رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,048 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
تفسير قران كريم- تفسير آيه وواعدنا موسي ثلاثين ليله- نماز وواعدنا
در دهه اول ذيحجه ،اقامه دو ركعت نماز در بين نماز مغرب وعشا جهت مشاركت در ثواب حجاج توصيه شده است كه در ان پس از سوره توحيد ،ايه 142 سوره اعراف قرائت ميشود.
ايه معروف و واعدنا كه اين است:
وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لأخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ (١٤٢)
و با موسى سى شبه وعده كرديم و آن را به ده شب ديگر كامل كرديم، و وعده پروردگارش چهل شب تمام شد موسى به برادر خويش هارون گفت :
ميان قوم من جانشين من باش و به اصلاح كارشان پرداز و طريقه مفسدين را پيروى مكن
با توجه به اينكه هم اكنون در اين ايام قرار داريم ،مناسب است كمي روي مفهوم اين ايه تامل كنيم.هم چنين به نظر شما چرا خواندن اين ايه
دراين دهه توصيه شده وارتباط ان با حج چيست؟
. کلمات کلیدی:موسی،هارون،حج،ذیحجه،ابراهیم،اسماعیل،چهل ویرایش بوسیله کاربر 1395/09/06 04:37:57 ب.ظ
| دلیل ویرایش: edit |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/31 ارسالها: 1,048 48 تشکر دریافتی در 28 ارسال
|
ديروز ظهر امام جماعت شركت در فاصله يين دونماز در حد 5دقيقه باين ايه پرداخت.كه برام جالب بود .جون صبحش ما اين ايه را براي تدبر در سايت گذاشته بوديم.
نكاتي كه ايشان مطرح كرد: 1-ايه حاوي معاني ومفاهيم زيادي است وفرصت بسيار ميخواهد.
2-اين ايه بطور ويژه بر ولايت دلالت دارد.مخصوصا باتوجه به حديث منزلت كه پيامبر اسلام دران حضرت علي را مانند هارون براي موسي دانستند.
3-ان ده شبي كه براي موسي تمديد شد،همين دهه اول ذيحجه است كه به ايام معلومات مشهور است.
4-پس ازاين 40شب (وروز) تورات به موسي وحي شد.ویرایش بوسیله کاربر 1392/07/18 07:42:10 ب.ظ
| دلیل ویرایش: مشخص نشده است |
سیدکاظم فرهنگ |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,975
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
اينكه به 30شب اول ،10شب اضافه ميشود مي تواند دو حالت داشته باشد:
1-قرار اول براي رسيدن به هدف كافي نبوده وبايد با اضافه كردن جندشب ديگر به عدد 40 ميرسيده است(با توجه به اهميت وخواص عدد40)
2-بدون تاكيد زياد بر طول دوره ،زمان انتها يا پايان ميقات به موعد خاصي منتهي گردد.
با توجه به پست بالا كه اين 10شب اضافه شده ،همين دهه اول ذيحجه بوده است،پس زمان پايان ميقات روز عيد قربان بوده است.
واين يعني كه عيد قريان فقط منحصر به زندگي ابراهيم نيوده و اين روز در سرنوشت موسي نيز مهم بوده است.
مطابق مناسك حج كه از زمان ابرهيم تشريع شده است"وارنا مناسكنا"حاجيان پس از وقوف در عرفه وكسب معرفت (خودشناسي وخداشناسي) در روز نهم ذيحجه ،
شب دهم به صحراي مشعر ميروند (بدون هيچ منزلگاه معيني -اجتماعي از سفيد پوشان منتظر) تا تصوير كوچكي از قيامت را در ذهن مجسم كنند.
با طلوع افتاب روز دهم به سرزمين منا ميروند تا شيطان بزرگ را رمي جمره كنند واز ان تبري بجويند.
سپس به ياد ابراهيم خليل در اطاعت از اوامر معبود گوسفندي قرباني مي كنند .انگاه تقصير ميكنند يا سر مي تراشند.
پس از مراحل با لاست كه تمام محرمات احرام (بجز 2 مورد ) برانها حلال ميشود و اجازه ورود به حريم وخانه معبود را پيدا مي كند.و بايد به طواف بيت اله برود.
پس هم موسي وهم حاجي بايد مناسكي وادابي را رعايت كنند تا ظرفيت تعالي ورسيدن به مرتبه اي بالاتر (بسته به هدف ) را پيدا كنند.
براي رضاي معبود و رسيدن باو ،بايد نقشه راه را همانطور كه او گفته طي كرد.ویرایش بوسیله کاربر 1392/07/18 07:44:46 ب.ظ
| دلیل ویرایش: مشخص نشده است
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/14 ارسالها: 199
8 تشکر دریافتی در 7 ارسال
|
يكي از اعضاي محترم تالار متن زير را در خصوص اين ايه ايميل نموده اند كه بدون ذكر نامشان ارسال ميشود:
" چند شب پيش داشتم در مورد آيه شريفه "و واعدنا موسي ثلاثين ليله ..."و نوشته هاي دوستان وتفاسير موجود؛ فكر مي كردم كه خوابم برد. در خواب
به آقايي گفتم در مورد اين آيه شما مرا راهنمايي كنيد. ناگهان خودم را در بين الحرمين ونزديك حرم آقا اباعبدالله ديدم.ايشان اشارتي كرد
از اول ذي الحجه كه توصيه به خواندن اين آيه هست.به عدد 40 شب اگر جلوتر برويم به چه روزي مي رسي؟گفتم عاشورا.گفت: آفرين.
مي تواند سري بين اين آيه و توصيه به شيعيان مبني بر خواندن اين آيه و ياد آوري و اهميت چهل روز بعد آن باشد"ویرایش بوسیله کاربر 1391/07/29 00:07:25 ق.ظ
| دلیل ویرایش: مشخص نشده است |
مدیر تالار |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: students, member تاریخ عضویت: 1390/03/01 ارسالها: 38
4 تشکر دریافتی در 3 ارسال
|
باتشكر از ارسال كننده پست با لا
اشاره جالبي است وشايد تذكري به ما كه در تفسير اين ايه ،قهرمانان داستان فقط موسي وابراهيم نيستند بلكه
بايد به كربلا هم نگريست ورد پاي قهرمان عاشورا را در اين ايه هم جستجو كرد.به نظر من حضور اباعبداله در اين ايه ودهه اول ذيحجه وعيد قربان سه نمود دارد :
1-حجاج روز 8ذيحجه عزم رفتن به عرفات ميكنند.محرم ميشوند .از مكه بيرون ميروند تا دوباره پس از انجام اعمال به حريم بيت اله وارد شوند. اما امام حسين در همين دهه كه ما اين ايه را درنماز ميخوانیم وروز هشتم ،مكه را ترك ميكند اما نه به قصد عرفات ومنا بلكه به كربلا.
2-درعيد قربان،ابراهيم الگوي حجاج است كه حاضر شد پسرش را در اجراي امتحان الهي به قربانگاه ببرد .پس از انكه چاقو را برگردنش گذاشت
خدا گوسفندي را فرستاد وابراهيم را سرافراز از امتحان اعلام كرد. اما 30روز بعداز عيد قربان ،عاشورا ست كه فرزندان حسين بن علي در برابرش ذبح شدند و
اباعبداله اين داغ را هم تجربه كرد.
