟    ياد قيامت: عامل بازدارنده از هر گناه    دعاي مستمر براي عدم انحراف قلب پس از هدايت    تفقه در دين وظيفه همه است نه فقط علما. دين را با تحقيق بايد شناخت             

توجه

Icon
Error

2 صفحه12>
admin1 Offline
#1 ارسال شده : 1391/09/14 02:28:35 ق.ظ
admin1

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/14
ارسالها: 199

8 تشکر دریافتی در 7 ارسال
حجاب زن در قران-جلباب و خمار چیست؟-ایا زنان باید موی سر را بپوشانند؟-روسری و مانتو


يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿۵۹﴾

فولادوند: اى پيامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهاى خود را بر خود فروتر گيرند اين براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند

[به احتياط] نزديكتر است و خدا آمرزنده مهربان است

مکارم: اي پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤ منان بگو جلبابها (روسري هاي بلند) خود را بر خويش فرو افكنند، اين كار براي اينكه

(از كنيزان و آلودگان) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است و (اگر تاكنون خطا و كوتاهي از آنها سر زده) خداوند همواره غفور و رحيم است.

خرمشاهی: اى پيامبر به همسرانت و دخترانت و زنان مسلمان بگو كه روسريهاى خود را بر خود بپوشند، كه به اين وسيله محتمل‏ترست

كه شناخته شوند و رنجانده نشوند، و خداوند آمرزگار مهربان است‏


کلمات کلیدی:حجاب،زنان،صورت،جلباب،روسری،موها،پوشش،سینه،گردن زينت

ویرایش بوسیله کاربر 1395/10/08 09:35:49 ب.ظ  | دلیل ویرایش: edit

مدیر تالار
 1 کاربر از admin1 برای ارسال مفیدش تشکر کرده است.
Azam.pormaye در تاریخ 1395/11/11
yas Offline
#2 ارسال شده : 1391/09/15 06:36:20 ب.ظ
yas

رتبه: Newbie

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1391/01/10
ارسالها: 7

1 تشکر دریافتی در 1 ارسال
آیه 59 سوره ی احزاب (نقل از تفسیر المیزان)

يا ايها النبى قل لازوجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهن من جلابيبهن ذلك ادنى ان يعرفن فلا يوذين و كان الله غفورا رحيم

هان اى پيامبر! به همسرانت، و دخترانت و زنان مؤمنين، بگو تا جلباب خود پيش بكشند، بدين وسيله بهتر معلوم مى شود كه زن مسلمانند، در نتيجه اذيت نمى بينند، و خدا همواره آمرزنده رحيم است

كلمه (جلابيب ) جمع جلباب است، و آن جامه اى است سرتاسرى كه تمامى بدن را مى پوشاند، و يا روسرى مخصوصى است كه صورت و سر را ساتر مى شود، و منظور از جمله (پيش بكشند مقدارى از جلباب خود را)، اين است كه آن را طورى بپوشند كه زير گلو و سينه هايشان در انظار ناظرين پيدا نباشد

ذلك ادنى ان يعرفن فلا يوذين- يعنى پوشاندن همه بدن به شناخته شدن به اينكه اهل عفت و حجاب و صلاح و سدادند نزديك تر است، در نتيجه وقتى به اين عنوان شناخته شدند، ديگر اذيت نمى شوند، يعنى اهل فسق و فجور متعرض آنان نمى گردند

بعضى از مفسرين در معناى آن گفته اند: اين پوشيدگى، نزديك تر بودن ايشان به مسلمان بودن و آزاد بودن را مى شناساند، چون زنان غير مسلمان، و نيز كنيزان در آن دوره حجاب نداشتند، و حجاب علامت زنان مسلمان بود، و در نتيجه كسى متعرض آنان نمى شد، و حتى كسى نمى پنداشت كه ايشان كنيز و يا غير مسلمانند، و از ملت يهود و نصارى هستند ليكن معناى اول به ذهن نزديك تر است

و در تفسير قمى در ذيل آيه (يا ايها النبى قل لازواجك و بناتك و نساء المومنين يدنين عليهن من جلابيبهن ) از معصوم نقل كرده كه فرموده :

سبب نزول اين آيه چنين بود، كه زنان از خانه بيرون مى شدند تا به مسجد آيند، و دنبال رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) نماز بخوانند، و چون شب مى شد، و زنان براى نماز مغرب و عشاء بيرون مى آمدند، جوانان سر راه آنان مى نشستند، و متعرض ‍ ايشان مى شدند،

خداى تعالى اين آيه را نازل فرمود

و در الدر المنثور است كه عبد الرزاق، عبد بن حميد، ابو داود، ابن منذر، ابن ابى حاتم، و ابن مردويه، از ام سلمه روايت كرده اند كه گفت :

وقتى آيه (يدنين عليهن من جلابيبهن ) نازل شد، زنان انصار طورى از خانه ها بيرون شدند كه گويى كلاغ سياهند، چون كيسه اى سياه به خود پوشانده بودند كه سراپايشان گرفته بود.

ویرایش بوسیله کاربر 1393/07/03 07:33:43 ب.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

SAGHI Offline
#3 ارسال شده : 1391/09/28 04:57:38 ق.ظ
SAGHI

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/30
ارسالها: 101

تشکرها: 1 بار
12 تشکر دریافتی در 9 ارسال
يَأَيهَا النَّبىُّ قُل لاَزْوَجِك وَ بَنَاتِك وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيهِنَّ مِن جَلَبِيبِهِنَّ ذَلِك أَدْنى أَن يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِيماً(59)

59 - اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤ منان بگو جلبابها (روسرى هاى بلند) خود را بر خويش فرو افكنند، اين كار براى اينكه (از كنيزان و آلودگان ) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است و (اگر تاكنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده ) خداوند همواره غفور و رحيم است .

تفسیر :
نخست به زنان با ايمان دستور مى دهد كه هر گونه بهانه و مستمسكى را از دست مفسده جويان بگيرند، سپس (در ایه بعد)با شديدترين تهديدى كه در آيات قرآن كم نظير است منافقان و مزاحمان و شايعه پراكنان را مورد حمله قرار مى دهد.

در قسمت اول مى گويد: ((اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤ منين بگو روسريهاى بلند خود را بر خويش فرو افكنند تا شناخته نشوند و مورد آزار قرار نگيرند)) در اينكه منظور از شناخته شدن چيست ؟ دو نظر در ميان مفسران وجود دارد كه منافاتى با هم ندارند.

نخست اينكه در آن زمان معمول بوده است كه كنيزان بدون پوشيدن سر و گردن از منزل بيرون مى آمدند، و از آنجا كه از نظر اخلاقى وضع خوبى نداشتند گاهى بعضى از جوانان هرزه مزاحم آنها مى شدند، در اينجا به زنان آزاد مسلمان دستور داده شد كه حجاب اسلامى را كاملا رعايت كنند تا از كنيزان شناخته شوند و بهانه اى براى مزاحمت به دست هرزگان ندهند.

بديهى است مفهوم اين سخن آن نيست كه اوباش حق داشتند مزاحم كنيزان شوند، بلكه منظور اين است كه بهانه را از دست افراد فاسد بگيرند.

ديگر اينكه هدف اين است كه زنان مسلمان در پوشيدن حجاب سهل انگار و بى اعتنا نباشند مثل بعضى از زنان بى بند و بار كه در عين داشتن حجاب آنچنان بى پروا و لاابالى هستند كه غالبا قسمتهائى از بدنهاى آنان نمايان است و همين معنى توجه افراد هرزه را به آنها جلب مى كند.

در اينكه منظور از ((جلباب )) چيست مفسران و ارباب لغت چند معنى براى آن ذكر كرده اند:

1- ملحفه (چادر) و پارچه بزرگى كه از روسرى بلندتر است و سر و گردن و سينه ها را مى پوشاند .
2-مقنعه و خمار (روسرى ).
3- پيراهن گشاد.

گرچه اين معانى با هم متفاوتند ولى قدر مشترك همه آنها اين است كه بدن را به وسيله آن بپوشاند (ضمنا بايد توجه داشت ((جلباب )) به كسر و فتح جيم هر دو قرائت مى شود).اما بيشتر به نظر مى رسد كه منظور پوششى است كه از روسرى بزرگتر و از چادر كوچكتر است

چنانكه نويسنده ((لسان العرب )) روى آن تكيه كرده است .و منظور از ((يدنين )) (نزديك كنند) اين است كه زنان ((جلباب )) را به بدن خويش نزديك سازند تا درست آنها را محفوظ دارد، نه اينكه آن را آزاد بگذارند به طورى كه گاه و بيگاه كنار رود و بدن آشكار گردد، و به تعبير ساده خودمان لباس خود را جمع و جور كنند.

اما اينكه بعضى خواسته اند از اين جمله استفاده كنند كه صورت را نيز بايد پوشانيد هيچ دلالتى بر اين معنى ندارد و كمتر كسى از مفسران پوشاندن صورت را در مفهوم آيه داخل دانسته است .

به هر حال از اين آيه استفاده مى شود كه حكم ((حجاب و پوشش )) براى آزاد زنان قبل از اين زمان نازل شده بود،

ولى بعضى روى ساده انديشى درست مراقب آن نبودند آيه فوق تاكيد مى كند كه در رعايت آن دقيق باشند.

و از آنجا كه نزول اين حكم ، جمعى از زنان با ايمان را نسبت به گذشته پريشان مى ساخت ، در پايان آيه مى افزايد: ((خداوند همواره غفور و رحيم است )) (و كان الله غفورا رحيما).

هر گاه از شما تاكنون در اين امر كوتاهى شده چون بر اثر جهل و نادانى بوده است خداوند شما را خواهد بخشيد، توبه كنيد و به سوى او باز گرديد، و وظيفه عفت و پوشش را به خوبى انجام دهيد


منبع از جلد 17 تفسیر نمونه

ویرایش بوسیله کاربر 1393/07/03 07:37:50 ب.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

rahim Offline
#4 ارسال شده : 1391/10/05 01:46:50 ق.ظ
rahim

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/04
ارسالها: 134

5 تشکر دریافتی در 4 ارسال
در تفسیر نور در خصوص این ایه نکات زیر عنوان شده است:

این آیه كه فرمان حجاب مى‏دهد، با تهدید مطرح نشده بلكه فلسفه‏ حجاب را چنین تبین مى ‏كند: زنان و دختران، اگر بخواهند از متلك‏ها، تهمت‏ها، تهاجم‏ها و تهدیدهاى افراد آلوده و هرزه در امان باشند باید خود را بپوشانند.

1-در امر به معروف، اوّل از خودى‏ ها شروع كنیم سپس دیگران. «قل لازواجك و بناتك و نساء المؤمنین»

2- در احكام الهى، تفاوتى میان همسران و دختران پیامبر با دیگر زنان نیست. «لازواجك و بناتك و نساء المؤمنین»

3- پوشیدن لباسى كه معرّف شخصیّت زن براى تأمین عفّت و آبرو باشد، لازم است. «یعرفن فلا یؤذین»

4- بهانه به دست بیماردلان و مزاحمان عفّت عمومى ندهید. (در آیات قبل هشدار به اذیّت كنندگان بود، در این آیه تكلیف اذیّت شوندگان را مطرح مى‏كند.)

5 - رفت و آمد زنان در خارج از منزل، با حفظ عفّت عمومى مانعى ندارد. «یعرفن فلا یؤذین»

6- در امر به معروف و نهى از منكر، دلیل امر و نهى خود را بیان كنید. «فلا یُؤذین»

7- نوع لباس مردم در جامعه، مى‏تواند معرّف شخصیّت، مكتب و هدف آنها باشد. «یعرفن فلا یؤذین»

8 - سرچشمه‏ بسیارى از مزاحمت‏هاى هوسبازان نسبت به زنان و دختران، نوع لباس خود آنهاست. «یعرفن فلا یُؤذین»

9- زنان با حجاب باید با حضور خود در صحنه، جوّ عمومىِ عفاف و پاكدامنى را حفظ كنند و فرصت مانور را از هوسبازان بگیرند. «یعرفن فلا یؤذین»

10- بد حجابى ‏هاى گذشته قابل عفو است. «غفوراً رحیماً»

11- مغفرت خداوند همراه با رحمت اوست. «كان اللّه غفوراً رحیماً

ویرایش بوسیله کاربر 1393/07/03 07:40:15 ب.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

kabir Offline
#5 ارسال شده : 1391/10/26 02:01:48 ق.ظ
kabir

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17
ارسالها: 221

6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
بار دیگر ترجمه ایه را مرور می کنیم:

اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤ منان بگو جلبابها (روسرى هاى بلند) خود را بر خويش فرو افكنند(نزدیک کنند یا بچسبانند)،

اين كار براى اينكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است.

همانطور که در تفاسیر بالا (نور و نمونه )امده ،فلسفه این حکم (یعنی چسباندن رو سری و نزدیک کردن ان به سر وگردن)

برای این است که این فرد (به عفاف) شناخته شود و مورد اذیت قرار نگیرد.

سئوال :اگر این فایده (اذیت نشدن)بواسطه حجاب بهتر و سفت تر حاصل نشود و یا حتی برعکس ،بیشتر موجب

ازار و متلک شنیدن شود،ایا اجرای ان منتفی میشود؟

البته انطور که در تفسیر نمونه امده ،اصل حکم حجاب در ایات دیگر است و این ایه فقط بر مراعات بهتر ان تاکید میکند.

لذا در صورت وارد بودن سئوال و نتیجه ان ،فقط جنبه سفت گرفتن حجاب را شامل میشود.و اصل ان را نمی تواند نفی کند.
admin1 Offline
#6 ارسال شده : 1391/11/02 08:14:26 ب.ظ
admin1

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/14
ارسالها: 199

8 تشکر دریافتی در 7 ارسال
سئوال مطرح شده در پست بالا ،برای دفتر ایت اله مکارم شیرازی ارسال شد.پاسخ ایشان بشرح زیر است:

"علّت حكم را نبايد با حكمت و فلسفه آن خلط كرد. مثلًا علّت قصر نماز مسافر، نفس سفر است- با شرايط مخصوص-؛ امّا حكمت و مصلحت آن، مثلًا رفع مشقّت و زحمت سفر است. حال اگر سفر براى بعضى هيچ زحمت و مشقّتى نداشته باشد و حتّى با وسائل مخصوص امروزى راحت‏تر از منزل و وطن شخص باشد، باز نماز قصر است چرا كه علّت آن به قوت خود باقى است و حكم دائر مدار علّت خود مى‏ باشد. از اين رو، اگر كسى مسافر نباشد و
در وطن خويش اقامت دارد، ولى به خاطر خستگى ناشى از كار، در زحمت است، نمى ‏تواند نماز خود را قصر بخواند.

در آیه مذکور نیز یکی از حکمتها و فلسفه های حکم حجاب بیان شده است نه علت حکم که در آیه 31 سوره نور فلاح و رستگاری بیان شده است."

تفسیر بخش مرتبط ایه 31سوره نور از تفسیر نمونه مطابق زیر است:

دومین حکمى که در آیه بیان شده این است: «آنها باید خمارهاى خود را بر سینه هاى خود بیفکنند» (وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ).

«خمر» جمع «خمار» (بر وزن حجاب) در اصل، به معنى پوشش است، ولى معمولاً به چیزى گفته مى شود که زنان با آن سر خود را مى پوشانند (روسرى).

«جیوب» جمع «جیب» (بر وزن غیب) به معنى یقه پیراهن است، که از آن تعبیر به «گریبان» مى شود و گاه به قسمت بالاى سینه به تناسب مجاورت با آن نیز اطلاق مى گردد.

از این جمله استفاده مى شود که: زنان قبل از نزول آیه، دامنه روسرى خود را به شانه ها یا پشت سر مى افکندند، به طورى که گردن و کمى از سینه آنها نمایان مى شد، قرآن دستور مى دهد روسرى خود را بر گریبان خود بیفکنند تا هم گردن و هم آن قسمت از سینه که بیرون است مستور گردد.

ویرایش بوسیله کاربر 1393/07/03 07:43:23 ب.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

مدیر تالار
kabir Offline
#7 ارسال شده : 1391/11/09 00:47:20 ق.ظ
kabir

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17
ارسالها: 221

6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
با سلام و تشكر از مسئولین تالار قران پویان در ایجاد فضای تدبر و گفتگو در ایات قران . هم چنین ارسال سئوال برای کارشناسان قرانی

ضمن تاييد نظر بالا در تفاوت بين علت حكم وفلسفه حكم،من به تفسير نمونه در ايه سي ويك سوره نور مراجعه كردم. که در پست بالاهم امده است.

دو نکته به نظرم رسید:
1-
در اين ايه تعدادي از احكام راجع به روابط زن ومرد ذكر شده و درانتهاي ايه گفته شده كه اي مومنان توبه كنيد شايد رستگار شويد.

رستگاري و فلاح، علت اصلي همه احكام مي تواند درنظر گرفته شود..بنابراین به نظر من نمی تواند علت خاصه این حکم باشد.

اما در ايه 59سوره احزاب ،بلافاصله پس از حكم "يدنين عليهن من جلابيبهن"به فلسفه يا علت جزيي حكم(در طول علت اصلي:فلاح) اشاره شده است

"ذلك ادني ان يعرفن فلا يوذين"

ثانيا با توجه به ظاهر هر دو ايه،مبناي تشخيص اينكه كداميك حكم است و كدام فلسفه حكم،چيست؟زيرا در متن ايه،

عبارت صريحي براي اين تمايز وجود ندارد
 1 کاربر از kabir برای ارسال مفیدش تشکر کرده است.
samad در تاریخ 1391/11/11
mohsen Offline
#8 ارسال شده : 1391/11/17 07:11:32 ب.ظ
mohsen.kadivar

رتبه: Newbie

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1391/10/03
ارسالها: 5

در خصوص سئوال مطرح شده در سه پست بالاتر:

پوشاندن سر و ومو و گردن در حکم و شدت ،مادون (کمتر و پائین تر )از وجوب پوشاندن بدن از زیر گردن تا زیر زانو و بازوان است . پوشاندن بدن به حکم اولی واجب است و بستگی به عرف ندارد،اما پوشاندن غیر ان به حکم ثانوی و متناسب با عرف و شرائط واجب می شود. در نتیجه در فرض سوال پوشاندن این مواضع واجب نیست

واما توضیح تفصیلی در باب حجاب در قران:

. قرآن از آغاز زندگی مؤمنانه در حوزه خانواده را با ممنوعیت کامل هرگونه رابطه جنسی خارج از خانواده و محدودیت تعدد زوجات و مقررات ارتباط با بردگان تعریف کرد. از سال پنجم هجری به بعد (یعنی کمتر از شش سال به وفات پیامبر) آیات پوشش نازل شد.