3-قران هم داستان ابراهيم را به امام حسين گره ميزند. ميپرسيد كجا؟
به ايات 102تا107 سوره صافات نگاه كنيد:
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ ﴿۱۰۲﴾
فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ ﴿۱۰۳﴾ وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ ﴿۱۰۴﴾
قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۰۵﴾
إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاء الْمُبِينُ ﴿۱۰۶﴾
وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ ﴿۱۰۷﴾ و وقتى با او به جايگاه سعى رسيد گفت اى پسرك من من در خواب [چنين] مىبينم كه تو را سر مىبرم پس ببين چه به نظرت مىآيد گفت
اى پدر من آنچه را مامورى بكن ان شاء الله مرا از شكيبايان خواهى يافت (۱۰۲)
پس وقتى هر دو تن دردادند [و همديگر را بدرود گفتند] و [پسر] را به پيشانى بر خاك افكند (۱۰۳)
او را ندا داديم كه اى ابراهيم (۱۰۴)
رؤيا[ى خود] را حقيقت بخشيدى ما نيكوكاران را چنين پاداش مىدهيم (۱۰۵) راستى كه اين همان آزمايش آشكار بود (۱۰۶)
درترجمه ايه 107عبارات زير را مترجمين مختلف استفاده كرده اند:
ما ذبح عظيمي را فداي او كرديم
او را با ذبح عظيمي عوض كرديم.
بجاي او ذبح عظيمي را فديه پذيرفتيم.
او را در ازائ ذبح عظيمي باز رهانيديم.
خب اين ذبح عظيمي كه در برابر ان خدا اسماعيل را به ابراهيم برميگرداند چيست؟ايا ان قوچ فرستاده شده است؟اگر فقط به كلمه ذبح اشاره ميشد ،
شايد ميشد انرا به ان گوسفند نسبت داد .اما ذبح عظيم را مشكل بتوان.
اين فديه بايد حداقل هم ارزش اسماعيل و متعلق به ابراهيم و خاندانش باشد.
در يكي از سخنراني هاي اقاي هاشمي نژاد در ايام محرم شنيدم كه بسياري از مفسرين شيعه ذبح عظيم را امام حسين مي دانند.
پس قهر مانان اين ايه ابراهيم واسماعيل ،موسي وهارون ،پيامبر وعلي ،حسين و...(هنوز نمي دانم جاي اين ...را چه بايد نوشت) هستند كه
حاجيان وغير حاجيان در دهه اول ذيحجه انها را ياد مي كنند.ویرایش بوسیله کاربر 1391/07/29 00:10:12 ق.ظ
| دلیل ویرایش: مشخص نشده است
|
|
|
|
رتبه: Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/07/06 ارسالها: 27
1 تشکر دریافتی در 1 ارسال
|
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
توفیق انس با قران وکلام نورانی اهل بیت علیهم السلام را به شما عزیزان تبریک می گویم
واما در باره ایه مورد بحث خواب ان برادر عزیز بسیار برقلب بنده اثر گذاشت
کویا حضرت موسی بن عمران میقاتی داشت وان در طور بود
ابراهیم خلیل هم میقاتی درمنی داشت دهم ذیحجه که فرزند را تقدیم خدای مهربان کرد
واما از همه اینها بالاتر میقات فرزند رسول خدا ص در عاشورا بود که نه یک فرزند بلکه همه فرزندان وهرچه داشت
یکجا به پیشگاه محبوب پیشکش کرد وبعد هم در گودال قتلگاه عرضه داشت الهی رضا بقضائک و ...... ایا میقاتی از این بالاتر سراغ دارید ؟
سیدمحسن میرباقریویرایش بوسیله کاربر 1392/07/18 07:47:01 ب.ظ
| دلیل ویرایش: مشخص نشده است |
سیدمحسن میرباقری |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: students, member تاریخ عضویت: 1390/03/01 ارسالها: 38
4 تشکر دریافتی در 3 ارسال
|
مناسب است براي فهم بهتر ايه وداستان ان ،ترجمه تعدادي از ايات پس از اين ايه كه سرنوشت موسي وقومش را بيان ميكند مرور كنيم:
و چون موسى به ميعاد(ميقات) ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت عرض كرد پروردگارا خود را به من بنماى تا بر تو بنگرم فرمود هرگز مرا نخواهى ديد ليكن به كوه بنگر پس اگر بر جاى خود قرار گرفت
به زودى مرا خواهى ديد پس چون پروردگارش به كوه جلوه نمود آن را ريز ريز ساخت و موسى بيهوش بر زمين افتاد و چون به خود آمد گفت تو منزهى به درگاهت توبه كردم و من نخستين مؤمنانم (۱۴۳)
فرمود اى موسى تو را با رسالتها و با سخن گفتنم [با تو] بر مردم [روزگار] برگزيدم پس آنچه را به تو دادم بگير و از سپاسگزاران باش (۱۴۴) ... و قوم موسى پس از [عزيمت] او از زيورهاى خود مجسمه گوسالهاى براى خود ساختند كه صداى گاو داشت آيا نديدند كه آن [گوساله] با ايشان سخن نمىگويد و راهى بدانها نمىنمايد آن را [به پرستش] گرفتند و ستمكار بودند (۱۴۸)
و چون انگشت ندامت گزيدند و دانستند كه واقعا گمراه شدهاند گفتند اگر پروردگار ما به ما رحم نكند و ما را نبخشايد قطعا از زيانكاران خواهيم بود (۱۴۹)
و چون موسى خشمناك و اندوهگين به سوى قوم خود بازگشت گفت پس از من چه بد جانشينى براى من بوديد آيا بر فرمان پروردگارتان پيشى گرفتيد و الواح را افكند و [موى] سر برادرش را گرفت
و او را به طرف خود كشيد [هارون ] گفت اى فرزند مادرم اين قوم مرا ناتوان يافتند و چيزى نمانده بود كه مرا بكشند پس مرا دشمنشاد مكن و مرا در شمار گروه ستمكاران قرار مده (۱۵۰)
موسى] گفت پروردگارا من و برادرم را بيامرز و ما را در [پناه] رحمتخود درآور و تو مهربانترين مهربانانى (۱۵۱)
آرى كسانى كه گوساله را [به پرستش] گرفتند به زودى خشمى از پروردگارشان و ذلتى در زندگى دنيا به ايشان خواهد رسيد و ما اين گونه دروغپردازان را كيفر مىدهيم (۱۵۲)
اين داستان (ميقات 40روزه موسي وگوساله سامري ) در سوره بقره ايات 51-54 نيز بصورت زير بيان شده است:
و آنگاه كه با موسى چهل شب قرار گذاشتيم آنگاه در غياب وى شما گوساله را [به پرستش] گرفتيد در حالى كه ستمكار بوديد (۵۱)
پس از آن بر شما بخشوديم باشد كه شكرگزارى كنيد (۵۲)
و آنگاه كه موسى را كتاب و فرقان [=جداكننده حق از باطل] داديم شايد هدايت يابيد (۵۳) و چون موسى به قوم خود گفت اى قوم من شما با [به پرستش] گرفتن گوساله برخود ستم كرديد پس به درگاه آفريننده خود توبه كنيد و [خطاكاران] خودتان را به قتل برسانيد
كه اين [كار] نزد آفريدگارتان براى شما بهتر است پس [خدا] توبه شما را پذيرفت كه او توبهپذير مهربان است (۵۴)
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: students, member تاریخ عضویت: 1390/03/01 ارسالها: 38
4 تشکر دریافتی در 3 ارسال
|
- با گراميداشت ايام تاسوعا وعاشوراي حسيني
با توجه به تمام نكات بالا ، ميتوان بين قهرمانان سه گانه اين ايه،با حاجيان مستقر در مكه وغير حاجيان كه در نمازي دو ركعتي اين ايه را مي خوانند ، نسبتهايي را بشرح زير برقرار نمود:
1- حضور در ميقات براي ارتباط ويژه با خدا
حاجيان مطابق مناسك حج ابراهيمي براي ورود به خانه خدا وحتي حريم ان ،بايد در ميقات حاضر شوند وبا انجام اعمالي تعهداتي را بپذيرند. تعهداتي در راستاي توجه به خالق ،خود وساير انسانها،حيوانات وگياهان ورعايت حرمت وحقوق انها
موسي هم كه دراين ايام درحج نيست،براي سخن گفتن با خدا بايد در زمان مشخص به مكاني معين برود و درميقات حضور يابد. پس اي مسلماني كه حضور در حج وميقاتش برايت مقدور نبوده ،براي خود ميقاتي تعيين كن. در زماني خاص با پروردگارت صحبت كن .راز ونياز كن.
ميقات تو مي تواند نيمه شب باشد يا روز عرفه يا عيد قربان .يا نه.بيا زمان را ثابت كنيم. بيا از فردي بودن خارجش كنيم. مانند حج نمود جمعي هم بان بدهيم .اري.
ميقات ما همين نماز دوركعتي پس از نماز مغرب است. عملي خاص، در زماني خاص، با ذكري خاص كه مي توان بصورت جمعي هم در مساجد خدا انرا انجام داد.. پس نماز وواعدنا ميقات ماست.
2-تكاليف براساس توانايي است.
هر كه توانايي واستطاعت(جسمي ،مالي،قانوني وروحي-ظرفيت-) دارد بايد اين ايام، قصد حج خانه خدا رابنمايد. تا با اجراي مناسك ،از بركت وهدايت وعده داده شده بهره مند شوند. و براي خدا بر مردم است كه آهنگ خانه (او) كنند، آنها كه توانايي رفتن به سويش دارند. و هر كس كفر ورزد (و حج را ترك كند، به خود زيان رسانده)،
خداوند همواره از جهانيان بي نياز است. ایه 97سوره ال عمران
كساني كه مستطيع (از همه جوانب)نيستند درسرزمين خود بمانند وبه ساير مسئوليتهايي كه درحد توانشان است ،بپردازند.
اما انانكه با اعمال ومناسك قبلي ،ظرفيت وتوان انجام ماموريت ها ي بزرگتر را پيدا كرده اند هم نبايد به حج بيايند .ميقات انها جاي ديگري است.
لذا امام حسين روز 8 ذيحجه به همراه گروهي ديگر از رهاشدگان از ظاهر بايد مكه را به مقصد ديگري براي احياي دين خدا ترك كند وموسي نيز به حج نميرود بلكه به كوه طور ميرود تا دين خدا را دريافت كند.
پس اي مسلمان راه نيافته به بيت اله
به خود بيانديش و ببين ظرفيت هاي مادي ومعنوي تو ،اقتضاي انجام چه ماموريتي را دارد؟حج تو همان است.
3-در داستان هر سه قهرمان ايه ،بحث قرباني وريختن خون وگذشتن از خودوتمايلات خود مطرح است:
-ابراهيم براي اجراي امر خدا از فرزندش ميگذرد و چاقو را برگردن او ميگذارد واماده قرباني كردن است كه فرمان توقف ميرسد وگوسفندي براي قرباني فرستاده ميشود.
-موسي پس از بازگشت از ميقات وقتي مي بيند قومش مشرك شده وگوساله پرست شده اند ،براي امرزش انها وقبول توبه انها توسط خدا مي گويد خودتان (همديگر)را بكشيد.
نحوه اجراي اين دستور هم طبق اخبار وروايات رسيده ،جالب است (حتما بخوانيد.در يك زمان خاص همه با سر وروي پوشيده وشمشيرهاي افراخته بطرف هم حمله ميكنند) ظاهرا پس از اجراي قسمتي از حكم ندا ميرسد كه توبه انها پذيرفته شده است.
-داستان امام حسين هم كه مشهور است براي احياي دين خدا خون خود وفرزندانش را نثار ميكند.
اينها حكايت از ان دارد كه لبيك گفتن به خالق در مواضع مختلف ،متفاوت است. براي قبولي در بعضي امتحانات وماموريتهاي الهي بايد بتواني از (خون) خود يا عزيزانت بگذري .
بايد بتواني در صحنه هايي اجراي دستور نمايي كه سرنوشتت معلوم و محكوم به خروج از دنيا هستي. واين ها، ظرفيت سازي ميخواهد.
بايد در كلاسهاي ميقات شركت كرده باشي تا در امتحانات متناسب با سطح تو بتواني لبيك بگويي. ویرایش بوسیله کاربر 1391/07/29 00:17:31 ق.ظ
| دلیل ویرایش: مشخص نشده است
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1390/11/17 ارسالها: 221
6 تشکر دریافتی در 5 ارسال
|
نکاتی از این ایه در تفسیر تسنیم(اقای جوادی املی)
1-بعضی روایات همین را تایید میکند که اول سی شب قرار بود که وجود مبارک موسای کلیم (سلام الله علیه) مهمان ذات اقدس اله باشد و بعدا ده شب اضافه شده است
لذا فرمود ﴿وَأَتْمَمْناها بِعَشْرٍ﴾ آن ده شب را برای دریافت تورات و مکالمه مستقیم ذات اقدس اله ... که آن ده شب نتیجه آن سی شب هست
شاید این روایت ناظر به این با شد که در مقام اظهار و افشا اینچنین بود وگرنه میعاد اولی همان چهل شب است
2- اربعین لیله چهل شب تفکیک شده است به یک سی شب و یک ده شب تا مشخص بشود که چهل شب مطلق نیست .یک سی شبی است یعنی یک ماه است .