رعایت حریم خصوصی خانه ها و آداب ورود به خانه دیگران قدم بعدی بود.

مهمترین مسائل قرآن درباره پوشش امور زیر است:

اول. پوشاندن شرمگاه و آلات جنسی و مقابله با عریانی در شرائط مختلف الزامی است. پوشاندن شرمگاه نخستین نمود مومنانه زیستن در حوزه زندگی خانوادگی و اجتماعی است.

دوم. پوشاندن درست و کامل اعضای باطن بدن توسط همان لباسهای متعارف. مومنان می باید بدنشان را در حد متعارف بپوشانند، لباسهایشان را رها نکنند تا اعضای بدنشان دیده شود.
حد متعارف آن روز در مورد بانوان که لباس آن را می پوشانید از زیر گردن تا زانو و از بازو تا آرنج بوده است. زنان مومنه مجاز نیستند به گونه ای لباس بپوشند که این اعضایِ پوشیده آشکار شود.

سوم. آنچه باقی می ماند سه بخش بدن است که در آن زمان با لباس پوشانیده نمی شده است: یکم. بخشی از سینه، دوم. سر و گردن، سوم. دست از آرنج و پا از زانو به پائین.

آیات قرآن کریم مرتبط با مسئله پوشش عبارتند از:
دسته اول. آیات استیذان: نور ۲۸-۲۷ و ۵۹-۵۸ و احزاب ۵۵-۵۳ و ۳۳-۳۲.
دسته دوم. آیات پوشش شرمگاه: اعراف ۳۳-۱۹ در داستان آدم و حوا.
دسته سوم. آیات زنان پیامبر، حجاب و جلباب: احزاب ۳۳، ۵۳ و ۵۹.
دسته چهارم. آیات زینت و خمار: نور ۳۱-۳۰ و ۶۰.

از آیات فوق حکم لزوم پوشش شرمگاه بدون هیچ مشکلی بدست می آید. برای یافتن پاسخ به این پرسش که قرآن پوشش چه بخشهایی از بدن زن را لازم دانسته است بحث را بر اهم آیات دسته سوم و چهارم متمرکز می کنم، یعنی آیات ۵۹ احزاب و ۳۱ نور.

ايه 59 احزاب:
این آیه زنان مومنه را نیز علاوه بر زنان و دختران پیامبر در خطاب شریک کرده است. دو نکته در آن حائز اهمیت است: نکته اول ادناء جلابیب به خود و نکته دوم علت این حکم شناخته شدن و مورد آزار واقع شدن بیان شده است.

پوشش متعارف اعضای پنهان بدن

جلابیب جمع جِلباب معانی سه گانه ای دارد: اول. ملحفه (چادر مانند) که تمام بدن را می پوشاند و روی دیگر لباسها قرار می گیرد، دوم. مقنعه و خمار (روسری) که سر ویا سر و صورت یا علاوه برآن سینه و بازوان را می پوشاند، سوم. پیراهن و لباس گشادی که نیم تنه بالایی یا همه اندام بدن را دربرمی گیرد.

جلباب از دو ناحیه مبهم است، یکی از اینکه کدامیک از معنی سه گانه اراده شده ملحفه، مقنعه یا پیراهن و دیگر اینکه با آن چه عضوی از بدن قرار است پوشیده شود؟ سر و گردن یا سینه یا تمام بدن؟
قدر متیقن از جلباب «پوشاک» است. آیه در مقام بیان نحوه استفاده از پوشاک برای تحصیل غرض ذیل آیه است. تاکید آیه بر ادناء جلابیب است نه بر معرفی یا توصیه جلباب.

إدناء دو معنی دارد: اول. نزدیک کردن. دوم. فرود آوردن و فروهشتن و پائین آوردن. بنا بر هر دو معنا مقصود این است که جامه های رها و ول را به خودتان نزدیک کنید، به اندامهایتان بپوشانید، لباسهایتان را جمع و جور کنید.

با توجه به توصیفی که از پوشاک غالبا ندوخته و از دو سو شکاف دار و رها در آن دوران شد، آیه می خواهد بگوید پوشاکتان – هرچه که هست – به گونه ای استفاه کنید که بدنتان را بپوشاند و اندام پنهانتان آشکار نشود. شکافهای جامه را هرگونه می توانید محافظت کنید. آیه پوشاک جدیدی معرفی نمی کند. پیام تازه آیه این است: بدنتان را درست با پوشاکتان بپوشانید. آیه نفیا و اثباتا با پوشش سر و مو کاری ندارد.

علت پوشش

اما نکته دوم: درست پوشیدن لبسه به شناخته شدن برای آزار ندیدن نزدیکتر است.
در مورد شناخته شدن دو احتمال است: اول. شناخته شدن به عفاف و پاکدامنی و نجابت در مقابل هرزگی و آلودگی و ناپاکی. بیشک نحوه پوشاک حکایت از این دو سبک زندگی می کند. قران زنان مومنه را به سبک اول توصیه کرده تا با زنان گروه دوم که خود تمایل به فحشاء دارند اشتباه نشوند و در نتیجه کمتر مورد آزار بیماردلان قرار گیرند.

دوم. شناخته شدن به حر و آزاد بودن در مقابل کنیزان. معنای این احتمال این است که با تمایزِ پوشاکی زنان آزاد از کنیز بیماردلان با فهم اینکه صاحب این پوشاک پوشیده زن آزاد است متعرض او نخواهند شد. اما تالی فاسد ان این است که کنیزان نجیب را در قبال بیماردلان بی دفاع رها کرده ایم. احتمال دوم متعارض با مسلمات قرآنی و موازین اسلامی است.

بر اساس احتمال نخست ادناء جلابیب به بیش از پوشانیدن سینه ها علاوه بر دیگر اندامی که با لباس پوشانیده می شوند اشعار (مادون دلالت) ندارد.
پوشانیدن مو و سر اگرچه یکی از معانی جلباب است اما با توجه به دیگر معانی آن و قرائن قطعیه عصر نزول نمی تواند حکم مستفاد از آیه باشد هرچند با آن مخالفتی نیز ندارد.
برای تحقق این علت منصوص همین که زن مومنه بدن خود را حفظ کند کفایت می کند

ویرایش بوسیله کاربر 1393/07/03 07:50:29 ب.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

mohsen Offline
#9 ارسال شده : 1391/11/23 08:47:22 ب.ظ
mohsen.kadivar

رتبه: Newbie

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1391/10/03
ارسالها: 5

ایه دیگر ایه 31 سوره نور است

به مؤمنان بگو چشمهای خود را [از الودگی جنسی] فروگیرند، و دامان خود را [از ارتکاب فحشاء] حفظ کنند؛ این برای آنان پاکیزه‌تر است؛ خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است! و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را – جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و خِمار خود را بر سینه خود افکنند (تا سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم‌کیششان، یا بردگانشان [=کنیزانشان‌]، یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند، یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند؛ و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود. و همگی بسوی خدا بازگردید ای مؤمنان، تا رستگار شوید!»

این آیات مهمترین آیات پوشش در قرآن کریم است. مردان به دو تکلیف موظف شده اند: بهداشت چشم و پرهیز از نگاههای آلوده و پاکدامنی یا پوشانیدن شرمگاه. زنان نیز عینا به همین دو تکلیف موظف شده اند. اما زنان به دلیل ویژگی های بدنی علاوه بر آن دو تکلیف اضافی نیز دارند: اول آشکار نکردن زینتهای غیرمتعارف و دوم پوشانیدن سینه و گریبان با خِمار.

زینت آشکار و پنهان

نکته اول. در مورد زینت سه بار در آیه بحث شده است: یکم. زنان مومنه زینتهایشان – جز زینتهای آشکار- را ظاهر نکنند. دوم. این زینتهای متعارف را جز بر گروه خاصی از زنان و مردان و کودکان – محارم – خویش ظاهر نسازند. سوم. به گونه ای راه نروند که زینتهای پنهانشان آشکار شود.

مراد از زینت در آیه زینت طبیعی یعنی اعضای بدن زن یا تن و پیکر زیباست.
زینتهای عارضی و الحاقی (آرایش و زیور) در قرآن با واژه «تبرّج» یادشده است.

زینت به دو دسته تقسیم شده: اول متعارف و آشکار (معاری)، دوم پنهان و غیرمتعارف (عورت). زینتهای متعارف و آشکار نیازی به پوشش ندارد.

زینتهای غیرمتعارف و پنهان تنها می تواند بر افراد خاصی که در آیه مشخص شده اند آشکار شود و در مقابل دیگران باید پوشیده بماند.

«ماظهر منها» یعنی آنچه از بدن زن آشکار بوده است در عصر نزول ساعد، ساق، صورت، گردن و مو بوده است. این مقدار از پوشش امری عقلایی و در اغلب جوامع متعارف همین مقدار بوده است. اعراب حجاز همین مقدار را نیز به دلایلی که گذشت درست نمی پوشانیدند.

آیه در مقام بیان لزوم پوشش آن است، همان که در آیه ۵۹ احزاب هم مورد تاکید قرار گرفت.

«لایبدین زینتهن» عدم ابداء زینت یعنی مواظبت بر آشکار نشدن زینت پنهانی و اعضای بدن است که با لباس پوشانیده می شود از سینه تا زانو، بالاخص با لباسهای یکپارچه و ندوخته آن دوران. زنان آن عصر نسبت به حفظ اعضای اصلی بدن (عورت: از سینه تا زانو و بازو) مقید نبودند.

قرآن در این آیه زنان مومنه را از آشکار کردن این مواضع – جز دربرابر محارم - نهی اکید می کند. پیام اصلی آیه نهی از برهنگی است.

درآوردن لباس در برابر نامحرمان مجاز نیست.

پوشانیدن جیوب با خِمار

نکته دوم. درباره «ولیضربن بخمرهنّ علی جیوبهنّ» است. خُمُر جمع خِمار پوشاکی است با سه معنی یکم. روسری یا سرانداز، دوم. رداء (پارچه ای برای پوشاندن نیم تنه بالا) و سوم. إزار و لنگ (پارچه ای برای پوشاندن نیم تنه پائین). با توجه به معانی مختلف خِمار قدر متیقن آن «پوشاک و پوشیدنی» است و دلالت آن به روسری و مقنعه نیازمند قرینه است.

جُیوب جمع جَیب به معنی شکاف است. مراد از شکاف سه مورد می تواند باشد: اول شکاف حاصل از جدایی طرفین لباس که در آن دوران بشدت رایج بوده است. ناحیه سینه زنان و بالاخره اشاره به شرمگاه. احتمال اول تاکیدی بر «لایبدین زینتهن الا ماظهر منها» ست و سخن تازه ای نیست. احتمال سوم نیز بیان دیگری از حفظ فرج است که در آیه‌ی قبل آمده است. مراد اظهر از جیوب شکاف ناحیه سینه است.

این احتمال که هر سه مورد را شامل شود و مطلق شکاف و بستن دریچه های محتمل شهوترانی اراده شده باشد نیز بعید نیست.

ضرب خِمار بر جیوب به معنای پوشاندن سینه ها با خِمار است. از زیر گردن تا زانو و بازو – عورت و زینت – باید پوشیده می شد،بخش شکاف سینه به دلیل رواج برهنگی آن صریحا مورد تاکید قرآن کریم قرار گرفته است و زنان مومنه را از آشکار کردن آن موضع نهی کرده است.

پیراهنهای زنانه (دِرع) و خِمار (سربند) به گونه ای نبوده است که جیوب (گریبان، شکاف سینه) را بپوشاند. مفاد آیه این است که دو طرف خِمار رابه گونه ای استعمال کنید که سینه هایتان کاملا پوشیده باشد. خِمار (اگر به معنی سرانداز است) را آویزان رها نکنید یا پشت سرتان گره نزنید و اگر به معنی رداء (شال و پارچه نیم تنه بالاست) جمع و جور استفاده کنید تا یقینا سینه تان پوشیده بماند. ناگفته نماند اگر خِمار به معنی سرانداز هم باشد به عمامه عربی نزدیکتر است تا به روسری شرعیِ ساتر ِمو.

در هر صورت آیه نه صریحا و نه التزاما دلالتی بر پوشش مو و سر ندارد. دلالت مطابقی آن پوشش بالای سینه است.

از آنجا که از واژه خِمار از حیث اینکه کدامیک از معنی سه گانه (سرانداز، رداء و ازار) اراده شده مبهم است و با توجه به احتمال شبه عمامه در معنای سرانداز نسبت دادن روسری ساتر مو به آن نیازمند قرائنی است که در آیه موجود نیست. بعلاوه قرائن قطعی در عصر نزول از قبیل میزان پوشش زنان آن دوران چنین احتمالی را جدّاْ مستبعد می سازد.

حاصل بحث

نتیجه اینکه مستفاد از این آیات و دیگر آیات قران کریم این است که مردان و زنان مومن موظف به پاکدامنی و دور نگاه داشتن نگاههایشان از آلودگی هستند. زنان مومنه علاوه بر این دو تکلیف ایمانی، شرعا موظفند بدنشان را که زینت طبیعی است در برابر افراد نامحرم حفظ کنند و اجازه ندهند

از گردن تا زانو و بازویشان در هیچ شرائطی در معرض نگاه افراد نامحرم قرار گیرد. بویژه موظفند سینه خود را با پوشاک مناسب از دیده ها پنهان نمایند

. در مورد پوشش ساق پا، ساعد دست، گردن، صورت و مو دلیل قرآنی در دست نیست.

و عبارت «ماظهر منها» در عصر نزول بر این مواضع دلالت می کرده است. اینکه در فتاوای فقهی «ماظهر منها» منحصر در وجه (گردی صورت) و کفین (دستها از مچ به پایین) و قدمین (از قوزک پا به پایین) شده است، یقینا مستند قرانی ندارد و برخاسته از مفاد روایات است.

اصولا از قرآن نیز انتظار نمی رود در این جزئیات وارد شود.

به نظر می رسد این حداقل از پوشش بدن زن مؤمنه (گردن تا زانو و بازو) که عقلایی نیز هست از احکام ثابت دینی است و با شرائط متفاوت زمانی مکانی کاهش نمی یابد. پوشش بیش از آن البته به چنین شرائطی بستگی دارد. والله عالم.

نیازی به ذکر نیست که بحث حجاب شرعی برای عمل، با قرآن تمام نیست و نیاز به بررسی روایات مرتبط و سنت پیامبر (ص) و

سیره ائمه (ع) است.


محسن کدیور

ویرایش بوسیله کاربر 1393/07/03 07:57:14 ب.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

admin1 Offline
#10 ارسال شده : 1391/11/24 10:23:47 ق.ظ
admin1

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/14
ارسالها: 199

8 تشکر دریافتی در 7 ارسال
سئوال مطرح شده در پست شماره 7 به دفتر اقاي مكارم شيرازي ارسال گرديد.پاسخ انرا در زير مشاهده نماييد.

البته فقط به بخش دوم سئوال پاسخ داده شده است:

تفاوت این دو معمولا از قرینه کلام فهمیده می شود؛ در آیه 59 سوره احزاب صدر آن بیان حکم است و ذیل آن بیان فلسفه آن.

همیشه موفق باشید

دفتر آيت الله العظمی مکارم شيرازی

جهت مطالعه سایر احکام خانوادگی در قرآن،از قبیل ازدواج وطلاق،احکام روابط زناشویی،و...به لینک زیر مراجعه فرمایید

وظایف خانوادگی از منظر قران

ویرایش بوسیله کاربر 1393/07/04 07:47:18 ب.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

مدیر تالار
kabir Offline
#11 ارسال شده : 1391/11/26 02:04:01 ب.ظ
kabir

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17
ارسالها: 221

6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
با تشکر از ارسال پرسش و پاسخ اینجانب به دفتر اقای مکارم

من در جستجوی پاسخ سئوالم و اینکه ایا برداشت خودم از ایه 59که علت حکم را بیان کرده ،در ست است یا نه به سایت اقای جوادی املی رحوع کردم.که بخشی از نظرات ایشان در باب این بحث را ارسال میکنم:

"قرآن كريم وقتي مسأله لزوم حجاب را بازگو مي‏كند، علت و فلسفه ضرورت حجاب را چنين بيان مي‏فرمايد: (ذلك أدني أن يعرفن فلا يؤذين)[2]

يعني براي اين كه شناخته نشوند و مورد اذيت واقع نگردند. چراكه آنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند"

همانطور که می بینید اقای جوادی املی بر خلاف اقای مکارم،در این ایه تفکیکی بین فلسفه و علت حکم قایل نشده اند و علت ضرورت حجاب برای خانمها را حفظ حرمت انها و پیشگیری از هتک حرمت و مورد ازار واقع شدن ،دانسته اند که با برداشت اینجانب که در پستهای 5و 7 ارایه شد،مطابقت دارد.

ادامه نظر اقای جوادی املی در خصوص حجاب را هم در پایین ارسال می کنم(نوع نگاه به مسئله برای من جالب بود)

"تبيين حجاب در بينش قرآن كريم اين است كه زن بايد كاملاً درك كند كه حجاب او تنها مربوط به خود او نيست تا بگويد من از حق خودم صرف‏نظر كردم، حجاب زن مربوط به مرد نيست تا مرد بگويد من راضيم، حجاب زن مربوط به خانواده نيست تا اعضاي خانواده رضايت بدهند، حجاب زن، حقي الهي است، حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد نه شوهر و نه ويژه برادر و فرزندانش مي‏باشد،

همه اينها اگر رضايت بدهند قرآن راضي نخواهد بود، چون حرمت زن و حيثيت زن به عنوان حق‏ اللَّه مطرح استزن به عنوان امين حق ‏اللَّه از نظر قرآن مطرح است يعني اين مقام را و اين حرمت و حيثيت را خداي سبحان كه حق خود اوست، به زن داده و فرموده: اين حق مرا تو به عنوان امانت حفظ كن،

قرآن كريم وقتي درباره حجاب سخن مي‏گويد مي‏فرمايد: حجاب عبارت است از احترام گذاردن و حرمت قائل شدن براي زن كه نامحرمان او را از ديد حيواني ننگرند لذا، نظر كردن به زنان غير مسلمان را، بدون قصد تباهي جايز مي‏داند و علت آن اين است كه زنان غير مسلمان از اين حرمت بي‏ بهره ‏اند

ویرایش بوسیله کاربر 1393/07/03 08:01:19 ب.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

ali Offline
#12 ارسال شده : 1391/11/27 09:43:55 ب.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,985

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
با سلام. با توجه به جمع اوری نظرات افراد مختلف در خصوص حجاب و ایه 59 ،در زیر نظر اقای هاشمی رفسنجانی در تفسیر راهنما را دراین ایه مشاهده می کنید:

1-«یدنین» از ریشه «دنا» به معنای «قرب و نزدیکی» است. «جلابیب» جمع «جلباب» به معنای پیراهن و یا روسری است (مفردات راغب).

متعدی شدن «یدنین» به «علی» چه بسا، متضمن معنای فروانداختن و به گونه ای از بالا به سمت پایین انداختن و پوشاندن باشد.


3 - بر زنان آزاده مؤمن، لازم است که تمام اندام خود را، از سر تا پا، از نامحرمان بپوشانند.

تعبیر «علیهنّ» شامل تمامی اندام می شود و نکته یاد شده را می رساند.


4 - کنیزان، در پوشش و حجاب، حکم زنان آزاده را ندارند.


«نساء المؤمنین» انصراف به زنان آزاده مؤمن دارد. شأن نزول نقل شده درباره این آیه و این که زنان آزاده و کنیزان، دارای پوشش یک نواختی بودند و از این رو، مورد تعرض مزاحمان قرار می گرفتند، گویای این است که حکم مزبور، مربوط به زنان آزاده است.


5 - نوعی حجاب و پوشش، پیش از فرمان به رعایت کامل حجاب، برای زنان وجود داشته است.


شناخته بودن «جلباب» و اضافه آن به ضمیر «هنّ» اشعار به وجود آن می کند.


6 - وابستگان نزدیک رهبران دینی، در عمل به تکالیف و وظایف شان، باید بر دیگران سبقت داشته باشند.


7 - همسران و دختران رسول خدا، در حفظ حجاب و پوشش خود، بر دیگران برتر و مقدم بودند.

قل لأزوجک و بناتک و ... یدنین علیهنّ من جلـابیبهنّ

ذکر «أزواجک و بناتک» در بیان حکم حجاب و نیز مقدم آوردن آنها بر «نساء المؤمنین» می تواند اشعار به تقدم آنها در رعایت حکم حجاب داشته باشد.


8 - فلسفه فرمان به زنان مؤمن برای حفظ حجاب خود، مصون ماندن شان از آزار و اذیت است.

قل ... و نساء المؤمنین یدنین علیهنّ من جلابیبهنّ ذلک أدنی أن یعرفن فلایؤذین


9 - حجاب و پوشش مناسب، دژ مستحکمی برای حفظ زنان مؤمن است.


10 - خداوند، برای پاسداشت حریم زنان مؤمن از تعرّض مزاحمان، عنایت ویژه ای دارد.

قل لأزوجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهنّ من جلـبیبهنّ ذلک أدنی أن یعرفن فلایؤذین

13 - موقعیت و جایگاه افراد، می تواند برای آنها هویتی خاص، در پوشش و امثال آن، ببخشد.

قل لأزوجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهنّ من جلـبیبهنّ ذلک أدنی أن یعرفن فلایؤذین

14 - همان گونه که کسی حق آزار مؤمنان را ندارد، بر مؤمنان نیز لازم است خود را از عوامل و مقتضیات اذیت، دور نگه دارند.

و الذین یؤذون المؤمنین و المؤمنـت ... فقد احتملوا ...إثمًا ... قل ... و نساء المؤمنین یدنین علیهنّ من جلـبیبهنّ ذلک أدنی أن یعرفن

15 - بی حجابی، از جمله عوامل ناهنجاری در محیط دینی است.

یدنین علیهنّ من جلـبیبهنّ ذلک أدنی أن یعرفن فلایؤذین


16 - زنان مؤمن، باید هویتی مستقل و شناخته داشته باشند.

ویرایش بوسیله کاربر 1393/07/03 08:04:02 ب.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

kabir Offline
#13 ارسال شده : 1391/12/03 03:05:11 ب.ظ
kabir

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17
ارسالها: 221

6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
خلاصه نظرات اقای مطهری در کتاب مسئله حجاب پیرامون ایه 59 سوره احزاب باین شرح است:

"در اينكه جلباب چه نوع لباسی را می‏گويند ، كلمات‏ مفسرين و لغويين مختلف است و به دست آوردن معنای صحيح كلمه دشوار می‏باشد

در المنجد می‏نويسد : " الجلباب : القميص او الثوب الواسع " ( يعنی جلباب پيراهن يا لباس گشاد است )

در مفردات راغب كه كتاب دقيق و معتبری است و مخصوص شرح لغتهای‏ قرآن نگاشته شده است می‏گويد : " الجلابيب : القمص و الخمر " ( يعنی پيراهن و روسری )

قاموس می‏گويد : " و الجلباب كسرداب و سنمار : القميص و ثوب واسع للمرأه دون‏ الملحفة او ما تغطی به ثيابها من فوق كالملحفة ، او هو الخمار . يعنی‏ جلباب عبارت است از پيراهن و يك جامه گشاد و بزرگ كوچكتر از ملحفه و يا خود ملحفه ( چادر مانند ) كه زن به وسيله آن تمام جامه‏ های خويش را می‏پوشد ، يا چارقد "

در لسان العرب می‏نويسد : " الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون الرداء تغطی به المرأه رأسها و صدرها . يعنی جلباب جامه‏ای است از چارقد بزرگتر و از عبا كوچكتر . زن‏ به وسيله آن سر و سينه خود را می‏پوشاند "

عبارت " كشاف " نيز قريب به همين است . و در تفسير مجمع البيان‏ آنجا كه لغت را معنی می‏كند می‏گويد : " الجلباب خمار المرأه الذی يغطی رأسها و وجه ها اذا خرجت لحاجة يعنی جلباب عبارت است از روسری ای كه در موقع خروج از منزل به كار برده می‏شود و سر و صورت را با آن می‏پوشانند "

چنانكه ملاحظه می‏فرمائيد معنی جلباب از نظر مفسران چندان روشن نيست

آنچه صحيحتر به نظر می‏رسد اينست كه در اصل لغت ، كلمه جلباب شامل هر جامه وسيع می‏شده است ، ولی غالبا در مورد روسريهائی كه از چارقد بزرگتر و از ردا كوچكتر بوده است به كار می‏رفته است .

ضمنا معلوم می‏شود دو نوع‏ روسری برای زنان معمول بوده است : يك نوع روسريهای كوچك كه آنها را خمار يا مقنعه می‏ناميده‏ اند و معمولا در داخل خانه از آنها استفاده‏ می‏كرده‏اند . نوع ديگر روسريهای بزرگ كه مخصوص خارج منزل بوده است


بنابراين مقصود از نزديك ساختن جلباب ، پوشيدن با آن می‏باشد ، يعنی‏ وقتی می‏خواهند از خانه بيرون بروند روسری بزرگ خود را با خود بردارندالبته معنی لغوی نزديك ساختن چيزی ، پوشانيدن با آن نيست بلكه از مورد ، چنين استفاده می‏شود . وقتی كه به زن بگويند جامه‏ ات را به خود نزديك‏ كن مقصود اينست كه آن را رها نكن ، آنرا جمع و جور كن ، آنرا بی اثر و بی خاصيت رها نكن و خود را با آن بپوشان

و اما مطلب دوم يعنی بحث در علتی كه برای اين دستور ذكر شده است : مفسرين گفته ‏اند : به زنان آزاد دستور داده شد كه بدون جلباب یعنی در حقيقت بدون لباس كامل از خانه خارج‏ نشوند تا كاملا از كنيزان تشخيص داده شوند و مورد مزاحمت و اذيت قرار نگيرند

بيان مذكور خالی از ايراد نيست ، زيرا چنين می‏فهماند كه مزاحمت نسبت‏ به كنيزان مانعی ندارد و منافقين آن را به عنوان عذری مقبول برای خود ذكر می‏كرده‏ اند ، در حالی كه چنين نيست


احتمال ديگری كه در معنای اين جمله داده شده اين است كه وقتی زن‏ پوشيده و سنگين از خانه بيرون رود و جانب عفاف و پاكدامنی را رعايت‏ كند ، افراد فاسد و مزاحم ، جرأت نمی‏كنند متعرض آنها شوند

بنا به احتمال اول معنی جمله : " « ذلك ادنی ان يعرفن فلا يؤذين » " اينست كه بدينوسيله شناخته می‏شوند كه آزادند نه كنيز ، پس مورد آزار و تعقيب جوانان قرار نمی‏گيرند .

ولی بنا به احتمال دوم معنی جمله اينست‏ كه بدينوسيله شناخته می‏شوند كه زنان نجيب و عفيف می‏باشند . و بيمار دلان‏ از اينكه به آنها طمع ببندند چشم می‏پوشند زيرا معلوم می‏شود اينجا حريم‏ عفاف است ، چشم طمع كور ، و دست خيانت كوتاه است

در اين آيه حدود پوشش بيان نشده است .آيه ‏ای كه متعرض حدود پوشش است آيه‏ 31 سوره نور است

مطلبی كه از اين آيه استفاده می‏شود و يك حقيقت جاودانی است اينست‏ كه زن مسلمان بايد آنچنان در ميان مردم رفت و آمد كند كه علائم عفاف و وقار و سنگينی و پاكی از آن هويدا باشد و با اين صفت شناخته شود ، و در اينوقت است كه بيمار دلان كه دنبال شكار می‏گردند از آنها مأيوس می‏گردند

به هر حال آنچه از اين آيه استفاده می‏شود اينست نه كيفيت خاصی برای‏ پوشش . از نظر كيفيت پوشش فقط آيه 31 سوره نور است كه مطلب را بيان‏ می‏فرمايد و با توجه بدينكه اين آيه بعد از آيه سوره نور نازل شده است‏ می‏توان فهميد كه منظور از " « يدنين عليهن من جلابيبهن »" اينست كه‏ دستور قبلی سوره نور را كاملا رعايت نمايند تا از شر آزار مزاحمان راحت‏ گردند

ویرایش بوسیله کاربر 1393/07/03 08:09:08 ب.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

kabir Offline
#14 ارسال شده : 1391/12/05 10:27:24 ب.ظ
kabir

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17
ارسالها: 221

6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
نظر شهید مطهری در مورد ایه 31 سوه نور

كيفيت پوشش

« و ليضربن بخمرهن علی‏ جيوبهن »" يعنی می‏بايد روسری خود را بر روی سينه و گريبان خويش قرار دهند . البته روسری خصوصيتی ندارد ، مقصود پوشيدن سر و گردن و گريبان‏ است . - زنان عرب معمولا پيراهنهائی می‏پوشيدند كه گريبانهايشان باز بود ، دور گردن و سينه را نمی‏پوشانيد .

روسريهائی هم كه روی سر خود می‏انداختند از پشت سر می‏آويختند - همانطوری كه الان بين مردان عرب‏ متداول است - قهرا گوشها و بناگوشها و گوشواره‏ها و جلوی سينه و گردن‏ نمايان می‏شد .

اين آيه دستور می‏دهد كه بايد قسمت آويخته همان روسريها را از دو طرف روی سينه و گريبان خود بيفكنند تا قسمتهای ياد شده پوشيده‏ گردد

ابن عباس در تفسير اين جمله گفته است : " تغطی شعرها و صدرها و ترائبها و سوالفها " يعنی زن مو و سينه و دور گردن و زير گلوی خود را بپوشاند

اين آيه حدود پوشش را مشخص می‏كند .

اين تركيب لغوی ، يعنی تركيب لغت " ضرب " با لغت " علی " اين‏ معنی را می‏رساند كه چيزی را بر روی چيز ديگر قرار دهند به طوری كه مانع و حاجبی بر او شمرده شود .

كلمه " جيوب " ( گريبانها ) كنايه است از سينه ‏ها ، زيرا گريبانها است كه روی سينه ‏ها را می‏پوشاند . و گفته شده است كه از آن جهت اين دستور رسيده است كه زنان موها و گوشواره‏ها و گردنهای خويش را بپوشانند .

تفسير صافی نيز بعد از ذكر جمله " « و ليضربن بخمرهن علی جيوبهن » " می‏گويد : " برای اينكه گردنها پوشيده شود "

به هر حال منظور اينست كه اين آيه در كمال صراحت حدود پوشش لازم را بيان می‏كند . مراجعه به تفاسير و روايات اعم از شيعه و سنی و مخصوصا روايات شيعه كاملا مطلب را روشن می‏كند و جای ترديد در مفهوم آيه باقی‏ نمی‏گذارد

ویرایش بوسیله کاربر 1393/07/03 08:12:43 ب.ظ  | دلیل ویرایش: مشخص نشده است

rahim Offline
#15 ارسال شده : 1392/01/31 09:33:33 ب.ظ
rahim

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/03/04
ارسالها: 134

5 تشکر دریافتی در 4 ارسال

یکی از دوستان لینک نظرات حجت الاسلام قابل در این موضوع وبیان ایات فوق را برایم فرستاد که قابل بررسی است:

عادت زنان در عصر نزول آیه این بوده که روسری‌های خود را پشت گوش و عقب سر می‌انداختند و این کار باعث نمایان شدن گردن و سینه‌های آنان می‌شد. لذا دستور آمد که این محل‌ها را بپوشانید. بنابر این از آیه جز وجوب این امر استفاده نمی‌شود و لزوم پوشش سر را باید از دلایل دیگر به دست آورد. به هر حال آیه در صدد بیان وجوب پوشش سر نیست، بلکه تنها به وجوب پوشش گردن اشاره دارد. پوشش سر از قبل نیز واجب نبوده که گفته شود آیه تکلیفی فراتر خواسته؛ یعنی علاوه بر اینکه سر خود را می پوشانید، باید گردن و سینه خود را نیز بپوشانید.

2-2-1-2) حتی اگر پوشش سر امری مسلم فرض شود، از آیه نمی‌توان لزوم پوشش مو را استنتاج نمود؛ زیرا حوزه فقهی «سترالراس» جدا از حوزه فقهی «سترالشعر» است و اکثر قریب به اتفاق فقها این دو را یکسان تلقی نکرده‌اند. صاحب مدارک می‌نویسد: «در عبارت شرایع مانند بسیاری از فقهای امامیه به وجوب پوشش مو ]در نماز[ اشاره‌ای نشده است و ظهور در این دارد که پوشش مو واجب نیست؛ زیرا مو جزو مسمای جسد نیست(عاملی، 1411ق: ج3، ص189).

3-2-1-2) حتی اگر آیه، موی سر را شامل شود، صرفا مویی منظور خواهد بود که در حدود سر است. ولی حکم موی که از حد سر خارج و آویزان است، فرق می‌کند. این تمایز در برخی احکام مانند مسح سر و شستن سر در غسل کاملاً واضح است. در مسح سر دو قول است: برخی معتقدند رطوبت باید به پوست سر برسد و مسح بر روی مو جایز نیست و برخی دیگر جایز می‌دانند به شرط آنکه بر مویی که در محدوده جلوی سر باشد، مسح شود.ولی مطابق هر دو قول مسح بر مویی که از جلوی سر به قسمت های دیگر سر رسیده یا بر گردن آویزان باشد کافی نیست. درباره شستن سر به هنگام غسل نیز مطابق روایات شستن ریشه مو کافی است و نیازی به شستن مو نیست و حتی در برخی کتب روایی بابی با عنوان وجوب شستن ریشه مو و عدم وجوب شستن مو آورده شده است (حرعاملی، 1409ق: ج2، ص255).

4-2-1-2) اگر موی سر زن آنقدر بلند باشد که از گردن و سینه فراتر رود - چه اینکه رسم زنان عرب این بود که موی خود را بافته و آویزان می‌کردند- با عمل به خواست آیه باز هم موی مزبور پوشانده نمی‌شود؛ زیرا مقتضای آیه تنها گستراندن مقنعه بر گردن است و آیه دلالتی ندارد که موی خود را زیر مقنعه جمع نمایید. بنابراین برای پوشش موی بلند باید دلیل دیگری ذکر شود.

5-2-1-2) در معنای زینت از «و لایبدین زینتهن» اختلاف نظر است. برخی معتقدند منظور خود زینت نیست، بلکه محل زینت است؛ لذا آشکار کردن زینت آلاتی مانند النگو و گوشواره اساسا مورد بحث آیه نیست و اشکالی ندارد، ولی درباره محل آنها نباید عضوی را که معمولا مخفی است، آشکار نمود (طـباطبایی، 1417ق: ج 18، ص112). ولی مرحوم محقق داماد معتقد است این بخش از آیه فی نفسه در صدد بیان حکم پوشش اعضا نیست و منظور از زینت ظاهر، زینتی است که زن خود را با آن می‌آراید و از اعضای بدن نیست. گو اینکه با استناد به روایات ذیل معلوم می‌شود که مراد از زینت اعم از زینت خلقیه است (محقق داماد، 1416ق: ج1، ص352). برخی دیـگر نیز آیه را شامل زیـنت و مـحل آن مـی‌دانند (فـاضل لنکرانی، 1408ق: ص570). به هر حال مستفاد از آیه این است که زینت ظاهر و زینت باطن با هم فرق دارند و تنها نمایاندن زینت باطن حرام می‌باشد.