مشخص است که از اول ذی قعده است مثلاً تا پایان ذی قعده یعنی یک ماه
یک دههای هم هست که دهه فجر است و لیالی عشرا ست و همان دهه ذی حجه است که ضمیمه یک ماه ذی قعده میشود میشود چهل شب
اگر بفرماید چهل شب خب ممکن است که از دهم یک ماه شروع بشود تا بیستم ماه دیگر این هم میشود چهل شب. ولی این نصاب خاص و آن معیار مخصوص نیست
آن وصف مشخصی که برای اربعین گیری سودمند است همین اول ذی قعده است تا دهم ذی حجه
گرچه همیشه اربعین گیری نافع است و اما آن اربعین گیری ماثور و مجرب همین اربعین گیری موسای کلیم (سلام الله علیه) است که از اول ذی قعده شروع میشود تا دهم ذی حجه
3- این مواعده چهل شبه چهل شبانه روز بود حالا شرحش آن طوری که رد روایات هست این است که وجود موسای کلیم (سلام الله علیه) در این چهل شب که ضیف الرحمان بود نه خوابی داشت و نه غذایی روزش هم شب بود شبش هم شب بود
اما تعبیر قرآن کریم این است که ما سی شب با او قرار گذاشتیم و ده شب هم اضافه کردیم شده چهل شب. نفرمود سی روز قرار گذاشتیم که او سی روز مهمان ما باشد و ده روز اضافه کردیم شده چهل روز.
برای آن است که کسی که کار او روزانه است مثل روز کار میکند این نمیتواند اهل مناجات با شد
روز همان است که ﴿إِنَّ لَکَ فِی النَّهارِ سَبْحًا طَویلاً﴾ روز همان است که انسان با کارهای عادی مانوس است
شب همان است که ﴿وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقامًا مَحْمُودًا﴾ شب است و این چهل شبانه روز وجود مبارک موسای کلیم چهل شب بود نه اینکه چهل تاروز داشت چهل تا شب داشت و
حضرت شبانه روز با خدا صحبت میکرد روز هم با خدا صحبت میکرد شب هم با خدا صحبت میکرد
وقتیکه روز آدم کار سحر را بکند چنین روزی پر برکت است و میشود شب
4-جریان اربعین موسای کلیم (سلام الله علیه) همانند اربعینهای دیگر به این معنا نیست که اگر کسی چهل شبانه روز مخلصا قیام کرد نتیجه را بعد از اربعین میگیرد
بلکه به این معناست هر قدمی از این قدمهای چهل گانه را که برداشت به همان اندازه نتیجه را هم میگیرد ولی کمال نتیجه متفرع بر اربعین است
یک وقت است که عدد اربعین نقش تعیین کننده دارد که اگر آن اربعین حاصل شد آن حکم حاصل است وگرنه اصلاً حاکم نیست
اما جریان اربعین صباحا «من اخلص لله اربعین صباحا» «من اصبح لله اربعین» معنایش این نیست که اگر کسی چهل روز مخلص بود نتیجه میگیرد و اگر 30 روز مخلص بود اصلاً نتیجه میگیرد یا 10 روز مخلص بود اصلاً نتیجه نمیگیرد این طور نیست
|
|
|
|
رتبه: Newbie
گروه ها: member
تاریخ عضویت: 1392/02/04 ارسالها: 7
|
«و واعدنا موسی ثلثین لیله و اتممناهها بعشر فتمّ میقات ربّه اربعین لیله و قال موسی لأخیه هارون اخلفنی فی قومی و اصلح و لا تتّبع سبیل المفسدین»
ترجمه: ما به موسی، سی شب مهلت دادیم و ده شب دیگر بر آن افزودیم و دیدار با خدایش چهل شب کامل گردید. موسی به هارون برادرش گفت: جانشین من در میان قبیله ام باش، آرامش را برقرار ساز و پیروی از راه بدکاران مکن --
...نخستین سؤ الى که در مورد آیه فوق پیش مى آید این است که چرا وعده چهل روز یکجا بیان نشده بلکه نخست مى فرماید سى روز، سپس ده روز به عنوان متمم بر آن مى افزاید در حالى که در آیه 151 بقره این چهل روز به صورت واحد، ذکر شده است؟ مفسران درباره این تفکیک ، تفسیرهاى گوناگونى ذکر کرده اند، ولى آنچه بیشتر به نظر میرسد و با روایات اهلبیت (علیهم الاسلام ) نیز سازگار است این است که گرچه در متن واقع ، بنا بر چهل روز بوده اما خداوند براى آزمودن بنى اسرائیل نخست موسى (علیه السلام ) را براى یک مواعده سى روزه دعوت نمود سپس آن را تمدید کرد، تا منافقان بنى اسرائیل صفوف خود را مشخص سازند.
از امام باقر (علیه السلام ) چنین نقل شده که فرمود: هنگامى که موسى (علیه السلام ) به وعدهگاه الهى رفت با قوم خویش قرار گذاشته بود غیبت او سى روز بیشتر طول نکشد، اما هنگامى که خداوند ده روز بر آن افزود، بنى اسرائیل گفتند: موسى (علیه السلام ) تخلف کرده است ، و به دنبال آن دست به کارهائى که مى دانیم زدند (و گوساله پرستى کردند). <108> در اینکه این چهل روز، موافق چه ایامى از ماه هاى اسلامى بوده ، از بعضى روایات استفاده مى شود از آغاز ذیقعده شروع ، و به دهم ذیحجه (عید قربان ) ختم گردیده است ، اگر مى بینیم تعبیر به چهل شب (اربعین لیله ) در قرآن شده است نه چهل روز، ظاهرا به خاطر این است که مناجات موسى (علیه السلام ) و گفتگویش با پروردگار بیشتر در شب انجام مى شده است.
بسیارى از مفسران اهل تسنن و شیعه در ذیل آیه مورد بحث اشاره به حدیث معروف منزله کرده اند، با این تفاوت که مفسران شیعه آن را به عنوان یکى از اسناد زنده خلافت بلا فصل على (علیه السلام ) گرفته اند...
پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به على (علیه السلام ) فرمود: انت منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى : تو نسبت به من ، به منزله هارون از موسى هستى جز اینکه بعد از من پیامبرى نیست
در یوم المؤ اخاة یعنى در نخستین مرتبه که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در مکه میان یارانش پیمان برادرى بست ، على (علیه السلام ) را براى این پیمان براى خودش انتخاب نمود و فرمود: انت منى بمنزله هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى. ... در آن روز که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور داد درهاى خانه هائى که به مسجد (منظور مسجد پیامبر است ) گشوده میشد، بسته شود و تنها در خانه على (علیه السلام ) را باز گذارد، جابر بن عبد الله نقل مى کند که به على (علیه السلام ) فرمود: انه یحل لک من المسجد ما یحل لى و انک منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى <128> : آنچه از مسجد براى من مجاز است براى تو نیز مجاز است زیرا تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى هستى.
موارد بالا... همه را از کتب معروف اهل تسنن آوردیم و گرنه در روایاتى که از طرق شیعه وارد شده ، موارد دیگرى نیز از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده که این جمله را فرمود. از مجموع اینها به خوبى استفاده مى شود که حدیث منزله ، موضوعى نبوده است که اختصاص به داستان تبوک داشته باشد بلکه یک فرمان عمومى درباره على (علیه السلام ) براى همیشه بوده است . و از اینجا روشن مى شود اینکه بعضى از دانشمندان اهل سنت مانند آمدى تصور کرده اند که این حدیث متضمن حکم خاصى در مورد جانشینى على (علیه السلام ) در غزوه تبوک بوده است و ربطى به سایر موارد ندارد، به کلى بى اساس است، زیرا پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به مناسبتهاى مختلف و در جریانهاى گوناگون این جمله را تکرار فرموده و این نشان مى دهد که یک حکم عمومى است...