6-2-1-2) به نظر می‌رسد مناسب‌ترین ملاک برای زینت آشکار و مخفی این است که بخش‌هایی از بدن که به طور معمول بیرون است و در مواجه با دیگران و برای انجام امور عادی آشکار بودن آن لازم است، زینت ظاهرتلقی شود؛ زیرا پوشش این بخش‌ها برای زن همراه با حرج است. در تفسیر کشاف وقتی از صورت، دست و پا به عنوان مواضع زینت ظاهر یاد می¬کند، در بیان وجه تسامح در زینت ظاهر می‌نویسد: پوشیدن این بخش از بدن زن همراه با حرج و سختی است؛ چون زن چاره¬ای جز این ندارد که با دست خود اشیا را بردارد؛ چاره¬ای ندارد جز اینکه روی خود را بنمایاند؛ به خصوص در اموری مانند شهادت و گواهی، محاکمه و نکاح؛ و ناگزیر است که با پای خود راه رود و پاهایش آشکار باشد (زمخشری، 1407ق: ج3، ص231).

وی این نیاز را نسبت به زنان روستایی و بادیه نشین که از آنها به فقیرات تعبیر می‌کند بیشتر دانسته و معتقد است معنای «الا ماظهر منها»؛ یعنی آنچه که عادتاً و عرفاً آشکار است و اصل بر ظهور آن است (همان). مقدس اردبیلی ضمن نقل سخن فوق می‌نویسد: «اگر ملاک، عادت و ظاهر باشد؛ خصوصا درباره زنان فقیر، باز بودن گردن، حتی سینه، بازو، و ساعد دست¬ها امری عادی و رایج است. ولی به طور کلی حکم، محل اشکال است» (مقدس اردبیلی، بی‌تا: ص544). وی در کتاب «مجمع الفائده و البرهان» برای عدم وجوب پوشش قدمین در نماز، به شریعت سهله، نفی حرج و ضیق، عادت زنان روستایی و...استناد کرده و می‌نویسد: «اگر ترس از ادعای اجماع نبود چه بسا در مورد سر نیز حکم به استثنا می‌شد» (مقدس اردبیلی،1403ق: ج 2 ص 105).

بدیهی است، وقتی در باره نماز که نمازگزار در یک جا ساکن بوده و در یک زمان اندک می‌خواهد، پوشش مزبور را داشته باشد با استناد به دلایل مزبور حکم به عدم وجوب پوشش داده می‌شود، در خارج از نماز که فعالیت‌های فرد بیشتر خواهد بود، دلایل مزبور بیشتر قابلیت استناد خواهند داشت.



تحلیل و بررسی

1-2-2-2) مفهوم جلباب روشن نیست؛ ابن‌سکیت به نقل از عامری می‌نویسد، جلباب همان خمار (مقنعه) است (ابن منظور، 1414ق: ج‏1، ص273). در مجمع البحرین آمده جلباب لباسی بلندتر از مقنعه و کوتاه¬تر از رداء است که زنان آن را بر سر و مازاد آن را بر سینه‌های خود می‌انداختند (طریحی، 1416ق: ج2، ص23). برخی آن را پارچه‌ای می‌دانند شبیه به ملحفه که بر روی لباس می‏پوشند. کلمه «جلباب» از افعال ثلاثی بوده که رباعی آن دلالت بر مبالغه دارد. شاید وجه مبالغه آن است که علاوه بر بدن، لباس را هم می‌پوشاند (مصطفوی، 1402ق: ج2، صص 96-95).

2-2-2-2) در مفهوم آیه از کلمه «مِن» چشم پوشی شده است؛ در حالی که این کلمه می‌تواند به صورت جدی برداشت‌های مزبور را زیر سوال برد. «من تبعیضیه» در اینجا شبیه به «قل للمومنین یغضوا من ابصارهم» و «قل للمومنات یغضضن من ابصارهن» است. در آنجا وقتی سخن از غض بصر است، کلمه «مِن» به کار می‌رود؛ یعنی برخی نگاه‌های خود را فروبندید که همان نگاه شهوت آلود است؛ ولی وقتی سخن از حفظ فرج به میان می‌آید از کلمه «مِن» استفاده نمی‌کند. در اینجا هم وقتی می‌فرماید: «یدنین علیهن من جلابیبهن»، «من» تبعیضیه می‌تواند هم به صورت تبعیض نسبت به جلابیب محقق گردد و هم تبعیض در زمان و مکان باشد. در صورت اول منظور آیه این خواهد بود که زنان مومن بخشی از جلباب را بر خود بگسترانند؛ یعنی به گونه‌ای آن را نگه دارند که به عفت شناخته شوند تا مورد اذیت واقع نشوند. در صورت دوم نیز معنی این خواهد بود که زنان در برخی مواقع و در برخی مواضع که ممکن است مورد اذیت واقع شوند، جلباب را بر خویش فروتر بگیرند.

3-2-2-2) اگر وجوب پوشش صورت از آیه استفاده شود با «ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن» ناسازگار خواهد بود؛ زیرا حداکثر استفاده از «ضرب خمر بر جیوب» این است که این گونه مقنعه انداختن بر سر که تنها موی سرتان را بپوشاند، ولی گردن و گوش را باز می‌گذارد درست نیست؛ بلکه باید علاوه بر آن، گردن خود را نیز بپوشانید؛ این در حالی است که اگر پوشش صورت واجب بود لازم بود آن را نیز ذکر می‌کرد. مقدس اردبیلی می‌نویسد و «لیضربن بخمرهن علی جیوبهن» بر عدم وجوب پوشش صورت دلالت دارد (مقدس اردبیلی، بی‌تا: 544).

4-2-2-2) کلمه «ذلک» دلالت بر «تعلیل» می‌کند و با «لعل» و مانند آن که حکمت حکم را بیان می کند، فرق دارد. در این آیه نیز فقره «ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین» علت این سبک پوشش را بیان نموده است. این بخش از آیه می‌فرماید: «زیرا با این کار زنان مومن سریع‌تر شناخته می‌شوند و در نتیجه در معرض اذیت واقع نمی‌شوند». زنان مومن باید کاری کنند که مورد اذیت و تعرض دیگران واقع نشوند و تحقق این هدف با توجه به شرایط زمانی و مکانی هر حادثه ممکن است، متفاوت باشد.

با چنین برداشتی، این آیه اساساً مربوط به حجاب نیست بلکه صرفا راه گریز از مظان تعرض یا زمان تعرض را بیان می‌کند. مرحوم محقق داماد در این باره می¬‌نویسد: «این آیه به شهادت فقره اخیر در مقام بیان این مطلب است که وجوب خروج زنان مزبور به شیوه خاصی است که از سایر زنان شناخته شوند و مورد اذیت واقع نشوند. نفس آیه بر این امر دلالت دارد که گروهی از زنان مورد اذیت واقع می‌شدند و اگر زنان پیامبر و زنان مؤمن هم به همان شیوه می زیستند، در معرض اذیت بودند؛ به همین علت دستور داده شد، شیوه خود را تغییر دهند. بدین سان زودتر شناخته می¬شوند و در نتیجه مورد اذیت قرار نمی¬گیرند... پس اساساً آیه دلالتی بر وجوب پوشش زن ندارد و در مقام بیان آن نیست» (محقق داماد، 1416ق: ج 1، ص353).

5-2-2-2) با دقت در سیاق آیه معلوم می¬شود، اساساً لسان آیه، لسان وجوب و لزوم نیست؛ بلکه ارشاد و چاره اندیشی برای جلوگیری از تعرض به زنان مؤمن است. مرحوم محقق داماد می‌‌‌نویسد: کنیزان در آن زمان به دلیل عدم پوشش سر در معرض اذیت بودند و خداوند به پیامبر امر کرد که زنان آزاد را به گسترده گرفتن جلابیب خود ارشاد کند تا از کنیزان مشخص گردند و از تعرض مصون بمانند. این امر با بخش آخر آیه نیز سازگار است؛ زیرا در آنجا عدم اذیت را بر شناخته شدن آنان مترتب می‌نماید. یعنی وقتی آنان با این نوع پوشش از کنیزانی که سر و صورت خود را نمی‌پوشاندند، تمیز داده شوند؛ در معرض آزار واقع نمی‌شوند و این لسان معلوم است که لسان لزوم و وجوب نیست. البته اگر مصونیت زن از تعرض تنها منحصر به این نوع پوشش باشد، واجب می‌شد؛ چه اینکه بر هر چیز دیگری نیز متوقف باشد، همان نیز واجب می‌شد. به عنوان مثال اگر برای جلوگیری از تعرض چاره‌ای جز فرار نداشته باشد، فرار کردن واجب می‌شود. اما این امر کجا و وجوب نفسی حجاب کجا! (همان، ج 2، صص 52-53).



1.در بحث آیه ی 31 سوره نور باید گفت : هیچ کلمه ای دلالت بر داشتن حجاب سر نمیکند
زیرا مفهوم قابل تاکید موافقین جمله ی (و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن)است که میشود : و پارچه های بلند خود را(لباس های بلند خود) بر روی سینه ها بزنند.

در این جمله واژه خمار که در آیه با لفظ خمرهن آمده است به معنای پارچه یا جامه ای بلند است که وقتی در جمله با فعل یضربن(بزنند) و حرف جر علی(بر) بیاید به معنای کشیده شدن آن بر روی لباس زیر است.

در این آیه واژه خمرهن قبل از جیوبهن آمده است که مفرد آن یعنی واژه جیب به معنای سینه است (طباطبایی، 1417ق: ج18، ص 112)

خمار قبل از جیوبهن آمده پس مصداق آن مقنعه نیست زیرا در عام مقنعه به چیزی اطلاق میشود که بر سر می اندازند و این تعبیر از واژه خمار در صورتی درست بود که در آیه میگفت: (و لیضربن بخمرهن علی راسهن) و جامه های بلندشان را بر روی سرشان بزنند.

در آیه گفته : علی جیوبهن و نگفته علی راسهن. پس منظور سر نیست
.

ویرایش بوسیله کاربر 1395/08/26 10:58:25 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

maghrebi Offline
#16 ارسال شده : 1394/03/19 10:00:58 ب.ظ
maghrebi

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1393/12/24
ارسالها: 43
Iran (Islamic Republic Of)

3 تشکر دریافتی در 2 ارسال
بنام خدا

اخیرا مطلبی از مرحوم آیت الله طالقانی به نقل از روزنامه اطلاعات به طور ناقص و تحریف شده در گروههای مجازی منتشر شده است.
البته متن درست و کامل آن در روزنامه اطلاعات موجود است که سخنان ایشان بوده است

در مورد حجاب اجباری که ایشان و حتی به نقل از استاد محمد رضا حکیمی از طرف استاد مطهری که حجاب اگر چه از ارزش های اسلامی است ولی اجباری نیست

این نظر به نظر من هم درست است و اخیرا آقای زائری در همایش حجاب در قم هم گفته است که ما از اول اشتباه کردیم که حجاب را اجباری کردیم

مراجع بزرگ مثل آیت الله سیستانی فرموده اند که حتی پدر نمی تواند دخترش را به حجاب اجباری بخواند و حتی همسرش را نمی تواند اجبار به حجاب نماید و حتی به واسطه بی حجابی یا بد حجابی نمی توان همسر را طلاق داد

حكم حجاب براى كسى كه اسلام را پذيرفته واجب است ولى اگر عمل نكرد از اسلام خارج نشده است

اگر بد حجابى يا بى حجابى اختلال در نظام اجتماعى ايجاد كند آن گاه حكومت مى تواند دخالت و آن را اجبارى نمايد
تشخيص اختلال در نظام به كارشناسان مربوط مى شود نه به فقيهان

در دوران پيامبر و امام على كه حكومت داشته اند بد حجابى وجود داشته و كسى الزام نكرده است
كتاب حجاب از تركاشوند ادعا نموده است و از اينترنت مى توانيد دانلود كنيد ، و مباحث تاريخ حجاب را هم دارد
حمید فغفور مغربی
farhang Offline
#17 ارسال شده : 1395/02/07 10:16:56 ق.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,051
Iran (Islamic Republic Of)

48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
خلاصه اي از تاريخچه حجاب در اقوام واديان قبل:

از مقاله تاريخ وتحول حجاب،دكتر احمد پاكتچي

"1-از خلال تاريخ بر مي‌آيد كه براي بيشتر زنان در خاور نزديك باستان، بين‌النهرين و دنياي يوناني ـ رومي رسم بر آن بود كه سر خود را وقتي از خانه بيرون مي‌روند، بپوشانند. در يونان باستان نيز زناني از طبقات بالا بايست مو و صورت خود را مي‌پوشاندند و بازتاب اين رسم در بسياري از مجسمه‌هاي يوناني و به طور كلي هلني ديده مي‌شود. همچنين بايد به متني حقوقي از آشور باستان مربوط به سدة 13 ‌م اشاره كرد كه در آن، كاربرد حجاب به زنان شريف محدود شده بود و زنان بدكاره از استفادة آن منع شده بودند.

يكي ديگر از مواردي كه حجاب براي تمايزي ميان زنان به كار گرفته مي‌شود، آن بود كه زنان شوهردار لازم بود بخشهاي بيشتري از بدن خود را در مقايسه با زنان مجرد بپوشانند؛ رسمي كه نمونة آن نزد يهود ديده مي‌شد.


2. حجاب در ديانت يهود: در بخشهاي قديم‌تر كتب عهد عتيق به وضوح دربارة پوشش زنان عبراني كمتر سخن گفته مي‌شود؛ اما در مجموع برمي‌آيد كه اختلاط زنان با مردان در مشاغل، آيينهاي ديني و جز آن معمول بود و زنان كاملاً به چهره شناخته مي‌شدند (پيدايش، 12: 14، 24: 16، 29: 10؛ اول سموئيل، 1: 12). رسم ديگري نيز در ميان يهود وجود داشت و آن اين بود كه عروس به هنگام رفتن به خانة شوهر، روبند به صورت خود مي‌افكند؛ رسمي كه بازتاب آن در داستان رفقه (ربكا) و اسحاق آمده است (پيدايش، 24: 65).

براساس آنچه در داستان تامار و يهودا در سفر پيدايش (38: 14ـ15) ديده مي‌شود، پوشاندن تمامي بدن با يك بالاپوش سراسري به گونه‌اي كه حتي چهرة زن ديده نشود، قرينه‌اي بر ناپاك و بدكاره بودن زن بود، و ظاهراً اشاره به وجود چنين قاعده‌اي در ميان يهود داشت.

به هر روي چنين مي‌نمايد كه در دورة ديانت يهود، پوشش سر و مو در ميان زنان عبراني به گونه‌اي تثبيت شده بود كه نشانه‌اي از پاكدامني و نجابت محسوب مي‌شد.
به روزگار اشعياي نبي، يكي از مصايبي كه اشعيا قوم يهود را بدان مبتلا مي‌بيند و بيم مجازات در آن باره دارد، بي‌رنگ شدن اين نشانه‌هاي پاكدامني است.

اشعيا در عبارتي مي‌گويد: «خداوند زنان مغرور اورشليم را نيز محاكمه خواهد كرد. آنان با عشوه راه مي‌روند و النگوهاي خود را به صدا درمي‌آورند و با چشمان شهوت‌انگيز در ميان جماعت پرسه مي‌زنند. خداوند بر سر اين زنان بلاي گري خواهد فرستاد تا بي‌مو شوند. آنان را در نظر همه عريان و رسوا خواهد كرد» (اشعيا، 3: 16ـ17).

در چنين شرايطي است كه برداشتن پوشش از موي يك زن، بازپس‌گرفتن اين نجابت از وي بود و به‌عنوان تحقير يا مجازات آن زن تلقي مي‌شد؛ تفكري كه آشكارا در ادبيات بين‌العهديني ديده مي‌شود، نمونه‌هايي از اين موارد در متون آپوكريفاي عهد عتيق ديده مي‌شود.

مرحلة بعدي از شكل‌گيري فرهنگ پوشش براي زنان در ديانت يهود، مربوط به دورة تلمودي ـ مدراشي است. براساس تلمود، براي مردان اختياري بود كه سر خود را بپوشانند و تفاوت زنان با مردان آنجاست كه مردان مي‌توانند با موها و دستهاي باز در ملأ عام ظاهر شوند؛ اين فرهنگ به‌اندازه‌اي جا افتاده بود كه نزد يهود مردان «سرسياه» ناميده مي‌شدند، از آن‌رو كه تنها گاهي سر خود را مي‌پوشانند. اما زنان در اين باره ملزم بودند و هميشه در بيرون خانه بايد موهاي خود را مي‌پوشاندند. در سفر عروبين از تلمود، يكي از توابع زن بودن «آن است كه فرد همواره بايد خود را مانند عزادار» بپوشاند و بايد خود را در زنداني حبس كند. اين فضا در مقايسه با مضامين عهد عتيق ناظر به دوره‌اي متفاوت از فرهنگ يهود است كه از حضور اجتماعي زنان به‌شدت كاسته شده است.

در متون تلمودي و مدراشي، توجيهي هم براي اين تفاوت بيان شده بود و پوشاندن سر و مو براي زن، ناشي از شرم زن از بابت احساس گناهش نسبت به جرم حوا تفسير مي‌شد؛ توجيهي كه هم در براشيت ربا از مدراش و هم در سفر عروبين از تلمود ديده مي‌شود.

برخي عبارات تلمود حكايت از آن دارد كه در دوره‌هايي از تاريخ يهود، يا در برخي از جوامع يهودي، پوشاندن موي سر اختصاص به زنان شوهردار داشته است و دختران لازم نبود تا زماني كه مراسم عروسي برگزار شود، موي خود را بپوشانند («كتوبوت»، 1: 2)؛ اما دربارة زنان شوهردار سخت‌گيري به اندازه‌اي بود كه اگر كساني گواهي مي‌دادند كه زني سربرهنه خارج از خانه ديده شده است، شوهرش مي‌توانست بدون آنكه مهري بر عهدة او باشد، وي را طلاق دهد.

نزد برخي از ربائيان، نشان مو از سوي يك زن شوهردار همپاية نشان‌دادن اعضاي خصوصي اوست. در برخي از جوامع سفاردي معاصر، اين رسم پوشاندن مو حتي براي دختران ازدواج‌نكرده هم وجود دارد.

در متون تلمودي و مدراشي، تأكيد بر پوشش مو براي زن به‌اندازه‌اي است كه گفته مي‌شد زنان پارسا بر اين امر مواظبت دارند كه پوشش موي خود را حتي در خانه برندارند؛ مشخصاً در اين باره به قمحيت (Qimhit) مادر هفت روحاني برجسته، مثال زده مي‌شد. همچنين سر برهنه‌ بودن زن مانعي از انجام اعمال مذهبي در حضور او بود و براساس تلمود، خواندن هر نوع دعاي بركت در حضور يك زن سربرهنه ممنوع شمرده مي‌شد.

در مجموع بايد گفت رسمي عمومي نزد طوايف مختلف يهود وجود داشت كه زنان در ملأ عام و در حضور مردان بيگانه تنها با موي پوشيده ظاهر شوند و اين امر به‌تدريج به سنتي معمول و مقبول براي همة زنان يهودي در قرون وسطي و حتي سده‌هاي متأخر تبديل شد. از اواخر سدة 18‌م بود كه برخي از گروههاي زنان يهود به عنوان پوشش سر از نوعي كلاه‌گيس به نام شيتل (shaytl) استفاده كردند كه به عنوان يك بدعت از سوي برخي مقامات مذهبي، مانند موسي سوفر (Sofer)، با مخالفت روبه رو شد؛ اما به‌تدريج منجر به سست‌شدن رسم پوشش مو گشت، چنان‌كه در عصر حاضر، تنها مراجع سخت‌گير مذهبي بر پوشش مو توسط زنان در همة مواقع تأكيد دارند و پوشاندن موي زنان در كنيسه، البته هنوز تا حدي ديده مي‌شود.

به آنچه گفته شد بايد افزود كه يك رسم مربوط به فضاي تلمودي مستلزم آن بود كه سر افراد اعم از زن و مرد به هنگام اعمال مذهبي پوشانده شود. اين رسم كه در برخي از مواضع تلمود و تكمله‌هاي آن مانند قدوشيم و سوفريم بدان اشاره شده بود، بعدها توسط ربانيان در قرون وسطي در فرانسه و اسپانيا و جز آن دنبال شد و پوشاندن سر در اثناي نماز و قرائت تورات به‌عنوان يك قاعده درآمد. ربانيان اشكنازي در شرق اروپا هم اين پوشش سر به هنگام عبادت را نشانه‌اي بر خشيت خدا مي‌شمردند.

وجود اين رسوم در برخي از واژگان عبري نو مانند (طَليت) به معناي روسري نماز (تَخريخ) به معناي پوششي مانند مانتو كه روي لباس زنان استفاده مي‌شود، از اين دست است.

3. حجاب در ديانت مسيحي: در همة كتابهاي عهد جديد، تنها موضعي كه سخني دربارة پوشش سر و مو گفته شده، در باب 11 از رسالة اول پولس رسول به قرنتيان است. وي در مضموني بلند ـ كه آيات 1- 16 را دربرمي‌گيرد ـ به تفاوت ميان زن و مرد پرداخته است. مرد را به دعاخواندن سربرهنه و زن را به دعاخواندن سرپوشيده توصيه كرده است. در عبارتي صريح چنين آمده است: «زيرا اگر زن نمي‌پوشد، موي را نيز ببُرد و اگر زن را موي بريدن يا تراشيدن قبيح است، بايد بپوشد» (آية 6).

او در مقام بيان حكمت اين تفاوت مي‌گويد: «زيرا كه مرد نبايد سر خود را بپوشد، چون‌كه او صورت و جلال خداست، اما زن جلال مرد است؛ زيرا كه مرد از زن نيست، بلكه زن از مرد است؛ و مرد به جهت زن آفريده نشد، بلكه زن براي مرد» (آيه‌هاي 7ـ9) و اين كلام براساس آية 3 نهاده شده است كه مي‌گويد: «سر هر مرد مسيح است و سر زن مرد و سر مسيح خدا». او در مقام نتيجه‌گيري مي‌گويد: «از اين‌رو زن مي‌بايد عزتي بر سر داشته باشد، به‌سبب فرشتگان» (آية 10) و مي‌افزايد: «و اگر زن موي دراز دارد، او را فخر است، زيرا كه موي به سبب پرده بدو داده شد» (آية 15).

با آنكه مضمون اين عبارت پولس، در اصل براي تبيين كيفيت عبادت بود، اما در مجموع حكمي كلي نيز دربارة لزوم پوشش موي زن صادر مي‌كرد. برهمين اساس است كه در فضاي مسيحيت، در طي قرون متمادي تا قرون وسطي، اين رسم در مراودات جوامع مسيحي رعايت مي‌شد.

در ميان آباي كليسا نيز توجه به موضوع پوشش زنان ديده مي‌شود؛ در اين ميان به‌خصوص بايد از ترتوليان (ح160 ـ 220م)، بنيادگذار مسيحيت لاتيني ياد كرد كه در آثارش به موضوع پوشش زنان به‌عنوان ماية مباهات توجه داده و رساله‌اي مستقل با عنوان «دربارة پوشش دوشيزگان» نوشته است.

مسئلة اصلي او در اين رساله، ضرورت پوشاندن سر در هنگام نماز از سوي دوشيزگان است كه محل اختلاف بوده، اما اين ضرورت براي زنان شوهردار محل اتفاق‌نظر بوده است.

البته بايد توجه داشت كه در فصول بعد، سخن ترتوليان به مسئلة پوشش زنان در خارج از خانه كشيده مي‌شود و همچنان بر ضرورت اين پوشش براي تمام زنان رشيد تأكيد دارد.

او ضمن اشاره به حجاب در ميان اقوام بربر و عرب و تلقي آن به عنوان فضيلتي براي اين غيرمسيحيان، اشاره دارد كه نبايد مسيحيان از اين فضيلت عاري باشند. خاستگاه حبشي واژة جلباب، تأييدي بر آن است كه اين نوع پوشش در حبشة پيش از اسلام ـ كه ديانــت مسيحي بر آن غالب بوده ـ رواج داشته است.


منبع:سايت مركز دايره المعارف بزرگ اسلامي
سیدکاظم فرهنگ
farhang Offline
#18 ارسال شده : 1395/02/15 01:06:25 ب.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,051
Iran (Islamic Republic Of)

48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
به نام خدا

ديروز 14 اردي بهشت ماه در دانشكده الهيات دانشگاه تهران ،نشستي با عنوان "بررسي حجاب در عصر نزول" با حضور اقاي تركاشوند مولف كتاب حجاب شرعي در عصر پيامبر برگزارشد. خلاصه اين جلسه را در اينجا ارسال مي كنم:

خلاصه اي از نظرات اعلام شده در جلسه بررسي حجاب در بستر تاريخ و فرهنگ عصر نزول مورخ 14/2/95
1-اقاي تركاشوند(مولف كتاب حجاب در عصر پيامبر):

الف:بخش اول(بخش تاريخي)

-در عصر قبل از بعثت(در مكه و مدينه)،هرچند لباس رايج بوده اما برهنگي نيز بوده ودر نظر مردم قبيح نبوده است.يعني از برهنه بودن خجالت نميكشيدند و بقيه نيزز متعجب نمي شدند .مثل مراسم طواف عريان بدوركعبه

-لباس هاي آن زمان غالبا نادوخته بوده و لذا در هنگام حركت،نشست وبرخاست،دو زانو نشستن
اندام انها از جمله شرمگاه آنها مشهود و مكشوف ميشده و انها هم تعهدي در پوشش آن و ستر عورت نداشتند.
-لباس اقايان يك يا دو تكه پارچه بوده كه بر دوش انداخته يا دور كمر گره ميزدند.لباس زنان نيز يا همين بوده يا پارچه اي سراسرس كه باندازه سر و سينه را از بالا سوراخ كرده و از سر مي پوشيدند و در بغل نيز شامل چاك هاي بوده است.
-خانه ها فاقد در بوده و عابرين ميتوانستند به داخل خانه اشراف بصري داشته باشند.
-خانه ها فاقد سرويس هاس بهداشتي بوده و مردان وزنان براي قضاي حاجت واستحمام به محل هايي باز در معابر ميرفتند .تقيدي هم براي تنها رفتن و نگاه نكردن به همديگر نداشتند.
-مردم آن عصر عفيف و پاكدامن هم نبودند وزنا را زشت نميدانستند.براي همين پيامبر از شرايط بيعت بازنان را زنا نكردن ذكر كرده بود.

ب:بخش دوم(بخش راهكارهاي قران در مواجهه با اين مردم):


-قران واسلام براي وضع موجود همان مردم راهكارهاي فرهنگي و نرم افزاري ارايه داد.اسلام براي خانه ها در و سرويس بهداشتي نفرستاد.اما باچند دستور همين مقاصد را تامين كرد.
-ايات استيذان سوره نور مبني بر وجوب اجازه گرفتن از اهل خانه،مشكل در نداشتن خانه ها را رفع كرد
ايه فسئلوهن من وراء حجاب براي زنان پيامبر هم در همين راستاست كه ازجلو خانه به انها نگاه نكنيد.بلكه از پشت پرده يا حجابي با انها صحبت كنيد.
-پيامبر با توصيه هايي كه با هم دستشويي نرويد يا در هنگام استحمام ،دور خود لنگ يا حايلي بگذاريد،انها را از مكشوف العوره بودن در هنگام اين اعمال بازداشت.
-هم چنين قران با بيان داستان ادم وهوا و نيز ايه بني ادم براي شما لباس فرستاديم تا شما را بپوشاند انها را مقيد به ستر عورت كرد.
-ايات معروف حجاب در سوره نور واحزاب هم بر اين دلالت دارند كه زنان،همان لباس و جلباب خود را مراقبت كنند .گره بزنند يا بدوزند كه سينه انها و در هنگام نشست وبرخاست ،عورت انها بارز نگردد.
2-نقدهاي اقاي دكتر اذرنوش:
-اينكه تاريخ و فرهنگ مردمان آن عصر را فقط از روي روايات بفهميم،كامل نيست.مردم عصر نزول فرهنگها و اداب مختلفي داشتند.
-فقر ،فراگير نبوده كه نتوانند لباس تهيه كنند.بلكه شهرهاي ثروتمند وپيشرفته هم بوده مثلا در يمن.
-در كتاب،فقط روايات و نقل ها بيان شده است.اما نقد و تحليل تاريخي نشده اند.هم چنين بستر تاريخي هر نقل يا واقعه بايد بيان شود. لذا اين كتاب نيازمند ويرايش است تا اعتبار تاريخي داشته باشد.
-اينكه لباس دوخته نداشته اند،پذيرفته نيست.سرابيل كه درقران هست،جمع سربال يا سلوار است كه همان شلوار است و از مسيحيت وارد آن سرزمين وادبيات انها شد.
3-نقدهاي اقاي دكتر حميديه:
-روش تحقيق ،اشكال دارد.منابع،صحت سنجي نشده وخيلي از منابع موثق نيستند.
-تسلط ايشان به زبان عربي زياد نبوده و در ترجمه متون يا انتقال مطالب،اشكالاتي وجود دارد.
-با فرض قبول اعتبار اسناد،اين نتايج قابل تعيميم به كل مردم ان دوران نيست.بلكه فهميده مشود كه مردماني هم با اين اوصاف بوده اند.


جمع بندي حقير:
-در واقع اين كتاب،اغاز يك راه تحقيقي است .اين كتاب را نمي توان به كلي رد كرد و نه ميتوان همه يافته هايش را پذيرفت.به هرحال حداقل نمايشگر فرهنگ بخشي از مردم ان عصر است كه قران در ميان انها نازل شده است.
مولف بايد با بهره گيري از يك تيم شامل متخصصين تاريخ و زبان و ادبيات عرب ،آنرا بازنگري و اعتبار تاريخي كتاب را افزايش دهد.

ویرایش بوسیله کاربر 1395/02/15 01:09:41 ب.ظ  | دلیل ویرایش: edit

سیدکاظم فرهنگ
 1 کاربر از farhang برای ارسال مفیدش تشکر کرده است.
ali در تاریخ 1395/12/10
farhang Offline
#19 ارسال شده : 1395/04/18 07:23:37 ب.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,051
Iran (Islamic Republic Of)

48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
در روزهای اخیر پاسخ ایت الله مکارم شیرازی به استفتایی راجع به تحصیل بانوان محجبه در دانشگاههای خارج از کشور و توضیحات ایشان در سایت شان منتشر شده که جهت اطلاع و بررسی آن ،ارسال می کنیم:


به گزارش شفقنا متن پرسش و پاسخ این مرجع تقلید شیعیان به شرح ذیل است:

پرسش :وظیفه خواهران دانشجوى مسلمان ترکیه و دیگر کشورها نسبت به رعایت حجاب در دو فرض زیر چیست؟
۱. شرط گذراندن تمام ترمهاى دانشجویى در دانشگاه هاى تحت مدیریّت آنها، رعایت نکردن حجاب شرعى است.
۲. شرط اتمام چند ترم باقیمانده از رشته خاصّى در دانشگاه ترک حجاب است.

پاسخ :با توجه به اینکه اگر دختران مسلمان و متدیّن دروس عالى را نخوانند تنها افراد بى بند و بار و لامذهب پست هاى مهم را اشغال مى کنند، به افراد متدیّن اجازه داده مى شود که حجاب را در خصوص مواردى که ضرورت دارد رعایت نکنند، ولى در غیر آن موارد حتماً مراعات نمایند.

اما توضیح دفتر ایشان
سوال:
اخیرا فتوای حضرتعالی را در مورد دخترانی که در خارج تحصیل و آنها را مجبور به ترک حجاب می کنند، در سایت های مختلف منتشر کرده اند و برخی از این فتوا، سوء استفاده می کنند.


پاسخ:
شک نیست که حجاب بانوان در اسلام، از ضروریات این دین مبین است و حتی غیر مسلمانان نیز می دانند که این مسئله از احکام مسلّم اسلام می باشد و لذا در بسیاری از موارد، خود را ملزم می بینند که با آن کنار بیایند.

البته هر حکمی می تواند در مقام ضرورت، استثنایی داشته باشد، مثلا: اگر بانویی بیمار شد و پزشک همجنس حضور نداشت، ضرورت اقتضا می کند که به پزشک غیر همجنس مراجعه کند و معاینات او ممکن است بدون ترک حجاب، میسّر نشود؛ در چنین موردی از باب ضرورت و به مقدار ضرورت، اجازه کشف حجاب به آن بانوی مسلمان داده می شود.

و همچنین در مورد تحصیلات لازم که اگر نداشته باشد، با مشکلات مهمی (خودش یا جامعه اسلامی) مواجه می شود، به عنوان ضرورت، اجازه ترک حجاب داده می شود؛ آنهم به مقدار ضرورت یعنی در خصوص آنجا که الزام قطعی بر ترک حجاب است _ یعنی تا محل درس با حجاب می رود و در محوطه درس که الزام به ترک حجاب است، ترک می کند و در بازگشت بلافاصله حجاب را حفظ می کند_

با توجه به آنچه گفتیم، توضیح کافی برای فتوای گذشته داده شد. امیدواریم همه عزیزان به وظیفه شرعی خود در این امر عمل کنند و ان شاء الله سوء استفاده ای از فتوای مذکور نشود.

سیدکاظم فرهنگ
farhang Offline
#20 ارسال شده : 1395/05/19 03:11:04 ب.ظ
سید کاظم فرهنگ

رتبه: Advanced Member

گروه ها: member, Administrators
تاریخ عضویت: 1390/02/31
ارسالها: 1,051
Iran (Islamic Republic Of)

48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
به نام خدا
پوشش مورد تایید قرآن برای بانوان چیست؟


در هفته های اخیر که سوره نور در برنامه تدبر گروه وکانال تلگرامی قرآن پویان بود،بررسی ایات 31تا34 که ایات مربوط به پوشش و زینت زنان مسلمان است،تقریبا مصادف شد با انتشار فتوایی از ایت اله مکارم شیرازی در خصوص مجاز بودن ترک حجاب موقت در دانشگاه برای دختران محجبه ای که در کشور ترکیه به دلیل ادامه تحصیل مجبور به این کار بودند.انتشار این فتوا در گروهها و محافل مذهبی کشور بازتابها و مباحثی را به دنبال داشت.
این مباحث انگیزه ای شد تا دقیق تر به ایات قران رجوع کرده تا دریابم ایا در قران میزان حجاب و پوشش مجاز یا مطلوب بانوان مسلمان مطرح شده است یاخیر.
نتیجه اولیه این تاملات را باستحضار شما میرسانم تا با نظر اساتید و سروران،تکمیل یا اصلاح گردد.

در آیه 31 سوره نور خداوند دستوراتی در خصوص نحوه ظاهر شدن زنان مسلمان در حریم عمومی اجتماع و حریم خانوادگی (محارم)وضع کرده است.هم چنين در ايات 58 و60 دستوراتي راجع به پوشش زن وشوهر و نيز زنان قواعد صادر شده است.