على (علیه السلام ) تمام مناصبى را که هارون نسبت به موسى (علیه السلام ) و در میان بنى اسرائیل داشت - به جز نبوت - داشته است
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
سلام وقت به خیر جناب آقای فرهنگ ممنون از زحماتتون در گروه های قرآن پویان وتشکر ویژه در مورد طرح سوالی که در کانال گذاشتین .
چون من دیشب که این نماز رو میخوندم دائم این سوال از ذهنم میگذشت که این آیه چه ویژگی داشته که در این نماز مطرح شده.
ان شاءالله که به جواب های خوبی برسیم. موید باشید.
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
آنها كه چله نشين هستند ميدانند كه اربعين موسويه در دهه اخرش فتح الفتوح دارد و اتمام وعده ها به اين دهه است موساي قلب ما كه به ميقات ميرود هارون اراده را به خلافت ميگذارد تا بر اصلاح قوم نيات و افكار و جوارح و جوانح اهتمام ورزد و مراقب فساد و افساد درآنها باشد ....
هارون اراده نبايداز مفسدين سامري وش علم و قدرت گوساله ساز و مروج پرستش گوساله نفس تبعيت كند و قوم را هم بايد بازدارد وگرنه ثمره چله نشيني موساي قلب ميقات رفته را كه ابلاغ ده فرمان است با كوبيده شدن الواح نجات بر زمين فقر و نياز به تيه اربعين سنه ميرسد و كار سخت تر ميشود
پس اين آيه درس مراقبت فردي است
كمااينكه در بعد اجتماعي هم همواره خطر سامريها هست گوساله پرستي محتمل است و مفسدان مشغول افسادند و هارونها بايد كه مراقب اجراي فرمان موسا باشند بايد عزم اراده داشت و اراده اخرت و سعي لازم براي آن و مومن بودتا به نتيجه مطلوب رسيد وهوالمحبوب
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
شعف حاصل از زیبایی قلم وتعبیر وتفسیر عارفانه حضرتعالی قابل انکار نیست وحقیقتا فرح بخش بود .
ولی دومسئله رو به ذهن میاره :یکی اینکه تا عارف نباشی تاثیر آنرا نخواهی دید به عبارت ساده تر باید اول عارف شد بعد به بهجت این نماز نائل گردید.
دوم اینکه بعد اجتماعی آن با درس گیری از آیه لازم الاجرا میگردد ولی تکرار آن درنماز عوام چه حاصلی خواهد داشت ؟
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
در عالم علم بايد عرفان و معرفت و درايت و بصيرت و فهم و فقه و تعقل و تفكر و ادراك را دريافت و عالم عمل بايد صنع و فعل و سعي را بازشناخت اينگونه است كه مي بيني تو نماز مي گزاري و نماز تو را مي سازد و با گردشي تعالي ياب در ديالكتيك مصلي- صلاة، نمازگزار و نمازش تاثيري دوسويه برهم در جهت تعالي و معراج ( وگاه سقوط!) دارند
لذا اول عارف شدن و مبتهج گرديدن يا اول نماز گزاردن و عارف شدن به ميزان حضورقلب وابسته است...و هرجا از هرجا شروع شود خجسته و فرخنده و مبارك و ميمون است ...
قرب نوافلي ناشي از اداي نوافل و نمازهاي مستحبي بخشي از كشت ما در كشتزار دنياست گرچه قرب فرايضي اعلي و اجل است اما كبريت احمر است و اوحدي از آحاد بدان نايل شوند...
بااين مقدمه هر نمازمستحبي تاثيري دارد كه واگذاردنش زيان نمازنگزارست و صد البته كه همه اعمال به " قصد قريت" زنده است و هرقدر خلوص واخلاص بيشتر اين عمل زنده تر و ملكوتي تر...
تا آنجا كه ضربت علي ع افضل از عبادت ثقلين مي گردد از فرط خلوص و حيات ساري و روح دميده شده در پيكر عمل و ضربتي كه زد....
و اما بعد اجتماعي نمازهاي مستحبي مانند نماز دهه اول ذيحجه در جاري شدن با زلال امت در سير و صيرورت الي الله است... بقول زنده ياد شريعتي اسلام در كلمات يعني قرآن و در حركات يعني حج و در تجسم انساني خود يعني علي ع
حال كه ايام ذيحجه است و جانها و حقايق ذريه مومنان به فراخوان پدرامت اسلام ، ابراهيم ع، كه هلموا الي الحج لبيك گفته اند و به تعداد " لبيك" مشرف به حج مي شوند...
براي ما محرومان از حضور در ميقات و طواف برگرد كعبه عشق و فنا چه بهتر كه با دوركعت نماز در حج حاجيان شريك گرديم و عوام وخواص بقدر معرفت و عشق و دلباختگي و سوز و گداز خود در محضر صاحب كعبه حاضرند و در عداد حاجيان محسوب ...
حاصل اين تكرار در نماز را نه درين عالم دني كه در عقباي تبلي السرائر و يوم هم بارزون خواهيم ديد و زيرك آنها كه از اين لحظات پرنفحه الهي بهره برمي گيرند و در مسابقه فاستبقوالخيرات ازكاهلان پيشي مي گيرند و في ذلك فليتنافس المتنافسون
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
بسیار بلیغ و فصیح فرمودید ودر همه عبادات قابل الاتباع .
اصل سوال من در مورد انتخاب این آیه است به عنوان یک متن.متنی که عبادی شمرده نمیشود بلکه گویای جریانی تاریخی است.وبه نظر حقیر در زمان خفقان بنی امیه و بنی عباس توصیه به این نماز توسط امام صادق (ع) آن هم در دهه اول ذیحجه که به واقعه غدیر نزدیک است شیوه ای سیاسی برای ابراز جانشینی برحق علی (ع)با اشاره مخفی وتکیه بر حدیث منزلت بوده است .
وتکرار آن در نمازو بصورت کنایه گونه در زمان ما که تریبون در دست حکومت اسلامی شیعی است جایگاهی ندارد .
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
فرمايش شما وقتي صادق است كه مصداق را يافته و حكمت حكم را دريافته باشيد... به گمانم ارتباط بين اربعين موسويه و عيدالله الاكبر شكلي راقي و عاليتر دارد اما نه به اين نحو كه مرقوم فرموده ايد.... ظاهر حكم را امام شريك شدن در ثواب حجاج معرفي فرموده اند و اين را نبايد از نظر دور داشت....
اما بواطن حكم به قراين ديگر فهم ميشود و جزيي مرقوم شد...
واما اين كه امت ، هارون را تنها ميگذارند و موساي ميقات رفته را فراموش ميكنند نيز سخني بغايت درست است ( انت مني بمنزلة هارون من موسي اشاره به منزلت هارون امت و رخداد جريانات بني اسرائيل طابق النعل بالنعل و الحذو بالحذو كه در احاديث متذكر آن شده اند)
اما اين امر را نبايد همه حكمت حكم دانست و با فرض استقرارحكومت اسلامي در اداي اين مستحب كثيرالمنافع سستي ورزيد و از منافعش محروم شد.