با توجه به اهمیت و تقاضای موجود در جامعه پیرامون بررسی حجاب شرعی بانوان ، این ایات را دقیق تر مرور میکنیم:

زينتهاي ظاهري چيست؟
پس از دستور به غض بصر و حفظ فرج که خطابی مشترک به مردان و زنان بود(ايه 30 و ابتداي ايه 31)،قران خطاب به زنان فرموده است:ولا یبدین زینتهن الا ماظهر منها:زینتهای خود را بجز قسمتی از آن که اشکار است،نمایان نسازند.

دو نکته مهم در این جمله وجود دارد

1-مراد از زینت چیست؟ برخی مفسران وفقها،تمام اندام زن را زینت دانسته و از روی این عبارت پوشش اندام بجز قسمت ظاهر را نتیجه گرفته اند.

اما با نگاهی به کاربرد کلمه زینت در قران ،این موارد بدست می آید:

اولا زینت میتواند طبیعی یا مصنوعی و انسان ساز باشد.
ثانیا زینت به تنهایی مفهوم ندارد بلکه حتما با اضافه شدن به شیئی دیگر یا در ارتباط و نسبت با موضوعی دیگر،آنرا زینت میدهد.

مثلا در قران،ستارگان زینت آسمان،گیاهان زینت زمین و مال وفرزندان زینت زندگی دنیا هستند.
ثالثا هر زینتی میتواند هم باعث زینت دیگران شود و هم خودش زینتی دیگر را برای اراستن خود اضافه کند.مثلا فرزندان بطور کلی مایه زینت زندگی دنیوی هستند اما خود شان هم میتوانند با وسایل زینتی خود را تزیین نمایند.به همین جهت هم هست که در ایه 31 سوره اعراف خداوند دستور میدهد ای بنی ادم در مساجد،زینتهای خود را برگیرید.مسلما منظور نمایان کردن اندام خودشان نبوده بلکه اراستگی و پیراستگی مسلمانان در مساجد با استفاده از زینتهای متعارف بوده است.

پس در این جمله هم موضوع، خطاب به زنان مسلمان راجع به ظاهر نکردن هر انچه که برای زیباتر کردن بدن خود استفاده میکنند،میباشد., ومنظور از زينت،خود اندام زنان نيست.

2-منظور از ما ظهر منها "بیرون مانده ازآن"چیست؟مرجع و معیار ما ظهر چه چیزی است؟

یعنی زینتهایی که از چه چه چیزی یا چه معیاری بیرون می مانند،مجاز به اظهار هستند؟
مسلمامعیار،لباس خود فرد نیست .زیرا هر کس با هر میزان پوششی،مقداری زینت ظاهر دارد که طبق این عبارت مجاز خواهد بود و لذا در این صورت ،این عبارت لغو و بی اثر است که از ساحت قران به دور است.
پس باید خود قران ،معیاری را پذیرفته و معرفی کرده باشد که ماظهر منها را نسبت به ان بسنجد.
با توجه به روایات تاریخی ازگستره تنوع پوشش در زمان عصر نزول که مردم از برهنه،نیمه برهنه تا اشراف با لباس فاخر وجود داشته اند پس نمی تواند این معیار،عرف ان زمان باشد مگر اینکه به ان طبقه خاص جامعه اشاره شده باشد که مثلا ماظهر من لباس الاغنیا یا ماظهر من لباس الفقرا یا هر طبقه دیگری که ان زمان پوشش خاصی داشته اند.

لذا باید دنبال معیار در خود قران بود که قران از میان لباس های مختلف آن زمان،کدام را پذیرفته است تا ما ظهر منها نسبت به همان پوشش معیار، مشخص شود.
اما این معیار،صریحا ومستقیما در این جمله ذکر نشده و باید با مراجعه به سایر ایات انرا تعیین نمود.

لباس هاي اشاره شده در قرآن براي بانوان چيست؟

در دو سوره ای که بحث حجاب زنان مطرح شده(احزاب و نور)قران، چند نوع لباس را نام برده است:
الف-ثیاب:در ایه 58 سوره نور

در ایه 58 گفته شده در مواقع خلوت افراد از جمله زن وشوهر در خانه(بعد از عشا،پیش از فجر و بعد از ظهر که ثیاب خود را از تن بیرون میکنند)ورود سايرين حتي بچه های غیر بالغ ممنوع است.
یعنی نوع پوشش زن و مرد در داخل خانه " ثیاب" است .

تعاریف لغوی ثوب (مفرد کلمه ثیاب) در زیر ارایه شده است:
ثوب:

ما يُلبس ليغطي الجسد أو جُزءًا منه ، لِباس( اللغة العربية المعاصر)
الثَّوْبُ : ما يُلْبَسُ (المعجم الوسیط)

در قران نیز در مواردی بکار رفته است از جمله
یا ایهاالمدثر ... و ثیابک فطهر (مدثر ایه4:به لباس داخل خانه اشاره دارد) واستغشوا ثیابهم(نوح 7:به لباس بیرونی در زمان نوح اشاره دارد.)
هم چنین برای بهشتیان وجهنمیان :یلبسون ثیابا خضرا :کهف 31،فالذین کفرو قطعت لهم ثیاب من نار
با توجه به موارد فوق نتیجه میشود ثیاب،لباسی است که مستقیما با بدن ارتباط دارد و بسته به میزان طول و نوع ان هم در داخل خانه و هم بیرون آن استفاده میشده است.

پس پوشش مورد اشاره قران براي داخل خانه ثیاب است.با توجه به اینکه در مواقع بیرون اوردن ثیاب،حضور محارم هم غیر مجاز است پس ،حداقل محدوده پوشش ثیاب، عورت است اما انواع بلندتر و سراسری هم داشته که بخشهای بیشتری از بدن زنان و مردان را می پوشانده است.این برداشت از ثیاب با فتاوای مراجع هم که جواز نظر زن وشوهر به همه نقاط بدن یکدیگر و نیز جواز نظر به همه نقاط بدن محارم(بجز عورت)را استنباط کرده اند،مطابقت دارد.

ب-خمار:در همین ایه (31 سوره نور)
خمار چیست؟این لغت فقط یکبار در قران به کار رفته است.با بررسی معجم های عربی بدست می آید که خمار زنان،سرپوش آنها است که برخی علاوه بر راس،کتف یا گردن را نیز تحت پوشش آن میدانند.

الخِمَار:
-كلُّ ما ستَرَ ومنه خمار المرأة ، وهو ثوب تغطّي به رأْسَها(المعجم الوسیط)

-قِطْعَةً مِنَ الثَّوْبِ تُغَطِّي بِهِ الْمَرْأَةُ رَأْسَهَا أَو ْكَتِفَيْهَا (المعجم الغنی)

-ثوبُ تغطّي به المرأة رأسَهَا وعنقَها ، وتسدله على رقبتها وظهرها وأكتافها( اللغة العربية المعاصر)
خمار :1- ستر . 2 - ثوب تغطي به المرأة رأسها . 3 - عمامة .( المعجم: الرائد)
بنابراین در اینکه خمار بانوان،پوششی است که حداقل، سر را میپوشانده،وفاق معنایی وجود دارد.
البته آن طور كه در برخي تفاسير(از جمله احسن الحديث در ذيل همين آيه) و كتب(العین، خلیل بن احمد، ج6، ص115) و مقالات(معناشناسی توصیفی و تاریخی واژه جلباب:علیّه رضاداد) ذكر شده زنان مدينه دو طرف خمار را از پشت گوش رد نموده، پشت گردن می انداختند، به گونه ای که سینه، زیرگلو و دور گردن، برهنه می ماند .

ج-جلباب(ایه 59 سوره احزاب)

این لغت نیز فقط یکبار در سوره احزاب خطاب به زنان مسلمان در جمله"یدنین علیهن من جلابیبهن" به معنای نزدیک کردن جلباب به بدن زنان و سفت کردن آن به کار رفته است.

معانی زیر برای جلباب ارایه شده است:

جِلْبَابٌ :
- قَمِيصٌ وَاسِعُ طَوِيلٌ ، لَهٌ أَكْمَامٌ وَغِطَاءٌ لِلرَّأْسِ ، يَلْبَسُهُ الرِّجَالُ وَالنِّسَاءُ ، (المعجم الغنی)
- قميص واسع يُلْبَس فوق الثِّياب كالجبة ونحوها . - ثوب مشتمل على الجسد كُلّه . 3 - ثوب واسع تشتمل به المرأة. ( اللغة العربية المعاصر)
- القميص . الثوب المشتمل على الجسد كله. الخِمار. ما يُلْبَس فوق الثِّيابِ كالمِلْحفة(المعجم الوسیط)
- قميص . ثوب واسع تغطي به المرأة صدرها ورأسها .(المعجم: الرائد)

با توجه به موارد فوق، جلباب، روپوش گشاد بلندی است که میتواند ثیاب هم زیر آن باشد.
برداشت هاي فوق در خصوص خمار بعنوان سرپوش يا روسري و جلباب بعنوان روپوش بلند با روايت تاريخي زير از پوشش حضرت زهرا س منطبق ميباشد.در توصيف حالت ايشان هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد برای دفاع از فدک اين گونه نقل شده است:
«لاثتْ خمارَها علی رأسها و اشتملتْ بجلبابها؛ خمارش را بر سر بست و جلبابش را به دورخود پيچيد» (بلاغات النساء، ابن طیفور، ص12).
با توجه به سه نوع لباس بالا،حال برمی گردیم به ایه 31 سوره نور تا معنای ما ظهر منها را بهتر متوجه شویم.

زنان مسلمان از منظر قران ،در محیط بیرون از خانه (در برابر غیر محارم)جلباب بر تن و خمار بر سر دارند که ظهور زینتهای زیبا کننده اندام آنها که خارج از این لباس قرار میگیرد مجاز است.هم چنين بخشي از زينتهاي زنان نيز زير اين پوشش قرار ميگيرد كه طبق ادامه ايه ظهور آنها فقط در برابر محارم مجاز است.
اما هنوز پوشش مد نظر قران کامل نیست چرا که بلافاصله جمله "ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن" را ذکر میکند.یعنی که خمار و جلباب(پوشش سر و بدن که از هم جدا بوده اند) ، محدوده شکاف سینه زنان را در برنمی گرفته و خداوند با این تاکید،خواسته ناحیه سینه زنان را نیز از اشکار بودن خارج سازد. برخی محققان هدف این جمله را پوشاندن شکاف سینه دانسته و خمار یا سرپوش را غرض اصلی ایه ندانسته اند.لکن اگر غرض ایه فقط پوشاندن سینه ها بود لزومی به ذکر خمار نبود وعباراتی دیگر میتوانست استفاده شود.مثلا گفته میشد زینتهای خود را اشکار نکنند جز انچه اشکار است و نیزسینه ها.پس ذکر خماردر راستای بیان پوشش مورد قبول قران بوده است.
در ادامه ایه خداوند ظهور کلیه زینتها برای محارم را بلامانع دانسته است.

مراد از زينت مخفي چيست؟

در انتهای ایه نیز دستور داده پای خود را چنان بر زمین نکوبند تا زینتهای مخفی انها(که زیر لباس است)اشکار گردد. مفسران،مراد از این زینت مخفی را خلخال دانسته اند)که با توجه به ایه که تاکیدش بر کوبیدن پاست،منطقی میباشد).اما خلخال چه بوده و در كدام قسمت از بدن استفاده ميشده است؟ طبق معاني استخراج شده براي اين لغت كه در تفاسير هم نقل شده،خلخال زینتی حلقوی بوده که بالای مچ (قوزک) پا بسته میشده است.

الخَلْخال : حِليةٌ كالسِّوار تلبسها النساء في أَرجلهن (المعجم الوسیط)
حِلْية من فِضَّة كالسِّوار تحلِّي المرأة بها رِجْليها ، تُلْبس حول الكعب( اللغة العربية المعاصر)
اما اگر فرض كنيم جلباب ،تا مچ پا را هم مي پوشانده،قاعدتا خلخالي كه در مچ پا بسته شود، را نميتوان مصداق زينت مخفي مدنظر آيه دانست چرا كه در حالت معمولي راه رفتن هم امكان رويت و ظهور آن وجود دارد.و طبق نظر مشهور علماي اسلامي هم قدمين (نوك پا تا مچ)جزو محدوده مجاز اشكار زينتهاست.بنابراين مچ بند پا جزو زينت مخفي نبايد باشد.
در كتاب حجاب شرعي در عصر پيامبر(اميرحسين تركاشوند) به دو روايت از جنگ احد اشاره شده كه زنان،لباس خود را بالا زده اند و خلخال روي ساق پاي انها آشكار شده است:
هربوا حتي رأيت النساء ، رفعن عن سوقهن، قد بدت خلاخلهنّ،
حدثني الزبيربن العوام قال : رأيت هنداً بنت عتبة كاشفة عن ساقها يوم احد و كأني أنظر الي خدم
في ساقها و هي تحرض الناس
يعني خلخال يا خدم را روي ساق پا هم مي بسته اند.ساق هم كه محدوده زانو تا مچ است.براي ران پا هم لغت "فخذ" استفاده ميشود.
السَّاقُ: ما بين الرُّكْبَةِ والقدم .كشَفَ عن ساقِهِ : وهو مَثَلٌ يُضْرَبُ في شدَّةِ الأمْرِ (المعجم الوسیط)
الخدَمَةُ : الخلخال الخدَمَةُ : الساق (المعجم: الرائد)

اين معنا ميتواند منطبق برايه باشد .بنابراین جلباب روپوشی بوده که از سینه تا ساق پاها را بگونه اي مي پوشانده كه خلخال روي ساق پاها در حالت معمول ،مخفي بوده و قران از زنان خواسته است به گونه اي راه نروند كه اين زينت انها اشكار يا دانسته شود.

با توجه به معنای کلمه جلباب که برخی تعاریف بر پوشاندن کل بدن(جسد) توسط آن دلالت داشت،یا ان را آستین دار تعریف کرده،پس دستها نیز تحت پوشش جلباب قرار میگرفته اما در خصوص اینکه تا چه قسمتی از دست،مدنظر قران بوده (ایا فقط شامل بازوان است يا ساقها را هم مي پوشاند )در قران نکته صريحي مشاهده نشدكه تعيين حد دقيق آن نیازمند بررسی اسناد تاریخی و روایات صحیح معصومین میباشد.

نتیجه:
با عنایت به همه مطالب فوق
لباس معیار و مد نظر قران برای حضور زنان در جامعه لباسی است که پوشاندن سر و نیز بدن از شکاف سینه تا انتهاي ساق پا و بخشی از دست هارا( بازو يا بازو وساق) تامین میکرده و اندام های زینت شده در خارج از این پوشش منعی برای ظهور نداشتند.
در خصوص پوشش گردن ،نكته صريحي در قرآن ذكر نشده اما با توجه به تعريف خمار و نقل هاي تاريخي و تفسيري كه زنان خمار را به پشت سر خود مي انداختند و به همين دليل هم قران بر انداختن خمار بر روي شكاف سينه تاكيد كرده است طبيعتا بسته به اندازه خمار و نحوه پيچاندن آن دورگردن ، بخشي از گردن يا تمام آن پوشيده مي شده است.

هم چنین مطابق سوره احزاب زنان باید مراقب روپوش و جلباب خود بوده و اصطلاحا انرا جمع وجور کنند بطوریکه در حین رفت و امد ونشست و برخاست ،کارکرد پوششی اندام زير خود را حفظ نماید.


حجاب زنان مسن چگونه است؟

در تفسیر آیه ۶۰ سوره نور که مجوز ترک حجاب به زنان مسن داده شده است،دیدگاه های متفاوتی راجع به نوع لباس آنها و این مجوز ارایه شده است.

و الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتي‏ لا يَرْجُونَ نِکاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزينَةٍ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ

و بر زنان سالخورده اي که [ دیگر ] امید زناشویی ندارند گناهی نیست که پوشش خود را کنار نهند [ به شرطی که ] زینتی را آشکار نکنند و عفت ورزیدن برای آنها بهتر است ، و خدا شنوای داناست.
با تامل در آیه و مقایسه آن با آیه ۵۸نکات زیر نتیجه گرفته میشود:

تامل در آیه و مقایسه آن با آیه ۵۸ به فهم بهتر آیه کمک کرده ونکات زیر نتیجه گرفته میشود:

۱-در هر دو آیه ۵۸و۶۰ از عبارت«تضعون ثیابکم»و«یضعن ثیابهن» استفاده شده است.

آیه۶۰هم به پوشش زنان قواعد اشاره دارد و همان لفظ «ثیاب»را بکار برده است.كه منظور لباس داخل خانه است نه چادر وجلباب که برخی مفسرین گفته اند. ثیاب ،مانع از برهنگی است همانطور که تفسیر المیزان نیز همین نظر را دارد.
"و جمله (و ان يستعففن خير لهن ) كنايه است از خودپوشى، يعنى همين زنان سالخورده نيز اگر خود را بپوشانند بهتر از برهنه بودن است "(تفسير الميزان )"

با توجه به وضعيت خانه ها در سابق كه ممكن بود اعضاي يك خانواده(شامل پدر بزرگ و مادر بزرگ ،دختران وپسران ونوه ها)در يك محل با هم زندگي كنند ،آيات 58 و59 ورود مردان بالغ بر زنان نامحرم داخل خانه را نيازمند اعلام وكسب اجازه دانسته ولي جهت تسهيل در ارتباطات داخل خانه ،پسران مميز ولي كمتر از حد بلوغ را در شمار محارم قرارداد وزنان مسن را هم از الزام به پوشش منع كرد.
البته با توجه به شكل خانه هاي امروزي و استقلال خانواده ها از هم،اين ايات كاربرد كمتري يافته است.

2-عموم مفسران ،این آیه را دال بر تخفیف حجاب زنان مسن در جامعه دانسته اند.اما با توجه اینکه ایات قبل و بعد مربوط به مقررات داخل خانواده و ورود به خانه های خویشاوندان است،به نظر نگارنده احتمال اینکه آیه 60هم ناظر به پوشش داخل خانواده و در ادامه ایات 58 و59 باشد،بیشتر است.بویژه که وضع ثیاب(در آوردن لباس خانه) را مجاز دانسته نه وضع جلباب را.

3- تخفیف مجاز در این ایه برای زنان مسن وضع ثیاب بشرط مزین نبودن به زینت الات است.یعنی که پوشش ثیاب برای سایر زنان در داخل خانواده خود(افرادی که در خانه باهم زندگی میکنند)کافی است و لزومی به جلباب نیست(چه با زینت باشند چه بدون زینت)
4-این آیه نیز نظر قبلی نگارنده در آیه ۳۱این سوره که مراد از زینت ،زینت الحاقی است نه اندام بانوان را تایید میکند .چرا که اگر مراد از زینت،اندام زن بود،عبارت یضعن ثیابهن مشروط به غیر متبرجات بزینه مفهوم نداشت.

5-از ظرایف آیه ۶۰که در تفسیر فرقان به آن اشاره شده،مذکر بودن فعل «لایرجون نکاحا» است.یعنی زنانی که مردان،رغبتی یا امکانی به نکاح و آمیزش با آنها ندارند،مشمول این آیه هستند.
نکته جالب توجه اینکه در آیه ۳۱همین سوره نیز مردان فاقد شهوت و غیر نیازمند به نکاح را در ردیف محارم زنان قرار داده بودکه زنان می توانستند زینتهای مخفی خود را هم در برابر آنان نپوشانند يعني جلباب و خمار بر تن نكنند.
این نکته،موید این نظر که در تفسیر فرقان نیز آمده هست که «نامحرمی،منحصر در تجاذب جنسی است و بس»

بررسی آيات فوق نشان میدهد که دلیل اصلی وضع احکام قران در زمینه حجاب زنان و پوشاندن زینتها و خودداری از جلب توجه نامحرمان به آنها‌،فراهم کردن فضای سالم اخلاقی در جامعه و اجتناب از تحریک غریزه جنسی مردان و در نهایت، مصون ماندن زنان و مردان از فواحش و انحرافات جنسی است.يعني حجاب،ابزار و راهكاري براي نيل به اين هدف متعالي است.

سیدکاظم فرهنگ
نوزدهم مرداد1395

ویرایش بوسیله کاربر 1402/04/21 09:02:18 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

سیدکاظم فرهنگ
 1 کاربر از farhang برای ارسال مفیدش تشکر کرده است.
ali در تاریخ 1395/12/10
ali Offline
#21 ارسال شده : 1395/12/10 09:54:38 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,985

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
حجاب در قران و روايات

به نام خدا

مقاله حجاب شرعي مرحوم استاد محمدباقر بهبودي كه در دوماهنامه حوزه منتشر شده بود حاوي نكات و برداشتهاي متفاوتي است كه جهت اطلاع كاربران عزيز ارسال مي كنم.

ویرایش بوسیله کاربر 1395/12/10 04:24:52 ب.ظ  | دلیل ویرایش: edit

فایلهای الصاق شده :
zan9behbudi.pdf (324kb) تعداد دانلود 0 بار.

شما نمی توانید ضمائم را ببینید/دریافت کنید. ثبت نام کنید.
ali Offline
#22 ارسال شده : 1398/05/22 08:17:36 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,985

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
ايا فقيهي به جواز عدم پوشش مو و سر و گردن زنان ،فتوا داده است؟ تفكيك حجاب اجتماعي و حجاب در نماز

✍پوشش سر و گردن ، جواز یا وجوب ؟

:: در سالهای اخیر برخی از نویسندگان، طی مقالات و مباحثی درباره حجاب، لزوم پوشش سر و گردن را برای زنان مورد انکار قرار داده و به علاوه با استشهاد به برخی کلمات فقهاء این حکم را مورد اختلاف نظر دانسته‌اند.
درباره این دیدگاه نکاتی قابل توجه است و قبل از اشاره به آنها، باید توجه داشت که فقها بحث حجاب و پوشش را از دو زاویه متفاوت (عبادی و اجتماعی) مطرح کرده‌اند: یکی حدود پوشش زنان در حال نماز و دیگری پوشش آنان در برابر مردان نامحرم.

: پوشش اجتماعی
۱. وجوب پوشش و ستر سر و گردن برای زنان (حرائر) در برابر نامحرمان در فقه امامیه مورد اتفاق نظر همه فقیهان است و در تاریخ فقه شیعه کسی که این حکم را انکار کرده باشد، نمیشناسیم. مرحوم آیت الله بروجردی که در احاطه بر فقه و اقوال فقها و مذاهب مختلف فقهی شخصیتی کم نظیر بود، لزوم ستر سر و گردن را مسلم و مورد اتفاق نظر میان مسلمانان دانسته، بلکه آن را از ضروریات می‌شمارد و می‌گوید: «إنّ الستر فی غیر الوجه و الکفین علی النساء واجب مسلّما عند المسلمین من العامة و الخاصة بل یعدّ هذا المقدار من الضروریات فیوجب انکاره الکفر...»(تبیان الصلاه، ج۳، ص۲۵۹)

: پوشش عبادی
۲. برای زنان واجب است که بدن و سر و گردن خود را در حال نماز بپوشانند. در این مسئله قول شاذی درباره عدم وجوب سر و گردن وجود دارد که به ابن جنید منسوب بوده و در روایتی وارد شده است. ولی در اینجا هم کسی از او حمایت نکرده و در طول هزار سال گذشته فتوای به جواز کشف راس در حال صلاه، سراغ نداریم.


رابطه پوشش عبادی با پوشش اجتماعی
۳. جواز کشف رأس «در نماز» برای زنان، بمعنی آن نیست که آنان می‌توانند در برابر «نامحرم» نیز سر و گردن خود را مکشوف بگذارند. ابن جنید که تنها قائل به جواز کشف در نماز است، تصریح کرده است که این کار در صورتی جایز است که «ناظر نامحرمی» وجود نداشته باشد:
«لا بأس أن تصلی المرأة الحرّة و غیرها و هی مکشوفة الرأس حیث لایراها غیر ذی محرم لها»(مختلف، ج۲، ص۹۶)

: مبنای متفاوت دو نوع پوشش
۴. درباره لزوم پوشش سر و گردن بر زنان، استدلال اصلی فقهاء به آیه قرآن است که به صراحت استفاده از «خمار»(روسری) تا حد پوشاندن گریبان را لازم دانسته است: «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ»(سوره نور/آیه۳۱). در حالیکه در مورد پوشش در نماز این آیه مورد استناد نیست زیرا آیه مربوط به روابط زنان و مردان است. از این رو پوشش سر و گردن در برابر نامحرمان دارای دلیل خاص قرآنی (علاوه بر روایات) است، برخلاف پوشش در حال نماز که مدرک آن صرفا روایی است.

: مغالطه یکسان انگاری دو نوع پوشش
۵. اگر برخی از فقهاء مانند صاحب مدارک و محقق سبزواری، در لزوم ستر مو برای زنان ‌تردید کرده و بصراحت فتوا به وجوب پوشش آن نداده‌اند، این تردید مربوط به خصوص ستر «در حال نماز» است و به ستر در برابر «نامحرم» مربوط نمی‌شود. عاملی و سبزواری در بحث خود کاملا ستر صلاتی را از ستر در برابر ناظر نامحرم تفکیک کرده‌اند(مدارک الاحکام، ج۳، ص۱۸۹، ذخیره، ج۲، ص۲۳۶). آنها حتی در حال نماز ستر سر را واجب می‌دانند، لذا جواز کشف رأس را حتی در حال نماز هم نمی‌توان به ایشان نسبت داد تا چه رسد به حال مواجهه با نامحرم! فقهای ما دچار مغالطه یکسان‌انگاری پوشش اجتماعی با پوشش عبادی نبوده‌اند.

: مبنای پوشش مو
۶. در اینجا نمی‌توان به ارائه و بررسی استدلالهایی که در فقه برای وجوب پوشش سر و گردن وجود دارد، پرداخت ولی می‌توان اشاره کرد که علاوه بر ادله‌ای که بطور کلی در این باره وجود دارد(مثل ادله لزوم خمار)،
در خصوص «موی سر» زنان نیز روایاتی رسیده است، مثلا بزنطی از امام رضا(ع) درباره جواز نگاه به موی سر خواهر زن سوال کرد و امام فرمود جایز نیست مگر آنکه از قواعد باشد.(وسائل، ج۲۰، ص۱۹۹)

و او از حضرت رضا(ع) نقل می‌کند که پسر بچه تا بالغ نشده است بر زن واجب نیست موی خود را از او بپوشاند: «وَلَاتُغَطِّي الْمَرْأَةُ شَعْرَهَا مِنْهُ(الغلام) حَتَّى يَحْتَلِمَ.»(همان۲۲۹) و نگاه به موها و دستهای زنان اهل ذمه استثاء شده است: «لَا حُرْمَةَ لِنِسَاءِ أَهْلِ الذِّمَّةِ- أَنْ يُنْظَرَ إِلَى شُعُورِهِنَّ وَ أَيْدِيهِنَّ»(همان، ۲۰۵)

این روایات که از اسناد معتبری برخوردار است، مبنای فتوای فقها قرار گرفته و در کتابهای مفصل فقهی از آن بحث شده است.

نقل از كانال استاد سروش محلاتي
ali Offline
#23 ارسال شده : 1398/07/03 07:47:37 ق.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,985

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

نظر آيت الله جناتي پيرامون خمر و جلباب در آيات حجاب

در سوره نور درباره حجاب آيه است كه مي‌گويد <وليضربن بخمرهن علي جيوبهن> در سوره احزاب آيه‌اي است كه مي‌گويد <جلباب.>
آنچه در سوره نور آمده براي كسبه و خاندان عادي عرب است و آنچه در سوره احزاب آمده مربوط به خاندان اشرافي عربي است. خاندان معمولي عرب همه جايشان پوشيده است. خمار (روسري)شان را بر سر مي‌اندازند اما گريبان‌ها هم از پايين ديده مي‌شود و سينه‌شان ديده مي‌شود. اسلا‌م مي‌گويد روسري‌هاي‌تان را طوري بپوشيد كه تنها چهره‌تان پيدا باشد. پررنگ‌تر از اين هم نيست. اسلا‌م تنها همين را گفته است.
اما خاندان اشراف و امرا و حكام لباس‌هاي شفوف يعني بدن‌نما مي‌پوشيدند. جلباب براي آنها است كه وقتي بيرون مي‌رفتند روپوشي بپوشند كه مورد اذيت از سوي جوانان هرزه قرار نگيرند. اين دستوراتي است كه براي حجاب داريم.
ali Offline
#24 ارسال شده : 1398/07/20 04:26:35 ب.ظ
ali

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, Administrators, member
تاریخ عضویت: 1390/03/24
ارسالها: 1,985

تشکرها: 4 بار
29 تشکر دریافتی در 29 ارسال

آيا مقدس اردبیلی به بی‌حجابی فتوا داده است؟!

:توجیه فقهی بی‌حجابی
منتقدان حجاب که در گذشته بیشتر به بحثهای اجتماعی میپرداختند، اخیرا گاه به نقد فقهی نیز روی آورده‌اند و با تفحص در کلمات فقهاء درصدد آنند که برخی از آنان را مخالف این حکم معرفی کرده و سابقه‌ای برای فتوا به جواز بی‌حجابی نشان دهند.

بررسی تفصیلی کلمات فقهاء در این باره نیازمند مجالی واسع است ولی چون در این‌باره استناد به نظر محقق اردبیلی بازتاب بیشتری پیدا کرده، در اینجا به اختصار آن را توضیح می‌دهیم.

قبلا باید دانست که این فقیه برجسته در دو مورد به بحث درباره پوشش زنان پرداخته: یکی در کتاب آیات الاحکامش بنام «زبده البیان» و دیگری در کتاب فقهش بنام «مجمع الفائده و البرهان». بحث دوم که اختصاص به ستر صلاتی دارد، در فرصت دیگری دنبال خواهد شد.

:عادت به بی حجابی
محقق اردبیلی در پایان بحث از استثنایی که در آیه حجاب وجود دارد: «وَ لاَيُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا»(سوره نور،آیه۳۱) می‌نویسد:
«ان نظر الی العادة و الظاهر خصوصا الفقیرات فالعادة ظهور الرقبة بل الصدر و العضدین و الساقین و غیر ذلک و بالجمله الحکم محل الاشکال»(زبده البیان، ص۵۴۴)
اردبیلی در اینجا با اشاره به عادت و رویه زنان بخصوص مستمندان در عدم پوشش گردن و سینه و بازو، در حکم اشکال میکند.
آیا مقصود وی این است که چون چنین رویه‌ای در عدم ستر این مواضع از بدن زنان وجود دارد، پس کشف می‌کنیم که شارع آن را جایز دانسته و در نتیجه نمی‌توان حکم به وجوب پوشش آنها کرد؟
تردیدی وجود ندارد که این برداشت ناصواب است. خطای این برداشت از آنجا ناشی می‌شود که جملات قبل مورد توجه قرار نگرفته و اصلا توجه نشده که اردبیلی چرا به موضوع «عادات» زنان در پوشش پرداخته و آیا درصدد تأیید و یا نفی آن است؟

:نظر زمخشری
اردبیلی در تفسیر و توضیح آیه موردنظر ابتدا نظر زمخشری در کشاف را آورده است. بنظر زمخشری منظور از «ما ظهر» که پوشاندن آن لازم نیست، محل زیور آلات در اعضاء بدن زن است، مثل همه دست که محل النگو و انگشتر و حناست و تمام صورت که محل سرمه است: «انّ المراد من الزینة موقعها و الصحیح انه العضو کلّه لا المقدار الذی یلامسه الزینة منه». کشاف برای این نظر استدلال می‌کند که:
اولا: باز بودن صورت و دستها برای فعالیتهای روزانه زنان و آمد و رفت آنها و حضورشان در محاکم و برای شهادت دادن و مانند آن لازم است لذا پوشاندن آن مستلزم حرج و سختی است.
ثانیا: آیه «ما ظهر منها» بمعنی همان مواضعی است که عادتا آشکار بوده و اصل اولی در آنها ظهور و بروز است(ر.ک: الکشاف،ج۳، ص۲۳۱)

:نقد اردبیلی بر نظر زمخشری
اردبیلی پس از این نقل قول، به نقد نظریه زمخشری پرداخته: «ولاشک فی بُعد کون....»
اشکال اول او این است که محل زینت، تمام عضو نیست مثلا محل سرمه، چشم است و نه صورت. پس با این بیان نمیتوان جواز کشف تمام عضو را ثابت کرد.
اشکال دوم این است که جواز کشف صورت در موارد نیاز و ضرورت، مسلم و قطعی است و حتی محدود به زینت آشکار هم نمیشود ولی باقتضاء «الضرورات تقدّر بقدرها» نمی‌توان بطور
کلی حکم بجواز کشف وجه و کفین داده و موارد غیر ضروری را هم مجاز شمرد.
اشکال سوم به زمخشری این است که عادت و رویه را مبنای اثبات جواز شرعی نمی‌توان قرار داد چون اگر این معیار را بپذیریم، استثناء، محدود به وجه و کفین نمی‌شود زیرا زنان بخصوص مستمندان، گردن و حتی بخشی از سینه و بازوهایشان هم باز و مکشوف است و کسی نمی‌تواند به جواز این عرف و عادت ملتزم شود: «ان نظر الی العاده و الظاهر خصوصا الفقیرات فالعاده ظهور الرقبه بل الصدر و العضدین»

وارونه سازی نظر اردبیلی

اردبیلی در پایان، با توجه به این اشکالات، حکم درباره اصل مساله (جواز آشکار ساختن خود زینت و یا محل آن) را مورد اشکال دانسته است.
بهرحال کاملا روشن است که اردبیلی در این استدلال اخیر، درصدد پاسخ به زمخشری است و نه تنها عادتِ مکشوف بودن گردن و سینه را تایید نمی‌کند و آن را مبنای حکم شرعی قرار نمی‌دهد، بلکه بعکس این عادت را برخلاف شرع و غیر قابل التزام می‌شمارد زیرا این عادت فراتر از وجه و کفین است.

(فاضل جواد نیز پس از حدود یک قرن در کتاب مسالک الافهام الی آیات الاحکام (ج۳، ص۲۷۰) همین اشکالات را بهمین ترتیب به کشاف وارد ساخته و در واقع از کلام اردبیلی تقریر روشنی ارایه کرده است)
تفسیر معکوسی که از عبارت محقق اردبیلی صورت گرفته، شگفت‌انگیز است و شگفت انگیزتر آنکه اینگونه مطالب سست به عنوان تحقیق به جامعه معرفی گردد
.


حجت الاسلام سروش محلاتي
pakizeh1sadat Offline
#25 ارسال شده : 1401/03/03 01:18:49 ق.ظ
pakizeh1sadat

رتبه: Advanced Member

گروه ها: Moderator, students, member
تاریخ عضویت: 1397/09/13
ارسالها: 167
مکان: Qom

1 تشکر دریافتی در 1 ارسال
💮🔶اشتباهات ما در موضوع حجاب ❗️

⭕️🎀 وضع #حجاب_بانوان در جامعه ما مطلوب نیست و اینک کارشناسان بارها بدان اذعان داشته و در این باره آمارها ارائه میکنند ....