با تسلم به فرمايش شما هم عرض ميكنم:
ازقضا ما الان هم در معرض غيبت موساي امت هستيم و بايد نگران سامريان و مفسدان و تنهايي هارون امت بود
|
|
|
|
رتبه: Guest
گروه ها: Guests
تاریخ عضویت: 1391/10/20 ارسالها: 811
17 تشکر دریافتی در 16 ارسال
|
با سلام،
شاید میقات مادر کنار نماز مذکور، رسیدن به درجات بالاتری درمسیر معرفت خداوند و معرفت نفس خودمان باشد همانگونه که در دعا میخوانیم : اللهم عرفنی نفسک ...."
و سرانجام رسیدن و یا نزدیک شدن به مقام ذبح و کشتن هوای نفس در روز عید قربان قربانی کردن خواهشهای نفسانی در قربانگاه منی. با این تفاوت که مراحل احرام بستن و وقوف در عرفات و مشعر و منی را در درون طی میکنیم.
ان شاا...
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,975
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
فلسفه نماز وواعدنا موسي چيست؟
بلطف خدا علاوه بر عبارات بالا،در عبارات زير نيز تالار گفتگوهاي قران پويان جزو سه نتيجه نخست جستجو در گوگل است:
چرا نماز وواعدنا موسي ميخوانيم؟
فلسفه نماز وواعدنا موسي
نماز وواعدنا موسي ثلاثين ليله
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,975
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
تدبر در ايه وواعدنا موسي: چرا در دهه اول ذيحجه نماز وواعدنا ميخوانيم؟ ارتباط اين ايه با حج چيست؟
در اعمال دهه اول ذیحجه، برای خواندن دو رکعت نماز مستحبی بین مغرب و عشاء، سفارش اکید شده است؛ اما این جا دو سؤال پیش میآید:
اول. چرا برای شریک شدن در ثواب حج حاجیان دستور داده شده آیه معروف «و واعدنا…» که اشاره به داستان غیبت چهل روزه موسی و وصایت هارون دارد خوانده شود؟ چرا نفرمودند آیات دیگری از قرآن که اشاره مستقیم به حج و وقایع و مناسک آن دارد در این نماز خوانده شود؛ مثل آیه شریفه «وَأذِّن فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ …»؟
دوم. وقتی خواسته شده آیهای با موضوع وصایت جناب هارون خوانده شود، آیا بهتر نبود بفرمایند هر کس این نماز را بخواند، در ثواب بیعت کنندگان با امیرالمؤمنین در غدیر خم شریک است؟
برای پاسخ به نظر میرسد میتوانیم به آیه ۲۷ سوره مبارکه حج نظری با تدبر بیفکنیم و این پیام روشن خدای متعال را دریابیم که فرمود: *«ای پیامبر! مردم را برای حج دعوت کن تا پیاده و سواره “نزد تو” بیایند؛ یعنی سِرّ و باطن حج، ولایت معصوم و بیعت و همراهی با ولیّ زمان است.»
«وَأذِّن فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأتُوکَ رِجَالًا وَ عَلَى کُلِّ ضَامِرٍ یَأْتِینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ… ۵ ﻭﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺮﺩم ﺑﺮﺍﻱ ﺣﺞ ﺑﺎﻧﮓ ﺯﻥ ﺗﺎ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﻭ ﺳﻮﺍﺭه ﺑﺮ ﻫﺮ ﺷﺘﺮ ﭼﺎﺑﻚ ﻭ ﭼﺎﻟﺎﻙ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺭﺍﻩ ﺩﻭﺭ، ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺗﻮ ﺁﻳﻨﺪ.»
*در جای دیگر از زبان حضرت ابراهیم بعد از عزیمت به مکه و اسکان خانوادهاش در منطقه بیت الله الحرام فرموده که او از خدا این چنین مسألت میکند:
«خدایا! دلهای مردم جهان را به سمت ذرّیه من سوق بده و دل آنها را به اینان علاقهمند ساز!»۶
پس نمیتوان دور خانه خدا طواف کرد و به یاد حضرت ابراهیم و ذریهاش نبود.
در طول تاریخ مصداق بارز ذرّیه پاک و معصوم ابراهیم خلیل چه کسانی بودهاند و امروز چه کسی است؟ آیا جز ائمه اطهار هستند؟
حال مشخص میشود که باطن حج، بیعت و همراهی با ولایت معصوم است.
پس ما در این ده روز با یادآوری دائمیِ وصایت موسی، و عهدشکنی بنیاسرائیل، و خطرات عهدشکنی، به حقیقتِ ولایت نزدیک شده، در نتیجه با آگاهی و معرفت، سزاوار شریک شدن در ثواب حج حاجیان میشویم.
حجت الاسلام مجید زاهری نقل از سايت شفقنا
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,975
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
فلسفه نماز وواعدنا در دهه اول ذیحجه چیست؟
آيت الله ميرزا جواد ملكي تبريزي استاد اخلاق درباره اين نماز و آيه آن در كتاب المراقبات مي نويسد:
در هنگام قرائت اين آيه شريفه از خود بپرس كه اين وعده چيست؟ حسرت و شوق خود را براي ديدار خدا افزايش داده و از ورشكستگان مباش «كساني كه ديدار خدا را انكار نمودند و آنگاه كه قيامت فرا رسد، گويند واي بر ما كه آسايش و سعادت اين روز را از دست داديم. آنان بار گناهان خود را به دوش ميكشند و چه بار بدي».
وي مي افزايد: درباره روايت پيامبر اكرم (ص) كه در آن شوق حضرت موسي (ع) به اين وعدهگاه را بيان نمودند، بينديش آنجا كه فرمودند «در چهل روز رفت و آمد خود به خاطر اشتياقي كه به ديدار خداوند داشت، نخورد، نياشاميد و نخوابيد.
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: member, Administrators تاریخ عضویت: 1390/02/14 ارسالها: 199
8 تشکر دریافتی در 7 ارسال
|
فلسفه نماز وواعدنا موسی در دهه اول ذیحجه چیست؟
تکرار تاریخ قوم بنی اسرائیل در اسلام
پیامبر گرامی فرموده اند که هر آنچه در بنی اسرائیل اتفاق افتاد در این امت هم – مو به مو - اتفاق خواهد افتاد.
«یَكُونُ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ كُلُّ مَا كَانَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ حَذْوَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ (من لا یحضره الفقیه، ج1، ص 203»(من لا یحضره الفقیه، ج1، ص 203)
قرآن به ما می گوید امت موسی علیه السلام در زمانی که ایشان در جامعه حاضر نبود و هارون را به جانشینی نصب فرموده بود دچار تفرقه و بت پرستی شدند و اکثر آنها گمراه شدند.(سوره اعراف، آیات 143 به بعد) با توجه به اینکه علی علیه السلام همان نقش هارون را در امت پیامبر دارد و همه اتفاقات بنی اسرائیل در اسلام تکرار خواهد شد، می توانیم بفهمیم که بعد از پیامبر مردم درباره جانشینی علی علیه السلام دچار گمراهی شدند و اکثرشان راه درست را انتخاب نکردند.
نقل از سايت تبيان |
مدیر تالار |
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,975
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
🌺 پيغمبران و همچنين اولياء كُمَّل الهى در همان عالم قرب خودشان مسائلى دارند كه براى ما درك اين مسائل مشكل است.
💠 موسى بعد از آنكه پيغمبر شده است و الواح مىخواهد بر او نازل شود به ميقات پروردگار مىرود، اول سى شب، ولى با سى شب نتوانست دوره سلوك خودش را به پايان برساند. وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً .
🌺 در اين سى شب موسى كمال مجاهدت را مىكرد براى آنكه آن شايستگى نهايى براى نزول الواح را پيدا كند، ولى نتوانست و بعد ده شب ديگر اضافه شد.
💠 آن سى شب از اول تا آخر ماه ذىالقعده بود، و ده شب ديگر كه اضافه شد، از اول تا دهم ماه ذىالحجه بود. در دهم ماه ذىالحجه بود كه «فتح» براى قلب موسى رخ داد و آنچه كه بايد، بر او فتح شد.
🌺 اين تازه بعد از دوره پيغمبرى موسى است. هر ولىّ كاملى بلكه هر مؤمنى و هر انسانى در هر سال يك دورهاى دارد.
📚 استاد شهید مطهری، آشنایی با قرآن، ج 14 ص 83 (با تلخیص)
🔷 شايد [از نظر فضيلت] هيچ ده شب متوالى مثل اين ده شب وجود ندارد البته تك شب افضل وجود دارد، مثل شب قدر، ولى مقصود ما ده شب متوالى است..
🌹 موسى در اول ذىالقعده به ميقات الهى رفت و و به اصطلاح يك نوع خلوت سى شبى با خداى خودش داشت، ولى مثل اينكه در آن سى شب نتوانست به پايان برساند، [لذا] تكميل شد به ده شب ديگر و شد چهل شب، يك اربعين. آن ده شبى كه با آن تكميل شد، همين ده شب اول ذىالحجه بود.
🔷 و لهذا در اخبار و روايات ما نمازى وارد شده در كتابهاى دعا مثل مفاتيح هم هست. كه در دهه اول ذىالحجه بين نماز مغرب و عشاء خوانده مىشود و در آن بعد از «حمد» و «قُلْ هُوَ اللَّهُ» اين آيه خوانده مىشود: وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ قالَ مُوسى لِأَخِيهِ هارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ.
🌹در كتابهاى دعا هم براى اين شبها آداب خاصى هست و اهل معنا معتقدند كه در اين شبها آثار خاصى هست كه در شبهاى ديگر نيست.
📚 استاد شهید مطهری، آشنایی با قرآن، ج 13، ص 67
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,975
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
جنبه درونی و بیرونی میقات جریان میقات حضرت موسی بن عمران )علی نبینا و آله و علیهالسالم( دو جنبه دارد: یک جنبهی درونی و یک جنبهی بیرونی.
جنبهی درونی این است که بر حضرت موسی در این چهل شب چه میگذشت؟ و جنبهی بیرونی این است که در غیبت حضرت موسی در میان مردم چه اتفاقی افتاد؟ یعنی ماجرای گوسالهی سامری. قرآن کریم اهتمام دارد که هردو جنبه را بیان کند؛ هم آن معنویتی که برای حضرت موسی بود و آثار آن و هم آن اتفاقاتی که در میان مردم رخ داد.
تفسیر این ماجرا را خداوند در سورة مبارکة اعراف )از آیهی ۱۴۲ تا ۱۵۴ )بیان فرموده است: وَ واعَدْنا مُوسی ثَالثینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَةً وَ قالَ مُوسی لِأَخیهِ هارُونَ اخْلُفْنی فی قَوْمی وَ أَصْلِحْ وَ ال تَتَّبِعْ سَبیلَ الْمُفْسِدین دعوتی سی روزه بود و مجدداً ده روز افزایش پیدا کرد و حضرت موسی، برادرش هارون را مأموریت داد تا در میان مردم بماند و امور را اصلاح کند؛ این پردهی اول. اما پردهی دوم؛ و لَمََّا جَاءَ مُوسَى لِمِیقَاتِنَا وَ كَلََّمَهُ رَبَُّهُ قَالَ رَبَِّ أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیْكَ وقتی موسی در آن میقات حضور پیدا کرد و خدا با او سخن گفت و کلیم اهلل شد، از خدا درخواست رؤیت کرد که میخواهم تو را ببینم. خطاب آمد که امکان ندارد؛ قَالَ لَنْ تَرَانِی وَلَكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرََّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِی فَلَمََّا تَجَلََّى رَبَُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًَّا وَخَرََّ مُوسَى صَعِقًا . اینها اتفاقاتی است که در آن خلوت پیش آمد و خدا برای ما گزارش میکند، ولی چه لزومی دارد که خدا خلوت حضرت موسی را برای ما گزارش کند؟ همین کافی بود که خداوند بفرماید: ما او را آوردیم و عبادتی کرد و خلوتی داشت و بعد هم تورات را در اختیار او قرار دادیم. بیان این جزئیات چرا؟
وقتی انسان این ماجرا را مرور میکند، سؤاالتی برایش مطرح میشود: سؤال اول این است که این وعدة برای میقات، در چه مقطعی از زندگی حضرت موسی اتفاق افتاده است؟
سؤال دوم اینکه بین این وعده و میقات با اخذ تورات و نزول تورات چه رابطه ای وجود دارد؟ سؤال سوم اینکه چرا ابتدا وعده ی س یشب و سپس ده شب افزوده میشود؟ و سؤال چهارم )که مهمتر از همهی این سؤالا ت است( در مورد درخواست حضرت موسی برای رؤیت خداوند است و اینکه رؤیت چیست و این پاسخ منفی خداوند در مقابل چه درخواست حضرت موسی بود؟
اینها مطالبی است که باید در این دهه مورد تأمل قرار بگیرد و سفارش به آن نماز با تلاوت این آیه به خصوص نیز ظاهراً برای زنده کردن این سوژه است. باید هر سال حتی مسلمانان - نه یهودیان - موضوع میقات حضرت موسی و اتفاقات درونی و اتفاقات بیرونی آن و ... را مورد تأمل قرار دهند.
میقات، پش از هلاكت فرعون نکتهی اول این است که این مربوط به چه دورهای است؟ از خود قرآن کریم استفاده میشود که این بعد از نابودی فرعون و فرعونیان است. وقتی دورة مبارزه به پایان رسید و بنیاسرائیل نجات پیدا کردند، آنوقت مسئلة دعوت و میقات و تورات و شریعت و امثال آن مطرح شد.