🔻طرح یک سوال .
در شرایط کنونی یک سوُال هم این است که ⁉️آیا ما از موضع فقه وحوزه چارچوب حجاب را بدرستی تبیین کرده ایم؟ و یا بدلیل آنکه از آن کاسته یا بر آن افزوده ایم، در وقوع این نابسامانی بی تاثیر نیستیم؟ بنظر میرسد در تلقی کنونی از حجاب شرعی چند اشتباه وجود دارد، اشتباهاتی که باعث شده حجاب از ابعاد شرعی آن حجیم‌تر و فربه‌تر معرفی شود و همانگونه که شهید مطهری هم متذکر شده، وقتی حجاب را افزایش داده و سنگین میکنیم، درحقیقت افراد باحجاب را کاهش داده و تقلیل میدهیم:

🔻1⃣ شرعی کردن #حجاب عرفی
حجاب شرعی ستر و پوشش است، ولی ما به پوشش عرفی (چادر) اصرار ورزیدیم و آن را حجاب برتر یا کامل معرفی کردیم! وحاضر نشدیم این مدل را به شرع نسبت ندهیم بلکه تصریحا و یا تلویحا چادر را معیار حجاب قرار دادیم مثلا وقتی از مرجعی میپرسند که "برای پوشش چادر الزامی است؟" و کاملا روشن است که فقه، چادر را الزامی نمیداند ولی آن مرجع پاسخ میدهد: "حجاب کامل همان چادر است" و با این پاسخ جواب روشنی به سوال داده نمیشود و بالاخره معلوم نیست حجاب کامل یعنی چه و حجاب ناقص چیست؟ و آیا حجاب ناقص کافی است یا نه؟ و وقتی خانمی از مرجع دیگری میپرسد که میخواهد از مانتو و روسری استفاده کند و شوهرش میگوید چادر بپوش و از مرجع "وظیفه"اش را میپرسد، ایشان پاسخ میدهد: "نظر شوهر را رعایت کنید" ولی باز هم مرجع پاسخ او را بصراحت نمیدهد که وظیفه اش چیست و آیا شوهر میتواند به بیشتر از حجاب شرعی همسر خود را تکلیف کند؟ و زن در اینجا (با فرض عدم مخالفت با شؤون اجتماعی خانواده) وظیفه اطاعت دارد؟
این مثالها نمونه ای است از استفاءات فراوانی که نشان میدهد در فتاوا به شرع بسنده نکرده ایم و حتی وقتی از شرع میپرسند، ما پاسخ دیگری میدهیم.

🔻 .مطلق کردن حکم نسبی #حجاب:
حجاب، وظیفه ای است که شامل بسیاری از زنان نمیشود
👈مثلا کنیزان از آن معاف اند.
👈 زنان سالخورده نیز وظیفه پوشاندن سر و گردن خود را ندارند:
💮(و القواعد من النساء اللاتی لایرجون نکاحا فلیس جناح ان یضعن ثیابهن--نور۶۰)
👈از سوی دیگر مخاطب این تکلیف، زنان مسلمانند
(یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من جلابیهن --احزاب۵۹) ولی ما این حکم مقیّد و نسبی را مطلق تلقی کرده و برای پیرزن غیرمسلمان هم که وارد کشور میشود، حجاب را لازم میدانیم! چه اینکه نسبت به اقلیتهای دینی کشور هم توقع رعایت حجاب داریم و آنان را اجبار به رعایت آن میکنیم، با اینکه بقول آیت الله العظمی گلپایگانی آنان در پرتو حکومت اسلامی از آزادی درعمل بر طبق دین خود برخوردارند و "نباید" مورد نهی از منکر از سوی مسلمانان قرار گیرند.
💮 (فلهم ان یعملوا بما هو مقتضی دینهم..و لا یجوز ذلک -الامر بالمعروف و النهی عن المنکر - بالنسبه الی اهل الذمه . الدر المنضود ج۱ص۳۵۰)

🔶 حجاب و عفت

🔻3⃣ . تفسیر بی حجابی به بی عفتی

ما #حجاب را به " #عفت" تفسیر کرده و بی حجابی را بی عفتی ، و قهرا "بی حجاب را بی عفت" معرفی کردیم . در حالی که شرعا این تفسیر باطل است .
زیرا روشن است که شرع حاضر است استثناء برای حجاب را بپذیرد و مثلا سالخوردگان را از ان معاف بدارد ولی هرگز حاضر نیست احدی را از لزوم عفت استثناء کند . بعلاوه اگر فردی یک بی حجاب را به دلیل نوعِ پوشش به بی عفتی متهم کند ، مستحق مجازات بوده و حد قذف در باره او اجرا میشود :
♦♦ والذین یرمون المحصنات ثم لم یاتوا باربعه شهداء فاجلدوهم ثمانین جلده (نور -- ۴)
👈و حتی اگر مسلمانی چنین نسبتی به یک زن غیر مسلمان بدهد تعزیر میشود . بی حجابی یک گناه است و ما حق نداریم وزن این گناه را با ضمیمه کردن عناوین مجرمانه و ضد اخلاقی دیگر سنگین کنیم و یا عدم پوشش لازم را علامت فساد اخلاقی بدانیم .
💢کسانی که بظاهر دَم از شرع میزنند و برای حجاب یقه پاره میکنند به چه جراُتی الفاظ رکیکی در باره زنان پاک دامن بکار میبرند ؟!.
و ایا هیچ یک از این هتاکان که -بشهادت قران - گناهشان بمراتب بزرگتر از بدحجابان است. (ان الذین یرمون المحصنات الغافلات المومنات لعنوا فی الدنیا و الاخره و لهم عذاب عظیم - نور ۲۳)تا کنون مجازات شده اند ؟

🔻4⃣. فاصله فتوا از مبنا

💮👈فتاوای فقهی دارای مبانی خاصی است که فقیه به ان رسیده است ، ولی حجاب از جمله مسائلی است که گاه فقیه فتوایی فراتر از مبنای خود صادر میکند تا بر قوت این حکم افزوده و ان را در جامعه بیشتر استوار سازد . مثلا در همان مسئله حجاب برای زنان غیر مسلمان ، ممکن است فقیهی به اقتضای انکه مبنایش "تکلیف کفار به فروع" است حجاب اسلامی را برای انان هم واجب بداند ، ❓ولی چگونه ممکن است از این مبنا که در حد یک "قاعده فقهی" است به عنوان "یک اصل مسلم در اسلام " در پاسخ استفتاء یاد کند ؟ متن سوال این است : ایا حجاب برای غیر مسلمانان در کشورهای اسلامی واجب است ؟ و پاسخ را چنین داده اند :
"یک اصل مسلم در اسلام داریم که هر حکمی برای مسلمانان ثابت است دیگران نیز مکلف به ان هستند بنابر این انها هم موظف به حکم حجاب هستندو نسبت به حجاب که ما میتوانیم اعمال کنیم کار صحیح و عادلانه ای است " (استفتاءات جدید ج۳ص۶۹)
در حالی که:
↩️ اولا فقهای بزرگی اساسا منکر این قاعده اند (مثل ایه الله خویی و در گذشته مثل اردبیلی و صاحب مدارک و ذخیره و حدائق و...)
و ثانیا حتی اگر قاعده مورد توافق باشد باز هم تعبیر "اصل مسلم" در باره ان درست نیست .
↩️ و ثالثا : به فرض که کفار مکلف به فروع باشند ولی ما حق الزام انها به تکالیف اسلامی را نداریم و باید ازادیشان برای عمل بر طبق ایین خوشان را تامین کنیم . متن فتوای صریح ایه الله خویی چنین است :
ان وجوب النهی عن المنکر غیر ثابته بالاضافه الی الکفار الموجودین فی بلاد المسلمین حتی بناء علی انهم مکلفون بالفروع و ذلک لانهم یعیشون فی بلاد المسلمین علی حریتهم .. (التنقیح ج۱ص۳۱۷)
💢♦️ شگفت اور است خود این فقیه نیز که در کتاب النکاح خویش در باره این قاعده بحث کرده ، توضیح داده که رفتار ما با غیر مسلمانان به اقتضای مکلف بودن انان به فروع نیست و مثلا انها را نهی از منکر نمی کنیم و یا مالکیت انان را بر خمر و خنزیر نفی نمیکنیم و نتیجه گرفته است "در دنیا مکلف به فروع بودن انها اثری برای ما ندارد " (ج ۶ ص ۲۶)

👈این تفاوت مبنا و فتوا نشان میدهد که برخی اراء سخت گیرانه در باب حجاب ریشه در مبنای فقهی ندارد و حساسیت های دیگری منشاُ ان میباشد .
در قسمت بعد توضیح خواهیم داد که دلیل این سخت گیری ها چیست⁉️

🔻5⃣ . تعمیم مفسده انگیزی

حجاب مانند هر حکم شرعی دیگر دارای مصلحت است ولی ما از میان همه مصالح ان بر یک مصلحت خاص اجتماعی در "جلو گیری از فساد" تاکید کرده ایم . این تاکید برای ان است که در دفاع از این حکم از منطق قوی تری برخوردار شده و بعلاوه اقدام دولت برای برخورد با بدحجابان را موجه بدانیم زیرا وظیفه دولت در مقابله با فساد یک اصل پذیرفته شده است .

♦️👈ولی این استدلال هم یکی از #اشتباهات ماست زیرا استثناءاتی که برای #حجاب وجود دارد مثل اینکه 👈کنیزان از پوشاندن سر و گردن معاف هستند نشان میدهد که ملاک دیگری برای این حکم وجود دارد ، چرا که اسلام هرگز فساد را برای هیچ کس و از ان جمله کنیزان نمیپذیرد و اگر در بی حجابی انان هم مفسده باشد باید انان را موظف به پوشش کرد .👈 چه اینکه اگر در عدم پوشش ارحام مانند عمه و خاله هم خوف وقوع فساد باشد انان هم باید رعایت حجاب در برابر برادرزاده و خواهرزاده خود کنند . زنان غیر مسلمان هم اگر بی حجابی شان مفسده انگیز باشد ، باید با حجاب مناسب خود جلوی فساد را بگیرند . فتوای ایه الله بهجت هم کاملا مطابق قاعده است که "الزام توریستها به حجاب در حد پیشگیری از زمینه فساد است" یعنی بدون در نظر گرفتن این عنوان (فساد) الزامی برای انان وجود ندارد .

🌱 پس حجاب یک مساله است و فساد مساله دیگر و ملازمه ای در کار نیست . در فقه موارد زیادی وجود دارد که فقها فعلی را برای زنان ذاتا حلال میدانند (مثل همخوانی و رقص و دوچرخه سواری و عکاسی و..) ولی اگر موجب فساد گردد از ان منع میکنند . لذا نمیتوان پوشش سر و گردن را (بدون تبرج) از باب ممانعت از فساد لازم دانست بخصوص که چنین ادعایی بر خلاف مشاهده و وجدان است .

💢👈بهر حال بر این اساس #پوشش بخشی از بدن زنان از باب پیشگیری از تحریک دیگران و جلوگیری از فساد لازم میشود و پوشش بخش دیگر (حتی صورت ) هم در صورت تبرج ضروری است و همان ملاک "جلوگیری از فساد" در این دو بخش وجود دارد ولی اصرار بر ملاک مفسده انکیز بودن "کشف راس" توجیهی ندارد و در اینجا لزوم پوشش صرفا با دلیل تعبدی اثبات میشود . لذا ورود حکومت در این بخش از باب "مقابله با فساد" موَجه نیست و برای اینگونه مداخلات ، به مبنای وظیفه دولت در مقابله با گناه و یا همان "مسدود کردن راه جهنم» نیاز است!❗️

🔻6⃣ . قانون انگاری

↩️ #احکام_شرعی برخی قابلیت برای "قانون شدن " دارند مثلا احکام تعدی به اموال دیگران و باب ضمان و مسئولیت مدنی چنین است ولی برخی از انها فاقد چنین ظرفیتی است مثل احکام عبادات . البته "تجاهر به فسق" میتواند به شکل قانون در امده و دولت بر طبق ان با متجاهران برخورد کند .
🧕👈ولی حجاب و پوشش زنان از موضوعاتی است که قابلیت قانون شدن ندارد و این هم یکی از خطاهای ماست زیرا شرع مقدس با تفاوت قائل شدن بین کنیزان و دیگران و با معاف کردن کنیزان از حجاب ، خود "راه تجاهر" به مکشوف بودن را باز کرده است این در حالی است که در مثل شرب خمر راه تجاهر را به روی همه شهروندان بسته وحتی اهل ذمه را اجازه شرب علنی نداده است و بهمین دلیل قانون "منع تجاهر" به شرب خمر معقول است . ولی در حجاب استثناءات علنی ، جلوی قانون شدن را میگیرد .
💢👈درست است که امروزه موضوعی به نام #کنیز وجود ندارد ولی اگاهی از حکم ان در شرع ، در فهم درست از حکم حجاب موُثر است . این استثنا و استثناءات دیگر مثل زنان غیر مسلمان نشان میدهد که اسلام حجاب را به عنوان یک قاعده عمومی و همگانی برای زنان قرار نداده ، و وقتی حکمی عمومی نباشد قهرا نمیتوان ان را در قالب قانون در آورد زیرا قانون ضرورتاُ باید عام و فراگیر باشد . ولی ما برای انکه حجاب را از "حکم شرعی" به "قانون حکومتی" ارتقاء بخشیم ، بناچار استثاءات ان را حذف کرده و حقیقت ان را دست کاری کرده ایم !
💢👈لازم به توضیح نیست که #حجاب در همان حدی که برای "همه زنان" لازم است و شرعا استثناء ناپذیر است ، میتواند --با توجه به مصالح اجتماعی-- جنبه قانونی پیدا کرده و اجرای ان بر عهده دولت قرار گیرد بخصوص که در این محدوده مستقیما به موضوع فساد مرتبط است . ولی در محدوه بیشتر از ان یک حکم شرعی است که ظرفیت قانون شدن ندارد .

🔻7⃣. حساسیتهای نابرابر

#حجاب حکمی مربوط به مناسبات زنان و مردان است و این حکم برای زنان با حکم دیگری برای مردان پیوند خورده است. از بانوان "پوشش" و از آقایان "عدم آزار" خواسته شده است.
البته این دو دستور، دو حکم موازی و مستقل نیستند بلکه هر دو ناظر به یک غایتند و مقصود آن است که زنان از امنیت و آرامش برخوردار باشند: "یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلایوُذین"(احزاب/۵۹) در واقع، اسلام برای حفظ حریم زنان، فقط به منع مردان از آزار و اذیت نسبت به آنان بسنده نکرده است بلکه علاوه بر آن، زنان را هم موظف کرده تا با رعایت پوشش، زمینه تهییج و اذیت مردان را کاهش دهند. ولی اشتباه ما این است که این تکلیف دوسویه را یک سویه کرده و تکلیف را به طرف زنان سوق داده ایم و مردان مزاحم را رها کرده ایم، به عکس آنچه در دنیای جدید اتفاق افتاده که تکلیف را بسوی مردان سوق داده و در حالیکه با مزاحمتهای آنان بشدت برخورد میکنند، زنان را در پوشش آزاد میگذارند.
ما در این مسئولیت دوگانه در حالی فشار تکلیف را بر زنان قرار داده و از مردان برداشته ایم که قرآن در آموزه های خود، بار مردان را سنگین‌تر قرار داده و گناه مزاحمت مردان را بسیار بزرگتر از بی حجابی زنان قلمداد کرده است. در همان سوره احزاب که پیامبر(ص) مأمور ابلاغ این وظیفه به زنان میشود، آیه حجاب با "ان الله کان غفورا رحیما » پایان میپذیرد و به زنان متخلف امید رحمت و غفران الهی میدهد ولی در آیه بعد که مربوط به مردان متخلف است، لحن آیه کاملا عوض شده و خداوند با شدت و تهدید با آنان سخن میگوید: که اگر این مزاحمان، دست از اذیت برندارند،

💮💢پیامبر را علیه آنان مأموریت داده و زندگی را بر آنان تنگ خواهیم کرد تا نتوانند در شهر بمانند: "لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لاَ يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلاَّ قَلِيلاً ".
👈در اینجا " الذین فی قلوبهم مرض" اشاره به همان مزاحمان خیابانی دارد که بدنبال زنان می افتند و در کنار --المرجفون فی المدینه -- یعنی عوامل نفوذی دشمن از آنان یاد شده است(مجمع البیان).
🧕💢بکار بردن تعبییر "فی قلوبهم مرض" هم فقط برای مردان مزاحم بکار رفته، نه زنان بدحجاب! چه اینکه از زنان خواسته با ناز و ادا سخن نگویند تا مردان "بیماردل" به ایشان طمع نورزند "
فلاتخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض"(احزاب/۳۲) در اینجا هم هر چند از زن خواسته شده تا متانت در گفتار را در برابر مردان حفظ کند ولی تعبیر ملامت آمیزی درباره او بکار نرفته ولی متقابلا از مردانی که تحت تاثیر لحن لطیف او قرار گرفته و قصد سوء میکنند با "فی قلوبهم مرض"یاد شده است. بعلاوه این در حالی است که آن تهدیدهای سنگین دنیوی و اخروی هم فقط برای مردان مزاحم بیان شده و نه زنان لاابالی از نظر پوشش!
👈ولی ما در اثر دوری از فرهنگ اصیل اسلامی، همه این آموزه ها را معکوس فهمیده ایم و با این فهم وارونه --که متاسفانه به دین هم نسبت میدهیم -- توقع داریم دنیایمان اصلاح شود!!

♦️حساسیت یک طرفه ما نسبت به #بی_حجابی زنان و بی اعتنایی‌مان نسبت به مزاحمت های مردان، ادامه همان فرهنگ جاهلی است که علامه طباطبایی بدان اشاره کرده که "مسلمانان زنا را برای زن عار و ننگ میدانند حتی اگر توبه کند، ولی برای مرد ننگ نمیدانند حتی اگر اصرار بورزد در حالی که زانی و زانیه درمعصیت برابرند."(المیزان ج۲/ص۲۷۱)

👈شاید اگر زنان مسلمان ما در فضای اجتهادی فعال بودند، میتوانستند جلوی اینگونه یک سو نگری های دینی را بگیرند.

🌐🎙استاد سروش محلاتی"

ویرایش بوسیله کاربر 1401/03/03 07:13:07 ق.ظ  | دلیل ویرایش: edit

کاربرانی که در حال مشاهده انجمن هستند
Guest (2)
2 صفحه12>
جهش به انجمن  
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.

قدرت گرفته از YAF 1.9.6.1 | YAF © 2003-2024, Yet Another Forum.NET
این صفحه در مدت زمان 1.823 ثانیه ایجاد شد.