بعضی از اهل معرفت مثل استاد معظّم آیتاهلل حسنزاده آملی نسبت به این موضوعات معموالً تأویل درونی دارند و به تعبیر خودشان »تفسیر أنفسی« میکنند و از این تقدم و تأخر این دو جریان، به این ترتیب استفاده میکنند که هرکه میخواهد اشراقات الهی و الهامات ربّانی شامل حالش شود و خداوند با او سخن بگوید و چیزی بدست آورد، اول باید فرعون درون خود را نابود کند، یعنی فرعون نفس خودش را به قتل برساند. تا آن فرعون زنده است چیزی گیر انسان نمیآید
میقات، مقدمه دریافت تورات مطلب دوم این بود که موسی بن عمران میخواهد تورات را بگیرد، بسیار خب؛ این برنامهها، مقدمات و این تمهیدات که سی روز بیا یا سی شب بیا و بعد ده شب اضافه شود، دیگر چه لزومی دارد؟ پیامبر الهی است و میخواهد برنامهای را از طریق وحی دریافت کند، این مقدمات چه ضرورتی دارد؟
این موضوع به حضرت موسی هم اختصاص ندارد. این آیات نخستین سورة مزمل، خیلی هشداردهنده است که خدا به پیامبر میفرماید: یَا أَیَُّهَا الْمُزََّمَِّلُ قُمِ اللََّیْلَ إِلََّا قَلِیلًا ، باید شب زنده داری داشته باشی. خدا خیلی هم صریح با پیغمبر خودش صحبت میکند و حد و حدودش را هم مشخص میکند، یعنی به پیغمبر محول نمیکند که مقداری شب زندهداری کن، نه! نصف یا کمی کمتر یا بیشتر از شب را باید برخیزی؛ نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلیالً أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتیال . و بعد؛ إنََّا سَنُلْقِی عَلَیْكَ قَوْلًا ثَقِیلًا ، ما میخواهیم قول ثقیل و سخن سنگینی در اختیار تو قرار دهیم. قول ثقیل به یک ظرفیت بزرگ احتیاج دارد و بار سنگین توسط کسیکه ظرفیت باالیی داشته باشد قابل تحمل است
اینجا هم از آیات شریفة مربوط به حضرت موسی بن عمران، همین نکته استفاده میشود که موسی باید بیاید و این برنامه این خلوت شبانه و این ریاضت را داشته باشد و بعد خطاب میشود: یا مُوسَى إِنَِّی اصْطَفَیْتُكَ عَلَى النََّاسِ بِرِسَالَاتِی وَ بِكَلَامِی فَخُذْ مَا آتَیْتُكَ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرین اگر چیزی گیر کسی میآید، مفت و مجانی نیست، راهش را هم خداوند بیان کرده است؛ شبزندهداری و مناجات شبانه.
علامه طباطبایی میفرماید معمولا وعده، قرار و دعوت برحسب »روز« است )مثل اینکه چند روز کجا بودیم و چند روز کی دعوت کرد و...(، اما اینجا تعبیر »شب« است. بعد هم: وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَةً . به هر حال؛ تأکید روی شب است، چون این برنامه میقات، اگرچه شب و روز با هم بود، یعنی چهل شبانهروز بود، اما آن قسمت اصلی مربوط به شب بود و روز هم در میقات میماند تا شب فرا برسد و مناجات شبانه داشته باشد .میدانیم که پیغمبر اکرم قبل از نبوّت هم چنین خلوتی را در غار حرا داشتند
میقات و افزایش توقف نکتة سوم این تغییر از سی شب به چهل شب است. در سورة بقره مجموع چهل شب مطرح شده است، ولی در سورة اعراف آمده که وعده سی شب بود و بعد خداوند ده شب اضافه کرد. خب، خدا از اول خدا چهل شب دعوت میکرد، مسئلة این تکمیل و پیوست زدن چیست؟ برای ما که همیشه در حال استدراک هستیم، طبیعی است، اما خدا چطور؟ این هم برای علماء و مفسران معمایی شده است که قضیه چیست؟ احتمال دارد که سی شب اعلام شد )با اینکه میقات چهل شبه بود(، به خاطر آزمایشی که باید برای بنیاسرائیل اتفاق میافتاد، چون تأثیر برای آنها بود و گفتند که تخلف صورت گرفته و زمینهی برای آن انحراف پیدا شد، چون انتظارشان سی روز بود و اگر چهل روز انتظار میکشیدند، آن حادثهی سامری معلوم نبود اتفاق بیافتد. پس این تغییر و افزایش، زمینة آزمایش بنی اسرائیل بود.
احتمال دیگری که بعضی از بزرگان مطرح کردهاند و در بعضی از آثار استاد مطهری هم هست ، این است که خدا دعوتی سی شبه داشت، بر این اساس که با سی شب آمادگی الزم برای حضرت موسی تحقق پیدا میکند، ولی بعداً مثل اینکه آن نصاب الزم هنوز اتفاق نیافتاده و مجدداً برای اینکه آمادگی کامل پیدا شود،خداوند فرمود که ده روز اضافه کند. . احتمالات دیگری هم ممکن است وجود داشته باشد، ولی به هر حال این موضوعی که خدا بیان نکرده و از خود آیة شریفة قرآن نیز نمیتوان استنباط و استظهار کرد. فقط از این آیه میشود فهمید که گاهی، تغییراتی در قرارهای خدا وجود دارد، لذا ائمه گاهی به این آیه برای امکان موضوع »بداء« استدالل کرده اند
استاد سروش محلاتي
|
|
|
|
رتبه: Advanced Member
گروه ها: Moderator, Administrators, member تاریخ عضویت: 1390/03/24 ارسالها: 1,975
تشکرها: 4 بار 29 تشکر دریافتی در 29 ارسال
|
وَ وٰاعَدْنٰا مُوسىٰ ثَلاٰثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْنٰاهٰا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقٰاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً.
موسى عليه السّلام از پروردگارش درخواست كرد كه كتابى بر او فروفرستد كه با آن مردم را به آنچه نياز دارند، يعنى امور دينشان راهنمايى كند. خدا به او وعده داد كه اين كتاب را پس از سى شب بر او فروخواهد فرستاد و عمل فروفرستادن آن در ده شب ادامه پيدا خواهد كرد. بنابراين، مجموع مدّت وعده و مدّت فروفرستادن چهل شب مىشود كه خداوند در اينجا آن را به تفصيل و در آيۀ 51 از سورۀ بقره به اجمال بيان كرده است. در آنجا مىفرمايد: «وَ إِذْ وٰاعَدْنٰا مُوسىٰ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً».
وَ قٰالَ مُوسىٰ لِأَخِيهِ هٰارُونَ اُخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَ أَصْلِحْ وَ لاٰ تَتَّبِعْ سَبِيلَ اَلْمُفْسِدِينَ. وقتى موسى [به ميقات] رفت، برادرش هارون را به عنوان جانشين خود در ميان بنى اسرائيل تعيين كرد و به او سفارش كرد كه به اداره و اصلاح امور آنان بپردازد و به سرشت آنها، كه همانا تمايل به تباهى است، به او هشدار داد؛ چرا كه در همين گذشتۀ بسيار نزديك بود كه آنان به پرستش بتها گرايش پيدا كردند و موسى عليه السّلام به آنها فرمود: شما قومى نادان هستيد، چنانكه در آيۀ 138 بيان شد. هارون با كمال ميل اندرز را پذيرفت، چنانكه مرئوس از رئيس اندرزگو و امين خود مىپذيرد.
تفسیر کاشف
|
|
|
|
جهش به انجمن
شما مجاز به ارسال مطلب در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ارسال پاسخ در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به حذف مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ویرایش مطلب ارسالی خود در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به ایجاد نظر سنجی در این انجمن نمی باشید.
شما مجاز به رای دادن در این انجمن نمی باشید.